لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:6
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها ساقیا برخیز و درده جام را روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است بی مهر رخت روز مرا نور نماندست خم زلف تو دام کفر و دین است بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست
دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
مقاله اشعار حافظ