فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نابهنجاری‌ها و اختلالات بد شکلی بدنی(BDD)

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله نابهنجاری‌ها و اختلالات بد شکلی بدنی(BDD) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

نابهنجاری‌ها و اختلالات بد شکلی بدنی(BDD)

 

 

 

چکیده
گرایش بسیار و روز افزون در خصوص نابهنجاری‌ها و اختلالات بد شکلی بدنی(BDD) باعث ایجاد ارزیابی‌ها و مطالعات بسیار شده است.
این پژوهش پیرامون مفاهیم اختلال و رشد و پیشبرد و ابزارهای ارزیابی و نتایج عملکردها مطالعاتی را انجام داده است و در آن به مقایسه شدت بدشکلی هراس بدن بین دانش آموزان پسر و دختر دبیرستان ناحیه چهار مشهد براساس متغیرهای جنس، سن، وزن، پایه تحصیلی، رشته تحصیلی، آخرین معدل تحصیلی، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر، تعداد اعضای خانواده چندمین فرزند و تعداد برادر و خواهر پرداخته‌ایم.
روش تحقیق در مطالعة توصیفی و روش نمونه گیری در دسترس می‌باشد. جامعة آماری را 260 نفر که 130 نفر دانش آموزان دختر و 130 نفر دانش آموزان پسر دبیرستانی تشکیل داده‌اند.
ابزار پژوهش پرسشنامه بدشکلی بدنی و چاقی که دارای 33 آیتم می‌باشد 19 سؤال ابتدائی در مورد اختلال دیس فیک و‌14 سؤال بعدی‌در مورد اختلال چاقی در پژوهش استفاده شده است .
تجزیه و تحلیل داده‌ها به وسیلة نرم‌افزار spss انجام شده است و نتیجة پژوهش این بود که این روش تحقیق توصیفی (غیرآزمایشی) می‌باشد و روش آماری به صورت تصادفی از طریق نمونه‌گیری در دسترس می‌باشد.

فصل اول
کلیات
1-1مقدمه
سلامتی از بهترین موهبت‌های خداوندی است. از جمله علل و عواملی که به این سلامتی را هدید می‌کنند بیماریها و اختلالات مختلف هستند که اختلالات بدشکلی هراسی بدنی (body dismorphic disorder و احساس چاقی روانی Body Image از جملة آنها می‌‍باشد.
امروزه یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های افراد مربوط به ظاهر و شکل بدن خود می‌باشد و به نوعی رسیدگی به وضعیت ظاهری خود را مورد توجه و دقت قرار می‌دهند. اما افراد و گروههای در جوامع مختلف از جمله در ایران وجود دارند که به این موضوع اهمیت و توجه بیشتری می‌دهند و به طور وسواس گونه‌ای وقت زیادی صرف این موضوع می‌کنند.
گرچه BDD به عنوان یک اختلال خوردن، اختلال وسواسی جبری و یا یک اختلال بدشکلی در نظر گرفته شده، اما در هر حال یک اختلال تصور بدنی با تأثیرات اجتماعی – روانشناختی و احتمالاً بیولوژیکی متصور می‌شود. ابزارهای ارزیابی همراه با خصوصیات قابل قبول زیست شناختی به منظور بررسی و مقایسه اختلالات BDD به وجود آمده‌اند. ارزیابی‌ها و نتایج نهایی از بررسی عملکردهای کنترل شده بیان می‌دارد که عملکردهای رفتاری شناختی در BDD می‌تواند به همان اندازة تأثیر نامطلوب نابهنجاری‌های مربوط به اختلال‌های وسواسی سری و پرخوری عصبی باشد.
عمده‌ترین شکایات شامل جنبه‌هایی مثل موی سر و بدن، خصویات صورت، لکه‌های پوستی، ران‌ها، شکم، پستان‌ها، کفل‌ها، و اندام‌های تناسلی می‌باشد. مشخص است که اکثر بیماران دارای چندین علامت بد شکل هستند. در سال‌های اخیر توجه بسیاری به مسائل و موضوعات تصور بدنی مربوط با BDD جلب شده است.
افراد مبتلا به BDD به علت ترس و هراس و نارضایتی که از بدشکلی و ظاهر بدن خود دارند درصدد رفع و از بین بردن آن به پزشکان و متخصصان تغذیه و لاغری و جراحان پلاستیک مراجعه می‌کنند. این گرایش روزافزون در خصوص نابهنجاری‌ها و اختلالات بدشکلی بدنی باعث ایجاد ارزیابی‌ها و مطالعات بسیاری شده است.
1-2طرح مسئله و اهمیت آن:
آیا شدت ابعاد مختلف بدشکلی هراسی بدنی وچاقی روانی در بین دانش‌آموزان دختر و پسر دورة متوسطه تفاوت معنی‌داری دارد یا نه؟
اولین موضوعی که در مورد این مسئله مطرح می‌شود تفاوت بین دانش‌آموزان دختر و پسر دورة متوسطه می‌باشد که تا حدودی متفاوت هستند و این تفاوت منجر به ارزیابی‌های مختلف در پژوهشهای علمی توسط محققین شده است که نگرشها و دیدگاه‌های افراد دو گروه را مورد سنجش و بررسی و مقایسه قرار داده‌اند.
در این پژوهش سعی بر آن است که چگونگی تفاوت و یا عدم تفاوت بین دانش‌آموزان دختر و پسر دورة متوسطه را از لحاظ نگرش و ذهنیتی که راجع به ظاهر و شکل بدنی و جسمی خود دارند، براساس متغیرهای مختلف از جمله سن، وزن، رشته تحصیلی، پایه تحصیلی،آخرین مدل تحصیلی، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر، رتبة تولد، تعداد برادر و خواهر مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته شود.
به وسیلة پرسشنامه افراد را براساس معیارهای اختلال بدشکلی بدنی و چاقی روانی مورد مقایسه قرار داده‌ایم.
1-3اهمیت موضوع پژوهش:
اختلال بدشکلی بدنی توسط چهارمین ویرایش کتاب راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (انجمن روانپزشکی آمریکا 1994 DSM-IV) به عنوان دقت و توجه به برخی اختلالات تصوری در ظاهر فیزیکی تعریف می‌شود و این دقت و توجه بسیار به ظاهر تا حدودی وقت گیر بوده و باعث ایجاد نواقص و اختلال در عملکرد می‌گردد. علائم و نشانه‌های نارضایتی در شکل و اندازة بدن که در واقع عملکرد اختلالات خوردن نیز می‌باشد، دلیل عمدة اختلال بدشکلی بدنی می‌باشد.
گرچه BDD به عنوان یک اختلال خوردن، اختلال وسواسی سیری و یا یک اختلال بدنی شکل در نظر گرفته شده، اما در هر حال یک اختلال – تصور بدنی با تأثیرات اجتماعی – روانشناختی و احتمالاً بیولوژیکی تصور میشود.
با توجه به اختلال بد شکلی بدنی و چاقی روانی و عواقب ناشی از آن می‌توان به اهمیت موضوع پژوهش پی برد
طبق گفته «روزن» طرح و اندیشه کلی به قرار زیر است:
«من در ظاهر از هر لحاظی ناقص به نظر می‌رسم و دیگران متوجه معایب و نقایص شخصی من می‌باشند و به نظر آنها من شخص زشت، منحرف و بدون اعتماد به نفس هستم و مرا شخص منفی ارزیابی می‌کنند و ظاهر شخصی من این خصوصیات منفی را در مورد شخصیت وجودیم نسبت به دیگر افراد ثابت می‌کند.» با چنین دیدگاهی در موقعیت‌ها و وضعیت‌های اجتماعی هم فرد بسیار دقیق و به عبارتی وسواس گونه می‌باشد و در اجتماع و در برابر دیگر افراد هم به ظاهر فیزیکی خویش وسواسی بسیار دارد که این یک اختلال روانی است.
ارتباط و نسبت جایگزین در واقع همان ارتباط بیش از حد میزان دقت و توجه به ظاهر فردی، حصول تنفر و بیزاری شخص از ظاهر فیزیکی خویش نسبت به میزان نگرانی از ارزیابی شدن توسط دیگران می‌باشد. سطوح عملکرد در این بیماری متفاوت است. اکثر افراد در عملکردهای اجتماعی محدود شده، مستعد و توانا می‌باشند و از شیوه‌های بسیاری برای اجتناب از قرار گرفتن کامل ظاهر خویش در معرض دید عموم استفاده می‌نمایند. برخی از این استراتژی‌های دروی و خودداری کردن شامل پنهان کردن و استتار نمودن ظاهر خویش و استفاده از لباش‌های پوشیده در جهت پنهان کردن نواقص و آرایش کردن جهت نمایان نشدن معایب و نواقص شخصی و ظاهری آنان است.
در هر صورت برای برخی از افراد، احساس شرم و ترس از رد شدن و پذیرفته نشدن توسط مردم، منجر به انزوای اجتماعی و طرد شدن می‌گردد و باعث می‌شود عده‌‍ای خود را در خانه پنهان سازند.
در یک بررسی حدود 30 درصد بیماران دارای اختلال BDD خود را دست کم به مدت یک هفته یا بیشتر در خانه پنهان می‌کنند. این گونه بیماران ممکن است در خطر خودکشی هم قرار داشته باشند.
از دیگر علائم و نشانه‌های بارز و مشخص اختلال BDD، وجود عملکردهای رفتاری پیچیده و مبهم در بررسی و پیشبرد و مخفی ساختن نقایص و معایب است. این رفتارها می‌تواند به شکل دقت و توجه بسیار در آیینه جهت بررسی معایب ظاهری و اصلاح آرایش بسیار، درست کردن و آرایش بسیار موی سر و یا شستن آن، مقایسة خود با دیگران و خواستن اظهار نظرات مردم و دیگران در مورد آنان می‌باشد. این عملکردهای رفتاری غالباً تکراری و زمان گیر می‌باشند.
افرادیکه از این بیماری (BDD) رنج می‌برند، دارای اعتماد به نفس پایین می‌باشند و تنها راه ممکن در پیشبرد اعتماد به نفس در واقع پیشبرد راه‌هایی است که آنان را خوب جلوه نمایند.
با توجه به موارد زیر می‌توان به اهمیت موضوع پژوهشی پی برد.
1-4اهداف تحقیق:
هدف اصلی: با توجه به تفاوت آماری بد شکلی بدنی و چاقی و زیرساختهای متفاوت روانی – اجتماعی و فیزیولوژیک دختران و پسران دورة متوسطه هدف اصلی این پژوهش آن است که نشان دهد بین شدت ابعاد بد شکلی بدنی و چاقی روانی در دو جنس براساس متغیرهای ذکر شده تفاوت وجود دارد.

هدف فرعی: اهداف فرعی این تحقیق به قرار زیر می‌باشد:
1-مقایسه شدت بدشکلی بدنی و چاقی در پسران و دختران دورة متوسطه چگونه است؟
2-تأثیر وزن کم و زیاد در میزان بدشکلی بدنی دانش آموزان چگونه است؟
3-شدت بدشکلی بدنی و چاقی در بین دانش‌آموزانی که در رشته‌های مختلف تحصیل درس می‌خواند چگونه است؟
4-شدت بدشکلی بدنی و چاقی بین معدل‌های مختلف، میزان تحصیلات پدر و مادر، رتبة تولد فرزند و تعداد خواهر و برادر چگونه است؟
1-5تدوین فرضیة تحقیق
فرضیة اصلی: بین دانش‌آموزان دختر و پسر دبیرستانی از نظر بدشکلی بدنی تفاوت معنی‌داری وجود دارد.
فرضیات فرعی:
1-بین دانش‌آموزان دختر و پسر دبیرستانی از نظر چاقی روانی تفاوت معنی‌داری وجود دارد.
2-بین دانش‌آموزان رشته‌های مختلف تحصیلی از نظر بدشکلی بدنی تفاوت وجود دارد؟
3-بین دانش‌آموزان رشته‌های مختلف تحصیلی از نظر چاقی بدنی تفاوت معنی‌داری وجود دارد؟

1-6سوالهای تحقیق:
1-آیا بین میزان وجود بدشکلی هراسی بدنی و چاقی روانی در دانش‌آموزان دختر و پسر دورة متوسطه تفاوت معنی‌درای وجود دارد؟
2-آیا بین میزان وجود بدشکلی بدنی و چاقی بین دانش‌آموزان با وزن زیاد با دانش‌آموزان با وزن کم تفاوت معنی‌داری وجود دارد؟
3-آیا بین میزان وجود بدشکلی بدنی و جاقی بین دانش‌آموزان رشته‌های ریاضی – انسانی و تجربی تفاوت معنی‌داری وجود دارد؟
4-آیا بین میزان وجود بدشکلی بدنی و چاقی دانش‌آموزان با معدل بالای 5/17و پایین 5/17 تفاوت معنی‌داری وجود دارد؟
5-آیا بین میزان وجود بدشکلی بدنی و چاقی و میزان تحصیلات پدر و مادر دانش‌آموزان تفاوت معنی‌درای وجود دارد؟
6-آیا بین میزان وجود بدشکلی بدنی و چاقی و رتبة تولد تفاوت معنی‌درای وجود دارد؟
7-آیا بین میزان وجود بدشکلی بدنی و چاقی و تعداد اعضای خانواده تفاوت معنی‌داری وجود دارد؟
8-آیا بین میزان وجود بدشکلی بدنی و چاقی و تعداد خواهر و برادر دانش‌آموزان تفاوت معنی‌داری وجود دارد؟

1-7تعاریف نظری و عملیاتی واژه‌ها،
بدشکلی بدنی: باور خیالی (نه در ابعاد هذیانی) مبنی بر وجود نقص در تمام یا قسمتی از ظاهر بدن
چاقی روانی: باور خیالی (نه در ابعاد هذیانی) مبنی بر وجود چاقی در تمام یا قسمتی از ظاهر بدن
دانش‌آموزان: کسانی که در مدارس مشغول آموختن دانش می‌باشند که در این پژوهش 15 تا 18 سالگی در این مدارس تحصیل می‌کنند.
جامعة آماری : دانش آموزان دبیرستان دخترانة سعدی شهر مشهد و دانش آموزان دبیرستان پسرانة مالک اشتر شهر مشهد در ناحیة 4 می‌باشد.
روش تحقیق توصیفی و روش نمونه گیری تصادفی می‌باشد ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه می‌باشد که در اختیار دانش آموز قرار می‌گیرد. طرح زمینه یابی است و تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌‍افزار spss صورت گرفته است – Anova یک طرفه

فصل دوم
پیشینه یا ادبیات
دو گروه عمده از اختلالات روانپزشکی عبارتند از:
1-اختلالات روانپزشکی که موجب علایم جسمی می‌شوند که شایع‌ترین آن عبارتند از اختلال سازگاری، تمام انواع اختلالات اضطراب و اختلال افسردگی
2-اختلالات شبه جسمی Somotoform
مشخصه این گروه از اختلالات که تعریف دقیقی ندارند عبارتست از نگرانی مداوم در باره سلامت جسمی و وجود علایم جسمی غیر قابل توجیه بدون اینکه اختلال روانپزشکی زمینه‌ای یا انگیختگی هیجانی وجود داشته باشد. تظاهر اصلی این اختلالات، نگرانی غیر طبیعی در باره سلامتی است.
اختلالات شبه جسمی عبارتند از: اختلال جسمانی کردن، خود بیمارانگاری، ترس از بدشکلی، اختلال درد شبه جسمی و اختلال شبه جسمی متمایز نیافته.
2-1اختلالات شبه جسمی در DSMIV
طبق چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Dsm-Iv) اختلالات شبه جسمی با علائم جسمی حاکی از یک بیماری داخلی، در حالیکه علائم آن با اختلال طبی، مصرف مواد و یا یک اختلال روانی دیگر قابل توجه نیست، مشخص می باشد. شدت علائم برای ایجاد ناراحتی قابل ملاحظه برای بیمار یا اختلال در عملکرد اجتماعی، شغل یا سایر زمینه‌ها کافی است. علائم اختلالات شبه جسمی عمد‍اَ ایجاد نمی‌شوند؛ به گونه‌ای که در اختلال ساختگی و تمارض مطرح است.
اما هیچ اختلال طبی قادر به توجیه کامل علائم جسمی نیست، برای تشخیص یک اختلال شبه جسمی متخصص باید قانع شود که شروع، شدت و طول مدت علائم رابطة قوی با عوامل روانشناسی دارند.
در چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Dsm.Iv)پنج اختلال شبه جسمی خاص شناخته شده است؛ 1-اختلال جسمانی کردن با شکایات جسمی متعدد که به دستگاههای مختلف بدن مربوط می‌شوند مشخص است؛ 2-اختلال تبدیلی با یک یا دو شکایت نورولوژیک مشخص است؛ 3-خود بیمار انگاری بیشتر با باور بیمار به داشتن یک بیماری خاص مشخص است تا تمرکز روی علائم؛ 4-اختلال بدریختی بدن با باور اشتباهی یا درک اغراق‌آمیز از معیوب بودن قسمتی از بدن مشخص است؛ 5-اختلال درد با علائم درد که یا فقط به عوامل روانشناختی مربوطند باعث تأثیر عوامل روانشناختی شدت می‌یابند مشخص می‌باشد.
Dsm.Iv دو طبقه تشخیص ته مانده هم برای اختلالات شبه جسمی دارد : اختلال شبه جسمی نامتمایز مشتمل است بر اختلالات شبه جسمی که به گونه‌ای دیگر توصیف نشده‌اند و حداقل به مدت شش ماه یا بیشتر دوام داشته‌اند. اختلال شبه جسمی که به گونه‌ای دیگر مشخص نشده است(Nos)
طبقه‌ای برای آن گروه از اختلالات شبه جسمی است که شامل ملاک‌های اختلالات شبه جسمی سابق‌الذکر نمی گردند.
ICD-10 2-2 اختلالات شبه جسمی در طبقه‌بندیICD-10 در همین باز نگری طبقه بندی آماری بین‌المللی بیماری‌ها و مسائل بهداشتی وابسته (ICD-10) اختلالات شبه جسمی را تظاهر مکرر علائم جسمی، همراه با درخواست مکرر برای ارزیابی طبی توصیف می‌کند، هر چند به بیماران از طرف پزشکان معالج اطمینان داده شده است که علائم اساس فیزیکی ندارند. اگر اختلال جسمی ، وجود داشته باشد، قادر به توجیه علائم بیماری یا ناراحتی‌های حاصل از آن نیست. و هر چند علائم ممکن است گاهی به تجارب ناخوشایند درونی یا برونی مربوط باشد بیماران از جستجوی عامل احتمالی اختلال‌های خود امتناع می‌کنند.
هم پزشکان و هم بیماران ممکن است در تلاش برای فهم و رفع این اختلالات احساس ناکامی پیدا کنند. بیمارانی که نمی‌توانند پزشکان خود را به جسمانی بودن مسائل خود قانع کنند غالباً رفتار نمایشی نشان می‌دهند. طبقات اختلالات شبه جسمی در DSM-IV و ICD-10 مشابه هستند به استثناء اینکه در ICD-10 اختلال بدریختی بدن یک زیر طبقه است. ICD-10 همچنین بر این نکته تأکید می‌کند که تشخیص افتراتی اختلالات شبه جسمی ایجاب می‌کند که پزشک بیمار را به خوبی بشناسد. درجه اعتقاد بیمار ممکن است موقتاً با اطمینان‌بخشی و معاینه جسمی کاهش یابد، اما این اختلالات یک راه مقبول فرهنگی برای ابراز بیماری جسمی و توصیف علائم جسمی است.
ICD-10 همچنین تشخیص واجد علائم و نشانه‌های بسیار منطبق بر طبقات اضطرابی، افسردگی و جسمانی کردن DSM-IV است در اینجا منظور می‌کند.

2-4-اختلال بدریختی بدن:
در DSM-IV اختلال بدریختی بدن (body dysmorphic disorder) عبارتست از اشتغال ذهنی با یک نقص جسمی تصویری (مثلاً، بینی بدریخت) یا دگرگونی مبالغه‌آمیز یک عیب خفیف و جزئی. برای اینکه اینگونه نگرانی اختلال روانی شمرده شود باید ناراحتی قابل ملاحظه برای بیمار به وجود آورده و با ایجاد اختلال در زندگی شخصی، اجتماعی یا شغل بیمار همراه باشد، این اختلال بیش از 100 سال قبل شناخته شده و نامگذاری گردید.
اختلال به وسیلة امیل‌کریلین شناخته شد، که آن را یک نوروز وسواسی تلقی نمود و پیرژانه، که آن را وسواس شرم از شکل بدن، نامید. فروید در مورد این اختلال در شرح خود از Wolf man که نگرانی شدید در مورد دماغ خود داشت قلم‌فرسائی کرد.
هرچند ترس از بدریختی (dysmorpho-phobia) در اروپا بسیار شناخته شده و مطالعه می‌گردید، فقط در سال 1980 و با چاپ DSM III این اصطلاح به عنوان یک نمونه آتیپیک اختلال شبه جسمی، اختصاصاً در ملاک‌های تشخیصی ایالت متحده ظاهر گردید.
در DSM III-R و DSM-IV این اختلال به اختلال بدریختی بدن تغییر یافته است چون تدوین کننده‌های DSM معتقدند که ترس از بدریختی بطور نادرست تلویحاً وجود الگوی رفتاری اجتناب‌ فوبیک را می‌رساند.
A: اختلال جسمانی کردن: 1 سابقة شکایات فیزیکی متعدد به قبل از 30 سالگی شروع شده، چندین سال دوام یافته و منجر به درمان جزئی یا اختلال قابل ملاحظه در کارکرد اجتماعی، شغل یا سایر زمینه‌های مهم گردیده است. هر یک از ملاک‌های زیر باید موجود بوده و علائم به طور منفرد زمانی در طول سیر، اختلال روی دهند.
(1)چهار علامت درد: سابقه درد مربوط به حداقل چهار محل یا کارکرد (مثل سر، شکم، کمر یا پشت، مفاصل، اندام‌ها، سینه، مقعد، در جریان رابطه جنسی، قاعدگی یا ضمن دفع ادرار)
(2)دو علامت معدی-روده‌ای: سابقه حداقل دو علامت معدی-روده‌ای به غیر از درد (مثل تهوع، اسهال، نفخ، استفراغ، خارج از دوره حاملگی، و عدم تحمل چندین نوع غذای متفاوت)
(3)یک علامت جنسی: سابقه حداقل یک علامت جنسی یا تناسلی به غیر از درد (مثل بی‌تفاوتی جنسی، اختلال کنشی نعوطی یا مربوط انزال، بی‌نظمی قاعدگی، خونریزی شدید قاعدگی، استفراغ در تمام دوره حاملگی)
(4)یک علامت نمررولوژیک کاذب: سابقه حداقل یک علامت یا نقص یادآور اختلال عصبی که محدود به درد نباشد (علائم تبدیلی نظیر کوری، دوبینی، کری، فقدان حس لمس یا درد، توهم، آفونی، اختلال هماهنگی یا تعادل، فلج یا ضعف موضعی، اشکال در بلع، اشکال در نفس کشیدن، احتباس ادراری، تشنج، علائم تجزیه‌ای مثل آمنزی، یا فقدان هوشیاری به غیر از حالت ضعف).
-وجود یک یا دو
(1)پس از تحقیق کافی، هر یک از علائم موجود در ملاک B به طور کامل برحسب یک بیماری عمومی شناخته شده یا تأثیر مستقیم یک ماده (تأثیر صدمات، داروهای مجاز یا غیرمجاز یا الکل) قابل توجیه نیست.
(2)وجود یک اختلال طبی عمومی وابسته وجود دارد، شکایات جسمی یا ناتوانی اجتماعی و شغل حاصل فراتر از آن است که با توجه به سابقه، معاینه جسمی، یا یافته‌های آزمایشگاهی انتظار می‌رود.
-علائم عمداً ایجاد نشده و بیمار ادای علائم را درنمی‌آورد (به طوری که در اختلال ساختگی یا تمارض است)
2-همه‌گیرشناسی:
a-شیوع در طول عمر در جمعیت کلی 1/0 تا 5/0درصد
b-بیشتر زنها را مبتلا می‌سازد.
c-1 تا 2درصد تمام زنها را مبتلا می‌سازد.
d-در افراد کم‌سواد و گروه‌های اجتماعی – اقتصادی پائین شایعتر است.
e-سن شروع معمولاً در نوجوانی و اوائل بزرگسالی است.
3-سبب‌شناسی:
a-روانی اجتماعی. سرکوبی یا بازداری خشم معطوف به دیگران و برگشت خشم به طرف خود می‌تواند مسئول بروز علائم باشد. سازمان شخصیتی، تنبیه‌گر یا سوپرایگو قوی، پائین بودن احترام به نفس یافته شایعی است. همانندسازی با پدر یا مادری که الگوی یک شخص بیمار است.
برخی از عوامل پویائی مشابه افسردگی.
b-ژنتیک، سابقه خانوادگی مثبت، در 10 تا 20% مادران و یا خواهران بیماران مبتلا، دوقلوها نرخ تطابق 29% برای یک تخمکی‌ها و 10% برای دوتخمکی‌ها
4-آزمون‌های لابراتواری و روانشناختی. نابهنجاری عصبی-روانی جزئی در برخی از بیماران (مثل ارزیابی اشتباهی درونداد جسمی – حسی)
5-فیزیوپاتولوژی. هیچ مصرف طولانی داروها ممکن است عوارضی به وجود آورند که ربطی، با شکایات جسمی شدن ندارند.
6-روان‌پویائی: سرکوبی آرزو یا تکانه که از طریق شکایات جسمانی ابراز می‌شود. تعارض‌های سوپرایگو، بطور نسبی با علائم ابراز می‌شود. اضطراب تبدیل به علائم خاص می‌گردد.
7-تشخیص افتراقی:
a-علل معنوی جسمانی را رد کنید.
b-اسکلروز مولیتپل برای ضعف
c-ویروس ابشتاین – بار برای سندرم خستگی مزمن
d-پورفیری برای درد شکمی
e-هزیان سوماتیک در اسکیزوفرنی دیده می‌شود.
f-حملات هراس علائم قلبی-عروقی دارند که متناوب و دوره‌ای است.
g-اختلال تبدیلی علائم معدودتر با معنی سمبولیک روشنتر دارد.
h-اختلال ساختگی – تقلید هشیارانه علائم برای کسب نقش بیمار، معمولاً مشتاق بستری شدن در بیمارستان است.
i-اختلال درد شبه جسمی – درد معمولاً تنها شکایت است.
8-سیر و پیش‌آگهی:
a-سیر مزمن با بهبودهای محدود، معهذا شدت شکایات ممکن است نوساندار باشد. عوارض مشتمل است بر جراحی غیرضروری. بررسی طبی مکرر، وابستگی داروئی و / یا عوارض جانبی داروهای تجویز شده غیرضروری.
b-افسردگی شایع است.
9-درمان:
a-داروئی. از تجویز داروهای روان گردان اجتناب کنید، مگر در دوره اضطراب / افسردگی حاد، چون بیمار تمایل به وابستگی روانی دارد. ضدافسردگی‌ها در افسردگی ثانوی مفید واقع می‌گردند.
b-روانشناختی. روان‌درمانی حمایتی یا بینش‌گرا به طور دراز مدت برای ایجاد آگاهی در مورد عوامل پویایی و / یا حمایت در جریان رویدادهای استرس‌آمیز زندگی ضروری است، همینطور به منظور پیشگیری از سوء مصرف مواد، از این مطلب به آن مطلب شتافتن و اعمال و آزمون‌های تشخیصی غیرضروری.
B-اختلال شبه جسمی نامتمایز
1-تعریف. طبقه ته مانده‌ای که برای توصیف شکل نسبی اختلال شبه جسمی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
2-تشخیص، نشانه‌ها و علائم: بیمار ممکن است شکایات جسمی متعدد داشته باشد اما نه به شدت کافی یا چنان مبهم که متضمن تشخیص اختلال شبه جسمی کامل باشد.
احساس خستگی عمومی شایعترین سندرم این طبقه است.
3-تشخیص افتراقی: اختلال شبه جسمی – علائم متعدد با چندین سال سابقه، قبل از 30 سالگی اختلال شبه جسمی Nos- علائم کمتر از 6ماه
اختلال افسردگی، ساسی، اختلالات اضطرابی، اختلالات انطباق – غالباً علائم غیرقابل توجیه دارند. اختلال ساختگی و تمارض – علائم عمداً تولید شده یا تقلید می‌شوند.
C-اختلال تبدیلی
1-تعریف. شخص با یک یا دو علامت عصبی مربوط به تعارض یا نیاز روانشناختی، نه اختلال جسمی، عصبی یا وابسته به دارد.
2-تشخیص علائم و نشانه‌ها:
a-نابهنجاری‌های حرکتی: فلج، آتاکسی، اشکال در بلع، استفراغ، آفونی.
b-اختلالات هوشیاری: تشنج کاذب، بیهوشی
c-تغییرات یا اختلالات حسی: کوری، کری، آنوسمی، بی‌حسی، بی‌دردی، دوبینی، بی‌حسی با الگوی جوراب – دستکش (تابع راه‌های حسی معلوم نیست)
d-رابطه زمانی نزدیک بین علامت و استرس یا هیجان شدید
e-علائم سمت چپ شایعتر از علائم سمت راست است.
f-بیمار واقف نیست که علائمش قصداً تولید می‌شوند.
g-علامت یک الگوی واکنش مجاز فرهنگی نبوده، و پس از تحقیقات مناسب، قابل توجیه براساس یک اختلال فیزیکی نمی‌باشد.
3-همه‌گیرشناسی:
a-بروز و شیوع: 10درصد بیماران در بیمارستان، 5-15درصد تمام بیماران روانپزشکی سرپائی.
b-سن: اوائل بزرگسالی، اما ممکن است در سنین میانه / سالمندی دیده شود.
c-نسبت: مرد به زن 1 به 2
d-سابقه خانوادگی: در اعضاء خانواده عیار بیماری بالاتر است.
e-در گروه‌های اجتماعی: اقتصادی پایین و افراد کم‌سواد شایعتر است.
4-سبب‌شناسی:
a-بیولوژیک
1-علامت بستگی به فعال شدن مکانیسم‌های مهاری مغز دارد.
2-انگیختگی قشری مفرط مکانیسم‌های مهاری سلسله اعصاب مرکزی (CNS) را در سیناپس‌ها، تنه دماغی، سیستم فعال کننده شبکه‌ای به فعالیت وا می‌دارد..
b-روانشناختی
1-ابراز تعارض ناخودآگاه روانشناختی که سرکوب شده است.
2-اختلال شخصیتی پیش از بیماری- اجتنابی (دوری گزین)، نمایشی
3-تکانه، مثلاً جنسی یا پرخاشگری، مقبول ایگو نبوده و از طریق علائم تغییر شکل می‌دهد.
4-همانندسازی با عضو خانواده که علائمی از فرم واقعی همان بیماری را دارد.
5-آزمونهای لابراتواری و روانشناختی
a-پتانسیل فراخوانده نشان دهنده اختلال درک جسمی-حسی است: کاهش یا فقدان در طرف معیوب
b-اختلاف شناختی خفیف، نقص‌های مربوط به توجه، و تغییرات بصری-ادراکی در مجموعه آزمون هالستد-ریتان
c-پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینوسوتا – 2 و آزمون رور شاخ افزایش سائق‌های غریزی، سرکوبی جنسی پرخاشگری مهار شده نشان می‌دهد.
6-فیزیوپاتولوژی. تغییری دیده نمی‌شود.
7-روان پویائی
a-لابل ایندیفرانس
عبارتست از فقدان نگرانی بیمار در مورد بیماریش
b-نفع اولیه (Primary gain) به کاهش اضطراب با واپس زدن تکانه نامقبول اطلاق می‌شود. نمادسازی تکانه بصورت علامت، مثلاً، دست فلج شده از ظاهر شدن تکانه پرخاشگرانه جلوگیری می‌کند.
C-سایر مکانیسم‌های دفاعی. واکنش‌سازی، انکار، جابه‌جایی
d-نفع ثانوی: (Secondory gain): به مزایای بیماری، مثل اخذ غرامت از دادخواهی (نوروز جبران) اجتناب از کار، وابسته بودن به خانواده. بیمار معمولاً فاقد بینش نسبت به عامل پویائی است.
8-تشخیص افتراقی: کار مهم تفکیک از اختلالی است که اساس عضوی دارد. تا 30درصد بیماران دارای این تشخیص بیماری جسمی همراه نیز دارند.
تشخیص افتراقی اختلال تبدیلی از:
1-اسکیزوفرنی – اختلال تفکر
2-اختلال خلقی – افسردگی یا مانی
3-تمارض و اختلال ساختگی با علائم جسمی مشکل است اما متمارض‌ها به ساختگی بودن علائم خود واقف بوده و نسبت به آنچه انجام می‌دهند بینش دارند. مبتلایان به اختلال ساختگی نیز از تقلیدی که در می‌آورند آگاهند، اما این کار را به دلیل آنکه بیمار شده و در بیمارستان بستری شوند انجام می‌دهند.
Dاختلال درد:
1-تعریف: اختلال در شبه جسمی اشتغال ذهنی با درد، در غیاب بیماری جسمی مسئول شدت آن است. درد تابع توزیع نور آناتومیک نیست. استرس و تعارض ممکن است رابطه نزدیک با شروع و شدت درد داشته باشد.
2-تشخیص، نشانه‌ها و علائم:
A-درد در یک یا چند ناحیه تشریحی قسمت عمده شکل بالینی را تشکیل می‌دهد و از شدت کافی برای ایجاب توجه بالینی برخوردار است.
B-درد موجب ناراحتی یا اختلال بارز در عملکرد اجتماعی یا شغلی یا سایر زمینه‌ها می‌گردد.
C-عوامل روانشناختی در شروع، تشدید، شدت، یا دوام درد حائز نقش مهم تلقی می‌شوند.
D-علامت یا نقص بطور ارادی ایجاد یا تقلید نمی‌شود (برخلاف اختلال ساختگی و تمارض)
E-اشتغال ذهنی را نمی‌توان حاصل اختلال خلقی، اضطرابی یا یک اختلال پیسکوتیک تلقی کرد یا مشمول ملاک‌های دیسپارونیا حساب کرد.
F-درد ممکن است با علائم حسی-حرکتی موضعی مانند پارستزی یا بی‌حسی همراه باشد یا علائم افسردگی شایع است.
3-همه‌گیرشناسی:
شروع در هر سنی، بخصوص دهه چهارم و پنجم عمر، در زنها شایعتر از مردها است. قرائنی از وجود میزان بروز بالاتر درد، الکلیسم و افسردگی در بستگان درجه اول.
4-سبب‌شناسی:
a-رفتاری. رفتارهای درد ممکن است با پاداش تقویت شود. مثلاً علائم درد اگر با توجه دیگران یا اجتناب از فعالیت نامطلوب دنبال شود ممکن است شدت یابد.
b-بین فردی. درد وسیله‌ای برای تعزیه گردانی و اخذ امتیاز در روابط، مثلاً تحکیم ازدواجی متزلزل است.
c-زیست‌شناختی. بعضی از بیماران ممکن است اختلال درد داشته باشند، تا یک اختلال روانی دیگر. چون ناهنجاری‌های شیمیائی و ساختمانی و حسی و لیبمیک آنها را نسبت به درد حساس می‌سازد.
5-روان پویائی:
ممکن است بیمار تعارضی درون روانی را به طور سمبولیک از طریق جسمانی ابراز کند شخص ممکن است درد روحی را دلیل ضعف تصور کرده و آن را به جسم منتقل سازد. درد می‌تواند وسیله‌ای برای جلب محبت یا تنبیه باشد. مکانیسم‌های دفاعی درگیر در این اختلال مشتملند بر جابه‌جائی، جانشین‌سازی، و سرکوب.
E. خود بیمار انگاری:
1-تعریف. ترس یا باور بیمارگونه از مبتلا بودن به یک بیماری جدی در حالیکه چنین چیزی وجود ندارد.
2-تشخیص، علائم و نشانه‌ها.
A-هر عضو یا دستگاه کنشی ممکن تأثیرپذیرد، دستگاه گوارش و قلب عروقی بیش از همه.
B-بیمار باور دارد که بیماری یا اختلال کنشی وجود دارد.
C-معاینه جسمی منفی یا آزمایشات لابراتواری بیمار را قانع می‌کند اما فقط برای مدتی کوتاه، آنگاه علائم عود می‌کند (در هذیان سوماتیک، بیمار را نمی‌توان اطمینان بخشید).
D-طول مدت اختلال حداقل 6 ماه است.
e-باور در ابعاد هذیان نیست.
3-همه‌گیرشناسی: شروع در هر سنی به خصوص دهه چهارم و پنجم عمر، در زن‌ها شایعتر از مردها است. قرائنی از وجود میزان بروز بالاتر درد، الکلیسم و افسردگی در بستگان درجه اول.
4-سبب شناسی:
A-رفتاری، رفتارهای درد ممکن است با پاداش تقویت شود. مثلاً‌علائم درد اگر با توجه دیگران یا اجتناب از فعالیت نامطلوب دنبا شود ممکن است شدت یابد.
B-بین فردی- درد وسیله‌ای برای تعزیه گردانی و اخذ امتیاز در روابط، مثلاً تحکیم ازدواجی متزلز است.
c-زیست شناسی، بعضی از بیماران ممکن است اختلال درد داشته باشند، تا یک اختلال روانی دیگر – چون ناهنجاری‌های شیمیائی و ساختمانی و جسمی و لیبمیک آن‌ها را نسبت به درد حساس می‌سازد.
5-روان پویائی: ممکن است بیمار تعارضی درون روانی را به طور سمبولیک از طریق جسمانی ابراز کند شخص ممکن است درد روحی را دلیل ضعف تصور کرده و آن را به جسم منتقل سازد. درد می‌تواند وسیله‌ای برای جلب محبت یا تنبیه باشد. مکانیسم‌های دفاعی درگیر در این اختلال مشتملند بر جا به جائی، جانشین سازی و سرکوب.
e. خود بیمارانگاری:
1-تعریف. ترس یا باور بیمارگونه از مبتلا بودن به یک بیماری جدی در حالیکه چنین چیزی وجود ندارد.
2-تشخیص، علائم و نشانه‌ها.
A-هر عضو یا دستگاه کنشی ممکن تأثیر پذیرد، دستگاه گوارش و قلب عروقی بیش از همه.
B-بیمار باور دارد که بیماری یا اختلال کنشی وجود دارد.
c- معاینه جسمی منفی یا آزمایشات لابراتوری بیمار را قانع می‌کند. اما فقط برای مدتی کوتاه، آنگاه علائم عود می‌کند (در هذیان سوماتیک،‌ بیمار را نمی‌توان اطمینان بخشید).
D-طول مدت اختلال حداقل 6 ماه است.
e- باور در ابعاد هذیان نیست.
3-همه گیر شناسی
A-بروز/شیوع – 10درصد تمام بیماران داخلی
b- مرد و زن به یکسان مبتلا می‌گردند.
c-در تمامی سنین دیده می‌شود، در مردها در دهه چهارم و در زن‌ها در دهه پنجم عمر به اوج می‌‍رسد.
D- دوقلوها متشابه و در بستگان درجه یک نیز دیده می‌شود.
4-سبب شناسی:
a - ریشه روانزا دارد اما ممکن است بیمار حساسیت مادرزادی نسبت به اعمال و احساس‌های بدنی داشته و آستانه پائین نسبت به درد و ناراحتی جسمی داشته باشد.
B-پرخاشگری نسبت به دیگران از طریق عضو خاصی از بدن معطوف به خود شخص می‌گردد.
c-عضو مبتلا ممکن است معنی سمبولیک مهمی داشته باشد.
5-آزمون‌های لابراتوری و روانشناختی:
a-معاینه جسمی مکرر برای رد بیماری داخلی منفی است.
B-MMPI صعود مقیاس هیستریک را نشان می‌دهد.
C-پاسخ‌های رنگی متعدد در آزمون رورشاخ
69-روان پویائی
سرکوبی خشم معطوف به دیگران به جابه‌جائی خشم به طرف شکایات جسمی، درد و رنج به عنوان تنبیه برای تکانه‌های نامقبول گناه یا ابطال
7-تشخیص افتراقی
تشخیص با شمول (inclusion) داده می‌شود نه بارد. اختلالات جسمی باید رد شود؛ معهذا، 15 تا 30درصد بیماران مبتلا به خودبیمارانگاری مسائل جسمی هم دارند. بررسی به منظور بیماری عضوی دلیل تأکید بر شکایت جسمی ممکن است موجب وخامت اختلال شود.
9-افسردگی: بیمار افسرده ممکن است شکایات جسمی داشته باشد یا (خودبیمارانگاری) جزئی از سندرم افسردگی باشد. نشانه‌های افسردگی، مثل آپاتی، عدم احساس لذت، و احساس بی ارزشی را بجوئید،
b-اختلال اضطرابی: با اضطراب بارز یا علائم و نشانه‌های وسواسی – جبری تظاهر می‌کند، لابل ایندیفرانس وجود ندارد.
c-اختلال جسمانی کردن: دستگاه متعدد بدن مبتلا است، شکایات مبهم
d-اختلال درد: درد شکایت عمده و معمولاً‌ تنها شکایت است.
e-تمارض و اختلالات ساختگی: سابقه با بستری شدن‌های مکرر، نفع ثانوی ما از وجود دارد. علائم فاقد ارزش سمبولیک بود، و تحت کنترل آگاهانه است. لابل ایندیفرانس وجود ندارد.
f-اختلال کنش جنسی: اگر شکایت از کنش جنسی باشد،‌تشخیص اختلال جنسی بگذارد.
8-سیر و پیش آگهی
سیر مزمن با دوره‌های بهبود تشدید معمولاً با استرس‌های قابل تشخیص زندگی همراه است.
پیش آگهی خوب با شخصیت پیش از بیماری با حداقل اختلال، و پیش‌آگهی بد با سابقه اختلال فیزیکی یا اختلال جسمی ثانوی رابطه دارد.
9-درمان
a-داروئی: هدف گیری داروئی علائم: داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی برای اضطراب و یا افسردگی-داروهای سروتونرژیک برای افسردگی و اختلال وسواسی – جبری، مصاحبه آمیتال می‌تواند تخلیه هیجانی و رفع احتمالی، علائم را موجب شود، معهذا، معمولاً موقتی است.
b-روانشناختی:
الف: رواندرمانی دینامیک بینش گرا معنی سمبولیک علامت و آشکار می‌سازد و مفید است. با عباراتی مثل «هر چه هست فقط در کله تو است» با بیمار رویاروئی نکنید. رابطه دراز مدت با پزشک یا روانپزشک و اطمینان بخشی که بیماری جسمی در کار نیست مفید است.
ب: هیپنوتیزم و رفتار درمانی برای ایجاد آرامش مفید هستند. اختلال تبدیلی طولانی می‌تواند پسرفت فیزیکی (مثل استئو پروز، آتروفی یا انقباض عضلانی ایجاد کند) و توجه به این مسائل ضروری است.
F-اختلال بدریختی بدن:
1-تعریف: باورخیالی (نه در ابعاد هذیان) مبنی بر وجود نقص در تمام یا قسمتی از ظاهر بدن
2-تشخیص، نشانه‌ها و علائم. بیمار از وجود نقص (مثل چروک، ریزش مو، کوچکی پستان / احلیل، لک‌های پیری، قامت) شکایت می‌کند. شکایت یا ناهنجاری فیزیکی جزئی احتمالی تناسبی ندارد. اگر یک ناهنجاری فیزیکی جزئی وجود داشته باشد، نگرانی بیمار آشکار بسیار زیاد است، با وجود این، باور بیمار شدت هذیان‌ها را به گونه‌ای که در اختلال هذیانی، نوع سوماتیک دیده می‌شود، ندارد (مثلاً شخص اظهار می‌کند که احتمالاً در وسعت نقص مبالغه می‌کند و شاید اصیلاً نقصی در کار نیست)
3-همه‌گیر شناسی، شروع از نوجوانی تا وائل جوانی است. مرد و زن به یک اندازه مبتلا می‌گردند.
4-سبب شناسی، نامعلوم
a-زیست شناسی، پاسخدهی به مواد سرو تونرژیکی حاکی از درگیری سروتونین‌ یا رابطه با یک اختلال روانی دیگر است.
b-روانشناختی، تعارض ناخودآگاه مربوط به یک قسمت دگرگون اندام را جستجو کنید.
5-آزمون‌های لابراتواری و روانشناختی، در آزمون نقش شکل آدم مبالغه / تقلیل/یا فقدان عضو مبتلا مشاهده می‌گردد.
6-فیزیوپاتولوژی: نابهنجاری بیمارگونه شناخته شده‌ای وجود ندارد. ممکن است نقص‌های جزئی جسمانی موجود باشد که باور خیالی بر روی آن بنا می‌شود.
7-روان پویائی: مکانیسم‌های دفاعی مشتمل بر سکوبی (تعارض ناخودآگاه)، مسخ و نمادسازی (قسمت بدن) و فرافکنی (باور دارند که دیگران نیز نقص خیالی را می‌بینند).
8-تشخیص افتراقی: دگرگونی تصویر بدن (Body image) در اسکیزوفرنی، اختلالات خلقی، اختلالات داخل، بی اشتهائی عصبی، پر اشتهائی عصبی، اختلال وسواسی – جبری اختلال هویت جنسی وkoro (نگرانی از چروکیدگی احلیل و رفتن به داخل شکم) نیز دیده می‌شود.
9-سیر و پیش آگهی، سیر مزمن و مراجعات پیاپی به جراحان پلاستیک و متخصصین پوست، افسردگی ثانوی ممکن است روی دهد.
در برخی موارد، دگرگونی خیالی بدن تا حد باور هذیانی پیشرفت می‌کند.
10-درمان:
a-داروهای سروتونرژیک مثل فلئو گزتین (Pruzac)، کلومپرامین به طور مؤثری حداقل در 50% موارد علائم را کاهش می‌دهند. درمان جراحی، درماتولوژیک و دندان پزشکی بندرت مؤثر است.
b-روانشناختی، رواندرمانی مفید است. تعارض‌های مربوط به علائم، احساس‌های بی کفایتی را آشکار سازید.
Body Image، شاخه‌ای از اختلال بدشکلی بدنی که در آن فرد احساس چاقی بیش از حد می‌کند و نسبت به بدن خود و چاقی آن بسیار حساس می‌باشد.
همه‌گیر شناسی: شروع اختلال در چه سنینی می‌باشد و در زن و مرد به چه اندازه‌ای می‌باشد.
سبب شناسی: علت اختلال را مورد بررسی قرار می‌دهد
a: زیست شناختی
b: روانشناختی
در مقاله‌ای که توسط شیل B. دیوید H در سال 2003 در مورد دید شکلی بدنی ارائه شده است این طور بیان گردیده است که اختلال به شکلی بدنی برای اولین بار توسط «مارسل» (1886) توجیه گردید. این اختلال در سال 1980تحت طبقه اختلالات جسمانی شکل غیر معمول، وارد DSMIII شد (انجمن روانپزشکی آمریکا-1980) همزمان با پیشرفت آگاهی در مورد اینکه این اختلال در واقع ترس و هراس از چیزی نمی‌باشد، اما یک عقیده غیر منطقی است، اصطلاح «اختلال بدشکلی بدنی» وضع شد و به عنوان یک تشخیص جداگانه DSM III R معرفی شد. در این مدت، معیارهای تشخیص مورد نیاز اختلال BDD به نظر غیر سایکوتیک می‌آید. در هر صورت، تغییرات و دگرگونی‌ها در DSM-IV امکان طبقه‌بندی به عنوان BDD، اختلال هذیانی (از نوع جسمانی شکل) یا هر دو را فراهم می‌کند.
به دلیل میزان همپوشی پایین با دیگر اختلالات جسمانی شکل، بارها بحث و برسی شده است که BDD به صورت نامناسب در طبقه‌بندی کلی، جای گرفته است. توجه بسیار زیاد به خصوصیات و ویژگی‌های BDD و اختلال‌های ناشی از آن موجب ایجاد تئوری‌هائی در خصوص مفاهیم و معانی BDD شده است.
انواع هذیانی و غیر هذیانی اختلال بدشکلی بدنی:
همان طور که در بالا اشاره شد، بیماری BDD یک متغیر هذیانی در DSM-IV می‌باشد که می‌تواند تحت عناوین هم BDD و نیز اختلال هذیانی (از نوع جسمانی) نام‌گذاری شود.
بررسی‌ها و مطالعات بیشماری اختصاص به این اختلال و تعیین عوامل مؤثر در ایجاد هذیان و بررسی اختلافات بین افراد دارای بدشکلی بدنی هذیانی داده شده است. عقاید و دیدگاههای BDD به عنوان ایده‌های پیش بها داده شده و هذیان‌ها توصیف شده است.
یک ایدة پیش بها داده شده به عنوان یک باور ثابت که به طور مشکوکی بیشتر از حد ارزش دریافت می‌کند در مقابل چالش‌ها تعیین نمی‌کند تعریف شده است. به علاوه این تصور به عنوان یک باور تثبیت شده و تضمین شده – یعنی برای بیمار معقول و مشهود است – شناخته شده است که با این وجود، احتمال درست نبودن آن هم ممکن است وجود داشته باشد.
در مقابل یک هذیان به عنوان باور ثابت نادرستی که تغییر نمی‌کند توصیف شده است. بر طبق DSM-IV یک هذیان تعریف می‌شود به عنوان «یک باور غلط بر اساس یک نتیجه‌گیری اشتباه در مورد واقعیت بیرونی، یعنی دائماً تقویت شده علی رغم آنچه که اغلب مردم باور دارند و علیرغم آنچه بر شواهد محکم و غیر قابل بحثی بر خلاف این باور موجود است.
در هر حال تمایز بین ایده پیش بها داده شده و هذیان مهم می‌باشد همان طور که (Neziroglu) و (Tobias) اشاره می‌کنند این واضح است که یک بیمار نمی‌تواند در یک زمان نسبت به یک فکر هم ایده پیش بها داده شده و هم هذیان داشته باشد. بنابراین یک مشغولیت ذهنی در مورد نقص ادراک شده که توسط عقاید پیش بها داده شده علامت گذاری می‌شود، ممکن است به عنوان BDD طبقه‌بندی شود و یک الگوی فکری مشابه که توسط هذیان مشخص می‌شود تحت عنوان هم BDD و هم اختلال هذیانی از نوع جسمانی طبقه‌بندی می‌شود.
برخی محققین پیشنهاد می‌کنند که امکان ایجاد این اختلالات هذیانی می‌تواند یک نابهنجاری متمایز و جداگانه باشد که باعث ایجاد یک طیف شناخت نسبت به دو اختلال متمایز می‌شود.
تأیید این فرضیه می‌تواند از طریق درک و مشاهده این مطلب که در برخی موارد، میزان قطعیت در خصوص نواقص ادراکی در طول زمان تغییر می‌کند و گاهی اوقات میان افکار هذیانی و غیر هذیانی در نوسان است، انجام شود.
این نوسان و تغییرات از طریق ارتباطات اجتماعی می‌توانند میزان دقت و وسواس فرد را به صورت هذیان، شدیدتر نمایند. همچنین مطالعات و بررسی‌های بسیاری میزان افزایش بیماری را در وسواس و دقت در پاسخ و واکنش به عملکردهای شخصی گزارش کرده است. مقایسه و تطابق افراد دارای اختلال غیر هذیانی BDD نسبت به افراد و بیماران BDD هذیانی، نشان داد که این گروه‌ها اختلاف و تفاوت قابل توجهی متغیرهای برسی شده، مثل جمعیت شناختی، پدیدار شناختی، تاریخچه و شرح خانوادگی و واکنش‌های عملکردی، با یکدیگر نداشته‌اند.
در هر صورت نمرة بالاتر در ارزیابی‌های نشانه‌شناسی و نابهنجاری‌های گسترده‌تر عملکردی در افراد مشخص نمود که متغیرهای هذیانی می‌تواند مشکل شدیدتر این اختلال باشد.
بررسی‌های اضافی در خصوص درک میزان بینش در بیماران، آنها را در زمرة گروههای دارای بینش و تصور صحیح- بینش ضعیف-تصور نادرست و هذیانی توجیه می‌کند.
بنابراین محققان چنین دریافتند که شیوه‌ها و یک رویکرد ابعادی به وسیلة شواهدی در مورد بینش مشخص می‌شود بازتاب دقیق‌تری از این اطلاعات است نسبت به یک رویکرد دوقطبی
بدشکلی بدنی به عنوان یک عامل متغییر «وسواسی جبری» (OCD):
محققان بسیاری خصوصیات و ویژگی‌های همپوشی اختلالات BDD و OCD را مورد ارزیابی و مقایسه قرار داده‌اند. به دلیل همپوشی نسبتاً بالای BDD با OCD (نسبت‌های اختلال BDD در بیماران OCD از %80 تا %37 متفاوت می‌باشد) و مشابهات علائم و نشانه‌ها و همانندی شیوه‌های درمان و عملکردها پیشنهاد شده است که BDD بعنوان یک بخش اختلال OCD در نظر گرفته شود. دقت و وسواس فکری در بیماری BDD باعث ایجاد موانع و محدودیت‌های بسیاری می‌گردد و نیز باعث نگرانی بیشتر – دلواپسی و ناراحتی می‌گردد که اصولاً کنترل این عوامل کمی مشکل و پیچیده است. علائم و نشانه‌های خاص یکسان و مشابهی در این دو اختلال وجود دارد که شامل: دقت و توجه و وسواس فکری در مورد تناسب و ظاهر خویش و نگرانی در خصوص صحیح نبودن یک چیز در ظاهر خود و نیز کنترل مکرر عملکردها و رفتارهای خود می‌باشد.
علاوه بر این معیارها و اصول به کار رفته در بیماران BDD در متوقف نمودن آداب و آیین‌ها بعنوان عامل شباهت چشمگیر و اساسی توصیف شده است و این موارد شامل کنترل متناوب تا زمان حصول حس رضایت و حس امنیت و راحتی شخص بیمار می‌باشد.
دیگر موارد شباهت میان بیماران BDD و OCD تحریک‌پذیری و پاسخ به عوامل افسردگی، اضطراب، نگرانی و دلواپسی و علائم اختلالات خاص وسواسی در نیمرخ روانی آزمون MMPI و راهبردهای درمانی مؤثر از قبیل قرارگیری در برابر تداخلات واکنشی و جذب نامناسب بازدارنده‌های سروتومین است. علی‌رغم این شباهتها، برخی اختلافات عمده و اساسی هم بین دو اختلال وجود دارد که بیان می‌کند BDD مربوط به آسیب‌شناسی روانی است.
در مقایسه با بیماران دارای اختلال OCD، بیماران BDD دارای بینش و تصور ضعیف‌تر و میزان همپوشی بالاتر با اختلالات افسردگی اساسی، فوبیای اجتماعی، و دیگر تشخیص‌های اختلالات سایکوتیک و در برخی موارد اقدام به خودکشی در اثر این اختلالات می‌باشند.
همچنین مشخص است که بیماران BDD دارای عقاید و دیدگاههای بیش از اندازه مهم و دقیق می‌باشند. این یافته‌ها باعث حصول نتایج زیر شده است:
الف- BDD می‌تواند به عنوان یک اختلال خوبی اجتماعی – افسردگی و عامل سایکوتیک متغیر OCD در نظر گر

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نابهنجاری‌ها و اختلالات بد شکلی بدنی(BDD)