فرمت فایل : word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 30 صفحه
نگاهی به سیاستهای استعماری انگلستان در افغانستان
ِکشور افغانستان، بهرغم دارا بودن موقعیت استراتژیک و برخورداری از برخی منابع غنی شناخته شده و همچنین دارا بودن توانمندیهای توسعه، هنوز نتوانسته از رشد لازم در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و صنعتی برخوردار باشد. این امر ــ توسعهنیافتگی ــ میتواند چند علت داشته باشد:
- طبیعت سخت و کوهستانی افغانستان و کمبود جلگههای هموار؛
- راه نداشتن به آبهای جهانی؛
- فقدان و یا شناسائی نشدن منابع شاخص انرژی چون نفت و گاز؛
- تنوع قومی و نژادی، و در نتیجه، رقابتهای زیانمند و درگیریهای متعدد بین گروههای مذهبی و زبانی.
شاید عوامل بالا در کند کردن روند توسعه مؤثر بوده باشند؛ اما با توجه به اینکه کشورهایی با دارا بودن همین ویژگیها مسیر توسعه را طی کرده اند، امروزه این عوامل را نمیتوان عوامل اصلی توسعهنیافتگی به شمار آورد. قدر مسلم این است که آنچه این وضعیت را تشدید نموده و به افغانها فرصت استفاده بهینه از منابع موجود را نداده و، در مجموع، زمینههای شکوفایی و بالندگی را در عرصههای مختلف از آنها گرفته، مسئله عملکرد قدرتهای استعماری در افغانستان بوده است. این کشور در طی سه قرن اخیر شاهد حضور مستقیم سیاسی و نظامی سه قدرت بزرگ جهانی در خاک خود بوده است. در سده 19 و تا نیمه قرن 20 انگلستان، در نیمه دوم قرن بیستم شوروی و در سالهای نخستین قرن بیستم ویکم آمریکا، مستقیماً در افغانستان حضور نظامی داشتهاند. امری که در کمتر کشور دیگری میتوان نمونه آن را پیدا کرد. در این میان، رقابت دو قدرت استعماری انگلیس و روس ( اعم از روسیه تزاری و یا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) در افغانستان، بزرگترین ضربهها را به استقلال و حاکمیت ملی و، در نتیجه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ افغانستان وارد نموده است. بررسی تاریخ معاصر افغانستان نشان میدهد که عامل خارجی به مراتب مؤثر تر از مجموعه عوامل داخلی در روند توسعهنیافتگی این کشور بوده است.
از میان قدرتهای استعمارگر اروپایی، اولین کشوری که به سیاست خارجی افغانستان توجه داشت و، در نتیجه، زودتر از دیگران در امور داخلی افغانستان دخالت کرد و بیشترین تأثیر را در عقبماندگی افغانستان داشت، حکومت انگلستان بود. کمپانی هند شرقی انگلیس، که در آغاز قرن هفدهم میلادی به فرمان الیزابت پادشاه وقت انگلستان و به منظور گسترش بازرگانی در مشرقزمین تأسیس شده بود، [2] در راستای تأمین منافع سهامداران خود تا اواخر سده هجدهم توانسته بود نفوذ سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را در سطح گستردهای از سرزمین هند توسعه دهد. کارگزاران این شرکت، که در واقع نمایندگان دربار انگلیس بودند، در راستای دستیابی به منافع هرچه بیشتر بر آن بودند تا ضمن دستنشانده ساختن حکام مغولی هند، حکومتهای مقتدر محلی و قبایل مخالف خود را نابود کنند. مسدود نمودن راهها و محورهای نفوذ به هند مهمترین سیاست آسیایی انگلستان در قرن 19 بود. ایران و افغانستان هم راههای نفوذ به هند را در اختیار داشتند و هم خود میتوانستند به یک رقیب برای انگلستان در هند تبدیل شوند؛ اما تهدیدی که از جانب افغانستان در مورد منافع انگلیسیها در هندوستان وجود داشت به مراتب جدیتر بود . قدرتیابی زمانشاه در آغاز قرن نوزدهم در افغانستان، مقارن با اوج تلاشها و اقدامات انگلیسیها برای سلطه کامل بر اقوام و مناطق مختلف هندوستان بود.[3] تلاشهای آشکار زمانشاه برای حمله به هندوستان از یک سو و کمک خواستن قبایل و حکومتهای مسلمان و غیرمسلمان شمال هند از او، از سوی دیگر، خواب انگلیسیها را آشفته کرد. همزمان با تکاپوهای زمانشاه، ناپلئون بناپارت نیز تلاشهایی را برای حمله به هند از طریق ایران در پیش گرفت.
انگلیسیها برای رویارویی با این تهدیدات سیاستهای چند لایهای را در افغانستان در پیش گرفتند. سیاستهای که تاریخ، سیاست، اجتماع، اقتصاد و فرهنگ افغانستان را تا سالیان سال تحت تأثیر خود قرار داد. مهم ترین رئوس این سیاستها عبارت بود از:
- تشکیل دولت حائلی بین متصرفات انگلستان در هند و دولت ایران که، با توجه به شکلگیری دولت جانشینان احمدشاه درانی، افغانستان میتوانست این منظور را تأمین کند.
- تشکیل دولت حائلی بین متصرفات انگلستان در هند و دولت افغانستان که حمایت انگلیسیها از حکومت سیکها در پنجاب و، به ویژه، حکومت رنجیت سینگ در سر هند تا حدی میتوانست به این سیاست جامه عمل بپوشاند.
- سیاستهای تدافعی به عنوان یک سیاست کوتاه مدت به جهت حذف رقبایی چون زمانشاه و رفع خطر ناپلئون از طرق مختلف؛ ایجاد درگیری میان ایران و افغانستان و انعقاد قراردادهای ضد فرانسوی با هر یک از این دو کشور از مهم ترین نمودهای این سیاست بود.
- خلاصه این مقاله در همایش بررسی تحولات افغانستان در یکصد سال اخیر، که در تاریخ 26 آذر 1385 در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برگزار شد، قرائت گردید.
تحقیق درباره بررسی سیاستهای استعماری انگلیس در افغانستان