لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13
دروغگو دشمن خداست
چه کسی مایل است هفتاد هزار ملک او را نفرین کنند؟
یکی از گناهانی که در قرآن، روایات و اخبار به دست آمده از معصومین (علیه السلام) به کبیره بودنش تصریح شده «دروغ» است.
دروغگو دشمن خداست. این جمله یکی از آن جملاتی است که اغلب ما از کوچکی آن را می شنویم و به زشتی کار آن پی می بریم. داستان چوپانی که برای خوشگذرانی دروغ می گوید و سرانجام به عاقبتی بد گرفتار می آید، یکی از آن داستان هایی است که تمام مردم ایران آن را شنیده اند؛ اما آیا واقعا آن را درک کرده اند؟
از امام حسن عسگری (علیه السلام) روایت است که «تمام بدی ها در حجره ای قفل شده است و کلید گشودن آن دروغ است»
یا در جایی دیگر از حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت است که «مومن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید، هفتاد هزار ملک او را لعنت می کنند و بوی گندی از قلبش بیرون می آید که تا به عرش می رسد و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است برای او می نویسد»
و شکی نیست که گناهی که عقوبتش به این حد باشد از کبائر (گناهان کبیره) است.
قرآن مجید و دروغ :
خداوند در سوره نحل آیه 117 می فرماید:
«جز این نیست که می بافند دروغ را، کسانی که ایمان نیاورده اند و تصدیق نکرده اند نشانه های خداوند را» یعنی دروغگو به آیات خدا ایمان ندارد. »
یا در سوره زمر می فرماید:
«به درستی که خداوند راهنمایی و لطف نمی فرماید درباره کسی که دروغگو و بسیار ناسپاس نسبت به منعم حقیقی است»
آیات وارده در بزرگی گناه دروغ، شدت عقوبت، مفاسد و زیان های پیامدش فراوان است که به اختصار به ذکر آنها می پردازیم.
1- دروغ، فسق است (دروغ و دروغگو فاسق است)
2- دروغ، قول زور است چنانچه در قرآن سوره حج/ آیه 31 آمده که ازبت پرستی و قول زور (دروغ) بپرهیزید
3- دروغگو ایمان ندارد
4- از حضرت امام باقر (علیه السلام) است که دروغ تمامش اثم و گناه است
5- دروغگو مورد خشم و لعنت خداست
6- دروغگو روسیاه است. (پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموند: از دروغ بپرهیزید زیرا که روی دروغگو سیاه است)
7- بوی گند دروغ. دروغگو به واسطه دروغ، بوی دهانش در قیامت گندیده است.
حکایتی از کتاب «حبیب السیر» در مورد دروغ است که شنیدنش خالی از بهره نیست:
نقل است که سلطان حسین میرزای بایقرا که پادشاه خراسان و زابلستان بود، امیر حسین ابیوردی را به ایلچی گری نزد سلطان یعقوب میرزا، پادشاه آذربایجان و عراق فرستاد و هدایای بسیار با او همراه نمود و چند جلد کتاب که از آن جلمه کتاب کلیات جامی است که در آن وقت تازه و مرغوب بود، امر کرد به او داده همراه ببرد. کتابدار سهوا عوض کلیات جامی کتاب «فتوحات مکی» را به او داد و امیرحسین بدون بررسی، کتاب ها را برداشته و با سایر هدایا به حضور سلطان یعقوب وارد شد. سلطان تفقد بسیار از او نمود و گفت: «در این مسافت بعید، زحمت بسیار دیده ای و ملول گشته ای» امیرحسین گفت: در راه مصاحبی داشتم و آن کتاب کلیات جامی است که برای شما هدیه آورده ام و در هر منزل به واسطه مطالعه او رفع ملال از من می شد به آن مانوس می شدم. سلطان از وفور اشتیاق به کتاب مزبور گفت: بگو بروند و کتاب را بیاورند. امیرحسین فرستاد و آوردند و چون گشودند معلوم شد که کلیات جامی نیست بلکه فتوحات مکی است و دروغ امیرحسین که گفت در راه مطالعه می کردم، ظاهر گردید. سلطان گفت: آیا خجالت نکشیدی از گفتن چنین دروغی؟!
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود مقاله کامل درباره دروغ