این بار از آمیزش ویژگیهای معماری مرکز ایران و جنوب با سنتها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومی آذربایجان شده بود، شیوه معماری پدید آمد که به درستی نام شیوه آذری گرفت و تا هنگامی که شیوهای تازه که باز هم برگیره از معماری آن سرزمین بود، به جای آن آمد، در سراسر ایران و کشورهای همسایه به کار رفت.
همانگونه که پارسیان هخامنشی در سر راه خود به جنوب، ستاوندهای آذربایجان را دیده بودند و آن را در معماری خود به کار بردند، شگفت است که شاهان صفوی نیز ستاوندهای بناب و مراغه را به اصفهان بردند و در جلوی کاخهای تازهساز خود، همانند چهلستون و عالیقاپو، نهادند. روشن است که افزودن این ستاوندها به کاخهای اصفهان شکوه ویژهای داده است.
در اواخر قرن ششم هجری و اوایل قرن سیزدهم میلادی، در قسمتی از سرزمینهای شمال و شمال غربی چین یعنی در نزدیکی مغولستان کنونی قبایلی از اقوام زردپو.ست آسیا زندگی میکردند. از میان این طوایف در قرن ششم هجری دو طایفه از همه مهمتر و دارای حکومت بر قبایل دیگر بودند.
نخست قره ختاییان در مغرب و دوم کراییت در مشرق. بعضی از این اقوام هم مانند قبیله قیات باجگذار فرمانروایان چین بودند. از این قبیله بعدها در سال 549 هجری کسی پای به دنیا گذاشت که بعدها به چنگیزخان مشهور شد. او بعد از فوت پدر به زحمت فراوان بسیاری از قبایل را مطیع خود ساخت.
چنگیز برای رابطه بیشتر با ایران گروه بزرگی از تجار مغول را به ایران فرستاد. اکثر اعضای این گروه با اجازه سلطان محمد به قتل رسیدند. خبر این واقعه به چنگیز رسید. او در سال 616 با تمام پسران و لشگریان خویش به ماوراالنهر حمله کرد و بیشتر شهرهای خراسان را نیز به تصرف درآورد. شهر خوارزم نیز در سال 618 ویران و قتل عام شد.
در سال 618 و 619 چنگیز و پسران و سرداران او به تسخیر شهرهای بزرگ خراسان مانند بلخ، مرو، نیشابور و هرات سرگرم و در بیشتر آنها به قتل عامهای فجیع مشغول بودند. قتل عام مغول در فرارود و خراسان بسیار شگفت و وسیع بود. بعد از چنگیز سرزمینهای به دست آمده میان پسرانش قسمت شد. جاهای دیگر ایران را هم حکام بزرگی که از طرف خانهای مغول تعیین میشدند اداره می کردند.
پیشرویهای مغولان بعد از مرگ چنگیز به ویژه از سال 626 به امر اوگتای قاآن ادامه یافت. در سال 652 هولاگو برادر منگو قاآن فرمانروای ایران شد. دژهای اسمعیلیان را در سال 654 و بغداد را در سال 656 فتح کرد.
هولاگو بعد از فتح بغداد تمام غنایمی را که از جاهای گوناگون و بویژه از بغداد به چنگ آورده بود با خود به آذربایجان برد و مراغه را پایگاه خویش کرد. هولاگو در سال 663 درگذشت. پس از او سلسله جدیدی از سلاطین مغول در این سرزمین تشکیل شد که ایلخانان نام دارد. آنها تا سال 736 با قدرت و بیست سال دیگر با ضعف و زبونی بر ایران حکومت کردند، از جمله آنها غازان خان (694-702) و سلطان محمد خدابنده الجایتو ( 703-716) میباشند. در این دوران تبریز و سلطانیه کانون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران بودند.
هم زمان با حکومت ایلخانان، دودمانهای دیگری نیز بودند که برخی از مغولان اطاعات میکردند و خراجگذار ایشان بودند. این خاندانها عبارتند از: آل کرت، اتابکان فارس، اتابکان یزد، قراختاییان کرمان، خاندان اینجو، آل مظفر و اتابکان لر.
در سال 782 تیمور، سپاهی بزرگ را به خراسان فرستاد و سپس خود نیز با آن سپاه رفت و پس از جنگهای متعدد تمام خراسان، سیستان و افغانستان را تسخیر کرد و در این جنگها از کشتارهای بزرگ و خونریزیها ابا نکرد.
در سال 788 تیمور دیگر سرزمینهای ایران را گرفت و با سه سال جنگ پیاپی فارس، عراق عجم، کرمان، آذربایجان، مازندران، عراق عرب، گرجستان و ... را گرفت. یورش دوم تیمور از سال 794 تا 799 به طول آنجامید و بسیاری از نقاط دیگر را نیز تسخیر کرد. یک سال بعد یعنی در اواخر سال 800 حمله تیمور به هندوستان آغاز شد و در سال 801 به پایتخت بازگشت. پس از بازگشت، یورش سوم خود را که هفت سال زمان گرفت آغاز کرد (802) و به سرعت خود را به گرجستان رساند و آنجا را دوباره مطیع خود ساخت. در سال 806 به پایتخت _ سمرقند _ بازگشت و در سال 807 به عزم تسخیر چین در راه بیمار شد و در سن هفتاد و یک سالگی درگذشت.
معماری
شیوه آذری دارای دو دوره است:
دوره نخست از زمان هولاگو و پایتخت شدن مراغه و دوره دوم از زمان تیمور و پایتختی سمرقند آغاز میشود. در دوره دوم بود که معماران بزرگی چون قوامالدین شیرازی و پسرش غیاثالدین و زینالعابدین شیرازی، در خراسان بزرگ به کار گماشته شدند و سازنده ساختمانهای بزرگی در آنجا بودند.ویژگیهای زمانی در این شیوه بسیار کارساز بود. در آن زمان نیاز به ساخت ساختمانهای گوناگونی بود که باید هرچه زودتر آماده می شدند. از همین رو در روند ساختمانسازی شتاب میشد. پس به بهرهگیری از عناصر یکسان (مانند کاربندی و درسازه و آرایه) روی آوردند تا دستاوردشان باندام و سازوار باشد.
افزون بر این با از میان رفتن شماری از هنرمندان و معماران، در دوره نخست این شیوه، ساختمانهایی ساخته شد که در آنها کاستیها و نادرستیهایی هم پدید آمد، حتی در گزینش جای برخی از شهرها هم اشتباه کردند. برای نمونه الجایتو چون چمنزار سلطانیه را دوست داشت آنجا را پایتخت خود کرد. اما جایگاه شهر کشش طبیعی نداشت و با اینکه او برای آبادانی شهر، راه دسترسی آن را دگرگون ساخت اما پس از مرگ او، شهر نیز از آبادانی افتاد و در زمان صفویان لشگریان در آن اتراق کردند...