فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مقایسه‌ی خواب و مرگ از نظر قرآن کریم

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مقایسه‌ی خواب و مرگ از نظر قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده :
در این تحقیق به بررسی خواب و مرگ و مقایسه‌ی آن دو پرداخته شده است.
خواب : حالتی است که در اثر از کار افتادن موقتی بعضی از مراکز عصبی و دفاعی در بدن پدید می‌آید و در این هنگام تنها یک قسمت از مراکز دفاعی از فعالیت باز می‌ماند و بقیه‌ی قسمت‌های دفاعی و سایر دستگاه‌های بدن به کار مشغولند ولی حواس پنجگانه از کار می‌افتد و تنها قوه‌ای که در هنگام خواب از کار نمی‌افتد قوه‌ی تخیل است.
مرگ : خواب شدید و بزرگ در هر دو مرحله‌ی روح و نفس است که انسان از نشئه‌ای به نشئه‌ی دیگر انتقال می‌یابد با این تفاوت که در حین خواب انسان غالباً توجه ندارد و هنگامی که بیدار می‌شود نمی‌داند که حقیقتاً از سفری بازگشته است برخلاف حالت مرگ .
مقایسه‌ی خواب و مرگ : درخواب قبض روح به صورت کامل انجام نمی‌گیرد ولی در مرگ قبض روح کامل صورت می‌گیرد و تعلق روح نسبت به بدن بطور کامل از بین می‌رود.
هدف از انجام این تحقیق : 1- ایجاد تحول در دیدگاه انسان نسبت به زندگی در این جهان و جهان آخرت
و بی ارزش دانستن جهان فانی صورت پذیرفته است.
روش تحقیق به صورت کتابخانه‌ای انجام شده است.
با توجه به بررسی‌هایی که در این زمینه به عمل آمده از دیدگاه علمای اسلام و همچنین بررسی آیاتی که در این زمینه‌ها (خواب و مرگش) آمده است و نظریات دانشمندان می‌توان این نتیجه را گرفت که انسان با تمام تلاشهایی که نموده است باز هم نتوانسته به اسرار پیچیده‌ی این دو آیت خداوندی دست پیدا کند ولی با این وجود می‌توان این نتیجه را گرفت که خواب و مرگ هر دو از جنس واحدی است که در خواب قبض روح کامل صورت نمی‌گیرد ولی در حالت مرگ قبض روح کامل صورت می‌گیرد و در هنگام خواب کسانی که اجلشان نرسیده باشد خداوند آنها را قبض روح نمی‌کند تا زمانی که مدت مقرر آنها فرا رسد و این تحقیق و بررسی در این مورد باعث می‌شود به انسان این دانش را بدهد که همیشه جاودان نخواهد ماند و جاودانه‌ی مطلق خداست و اینکه انسان غافل باید از این دو آیتی که خداوند برای او آفریده است استفاده کند و در راه باطل گام ننهد و بداند که زندگی دنیوی فانی است. و باید برای رضای خداوند قادر همیشه تلاش نماید و برای جامعه فردی مفید واقع گردد.

 


فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه 8
بیان مسئله 8
ضرورت تحقیق 9
اهداف تحقیق 9
تعاریف واژه‌ها 10
فصل دوم : گستره‌ی نظری و پیشینه پژوهش
خواب چیست 14
مکانیسم خواب از نظر فروید 14
نظریات برخی روانشناسان درباره‌ی خواب و رؤیا 15
رؤیا و انواع آن 15
رؤیاهای ذکر شده در قرآن 18
خواب و رؤیا از منظر آیات قرآن 19
وجه تمایز خواب و بیداری 20
خوابهای الهام دهنده 22
خواب از دیدگاه دین اسلام 22
جدایی روح از بدن در هنگام خواب 23
تفاوت نفس از نظر قرآن و فلاسفه 24
تفاوت خواب و مرگ 24
وجوه اشتراک و اختلاف خواب و مرگ در قرآن 26
ماهیت مرگ در نگرش قرآنی 31
واکنش انسان‌ها در برابر مرگ 33
مرگ از دیدگاه اولیای خدا 35
ارتباط خواب با نفس، روح و مرگ 39
پیشینه‌ی عملی تحقیق در ایران 40
فصل سوم : روش اجرای تحقیق
ابزار تحقیق 43
روش جمع آوری داده‌ها 43
نوع تحقیق 43
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل اطلاعات
معانی موت و اجل در قرآن مجید 45
آیات در رابطه بالفظ توفی 45
آیاتی که در زمینه خواب آمده است 46
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری 48
پیشنهادها 48
فهرست منابع و مآخذ 49

 

 

 

فصل اول
طرح تحقیق

(1-1) مقدمه :
به نام او که هستی و کائنات را آفرید. به نام او که با نشانه‌هایی انسانهای غافل را از خواب غفلت بیدار می‌دارد. خواب و مرگ آیت خداوندی است که همواره مورد توجه دانشمندان و بشر بوده است. وقتی به حدیثی که در این رابطه آمده است می‌نگریم «الناس ینام و اذا ماتوا انتبهوا (رسول) مردم در خوابند وقتی می‌میرند از خواب بیدار می‌شوند، نشان می‌دهد که انسانها در غفلت بسر می‌برند. مانند زمانی که مرگ یکی از عزیزان اتفاق می‌افتد ذره‌ای به خود می‌اندیشند ولی مدتی بعد به دنبال سرگرمیهای زندگی می‌روند و دوباره غرق در لذتهای دنیوی می‌شوند و خود را در دنیا جاودانه احساس می‌کنند. پس باید با غفلت مبارزه کرد تا دچار پشیمانی نشد.
(1-2) بیان مسئله :
خواب چیست؟ حالتی است که دراثر ازکار افتادن موقتی بعضی از مراکز عصبی و دفاعی در بدن پدید می‌آید و در این هنگام تنها یک قسمت از مراکز دفاعی از فعالیت باز می‌ماند و بقیه قسمتهای دفاعی و سایر دستگاه‌های بدن به کار مشغولند ولی حواس پنجگانه از کار می‌افتد و تنها قوه‌ای که درهنگام خواب از کار نمی‌افتد قوه‌ی تخیل است.
مرگ : خواب شدید و بزرگ، در هر دو مرحله روح و نفس که انسان از نشئه‌ای به نشئه‌ی دیگر انتقال می‌یابد با این تفاوت که در حین خواب انسان غالباً توجه ندارد و هنگامی که بیدار می‌شود نمی‌داند که حقیقتاً از سفری بازگشته است. بر خلاف حالت مرگ .
(1-3) مقایسه خواب و مرگ :
درخواب قبض روح به صورت کامل انجام نمی‌گیرد ولی در مرگ قبض روح کامل صورت می‌گیرد و تعلق روح نسبت به بدن بطور کامل از بین می‌رود.
ضرورت تحقیق:
آشنایی با مفهوم واقعی خواب و مرگ و ایجاد تحول در دیدگاه انسان نسبت به زندگی در این جهان و جهان آخرت و بی ارزش داشتن جهان فانی و اینکه انسان جاودان نیست پس باید در زندگی برای رضای خداوند قادر تلاش نماید و برای جامعه فردی مفید واقع گردد.
(1-4) اهداف تحقیق :
1- ایجاد تحول در دیدگاه انسان نسبت به زندگی در این جهان و جهان آخرت 2- بی ارزش دانستن جهان فانی
در این پژوهش محقق به دنبال آن است تا برای سوالات زیر پاسخ‌های مناسبی پیدا نماید.
1- ماهیت خواب چیست؟
2- مکانیسم خواب از نظر فروید چیست؟
3- نظریات برخی روانشناسان در مورد خواب رؤیا چیست؟
4- رؤیا چیست و انواع رؤیا کدام است؟
5- رؤیاهای ذکر شده در قرآن کدام است؟
6- خواب و رویا از منظر آیات قرآن چیست؟
7- وجه تمایز خواب و بیداری چیست؟
8- خواب‌های الهام دهنده چیست؟
9- خواب از دیدگاه دین اسلام چیست؟
10- چگونه هنگام خواب روح از بدن جدا می‌شود؟
11- تفاوت نفس از نظر قرآن و فلاسفه چیست؟
12- تفاوت خواب و مرگ چیست؟
13- وجوه اشتراک و اختلاف خواب و مرگ از نظر قرآن چیست؟
14- ماهیت مرگ در نگرش قرآنی چیست؟
15- واکنش انسانها در برابر مرگ چیست؟
16- مرگ از دیدگاه اولیای خدا چیست؟
17- ارتباط خواب با نفس و روح و مرگ چیست؟
(1-5) تعاریف واژه‌ها :
معنای لغوی خواب و مرگ :
خواب : حالتی توأم با آسایش و آرامش که بر اثر از کار بازماندن حواس ظاهر در انسان و حیوان پدید می‌آید و معانی مختلفی دارد: 1- یقظه 2- نوم 3- غفلت 4- پرز جامه 5- غفلت و مغافل که به منزله‌ی خواب است 6- گروه خفتگان
مرگ : فنا و نیستی، فوت. توفی : فلانی مرد، فلانی در گذشت
معنای اصطلاحی : نوم کلمه‌ای است عربی و در فارسی به معنای خواب می‌باشد و در اصطلاح «خواب» آن حالتی است که قسمتی از حواس انسان به واسطه عوامل طبیعی خاصی به هنگام آن رکود پیدا می‌کند. (شریعتمداری، 74، ص 54)
«لا تأخذه سنه و لا نوم» (بقره 225) منام نیز به معنی خواب است. «من آیاته منامکم باللیل و النهار» (روم 23) از جمله آیات خدا خواب شما در شب و روز است. «و هو الذی جعل لکم اللیل لباساً و النوم سباتاً» (فرقان 47)
زندگی امروز بشر، بدون خواب و تجدید قوا غیر ممکن است و خواب در موجودات زنده از قبیل انسان، حیوان، حشرات و نباتات عمومیت دارد. بیشتر گلها و برگها در روز روشن مقابل آفتاب بسته می‌شوند و صبح شکفته می‌شوند یعنی آنها پس از خواب و تجدید قوا زندگی را از سر گرفته‌اند. (قرشی، 86، صص 132 و 133) توفی از باب تفعل به معنی اخذ به طور کامل و تمام است «التوفی اخذ الشئ و علی ایتام» توفی و استیفاء هر دو به یک معنی‌اند. از اینجاست که به مرگ وفات گفته شده که انسان از طرف خدا بکلی اخذ شده و از بین می‌رود. (بندر ریگی، سال 60، ص 87)
«فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفهن الموت» (نساء 15) آنها را در خانه‌ها نگاه دارید تا مرگ آنها را بگیرد.
«و هو الذی یتوفا کم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار» (انعام 60) در این آیه خوابیدن به توفی اطلاق شده است زیرا انسان در خواب رفتن از طرف خدا گرفته می‌شود و فهم و ادراک او مانند یک مرده از بین می‌رود یعنی خدا همان است که در شب می‌میراند و در خواب می‌برد و روز آنچه کرده‌اید می‌داند. (طیبیان، 63، ص 94)

 

 

 

فصل دوم
گستره ی نظری و پیشینه‌ی نظری تحقیق

(2-1) خواب چیست ؟
خواب یکی از لوازم معمولی زندگی است و حالتی است که در اثر از کار افتادن موقتی بعضی از مراکز عصبی و دفاعی در انسان پدید می‌آید و در موقع خواب حواس پنجگانه انسان از کار می‌افتد ولی سایر قسمت‌های بدن با صمیمیت و هماهنگی عجیبی همچنان به کار خود ادامه می‌دهند و خوابهایی که انسان می‌بیند با فعالیتهای سایر قسمتهای مغز و بدن بی ارتباط نیست.
خواب در تجدید نشاط سلول‌ها و تغییر قسمت‌های فرسوده‌ی بدن، پر کردن جای قوای از دست رفته و آماده کردن بدن برای فعالیت‌های جدید حیاتی را موجب می‌شود حتی دستگاه‌های شبانه روزی بدن که کار دائمی دارند هنگام خواب کمی استراحت می‌کنند زیرا کار و حرکت آنها بطور محسوسی سبکتر می‌شود و لذا خواب صحیح و بموقع را رمز سلامت و طول عمر می‌شمارند. (مکارم شیرازی، 81، ص 87)
(2-2) مکانیسم خواب از نظر فروید :
رؤیا نیز مانند خیالبافی وسیله‌ای برای نجات از کشاکش درونی است با این تفاوت که خیالبافی در بیداری و رؤیا در خواب صورت می‌گیرد. در حالت خواب همه‌ی اعضای ما برای رفع خستگی و تجدید نیرو از فعالیت خود می‌کاهد و رؤیا مانند بازیگری ماهر با صحنه آرایی و بازیهای متنوع امیال سرکش را از آشوب باز می‌دارد پس می‌توان گفت: که رویا حافظ خواب است نه مانع آن (معنوی و فدایی، 67 صص 19 و 20)
(2-3) نظریات برخی روانشناسان درباره خواب و رویا :
پروفسور یا برز روانشناس انگلیسی می‌گوید: ما باید خواب را همچون مرحله‌ی مخصوص از شخصیت خود به شمار ‌آوریم که با مرحله‌ی بیداری هم آهنگ بوده و برای خود استعدادهای مخصوص دارد. خواب از نظر زیست شناسی، رهایی یک غریزه آن هم غریزه‌ای است که ما برای آن نمی‌خوابیم که مسموم هستیم بلکه بدان جهت می‌خوابیم که مسموم نگردیم.
هانری برکسون می‌گوید: رؤیا حیات نفسانی است که کمتر تمرکز دارد. آن را می‌توانیم یک گفتگوی من بیدار و من خواب بپنداریم. زندگانی در حال بیداری یک زندگانی کار است حتی مواقعی که کاری برای انجام دادن نداریم. (علیخواه، 72، صص 68-69)
(2-4) رؤیا و انواع آن :
رویا در اصطلاح روانشناسی خواب، تجربة تصاویر، صداها، افکار، عواطف و احساساتی است که در عالم واقع وجود ندارد. رویا در حالت خواب با حرکات سریع جسم پدید می‌آید.
رویاها یک محتوای ظاهری دارند که از رویدادهای روز قبل یا زندگی شخصی مایه می‌گیرد و خود معنی و مفهوم مهمی را دربرندارد. هر رویا یک محتوای نهفته نیز دارد که با وادار کردن شخص به تداعی آزاد رویا، درباره محتوای ظاهری به دست می‌آید.
فرآیندهای متعددی که در رویا اتفاق می‌افتد در مجموع پرداخت رویا نام دارند. فرآیند تراکم حالتی است که در آن، قسمت‌هایی از بدن و شخصیت افراد مختلف در یک شخص ادغام شده و وارد رویا می‌شوند. جابه‌جایی رویا فرآیند دیگری است که در آن اتفاقات با یکدیگر جایگزین می شوند. در رؤیا یا افکار در قالب تصاویر و نمادها و به طور زنده ظاهر می شوند. زیگموند فروید بیش از دویست نماد خواب را که از نظر او در تمام عالم معنای یکسان دارند معرفی کرد. در هنگام بیدار شدن ممکن است رؤیاها یادآری شوند و یا دوباره دست کاری شوند که به آن پرداخت ثانوی رؤیا گفته می شود. برای تحلیل رؤیاها باید رؤیاها را پس از بیدار شدن ثبت کرد تا مورد پرداخت ثانوی یا فراموشی قرار نگیرند. (www.fa.wikipedia.org)
انواع رؤیا :
رؤیای صادق : در اینگونه رؤیاها مستقیماً یا پس از تأویل و با استفاده از رموز می‌توان، مطلبی را کشف نمود. در روایات این رویاها به عنوان نتیجه‌ی ملاقات روح با ملائک معرفی شده‌اند. درروایتی پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: «رؤیایی را که انسان با حالت طهارت، در خواب می‌بیند رؤیای صادقه و در غیر این صورت رؤیای غیر صادقه می‌باشد» (www.tasnim.ir)
رؤیای کاذب : به این گونه رؤیاها که به خاطر پرخوری، پرخوابی و بیماری می‌باشند نام اضغاث و احلام داده شده و نیز به همه‌ی رویاهای مبهم و مهمل و آنچه خالی از پیام و محتوای روشن باشد، اطلاق می‌شود. (رضوان طالب، 79، صص 66 و 67)
در بین صاحب نظران، برخی مطلقاً به رویا به چشم حقارت و پوچی می‌نگرند و برخی، رویایی را حاوی پیام می‌دانند که از تحولات روانی، جسمی و خارجی گزارشاتی ارائه کند. اما دین مبین اسلام، راه اعتدال را پیش گرفته و بر اساس جهان بینی الهی و شناخت صحیح و همه جانبه از جهان و انسان، دسته‌ای از رویاها را دارای حجیت و اعتبار و دسته‌ای دیگر را کاذب و فاقد ارزش و اعتبار می‌داند.
امام صادق (ع) خطاب به یکی ازشاگردانش در این باره می‌فرماید: ای مفضل! در ارتباط با رؤیاها فکر کن و ببین خداوند متعال چه تدبیر زیبایی را در مورد آنها اعمال نموده است و چگونه رؤیاهای صادق و کاذب را با هم درآمیخته است. زیرا اگر همه‌ی رویاها صادق بود، همه‌ی مردم پیامبر بودند و اگر همه کاذب بود نفعی در آن نبود و یک امر اضافی و بی معنی به حساب می‌آمد، اما برخی از آنها صادق هستند تا مردم به آن منتفع گردند و از هدایت‌ها و هشدارهای آن بهره مند شوند و در بسیاری از موارد کاذب هستند تا مردم به آن زیاد اعتماد نکنند. (منتظری، 83، صص 126 و 127)

 

(2-5) رؤیاهای ذکر شده در قرآن
قرآن در سوره‌های مختلفی از رؤیاهایی نام برده که حقیقت آنها به وقوع پیوسته است. از جمله: رؤیای پیامبر اکرم (ص)، که تعبیر به فتح مکه شد. (فتح 26)
رؤیای پیامبر اکرم (ص)، درباره‌ی بنی امیه و آینده حکومت اسلامی (اسراء 60)
رؤیای پیامبر اکرم (ص) درباره ی عدد اندک مشرکان در جنگ بدر که تعبیر به شکست مشرکان شد. (انفال 43)
رؤیای حضرت ابراهیم (ع)، در مورد ذبح فرزندش اسماعیل (صافات 102 و 103)
رؤیای حضرت یوسف (ع) درباره‌ی سجده یازده ستاره و ماه و خورشید، که تعبیر به قدرت رسیدن او و تواضع پدر و برادران و مادر به او گردید. (یوسف 4)
رؤیای پادشاه مصر درباره‌ی خوردن گاو لاغر، گاو چاق را، که تعبیر به قحطی شد (یوسف 43 و 49)
رؤیای دو یار زندانی حضرت یوسف (ع)، که بعداً یکی از آنها آزاد و ساقی پادشاه و دیگری به دار آویخته شد. (یوسف 36 و 41)
رویای مادر حضرت موسی (ع) که نوزادش را در صندوق گذاشته و به آب انداخت.
از مجموع آیات به خوبی استفاده می‌شود که بعضی از رویاها ممکن است منبعی برای درک بعضی از حقایق و پرده برداری از بعضی حوادث گردد.
(2-6 ) خواب و رؤیا از منظر آیات قرآن :
خواب قبل از اینکه یک پدیده جسمانی باشد، یک پدیده روحانی است. قرآن خواب را یک نوع «قبض روح» و جدایی روح از جسم می‌داند، اما نه جدایی کامل و خداوند این مطلب را در سوره‌ی مبارکه‌ی زمر بیان فرموده است.
«الله یتوفی الا نفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون» (زمر 42)
«خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‌کند و ارواحی را که نمرده‌اند، نیز به هنگام خواب می‌گیرد. سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه می‌دارد و ارواح دیگر را باز می‌گرداند تا سرآمد معینی»
بنابراین آیه، خواب برادر مرگ است و شکل ضعیفی از آن، چرا که رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل می‌رسد و بسیاری از پیوندهای این دو قطع می‌شود.
امام باقر (ع) در این رابطه می‌فرماید : «هر کس می‌خوابد، نفس او به آسمان صعود می‌کند و روح در بدنش می‌ماند. هر گاه خداوند فرمان قبض روح آدمی را صادر کند، «روح» دعوت نفس را اجابت می کند و به سوی او پرواز می‌نماید تا هنگامی که خداوند اجازه بازگشت روح را بدهد. «نفس» (به معنی روح انسانی) دعوت «روح» را اجابت می‌کند و به تن باز می‌گردد و این است معنی سخن خداوند سبحان که می‌فرماید: «الله یتوفی الانفس» «و من آیاته منامکم باللیل و النهار» (روم 23) «و از نشانه‌های خداوند، خواب شما در شب و روز است.» (www.tasnim.ir)
2-7 وجه تمایز خواب و بیداری :
«الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت ویرسل الاخری الی اجل مسمی» خداوند نفس‌ها را به هنگام مرگ آنها و نیز آن را که نمرده است در خوابش، می‌گیرد، سپس آن را که مرگش رارقم زده است، نگاه می‌دارد و دیگری را تا زمانی معین گسیل می‌دارد (زمر 42) در این آیه مردن و خوابیدن توفی و قبض نفس تلقی شده است. آیه سه حالت برای آدمی در نظر گرفته است: الف – حالت بیداری: انسان دارای نفس است. ب – حالت خواب : انسان فاقد نفس است. ج – حالت مرگ : انسان فاقد نفس است. به نظرفلاسفه انسان در حالت خواب و بیداری دارای نفس (روح) است و فقط در حالت مرگ، روح از بدن جدا می‌شود. اگر نفس قرآن با نفس فلاسفه یکی بود، آدمی در حالت خواب هم باید دارای نفس باشد پس نفس قرآن با نفس فلاسفه متفاوت است. معنای آیه در گرو پاسخ به این پرسش است: چه چیزی در حالت بیداری وجود دارد، اما در حالت خواب و مرگ، جسم فاقد آن است؟ در حالت بیداری آدمی خود آگاهی و دگر آگاهی دارد، یعنی از وجود غیر، آگاه است. اما در حالت خواب فاقد آگاهی است. برخی بر این باورند که آدمی در حالت خواب حتی فاقد خود آگاهی است. به طور مسلم وجه تمایز خواب از بیداری این است که آدمی در حالت خواب از وجود غیر از خودش خبر ندارد. ولی در حالت بیداری امکان ندارد که از وجود غیر مطلع نباشد. دیگر آگاهی فقط در حالت بیداری وجود دارد، به محض اینکه فرد به خواب می‌رود، دیگر آگاهی از بین می‌رود. در حالت مرگ هم دیگر آگاهی از بین می‌رود. بنابراین نفس درآیه یاد شده به معنای دیگر آگاهی است. تمام صوری که آدمی در حالت خواب می‌بیند، از آن خود شخص است. تخیلات حالت بیداری هم، به خود شخص تعلق دارد. در حالت بیداری وقتی در تخیل به پارک یا کنار دریا می‌روید، این تخیلات از آن شماست. این دیگر آگاهی نیست. دیگر آگاهی یعنی وجود مستقل از شما. نفس فلاسفه، موجود مجردی است که کارکردهای بسیاری (ادراک کلیات، تدبیر بدن، اراده، حس و حرکت، علم و ...) دارد. دیگر آگاهی یکی از انواع علم است. از نظر فلاسفه انسان در حالت خواب فاقد دیگر آگاهی می‌شود، نه فاقد «نفس» . از این رو وقتی قرآن می‌گوید در حالت خواب نفس را از او می‌گیریم، منظور روح نمی‌باشد، بلکه منظور دیگر آگاهی است. (علامه طباطبایی، 63، ص 90)
(2-8) خوابهای الهام دهنده :
می‌گویند گوته فیلسوف و شاعر معروف، مسائل عدیده علمی را به هنگام رؤیا حل می‌کرد و اشعار زیبایی می سروده است. بزرگترین نویسندگان و ریاضی دانان، موسیقی دانان و دانشمندان مختلف نیز اغلب اعتراف داشته و دارند که آثار و شاهکارهایشان را به دنبال الهام رؤیا بوجود آورده‌اند و رؤیا نقش بزرگی در ظهور نبوغ دارد و مرهون ضمیر ناخودآگاه است.
(2-9) خواب از دیدگاه دین اسلام :
راغب اصفهانی در کتاب مفردات می‌گوید: خواب و نوم سست شدن اعصاب دماغ است آنهم بوسیله‌ی رطوبات بخاری که به سوی او صفت عمر می‌شود و نیز می‌گوید نوم و خواب عبارت از میرانیدن خداوند است نفس را، آنهم بدون مرگ و نیز گوید نوم مرگی است خفیف و موت و مرگ خوابی است بسیار ثقیل و سنگین و به هر حال هر دو یعنی خواب و مرگ نعمتی است که یکی از آن دو، نعمت دنیایی و دیگری نعمت عقبایی است. همانطور که در قرآن آمده است: «هو الذی جعل لکم اللیل لباساً و النوم سباتاً و جعل النهار نشورا» (فرقان 47) یعنی اوست خدایی که تاریکی و ظلمت شب را برای شما لباس و پوششی گردانید تا سر در سیاهی جامه‌ی شب به استراحت بپردازید و خواب را مایه‌ی آرامش و ثبات شما قرار داد و روز را برای جنبش و کار مقرر داشت.
(2-10) جدایی روح از بدن در هنگام خواب :
از دیدگاه قرآن حقیقت انسان به روح اوست. اگر روح نباشد، انسان به جسم بی حرکت و مرده تبدیل می‌شود، همان گونه که هنگام مرگ روح از بدن جدا می‌شود، در موقع خواب هم روح از بدن جدا می‌شود، با این تفاوت که در موقع مرگ ارتباطش به طور کامل قطع می‌شود و به بدن برنمی‌گردد، اما در موقع خواب ارتباطش کاملاً قطع نشده بلکه کم می‌شود و دستگاه درک و شعور از کار می‌افتد و چون ارتباطش به طور کامل قطع نشده به همین خاطر قسمتی از فعالیت‌هایی که برای ادامه حیات بدن ضرورت دارد، مانند: ضربان قلب و گردش خون و فعالیت دستگاه تنفس و ... ادامه می‌یابد و چون روح انسان در هنگام خواب از بدن جدا می‌شود (شبیه حالت مرگ) و با حواس ظاهری ارتباط ندارد، حقایق بیشتری را درباره آینده و یا امور پنهانی درک می‌کند و این امر، اساس رویاهای صادقه را تشکیل می‌دهد. اما چگونگی جدا شدن روح از بدن هنگام خواب برای ما قابل درک نیست.

 

 

 

(2-11) تفاوت نفس از نظر قرآن و فلاسفه :
«کل نفس ذائقه الموت» همه نفوس مردنی هستند (انبیاء 35) از نظر فلاسفه، مرگ، مرگ جسم است، نه مرگ نفس (روح) بنابراین نفسی که می‌میرد (نفس قرآنی) نفس فلاسفه نیست. بنابراین، قلب و نفس قرآنی را نفس (روح) فلاسفه تلقی کردن، بلادلیل است. (بهشتی، 79، ص 198)
(2-12) تفاوت خواب و مرگ
الف) مردن مثل خواب است.
ب) همان طور که انسان در خواب متوجه چیزهایى است، در مرگ و پس از مرگ نیز متوجه چیزهاى بیشترى مى شود.
در مورد قسمت اول، این توضیح لازم است که مرگ و خواب، شباهت بسیارى به هم دارند، ولى یک تفاوت عمده و اساسى میانشان هست که آنها را از هم متمایز مى سازد و آن این که خداوند هم در مرگ و هم در خواب روح انسان را قبض مى کند، امّا در مرگ دیگر روح به بدن باز نمى گردد و دستگاه مغز آدمى تعطیل مى شود، ولى در خواب، فقط بخشى از دستگاه مغز تعطیل مى شود و روح دوباره به بدن باز گردانده مى شود: ) اللَّهُ یَتَوَفَّى الاَْنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الاُْخْرَى إِلَى أَجَل مُّسَمًّى (خداوند ارواح را به هنگام مرگ به تمامى باز مى ستاند و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد; سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده، نگه مى دارد و ارواح دیگرى را ]که باید زنده بمانند [تا سرآمد ]وقت [معیّنى باز مى گرداند. (زمر 42)
به این ترتیب، روشن مى شود که خواب برادر مرگ و شکل ضعیفى از آن است. از امام جواد(علیه السلام) سؤال شد مرگ چیست؟ فرمود: مرگ همان خوابى است که هر شب به سراغ شما مى آید، جز این که مدّتش طولانى است و انسان از آن بیدار نمى شود تا روز قیامت.
در مورد قسمت دوم سؤال، باید چنین توضیح داد: چنان که انسان در خواب چیزهایى را متوجه مى شود، پس از مرگ نیز در مقیاس وسیع تر مسائل رامى فهمد. وقتى انسان مى میرد، پرده از مقابل چشمان او کنار مى رود و عالمی فراتر از عالم دنیا را مشاهده مى کند. در آن عالَم، محدودیت هاى این عالم وجود ندارد و زمان و مکان در آن جا مطرح نیست. زندگى آخرتى در مقایسه بازندگى دنیایى، بسیار عمیق تر و پر دامنه تر است; قرآن کریم در این موردمى فرماید:)وجاءَت سَکرَهُ المَوتِ بِالحَقِّ ذلِکَ ما کُنتَ مِنهُ تَحید * ونُفِخَ فِى الصّورِذلِکَ یَومُ الوَعید * وجاءَت کُلُّ نَفس مَعَها سائِقٌ وشَهید * لَقَد کُنتَ فى غَفلَه مِن هـذا فَکَشَفنا عَنکَ غِطَـاءَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید) و سرانجام سکرات ]و بى خودى درآستانه [مرگ، حقیقت را ]پیش چشم او [مى آورد ]و به انسان گفته مى شود [این همان چیزىاست که تو از آن مى گریختى و در صور دمیده مى شود; آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است. هر انسانى وارد محشر مى گردد در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهى است. ]به او خطاب مى شود[ تو از این صحنه ]و دادگاه بزرگ [غافل بودى و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است.

 


با توجّه به این که روحِ انسان در زمان و مکان محصور نیست و مى تواند به آینده برود، آیا روح انسانى که در خواب است مى تواند به روز قیامت برود؟
روح انسان مى تواند در خواب اخبار قیامت و آینده دور را به دست آورد و ازآن جا خبر بگیرد. از برخى آیات قرآن استفاده مى شود که پاره اى از خوابها انعکاسى از آینده دور یا نزدیک است. آیات 36 تا 43 سوره یوسف، رؤیاى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که در سوره فتح آیه 27 آمده و خواب حضرت ابراهیم(علیه السلام) که در سوره صافات آیه 102 آمده، از جمله این آیات است. از این آیه ها استفاده مى شود که دستگاه گیرنده حساس روح آدمى، از طریق ارتباط مرموزى، مى تواند از حوادث آینده خبر آورد. خواب در اسلام حرکت روح به سوى عالم ارواح شمرده شده است.روح انسان در عالم خواب، قالب مثالى (برزخى) به خود مى گیرد و به پروازدر مى آید و عوالمى را سیر مى کند که در بیدارى میسر نیست; این آگاهی بستگى به تکامل روحى افراد دارد، لذا تنها بعضى از ارواح به آنها آگاه مى شوند. همان گونه که براى برخى از اولیاى خداوند متعال در بیدارى نیز چنین چیزىممکن مى باشد.
رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)بنابر آن چه در روایت معراجیه آمده است، در عالم بیدارى و از نزدیک، بهشت و جهنم را مشاهده فرمودند. (http://www.forum.choogh.com)
(2-13) وجوه اشتراک و اختلاف خواب و مرگ در قرآن:
خدای متعال درباره شباهت و تفاوت مرگ و خواب می فرماید:
اللَهُ یَتَوَفی‌ الاْنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ التِی‌ لَمْ تَمُتْ فِی‌ مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ التِی‌ قَضَی‌' عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الاْخْرَی‌'´ إِلَی‌'´أَجَلٍ مسَمی‌ إِن فِی‌ ذَ'لِکَ لاَ یَـ'تٍ لقَوْمٍ یَتَفَکرُونَ.
این‌ آیة‌ کریمه‌، چهل‌ و دومین‌ آیه‌ از سورة‌ زمر که‌ سی‌ و نهمین‌ سوره‌ از سوره‌های‌ قرآن‌ مجید است‌ می‌باشد. می فرماید: «خداست‌ که‌ جانها را می‌گیرد در وقت‌ مرگ‌ آنها، و نیز آن‌ جانهائی‌ را که‌ در خواب‌ رفته‌ و مرگ‌ آنها نرسیده‌ است‌.
پس‌ آن‌ جانهائی‌ را که‌ حکم‌ مرگ‌ را بر آنها جاری‌ کرده‌ در نزد خود نگاه‌ میدارد و دیگر به‌ بدن‌ باز نمی‌گرداند، ولیکن‌ آن‌ جانهائی‌ که‌ در خواب‌ رفته‌ و هنوز مرگشان‌ نرسیده‌ است‌ آنها را رها نموده‌ تا هنگام‌ بیدار شدن‌ به‌ بدن‌ برگردند و تا أجل‌ مسمی‌ و زمان‌ معین‌ در بدن‌ باقی‌ باشند؛ و در این‌ امر نشانه‌هائی‌ از قدرت‌ و توحید اوست‌ برای‌ مردمانی‌ که‌ در آیات‌ سبحانیة‌ او تفکر بنمایند.»
این‌ آیة‌ مبارکه‌ صراحت‌ دارد بر آنکه‌ مرگ‌ و خواب‌ از جنس‌ واحدند، و یک‌ حکم‌ را دارند. در حال‌ مرگ‌ و در حال‌ خواب‌ در هردو حال‌ خداوند جان‌ را می‌گیرد، لیکن‌ آن‌ کسیکه‌ اجلش‌ رسیده‌ است‌، آن‌ جان‌ را نگاه داشته‌، و آنکه‌ اجلش‌ نرسیده‌ است‌، جان‌ را در موقع‌ بیداری‌ به‌ او بر میگرداند.
و این‌ مسأله‌ بسیار شایان‌ دقت‌ است‌.
اولاً: گرفتن‌ جان‌ را که‌ مشترک‌ بین‌ خواب‌ و مرگ‌ است‌ به‌ لفظ‌ «توفی‌» بیان‌ کرده‌ است‌ نه‌ به‌ لفظ‌ «قبض‌». چون‌ معنای‌ توفی‌، به‌ معنی‌تمام‌ گرفتن‌ و اخذ نمودن‌ است‌ ولیکن‌ معنای‌ قبض‌، گرفتن‌ و ربودن‌ است‌. در حال‌ مرگ‌ و خواب‌ خداوند جان‌ را می‌گیرد به‌ واقعیت‌ و حقیقت‌ گرفتن‌؛ ولی‌ در حال‌ مرگ‌ علاوه‌بر این‌ قبض‌ می‌کند یعنی‌ می‌رباید که‌ دیگر حاضر به‌ بازگشت‌ نیست‌، و در حال‌ خواب‌ به‌ همان‌ توفی‌ اکتفا نموده‌ و سپس‌ جان‌ را رها می‌کند.
و نیز در آیة‌ دیگر که‌ در خصوص‌ خواب‌ وارد شده‌ است‌ به‌ لفظ‌ توفی‌ تعبیر شده‌ است‌:
وَ هُوَ الذِی‌ یَتَوَفیـ'کُم‌ بِاللیْلِ وَ یَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم‌ بِالنهَارِ ثُم یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضَی‌'´ أَجَلٌ مسَمی‌ ثُم إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُم یُنَبئُکُم‌ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (انعام/60)
«و اوست‌ آن‌ خدائی‌ که‌ شما را در شب‌ توفی‌ می‌کند و بسوی‌ خود میبرد، و از همة‌ کردار و افعال‌ شما در روز مطلع‌ است‌. و بعد از توفی‌ در خواب‌، شما را در روز بر می‌انگیزد تا هنگامیکه‌ آن‌ وقت‌ اجل‌ مسمی‌ سرآید. سپس‌ به‌ سوی‌ اوست‌ بازگشت‌ شما و سپس‌ آگاه‌ می‌سازد شما را به‌ آنچه‌ انجام‌ داده‌اید.»
و ثانیاً: آنچه‌ را که‌ خداوند توفی‌ می‌کند جانهای‌ آدمی‌ است‌: یَتَوَفی‌ الاْنفُسَ، و جان‌ و نفس‌ همان‌ روح‌ است‌.
بنابراین‌ در حال‌ مرگ‌ و خواب‌ روح‌ انسان‌ از این‌ عالم‌ به‌ عالم‌ دیگر میرود نه‌ بدن‌ انسان‌.
در حال‌ خواب‌ بدن‌ انسان‌ روی‌ زمین‌ است‌ و روح‌ انسان‌ سیر در عوالم‌ دیگر می‌کند و سپس‌ بر میگردد، و در حال‌ مردن‌ بدن‌ روی‌ زمین‌ یا زیر زمین‌ است‌ و روح‌ به‌ عوالم‌ دیگر میرود و بر نمی‌گردد.
و شاهد بر این‌ معنی‌ آنکه‌ در این‌ آیه‌ آمده‌ است‌ یَتَوَفــکُم «خداوند شما را میگیرد و توفی‌ می‌کند.» و نفس‌ انسان‌ حقیقت‌ انسان‌ است‌ که‌ در محاورات‌ و گفتگوها به‌ من‌ و تو و او و ما و شما و آنها تعبیر می‌شود. و اگر کسی‌ گفت‌: من‌ چنین‌ کردم‌ و چنان‌ گفتم‌، مراد از لفظ‌ من‌ روح‌ و جان‌ اوست‌ نه‌ بدن‌ او. و حقیقت‌ أنَا و أنتَ و هُوَ و کُمْ و غیر آنها از ضمائر عربی‌ روح‌ است‌ که‌ خداوند آنرا در حال‌ مردن‌ اخذ میکند.
و شاهد دیگر آنکه‌ در سورة‌ انشقاق‌ می‌فرماید:
یَـا أَیـهَا الاْءنسَـان ُ إِنکَ کَادِحٌ إِلَی‌' رَبکَ کَدْحًا فَمُلَـقِیهِ. (مؤمنون/114-112)
«ای‌ انسان‌! حقاً که‌ تو با سعی‌ و کوشش‌ و تعب‌ راه‌ پر رنجی‌ را بسوی‌ پروردگارت‌ درمی‌نوردی‌ و بالاخره‌ به‌ شرف‌ ملاقات‌ او خواهی‌ رسید.»
این‌ خطاب‌، خطاب‌ به‌ حقیقت‌ انسان‌ است‌ که‌ روح‌ است‌ نه‌ بدن‌ او. روح‌ را خداوند از عوالم‌ تجرد آفریده‌ و بدن‌ را برای‌ استکمال‌ قوا به‌ او عنایت‌ فرموده‌ تا از این‌ عالم‌ حرکت‌ کند و پس‌ از طی عوالم‌ دیگر دائماً بسوی‌ خدا رفته‌ و به‌ مقام‌ لقاء حضرتش‌ نائل‌ آید.
و شاهد دیگر آنکه‌ در سوره‌ مؤمنون‌ خداوند جهنمی‌ها را مورد خطاب‌ قرار داده‌ است‌ که‌:
قَـ'لَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی‌ الاْرْضِ عَدَدَ سِنِینَ * قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَسْئـَلِ الْعَآدینَ * قَـ'لَ إِن‌ لبِثْتُمْ إِلا قَلِیلاً لوْ أَنکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُـونَ. (مؤمنون/112تا114)
«شما چقدر در روی‌ زمین‌ درنگ‌ کردید؟ آنها در پاسخ‌ میگویند: ما یک‌ روز یا مقداری‌ از یک‌ روز را توقف‌ کردیم‌. خداوند میفرماید: اگر شما اهل‌ علم‌ و بینش‌ بودید میدانستید که‌ درنگ‌ نکردید مگر زمان‌ اندکی‌ را.»
در این‌ آیات‌ به‌ حیات‌ و زندگی‌ روی‌ زمین‌ به‌ لفظ‌ «لَبث‌» که‌ همان‌ معنی‌ توقف‌ و درنگ‌ را دارد تعبیر نموده‌ است‌. و درنگ‌ کردن‌ دربارة‌ کسی‌ صادق‌ است‌ که‌ راهی‌ را طی می‌کند و آن‌ راه‌ طولانی‌ بوده‌ و در بین‌ راه‌ توقفی‌ دارد، مثل‌ آنکه‌ انسان‌ قبل‌ از این‌ عالم‌ مراحلی‌ را طی کند تا بدین‌ عالم‌ بیاید و مدتی‌ درنگ‌ کند و سپس‌ از این‌ عالم‌ کوچ‌ نموده‌ و ارتحال‌ کند.
و این‌ راجع‌ به‌ روح‌ و جان‌ آدمی‌ است‌ که‌ در عوالم‌ ذَر بوده‌ و سپس‌ به‌ عالم‌ ماده‌ آمده‌ و در روی‌ زمین‌ لباس‌ ماده‌ را پوشیده‌ و سپس‌ این‌ لباس‌ را کنده‌ و رها نموده‌ و به‌ عالم‌ برزخ‌ و قیامت‌ رهسپار شده‌ است‌؛ روح‌، لباس‌ کهنة‌ بدن‌ را خلع‌ می‌کند و یا به‌ خلعت‌ الهیه‌ مخلع‌ میگردد و یا به‌ عقوبت‌ و واکنش‌ أعمال‌ خود مبتلا می‌شود. بنابراین‌ صحیح‌ است‌ که‌ توقف‌ او را در دنیا به‌ لفظ‌ «لبث‌» در این‌ گفت‌ و شنودها تعبیر نمود؛ و اگر خطاب‌ با انسانی‌ بود که‌ قوامش‌ به‌ بدن‌ بوده‌ و با خراب‌ بدن‌ فانی‌ و نابود می‌شد، نباید به‌ لفظ‌ درنگ‌ و توقف‌ تعبیر نمود بلکه‌ باید بلفظ‌ سکونت‌ یا اقامت‌ و أمثال‌ اینها بازگو کرد.

(2-14) ماهیت مرگ در نگرش قرآنی
مرگ در منطق قرآنی به معنای فنا و نابودی نیست بلکه دریچه ای به سوی جهان جاودانگی و بقاست. حقیقت مرگ چون حقیقت حیات و زندگی از اسرار هستی است به گونه ای که حقیقت آن تاکنون بر کسی روشن نشده است. بلکه آن چه ما از حقیقت آن می شناسیم تنها آثار آن است.
آن چه از قرآن بر می آید آن است که مرگ یک امر عدمی و به معنای فنا و نیستی نیست بلکه یک امر وجودی است. یک انتقال و عبور از این جهان به جهان دیگر است، از این رو بسیاری از آیات قرآن از مرگ به توفی تعبیر کرده اند که به معنای بازگرفتن و دریافت روح از تن است.
خداوند در بیان این امر وجودی می فرماید: الذی خلق الموت و الحیوه خداوندی که مرگ و زندگی را آفرید. در این جا خداوند، مرگ را همانند زندگی یک آفریده از آفریده های خویش بیان می دارد. چون اگر مرگ امری عدمی بود مخلوق و آفریده به شمار نمی آمد از مخلوقات هیچ گاه جز به «امور وجودی» تعلق نمی گیرد.(علامه حلی، - ص 296)
به هر حال مرگ از مخلوقات و امر وجودی و دریچه ای است به سوی زندگی دیگر، در سطحی بسیار وسیع تر و آمیخته با ابدیت؛ خداوند می فرماید: ولئن متم او قتلتم لالی الله تحشرون اگر بمیرید و یا کشته (شهید) شوید به سوی خدا باز می گردید. (علامه حلی، - ،ص 296)
در حقیقت مرگ پایان راه نیست بلکه آغاز راهی است که بدان به جهان های دیگر منتقل می شوید؛ و این جهان با همه عظمتش تنها مقدمه ای برای جهان های گسترده تر و فراخ تر، جاودانی و ابدی است. و به سخنی دیگر مرگ نه تنها موجب نمی شود تا زندگی، پوچ و بیهوده جلوه کند بلکه به زندگی این جهانی معنا و مفهوم می بخشد و از کارکردهای مرگ می توان معنا بخشی به زندگی دنیایی دانست؛ چون مرگ است که آفرینش هستی را از بیهودگی خارج می سازد و بدان جهت، معنا و مفهوم می بخشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    48صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه‌ی خواب و مرگ از نظر قرآن کریم
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.