لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه32
بخشی از فهرست مطالب
مقدمه
اسطرلاب ها
اندامهای اسطرلاب:
انواع اسطرلاب:
تعیین وقت به کمک اسطرلاب:
اسطرلابهای به جا مانده:
اینک از چند اسطرلاب دیگر نیز که جالب توجه شمرده شدهاند، یاد مىشود:
ریشه لغوی و ایرانی استرلاب
اختراع استرلاب و بیمهری نسبت به ایرانیان
استرلاب یا جام جم
قدیمیترین استرلابها
هنر فلزکاری و قلمزنی:
قلمزنی:
کاربرد اسطرلاب ها
مسطح :
1- اسطرلاب مسطح برنجی :
استرلاب نام دستگاهی است که اخترشناسان قدیم ، جهت شناسایی و اندازهگیری وسعت و محل ستارگان و حل مسائل علمی و نظری نجوم بکار میبردند. این وسیله که قدیمیترین ابزار علمی جهان است، توسط ایرانیان به جهان دانش عرضه شده است و انواعی دارد که با نامهای : کالتام ، توماری ، هلالی ، چلیپایی ، ذورقی ، قوسی ، جامعه جنوبی ، رصدی ، شمالی ، کروی ، مسطح ، خطی و ثلثی مشخص میگردد. پیش از اسلام ، تنها از پنج گونه استرلاب یک سوم ، یک ششم ، کروی ، جنوبی و شمالی استفاده میشد. پس از رواج اسلام دانشمندان ایرانی بیشتر از انواع مسطح و خطی و کروی استفاده میکردند.نام آن را مشتق از کلمه یونانی استرلابوس نوشتهاند و برخی در معنی آن به غلط «ترازوی ستارگان» را ذکر کردهاند. حمزه اصفهانی واژه «اسطرلاب» را معرب ترکیب فارسی «ستارهیاب» میداند.
اُسْطُرْلاب، نامچندنوعابزار اندازهگیری نجومىکهبرایسنجش ارتفاع، سمت، بعد و میل خورشید و ستارگان، تعیین وقت در ساعات روز و شب، قبله و زمان طلوع و غروب آفتاب و مقاصد دیگر - که از بسیاری نتوان شمرد - به کار مىرفته است[1]. این دستگاه که گاه آن را کهنترین ابزار علمى جهان مىخوانند، احتمالاً در سدة 3 قم در یونان ساخته شده است. در حقیقت، در دوران شکوفایى دانش ستارهشناسى یونانیان، دو دستگاه اندازهگیری متفاوت، یکى به نام اسطرلاب حلقوی3، و دیگری به نام اسطرلاب مسطح4 مورد استفاده بوده است. آنچه بطلمیوس5 در مجسطى (ص با عنوان اسطرلاب از آن سخن مىگوید، همان نوع حلقوی اسطرلاب است که بعدها در جهان اسلام ذاتالحلق نامیده شد و برخى نیز آن را اسطرلاب ذات الحلق نامیدند .گفته مىشود ابرخس (د پس از 127ق م) دگرگونیهایى در این ابزار به وجود آورده بوده، و احتمالاً بطلمیوس (سدة 2م) نیز به ابتکار خویش اجزائى بدان افزوده بوده، و آن را برای اندازهگیری تفاوت طول نجومى ماه و خورشید و نیز تعیین موضع هر ستاره نسبت به دائرة البروج، یعنى طول و عرض نجومى آن، مورد استفاده قرار مىداده است سونِسیوسِ سورنى2 (د ح 415م) نیز از جهاننمایى سخن مىگوید که گویا خود وی پایههای نظری آن را تکمیل کرده است. وی مىافزاید که آن پایههای نظری را از یک رسالة ابرخس که بطلمیوس نسبت به آن بىتوجهى نشان داده، برگرفته است ؛ دربارة سرچشمة بابلى اسطرلاب نیز سخنانى گفته شده، و در این زمینه شواهدی از قبیل الواح سفالین مشابه اسطرلاب مسطح - که در ویرانههای بابل به دست آمده، و شامل خطوط و دوایر و نقش چند ستاره است - و نیز قراینى مانند آگاهیهای پراکنده پیرامون گسترة پژوهشهای نجومى دانشمندان بابلى ارائه شده است. این نیز روشن است که یونانیان در زمینة ستارهشناسى، از بابلیان درسهای بسیار آموختهاند؛ اما به اعتقاد پژوهشگران تاریخ نجوم، این شواهد و قراین برای اثبات اختراع اسطرلاب در بابل و آشور، و انتقال بعدی آن به یونان کفایت نمىکند . همچنین سخنانى که دربارة دستگاهى به نام عنکبوت3، ساختة اویدوکسوس (سدة 4قم) یا آپولونیوس (سدة 3قم) به عنوان یکى از مراحل ابتدایىتر اسطرلاب گفته شده، از واقعیت بسیار دور است و آن دستگاه در حقیقتنوعىساعتآفتابى ؛ آنچه در منابع اسلامى دربارة ساختن اسطرلاب و کاربرد آن در دوران باستان آمده، با افسانه آمیخته است. در شماری از این مآخذ، اختراع این ابزار را گاه به فرزند هرمس حکیم و گاه به فرزند ادریس پیغمبر - که گویا لاب نام داشته است
- (بیرونى، التفهیم...، 285، فى علم...، 2-7)
مقاله در مورد اسطرلاب کروی