فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ایدئولوژى حاکم بر تلویزیون

اختصاصی از فی موو ایدئولوژى حاکم بر تلویزیون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تلویزیون به عنوان وسیله اى براى شکل دادن افکار عمومى، با زیر پوشش قرار دادن معضلات اجتماعى و مسائل مربوط به سیاست داخلى و خارجى و همچنین با عرضه برنامه هاى تفریحى و نمایشى اش، نقش خود را مى نمایاند، بدون توجه به نوع برنامه اى که از آن پخش مى شود; مجله هاى خبرى، موسیقى ها، مسابقه هاى تلویزیونى، نمایش مجموعه ها و مانند آن.
این وسیله ارتباطى در هر حال، ملزم به ارائه یک پیام ایدئولوژیک است. تعدّد و گوناگونى روش ها و فنونى که به وسیله برنامه سازان به کار گرفته مى شود در واقع بیانگر مجموعه اى از اصول و گرایش هاى ایدئولوژیک حاکم بر تلویزیون و یا به تعبیر دیگر، مبیّن آن وظایف اصلى است که در زمینه ایدئولوژى از سوى طبقه حاکم بر تلویزیون تعیین مى شود. این ایدئولوژى منعکس کننده وضع ملّى، فرهنگى و سیاسى خاص هر کشور است.7

 

 

5 صفحه


دانلود با لینک مستقیم


ایدئولوژى حاکم بر تلویزیون

تحقیق درباره بررسی پایان تاریخ یا بحران ایدئولوژی

اختصاصی از فی موو تحقیق درباره بررسی پایان تاریخ یا بحران ایدئولوژی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی پایان تاریخ یا بحران ایدئولوژی


تحقیق درباره بررسی پایان تاریخ یا بحران ایدئولوژی

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 51 صفحه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چکیده:

 مقوله" پایان تاریخ" در تمام اعصار و زمانها مورد توجه بشر بوده است.از زمانی که انسان فلسفیدن را آغازید ودر کُنه جهان غور و معنا نمود فرجام دنیا مورد عنایت او بوده است .از سوی دیگر افراد بشر و بویژه حکومت ها از دیرباز در چارچوب جوامع مختلف جهت مدیریت تضادهای اجتماعی- سیاسی، ایجاد یکپارچگی و ادغام اجتماعی ،مشروعیت بخشی به نظام سیاسی و پیشبرد برنامه های اقتصادی همواره خود به نوعی ایدئولوژی متوسل شده اند. با این حال سده بیستم به علت تبلور آموزه ها ومکاتب سیاسی متعددی مانند لیبرالیسم،سوسیالیسم، مارکسیسم،آنارشیسم، توتالیتاریسم ( در قالب سه گانه های نازیسم ،فاشیسم وکمونیسم) فمینیسم،اکولوژیسم و... از این حیث عصر و عرصه جدال و هماوردی " ایدئولوژی ها" بوده است.حال بنظر می رسد با تحولاتی مانند فروپاشی نظام کمونیسم اتحاد شوروی و فروکش کردن منازعات ایدئولوژیکی بین شرق و غرب در پایان قرن بیستم  افرادی چون فرانسیس فوکویاما با سرمستی هر چه تمام تر از" پایان تاریخ" و پیروزی لیبرالیسم غربی درآغاز هزاره سوم خبر داده و ساموئل هانتینگتون نیز از طرح "برخورد تمدن ها" در قرن پیشاوری سخن به میان می آورد. بر این اساس در نوشتار حاضر برانیم تا ابتدا به معرفی اجمالی برخی از مکاتب وآموزه های سیاسی درقرن بیستم اشاره نموده،سپس دو نظریه پایان تاریخ فوکویاما و برخورد تمدنهای هانتینگتون را مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم و در نهایت مبحث بحران ایدئولوژی و خلاء معنویت ایجاد شده در نظام سرمایه داری که انگیزه ای برای طرح دیدگاههایی مانند نظریه فوکویاما گردیده است را مورد بررسی قرار خواهیم داد. روش این نوشتار تبیینی- توصیفی با تاکید بر منابع کتابخانه ای- اینترنتی است.

   

1-مقدمه:

از ابتدای خلقت آدم ابوالبشر تاکنون،از آغاز دنیا تا حال موضوع پایان آن مد نظر تمام جوامع، دولتها و افراد بوده است . طبق اسناد تاریخی اولین قومی که در صدد پیش گوئی و پیش بینی پایان حیات دنیا بر آمدند قوم مایای باستان بودند که اعتقاد داشتند بر اساس تقویم نجومی و ارقام و اعداد مشهور خود دنیا در سال 2012 به پایان خواهد رسید . سرخپوستان قپی هم معتقد بودند که تاکنون جهان سه بار پایان پذیرفته  که اکنون در عصر پایان دوره سوم و شروع فصل چهارم حیات انسان هستیم. در سه دوره گذشته دنیا همزمان با آتشفشان- عصر یخبندان و سیل به پایان رسید . اساطیر هندی نیز همچنین اعتقاد به چرخه حیات و افول و احیاء دوران دارند اما ملموس ترین پیش بینی پایان دوران مربوط به نستراداموس نقاش و هنرمند قرن 16 می باشد که بر اساس نقاشی های موجود وی اعتقاد به پایان زمان در تاریخ 21 دسامبر 2012 داشته که در آن پیش گوئی می گوید که ستاره های دنباله دار و سنگ های آسمانی که دارای جرقه و آتش هستند به زمین برخورد می کنند. اندیشمندان و متفکران دیگری  چون هگل، داروین، نیوتن، مارکس و... نیز به مبحث پایان تاریخ پرداخته اند. هگل معتقد بود تاریخ خط مستقیمی دارد که با سپری کردن چند ایستگاه ،با دولت پروس به پایان می رسد،به طوری که فوکویاما مفهوم تاریخ را از هگل وام گرفته است .اسحاق نیوتن با اعداد و ارقام پایان تاریخ را در سال 2060 میلادی جستجو می کرد. مارکس معتقد به تقسیم دوران به برهه های مختلفی از کمون ها تا پایان دوران که به کمونیسم ختم می شود و آمال و آرزو مارکسیست ها می باشد و سعادت بشری را در کمونیست پیش بینی نمود. اما صریح ترین اظهار نظر در خصوص پایان تاریخ از سوی فرانسیس فوکویاما دانشمند امریکائی ژاپنی الاصل در سال 1989 بیان گردید سپس ساموئل هانتینگتون نظریه برخورد تمدنها را مطرح کرد می توان گفت در غرب دو نظریه عمده در خصوص روند تاریخ یکی خوشبینانه و دیگری هشدار دهنده ارائه شده است . نظریه نخست به پیروزی غرب در جنگ سرد معتقد است و پایان تاریخ و ختم تضادهای ایدئولوژیک و تفوق لیبرال دموکراسی غربی در تمام کره خاکی را نوید می دهد . نظریه دوم روزهای شادمانی غرب را زودگذر می بیند و درباره خطر دشمن موهوم در غالب رویاروئی و برخورد دو تمدن اسلام و غرب هشدار می دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی پایان تاریخ یا بحران ایدئولوژی

دانلود مقاله نقش ایدئولوژی در روابط بین الملل

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله نقش ایدئولوژی در روابط بین الملل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 با پیروزی انقلاب کمونیستی در چین در سال 1949 و متعاقب آن آغاز جنگ کره در سال 1950 رقابت و مبارزه ایدئولوژیک بلوک سرمایه‌داری جهانی و کمونیزم بین‌الملل وارد مرحله جدیدی شد. چنانکه از بیانیه شورای امنیت ملی امریکا درقبال جنگ کره در ژوئن 1950 پیداست امریکا در مقابل این حرکت خود را در تقابل ایدئولوژیک با گسترش کمونیزم دید...
با پیروزی انقلاب کمونیستی در چین در سال 1949 و متعاقب آن آغاز جنگ کره در سال 1950 رقابت و مبارزه ایدئولوژیک بلوک سرمایه‌داری جهانی و کمونیزم بین‌الملل وارد مرحله جدیدی شد. چنانکه از بیانیه شورای امنیت ملی امریکا درقبال جنگ کره در ژوئن 1950 پیداست امریکا در مقابل این حرکت خود را در تقابل ایدئولوژیک با گسترش کمونیزم دید. در این بیانیه آمده است: «موقعیتی که با آن مواجهیم موقعیتی خطیر است زیرا که این اقدام (حمله کره شمالی به کره جنوبی) نه تنها باعث نابودی جمهوری کره می‌شود بلکه مقدمه‌ای برای انهدام تمدن بشری است.»1جنگ کره در 25 ژوئن 1950 امریکایی‌ها را در مورد دوقطبی شدن ایدئولوژیک جهان مطمئن کرد. در جنگ کره 15 کشور با رهبری امریکا و با مجوّز سازمان ملل شرکت کردند که هزینه اصلی آن را نیز عمدتاً امریکا تأمین کرد. هدف این عملیات مهار کمونیزم بود. درسه نظرخواهی‌هایی که بین سالهای 51ـ1950 در امریکا انجام شد سؤال اصلی این بودکه به نظر شما برای امریکا چقدر مهم است که جلوی گسترش نفوذ کمونیزم در دنیا را بگیرد؟ 80 درصد از پرسش‌شوندگان پاسخ دادند خیلی مهم است.
در نظرخواهی بعدی 90در صد گفتند نسبتاً مهم است و کمتر از 50در صد گفتند زیاد مهم نیست. همین نظرخواهی‌ها مبنای مهمی برای ادامه سیاستهای مهار شد و سناتور مک کارتی سمبل مبارزه با کمونیزم، آن را توطئه‌ای جهانی علیه امریکا و دنیای آزاد معرفی ‌کرد. در همین ایام بود که دالس وزیر خارجه امریکا تئوری معروف دومینو را مطرح کرد که بر مبنای آن چنانچه یک کشور جهان سوم بدست کمونیستها سقوط کند سایر کشورهای جهان سوم نیز یکی بعد از دیگری بدست آنها سقوط خواهد کرد. همین تئوری زمینه و مقدمه لازم برای تشکیل ناتوی آسیایی یا سازمان پیمان جنوب شرق اسیا (SEATO) در سال 1954 برای مقابله با گسترش نفوذ کمونیزم را فراهم کرد.
از سوی دیگر مبارزات هوشی مینه در ویتنام علیه فرانسویها و سپس امریکائیها در دهه 50 و 60 نیز نقطه عطف مهمی در گسترش جنگهای ایدئولوژیک بین شوروی به عنوان پرچمدار کمونیزم و امریکا بعنوان حامی و مدافع اصلی نظام سرمایه‌داری در عرصه بین‌المللی محسوب می‌گردد. ادامه جنگ ویتنام و عدم توانایی کندی برای مهار و کنترل آن باعث طرح تئوری جدیدی توسط دین راسک وزیر خارجه کندی شد که موضوع مرکز و حاشیه و یا متن و پیرامون بود. دین راسک به کِنِدی می‌گفت اگر امریکا به پیرامون (Periphery) توجه نکند این پیرامون خود به مرکز تبدیل می‌شود و بر سایر جاها تأثیر می‌گذارد. با این منطق دین راسک چنین توجیه می‌کرد که منافع حیاتی امریکا در هر کجا و هر وقتی که یک جنبش کمونیستی سر برآورد به خطر می‌افتد و لذا دولت کندی 15 هزار نیروی امریکایی را بعنوان نیروهای بازدارنده به ویتنام اعزام کرد. از آنجا که اعزام این نیروها به ویتنام کمکی به عقب‌ نشاندن کمونیستهای ویتنامی نکرد جانشین کندی که بعد از ترور وی در مسند قدرت نشسته بود یعنی جانسون مجبور شد تعداد نیروهای امریکایی در ویتنام را به حدود نیم میلیون نفر رسانده و بدین ترتیب امریکا را وارد یک جنگ تمام عیار نماید. بمبارانهای گسترده هوایی علیه مردم ویتنام تنها بخشی از این رویارویی مستقیم بود که حیثیت امریکا را در محک آزمایشی جدّی قرار داد. وقتی در سال 1968 آثار شکست امریکا در جنگهای چریکی ویتنام ظاهر شد حمایت افکار عمومی امریکا از ادامه جنگ در ویتنام با کاهشی شدید مواجه گردید و تبلیغات و شعارهای ایدئولوژیک دستگاههای تبلیغاتی امریکا که مبنای تئوریک آنها تئوری دومینو بود تأثیر خود را تا حد زیادی از دست داد.
کسلز از مجموعه این تحولات و کشمکش‌های ایدئولوژیک در صحنه بین‌المللی در دوران جنگ سرد چنین نتیجه می‌گیرد که چون دیپلماسی تهاجمی ایدئولوژیک شوروی در خارج از مرزهای خود ریشه و انگیزه‌ای داخلی برای تثبیت و استقرار نظام کمونیستی در داخل شوروی داشت، رقیب ایدئولوژیک آن کشور یعنی ایالات متحده امریکا نیز برای محافظت از نظام سرمایه‌داری خود در مقابل تأثیرات ایدئولوژی چپ با تبلیغ و معرفی مرام کمونیستی بعنوان اژدهایی ترس‌آور به سیاست مهار ضد کمونیستی در خارج از مرزهای خود متوسل گردید. وی معتقد است برخلاف امریکایی‌ها کشورهای اروپایی مقابله با شوروی را بیشتر از جنبه‌های تاریخی و ژئوپلیتیکی در نظر داشتند تا جنبه‌های ایدئولوژیک. دلیل آنهم این بود که اروپایی‌ها به اندازه کافی از منازعات ایدئولوژیک متضرّر شده بودند و لذا قلباً با حمایت‌های ناتو از جنگ ویتنام و توجیهات ایدئولوژیک امریکا از آن جنگ موافق نبودند؛ ضمن آنکه هُژمونی و استیلای امریکا را هم خوش نداشتند. نتیجه اینکه تلاش امریکا در پیشبرد لیبرال دموکراسی بر ضد کمونیسم تنها در کوتاه‌مدت اثربخش بود و در واقع جنگ ویتنام آبروی امریکا را به مخاطره انداخته و آن کشور را از یک مدافع جدّی آزادی و حقوق بشر به امپریالیست جدیدی تبدیل کرده بود که در تلاش است از طریق جنگ سرد خود در آسیا سیاست خارجی به اصطلاح ایدئولوژیک خود را به دنیا تحمیل کند.
از سوی دیگر گرایشات جوانان چپ‌گرای اروپا در سال 1968 به یک جنبش ضد امریکایی تبدیل شد. بدین‌ترتیب ایدئولوژی ضدکمونیسم‌ جای خود را به ایدئولوژی ضد امپریالیستی امریکا سپرد و بدین‌ترتیب چپ جدید در اروپا و جاهای دیگر جهان در مقابل امپریالیسم نوین امریکا قدعلم کرد. از این رو،ا تشکیل بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول در بر تن وودز، طرح مارشال و کمکهای امریکا به کشورهای جهان سوم، همگی به تلاش امریکا برای هژمونی اقتصادی بر جهان تعبیر شد. به عبارت دیگر ماشین ضدکمونیستی امریکا در جنگ ایدئولوژیک علیه کمونیزم به عکس‌العملی ایدئولوژیک در مقابل ایدئولوژی امپریالیسم سرمایه‌داری تبدیل شد. جنگ ویتنام و نتایج آن واشنگتن را وادار ساخت که به یک استراتژی محدودکننده برای احتراز از ضرر بیشتر که پیش شرط آن سیاست دتانت با قدرتهای کمونیستی (کاهش تشنج) بود روی آورد.
نتیجه این استراتژی امضاء پیمان محدودکننده سلاحهای استراتژیک با شوروی (SALT1) در سال 1972 و دیدار رئیس‌جمهور امریکا از چین و متعاقب آن تهیه طرح خروج از ویتنام در سال 1973 و خروج 2 سال بعد از ویتنام و پذیرش شکست در آن نبرد سخت بود. با انتصاب کی سینجر به سمت وزارت خارجه امریکا سیاست عمل‌گرایانه امریکا وارد مرحله جدیدی شد. این بدان معنی نبود که رقابت ایدئولوژیک امریکا در مقابل شوروی خاتمه یافته است بلکه در واقع این سیاست به صورت واقع‌بینانه‌تری تعقیب شد.از این زمان سیاستهای خشن نظیر جنگ مستقیم در ویتنام به استراتژی عملیات پنهان نظیر راه انداختن کودتا توسط سازمان سیا - که خود محصول جنگ سرد بود- در کشورهای جهان سوم تبدیل شد؛ نظیر کودتا علیه آلنده در امریکای لاتین و سیاستهای براندازانه ریگان علیه ساندنیست‌ها در نیکاراگوئه.
در دوره‌ای نیز این رقابت ایدئولوژیک اشکال دیگری به خود گرفت نظیر طرح مسئله حقوق بشر در دوره جیمی کارتر. نامبرده وقتی در سال 1976 قدرت را به دست گرفت پرچم مبارزه برای احیاء حقوق بشر را برافراشت و گفت: «سیاست داخلی و خارجی یک کشور بایستی از استانداردهای اخلاقی، صداقت و معنویت برخوردار باشد.... تنها یک کشور در دنیا وجود دارد که قادر است رهبری واقعی در جامعه بین‌المللی را عهده‌دار شود و آن ایالات متحده امریکاست.»2 جانشین او ریگان حتی پا را فراتر گذاشته گفت: «رویای امریکایی زنده است، نه تنها در مغز و قلب هموطنان ما بلکه... در میان میلیونها مردم جهان چه در جوامع آزاد و چه در جوامع تحت فشار و ستم که چشم به رهبری ما دارند. تا زمانی که این رؤیا زنده است، تا زمانی که ما به دفاع از آن دامه می‌دهیم، آینده در دست امریکا بوده و تمامی نوع بشر دلیلی برای امیدوار بودن دارند.»3
درخصوص علل فروپاشی امپراتوری کمونیسم به رهبری اتحاد جماهیر شوروی در پایان دهه 1980 نظرات و تحلیل‌های بسیار زیادی توسط صاحب‌نظران و اندیشمندان امور بین‌المللی مطرح گردیده است. به عقیده کسلز فروپاشی شوروی در اثر هیچ نوع تغییری در استراتژی‌‌های رقابتی ایدئولوژیک امریکا علیه شوروی به وقوع نپیوست بلکه این اتفاق حاصل تحولاتی بود که در درون پرده آهنین رخ داد. شعارهای استالین در جنگهای میهنی بزرگ علیه نازی‌های آلمان که عمدتاً دلایل ناسیونالیستی داشت و همچنین سیاستهای مداخله‌جویانه کرملین در مسائل سیاسی اروپای شرقی، حاکی از آن بود که ایدئولوژی مارکسیستم ـ لنینیسم برای او و سایر دولتمردان شوروی پوششی بود برای ارضاء جاه‌طلبی‌های ملّی و استیلای ژئوپلیتیکی روسیه. این تحلیل از آنجا ناشی می‌شود که چطور «علت وجودی» یا Raison d`etre کاملاً بر دکترین سوسیالیستی شوروی- زمانی که با هم منطبق نمی‌شدند- تأثیر می‌گذاشت، ضمن آنکه از این نکته هم نمی‌توان چشم پوشید که مارکسیسم ـ لنینیسم در پیشبرد سیاست خارجی شوروی از سال1945 به بعد، نقشی اساسی بازی کرد. تا زمان مرگ استالین در سال 1953 و جانشینی خروشچف ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم موتور محرک بسیاری از سیاستهای استالین در روابط خارجی شوروی بود که به تناسب از آن بهره‌گیری می‌شد، لیکن این سیاست در زمان خروشچف دستخوش تغییراتی مهم شد.
این خروشچف بود که سه سال بعد از مرگ استالین در بیستمین کنگره حزب کمونیست اعلام کرد اکنون که سوسیالیزم در داخل شوروی مستقر و تثبیت شده لزومی به ادامه مواجهه و تهدید نظامی علیه غرب نیست و امکان همزیستی مسالمت‌آمیز با غرب وجود دارد. این رویکرد جدید بلافاصله توسط کمونیستهای رادیکال چینی و سایر کمونیستهای تندرو در سراسر جهان مورد انتقاد قرار گرفته و به تجدیدنظر طلبی مام کمونیزم در اصول بنیادین مارکسیسم ـ لنینیسم تعبیر شد. این انتقادات تأثیر چندانی در مشی جدید رهبران کرملین بر جای نگذاشت و از این تاریخ به بعد که به اواخر دهه 1950 برمی‌گردد مبارزه طبقاتی بین‌الدولی میان نظام‌های اجتماعی متفاوت (سرمایه‌داری و سوسیالیستی) در کنار همکاری های بین‌الدولی بین آنها، توأمان سیاست خارجی شوروی را تحت تأثیر قرار داد. در عین حال محور هر دو سیاست همزمان (همکاری و مبارزه طبقاتی) قالبی صلح‌جویانه داشت. به عبارت دیگر سیاست شوروی درقبال بلوک غرب از سال 1956به بعد ترکیبی ظریف از چالش و همکاری بود.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله15    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش ایدئولوژی در روابط بین الملل

تحقیق در موردارتباط بین ایدئولوژی آموزش و پرورش و پذیرش تکنولوژی در معلمان قبل از خدمت

اختصاصی از فی موو تحقیق در موردارتباط بین ایدئولوژی آموزش و پرورش و پذیرش تکنولوژی در معلمان قبل از خدمت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردارتباط بین ایدئولوژی آموزش و پرورش و پذیرش تکنولوژی در معلمان قبل از خدمت


تحقیق در موردارتباط بین ایدئولوژی آموزش و پرورش و پذیرش تکنولوژی در معلمان قبل از خدمت

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 

تعداد صفحه:25

فهرست:

پذیرش تکنولوژی:

ایدئولوژی آموزشی

بخش ایدئولوژی آموزشی

قسمت مبنی بر پذیرش تکنولوژی

 

مقدمه و توضیحات:

بعد از ارزیابی تعداد زیادی از برنامه های یکپارچه تکنولوژی در دانشگاه هاو مدارس مناطق مختلف ، مشخص شد که وجود تکنولوژی تضمین کننده استفاده از آن در کلاس درس نمی باشد. البته مدلها و فرضیه های مختلفی تلاش کردهاند تا عوامل دخیل در پذیرش تکنولوژیرا توضیح دهند مدلها و فرضیه ها بر عوامل مرتبط با تکنولوژی تکیه کر ده اند . بر مبنای باز بینی نوشته ها ،ما یک مدل جدید برای پذیرش تکنولوژی را فرض کرده ایم شامل ایدئولوژی آموزش و پرورش بعنوان یک عامل خارجی است. ما سعی کردایم مدلی را ایجاد کنیم که با توجه به اطلاعات گرد آوری شده از پرسشنامه های کامل شده بوسیله 320 معلم قبل از خدمت مطابق با مدل فرضی باشد .متغیرهای مورد استفاده از مراحل تحلیل مدل بخشهای از مدل اصلی پذیرش تکنولوزی وشش ایدئولوژی آموزشی مختلف هستند. نتایج نشان دادند که مدل جدید ،با مدل فرض شده مطابقت دارد. بنابراین نتایج نشان می دهد که ایدئولوژی های مختلف آموزشی ممکن است اثرات متفاوت روی پذیرش تکنولوزی توسط معامان داشته باشند.

واژه های کلیدی:ایدئولوژی های آموزشی ،پذیرش تکنولوژی ،انطباق تکنولوژی ،آموزش معلم

مقدمه:

با ظهور سریع تکنولوژی در دهه های گذشته تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT)در شرکتهای مدرن جدید همراه با دولتهای که زمینه لازم را فراهم کردند یک فرا ساختار تخصصی را ایجاد کردند .علاوه بر این تغییرات سریع در جنبه های مختلف جامعه ،آموزش و پرورشبصورت یک هنر مرسوم باقی مانده است .(پرکنیز1992ص3)براساس گفته استورمن تغییرات تکنولوژی که جامعه را تحت تاثیر قرار دادهاند ،عمدتا سیستمهای آموزشی را بدون تغییر قرار دادهاند . از آنجایی که کاربران مهم بوده ونقش عمده ای در بهینه سازی تکنولوژی دارند عواملی که استفاده از این تکنولوژی را تحت تاثیر قرار می دهند برای محققان از اهمیت خاص بر خوردار است این بدان خاطر است که مبدرت وجود تکنولوژی در کلاس درس تضمین کننده استفاده از آن تکنولوژی است. معلمان علاقه چندانی به ترکیب تکنولوزی در آموزش خود ندارند مگر اینکه آنها قبول کنند که تکنولوژی را احساس می کنند و چه عواملی باعث عدم بکار گیری آن میشود.

پذیرش تکنولوژی:

عموما پذیرفته شده است که معامهن امروزی از تکنولوژی آموزشی بنحو گستردهای بهره برداری می کنند .بنابراین ضعف در بکار گیری یا پذیرش تکنولوژی یک مسئله مهم است .از این نظر لازم است که وازه "پذیرش تکنولوژی"را برای تعیین عوامل اثر گذار براستفاده حقیقی از تکنولوژی آموزشی در محیط کلاس تعریف کنیم.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردارتباط بین ایدئولوژی آموزش و پرورش و پذیرش تکنولوژی در معلمان قبل از خدمت