فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فلسفه وجودی اصل نظارت و استقرار نظام عدل و تشکیل دیوان عدالت اداری

اختصاصی از فی موو فلسفه وجودی اصل نظارت و استقرار نظام عدل و تشکیل دیوان عدالت اداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فلسفه وجودی اصل نظارت و استقرار نظام عدل و تشکیل دیوان عدالت اداری 

فایل word وقابل ویرایش میباشد

64 صفحه

با فهرست

 

مقدمه

 

پس از تحولات سیاسی قهرآمیز و یا ملایم و موزون در برخی از کشورهای جهان که تقریبا از اواخر قرن ۱۸ میلادی اغاز شد و همچنان ادامه داشت و دارد ، قانون اساسی به تصویب رسید و اراده مردم در اداره امور کشور جایگزین فرامین خودکامان تاریخ شد .

 در قوانین اساسی که حاوی اصول مختلف و متنوعی است ، سه اصل بنیادی مهم که حکومت مردم سالار بر پایة آن قرار دارد که عبارتند از : نخست اصل اختصاص حق حاکمیت مردم ، دوم اصل تفکیک و انفصال قوای حاکم از یکدیگر به منظور برخورداری از مزایای تقسیم کار از یک سو و جلوگیری از عدم تمرکز غیراصولی قدرت در گروه حقوقی مشخص یا معین که نهایتا منجر به تولد و رشد و نمو هیولای استبداد خواهد شد و سوم اصل نظارت بر اعمال قوای حاکم بر کشور . در این اصل اخیر یعنی مسالة نظارت بر اعمال قوه حاکم است که بحث ما ادامه خواهد داشت . واقعیت قضیه این است که قوة قضائیه از بدو تولد همواره با نظارت و کنترل بر کیفیت اجرای قوانین در محاکم حقوقی توسط دیوان عالی کشور کنترل میشد . اما موضوع نظارت بر اعمال قوه مقننه و مجریه تاریخچه دیگری دارد . در قوة مقننه که مرکب از نمایندگان مردم با استعدادها ، معلومات و تجارب مختلف و گرایشات گوناگون است امکان وضع قوانین و مقررات عادی در جهت مغایر و معارض با قوانین اساسی وجود دارد . بنابراین قوة مقننه در وضع قوانین باید به کیفیتی کنترل شود و در قوة مجریه هم که وظایف بیشماری را عهده دارد ، این کنترل به منظور جلوگیری از انحراف از قانون و تصمیم عدالت اجتماعی می بایست وجود داشته باشد . بررسی تاریخ نشان میدهد که نخستین مرجع نظارت بر اعمال قوه مجریه تقریبا مقارن با انقلاب کبیر فرانسه از سال ۱۸۰۰ میلادی شروع به کار کرد و اکنون قریب دویست سال است از تاریخ فعالیت این مرجع اداری وابسته به قوة مجریه میگذرد و نتایج درخشان و اثار ارزنده ان به زودی از مرزهای کشور فرانسه گذشت و کنسردتا یا شواری دولتی الگو و نمونهای شد برای سایر کشورها بویژه در اروپای غربی که با تقلیدی از کنسردتا و مقررات مربوط به ان به تاسیس شوراهای دولتی همت گماشتند . کارنامه درخشان شورای دولتی در کشور فرانسه بسیار حائز اهمیت است ، آرای این مرجع اغلب در دانشکدهها و مجامع حقوقی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و در مواردی منشاء وضع قانون میشود . اما وضع در کشور ما قبل از انقلاب به گونهای دیگر بود . نظام حاکم تحت تاثیر خصایص مستتر در خصلت یک حکومت دیکتاتوری به هیچ وجه علاقهای به پذیرش امر و نهی فرشته عدالت نداشت و از انجا که نمیتوانست سیطره کنترل خود را به قوه قضائیه با توجه به پراکندگی محاکم و تعداد زیاد قضات فراهم کند ، در مقاطع مختلف از طریق قوة مقننه که بیشتر اعضای ان منتصب حکومت بودند تا منتخب مردم به وضع قوانینی میپرداخت و از طریق این قوانین حدود صلاحیت قوة قضائیه را محدود میکرد . سرانجام در سال ۱۳۳۹ در نتیجه تلاش و کوشش و پافشاری جمعی از حقوقدانان از جمله اساتید حقوق ، قانون تاسیس شورای دولتی با اصرار فراوان از تصویب کمیسیونهای مجلسین گذشت و مقرر شد برای جلوگیری از گسترش انحراف در دستگاههای دولتی که منجر به یاس و ناامیدی و ناخشنودی و نهایتا خشم و انزجار مردم خواهد شد و اثار ناهنجار و مصیبت بار داشت مرجعی تاسیس شود که جلوی این قبیل انحرافات را بگیرد و حقوق تضییع شده اشخاص را احیا کند(*). اما دولتهای وقت با وجود اختیار مطلقی که در انتخاب اعضای این شورا داشتند ، هرگز در مقام تاسیس ان برنیامدند . تا اینکه قوانین بعد از انقلاب از جمله قانون دیوان عدالت اداری به عمر کاغذی این شورا پایان داد و دیوان عدالت در پرتو انقلاب و قانون اساسی ان ، تاسیس شد . در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دو اصل مهم در مورد دیوان عدالت اداری به چشم میخورد . اصلی که دیوان عدالت اداری مولود ان است ، اصل ۱۷۳ قانون اساسی است ، که طبق این اصل مقرر شده است ؛ به منظور رسیدگی به شکایات و تظلمات و اعتراضات مردم از واحدهای دولتی و مسوولین انها و مصوبات دولتی ، دیوانی به نام دیوان عدالت اداری تاسیس میشود که حدود صلاحیت و اختیارات ان را قانون تعیین میکند . در اصل ۱۷۰ قانون اساسی میخوانیم ؛ که قضات دادگاهها مکلفند از اجرای تصویبنامه ها و ایین نامه های خلاف احکام اسلامی و مغایر با قوانین یا خارج از حدود اختیارات قوه مجریه خودداری کنند و همه کس میتواند ابطال این قبیل مصوبات را از دیوان عدالت اداری بخواهد .

 


دانلود با لینک مستقیم


فلسفه وجودی اصل نظارت و استقرار نظام عدل و تشکیل دیوان عدالت اداری

دانلود مقاله ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

 


چه هنوز بخشهایی از بیهاوریسم (رفتارگرایی) می تواند سودمند و پذیرفتنی باشد. امروز دیگر روان کاوی فروید تنها میدان دار عرصه روان درمانی نیست که انسانها را موجوداتی دارای چند عقدة روانی بداند و تقریباً همه انسانها را دارای درجاتی از بیماری روانی بپندارد و عقده جنسی اساس نظریه او در تلقی عامه قرار گیرد، اگر چه کشف فروید درباره « ناخودآگاه » هنوز کشفی مهم تلقی می شود. اما پیروان او به تدریج اصلاحاتی را دربارة عناصر روانی و بیماری ها و سلامتی روانی اعمال کردند، و آدلر و یونگ اولین کسانی بودند که راه خود را از تفکر محدود فروید جدا کردند، روان کاوی و روان درمانی امروز به افقهای گسترده تری دست یافته و از آن دیدگاه محدود و نومید کنندة فروید دربارة انسان رها شده است.
دربارة ناخودآگاه نیز یونگ، فروم، فرانکل و دیگران دیدگاههای جالبی مطرح کرده اند و یکی از مهمترین سخنان دربارة « ناخودآگاه » سخن دکتر ویکتور فرانکل اتریشی است که معتقد است در انسان علاوه بر ناخودآگاه روانی (غریزی) (Instinctual Uonscious) « ناخودآگاهی روحی » روحانی (Spiritual Unconscious) نیز وجود دارد.
او معتقد است با سرکوب چیزی که در سطح ضمیر آگاه قرار دارد، آن چیز ناخودآگاه رانده می شود، و بر عکس، با برداشتن سرکوب، آن چیز که در ناخودآگاه است به سطح آگاه می رسد. اما او با اشاره به نظر فروید درباره « ناخودآگاه» می نویسد:
« او (فروید) همزمان با نادیده گرفتن ب عد روحی در ناخودآگاه و غریزی دیدن از « ناخودآگاه » را بدنام کرد. »
وقتی که دو نوع « ناخوداگاه» وجود داشته باشد، طبیعی است که دو نوع سرکوب هم وجود دارد.
« تحلیل وجودی با کشف ناخودآگاهی روحی از مخاطره ای که روان کاوی در آن در غلتیده بود، یعنی « ایده » سازی ناخودآگاه، اجتناب ورزید. معنی درمانی و اساس تحلیل وجودی با تکیه بر مفهوم ناخودآگاه روحی، از هر نوع روشنفکرگری و خردگرایی یک جانبه در نظریه اش نسبت به انسان پرهیز نمود . . . حال در مرحله سوم توسعه، تحلیل وجودی، از دینداری ناخودآگاه در درون ناخودآگاه روحی پرده برداشته است. این دینداری ناخودآگاه که با تحلیل پدیدار شناسنامه ما آشکار گردید، باید به عنوان یک رابطه پنهان با تعالی، که فطری انسان است فهمیده شود. اگر کسی ترجیح می دهد می تواند این رابطه را در چهارچوب روابط بین «خودذاتی» یا «فطری» (Immenent Self) و یک «تو» ی متعالی درک نماید. اما اگر کسی بخواهد آن را قاعده مند کند، ما با چیزی رو به رو می شویم که من دوست دارم آن را «ناخودآگاه متعالی» به عنوان بخشی و قسمتی در ناخودآگاه روحی بخوانم. این مفهوم، معنایی جز این ندارد که انسان همیشه برای ارتباط ارادی یا تعمدی با متعالی، حتی اگر فقط در سطح ناخودآگاه باشد، ایستاده است.
اگر کسی مرجع مختار یک چنین رابطه ناخودآگاه را «خدا» بخواند، مناسب است که از یک « خدای ناخودآگاه» ] یعنی خدا در ناخودآگاه [ سخن بگوید. اما این هیچ وجه به این معنی نیست که خدا برای خودش نیز ناخودآگاه است، بلکه به این معنی است که خدا ممکن است برای بشر ناخودآگاه باشد، و اینکه روابط بشر با خدا ممکن است ناخودآگاه باشد. »
البته او تکیه می کند که « ناخودآگاه روحی و حتی بیشتر از آن، موضوعات مذهبی آن، یعنی آنچه را که ما ناخودآگاه متعالی خوانده ایم، یک عامل وجودی است، و نه یک فاکتور غریزی. این چنین واقعیتی به وجود روحی تعلق دارد، نه به واقعیت روان-فیزیکی. »
و این می رساند که فرانکل چقدر به نظریة قرآنی فطری بودن اعتقاد به خدا و دین نزدیک است، و این کشف روان کاوانة او می تواند حتی به درک ما از عالم « الست » کمک کند، که خداجویی در وجود انسان است . . . .
اکنون با پذیرش ناخودآگاه روحی، و وجود در ناخودآگاه روحی کسانی که حس دینداری را در خود سرکوب کرده اند، با دیگران این حس را در آنها سرکوب کرده اند- زیرا برای کسانی که خداوند را می پذیرند و دینداری در خودآگاهشان وجود دارد، دیگر حس دینداری به ناخودآگاه رانده نمی شود- چه اتفاق می افتد؟ این همان نقطه مهم در نظریه فرانکل است که مطلوب گذشته را برای درک این قسمت نقل کردیم.
او می نویسد:
« بنابراین، هر آنچه که در مورد ناخودآگاه به طور عام درست است (که شخص با راندن امور غریزی با سرکوب، به ناخودآگاه روان رنجوری پیدا می کند) در مورد دینداری ناخودآگاه نیز به طور خاص صدق می کند؛ یعنی سرکوب به روان رنجوری می انجامد. »
او با نقل و نقد نظریه فروید دربارة روان رنجوری عملی می نویسد:
« روان رنجوری (عملی) ممکن است یک دینداری وجودی بیمار شده باشد. در واقع، شواهد بالینی حاکی است که ضعیف و سست شدن و تحلیل رفتن احساس مذهبی در انسان موجب اختلال در ادراکات مذهبی او می گردد.
یا بی بیانی کمتر بالینی، به محض اینکه فرشته درون سرکوب می گردد تبدیل به یک دیو می شود؛ حتی در سطح اجتماعی- فرهنگی ما مشابه آن را داریم؛ در بسیاری از مواقع ما دیده ایم و شاهد بوده ایم که چگونه مذهب سرکوب شده به خرافات مذهبی تغییر و تحول پیدا می کند. در قرن ما خدا شدن خرد و عقل و فن آوری خود بزرگ بین، ابزارهای سرکوب گری هستند که در پای آنها احساس مذهبی شده است. این واقعیت بخش عمده ای از وضعیت کنونی بشر را شرح می دهد، در واقع تجسم همان گفته فروید است که مذهب روان رنجوری وسواسی (عملی) جهان شمول بشریت است.
- بیشترین شمول بشریت است.
- بیشترین وضعیت کنونی بشر؟
- بله . . . با یک استثناء : مذهب. »
و نتیجه گیری می کند که:
« در جمع بندی این فصل ممکن است به خود جرأت بدهیم و بگوییم خدا در واقع یک خدای منتقم است، زیرا وجود روان رنجورانه در بعضی موارد به نظر می رسد که خراج یا جریمه ای است که بشر به خاطر روابط فلج شده اش با تعالی می پردازد. »
او این بیماری را همان گونه که خواندیم، معلول « احساس مذهبی سرکوب شده ناخودآگاه می داند و می نویسد:
« ما دیده ایم که نه تنها لیبدو یا انرژی جنسی ناخودآگاه و سرکوب شده وجود دارد که فروید آن را مطرح کرده، بلکه (احساس) مذهب سرکوب شده نیز وجود دارد. »
توجه داشته باشید که آنچه نقل شد نظر یک عالم دینی، روحانی یا کشیش نیست نظریه یک روان درمانگر معروف اروپایی است که خود بنیای گذار نظریه ای نوین و روان کاوی یعنی (لوگوتراپی- Logtherapy- (معنی درمانی) است و طرفدارانی بسیار دارد که به طور تجربی و مطالعه بالینی بیماران روانی و آمارهای متعدد این دیدگاه را تأیید کرده اند.
اکنون بنگرید که قرآن این حقیقت را چگونه روشن و موجز بیان کرده است. قرآن کریم در آیه ای فراموش کردن خدا را سبب خود فراموشی می داند- که یکی از مهمترین انواع بیماری روانی است-:
« ولاتکونوا کالذین نسوا الله فأنفساهم أنفسهم ... » حشر/19
در آیه ای دیگر فراموش کردن یاد خدا را سبب زندگی سخت و دشوار می داند:
« و من أعرض عن ذکری فإن له معیشه ضنکاً و نحشره یوم القیامه أعمی. قال ربّ حشرتنی أعمی و قد کنت بصیراً. قال کذلک أتتک آیاتنا فنسیتها و کذلک الیوم تنسی» طه/124-126
در آیه اول، فراموش کردن خدا، و در آیه دوم فراموش کردن آیات الهی (و دین) مطرح است. خودفراموشی و زندگی سخت و دشوار که پیامد روان رنجوری شدید است از « فراموش » کردن خدا و اعراض از یاد او ریشه می گیرد. این زندگی سخت و دشوار به معنای زندگی در فقر و تنگدستی نیست، وگرنه هیچ غیرمؤمنی در رفاه مادی نمی بود، بلکه منظور همان روان رنجوری و احساس تهی بودن است که شخص ممکن است در عین رفاه کامل مادی و داشتن ثروت، خانه، زن زیبا، تحصیلات عالی و حتی سلامت جسمی دچار آن شود.

 

راه درمان خلأ روحی
فرانکل راه درمان این بیماری را مانند بیماریهای روانی می داند، یعنی آنچه را که به وسیله سرکوب از سطح خودآگاه به سطح ناخودآگاه رانده شده، بار دیگر به خودآگاه شخص بیاوریم:
« تحلیل وجودی حتی از این هم جلوتر و تا ورای نظر فروید دربارة مذهب پیش رفته است. دیگر تأمل و غور دربارة « آیندة یک توهم » (نام کتابی است از فروید دربارة مذهب) ضروری نیست، اما افکار ما پیرامون ظاهراً بی زمانی یک واقعیت، در اطراف این واقعیت همیشه حاضر، که دینداری درونی انسان، بودن خود را آشکار ساخته است دور می زند.
این یک واقعیت به معنای دقیق تجربه گرایی پدیدار شناختی می باشد. تأکید می شود که این واقعیتی است که می تواند یا مجدداً ناخودآگاه بشود، یا فرونشانده و سرکوب گردد. دقیقاً در چنین مواردی وظیفه معنی درمانی (یا لوگوتراپی؛ نام مکتب یا روش پیشنهادی فرانکل) این است که بیمار، دینداری ناخودآگاهش را یادآور شود، و این یعنی که بگذارد این (دینداری) بار دیگر به ذهن آگاهش برگردد. بعد از همه اینها این وظیفه و نقش معنی درمانی بر اساس تحلیل وجودی است که وجه روان رنجوری باید در یک کمبود دیده شود، در اینکه ارتباط شخص با تعالی فرونشان و سرکوب شده است، نمایان می گردد و خود را به صورت یک « نا آرامی قلب » نشان می دهد.
بنگرید که تا چه اندازه این تعبیر با تعبیر قرآن شباهت دارد:
معیشه ضنکاً= زندگی سخت، دشوار و غیر قابل تحمل
گمان می کنم قرآن نیز برای به سطح خودآگاه آوردن خدا از سطح ناخودآگاه روحی مشرکان بود که از آنها به گونه ای پرسش می کرد که آ نان ناگزیر از اعتراف به وجود خدا و خالق بودن او می شوند.
قرآن کریم درباره کسانی که به کتب الهی کفر می ورزیدند و بر تقلید از پدران خویش اصرار داشتند و در شرک و کفر غوطه ور بودند، می فرماید:
« ولئن سألتهم من خلق السموات و الأرض لیقولنّ الله قل الحمدلله بل اکثرهم لایعلمون» لقمان/5
و اگر از آنها بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ هر آینه خواهد گفت: « خدا » بگو: « ستایش از آن خداست»، ولی بیشترشات نمی دانند.
در اصل هدف انبیا نیز همین بود که آن میثاق فطری انسانها را به یادشان بیاورند و به تعبیر روان درمانی از ناخودآگاه روحی شان به سطح خودآگاه بیاورند.
امام علی (ع) درباره هدف دعوت انبیاء و روش کاری آنان می فرماید:
« فبعث فیهم رسله، و واتر الیهم انبیاءه، لیستأدوهم میثاق فطرته، و یذکّروهم منسیّ نعمته.»
پس پیامبران را به میان ایشان فرستاد و آنان را به سوی ایشان روانه کرد، تا از مردم بخواهند که آن پیمان را که خلقتشان بر آن سرشته به جای آرند و نعمت او را از یاد برده اند فرایاد آورند . . .
باید دانست « فطرت » همان بخش ناخودآگاه روحی یا روحانی که فرانکل مطرح می کند نیست؛ فطرت قسمت مهمی از سرشت انسان است که خودخواهی و خداجویی در آن نهاده شده است، که هر گاه خواسته او برآورده نشود و سرکوب شود، به ناخودآگاه روحی فرستاده می شود، یعنی فطرت چیزی است که می تواند خواسته اش در سطح خودآگاه روحی ارضا شود، و یا سرکوب شود و در سطح ناخودآگاه پناه گیرد. بنابراین فطرت شامل هر دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه روحی می شود.
در صورت سرکوب حس مذهبی و خداجویی این نیاز فطرت به ناخودآگاه سپرده شده و شخص دچار بیماری می شود، قرآن نیز راه درمان آن را به یادآوردن میثاق فطرت و به خود‌آگاه آوردن اعتقاد و رابطه با آفریدگار هستی می داند، و چنین کسانی را از بیم و هراس و نومیدی و خلأ وجودی رها و آزاد می داند:
« ان الذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون» احقاف/ 13
به تحقیق کسانی که گفتند: « پروردگار کا خداست» سپس ]در این راه[ ایستادگی کردند، بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.
آیه 5/فاطر __ محبت تفسیر : المیزان و نمونه عوامل سرگرم کننده و زرق و برقهای دلفریب این جهان می خواهند تمام شما را برکنند و از آن وعده بزرگ الهی غافل سازد شیاطین جن و انس با وسائل گوناگون فریبکاری به طور مداوم به وسوسه های آنها مؤثر افتد تمام زندگی شما تباه و آرزوی سعادتان نقشی بر آب می شد مراتب آن نیز باشید راه نفوذ گناه در انسان دو راه است 21 مظاهر فریبنده دنیا، جاه و جلال و مال و مقام و انواع شهوات 2- معزور شدن به عنود اکرم الهی و در اینجاست که شیطان از یکسو زرق و برق این جهان را در نظر انسان زینت می دهد و آن را متاعی نقد و بر جاذبه و دوست داشتنی و بر ارزش معرفی می کند و از سوی دیگر هر گاه انسان بخواهد با یاد قیامت و دادگاه عظیم پوردگار خود را در برابر فریبندگی و جاذبه شدید دنیا کنترل کند و او را به عضو الهی وسعت رحمتش مغرور می سازد و در نتیجه به گناه و طغیان دعوتش می کند. غافل از اینکه خداوند همانگونه که در همانگونه که در موضع رحمت ارحم الراحمین است در موضع مجازات و کیفر اشدالمعاقبین است.
غرور ( بر وزن جسور) صیغه مبالغه و به معنی موجودی است فوق العاده فریبکار و منظور از آن در اینجا ممکن است هر عامل فریبکاری باشد همانگونه که مکن است منظور خصوص شیطان باشد و معنی دوم مناسبتر است.
تضاد روانی انسان از نظر شخصیت دارای یک سلسله خصوصیات حیوانی است که در نیازهای جسمانی متبلور هستند و این نیازها به خاطر حفظ ذات و بقای نوع باید ارضا شوند. او همچنین دارای صفاتی ملکوتی است که در اشتباهات روحی نسبت به شناخت خداوند متعال و ایمان به او و عبادت و تقدیس و تنزیه باری تعالی متبلور است گاهی این دو نوع خصوصیات شخصیتی در تعارضند که قرآن به حالت نزاع میان جنبه های جسمانی و روانی اشاره می کند (فامّامن طغی و اثر الحیوه الدنیا فان الحجیم هی المأوی و اما من خاف مقام ربه و نهی النص عن الهوی فان الجنه هی المأوی. ساختمان وجودی انسان فطرهً هم استعداد انجام کارهای زشت پیروی از هوای نفس و شهوات جسمانی غرق شدن در لذتهای ملموس و تمایلات دنیوی را دارد و هم آمادگی ارتقاء به اوج فضیلت و تقوا و اخلاقیات عالی طبیعی است که فطرت انسان در تضاد بین خیر و شر است و آزمایش واقعی انسان در این دنیا همین گرایش اراده و موضع انتخاب او است آیا راه خیر و اطاعت از خدا را خواهد کرد و یا راه شر و نافرمانی را؟ آیا از هواها و شهوات پیروی می کند و از یاد خدا غافل می ماند روز قیامت را فراموش خواهد کرد یا بر هواها حاکم خواهد بود و میان خواسته و تمایل تعادل خواهد داشت چنین کسی از عقل خود به خوبی استفاده می کند و شخصیت او در اصل دارای بهداشت روانی است.
ص 113
محبت اهمیت زیادی در زندگی انسان دارد زیرا پایه زندگی زناشویی و تشکیل خانواده و سرپرستی فرزندان و ریشه پیوند همبستگی میان مردم و تشکیل روابط گرم و انسانی است. دوستی و محبت ریسمان محکمی است که انسان را به خدا پیوند می دهد و باعث اخلاص در عبادت و پیروی از راه و روش الهی و تمسک و پایبندی به دین و شریعت می شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

 

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

 

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی