فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری


تحقیق در مورد هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه38

 

فهرست مطالب

 

 

فرانسیس دی. کی. چینگ:

معمار:

خاستگاه معماری:

معماری در مصر:

معماری در یونان ]700 ق.م-200 ق.م[

بیزانس«روم شرقی»:

کتاب تاریخ سبک‎های معماری

1-رماتسک:

2-گوتیک

بسمه تعالی

آدم‎ها به اندازه‎ای که می‎اندیشند انسان هستند. «دکتر علی شریعتی»

تحقیقی که پیش روی شماست حاصل گرد‎آوری مطالبی از کتب و منابع مختلف در رابطة با هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری و تاثیر فرهنگ بر معماری می‎باشد.

مطالب ارائه شده در تحقیق توسط گروهی از دانشجویان درس مبانی و شهرسازی رشته عمران دانشکدة فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در پاییز سال تحصیلی 83-82 جمع‎آوری شده است.

امید است که مجموعة گردآوری شده مورد استفاده و توجه دانشجویان و دانش‎پژوهان عزیز قرار گیرد.

تعریف معماری

بروس السوپ صاحبنظر در مورد معماری و تاریخ آن به بیان تعریف ساده‎ای از معماری می‎پردازد:

معماری عبارت است از بنایی که معنا و محتوا داشته باشد او معتقد است معماری به نوعی از سازندگی اطلاق می‎شود که مردم بوسیله آن به هویت خود پی می‎برند و به این هویت مفهوم می‎دهند.

بروس آلسوپ همچنین در تعریف معماری آورده است:

معماری نیاز انسان به اینکه از احساسات مشترکش به عنوان وسیله‎ای برای بیان احساسات مشترک استفاده نماید.

فیلیپ جانسون یکی دیگر از کارشناسان معماری در تعریف معماری چنین آورده است: معماری تنها ایجاد انواع جدید فضاهاست. او مهمترین نقش معماری را ایجاد دگرگونی در زمینه فرهنگی موجود می‎داند و این نقش نخست زیبایی شناختی است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری

دانلود مقاله زبان و تئوریهای مربوط به آن

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله زبان و تئوریهای مربوط به آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

زبان، زبان شعر، شعر زبان:
همه چیز را به زبان می شناسیم. اما زبان را جز به زبان نمی توان شناخت. زبان را به تنها چیزی که در جهان همانند می توان کرد، نورد است. چرا که ما همه چیز را به نور می بینیم. اما نور را جز به نور نمی توان دید. نور خود روشنگر خویش است. آن چنان روشنگری که همه چیز را پدیدار می کند. اما خود پنهان می ماند. نور است که به چشمان ما توان دیدن هر آن چیزی را می دهد که دیدنی است. اما زبان هر آن چیزی را که شنیدنی است به ما می شنواند. زبان، نور گوش های ما است و با پرتوافکندن بر هر آن چه دیدنی است و نادیدنی، حس و فهم و عقل ما را بینا و دانا می کند. اما در این میان خود پنهان می ماند و تنها آنگاه پدیدار می شود که با آگاهی و پافشاری بخواهیم گوش خود را بر هر آن چه از راه زبان به ما می رسد بربندیم و به زبان چشم بدوزیم. براین برداری که همه چیز را به ما می رساند و در میانه خود را نیز همچنانکه بخواهیم چشم را به هرآنچه دیدنی است بربندیم و براین روشنگر خیره شویم که همه چیز را در برابر ما نمایان می کند. اما خود پنهان می ماند. زبان را هم به زبان می توان شناخت. همچنانکه نور را به نور. پس زبان نیز نوری دیگر است. نور،‌جهان پدیدار، جهان فراچشم ما را روشن می کند. اما زبان جهان فراگوش ما را. یعنی نه تنها از آن چه در برابر چشم پدیدار تواند شد، خبری دهد. بلکه از هر چیزی که در برابر چشم پدیدار نتواند شد نیز نه تنها از آن چه هست خبر می دهد بلکه از هر آن چه بوده است و تواند بود نیز بدینسان زبان واسطه ای است میان انسان و جهان یعنی «هرآنچه هست و بوده است و تواند بود.» با زبان است که ما در پهنه‌ی بیکران هستی و زمان حضور می یابیم و برگرد «هرآنچه هست و بوده است و تواند بود» دایره ای می زنیم و جهان اش می نامیم. در پرتو این نور است که «هرآنچه هست و بوده است و تواند بود» را در می یابیم و در درون خویش جای می دهیم و جهانمدار می شویم – یعنی انسان. در پرتو این نور است که حس ظاهر و عقل عملی ما نهان و باطنی می یابد که حس باطنی و عقل نظری اش می نامیم.
«زبان» و «جهان» و «انسان» سه گانه ای هستند که هریک خود و آن دیگر را دربرمی گیرد. وجود هریک شرط وجود آن دیگر است و برای هیچ یک نمی توان پیشینگی منطقی شناخت، چرا که با هم دایره‌ی هستی را تمامیت می بخشند و هریک برای آن دیگر، شرط لازم و پیشین هستی شناسیک (اُنتولوژیک) است. ذات انسان با زبان است که در جهان پدیدار و جایگیز می شود. یعنی با «حضور در جهان» و «جهان» یعنی آن دایره ی فراگیرنده ی «آنچه هست و بوده است و تواند بود» با بازتابیدن در زبان بر انسان پدیدار می شود. و از این راه عینیت می پذیرد. و زبان با پدیدارکردن «انسان» و «جهان» خود را پدیدار می کند و عینیت می بخشد. میان این سه گانگی نسبت های سه سویه ی کیفیتی در کار است که از راه آن «هستی» پدیدار و معنادار می شود.
ذات زبان پدیدارگری است. زبان «جهان» را در تمامی کلیت و جزئیتش برای ما گزارش می کند. و «جهان» یعنی دایره ی تمامیت بخشنده ی «آنچه هست و بوده است و تواند بود» اما «تواند-بود» یعنی آن چه نیست و نبوده است و گویی جایی در زهدان هستی خفته است تا روزی از آن جا سر بدر آورد و انسان است که می تواند در این زهدان بنگرد و «تواندبود» ها را بنامد و فراخواند. با این توانایی است که انسان در جایگاهی بالاتر از «آن چه هست و بوده است» جای می گیرد و آن چه نیست را نیز می تواند در خیال آورد و بنامد. یعنی آن چه را که در مرتبه ی «امکان» است با شناختن عالم امکان یعنی آن «استوای میان وجود و عدم است» که انسان نه تنها «هستان» که «نیستان» را نیز می تواند شناخت و برخی از آنها را از قوه به فعل درمی تواند آورد یا «تواندبود» ها را به هست ها بدل می تواند کرد. این فرونگریستن از افق عالم امکان به عالم هستی است که به انسان جایگاهی «ماوراء طبیعی» بر فراز طبیعت می بخشد. زیرا طبیعت قلمرو هستی هستان است. و زبان انسانی است که می تواند از «نیستان» (برای مثال از «عدم» از «مرگ» از «نیستی» نیز همچون هستان سخن بگوید.
زبان بشر را از باشنده ای طبیعی در میان باشندگان دیگر و وابسته به طبیعت به ساحت «ماوراء طبیعت» برمی کشد یعنی او را انسان می کند که باشنده ای است زینده در «جهان» که طبیعت، یعنی هر آن چه جسمانی و مادی است، نیز بخشی از آن است نه تمامی آن. انسان با زیستن در ساحت جهان چیزهایی را کشف می کند که جز با برای باشنده ای که در این ساحت می زید، پدیدار نیست . انسان پدری و مادری و خواهری و برادری و دوستی و دشمنی و جنگ و صلح و خدا و شیطان و اخلاق و حقوق و زیبایی و زشتی و شعر و موسیقی و ... را کشف می کند ویا همه ی این نسبت ها و باشندگی ها را که در زهدان هستی خفته اند بیدار می کند و از قوه به فعل می آورد.
و اینها همه در ساحت زبان و از راه آن پدیدار می شوند. اینها همه اگرچه برروی زمین پدیدار می شوند اما بنیادشان در عالم ایده هاست و تنها باشنده ای می تواند آنها را پدیدار کند که به عالم ایده ها تعلق یافته باشد و تنها راه این تعلق، داشتن زبان است. زیرا که زبان خانگاه ایده ها است. زبان پدیدار می کند که چیزها چیستند و چگونه اند و نسبت ها و جایگاهها شان چیست و اینگونه هستی را برای انسان و به زبان انسان گزارش می کند. همه ی زبان ها و همه ی گونه های بیان در درون زبان ها همچنان زبان هایی انسانی و بیان هایی انسانی اند. از آن چه در جهان روی می دهد حتی انتزاعی ترین زبان، یعنی زبان عقل نظری یا زبان علم و فلسفه نیز همچنان زبانی انسانی است که «جهان» را برای انسان و به زبان او گزارش می کند و هر اندازه هم که بکوشد پوسته ی بشریت و نفسانیت بشری را از خویش بدرد و بی خواست به عینیت چشم بدوزد، باز پوسته ی انسانیت خویش را نمی تواند درید و همچنان انسانی و برای انسان باز می ماند. هستی به خودی خود خاموش است. زبان او زبان پدیداری است خود را می گشاید و نمایان می کند. گشایش و نمایش و جلوه گری اوست که ترجمان خویش را در زبان بشری می یابد. هر زبان بشری و هرگونه ای از گویش بشری با رنگ ها و سایه- روشن های خویش باز گوینده ی پرتوی از هستی و گوشه ای صحنه ی نمایش آن است. هر زبان بشری و هرگونه از گویش بشری دیدگاهی است واگوینده ی صحنه ای از نمایش هستی و از آن جا که بشر نیز خود در این صحنه و بازی حضور دارد و خود جلوه ای است از جلوه ها و بازیگری از بازیگران، زبان او زبان صحنه است و از این جهت زبان نیز چیزی است عینی و از آن هستی. اما انسان از آن جا که بازیگری است در عین حال تماشاگر و گزارشگر، از این جهت زبان او زبانی است انسانی که صحنه و بازی را به زبانی انسانی گزارش می کند. پس زبان از سویی از آن هستی است و از سویی از آن انسان (تا آنجا که انسان همچون تماشاگر و گزارشگر می کوشد با صحنه و بازی فاصله بگیرد و آن را برای خود تفسیر و معنا کند. ولی سرانجام در واپسین نگرش، «زبان» و «جهان» و «انسان»‌سه گانگی خویش را در یگانگی هستی در می بازند و بازی آینه ها جز نمایش یک و همان نیست که بسیار و بی شمار جلوه می کند. و اما بسیاری و بی شماری جلوه ها ، بسیاری و بیشماری زبان ها را نیز از پی دارد و هستی در هر صحنه ای و هر جلوه ای به زبان آن صحنه سخن می گوید و در آن صحنه صوت و نور و شنوایی و بینایی یکدیگر را کامل می کنند.
با نگاهی به جوامع انسانی به روشنی می توان به این حقیقت راه برد که زمان در تمامی ساحت های زندگی آدمی نفوذ کرده است. آن گونه که همواره سازمان دهنده ی روابط میان آدمیان بوده است حتی بسیاری از نهادها، مناسبات و شعائر جامعه در چارچوب زبان و یا دست کم به واسطه ی زبان پدید آمده اند. افزون براین، در مناسبات میان انسان و جهان نیز همواره سایه ی محتوم زبان حاضر است و وجودی مقدر دارد و تعیین کننده‌ی چند و چون این مناسبات است. این تعیین کنندگی چنان است که به باور پیتر وینچ «برداشت ما از آن چه به قلمرو واقعیت تعلق دارد، در زبان مورد استفاده مان نهفته است. مفهوم هایی که برای خود ساخته ایم ،‌تجربه ی ما از جهان خارج را ارائه می کنند... جهان برای ما همان چیزی است که از راه آن مفهوم ها را شناخته ایم» و از آن جا که زبان خود نیز ریشه در مقتضیات جامعه ای دارد که در آن پا گرفته است و عمل می کند، در واقع بازنمودی اجتماعی از جهان را رمزگذاری می کند (فاولر 1991).
با نظرداشت به این امر و با توجه به این که جامعه،‌بنا به ماهیت خود و بر اثر عملکرد عوامل گوناگون اجتماعی پدیده ای یک دست و همگون نیست، نه زبان ما یکپارجه، همگون و واحد است و نه جهان ما. ما در دنیایی متکثر و بس گونه، و متشکل از جهان هایی بی شمار زندگی می کنیم.
هرجامع فرهنگ مادی و معنوی ویژه ی خود را دارا است و در چهارچوب همین فرهنگ است که مفاهیم و معناهای مورد نیازش را فرامی‌آورد. این معناها که در چارچوب نظام اجتماعی آفریده می شوند،‌سیستم هم بسته ای از امکانات معنایی ممکن و ویژه ی هر نظام اجتماعی را پدید می آورند. این سیستم هم بسته ی معناها که جامعه در ساحت های گوناگون خود می پروراند و با آن راه به سامان می برد ، «پتانسیل معنایی» ویژه ی آن جامعه را می سازند. و هر ارتباطی که برقرار می شود در چارچوب این پتانسیل معنایی صورت می گیرد و معناهای جدیدی هم که خلق می شوند برپایه‌ی همین معناها شکل می گیرند (نک هلیدی 1978).
در نتیجه به هنگام ارتباط یا داد و ستد معنا میان اعضای جامعه، سخنگویان معنایی را از میان امکانات موجود برمی گزینند و با استفاده از یکی از ساختارهای زبانی که جامعه، خود، برای بیان معناهای مورد نیازش خلق کرده است، آن را بیان می کنند. این همبستگی دیالکتیکی میان معنا و ابزار بیان آن‌، چنان است که هر دگرگونی در پتانسیل معنایی جامعه، ضرورتا به دگرگونی زبان آن جامعه می انجامد، در نهایت همین تعین معنا بنیاد و جامعه محور نظام و ساختار و کارکرد زبان است که بر ما آشکار می کند «چرا زبان آن گونه هست که هست» (کرس 1376).
سوسور زمان را یک نظام صوری می داند که از ارزش هایی با روابط متقابل صورت بسته است. این ارزشها به واسطه ی تفاوتهایی که با یکدیگر دارند تعریف می شوند. به بیان دیگر عناصر زبانی به ویژگیهای ذاتی اثباتی و خود معرفی ندارند که به واسطه ی آن ها به طور اثباتی تعریف شوند، بلکه فقط به واسطه ی تفاوتی که با عناصر زبانی دیگر دارند یعنی به واسطه ی ویژگی های سلبی خود، هویتی اثباتی پیدا می کنند. مثلا واژه ای مانند «سر» به واسطه ی تفاوتی که با «در» ،‌«کر»، «زر»، و غیره دارد هویت می یابد و در نتیجه می توان گفت که «سر» ،‌«سر» است چون «در» ، «کر» و «زر» و غیره نیست.
در نظام زبان هر ارزش زبانی در یک نشانه متجلی می شود که از رابطه ی مبتنی بر دلالت یک دال (نمود آوایی نشانه) و یک مدلول (تصویر ذهنی آن) شکل می گیرد و این ارزش را جایگاه و نقشی تعیین می کند که آن نشانه در نظام زبان دارد. رابطه ی نشانه ها با یکدیگر بر دو نوع است:‌
این رابطه یا جانشینی است (رابطه ای میان عنصری را در زنجیره ی کلام حاضر است با عناصر غایبی که می توانند جایگزین آن شوند ) یا همنشینی (رابطه ای مبتنی بر حضورهم زمان عناصر در زنجیره ی کلام). به این ترتیب در زنجیره ی جمله ای مانند «امروز برف بارید» و رابطه ی میان «امروز» «برف» و «بارید» رابطه ای همنشینی است و رابطه ای میان «امروز» با عناصر غایبی مانند «دیروز»، «دیشب»، «پریروز» و ... رابطه ای جانشینی است. و ویژگی این نظام آن است که هر تغییری در هریک از اجزاء آن به تغییر کل آن می انجامد. توجه داشته باشیم که آن چه بعدها در سنت ساختارگرایی «ساختار» نامیده شد، همین «نظام» بود.
سوسور زبان را «لانگ» می نامد و آن را در برابر «پارول» قرارمی دهد که عبارت است از کنش مادی و ملموس هریک از سخنگویان زبان بر پایه آن نظام صوری و اگر «لانگ» یک هستی اجتماعی و رها از خواست و ناخواست افراد دارد «پارول» منشی فردی لحظه ای و یکه دارد و آ» چه زابن شناسی باید به آن بپردازد «لانگ» است نه «پارول».
با بررسی اجمالی تعاریف زبان به این نتیجه می رسیم که تعریفی که مورد قبول همه زبانشناسان و دیگر دانشمندان باشد که با زبان و مطالعه آن سروکار دارند مقدور نیست. این اشکال از طبیعت خود زبان ناشی می شود. زبان پدیده بسیار پیچیده ای است که مطالعه آن را نمی توان به یک قلمرو علمی خاص محدود کرد. زبان دارای جنبه های فراوانی است. از یک طرف زبان وسیله ارتباط بین افراد جامعه است. زبان تنها وسیله ای است که می تواند افراد جامعه را به هم بپیوندد و در نتیجه یک واحد اجتماعی به وجود آورد. به عبارت دیگر زبان مهمترین نهاد اجتماعی است. بنابراین جامعه شناسان و مردم شناسان به خود حق می دهند زبان را از دیدگاه خودشان تعریف کنند.
از سوی دیگر زبان وسیله بیان افکار و احساسات ما است. زبان تنها وسیله یا مؤثرترین وسیله ای است که جهان اندیشه و دنیای درون ما را با جهان برون مرتبط می کند. زبان و الگوهای زبانی چنان با افکار و احساسات ما پیوند خورده اند که تجزیة آنها اغلب غیرممکن است. و خود منشا این کشمکش علمی است که آیا فکر بدون زبان می تواند وجود داشته باشد یا نه.
از این گذشته زبان یکی از جنبه های رفتار انسانی است. وقتی زبان از یک طرف تا این حد مربوط به جهان ذهنی ما و از طرف دیگر یکی از جنبه های مهم رفتار انسانی باشد، روانشناسی که مطالعه ی دنیای درون انسان و رفتار او را در قلمرو خاص خود می داند، به خود اجازه می دهد که به زبان ازدیدگاه خود بنگرد. بنابراین روانشناسان نیز از زبان تعریفهایی که خاص آنها است به دست داده اند.
در همین زمینه باید توجه خاص فیلسوفان و منطقیان را نیز به زبان یادآور شد. فعالیت فیلسوف برای شناخت جهان بیرون و دنیای درون انسان از هر طرف به زبان محدود می شود:
از یک طرف زبان فیلسوف میدان اندیشه او را محدود می کند. ممکن است این میدان برای فیلسوف وسیع تر از میدان فکری افراد معمولی اجتماع باشد ولی واژگان (Vocabulary) و نحوه زبان (Syntax)‌خواهی نخواهی برای جهان اندیشه و فعالیت فکری فیلسوف حدی می گذارد و اجازه می دهد فکر او فقط در مجراهای خاصی حرکت کند. از طرف دیگر او ناچار است اندیشه های خود را به زبان جاری کند و در این جا نیز زبان به او محدودیتهایی تحمیل می کند. در زمینه منطق باید یادآور شد که مباحث منطقی در حقیقت مباحث زبانی هستند. مبانی منطق از زبان استخراج شده است و کسانی تا آنجا پیش رفته اند که گفته اند:‌«مردمی که دارای زبان متفاوت باشند، دارای منطق متفاوت هستند». با چنین پیوستگی که بین فلسفه و منطق و زبان وجود دارد، باید به فیلسوفان و منطقیان نیز حق داد که به زبان از دریچة چشم خود نگاه کنند و ما تعریفهای فراوانی از زبان داریم که براساس تعبیرهای فلسفی ومنطقی قرارگرفته اند.
در سالهای اخیر که انتقال صوت به وسیله دستگاههای الکترونی میسر شده است، زبان مورد مطالعه گروه تازه وارد دیگری به نام مهندسان ارتباطات قرارگرفته است. این عده بیشتر با خصوصیات فیزیکی زبان سرو کار دارند. اینان می خواهند بدانند خصوصیات فیزیکی صداهای زبان در هنگام انتقال به وسیله تلفن، رادیو، تلویزیون، بلندگو و غیره از فاصله های دور و نزدیک چگونه عمل می کنند. اینان نیز به خود اجازه می دهند زبان را از دیدگاه خودشان و با توجه به زمینه کار خودشان تعریف کنند.
علاوه بر دانشمندان فوق که به مطالعه زبان به علت ارتباط آن با مسائل دیگر علاقمند هستند، گروه دیگری هستند که مطالعه زبان را قلمرو خاص خود می دانند. اینان زبانشناسان هستند که زبان را نه به خاطر ارتباط آن با موضوعات دیگر بلکه به خاطر خود زبان مورد مطالعه قرارمی دهند. تعریفهایی که این دانشمندان از زبان کرده اند بر طبیعت واقعی زبان بیشتر تکیه می کند. ولی تعریف زبان حتی در این قلمرو محدود هم کار ساده ای نیست. زبان ان چنان پیچیده و دارای بعدهای فراوانی است که گنجاندن تمام خصوصیات آن دریک تعریف غیرممکن است. بنابراین زبانشناسان هم براساس زمینه فکری خود و مکتب خاصی که به آن تعلق دارند از زبان تعریفهایی متفاوت کرده اند. در تعریف یک زبانشناس ممکن است بعضی از خصوصیات زبان بیشتر مورد تکیه قرارگیرد و در تعریف گنجانده شود و بعضی دیگر در درجه دوم و سوم اهمیت قرارگیرد و صریحا در تعریف زبان به آنها اشاره نشود. در حالی که در تعریف یک زبانشناس دیگر ممکن است خصوصیاتی که در تعریف قبلی به طور ضمنی به آنها اشاره شده بود، بیشتر مورد توجه قرارگیرد و صریحا در تعریف گنجانیده شود و برعکس خصوصیاتی که در اولی صریحا در تعریف گنجانیده شده بود در این جا در درجه دوم و یا سوم اهمیت قرارگیرد و از آنها به طور ضمنی یاد شود.
آنچه باید به یاد داشت این است که اکثر این تعریف ها، با توجه به نقطه دید خاص آنها درست است. اکثر آنها به هیچ وجه ناقض یکدیگر نیستند. بلکه مکمل یکدیگرند. بنابراین اگر ما با تعریفهای مختلفی از زبان برخورد کردیم نباید تصور کنیم که فقط یکی ازآنها درست و بقیه غلط است. بلکه باید به خاطر آوریم که این تعریفها از دیدگاههای مختلف شده است و این طبیعت پیچیده زبان است که اجازه می دهد از آن تعریفهای مختلفی بدست داده شود. در حقیقت تعریف کاملی که تمام خصوصیات و کاربردهای زبان را در برگیرد غیرممکن است. (4)
نیچه در مورد ارتباط تنگاتنگ زبان و اندیشه می گوید:‌تلاش برای گذشتن از زبان به معنای توقف اندیشیدن است. (5)
و می افزاید: ما تنها در شکل زبان می توانیم بیاندیشیم ... زمانی که از اندیشیدن در محدوده ی زبان سرپیچی کنیم، آنگاه دیگر نمی اندیشیم. (6)
هایدگر می گوید:آدمی درون زبان جای دارد و وابسته بدان است هرگز نمی تواند به خارج گام نهد و آن را از جایگاهی دیگر بنگرد. ما همواره گوهر زبان را ازجایی می بینیم که خود زبان ما امکانش را می دهد. ما محصور در زبان هستیم و زبان نمی تواند دلالتی به واقعیت خارج خود داشته باشد. (7)
تولستوی می گوید: کلمه همان اندیشه است (8). اودن نیز می گوید:‌چگونه می توانم بدانم که چه می اندیشم مگر زمانی که ببینم چه می گویم. (9)
هرچه فضای اندیشگی انسان گسترده تر باشد به همان نسبت از زبان غنی تر برخوردار بوده و گنجینه واژگانی او ارزشمند خواهدبود.
دکتر زرقانی در کتاب چشم انداز شعر معاصر ایران در مورد زبان می نویسد: چنان که پیشتر هم گفتیم، با تحقیقات عمیق و چندجانبه ای که فلاسفه و زبان شناسان برروی زبان انجام داده اند، بسیاری از نکته ها در زبان شعر آشکار گشته که پیش از این بر ما معلوم نبود. در مورد زبان چند بحث را مطرح می کنیم که از آن جمله است لایه های زبان شعر.
این جانب مدتها فکر می کردم که در بررسی زبان شعر غیر از «دایره واژگانی» و «نحو جملات» باید به چه نکاتی توجه نمود و مثلا زبان شعر با زبان داستان چه تفاوتهایی دارد. حاصل جستجوهایم را با نمودار توضیح میدهم.
==
چنانکه ملاحظه می شود زبان شعر سه لایه یا سطح دارد. در سطح رویی آن صنایع بدیعی مانند جناس ها، تکرارها، سجع ها ،‌واج آرایی و تکنیک های آوایی ظهور می کنند. موسیقی های چندگانه شعر جز موسیقی معنوی در همین لایه رویی به ظهور می رسند. بنابراین برای بررسی موسیقی شعر بهترین راه این است که نگاهمان را برروی همین لایه متمرکز کنیم.
در مورد سطح یا لایه میانی چند نکته مهم را باید درنظر داشته باشیم:‌
1- همه صنایع شعری که در علم بیان مطرح می شوند و کل دستگاه تصویرگری شاعر در همین لایه قراردارند و بنابراین لازم است به این لایه توجه خاصی داشته باشیم. مجازها، استعاره ها،‌کنایه ها، تشبیه ها، تمثیل ها، رمزها و ایهام ها اینجا خودشان را نشان می دهند.
2- این سطح زبان شعر میخواهد معنا را بپوشاند. تفاوت زبان شعر با زبان روزمره، دقیقا در همین جا است. زبان روزمره می خواهد معنا را روشن کند. ابهام ها را بزداید اما زبان شعر می خواهد معنا را پنهان کند. «ابهام زایی» کند نه «ابهام زدایی». پوشیدگی معنا فرایندی است که در این لایه شکل می گیرد. همین جا خوب است موضوعی را روشن کنیم. آن قسم از شاعران که یا مدعیان دروغین اند یا جوانان کم تجربه، بیشترین اشکال شعرشان به همین لایه مربوط می شود. سعی ما در ایجاد ابهام شعری،‌گاه چنان این لایه را غلیظ و سیاه می کند که خواننده دیگر قادر نیست به هسته ی زبان شعر که محل ظهور معناست، دست پیدا کند. نکته ی بسیار مهم این است که لایه ی میانی زبان شعر، ابهام هنری ایجاد بکند اما نه چندان که آن هسته ی مرکزی دیده نشود یا کاملا از بین برود. هرگاه موتور شهری چنین کارکردی داشت، باید اشکال را در لایه ی میانی جست.
3- این سه لایه در مقام عمل یکی می شوند. یعنی این گونه نیست که شاعر ابتدا لایه ی اول را بسراید. بهر لایه ی دوم و سوم را . در واقع کلیت این ها است که زبان شعر را شکل می دهد. هرچند این لایه ها در مقام بررسی از یکدیگر تفکیک می شوند، در مقام عمل یکی هستند و این گونه نیست که ما بتوانیم در کاربرد زبان، این سه لایه را جدا از یکدیگر به کار ببریم. ما به هیچ وجه منکر ارتباط میان این سه لایه نیستیم.
هسته ی زبان معنا است . منتها این دو لایه هرکدام د رتولید هسته نقش خاص خود را بر عهده دارند. در واقع هسته چیزی مستقل از این سه لایه نیست. در ادامه ی این سه لایه و مکمل آنها است. این قدر هست که لایه ی دوم درزبان شعر، می خواهد هسته را پنهان کند «عمق اندیشگی شعر را باید در هسته ی زبان سراغ گرفت» (10)

فصل دوم
شعر و دیدگاههای زبان شناختی

 

شعر یکی از اقسام دوگانه کلام است در مقابل نثر که در ساده ترین تعریف آن را کلامی اندیشیده همراه با وزن و گاه قافیه دانسته اند. بعضی شرط خیال انگیزبودن را نیز براین سه عامل افزوده اند و کلامی را که از عنصر تخیل بهره ندارد و تنها در آن وزن و قافیه به کار رفته باشد نظم خوانده اند. در عین حال از نظر بعضی دیگر تنها تخیل عنصر اساسی شعر است. و وزن و قافیه از اجزای الزامی تشکیل دهنده ی آن نیست. «ارسطو از جمله کسانی است که بین کلامی که موزون و خیال انگیز باشد و کلامی که تنها وزن داشته باشد تمایز قایل شده است و دومی را از زمره ی شعر به حساب نیاورده است. ابن سینا در کتاب شفا شعر را سخنی خیال انگیز که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد تعریف کرده است. خواجه نصیر در کتاب اساس الاقتباس می گوید که شعر از نظر اهل منطق، کلام خیال انگیز است و در حرف مردم کلامی موزون و مقفی است. (11)
اصل و ریشه ی شعر در گذشته ی دور و تاریک تاریخ بشر نهفته است. نخستین صورتهای مکتوب ادبی در بیشتر زبانها به شکل شعر بوده که در حقیقت اولین صورتهای ضبط شده ی آن همان شعرهای نخستین بشر است. حماسه،‌تراژدی و کمدی که قدیمی ترین انواع ادبی شناخته شده در یونان باستان هستند منظوم بوده اند. انگیزه ی سرودن اولین شعر و نام اولین شاعر در نزد همه ی ملتها با افسانه و اسطوره آمیخته است. در افسانه های اسلامی گوینده ی اولین شعر حضرت آدم است که نخستین شعر را در مرثیه‌ی فرزندش هابیل که به دست قابیل کشته شد به زبان عربی سروده است. تقریبا در فرهنگ ابتدایی بیشتر ملتها شاعر موقعیتی پیامبرگونه و شبه خدایی و شعر جنبه ای آسمانی و خاصیتی جادویی دارد و تعبیر سحر حلال که در زبان فارسی برای شعر و نثر عالی به کار می رود، نشان دهنده ی اعتقادی است که کلام و خاصه شعر را با جادو مرتبط می دانسته اند. کتابهای دینی و اوراد و دعاهای متداول در ادیان مختلف کم و بیش شکلی منظوم یا مسجع دارند. حتی امروز نیز قبیله ها و نژادهایی که ادبیات مکتوب ندارند در مراسم آیینی خود کلام های آهنگین و شعری به کار می برند.
در مراحل اولیه تمدن پیوند شعر با موسیقی و اینکه اولین شعرها همراه با موسیقی خوانده می شده است امری ثابت شده است. شعر در ضمن تاریخ طولانی خود مراحل مختلفی را گذرانده است. در مراحل مختلف تعاریف مختلفی از شعر شده است. بیشتر این تعاریف شامل جنبه های صوری شعر است اما تعاریف دیگری برای شعر نیز شده است که بیشتر به ماهیت و جوهر و هدف و خصوصیات آن توجه دارد. از جمله ویلیام وردزورث شاعر انگلیسی معتقد است که شعر سیلان خودبخود احساسات و بیان خیال انگیز آن است که بیشتر اوقات صورتی آهنگین دارد. بابت دیوچ شاعرة آمریکایی معتقد است که شعر هنری است که کلمات را هم به عنوان کلام و هم به عنوان موسیقی به کار می برد تا واقعیتهایی را ابراز کند که حواس ثبت می کنند. احساسات بشارت می دهند. ذهن درک می کند و تخیل شکل دهنده نظم می دهد.
ساموئل تیلر کالریچ (1772 – 1834 م) شاعر دیگر انگلیسی هدف مشخص و مستقیم شعر را ارتباط با لذت می داند. والتر تئودور و اتزدانتون (1832-1914م) شاعر و منتقد انگلیسی شعر را بیان هنری و ملموس فکر بشر به زبان عاطفی و آهنگین می نامند. (12)
حضورهمه گیر و دیرینه ی شعر در میان یک قوم و در روان جمعی آن که از نظم ساده آغاز می شود و به نظم استادانه ای پرملاط از نظر زبانی و کم مایه از نظرمعنایی می رسد، رفته رفته هرچه ظریف تر و خیال انگیزتر و حسی ترو عاطفی تر می شود، شعر تر می شود... اما باید به یاد داشت که شعر هرچه در حس و عاطفه ژرف تر می شود، چشمه های خرد، چشمه های خرد بلندپرواز جهان نگر عارفانه ی عاشقانه در آن بیشتر سر می گشاید. چنین شعری به سوی «شعرترین» روانه می شود که به سوی آن می توان رفت بی آن که به آن بتوان رسید. شعر یک فرد عامی و کوچه بازاری در مرحله ی ابزاریت محض است و دورترین فاصله را با شعر ناب دارد... .
شعر ناظم قصیده سرای مدیحه گو نیز همین ابزاری است اما از آن جهت که صناعات و بازی های زبانی در آن ماهرانه تر و استادانه تر و صنعتگرانه تر است از نظر کاربرد هنرهای زبانی شعرتر از آن یک است. شعری که برای داستان سرایی و منظومه سرایی به کار می رود در میانه ی شعر محض و ابزاری قراردارد و هنگامی که یک سرایش حماسی یا داستان عاشقانه ازگزارش ساده ی داستانی به اوج شور حماسی و عاشقانه نزدیک می شود به شعر ناب بدل می گردد و همین جاست که فردوسی و نظامی به شاعران بزرگ بدل می شوند. ما در منزل عاشقانه و عاشقانه عارفانه به شعر ناب از همه نزدیکتریم .زیرا این جاست که شعر همچون چیزی برای خود پدیدار می شود و زبان در ناابزارترین و ناب ترین صورت خود نمایان می شود و هنرنمایی با زبان در هم تنیده با ژرف ترین لایه های حس و عاطفه و هوش و آگاهی اثری پدید می آورد که در ژرف ترین لایه های جان اثر می گذارد . در این مرحله شعر چیزی نمی گوید که ما از آن با خبر باشیم بلکه آن چیزی را در ما بیدار می کند که ما در ژرف ترین لایه های جان از آن باخبریم اما آن آگاهی ژرف ژرفنایی در زیر لایه های انبوه آگاهی های رویی و سطحی و روزانه پوشیده و گم مانده و به مرز ناهشیاری رانده شده است. (13)
دیلتای موضوع شعر را شناخت. گوهر چیزها می داند و می گوید:‌«ساختار مفاهیم شاعرانه از هستی یکسر با شکل مفهومی جهان بینی فلسفی همخوان است. (14)
هیدگر معتقد است که گوهر زبان از نسبت آن با هستی دانسته می شود و این گوهر در بنیان خود شاعرانه است چرا که شعر مناسبتی اصیل با هستی دارد و روشنگر است. شعر حقیقت را آشکار می کند و حضور هستی نیز حقیقت است به این اعتیار نسبت هستی با شعر اصالت دارد. او از ذهنیت شاعر، تاریخ زندگیش، تجربه هایش خلاصه از «منِ» شاعر می گذرد و نشان می دهد که زبان در شعر به حرف می آید و پیش از شاعر حرف می زند از این رو بی حاصل است که شعر را در زندگی شاعر جستجو کنیم بل شعر یکسر به گونه ای بنیادین و گوهری وابسته است به «مورد مقدس» موردی که از دین جداست چرا که از هر دینی کهن تر است. شعر نیز گونه ای آفرینش است بی هدف بی آنکه قرارباشد به کاری بیاید و یا سودی به بار آورد. زمین آن زبان است یعنی نیرویی که در زبان وجود دارد. آنچه شعر را از زبان طبیعی جدا می کند همین ویژگی اش یعنی رهایی آن از هرگونه تعین کاربردی و ابزاری است. شعر گوهر خویش را در خود دارد. مصداق آن خود شعر است و به خود باز می گردد. به این اعتبار «زبان اصیل»‌است . گونه ای چکیده ی معانی در زبان هر روزه است . «شعر، نامیدن بنیادین هستی و گوهر هر چیز است... همه ی آن چیزهایی را آغاز می کند که زبان دیرتر طرح می نماید».
پس شعر فراتر از نشانه و آوا ، ساحت بنیادین اقامت آدمی در جهان است. آشکارگی راز هستی است. گفتاری است با معنای ویژه ی خود. چونان فضای «بازی» است. بازی به معنای «نهادن هر چیز در جای درست و مکان راستین آن در جهان» چنانکه کودکی در بازی هر چیز را آنجا که باید می گذارد. شعر از میان بردن فاصله ی میان هر چیز است با جهان و همه چیز را به موقعیت نخستین آن باز می گرداند. (15)
هیدگر می گوید: شعر فراتر از نشانه و آوا ساحت بنیادین اقامت آدمی در جهان است. او از آفرینش اثر هنری یاد نمی کند بل از «گشودن اثر هنری حرف می زند یعنی اثر فراورده ی آدمی (هنرمند )‌نیست بل چیزی است که هستی آدمی را ناگزیر از گشودن آن می کند. (16)
از نظر هیدگر، گوهر انگاره، دیدن است و انگاره ی شاعرانه، دیدن جهان هرروزه است. اما به گونه ای رازآمیز و به این اعتبار جدید: «دیدن نادیدنی است و دیدن نادیده» یعنی آشنایی با راز و مورد بیگانه دردل هر چیز ساده و آشنا. دیدن چیزی در دل مورد آشناست که از آشنایی می گریزد. (17)
از دیدگاه باختین شعر منش ویژه ای دارد. زمزمه ای است درونی که نسبت آن با سخن شاعرانه و با تاریخ شعر چونان کنش یک گزاره است. شعر اشراقی است ناب که بی میانجی است. نثر اما بیان گزاره است. این شکل بیان (آگاهانه یا ناآگاهانه) ریشه در اشکال بیان دیگر دارد. شعر حادثه ای است یکه و تکرارنشدنی. کسی پیشتر تجربه اش نکرده و پس از بیان نیز دیگر تکرار نخواهدشد.‌(18)
هیدگر شعر را رهایی از جهان انتیک می داند. جهان انتیک دنیای زندگی هر روزه ی آدمی است. دنیای ادراک همگان، شکل رخدادها، حقایق و اطلاعات، جهانی که علم در جستجوی کشف قوانین آن است. دنیای وجود ما همچون افراد است شعر از این دنیا می گذرد.
شعر به جهان هستی شناسیک تعلق دارد. به همسایگی هستی. و این جهان هستی ماست. به گوهر ما وابسته است و با دنیای زندگی هرروزه ی ما در تقابل است. و چون ادراک مفهوم پذیرما وابسته به جهان انتیک است، فهم جهان هستی شناسیک برایمان کاری است بسیار دشوار. آدمی همچون «هستی – آنجا» در جهان انتیک زندگی می کند. اما با جهان هستی خویش نیز رابطه ای دارد.هرچند او خود از این رابطه چندان چیزی درک نمی کند و تنها درلحظاتی وجود آن را احساس می کند. لحظاتی که زودگذرند، چیزی را روشن نمی کنند ودرک نمی کنند. همچون مکاشفه ای و اشراقی آنی وجود دارد. «شعر دستیابی به این مکاشفه و نتیجه ی الهام است. غرفه شدن درچشمه است». (19)
در اشعار ریلکه طبیعت جایگاه خاصی دارد. طبیعت بیان تمامی راز و رمزی است که بیرون از ما وجود دارد. و از این رو تمامیتی است که ریلکه از آن با عنوان Bezung یاد کرد:‌آوردن چیزی از جایی، حفظ کردن، معنابخشیدن و مصداق. برای ریلکه نه تنها شعرگفتن به معنای بودن است، بل شعر «راز بودن» است. شاعران راز هستی را در می یابند. اما آن را بیان نمی کنند. نه تنها به این دلیل که این راز به بیان نمی آید، بل از این رو که شعر در گرو «این راز سر به مهر» وجود دارد. هر تاویل روزنه ای به این راز ناگفته و این مورد مقدس می گشاید. اما آن را آشکار نی کند. رازی است نه اندیشیدنی و نه گفتنی که فراتر از زبان وجود دارد. فهم این راز فراتر از دانش به هستی است. تنها به این بسنده کنیم که رازی هست و این نکته خود لحظه ای است از آن راز. همانطور که هر شعر لحظه ای است از مورد مقدس. شعر، گفتن گوش کردن به راز است. گفتنی است که می گوید. گفتنی است که هست. گونه ای یکی شدن واژه و چیز،‌گفتن و بودن ،‌کلام (شعر) و هستی. (20)
فرمالیسم روس دردو مرحله به مطالعه زبان شاعرانه و ویژگی آن اقدام کرد:
در مرحله ی اول کار آنان عبارت بود از فهرست کردن صبورانه و عالمانه ی صنایع شعری.
آنان اندیشه‌ی «پوتبینا» زبان شناسی روسی را که معتقد بود شعر با داشتن ایماژ (صور خیال) از نثر تشخیص داده می شود کنار گذاشتند و اصل احساس فرم را به عنوان مشخصه درک زیبایی به میان کشیدند. اشکلوفسکی در مقالات تئوری زبان شعر به سمبولیستها حمله کرد. او می گوید:‌«ایماژها سرمایه ای فرسوده و دستمالی شده اند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند و مشخصه هیچ چیزی نیستند». همه ی کار مکتبهای شعری عبارت بوده است از انباشتن و نشان دادن فراگردهای تازه ای برای دراختیارگرفتن و جلوه دادن مواد سخن و آن بیشتر عبارت است از بکاربردن ایماژها تا خلق آنها. پس ایماژ یکی از وسایل زبان شاعرانه است در میان وسایل متعدد دیگر از قبیل مماثله اغراق، تشبیه، تکرار و غیره که همه شان کارکرد معینی دارند. «دشوارترکردن فرم» زیرا هنر از اصل علمی «قانون صرفه جویی نیروهای خلاقه » بی خبر است. ارزش سبک به هیچ وجه در این نیست که بیشترین فکر را با کمترین کلمات بیان کند. زبان شاعرانه بر عادات نقاب می زند و بر دشواریهای صوتی می افزاید.
اثر هنری مجموعه ای از صناعت ها است. اما یکی از آنها پس از رودررویی بر بقیه برتری می یابد و نقش مسلط را به عهده می گیرد. آهنگ درونی، اغلب همان صناعت مسلطی است که با نحو غیرشاعرانه مقابله می کند. یک شعر را نه به عنوان طرح موزون سنتی، بلکه واحد آهنگین نحوی اولیه توصیف می کند. آهنگ درونی نحو مخصوص خود را می آفریند.
دومین مرحله از پژوهشهای فرمالیستها، حرکت فرم ها بود. به عقیده اشکلوفسکی صناعات ادبی به طور مداوم فرسوده می شوند و به صورت اتوماتیک درمی‌آیند. هنر به طور خستگی ناپذیر می کوشد تا دید ما را تازه تر کند و آن صناعت «غریب سازی»یا آشنایی زدایی است که تولستوی پیوسته با هدف نوعی تقلید طنزآلود به دنبال آن بود... این صناعت غریب سازی به این قصد است که نویسنده دائما خود را تازه کند تا به نوبه‌ی خود در قالبی معین قرارنگیرد. هر نسلی شیوه‌ی نگاه پدران خود را دور می اندازد و به انواع ادبی کوچکی که در دوران های گذشته به آنها بی اعتنایی شده است رو می آورد. این همان است که اشکلوفسکی آن را میراث از عمو به برادرزاده می نامد... به زودی فرمالیستها به این نتیجه رسیدند که از چهار دیوار آثار بزرگ متداول بیرون بیایند و به انواع ادبی کوچکتر (خاطرات،‌تجنیس، ادبیات،‌نامه نگاری) بپردازند.
تیتانوف نشان داد که کارکردهای صناعات تغییر پیدا می کند و امر ادبی تحول می یابد و بالاخره فرمول مشهور و کمی هم تحریک آمیز «قالبهای تازه، محتواهای تازه خلق می کنند» تصحیح و تکمیل شد.
اشکلوفسکی در مقاله ی «هنر همچون شگرد» نشان داد که انگاره و تصاویری که شاعری به کار برده است (و به گمان ما ابداع خود شاعر است) تقریبا بی هیچ دگرگونی از اشعار شاعر دیگری وام گرفته شده اند. نوآوری شاعران نه در تصاویری که ترسیم می کنند بل در زبانی که به کار می گیرند یافتنی است. اشعار شاعران براساس شیوه ی بیان شگردهای کلامی و کاربرد ویژه‌ی زبان از یکدیگر متمایز می شوند.
نکته ی مهم در شعر دگرگونی در کاربرد زبان است... اثر هنری از آثار هنری پیشین و در پیوند با آنان پدید می آید. شکل اثر هنری به وسیله ی رابطه اش با سایر آثار هنری که پیش از آن وجود داشتند، تعریف و شناخته می شود. هدف شکل تازه این نیست که محتوایی تازه را بیان کند، بل شکل تازه می آید تا جانشین شکل کهن شود که دیگر ارزش ها و توان زیبایی شناسیک خود را از دست داده است.
اشکلوفسکی می گفت:‌شاعران انگاره ها را نمی آفرینند بل آنها را می یابند یعنی آنها را از زبان طبیعی و معیار گردآوری می کنند.
این نکته که شعر پیش از هر چیز «بازی با زبان است» ریشه در مفهوم «آشنائی زدایی» دارد. غرابت و شگفتی زبان شاعرانه هر شعر را به «موجودی یکه» بدل می کند و در این راه شگردهای زبانی بسیار به کار شاعر می آیند... شعر توالی آهنگین واژگان است و به هیچ واقعیتی جز زبان دلالت ندارد وتنها با قربانی کردن سویه ی معنایی کلام می توان گفت که شعر وجود دارد. (21)
نهایتا فرمالیستها شعر را چیزی بیش از رخدادهای زبانی نشناخته اند ضمن این که به کارکرد ادبیات در زندگی اجتماعی بی توجه نبودند. یاکوبسن هنر را پاره ای از واقعیت اجتماعی می شناخت و به تاثیر اجتماعی شعر حساس بود. شعر قاعده های قالبی را می شکند، زبان را ویران می کند «عادت» ما را در نگرش به جهان هستی و خویشتن و از این رهگذر خود ما را عوض می کند.(22)
از دیدگاه یاکوبسن جوهر شعر نوعی فراافکندن و تصویرکردن (Projection) زبانی است که به واسطه ی آن شعر محوری استعاری یا پارادیگماتیک کلام را بر محور مجاز مرسل یا سینتگماتیک آن تصویر می کند. بدین ترتیب شعر از روی عمد ویژگیهای فضایی، مسدودکننده، پرپیچ و خم و همزمان زبان را درمقابل خصایص خطی جاری و سر راست و در زمان آن قرارمی‌دهد. (23)
دکتر زرقانی شعر را حاصل تحولات و دگرگونی های اجتماعی و لحظات بحرانی جامعه می داند. او می گوید: «شعر حاصل لحظاتی از زندگی است که در آن ماجرایی یا ماجراهایی از راه می رسند و فرم عادی و روزمره ی زندگی را برهم می زنند» در این خلاف آمدِ عادات است که شاعر می تواند کسب جمعیت از آن زلف پریشان کند. گویی وقتی زلف زندگی روزمره آرام و عادی است نزول الهه شعر کمتر اتفاق می افتد و چه زیبا گفته ی اخوان که شعر محصول بی تابی آدم است. در لحظاتی که شعور نبوت براو پرتو می افکند. شعور نبوت جز در لحظات غیرعادی زندگی شاعر بر او پرتو نمی افکند». (24)

فصل سوم
بررسی زمینه های اجتماعی شعر نو

 

شعر و جامعه در عصر بیداری(مشروطه)
بعد از ماجرای بازگشت ادبی که تدبیری نامناسب برای دمیدن روح تازه در پیکر شعر کهن فارسی بود، در اواخر دوره ی قاجاری شعر فارسی به مرحله ای رسیده بودکه شدیدا نیازمند هدایت به قلمرو جدیدی بود تا در مسیری متناسب به اطراف زمان به حیات مادی و معنوی خود ادامه دهد. به نظر می رسید شعر کلاسیک با همه زیبائی های دلکشش، با پهلوانی ها و پهلوانان جوانمردش، با معشوقگان نازنین دوست داشتنی و در عین حال دست نیافتنی اش، با دنیاهای خیالی و لبریز از صلح و صفایش با تجربه های نورانی اشراقی اش، اکنون باید به قلمرو دیگر وارد می شد تا قابلیت خود را در حوزه های جدید هم نشان دهد.
در واقع با ظهور فرزانه توس، شعر حماسی – اسطوره ای به قله خود رسیده بود. شیخ اجل لطیف ترین شکل عشق پاکیزه در حال و هوای سنتی را به زیباترین و دل انگیزترین بیان سروده بود. پیر بلخ کلام را تا آن جا که طرفیت داشت به آسمان کشانده بود و مشکل بتوان قلمروی در حوزه ی تجربیات ناب عرفانی با همه ی گسترة ناپیدا کرانش نشان داد که «خداوندگار» به آن جا سرنکشیده باشد و به دنبال خود شعر را هم به آن حوزه نبرده باشد. لسان الغیب، معمار شگفت آور سخن هم پایه‌ی شعر کلاسیک را بدان حدی رساند که کس چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب. «پس از این ها شعر کلاسیک در سراشیبی سقوط افتاد و با وجود تجربه های محدود موفق در قرن نهم و جریان های شعری موسوم به سبک هندی، سیر نزولی شعر همچنان ادامه داشت و تدبیر اصحاب «بازگشت ادبی» هم از چاله برون آمدن و در چاه افتادن بود. (25)
از سوی دیگر ضرورت توجه به مسائل دنیای نوین در ایران از زمانی آغاز گردید که باب آشنایی و رفت و آمد با بیرون از ایران به ویژه با اروپا به روی این سرزمین گشوده شد و این امر به شکل گسترده و قابل ذکر آن از نظر زمانی به عصر فتحعلیشاه قاجار، مخصوصا دوران ولایتعهدی عباس میرزا و جنگهای ایران و روس باز می گردد.
«برروی هم جنگها همیشه برای سرزمین و مردم ایران زیان بار بوده است. اما برخی جنگها سودها و برکاتی هم داشته و در سرنوشت اجتماعی وفرهنگی ما گاه تاثیرات مثبتی نیز برجای گذاشته است. برای مثال همین جنگهای ایران و روس به رغم آن که برای سرزمین و مردم ما بسیار گران تمام شد و طی دو معاهده ننگین «ترکمنچای» و «گلستان» بخش وسیعی از سرزمین آذربایجان از ایران جدا شد و سرمایه های مالی وانسانی فراوانی به یغما رفت. با این حال چشم و گوش مردم و مسئولان مملکت را باز کرد و سبب گردید که از خواب سنگین هزارساله بیدار شوند و برای عقب نماندن از کاروان تمدن بشری و آوردن امکانات پیشرفت و تحول دو اسبه پیش بتازند». (26)
دکتر شفیعی کدکنی در مورد اوضاع و احوال اجتماعی آن دوره چنین می نویسد: «عوامل اجتماعی شکل گیری ادبیات این دوره در ایستایی و سکون کامل خلاصه می شود. جلال‌الدین مولوی محصول دوران شکفتگی این تمدن است. او در تمام جهان عصر خویش بی همتا بوده است. اگر متفکران قرن سیزدهم میلادی را در سراسر جهان مورد بررسی قراردهیم، سهم مولانا در مقیاس بین‌المللی عصرش سهم گسترده ای است. با مرگ او و پایان عصر او،‌تمدن اسلامی محتضر می شود و در تمدن محتضر، از غول های تفکر واندیشه به اصطلاح امروز،‌دیگر خبری نیست. در زمینه ی علم هم همین طور است. در قرن ده و یازده میلادی ابوریحان بیرونی نه فقط در قلمرو اسلام یا آسیا بلکه در معیار جهانی یک عالم طراز اول است.
در این دوره مورد بحث ما کوچکترین رمقی برای این تمدن بیمار و محتضر باقی نمانده است. ایستایی و سکونی که در زمینه ی اجتماعی و اقتصادی مملکت ما بود، بر ادبیات نیز تاثیر گذاشت. علتش را می توان فئودالیسم عصر قاجاری دانست یا چیز دیگر. به هر حال نظام ایستایی مرده ای که روابط خودش را با زمینه های تفکر و اندیشه جهان قطع کرده است، یا بهتر بگویم رابطه ای اصلا برقرار نکرده تا قطع کند. در حقیقت «تکرار تکرار» قرون محتضر تمدن اسلامی است. در جامعه ای که روابط اجتماعی و اقتصادی اش بسیار پیچیده است به سختی می توان ساخت و ساختارهای ادبی حاصل از آن را برای آن زمینه های پیچیده منطبق کرد. کسانی که کلیاتی راجع به ادبیات و کلیاتی راجع به جامعه شناسی و اقتصادی می گویند اما انطباق این دو را بر همدیگر از یاد می برند. کارشان کاغذ سیاه کردن است. باید کاری کرد مثل کارکردهای لوکاچ و گلدمن در اروپا و حداقل اسکارپیت در امریکا و فرانسه. (27)
دکتر یاحقی در مورد ایستایی فرهنگ و تمدن ایران در آن دوره و لزوم ایجاد حرکت در جامعه آن روز ایران می گوید:‌«از میان مسئولان رده بالای مملکتی که در آن روزگار این هشدار را هوشمندانه پیش از دیگران ادراک کردند و برای رفع موانع پیشرفت و هم قدمی با دنیای آن روز گامهای بلندی برداشتند، یکی قائم مقام فراهانی بود و دیگری شاهزاده عباس میرزا. که اتفاقا هر دو به طور جدی درگیر مسائل جنگ با روسیه بودند و تلخی شکست را به واقع معلول عقب ماندگی و بی خبری هیات حاکمه ایران بود با تمام وجود حس کرده بودند. این دو ضمن آن که جنگ بزرگ میهنی آذربایجان را با روسیه ی تزاری به پیش می بردند دست در دست هم توانستند زمینه ی اقدامات و تلاشهایی را فراهم آورند که ملت ایران برای بیداری سیاسی و اجتماعی شدیدا به آن نیازمند بود. اقداماتی که اگر نبود مشروطیت ایران به عنوان دستاوردهای سیاسی و اجتماعی یا نبود یا اگر بود با تاخیری چند ساله و احتمالا بسیار دیر می توانست اتفاق بیفتد.» (28)
اقدامات عملی عباس میرزا و قائم مقام یعنی گشودن باب آشنایی با مغرب زمین و متعاقب آن اعزام نخستین گروه محصلان ایرانی به اروپا برای فراگیری فنون و دانشهای نوین در واقع به ضرورت رویارویی با مسائل جنگ برای اولیای امور پیش آمد و آنان را ناگزیر ساخت دست به چاره اندیشی بزنند. یعنی برای هماهنگی کشور با دنیای جدید به استفاده از امکانات عملی و علمی نوین رو بیاورند. اقدامات بنی

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زبان و تئوریهای مربوط به آن

دانلود مقاله بررسی قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزش های گزارش شده سرقفلی و دارایی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله بررسی قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزش های گزارش شده سرقفلی و دارایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

بررسی قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزش های گزارش شده سرقفلی و دارایی های نامشهود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران
چکیده:
از جمله مهمترین ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری می توان به قابلیت اعتماد و مربوط بودن اطلاعات اشاره کرد. از جمله اقلام گزارش شده در صورتهای مالی تحت عنوان کلی دارایی های ثابت که اساساً دارای ماهیتی متفاوت از سایر دارایی ها و یا حتی سایر اقلام صورتهای مالی می باشد می توان سرقفلی و دارایی های نامشهود را نام برد. در این تحقیق به بررسی وجود قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزشهای گزارش شده سرقفلی و دارایی های نامشهود در صورتهای مالی پرداخته ایم. اگر اقلام حسابداری دارای دو ویژگی مربوط بودن و قابلیت اطمینان باشند، باید در تصمیم گیری استفاده کنندگان از این اطلاعات مفید واقع شوند و بر ارزش بازار شرکت اثر بگذارند. برای بررسی قابلیت اعتماد و مربوط بودن سرقفلی و دارایی های نامشهود گزارش شده در صورتهای مالی وجود رابطه همبستگی این دو را با ارزش بازار شرکت سنجیده ایم و پس از طی فرآیند تحقیق و تایید شدن فرضیات تحقیق مشخص شد که بین ارزش گزارش شده دارایی نامشهود و سرقفلی به عنوان متغیر مستقل و ارزش بازار به عنوان متغیر وابسته در یک دوره 5 ساله بین سالهای 1384 تا 1388 همبستگی مثبت معنادار وجود داشته است.
واژگان کلیدی: دارایی های نامشهود، دارایی‌ ، سرقفلی، قابلیت اعتماد، مربوط بودن

 

مقدمه:
استانداردهای حسابداری هدف اصلی از تهیه و ارائه صورتهای مالی را کمک به استفاده کنندگان در راستای تصمیم گیری هایشان میداند. همچنین اطلاعات حسابداری دارای ویژگی های کیفی خاصی است. از جمله مهمترین این ویژگی ها می توان به قابلیت اعتماد و مربوط بودن این اطلاعات اشاره کرد. یکی از مهمترین و بحث انگیز ترین اقلام حسابداری می توان سرقفلی و دارایی های نامشهود را نام برد. صرفنظر از تعریف سرقفلی و دارائیهای نامشهود آنچه در این تحقیق اهمیت داشته است، بررسی وجود قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزشهای گزارش شده این دو در صورتهای مالی می باشد.
اگر اقلام حسابداری دارای دو ویژگی مربوط بودن و قابلیت اطمینان باشند، باید در تصمیم گیری استفاده کنندگان از این اطلاعات مفید واقع شوند و بر ارزش بازار شرکت اثر بگذارند. برای بررسی قابلیت اعتماد و مربوط بودن سرقفلی و دارایی های نامشهود گزارش شده در صورتهای مالی ناگزیر باید تحت یک رابطه همبستگی این دو را با ارزش بازار شرکت سنجید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1) مقدمه
در این فصل بطور مختصر به کلیات تحقیق شامل؛ بیان مسئله، اهداف، اهمیت، مدل تحلیلی، چارچوب نظری، فرضیات، دوره زمانی، قلمروها و در نهایت تعریف واژگان کلیدی تحقیق پرداخته خواهد شد.

 

2-1) تاریخچه مطالعاتی
تحقیقات داخلی
کرمی و عمرانی (1389)در پژوهشی که آقایان کرمی و عمرانی تحت عنوان " تأثیر چرخه عمر شرکت بر میزان مربوط بودن معیارهای ریسک و عملکرد" انجام داده اند به بررسی تأثیر چرخه عمر شرکت بر میزان مربوط بودن معیارهای ریسک و عملکرد پرداخته اند. در این تحقیق، بازده سهام به عنوان متغیر وابسته و معیارهای ریسک و عملکرد به عنوان متغیرهای توضیحی در نظر گرفته شده تا میزان مربوط بودن معیارهای مزبور با در نظرگرفتن متغیر تعدیل کننده چرخه عمر شرکت بررسی گردد. نخست نمونه آماری با استفاده از متغیرهای رشد فروش، نسبت سود تقسیمی و مخارج سرمایه ای به شرکت های در مرحله رشد، بلوغ و افول تفکیک شده، سپس با استفاده از معادلات رگرسیونی چند متغیره و آزمون آماری وونگ فرضیات تحقیق بررسی شده اند. نتایج حاصل از بررسی 518 سال - شرکت طی سال های 1380 الی 1386 نشان می دهد که میزان مربوط بودن معیارهای ریسک و عملکرد و نیز توان توضیحی افزاینده معیارهای ریسک در مراحل مختلف چرخه عمر(رشد، بلوغ، افول) تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. نتایج حاصل از آزمون آماری وونگ نشان می دهد که توان توضیحی افزاینده معیارهای ریسک در مرحله رشد، دارای بیشترین مقدار و در مرحله بلوغ دارای کمترین مقدار است.

 

 

 

بایزیدی و جبارزاده کنگرلوئی (1388) در پژوهشی که آقایان بایزیدی و جبارزاده کنگرلوئی تحت عنوان "بررسی و مقایسه قدرت توضیح دهندگی ارزش افزوده اقتصادی، درآمد پسماند و رشد غیر عادی سود در تعیین ارزش بازار سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" انجام داده اند مدل ارزیابی درآمد پسماند، ارزش بازار شرکت را تابعی از سود و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام در روش حسابداری شمول کلی و مدل رشد غیر عادی سود، ارزش بازار شرکت را تابعی از میزان سود غیر عادی در هر دوره می داند در حالی که مدل ارزش افزوده اقتصادی، ارزش شرکت را بر اساس سود عملیاتی خالص پس از کسر هزینه های تأمین مالی (از طریق بدهی یا حقوق صاحبان سهام) در روش حسابداری متعارف محاسبه می کند. در این پژوهش، تعداد 115 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دورهء زمانی 86-82 بررسی شده است. جهت آزمون فرضیه ها از دادههای تلفیقی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بین قدرت توضیحی این مدلها در تعیین ارزش شرکتها در حالت کلی تفاوت معنی داری وجود ندارد و تقریباً در تمامی موارد، مدل ارزیابی درآمد پسماند نسبت به مدل ارزش افزوده اقتصادی و همچنین مدل ارزش افزوده اقتصادی نسبت به مدل رشد غیر عادی سود در تعیین ارزش شرکتها دارای قدرت توضیحی نسبی بالاتری است
سعیدی و قادری (1386)در پژوهشی که آقایان سعیدی و قادری تحت عنوان " بررسی مربوط بودن سود حسابداری، ارزش دفتری گردش وجوه نقد عملیاتی و سرمایه گذاری در مدل های ارزشیابی مبتنی بر قیمت" انجام داده اند به بررسی توان پیش بینی کنندگی ارزش دفتری، سود خالص، گردش وجوه نقد عملیاتی و سرمایه گذاری به عنوان نماینده اطلاعات حسابداری در رابطه با ارزش بازار شرکتها پرداخته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ارزش دفتری و سود حسابداری اقلامی مربوط تر هستند و وارد نمودن گردش وجوه نقد (عملیاتی و سرمایه گذاری )در قدرت توضیح دهندگی مدلها افزایش معنی داری ایجاد نمی کند.
تحقیقات خارجی
هالتسن و واتز ( 2009)در پژوهشی که هالتسن و واتز تحت عنوان " ارتباط بین ارزش و قابلیت اطمینان دارایی های نامشهود: قبل و بعد از IFRS " انجام داده اند، ارزش های گزارش شده دارایی های نامشهود را قبل و بعد از IFRS در سالهای 2001 تا 2008 در شرکتهای کشور استرالیا مورد بررسی قرار داده اند.
آنها به این نتیجه رسیده اند که پس از تصویب استانداردهای حسابداری ارزش های گزارش شده دارایی های نامشهود بسیاری از شرکت تغییر کرده است. همچین قابلیت اطمینان دارایی های نامشهود تاثیر قابل توجهی از ارزش های گزارش شده دارد.
تامپسون و دنیس )2003)در پژوهشی که رابرت و دنیس تحت عنوان " شواهدی در ارتباط با مربوط بودن اقلام تعهدی یا جریان های وجه نقد: موضوع استهلاک " انجام داده اند، برای یافتن شواهدی جهت تایید این موضوع، آنان به مقایسه قدرت تفسیر سود محاسبه شده بر مبنای حسابداری تعهدی اموال، ماشین آلات و تجهیزات و سود محاسبه شده بر مبنای حسابداری نقدی اموال، ماشین آلات و تجهیزات با یکدیگر پرداخته اند، تا بدانند که کدام یک از آنها بهتر می تواند سودهای آتی مجموعه بزرگی از شرکت های تولیدی را تفسیر کنند. آنان دریافتند که سود محاسبه شده از طریق منظور نمودن مخارج سرمایه ای به حساب هزینه دوره، بخش کمتری از انحرافات قیمت سهام را می تواند توضیح دهد و قدرت تفسیر سود محاسبه شده توسط روش استهلاک بیشتر است. این نتیجه حتی برای شرکت هایی که از یک الگوی منظم سالانه برای مخارج سرمایه ای استفاده می کنند نیز صدق می کند.

 

3-1) بیان مسئله
با توجه به بیانیه شماره 4 هیئت تدوین کننده استانداردهای حسابداری که هدف اصلی از تهیه و ارائه صورتهای مالی را کمک به استفاده کنندگان در راستای تصمیم گیری هایشان میداند، اطلاعات حسابداری باید دارای ویژگی های کیفی خاصی باشد. از جمله مهمترین این ویژگی ها می توان به قابلیت اعتماد و مربوط بودن این اطلاعات اشاره کرد. یکی از مهمترین و بحث انگیز ترین اقلام حسابداری می توان سرقفلی و دارایی های نامشهود را نام برد. صرفنظر از تعریف سرقفلی و دارائیهای نامشهود آنچه در این تحقیق اهمیت دارد و پایه و اساس شکل گیری آن نیز بوده است، بررسی وجود قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزشهای گزارش شده این دو در صورتهای مالی می باشد.
اگر اقلام حسابداری دارای دو ویژگی مربوط بودن و قابلیت اطمینان باشند، باید در تصمیم گیری استفاده کنندگان از این اطلاعات مفید واقع شوند و بر ارزش بازار شرکت اثر بگذارند. برای بررسی قابلیت اعتماد و مربوط بودن سرقفلی و دارایی های نامشهود گزارش شده در صورتهای مالی ناگزیر باید تحت یک رابطه همبستگی این دو را با ارزش بازار شرکت سنجید.
4-1) چارچوب نظری تحقیق
دارایی‌ نامشهود به‌ یک‌ دارایی‌ غیرپولی‌ و فاقد ماهیت‌عینی‌ اطلاق‌ می‌شود که‌:
الف‌. به‌ منظور استفاده‌ درتولید یا عرضه‌ کالاها یا خدمات‌، اجاره‌ به‌ دیگران‌ یا برای‌ مقاصد اداری‌ توسط‌ واحد تجاری‌ نگهداری‌ می‌شود،
ب‌. با قصد استفاده‌ طی‌ بیش‌ از یک‌ دوره‌ مالی‌ توسط‌ واحد تجاری‌ تحصیل‌ شده‌ باشد، و
ج‌. قابل‌ تشخیص‌ باشد (استاندارد حسابداری، شماره 17).
در تعریف جامع، سرقفلی را چنین بیان کرده اند: سرقفلی ممکن است شاخصی از تجارت باشد که شرکت ها را قادر می سازد تا سود مازادی نسبت به بازده سرمایه گذاری به طور نرمال کسب نمایند. مازاد سود یعنی سود اضافی که بیشتر از سود معمولی باشد. مفهوم سرقفلی یعنی آنچه که سبب می شود مشتریان بیشتری برای شرکت جلب گردد.
سرقفلی اساساً به موارد زیر بستگی دارد:
الف) حسن شهرت مالکین شرکت، ب) معروفیت محصولات، ج) اثربخشی آگهی و تبلیغات، د) موقعیت و جا و مکان مناسب، ه) انحصاری بودن محصولات، و) در دسترس نبودن محصولات مشابه.
سرقفلی فقط می تواند در امور تجاری به وجود آید. سرقفلی معروفیت و شهرتی است که یک فعالیت تجاری به کمک آن می تواند مشتریان زیادی را مجذوب خود نماید تا فروش را بیشتر و در نتیجه سود بیشتری را کسب نماید. بدین جهت سرقفلی نقش یک دارایی را ایفا می کند. سرقفلی همانند یک دارایی شرکت، اثربخش عمل می نماید. سرقفلی به تدریج به دست می آید و غیر قابل رویت و نامحسوس می باشد. علیرغم این تفاوت ها، سرقفلی یک دارایی با ارزش برای موفقیت شرکت است. بعضی اوقات ممکن است یک شرکت برای سرقفلی، بیشتر از یک دارایی محسوس و قابل رویت تلاش نماید. از این رو، مصلحت نمی باشد که سرقفلی یک دارایی موهوم تلقی گردد (کرباسی یزدی،1387، 38).
ارزش دفتری یکی از مفاهیم حسابداری است و با استفاده از معیار ارزش هر یک از اقلام دارایی بر اساس داده های تاریخی تعیین می گردد. ارزش دفتری دارایی ها همان ارقام و مقادیری است که در ترازنامه ی شرکت نوشته می شود و ارزش دفتری هر سهم عبارت است از نسبت حقوق صاحبان سهام عادی به تعداد سهام شرکت (مریدی پور و موسوی، 1385، 21).

 

 

 

5-1) فرضیه های تحقیق
با توجه به اهداف تحقیق و با در نظر گرفتن موضوع تحقیق « بررسی قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزش های گزارش شده سرقفلی و دارایی های نامشهود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران » طی سالهای 1384 تا پایان 1388 فرضیه های پژوهشی زیر تدوین و ارائه می گردد تا پس از جمع آوری اطلاعات، آنها را برای تأیید یا رد مورد آزمون قرار دهیم:
فرضیه اصلی:
اقلام گزارش شده سرقفلی و دارایی های نامشهود توسط سیستم حسابداری، مربوط و قابل اطمینان است.
فرضیه های فرعی برای تائید فرضیه اصلی:
1. بین اقلام گزارش شده سرقفلی و ارزش بازار شرکت رابطه مستقیمی وجود دارد.
2. بین اقلام گزارش شده دارایی های نامشهود و ارزش بازار شرکت رابطه مستقیمی وجود دارد.

 

6-1) اهداف تحقیق
هدف کلی این پژوهش بررسی این موضوع است که آیا دو مورد از مهمترین ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری یعنی مربوط بودن و قابلیت اعتماد ،در مورد اقلام داراییهای نامشهود و سرقفلی مصداق دارند یا خیر. در حقیقت می توان هدف این تحقیق را کمک به استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری در مورد وجود و یا عدم وجود کیفیت اطلاعات بطور موردی در خصوص ارزش های گزارش شده داراییهای نامشهود و سرقفلی بیان کرد(مریدی پور و موسوی، 1385، 21).

 

7-1) حدود مطالعاتی
تحقیق حاضر در زمره تحقیقات تجربی در حوزه امورمالی و حسابداری می باشد. موضوعات مالی مانند سایر موضوعات علمی که از روش های آماری در پژوهشها و تحقیقات خود استفاده می نمایند، نیازمند داده ها و اطلاعاتی می باشند که در طول یک دوره زمانی ایجاد می شوند و بدیهی است که هر اندازه تعداد داده های مورد نیاز، مربوط به دوره زمانی طولانی تر باشند، نتایج بدست آمده از روشهای آماری با دقت و صحت بیشتری توأم خواهد بود. دوره زمانی پژوهش حاضر را سالهای 1384 تا 1388 در نظر گرفته ایم. قلمرو تحقیق از لحاظ زمانی، مکانی و موضوعی به شرح زیر می باشد؛
1-7-1) قلمرو زمانی
قلمرو این تحقیق از نظر زمانی سالهای 1384 تا 1388 می باشد.

 

2-7-1) قلمرو مکانی
قلمرو تحقیق از نظر مکانی، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.

 

3-7-1) قلمرو موضوعی
از لحاظ موضوعی قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزش های گزارش شده سرقفلی و دارایی های نامشهود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

 

8-1) واژگان کلیدی
دارایی‌ نامشهود : به‌ یک‌ دارایی‌ غیرپولی‌ و فاقد ماهیت‌عینی‌ اطلاق‌ می‌شود که ‌:
الف‌ . به منظور استفاده‌ در تولید یا عرضه‌ کالاها یا خدمات‌، اجاره‌ به‌ دیگران‌ یا برای‌ مقاصد اداری‌ توسط‌ واحد تجاری‌ نگهداری‌ می‌شود،
ب‌‌. با قصد استفاده‌ طی‌ بیش از یک‌ دوره‌ مالی‌ توسط‌ واحد تجاری‌ تحصیل‌ شده‌ باشد، و
ج‌‌. قابل‌ تشخیص‌ باشد.
دارایی‌ : عبارت‌ است‌ از حقوق‌ نسبت‌ به‌ منافع‌اقتصادی‌ آتی‌ یا سایر راههای‌ دستیابی‌ مشروع‌ به‌ آن‌ منافع‌ که‌ درنتیجه‌ معاملات‌ یا سایر رویدادهای‌ گذشته‌ به‌ کنترل‌ واحد تجاری‌ درآمده‌ است‌. (استانداردهای حسابداری ایران، شماره 17).
سرقفلی: هر گونه‌ مازاد بهای‌ تمام‌شده‌ ترکیب تجاری نسبت‌ به‌ سهم‌ واحد تحصیل‌کننده‌ از ارزش‌ منصفانه‌ داراییها و بدهیهای‌ قابل‌ تشخیص‌ در تاریخ‌ انجام‌ معامله‌ باید به‌ عنوان‌ یک‌ دارایی‌ با نام‌ سرقفلی‌ شناسایی‌ شود (همان منبع، شماره 19).
مربوط‌ بودن‌: اطلاعاتی‌ مربوط‌ تلقی‌ می‌شود که‌ برتصمیمات‌ اقتصادی‌ استفاده‌کنندگان‌ در ارزیابی‌ رویدادهای‌ گذشته‌ ، حال‌ یا آینده‌ یا تائید یا تصحیح‌ ارزیابیهای‌ گذشته‌ آنها مؤثر واقع‌ شود .
قابلیت اعتماد: برای‌ اینکه‌ اطلاعات‌ مفید باشد باید همچنین‌ قابل‌ اتکا باشد . اطلاعاتی‌ قابل‌اتکاست‌ که‌ عاری‌ از اشتباه‌ و تمایلات‌ جانبدارانه‌ بااهمیت‌ باشد و به‌ طور صادقانه‌ معرف‌ آن‌ چیزی‌ باشد که‌ مدعی‌ بیان‌ آن‌ است‌ یا به‌ گونه‌ای‌ معقول‌ انتظار می‌رود بیان‌ کند (مفاهیم نظری گزارشگری مالی)3.
رقم گزارش شده سرقفلی و دارایی های نامشهود: بیانگر ارقام ارائه شده مربوط به حساب سرقفلی و دارایی های نامشهود پس از کسر استهلاکات مربوطه می باشد.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 

 

 

1-2) مقدمه
در تدوین گزارش تحقیق مرسوم است که فصل دوم به مروری بر ادبیات وپیشینه تحقیق پرداخته می شود. بررسی پیشینه تحقیق معمولاً نقدی از دانش موجود درباره موضوع پژوهش است. بررسی پیشینه تحقیق اگر به درستی صورت گیرد به بیان مساله کمک می کند و یافته های تحقیق را به پژوهش های قبلی متصل می سازد.

 

2-2) هدف‌ صورتهای‌ مالی‌
در پیوست استاندارد های حسابداری تحت عنوان، مفاهیـم‌ نظری‌ گزارشگـری‌ مالـی هدفهای تهیه صورتهای مالی به شرح زیر آورده شده است:
1. هدف‌ صورتهای‌ مالی‌ عبارت‌ از ارائـه‌ اطلاعاتی‌ تلخیص‌ و طبقه‌بندی‌ شده‌ درباره‌ وضعیت‌ مالی‌، عملکرد مالی‌ و انعطاف‌پذیری‌ مالی‌ واحد تجاری‌ است‌ که‌ برای‌ طیفی‌ گسترده‌ از استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ در اتخاذ تصمیمات‌ اقتصادی‌ مفید واقع‌ گردد.
2. صورتهای‌ مالی‌ همچنین‌ نتایج‌ وظیفه‌ مباشرت‌ مدیریت‌ یا حسابدهی‌ آنها را در قبال‌ منابعی‌ که‌ دراختیارشان‌ قرار گرفته‌ منعکس‌ می‌کند. استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌، برای‌ اتخاذ تصمیمات‌ اقتصادی‌، غالباً خواهان‌ ارزیابی‌ وظیفه‌ مباشرت‌ یا حسابدهی‌ مدیریت‌ می‌باشند. تصمیمات‌ اقتصادی‌ مزبور به‌ عنوان‌ نمونه‌ شامل‌ مواردی‌ از قبیل‌ فروش‌ یا حفظ‌ سرمایه‌گذاری‌ در واحد تجاری‌ و انتخاب‌ مجدد یا جایگزینی‌ مدیران‌ می‌باشد.
3. از آنجا که‌ صورتهای‌ مالی‌ عمدتاً بیانگر اثرات‌ مالی‌ رویدادهای‌ گذشته‌ است‌ و لزوماً دربرگیرنده‌ اطلاعات‌ غیرمالی‌ نیست‌، تمام‌ اطلاعات‌ مورد لزوم‌ استفاده‌کنندگان‌ را جهت‌ اتخاذ تصمیمات‌ اقتصادی‌ فراهم‌ نمی‌آورد. با این‌حال‌، صورتهای‌ مالی‌ نیازهای‌ اطلاعاتی‌ مشترک‌ اغلب‌ استفاده‌کنندگان‌ را رفع‌ می‌کند.
4. اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در صورتهای‌ مالی‌ مشمول‌ محدودیتهای‌ مختلف‌ دیگری‌ نیز هست‌. اطلاعات‌ مالی‌ تحت‌ تأثیر ابهامات‌ موجود قرار می‌گیرد زیرا دربرگیرنده‌ برآوردها بوده‌ و اثر معاملات‌ بین‌ دوره‌های‌ مالی‌ مشخص‌ تخصیص‌ یافته‌ است‌. اطلاعاتی‌ را که‌ نمی‌توان‌ برحسب‌ واحد پول‌ بیان‌ کرد در متن‌ صورتهای‌ مالی‌ قابل‌ انعکاس‌ نمی‌باشد. به‌علاوه‌، اطلاعـات‌ منـدرج‌ در صورتهـای‌ مالی‌ عمدتـاً تاریخی‌ است‌، زیرا مرتبط‌ بـا وضعیت‌ مالی‌ دریک‌ تاریخ‌ معین‌ و عملکرد مالی‌ و انعطاف‌پذیری‌ مالی‌ برای‌ یک‌ دوره‌ گذشته‌ می‌باشد.

 

3-2) استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ و نیازهای‌ اطلاعاتی‌ آنان‌
استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ به‌ اشخاصی‌ اطلاق‌ می‌شود که‌ جهت‌ رفع‌ نیازهای‌ اطلاعاتی‌ متفاوت‌ خود از صورتهای‌ مالی‌ استفاده‌ می‌کنند. تأمین‌ نیازهای‌ اطلاعاتی‌ تمام‌ مفاهیـم‌ نظری‌ گزارشگـری‌ مالـی‌ استفاده‌کنندگان‌ توسط‌ صورتهای‌ مالی‌ امکان‌پذیر نیست‌ ولی‌ نیازهایی‌ وجود دارد که‌ برای‌ همه‌ استفاده‌کنندگان‌ مشترک‌ است‌ . بالاخص‌ همه‌ استفاده‌کنندگان‌ به‌ نوعی‌ به‌ وضعیت‌ مالی‌ ، عملکرد مالی‌ و انعطاف‌پذیری‌ مالی‌ واحد تجاری‌ علاقه‌مند هستند . اعتقاد براین‌ است‌ که‌ هرگاه‌ صورتهای‌ مالی‌ معطوف‌ به‌ تأمین‌ نیازهای‌ اطلاعاتی‌ سرمایه‌گذاران‌ باشد ، اکثر نیازهای‌ سایر استفاده‌کنندگان‌ را نیز در حد توان‌ برآورده‌ می‌کند . به‌عبارت‌ دیگر اطلاعات‌ تهیه‌ شده‌ برای‌ سرمایه‌گذاران‌ ، به‌ عنوان‌ یک‌ مرجع‌ اطلاعاتی‌ برای‌ سایر استفاده‌کنندگان‌ نیز مفید است‌ چرا که‌ اینان‌ می‌توانند اطلاعات‌ مشخص‌تری‌ را که‌ در معاملات‌ خود با واحد تجاری‌ بدست‌ می‌آورند با این‌ مرجع‌ اطلاعاتی‌ بسنجند. استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ و نیازهای‌ اطلاعاتی‌ آنها به‌ شرح‌ زیر است‌ :
الف‌ ـ سرمایه‌گذاران‌:
سرمایه‌گذاران‌ به‌ عنوان‌ تأمین‌کنندگان‌ سرمایه‌ متضمن‌ ریسک‌ واحد تجاری‌ و مشـاوریـن‌ آنـان‌ علاقه‌منـد بـه‌ اطـلاعـاتـی‌ در مـورد ریسـک‌ ذاتـی‌ و بـازده‌ سرمایه‌گذاریهای‌ خود می‌باشند . اینان‌ به‌ اطلاعاتی‌ نیاز دارند که‌ براساس‌ آن‌ بتوانند در مورد خرید ، نگهداری‌ یا فروش‌ سهام‌ تصمیم‌گیری‌ کنند و عملکرد مدیریت‌ واحد تجاری‌ و توان‌ واحد تجاری‌ را جهت‌ پرداخت‌ سود سهام‌ مورد ارزیابی‌ قرار دهند.
ب‌ ـ اعطاکنندگان‌ تسهیلات‌ مالی‌ :
اعطاکننندگان‌ تسهیلات‌ مالی‌ علاقه‌مند به‌ اطلاعاتی‌ هستند که‌ براساس‌ آن‌ بتوانند توان‌ واحد تجاری‌ را در بازپرداخت‌ به‌موقع‌ اصل‌ و متفرعات‌ تسهیلات‌ دریافتی‌ ارزیابی‌ کنند.

 

ج‌ ـ تأمین‌کنندگان‌ کالا و خدمات‌ و سایر بستانکاران‌:
تأمین‌کنندگان‌ کالا و خدمات‌ و سایر بستانکاران‌ به‌ اطلاعاتی‌ علاقه‌مند هستند که‌ آنها را در اتخاذ تصمیم‌ در زمینه‌ فروش‌ کالا و خدمات‌ به‌ واحد تجاری‌ و ارزیابی‌ توان‌ واحد تجاری‌ جهت‌ بازپرداخت‌ بدهیهای‌ خود در سررسید، یاری‌ رساند. بستانکاران‌ تجاری‌ برعکس‌ اعطاکنندگان‌ تسهیلات‌ مالی‌ به‌ وضعیت‌ واحد تجاری‌ در کوتاه‌مدت‌ علاقه‌مند هستند مگر آنکه‌ واحد تجاری‌ از مشتریان‌ عمده‌ آنان‌ بوده‌ و ادامه‌ فعالیت‌ آنان‌ به‌ تداوم‌ معاملات‌ با واحد تجاری‌ متکی‌ باشد.
د ـ مشتریان‌ :
علاقه‌ مشتریان‌ به‌ کسب‌ اطلاعات‌ در مورد تداوم‌ فعالیت‌ واحد تجاری‌ است‌، بالاخص‌ زمانی‌ که‌ رابطه‌ آنان‌ با واحد تجاری‌ بلندمدت‌ بوده‌ یا اینکه‌ درحد قابل‌ ملاحظه‌ای‌ به‌ محصولات‌ و خدمات‌ واحد تجاری‌ وابسته‌ باشند.
ه ـ کارکنان‌ واحد تجاری‌ :
کارکنان‌ و نمایندگان‌ آنها به‌ اطلاعاتی‌ در مورد ثبات‌ و سودآوری‌ کارفرمایان‌ خود علاقه‌مندند. اینان‌ همچنین‌ علاقه‌مند به‌ اطلاعاتی‌ هستند که‌ آنها را در ارزیابی‌ توان‌ واحد تجاری‌ مبنی‌بر تأمین‌ حقوق‌ و مزایا، ایجاد فرصتهای‌ شغلی‌ و پرداخت‌ مزایای‌ پایان‌ خدمت‌ یاری‌ دهد.
و ـ دولت‌ و مؤسسات‌ دولتی‌ :
دولت‌ و مؤسسات‌ تابع‌ آن‌ در رابطه‌ با تخصیص‌ منابع‌ علاقه‌مند به‌ فعالیتهای‌ واحد تجاری‌ هستند. اینان‌ همچنین‌ برای‌ تنظیم‌ فعالیتهای‌ واحدهای‌ تجاری‌، تعیین‌ سیاستهای‌ مالیاتی‌ و تشخیص‌ مالیات‌ و نیز تهیه‌ آمار ملی‌ به‌ اطلاعات‌ نیاز دارند.
ز ـ جامعه‌ به‌طور اعم‌ :
آحاد جامعه‌ به‌ طرق‌ مختلف‌ تحت‌ تأثیـر واحدهـای‌ تجـاری‌ قرار می‌گیرند. به‌طور مثـال‌، واحدهـای‌ تجـاری‌ ممکن‌ است‌ در اقتصـاد محلی‌ از طریق‌ ایجـاد اشتغـال‌ و استفـاده‌ از محصولات‌ فروشندگان‌ محلی‌ نقش‌ قابل‌ ملاحظـه‌ای‌ ایفاکنند. از طریق‌ ارائـه‌ اطلاعـات‌ در مورد رونـدهـا و تحولات‌ اخیـر در رشـد واحـد تجاری‌ و طیف‌فعالیتهای‌ آن‌، صورتهـای‌ مالی‌ می‌تواند برای‌ آحاد جامعه‌ مفید باشد.
ح‌ ـ سایر استفاده‌کنندگان‌ :
اشخاص‌ دیگری‌ که‌ عمدتاً به‌ ارائـه‌ انواع‌ خدمات‌ به‌ استفاده‌کنندگان‌ فوق‌الذکر بالاخص‌ سرمایه‌گذاران‌ اشتغال‌ دارند، جهت‌ رفع‌ برخی‌ نیازهای‌ اطلاعاتی‌ خود به‌ صورتهای‌ مالی‌ تکیه‌ می‌کنند. اشخاص‌ مزبور ازجمله‌ شامل‌ بورس‌ اوراق‌ بهادار، کارگزاران‌ بورس‌، تحلیل‌گران‌ مالی‌ و پژوهشگران‌ می‌باشند.
مدیریت‌ واحد تجاری‌ مسئول‌ تهیه‌ و ارائـه‌ صورتهای‌ مالی‌ می‌باشد. مدیریت‌ به‌ شکل‌ و محتوای‌ صورتهای‌ مالی‌ علاقه‌مند است‌ زیرا این‌ صورتها ابزار اصلی‌ انتقال‌ اطلاعات‌ مالی‌ در مورد واحد تجاری‌ به‌ اشخاص‌ خارج‌ از آن‌ است‌.
مدیریت‌ از اطلاعات‌ اضافی‌ در انجام‌ وظایف‌ برنامه‌ریزی‌، تصمیم‌گیری‌ و کنترل‌ کمک‌ می‌گیرد و قادر است‌ شکل‌ و محتوای‌ چنین‌ اطلاعات‌ اضافی‌ را در راستای‌ رفع‌ نیازهای‌ خود تعیین‌ کند. گزارش‌ چنین‌ اطلاعاتی‌ خارج‌ از دامنه‌ کاربرد این‌ مجموعه‌ است‌. معهذا اطلاعات‌ مندرج‌ در صورتهای‌ مالی‌ منتشره‌ بایستی‌ با اطلاعات‌ مورد استفاده‌ مدیریت‌ جهت‌ ارزیابی‌ وضعیت‌ مالی‌، عملکرد مالی‌ و انعطاف‌پذیری‌ مالی‌ واحد تجاری‌ در تضاد نباشد.

 

4-2) خصوصیات‌ کیفی‌ اطلاعات‌ ‌ ‌ مالی
خصوصیات‌ کیفی‌ به‌ خصوصیاتی‌ اطلاق‌ می‌شود که‌ موجب‌ می‌گردد اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در صورتهای‌ مالی‌ برای‌ استفاده‌کنندگان‌ در راستای‌ ارزیابی‌ وضعیت‌ مالی‌، عملکرد مالی‌ و انعطاف‌پذیری‌ مالی‌ واحد تجاری‌ مفید واقع‌ شود. برخی‌ خصوصیات‌ کیفی‌ به‌ محتوای‌ اطلاعات‌ مندرج‌ در صورتهای‌ مالی‌ و برخی‌ دیگر به‌ چگونگی‌ ارائـه‌ این‌ اطلاعات‌ مربوط‌ می‌شود.
خصوصیات‌ کیفی‌ اصلی‌ مرتبط‌ با محتوای‌ اطلاعات‌، " مربوط‌ بودن ‌ " و " قابل‌ اتکابودن ‌ " است‌. هرگاه‌ اطلاعات‌ مالی‌ مربوط‌ و قابل‌ اتکا نباشد، مفید نخواهد بود. اطلاعاتی‌ مربوط‌ تلقی‌ می‌شود که‌ برتصمیمات‌ اقتصادی‌ استفاده‌کنندگان‌ در ارزیابی‌ رویدادهای‌ گذشته‌ ، حال‌ یا آینده‌ یا تائید یا تصحیح‌ ارزیابیهای‌ گذشته‌ آنها مؤثر واقع‌ شود .
کیفیت‌ "اهمیت ‌"
اهمیت‌ یک‌ کیفیت‌ آستانه‌ای‌ است‌. اهمیت‌ به‌ جای‌ اینکه‌ یک‌ خصوصیت‌ کیفی‌ اصلی‌ لازم‌ برای‌ اطلاعات‌ باشد یک‌ نقطه‌ انقطاع‌ است‌ و باید قبل‌ از سایر خصوصیات‌ کیفی‌ اطلاعات‌ مورد توجه‌ قرار گیرد. اگر اطلاعات‌ بااهمیت‌ نباشد نیازی‌ به‌ بررسی‌ بیشتر آن‌ نیست‌.
اطلاعاتی‌ بااهمیت‌ است‌ که‌ بتواند برتصمیمات‌ اقتصادی‌ استفاده‌کنندگان‌ که‌ برمبنای‌ صورتهای‌ مالی‌ اتخاذ می‌شود ، تأثیر گذارد . اگر اطلاعات‌، نادرست‌ ارائـه‌ شود یا حذف‌ گردد ، اهمیت‌ ارائـه‌ نادرست‌ یا حذف‌ اطلاعات‌ ، به‌ میزان‌ و ماهیت‌ قلم‌ مورد بحث‌ براساس‌ قضاوتی‌ که‌ در شرایط‌ مربوط‌ اعمال‌ می‌شود ، بستگی‌ دارد . جنبه‌هایی‌ از ماهیت‌ که‌ برقضاوت‌ در مورد اهمیت‌ یک‌ قلم‌ تأثیر می‌گذارد شامل‌ معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ بوجود آورنده‌ آن‌ و نیز سرفصلهای‌ خاص‌ صورتهای‌ مالی‌ و افشائیاتی‌ است‌ که‌ تحت‌ تأثیر قرار گرفته‌ است‌.
مواردی‌ که‌ باید مدنظر قرار گیرد شامل‌ سایر عناصر صورتهای‌ مالی‌ در کلیت‌ آن‌ و دیگر اطلاعات‌ دردسترس‌ استفاده‌کنندگان‌ است‌ که‌ بتواند بر ارزیابی‌ آنها از صورتهای‌ مالی‌ تأثیر گذارد. این‌ امر به‌ طور مثال‌ متضمن‌ ملاحظه‌ تأثیر آن‌ قلم‌ برارزیابی‌ روندهاست‌. در مورد دو یا چند قلم‌ مشابه‌، اهمیت‌ مجموع‌ و نیز تک‌تک‌ آنها باید مدنظر قرار گیرد.
مربوط‌ بودن‌
اطلاعاتی‌ مربوط‌ تلقی‌ می‌شود که‌ برتصمیمات‌ اقتصادی‌ استفاده‌کنندگان‌ در ارزیابی‌ رویدادهای‌ گذشته‌ ، حال‌ یا آینده‌ یا تائید یا تصحیح‌ ارزیابیهای‌ گذشته‌ آنها مؤثر واقع‌ شود .
ارزش‌ پیش‌بینی‌کنندگی‌ و تأییدکنندگی‌
" اطلاعات‌ مربوط‌ " ، یا دارای‌ ارزش‌ پیش‌بینی‌کنندگی‌ و یا حائز ارزش‌ تأییدکنندگی‌ است‌ . نقشهای‌ پیش‌بینی‌کنندگی‌ و تأییدکنندگی‌ اطلاعات‌ به‌ هم‌ مربوط‌ می‌باشند. به‌ طور مثال‌، اطلاعات‌ در مورد سطح‌ و ساختار فعلی‌ داراییهای‌ واحد تجاری‌، برای‌ استفاده‌کنندگانی‌ که‌ سعی‌ دارند توان‌ واحد تجاری‌ را در استفاده‌ از فرصتها و واکنش‌ به‌ شرایط‌ نامطلوب‌ پیش‌بینی‌ کنند، دارای‌ ارزش‌ است‌. همین‌ اطلاعات‌ دارای‌ نقش‌ تأییدکنندگی‌ در مورد پیش‌بینی‌های‌ گذشته‌ مثلاً درباره‌ ساختار واحد تجاری‌ و ماحصل‌ عملیات‌ می‌باشد.
اطلاعات‌ در مورد وضعیت‌ مالی‌ و عملکرد مالی‌ گذشته‌ اغلب‌ برای‌ پیش‌بینی‌ وضعیت‌ مالی‌ و عملکرد مالی‌ آتی‌ و سایر موضوعات‌ مورد علاقه‌ مستقیم‌ استفاده‌کنندگان‌ از قبیل‌ پرداخت‌ سود سهام‌ و دستمزد، تغییرات‌ در بهای‌ اوراق‌ بهادار و توانایی‌ واحد تجاری‌ جهت‌ ایفای‌ تعهدات‌ خود در سررسید، مورداستفاده‌ قرار می‌گیرد. برای‌ اینکه‌ اطلاعات‌ دارای‌ ارزش‌ پیش‌بینی‌کنندگی‌ باشد نیازی‌ نیست‌ که‌ در قالب‌ یک‌ پیش‌بینی‌ صریح‌ ارائه‌ شود. معهذا توان‌ پیش‌بینی‌ براساس‌ صورتهای‌ مالی‌ تحت‌ تأثیر نحوه‌ نمایش‌ اطلاعات‌ در مورد معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ گذشته‌ ارتقا می‌یابد. به‌طور مثال‌ هرگاه‌ اقلام‌ غیرمعمول‌، غیرعادی‌ و غیر تکراری‌ درآمد یا هزینه‌ جداگانه‌ افشا شود، ارزش‌ پیش‌بینی‌کنندگی‌ صورتهای‌ عملکرد مالی‌ افزایش‌ می‌یابد.

 


انتخاب‌ خاصه‌
برای‌ ارائه‌ اقلام‌ در صورتهای‌ مالی‌ باید خاصه‌ قلم‌ مورد ارائه‌ انتخاب‌ شود. صورتهای‌ مالی‌ تنها می‌توانند آن‌ خاصه‌هایی‌ را ارائه‌ کند که‌ برحسب‌ واحد پول‌ قابل‌ بیان‌ است‌. چندین‌ خاصه‌ پولی‌ وجود دارد که‌ می‌توان‌ در صورتهای‌ مالی‌ ارائه‌ کرد از قبیل‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ تاریخی‌، بهای‌ جایگزینی‌ یا خالص‌ ارزش‌ فروش‌.
انتخاب‌ خاصه‌ای‌ که‌ قرار است‌ در صورتهای‌ مالی‌ گزارش‌ شود باید مبتنی‌بر مربوط‌بودن‌ آن‌ به‌ تصمیمات‌ اقتصادی‌ استفاده‌کنندگان‌ باشد . اطلاعات‌ در مورد سایر خاصه‌ها ازجمله‌ خاصه‌های‌ غیرقابل‌ بیان‌ به‌ پول‌ از قبیل‌ مقادیر و سررسیدها را می‌توان‌ با شرح‌ اقلام‌ در صورتهای‌ مالی‌ یا یادداشتهای‌ توضیحی‌ به‌ استفاده‌کننده‌ انتقال‌ داد.
قابل‌ اتکا بودن‌
برای‌ اینکه‌ اطلاعات‌ مفید باشد باید همچنین‌ قابل‌ اتکا باشد . اطلاعاتی‌ قابل‌اتکاست‌ که‌ عاری‌ از اشتباه‌ و تمایلات‌ جانبدارانه‌ بااهمیت‌ باشد و به‌ طور صادقانه‌ معرف‌ آن‌ چیزی‌ باشد که‌ مدعی‌ بیان‌ آن‌ است‌ یا به‌ گونه‌ای‌ معقول‌ انتظار می‌رود بیان‌ کند .
اطلاعات‌ ممکن‌ است‌ مربوط‌ باشد لیکن‌ ماهیتاً یا در بیان‌ چنان‌ غیرقابل‌اتکا باشد که‌ شناخت‌ آن‌ در صورتهای‌ مالی‌ به‌طور بالقوه‌ گمراه‌کننده‌ شود. به‌طور مثال‌ اگر اعتبار و مبلغ‌ یک‌ ادعای‌ خسارت‌ در یک‌ اقدام‌ قانونی‌ مورد سئوال‌ واقع‌ شود، ممکن‌ است‌ شناخت‌ کل‌ مبلغ‌ ادعا در ترازنامه‌ برای‌ واحد تجاری‌ نامناسب‌ باشد گرچه‌ افشای‌ مبلغ‌ و شرایط‌ ادعا می‌تواند مناسب‌ باشد.
بیان‌ صادقانه‌
اطلاعات‌ باید اثر معاملات‌ و سایر رویدادهایی‌ را که‌ ادعا می‌کند بیانگر آن‌ است‌ یا به‌ گونه‌ای‌ معقول‌ انتظار می‌رود بیانگر آن‌ باشد به‌طور صادقانه‌ بیان‌ کند . بدین‌ترتیب‌ مثلاً ترازنامه‌ باید بیانگر صادقانه‌ اثرات‌ معاملات‌ و سایر رویدادهایی‌ باشد که‌ منجر به‌ عناصری‌ در تاریخ‌ ترازنامه‌ شوند که‌ معیارهای‌ شناخت‌ را احراز کرده‌ باشند.
بیشتر اطلاعات‌ مالی‌ تا حدی‌ در معرض‌ این‌ مخاطره‌ قرار دارند که‌ آنچه‌ را که‌ مدعی‌ نمایش‌ آن‌ هستند کاملاً به‌ طور صادقانه‌ بیان‌ نکنند. این‌ بدان‌دلیل‌ است‌ که‌ در تشخیص‌ معاملات‌ و سایر رویدادهایی‌ که‌ قرار است‌ اندازه‌گیری‌ شود یا در طراحی‌ و اعمال‌ روشهای‌ اندازه‌گیری‌ و ارائه‌ای‌ که‌ بتواند پیامهای‌ مرتبط‌ با آن‌ معاملات‌ و سایر رویدادها را انتقال‌ دهد، مشکلات‌ ذاتی‌ وجود دارد. در برخی‌ موارد اندازه‌گیری‌ اثرات‌ مالی‌ اقلام‌ ممکن‌ است‌ آنقدر مبهم‌ باشد که‌ واحدهای‌ تجاری‌ عموماً از شناخت‌ آنها در صورتهای‌ مالی‌ خودداری‌ کنند. معهذا در مواردی‌ دیگر ممکن‌ است‌ شناخت‌ اقلام‌ در صورتهای‌ مالی‌ مربوط‌ تلقی‌ شود و خطر اشتباه‌ مربوط‌ به‌ شناخت‌ و اندازه‌گیری‌ آنها نیز افشا گردد.
رجحان‌ محتوا بر شکل‌
اگر قرار است‌ اطلاعات‌ بیانگر صادقانه‌ معاملات‌ و سایر رویدادهایی‌ که‌ مدعی‌ بیان‌ آنهاست‌ باشد، لازم‌ است‌ که‌ این‌ اطلاعات‌ براساس‌ محتوا و واقعیت‌ اقتصادی‌ و نه‌ صرفاً شکل‌ قانونی‌ آنها به‌ حساب‌ گرفته‌ شود . محتوای‌ معاملات‌ و سایر رویدادها همواره‌ با شکل‌ قانونی‌ آنها سازگار نیست‌. هرچند اثرات‌ خصوصیات‌ قانونی‌ یک‌ معامله‌ خود بخشی‌ از محتوا و اثر تجاری‌ آن‌ است‌، این‌ اثرات‌ بایستی‌ در چارچوب‌ کلیت‌ معامله‌ ازجمله‌ هرگونه‌ معاملات‌ مرتبط‌ مورد تفسیر قرار گیرد. به‌طور مثال‌ یک‌ واحد تجاری‌ ممکن‌ است‌ مالکیت‌ قانونی‌ یک‌ کالا را به‌شخص‌ دیگری‌ واگذار کند. لیکن‌ هرگاه‌ به‌ شرایط‌ معامله‌ از یک‌ دیدگاه‌ کلی‌ نگریسته‌ شود، ممکن‌ است‌ این‌ مطلب‌ آشکار شود که‌ ترتیباتی‌ وجود داشته‌ است‌ که‌ از ادامه‌ دسترسی‌ واحد تجاری‌ به‌ منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ آن‌ کالا اطمینان‌ حاصل‌ شود. در چنین‌ شرایطی‌ گزارش‌ معامله‌ به‌ عنوان‌ یک‌ معامله‌ فروش‌ از لحاظ‌ مقاصد گزارشگری‌، بیان‌ صادقانه‌ معامله‌ انجام‌ شده‌ نمی‌باشد.
بی‌طرفی ‌
اطلاعات‌ مندرج‌ در صورتهای‌ مالی‌ باید بی‌طرفانه‌ یعنی‌ عاری‌ از تمایلات‌ جانبدارانه‌ باشد . چنانچه‌ انتخاب‌ و یا ارائـه‌ این‌ اطلاعات‌ به‌گونه‌ای‌ باشد که‌ برتصمیم‌گیری‌ یا قضاوت‌ در جهت‌ نیل‌به‌ نتیجه‌ای‌ از قبل‌ تعیین‌ شده‌، اثر گذارد، صورتهای‌ مالی‌ بی‌طرف‌ نمی‌باشد.
احتیـاط‌
تهیه‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ درعین‌ حال‌ باید با ابهاماتی‌ که‌ به‌گونه‌ای‌ اجتناب‌ناپذیر بربسیاری‌ رویدادها و شرایط‌ سایه‌افکنده‌ برخورد کنند. نمونه‌ این‌ ابهامات‌ عبارت‌ است‌ از قابلیت‌ وصول‌ مطالبات‌، عمر مفید احتمالی‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود و تعداد و میزان‌ ادعاهای‌ احتمالی‌ مربوط‌ به‌ ضمانت‌ کالای‌ فروش‌ رفته‌. چنین‌ مواردی‌ با رعایت‌ احتیاط‌ در تهیه‌ صورتهای‌ مالی‌ و همراه‌ با افشای‌ ماهیت‌ و میزان‌ آنها شناسایی‌ می‌شود. احتیاط‌ عبارت‌ است‌ از کاربرد درجه‌ای‌ از مراقبت‌ که‌ در اعمال‌ قضاوت‌ برای‌ انجام‌ برآورد در شرایط‌ ابهام‌ مورد نیاز است‌ به‌گونه‌ای‌ که‌ درآمدها یا داراییها بیشتر از واقع‌ و هزینه‌ها یا بدهیها کمتر از واقع‌ ارائه‌ نشود . اعمال‌ احتیاط‌ نباید منجر به‌ ایجاد اندوخته‌های‌ پنهانی‌ یا ذخایر غیر ضروری‌ گردد یاداراییها و درآمدها را عمداً کمتر از واقع‌ و بدهیها و هزینه‌ها را عمداً بیشتر از واقع‌ نشان‌ دهد زیرا این‌ امر موجب‌ نقض‌ بی‌طرفی‌ است‌ و بر قابلیت‌ اتکای‌ اطلاعات‌ مالی‌ اثر می‌گذارد.
کامل‌ بودن‌
اطلاعات‌ مندرج‌ در صورتهای‌ مالی‌ باید باتوجه‌ به‌ کیفیت‌ اهمیت‌ و ملاحظات‌ مربوط‌ به‌ فزونی‌ منافع‌ برهزینه‌ تهیه‌ و ارائـه‌ آن‌، کامل‌ باشد. حذف‌ بخشی‌ از اطلاعات‌ ممکن‌ است‌ باعث‌ شود که‌ اطلاعات‌ نادرست‌ یا گمراه‌کننده‌ شود و لذا قابل‌ اتکا نباشد و از مربوط‌بودن‌ آن‌ کاسته‌ شود.
قابل‌ مقایسه‌ بودن ‌
استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ باید بتوانند صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌ را طی‌ زمان‌ جهت‌ تشخیص‌ روند تغییرات‌ در وضعیت‌ مالی‌ ، عملکرد مالی‌ وانعطاف‌پذیری‌ مالی‌ واحد تجاری‌ مقایسه‌ نمایند . استفاده‌کنندگان‌ همچنین‌ باید بتوانند صورتهای‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ مختلف‌ را مقایسه‌ کنند تا وضعیت‌ مالی‌ ، عملکرد مالی‌ و انعطاف‌پذیری‌ مالی‌ آنها را نسبت‌ به‌ یکدیگر بسنجند . بدین‌ترتیب‌ ضرورت‌ دارد اثرات‌ معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ مشابه‌ در داخل‌ واحد تجاری‌ و در طول‌ زمان‌ برای‌ آن‌ واحد تجاری‌ با ثبات‌ رویه‌اندازه‌گیری‌ و ارائه‌ شود و بین‌ واحدهای‌ تجاری‌ مختلف‌ نیز هماهنگی‌ رویه‌ در باب‌ اندازه‌گیری‌ و ارائه‌ موضوعات‌ مشابه‌ رعایت‌ گردد .
رعایت‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ موجب‌ می‌گردد که‌ قابلیت‌ مقایسه‌ صورتهای‌ مالی‌ فراهم‌ آید زیرا به‌ موجب‌ الزامات‌ مندرج‌ در استانداردهای‌ مزبور، واحدهای‌ تجاری‌ مختلف‌ باید برای‌ حسابداری‌ معاملات‌ و رویدادهای‌ مشابه‌ از رویه‌های‌ مشابهی‌ استفاده‌ کنند.
نیاز به‌ قابلیت‌ مقایسه‌ را نباید با یکنواختی‌ مطلق‌ اشتباه‌ گرفت‌ و این‌ خصوصیت‌ نباید مانع‌ از بکارگیری‌ روشهای‌ بهبود یافته‌ حسابداری‌ گردد. هرگاه‌ رویه‌ حسابداری‌ مورد استفاده‌ با خصوصیات‌ کیفی‌ "مربوط‌بودن‌" و "قابل‌اتکابودن‌" سازگار نباشد، برای‌ واحد تجاری‌ ادامه‌ استفاده‌ از آن‌ رویه‌ مناسب‌ نخواهد بود. به‌گونه‌ای‌ مشابه‌، درصورت‌ وجود رویه‌های‌ جایگزین‌ "مربوط‌تر" و "قابل‌ اتکاتر"، برای‌ واحد تجاری‌ مناسب‌ نخواهد بود که‌ در رویه‌های‌ حسابداری‌ مورد عمل‌ تغییر ندهد.
ثبات‌ رویه‌
قابل‌ مقایسه‌ بودن‌ مستلزم‌ این‌ امر است‌ که‌ اندازه‌گیری‌ و ارائه‌ اثرات‌ مالی‌ معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ مشابه‌ در هر دوره‌ حسابداری‌ و از یک‌ دوره‌ به‌ دوره‌ بعد با ثبات‌ رویه‌ انجام‌ گیرد و همچنین‌ هماهنگی‌ رویه‌ توسط‌ واحدهای‌ تجاری‌ مختلف‌ حفظ‌ شود. اگرچه‌ برای‌ نیل‌ به‌ قابل‌ مقایسه‌بودن‌، ثبات‌ رویه‌ لازم‌ است‌ اما همیشه‌ به‌ خودی‌ خود کافی‌ نیست‌. به‌طور مثال‌ در دوران‌ تورمی‌ هرگاه‌ دو واحد تجاری‌ که‌ شرایط‌ اقتصادی‌ و عملکرد آنها عیناً مشابه‌ است‌ از مبنای‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ تاریخی‌ برای‌ اندازه‌گیری‌ داراییها استفاده‌ کنند، درصورت‌ تحصیل‌ داراییهای‌ خود در زمانهای‌ مختلف‌ نتایج‌ متفاوتی‌ را گزارش‌ خواهند کرد.
افشاء
یکی‌ از پیش‌ شرطهای‌ قابل‌ مقایسه‌بودن‌، افشای‌ رویه‌های‌ حسابداری‌ بکار رفته‌ در تهیه‌ صورتهای‌ مالی‌ و همچنین‌ افشای‌ هرگونه‌ تغییرات‌ در آن‌ رویه‌ها و اثرات‌ چنین‌ تغییراتی‌ می‌باشد. استفاده‌کنندگان‌ باید قادر باشند تفاوت‌ بین‌ رویه‌های‌ حسابداری‌ برای‌ معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ مشابه‌ را که‌ توسط‌ یک‌ واحد تجاری&zwn

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی قابلیت اعتماد و مربوط بودن ارزش های گزارش شده سرقفلی و دارایی

مجموعه مقالات وپاورپوینت های مربوط به بزرگداشت مقام معلم

اختصاصی از فی موو مجموعه مقالات وپاورپوینت های مربوط به بزرگداشت مقام معلم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مجموعه مقالات وپاورپوینت های مربوط به بزرگداشت مقام معلم


مجموعه مقالات وپاورپوینت های مربوط به بزرگداشت مقام معلم

 

 

 

 

 

 

قابل توجه معلمان عزیز ودانش آموزان گرامی

  • منبعی کامل برای شرکت در مسابقات مختلف مقاله نویسی با موضوع  بزرگداشت مقام معلم
  • قابل ویرایش وافزودن مطلب جدید
  • همراه با اشعار جالب در مدح معلم
  • بررسی شده توسط گروه علمی کوثر
  • همراه با منابع و پی نوشت های هر کدام از مقالات

الف)  عناوین مقالات در قالب WORD    

  • مقام معلم ( به مناسبت فرا رسیدن هفته معلم)
  • شمع همیشه فروزان
  • وظایف معلم
  • معلمی از دیدگاه بزرگان
  • جایگاه، نقش و رسالت معلم و مربی از دیدگاه قرآن و روایات
  • جایگاه و مقام معلم از دیدگاه قرآن و احادیث
  • هنر معلمی
  • معلم، در شعر شهریار
  • ویژگیهای معلمان شایسته
  • مقام معلم از دیدگاه اسلام
  • مقام معلّم اثر  جواد محدّثى
  • نقش معلم از دیدگاه اسلام و ویژگی های معلم خوب
  • نقش و رسالت معلم و مربّی از دیدگاه قرآن و روایات
  • جایگاه ممتاز معلم در اندیشه امام خامنه‌ای
  • نقش معلم در تربیت دینی دانش آموزان
  • مقاله ای زیبا به مناسبت و ویژه روز معلم،درباره روز معلم،تجلیل از معلم
  • نگرشی بر شخصیت و سیره ی علمی استاد مطهری
  • معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است
  • رابطه علم و دین با تکیه بر دیدگاه شهید مطهری
  •  هشت‌ ویژگی‌ آثار استاد مرتضی مطهری
  • معلم نمونه
  • ویژگی های معلم خوب
  • مقاله فوق العاده جالب معلم کارآمد
  • خصوصیات یک معلم خوب از نظر دانش آموزان چیست؟
  • ویژگی های یک معلم خوب در تفکر ابن سینا
  • سازمان یونسکو،در سال 1996 میلادی کتابی با عنوان‏ خصوصیات یک معلم خوب منتشر کرد که در آن،بیش از 500 دانش‏آموز از 50 کشور جهان،درباره‏ ی ویژگی‏های یک معلم‏ خوب اظهارنظر کرده بودند. ...
  • چگونه معلمی کارآمد در کلاس باشیم؟

بهارک طالب لو -  کارشناس ارشد برنامه ریزی آموزشی

ب)عناوین پاورپوینت ها

  • تجربه مدرسه، اجتماعی شدن، نقش معلم و والدین در کودک
  • آموزش و پرورش ابتدایی –راهنمایی تحصیلی و متوسطه
  • نظامهای اداری تطبیقی پیشرفته استاد : جناب آقای دکتر حیدری
  • عوامل موثر در تدریس موفق
  • اولین روز دبستان بازگرد

  • رابطه ی استاد و دانشجو در فرایند تدریس فعال در دیدگاه اسلامی
  • روز معلم
  • کمال معلم
  • نقش، جایگاه و شخصیت معلم حرفه ای اردشیر یار محمدی

ج)عناوین مقالات در قالب pdf

  • صلاحیت های حرفه ای معلمی
  • روز شما، روز سپاس
  • روز معلم
  • معلم موفق کیست؟
  • چکیده مقالات اولین همایش

انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران

 مطالعه این مجموعه به تمامی معلمان گرامی توصیه می گردد

لطفا" به لحاظ رعایت حقوق نویسندگان  نام ایشان رادر قسمت منابع وماخذ مقاله خود اشاره فرموده واز کپی کردن مستقیم وبدون تغییر مقالات خودداری فرمایید.

با تشکر: گروه علمی کوثر   

      

                                 


دانلود با لینک مستقیم


مجموعه مقالات وپاورپوینت های مربوط به بزرگداشت مقام معلم