جامعه شناسی و تحول فرهنگی
تصور وجودجامعهشناسی فرهنگ مبتنی بر امکان تمایز میان جامعه وفرهنگ است. فرهنگ را میتوان به لحاظ مفهومی از جامعه متمایز کرد اما این دو مفهوم ارتباطبسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. «فرهنگ» به شیوه زندگی یک جامعه معین، عادات و رسوم آنها،همراه با کالاهای مادی که تولید میکنند مربوط میشود و «جامعه» به نظام روابط متقابل اطلاقمیشود که افرادِ دارایِ فرهنگ مشترک را به هم مربوط میسازد. همانگونه که طبق تعریف,فرهنگ بدون جامعه ممکن نیست، تصور جامعة بدون فرهنگ نیز معقول نمیباشد. بدونفرهنگ، انسانیت به معنای اجتماعی آن وجود ندارد. زبان، احساسِ خود آگاهی، توانایی تفکر وبه عبارتی بخش مهمی از وجه تمایز انسان از حیوان در گرو فرهنگ یافتگی نوع انسان است.جامعهشناسی فرهنگ بنا بر دیدگاه بنیانگذار آن آلفرد وبر بخشی از پژوهشها است که درچارچوب جامعهشناسی عمومی و با تأکید بر فرهنگ به عنوان فرا گرد تکامل ساختارهایاجتماعی دوران ساز متمرکز است و به تکامل فرهنگی یک جامعه معین میپردازد. در مکتبآلمانیِ جامعهشناسی فرهنگ بیشتر به آن دسته از فعالیتها توجه میشود که جنبه معنوی، روحی،اخلاقی و علمی دارد که به آنها فرهنگ متعالی یا High Culture گفته میشود و بیشتر در قالباخلاق، علم و هنر دسته بندی میشود در نتیجه اگر جامعهشناسی فرهنگ را یک جامعه شناسی میانی و زیر بخشجامعهشناسی عمومی فرض کنیم جامعهشناسی اخلاق، جامعهشناسی هنر و جامعهشناسیعلم را میتوان زیر بخشهای جامعهشناسی فرهنگ به حساب آورد. در نگاهی وسیعتر میتوانجامعهشناسی فرهنگ را عنوانی عام برای جامعه شناسیهای تخصصی مانند جامعهشناسی دینو جامعهشناسی ارتباطات نیز در نظر گرفت چرا که دین در نگاه بوکهارت یکی از پایدارترینبنیادهای فرهنگ و ارتباطات در نگاه مردم شناسانه به آن تبلور فرهنگ است. ساپیرو پس از اوبتیسوون و پالد آلتو که «انسانشناسی ارتباطات» را مطرح کردهاند این امکان را فراهم کردهاند کهجامعهشناسی ارتباطات نیز در چارچوب جامعهشناسی فرهنگ قابل دسته بندی باشد (نک:پهلوان، 1378: 103 و 102-100 و مقایسه کنید با کری، 1376)اما آیا جامعهشناسی فرهنگ صرفاً یک عنوان عام برای چند جامعهشناسی تخصصیاست؟ به نظر میرسد این تقلیل صحیح نیست بلکه موضوع بنیادین و مشترک در بیان این جامعهشناسی ها مسئله ثبات و تحول فرهنگ است که در قالب یک جامعهشناسیتخصصی بنام «جامعهشناسی تحول فرهنگی» قابل طرح است. اگر فرهنگ در ذات خودحامل تحول و تغییر - ولو تدریجی - است پس مطالعه زمینهها، دلایل، علل، چگونگی، میزان ونتایج تحول فرهنگ در یک جامعه خاص میتواند موضوعات مناسبی برای یک جامعهشناسیتخصصی باشد. این جامعهشناسی در دو سطح قابل طرح است اول در کنار جامعهشناسی های تخصصی مثل جامعه شناسیهای معرفت / دین / اخلاق / هنر / ارتباطات و دوم به عنوان برآیندو حاصل یافتههای آنهادر یک جامعه خاص.
تحقیق جامعه شناسی فرهنگ و هنر 120ص - ورد