فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره برهان نظم (طبیعت و حکمت)

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره برهان نظم (طبیعت و حکمت) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره برهان نظم (طبیعت و حکمت)


دانلود مقاله کامل درباره برهان نظم (طبیعت و حکمت)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :14

 

بخشی از متن مقاله

پیش گفتار

فطرتِ خداجویى و خداپرستى، یک جاذبه ى معنوى در نهاد انسان است و کام دل آدمى متأثر از این نیروى مرموز موجود در شعور مخفى اوست. پرتو فروزان این جذبه و کشش درونى و احساس باطنى وابستگى به مبدأ لایزال، سرتاسر حیات آدمى را فراگرفته است. خرد ورزى انسان در باب آفریننده ى هستى و سایر مقولات دینى ریشه در آن جاذبه ى فطرى دارد و انسان مى کوشد: با براهین محکم و استدلال هاى خردپذیر، بنیان و شالوده اى استوار در برابر شبهات، براى باور درونى خود فراهم آورد. راه یابى عقلانى به خداوند از طریق تفکر و تأمل در نظام حاکم بر طبیعت تلاشى است در همین راستا.

این شیوه استدلال در متون دینى و نزد رسولان الاهى از جایگاه و اهمیت خاص برخوردار است. گو اینکه در منظر اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان چنین نبوده و با نشیب و فراز فراوان رو در رو گردیده که ناشى از عوامل متفاوتى است. از جمله مى توان از اختلاف در تعریف اصطلاحات خاص مربوط به این دلیل، نتیجه بخشى و میزان کارآمدى آن یاد کرد.

چهارمین دفتر از مجموعه معارف، به بحث درباره برهان نظم اختصاص یافته است که با عنوان «طبیعت و حکمت» به خوانندگان محترم تقدیم مى گردد. این تحقیق حاصل تلاش فاضل گرانمایه حجت الاسلام و المسلمین جناب آقاى احمد دیلمى است.

پیشینه ى دلیل نظم در غرب و جهان اسلام، مفاهیم و تعاریف مربوط به آن، انواع نظم و ارزش آن ها، نظام مندى طبیعت و مدلول آن و ارزیابى دلیل نظم و پى جویى آن در کتاب و سنت و... از جمله مباحثى است که در این مجموعه مورد توجه قرار گرفته است.

امید است مطالعه ى آن براى مدرسان محترم معارف اسلامى و عموم علاقه مندان و پژوهشگران معارف دینى سودمند افتد.

  پیشینه ى تاریخى برهان نظم

اگرچه در این دوره، از برهان نظم به عنوان دلیل سامان یافته و منقح چیزى به چشم نمى خورد; ولى ارتباط و تناسب نظم حاکم بر طبیعت با منشاء ذى شعور و هدف دار; در لابلاى سخنان تنى چند از حکماى این عصر دیده مى شود; هم چنین در مقابل این تفکر، اندیشه ى عدم اعتقاد به مبدأ، به دلیل وجود بعضى بى نظمى ها و شرور در تفکر یونانى مطرح بوده است که در ذیل به طور اجمال به نمونه هایى از این دو دیدگاه اشاره مى شود:

الف: سقراط

سقراط با اعتقاد به غایت انگارى انسان مدارانه ى هستى، مى گوید:

«خدایان نورى به ما مى دهند که بدون آن ما نمى توانیم ببینیم و عنایت الاهى در نعمت هاى غذایى که به وسیله ى زمین به انسان عطا شده، جلوه گر است; خورشید نه چنان به زمین نزدیک مى شود که انسان را خشک و پژمرده کند یا بسوزاند و نه چنان دور قرار دارد که آدمى نتواند بدان وسیله گرم شود.»(7)

بدین ترتیب حتى اگر به بنیانگذارى «غایت انگارى در بررسى و مطالعه ى جهان» توسط سقراط معتقد نباشیم، ولى این مسئله از مبانى تفکر او در مطالعه ى هستى است و اگرچه سخنان او صریحاً گذار از جهان غایت مند به مبدأ هدف دار را منعکس نمى کند; ولى به وضوح غایت انگارى انسان مدارانه ى هستى; اعم از ساختار وجودى انسان و قانون مندى حاکم بر طبیعت را، محصول طرح و تدبیر خداوند یا خدایان مى داند.

   
ب: افلاطون

افلاطون با قبول نظم در هستى و اعتقاد به این که جهانِ منظم و سازمان یافته، کار و اثر عقل است; اعلام مى دارد که «عقل همه چیز را نظم مى بخشد»، «عقل از همه چیز کهن تر و الاهى تر است» و «عقل است که جهان را به نظم در آورده است.»(8)

عبارات فوق آشکارا غایت مندى عالم را به تصویر مى کشد و تبیین تصادفى عالم را نفى مى کند.

از دیدگاه افلاطون حرکت و تغیّر حاکم بر دنیاى محسوس، فعل صانع الاهى یا «دمیورژ» است; او آنچه را که در بى نظمى و در حرکت نامنظم بود، برگرفت و به نظم درآورد و دنیاى مادى را طبق نمونه ى مجرد مثالى و ایده آل شکل داد و آن را به صورت یک موجود زنده ى داراى نفس و عقل ساخت.(9) با صرف نظر از این که «دمیورژ» آیا واقعاً فقط یک صانع و آرایش گر و نظام بخش جهان هستى است و یا علاوه بر این خالق آن نیز مى باشد؟ و نیز بدون این که به توصیف او و تبیین غرض او از ایجاد و یا نظام بخشى به جهان بپردازیم; اصل غایت مندى عالم و دخالت موجودى عاقل و ذى شعور در کار تدبیر جهان، به عنوان عنصرى مسلم در تفسیر افلاطون از هستى است; اگرچه او بر اساس اعتقاد به عالم مُثُل نظام مندى موجود در عالم طبیعت را منطبق با طرح حاکم بر عالم مُثُل مى داند و ممکن است در نظر او منشاء این نظم صرفاً صانع و ناظم عالم باشد ـ نه خالق آن ـ و هم چنین ممکن است صفات و اغراض او با آنچه که درباره ى خداوند ادیان الاهى گفته مى شود، منطبق نباشد.

ج: ارسطو

ارسطو با این که ماده را ازلى مى داند، ولى چون آن را در حال «شُدن» و «حرکت» مى بیند، معتقد است که این حرکت به ناچار باید به یک محرک غیرمتحرک منتهى شود که مبدأ حرکت است. این موجود، جسمانى و مرکب نیست، لامکان است، جنس ندارد، فاقد عواطف و احساسات است، لایتغیر، کامل و ازلى است و اگرچه آفریننده نیست، ولى محرک عالم است و جهان را چنان مى گرداند که معشوقى عاشق را.

ارسطو بعد از این که چرایى جنبش و حرکت موجود در عالم را استکمال مى داند و در میان علل گوناگونى که حادثه اى را به وجود مى آورند، علت غایى را از همه مهم تر و قطعى تر مى داند. مى گوید: «خدا علت غایى طبیعت است، هم راننده و هم مقصد اشیا است، صورت عالم و مبدأ حیات و مجموع قواى حیاتى آن است، غایت و هدف دائمى و قائم بالذات جهان و نفس نیرودهنده ى کل اشیا است.»(10) بنابراین در دیدگاه ارسطو همه ى اجزاى عالم در قالب و شکل خاصى به دنبال رسیدن به غایت خاص خود هستند و این هدف دارى و غایت انگارى به واسطه ى صورى که اشیا در جریان پیشرفت و تکامل خود مایل به اکتساب آنند نمودار مى شود; به عبارت دیگر صورت متناسب و درخور براى هر ماده غایت و مقصد آن محسوب مى شود، ولى چون هدف اشیاى عالم نیل به صورت محض است; بنابراین وجود یک موجود بالفعل که غایت هر تغیر و حرکتى است; یعنى «محرک نامتحرک» ضرورى است.(11) در نتیجه نظام مندى عالم در جهت وصول به غایتى مشخص، در اندیشه ى ارسطو به وضوح قابل ملاحظه است.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره برهان نظم (طبیعت و حکمت)

پاورپوینت برهان نظم

اختصاصی از فی موو پاورپوینت برهان نظم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت برهان نظم


پاورپوینت برهان نظم

«بدون شک در آسمانها و زمین نشانه هاى فراوانى است براى آنها که اهل ایمانند.و همچنین در آفرینش شما، و جنبندگانى که در سراسر زمین منتشر ساخته، نشانه هایى است براى جمعیتى که اهل یقینند.و نیز در آمد و شد شب و روز و رزقى که خداوند از آسمان نازل کرده، و به وسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات بخشیده، و همچنین در وزش بادها نشانه هاى روشنى است براى جمعیتى که اهل تفکرند.اینها آیات الهى است که ما آن را به حق بر تو تلاوت مى کنیم، اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان مى‏آورند؟!»جاثیه 3-6»

فهرست مطالب

مقدمه
هدف
تعریف برهان نظم
اعتقادات شیعه
برهان درایات وروایات اسلامی
برهان اردیدگاه فیلسوفان
ودانشمندان
علمی یا فلسفی بودن برهان نظم
ویرگیهای برهان نظم
ایرادها واشکلات برهان نظم
برهان نظم ازدیدگاه شهیدمطهری
نتیجه
منابع ماخذ
این فایل در قالب پاورپوینت و قابل ویرایش در 18 اسلاید می باشد.

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت برهان نظم

دانلود مقاله اشکالات وارده بر برهان نظم

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله اشکالات وارده بر برهان نظم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی برهان نظم
خوب ایندفعه می خواهم یکی از عمومی ترین برهان ها را بررسی کنم ! برهانی به نام برهان نظم که به علت ساده بودنش در کنار برهان علیت از جمله برهان هایی است که معمولا باعث معتقد شدن افراد به خدا می شود ! این برهان از قدیم در کتابهای دینی دبستان و راهنمایی و دبیرستان و احتمالا دانشگاه وجود داشته و دارد و احتمالا خواهد داشت ( بستگی به اوضاع سیاسی زمان دارد ) خوب بریم سر تعریف برهان (اول از همه بگویم که این مطلب طولانی است ، لازم نیست که همه آن را یکجا مطالعه کنید ! وقت به اندازه کافی دارید ! در ضمن این مطلب هم با تغیراتی از سایت افشا برداشته شده است)
این برهان میگوید:
در جهان شکل های مختلفی از نظم وجود دارد، و می دانیم که نظم بدون ناظم ممکن نیست، و یک مجموعه ی منظم نمی تواند اتفاقی شکل گرفته باشد، پس جهان ناظمی دارد.
و البته پس از مطرح شدن آن معمولا مطرح کننده ( دبیر دینی و قران) مواردی مثل ساعت و درخت و چشم و .. را مثال می زنند (حالا دبیر یکی از دانش آموزان مذهبی کلاس را صدا می زند و از او می پرسد فلانی این ساعت منظم است یا نه ؟ جواب بله منظم است ! معلم :این ساعت کوچولو که منظم است آیا میتوانیم قبول کنیم که این نظم خود به خودی است و به وجود آورنده ای ندارد ؟ جواب : نه آقا ! نمیشه که بدون پدید آورنده باشد ، معلم : خوب آقای فلانی۲ ایا این جهان منظم است ؟ بله آقا منظم است !!!!! خوب حالا ما چه طوری میتونیم قبول بکنیم که این جهان با عظمتی بسار بسیار بیشتر از یک ساعت سازنده ای نداشته باشد ؟)

 

بررسی برهان :
همین اول ۲ تا ایراد از این برهان بگیرم که معمولا اگه مدرسه رفته باشیم با این نوع شیوه بیان آن آشنا هستیم ۱-این برهان شهودی است ۲- برهانی استقرایی است
برهان شهودی برهانی است که نیاز به شهادت (دیدن یا حس کردن) دارد، شما باید یک اصل را با شهادت قبول کنید، و آن اصل وجود نظم در دنیا است. برهان های شهودی یک درجه پائینتر از برهانهای منطقی (که نیاز به هیچگونه احساس و شهادتی ندارند) به شمار میروند.
استقرا در علم استفاده میشود اما استفاده از آن در فلسفه غلط و باطل است! استقرا یعنی بسط دادن یک مفهوم با نشان دادن وجود آن مفهوم در چند مثال، بعنوان مثال در علوم تجربی اگر کسی استدلال کند که، کلاغ تخم میگذارد، عقاب تخم میگذارد، پس پرندگان تخم میگذارند، میتوان برای چنین استدلالی اعتبار قائل شد اما اگر کسی استدلال کند، علی تهرانی است و پولدار است، رضا تهرانی است و پولدار است، پس هرکس تهرانی است پولدار است، این استدلال غلط خواهد بود! البته فرم منطقی این استدلال استقرائی نیست، اما معمولا خداپرستان غیر حرفه ای، این برهان را بصورت استقرائی بیان میکنند، یعنی مثلا چند چیز منظم نشان میدهند، بعد نتیجه میگیرند تمام دنیا که شامل تمام هستی است نیز منظم است، و این استدلال فاقد اعتبار است.
این برهان همچنین برهانی قیاسی است که در آن دو فرض وجود دارد.
1. هرجموعه منظمی خالقی دارد.
2. دنیا(هستی کائنات و ...) مجموعه منظمی است.
حکم برهان:. دنیا ناظمی دارد و آن ناظم خداست
الگوی این مقایسه و منطق را در اصطلاح منطقی Barbara میخوانند. این الگو از این قرار است:
همه الف ها ب هستند
ج یک الف است
پس ج یک ب است
تا اینجا را خوب بادقت یکبار دیگه بخوانید و بعد به بقیه مطالب توجه کنید
معمولا معتقدان به خدا میگویند کسانی که خدا را قبول ندارند اعتقاد دارند که همه چیز کشکی به وجود آمده است اینگونه استدلال کردن غلط است زیرا :اصولا انتخاب تنها میان خلقت یا تصادف نیست؛ اینگونه نیست که یک چیز یا خلق شده باشد یا تصادفی بوجود آمده باشد و تصادف اصولا در فیزیک غیر کوانتومی بی معنی است و بحث احتمال و تصادف مربوط به جبر و ریاضیات است نه فیزیک. مذهبیون مقدار قابل توجهی از انرژی خود را صرف این میکنند که به شما بگویند دنیا نمیتواند تصادفی بوجود آمده باشد و مثالهای مختلف برای شما میزنند در حالی که فرضشان غلط است و دنیا را نه تصادف به بار آورده است نه خالق. رد وجود خداوند و خالق به معنای تصادفی بوجود آمدن دنیا نیست
چرا این دنیا منظم است؟
شایسته است برای درک بهتر برهان نظم مثالی بیاوریم. ویلیام پالی (1734-1805) در کتاب خود "یزدانشناسی طبیعی" مینویسد:
"فرض کنید پای من هنگام رد شدن از یک سنگلاخ به یک سنگ برخورد کند. من بعد از این تصادف با خود بگویم این سنگ از کجا آمده است؟ احتمالا پاسخ خواهم داد که این سنگ از ابتدا آنجا بوده و درک پوچی این پاسخ شاید زیاد آسان نباشد. اما فرض کنید من از میان یک سنگلاخ رد میشوم و یک ساعت روی زمین پیدا میکنم و به این فکر خواهم کرد که این ساعت از کجا آمده، آیا در آن هنگام نیز اگر من بگویم این ساعت از گذشته و از ابتدا در آنجا بوده، این پاسخ مسخره نخواهد بود؟"
وی از این گفته خود نتیجه میگیرد که بنابر این ساعت چون یک سیستم و مجموعه هدف مند است حتما توسط کسی خلق و تولید شده و کسی بوده که قسمت های مختلف ساعت را کنار هم چیده باشد بنابر این جهان هستی با تمام ویژگیهای پیچیده اش چگونه میتواند سازنده ای نداشته باشد و تصادفی پدید آمده باشد؟!
اگر خوب دقت کنیم وی سنگ را با ساعت مقایسه کرده است و ساعت را مجموعه ای منظم تر از سنگ یافته است، صرف نظر از اینکه این مقایسه کاملا غیر عقلانی است و سنگ اگر دقیق تر بررسی شود میتواند منظم تر و پیچیده تر از ساعت باشد و اصولا مقایسه نظم در دو پدیده با دو ماهیت مختلف چگونه ممکن است؟! دو چیز غیر همجنس را آیا میتوان از لحاظ نظم قیاس کرد؟ آیا میتوان گفت سیب میوه ای منظم تر از گلابی است؟! باید دید که آیا قیاس میان سنگ و ساعت را میتوان به کائنات و هستی نسبت داد؟ فرض کنید قبول کردیم ساعت پدیده ای منظم تر از سنگ است، در این مثال ما سنگ را با ساعت مقایسه کرده ایم و نتیجه (به اشتباه) گرفته ایم که ساعت منظم تر است، اما وقتی میگوییم طبیعت یا کائنات یا هستی مجموعه منظمی است، کائنات را با چه مقایسه کرده ایم که به این نتیجه رسیده باشیم که کائنات مجموعه منظمی است؟!
ما غیر از کائنات دیگر چه چیزی داریم که بخواهیم کائنات را با آن مقایسه کنیم و بگوییم کائنات منظم است!؟ منظم وقتی مطرح میشود که غیر منظمی وجود داشته باشد، کامل در غیاب ناقص بی معنی است! بنابر این برای اینکه بگوییم کائنات و هستی منظم است باید حتما آنرا با چیزی مقایسه کنیم و الا گفتن اینکه بگوییم کائنات منظم است مانند این است که بگوییم کائنات، کائنات است، یعنی در برهان نظم در واقع کائنات و هستی با خودش مقایسه میشود و این غیر منطقی است.
فلسفه دانان اسلامی همچون مطهری نظم را به چند دسته تقسیم میکنند که یکی از آنها نظم غایی است و میگوییند در برهان نظم ما به نظم غایی استناد میکنیم نه به هیچ نظم دیگری، نظم غایی یعنی اینکه یک مجموعه را منظم میدانیم به دلیل اینکه اگر به حالت دیگری بود آنگاه منظم نبود. نظم غایی یعنی اینکه اعضای یک مجموعه طوری دور هم قرار گیرند که به هدف مشخصی برسند و کائنات اینگونه است. مسیحیان در استدلال خود زیاد از این سفسطه ها میکنند، میگویند اگر قطر زمین نصف این میبود که الان است آنگاه شب و روز سریع تر به هم تبدیل میشدند و حیات روی زمین نمیتوانست وجود داشته باشد. اگر خورشید نصف مقداری که الان با زمین فاصله دارد با زمین فاصله میداشت آنگاه همه گیاهان و موجودات روی زمین نابود میشدند پس کائنات منظم است!! اما معلوم نیست چرا خداباوران به میلیاردها سیاره ای که فاصله آنها از خورشید به قدری نیست که گیاهان در آنها برویند اشاره ای نمیکنند، و همانطور که از نظم موجود بر روی زمین نتیجه میگیرند که نیاز به ناظمی دارند، از بینظمی روی آن سیارات و میلیهونها کهکشان و ستاره ای که هر ثانیه نابود میشوند نتیجه نمیکیرند که آن ستاره ها و سیاره ها و کهکشانها ناظمی ندارند!
اشکالی که این مقایسه دارد این است که در واقع این قیاس دارد بین یک واقعیت (کائنات به وضعیت فعلی) و یک تخیل (کائنات به وضعیتی که وجود ندارد) انجام میشود و نتیجه گرفته میشود که کائنات منظم است! مانند اینکه شما ساعت را با یک سیستم تخیلی فرضا به نام X مقایسه کنید و بگویید ساعت منظم است و X نامنظم!! قیاس باید بین دو چیز واقعی و موجود باشد (قیاس بین معیار و یک چیز انجام میشود نه بین یک چیز و یک تخیل) نه بین یک چیز واقعی و یک چیز که وجود ندارد! اما سوال اینجاست که اگر قیاس با چیز تخیلی اشکالی ندارد چرا مذهبیون قیاس را با مجموعه های نامنظم تر انجام میدهند؟ چرا این قیاس را با مجموعه های تخیلی منظم تر انجام نمیدهند و نتیجه نمیگیرند که کائنات غیر منظم است؟! یعنی مثلا چرا میگویند اگر غذا اشتباها بجای وارد شدن به معده به شش وارد شود انسان به سرعت میمیرد، ولی نمیگویند اگر خداوند دندانهای انسان را به گونه ا ی می آفرید که پوسیده نمیشدند، مثلا از جنس پلاتینی که در دندانپزشکی مورد استفاده قرار میگیرد، چه اشکالی پیش می آمد؟ چگونه است که از اولی نتیجه میگیرند خدا انسان را خلق کرده ولی از دومی و تمامی ایرادهایی که بدن انسان میتواند نداشته باشد، نتیجه نمیگیرند که خدا انسان را خلق نکرده؟ یا بعنوان مثال چه اشکالی پیش میامد اگر ویروس SARS در جهان تکامل نمیافت؟! اگر این استدلال را بکنید به شما خواهند گفت که حتما حکمتی در کار است و عقل ما نمیرسد خداوند SARS را برای چه خلق کرده است، انشاء الله علم پیشرفت میکند و میگوید که در خلقت SARS هم حکمتی بوده، عقل ما ناقص است! و اینجاست که کم می آورند و زیر آب عقل و تعقل را میزنند. به این عقل گریزان باید گفت که چطور شما که به وجود نظم میتوانید شهادت دهید، نمیتوانید بر عدم وجود آن شهادت دهید؟ اگر ما نمیتوانیم بفهمیم بینظمی وجود دارد، قطعاً نباید بفهمیم که نظم وجود دارد، بنابر این بیهوده ادعای وجود نظم را نکنید. بنابر این شما هیچوقت نمیتوانید جهان را یک کل منظم فرض کنید مگر اینکه کل نامنظمی را معرفی کنید و آن کل نامنظم نمیتواند تخیلی باشد و باید وجود داشته باشد و این اصولا غیر ممکن است. و در واقع این دنیا هرچه که میبود به نظر ما منظم مینمود
از اینها گذشته اگر به قول مطهری و سایر متفکرین اسلامی، نظم غایی مورد نظر برهان نظم است، باید دید که انتخاب هدف برای مجموعه های مختلف از روی چه اصولی انتخاب میشود؟ چگونه میتواند شناخت که هدف فلان مجموعه چیست؟ اگر شما هدف ساعت را اندازه گیری زمان در نظر بگیرید آنگاه میتوانید مجموعه ساعت را در جهت رسیدن به آن هدف بررسی کنید، اما چرا نباید هدف ساعت را مثلا چرخ کردن گوشت در نظر گرفت؟! همچنین است هدف برای کائنات در نظر گرفتن! طبق کدام هدف کائنات مجموعه هدفمندی است که به سوی هدف خود سیر میکند؟! در مثالهایی مانند آنچه ذکر شد در مورد اطلاعاتی که در مورد کائنات وجود دارد از کجا معلوم است هدف کائنات حفظ و نگهداری زمین است که بعد در نظر بگیریم قطر زمین باید فلان قدر باشد؟! اگر هدف را نابودی زمین فرض کنیم اتفاقا این مجموعه بسیار نامنظم است!
مسئله دیگر این است که اگر با دید مذهبیون (دید توجیهی) که دنیا را منظم میدانند به قضایا نگاه کنیم، آنگاه هیچ چیز نامنظمی در جهان وجود نخواهد داشت، اگر جهان به این دلیل منظم است که به سوی هدفی سیر میکند آنگاه کدام مجموعه را میتوان در نظر گرفت که بسوی هدفی سیر نمیکند؟! اگر شما یک مقدار آهن را در مجاورت آب و اکسیژن قرار دهید مجموعه ای از آب و اکسیژن و آهن پدید بیاورید آیا میتوانید بگویید این مجموعه نامنظم است چون هدف ندارد؟ آیا نمیتوان اهداف متنوعی را برای هر چیز در نظر گرفت؟ آیا نمیتوان گفت که این مجموعه برای نیل به هدف زنگ زدن آفریده شده است و چون به سوی این هدف سیر میکند هدفمند و در نتیجه منظم است؟ طبق برهان نظم باید این مجموعه خالقی داشته باشد و دارد! اما حال فرض کنید مقداری آهن در جایی ریخته شده و به دلیل بارش باران این آهن در مجاورت آب و اکسیژن قرار گرفته و شرایت اکسید شدن و زنگ زدن را پیدا میکند و شروع به زنگ زدن میکند، آیا نمیتوان همچنان این مجموعه را منظم و هدفمند نامید؟ پس باید نتیجه گرفت این مجموعه خالقی دارد(!) و این نتیجه گیری مضحک است. بنابر این طبق همین مثال میتوان دریافت که اگر به مسائل با این دید نگاه کنیم هیچ مجموعه نامنظمی وجود ندارد و برای همه چیزهایی که نامنظم فرض شده اند مانند مثالی که در مورد سنگ زده شد میتوان اهدافی را در نظر گرفت. بنابر این چون برای هر مجموعه ای میتوان اهدافی را در نظر گرفت، و این اهداف ویژگیهای ذاتی مجموعه ها نیستند، بلکه ما آنها را به مجموعه ها نسبت میدهیم، میتوان هر مجموعه ای را منظم و همچنین غیر منظم دانست.
بعنوان مثال مجموعه خودکار را درنظر بگیرید. هدف از قرار گرفتن اجزای مختلف خودکار برای سازنده خودکار "کسب در آمد" است، و اگر سازنده خودکار را به این هدف برساند، آن خودکار مجموعه منظی برای سازنده به شمار میرود. هدف خودکار برای کسی که از آن برای نوشتن استفاده میکند، نوشتن است و اگر خودکار بنویسد برای وی منظم است و اگر جوهرش تمام شده باشد منظم نیست، و برای کسی که خودکار را میخواهد با هدف رفع گرسنگی و سیر شدن استفاده کند و بخورد، خودکار یک مجموعه غیر منظم است. همانگونه که در مثال مشخص است افراد مختلف اهداف مختلف را برای یک مجموعه در نظر میگیرند و گاهی آن مجموعه با توجه به هدف آنها منظم و نامنظم است، حال آیا میتوان گفت چون برای کسی که میخواهد خودکار را بخورد، خودکار نامنظم است، پس خودکار خالقی ندارد!؟
مسئله دیگر این است که اگر انسان موجود پیچیده ایست (که هست) چون انسان میبیند، حرف میزند، میشنود و این کارها نتیجه فعالیت قسمت های بسیار پیچیده و مختلف بدن انسان است و این مجموعه منظم سازنده ای دارد. حال آنکس که این مجموعه بسیار منظم را ساخته خود باید ساختار منظم تری از این مجموعه داشته باشد! خداوندی که خود خالق چنین مجموعه منظمی است و خود کمال همه زیبایی ها خطاب شده است طبق منطق خداپرستان چگونه میتواند خالقی نداشته باشد؟ احتمالا خواهند گفت خدا ماده نیست که بخواهد مجموعه فرض شود، ولی آیا مجموعه ها فقط مادی هستند؟ آیا فکر و ایده سازنده و خالق ندارند؟! چرا دارند! اما خداوند تنها استثنای برهان توخالی و ضعیف ای است که خداپرستان می آورند و این مستثنی بودن هرگز پایه و اساسی ندارد و تنها فرار کردن از اشکال ایندسته برهان ها است، اگر خدا میتواند منظمی بدون سازنده باشد، دنیا نیز میتواند. خداوند نه زاده شده و نه میزاید و خلق نیز نشده است چون خودش گفته لم یلد و لم یولد
آیا هر دو خالق ماهیت برابری دارند؟
در برهان نظم بعد از اینکه منظم بودن دنیا را اثبات (!) میکنند مجموعه های منظم زمینی را با کائنات به عنوان یک مجموعه منظم قیاس میکنند و نتیجه میگیرند مجموعه منظم کائنات نیز همچون سایر مجموعه های زمینی یک خالق دارد؛ وقتی دو چیز باهم مقایسه میشوند باید دید ماهیت این دو چیز چقدر باهم شباهت دارد. هرچه شباهت این دو چیز بیشتر باشد قیاس محکم تر است و هرچه شباهتها کمتر باشد قیاس اشتباه تر و سوفسطایی تر است! باید دید خلقتی که این برهان از آن یاد میکند با خلقتی که ادعا میشود خداوند انجام داده ماهیت مشابهی دارند یا نه؟ حال به مقایسه بین این دو خلقت میپردازیم.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    15صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اشکالات وارده بر برهان نظم

تحقیق در مورد برهان نظم از منظر شهید مطهری

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد برهان نظم از منظر شهید مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد برهان نظم از منظر شهید مطهری


تحقیق در مورد برهان نظم از منظر شهید مطهری

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه26

 

فهرست مطالب

برهان نظم از منظر شهید مطهری: مقدمه: عمومی ترین و ساده ترین طریقت در اثبات وجود خداوند برهانی است که از آن به برهان نظم یا غایت شناختی یاد می کنند. معمول ترین ادله بر وجود خداوند در تمامی ادیان و مذاهب الهی در طول تاریخ همواره برهان نظم بوده است. از این رو چه در تفکر اسلامی و چه در تفکر غربی مناظرات و جدلهای فراوانی حول این برهان شده است. بسیاری بر این اعتقادند که برهان نظم اساسا یک برهان فلسفی نیست بلکه ریشه و پایه ی تجربی دارد. زیرا اساس شکل گیری برهان نظم را روش تمثیل می دانند. از اینرو ادله ی نظم را دارای استحکام کمتری نسبت به سایر براهین خداشناختی می دانند. ویلیام پالی معاون اسقف کارلیسل و فیلسوف برجسته ی قرن هجدهم برهان نظم را در کتاب " الاهیات طبیعی " اینگونه تقریر کرده است: " فرض کنید در حال عبور از صحرایی پای من به سنگی برخورد کند و با این سوال رو برو شوم که چگونه این سنگ در آنجا قرار گرفته است. ممکن است پاسخ دهم که تا آنجا که من می دانم، این سنگ همواره اینجا بوده است. احتمالا اثبات نامعقول بودن این پاسخ چندان آسان نخواهد بود. اما فرض کنید که بر روی زمین ساعتی یافته ام و باید بررسی شود که بودن ساعت در آن مکان چگونه اتفاق افتاده است. بسیار بعید است که پاسخ قبلی به ذهن من خطور کند. یعنی اینکه تا آنجا که می دانم این ساعت همواره اینجا بوده است. اما چرا این جواب نباید آنگونه که برای سنگ مفید بود برای ساعت مفید باشد؟ چرا جواب مذکور آنگونه که در مورد اول قابل قبول بود در مورد دوم پذیرفتنی نیست؟ تنها دلیل آن است که وقتی ساعت را وارسی می کنیم می بینیم اجزای گوناگون آن برای هدفی پرداخته و به یکدیگر مرتبط شده اند. ( چیزی که در مورد سنگ نمی توان کشف نمود. ) مثلا این هدف که اجزای مذکور آنگونه طرح ریزی و به هم پیوند داه شده اند که تولید حرکت کنند و حرکت مذکور چنان تنظیم شده است که زمان را در شبانه روز نشان دهد. یعنی اگر اجزای مختلف به گونه ای متفاوت از آنچه هستند ساخته می شدند، مثلا در اندازه ای متفاوت با آنچه که دارند یا به هر روش یا ترتیب دیگری غیر از وضعیت کنونی تعبیه شده بودند، در این صورت یا اساسا هیچ حرکتی در ساعت به وقوع نمی پیوست و یا هیچ حرکتی که تامین کننده ی کاربرد کنونی آن باشد، واقع نمی شد. " در حقیقت پالی برهان خود را اینگونه مطرح می کند: او می پرسد اگر ساعتی را در بیابان ببینید در مورد آن چه فکری می کنید؟ مسلما هیچوقت فکر شما به این سمت سوق پیدا نمی کند که به طور اتفاقی این ساعت در بیابان و با کمک پدیده های طبیعی ساخته شده است. بلکه تصور می کنید این ساعت با این نظم و هماهنگی بین اعضایش باید صانعی آگاه و مدبر داشته باشد. زیرا عوامل طبیعی دارای خصیصه و ابزار مناسبی برای ایجاد این تدبیر نیستند. مهمترین عاملی که وجود صانع را تایید می کند وجود هدف و غایت به خصوصی ( نمایش زمان ) برای این شئ است که تعیین آن تنها از عهده ی شعوری آگاه بر می آید و امکان شکل گیری تصادفی این ساعت را منتفی می کند. بدین سبب حتی اگر هماهنگی و نظم موجود در شئ تصادفی و وابسته به خصائل ذاتی طبیعت باشد غایتمندی آن تنها می تواند معلول شعوری مدبر باشد. بنابراین هماهنگی ای که غایتمند باشد دلالت بر وجود ناظمی آگاه دارد و این هماهنگی متناسب با نوع و میزان آگاهی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد برهان نظم از منظر شهید مطهری

مقاله برهان وجوب و امکان

اختصاصی از فی موو مقاله برهان وجوب و امکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله برهان وجوب و امکان


مقاله برهان وجوب و امکان

فایل : word

قابل ویرایش

تعداد صفحه : 93

 

 

چکیده

 

در مورد معانی اعتباری نفس الأمری (وجوب ،امکان،امتناع) همیشه ظرف اتصاف جهان خارج است،اگر چه ظرف عروض را عالم اندیشه تشکیل می دهد.

 

ممکن برای موجود شدن هم محتاج به علت ایجادی و هم نیاز به علت ایجابی دارد-ماهیت ممکن به گونه ای است که تا وقتی که از ناحیه علت خود به سر حد وجوب و لزوم نرسد هرگز موجود نخواهد شد و علت نیز در مقام ترجیح وجود معلول ،تا زمانی که ترجیح خود را به سرحد ایجاب و الزام نرساند علت نخواهد بود. یعنی اینکه شیء تا زمانی که به مرحله ی وجوب و ضرورت نرسد،موجود نمی گردد. و مناط نیاز ممکن به علت نه حدوث است و نه چیزی دیگری بلکه امکان است. و اما ضرورت ،ضرورت اقسامی دارد و از میان اقسام ضرورت آنچه در فلسفه اسلامی و در برهان وجوب و امکان اهمیت دارد ضرورت ازلی است.همچنین در مقابل هر یک از معانی امکان سلبی یکی از ضرورتها قرار دارد.

 

معانی مختلف امکان را می توان دردو دسته قرار دارد یک دسته از معانی امکان فقط محدود به ذهن است و آن عبارت است از امکان خاص و امکان عام و دسته ی دیگر هم مربوط به عالم خارج از ذهن است مانند امکان فقری،استقبالی ،امکان وقوعی و امکان استعدادی.

 

برهان وجوب و امکان از براهین مهم و متقن در اثبات وجود خداست که اکثر فلاسفه به آن توجه داشته اند.و هر یک از فلاسفه با توجه به شیوه و مسلکشان ،تقریرهای متفاوت از این برهان دارند.عده ای براساس امکان ماهوی وعده ای دیگر براساس اصالت وجودی ، هریک تقریرهای خاص خود را از این برهان درکتب فلسفی خودشان بیان نموده اند .

 

 



دانلود با لینک مستقیم


مقاله برهان وجوب و امکان