فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد بررسی اهدای اعضا پس از قصاص و حدود

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد بررسی اهدای اعضا پس از قصاص و حدود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بررسی اهدای اعضا پس از قصاص و حدود


تحقیق در مورد بررسی اهدای اعضا پس از قصاص و حدود

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:105

 

  

 فهرست مطالب

 

 

بررسی اهدای اعضا پس از قصاص و حدود

 

پیشینه تاریخى اهدای عضو :

 

بررسی حقوقی اهدای عضو :

 

اهدای عضو پس از قصاص

 

روایت اسحاق بن عمار

 

راههای تصحیح سند

 

وصیت شخص محکوم به قصاص نسبت به اهدای اعضای بدن

 

متن سئوال

 

استفتائات‌ مربوط به‌ فروش‌ یا اهدای‌ اعضای‌ بدن‌ برای‌ پیوند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حتماً در داستان ها و افسانه هاى کهن با موجوداتى خیالى و ساخته و پرداخته تخیلات پیشینیان آشنایید که داراى تنى شبیه به پاره اى از قسمت هاى تن حیوانات مختلف و گاهى به صورت موجودى با سر انسان روى تن حیوان بوده اند و مجسمه ابوالهول در مصر گویاترین نمونه این موجودات است. گذشت زمان و پیشرفت دانش پزشکى و علم بیولوژى در نیمه دوم قرن بیستم, وجود موجودات خیالى در افسانه هاى کهن را به وسیله پیوند اعضا تحقق بخشیده است. موجودات افسانه اى قرن بیستم انسان هایى هستند که زندگى خود را مدیون پیوند اعضایى مى دانند که از بدن شخص زنده یا مرده اى برداشت شده و به جاى اعضایى که به دلیل بیمارى, ناتوان از انجام وظیفه خود بوده اند, جاى گزین شده اند. البته نقل و پیوند اعضاى بدن انسان به اشکال مختلف سابقه اى دیرینه دارد که به هزاران سال قبل باز مى گردد, چنین عملیاتى به صورت ابتدایى در تمدن هاى چینى, هندى, مصرى, بابلى و عصر اسلام وجود داشته است.

 

از زمان هاى بسیار دور, اندیشه جاى گزینى و پیوند عضو از کار افتاده, به وسیله اشیا و اعضاى مصنوعى یا عضو طبیعى سالم انسان هاى تازه گذشته, وجود داشته است و آثار به جاى مانده از آن دوران ها این امر را به اثبات مى رساند. در موزه (لوور) پاریس ظرفى وجود دارد که متعلق به چهار قرن قبل از میلاد مسیح است و معلولى را با یک ساق پاى چوبى نشان مى دهد, و در تابلو نقاشى اى که در موزه (پرادو) مادرید نگه دارى مى شود, صحنه اى از شهر دمشق در قرن سوم پس از میلاد طراحى شده است که پزشکان در حال پیوند پاى یک سیاه پوست مرده به بدن سفید پوستى هستند که با پاى له شده در حال مرگ است. ظاهراً این عمل پیوند موفقیت آمیز بوده و در جهان مسیحیت آن را معجزه سنت کاسمس (saint cosmas) و سنت دامین (saintتDamian) مى نامند. مسلمانان نیز در عصر تیمورى براى اوّلین بار موفق به پیوند دوباره بینى قطع شده شخصى شدند و به دنبال آن جهان غرب جراحى پلاستیک را از مسلمانان فرا گرفت.

 

در قرن شانزدهم میلادى عملیات ساده پیوند پوست انسان صورت گرفت و عملیات پیوند و کشت اعضا به صورت جدید از نیمه دوم قرن حاضر در روز 26 دسامبر 1952 با پیوند کلیه مادرى به فرزندش آغاز شد. البته این براى اوّلین بار در تاریخ پیوند کلیه بود که به جاى برداشت کلیه از تن یک مرده, از تن ژیلبرت رنار مادر ماریوس رنار برداشت شده بود تا براى نجات فرزندش که کلیه خود را بر اثر حادثه از دست داده است, به او پیوند شود. پیوند با موفقیت انجام مى شود و بیمار پس از گذشت دوازده روز از عمل, از جاى خود بر مى خیزد و با شادابى به قدم زدن مى پردازد, لکن به دلیل پنهان ماندن پدیده (پراندن)(1) در 27 ژانویه, در حال تشنج, جان مى سپارد.

 

هفده فرد پیوند شده کلیه نیز که بعد از او کلیه هاى پیوندى دریافت کرده بودند بر اثر پدیده پراندن یکى پس از دیگرى مى میرند, تا این که در 23 دسامبر 1954 پزشکان جراح به بیمارى که کلیه هایش را از دست داده بود, کلیه برادر دو قلویش را که دوقلوى واقعى و از یک تخم به وجود آمده بودند, پیوند مى زنند که در این صورت چون بافت ها و نسوج بیمار با عضو پیوندى بیگانه نبودند, پیوند کلیه با موفقیت روبه رو مى شود. پس از آن نیز چند پیوند کلیه از دوقلوهاى یک تخمى با موفقیت انجام مى شود تا این که در ژانویه 1959 جراحان به پیوند کلیه دوقلوهاى دو تخمى مبادرت نمودند و پس از عمل پیوند براى متوقف ساختن پدیده پراندن, دریافت کننده پیوند را در معرض پرتوگیرى (Telecobalt) قرار دادند که نتایج به دست آمده موفقیت آمیز بود و کلیه پیوندى پرانده نشد.

 

پس از این که از طریق پرتودهى کبالتى گام مهمى در پیشرفت نتیجه هاى مساعد در پیوند حاصل شد, بنیادگذاران علمى شروع به مطالعه پیرامون هم سانى و ناهم سانى گروه هایى نمودند که میان انسان ها وجود دارد و در خلال سال ها براى بیش تر مشکلات پیوند عضو راه حلى یافتند و با محفوظ داشتن عضو پیوندى قبل از پیوند و گروه بندى بافتى بین پیوند دهنده و گیرنده و آماده ساختن گیرنده قبل و پس از پیوند و مبارزه دارویى علیه پدیده پراندن, امروزه پیوند عضو را با رعایت نکات فوق در سطح بالایى از موفقیت انجام مى دهند.

 

پس از پیوند کلیه, براى اوّلین بار در سوم دسامبر 1967 نخستین پیوند قلب انسانى به انسان دیگر توسط دکتر کریستین برنارد انجام مى شود, لکن اوّلین انسان با قلب پیوندى, پس از هجده روز در اثر پیشرفت بیمارى عفونى در مى گذرد. این جراح ناامید نمى شود و بلافاصله دست به کار شده و در دوم ژانویه 1968 براى دومین بار قلب انسانى را به انسان دیگر پیوند مى زند که این پیوند با موفقیت روبه رو مى شود.

 

بدین ترتیب جراح گمنام به خود جرئت داده و قلبى را که در گذشته تجاوزناپذیر بود و مرکز روح حیوانى قلمداد مى شد, تعویض مى نماید و افکار عمومى را که قلب را مظهر زندگى مى دانستند به جوش و خروش مى اندازد و تعریف کنونى دانش پزشکى از مرگ را که مرگ را منتسب به مرگ سلول هاى مراکز عالى مغز مى داند و مغز را برتر از قلب مى داند, به اثبات مى رساند و عملاً نشان مى دهد که قلب, این پاره گوشتِ صنوبرى شکل, که در داخل قفسه سینه قراردارد, تلمبه اى بیش نیست و وظیفه آن پمپاژ خون و رساندن آن به تمام اعضا و قسمت هاى بدن انسان است.

 

متعاقباً عملیات پیوند اعضا به سرعت پیشرفت کرده, علاوه بر پیوند کلیه و قلب, پیوند لوزالمعده, کبد و ریه نیز با موفقیت انجام مى شود تا این که امروزه پیشرفت عملیات پیوند عضو به جایى رسیده است که عمل پیوند مغز استخوان بر روى جنینى که هنوز به دنیا نیامده است, انجام مى گیرد.

پیوند اعضا یکی از موضوعات اساسی مورد مطالعه در حقوق پزشکی است که به واسطه گسترش فن اوری های نوین پزشکی ، منجر به تحولات گسترده ای در دنیای حقوقی و بالاخص حقوق پزشکی گردیده است . جلوه های نخستین این پدیده در گذشته های دور مربوط به پیوند انگشتان قطع شده و در واقع پیوند اعضای جدا شده بدن می باشد که در قالب طب سنتی صورت می گرفت و در این میان ، به صورت علمی و با بهره گیری از ابزارهای نوین پزشکی ، انجام عمل مزبور به سده بیستم بر می گردد که برای نخستین بار با پیوند عروقی تبلور یافت .

 

پیوند اعضا در زمره یکی از جدیدترین شیوه های درمانی است که برای بیماران لاعلاج و درمان ناپذیر بکاربرده می شود ؛ بیمارانی که به واسطه ابتلا به بیماری هایی نظیر نارسایی کلیه ، سیروز کبد و یا آترزی مجاری صفراوی و ...راهی درمانی جز پیوند اعضای سالم دیگری به جای عضو ناسالم خود ندارند . منابع عمده تامین این شیوه نوین پژشکی-درمانی انسان زنده و نیز اجساد انسانی هستند که حسب قابلیت ، کارایی و استفاده اعضای مورد نیاز ، از هر یک از این منابع بهره برداری می شود . با این همه ، امروزه غالب پیوندهای اعضا از افراد مبتلا به مرگ مغزی گرفته می شود که در این وضعیت می توان از پانکراس(لوزالمعده) ، کبد ، قلب ، کلیه ، قرنیه و... آنها استفاده کرد .

 

در پیوند اعضا انجام هرگونه پیوندی ، غیر از افراد متخصص که عمل جراحی و پیوند را انجام می دهند ، اعطا کننده عضو و دریافت کننده آن نیز وجود دارند که در این ارتباط رابطه خاصی میان این دو دسته اخیر حاکم است . برای تعیین دامنه و گستره ارتباطی دهنده عضو پیوندی و گیرنده آن که اعضای اصلی تحقق فرایند پیوند اعضا را تشکیل می دهند ، ما وارد دنیای حقوق می گردیم و رابطه مزبور متصف به وصف حقوقی می گردد . به دیگر بیان ، در انجام عمل پیوند میان دو شخص رابطه ای حقوقی محقق می گردد که به لحاظ محوریت پزشکی، در وادی حقوق پزشکی متبلور می گردد .

با این وصف ، مشخص کردن وضعیت حقوقی انجام پیوند اعضا ، جایگاه حقوقی دریافت کننده ، گروه پیونددهنده و اهدا کننده به مثابه شخص ثالث ، وظایف گروه پیوند دهنده، میزان کیفیت عمل مزبور ، شرایط لازمه برای تجویز پیوند عضو ، ضرورت یا عدم ضرورت اخذ رضایت از اهداکننده و دریافت کننده ، رعایت نظامات دولتی مقرر و مسائلی از این قبیل در خصوص پیوند اعضا در زمره موضوعات مورد مطالعه حقوق پزشکی بوده و افزون بر توجیه ضرورت مداخله حقوق پزشکی به طور ویژه مورد مطالعه و امعان نظر قرار می گیرد .

پیوند اعضا ، از مباحث جدید فقهی مرتبط با علم پزشکی . با وجود این که در گزارشهای تاریخی و روایات اسلامی و نیز در تاریخ پزشکی نمونه هایی از پیوند اعضا ذکر شده است ، از جمله پیوند پوست و قرار دادن دندان حیوان بر جای دندان جدا شدة انسان ، و نیز تزریق خون ــ که از مصادیق پیوند عضو به شمار آمده است ــ ( رجوع کنید به خون * )، اما با گستردگی امروزی آن ، امری نوپیدا و از ثمرات پیشرفت علم پزشکی به شمار می آید (لاریجانی ، ص 16، 20ـ21؛ شمسا، ص 369؛ حرّ عاملی ، ج 3، ص 302).

 

پیوند اعضا، لوازم و پیامدهای آن در مباحث فقهی از جنبه های گوناگون مطرح شده و فصلی خاص به آن اختصاص یافته که از سه جهت قابل طرح و بررسی است : حکم شرعی آن با توجه به راههای تأمین عضو پیوندی ، حکم روابط مالی میان دهندة عضو و گیرندة آن اعم از این که دیه یا دادوستد به شمار آید، و حکم طهارت و نجاست و مردار بودن عضو پیوندی . البته پیوند اعضا، در این بحث ، منحصر به قسمتهایی از بدن مانند دست و پا و قلب و کلیه نیست بلکه حتی تکّه ای گوشت و پوست و نیز موادی چون مغز استخوان و خون را نیز شامل می شود (زُحَیلی ، ج 9، ص 521).

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بررسی اهدای اعضا پس از قصاص و حدود

تحقیق در مورد مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی 4-5 ساله در مهد کودک منطقه 11 تهران

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی 4-5 ساله در مهد کودک منطقه 11 تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی 4-5 ساله در مهد کودک منطقه 11 تهران


تحقیق در مورد مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی 4-5 ساله در مهد کودک منطقه 11 تهران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه87

 

فهرست مطالب

 

چکیده                                      1

فصل اول : کلیات تحقیق                          2

مقدمه                                      3

بیان مساله                                     4

اهداف تحقیق                                         5

فصل دوم : ادبیات و پیشینه تحقیق                    7

فرضیه تحقیق                                    8

مقدمه فصل دوم                              9

علل بروز و ریشه ها اضطراب                          11 

آثار علایم و اضطراب                             13

علایم جسمانی                                14

علایم روانی                                     16

انواع اضطراب                                   18                نقش اضطراب                                20

ترس و اضطراب                               22

رابطه اضطراب با جنس                        23

دیدگاهای نظری درباره اضطراب                    25

دیدگاه رفتار گرایی                             27

اختلالهای اضطراب تعصمیم یافته و هراس       28

تعریف اضطراب جنبه های وجلوهای مختلف آن                 33

شیوه های بیان اضطراب                           38

انواع اضطراب                                   39

بحرانهای اضطرابی حاد                           41

واکنشهای اضطراب موقت                           44

اضطراب در سطح رفتار                        45

اضطراب فزون کنشی ، اختلال توجه                      46

اضطراب و اختلالهای حرکتی                        47

نشانه های اضطراب در سطح بدنی                   48                                  دستگاه روانی                                  52

رشد روانی جنسی                             54

نوفرویدیها                                     57

کارل یونگ و روان شناسی تحلیلی                      60

کارن هارنی                                     62

هری استاک سالیوان                              63

اریک فرام                                      64

هینزهارتمن                                     65

مارگارت ماهلر                              66

فصل سوم : روش تحقیق                        69

حجم نمونه                                      70

ابزار تحقیق                                        71

بیان مساله                                     72

روش آماری                                      73

فصل چهارم : یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها                75

مقدمه                                      76

جدول 2-4 فراوانی مشاهده شده                    77

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری                    78

بحث و نتیجه گیری                               79

پیشنهادات                                      81

محدودیت ها                                     82

منابع و ماخذ                                        83

 

چکیده

هدف از تحقیق حاضر مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدو د 5-4 ساله منطقه 11 شهر تهران است .که در فرضیه عنوان شده بررسی و مقلسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی است که جامعه است که جامعه آماری کود کان که در حدود سنی 5-4 ساله در مهد کودک منطقه 11 هستند که جمعاً 1000 نفر هستند که 1400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که روش نمونه گیری به صورت طبقه ای بوده است و روش تحقیق استفاده شده  از طریق علی و مقایسه ای بوده است .که بعد از اجرای آزمون اضطراب بر روی کودکان وبه دست آوردن نمرات خام آنها از طریق روش x2و مقایسه اضطراب در دو گروه دارای شب ادراری و کودکان عاری بوده است و سطح معنی داری آن برابر 5% pjبوده است

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

«کلیات تحقیق»

 

 

 

 

 

مقدمه

اضطراب همان آگاهی نسبت به کشمکشهای حل و فصل نشده میان عوامل ساختاری شخصیت است برای نمونه ،کشمک

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی 4-5 ساله در مهد کودک منطقه 11 تهران

آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

اختصاصی از فی موو آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مقدمه
مفهوم آزادی فردی
آزادی انسان از دیدگاه اسلام
آزادی فردی در حکومت اسلامی
آزادی اعمال و رفتار اجتماعی انسان
همانگونه که در مقدمه یادآور شدیم ، در مفهوم حقوقی و سیاسی ، آزادی فردی یعنی داشتن حق و اختیار و مستقل ومختاربودن شخص در گزینش اعمال و رفتار خود می باشد آزادی سیاسی دراین معنی بطور ساده عبارت است از قلمروئی که در داخل آن ، شخص می تواند کاری را که می خواهد انجام دهد و دیگران نتوانند مانع کار او شوند1. و محدوده اعمال این حق نیز تا جائی است که به آزادی دیگران صدمه نزند .
در قدیم ترین اعلامیه منسجم حقوق بشر یعنی اعلامیه حقوق بشر و شهروند 26 اوت 1789 فرانسه آمده است که : « آزادی ، عبارت از قدرت انجام هرگونه عملی است که به دیگری صدمه نزند ، لذا محدوده اعمال حقوق طبیعی هرانسان فقط تا آنجاست که استفاده از همین حقوق طبیعی را برای سایر اعضای جامعه تضمین کند این محدودیتها فقط به وسیله قانون معین می شوند ».1
18 صفحه
word

دانلود با لینک مستقیم


آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

جزوه حدود قاعده درء

اختصاصی از فی موو جزوه حدود قاعده درء دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جزوه حدود قاعده درء


جزوه حدود قاعده درء

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:161

 

  

 فهرست مطالب

 

فصل اول:مفهوم قاعده و نسبت آن با مفاهیم نزدیک

گفتاراول:مفهوم قاعده فقهی

1: قواعد

2: فقه

3: مفهوم قواعد فقه:

2- نسبت قواعد فقه با مفاهیم نزدیک

2-1: ضابطه‌ فقهی

2-2: قاعده‌ اصولی :

2-3: مسأله‌ فقهی :

2-4: نظریه‌ فقهی :

5-2: قاعده‌ حقوقی

3- ثمره‌ بحث

فصل دوم:تبیین مفردات وضابطه وقلمروقاعده درء

گفتار اول : واژه شناسی

2-2-1: مفهوم عام حد

2-2-2: مفهوم خاص حد :

ب/مغایرت مفهوم حدباتعزیر:

3: مفهوم شبهه

3-1: معنا شناسی شبهه در لغت

3-1-1: مفهوم یقین

3-1-2: مفهوم ظن

3-1-4:مفهوم وهم

3-1-3:مفهوم شک

 3-1-5: مفهوم جهل

3-1-6: مفهوم اشتباه

3-2: معنا شناسی شبهه در محاورات قرآنی

پ/ دیدگاه صاحب تحریر الوسیله

ث/ دیدگاه شهید اول

ت/ دیدگاه صاحب ریاض

ح / دیدگاه اهل سنت

گفتاردوم:ضابطه شبهه وقلمرو قاعده درء

1- ضابطه شبهه

1-1: گمان( ظن )مرتکب به جایز بودن عمل

1-2: توهم مرتکب به جایز بودن عمل

1-3: یقین مرتکب به جایز بودن عمل

1-4: ظن معتبر مرتکب به جایز بودن عمل

1-5: ارزیابی و تعیین ضابطه معتبر شبهه

2 :دلالت قاعده درء بردارنده شبهه

2-1: شبهه نزد متهم

2-2: شبهه نزد دادرس

2-3: شبهه نزد قاضی یا متهم

2-4: شبهه نزد قاضی و متهم

2-5:نقدوبررسی دیدگاههای تعیین صاحب شبهه

3: قلمروشبهه قاعده ‌درء

 

 

 

درء؛درحقوق کیفری ماهوی با دقتی بایسته مطالب را ارائه نماییم

فصل اول:مفهوم قاعده و نسبت آن با مفاهیم نزدیک

مباحث این فصل را اختصاص به مفهوم قاعده‌ فقهی قرار می‌دهیم تا با برشمردن تمایزات و تشابهات آن با مفاهیم نزدیک و نیز تحلیل مفهوم قاعده‌ فقهی بدین سوال که آیا چنین روایاتی توان ایجاد قاعده‌ی فقهی را دارند؟ پاسخگو باشیم.

گفتاراول:مفهوم قاعده فقهی

قواعد فقه مرکب اضافی است. برای فهم چنین عباراتی محققان بدواً دست به تجزیه آن می‌زنندو بعد از فهم لغوی و اصطلاحی هر یک و احاطه بر ریشه‌ هر کدام ؛ مجموع عبارت را باز تعریف می نمایند ما نیز برای فهم بهتر بدواً واژه‌های قواعد و فقه را مستقلاً بررسی می‌کنیم .

1: قواعد

قواعد جمع قاعده می باشد که در لغت به معنای پایه و اساس است[1] در قرآن کریم نیز معنای پایه واساس از عبارت « القواعد » قابل استنتاج می باشد جایی که خداوند می فرماید « و إذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت »[2] این کلمه از حیث لغت برای چیزی وضع شده که پایه واساس برای چیز دیگر است خواه مادی باشد ، خواه معنوی.[3]

و در اصطلاح علمای لغت بر معانیی اطلاق می‌شود که مترادف با اصل ، قانون ، مسأله ، ضابطه و مقصد می‌باشد.[4] چنانکه برخی لغویان و دایره المعارف نویسان ، بی‌توجه به کاربرد اصطلاح « قاعده»در علمی ویژه آن را چنین معنی کرده‌اند :« القاعده = الضابط أوالامر الکلی ینطبق علی جزئیات[5] ».اماباید اذعان داشت که در معنی کلمه‌ « قاعده » هنگامی که در علم خاصی استعمال می شود مفهوم پایه و اساس بودن به ذهن متبادر نمی‌شود بلکه معنی کلی یا غالبی بودن جلوه‌گر می‌گردد چرا که اگر شرط باشد که قاعده برای علم بعنوان پایه و اساس باشد اقتضایش این خواهد بود که با انتفاع قاعده به علم نیز منتفی شود حال آنکه اگر یک قاعده از قواعد فقه یا نحو یا رجال و...منتفی شود علم منتفی یا محدود نمی‌شود.[6]پس قاعده در اصطلاح یعنی امر (‌ حکمی ) کلی که بر همه‌ مصادیق خود منطبق گردد.[7]

2: فقه

فقه مصدر مجرد است مصدر مزید فیه آن « تفقه » می‌باشد[8]ودر لغت به معنای فهم و فهم دقیق و نافذ است که به کنه و غایت سخنها و گفتار وکردار پی برد.[9]و در اصطلاح عبارت است از علم به احکام شرعی فرعی مستنبط از ادله‌ تفصیلی.احکام شرعی که در تبیین مفهوم اصطلاحی فقه آمده است شامل احکام تکلیفی و وضعی و همچنین شامل احکام واقعی و ظاهری است.گاهی به خوداحکام شرعی اطلاق فقه می شود و به عبارتی به همه مسائل شرعی از طهارت تادیات فقه می‌گویند.[10]

قید فرعیه نمایانگر این است که علم فقه علم به احکام شرعی عملی است در برابر اصول عقاید و علم فقه ازروی ادله تفصیلی که اعم ازادله‌اجتهادی(کتاب ،سنت،اجماع،عقل)وادله‌فقاهتی(استصحاب،تخییر،برائت ،احتیاط)است حاصل می شود.[11]

3: مفهوم قواعد فقه:

در تبیین مفهوم قاعده‌ فقهی اندیشمندان اسلامی با عبارات متفاوت و مفهوم تا حدی یکسان ابراز عقیده کرده‌اند ؛ برخی معتقدند به قاعده‌ای اطلاق می شود که از ادله‌ی شرعیه استخراج و استنباط گردیده و بر مصادیق‌اش که مجموعه‌ای از احکام فقهی است منطبق می‌گردد، همچون انطباق کلی طبیعی[12] بر افراد مصادیق خود. عدده ای نیز می‌گویند، قاعده فقهی فرمول بسیار کلی است که منشاء استنباط احکام محدودتر واقع می‌شود و اختصاص به یک مورد خاص ندارد بلکه مبنای احکام مختلف و متعدد قرار می‌گیرد.[13]گروهی نیز قواعد فقهی را قواعدی می‌دانند که در طریق استفاده‌ی احکام قرار می‌گیرند به طریق انطباق و تطبیق .[14]

در جمع نظرات ابرازی درتعریف قاعده‌ فقهی می‌توان چنین گفت « قضیه‌ای است که دربر دارنده‌ی حکمی کلی بوده و منشاءآن ادله‌ی تفصیلی است که صحت و سقم احکام محدود را با آن تطبیق می‌دهند.»

 لذا می‌توان بدین نتیجه رسید که قاعده‌ی فقهی از جهت محتوا با قواعد سایر علوم فرق می‌کند نه از جهت تعریف و مفهوم چراکه قاعده‌ی فقهی دربرگیرنده‌ احکام شرعی است

2- نسبت قواعد فقه با مفاهیم نزدیک

در متون فقه عبارات واصطلاحاتی وجود دارد که بسی نزدیک و شبیه به قواعد فقهی هستند و همین مماثلت ظاهری گاهی چنان است که دانشمندان مسائل فقهی نیز در تفکیک و تمییز آنها دچار شک و تردید می شوند بر همین اساس ادامه بحث را به واکاویدن در معیار تمییز آنها با قاعده‌ فقهی می‌پردازیم تا بهتر بتوانیم بر مفاد و دلالت قواعد فقهی احاطه داشته باشیم .

 

دانلود با لینک مستقیم


جزوه حدود قاعده درء

دانلود مقاله مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی 20 تا 30 ساله شهرستان تهران با آزمون

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی 20 تا 30 ساله شهرستان تهران با آزمون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده تحقیق:

 

در این تحقیق به بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI پرداخته شد و پس از اینکه دو گروه 85 نفری نمونه های تحقیق، زنان سردمزاج و زنان عادی گزینش شدند آزمون MMPI مورد اندازه گیری قرارگرفت. در نهایت پس از محاسبه شاخص های آماری، توجه به فرآیند آزمون فرضیه مشخص گردید که همه فرضیه های تحقیق رد شد. سه فرضیه مبنی بر اینکه تفاوت معنی دار بین زنان سرد مزاج و عادی در هیستیریک واضطراب بین زنان سرد مزاج وعادی در هیپوکندری وافسردگی وهمچنین بین مانیا وپارانویید تفاوت معنی دار وجود دارد یا خیر .در نتیجه این سه فر ضیه هم براساس نتایج آزمون رد شد پیشنهاد می شود با گسترده تر کردن دامنه جامعه ی تحقیق بتوان به نتایج بهتری اعم از تفاوت دار شدن فرضیه های این تحقیق شویم.

 

فهرست مطالب

 

فصل اول
1-1:مقدمه
1-2: بیان مساله...................................................................
1-3: موضوع پژوهش
1-4: هدف پژوهش
1-5:فایده واهمیت پژوهش
1-6: فرضیه های پژوهش
1-7:تعریف عملیاتی متغیرها
فصل دوم:
پیشینه پژوهش
الف:مبانی نظری
ب:تحقیقات انجام شده

 

فصل سوم:
3-1: مقدمه
3-2:جامع آماری
3-3: نمونه و روش نمونه گیری
3-4:ابزار اندازه گیری
3-5:روش آماری

 


فصل چهارم:
تحلیل داده ها
فصل پنجم:
5-1: بحث و نتیجه گیری
5-2:محدودیت های تحقیق
5-3:پیشنهادات تحقیق
5-4: چکیده تحقیق

 

منابع:
پیوست:
آزمون شخصیتی چندوجهی مینه سوتا(MMPI)

 

 

 


فصل اول

 

1-1:مقدمه
1-2 بیان مساله
1-3:موضوع پژوهش

 

1-4:هدف پژوهش

 

1-5:فاید و اهمیت پژوهش

 

1-6:فرضیه های پژوهش

 

1-7:تعریف عملیاتی متغیرها
موضوع : مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی 30-20 ساله شهرستان تهران
1-1:مقدمه
بی تردید میتوان گفت یکی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانکه با اندکی توجه در صحبت های روزمره متوجه فراوانی کاربرد این مفهوم می شویم. کاربردهایی که براساس معانی وتعابیر مختلف قرار دارند گاه دلالت بر صفات و ویژگی های بارز افراد اعم از مثبت معمولی و منفی می نمانید و گاه نشاندهنده مقام و مهارت های اجتماعی هستند.
کاربرد دیگر واژه شخصیت زمانی است که توانش های فرد برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران مورد نظر است.موارد ذکر شده غالبا قضاوت های سطحی و محدود در مورد افراد را بدنبال دارند.اما نظر خبرگان این زمینه یعنی روان شناسان چیز دیگریست.
در تعاریفی که از شخصیت شده تنوع و اختلاف بسیاری به چشم می خورد که ناشی از نظریه های گوناگونی است که نظریه پردازان درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر121ص1373)
ابتدا باید گفت تمام افراد صرفنظر از خصوصیات مطلوب و نامطلوبشان دارای شخصیت هستند. آنچه موجب تمایز آنها میشود چگونگی ومنحصر بفرد بودن شخصیتهاست. این تفاوت ها را با ابزارهای گوناگونی که در خود بحث خواهیم نمود میتوان شناسایی کرد.
شخصیت یک مفهوم انتزاعی است که معرف ترکیبی از اعمال افکار، هیجانات، و انگیزش های فرد به گونه ای بی همتاست و هیچ دو فردی دارای شخصیت یکسانی نیستند. هر چند که شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراکی نیز می باشند شخصیت یک فرد نسبتا ثابت باقی می ماند اما دو عامل رشد و تجربه می توانند آن را تغییر دهند.
شخصیت، مفهومی است که به ویژگی های مشخص و ملموس و واکنش های فرد در موقعیت های مختلف اطلاق می شود. واژه شخصیت ترجمه کلمه پرسونالیتی است که خود از پرسونا ی لاتینی به معنای ماسک اقتباس شده است نقابی که بازیگران تئاتر به فراخود نقش خود بر چهره می زده اند و بتدریج به خصوصیات اخلاقی و روانی افراد اطلاق شده است. در حالی که امروزه روانشناسان این مفهوم را به عنوان صفات معتبر و پایدار افراد آدمی به کار می برند.
منظور از شخصیت مجموع کیفیت های موروثی و اکتسابی است که خصوصیت فرد بوده و او را منحصر بفرد می‌کند. کیفیت های موروثی یا ذاتی تغییر ناپذیرند و فاقد جنبه اخلاقی بوده و مزاج نامیده می شوند در حالی که کیفیت های اکتسابی که منش می نامیم حاصل تجربیات فرد می بانشد و تاحدی تغییر پذیرند و تفاوت های این حوزه است که مشکلات اخلاقی را پدید می آورد و بیانگر مرحله ای است که فرد در هنر زیستن بدان رسیده است.
آلپورت که از او به نام بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت نام می برند معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می‌کند.
گیلفورد، چنین اظهار می دارد که شخصیت الگوی منحصر بفرد صفات شخصیتی است. بالاخره کتل معتقد است که شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می‌کند. در مجموع باید گفت این سه به ترکیبی از اعمال ،افکار هیجانات وانگیزش های مشخص که در تعامل او با دیگران نمایان می شود توجه داشته اند.
در این باب هنری مورد نظری متفاوت ارائه داده است و به جای اینکه مانند آلپورت و آیزنک به صنعت و تیپ توجه نماید موضوع نیازهای را مطرح نموده و معتقد است آچه موجب شخصیت وپدیداری آن میشود انگیزه ها هستند که این انگیزه ها را می توانیم در باب نیازها بررسی کنیم.شخصیت یک سازه است که نمی توانیم آن را ببینم یا تعریف شخصی برایش ارائه دهیم اما با شناسایی عناصری که به میزان و کیفیت متفاوت آن را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب تغییر و دگرگونی و رشد آن می گردند می توانیم به سنجش این سازه بپردازیم. برای این کار از روش های مختلفی چون تست های فرافکن و روان تحلیلی و‌آزمون های صفات شخصیت و آزمون های عینی استفاده می شود. معروف ترین آزمون فرافکن در جهان تست رور شاخ می‌باشد که تاکنون بش از هزار اثر تحقیقی در مورد آن در دنیا انتشار یافته است.
این ابزارها در طی فرآیند شناخت شخصیت افراد و تفاوت های فردی همچنین میتوانند نشان دهنده موارد اختلال ونابهنجاری نیز باشند. زیرا در بعد شخصیت نیز چون دیگر ابعاد وجودی انسان گاه شاهد نابهنجاری ها واختلالاتی هستیم.
وقتی صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه بوده واختلال کارکردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی بوجود می آورند تشخیص اختلال شخصیت گذارده می شود (سیاسی ،1371،ص 141)
بحث سبب شناسی و درمان و طبقه بندی اختلالات شخصیت در دیدگاههای مختلف تعابیر متفاوتی را داراست که در این مختصر نمی گنجد.
یکی از اساسی ترین مباحث روان شناسی نظریه های شخصیت است. تا نتوانیم یکی الگویی برای انسان ارائه دهیم نمیتوانیم روی آن کار کنیم. شخصیت یک سازه است که میتوان آن را در بطن نظریه های دیگر نگاه کرد و به همین دلیل براساس رویکردهای مختلف تعاریف متفاوتی هم برای آن ذکر کرده اند.
در اینجا تنها از نظریاتی چند از جمله فروید می گوئیم که شاید اولین واستوارترین ونافذترین تئوری منش را به منزله یک سیستم کوشش ها که ماخذ رفتار است پایه گذاری کرد.
دیدگاه روان کاوی بنا به شرایط خاص آن زمان که دوران اتمیزم یا تجربه گرایی بود شخصیت را به شکل تفکیک شده وعناصر متشکله مورد بررسی قرار داده است. فروید ابتدا شخصیت را متشکل از سه جزءخود آگاه، نیمه خود آگاه وناخودآگاه دانسته و سپس تجدید نظر نموده و آن را شامل سه ساخت بنیادی به نام های نهاد ، خود و فراخود عنوان کرد. هر یک از این بخش ها وظیفه خاصی را به عهده دارد. اما تاثیر متقابل آنها در یکدیگر مهمترین عامل در تعادل شخصیت است وتعامل و تعارض پویای این سه ساخت تعیین کننده رفتار است(قرچه داغی، 1372،ص 98)
مروری گذرا نیز به دیدگاه رفتار گرایی داریم: الگویی که رفتارگرایان بر آن اساس شخصیت را توجیه می کنند همان الگوی یادگیری محرک-پاسخ و الگوی محرک-ارگانیزم-پاسخ است. در الگوی اول شخصیت فرد را صرفا ذاییده نوع پاسخ هایی می دانند که فرد در قبال محرک های مختلف محیطی از خود نشان می‌دهد. در الگوی دوم نوع تعبیر و تفسیر و برداشت فرد از محرک ها عامل مهمی در تعیین نوع پاسخ ها و چگونگی رفتار و شخصیت او به شمار می آید. در قالب نظریه رفتاری محرک ها وعوامل محیطی نقش قاطع و تعیین کننده ای در تغییر و تکوین شخصیت دارند و شخصیت افراد تابع محیطی قرار می گیرد که در آن رشد می یابند.
جدای از تعاریفی که برای شخصیت ارائه شده در پاره ای دیدگاههای به طبقه بندی هایی نیز بر می خوریم که در اینجا برای رعایت ایجاز تنها به نمونه هایی بسیار اندک بسنده می کنیم. این تقسیم بندی ها گاه دارای پیشینه تاریخی کهنه هستند. از این جمله تقسیم بندی بقراط است که همان چهار مزاج معروف دموی،صفراوی، سوداوی و بلغمی می‌باشد. پس از وی جالینوس نیز بر همین پایه به نتایجی رسید. پس از بقراط معروف ترین طبقه بندی ها از آن کرچمر وشلدن می‌باشد. این تحقیقات همه مبتنی بر مشاهده تفاوت های فردی در ساختار بدنی وتلاش برای ارتباط دادن این تفاوت ها با شخصیت است. رویکرد دیگر مشاهده خصایص شخصیتی افرادد مختلف و تلاش برای طبقه بندی آنها بر اساس سنخیتشان بدون توجه به خصوصیات بدنی آنهاست. تقسیم بندی یونگ که مبتنی بر تیپ درونگرا و برونگرا است و تقسیم بندی آیزنگ که شخصیت فرد را در دو بعد درونگرایی-برونگرایی واستواری- نااستواری هیجانی تحلیل می‌کند از این دست می باشند.فروم،شخصیت را متشکل از دو عنصر مزاج و منش می داند و چنین عنوان می‌کند که قضاوت ارزشی در مورد مزاج ها تابعی است از متغیر سلیقه در حالی که منش ها جنبه اخلاقی دارند و چنانچه معتقد به نسبی گرایی باشیم خواهیم دید که تفاوت های منشی نیز مربوط به سلیقه اند و تفکیک میان این دو از اهمیت خاصی برخوردار است. فروم سنج های شخصیتی فوق را که هر یک دارای ویژگی های خاصی هستند مطرح می‌کند: تیپ پذیرا تیپ استثمارکننده،تیپ بازاری، تیپ احتکاری، تیپ مولد، و تیپ ناشیستیک. او معتقد است که شکل های مختلفی از این سنخ ها را ممکن است افراد داشته باشند اما یک تیپ بیشتر عمل می‌کند وآن شکل شخصیتی را می سازد. گوناگونی شکل های شخصیتی معلول عوامل چندی است این عوامل موجب دگرگونی و رشد شخصیت می شوند.
آدمی، تکامل و رشد خود را به صورت تغییرات محسوس یا نامحسوس نشان می‌دهد. انسان ها در اثر گذشت زمان و تبدیل موقعیت ها تغییر می کنند. دگرگونی هایی را که در اثر مرور زمان به وقوع می پیوندد به رشد نسبت می دهیم اما تغییراتی که در اثر موقعیت های گوناگون در انسان به وجود می آید نشان دهنده انعطاف پذیری شخصیت می‌باشد و سازگاری نام دارد(قرچه داغی، 1372،ص99)
رشد در اثر دگرگونی و شدن حادث می گردد و ما آنگاه می توانیم صحبت از رشد شخصیت نمائیم که به تغییر وانعطاف پذیری آن قائل باشیم. پس ابتدا می پردازیم به مسا له ثبات در برابر انعطاف پذیری.دو دسته اعتقاد هست که یکی ثبات شخصیت را مطرح می‌کند و معتقد است شخصیت فرد از همان کودکی شکل می گیرد مانند نظریات فروید. اما گروه دیگری هستند که انعطاف پذیری را قبول دارند و می گویند شخصیت ثبات ندارد مثل اریکسون که قائل به رشد در طول زندگی است.
رشد شخصیت از نظر بسیاری از دانشمندان متفاوت است.مثلا از دیدگاه فروید شخصیت به وسیله رویدادهای گذشته زندگی تعیین می شود واما یونگ اعتقاد د ارد که رویدادهای گذشته در تاریخچه نژادی و نوعی فرد و در زندگی او موثر بوده و به شخصیتش شکل می بخشد و نه تنها شخصیت انسان را محصول گذشته می داند بلکه آینده را با تمام اهداف و آرزوهایش در آن موثر می داند و به نظر او انسان همیشه در حال رشد بوده وکوشش وی جهت رسیدن به چیزی در آینده است(پارسا ،1385،ص107)
در مبحث عوامل بر شخصیت باز شاهد همان بحث قدیمی وراثت و محیط هستیم. از یک طرف وراثت گرایان هستند که می گویند نود درصد رفتارهای مان منتج از ژن های ماست که منظور اطلاعاتی است که از طریق DNA انتقال پیدا می‌کند یعنی سلول های متفاوت جنسی و در انتها ساخت یک انسان جدید و نمودار شدن یک صفات مشخص. از طرف دیگر محیط گرایان هستند و رفتارگرایان مانند واتسون که معتقدند هر چه هست محیط است و این ذهن لوح سفیدی است که به مرور به واسطه تاثیرات محیطی نقوشی روی آن بسته می شود. گفتنی است این گروه اختلالات شخصیتی را نیز نتیجه عوامل نامساعد محیطی و نابهنجاری های جامعه می دانند. این دو دیدگاه افراط و تفریط دارند ودیدگاه درست تر این است که تعامل بین این دو موجب می شود یک سری صفات از راه وراثت منتقل شوند و در اثر میان کنش با محیط شخصیت ساخته شود. از میان معتقدان به تعامل محیط و وراثت ریموند. بی .کتل را می توان نام برد.
شخصیت سازه ای است که با بالا رفتن سن آدمی پیچیدگی بیشتری می یابد به طوری که هر چه زمان می گذرد رفتارها و واکنش های کلی کودک شکلی اختصاصی تر به خود می گیرند و نهایتا شخصیت سازمانی پویا و پایدار می شود که حاکم بر رفتار فرد است و به نسبت انسجام و وحدت درونی خود در موقعیت های مختلف واکنش های مقتضی از خود نشان می‌دهد(شفیع آبادی، 1373،ص115)
در این فرآیند رشد و تحول عوامل بسیاری دخلیند که در بحث وراثت می توان مفاهیمی چون:هوش ،استعداد،یادگیری ،حافظه ،خلاقیت ،انگیزش پذیری و… را مطرح نمود.همچین نحوه عملکرد غدد درون ریز از اهمیت بالایی برخوردار است. در مجموعه عوامل محیطی، ابتدا محیط قبل از تولد را داریم که تحت تاثیر عواملی چون رحم مادر، تغذیه و بهداشت تن و روان مادر قرار دارد. سپس به محیط بعد از تولد می رسیم که عناصری چون: والدین، خانواده، تغذیه، مدرسه، فرهنگ و وضعیت اقتصادی اجتماعی را در بر می گیرد.
وقتی عوامل موثر بر شخصیت را در بعد محیط بعد از تولد مورد بررسی قرار دهیم بی
بیان مسئله :
یکی از برجسته ترین عناصر مسائل جنسی است و ما بنا داریم از میان عوامل موثر درشخصیت با تاکید بیشتری به این بخش بپردازیم:
بی تردید تمایلات جنسی شخص، چنان با کل شخصیت او در هم آمیخته و بر برداشت او از خود روابط او با دیگران والگوهای کلی رفتار او اثر می گذارند که صحبت از شخصیت منهای مسائل جنسی به عنوان پدیده ای مستقل در واقع غیرممکن است. تمایلات جنسی هر شخص بستگی به سه عامل پیوسته به هم دارد: هویت جنسی او، جنسیت او، و رفتار جنسی او. این عوامل که در رشد، پیشرفت، وعملکرد شخصیت و تاثیرپذیری آن توسط تمایلات جنسی، تاثیر می گذارند مجموعه عوامل روانی-جنسی نامیده می شوند. واضح است که تمایلات جنسی چیزی بیشتر از سکس فیزیکی، خواه با مقاربت و خواه بدون آن و چیزی کمتر از تمام وجوه رفتار معطوف به کسب لذت است. رفتار جنسی انسان گوناگون است و تحت تاثیر متقابل عواملی پیچیده قرار دارد.
رفتار جنسی را میتوان در دو حوزه بهنجار و نابهنجار بررسی نمود هر چه تعریف دقیق هر یک از این دو شکل به نظر می رسد اما رویهمرفته رفتار جنسی نابهنجار را آسان تر می توان توصیف نمود: یعنی رفتار جنسی که برای خود یا دیگری مخرب است قابل هدایت به سوی یک شریک جنسی نیست تحریک اعضا جنسی اولیه را مستثنی میدارد به طور نامتناسبی با اضطراب و احساس گناه همراه است و حالت جبری دارد. با این حال تعیین مرزی دقیق و قاطع خالی از اشکال نیست. مثلا گاه روابط جنسی خارج از محیط زناشویی.خود ارضایی، وانواع مختلف تحریکات جنسی که به اعضای غیر از از دستگاه جنسی اولیه مربوط می گردد، بسته به زمینه کلی، باز هم ممکن است در محدوده بهنجاری قرار بگیرد.
در طبقه بندی نابهنجاری های رفتار جنسی ابتدا پارافیلیاها و سپس اختلالات کنشی جنسی و سایر اختلالات جنسی هستندکه در فصول بعدی به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت.
1-2:موضوع پژوهش
مقایسه ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی 20 تا 30 ساله شهرستان تهران با آزمون MMPI.

1-3:هدف پژوهش
در پژوهش حاضر هدف عمده انجام یک تحقیق علمی است که مبتنی بر مسائلی فرهنگی-بومی ایران عزیزمان باشد و در حد بار علمی خود در مقام پاسخدهی به سوالات وابهامات موجوددر این زمینه برآید. در این پژوهش سعی خواهد شد با شناسایی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج، که به دلیل فقدان تجربه ارگاسم همواره دچار رنجی پنهان وخاموش بوده اند قدمی هرچند کوچک در راه شناخت و رفع این مفصل برداشته شود. باشد که تحقیقاتی از این دست بتوانند رهگشای راهی شوند که شادکامی جنسی را برای زنان مطلوب به ارمغان آورد.
همچنین تلاش در جهت هر چند پربارتر نمودن حیطه پژوهش های روان شناسی در ایران از جمله هدف های این تحقیق می‌باشد.

 

1-4:فایده و اهمیت پژوهش
بی تردید یکی از تمایلات اساسی انسان نیاز جنسی است و با اینکه عدم ارضا ی آن متضمن هیچ انحرافی از تعادل زیستی نیست و تا اندازه ای مستقل از محرومیت و سیری است اما علاوه بر اینکه متضمن بقای نوع است به طور غیرمستقیم می تواند بر مسائل و نیازهایی که موجب تعادل زیستی می باشند تاثیر بگذارد. ارضای صحیح غریزه جنسی نقش اساسی در آرامش روح و روان انسان دارد واگر این نیاز راضا نشود عوارض وناراحتی های روحی فراوانی را برای شخص ایجاد خواهد کرد. این مشکل غالبا در ناسازگارهای خانوادگی نقشی را در پشت پرده بازی می‌کند که با یک نگاه روان شناسانه می توان آن را کشف نمود.
چگونه است میان اشخاص که علی الوصول باید به هم علاقمند و دوستدار یکدیگر باشند مجادله در می گیرد و صحبت های تلخ رد و بدل می شود به نیروهای مختلفی میتوانند اسباب فرسودگی احساسات خوشایند را بعد از ازدواج فراهم سازند.
به جرات میتوان گفت یکی از عمده ترین این نیروها برآورده نشدن انتظارات در زمینه مسائل جنسی است در حالی که اگر همسران از آنچه خود و شریک زندگی هشان را راضی تر می‌کند اطلاع و درک بیشتر داشته باشند می توانند به روابط خود غنای بیشتری ببخشند.
موضوع مورد پژوهش ما یعنی سردمزاجی ما یعنی سردمزاجی زنان دقیقا در همین حیطه قراردارد.متاسفانه در جامعه ما در این مورد بررسی های لازم به عمل نیامدها است. به نظر می رسد این فقر پژوهشی را بتوانن با توجه به شرایط و ویژگی های خاص کشور ما تبیین نمود. برای مثال در جامعه مذهبی ماممنوعیت های خاصی در حوزه مسائل جنسی به معنای نیرویی که ظواهر و نمودهای آن بایستی آشکارا مورد بررسی قرار نگیرد ایجاد شده است . از جانب دیگر مردم خود به دلیل شرم و حیاء خاص جامعه ایرانی قادر به بیان صریح مسائل جنسی خود نیستند. در نتیجه نیاز مبرمی برای انجام تحقیقاتی که متکی بر فرهنگ خود می‌باشد احساس می شود.
مسلما راه حل هایی که در محافل پزشکی و غیره برای این معضل در نظر گرفته می شود چنانچه براساس تحقیقات مبتنی بر فرهنگ بومی ایران باشد بسیار سودمندتر و کاراتر از زمانی خواهد بود که از مدل های غربی استفاده شود. معضل فوق را کافی است تنها در بعد خانواده مدنظر قرار دهیم تا متوجه گستردگی ابعاد آن چه از لحاظ ایجاد محیطی آشفته برای فرزندان و لطمه به نقش تربیتی و سازنده خانواده و چه از لحاظ کاهش بازدهی اقتصادی و.. شویم.
از آنجایی که بیش از 80% مسائل وا ختلالات جنسی منشا روانی دارند، این مبحث در روان شناسی جایگاه خاصی دارد و شایسته است که برای هر چه پربارترین نمودن این حیطه تلاش های لازم صورت گیرد.
1 -5 فرضیه های پژوهش
1- آیا هیستری در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟
2- آیا هیپوکندریا در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟
3- آیا افسردگی در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟
4- آیا رفتار ضد اجتماعی در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟
5- آیا پارانوئیا در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟
6- آیا اسکیزوفرنی در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟
7- آیا مانیا در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟
8- آیا ضعف روانی در بین زنان سرد مزاج بیشتر از زنان عادی است ؟ 1-6:تعریف عملیاتی متغیرها
1)زنان سردمزاج: اصطلاح زنان سرد مزاج به افرادی اطلاق می شود که در بیش از 50% موارد فعالیت های جنسی خود، توانایی رسیدن به مرحله ارگانیسم را ندارند( اسلامی نسبت بجنوردی، 1373،ص43)و همچنین زنان سرد مزاج کسانی هستند که نمره ی آنها 85 از 148 است در جا معه .و در آزمونMMPI نمره ی 217 را کسب کرده است.
2)زنان طبیعی: در این تحقیق اصطلاح زنان طبیعی به افرادی اطلاق می شود که در بیش از 50% موارد فعالیت های جنسی خود، توانایی رسیدن به مرحله ارگاسم را دارند.زنان طبیعی در این تحقیق زنانی هستند که نمره ی آنها 85 از 100 در جامعه . در آزمونMMPI نمره ی 217 را کسب کرده اند.
3)ویژگی های شخصیتی: در این تحقیق با توجه به اینکه از آزمون MMPI برای بررسی شخصیت استفاده میشود، بنابراین ویژگی های شخصیتی شامل آن چیزیست که با تست 71 سوالی MMPI سنجیده می شود( ضیائی فرد،1380،ص17).

 

 

 

فصل دوم
پیشینه تحقیق
تعریف شخصیت از نظر روان شناسی:
واژه شخصیت به شیوه های مختلفی تعریف شده است مثلا در اصطلاح عامه لفظ شخصیت به معنی هیبت شهرت و به طور کلی هر نوع صفت اخلاقی برجسته ای است که سبب امتیاز خود آدمی شده و به خاطر آن صفت از جانب دیگران مورد احترام قرار می گیرد. در اصطلاح روان شناسی آن چیزی که بسیار جلب توجه می‌کند گوناگونی تعریف هایی ست را از جانب دانشمندان این علم در مورد شخصیت ارائه شده است (سیاسی ،1371،ص87)
اما به رغم این اختلاف ها،نظریات اغلب روان شناسی دارای وجوه تشابهی به شرح زیر است:
الف)شخصیت نوعی سازمان یا ساختار فرضی ست. به عبارت دیگر شخصیت نوعی پدیده غیرملموس است که شناخت آن بر پایه تفسیر رفتار بیرونی فرد میسر می گردد.
ب) تمامی افراد از نظر خصوصیات شخصیتی، متفاوت از یکدیگر بوده و هر شخص واحدی منحصر به فرد ویکتاست.
ب)تمامی افراد از نظر خصوصیات شخصیتی، متفاوت از یکدیگر بوده و هر شخص واحدی منحصر به فرد ویکتاست.
پ)شخصیت پدیده ای تکاملی وتدریجی ست که به واسطه اثرپذیری از عوامل وراثتی و محیطی رشد و تکامل می یابد.
در اصل تعریف شخصیت از دیدگاه هر دانشمند یا هر مکتب وگروهی به نظریه یا تئوری خاص آنها بستگی دارد. اما به طور کلی شخصیت را میتوان از نقطه نظر روان شناسای به صورت زیر تعریف کرد:
«شخصیت مجموعه ای سازمان یافته و واحدهای متشکل از خصوصیات نسبتا ثابت و مداوم است که در مجموع یک فرد را از فرد دیگر متمایز می سازد(سیاسی، 1371،ص88)
دیدگاههای متفاوت در زمینه شخصیت:
ابتدا مروری داریم بر نظریه های مبتنی بر خلق و خوی که دارای پیشینه کهنی هستند:
از این دست میتوان نظریه بقراط(377-؟ 460 ق.م) را نام برد. او که پدر پزشکی نام گرفته و قسم نامه اش هنوز توسط دانشجویان پزشکی هنگام فارغ التحصیل خوانده می شود فکر می کرد انسان دارای چهار نوع خلط می‌باشد که این اخلاط قابلیت تاثیرگذاری روی مزاج را دارند و از این طریق موجب تغییر رفتار و شخصیت فرد می شوند. این چهار خلط عبارتند از:
خون، که افراد را شاد و خوشبین می سازد، بلغم، که افراد را خونسرد و بی رگ و بی عاطفه می سازد، صفرای سیاه، که موجب غمگینی و افسردگی می گردد، و صفرای زرد، که افراد را صفراوی و زود خشم می سازد.
پس از او تئوفراستوس(287-372ق.م) در کتاب منش ها، تیپ های متملق و ریاکار و خسیس و … را که بیشتر نامطلوب بودند معرفی نمود.
سپس جالینوس (201-131ب.م) سیستم چهارگانه بقراط را به نه نوع مزاج گسترش داد در قرآن نیز مقولات روان شناسی با معانی مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. از شخصیت با عنوان نفس یاد شده و به عنوان مثال در سوره انعام آیه 70 به این صورت به شخصیت انسان اشاره شده:
ذکر به آن تبسل نفس بما کسبت (و پند بده به آن که نفس آن چه کسب کند بدان گرفتار میشود)
در این جا نفس همان مجموعه حالات روانی ست که خاصیت ادارکی ،انفعالی، و افعالی دارد و بر مبنای این سه خصوصیت خود را می سازد و شخصیت خود را شکل می‌دهد و به صورت جوهری مجرد میباشد که مستقل از بدن و حاکم بر آن است. دانشمندان اسلامی چون:کندی،فارابی، ابن سینا، و غزالی نیز در این زمینه کارایی ابزار داشته اند و غالبا تحت تاثیر عقاید گذشتگان، چون ارسطو بوده اند(پارسا، 1385،ص14)

 

نظریه تحلیلی فروید
در باب نظریات معاصر ابتدا از زیگموند فروید (1939-1856) می گوئیم. با و جود تمام انتقاداتی که به او وارد شده،نمی توان منکر عظمت موفقیت های فروید شد. رساله فروید شد.رساله فروید نگرش ما را نسبت به طبیعت انسان وحتی خود فرهنگ غربی تغییر داد وتمام این ها می تواند نشان دهنده خارق العاده بودن مغز فروید باشند. فروید چون کپرنیک، داروین، مارکس وانیشتاین انقلابی عظیم در شیوه تفکر ما در مورد جهان و خودمان بوجود آورد، پس جادارد چند جمله ای راجع به شخصیت خود فروید صحبت کنیم:
او با شخصیتی عظیم، عطش شدیدی برای درک حقیقت و ایمان پایان ناپذیری به خود و جرئتی خستگی ناپذیر داشت که همه چیز را بر سر ایمان خود می نهاد. او استعداد شگرف تمام نشدنی داشت ، فروید را پدر روان کاوی خوانده اند میتوان او را به حق پدر نظریه های مربوط به شخصیت نیز دانست امروزه زمینه روان شناسی او با عنوان روان شناسی نیروی اول کاربرد علمی و عملی زیادی دارد فروید در این نظیه سه وجه عمده را مطرح می‌کند:
سازمان شخصیت سطح هوشیاری پویایی شخصیت از نظر فروید شخصیت از سه بخش تشکیل شده:نهاد، خود و فراخود.نهاد آن بخش از شخصیت است که از ابتدای تولد به ما وجود دارد و یک ماهیت صرفا زیستی ست، به عبارت دیگر نیاز زیستی ست و بر اساس اصل لذت عمل می‌کند. یعنی هر آن چه که لذت برانگیز است جذب و هر آن چه را که دردز است دفع می‌کند با این همه بر خلاف عقیده رایج نهاد همیشه منبع بدی و فساد نیست و با آن چه به نفس اماره تعبیر می شود فرق دارد. این نیروی نهاد است که آدمی را برای رفع احتیاجات اولیه زندگی به فعالیت وا می داردو چون ضمنا تابع اصل لذت است با مصرف کردن انرژی حیاتی از تنیدگی ها و ناراحتی ها می کاهد و تعادل حیاتی را برقرار می سازد (منصور 1373،ص122)
نهاد البته خواهش های نامقبول واحیانا زیان بخش هم دارد ولی او تنها عامل فعال نیست تا آدمی را بی بند و بار بگذارد تا هر چه می خواهد بکند بلکه همیشه با خود و فراخود که سطوح دیگر شخصیت هستند آمیخته و در کار است. فقط در کودکان خردسال که هنوز از اصل و واقعیت خبری ندارند و در بعضی مبتلایان به بیماری های روان پریشی است که یکه تاز میدان است و با پیروی از اصل لذت همه نیروی روانی را که در اختیار دارد برای ارضای خود به کار می اندازد (منصور ،1373،ص122).
من یا Ego مهم ترین جز شخصیت است که براساس اصل واقعیت عمل کرده و بین نظام شخصیت و واقعیت بیرونی ایجاد رابطه می‌کند. اما کارکرد مهم ایگو ایجاد رابطه می کنند. اما کارکرد مهم ایگو ایجاد تعادل بین خواست های بدون حد نهاد با سرکوبی هاو باید و نبایدهای سوپرایگو است. یعنی به نوعی نقش یک واسطه یا تعادل بخش را بازی می‌کند. فراخود یا Super Ego قسمتی از شخصیت است که ارزش ها و مفاهیم و باید و نبایدهای جامعه و سیستم خانواده را منعکس می‌کند و به نوعی تشکیل دهنده وجدان در شخصیت است و صرفا براساس ارزش های اجتماعی رشد می‌کند و با تکانه های نهاد با قدرت تمام مخالفت می‌کند.
رشد این قسمت ها بدین صورت است که در ابتدای تولد، نهاد وجود دارد و کودک تمام نهادش چیزهایی است که از آنها لذت می برد مثل خوردن، خوابیدن، و دفع کردن.نهاد قانونمندی نمی شناسد و تا 17 ماهگی این نهاد است که حرف اول را می زند. ایگو بعد از سن 18 ماهگی در کودک کم کم تحقق می یابد و می فهمد که خواست هایش را باید به تعویق بیاندازد تا در یک موقعیت خوب بتواند برآورده کند. ایگو تا سن سه سالگی از نظر فروید کامل می شود و پس از آن سوپر ایگو شروع به رشد می‌کند و تا سن پنج یا شش کامل می شود. منبع نیروی این سه بخش لیبیدو نام دارد. لیبیدو به دو منبع عمده بستگی دارد: انگیزه های مرگ و انگیزه های زندگی. انگیزه های مرگ، همیشه در راه تخریب گری و بر ضد زندگی است در حالی که انگیزه های زندگی همیشه در راه لذت بردن وکسب نیازهاست این غریزه ها ممکن است با یکدیگر ترکیب شوند یا یکدیگر را خنثی کنند و یا جای یکدیگر را بگیرند. فروید بدلیل دید منفی خود می گفت: در نهایت این انگیزه مرگ است که غالب می شود. فروید می گوید: ایگو حکم یک سوارکار را دارد که هدایت به اسب سرکش نهاد،فراخود، وواقعیت بیرونی را به عهده می گیرد( شاملو، 1371،ص92).
رشد روانی –جنسی از نظر فروید این مسیر را طی می‌کند:
کودک در ابتدا تولد زیست مایه لیبیدو و در جسمش در حال حرکت است. اولین محمل این زیست مایه دهان است که فروید بدان دوره دهانی می گوید. اما خود این دوره هم به دو دوره تقسیم می شود: دوره دهانی نگهدارنده دوره دهانی پرخاشگرانه. پس از سن 18 ماهگی کودک وارد دوره مقعدی می شود. در این دوره لیبیدو در مقعد متمرکز می شود.یعنی کودک از طریق مقعد کسب لذت می‌کند که این نیز شامل دو دوره است: دوره مقعدی آزارگرانه،دوره مقعدی نگهدارنده
در دوره بعدی که فالیک نام دارد، تمرکز لیبیدو و روی آلت کودک قرار می گیرد وکودک از اینکه با آن بازی کند و آن را کشف نماید لذت می برد. البته نه لذت جنسی بزرگسالان بلکه لذت می برد.البته نه لذت جنسی بزرگسالان بلکه لذت کشف خود، در این موقع است که شرایط روانی کم کم برای کودک جلوه می‌کند چرا که دخترها می شوند آلت جنسی ندارند و پسرها آلت دارند. فروید مهمترین دوره را دوره فالیکمی داند. در این دوره یعنی سه سالگی به بعد درست زمانی است که سوپر ایگو در حال تشکیل است.ویژگی مهم این دوره عقده ادیپ و عقده الکترا است. در این دوره کودک نسبت به والد نا همجنس خود علاقه پیدا می‌کند از طرفی والد همجنس خود را یک رقیب برای عشقش می داند و از طرفی هم او را یک حامی وپشتیبان برای خود حس می‌کند. در این سن مساله مهم دیگر وجود اضطراب اختگی و رشک آلت است. پس از دوره فالیک امیال جنسی کاهش پیدا می کندو در دوران مدرسه او وارد دوه هفتگی می شود.
در اینجا او دیگر از خودش جدا شده و روی محیط اجتماعی سرمایه گذاری می‌کند. پس از سن دوازده سالگی همراه با شروع و بلوغ جنسی، مجددا امیال جنسی بیدا می شوند اما این بار محمل امیال جنسی نه در خود فرد که در جنس مخالف است که به آن مرحله تناسلی گویند. در این مرحله فرد به دنبال یک یا چند شریک جنسی است تا حوزه عمل اجتماعی و جنسی اش را گسترش دهد و آنها را ارضا نماید.
گذر از این مراحل برای هر کسی بدون ایراد نیست. خوب ارضا نشدن یا ارضا بیش از حد می توانند تولید اشکال کنند. این حالت عدم تعادل در ارضا تثبیت نام دارد. مهمترین عاملی که در دوره دهانی موجب تثبیت می شود نحوه از شیر گرفتن کودک است.
در مرحله مقعدی آموزش آداب توالت و در دوره فالیک آنچه موجب تثبیت می گردد عدم حل عقده ادیپ و الکترا است پس از برطرف شدن این عقده ها می توان گفت از لحاظ روان کاوی شخصیت فرد کامل شده است(جمالفر ،1373،ص95)
فروید مفهوم دیگری را با عنوان سطوح هوشیاری مطرح می‌کند که شامل خودآگاهی نیمه خودآگاهی وناخودآگاهی است. از دیگر مفاهیم مطروحه در روان کاوی ،اصطراب ومکانیزم های دفاعی است. از نظر فروید علت عمده تمام بیماری های روانی اضطراب است و اضطراب یعنی درد روانی ، یعنی آن حالت ناخوشایند وانتظار از وقوع یک حادثه که این حالت را خود محتمل می شود و در اینجا خود مجبور به انجام کاری است و سیستمی را به کار می برد که مکانیزم دفاعی نام دارد.
کاربرد این مکانیزم ها در حد متعارف در تمام افراد یک امر بدیهی است. مهمترین مکانیزم دفاعی،سرکوبی است. از دیگر مکانیزم های فرافکنی، تثبیت ، والایش، همانند سازی ،دلیل تراشی، ایزولیشن و… را می توان نام برد( شاملو،1371،ص83).

 

نظریه زیستی اجتماعی آلپورت

 

گوردن آلپورت (1967-1897) راجع به صفات بحث می‌کند و پلی می زند بین رویکردهای قدیمی و خلق و خوی شخصیت و نظریه های کنونی.وی شخصیت را اینگونه توصیف می نماید: شخصیت یک نظام پویا از سیستم های روان تنی است که نحوه تفکر و عمل ما را مشخص می‌کند.
او معتقد به آمیختگی و هماهنگی فعالیت های جسمی و روانی است و می گوید ویژگی های بدنی و مزاج و هوش،مواد خام شخصیت هستند. او ساختار شخصیت را یکی انگیزش می داند و یکی صفات. انگیزه عامل اصلی رفتار است و در دوران مختلف زندگی تغییر می‌کند و تحول شخصیت مستلزم تغییر و تحول در انگیزه ها می‌باشد. او خصوصیات انگیزه را اینگونه ذکر می‌کند: انگیزه ها همزمان و معاصر هستند متنوع و گوناگونند، هدفدار هستند و منحصر به فرد نیز می باشند. آلپورت این خصوصیات را در دفاع از تفاوت های فردی عنوان می‌کند. او صفات عناصر سازنده شخصیت می داند و میگوید صفت ساختار عصبی روانی است که به بسیاری از محرک ها عملا یکسان پاسخ می‌دهد.
او صفات را تقسیم بندی می‌کند و یکسری را صفات اعظم یا کاردینال می نامد که تمام زندگی فرد را در بر می گیرد و هدف های اصلی او را در زندگی تامین می کمند. دوم صفات مرکزی یا همان خوی و خصلت نافذ افراد است اما مثل صفت اعظم جهت دهنده زندگی نمی باشند. یکسری نیز صفات ثانویه هستند که به طور بارز و آکشار نمود نمی یابند بلکه در کنار باقی انواع صفات و درموقعیت های خاص آشکار می شوند.
مفهوم دیگری که آلپورت مطرح می‌کند خودمختاری کارکردی است ومی گوید برخی صفات به اینصورت پیدا می شوند که فرد ابتدا آنها را به طور اداری انجام می‌دهد اما پس از مدتی به صورت غیرارادی واتوماتیک در می آیند.
فرد این کارها را نه برای ارضای نیازهای اجتماعی یازیستی یا پاداش که به خاطر خودش انجام می‌دهد وی با اعلام این مفهوم از دیگر نظریه پردازان که گفته اند انگیزه های انسان از انگیزه های بنیادی فیزیولوژیابی گرفته شده و والایش یافته و از نظریه پردازان یادگیری اجتماعی جدا گردید. همچنین تاکید او درباره یکتایی فرد در بررسی و تحقیق شخصیت افراد تاثیر فراوان داشته و مقام والای آلپورت در روان شناسی نمی تواند مورد تردید باشد(سیاسی ،1371،ص120)

 

نظریه تحلیل عوامل ریموند، بی.کتل

 

اصولا همه کسانی که درباره شخصیت نظریه آورده اند مقصودشان دست یافتن به متغیرها یا عواملی بوده است که بتوان به وسیله آنها به توصیف و توجیه چگونگی رفتارها پرداخت. برای این منظور از روش های روان درمانی، روان شناسی حیوانی،و تحقیقات آزمایشگاهی بیشتر استفاده شده است اما عده ای مانند کتل و آیزنک بیشتر روش آماری را به کار برده اند( منصور،1373،ص97)
ریموند .بی.کتل(1905.تولد) شخصیت را اینگونه تعریف می‌کند: شخصیت چیزی است که اجازه می‌دهد پیش بینی کنیم آدمی در اوضاع واحوال معین چه رفتاری خواهد داشت. او می گوید ماهیت شخصیت از این مفاهیم درست شده است:صفت یا خصلیت ،ارگ ، متاارگ، خود،معادله تشخیص. منظور او را صفت یک ساخت ذهنی و یک استنتاجی است که از مشاهده رفتار بدست آمده و پایداری آن را می رساند سپس تقسیم بندی هایی برای صفت ذکر می‌کند.
معنای ارگ و متاارگ را نیز چنین بیان می دارد:
ارگ استعدادی است فطری که به دارنده آن اجازه می‌دهد برای واکنش در برابر طبقات معینی از امور آمادگی بیشتری پیدا کند تا در برابر امور دیگر . به عبارت دیگر ارگ صنعتی عمقی، سرشتی، و با تحرک است وآدمی آن را هنگام زادن با خود به دنیا می آورد حال آنکه متاارگ صنعتی عمقی است که جنبه انگیزشی دارد و ناشی از محیط است و در جریان زندگی در نتیجه تجارب شخصی و تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی به وجود می آید( منصور،1373،ص125)
کتل می گوید:خود دو نوع است:اول خود واقعی که وقتی آدمی عقلش به جا است به آن معرفت دارد و قبول دارد که همان موجودیست که می شناسد و دوم خود خیالی یا آرمانی، یعنی آنکه شخص آرزو می‌کند باشد، رشد ونمو طبیعی آدمی سبب می شود این دو نوع خود، به هم بپیوندد تا آنجا که آگاهی به خود شامل آن هر دو گردد. معنای معادله تشخیص مانند یک فرمول ریاضی است. که وسیله اندازه گیری دقیق صفات عمقی را پیدا کرده و تاثیر عوامل محیط را روی آن صفات معین می‌کند.
کتل برای مطالعه شخصیت از سه منبع اطلاعاتی استفاده کرده است:
1)Data-L:شامل اطلاعاتی است که به گذشته فرد مربوط می شود.
2)T-Data:شامل اطلاعاتی است که از طریق اجرای آزمون های مختلف عینی روی شخص به دست می آید.
3)Q-Data: اطلاعاتی است که از طریق اجرای پرسشنامه یا مصاحبه ای که با فرد یا آشنایانش انجام می گیرد حاصل می شود.
کتل اینها را عناصر صفت می نامد. وی اطلاعات بدست آمده از هر منبع را با اطلاعاتی که ازمنابع دیگر به دست آمده بود همبسته کرد و یک ماتریس همبستگی ایجاد شد و سپس برای آگاهی از اینکه چه مقدار از عوامل برای همبستگی های چند متغیمیری گوناگون به کار می روند، از تحلیل عوامل استفاده کرد(1)
کتل می گوید: اگر بحث از شخصیت نتواند چیزی را به اثبات برساند و اندازه بگیرد و به حساب در آورد باید نامش را فلسفه یا هنر گذاشت نه نظریه شخصیت در روان شناسی او رشد و تحول شخصیت را بیش از هر چیز مربوط به تغییر یافتن ارگ ها و برقرار شدن متاارگ ها و سازمان یافتن خود می داند. سرعت وسعت این رشد و تحول هم به اعتقاد او وابسته است به عمل هوش و در جه استعداد و قدرت حافظه است.
او همچنین درباه تاثیر وراثت ومحیط در تشکیل شخصیت تحقیقات فراوانی کرده است و با وجود رسیدن به نتایجی چند می گوید: ما هنوز از جزئیات عمل این دو عامل به قدر کافی اطلاع دقیق به دست نیاورده ایم دو عامل به قدر کافی اطلاع دقیق به دست نیاورده ایم (نیکخو،1374،ص25)
او با استفاده از فهرست صفات شخصیت که توسط آلپورت تدوین شده بود ساختن آزمون شخصیتی خود را آغاز کرد. کتل این فهرست را به 171 صفت و سپس به 36 صفت تقلیل دارد که آنها را صفات سطحی یا ویژگی های روساختی نامید. پژوهش های بعدی وی از طریق تحلیل عاملی،16 عامل متمایز، که همه تغییرات 36 بعد شخصیت را تبیین می‌کند فراهم کرد. بدین صورت کتل شخصیت را به 16 بعد اساسی که آنها را صفات عمقی یا ویژگی های پایه نامید کاهش داد.
تا اینجا سعی شد نظریات مربوط به شخصیت تا جائی که در حوصله بررسی حاضر می گنجید ذکر شود.

 

بحث اختلالات جنسی و شخصیت:
بحث درباره شخصیت بدون در نظر گرفتن دیگر ابعاد وجودی انسان کاری عبث و بیهوده است . انسان یک واحد کلی است که هر یک از اعمالش و وابسته به سایر اعمال ومتاثیر از آنهاست و درک آن عمل بدون شناخت این زمینه به درستی میسر نیست. اگر قرار است پژوهشی در زمینه اختلالات جنسی انجام شود بدون شک بایدبخش وسیعی از این بررسی به بحث پیرامون شخصیت اختصاص یابد همانگونه که بررسی ویژگی های شخصیتی بدون در نظر گرفتن تاثیر مسائل جنسی غیرممکن به نظر می رسد(اسلامی بجنوردی،1373،ص32)
اصولا تمایلات جنسی هر فردی به طوری با کل شخصیت او امتزاج یافته است که تاثیر آن بر خودپنداره شخص و تعامل او با افراد و الگوهای کلی رفتار او غیرقابل انکار است. رفتار جنسی انسان گوناگون است و تحت تاثیر متقابل عواملی پیچیده قرارد ارد. مثلا تحت تاثیر تعامل شخصی با دیگران و موقعیت های زندگی وقومی است که فرد در آن زندگی می‌کند. سایر عوامل شخصیتی با ساختار زیست شناختی و احساس کلی شخصی از خود نیز بر تمایلات جنسی او تاثیر می گذارند از جمله ادارک شخصی از مرد یا زن بودن که بازتاب تجارت رشدی مربوط به تمایلات جنسی در سراسر زندگی است. اصطلاح تمایلات روانی-جنسی به مفهوم رشد وعملکرد شخصیت و تاثیر پذیری آن توسط تمایلات جنسی مورد استفاده قرار می گیرد. مفهوم این اصطلاح نه فقط محدود به احساسات و رفتارهای جنسی است ونه در مفهوم وسیع فرویدی معادل لیبیدو است. زیرا از نظر فروید تمام تکانه ها و فعالیت های لذتبخش نهایتا جنسی است در حالی که گفته می شود تمام رفتارهای لذت طلبانه را جنسی فرض کردن، خوداری از تصریح انگیزش است.
تمایلات جنسی را در سه حوزه مرتبط با هم میتوان بررسی نمود: هویت جنسی فرد، جنسیت فرد، و رفتار جنسی(اسلامی نسبت بجنوردی،1373،ص36)
این عوامل که در رشد پیشرفت، وعملکرد شخصیت تاثیر می گذارند مجموعا عوامل روانی-جنسی نامیده می شوند. حیطه عمل اختلال جنسی مورد نظر در این پژوهش در رفتار جنسی قرار دارد. زیرا ارگانیسم خود بخشی از چرخه واکنش جنسی است.
پس ابتدا به توضیح مراحل فعالیت جنسی پرداخته وسپس تعریف و فعل وانفعالات جسمی- روانی مرحله ارگاسم شرح داده خواهد شد. سپس انواع ومیزان شیوع ذکر می شود.پس از آن توضیحاتی چند در مورد سبب شناسی و درمان د اده می شود و در پایان به تحقیقاتی که در شهر تهران پیرامون جنبه های روانی سردمزاجی وعلل روانی آن انجام گرفته است پرداخته خواهد شد.

 

چرخه واکنش جنسی:

 

چرخه واکنش جنسی شامل این مراحل می‌باشد:
الف- میل واشتهای جنسی: این مرحله فقط با ویژگی های فیزیولوژیک تظاهر نکرده و بازتاب انگیزه ها سائق ها، و شخصیت فرد است. این مرحله با وجود تصورات جنسی و تمایل به رابطه جنسی مشخص است.
ب-انگیزش: این مرحله با احساس ذهنی لذت جنسی و تغییرات فیزیولوژیک همراه آن مشخص است.
پ-ارگاسم: این مرحله عبارتست از اوج لذت جنسی، همراه با رفع تنش جنسی وانقباضات موزون عضلات میاندوراهی واعضا تولید مثل لگنی.
ت-فرونشینی: این مرحله شامل احساس آرامش کلی، نشاط و انبساط عضلانی است ضمن این مرحله برای مدتی از رسیدن به ارگاسم مرد ناتوان است وطول این مدت با پیشرفت سن بالاتر می رود. در حالی که زن ها بدون مرحله تخمک گذاری توان ارگاسم متعدد را دارند(پورافکاری،1373،ص272).
اختلالاتی که در این مرحله ممکن است وقوع یابد به نام اختلالات کنشی معروف است که ممکن است علامتی از مسائل بیولوژیک (بیوژنیک)، درون روانی، یا تعارض های بین فردی(روانزاد) یا ترکیبی از این عوامل باشند. عملکرد جنسی ممکن است تحت تاثیر منفی هر نوع استرس، اختلالات هیجانی یا ناآگاهی از عمل و فیزیولوژی جنسی قرار گیرد. اختلال کنشی ممکن است تمام عمر وجود داشته یا پس از از یک دوره عملکرد طبیعی پدید آید اختلال کنشی ممکن است منتشر یا موقعیتی باشد یعنی محدود به شریک جنسی یا موقعیت خاص بوده و کلی یا جزئی باشد. در بررسی هر یک از این اختلالات وجود اختلال فیزیکی موثر باید رد شده باشد. در بعضی موارد بیمار ممکن است از بیش از یک اختلال کنشی در رنج باشد مثلا انزال زودرس واختلاط نعوظ.

 

تعاریف:
برای آنورگاسمی تعاریف مختلفی ذکر شده است:
ارگاسم مهار شده در زن یا آنورگاسمی، به مهار شدن مستمر ومکرر ارگاسم زن ها اطلاق می شود که با فقدان ارگاسم پس از مرحله انگیزش جنسی طبیعی که از نظر پزشک تمرکز، شدت، وطول مدت آن کافی شمرده می شود تظاهر می نماید.
در تعریف دیگری گفته شده: سرد مزاجی زنان حالتی است که در آن زن تمایلی به همخوابگی ندارد و یا در صورت داشتن تمایل هنگام عمل لذتی احساس نمی کند و به اوج لذت نمی رسد.
سردمزاجی به اینصورت نیز توصیف شده است: سرد مزاجی عبارتست از فقدان تحریک حتی از طریق کلیتوریس و در شرایط وموقعیت های مختلف و یا تحریک ناکافی به دنبال اغلب آمیزش ها می‌باشد.
در جدیدترین تعاریف این اصطلاح به ناتوانی زن برای رسیدن ب

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان سرد مزاج با زنان عادی حدود سنی 20 تا 30 ساله شهرستان تهران با آزمون