دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
بیر و نیومن در 1987 سه دسته از نشانه هایی را که در شرایط استرس شغلی بروز می کنند نام برده اند:
نشانه های روانی، نشانه های جسمانی و نشانه های رفتاری.
نشانه های روانی: آندسته از مشکل های عاطفی و شناختی هستند که بر اثر
ناراحتی های ناشی از استرس شغلی بروز می کنند. نارضایتی از شغل یکی از رایج ترین پیامدهای استرس شغلی است. شخصی که از شغل خود ناراضی است، با بی میلی و با تأخیر به سر کار خود می آید و برای آنکه کارش را به خوبی انجام دهد دلیل چندانی نمی بیند. دیگر نشانه های روانی عبارتند از: افسردگی، اضطراب، علامت احساس ناکامی، انزوا و بیزاری.
نشانه های جسمانی: را مشکل تر میتوان تشخیص داد، زیرا در حالی که شرایط کاری معینی با بیماری ها و ناراحتی های جسمانی یعنی همراه هستند، اما دشوار میتوان فهمید که این ناخوشی ها تا چه اندازه صرفاً معلول شغل و چه اندازه نتیجه ی دیگر جنبه های زندگی شخص هستند. با این حال شواهد و مدارک پژوهشی نشان داده اند که همواره رابطه ای بین استرس شغلی و نشانه ها و بیماری ها جسمانی معینی وجود دارد.
نشانه های رفتاری: به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ی اول نشانه هایی هستند که می توان گفت که به طور مستقیم متوجه خود فرد شاغل است. این دسته شامل رفتارهایی است مثل خودداری از کار کردن، مصرف روز افزون مشروبات الکلی و دارو، پرخوری یا بی اشتهایی، رفتارهای ستیزه جویانه در برابر همکاران یا اعضای خانواده و به طور کلی مشکلات میان فردی. دسته ی دوم از نشانه های رفتاری پیامدش به شازمان و تشکیلات اداری بر می گردد. از جمله غیبت از کار، رها کردن شغل، افزایش حوادث ناشی از کار و فقدان بهره وری.
به طور خلاصه، استرس را می توان با توجه به نشانه هایی که در فرد ظاهر می شوند مانند زخم معده، خلق و خوی افسرده یا دشمنی و عناد ورزی، مشاهده کرد. در همین حال، چنین استرسی را می توان با ملاحظه ی عملکرد فرد در محیط کار مانند غیبت از کار یا از دست دادن بهره وری، تشخیص داد.
فرسودگی یابی رمقی و رابطه ی آن با استرس شغلی
واژه ی فرسودگی اصطلاح رایجی است که بسیاری از افراد، آن را با استرس شغلی یک پدیده می پندارند.
اما آن طور که پژوهشگران مانند «پاینس» و «آرون سون» در 1981 اشاره کرده اند. فرسودگی خود یکی از عمده ترین پیامدهای اجتناب ناپذیر استرس شغلی است و مادامی که این استرس از میان برداشته نشود، همچنان ادامه خواهد داشت.
فرسودگی سه وجه دارد: اولین وجه آن فرسودگی جسمانی است. هانس سیله در 1956 بیان کرد که استرس زمانی رخ می دهد که ذخیره های انرژی فرد تمام می شود و به دنبال آن فرسودگی فرا می رسد. فردی که فرسوده است از خستگی شدید که اغلب هم با بی خوابی همراه است، شکایت می کند. علاوه بر آن نشانه هایی حاکی از کمبود انرژی، خستگی مزمن و ضعف نیز معمولاً دیده می شود.
دومین وجه افسردگی، فرسودگی عاطفی است. وقتی ذخیره های جسمانی بر اثر ادامه یافتن شرایط شغلی استرس زا به پایان می رسد، ممکن است به موازات آن منابع نیروی عاطفی فرد نیز تحلیل روند. کارمند یا کارگری که توانش از دست رفته و
بی رمق شده است، احساساتی مانند افسردگی، درماندگی و نومیدی از خود آشکار
می کند. خشنودی که پیشتر در هنگام ساعات تفریح یا در کنار خانواده و دوستان به دست می آورد، کاهش می یابد و روی هم رفته رضایت کلی شخص از زندگی کم
می شود.
سومین جنبه از فرسودگی، فرسودگی روانی است. در این حالت فرد شاغل نسبت به کار مشتریان شرکت یا ارباب رجوع سازمان و همکاران خود با دید منفی برخورد
می کند. این موضوع که کارمند از توان افتاده قادر نیست رعایت احساسات و
خواسته های دیگران را بکند، در واقع گویای آن است که برخورد چنین فردی عاری از جنبه های انسان دوستانه شده است. این نگرش های منفی و گرایش های غیر انسانی ممکن است به محیط خانوادگی و محفل های دوستانه نیز کشیده شود آنطور که پاینس و آرون سون اشاره کرده اند. فرسودگی عواقب سختی دارد، کارکنانی که دچار این نوع ناراحتی شده اند، نه تنها ممکن است شغل خود را رها کنند، بلکه ممکن است حتی از حرفه و تخصص خود نیز دست بکشند. فرسودگی به ویژه در تخصص هایی که در گروه خدمات انسانی قرار می گیرند آثار خود را بیشتر نشان می دهد.
تاریخچه فرسودگی شغلی:
این روزها «فرسودگی» یکی از اصطلاحاتی است که غالباً در پیشینه پژوهش مبتنی بر استرس بکار رفته است. نخستین بار فروید نبرگر (1974) عبارت «فرسودگی کارکنان» روبروی توصیف مفهوم تحلیل رفتگی، سرخوردگی، گوشه گیری در کارکنان داوطلب خدمات بهداشتی روانی برگزید، از آن موقع تا به حال با انتشار تعدادی زیادی مقاله و کتاب در زمینه مفهوم فرسودگی، این مفهوم توجه و علاقه قابل ملاحظه ای را در تمام تخصص های یاورانه برانگیخته است.
این مسأله نشان می دهد که امروژه فرسودگی یک مشکل اساسی در خدمات بهداشتی است. (راهنمای پیشگیری اولیه از اختلالات روانی، عصب روانشناختی و اجتماعی سازمان بهداشت جهانی، 1994) پدیده فرسودگی، موضوع مورد بحث نشریات متعددی است و با توجه فزاینده ای را در کنفرانسها و مجامع تخصصی روانشناسی و پزشکی به خود جلب کرده است. مشکل فرسودگی به ویژه یک بحران برای افرادی است که در حوزه خدمات انسانی کار می کنند. (خاکپور 1376).
تعریف سندرم فرسودگی:
تعریف واحد پذیرفته شده ای از فرسودگی وجود ندارد اما در میان مؤلفان در این زمینه، توافق وجود دارد بعضی بر اینکه این مفهوم در میان مراقبان گوناگون، به ویژه کارکنان بهداشت و اعضای خانواده شایع است و شامل 3 بعد است: 1- تحلیل رفتگی هیجانی، 2- مسخ شخیصت، 3- کاهش احساس پیشرفت و دستاورد شخصی، ابعاد دیگری نیز وجود دارد که به طور عمومی توصیف شده است:
1- پدیده فرسودگی ممکن است در یک فرد یا در سطح یک سازمان رخ می دهد.
2- فرسودگی یک تجربه ی روانشناختی درونی است که احساسات، نگرش ها، انگیزه ها و انتظارات فرد را درگیر می سازد.
3- فرسودگی یک تجربه منفی است که مشکلات عمده پریشانی، ناراحتی اختلال کارکرد و پیامدهای منفی یا تمام اینها را موجب می گردد. (گلزاری، 1377).
فرسودگی بعنوان مفهوم تحلیل رفتگی هیجان، جسمی، همراه با احساسات، عزت نفس پائین شخصی پائینی که از رویارویی ممتد و طولانی با استرس شدید ناشی می شود تعریف گردد. همچنین فرسودگی به عنوان «روان تدریجی آرمانگرایی»، انرژی و هدف، تعریف شده است، این سندروم در میان اشخاصی که در حرفه های یاری کننده هستند شایع تر بوده و عمدتاً ناشی از شرایط آنان است. پاسخ ها و واکنش های جسمانی، روانی و رفتاری استرس، گاهی اوقات با هم در الگویی که به عنوان فرسودگی، شناخته شده است آشکار می گردد.
فرسودگی الگویی است که در پاسخ به جریان پیوسته استروسورها به تدریج اختلال کارکرد جسمی، روانشناختی و رفتاری را در فرد تشدید می کند. (محذولی، 1377).
مفهوم فرسودگی یک حالت تحلیل رفتگی جسمی، هیجانی و ذهنی است که از فشارهای هیجانی مکرر ایجاد می گردد و اغلب با درگیری شدید با مردم برای
دوره های طولانی مدت ارتباط دارد.
شکل فوق خلاصه ای اجزاء و مولفه های اساسی سندرم فرسودگی را نشان می دهد.
نشانه شناسی:
تشخیص علائم فرسودگی سودمند است. در صورت بروز آنها فرد قادر خواهد بود اقدام ضروری را برای مقابله با این مشکل انجام دهد. معمولاً تعیین دقیق نقطه ای که سندرم فرسودگی اول بار خود را ظاهر می سازد دشوار است زیرا این سندرم بطور کلی پاسخی به استرس مزمن بیش از استرس حاد است. علائم آن آهسته و پوشیده
می آیند، در حالت بدی و ناخوشی می آیند و روی یکدیگر سوار هستند. خستگی، بی خوابی، سردردها، سرما خوردگی های مزمن، بیماری های معده، سوء مصرف الکل یا داروهای مخدر و سختی ها و دردسرها برای افراد پیش می آید. متخصصی که دچار فرسودگی شده است از شغل خود بیزار می شود و ممکن است ناگهان از آن دست بکشد و از خانواده و دوستانش کناره گیری کند و حتی گاهی اوقات در افسردگی خودکشی گرایانه فر برود.
این سندرم اغلب متخصصانی را از پا در می آورد که خود را بیشتر وقف کمک به افراد دیگر می کنند و برای اینکار مشتاق نیز هستند وقتی که آنان می بینند که اهمیت ندارد که سخت کار می کنند، میتوانند همه بیماری ها، فقر یا ناامیدی را برطرف کنند، اغلب خودشان در ناامیدی فرو می روند. (گیبسون و میشل، ترجمه ثنایی، 1376).
سندرم فرسودگی شغلی شامل مجموعه ای از علائم و نشانه های مرض تحلیل رفتگی جسمی، هیجانی و ذهنی است، تحلیل رفتگی جسمی، با انرژی پائین خستگی مزمن، ضعف، بیزاری، افزایش آمادگی و استعداد برای ابتلا به بیماری سردردهای مکرر، تهوع، تنش غضلانی، دردهای کمر، شکایات متعدد بدنی، اختلالات خواب مشخص می شود.
تحلیل رفتگی هیجانی، ممکن است با احساسات افسردگی، ناامیدی، افزایش تنش و تعارض در خانه افزایش حالات عاطفی منفی (مانند خشم، بی صبری، تحریک پذیری) و کاهش حالات مثبت (مانند دوستی و مساعدت، با ملاحظه بودن، مؤدب بودن) همراه باشد. (گیبسون و میشل، ترجمه ثنایی، 1376).
تحلیل رفتگی ذهنی ممکن است نارضایتی و نگرش های منفی نسبت به خود، نسبت به کار و بطور کلی نسبت به زندگی را شامل گردد. همچنین افزایش رفتارهای
کناره گیری از کار نیز در فرد ملاحظه می شود مانند غیبت از کار متخصصانی که دچار فرسودگی شغلی شده اند با تهی شدگی جسمی و احساسات ناامیدی و درماندگی مشخص می شوند آنها گرایش دارند که نگرش منفی را نسبت به خود، دیگران کار و زندگی آشکار کنند.
بسیاری از افراد که در حوضه های یاورانه هستند، در می یابند که خسته می شوند و انرژی و اشتیاقی را که زمانی در کار خود تجربه می کردند از دست می دهند، آنان
می گویند که احساس می کنند به وسیله ی فشار طرح های مختلف بسیاری، بی رمق، پوچ و چند پاره شده اند (به نقل از محذولی، 1374).
سبب شناسی:
اغلب مولفان، استرس را بعنوان عامل کلیدی در رشد فرسودگی می بینید، فرسودگی پدیده ای بسیار شایع در حرفه های یاورانه است، هر چند که متخصص به این حرفه ها نیست، عوامل خاص در این حرفه ها وجود دارد که ممکن است مسئول بروز این پدیده باشند، بسیاری از ویژگیهای کار، بیماران فرض، درمان ناپذیر و در حال مرگ موجب افسردگی در درمانگران می شود، این مورد در کار با بیماران روانی مزمن و بیمارن قبلاً به ایدز وجود دارد.
دامنه وسیعی از عوامل شغلی وجود دارد که ممکن است منجر به استرس در یک فرد گردد، هر چند هیچکدام از این عوامل به تنهایی موثر واقع نمی شود، اما میتوانند به عنوان منبع فرسودگی در نظر گرفته شوند و به ایجاد فرسودگی در قبال متخصصان خدمات بهداشتی بینجامد، سندرم فرسودگی بیش از آنکه علت واحدی داشته باشد، حالتی است که از ترکیب عوامل ناشی میگردد. سندرم فرسودگی با در نظر گرفتن عوامل فردی، میان فردی و سازمانی که در ایجاد این حالت سهیم هستند. بهتر درک می شود، شناخت علل فرسودگی میتواند گامی برای مقابله با آن باشد، برخی علل فرسودگی عبارتند از:
- انجام یکنواخت کاری که تنوع کمی دارد بویژه اگر این کار به نظر بی مبنا باشد.
- انجام کارهای بسیار و در عوض، عدم دریافت قدردانی و حق شناسی و سایر پاسخهای مثبت.
- تحت فشار جدی و دائمی بودن برای تولید ـ عملکرد و برآورده کردن در موعد مقرر که بسیاری از آنها ممکن است واقع گرایانه نباشد.
- فقدان احساس پیشرفت و معنا در کار.
- تعارض و تنش میان کارکنان، حمایت نشدن از سوی همکاران و انتقاد فراوان.
- فقدان اعتماد بین پرستاران و کارکنان بهداشت روانی که وضعیتی را بودجود
می آورند که آنها به جای رفتن به سوی هدفهای ارزشمند مشترک بر علیه یکدیگر کار می کنند. - نداشتن فرصت هایی برای بیان خود یا برای دست زدن به ابتکار برای بدست آوردن رویکردهایی جدید موقعیتی که آزمایشگری تغییر و نوآوری نه تنها تشویق نمی شود بلکه بطور جدی و دلسرد کننده نیز می باشد.
- رویارویی و مواجه بودن با تقاضاها و توقعات غیر واقع گرایانه از لحاظ انرژی و زمان.
- داشتن شغلی که از لحاظ شخصی و حرفه ای فشار آور است بدون آنکه فرد امکان و فرصت زیادی برای سرپرستی یا ادامه تحصیل و سایر اشکال ضمن خدمت داشته باشد.
- تعارض های شخصی حل نشده، بیرون از موقعیت شغلی نظیر تنش های زناشوئی، مشکلات مزمن سلامتی مشکلات مالی و غیره.
به نظر میرسد که سندرم فرسودگی از استرس رابطه میان فردی ناشی می گردد. (گیبسون و میشل، ترجمه ثنایی، 1376).
بر طبق پژوهش پینز و همکاران (1981) افرادی که خدمات انسانی را انجام می دهند در سه ویژگی اساسی سهیم هستند.
- آنها درگیر کاری هستند که از لحاظ هیجانی فشار آور است.
- گرایش به حساس بودن نسبت به مشکلات دیگران و میل به تسکین رنج آنان را دادند.
- اغلب کار خود را به عنوان یاری رساندن به اشخاصی که احساس ناتوانی و درماندگی میکنند می بیند، متأسفانه بعضی از اشخاص که وارد حرفه ای یاورانه می شوند امیدهای زیادی دارند که هرگز واقع گرایانه نیستند چنانچه آنان با ناکامی مواجه شوند تقریباً هیچ چیز مثبتی را در مراجعان خود نمی بینند و اگر برای دیدن هدفهای خود از یاوری و کمک کردن با موانعی تبدیل شود و حالات و احساساتی را تجربه کنند که از مهمترین ویژگیهای بسیاری از درمان جویانی است که می بینند. (گلدارد، ترجمه جسینیان، 1371).
علل پیداش فرسودگی شغلی:
عامل اصلی و اولیه ی شغلی کاری عبارتست از اینکه شخص در مدت طولانی تحت فشارهای روانی و عصبی شدید باشد. اما در اینجا باید این نکته را متذکر گردید که علاوه بر عامل مذکور متغییرها عوامل دیگری نیز در این رابطه نقش اساسی بازی
می کنند. برای مثال برخی از شرایط کاری از قبیل اینکه فرد احساس کند تلاشهای او بی فایده است و در سازمان فردی ناکاآمد و بی تأثیر است به نظر می رسد در ایجاد فرسودگی کاری سهم عمده و مهمی را دارند.
تحت چنین شرایطی، شخص احساس ضعف و پایین بودن پیشرفت فردی می کند و قطعاً این احساس بخش عمده ای از فرسودگی کاری محسوب می شود به همین ترتیب، فرصت های کم برای ارتقا و وجود قوانین و مقررات خشک و دست و پاگیر در نظام یک سازمان در پرورش این پدیده موثرند.
طبق تحقیقات صاحب نظران علوم رفتاری، یکی از مهمترین عوامل موثر فرسودگی شغلی در سازمان، کسب رهبری خاص است که توسط سرپرستان سازمان اتخاذ
می شود. در این زمینه در مجموع تحقیقات حکایت از این دارند که کارکنانی که با سرپرستان دارای ملاحظه ی کاری کم، کار می کنند برای مثال پایین بودن رفاه و آسایش کارکنان و پایین بودن روابط دوستانه گرم بین سرپرستان و پرسنل نسبت به افرادیکه رابطه ی صمیمانه تری را با سرپرستان خود دارند بیشتر درمعرض ابتلا به فرسودگی شغلی قرار دارند لازم به توضیح است که کسب ملاحظه کاری تقریباً هم معنای مهارت ها و نظرات مکتب روابط انسانی است. بر اساس دیدگاه های کارشناسان رفتار سازمانی، رفتار ملاحظه کارانه شامل کارهایی از قبیل مشاوره، گوش فرا دادن به پیشنهادهای یاری دهنده به اعضای سازمان می شود. به هر حال وجود سبک ملاحظه کاری معقول در سازمان در کاهش فرسودگی شغلی میتواند موثر واقع شود. (شلتز و نامروف، 1988).
از بین بردن متغییرهای دیگری که با فرسودگی شغلی همراه هستند می توان به وضعیت تأهل افراد اشاره کرد. تحقیقات حکایت از این دارند که موارد کمتری از فرسودگی شغلی در بین اشخاص متأهل نسبت به افراد مجرد گزارش شده است. (بارون و گرین، 1990).
دلیل احتمالی این امر شاید به وجود روابط عاطفی گرم، حمایت های اجتماعی و مواردی از این قبیل در بین افراد متأهل برگردد. به طور کلی علل عمده فرسودگی شغلی را می توان به طور خلاصه در شکل زیر نشان داد.
شامل 48 صفحه فایل word قابل ویرایش