![مقاله درموردمیراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی](../prod-images/527120.jpg)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:9
فهرست مطالب:
نویسنده: مریم پیردهقان
(عضو هیئت علمی سایت فلسفه نو)
هنرها رکن مهمی از حیات و فرهنگ آدمی هستند و از زمانی که نوع انسان خود را شناخت این واژه با تمام دلالت هایش در زندگی او به طور اساسی نقش آفرینی کرده است. هر کدام از این هنرها در طول حیات بشر بنا به ماهیتش یعنی این که توسط کدامیک از حواس ره به تجربه می برد، مسیر تکاملی خاص خود را پیموده و در نتیجه دارای زیباشناسی و فلسفه ی منحصر به خود شده است به طوری که در فلسفه ی مدرن هنر، هنرها به دلیل دریافت شدن از حس های مختلف، در ساحت های متفاوتی از هم تحلیل و هر کدام به نحوی جدا از دیگری درفهم و شعور ذاتی اثر دخیل دانسته می شوند. اما از گذشته های دور همواره کسانی بوده اند که با افکار و عقایدی خاص سعی در از بین بردن مرزها داشته اند و آرزوی تبدیل سطوح نامتجانس هستی به یکدیگر را جهت دستیابی به «جسم متعالی» و یا «کمال مطلوب» در سر می پرورانند به طوری که این تفکر در صورت اولیه ی خود آرزوی دانشی هم چون کیمیا را برای بشر به ارمغان آورد. این پدیده در وادی هنر نیز که در قرون گذشته پیوندی ناگسستنی با اعتقادات سنتی داشت به صورت دیگری رخ نمود که باعث به وجود آمدن سنتی غنی به نام رنگ – موسیقی شد. اما دادن جواب قطعی به این که آیا براستی می توان بین موسیقی و هنرهای بصری ارتباط خاصی برقرار کرد یا نه، دشواری خاصی ایجاد می کند و ما تنها در صورتی می توانیم به نحوی معنادار درباره این ارتباط سخن بگوییم که به جد تمام، بدانیم فرهنگ های گوناگون به چه صورت به این هم
مقاله درموردمیراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی