دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعیچکیده:
در این مقاله به دنبال پیش بینی و ارائه راهکاری برای یافتن ارزش افزوده اقتصادی شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران هستیم. مبنای پیش بینی های انجام شده در این پژوهش اطلاعات صورت های مالی حسابرسی شده است. داده های مورد استفاده نیز داده های بین سال های 1382 الی 1387 است. پس از انجام محاسبه های لازم با استفاده از رگرسیون به پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی می پردازیم. همین پیش بینی را با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی انجام می دهیم و پیش بینی های صورت گرفته را با واقعیت مقایسه می کنیم که در پایان این پژوهش دیده می شود پیش بینی های صورت گرفته با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی عملکرد بهتری نسبت به رگرسون خطی دارند.
واژگان کلیدی : شبکه عصبی، ارزش افزوده اقتصادی، نسبت های مالی
مقدمه:
با ظهور شرکتهای بزرگ و شکل گیری مبحث عظیم جدائی مالکیت از مدیریت و ایجاد یک تضاد منافع عظیم بین مالکان و مدیران ارزیابی عملکرد شرکتها و مدیران و رهبران آنها از موضوعات مورد توجه اقشار مختلف مثل اعتباردهندگان، مالکان دولت و حتی مدیران است. همچنین با توجه به جدائی مالکیت از مدیریت ایجاد ارزش و افزایش ثروت سامداران از جمله مهمترین اهداف شرکتها به شمار میرود. و افزایش ثروت در نتیجه علمکرد مطلوب حاصل خواهد شد. بنابراین استفاده کنندگان به دنبا شاخصی هستند تا بتوانند میزان رسیدن به مهمترین هدف شرکت را تعیین کنند. از نظر سهامداران نیز میزان افزایش ثروت چه از طریق افزایش قیمت و ارزش شرکت و چه از طریق سود نقدی حائز اهمیت است. اما آنچه که بیشتر اهمیت دارد از دید سرمایه گذاران است. زیرا این قشر حاضر نیستند که در شرکتهای با مخاطره بالا سرمایه گذاری کنند و لذا اگر هم چنانچه این کار را انجام دهند، به ازای ریسک بیشتر، بازدهی بیشتر مورد انتظار خواهد بود. بنابراین آنها نیز بدنبال شاخصی برای ارزیابی عملکرد شرکتها هستند تا بتوانند تصمیم به سرمایه گذاری بگیرند.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
در این فصل موضوعاتی از قبیل بیان مساله، اهداف تحقیق، اهمیت تحقیق ، فرضیات، سوالات و .. مورد بررسی قرار می گیرند.
2-1 تاریخچه مطالعاتی
تحقیقات داخلی
فدایی در بررسی آثار تورمی مالیات بر ارزش افزوده بر بخشهای مختلف اقتصادی در ایران (تحلیل داده-ستانده) به بررسی ظرفیت بالقوه مالیاتی کشور می پردازد که بین ظرفیت بالقوه مالیاتی و وصولیهای بالفعل، شکاف قابل توجهی وجود دارد و حاکی از آن است که با اتخاذ تدابیری در جهت اصلاح نظام مالیاتی و رفع مشکلات موجود، می توان وصولی های مالیاتی را افزایش داده و اتکا به درآمدهای نفتی را کاهش داد. بدون از بین بردن مشکلات سیستم مالیاتی، این سیستم قادر به تامین بخش عمده ای از هزینه های دولت نخواهد بود. در این راستا می توان به مساله ((مالیات بر ارزش افزوده)) به عنوان یکی از روشهای اخذ مالیات توجه داشت که در سه دهه اخیر نیز مورد توجه و استفاده بیش از 90 کشور جهان قرار گرفته است. اجرای مالیات بر ارزش افزوده برای اولین بار در یک شکور، آثار اقتصادی متددی بر جای خواهد گذاشت که به طور کلی می توان این آثار را به سه دسته تقسیم کرد:1- آثار قیمتی (تورمی). 2- آثار توزیعی. 3- آثار درآمدی.این تحقیق در جهت بررسی آثار تورمی اجرای ((مالیات بر ارزش افزوده)) بر بخشهای مخلتف اقتصادی در ایران صورت می گیرد تا با شناخت دقیق اثار تورمی ((مالیات برارزش افزوده)) بر هر کدام از بخشهای اقتصاد و با در نظر گرفتن آثار تورم در کشورمان تدابیر لازم در این زمینه اندیشیده شود. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که از 78 بخش اقتصاد، 36 بخش اثرات قیمتی ضعیف، 13 بخش اثرات قیمتی متوسط و 29 بخش اثرات قیمتی شدید دارند (سناریوی اول).با استفاده از ((مدل قیمت)) مشاهده می کنیم که:
دامنه تورم ناشی از اعمال مالیات بر ارزش افزوده بر 78 بخش اقتصاد ایران، بین 0003/0 درصد تا 4/39 درصد متفاوت است (سناریوی دوم). در این تحقیق پیشنهاد شده است که پس از اعمال مالیات بر ارزش افزوده با نرخ 10 درصد، بخشهای اقتصادی با اثرات قیمتی شدید (29 بخش)-سناریوی اول-و بخشهایی که آثار تورمی آن بزرگتر یا مساوی 1/10 درصد است (34 بخش)-سناریوی دوم معاف گردند. نهایتا می توان گفت که 36 بخش اقتصاد قطعا می تواند مشمول مالیات بر ارزش افزوده باشد و 8 بخش نیز مشروط به درآمدهای مالیاتی مورد انتظار حاصل از 36 بخش مشمول می باشند. میزان تورم حاصل از اعمال مالیات بر ارزش افزوده با نرخ 10 درصد در کل اقتصاد، قبل از معاف کردن بخشها 5/13 درصد و پس از معاف کردن بخشها 2/1 درصد می باشد (فدایی، 1379، 22)1.
موضوع ساختار سرمایه از جمله مسائلى است که تا کنون تحقیقات و آزمونهاى زیادى بر روى آن انجام شده است،و در حال حاضر نیز تحقیقات نظرى و بررسى هاى تجربى در مورد آن ادامه دارد. مباحث تئوریک در خصوص ساختار سرمایه، در پى رسیدن به حدى از تعادل بین دو منبع اصلى تامین مالى یعنى بدهى و حقوق صاحبان سرمایه است که بتواند در آن نقطه، ارزش سهام شرکت را به حداکثر رسانیده، در مقابل ،هزینه منابع تامین مالى را نیز به حداقل ممکن کاهش دهد. تحقیقات انجام گرفته منجر به مدلى کاربردى به منظور بهینه سازى ساختار سرمایه نگردیده اند. شاید یکى از دلایل این باشد که علیرغم وجود مدلهاى متفاوت براى امکان سنجش تاثیر ساختاری سرمایه بر ارزش شرکت، مدل برترى مشخص نگردیده است. در میان معیارهاى ارزشکذارى شرکت، مدل ارزش افزوده اقتصادى به عنوان مدلى نوین که با خلق ارزش در واحدهاى انتفاعى ارتباط بیشترى دارد مطرح مى گردد. لذا در این تحقیق با این پیش فرض که EVA یک معیار مناسب در بررسى عملکرد یک بنگاه اقتصادى مى باشد، ارتباط نزدیکى با ایجاد ارزش دارد، جهت سنجش اثر ساختار سرمایه بر روى ارزش شرکت، ثروت سهامداران مورد توجه قرار مى گیرد. لذا، این تحقیق درصدد است ارتباط بین ارزش افزودة اقتصادى و ساختار سرمایه را در راستاى پاسخگویى به پرسش اصلى پژوهش مورد آزمون تجربی قرار دهد. فرضیه ای که مارا در حل مساله تحقیق هدایت می کند عبار ت است از اینکه بین EVA و نسبت های ساختار سرمایه رابطه معنی داری وجود دارد ( صوفیانی ، 1384، 13)2.
ارائه اطلاعات مربوط به ارزش افزوده و اجزای آن، همچنین محتوای اطلاعاتی این متغیر حسابداری ، در چند دهه اخیر مورد بحث محافل و مجامع مالی و حسابداری بوده است. در تحقیق حاضر، هدف اصلی بررسی محتوای افزاینده اطلاعاتی ارزش افزوده (شامل ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی) در مقابل سود حسابداری و وجوه نقد حاصل از عملیات می باشد.ارائه مدلی جهت پیش بینی بازده سهام براساس متغیرهای فوق نیز از دیگر اهداف تحقیق حاضر است.
بدین منظور ارتباط بازده سهام و تغییرات داده های مربوط به ارزش افزوده اقتصادی ، ارزش افزوده نقدی، سود حسابداری و وجوه نقد حاصل از عملیات ، برای شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1375 تا 1381 مورد آزمون قرار گرفته است، و در این مورد از مدلهای اقتصادسنجی استفاده می شود و جهت آزمون فرضیات مربوط، از تحلیل رگرسیون چندمتغیره برای داده ها، یکبار به شکل مقطعی Cross-Sectional و بار دیگر بصورت تجمعیPooled استفاده می گردد . نرم افزار آماری مورد استفاده در این تحقیق نیز11SPSS- می باشد(مشایخی ، 1383، 37)1.
صاحبان سرمایه به عنوان مالکان شرکت همواره به دنبال ارزیابی عملکرد مدیران این واحدها بعنوان نماینده آنها در بکارگیری منابع سرمایه گذاری شده خود می باشند و در این رابطه از معیارهای مختلفی استفاده می نمایند. یکی از معیارهای جدید مطرح شده برای ارزیابی عملکرد ارزش افزوده اقتصادی می باشد. این معیار نتایج عملکرد مدیریت واحد تجاری را با توجه به منابع در اختیار آنها اندازه گیری می کند. تحقیق حاضر به منظور تعیین ارتباط بین عملکرد کارا و بهره ورانه مدیران و خلق ارزش واقعی برای شرکت به بررسی تاثیر استفاده کارا از منابع در ایجاد ارزش برای شرکت ها می پردازد. بدین منظور دو فرضیه اصلی در این تحقیق طراحی شد. فرضیه اصلی اول مبنی بر "نسبت های فعالیت یا کارایی در یک واحد تجاری با ارزش افزوده اقتصادی خلق شده توسط آن واحد رابطه ای معنادار دارد" بود. فرضیه اصلی دوم نیز عبارت از "نسبت گردش کل دارایی ها در یک واحد تجاری بیشترین همبستگی را با ارزش افزوده اقتصادی خلق شده توسط آن واحد دارد" بود. پس از آزمون فرضیات فرعی تحقیق همبستگی معناداری بین هیچیک از 4 نسبت فعالیت مورد بررسی (به استثنای همبستگی ضعیف مشاهده شده بین گردش موجودی کالا و EVA که قابل اغماض بود) و EVA محاسبه شده شرکت ها طی دوره بررسی بدست نیامد. در نتیجه اولین فرضیه اصلی این تحقیق رد شد. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون فرضیات فرعی تحقیق بیشترین همبستگی بین EVA و گردش موجودی کالا مشاهده شد که درنتیجه فرضیه اصلی دوم این تحقیق نیز رد شد (حراف عموقین ، 1383، 64)2.
هدف از انجام این تحقیق اولویتبندی روشهای پاداشدهی در ارتباط با افزایش انگیزه مدیران به منظور افزایش ثروت سهامداران است تا بدینوسیله صاحبان صنایع بتوانند بهترین روش پاداشدهی را انتخاب نمایند و از این طریق مهمترین هدف سازمان که ایجاد ارزش افزوده برای مالکان است را محقق نمایند.همچنین هدف دیگر تحقیق حاضر ارائه روش پاداشدهی مناسب در جهت کاهش تعارض میان مدیران و مالکان میباشد.بطوریکه پاداش پرداختی بیشترین همبستگی را با عملکرد مدیران نیز داشته باشد ( صارمی ، 1380، 35)3.
سرمایه گذاران امروزه بیش از هر زمان دیگر خواهان ارزش سهام هستند. تئوری مالی از مدتها پیش هدف نهایی شرکتها را حداکثر کردن ارزش سهام بیان داشت است. این مساله از زمانی که سهامداران مالک شرکت و موسسه شده وسرمایه گذاران منطقی بازده بلند مدت مناسبی از سرمایه گذاری خود طلب نمودند ، بصورت یک امر طبیعی و بدیهی در آمد. در گذشته ، این هدف نهایی اغلب بدرستی فهمیده نشده بود و مورد توجه قرار نمی گرفت و به طور سنتی معیارهای اندازه گیری نظیر بازده سرمایه گذاری و سود هر سهم با وجود اینکه از لحاظ تئوری با افزایش سهامدار بدرستی همبستگی ندارند، اما بعنوان مهمترین معیارهای اندازه گیری عملکرد وحتی پایه و مبنایی برای پاداش دراکثر شرکتها مورد استفاده قرار می گرفت. یکی از متداول ترین معیارهای مبتنی بر ارزش که در سالهای اخیر به شدت مورد توجه واقع شده است ارزش افزوده اقتصادی EVA می باشد. در این تحقیق توانایی EVA را در ارائه اطلاعات مناسب درخصوص بازده سهام بررسی و آن را با یکی از معیارهای قدیمی تر ( سود عملیاتی ) مقایسه کردیم. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل آماری اطلاعات جمع آوری شده ، دریافیتم که از دو معیار فوق الذکر فقط سود عملیاتی OIدارای بار اطلاعاتی در زمینه توضیح تغییرات بازده سهام می باشد و EVA در این زمینه دارای بار اطلاعاتی نمی باشد . بهرحال تحقیق حاضر این ادعا که EVA بهترین معیار ارزیابی است را تایید نمی کند. لازم به ذکر است اگر چه براساس نتایج این تحقیق معیار تعیین کننده در بازار سهام ایرانOI است اما این مساله به معنی ضعف EVA نیست بلکه ایراد به بازار سهام وارد است زیرا که بدلایل عدم کارایی وهمچنین توجه بیشتر بازار به معیارهایی که عملکرد واقعی را نشان نمی دهند باعث شده است که این نتایج حاصل شود ( جلیلی ، 1380، 51)1.
تحقیقات خارجی
استیوارت ( 1991) معتقد است که سود ، سود هر سهم و رشد سود ، معیار های گمراه کننده ای از عملکرد شرکت هستند و ارزش افزوده ی اقتصادی بهترین معیار ارزیابی عملکرد است. ارزش افزوده ی اقتصادی همان عاملی است که قیمت سهام را حرکت وا می دارد. بعد از این ادعا پژوهش های زیادی برای بررسی این موضوع انجام شد. در پژوهش های مزبور رابطه بین ارزش افزوده ی اقتصادی با ارزش افزوده بازار بررسی و رابطه آن با معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد مقایسه شد.
نتیجه برخی از این پژوهش ها یومار و همکاران ، 1996؛ ابرایان ، 1996 ؛ میلونوویچ و تسویی ، 1996 نشان دادند که رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار بیشتر از رابطه ای است که معیار های سنتی ارزیابی عملکرد با ارزش افزوده بازار دارند.
در پژوهش های دیگری که توسط لهن و ماخیجا ،1996، چن و داد ،2001 و ورثینگتون و وست ،2004 رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام بررسی و با رابطه معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد و بازده سهام مقایسه شد که نتیجه بیشتر پژهش های مزبور نشان دادند که هنوز سود حسابداری دارای بیشترین ارتباط با بازده سهام است. بنابراین در بیشتر پژوهش های تجربی تا کنون انجام شده است ، تاکید بر بازده سهام بود.
3-1 بیان مساله
با ظهور شرکتهای بزرگ و شکل گیری مبحث عظیم جدائی مالکیت از مدیریت و ایجاد یک تضاد منافع عظیم بین مالکان و مدیران ارزیابی عملکرد شرکتها و مدیران و رهبران آنها از موضوعات مورد توجه اقشار مختلف مثل اعتباردهندگان، مالکان دولت و حتی مدیران است. همچنین با توجه به جدائی مالکیت از مدیریت ایجاد ارزش و افزایش ثروت سامداران از جمله مهمترین اهداف شرکتها به شمار میرود. و افزایش ثروت در نتیجه علمکرد مطلوب حاصل خواهد شد. بنابراین استفاده کنندگان به دنبا شاخصی هستند تا بتوانند میزان رسیدن به مهمترین هدف شرکت را تعیین کنند. از نظر سهامداران نیز میزان افزایش ثروت چه از طریق افزایش قیمت و ارزش شرکت و چه از طریق سود نقدی حائز اهمیت است. اما آنچه که بیشتر اهمیت دارد از دید سرمایه گذاران است. زیرا این قشر حاضر نیستند که در شرکتهای با مخاطره بالا سرمایه گذاری کنند و لذا اگر هم چنانچه این کار را انجام دهند، به ازای ریسک بیشتر، بازدهی بیشتر مورد انتظار خواهد بود. بنابراین آنها نیز بدنبال شاخصی برای ارزیابی عملکرد شرکتها هستند تا بتوانند تصمیم به سرمایه گذاری بگیرند.
در گذشته یکی از معیارهای که در این راستا مورد استفاده قرار میگیرد، نرخ بازده دارائیها و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام یعنی نظام دوپونت است که از دهه 1980 به بعد مورد استفاده قرار گرفته است.
روش دیگری که در دهه 1990 مورد استفاده قرر گرفت ارزش افزوده اقتصادی نامیده میشود. که اولین بار توسط یک گروه مشاوره مدیریت با نام Stern stewart co مطرح شده است. این روش به طور خلاصه بر ایجاد یا از بین رفتن سرمایه (ارزش شرکت) تأکید دارد به بیان دیگر این روش میزان بازده سرمایه را پس از وضع هزینههای تأمین مالی از طریق بدهی و حقوق صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
با توجه بررسیهای انجام شده و نتایج حاصله و نیز ایرادات وارده بر سود خالص مانند هموارسازی، اثر برآوردها، اختلاف سلایق و در نظر نگرفتن هزینه تامین مالی از طریق حقوق صاحبان سهام (هزینه فرصت سرمایه گذاران) در محاسبه سود و. .. معیار نرخ بازده داراییها مورد تردید است و لذا چون در معیار ارزش افزوده اقتصادی ایرادات مربوطه حذف شده است همچنین چون در محاسبه eva هزینه کل منابع تامین مالی شرکتها که شامل (هزینه فرصت سرمایه گذاران است) در نظر گرفته میشود. بنابراین ارزش افزوده اقتصادی معیار مناسبتری برای ارزیابی عملکرد شرکتها است.
استفاده از روشها یا تکنیکهایی برای دستیابی به وضعیت آینده همواره دغدغه اصلی دانشمندان علوم مختلف بوده است. در این راه به طور طبیعی روشهایی قابلیت ماندگاری و کاربردی مناسب دارند که دارای کمترین خطای ممکن در پیش بینی باشد. بر این مبنا در سالهای بسیار روشهای ریاضی اعم از میانگین (ساده، مترادف، دوبل) و رگرسیون و مانند اینها تنها الگویی بودند که قاطعانه مورد تأئید و استفاده قرار میگرفت – اما در مواقع گوناگون دارای اشکالاتی بودند(زمانی که نتوان بین دادهها و متغیرهای وابسته و مستقل رابطه ریاضی ایجاد کرد با ایجاد روشهای هوش مصنوعی مانند شبکه عصبی بویژه در مواقعی که رابطه ریاضی مناسبی بین دادهها و متغیرای مستقل و وابسته قابل شکل دهی نبود امیدهای بسیاری بوجود آمد این امیدها تا جایی ادامه یافت که حتی آنها را جایگزین روشهای ریاضی نیز دانستند.
مساله اساسی تحقیق این است که آیا می توان با استفاده از داده های حال حاضر به پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی و دارایی های مالی در آینده بپردازیم؟
4-1 سوالات تحقیق
1. آیا شبکه های عصبی توانایی پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای مورد مطالعه را دارد؟
2. آیا می توان با استفاده از شبکه عصبی و نسبتهای مالی به پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی و دارایی های مالی در آینده بپردازیم؟
3. ایا پیش¬بینی ارزش افزوده اقتصادی شرکتها از طریق شبکه عصبی نسبت به رگرسیون خطی برتری دارد؟
5-1 فرضیه های پژوهش
* ترکیب شبکه عصبی مصنوعی و نسبت های مالی قابلیت پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی را دارند.
* مدل ارائه شده در این پژوهش عملکرد بهتری در پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی نسبت به رگرسون خطی دارد.
6-1 اهداف تحقیق
هدف ابتدایی این پژوهش پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی اوراق بهادار است که می توان از آن برای سرمایه گذاری استفاده نمود.
پیش بینی بازده دارایی های در طول زمان برای کسب منفعت و سود بیشتر همیشه مورد توجه بوده است اما در این پژوهش ارزش افزوده اقتصادی به عنوان گامی بلند تر برای رسیدن به سرمایه گذاری بهتر دست یابیم و در حسابداری مالی این امر برای سهام داران را می توان ارائه کرد . در پزوهش هایی که تا به حال انجام شده است روش های بسیاری برای پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی ارائه شده است اما تا کنون به یک روش یگانه که بهترین روش برای پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی یافت نشده است به همین دلیل در این پژوهش به دنبال یافت روشی برای پیش بینی بهتر ارزش افزوده اقتصادی شرکت ها ها هستیم.
از اهداف دیگر این پژوهش می توان به بهبود پیش بینی های ارزش افزوده اقتصادی و جستجو برای یافتن روش های بهتر با کارایی بیشتر و سرعت عمل بیشتر اشاره کرد.
7-1 حدود مطالعاتی
1-7-1 قلمرو موضوعی
محور اصل این تحقیق پیش بینی EVA با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی میباشد و در حوزه مدیریت سرمایه گذاری طرح و بررسی شده است.
2-7-1 قلمرو زمانی
دوره 6 ساله از ابتدای سال 1382 تا انتهای سال مالی 1387.
3-7-1 قلمرو مکانی
محدوده شرکتهای سهامی عام پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
8-1 تعریف واژگان کلیدی و اصطلاحات
* ارزش افزوده
در یک مفهوم کلی به معنای افزایش در ارزش متعارف یک واحد اقتصادی با کذشت زمان است، به عبارت دیگر قدرت سود آوری داراییهای موجود را بیان می کند.
* ارزش افزوده اقتصادی
این ارزش به عنوان معیاری که با هدف سازمان در ارتباط با افزایش ثروت سهامداران همبستگی دارد استفاده می شود و تأثیر سیاستهای مدیریت روی ارزش سهام را اندازه گیری می کند و برابر با سودهای عملیاتی منهای هزینه سرمایه هائی است که برای ایجاد آن به کار گرفته شده است و در این تحقیق از فرمول: سرمایه به کار رفته × (نرخ میانگین موزون هزینه سرمایه- نرخ بازده کل داراییها) محاسبه می شود.
* سود هر سهم
از طریق گزارشات مالی شرکت تعیین می شود و برابر است با سود ویژه شرکت پس از کسر مالیات تقسیم بر تعداد سهام عادی آن شرکت در پایان سال.
*سرمایه به کار رفته
سرمایه به کار رفته عبارتست از جمع کل منابع مالی مورد استفاده برای تأمین داراییها که شامل جمع کل بدهیها و حقوق صاحبان سهام است؛ به عبارت ساده تر سرمایه به کار رفته عبارتست از جمع کل داراییها.
* نرخ بازده کل سرمایه (r)
این نرخ از تقسیم سود خالص عملیاتی پس از مالیاتی بر کل سرمایه به کار رفته به دست می آید.
* نرخ هزینه سرمایه (c)
حداقل بازدهی است که شرکت باید از سرمایه گذاریهای خود به دست آورد تا قیمت بازار سهام تغییر نکند.
* قیمت سهام (P)
عبارتست از مبلغی که سرمایه گذار در یک بازار رسمی عرضه سهام برای هر سهم یک شرکت حاضر است بپردازد که این قیمت تابع عوامل متعددی مانند میزان عرضه و تقاضای آن سهم می باشد؛ بنابراین در این تحقیق منظور از قیمت سهام قیمت بازار سهام است که توسط بازار بورس تعیین می گردد و نه قیمت اسمی آن. در این تحقیق همانطور که در فصول بعدی به اجمال به آن اشاره خواهد شد از متوسط قیمت سهام در اول و آخر دوره استفاده می گردد.
* پاسخگویی نسبت به سرمایه
عبارتست از حسابدهی یا استدلال منطقی یک مدیر یا فردی که وظیفه استفاده از سرمایه یک سرمایه گذار را برای نیل سرمایه گذار به هدف مورد نظرش به عهده دارد، در زمینه روشی که برای رسیدن به هدف سرمایه گذار در پیش گرفته است (عمدتآً هدف سرمایه گذار رسیدن به سود و ثروت بیشتر است).
*شبکه عصبی مصنوعی
شبکه¬های عصبی یکی از پویاترین حوزه¬های تحقیق در دوران معاصر است که افراد متعددی از رشته¬های گوناگون علمی را به خود جلب کرده است. زیست شناسان، شبکه¬های عصبی بیولوژیکی را طی سالیان متمادی مطالعه کرده¬اند، که مغز انسان نمونه¬ای از این شبکه¬هاست. دست یابی به روش کار مغز، تلاش بی وقفه¬ای بوده است که بیش از 2000 سال پیش توسط ارسطو و هراکلیتوس آغاز شد و با تحقیقات دانشمندان دیگری چون رامنی کاجال، کلگی و هب ادامه داشته است.
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
1-2 مقدمه
مدل های ارزش گذاری درآمدپسماند، موضوع پژوهش بسیاری از پژوهشگران بوده است که به گونه ای گسترده در مدیریت سرمایه ، به کار گرفته می شوند . درآمد پسماند برابر با سودخالص شرکت، منهای هزینه فرصت سرمایه به کار رفته برای تولید سود است. از آنجا که هزینه حقوق صاحبان سهام در صورت سود وزیان درج نمی شود، ممکن است سود خاص شرکت، عددی مثبت باشد ولی سود بالا، برای پوشش هزینه فرصت حقوق صاحبان سهام، کافی نباشد. در این صورت در حقیقت سهام داران از سرمایه گذاری در شرکت، زیان دیده اند. در آمد پسماند با در نظر گرفتن هزینه حقوق صاحبان سهام، این مشکل را بر طرف کرده است .
یکی از نویسندگان و محققین مدیریت مالی در سال 1964 میلادی اظهار داشت (معلومات اندکی درباره چگونگی اتخاذتصمیمات بسیار با اهمیت اما غیر مکرر مالی در اختیار دست اندرکاران مالی قرار دارد) . مدیران درباره ارزش داراییها اطلاعاتی چندانی در اختیار ندارند.اینکه براساس چه فرآیندی یک پروژه سرمایه گذاری توسط یک واحد انتفاعی قبول و توسط واحد دیگر رد می شود؟
بنابراین مدیران به عنوان استفاده کننده ، به اطلاعات حسابداری و اطلاعات تکمیلی نیازمند اند از سوی دیگر هر واحد تجاری به منظور تداوم فعالیت تصمیم گیری در جهت اتخاذ رویه های وخط مشی مطلوب نیاز به ارزیابی عملکرد و بررسی ضعف ها و کاستی ها ی ناشی از اقدامات گذشته را دارد در این راستا مدیریت استراتژیک نیاز به برنامه ریزی مناسب و بهینه دارد.
یکی از سطوح مورد توجه مدیران در تصیم گیریها ی خود برای خلق ارزش ، صرفه اقتصادی است که در واقع ارتباط تنگاتنگی با خلق ارزش دارد. صرفه اقتصادی ، استفاده کارا وموثر از منابع با توجه به سودآوری در بلند مدت می باشد . معیار های مختلفی برای ارزیابی داراییها وجود دارد که به شرح ذیل می باشد:
نرخ بازدهی سرمایه ،نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود خالص و بسیاری معیارهای دیگر برای این ارزیابی وجود دارد.
2-2 بخش اول: ادبیات پژوهش
1-2-2 بررسی مفاهیم مربوط به سود
سود اساسا یک مفهوم حسابداری است که بخش اعظم تلاش حسابداران در جهت اندازه گیری آن معطوف می گردد.
از دیدگاه حسابداری سود و زیان خالص عبارت است از تغییر در حقوق صاحبان سهام یعنی تغییر در خالص داراییهای یک واحد تجاری طی یک دوره مالی که از فعالیتهای انتفاعی و مستمر واحد تجاری و عمملیات فرعی ، رویدادهای تصادفی و سایر عملیات،رویدادها و شرایط موثر بر واحد تجاری است که طبق اصول پذیرفته شده حسابداری شناسایی و اندازه گیری می شود.
هدف سرمایه گذاران حداکثر بودن سود است که در واقع همان حداکثر ثروت است
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 140 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید