دانلود پایان نامه آماده
پایان نامه رشته روانشناسی مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی با فرمت ورد قابل ویرایش تعداد صفحات 168
چکیده :
مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک به منظور بررسی مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی تعداد 100 نفر از والدین کودکان ناتوان هوشی با 100 نفر والدین کودکان عادی مورد مقایسه قرار گرفتند . افراد مورد نظر ازوالدین دانش آموزانی بودند که در مدارس استثنایی و عادی شهر اراک در پایه های دوم تا پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند .وبا روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند از تعداد کل نمونه 100 نفر را مادران و 100 نفر را پدران تشکیل می دهند به این ترتیب که والدین کودکان ناتوان هوشی را 50 مادر و 50 پدر و والدین با کودکان عادی نیز شامل 50 پدر و 50 مادر می باشد. همچنین وجود مشکلات روانشناختی در پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی مورد مقایسه قرار گرفت . نتایج آزمون t مستقل برای دو گروه از والدین نشان داد که والدین با کودکان ناتوان هوشی مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با والدین کودکان عادی تجربه می کنند . تفاوت بین آنها در زمینه های شکایات جسمنانی ، حساسیت فردی ، افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری ، روان پریشی و حالات وسواسی معنا دار بوده و در زمینه های ترس مرضی حالت پارانوئیدی تفاوت معناداری بین والدین دو گروه وجود ندارد ، نتایج آزمون t وابسته برای بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت بین پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی نشان می دهد که مادران مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با پدران تجربه می کنند و تفاوت بین پدران و مادران در زمینه های شکایات جسمانی، حساسیت بین فردی ، افسردگی ، پرخاشگری ، اضطراب ، حالات وسواسی تفاوت معنی داری وجود دارد ودر زمینه های ترس مرضی ، روان پریشی و حالات پارانوئیدی تفاوت معناداری بین پدران و مادران کودکان با ناتوانی هوشی وجود ندارد .
مقدمه
انسانها برای تامین نیازهای مادی ، معنوی و عاطفی خویش گروه تشکیل می دهند. یکی از طبیعی ترین گروه هایی که می تواند نیازهای انسان را ارضاء کند خانواده است. فلاسفه و متفکران از دیرباز مدعی این نظریه بوده اند که خانواده نهادکلیدی در ساختار اجتماعی هر جامعه است وهرچه سلامت ورشدخانواده بیشتر باشد، بالندگی جامعه نیز افزون ترخواهد بود . برهمین اساس در فرهنگهای مختلف همواره تمهیداتی برای رشد هر چه بیشتر خانواده تدبیر شده است. با شروع تحولات نوین میل محققان به ارزشیابی عملی نظریه های موجود شدت گرفت وبه تبع آن ، نظریه مذکور نیز به محک آزمایش گذاشته شد. از جمله شاپ و یندتفلت (1994)نشان دادند که بین تعامل های خانواده وآسیب شناسی روانی آنان ارتباط وجود دارد. (حسینی فر ،1384) خانواده یک نظام اجتماعی واز ارکان جامعه می باشد که ازطریق تفاهم بین زن وشوهر تشکیل می گردد. وظیفه خانواده مراقبت از فرزندان وتربیت انها،برقراری ارتباط سالم اعضاء با هم و کمک به استقلال کودکان است حتی اگر کودک کم توان ذهنی باشددر هر صورت کودک یکی از اعضاء نظام خانواده است. کودک کم توان ذهنی و والدین نه تنها بریکدیگر تاثیر متقابل دارند ، بلکه سایر اعضای خانواده یعنی دیگر فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهند در این زمان آرامش خانواده از بین می رود و تمام نگاههای خانواده به سوی کودک معلول معطوف می شود، به بیان دیگر معلولیت یکی از فرزندان مانع آن می شود که خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود را به نحوئ مطلوب داشته باشد(دیسون 2000)از جمله این کارکردهاتامین محیطی دلپذیربرای اعضاء و ایجاد پایگاهی برای برقراری روابط اجتماعی اعضاءبا دیگران است. زن وشوهر هر کدام خودیا دیگری را مسئول تولد فرزند معلول می دانند ومشاجرات خانوادگی از همین جاشروع می شودودر نهایت ممکن است به طلاق وجدایی ،مشکلات روحی، روانی وبرهم خوردن سازگاری اعضای خانواده منجر شود. وجود کودک معلول می تواند ضایعات واثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده داشته باشد. پدرومادرممکن است از داشتن چنین فرزندی به شدت رنج ببرندودچار حالاتی همچون افسردگی، اضطراب پرخاشگری ،ترس وخجالت شوند وآروزی مرگ داشته باشند.
پایان نامه رشته روانشناسی مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی