لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :36
بخشی از متن مقاله
پیدایش وتوسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد
لوییس مامفورد(1990-1895)از متفکـرین برجسته قرن بیستم اسـت که اول بار عقایدش را در کتاب فرهنگ شهرها منتشر کرد.از وی نوشتـه های زیــادی در زمینه برنامه ریزی اجتمـاعی،شهر،معمــاری وفنــاوری به جا مـــانده اســـت مشهورترین اثر مامفورد شهر در طول تاریخ است که در آن پیدایش وتوسعـــه شهر را در دوران مختلف تاریخی مورد بررسی قرار داده اســت.وی هـدف از نوشتن این کتاب را چنین بیان می دارد :
"من سعی کرده ام که شکلها و کارکردهای شهر را بررسی کنم و اهـدافی را که منجر به ایجاد آن شده است ،بیابم .چنانچه شهر نقایصی را که در طول تـاریخ به همراه داشته از خود بزدایـد ،شهــرهای آینده نقش مهمتــری را نسبــت بـه گذشته ایفا خواهند کرد" .
لوییس مـامفوردمعتقـد اسـت:چنانچه به تاریخ شهرها بنگریم ،می توانیم تصمیم بگیریم که کدام راه را انتخــاب کنیم ،یا خود را وقف تکامل وپرورش انسانیـت کنیم یا تسلیم نیروهای خودکاری شویم که خود ساخته ایم وآن را برموجودی که خالی از ویژگی انســانی است ،یعنی؛انسان (فرا تاریخی)تحمیل کـــرده ودر نهایت او را از عواطف واحساسات ،خلاقیت وآگاهی تهـی کنیم به عقیده لوییس مامفورد چیزی که زمانی به آن شهراطلاق می شده ،اکنون به مرکز کنترل تبدیل شده وفناوری در قالب دستگاههای خودکار،فضایل انسانی را از آن سلب کرده است . وی با انتقاد از توسعه وبرنامه ریزی ما در شهرهای معاصر ،چهره ضد تاریخی آنها را آشکار ساخته وبرخی از بیماریهایی را که گریبانگیر شهــرهای بزرگ اروپا وامریکا است ،مورد بررسی قرار می دهد .
او سعی دارد به تکامل که توسط شهر انجام شده نگاهی نو بیندازدومعتقداست: چنانچه تصویر نوینی از نظم ارگانیک داشته بــاشیم وهمه کارکردهای انسانی را در نظر بگیریم آنگاه می توانیم به شکلی جدید از شهر دست یابیم که توسعه انسانی را به همراه داشته باشد .
شهرهای دوره باستان: میراثی از دهکده
نخستین وجه مشخصه گذار از دهکـده به شهر،افزایش جمعیـت وگستــرش نواحی ساخته شده بود .انباشت جمعیت به صورت متمرکز نبود واجتماعات در اندازه های کوچک در دشتها وکنــاره های رودخانه ها پراکنده بودند . در ابتدا شهر صمیمیت وانسجــام اجتمـاعات نخستیـن را با خود داشت واز نظر اندازه مفهوم محله را در ذهن تداعی می کرد .شهر تا آنجا گسترش می یافت که امکان پیمودن آن با پای پیاده میسر بود .به عبارت دیگر گسترش شهر با گسترش شبکه ارتباطی رابطــه مستقیم داشــت ووسعت آن را دامنه مــوثّر ارتباطات تعیین می کرد.این اصل همچنان به قوت خود باقی اســت به طوری که با پیشرفت وسایل ارتباطی ، شهرها وسعت بیشتری یافتند .
لوییس مافورد ضمن تجزیه وتحلیل اجزای شهر تاکید می کند که کارکرد اصلی شهــر در مفهوم "نگهدارنده"متبلــورشده بود؛ به این معنــاکه شهرهمه عـوامل اجتماعی را در خود گرد آورده و در فضایی محصور ،روابط متقابل آنها را میسّر می ساخت.ارگ عنصر اصلی شهر به شمار می آمد و در اطراف خود دیواری برای حفظ امنیت ساکنان داخلی خود داشت که بعدها به صورت عامل کنترل تعداد ساکنان شهر در آمد0 مازاد محصولات کشاورزی کارگاههـــای شهری در بازار به فروش گذاشته می شد 0علاوه بر آن بازار مکان ارتباطات افراد مناطق مختلف بود .
برای آنکه شهر یک "نگهدارنده"باشد لازم است مردم ونهادها رابه سوی خود جذب کند تابتواند به حیاتش ادامه دهد . لــوییس مافــورد در این خصوص از اصطلاح ابنزر هوارد یعنی مغناطیس استفاده می کند و می افزاید :"در شهرهای نخستین ،مذهب سازمان یافته این نقش را به عهــده می گیرد و مانند مغناطیس مردم را به سوی خود جذب می کند .بررسیهــای تاریخی نشـــان می دهد که هدف شهرهای نخستین خدمت به اهداف خدایان بوده ونه اهداف انسانهـا .لذا در معابد این اعتقاد وجود داشت که انسان برای آن آفریده شده تا خدایان را ستایش کند وبه آنها خدمت نماید واین امر علت وجودی شهر بود".به تـدریج انسان با الهام از فنا ناپذیری خدایان ،معیاری برای فنا ناپذیری خود نیز یافت ودر شهر ساختارهای زیبایی شناختی را در قالب یادمانها به عنوان نمادی از جاودانگی به نمایش درآورد .
در تمدنهای مختلف به دنبال گسستن یا پیـوند با دهــکـده دو کارکرد متضاد بروز کــرد که به ایجاد دو الگوی متضاد سومــر ومصر منجر شد . در اولی، عدم اطمینان ،خطر ،اضطراب ونمادهای قدرت درقالب دیوارهای مستحکم خود را نشان داد و در دیگری آرامش ،اطمینان واتکا به فواید خورشید ورود نیـــل (طبیعت)نظم را با عدالت در شهر مستقر کرد در سـومـــر قدرت در ارگ جای گرفت ودر مصر آداب ورسوم ادامه یافت و به نیروهایی که در اختیار ارگ جای گرفت ودر مصر آداب ورسوم دهکده ادامه یافت وبه نیروهایی که در اختیار تمدن بودند چهره ای انسانی بخشید .وجه اول با شیوه توسعه طلبی ،خشونت ،تضادواضطراب همراه بود که در طول تاریخ ویژگی غالب شهرها شد و وجه دیگر ،بیانگر تعاون وهمیاری انسانی وغنای عواطف ودانش بود که به همراه نهادهای زیبایی شناختی ،نیروهای بالقوه انسانی را رشد داد .
از دیگر مشخصات بارز شهر در این دوران ،قدرت انتقال فرهنگ در شکلهای نمادین والگوهای انسانی است که در دهکده نیز موجب شکوفایی توان انسانها بود . با ضبط اسنادولوحه ها وسنگ نوشته ها ،وجهه شهربه عنوان"نگهدارنده" تقویت می شد واز این راه گذشته،حال وآینده به هم پیوند می خورد .انحصار طلبی ،تقسیم کار وتخصصی شدن در ماهیت شهر نهقته بود وموجب شد تا هر فعالیتی در بخشهای مشخصی از شهر مستقر شود 0نهاد مالکیت که تمایز میان غنی وفقیر را موجب شده یود ،در شهر ابداع شد وزمین وهر چه در آن بود به معبد وخدای آن ،پادشاه تعلق گرفت 0از دیگر خصوصیات مهم شهر دوران باستان،شکل مادی گرفتن یا عینیت بود ،به این نحو که در طرح شهر ،تخیلات ،عقاید ،شهود وادراک ،ویژگی مادی به خود گرفت وساختار قابل دیدن پیدا کرد .فرمانروایان پس از فتح هر نقطه آنجا را با خاک یکسان می کردند وبر اساس قوه تخیل و شهود خود آن را از نو می ساختند ویژگی دیگر شهرهای دوران باستان، هنر نمایش بود که در آن هر فرد نقشی خاص را به عهده داشت 0به گفته رابرت ردفیلد وظیفه شهر بازسازی انسان است ،به این معنی که وقتی شخصیت انسان در دهکده شکل می گیرد وقالب اصلی خود را می یابد ،دیگر تغییری نمی کند ؛اما در شهر انبوهی از نقشهای جدید به وجود می آید که هنجارها وارزشهای اخلاقی ،آداب ورسوم،معماری ودر نهایت کل شهر را به طور مداوم تغییر می دهند .مجلـس،دربار ،ورزشــگاههــاواماکن گردهمایی،همه نمودهای نمایشی شهر بودند که با ظهور گفتگو (دیالوگ)در ارتباطات شهری ،وجه نمایشی آن تکمیل شد.
شهر یونانی همچنان که مفهوم(نگهدارنده)را بر خودمی پذیرد ،با خصوصیاتی از تمدن مصر وسومر جدا می شود.محیط زندگی در دشت ها و رودخانه ها تبدیل به زندگی در کوه و کنار دریا شد.شهر دارای حصار طبیعی،دریاوکوه بود واستحکامات گذشته را نداشت :اندازه محدود آن دسترسی افراد به حومه رابا پای پیاده امکان پذیرمی کرد و از این جهات تقابلی میان شهر ودهکده به چشم نمی خورد0
ارگ در قالب معبد وقصر(جدایی دین و سیاست)در شهر رخ نمود ،اما این بار مردم خدایی را پرستش می کردند که دارای خصلت انسانی بود و تصویر فوق انسانی نداشت. از این رو مقیاس انسانی متفاوت از تمدن مصــر و سـومـر در قالب یادمانها ،چهره خود را آشکار کرد آداب مردم سالارانه دهکده به شهر راه یافت وهر فرد در هر جنبه ای از زندگی اجتماعی مشارکت می کـــرد .در نتیجه ابعاد ذهن و روح افراد گسترش یـافت و به دنبال آن عقاید وتخیلات در قــالب نمایش،شعر،مجسمه سازی،نقاشی،منطق،ریاضی وفلسفه جلوه گر شد همچنین نوع اقلیم نیروی کار زیادی را از کشت آزاد کرد و مفهوم اوقات فراغت را برای انسانها به همراه آورد.
مافورد به دقت هسته های فعال تمدن یونان را می شکافد و کارکرد آنها را در جهت سلامت روح وجسم انسان مشخص می سازد.احساس فضا،نظم،هماهنگی وزیبایی موجود دراین مکانها را به تصویر می کشد وتداوم آن را در شهرهای آینده نشان می دهد .تاکید مافورد بروحدتی است که در فضا،عناصر واجزا وکارکرد شهر نهفته بود .وی به عنوان نمونه از آگورا نام می بردکه قانون، حکومت ،تجارت،صنعت،مذهب وقابلیت اجتماعی شدن را در یک مکان گرد آورده بود.به تدریج شهر یونانی خصوصیات خوبی را که از دهکده به ارث برده بود ،از دست داد ودر عوض ویژگیهای ارگ را یعنی انحصار امتیازات فرهنگی واقتصادی وتسلط اقلیت ساکن در آن بر شهر را در خود جای داد.
شهرهای قرون وسطی
مافورد ویژگی های شهر قرون وسطی نظیر فضای محدود وارگانیک،ساخت متناسب با اقلیم ،عدم تمرکز وقوانین منطقه بندی(زونینگ)،در نظر گرفتن ابعاد ومقیاس انسانی در ساخت شهر ،اهمیت عنصر زیبایی شناسی،فقدان کنترل از خارج ودر نتیجه آزادی را می ستاید واصول شهــر سازی این دوره را چنین بیان می کند:
شهر قرون وسطی از یک هسته مرکزی با منحنی های ارگانیک در اطراف آن تشکیل شده بود که غالباً به شکل مدور هسته شهر را محصــور ومحفـــوظ می داشت .دروازه محل ملاقات شهری وروستایی بودکه از تمرکز اقتصادی جلوگیری می کرد وتوزیع مناسب آمد وشد را موجب می شد.دیــوار اهمیت روانی داشت ،هم مظهـــر وحـدت بود وهم امنیت شهررا تضمین می کرد؛در تابستانها نیز به صورت تفرجگاه مورد استفاده قرار می گرفت .اجزای اصلی شهر عبارت بود از قصر،صومعه،کلیسای جامع،تالار شهر وتالار اصنـــاف. کلیســــای جامع در مرکز واقع شده بود واصول بینش قرون وسطایی یعنی راز،غافلگیری،فضای باز ناگهانی،بلندی وارتفاع،وغنای اجزا وعناصر را آشکار می ساخت.
بازار در کنار کلیسا واقع بود وهمان کارکرد آگورا در شهرهای یونانی دوران باستان را حفظ کرده بود .واحدهای مسکونی با مصالح موجود محلی ساخته می شد ومقیاس انسانی در حد بسیار متواضعانه ای رعایت می گردید. خیابانها در وحله اول برای عبورپیاده طراحی شده بود وآمد وشد وسایل چرخ دار در مرتبه دوم اهمیت قرار داشت .خیابانهای باریک با نماهای منظم مردم را از باد وباران وتابش مستقیم آفتاب محفوظ می داشت.شهرقرون وسطی از محله هایی با کلیســـا بازار وتاسیسات آب رســانی خاص خود تشکیل شده بود.در محله ها مشارکت اجتماعی بسیارزیاد بود.آموزش واشتغال جمعی در خانواده وکارگاه کنار آن انجام می شد.
دیوار در محدود کردن رشد شهر نقشی نداشت ،بلکه شرایط طبیعی واجتماعی نظیر محدودیت آب رسانی،تهیه غذا ،مقررات شهرداری واصناف-که ازاستقرار کنترل نشده افرادجلوگیری می کرد-وبالاخــره امکانات محدود حمــل ونقـــل ،ارتباطـات مانع از گسترش شهر بود.برای اولین بار در تاریخ اکثریت ساکنان شهر انسانهایی آزاد بودند که با کنترل درونی یعنی رهبری وسازماندهی خود ،کنترل از بیرون را به حداقل رساندند.امابه تدریج قدرت سیاسی،نظامی،مالکیت خصوصی وانحصار طلبی از طریق روشنفکران در کلیسا نفوذ کرد ومفــاهیم مسیحیت را بی ارزش ســاخت.ابعاد روحی ومعنوی ازمیان رفت ومادی شدن بر حیات شهری اواخر قرون وسطی فایق آمد.
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***
دانلود مقاله کامل درباره پیدایش و توسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد