مقدمه
وجه تمایز بشر با موجودات دیگر دین است یعنی تنها انسان ها هستند که در این کره ی خاکی می تواند قابلیت دریافت دین را داشته باشد و در سرتاسر عالم فقط انسان موجودی است دینی. در تاریخ چندین هزار ساله ای بشر هرگز حتی قبیله ای وجود نداشته است که نوعی از گرایشات بر دین را نداشته باشد.حتی بوترنشینان استرالیای مرکزی و سرخپوستان که دارای پست ترین صور موجود زندگی هستند. نیز نوعی از گرایشات دینی را داشته اند. آنها به عالم ارواح معتقد بوده اند. به پرستش آنها مشغول اند این امر از قدیمی ترین آثار باستان تمدن بشری است که بدست آمده و کاملا آشکار و واضح می باشد. دین خصیصه ای است واقعا برجسته که سرآمد تاریخ بشر می باشد. بشر واقعا معتقد است که در برابر گونه ای روابط خاص فوق بشری قرار دارد. که این روابط خارج از دسترس و تجربه بشر می باشد اما این روابط ناشناخته کمک های فوق بشری لازم را دریافت نموده و از این واقعا خرسند می باشد. دین بر انسان چیزی را می دهد که از هیچ منبع دیگری قابل دریافت نیست. یعنی اعتماد به حاصل کوشش های بشری از طریق اتصال شخصی بر قدرت متعالی جهان از منظر روانشناختی دین تاحدی عقلی، تا حدی عاطفی و نیز تاحدی عملی می باشد. اما دین مسلماً چیزی بیش از یک تجربه ی صرفا درونی است و همواره اشاره به یک موضوع مورد پرستش اشاره دارد(ا.هیوم، 1948).
در مجموع می توان گفت که دین امری فطری است که در نهاد تمام انسانها بر ودیعه گذاشته شده است. که از پرستش ابتدایی ترین اشیایی که در دسترس بشر بوده است شروع شده و ادامه یافته است. که به دین اسلام که آخرین و کاملترین ادیان الهی بوده است. پایان یافته دین اسلام که بنیان گذار آن حضرت محمد(ص) بوده است دینی است برای همه جا و همه وقت و قابل دریافت برای هر بشری می باشد و دقیقاً مطابق با خواسته ها و نیازهای او تنظیم شده است. دینی است که برای سلامت و بهبود در روابط آنها در بعد جسمانی، روحی، روانی برنامه های منظم و بدون نقصی را ارائه می دهد . همیشه پیام آور آرامش و سلامت و بهزیستی بوده است. قطعاً اگر فردی اعتقاد کامل به دستورات دین را داشته باشد و به آنها عمل نماید، حاصل این اطاعت ها و سرسیردگی ها آرامش و آسایش در دنیا وآخرت می باشد. گرایش مذهبی آن اعتقاد و ایمان قلبی است که هر فردی می تواند نسبت به حقیقت و واقعیات تعلیمات دینی در خود ایجاد نماید که آثار این امر هم در بعد جسمانی و هم در بعد روانی قابل مشاهده خواهد بود. این گرایشات هم در رفتار و افکار فرد به طور مستقیم تأثیرات دارد و هم در هیجاناتی چون عشق و محبت، کینه و نفرت، غم و شادی و خشم و ترس که این هیجانات در زندگی فرد نقش مهم و بسزایی دارد و نه تنها در خوشبختی افراد موثرند بلکه بر سلامت حافظه و نیروی عقل و ادراک نیز تأثیر دارند بر تجربه های افراد معنا می بخشد و درباره ی داوری فرد در مورد هر مسئله ای دخالت دارد و در نحوه ی عملکرد فرد نیز نفوذ انکار ناپذیری دارد.(ریو، 1995، ترجمه ی سید محمدی، 1378).
هیجاناتی که فرد احساس می کند می تواند ناشی از ارزیابی اطلاعات دانست که این ارزیابی شامل شناخت یا پردازش اطلاعات رسیده از محیط، بدن، و حافظه فرد و تمایل در پاسخگویی به شیوه ی خاص و ملاحظه ی نتایج اعمالی است که ممکن است از حالات هیجاناتی که فرد تجربه کرده باشد به دست آمده باشد. (شاکتر، سیتگر، 1992/ ترجمه محمد الدین بناب، 1375).در واقع هیجانات انرژی انگیزه ها را فراهم می کند(تام وکینز، 1981، ترجمه محی الدین بنات، 1375) زمانیکه هیجانات با شناخت تعامل یابند سبب افزایش آگاهی شخص می شوند. (باورا، 1981، ترجمه قاسم زاده، 1379) چگونگی تعامل انگیزش با هیجانات و تعامل با شناخت موضوع هوش هیجانی را مطرح می سازد. (مایرو سالودی، 1990/ ترجمه تهامی منفرد، 1380) افرادی که توانایی استفاده ی درست از هیجانات خود را دارند می توانند از دلهره و نگرانی و اضطراب که هر فردی در طول زندگی خود تجربه می کند بهتر و در زمان کمتری فائق آیند.(گلمن، 1995/ ترجمه پارسا،1381)وکسلر می گوید: هوش به عنوان ظرفیت کلی هر فرد برای رفتار هدفمند است تا بتواند منطقی فکر کند و به گونه ای موثر با محیط و اطرافیان خود رابطه ی مثبت و هدفمندی را برقرار نماید(افروز و هومن، 1379).
با توضیحاتی که راجع به گرایشات مذهبی و هوش هیجانی ارائه شد بر خوبی واضح است که هوش هیجانی یکی از مسائلی است که خواه یا ناخواه با کشیده شدن افراد به سوی گرایشات مذهبی همراه است زیرا مذهب معتقد است که با اطاعت از دستورات دینی می توان به نحو مطلوب با محیط رابطه برقرار کرد و همچنین به گفته ی وکسلر هوش هیجانی نیز به دنبال این رابطه می باشد. چگونه ممکن است تعالیمی که برای رساندن انسان به حقیقت عالم و کمال انسان وضع شده است. با هوش هیجانی که یکی از مهم ترین شروط رسیدن به کمال است غافل باشد قرآن امنیت و آرامش و آسودگی را که فرد مومن تجربه می کند چنین توصیف می کند: آری آنها که ایمان آورده و ایمان خود را با شرکت نیامیختواند امنیت برای آنها باشد و آنها هدایت یافته اند(سوره ی مبارکه ی انعام، آیه ی 82). با توجه به مطالب ذکر شده می توان چنین استنباط نمود که اعتقادات مذهبی ریسمان محکم و مطمئنی جهت رهایی از تنش های فرد و زندگی شاد برای او هستند.
بیان مسئله:
در این تحقیق بر آئیم تا تعریفی کامل از هوش هیجانی از نظر روانشناسان و همچنین نظر پیشوایان دینی را در مورد گرایشات مذهبی را ارائه داده و با مقایسه این دو مبحث تصویر روشن و شفافی از یک فرد که بر گرایشات مذهبی و هوشی هیجانی خود آگاه است بدهیم و این مطلب را بیان نماییم که میزانی که یک فرد هوش هیجانی دارد یا نمره ای که از هوش هیجانی دریافت می کند درگرایش او به سمت مذهب تاثیر دارد. یقینا تعلیمات دینی برخود آگاهی فرد که از مباحث هوش هیجانی است. موثر می باشد هوش هیجانی یعنی توانایی حفظ انگیزه در مقابل ناملایمت های زندگی و استقامت داشتن در شرایط بحرانی و حفظ خونسردی و تنظیم حالات روحی و روانی به گونه ای که پریشانی خاطر تفکر فرد را خدشه ساز نکند. و امیداور باشد بهترین تصمیم را انتخاب می کنید به طور خلاصه مذهب برای سعادت انسانها آمده است. و ابزاری در جهت نیل به آرامش و سعادت و هوش هیجانی مجموعه ای از مهارتها و صفاتی است که در سرنوشت افراد اهمیت بسزایی دارد(شریفی، 1385).
در آخر بیان مسئله باید گفت: خصیصه ی جامع وهمه گیر یک شخصیت مذهبی عبارت است از ارتباط وآرامش او و برقراری رابطه ای دوستانه و مداراگرایانه او با دیگران و حل مسائل موجود در زندگی به نحوی مطلوب و تسلط کامل او بر حالات درونی و بیرونی خود. که این ویژگی ها از مباحث هوش هیجانی نیز به حساب می آید(محبتی، 1373).
سوال:
آیا بین هوش هیجانی و گرایشات مذهبی رابطه ای وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
هوش هیجانی یکی از مباحث مورد تحقیق در این پژوهش می باشد. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دگرشناسی) ارتباط با مردم و سازگاری فردی یا محیط پیرامون خویش پیوند دارد. به عبارت دیگر هوش غیر شناختی پیشرفتها و موفقیتهای فرد را میسر می کند. و سنجش و اندازه گیری آن به منزله ی اندازه گیری و سنجش توانایی های شخصی برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است(جلالی، 1381) می خواهیم در این پژوهش از مزایای هوش هیجانی و استفاده آن برای پیشرفت در عرصه های زندگی و افزایش ارتباطات و بالاخص ارتباط آن را با گرایش به مذهب نشان دهیم که آیا در صورت بالا بودن هوش هیجانی میزان گرایش به مذهب نیز بالا می رود؟
مذهب قدرت تحمل، آلام، رنجها و صدمات را می افزاید. و بدین ترتیب به بهبود ارتباطات فرد و سازگاری او با محیط اطرافش می انجامد امروزه در سطح جهانی با فرضیات و تئوریهای گوناگون ضد مذهبی مواجه هستیم. که شاهد حملات همه جانبه به مذهب می باشد که باید به آنها آگاهی پیدا کرده و آگاهانه برخورد شود(حکمت، سعید، 1380، ص33).
امروزه هوش هیجانی و گرایش به مذهب به عنوان یکی از مفاهیم مورد توجه سازمان بهداشت جهانی است. که نقش آن ایجاد تحرک و هماهنگی در تحقیقات در مورد این دو موضوع در سطح جهانی است و سعی در آن دارد تا میزان تأثیر انگیزش و اعتقادات مذهبی و هوش هیجانی را مشخص نماید تا به این اثبات برسد که با ارتباط دادن انسان به منبع و سرچشمه مبتنی و استمداد قلبی از او بر قدرت وحی و روانی خود افزوده و نه تنها بر مشکلات کنونی غلبه کرد بلکه در گامی فراتر از پرتو ایمان به درگاه باری تعالی به پیشرفتهای شگرفی برسد که به راستی یاد خدا زیور قلبها است(آل یاسین، سید علی، 1374، ص 32).
اهداف پژوهش:
هدف از تحقیق پیدا نمودن رابطه بین اعتقادات مذهبی و میزان هوش هیجانی می باشد که در این تحقیق فرض بر این است که بین اعتقادات مذهبی و هوش هیجانی رابطه وجود دارد که اگر فرض تحقیق به اثبات برسد می توان ادعا نمود که افرادی که دارای گرایش به مذهب هستند هوش هیجانی بالاتری نسبت به افرادی که این گرایش را ندارند هستند بنابراین این افراد موفق تر هستند و در این تحقیق سعی بر آشنا نمودن افراد با این حقیقت است که بهترین و مطمئن ترین و شاید کوتاهترین راه رسیدن به ارتباط موثر بهره گرفتن از توانایی ها و استعدادهای خود داشتن ایمان و اعتقاد به خدا و پیامبر و دین گرایشات مذهبی واقعی است.
فرضیه های پژوهش
بین گرایشات مذهبی و هوش هیجانی رابطه معناداری وجود دارد.
میزان هوش هیجانی در افراد با گرایشات مذهبی بالا بیشتر از میزان هوش هیجانی در افراد با گرایشات مذهبی پایین است.
متغیرهای مورد مطالعه:
با توجه به عنوان تحقیق که رابطه بین گرایشات مذهبی و هوش هیجانی می باشد اینگونه مشهود است که:
1) متغیر مستقل: گرایشات مذهبی فرد
2) متغیر وابسته: هوش هیجانی فرد هستند.
تعریف متغیرها
الف) تعریف نظری
هوش هیجانی: هوش هیجانی شامل ویژگی هایی مثل توانایی تهییج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در برابر شکست، از دست ندادن روحیه، وایس دانی افسردگی و ناامیدی در هنگام تفکر، همدلی و محبت و امید داشتن است. (گلمن، 1995/ ترجمه پارسا، 1380).
گرایشات مذهبی :عبارت است از سیستم فکری و عملی برای درک و فهم حقایق طبیعی جهان وراهی که انسان از روی حقیقت به موضوعی گرایش پیدا می کند(مدرسی، مطهری، 1368، 1372) گرایشات مذهبی داشتن ایمان و اعتقاد و یقیین قلبی به یکتایی خداوند و عمل به فرمان ها و دستورات دین تعریف شده است.
ب) تعریف عملیاتی:
برای اندازه گیری هوش هیجانی از تست هوش هیجانی پل که روایی و اعتبار آن ثابت شده است استفاده شد. که این آزمون مشتمل بر 20 سوال می باشد و دارای دو گزینه ی بلی و خیر است. برای اندازه گیری اعتقاد مذهبی از تست اعتقاد مذهبی آلپورت استفاده شده است. که مشتمل بر 28 سوال می باشد و دارای 5 گزینه است که عبارتند از کاملا مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم و کاملا موافقم.
فصل دوم
تاریخچه مذهب و سیر تحولات مذهبی
در حالیکه از مشاوره و خدمات روان درمانی و به طور کلی از علم روانشناسی چند دهه بیشتر نمی گذارد. مذهب تاریخچه ای به قدمت تاریخ بشر دارد. در واقع قدمت مذهب از علومی چون فلسفه و طب که از علومی مربوط به روانشناسی در یک چشم انداز یا دیدگاه مذهبی امری است . زیرا مفاهیمی از قبیل نوع دوستی، عشق، محبت و سازگاری از محورهای اساسی مذهب است بدون شک این مفاهیم از مفاهیم مهمی در علم روانشناسی و هوش هیجانی است. دلیل دیگر توجه مذهب به این علم این است که درمانهای انسانی گرایانه تا حدود زیادی به موضوعات مذهبی نزدیک است.(میرفس و تورن، 1998).
یونگ که یکی از بزرگان علم روانشناسی است برخی از رسوم مربوط به مذاهب بزرگ، عرفان، اسطوره شناسی، انسان شناسی و طالع بینی را مطرح کرده است. برخی از روان شناسان از اصول مذهب اقتباس نموده و یک روان درمانی خاص را مطرح نموده اند که در آن شیوه ی درمان روان درمانی به عنوان یک بعد روحانی از اهمیت بسزایی برخوردار است (خدایاری، فرد، 1381).
استاد مطهری در بحث از فطرت گرایشهایی را بر انسان بر می شمارد که اولا با خود محوری قابل توجیه نیست ثانیا شکل انتخابی و آگاهانه نیز دارد یکی از این گرایشات عبارت است از:گرایش به عشق و پرستش بی تردید بعد پرسش و عبادت بر شیواترین شیوه در قالب مباحث نظری بیان شده است و تکالیف دقیق عملی ژرفی را ارائه نموده است.
که زمینه سازنیل به معرفت کامل معرفی شده است(خدایاری فرد، 1381، ص 93).علاوه بر آن چه ذکر شد پیوند علم و مذهب یکی از اساسی ترین موضوعاتی است که مشوق اصلی پیاژه در پرداختن به علم در معنای کلی و گسترده آن بوده است آنچه پیاژه در پرداختن به علم در معنای کلی و گسترده آن بوده است آنچه پیاژه در مورد پیوند علم و مذهب بیان نموده حاکی از آن است که او برای پیوند این دو نظریه علم کلی را مطرح کرده است که بدین گونه بتواند روابط درونی و بیرونی پدیده ها را توجیه نماید. وی بر خلاف نظریه تحصیلی که تنها بر روابط بیرونی می اندیشید.
و معتقد بود که روابط درونی موجب ظهور آثار خارجی و عامل تبیین کننده پدیده هاست. اساس روابط درونی در رشد شناختی انسان ارتباط بین کل و جزء است.کل به سبب کاملیت خود جزء را به سوی خود کشانده است و باید ارزش خود را به جزء تحمیل کند و جزء نیز به علت نقص خود به سمت کل های کاملتر حرکت نموده و مجذوب ارزش های کاملتر می گردد( لطیفیان و بشاش، 1380، ص 124).
تعاریف مذهب (دین) ودینداری
1- زیگموند فروید مذهب را این گونه تعریف می کند: مذهب نیروی عظمی است که قویترین احساسات بشر را در اختیار دارد و بر هر تصمیمی حکمرانی می کند(صانعی، 1350).
2- ویلیام جیمز از مذهب این تعریف را ارائه می دهد: مذهب عبارت است از تجربه و احساس رویدادهایی که برای هر انسانی در عالم تنهایی به دور از هر گونه وابستگی روی می دهد و این تجربه برای هر انسانی حداقل یکبار روی می دهد و او اینگونه مذهب را تجربه می کند(خدایاری فرد، 1381، ص 94).
3- منتسکو مذهب را بزرگترین و جامع ترین قوانین در اجتماع بشری قلمداد می کند(صانعی، 1350)
4- کارل گوستا یزدگ، مذهب را این گونه تعریف می کند: مذهب حالت از روح است و عبارت است از حالت مراقبت و تفکر و توجه دقیق به بعضی از عوامل موثر که شر عنوان قدرت قاهره را به آنها تعلق می دهد(یونگ، ترجمه روحانی، 1383، ص 5).
5- یسترون معتقد است مذهب عبارت است از چیزی که در ما احساس پرستش نسبت به یک وجود برتر که ما آن را الهی می نامیم و آن را مقدس و قابل ستایش می دانیم (دیونگ، ترجمه روحانی، ص 250).
6- تبسن، شون رادونیس، 1993، به نقل از نژاد ، ابوالهری و رمضانی 1376م دین را به صورت کنشی تعریف کرده اند به اعتقاد آنها دین یعنی آنچه ما به عنوان یک انسان انجام می دهیم تا شخصا پاسخ سوالاتی را که با آنها مواجه هستیم دریابیم و به کمک دین مسائل زندگی را بهتر حل می کنیم.
7- مذهب عبارت است از تأثرات، احساسات، رویدادهایی که برای هر انسانی به دور از هر تنهایی و فارغ از همه وابستگی ها رخ می دهد به نحوی که انسان در می یابد که آنچه بین او و آنچه امر خدایی می نامد رابطه ای وجود دارد که این رابطه برای او کاملا ملموس است(جیمز، 1968، ترجمه قائمی، 1370)
8- دینداری به معنای متصف بودن به یک دین از تنهایی موجود یا ابزار سر سپردگی نسبت به دینی خاص می باشد بدین معنا که فرد خود را پیرو مذهبی خاص معرفی می نماید(نوابی نژاد، ابوالهری و رمضانی، 1376).
9- ویلیام جیمز علاوه بر اینکه مذهب را یک تجربه تلقی می نماید مذهب را یک هیجان منحصر به فرد نیز می داند(جیمز 1968، ترجمه قائمی، 1370)
10- در فرهنگ آکسفورد مذهب را چنین تعریف می کنند: مذهب عبارت است یک قدرت برتر نامرئی که بر سرنوشت انسان تسلط دارد واجب الطاعت است.(حسینی، 1380، ص 20).
مفهوم پرورش مذهب:
پیامد مذهب در حقیقت مجموعه دگرگونی هایی است که در فکر عقیده فرد به منظور ایجاد نوع خاصی از عملکرد و رفتار که تکیه براصول مذهب دارد. به وجود می آید و به عنوان عامل مسلط بر زندگی فرد و بر تمام جوانب زندگی او خود نمایی می کند که این قانون و ضابطه بر هر ضابطه دیگری در زندگی فرد مسلط تر می باشد زیرا در جهان امروز که صنعت می توان گفت که فرد دارای وظایفی نسبت به جامعه است و او باید پایبند به تعهداتی خاص است. مگر زیگموند فروید معتقد نبود. که جامعه نیازی به مذهب ندارد. اما باید گفت در عصر ما که بیماری های روانی و نگرانی ها و اضطرابهای متعددی در آن جای دارد. و افراد ترس از برقرار نمودن رابطه با یکدیگر را دارند و از بین بردن نقاب چهره خود ترس و دلهره دارند ضوابط مذهبی بهترین داروی شفابخش و نجات دهنده فرد از نگرانی هاست وبه عقیده ی آدلرکه از تجارت 30 ساله ی روانکاوی خود سخن می گفت: معتقد بود که کلیه ی بیماران روانی که حس مذهبی خود را باز یافتند درمان شوند(افروز، 1357).
مذهب و درک عاطفی
بر خلاف آنچه که روانشناسان و جامعه شناسان یک بعدی همچون زیگموند فروید و کمونیستها فکر می کنند. و برای انسان چیزی خارج از جسم و نیازهای جسم قائل نیستند برخی دیگر معتقدند که همان طور که انسان از نظر جسم 4 بعدی است روح او نیز حداقل4 بعد را دارد:
1- حسن راستی یا حقیقت جویی که سرچشمه انواع علوم و دانشها و انگیزه و کنجکاوی است و این حس برای انسان تلاشی رادرجهت شناخت جهان هستی و پدیده های گوناگون ایجاد می کند.
2- حس زیبایی: علاقه ی انسان به هنرهای اصیل واقعی، زیباییها و ذوقیات و کششی در درون خود به این هنرها و امور حس می کند.مسلما این حالت فرد یک عامل اقتصادی ندارد بلکه علتی فراترداردمثلا لذتی که انسان با شنیدن یک قطعه شعر جالب می برد یا با دیدن یک نمایش زیبا یا بوییدن یک شاخه ی گل، این لذت و حالت هوش با عامل اقتصادی ربطی ندارد بلکه این نیاز یک کشش روحی است که دلیلی بر اصالت این حس و تأثیر آن در پیدایش بخش عظیمی از پدیده های صنعتی و اجتماعی است و همچنین رونق اقتصادی شده است.
3- حس نیکی: کسیت که در درون خود کششی هر چند ضعیف به سوی مفاهیمی چون:عدالت، وجدان و فداکاری را احساس نکند حتی اگر این فرد مربوط به انسانهایی باشد که هزاران سال قبل در کراتی دیگر می زیستند عشق و علاقه و احترام به یک قهرمان یا یک فرد عادی مسلماً دلیل اقتصادی ندارد بلکه احساس اصیلی است که در درون بشر ریشه دوانده و همانند یک بعد جسمانی جزئی از ما شده است و حتما انسانهایی که بعد از ما نیز خواهند زیست این حس زیبا را درک خواهند کرد و همچون ما این حس را مقدس می دانند.
4- حس مذهبی: ایمان به یک مبدأ متعالی و قابل پرستش و نیایش که از اعماق درون روان ادمی سرایت کرده باشد. حتی می توان گفت که انسان در طول تاریخ بسیار نشان داده است که به خاطروجود چنین حسی و قواست آن زندگی خود را فدای این حس کرده اند برای جاودان ماندن این حس(آیت الله مکرم شیرازی، 1368)
انگیزش مذهبی:
انگیزش مذهبی گرایش و نیروی درونی است که ارگانیسم را به سوی هدفی خاص هدایت می کند مذهب در علم واژه شناسی به معنای Religio آمده است. که به معنای پیوند می باشد بنابراین مذهب پیوندی است بشری و معنوی که وظیفه ی آن متحد ساختن ابناء بشرو آیین های خود در یک اعتقاد واحد است که برخی این نیاز عمیق همگانی را متحملاًاز احساس ناتوانی آدمی درکائنات و از تمایل او به امنیت سرچشمه می گیرد بنابراین ایمان مذهبی پاسخ واکنشی است که در مقابل تزلزل و نا اطمینانی حیات که فرد توانایی برقرار رابطه با پدیده های اطراف خود را به نحو احسن را گذارد و این واکنش دلیلی است برای وجود آمدن مذهب (رزم آزماه، 1370)
صفات مذهبی:
صفات فکری یا عقیدتی است که مربوط به موضع گیری فلسفی فرد در رابطه با نظم پدیده های هستی است از دیدگاه اسلام بیان شده است که جدایی و مرزی بین صفات روانی واعتقادات مذهبی وجود ندارد صفات مذهبی به تعداد معینی از صفات محدود نمی شود بلکه تمامی اوامر و نواهی را در تمام سطوح زندگی بشر شامل می شود مانند اعتقاداتی که در دین اسلام در مورد مفاهیمی چون واجب و مستحب و مکروه وجود دارد که این مفاهیم در تمام زندگی فرد جریان دارد. مادامی که سلامت وبهنجاری یک اعتقاد مذهبی حاصل نشود سلامت روانی هم حاصل نخواهد شد و این گونه به نظر می رسد که فرد از نظر ابزار هیجانات و احساسات خود نیز در شرایط ایده آلی نیست. اعتقاد ما بر این است که اعتقادات مذهبی در حل مسائل و بحران های عاطفی موجب بهبود روابط میان فردی در میان افراد بشر می شود و به دلیل جامعیت و کامل بودن یک مذهب آسمانی چون اسلام بسیاری از مشکلات و سردرگمی های انسان عصر مرتفع خواهد گردید. بسیاری از دانشمندان غربی استفاده از شیوه ها و الگوهای مذهبی و توجه به اعتقادات و انجام امور معنوی از قبیل نماز، روزه، حج و غیره را وسیله ای مطمئن برای جلوگیری از انحطاط و سردرگمی در دنیای امروز می دانند(آیت الله مکارم شیرازی، 1368).
اعتقادات مذهبی:
اعتقاد مذهبی جریان اجتماعی است که در طول تاریخ تمدن انسان در بستر زمان جاری بوده است مدارک باستانی نشان می دهند که هیچ وقت بشر بدون مذهب نبوده است بنابراین اگر بگوییم مذهب خط و سرلوحه زندگی انسان خلاف نگته ایم در تعریف از اعتقادات مذهبی باید گفت: تعهد و پایبندی یک جامعه ی مذهبی به استانداردها و موازین اخلاقی به گونه ای که زندگی یک عده از افراد معین را هدایت می کند و هدف آن رسیدن به کمال و آرامش و امنیت می باشد. بدین منظور استانداردها و موازینی که وضع شده است مقدس و الهی به حساب می آید.
مذهب عاملی برای حرکت عملی
جهان بینی مذهبی به پیروان خود تعلیم می دهد که عالم هستی آن چنان نظام حساب شده ای دارد که اگر پرکاهی از آن کم یا به آن اضافه شود کمبود و نقص در آن بسیار آشکار و قابل مشاهده خواهد بود.
در حقیقت چیزی در آن یافت نمی شود که از قانون عمومی احسن بر کنار باشد این تعلیمات به پیروانش آموزش می دهد که: آفریدگار جهان دارای علم و قدرت بی انتهایی است و آفرینش جهان از آن سرچشمه گرفته وسیراب شده است.
کسی که دارای چنین جهان بینی است خود را ملزم می داند که در هر امور و هر موجودی از این جهان به عنوان محصول یک علم و قدرت بزرگ بیندیشد و به هیچ حد و مرزی در این زمینه قانع نشود. چرا که علم ماهر چه باشد محدود و این نظام نتیجه علم نامحدود است و به این ترتیب شعله عشق به علم و دانش را تا مرحله بی نهایت از وجود دا و زنده نگاه می دارد. در حالی که یک فرد ماتریالیست برای خود الزامی نمی بیند که همه موجودات و امور جهان را حساب شده بپندارد و اسرار آمیز و دارای نظام زیرا همگی را مولود مبرایی که فاقد علم و دانش است. می داند گفتار معروف انشتین یکی از معروف ترین دانشمندان معاصر که می گوید: در میان مغزهای متفکر جهان کسی را نمی توان پیدا کرد که با کمال دارای یک ایمان مذهبی نباشد. ایمان بر یک متقن که از عقل کلی سرچشمه گرفته و همین ایمان است که در تلاشهای خستگی ناپذیر به آنان توان می دهد و الزام می کند که همواره برای کشف قوانین و روابط منظم پدیده های جهان باید کوشیدو اندیشید.
مذهب عاملی برای تعذیه عواطف انسانی
افزایش آمار جنایات همگام با غلبه روح، ما دیگری و قساوتهایی که از انسان های متمدن عصر ما سر می زند انسانهایی که به خاطر منافع خویش از هیچ گونه جنایاتی باک نداشته و حتی نمی بینیم طبقه فاصله و افراد متفکر جهان متمدن امروز نیز در مسیر زشت ترین اعمال خشونت آمیز قدرتهای بزرگ جهان گام بر می دارند، اینها روشنگر وضع دردناکی است که از تحلیل رفتن عواطف انسانی، دامنگیر اجتماعات انسانی شده است. ما در دستورات مذهبی و حتی در زمینه جنگها مطالبی را می بینیم که هیچ یک از آنها در جهان امروز که پیوندهایش که شکل مادی به خود گرفته است رعایت نمی شود، اصولا در ما دیگری عاطفه انسان، حمایت از مظلوم، ایثار، فداکاری و.... اینها مفهومی ندارد و مهلت پرداختن به این مفاهیم داده نمی شود و آنچه در مسیر خالی مالی افراد و ملتها نمی باشد، محکوم به فنااست.
مذهب است که ارزشها را نگاه می دارد و در برابر یک سلسله نتایج معنوی که برای آنها اهمیت زیاد بی قائل است پیروان خود را دعوت به تحقیق بخشیدن به این مسائلی که انسانی می باشد، می نماید یک فرد مادی دلیلی نمی بیند که فی المثل از حقوق کلانی که در یک کارخانه سیگارسازی به او می دهند صرف نظر کرده و بخاطر رعایت اصول انسانی با حقوق کمتری در یک کارخانه داروسازی کار کند.ولی برای یک فرد مذهبی کاملا قابل توجیه و مفهوم است.
بگفته ی بعضی از دانشمندان، اگر خدا از جهان انسانیت را برداشته شود تو حس و بر بریتی بر آن سایه می افکند که حتی تصور آن نیز وحشتناک می باشد.
مقدمه
وجه تمایز بشر با موجودات دیگر دین است یعنی تنها انسان ها هستند که در این کره ی خاکی می تواند قابلیت دریافت دین را داشته باشد و در سرتاسر عالم فقط انسان موجودی است دینی. در تاریخ چندین هزار ساله ای بشر هرگز حتی قبیله ای وجود نداشته است که نوعی از گرایشات بر دین را نداشته باشد.حتی بوترنشینان استرالیای مرکزی و سرخپوستان که دارای پست ترین صور موجود زندگی هستند. نیز نوعی از گرایشات دینی را داشته اند. آنها به عالم ارواح معتقد بوده اند. به پرستش آنها مشغول اند این امر از قدیمی ترین آثار باستان تمدن بشری است که بدست آمده و کاملا آشکار و واضح می باشد. دین خصیصه ای است واقعا برجسته که سرآمد تاریخ بشر می باشد. بشر واقعا معتقد است که در برابر گونه ای روابط خاص فوق بشری قرار دارد. که این روابط خارج از دسترس و تجربه بشر می باشد اما این روابط ناشناخته کمک های فوق بشری لازم را دریافت نموده و از این واقعا خرسند می باشد. دین بر انسان چیزی را می دهد که از هیچ منبع دیگری قابل دریافت نیست. یعنی اعتماد به حاصل کوشش های بشری از طریق اتصال شخصی بر قدرت متعالی جهان از منظر روانشناختی دین تاحدی عقلی، تا حدی عاطفی و نیز تاحدی عملی می باشد. اما دین مسلماً چیزی بیش از یک تجربه ی صرفا درونی است و همواره اشاره به یک موضوع مورد پرستش اشاره دارد(ا.هیوم، 1948).
در مجموع می توان گفت که دین امری فطری است که در نهاد تمام انسانها بر ودیعه گذاشته شده است. که از پرستش ابتدایی ترین اشیایی که در دسترس بشر بوده است شروع شده و ادامه یافته است. که به دین اسلام که آخرین و کاملترین ادیان الهی بوده است. پایان یافته دین اسلام که بنیان گذار آن حضرت محمد(ص) بوده است دینی است برای همه جا و همه وقت و قابل دریافت برای هر بشری می باشد و دقیقاً مطابق با خواسته ها و نیازهای او تنظیم شده است. دینی است که برای سلامت و بهبود در روابط آنها در بعد جسمانی، روحی، روانی برنامه های منظم و بدون نقصی را ارائه می دهد . همیشه پیام آور آرامش و سلامت و بهزیستی بوده است. قطعاً اگر فردی اعتقاد کامل به دستورات دین را داشته باشد و به آنها عمل نماید، حاصل این اطاعت ها و سرسیردگی ها آرامش و آسایش در دنیا وآخرت می باشد. گرایش مذهبی آن اعتقاد و ایمان قلبی است که هر فردی می تواند نسبت به حقیقت و واقعیات تعلیمات دینی در خود ایجاد نماید که آثار این امر هم در بعد جسمانی و هم در بعد روانی قابل مشاهده خواهد بود. این گرایشات هم در رفتار و افکار فرد به طور مستقیم تأثیرات دارد و هم در هیجاناتی چون عشق و محبت، کینه و نفرت، غم و شادی و خشم و ترس که این هیجانات در زندگی فرد نقش مهم و بسزایی دارد و نه تنها در خوشبختی افراد موثرند بلکه بر سلامت حافظه و نیروی عقل و ادراک نیز تأثیر دارند بر تجربه های افراد معنا می بخشد و درباره ی داوری فرد در مورد هر مسئله ای دخالت دارد و در نحوه ی عملکرد فرد نیز نفوذ انکار ناپذیری دارد.(ریو، 1995، ترجمه ی سید محمدی، 1378).
هیجاناتی که فرد احساس می کند می تواند ناشی از ارزیابی اطلاعات دانست که این ارزیابی شامل شناخت یا پردازش اطلاعات رسیده از محیط، بدن، و حافظه فرد و تمایل در پاسخگویی به شیوه ی خاص و ملاحظه ی نتایج اعمالی است که ممکن است از حالات هیجاناتی که فرد تجربه کرده باشد به دست آمده باشد. (شاکتر، سیتگر، 1992/ ترجمه محمد الدین بناب، 1375).در واقع هیجانات انرژی انگیزه ها را فراهم می کند(تام وکینز، 1981، ترجمه محی الدین بنات، 1375) زمانیکه هیجانات با شناخت تعامل یابند سبب افزایش آگاهی شخص می شوند. (باورا، 1981، ترجمه قاسم زاده، 1379) چگونگی تعامل انگیزش با هیجانات و تعامل با شناخت موضوع هوش هیجانی را مطرح می سازد. (مایرو سالودی، 1990/ ترجمه تهامی منفرد، 1380) افرادی که توانایی استفاده ی درست از هیجانات خود را دارند می توانند از دلهره و نگرانی و اضطراب که هر فردی در طول زندگی خود تجربه می کند بهتر و در زمان کمتری فائق آیند.(گلمن، 1995/ ترجمه پارسا،1381)وکسلر می گوید: هوش به عنوان ظرفیت کلی هر فرد برای رفتار هدفمند است تا بتواند منطقی فکر کند و به گونه ای موثر با محیط و اطرافیان خود رابطه ی مثبت و هدفمندی را برقرار نماید(افروز و هومن، 1379).
با توضیحاتی که راجع به گرایشات مذهبی و هوش هیجانی ارائه شد بر خوبی واضح است که هوش هیجانی یکی از مسائلی است که خواه یا ناخواه با کشیده شدن افراد به سوی گرایشات مذهبی همراه است زیرا مذهب معتقد است که با اطاعت از دستورات دینی می توان به نحو مطلوب با محیط رابطه برقرار کرد و همچنین به گفته ی وکسلر هوش هیجانی نیز به دنبال این رابطه می باشد. چگونه ممکن است تعالیمی که برای رساندن انسان به حقیقت عالم و کمال انسان وضع شده است. با هوش هیجانی که یکی از مهم ترین شروط رسیدن به کمال است غافل باشد قرآن امنیت و آرامش و آسودگی را که فرد مومن تجربه می کند چنین توصیف می کند: آری آنها که ایمان آورده و ایمان خود را با شرکت نیامیختواند امنیت برای آنها باشد و آنها هدایت یافته اند(سوره ی مبارکه ی انعام، آیه ی 82). با توجه به مطالب ذکر شده می توان چنین استنباط نمود که اعتقادات مذهبی ریسمان محکم و مطمئنی جهت رهایی از تنش های فرد و زندگی شاد برای او هستند.
بیان مسئله:
در این تحقیق بر آئیم تا تعریفی کامل از هوش هیجانی از نظر روانشناسان و همچنین نظر پیشوایان دینی را در مورد گرایشات مذهبی را ارائه داده و با مقایسه این دو مبحث تصویر روشن و شفافی از یک فرد که بر گرایشات مذهبی و هوشی هیجانی خود آگاه است بدهیم و این مطلب را بیان نماییم که میزانی که یک فرد هوش هیجانی دارد یا نمره ای که از هوش هیجانی دریافت می کند درگرایش او به سمت مذهب تاثیر دارد. یقینا تعلیمات دینی برخود آگاهی فرد که از مباحث هوش هیجانی است. موثر می باشد هوش هیجانی یعنی توانایی حفظ انگیزه در مقابل ناملایمت های زندگی و استقامت داشتن در شرایط بحرانی و حفظ خونسردی و تنظیم حالات روحی و روانی به گونه ای که پریشانی خاطر تفکر فرد را خدشه ساز نکند. و امیداور باشد بهترین تصمیم را انتخاب می کنید به طور خلاصه مذهب برای سعادت انسانها آمده است. و ابزاری در جهت نیل به آرامش و سعادت و هوش هیجانی مجموعه ای از مهارتها و صفاتی است که در سرنوشت افراد اهمیت بسزایی دارد(شریفی، 1385).
در آخر بیان مسئله باید گفت: خصیصه ی جامع وهمه گیر یک شخصیت مذهبی عبارت است از ارتباط وآرامش او و برقراری رابطه ای دوستانه و مداراگرایانه او با دیگران و حل مسائل موجود در زندگی به نحوی مطلوب و تسلط کامل او بر حالات درونی و بیرونی خود. که این ویژگی ها از مباحث هوش هیجانی نیز به حساب می آید(محبتی، 1373).
سوال:
آیا بین هوش هیجانی و گرایشات مذهبی رابطه ای وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
هوش هیجانی یکی از مباحث مورد تحقیق در این پژوهش می باشد. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دگرشناسی) ارتباط با مردم و سازگاری فردی یا محیط پیرامون خویش پیوند دارد. به عبارت دیگر هوش غیر شناختی پیشرفتها و موفقیتهای فرد را میسر می کند. و سنجش و اندازه گیری آن به منزله ی اندازه گیری و سنجش توانایی های شخصی برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است(جلالی، 1381) می خواهیم در این پژوهش از مزایای هوش هیجانی و استفاده آن برای پیشرفت در عرصه های زندگی و افزایش ارتباطات و بالاخص ارتباط آن را با گرایش به مذهب نشان دهیم که آیا در صورت بالا بودن هوش هیجانی میزان گرایش به مذهب نیز بالا می رود؟
مذهب قدرت تحمل، آلام، رنجها و صدمات را می افزاید. و بدین ترتیب به بهبود ارتباطات فرد و سازگاری او با محیط اطرافش می انجامد امروزه در سطح جهانی با فرضیات و تئوریهای گوناگون ضد مذهبی مواجه هستیم. که شاهد حملات همه جانبه به مذهب می باشد که باید به آنها آگاهی پیدا کرده و آگاهانه برخورد شود(حکمت، سعید، 1380، ص33).
امروزه هوش هیجانی و گرایش به مذهب به عنوان یکی از مفاهیم مورد توجه سازمان بهداشت جهانی است. که نقش آن ایجاد تحرک و هماهنگی در تحقیقات در مورد این دو موضوع در سطح جهانی است و سعی در آن دارد تا میزان تأثیر انگیزش و اعتقادات مذهبی و هوش هیجانی را مشخص نماید تا به این اثبات برسد که با ارتباط دادن انسان به منبع و سرچشمه مبتنی و استمداد قلبی از او بر قدرت وحی و روانی خود افزوده و نه تنها بر مشکلات کنونی غلبه کرد بلکه در گامی فراتر از پرتو ایمان به درگاه باری تعالی به پیشرفتهای شگرفی برسد که به راستی یاد خدا زیور قلبها است(آل یاسین، سید علی، 1374، ص 32).
اهداف پژوهش:
هدف از تحقیق پیدا نمودن رابطه بین اعتقادات مذهبی و میزان هوش هیجانی می باشد که در این تحقیق فرض بر این است که بین اعتقادات مذهبی و هوش هیجانی رابطه وجود دارد که اگر فرض تحقیق به اثبات برسد می توان ادعا نمود که افرادی که دارای گرایش به مذهب هستند هوش هیجانی بالاتری نسبت به افرادی که این گرایش را ندارند هستند بنابراین این افراد موفق تر هستند و در این تحقیق سعی بر آشنا نمودن افراد با این حقیقت است که بهترین و مطمئن ترین و شاید کوتاهترین راه رسیدن به ارتباط موثر بهره گرفتن از توانایی ها و استعدادهای خود داشتن ایمان و اعتقاد به خدا و پیامبر و دین گرایشات مذهبی واقعی است.
فرضیه های پژوهش
بین گرایشات مذهبی و هوش هیجانی رابطه معناداری وجود دارد.
میزان هوش هیجانی در افراد با گرایشات مذهبی بالا بیشتر از میزان هوش هیجانی در افراد با گرایشات مذهبی پایین است.
متغیرهای مورد مطالعه:
با توجه به عنوان تحقیق که رابطه بین گرایشات مذهبی و هوش هیجانی می باشد اینگونه مشهود است که:
1) متغیر مستقل: گرایشات مذهبی فرد
2) متغیر وابسته: هوش هیجانی فرد هستند.
تعریف متغیرها
الف) تعریف نظری
هوش هیجانی: هوش هیجانی شامل ویژگی هایی مثل توانایی تهییج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در برابر شکست، از دست ندادن روحیه، وایس دانی افسردگی و ناامیدی در هنگام تفکر، همدلی و محبت و امید داشتن است. (گلمن، 1995/ ترجمه پارسا، 1380).
گرایشات مذهبی :عبارت است از سیستم فکری و عملی برای درک و فهم حقایق طبیعی جهان وراهی که انسان از روی حقیقت به موضوعی گرایش پیدا می کند(مدرسی، مطهری، 1368، 1372) گرایشات مذهبی داشتن ایمان و اعتقاد و یقیین قلبی به یکتایی خداوند و عمل به فرمان ها و دستورات دین تعریف شده است.
ب) تعریف عملیاتی:
برای اندازه گیری هوش هیجانی از تست هوش هیجانی پل که روایی و اعتبار آن ثابت شده است استفاده شد. که این آزمون مشتمل بر 20 سوال می باشد و دارای دو گزینه ی بلی و خیر است. برای اندازه گیری اعتقاد مذهبی از تست اعتقاد مذهبی آلپورت استفاده شده است. که مشتمل بر 28 سوال می باشد و دارای 5 گزینه است که عبارتند از کاملا مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم و کاملا موافقم.
فصل دوم
تاریخچه مذهب و سیر تحولات مذهبی
در حالیکه از مشاوره و خدمات روان درمانی و به طور کلی از علم روانشناسی چند دهه بیشتر نمی گذارد. مذهب تاریخچه ای به قدمت تاریخ بشر دارد. در واقع قدمت مذهب از علومی چون فلسفه و طب که از علومی مربوط به روانشناسی در یک چشم انداز یا دیدگاه مذهبی امری است . زیرا مفاهیمی از قبیل نوع دوستی، عشق، محبت و سازگاری از محورهای اساسی مذهب است بدون شک این مفاهیم از مفاهیم مهمی در علم روانشناسی و هوش هیجانی است. دلیل دیگر توجه مذهب به این علم این است که درمانهای انسانی گرایانه تا حدود زیادی به موضوعات مذهبی نزدیک است.(میرفس و تورن، 1998).
یونگ که یکی از بزرگان علم روانشناسی است برخی از رسوم مربوط به مذاهب بزرگ، عرفان، اسطوره شناسی، انسان شناسی و طالع بینی را مطرح کرده است. برخی از روان شناسان از اصول مذهب اقتباس نموده و یک روان درمانی خاص را مطرح نموده اند که در آن شیوه ی درمان روان درمانی به عنوان یک بعد روحانی از اهمیت بسزایی برخوردار است (خدایاری، فرد، 1381).
استاد مطهری در بحث از فطرت گرایشهایی را بر انسان بر می شمارد که اولا با خود محوری قابل توجیه نیست ثانیا شکل انتخابی و آگاهانه نیز دارد یکی از این گرایشات عبارت است از:گرایش به عشق و پرستش بی تردید بعد پرسش و عبادت بر شیواترین شیوه در قالب مباحث نظری بیان شده است و تکالیف دقیق عملی ژرفی را ارائه نموده است.
که زمینه سازنیل به معرفت کامل معرفی شده است(خدایاری فرد، 1381، ص 93).علاوه بر آن چه ذکر شد پیوند علم و مذهب یکی از اساسی ترین موضوعاتی است که مشوق اصلی پیاژه در پرداختن به علم در معنای کلی و گسترده آن بوده است آنچه پیاژه در پرداختن به علم در معنای کلی و گسترده آن بوده است آنچه پیاژه در مورد پیوند علم و مذهب بیان نموده حاکی از آن است که او برای پیوند این دو نظریه علم کلی را مطرح کرده است که بدین گونه بتواند روابط درونی و بیرونی پدیده ها را توجیه نماید. وی بر خلاف نظریه تحصیلی که تنها بر روابط بیرونی می اندیشید.
و معتقد بود که روابط درونی موجب ظهور آثار خارجی و عامل تبیین کننده پدیده هاست. اساس روابط درونی در رشد شناختی انسان ارتباط بین کل و جزء است.کل به سبب کاملیت خود جزء را به سوی خود کشانده است و باید ارزش خود را به جزء تحمیل کند و جزء نیز به علت نقص خود به سمت کل های کاملتر حرکت نموده و مجذوب ارزش های کاملتر می گردد( لطیفیان و بشاش، 1380، ص 124).
تعاریف مذهب (دین) ودینداری
1- زیگموند فروید مذهب را این گونه تعریف می کند: مذهب نیروی عظمی است که قویترین احساسات بشر را در اختیار دارد و بر هر تصمیمی حکمرانی می کند(صانعی، 1350).
2- ویلیام جیمز از مذهب این تعریف را ارائه می دهد: مذهب عبارت است از تجربه و احساس رویدادهایی که برای هر انسانی در عالم تنهایی به دور از هر گونه وابستگی روی می دهد و این تجربه برای هر انسانی حداقل یکبار روی می دهد و او اینگونه مذهب را تجربه می کند(خدایاری فرد، 1381، ص 94).
3- منتسکو مذهب را بزرگترین و جامع ترین قوانین در اجتماع بشری قلمداد می کند(صانعی، 1350)
4- کارل گوستا یزدگ، مذهب را این گونه تعریف می کند: مذهب حالت از روح است و عبارت است از حالت مراقبت و تفکر و توجه دقیق به بعضی از عوامل موثر که شر عنوان قدرت قاهره را به آنها تعلق می دهد(یونگ، ترجمه روحانی، 1383، ص 5).
5- یسترون معتقد است مذهب عبارت است از چیزی که در ما احساس پرستش نسبت به یک وجود برتر که ما آن را الهی می نامیم و آن را مقدس و قابل ستایش می دانیم (دیونگ، ترجمه روحانی، ص 250).
6- تبسن، شون رادونیس، 1993، به نقل از نژاد ، ابوالهری و رمضانی 1376م دین را به صورت کنشی تعریف کرده اند به اعتقاد آنها دین یعنی آنچه ما به عنوان یک انسان انجام می دهیم تا شخصا پاسخ سوالاتی را که با آنها مواجه هستیم دریابیم و به کمک دین مسائل زندگی را بهتر حل می کنیم.
7- مذهب عبارت است از تأثرات، احساسات، رویدادهایی که برای هر انسانی به دور از هر تنهایی و فارغ از همه وابستگی ها رخ می دهد به نحوی که انسان در می یابد که آنچه بین او و آنچه امر خدایی می نامد رابطه ای وجود دارد که این رابطه برای او کاملا ملموس است(جیمز، 1968، ترجمه قائمی، 1370)
8- دینداری به معنای متصف بودن به یک دین از تنهایی موجود یا ابزار سر سپردگی نسبت به دینی خاص می باشد بدین معنا که فرد خود را پیرو مذهبی خاص معرفی می نماید(نوابی نژاد، ابوالهری و رمضانی، 1376).
9- ویلیام جیمز علاوه بر اینکه مذهب را یک تجربه تلقی می نماید مذهب را یک هیجان منحصر به فرد نیز می داند(جیمز 1968، ترجمه قائمی، 1370)
10- در فرهنگ آکسفورد مذهب را چنین تعریف می کنند: مذهب عبارت است یک قدرت برتر نامرئی که بر سرنوشت انسان تسلط دارد واجب الطاعت است.(حسینی، 1380، ص 20).
مفهوم پرورش مذهب:
پیامد مذهب در حقیقت مجموعه دگرگونی هایی است که در فکر عقیده فرد به منظور ایجاد نوع خاصی از عملکرد و رفتار که تکیه براصول مذهب دارد. به وجود می آید و به عنوان عامل مسلط بر زندگی فرد و بر تمام جوانب زندگی او خود نمایی می کند که این قانون و ضابطه بر هر ضابطه دیگری در زندگی فرد مسلط تر می باشد زیرا در جهان امروز که صنعت می توان گفت که فرد دارای وظایفی نسبت به جامعه است و او باید پایبند به تعهداتی خاص است. مگر زیگموند فروید معتقد نبود. که جامعه نیازی به مذهب ندارد. اما باید گفت در عصر ما که بیماری های روانی و نگرانی ها و اضطرابهای متعددی در آن جای دارد. و افراد ترس از برقرار نمودن رابطه با یکدیگر را دارند و از بین بردن نقاب چهره خود ترس و دلهره دارند ضوابط مذهبی بهترین داروی شفابخش و نجات دهنده فرد از نگرانی هاست وبه عقیده ی آدلرکه از تجارت 30 ساله ی روانکاوی خود سخن می گفت: معتقد بود که کلیه ی بیماران روانی که حس مذهبی خود را باز یافتند درمان شوند(افروز، 1357).
مذهب و درک عاطفی
بر خلاف آنچه که روانشناسان و جامعه شناسان یک بعدی همچون زیگموند فروید و کمونیستها فکر می کنند. و برای انسان چیزی خارج از جسم و نیازهای جسم قائل نیستند برخی دیگر معتقدند که همان طور که انسان از نظر جسم 4 بعدی است روح او نیز حداقل4 بعد را دارد:
1- حسن راستی یا حقیقت جویی که سرچشمه انواع علوم و دانشها و انگیزه و کنجکاوی است و این حس برای انسان تلاشی رادرجهت شناخت جهان هستی و پدیده های گوناگون ایجاد می کند.
2- حس زیبایی: علاقه ی انسان به هنرهای اصیل واقعی، زیباییها و ذوقیات و کششی در درون خود به این هنرها و امور حس می کند.مسلما این حالت فرد یک عامل اقتصادی ندارد بلکه علتی فراترداردمثلا لذتی که انسان با شنیدن یک قطعه شعر جالب می برد یا با دیدن یک نمایش زیبا یا بوییدن یک شاخه ی گل، این لذت و حالت هوش با عامل اقتصادی ربطی ندارد بلکه این نیاز یک کشش روحی است که دلیلی بر اصالت این حس و تأثیر آن در پیدایش بخش عظیمی از پدیده های صنعتی و اجتماعی است و همچنین رونق اقتصادی شده است.
3- حس نیکی: کسیت که در درون خود کششی هر چند ضعیف به سوی مفاهیمی چون:عدالت، وجدان و فداکاری را احساس نکند حتی اگر این فرد مربوط به انسانهایی باشد که هزاران سال قبل در کراتی دیگر می زیستند عشق و علاقه و احترام به یک قهرمان یا یک فرد عادی مسلماً دلیل اقتصادی ندارد بلکه احساس اصیلی است که در درون بشر ریشه دوانده و همانند یک بعد جسمانی جزئی از ما شده است و حتما انسانهایی که بعد از ما نیز خواهند زیست این حس زیبا را درک خواهند کرد و همچون ما این
دانلود مقاله بررسی میزان اعتقادات مذهبی بر هوش هیجانی