این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد تربیت اخلاقی؛ بررسی تطبیقی دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و کلبرگ و در 16 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
چکیده
این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی تربیت اخلاقی از منظر خواجه نصیرالدین طوسی و کلبرگ در سه بخشِ مبانی، هدف و روشهای تربیت اخلاقی میپردازد. مبنای تربیت اخلاقی از دیدگاه کلبرگ، درک و استدلال مخاطبان بوده که شش مرحله را در رشد اخلاقی معرفی کرده، ولی از دیدگاه خواجه نصیر، نفس انسانی مبنای تربیت اخلاقی است. هدف تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیر، رسیدن به قرب الاهی ولی از دیدگاه کلبرگ، دست یافتن به عدالت برای همه مردم و تحقق ارزشهای عالی انسانی در زندگی آنهاست. روش تربیت اخلاقی از نظر کلبرگ، تربیت اخلاقی نه به وسیله آموزش، بلکه انتقال دانشآموز از مرحلههای پایین رشد اخلاقی به مرحله بالاتر از طریق وادار کردن آنها به بحث درباره مشکلات اخلاقی است. ولی خواجه نصیر تأدیب، عادت دادن و بهره بردن از تشویق و تنبیه را اساسیترین روشهای تربیت، و روشهای عام شامل، پرهیز از گوش دادن به حرفهای ناشایست، برقررای اعتدال در دو قوه شهویه، غضبیه و روشهای خاص شامل معالجه برخی رذایل میداند.
مقدمه
یکی از مسائل مهم، که تعلیم و تربیت معاصر با آن رو بهروست، مسئله تربیت اخلاقی است. اهمیت تربیت اخلاقی در نظامهای آموزشی و پرورشی، امری بدیهی و غیر قابل انکار است. اصولاً اخلاق و تربیت اخلاقی، یکی از ارکان اساسی فرهنگ بشری را تشکیل میدهد. به همین دلیل، این موضوع از دیرباز در فرهنگ اسلامی مورد توجه بوده و امروزه نیز در بسیاری از کشورها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.1
به نظر میرسد، در حوزة تعلیم و تربیت یکی از مهمترین، تأثیرگذارترین و در عین حال، دشوارترین مباحث، تربیت اخلاقی و اخلاقی بارآوردن کودکان است. از اینرو، پرداختن به مباحث مربوط به اخلاق و به تبع آن تربیت اخلاقی از جایگاه رفیعی برخوردار است. به عبارت دیگر، سازندگی درونی انسان و اصلاح و تهذیب نفس او در سعادت فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی او نقش بسزایی دارد، به طوری که اگر انسان تمامی علوم را تحصیل کند و کلیة نیروهای طبیعت را به تسخیر خویش در آورد، اما از تسخیر درون و تسلط بر نفس خود ناتوان باشد، از رسیدن به سعادت و نیل به کمال باز میماند. تمامی پیشرفتهای علمی و صنعتی در صورتی که با اصلاح درون انسان همراه نباشد، کاخهای سر به فلک کشیدهای را میمانند که بر فراز قله آتشفشان بنا شده باشد. از اینرو، تربیت روحی و اخلاقی انسان و «برنامه انسانسازی» برای هر جامعهای امری حیاتی است. با وجود این، نگاهی به اوضاع جوامع بشری نشان میدهد آنچه قبل از همه به دست فراموشی سپرده شده، تربیت اخلاقی و معنوی انسان است.2
انسان شدن آدمی، در گروه رسیدن به قلمرو اخلاق و بازشناسی نیک از بد است. به همین دلیل، در قلمرو اخلاق و تربیت اخلاقی، دیدگاههای متفاوتی به وجود آمده است. با این همه، با اینکه بشر امروزی در عرصههای گوناگون، به ویژه در قلمرو علم و فنآوری به موفقیتهای چشمگیر دست یافته است، اما در مقولة «اخلاق» و «تربیت اخلاقی» با چالشها و مشکلات زیادی دست به گریبان است. وجود مسایل و چالشهای گوناگون غیر اخلاقی در جوامع بشری، پرداختن به دیدگاهها و اندیشههای جدید و تلاش برای حلّ کردن این مسایل را ضروری مینماید.
با توجه به اهمیت تربیت اخلاقی، همچنین از آنجا که این موضوع هم از سوی دانشمندان مسلمان و هم اخیراً از سوی دانشمندان غربی مورد توجه قرار گرفته است، این مقاله به مقایسه تطبیقی تربیت اخلاقی از منظر خواجه نصیرالدین طوسی و کلبرگ اختصاص یافته است. پیداست از آنجایی که طرح و بررسی همه دیدگاههای این دو اندیشمند در زمینه تربیت اخلاقی ممکن نیست، در این مقال به بررسی آرای این دو اندیشمند در سه بخش مبانی، هدف و روشهای تربیت اخ
چکیده
این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی تربیت اخلاقی از منظر خواجه نصیرالدین طوسی و کلبرگ در سه بخشِ مبانی، هدف و روشهای تربیت اخلاقی میپردازد. مبنای تربیت اخلاقی از دیدگاه کلبرگ، درک و استدلال مخاطبان بوده که شش مرحله را در رشد اخلاقی معرفی کرده، ولی از دیدگاه خواجه نصیر، نفس انسانی مبنای تربیت اخلاقی است. هدف تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیر، رسیدن به قرب الاهی ولی از دیدگاه کلبرگ، دست یافتن به عدالت برای همه مردم و تحقق ارزشهای عالی انسانی در زندگی آنهاست. روش تربیت اخلاقی از نظر کلبرگ، تربیت اخلاقی نه به وسیله آموزش، بلکه انتقال دانشآموز از مرحلههای پایین رشد اخلاقی به مرحله بالاتر از طریق وادار کردن آنها به بحث درباره مشکلات اخلاقی است. ولی خواجه نصیر تأدیب، عادت دادن و بهره بردن از تشویق و تنبیه را اساسیترین روشهای تربیت، و روشهای عام شامل، پرهیز از گوش دادن به حرفهای ناشایست، برقررای اعتدال در دو قوه شهویه، غضبیه و روشهای خاص شامل معالجه برخی رذایل میداند.
مقدمه
یکی از مسائل مهم، که تعلیم و تربیت معاصر با آن رو بهروست، مسئله تربیت اخلاقی است. اهمیت تربیت اخلاقی در نظامهای آموزشی و پرورشی، امری بدیهی و غیر قابل انکار است. اصولاً اخلاق و تربیت اخلاقی، یکی از ارکان اساسی فرهنگ بشری را تشکیل میدهد. به همین دلیل، این موضوع از دیرباز در فرهنگ اسلامی مورد توجه بوده و امروزه نیز در بسیاری از کشورها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.1
به نظر میرسد، در حوزة تعلیم و تربیت یکی از مهمترین، تأثیرگذارترین و در عین حال، دشوارترین مباحث، تربیت اخلاقی و اخلاقی بارآوردن کودکان است. از اینرو، پرداختن به مباحث مربوط به اخلاق و به تبع آن تربیت اخلاقی از جایگاه رفیعی برخوردار است. به عبارت دیگر، سازندگی درونی انسان و اصلاح و تهذیب نفس او در سعادت فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی او نقش بسزایی دارد، به طوری که اگر انسان تمامی علوم را تحصیل کند و کلیة نیروهای طبیعت را به تسخیر خویش در آورد، اما از تسخیر درون و تسلط بر نفس خود ناتوان باشد، از رسیدن به سعادت و نیل به کمال باز میماند. تمامی پیشرفتهای علمی و صنعتی در صورتی که با اصلاح درون انسان همراه نباشد، کاخهای سر به فلک کشیدهای را میمانند که بر فراز قله آتشفشان بنا شده باشد. از اینرو، تربیت روحی و اخلاقی انسان و «برنامه انسانسازی» برای هر جامعهای امری حیاتی است. با وجود این، نگاهی به اوضاع جوامع بشری نشان میدهد آنچه قبل از همه به دست فراموشی سپرده شده، تربیت اخلاقی و معنوی انسان است.2
انسان شدن آدمی، در گروه رسیدن به قلمرو اخلاق و بازشناسی نیک از بد است. به همین دلیل، در قلمرو اخلاق و تربیت اخلاقی، دیدگاههای متفاوتی به وجود آمده است. با این همه، با اینکه بشر امروزی در عرصههای گوناگون، به ویژه در قلمرو علم و فنآوری به موفقیتهای چشمگیر دست یافته است، اما در مقولة «اخلاق» و «تربیت اخلاقی» با چالشها و مشکلات زیادی دست به گریبان است. وجود مسایل و چالشهای گوناگون غیر اخلاقی در جوامع بشری، پرداختن به دیدگاهها و اندیشههای جدید و تلاش برای حلّ کردن این مسایل را ضروری مینماید.
با توجه به اهمیت تربیت اخلاقی، همچنین از آنجا که این موضوع هم از سوی دانشمندان مسلمان و هم اخیراً از سوی دانشمندان غربی مورد توجه قرار گرفته است، این مقاله به مقایسه تطبیقی تربیت اخلاقی از منظر خواجه نصیرالدین طوسی و کلبرگ اختصاص یافته است. پیداست از آنجایی که طرح و بررسی همه دیدگاههای این دو اندیشمند در زمینه تربیت اخلاقی ممکن نیست، در این مقال به بررسی آرای این دو اندیشمند در سه بخش مبانی، هدف و روشهای تربیت اخ
تربیت اخلاقی؛ بررسی تطبیقی دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و کلبرگ