فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله یک مطالعه تجربی در انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سرمایه ای

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله یک مطالعه تجربی در انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سرمایه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

یک مطالعه تجربی در انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سرمایه ای: رابطه بین بعضی از متغیرهای موجود در آن (اندازه و سرمایه گذاری

 

 

آگوستو اِی. پاچکو-کامر، جوئان سی. گونالز-کاستولو

چکیده
سیسیتم برنامه ریزی منابع سرمایه ای (ERP) یکی از مهمترین پروژه های بهینه سازی تجارت است و چیزی بیش از تلاشی است که توسط یک شرکت قابل انجام باشد. میزان عدم موفقیت اجرای ERP نسبتاً بالا است. فرآیند انتخاب یک عامل مهم برای موفقیت است. این مقاله اولین نتایج را از مطالعه تجربی معرفی میکند که ما پی بردیم که رابطه ای بین اندازه شرکت و مقدار سرمایه گذاری وجود دارد. سیستم های اقتصادی دیگر که به اندازه ای مهم هستند که در ERP شامل گردند، هوش تجاری و مدیریت روابط مشتری است. محاسبه تکاملی، سیستم های چند-عاملی و سیستم های موازی را می توان بعنوان تکنیک های هوش محاسباتی برای مدلسازی فرآیند انتخاب ERP مورد استفاده قرار داد.
کلمات کلیدی: برنامه ریزی منابع سرمایه ای (ERP)، انتخاب، عامل موفقیت مهم (CSF)، هوش تجاری، مدیریت روابط مشتری، سیستم های چند-عاملی، محاسبه تکاملی، سیستم های موازی(PN).
1- مقدمه
فرآیند انتخاب یک سیستم برنامه ریزی منابع سرمایه ای (ERP) یک مسئله پیچیده است که مستلزم چندین عامل و متغیر است چون یک فرآیند تصمیم گیری است که بصورت یک نوع غیرساختاربندی شده توصیف می گردد.
برنامه ریزی منابع سرمایه ای (ERP) یک سیستم اطلاعاتی است که حجم داده های بیش از توان یک سازمان را جمع آوری میکند و در عملیات سازمان از آنها استفاده می شود.
اجرای آن نیازمند این موارد است: پول، زمان، و مقدار زیادی از تلاش افراد؛ و مانند یک سیستم اقتصادی (ES) تغییر در فرهنگ سازمانی را تقویت میکند.
سیستم های ERP در تجارت امروزه دارائی اهمیت ویژه ای هستند چون آنها توانایی پشتیبانی از استراتژی های سازمانی، یکپارچه سازی جریان اطلاعات و افزایش مزایای رقابتی و کارایی فردی را دارند، و دارای یک پایگاه داده مرکزی است که شامل همه معاملاتی است که یک سازمان می تواند ثبت کند؛ که به سری مدول های عملکردی آن بستگی دارد. این مدول های عملکردی ممکن است مدیریت مواد، تولید، فروش، بازاریابی، توزیع، خدمات مالی، منابع انسانی، گزارشات و غیره باشند. سیستم ERP چون بر روی کل سازمان تأثیرگذار است باید بدرستی انجام شود.
اجرای یک سیستم ERP یک مسئله بدون ریسک و کم هزینه نیست. حدود 40 تا 70 درصد اجراهای ERP تا حدودی شکست را تجربه می کنند. به همین دلیل است که سازمان باید مناسب ترین سیستم های ERP را برای نیازهای تجاری آنها انتخاب کند.


شکل 1 ساختمان ERP

فرضیه تحقیق ما بدین شرح است: فرآیند انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سرمایه ای بر مبنای هوش محاسباتی موفقیت اجرایی را در مقایسه با استفاده از فرآیند های انتخاب تجربی افزایش میدهد. بنابراین از روش تحقیقاتی زیر استفاده میکنیم:
- شناسایی، شناخت و تحلیل مربوط به مقالات تحقیقاتی:
عوامل مهم موفقیت در اجرای ERP
تأثیر بین فرآیند انتخاب ERP و اجرای موفقیت آمیز، و
معنای اجرای موفقیت آمیز سیستم ERP.
- درک و توضیح فرآیند انتخاب ERP در نمونه ای تجارت ها در منطقه کلان شهری گوادالاهارا در مکزیک با اعمال یک مطالعه تجربی برای:
متغیرهای مهم طبقه بندی شده مورد استفاده
طبقه بندی و توصیف روابط بین متغیرهای مهم، و
پیدا کردن رابطه بین انتخاب و موفقیت تحویل ERP.
- مطالعه تکنیک های هوش محاسباتی که در مقالات برای فرآیند انتخاب مورد استفاده قرار نگرفته اند.
این عناصر تحقیقاتی با سوالات تحقیقاتی زیر مرتبط هستند:
1- فرآیند انتخاب چطور بر روی موفقیت اجرای سیستم های ERP تأثیر می گذارد
2- متغیرهای مورد نیاز در فرآیند انتخاب ERP کدام هستند؟
3- روابط متقابل بین این متغیرها کدام هستند؟
4- آنها را چطور می توان در یک مدل محاسباتی برای انتخاب ERP شامل ساخت؟
5- هوش محاسباتی را چطور می توان برای مدلسازی فرآیند انتخاب ERP مورد استفاده قرار داد؟
در این مقاله ما تلاش میکنیم تا پاسخ های سوال 1 را بیان کنیم. در بخش 3 مدل چند-عاملی پیشنهادی را بعنوان راهی برای بهبود فرآیند انتخاب ERP معرفی میکنیم و پاسخ سوالات 4 و 5 را توضیح میدهیم. در بخش 4 نتایج اولیه مطالعه تجربی که برای نمونه برداری از شرکت های واقع در منطقه کلان شهری گوادالاهارا در مکزیک انجام شده است تا پاسخ سوالات 2 و 3 بدست آید. در بخش 5 نتیجه گیری های یافته های خود را بیان میکنیم، و راهنمایی برای مطالعات بعدی را نیز بیان میکنیم.
2- انتخاب و مدیریت پروژه از عوامل مهم موفقیت برای اجرای سیستم های ERP هستند.
اهداف اصلی یک سیستم ERP، خودکار کردن فرآیند های تجاری، بهبود روابط متقابل بین سازمان و خارج سازمان، و حذف کار اصلاح برای سیستم های نمایندگی هستند. موفقیت اجرای ERP تحت تأثیر CSF ها قرار می گیرد. CSF بصورت تعداد محدودی از مناطق تعریف می گردد که در آن، نتایج اطمینان کارایی رقابتی موفقیت آمیز را برای سازمان ایجاد میکنند.
داده های تحقیقات اقتصادی نشان میدهند که میانگین سرمایه گذاری برای اجرای ERP میتواند بین 50 هزار دلار تا چند میلیون دلار باشد. برآورد هزینه خسارت ممکن است چندین میلیون دلار باشد بنابراین اهمیت فرآیند انتخاب باید آشکار و مشخص باشد.
در جستجوی EBSCO، منابع اسپرینگر، ACM، AIS و IEEE با استفاده از برنامه ریزی منابع سرمایه ای، انتخاب و عوامل موفقیت آمیز، ما 97 مرجع مربوط به این کلمات کلیدی را پیدا کردیم. پس از طبقه بندی منابع، ما تشخیص دادیم که 11 منبع مربوط به تعاریف ERP بودند، 30 منبع پروژه های CSF و ERP را جمع آوری کرده بودند، 29 منبع جمع آوری فازهای مدل اجرای ERP را معرفی کرده بودند، 39 منبع مدلهای انتخاب ERP را بعنوان راهی برای بهبود تحویل ERP بیان کرده بودند و 2 منبع نیز آنچه را بیان کرده بودند که مربوط به اجرای راه حل های ERP بود.
ما در این سری مقالات پی بردیم که انتخاب سیستم مناسب، اعمال مدیریت پروژه و پیروی از روش اجرا، همان CSF ها هستند.
همانطور که بیان شد که انتخاب بصورت CSF است، روش انتخاب مناسبی برای افزایش موفقیت تحویل ERP مورد نیاز است اما: متغیرهای همراه با فرآیند انتخاب کدام هستند و اینکه این متغیرها چطور با هم مرتبط هستند؟ این سوال اینست که ما باید چکار کنیم تا اعمال یک مطالعه تجربی نمونه ای از شرکت ها از مکزیک را شناسایی کنیم چون اجرای این نوع سیستم ها رابطه زیادی با رفتارهای اجتماعی در داخل هر تجارت دارد و بهترین راه برای ارزیابی این رفتارها با انجام یک مطالعه تجربی است.
3- تکنیک هوش محاسباتی پیشنهادی برای فرآیند انتخاب ERP
گروههای تحقیقاتی مختلف، مدلهای ارزیابی انتخاب متفاوتی را برای بهبود فرآیند انتخاب پیشنهاد کرده اند که شامل WSM، روش امتیازدهی وزنی، AHP، فرآیند مرتبه بندی تحلیلی، FL، Fussy Logic، ANP، فرآیند شبکه تحلیلی، SHERPA، بدست آوردن ERP با کمک سیستماتیک، PM، ماتریس اولویت، PROMETHEE، TOPSIS، تکنیک ترتیب اولویت با شباهت به راه حل ایده آل، DEA، و تحلیل توسعه داده ها می باشد، که در جدول 1 نشان داده شده است.


جدول 1 مدلهای ارزیابی انتخاب ERP

محاسبه بر مبنای عامل یکی از تکنیک های هوش کامپیوتری برای یافتن راه حل هایی برای مسائل پیچیده است. هدف سیستم های چند-عاملی (MAS) اینست که به روندهایی در علوم کامپیوتر مانند حضور همزمان، ارتباط متقابل و هوش بپردازند. عامل یک سیستم کامپیوتری است که قابلیت انجام فعالیت های مستقل برای منفعت رساندن به مالک یا کاربران خود را دارد. یک سیستم چند عاملی از یک سری عاملان تشکیل شده است که در یک محیط با هم روابط متقابل دارند و از طرف اهداف و محرک های مالکان خود عمل میکنند. عاملان توانایی همکاری، هماهنگی، و مذاکره با توجه به همه زمان ها برای مطابق بودن با اهدافی را دارند که بخاطر آنها ایجاد شده اند. می توان از عاملان برای شبیه سازی مسائل اقتصادی و مدیریتی استفاده کرد. MAS را می توان برای شناسایی استانداردهای مورد استفاده توسط جریان های فرآیند های مربوط به سیستم ERP بکار برد.
در تحلیل و طراحی سازمان ها، می توان از MAS برای توصیف هر نوع سازمان فقط با استفاده از سه عنصر استفاده کرد: عاملان، نقش ها و گروه ها. مدل MAS پیشنهادی ما دارای هدف خاصی برای مرحله فرآیند ارزیابی است، که جایی است که فرآیند انتخاب و تصمیم گیری مدلسازی می گردد. طبقاتی که باید در فرآیند انتخاب ارزیابی گردند بدین شرح هستند: جنبه های عملکردی، عملیاتی، فنی و اقتصادی. این طبقات در یک مدل و ابزار شبیه سازی به ساده ترین شکل معرفی می گردند چون این طبقات را می توان به آسانی به قوانین کمیتی تبدیل کرد.
در این ساختار پیشنهادی پنج نوع عامل مختلف وجود دارد. این عاملان ممکن است از دو پایگاه داده تشکیل شده باشند (یکی برای دانش و رفتارها و یکی برای طبقه بندی خصوصیات).


شکل 2 ساختار سیستم چند عاملی برای فرآیند انتخاب ERP

پنج عامل مدلسازی شده بدین شرح هستند: عامل خصوصیات ارزیابی (ACE)، عامل مدیریت برتر (AAD)، عامل مدیریت عملکردی (AGF)، عامل سیستم ERP(ASERP)، و عامل شرکت کنترل و بررسی (AMCE).
عاملان ACE مسئول شامل سازی اطلاعاتی خواهند بود که باید با خصوصیات ERP مطابقت داشته باشند، و امکان روابط متقابل بین این خصوصیات وجود داشته باشد.
عاملان AAD شامل ویژگی ها و پروفایل های شخصی رفتارهای مدیریت برتر خواهند بود که در تطابق با داده های بدست آمده از عاملان ACE و ASERP، قوانین تصمیم گیری بر مبنای پروفایل های AAD، ACE و ASERP معرفی شده اند.
عاملان AGF شامل ویژگی ها و پروفایل های شخصی رفتارها و مدیریت عملکردی، قوانین تصمیم گیری بر مبنای پروفایل های عاملانAGF, ACE و ASERP خواهند بود.
عاملان ASERP شامل اطلاعات و خصوصیات سیستم های ERP خواهند بود که با معیارهایی مرتبط هستند که باید دارای خصوصیات ارزیابی شده باشند.
عامل AMCE مسئول آغاز فرآیند ارزیابی خواهد بود. عامل AMCE شامل اطلاعات ضروری برای بیان یک راه حل سیستم ERP بر مبنای اطلاعات شامل در عاملان ASERP و بر مبنای ارزیابی های عاملان AAD و AGF باشد که با سطوحی از تأثیر بر روی تصمیمات عاملان ذکر شده ترکیب شده است.
هر کدام از عاملان باید بر روی کامپیوترهای مختلف قرار داشته باشند که با عامل مرکزی مرتبط خواهد بود که به عاملان اجازه میدهد تا بین آنها ارتباط برقرار کنند و هدف اصلی آنرا به انجام برسانند. این ساختار نیازمند متغیرها و روابطی است که در مطالعه تجربی یافته می شود.
همچنین برای درک داده های بدست آمده از طریق کاربرد مطالعه تجربی ذکر شده، ما فکر میکنیم که تکنیک های جمع آوری داده ها می تواند دانش مورد نیاز برای ما را فراهم سازد و جمع آوری داده ها همچنین به فرآیند شناسایی وابستگی های جدید و الگوهایی کمک میکند که معتبر، قابل درک و عملکردی هستند. کاربرد تکنیک های جمع آوری داده ها مرحله ای در فرآیند کشف دانش در پایگاه داده ها است. این فرآیند شامل پیش-پردازش، طبقه بندی، پاک کردن، و نتایج تفسیر کاربرد داده ها می باشد، که تأیید میکند که داده های بدست آمده سودمند هستند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله یک مطالعه تجربی در انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سرمایه ای

دانلود مقاله اولویت انتخاب بین مدیریت دانش ومهندسی مجدد در سازمان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله اولویت انتخاب بین مدیریت دانش ومهندسی مجدد در سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده

 

مدیریت دانش روشی سیستماتیک برای تشخیص، سازماندهی و به اشتراک گذاشتن دانش در سازمان است که می‌تواند در نهایت به تولید دانش بیشتر در سازمان نیز منجر گردد. امروزه مدیران ارشد سازمانها دریافته‌اند که سرمایه‌های دانشی در سازمان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده و می‌بایست توان زیادی را برای مدیریت سرمایه‌های دانشی و دانش نهفته در فرایندهای سازمان خود صرف کنند. از طرفی، گاه فرایندهای سازمان از کارایی کافی برخوردار نبوده و مدیران را به اندیشه‌هایی چون مهندسی مجدد، فرایندها جهت اصلاح مکانیسمها و فرایندهای سازمان خود وا می‌دارند. ولی سوال اینجاست که بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد، کدام یک می‌بایست در ابتدا در دستور کار سازمان قرار گیرد تا بهترین نتیجه عاید سازمان گردد؟
این مقاله به دنبال پیدا کردن پاسخی به این پرسش است.

 

مقدمه
سیر تغییرات کنونی در فضای کسب وکار به گونه‌ای است که اکثر سازمانها ضرورت تحول را احساس کرده و مرتباً خود را با تغییرات همسو می‌کنند. رسانه‌های خبری، ما را با این حقیقت آشنا می‌سازند که مجموعه‌های ایجاد شده اغلب سمت و سوی خلاقیت را در پیش گرفته‌اند و تغییرات سازمانی نیز با چنان سرعتی می‌بایست صورت پذیرند تا سازمان با نیازهای کسب و کار تطابق داشته باشند. همگرایی فناوری اطلاع‌رسانی و فرایند جهانی شدن آن سبب می‌شود تا نیازها و ضروریات نسبت به سرعت تغییر و پیشرفتهای سازمانی بیش از پیش احساس شود.
مدیریت دانش به عنوان یک استراتژی کاری و شغلی به طور همزمان برروی مرزهای چندگانه سازمان عمل کرده و نیز ابزاری برای پیشرفت کلی برنامه یک سازمان محسوب می‌گردد. مدیریت دانش با ایجاد قدرت داخلی در سازمان سعی در برطرف ساختن چالشهای خارجی را دارد و این امر با بهره‌برداری از منابع دانش موجود در کارکنان، منابع اطلاع‌رسانی، فناوری اطلاعاتی و کاربردهای آن و همچنین ارتباط آنها با مشتریان و تامین‌کنندگان انجام خواهد شد. مفهوم مدیریت دانش تعیین کننده ابزاری برای انجام و پیشرفتهای کاری است که می‌تواند شامل اجزای مختلف کار، توزیع، توسعه محصولات و خدمات باشد و کلید موفقیت آن در این نکته نهفته است که توانایی اجرای فعالانه برای توسعه و بهبود مستمر را در بر داشته باشد.
امروزه همه مدیران مکانیسم‌های متعددی را جهت بهبود کارآیی داخلی و مواجه شدن با چالشهای موثر و متعدد در رقابت تجاری در اختیار دارند، اما در اصل دو عامل عمده و اساسی وجود دارد که تاثیر فراوانی در فضای رقابت برای سازمانها ایجاد می‌کنند: مشتریان و کارکنان. کیفیت کار کارمندان، چگونگی همکاری و یاری آنها و زمینه‌های مشترک تصمیم‌گیری عوامل برتری و رقابت‌پذیری سازمان هستند. هم اکنون بیشتر سازمانها، استراتژی مدیریت دانش را به عنوان پایه اساسی توان رقابتی سازمان به کار می‌برند. به هر حال، مدیریت دانش به عنوان یک استراتژی شغلی تنها وقتی به نتیجه نهایی خواهد رسید که نیازهای اساسی آن برآورده شده باشند. برخی از این نیازها به قرار ذیل است:
- ایجاد یک سازمان برای سازماندهی مجدد، تجدید سازمان، تمرکززدایی همراه با نیازهای دیگر جهت بهبود انعطاف‌پذیری سازمانی؛
- توانایی بهبود یافته به منظور عکس‌العمل نشان دادن در مقابل نیازهای روز افزون بازار، رقابت بیشتر و پاسخ به نیازهای جدید؛
- سازگاری با شرایط کاری تغییر یافته که توسط نیروهای خارجی ایجاد شده است. (به عنوان مثال: بازارها، رقیبان، مشتریان، تازه واردین و تامین‌کنندگان)؛
- ساز و کارهایی که مبادله اطلاعات و ذخیره دانش را در سازمان افزایش داده و آن را تسهیل می‌کند تا آسیب‌پذیری را در زمانی که کارمندان محل خدمت را ترک می‌کنند یا زمانی که تغییرات داخلی در نحوه کار کارکنان ایجاد می‌شود کاهش دهد؛
- دوباره‌کاری و تکرار بیهوده امور که بهره‌ای جز اتلاف وقت و هزینه در بر ندارد؛
- برانگیختن انگیزه قوی‌تر در کارمندان برای اطلاع‌رسانی و به اشتراک گذاشتن دانش و آگاهی به صورت موثر؛
- بهره‌برداری اثر بخش از فناوری اطلاعاتی و زیرساختهای اطلاع‌رسانی؛
- بازیابی اطلاعات و دانش در هنگام لزوم؛
- از بین بردن فرایندها و مراحل زائد کار و بهبود بهره‌برداری موثر از منابع انسانی و اطلاع رسانی و استعدادها در مراحل مهم فرایندی کار.
این نیازها تقریباً از نیازهای اساسی هر سازمانی است که به دنبال کسب توان رقابتی و بقا در فضای پرچالش امروزی است ولی گاه فشار رقابتی به حدی است که روشها و فرایندهای کهنه و قدیمی نمی‌توانند پاسخگوی نیاز سازمانها باشند و در اینجا است که مدیران ارشد وادار به ایجاد تغییرات اساسی در زیر ساختها، روشها و فرایندهای سازمان می‌شوند که از این تغییرات اساسی با عنوان «مهندسی مجدد فرایندها» یاد می‌شود.

 

مهندسی مجدد
مهندسی مجدد یا مهندسی مجدد فرایندها (BUSINESS PROCESS REENGINEERING=BPR) به مجموعه کارهایی گفته می‌شود که یک سازمان برای تغییر فرایندها و کنترل‌های درونی خود انجام می‌دهد تا از ساختار سنتی و سلسله مراتبی به ساختاری افقی، مبتنی بر گروه و مسطح تبدیل شود که در آن همه فرایندها برای جلب رضایت مشتریان صورت می‌گیرد. مهندسی مجدد سازمانها را می‌توان از جهات مختلف، محصول تکامل طبیعی و عملی استراتژی‌های کاربردی برخی از رویکردهای مدیریتی اخیر دانست که تأثیر عمده‌ای بر نحوه نگرش مدیریت و تجدید ساختار در جهت دگرگونی سازمانها داشته است. مهندسی مجدد به واقع بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه‌ای فرایندها برای دستیابی به بهبود و پیشرفتی شگفت‌انگیز در محیط متلاطم است.
ویلیام همر در سال 1991 با مقاله «اتوماسیون کارساز نیست، فرآیندهای زائد را حذف کنید» در مجله هاروارد بیزینس ریویو، نظریه مهندسی مجدد را به جهان مدیریت معرفی کرد. با چاپ کتاب «مهندسی مجدد سازمانها» توسط ویلیام همر و جیمز چمبی در سال 1993، مهندسی مجدد مانند یک کشتی نجات برای سازمانهای امروزی مطرح گردید. مهندسی مجدد به شرکت امکان طراحی دوباره را برای پاسخ به تغییرات در استراتژی‌ها می‌دهد.
مهندسی مجدد فرایندها، به واقع طراحی برای ساده کردن و جانشین کردن آنهاست. چندین شغل ممکن است ادغام شوند، تعداد بازرسیها و مراکز کنترل ممکن است کم شده یا حذف گردند. در واقع مهندسی مجدد نه تنها فرایندهای کار را به صورت افقی بلکه به صورت عمودی نیز فشرده می‌کند.
مهندسی مجدد سازمان این امکان را می‌دهد که از انعطاف، حساسیت و توانایی بیشتری برای بهره‌برداری از فرصتهای پیش آمده و اجرای استراتژی‌های مورد نظر سازمان، برخوردار شود.
مهندسی مجدد سازمانها یک رویکرد کل نگراست که طی الگوریتمی مشخص، استراتژی رقابتی سازمان را با فرایندهای درونی و کارکنان آن مرتبط می‌کند. این ارتباط از طریق به کارگیری جدیدترین و به روزترین فناوری اطلاعات و ارتباطات برقرار می‌شود. همچنین مهندسی مجدد بر طراحی مجدد فرایندهای کاری جهت دستیابی به بهره وری و مزیت رقابتی تمرکز می کند.
فرایندهای موجود هر سازمان ابتدا براساس مجموعه برنامه های از قبل تعیین شده و مدون طراحی شده اند و آنگاه به موازات توسعه فناوری خودکار گردیده اند. همان طور که سازمان رشد می کند، افراد بیشتری به مجموعه سازمان اضافه شده در حالی که سازمان هنوز مطابق برنامه قبلی فعالیت می کند. فرایندها جای خود را با وظیفه ها عوض کرده و به تدریج هزینه های بالا سری افزایش می یابد و سازمان اسیر چهار چوب وظیفه ای خود می گردد. این امر موجب پیچیده شدن کار و تاخیر در انجام آن گردیده و به تدریج باعث می‌شود که سازمان دچار رکود شده و از سرعت کافی جهت پاسخ به نیاز مشتری برخوردار نباشد، قدرت سازمان در رقابت با دیگران رو به افول گذارده و کیفیت تولیدات و خدمات کاهش می یابد.در اینجا ضرورت ایجاد تغییرات اساسی در سازمان نمود پیدا می کند.
مهندسی مجدد با فرایند محوری و با تغییرات اساسی که در سازمان به وجود می آورد فعالیتهایی که در سازمان ارزش افزوده ایجاد نمی‌کنند را با فرایندهای جدید جایگزین می کند. در آن صورت، انرژی سازمان روی کارهای واقعی و ارزش آفرین متمرکز می شود که ارتقای بهره وری را با افزایش سرعت، ارتقای کیفیت، بهبود خدمات و کاهش قیمت تمام شده به دنبال خواهد داشت.
مهندسی مجدد تنها در خود فرایندهای کاری دگرگونی به وجود نمی آورد، بلکه سبب بروز دگرگونیهای متنوعی در سازمان می شود. وسعت دگرگونیها در یک سازمان تحت مهندسی مجدد بسیار زیاد است. مسیرهای شغلی، برنامه‌های استخدامی و آموزشی، سیاستهای ارتقای شغلی و بسیاری دیگر از سیستم های مدیریتی نیز باید به منظور پشتیبانی از طرح فرایندهای جدید، مورد تجدید نظر و مهندسی مجدد قرار گیرد.

 

مهندسی مجدد یا مدیریت دانش؟

 

مدیریت دانش به دنبال ذخیره و اشتراک دانش در سازمان بوده و مهندسی مجدد به دنبال ایجاد تغییرات اساسی در سازمان است. مهندسی مجدد توسط عواملی چون بازنگری و به دور ریختن روشهای قدیمی و منسوخ، استفاده از فناوری اطلاعات، کوچک‌سازی سازمان، بازخرید یا اخراج پاره‌ای از کارکنان و تغییر ساختارهای سازمانی صورت می‌پذیرد. در حالی که مدیریت دانش به دنبال حفظ و ثبت و ضبط دانش موجود در سازمان و سرمایه‌های دانشی سازمان است. حال سوال اینجا است که یک سازمان برای رقابتی شدن و باقی ماندن در فضای پرالتهاب رقابت کدام یک را می‌بایست در ابتدا برگزیند.
آیا می‌بایست در ابتدا مهندسی مجدد را در سازمان اجرا کرده و پس از تغییر و اصلاح فرایندها سیستم مدیریت دانش را مستقر کرد؟
و یا اینکه در ابتدا باید اجرای سیستم مدیریت دانش را در دستور کار سازمان قرار داد و پس از آن اقدام به مهندسی مجدد کرد؟
در این بخش به بررسی سناریوهای ممکن پرداخته و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم و در انتها بهترین گزینه ممکن را جهت سازمان پیشنهاد می‌کنیم.
جهت این امر، سازمانی را در نظر بگیرید که به واسطه فرایندهای ناکارآ و همچنین عدم تسلط بر مدیریت دانش سازمانی از رقابت‌پذیری کافی برخوردار نیست.
سناریوی اول: چنانچه این سازمان ابتدا مهندسی مجدد و پس از آن مدیریت دانش را در دستور کار قرار دهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
سازمان مذکور به واسطه مهندسی مجدد، روشهای قدیمی وکهنه خود را به دور ریخته و با فرایندهای جدید و با توان مضاعف به حیات خود ادامه می‌دهد. در عین حال توجه دارید که با مهندسی مجدد بسیاری از روشهای قدیمی نیز به دور ریخته می‌شوند. اگر چه این روشها و فرایندها از کارآیی کافی برخوردار نبوده‌اند ولی آیا ضبط و ثبت مزایا و معایب آنها مانع از بسیاری از دوباره‌کاریها در سازمان نخواهد شد؟
همچنین یکی از اهداف مهندسی مجدد،‌کوچک‌سازی سازمان جهت انعطاف و چابکی بیشتر است. کوچک‌سازی سازمان معمولاً بازخرید، بازنشستگی اجباری و اخراج پاره‌ای از به کارکنان را دنبال خواهد داشت. کارکنانی که از آنها به عنوان با ارزش‌ترین دارایی سازمان یاد می‌شود‍!
با مهندسی مجدد، خیل عظیمی از کارکنان مجبور به ترک سازمان خود می‌شوند، کارکنانی که کوله باری از تجربیات کسب شده از سازمان را هم به همراه خود می‌برند، بدون اینکه این اطلاعات، دانسته‌ها، تجربه‌ها و در یک کلام، دانش کسب شده طی سالیان خدمت خود را در محلی از سازمان به امانت سپرده یا تحویل داده باشند.

 

همچنین مهندسی مجدد به دنبال ساختارشکنی و افقی کردن سازمان است که معمولاً با حذف لایه‌های مدیریت میانی حاصل می‌شود. اگر چه افقی شدن سازمان نیز دارای مزایای بسیاری است ولی در هموارسازی ساختار سازمانی بسیاری از مدیران میانی نیز مجبور به ترک خدمت می‌شوند که این توده مدیران نیز تجربه‌های مدیریتی خود را به همراه خواهند برد.
در کل می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که مهندسی مجدد قبل از استقرار مدیریت دانش باعث از دست رفتن بسیاری از تجربیات، اطلاعات و دانش سازمانی خواهد شد و این بهای سنگینی است که چنین سازمانهایی می‌بایست آن را بپردازند، سازمانهایی که بدون توجه به حجم عظیم دانش موجود در فرایندها و نیروی انسانی سازمان خود، به مهندسی مجدد پرداخته و این سرمایه بزرگ را به راحتی از دست می‌دهند.
سناریوی دوم: فرض کنید سازمان مذکور که سازمانی با فرایندهای نارکارآ و در عین حال فاقد تسلط کافی جهت هدایت و مدیریت سرمایه‌های دانشی خود است بین دو گزینه مدیریت دانش و مهندسی مجدد، ابتدا مدیریت دانش را انتخاب کند.
چنین سازمانی قطعاً از مزایای حفظ و ثبت اطلاعات و تجربه‌های موجود خود استفاده خواهد برد ولی با توجه به اینکه استقرار سیستم مدیریت دانش به سرعت عملی نیست و زمان بر است، فاصله سازمان به واسطه فرایندهای ناکارآ از رقبا بیشتر شده و توان رقابت‌پذیری سازمان کم و کمتر می‌شود که ممکن است سازمان حتی با خطر نابودی نیز مواجه شود.
این امر به خصوص به واسطه وجود روشهای قدیمی و فرایندهای ناکارآ و ساختارهای پیچیده اجتناب‌ناپذیر می‌نماید زیرا اگر چه سازمان به دنبال استقرار سیستم مدیریت دانش است ولی با توجه به وضع موجود سازمان، شکست در فضای رقابتی محتمل خواهد بود.
در اینجا به نظر می‌رسد که مدیران ارشد با پارادوکسی مواجه هستند. آنها برسر دوراهی‌گیر افتاده‌اند که هر راه نیز به نوعی برای بقای سازمان ضروری است، انتخاب بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد، کدام یک را باید در ابتدا برگزینند، اولویت انتخاب با کدام است؟ آیا می‌توان هم نظامی جهت استقرار سیستم مدیریت دانش در نظر گرفت و در عین حال فرایندهای ناکارآ و بیمار را نیز اصلاح و سازمان را از نابودی نجات داد؟ پاسخ این سوال را می‌توان در سناریوی سوم جستجو کرد.
سناریوی سوم: با توجه به پارادوکس مطرح شده درباره اولویت انتخاب بین مدیریت دانش یا مهندسی مجدد، در این بخش چهارچوبی پیشنهاد می‌شود تا به کمک آن مدیران ارشد بتوانند به صورت همزمان علاوه بر استقرار و بهره‌گیری از مزایای استقرار سیستم مدیریت دانش، به اصلاح فرایندهای سازمان خود بپردازند.
چهارچوب مورد اشاره در شکل شماره یک مشاهده می‌شود. این چهارچوب از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول (سمت راست شکل) به استقرار نظام مدیریت دانش پرداخته است. با بررسی وضعیت دانش موجود در سازمان و تشخیص و احصاء دانش، به سازماندهی آن پرداخته می‌شود و پس از آن دانش کد شده ذخیره می‌گردد. قطعاً با مکانیسم صحیح ذخیره دانش، امکان اشتراک دانش نیز فراهم گشته که این امر موجب تکمیل چرخه دانش و تولید دانش خواهد شد. اما روی دیگر سکه، بخش فرایندهای سازمان است. الگوی تجویزی ارائه شده در این مقاله با توجه به خسارات ناشی از مهندسی مجدد به واسطه از دست رفتن حجم زیادی از دانش سازمانی، استفاده از روشهای بهبود فرایند را پیشنهاد می‌کند. سازمانی که با فرایندهای ناکارآ مواجه است و قصد تغییر آنها را دارد و از طرفی نگران از دست رفتن سرمایه‌های دانشی خود به واسطه مهندسی مجدد است، نمی‌تواند دست روی دست گذاشته و فقط به فکر مدیریت دانش خود باشد و روز به روز از رقبا عقب بیفتد و تاوان سنگین فرایندهای ناکارآمدی خود را بپردازد.
در اینجاست که روشهای بهبود فرایند میزان اثر و قدرت خود را در سازمان به نمایش می‌گذارند. روشهایی از قبیل کایزن، شش سیگما، CPI (بهبود مستمر فرایند) و دیگر روشهایی که در عرصه بهبود فرایند شناخته شده‌اند می‌توانند به یاری مدیران ارشد سازمانها بشتابند.
بخش دوم چهارچوب پیشنهادی که به صورت همزمان، با بخش اول آغاز می‌گردد با بررسی وضعیت فرایندها در سازمان و تجزیه و تحلیل آنها شروع می‌شود. قطعاً تجزیه و تحلیل فرایندها سهم بسزایی در تشخیص دانش نهفته در آنها نیز خواهد داشت. پس از تجزیه و تحلیل فرایندها و شناخت نقاط قوت و ضعف آنها، این موارد نیز می‌توانند به عنوان اطلاعاتی ارزشمند در پایگاه دانش سازمان ذخیره گردند. پس از آن روشهای بهبود فرایند در دستور کار سازمان قرار گرفته و فرایندها مورد اصلاح و بازبینی واقع می‌شوند.
الگوی ارائه شده می‌تواند نواقص موجود در سناریوهای اول و دوم را به خوبی پوشش داده و برطرف سازد. همان‌گونه که ذکر شد سازمان فرضی مورد نظر در عین عدم تسلط بر مدیریت سرمایه‌های دانشی خود، دچار نارکارآیی فرایندهای داخل سازمان نیز بوده است. نقص عمده سناریوی اول که در ابتدا مهندسی مجدد و پس از آن مدیریت دانش را پیشنهاد کرده بود، از دست رفتن سرمایه‌های عظیمی از دانش سازمان به واسطه تغییرات ناشی از مهندسی مجدد است، زیرا تغییرات مذکور باعث ترک خدمت بسیاری از کارکنان و مدیران و یا انتقال آنها به بخشهای دیگر و همچنین به دور ریختن روشها و فرایندهای قدیمی می‌شود که خساراتی از قبیل از بین رفتن تجربیات و اطلاعات این افراد و همچنین دانش نهفته در روشها و فرایندهای گذشته سازمان را در برخواهد داشت. سناریوی دوم که در پی استقرار سیستم مدیریت دانش و پس از آن، مهندسی مجدد است، اگر چه نواقص سناریوی اول درباره از دست رفتن دانش سازمانی را برطرف می‌سازد ولی با چالش عمده دیگری مواجه است. با توجه به عدم کارآیی فرایندها و روشهای قدیمی به کار گرفته شده در سازمان، فاصله رقبا با سازمان روز به روز بیشتر شده و به واسطه بهره‌گیری شرکتهای رقیب از روشهای جدید و فرایندهای کارآ، رقبا از سازمان گوی سبقت را ربوده و پیشی می‌گیرند. این امر ادامه حیات سازمان را با خطر جدی روبه رو کرده و سازمان را به سوی نابودی پیش می‌برد.
چهارچوب ارائه شده در شکل شماره یک بخوبی می‌تواند نواقص فوق را در هر دو سناریو برطرف سازد. این الگو از طرفی به دنبال حفظ و ثبت و نگهداری دانش سازمان بوده و از طرف دیگر اصلاح فرایندهای سازمان را در دستور کار قرار می‌دهد. نتیجه کار بهبود روشها، ساختارها و فرایندهای سازمان به همراه ثبت و ضبط دانش سازمانی است، آنچه دغدغه اصلی و دلمشغولی مدیران ارشد سازمانها در فضای پرچالش رقابتی امروز است.

 

نتیجه گیری
امروزه نقش دانش و مدیریت دانش بر هیچ سازمانی پوشیده نیست و مدیران ارشد می‌کوشند تا سرمایه‌های دانشی خود را به درستی شناسایی و سپس مدیریت کنند.
از طرفی گاه فرایندهای ناکارآ، توان رقابت‌پذیری را از سازمانها سلب می‌کنند. و به همین منظور استفاده از روشهای تغییر فرایند اجتناب‌ناپذیر می‌نماید.
این مقاله با ارائه یک الگوی تجویزی و استفاده همزمان از روشهای بهبود فرایند و سیستم های مدیریت دانش می‌کوشد تا خلاء موجود در این باره را پرکند. روشهای بهبود فرایند به عنوان جایگزینی برای مهندسی مجدد پیشنهاد شده است تا بتوان آن را به صورت همزمان با مکانیسم استقرار سیستم مدیریت دانش آغاز نمود و از مزایای هر دو نیز بهره جست.

 

منابع

 

[1].Alter,A.(1994),“Re-engineering tops list again’’,Computer world, Vol. 28 No. 5, January 31, p.8.
[2].Carneiro, Alberto (2001), The role of Intelligent Resources in Knowledge Management, Journal of Knowledge Management, Vol.5, .No. 4.
[3]. Kalseth, karl (1999) knowledge Management from a Business strategy perspective Journal of FID Review, vol.1, No 3.
[4]. Nonaka, I. & Takeuchi, H (1995), The Knowledge-Creating Company — How Japanese Companies Create the Dynamics of Innovation, Oxford University Press.
[5]. Plowman, B. (1995), Corporate transformation means reengineering plus, the strategic planning society News, February, pp. 8-10.

 

! پیمان اخوان: دانشجوی دکترای صنایع دانشگاه علم و صنعت
! ! مصطفی جعفری: استادیار دانشکده صنایع دانشگاه علم وصنعت

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 7   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اولویت انتخاب بین مدیریت دانش ومهندسی مجدد در سازمان

دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده
کار تحقیقی و پژوهشی حاضر به منظور تعیین عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد و کالا وتاثیر آن بر کیفیت سود آوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد.
این پایان نامه یک چارچوب برای تجزیه و تحلیل انتخاب مدیران از سیاست حسابداری موجودی کالا و تاثیری که این انتخاب ها بر کیفیت سود آوری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار را می گذارد تهیه می کند وارتباط بین ویژگیهای خاص شرکت مانند اندازه ، نسبت بدهی به سرمایه ، سرمایه در گردش و نوع صنعت و سیاستهای انتخاب مدیران از حسابداری موجودی کالا و مواقعی که منجر به افزایش/کاهش کیفیت سود می شود را تشریح می کند.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه ها حاکی از آن می باشد که بین انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا و اندازه شرکت ، نسبت بدهی به سرمایه و میزان سرمایه در گردش رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج بیانگر وجود رابطه بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و نوع صنعت می باشد و در نهایت بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا(فایفو) و سودآوری رابطه معنی داری وجود ندارد.

 

مقدمه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد.
انتخاب روش های حسابداری برای افزایش رفاه سهامداران و حداکثر کردن رفاه مدیریت به کار می رود.ادبیات حسابداری شامل مطالعاتی است که روابط بین متغیر های خاص شرکت و سیاست انتخاب حسابداری به وسیله مدیران را آزمایش می کند. بسیاری از این مطالعات متکی بر مطالعات مقطعی یا طرح های تجربی مقایسات زوجی است و بر ارتباط بین روش انتخاب حسابداری و ویژگیهای متنوع خاص شرکت تاکید می کنند. انتخاب از بین مفروضات متفاوت ارزشیابی موجودی کالا و تاثیری که بر کیفیت سود آوری واحد تجاری دارد یک نمونه از انتخاب های حسابداری است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1 مقدمه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد. انتخاب روش های حسابداری برای افزایش رفاه سهامداران و حداکثر کردن رفاه مدیریت به کار می رود.ادبیات حسابداری شامل مطالعاتی است که روابط بین متغیر های خاص شرکت و سیاست انتخاب حسابداری به وسیله مدیران را آزمایش می کند. بسیاری از این مطالعات متکی بر مطالعات مقطعی یا طرح های تجربی مقایسات زوجی است و بر ارتباط بین روش انتخاب حسابداری و ویژگیهای متنوع خاص شرکت تاکید می کنند. انتخاب از بین مفروضات متفاوت ارزشیابی موجودی کالا و تاثیری که بر کیفیت سود آوری واحد تجاری دارد یک نمونه از انتخاب های حسابداری است. از مهمترین فاکتورهایی که گروه تحلیلی Gradient در ارزیابی کیفیت سود مورد توجه قرار داده اند موجودی مواد و کالا می باشد.کیفیت اندازه گیری موجودی کالای شرکت مستقیماً به محافظه کاری و بی طرفی در محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته بستگی دارد. بویژه، اگر بهای تمام شده کالای فروش رفته شرکتی کمتراز واقع ارائه شده باشد آنگاه سودآوری شرکت بالاتر از واقع گزارش می شود و بالعکس. در هنگام ارزیابی کیفیت اندازه گیری موجودی کالا، مهمترین مواردی که بایستی مورد توجه و بررسی قرار گیرند، عبارتند از:سطح و تغییر در کل موجودیهای کالا نسبت به فروش، روند حاشیه فروش، روش ارزیابی موجودیهای کالاو چگونگی تاثیر آن بر سود گزارش شده، رابطه بین انواع مختلف حسابهای موجودیهای کالا از قبیل مواد خام، کالای درجریان ساخت و کالای ساخته شده، روش مورد عمل شرکت برای اندازه گیری و ارائه موجودیهای کالا در مقایسه با دیگر شرکتهای صنعت.در این تحقیق سعی گردیده تا تاثیر ویژگیهای خاص شرکت را بر تصمیم گیری های مدیریت در انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا سنجید و تاثیر آن انتخاب را بر روی کیفیت سود آزمون نمود.
ویژگیهای خاص شرکت با معانی زیر در این تحقیق مورد آزمون قرار می گیرد:
اندازه شرکت : فروش خالص شرکت
نسبت اهرم : تقسیم نمودن کل بدهیها به حقوق صاحبان سهام
نسبت سرمایه در گردش : تفاضل دارائی جاری و بدهی جاری
نوع صنعت : طبقه بندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس

 

2-1 تاریخچه مطالعاتی
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور به طور خلاصه در جدول زیر تشریح گردیده است:

 

جدول 1-1 خلاصه مطالعات تجربی انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا
مطالعه متدولوژی دوره مطالعه شده نتایج : متغیر های معنی دارS، متغیر های غیر معنی دار(NS)
الگستون ات ال(1976) مقایسات زوجی با به کارگیری آزمون کای مربع 1971-1946 تغییرات مدیریتS، صنعت S حسابرسیS
هاگرمن و زمیجوسکی آزمون U من ویتنی 1975 فروش خالصNS ، جمع دارائیهاNS ، ریسکNS ، طرح پاداش مدیریتNS ، سرمایه بری S، نسبت تمرکزNS
بیدل 1980 مطالعه مقایسات زوجی با استفاده از آزمونهای ویلکاکسون و ساین 1975-1972 ذخیره مالیات برآوردیS ، اندازهS ، طبقه بندی صنعتS ، نرخ متوسط رشد موجودی S
زمیجوسکی و هاگرمن 1981 آزمون U من ویتنی 1975 اندازهS ، نسبت تمرکزS ، طرح پاداش مدیریت S، جمع بدهی بر جمع داراییS ، ریسکS ، سرمایه بریNS
مورس و ریکاردی 1983 سری های زمانی و مقایسه بین صنعتی با بکارگیری آزمون T 1978-1938 منافع مالیاتS ، اندازه شرکتS ، رشد سودS ، نسبت پرداخت سود سهامNS ، نسبت خالص دارائی مشهود بر بدهی بلند مدتNS ، نسبت سود بر هزینه بهرهNS
عبدالخلیق 1985 تجزیه و تحلیل به روش رگرسیون 1974 طرح پاداش مدیریتNS
هانت 1985 مطالعه مقایسات زوجی با استفاده از آزمون پارامتریک و ناپارامتریک 1975-1974 اهرم S، طرح تمرکزNS ، پرداخت سود سهامNS ،نسبت جاریNS ، پوشش بهره NS،کنترل شرکتNS
لی و هیسه 1985 تجزیه و تحلیل FIFO درمقابل LIFO با استفاده از آزمون T 1980-1960 نوسان سود حسابداری NS، نسبت بدهی به سرمایهNS ، نوسان قیمتS ، نوسان موجودیS ، اندازه شرکت NS، تمرکز سرمایه S، گردش موجودیS ، اعضاء صنعت برای صنعت نشر، برای صنایع دیگرNS
کاستر و سیمون 1986 تجزیه و تحلیل با استفاده از لاجیت 1983 زیان خالص عملیاتی انتقالی به دوره بعد S، اهرم NS، خط بازرگانی S، سال مالی S، روش حسابداری بر استهلاک و سرمایه گذاری مالیات بستانکارS
لی و پتروزی 1989 آزمون ویلکاکسون و من ویتنی 1989 1980-1969 نوسان بهای تمام شده کالای فروش رفته S، تکرار نقدینگی موجودی S،تمرکز نقدینگی موجودیS ، نوسان موجودی S
لینداهل 1989 مدل پویا مارکو - سری زمانی 1981- 1962 قیمت های فاکتور S، اندازهS ، عضوصنعت S، ثباتS ، نابابی NS، زیان مالیاتNS ، هزینه نقدینگی NS، تعهد قراردادیNS ، اندازه نسبی موجودیNS ، نسبت گردشNS ، نرخ تخفیفNS
نایهوس 1989 آزمون لاجیت و کای مربع 1980 سطح مالکیت مدیریتی S، تمرکز مالکیت خارجی S، اندازهNS ، نوسان موجودیS ، اهرم NS، صنایع غذایی الکترونیک و نشرS ، صنایع تولید چوبNS
شیو 1990 آزمون U من ویتنی تایوان 1988 اندازهNS ، اهرم NS
آر کلوس وترن هولم 1991 آزمون T کانادا 1984 اندازه S،نسبت تمرکزS ، سرمایه بریS ، ریسکNS ، میزان موجودیNS ، مالکیت خارجی NS، طرح پاداش مدیریتNS ، ضرورت های تقسیم سود NS، اهرمS
کاشینگ لکلر آزمون T و کای مربع ذخیره مالیات برآوردیS ، میزان موجودی S، متوسط زیان مالیاتی انتقالی به دوره های آینده NS، نوسان موجودیS ، نابابی موجودیS ، اندازه شرکتS ، اهرم نسبت جاریS
کو 1993 آزمون لاجیت و T 1988 اهرم S، اندازه S، سرمایه بری NS، مالکیت مدیریتیNS
صلاح کو البوخایت 1998 آزمون من ویتنی و رگرسیون یک متغییره و چندگانه عربستان صعودی 1994 اندازهNS ، سرمایه بری NS، نسبت بدهی به سرمایهNS ، طرح های پاداش مدیریت NS، نسبت جاریNS ، نسبت موجودی به فروشNS ، نوع صنعتS

 


3-1 بیان مسئله
مدیران مطابق با روش های پذیرفته شده اختیار اعمال انتخاب های حسابداری را دارا می باشند که این اختیارات باعث توزیع مجدد ثروت در میان طرف های قرارداد می شود که در این حالت می گویند مدیران ممکن است فرصت طلبانه عمل کنند. سیاست انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا نیز که یکی از انتخابهای حسابداری است،منجر به سودهای متفاوت و ذخایر مالیاتی متفاوت می گردد که ممکن است ویژگیهای شرکت در سیاست انتخاب حسابداری موثر باشد.همچنین این انتخابها موجب ایجاد جریان های نقدی متفاوت در شرکت می گردد در این تحقیق این سوال مطرح شده که عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا چه می باشد و روش انتخابی چه تاثیری بر کیفیت سود آوری دارد. به عبارت دیگر آیا اندازه شرکت،میزان بدهی به سرمایه،میزان سرمایه در گردش و نوع صنعت می تواند در انتخاب روش های حسابداری موثر باشد یا نه؟ و روش انتخابی چه تاثیری بر سود آوری داشته است.

 


4-1 فرضیه های تحقیق
استقرار و تبیین درست و گویای فرضیه آغاز راهی است که روش علمی نام گذاری شده است. فرضیه خود حاصل مطالعات و بررسیهای دقیق در یافته های پیشینیان است که مبانی نظری یک حوزه از علم را پی ریزی نموده اند. یکی از خصوصیات فرضیه توانایی پاسخی دوگانه از یک سوال است که به صورت فرضیه (H0) و فرضیه جایگزین (H1) بیان می شود. بنابراین می توان گفت که فرضیه چیزی است که محقق به دنبال آن می گردد و حدسی زیرکانه و علمی درباره پی آمد پژوهش می باشد (پاشا شریف ، 1387،ص87) .
از آنجا که در این تحقیق هدف تعیین عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا می باشد لذا فرضیه های تحقیق به صورت زیر بیان شده اند:
فرضیه اندازه :
"روشهای حسابداری موجودی کالا با توجه به اندازه های متفاوت پذیرفته شده در بورس متفاوت است."
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه :
"بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و نسبت بدهی به سرمایه رابطه معنی داری وجود دارد."

 

فرضیه سرمایه در گردش :
"بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و سرمایه در گردش رابطه معنی داری وجود دارد."
فرضیه نوع صنعت :
" روشهای حسابداری موجودی کالا با توجه به نوع صنعت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس متفاوت است."
فرضیه مقایسه :
"بین انتخاب روش حسابداری موجودی مواد و کالا (FIFO) و سود آوری رابطه معنی داری وجود دارد."

 

5-1 ضرورت انجام تحقیق
یک بررسی درباره تحقیق بر گزارشگری مالی در صحنه بین الملل نشان می دهد که کارهای تحقیقی بسیاری در حال حاضر به کشورهای توسعه یافته اختصاص یافته و در کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه تحقیقات حسابداری کمتر صورت گرفته است (میک و سوداگاران،1990،ص 147) . بنابراین آنها اظهار نمودند که ادبیات بیشتری درباره روشهای حسابداری و گزارشگری در کشورهای سوسیالیستی نسبت به کشورهای در حال توسعه وجود دارد. با بررسی به عمل آمده از تحقیقات حسابداری انجام شده در ایران،به این نتیجه رسیدیم که در مورد انتخاب های حسابداری هیچ تحقیقی انجام نشده،بنابراین نیاز به تحقیقاتی در این مقوله در کشور احساس می شود. این تحقیق می تواند نقطه شروعی برای تجزیه و تحلیل حسابداری مالی شرکت و نحوه گزارشگری در ایران بالاخص با جنبه ترجیحات مدیران در تغییر سیاستهای حسابداری شرکت باشد. همچنین چارچوبی برای تجزیه و تحلیل و توضیح انتخاب حسابداری موجودی کالا برای استفاده کنندگان متفاوت از اطلاعات حسابداری تهیه می کند.

 

6-1 اهداف تحقیق
هدف از این مطالعه آزمایش تجربی انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. از آنجایی که مفروضات متفاوت جریان هزینه در ارزشیابی موجودی کالا می تواند منجر به سود حسابداری،ذخایر مالیاتی و جریان نقدی متفاوت در شرکت شود،بنابراین سیاست های متفاوت در انتخاب روش های موجودی کالا می تواند منجر به ارزش های متفاوت در شرکت شود.
محرک های اقتصادی مدیریت برای انتخاب روش حسابداری برای پنج گروه استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری شرکت دارای اهمیت می باشد. در داخل هر یک از این گروههای استفاده کنندگان،کاربردهای متفاوتی از اطلاعات حسابداری شرکت که ممکن است بر انتخاب های روش حسابداری توسط شرت موثر باشد طرح شده است. این گروهها عبارتند از:
1- مشتریان : مشتری از اطلاعات حسابداری شرکت که به طرز تلقی توافق های تلویحی بین شرکت ها و مشتریانشان همچون کیفیت عملکرد،تامین مداوم کالا و خدمات،دسترسی مداوم به قطعات و خدمات بستگی دارد،استفاده می کند بنابراین دوام محصول رابطه مثبتی با انتخاب مدیریت از روش حسابداری افزاینده سود دارد.
2- عرضه کنندگان : همانند مشتریان، عرضه کنندگان شرکت تاکید به توافق های تلویحی بین شرکت و عرضه کنندگان را دارند. این توفق های تلویحی معمولا در ارتباط با زمان پرداخت و تقاضای مداوم برای عرضه کنندگان محصولات و خدمات است. بنابراین میزان موجودی شرکت انتظار می رود ارتباط مثبتی با انتخاب مدیریت از روش های حسابداری افزاینده سود داشته باشد.
3- کارمندان : لیبرتی و زیمرمن (1986) یک فرضیه مذاکره که پیش بینی می کرد مدیریت شرکتهایی که عضو قرارداد اتحادیه کارگری هستند احتمالا روش های حسابداری کاهنده سود را انتخاب می کنند.
4- تامین کنندگان سرمایه : این مقوله بر استفاده از اطلاعات حسابداری به وسیله تامین کنندگان سرمایه(مانند بستانکاران کوتاه مدت ،بدهی های بلند مدت،سرمایه گذاران). ادعاهای تلویحی،قراردادهای صریح و تصمیم گیرندگان عمومی می باشد.

 


5- تدوین کنندگان مقررات : بسیاری از مطالعات تجربی که ارتباط بین تدوین کنندگان و انتخاب های روش های حسابداری مدیریت را آزمایش می کنند بر دیدگاه سیاسی شرکت تاکید دارند. بنابراین مدیریت شرکت ها بستگی به وضعیت سیاسی به احتمال زیاد روش های حسابداری کاهنده سود را به کار می برند (بیمر،1990،ص42). در این تحقیق سعی شده که متغیرها و ویژگیهای شرکت که در انتخاب حسابداری موجودی کالا ممکن است موثر باشد از طریق تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شود.

 

7-1 حدود مطالعاتی
با توجه به موضوع تحقیق،جامعه آماری این تحقیق کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1385تا 1388 به استثنای شرکت های سرمایه گذاری (به خاطر نداشتن موجودی) می باشد.
جمع آوری اطلاعات با مراجعه به لیست شرکتهای پذیرفته شده در سایت بورس اوراق بهادار که در دوره زمانی مذکور بوده است جمع آوری می گردد. پس از اطلاعات بدست آمده جهت آزمون فرضیات در طی دوره چهار ساله میانگین تهیه می شود.

 

8-1 تعریف واژگان کلیدی و اصطلاحات
1- اندازه:
برای تقسیم شرکت ها به شرکتهای بزرگ و کوچک(اندازه شرکت ها) میانگین فروش خالص شرکتهادر طی دوره چهارساله محاسبه و به ترتیب صعودی مرتب کرده سپس به دو گروه کوچک وبزرگ تقسیم می شود(کریس رولند،2002،ص32) .
2- نسبت بدهی به سرمایه:
به عنوان جمع بدهی ها به جمع حقوق صاحبان سهام محاسبه می شود.برای تقسیم شرکت ها به نسبت بدهی به سرمایه بالا و پائین،میانگین نسبت مزبور در طی چهارسال محاسبه و به ترتیب صعودی مرتب شده سپس به دو گروه نسبت بدهی به سرمایه بالا و پائین تقسیم می شود(کریس رولند،2002،ص32) .
3- سرمایه در گردش:
در این تحقیق سرمایه در گردش به عنوان اختلاف بین دارائی های جاری منهای بدهی های جاری تعریف می شود. شرکت ها به دو گروه سرمایه در گردش بالا و پائین تقسیم می شوند. برای این منظور از سرمایه در گردش شرکت ها طی چهار سال میانگین گرفته سپس شرکتها را به دو گروه سرمایه در گردش بالا و پائین تقسیم می نماییم(کریس رولند،2002،ص33) .
4- طبقه بندی صنعت:
در این مطالعه طبقه بندی صنعت مطابق با طبقه بندی انجام شده توسط بورس می باشد.
5- موجودی کالا:
در این تحقیق منظور از موجودی کالا،کالای ساخته شده است.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 


1-2 مقدمه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد.
انتخاب روش های حسابداری برای افزایش رفاه سهامداران و حداکثر کردن رفاه مدیریت به کار می رود.ادبیات حسابداری شامل مطالعاتی است که روابط بین متغیر های خاص شرکت و سیاست انتخاب حسابداری به وسیله مدیران را آزمایش می کند. بسیاری از این مطالعات متکی بر مطالعات مقطعی یا طرح های تجربی مقایسات زوجی است و بر ارتباط بین روش انتخاب حسابداری و ویژگیهای متنوع خاص شرکت تاکید می کنند. انتخاب از بین مفروضات متفاوت ارزشیابی موجودی کالا و تاثیری که بر کیفیت سود آوری واحد تجاری دارد یک نمونه از انتخاب های حسابداری است.

 

2-2 روشهای حسابداری موجودی کالا
موجودی مواد و کالا و انواع آن
موجودی مواد و کالا، یکی از اقلام دارائیهای جاری است که نقش مهمی در انجام فعالیتهای واحد تجاری به عهده دارد. موجودی مواد و کالا به صورت یکی از اقلام زیر می باشد:
1- موجودی کالا و محصولات ساخته شده، که برای فروش طبق روال عادی فعالیتهای واحد تجاری نگهداری می شود.
2- موجودی کالای در جریان ساخت، محصولات تکمیل نشده ای که در جریان فرآیند ساخت قرار دارد.
3- موجودی مواد اولیه، مواد خام اولیه مورد نیاز برای تولید محصولات است.
4- ملزومات مصرفی، لوازم و قطعات یدکی، به طور غیر مستقیم در جریان فعالیت عادی واحد تجاری مصرف می شود.

 

1-2-2 روشهای ارزشیابی موجودی مواد و کالا
روشهای ارزشیابی موجودی مواد و کالا به شرح زیر است:
1- اولین صادره از اولین وارده :
در این روش ارزش موجودی پایان دوره مواد و کالا بر اساس نرخ آخرین خریدها محاسبه می شود.
2- میانگین موزون :
شامل میانگین موزون متحرک ( برای ثبت دائمی موجودیها) و میانگین موزون سالیانه، شش ماهه یا ماهانه (برای ثبت ادواری موجودیها) می باشد. در این روش ، نرخ میانگین بر اساس نرخ موزون موجودی ابتدای دوره و خریدهای انجام شده تا زمان ارزشگذاری محاسبه می گردد.
3- شناسایی ویژه: ارزش هریک از اقلام موجودی بر اساس بهای تمام شده واقعی آن موجودی تعیین می شود و برای آن دسته از موجودیها قابل استفاده است که هر یک به طور جداگانه قابل تشخیص باشد.
4- اولین صادره از آخرین وارده :
موجودیهای پایاین دوره در این روش، به بهای اولین خریدها ارزش گذاری می شود و طبق استانداردهای حسابداری برای ارزشیابی مناسب نمی باشد.
5- روش موجودی پایه :
در این روش تعدادی از موجودیها به عنوان موجودی پایه یا حداقل موجودی لازم برای انجام فعالیت (بر اساس قیمتهای زمان تاسیس) واحد تجاری ، ارزشگذاری و مازاد موجودیها با استفاده از یکی دیگر از روشهای قیمت گذاری محاسبه می شود. این روش منسوخ شده است.
6- روش خرده فروشی برای آندسته از واحد های تجاری که اقلام موجودی آنها بسیار متنوع و به سرعت در حال تغییر است، موجودی پایان دوره بر اساس قیمت خرده فروشی منهای درصدی به عنوان سود نایژه، محاسبه و ارزش گذاری می شود (سازمان حسابرسی، استاندارد شماره 8،1388) .

 

3-2 عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا
FLV در سال 2000 تعریف زیر را از انتخاب های حسابداری بیان می نماید:
"انتخاب حسابداری شامل هر نوع تصمیمی است که هدف اصلی آن اثر گذاری بر ستاده سیستم حسابداری است" (هس؛2001،ص26).
این تعریف از چندین بعد قابل بررسی است. یکی از این ابعاد ماهیت تصمیم گیرنده می باشد. تصمیم گیرندگان انتخاب حسابداری شامل مدیران،حسابرسان و اعضاء کمیته حسابرسی و حتی گروههای تدوین کننده استانداردها می باشد.
بعد دوم از تعریف فوق در انتخاب حسابداری " ماهیت انتخاب" می باشد. این تعریف شامل انتخاب میان قواعد پذیرفته شده هم تراز(مانند انتخاب از بین روشهای FIFO،LIFO یا انتخاب بین روش خط مستقیم یا نزولی در زمینه استهلاک)، قضاوت و برآوردهای مورد نیاز قواعد پذیرفته شده حسابداری(مانند برآوردهای عمر مفید دارایی ها، برآورد ذخیره م م ) تصمیمات مربوط به افشاء(مانند میزان جزئیاتی که برای تشریح سیاست های حسابداری بیان می گردند) تصمیمات مربوط به زمان( تسریع و یا تاخیر در اتخاذ یک قاعده حسابداری الزامی شده هنگامی که انعطاف پذیری در زمان اتخاذ سیستم وجود دارد). تصمیمات مربوط به تصویب استانداردها و قواعد، تصمیمات مربوط به انتخاب شکل گزارشگری، تصمیمات مربوط به طبقه بندی و ... می شود. این تعریف از انتخاب حسابداری یک مجموعه متنوع از فعالیتهای موثر در ارقام حسابداری را تحت پوشش قرار می دهد.
در بعد "گردش وجه نقد " انتخاب های حسابداری شامل هر نوع از تصمیمات واقعی (تصمیماتی که اثر مستقیم بر وجه نقد دارند) و تصمیمات حسابداری غیر واقعی ( مانند تخصیص مدیریت از یک صرف تحصیل بین توسعه و تحقیقات در حال انجام که بی درنگ هزینه می شود و توسعه تکنولوژی که در طول سه سال از خدمات هزینه می شوند) می شود(رای و فیلیپ،1968،ص 158) .
عدم تجانس انتخاب حسابداری در بعد گردش وجه نقد بسیار مهم است، زیرا انگیزه برای یک تصمیم واقعی ممکن است به بازده حسابداری مرتبط نباشد در حالیکه انگیزه برای یک تصمیم حسابداری تنها باید با بازده ارتباط داشته باشد.بعد دیگر انتخاب حسابداری "تاثیرات بر سود" می باشد. در حالیکه بیشتر انتخاب ها هر دو اثرات کوتاه مدت و بلند مدت را بر سود دارا می باشد سایر انتخاب ها تنها بر عناصر تشکیل دهنده سود از دوره ای به دوره دیگر تاثیر می گذارند (برنارد،1995،ص773) .
تعریف FLV از انتخاب حسابداری در مورد انگیزه ها مسکوک می باشد. انتخاب حسابداری می تواند با نفع شخصی مدیریت در جهت حداکثر کردن منافع سهامداران با هزینه اشخاص دیگر طرف قرارداد یا با تهیه اطلاعات صورت می گیرد. چیزی که روشن نیست این است که انگیزه ها ممکن است با انتخابها منطبق نباشد. بنابراین برای رسیدن به نتیجه مطلوب بایستی انتخابهای مشخص با کاربرد بهینه به کار رود.
تعریف FLV از انتخاب حسابداری و نتایجشان در مورد فقدان تحقیق تجربی انواع انتخاب های حسابداری این است که انگیزه برای انتخاب از میان انواع انتخاب های حسابداری یک سوال مهم و حاوی منافع می باشد. برای مثال آیا انواع مورد اطمینان از انتخاب های حسابداری بهترین و یا حتی تنها راه حل برای دست یافتن به انگیزه های مورد اطمینان است.در صورتیکه تغییر از LIFO به FIFO ممکن است منجر به یک نتایج سریعی از گزارشگری مالی مطلوب شود، وضوح یک تغییر در یک انتخاب حسابداری ممکن است یک تصمیم با موفقیت پایین تر در رسیدن به یک بازده شود که همراه با یک درجه ای از ابهام گزارشگری مالی می باشد.
FLV نتیجه گرفت که پیشرفت نسبتاٌ کمی در فهم انگیزه ها و نتایج انتخاب حسابداری در دهه های اخیر وجود داشته است.

 

4-2 فاکتورهای اقتصادی مورد انتظار برای تاثیر انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در ایالات متحده
تجزیه و تحلیل های انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا به وسیله شرکت ها یک جایگاه مهمی در ادبیات حسابداری دارد. چندین مطالعه در تضاد این انتخاب بر بازار سرمایه مشاهده شده است. در ایالات متحده IRS گزارش کرد که اگر در سال 1979 شرکت ها به روش LIFO تغییر روش دهند آنها تقریباٌ 18 میلیارد دلار کمتر مالیات بر درآمد پرداخت می نمودند. محققان را بر آن داشته که چرا شرکت ها تغییر روش نمی دهند. یک تعداد بزرگی از این مطالعات در ارتباط با یک تلاش در این رفتار است. به شرح زیر فاکتورهایی که انتظار می رود تا انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در ایالات متحده را تحت تاثیر قرار دهد ارائه می گردد (گولدستین،1993،ص8) :

 

1-4-2 محرک جریان نقدی (ذخیره مالیات)
مورس و ریچاردسون (1983) داپوچ و پینکاس (1988) لینداهل (1989) و کاشینگ ولکلرا (1992) دریافتند که استفاده کنندگان LIFO ذخیره مالیات بیشتری نسبت به شرکتهای FIFO اگر به روش LIFO تغییر روش می دادند، شناسایی می کنند. مخصوصاٌ،استفاده کنندگان LIFO یک مجموعه معینی از ویژگیهای عملیاتی،تامین مالی و سرمایه گذاری دارند که آن شرکتها را قادر می کند تا سطح بالاتری از ذخایر مالیاتی نسبت به استفاده کنندگان بلند مدت FIFO شناسایی کنند. نتیجه اینکه محرک جریان نقدی انگیزه بسیار زیادی برای پذیرش LIFO می باشد.

 

2-4-2 تئوری هزینه سیاسی
در تئوریهای اقتصادی مربوط به فرآیند سیاسی فرض شده است که سیاستمداران دنبال این هستند که ثروتشان حداکثر کنند.
بر اساس فرضیه فرآیند سیاسی، رقابت برای انتقال ثروت به وجود می آید. مالیات ها و مقررات از طریق خدمات دولتی (همانند بزرگ راهها، آموزش و پارک ها) اعانات و تعرفه های گمرکی و انحصارات دولتی باعث جابجایی ثروت می شوند. مشارکت در فرآیند بدون هزینه نیست و مستلزم تقبل هزینه های کسب اطلاعات و ائتلاف است. شرکت ها نیز در سیاسی فعالیت می کنند و الزاماٌ هزینه هایی را از طریق فرآیند سیاسی متحمل خواهند شد. امکان دارد در جامعه ای ، مردم داری این انگیزه باشند که شرکت ها ملی شوند یا اینکه منحل شوند، در نتیجه شرکتها برای ادامه فعالیت خود باید با مقامات مسئول مذاکره کنند و آنها را برای تداوم فعالیت شان توجیه کنند. حتی شرکت ها به منظور استفاده از مزایای قانون گذاری در مناسبت های انتخاباتی مشارکت می کنند و این کار برای آنها هزینه دارد (برسفورد، 1999،ص67) .
در فرآیند سیاسی عوامل زیادی دخیل هستند که شکل و نحوه عمل افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. یکی از این عوامل هزینه اطلاعات است. هر فرد دارای یک رای بوده و به تنهایی تاثیر کمی بر نتیجه انتخابات دارد و با فرض ثابت بودن سایر عوامل مزایای ناشی از آن ناچیز است و به همین دلیل افراد انگیزه کمتری برای جمع آوری اطلاعات دارند. لوایح قانونی و مقررات سیاسی در مجلس و نزد مسئولین دولتی هست، هزینه مطلع شدن از آنها و تضمین تاثیر آنها بر منافع فردی بسیار زیاد است و این باعث می شود که گروهها در اشکال مختلف آن (مثل اتحادیه های کارگری و اصناف) تشکیل شود.دومین مسئله مهم تضاد منافع است. وقتی که گروههای بزرگ شکل گرفت هزینه اطلاعات کاهش می یابد اما همزمان تضاد منافع پیش می آید . البته گروههایی مثل اتحادیه کارگری هستند که به طور نسبی منافع مشترک دارند ولی گروهی مثل هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی که شامل افراد با منافع مختلف است از فرآیند سیاسی بهره کمتری می برند و نمی توانند در فرآیند سیاسی همانند اتحادیه های کارگری عمل کنند.عامل سوم هزینه سیاسی است. گروههایی ذینفع برای اینکه بتوانند در فرآیند سیاسی موثر باشند باید هزینه های سازماندهی را متحمل شوند. اینها برای مطرح کردن خواسته های خود، مبارزات انتخاباتی و حمایت از سیاستمداران باید سازمان یافته باشند(گرالد،1999،ص65) .
به خاطر اطلاعات، لابینگ و ائتلاف بر فرآیند سیاسی پر هزینه اثر می گذارد. آن فرض می کند که سیاستمداران متکی بر ارقام حسابداری در تلاش شان نسبت به انتقال ثروت هستند. همچنین ارقام حسابداری در تعیین نرخ های خدمات در صنعت های مقرراتی (منفعت عمومی و بانکها) به کار می رود. به عنوان نتیجه مدیران شرکتها که انتقال ثروت بالقوه ناشی از فرآیندهای سیاسی دارند فرضیه برای قبول یا تغییر برای روش های حسابداری که دید سیاسی شرکت است انجام می دهند.
مخصوصاٌ مدیران این شرکتها بسیار تمایل به استفاده از روش های حسابداری دارند که درآمدهای دوره جاری را کاهش دهند و انحراف از درآمد نسبت به مدیرانی که کمتر دید سیاسی دارند ایجاد می شود. هالستون و لفت ویچ (1983) اظهار کردند که ارتباط علی بین دیدگاه سیاسی و انتخاب های حسابداری نسبت به ارتباطهای علی دیگر در مقوله انتخاب های حسابداری بسیار آزمایشی است. به خاطر اینکه آن وابسته به هر قرارداد صریحی از جمله قراردادهای بدهی که شرکت بخشی از آن است نمی باشد.اندازه گیری مستقیم هزینه های سیاسی در ادبیات انتخاب های حسابداری امکان پذیر نیست. در عوض اندازه شرکت به عنوان جایگزینی برای دیدگاه سیاسی به کار می رود. در این تحقیق نیز برای تعیین اثر پذیری فرآیند سیاسی بر انتخاب های حسابداری فروش خالص شرکت به عنوان مقیاس اندازه گیری اندازه شرکتها جهت آزمون فرضیه اندازه به کار رفته است.

 

3-4-2 اثر فرآیند سیاسی بر روی روش های حسابداری
1-3-4-2 اثرات بحرانهای بالقوه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد.مثلا اگر مدیران شرکت از روشی استفاده کنند که سود را بیش از واقع نشان دهد و از این طریق دارائی ها را به تدریج میان سهامداران تقسیم کنند آنگاه ادعای تامین کنندگان اعتبار بر علیه یک پیکر پوشالی ( به نام شرکت) باقی می ماند. مردم در حکومت دموکراسی از سیاستمداران انتظار دارند که از منافعشان حمایت کنند و برای همین منظور هم به پای صندوق رای می روند و به نمایندگان مجلس یا رئیس جمهور رای می دهند. بنابراین منطق حکم می کند که در فرآیند سیاسی، مقررات (شامل مقررات حسابداری) برای حمایت از منافع مردم وضع شود.

 

از طرفی خود سیاستمداران بر طبق تئوریهای اقتصادی می خواهند که ثروت خود را حداکثر کنند و از این رو در پی گسترش حوزه نفوذ خود هستند. بنابراین حسابداری نیز مشمول فرآیند سیاسی خواهدشد و انتظار می رود که سیاستمداران اعمال روشهایی را در حسابداری اجبار می کنند به عنوان نمونه در امریکا تا قبل از بحران سال 1929 میلادی شرکت ها از روش های حسابداری اختیاری استفاده می کنند. با بروز بحران مجلس برای جلوگیری از بحرانهای آتی،کمسیون بورس اوراق بهادار را تاسیس کرد که از جمله کارهای بورس استفاده از حسابداری بهای تمام شده در ارزش گذاری سرمایه گذاریها اجباری گردید (بیمر، 1992، ص42) .
سودهای گزارش شده شرکتها توجه زیادی را به خود جلب می کند، افزایش سود شرکتهای نفت در امریکا(سال 1971) در دوره افزایش قیمت نفت باعث شده که قیمت ها توسط دولت کنترل شود. در اول نوامبر 1978 کارتر(رئیس جمهور وقت امریکا) برای جلوگیری از تورم،دستورالعمل 12092 را به منظور کاهش تورم از طریق نظارت بر قیمت ها و کنترل قراردادها دولتی صادر کرد. شرکت هایی از این دستورالعمل مصون بودند که سود آنها افزایش نداشته است. استفاده از سودهای گزارش شده بوسیله سیاستمداران و قانون گذاران در مدیران انگیزه ای ایجاد می کند که سودهای گزارش شده را کاهش دهند(رادون،1996،ص45) .
تورم زیاد نیز مثال دیگری از یک بحران است که موجب ایجاد انگیزه برای مدیران جهت انتخاب روشهای حسابداری کاهنده سود هستند سودهای گزارش شده پائین تر احتمال مخالفت در مقابل کارهای دولتی را کاهش می دهد و احتمال سکوت دولت برای شرکت افزایش می یابد و موجب کاهش در مانور انتخاب روش های حسابداری می گردد. همچنین کاهش سودهای گزارش شده علاوه بر کاهش احتمال واکنش از طرف دولت احتمال پرداخت سوبسیدهای دولت بر شرکت را افزایش می دهد.

 

2-3-4-2 قانون نرخ
قیمت محصولات بسیاری از شرکتهای سهامی توسط دولت یا نمایندگان دولت تعیین می شود در موارد زیادی قیمت ها بر اساس فرمول تعیین می شود که در آن فرمول از ارقام حسابداری استفاده می شود مثلاٌ در بسیاری از شرکتها کمسیون نرخ گذاری کالاها و خدمات عمومی ممکن است نرخ ها را بر اساس فرمول زیر تعیین کند(لونتهال،1981،ص84) :
بازده دارائیها + مالیاتها + استهلاک + هزینه های عملیاتی = درآمدها
فرمول 1-2 تعیین نرخ محصولات با استفاده از ارقام حسابداری
کمسیون های نرخ گذاری از نظریه ها، بیانیه ها و استانداردهای حسابداری مجامع تدوین کننده استانداردها استفاده می کنند. اولین انگیزه مدیران این گونه واحدها مذاکره با کمسیون های نرخ گذاری و مجامع تدوین کننده استانداردها برای کسب یک نرخ مطلوب است. منشاء بعضی از استانداردهای حسابداری ناشی از فرآیند نرخ گذاری است. بعضی استدلال می کنند که در ترکیب شرکتها، روش خرید در مقابل روش تجمیع منافع از همین فرآیند نشات گرفته است. شرکتها برای انحصاری کردن فعالیتها و ثبت دارائیها بر اساس ارزش متعارف در یکدیگر ادغام می شوند و از این طریق داراییهاشان را بیشتر منعکس می کنند و در نتیجه نرخی که برای آنها تعیین می شود بیشتر از قبل می باشد. چون مبلغ دارائیها در فرمول تعیین نرخها موثر هستند مذاکره این واحدها و اعلام نظر آنها نه تنها روش های حسابداری انتخاب شده به وسیله کمسیونهای نرخ گذاری را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه روش های حسابداری شرکت های دیگر نیز اثر می گذارد.

 

3-3-4-2 مالیاتها
روش های حسابداری تعیین سود بعضا با روش های مالیاتی تعیین سود یکسان می باشد اگر چه در موارد زیادی با هم تفاوت دارند. فرضاٌ در بعضی از کشورها اگر یک شرکت روش LIFO را برای مقاصد مالیاتی استفاده کند برای مقاصد گزارشگری مالی نیز همان روش را بایستی به کار گیرد. در سال 1934 میلادی صنعت نفت آمریکا روش LIFO را به عنوان جایگزین روش قبلی معرفی کرد این روش در سال 1936 به وسیله AICPA تصویب شد.

 

اداره خزانه داری در این رابطه با مجلس مذاکره کرد و نتیجه آن پذیرش LIFO بود اما در یک نامه کنگره به خزانه یادآوری کرد که روش LIFO در صورتی به کار می رود که مودیان مالیاتی برای گزارشگری مالی نیز از LIFO استفاده کنند با توجه به اینکه روشهای ارزش گذاری موجودی کالا، مالیات بر درآمد را تحت تاثیر قرار می دهد مدیران شرکتها در زمان انتخاب روش حسابداری، اثرات مالیاتی آن را مورد توجه قرار می دهند. بدون شک یکی از دلایل به کارگیری روش LIFO تاثیر آن بر روی مالیات بر درآمد است. بنابراین اثرات مالیاتی روش های حسابداری در انتخاب آنها موثر است و در این گونه موارد مدیران شرکتها ممکن است برای گزینش روش های کاهنده سود وارد مذاکرات بیشتری شوند. از طرف دیگر اگر روش های حسابداری و مالیاتی تعیین سود یکسان باشد مبلغی از هزینه های دفتر داری شرکت کاهش می یابد(کالینز،1998 ، ص 13) .

 

4-3-4-2 قراردادهای استقراض
همانطور که می دانیم استقراض یکی از منابع مهم تامین مالی شرکتهاست. در یک شرکت دو گروه ذینفع اصلی وجود دارند، یک گروه صاحبان سهام و گروه دیگر اعتبار دهندگان می باشند. صاحبان سرمایه(سهامداران) از طریق تعیین و انتصاب مدیران در کنترل شرکت نقش اساسی ایفا می کنند و به طرق مختلف می توانند ثروت خود را حفظ کنند یا افزایش دهند. برخلاف سهامداران، اعتبار دهندگان نماینده ای در شرکت ندارند اما با این وجود منابع آنها در شرکت سرمایه گذاری شده است. با توجه به اینکه کلیه منابع(سهامداران و اعتباردهندگان) توسط مدیران اداره می شود، این احتمال وجود داردکه مدیران برای حفظ موقعیت خود ثروت صاحبان سرمایه را با هزینه اعتباردهندگان افزایش دهند. به همین دلیل همواره میان صاحبان سرمایه و اعتبار دهندگان تضاد منافع وجود دارد. با علم به این شرایط است که اعتبار دهندگان برای سرمایه گذاری و اعطای اعتبار، با شرکت قرارداد منعقد می کنند و برای حفظ منافع خود، محدودیت هایی را در شرایط قرارداد می گنجانند.اما نقش حسابداری چیست؟ در فرآیند عقد قراردادهای استقراض از اطلاعات و ارقام حسابداری در شرایط محدودکننده قرارداد استفاده می شود، مثلاٌ از نسبت های بدهی به حقوق صاحبان سرمایه، نسبت پوشش هزینه بهره و سودهای تقسیم نشده استفاده می شود.
هرچه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه بیشتر باشد محدودیت های استقراض افزایش می یابد و در مواردی که روند وضعیت مالی شرکت رو به وخامت دارد ایجاد محدودیت در مورد تقسیم سود سخت تر می شود اما آنچه را که پژوهشگران بیشتر در عمل آزمون کرده اند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه است (بزرگ اصل، 1384،64)1.
فرضیه اساسی مطرح شده این است که با افزایش نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه به احتمال قوی مدیران روش های حسابداری را که سود بیشتری منعکس می کنند، مورد استفاده قرار می دهند. افزایش این نسبت باعث می شود فشارها و محدودیت های ملحوظ شده در شرایط قرارداد افزایش یابد و بالتبع احتمال نقض شرایط قرارداد و پرداخت هزینه های جریمه دیرکرد بیشتر می شود. مدیران با داشتن حق انتخاب روش های حسابداری، روش هایی را انتخاب خواهند کرد که محدودیتهای قراردادهای استقراض و هزینه های دیرکرد و جریمه را کاهش دهند. بنابراین ارقام و اطلاعات حسابداری در فرآیند انعقاد قرارداد مورد استفاده قرار می گیرد. و این فرآیند بر انتخاب روش های حسابداری موثر است. ریچارد لفت ویچ در یکی از پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده است که بعضی از تغییرات اجباری در روش های حسابداری هزینه هایی را بر صاحب سرمایه به وسیله نسبت های تعیین شده در شرایط قراردادهای استقراض، تحمیل می کنند. وی در پژوهش دیگری به این نتیجه رسیده است که بعضی از قواعد اندازه گیری حسابداری که در قراردادهای استقراض معین شده اند به طور سیستماتیک با اصول پذیرفته شده حسابداری تفاوت دارند.
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه حداکثر نسبت بدهی به سرمایه شرکت را پیش بینی می کند. احتمالاٌ مدیران روش هایی را مورد استفاده قرار می دهند که سود را افزایش دهد. نسبت بالای بدهی به سرمایه محدودیت ها و شرایط سختی را به شرکت تحمیل می کند. لذا مدیران از اختیارات خود برای انتخاب حسابداری جهت افزایش سود و کاستن از فشارهای بدهی استفاده می کنند. نتایج تحقیقات و شواهد بدست آمده موافق و سازگار با فرضیه نسبت بدهی به سرمایه است. در مواردی که نسبت بدهی به ارزش ویژه در سطح بالایی است، مدیران به احتمال قوی روش های افزایش سود را انتخاب می کنند. ارتباط بین اهرم مالی و انتخاب روش های حسابداری یک قاعده تجربی را که قبلاٌ برای مطالعات تئوری اثباتی حسابداری ناشناخته بود، ارائه کرده است. مهم ترین روش های تامین منابع مالی در زیر آورده شده است.
1- تأمین منابع مالی از طریق بودجه¬ های پیش بینی شده دولت
2- تأمین مالی طرح (پروژه) از بودجه¬ های مشارکت مردمی
3- تأمین مالی طرح از طریق ایجاد شرکت مختلط مردمی و دولتی
4- تأمین مالی از محل ایجاد شرکت¬های سهامی عام و مردمی
5- تأمین مالی از طریق اخذ تسهیلات و وام از بانک¬ های داخلی
6- تأمین مالی طرح از محل فروش اوراق قرضه داخلی
7- تأمین مالی طرح از طریق اخذ تسهیلات و وام از بانک¬ های خارجی
8- تأمین مالی طرح از پیش فروش حق اشتراک و سهام مردمی
9- تأمین مالی طرح از طریق Boot، Bot
10- تأمین مالی از طریق Buy Back (‌بیع متقابل‌)
11- تأمین منابع مالی از محل وام بانک جهانی
12- تأمین مالی طرح از طریق أخذ تسهیلات و وام از صندوق بین‌المللی پول
13- تأمین منابع مالی طرح از طریق وام از بانک توسعه اسلامی
14- تأمین منابع مالی طرح از طریق أخذ وام از بانک توسعه آسیایی
15- تأمین مالی طرح از طریق وام از صندوق سازمان ملل
در یک شرکت دو گروه ذینفع اصلی وجود دارند، یک گروه صاحبان سهام و گروه دیگر اعتبار دهندگان می باشند. صاحبان سرمایه(سهامداران) از طریق تعیین و انتصاب مدیران در کنترل شرکت نقش اساسی ایفا می کنند و به طرق مختلف می توانند ثروت خود را حفظ کنند یا افزایش دهند. برخلاف سهامداران، اعتبار دهندگان نماینده ای در شرکت ندارند اما با این وجود منابع آنها در شرکت سرمایه گذاری شده است. با توجه به اینکه کلیه منابع(سهامداران و اعتباردهندگان) توسط مدیران اداره می شود، این احتمال وجود داردکه مدیران برای حفظ موقعیت خود ثروت صاحبان سرمایه را با هزینه اعتباردهندگان افزایش دهند. به همین دلیل همواره میان صاحبان سرمایه و اعتبار دهندگان تضاد منافع وجود دارد. با علم به این شرایط است که اعتبار دهندگان برای سرمایه گذاری و اعطای اعتبار، با شرکت قرارداد منعقد می کنند و برای حفظ منافع خود، محدودیت هایی را در شرایط قرارداد می گنجانند.اما نقش حسابداری چیست؟ در فرآیند عقد قراردادهای استقراض از اطلاعات و ارقام حسابداری در شرایط محدودکننده قرارداد استفاده می شود، مثلاٌ از نسبت های بدهی به حقوق صاحبان سرمایه، نسبت پوشش هزینه بهره و سودهای تقسیم نشده استفاده می شود.هرچه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه بیشتر باشد محدودیت های استقراض افزایش می یابد و در مواردی که روند وضعیت مالی شرکت رو به وخامت دارد ایجاد محدودیت در مورد تقسیم سود سخت تر می شود اما آنچه را که پژوهشگران بیشتر در عمل آزمون کرده اند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه است.(بزرگ اصل موسی، فصلنامه بررسی های حسابداری ،1384)1.
فرضیه اساسی مطرح شده این است که با افزایش نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه به احتمال قوی مدیران روش های حسابداری را که سود بیشتری منعکس می کنند، مورد استفاده قرار می دهند. افزایش این نسبت باعث می شود فشارها و محدودیت های ملحوظ شده در شرایط قرارداد افزایش یابد و بالتبع احتمال نقض شرایط قرارداد و پرداخت هزینه های جریمه دیرکرد بیشتر می شود. مدیران با داشتن حق انتخاب روش های حسابداری، روش هایی را انتخاب خواهند کرد که محدودیتهای قراردادهای استقراض و هزینه های دیرکرد و جریمه را کاهش دهند. بنابراین ارقام و اطلاعات حسابداری در فرآیند انعقاد قرارداد مورد استفاده قرار می گیرد. و این فرآیند بر انتخاب روش های حسابداری موثر است. ریچارد لفت ویچ در یکی از پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده است که بعضی از تغییرات اجباری در روش های حسابداری هزینه هایی را بر صاحب سرمایه به وسیله نسبتهای تعیین شده در شرایط قراردادهای استقراض، تحمیل می کنند. وی در پژوهش دیگری به این نتیجه رسیده است که بعضی از قواعد اندازه گیری حسابداری که در قراردادهای استقراض معین شده اند به طور سیستماتیک با اصول پذیرفته شده حسابداری تفاوت دارند.
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه حداکثر نسبت بدهی به سرمایه شرکت را پیش بینی می کند. احتمالاٌ مدیران روش هایی را مورد استفاده قرار می دهند که سود را افزایش دهد. نسبت بالای بدهی به سرمایه محدودیت ها و شرایط سختی را به شرکت تحمیل می کند. لذا مدیران از اختیارات خود برای انتخاب حسابداری جهت افزایش سود و کاستن از فشارهای بدهی استفاده می کنند. نتایج تحقیقات و شواهد بدست آمده موافق و سازگار با فرضیه نسبت بدهی به سرمایه است. در مواردی که نسبت بدهی به ارزش ویژه در سطح بالایی است، مدیران به احتمال قوی روش های افزایش سود را انتخاب می کنند. ارتباط بین اهرم مالی و انتخاب روش های حسابداری یک قاعده تجربی را که قبلاٌ برای مطالعات تئوری اثباتی حسابداری ناشناخته بود، ارائه کرده است.

 

5-3-4-2نسبت های اهرمی(حسابداری و فعالیتهای اقتصادی)
نسبتهای اهرمی حد و اندازه ای را که یک شرکت از طریق وام یا قرض تامین مالی نموده است تعیین می کند.
این نسبتها وجوهی را که توسط صاحبان شرکت (سهامداران) تامین گردیده با وجوهی را که بصورت وام جهت سرمایه گذاری از طلبکاران شرکت تامین شده با هم مقایسه کرده و نسبت آنها را اندازه گیری می کند این نسبتها از چند نظر قابل توجه اند:
1.بستانکاران شرکت توجه خود را معطوف به میزان سرمایه ای که توسط سهامداران شرکت تامین مالی شده است میداند چه اگر سهم سهامداران شرکت کمتر از سهم بستانکاران باشد یعنی اگر قسمت اعظم سرمایه شرکت از طریق وام تامین مالی شده باشد ریسک شرکت متوجه بستانکاران خواهد شد.
2. تامین مالی از طریق اخذ وام موجب میشود که صاحبان اصلی با اعمال کنترل بیشتر بر امور شرکت وبا سرمایه گذاری محدود سود بیشتری نصیبشان گردد.
3.در صورتیکه شرکت

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد

تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ


تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:59

فهرست مطالب

اثر رنگ در فرش

تأثیر سن در انتخاب رنگ

محل زندگی

 

 

 

 

 

موضوع :

 

عوامل مؤثر در انتخاب رنگ


رنگ کردن درخشندگی هنر است که بوسیله لبخند، فقر را پنهان کرده و دورنمای لم یزرعی را خوشایند جلوه می‌دهد و علاوه بر آن ضمن به اوج رسانیدن علاقه، طلسم زیبائی را دو چندان می‌نمایاند.

پرفسور جان اوپای

نقاش انگلیسی


«اثر رنگ در فرش»

رنگ از عواملی است که بنا به قراین تاریخی همیشه توجه بشر را جلب کرده است.

رنگها بوسیلة امواجی ایجاد می‌شوند که اختلاف طول امواج و تعداد نوسانها باعث تعدد آنها می‌گردد. رنگ بر جسم و روح انسان تأثیری مسلم دارد. تأثیر جسمانی و روانی رنگها را از اکتشافات قرن اخیر می‌دانند ولی در قرون وسطی پزشکان از رنگ قرمز برای درمان بیماریهای پوستی استفاده می‌کردند. در طب قدیم خود ما، اطاق بیماران سرخکی را با پارچه‌های قرمز رنگ، رنگین می‌ساختند. در یونان باستان از رشته‌های بنفش رنگ که با رنگهای دیگری مانند سیاه، سفید و آبی مخلوط شده بود در کار پزشکی بهره‌برداری می‌شد. پزشکان زمانة ما نیز در درمان بیماری روانی از تأثیر رنگها غافل نیستند. دربارة رنگ و ترکیب و هماهنگی آنها کتابهای بسیاری فراهم آمده است. با دستگاه‌های اندازه‌گیری، ثابت کرده‌اند که تعداد ضربان نبض و دفعات تنفس شخصی که در اتاق قرمز رنگی قرار می‌گیرد، بیشتر از حد معمول می‌شود. درمان کودکان بی‌حس و کم خون به وسیلة رنگ قرمز نتیجه غیرقابل انکاری دارد زیرا با تأثیر رنگ قرمز تعداد گلبولهای قرمز فزونی می‌گیرد دور شد بدن به سرعت بیشتری می‌رسد و در نتیجه وزن کودک بیشتر می‌گردد. میل به فعالیت و احساس شادی و نشاط بعد از احساس رنگ قرمز انکار ناپذیر است.

هر فردی در مقابل رنگها احساس مشخص و مبتنی بر تجربه‌های آگاهانه و ناخودآگاهانه دارد و همین تجربه ها باعث می‌شود که بعضی افراد یک یا دو رنگ را بر سایر رنگها ترجیح بدهند و یا اینکه یک رنگ را نپسندند. در عین حال بعضی از رنگها را همگانی می‌دانند.

مثلاً قرمز برای عشق و رنگ بنفش برای اندوه و رنگ سبز برای امید همگانی تصور شده است.

  • عوامل مؤثر در انتخاب رنگ :

در انتخاب رنگ بین افراد تفاوت قابل ملاحظه‌ای وجود دارد. یکی رنگ ابی را بر رنگهیا دیگر ترجیح می‌‌دهد و دو دیگر رنگ سبز را رنگ دوست داشتنی می‌شناسد.

به درستی نمی‌توان گفت چرا افراد در رنگهای مطلوب و محبوب مخصوص خویشتن دارند. شاید زمینه‌های ذهنی، تجربه‌ها، تداعی‌ها و حوادث دیگری که در زندگی بزرگسالان بوجود آمده است! افرادی را به رنگ مشخصی علاقمند ساخته باشد. و شاید نیازهای بدنی باعث جلب توجه باشد و نیز می‌دانیم بعضی از رنگها مورد پذیرش معدودی قرار نمی‌گیرند و حتی از آن رنگها ابزار نفرت هم می‌‌کنند. هنوز هیچ مجموعه‌ای دربارة رنگهای موردپسند مردم تمامی کشورها به دست نیامده است و نیز از واکنش افراد جماعات گوناگون در برابر رنگ اطلاع کافی در دست نیست.

- تأثیر سن در انتخاب رنگ  :

سن اشخاص در انتخاب رنگ تأثیری قابل ملاحظه دارد مثلاً رنگهای انتخابی خردسالان با بزرگسالان تفاوت دارد. رنگهای زنده و خالص مورد توجه کودکان قرار می‌گیرد. در صورتی که بزرگسالان رنگهای پخته و ترکیب شده را ترجیح می‌دهند.

- محل زندگی  :

محل زندگی نیز در انتخاب رنگ مؤثر است. در مناطقی که هوا آفتابی است نوع انتخاب رنگ اشخاص با مناطق ابری تفاوت دارد همچنین در مناطقی که آفتاب درخشان دارند رنگهای مورد توجه معمولاً قوی، غنی و غالباً براق است، ولی در مناطقی که زیاد آفتابی نیست رنگهای تیره و ملایم انتخاب می‌شوند.

فصول سالانه عاملی است که اشخاص را در برابر سئوال محقق وا دار به جوابهائی متناسب با فصل سازد. در زمستان رنگهای تیره و در تابستان رنگهای روشن بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. یکی از مشکلاتی که در رنگ آمیزی ساختمانها وجود دارد مسئلة تأثیر محیط در رنگ ساختمان است و اگر به عکس‌هایی که در تابستان و در زمستان از یک ساختمان گرفته باشیم با دقت ملاحظه کنیم ساختمان ما دو جلوة متفاوت را نشان می‌دهد لذا باید سعی کرد رنگی برای ساختمان و اثاثیه‌ها و پرده‌ها انتخاب بشود که در تمام فصول و نیز در صبح و ظهر و شب هماهنگ با رنگ نور محیط باشد.

- تفاوت انتخاب رنگ در شهر و روستا  :

رنگهای سرد و پاستل مورد توجه شهروندان است در حالیکه روستانشینان از رنگهای گرم مانند قرمز و رنگهای اشباع شده و نقوش الوان انتخاب می‌کنند. گویا تماس روستانشینان با طبیعت باعث می‌شود که رنگ سبز کمتر طرف توجه قرار بگیرد، در حالی که شهروندان به انتخاب رنگ سبز علاقة بیشتری دارند.


- فرهنگ :

فرهنگ جامعه در عقیدة انتخاب رنگ بی‌اثر نیست. برای تشخیص سلیقة اشخاص به تحقیقات روانی و اجتماعی دست می‌برند، در این تحقیقات مصاحبه و تکثیر پرسشنامه از وسایل تحقیق به شمار می‌آید، بعد از هر تحقیق می‌توان سلیقة جمعی یا گروهی را دریافت.

- وضع بدن و سلامت روح :

سلامت بدن و سلامت روح و نیز خصایص اخلاقی دیگر که بطور کلی می‌توان گفت شخصیت آدمی را تشکیل می‌دهند و حتی حالت روانی زمان تحقیق در انتخاب رنگی که وسیله افراد صورت می‌گیرد، مؤثر است.

- انتخاب رنگ توسط زنان و مردان :

با پرسشنامه‌های متعدد تاکنون نتوانسته‌اند بین سلیقة زنان و مردان در انتخاب رنگ نظر قاطعی پیدا کنند ولی می‌توان گفت در اجتماع، بعضی از رنگها را زنانه و بعضی دیگر را مردانه می‌شناسند و برای نوزادان دختر لباسها را به رنگ صورتی و برای نوزادان پسر، آبی انتخاب می‌کنند.

  • تئوری رنگ :

دربارة تئوری رنگ کتابهای زیادی در سالهای گذشته به فارسی ترجمه شده است. در اینجا به صورت خیلی خلاصه مطالبی یادآوری می‌شود. شناسایی رنگها و آگاهی از رموز روانی آنها ما را در استفادة صحیح و از آنها راهنمائی می‌کند.

سه رنگ اصلای وجود دارد که عبارتند از رنگهای قرمز، زردو آبی.

و رنگهای فرعی رنگهایی هستند که از ترکیب دو رنگ اصلی به دست می‌آیند و عبارتند از :

          

 

 

 

 

 

 

 

 

 

- رنگهای گرم و رنگهای سرد :

رنگهای گرم عبارتند از رنگ قرمز، نارنجی، زرد. رنگ قرمز از دیگر رنگها گرمتر به نظر می‌رسد و تماشای رنگهای گرم میزان ضربان قلب را تشدید و تنفس را تند می‌کند و در نقاشی برای نمایش فضای پرهیجان بکار می‌رود و در معماری در راهروها می‌توان بکار برد که باعث تحرک بشود و افراد زودتر از راهروها حرکت کنند. این رنگها بر اثر تشابهی که با آتش و خورشید دارند گرما را به احساس می‌آورند. قرمز و نارنجی وقتی مجاور هم قرار بگیرند بالاترین درجة گرما را نشان می‌دهند.


رنگهای سرد عبارتند از  : آبی ـ نیلی ـ بنفش ـ سبز

برخلاف رنگهای گرم این رنگها باعث آرامش و انسان را از هیجان باز می‌دارد. نشانة طبیعی رنگهای سرد آب دریا و آسمان آبی است. سبز و آبی در کنار هم سردترین رنگها را جلوه می‌دهند.

- تضاد رنگ :

مقایسه دو رنگ و اختلافشان را در نظر می‌گیریم. میان رنگها هفت نوع مختلف تضاد وجود دارد که عبارتند از  :

1- تضاد

وقتی بوجود می‌آید که دو رنگ مختلف پهلوی هم قرار بگیرند.

2- تضاد تیرگی و روشنی (سفیدی و سیاهی)

وقتی تشکیل می‌شود که رنگها با درجات مختلف روشنی و تیرگی پهلوی هم قرار بگیرند. تمام رنگها را می‌توان با رنگ سفید و سیاه روشن و یا تاریک کرد، قویترین تضاد، تضاد رنگ سیاه و سفید است.

3- تضاد سرد و گرم

وقتی بوجود می‌آید که رنگ گرم در کنار رنگ سرد قرار بگیرد. قویترین تضاد بین گرم و سرد، با رنگ قرمز نارنجی در کنار آبی سبز است.

4- تضاد مکمل

دو رنگ را مکمل می‌نامیم که اگر آن دو را با هم ترکیب کنیم رنگ خاکستری بوجود بیاید. مانند ترکیب زرد در مقابل بنفش، آبی در مقابل نارنجی و قرمز در مقابل سبز.

5- تضاد هم پایه (متقارن)

هر رنگی بعد از رؤیت به رنگ مکملش نیاز پیدا می‌کند و این عمل خود بخود در چشم انجام می‌شود و حتی ممکن است رنگ مکمل حاضر نباشد و چشم خود بخود آن را بوجود آورد.

6- تضاد اشباع

تضاد اشباع میزان صافی رنگها را مشخص می‌نماید و دربارة شدت و قدرت هر یک و دقت و تیرگی آنها بحث می‌کند و در مقابل هم قرار دادن رنگ شفاف  و رنگ تار، تضاد اشباع را حاصل می‌کند.

7- تضاد توسعه و امتداد سطوح

این تضاد مستلزم تناسب دو یا چند سطح از رنگهای مختلف است. این تضاد به صورت کم و زیاد و یا کوچکی و بزرگی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

- تأثیر رنگها (کارکتر رنگها) :

با آزمایشات علمی گوناگون ثابت شده است که اشخاص در اتاقی که با رنگ قرمز مایل به نارنجی رنگ آمیزی شده در مقایسه با اتاقی که با رنگ آبی مایل به سبز رنگ‌آمیزی دارد و احساس مختلف از گرما دارند. تفاوت سرما و گرما در این دو فضا در حدود 3 تا 4 درجه احساس می‌شود. این احساس در حیوانات هم وجود دارد و در فضاهای آبی بیشتر احساس آرامش به آنها دست می‌دهد حتی تا سر حد بی‌حالی و بالعکس رنگ قرمز آنها را به هیجان و ناراحتی وا می‌دارد. کمی رنگ قرمز و نارنجی در مقابل صفحة آبی یا سبز  بیشتر به چشم می‌خورد از این تأثیر و خصائص رنگها برای بیشتر جلوه دادن شبئی و با مشخص کردن قسمتی از فضا از دیگر قسمتها استفاده می‌کنند.

دربارة رنگ کتابهای زیادی نوشته شده است و در سالهای اخیر هم فیزیکدانان، روانشناسان، شبمیست‌ها و هنرمندان در خیلی از حوزه‌های هنری و صنعتی بطور مداوم در جستجوی کشف جنبه‌های دیگری از طرز عمل و تأثیر رنگها در انسان هستند. ولی بنظر می‌آید معمای رنگ بتدریج پیچیده‌تر شود. لازم است با خواص و طرز استفاده رنگها آشنا شد.

چند فضای مشابه با پارچه‌های مشابه با رنگ آمیزی مختلط را می‌توان بصورت کاملاً متفاوتی جلوه داد. رنگها می‌توانند یک فضا را بزرگتر و با کوچکتر نشان بدهند. رنگها تأثیر بسزایی دربرداشت ما از فضاهای داخلی دارند. نه تنها از لحاظ زیبایی و با علاقة ما به رنگ خاصی بلکه رنگها دارای خواصی هستند که در روحیه و احساس و حرکات ما با اینکه از تأثیر رنگها در کودکان و بزرگسالان بعد از تحقیقات روانی می‌توان اظهار نظر کرد در بعضی از کتابها مطالبی مرقوم شده است که نکاتی از آنها در زیر می‌آید :

آبی : رنگ آبی که در آسمان و دریا دیده می‌شود، رنگ آرامش است. می‌گویند این رنگ ضربان قلب و تنفس را آرام می‌سازد و استراحت عمومی در پی احساس این رنگ دست می‌دهد، در نتیجه انسان به رضایت خاطر می‌رسد، قدر مسلم این است که رنگ ‌آبی آسمانی رنگی است که در محیط زیست وجود دارد و پی در پی انسانها را متأثر می‌سازد.

زرد : نزدیک‌ترین رنگها به نور خورشید است. این رنگ نورانی و تابنده می‌نماید. قدرت رنگ زرد کم است لذا تأثیری سبک و نافذ دارد. رنگ زرد رنگهای دیگر و نور را در خود منعکس می‌سازد، این رنگ نوعی هیجان ملایمتر از رنگ قرمز دارد و رنگی است فرح بخش.

رنگ زرد را نشانة اشتیاق و علاقه و هوش و تیز بینی می‌شناسد و رنگ زرد را هر آینه خیلی کم رنگ به کار ببرند نموداری از حسادت است. زرد باعث تحریک قوای فکری است، در فضاهایی که مربوط به بحث و تبادل نظر است از رنگ زرد استفاده می‌کنند. در انسان رنگ زرد احساس سبکی و راضی بودن را بوجود می‌آورد.

قرمز : رنگ آتش و نمایانگر حرارت و گرمی است این رنگ نمایانگر هیجانات و احساسات انسانی است. در تابستان رنگ قرمز درجه حرارت هوا را بیشتر می‌نماید. رنگ قرمز را رنگ خون، رنگ زندگی، با عشق علاقه، شوق و اشتیاق می‌شناسند. همچنین این رنگ را بیانگر پیروزی، موفقیت، نفوذ و غلبه بر مشکلات می‌دانند.

کودکان سالم و با نشاط به رنگ قرمز علاقه فراوانی نشان می‌دهند.

سبز : رنگ سبز رنگ طبیعت است. این رنگ نشانه‌ای از قدرت اراده، اطمینان، اعتما بنفس، امید، ترقی، صفا، جوانی و پایداری است. سبز بیانگر احساسات قدرت فکر و طرز تفکر بهتر است. با دیدن رنگ سبز احساس آرامش دست می‌دهد.

سفید و مشکی : رنگ سفید چنانچه حد فاصل دو رنگ را بپوشاند باعث تجزیة رنگها می‌گردد و هر رنگ را بطور مجزا به چشم می‌آورد. رنگ مشکی متناسب با محیط‌هایی است که در آنها مسائل جدی به بحث می‌آید. همة رنگها در جوار رنگ مشکی و روی  آن، جلوة بهتری دارند. از رنگهای سیاه و سفید در منسوجاتی که به مصرف کفپوش می‌رسد کمتر استفاده می‌شود زیرا این هر دو رنگ، گرد و غبار و خاک را زودتر نشان می‌دهند.

همة رنگها براساس تابش نور تغییر می‌کند و هر گونه رنگ روشن در پرتو نور شدید سفید می‌نماید. رنگهای تیره در نور کم رو به سیاهی می‌روند، همچنین تمامی رنگها در پهلوی یکدیگر و روی یکدیگر تغییر می‌کنند. بعنوان مثال برای خنثی کردن تأثیر رنگ قرمز مبل‌ها، می‌توان کفپوش خاکستری انتخاب کرد و اگر مبل‌ها خاکستری رنگ باشد با کفپوش رنگی آنها را بهتر جلوه می‌دهند.

واکنش روانی انسان در برابر رنگها

اصل هماهنگی رنگ نه فقط برای کسانی که در زمینه‌های نساجی و سرامیک کار می‌کنند بلکه برای معماران، طراحان و به طور کلی اکثر صنعتگران، مورد توجه می‌باشد.

در مورد ترکیب رنگها بسیار شنیده‌ایم. همه جا می‌توان دایره‌های رنگ، نمودارهای رنگ، وسائل مختلف با صفحه و ارقام گوناگون را دید. همچنین منابع نامحدودی در مورد احساسات فردی و نظریه‌ی هنرمندان در این‌ باره وجود دارد.


نمادگرایی در برابر بیان شخص

استفاده‌ی بشر اولیه ازر رنگ هیچ ارتباطی با زیبایی شناسی نداشت. شیوه‌ی برخورد امروزی با رنگ به عنوان عنصر زیبایی به زمان رنسانس و پس از آن بر می‌گردد. البته درست است که برای بشر اولیه رنگ و طرح زیبایی وجود داشت اما بیان هنری وی بیش از میل شدید به رازهای جهان و قدرت‌های ماوراللطبیعه ناشی می‌شد تا از یک ضرورت احساسی یا زیبایی شناختی.

رنگهای مورد استفاده‌ی انسان به مدت 4000 سال، تا زمان رنسانس، شامل رنگهای ساده‌ی زیر می‌شد : ارغوانی، زرد، قرمز، سبز، آبی، طلایی، سیاه و سفید. شکی نیست که این رنگها بخشی از دانش و فلسفه‌ی بشر بودند و از رازها، خدایان، شیاطین و جاودانگی سخن می‌گفتند. در نتیجه زنده و درخشان بودند. رنگ قرمز مظهر نوع بشر، عنصر آتش به رنگ زرد بود، رنگ آبی عنصر هوا و یا خدای را نمایندگی می‌کرد. رنگها می‌بایست مطلق باشند زیرا مفاهیم زنده و مطلقی از زندگی بر زمین یا زندگی پس از مرگ را بیان می‌کردند.


نگاهی به نظریات مطرح درباره‌ی واکنش زیبایی شناختی

لئوناردو داوینچی (Leonardo Davinchi )

داوینچی درباره‌ی رنگ، زیبایی‌ و هارمونی نظرات خاصی دارد. او می‌گوید : (بین سطوح با سفیدی یکسان و فاصله‌ی یکسان با چشم. آن سطحی سفیدتر به نظر خواهد رسید که با تیره‌ترین رنگ احاطه شده باشد و برعکس سایه‌ای تیره‌تر به نظر خواهد رسید که با روشن‌ترین رنگ احاطه شده باشد).

(بین رنگهای با درجه‌ی خلوص یکسان، رنگی خالص‌تر به نظر می‌رسد که در کنار رنگ متضادش قرار گرفته باشد، مثلاً رنگی در مقابل قرمز یا سیاه در زمینه‌ای سفید آبی در کنار زرد و سبز نزدکی قرمز، چرا که هر رنگ زمانی که در کنار رنگ متضادش قرار می‌گیرد مشخص‌تر دیده می‌شود تا زمانی که در کنار رنگی مشابه خود قرار گیرد.)

(اگر می‌خواهید تیرگی شدید را نشان دهید باید آنرا در مقابل روشنایی شدید قرار دهید و برعکس. قانون دیگر اینکه اگر چه نمی‌توان زیبایی طبیعی رنگها را افزایش داد، اما می‌توان مشاهده کرد که وقتی رنگها در کنار هم قرار می‌گیرند زیبایی بیشتری به رنگ می‌بخشند، همچنین می‌توان با ترتیب عاقلانه‌ی رنگها مثل کنار هم چیدن آبی و زرد کم رنگ و یا نظایر این ترتیبات، هارمونی و زیبایی ایجاد کرد.)

یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Noifgang coethe)

 گوته، شاعر بزرگ آلمانی، سالهای زیادی از عمر خود را صرف مطالعه‌ی رنگ نمود و به تئوری‌های علمی نیوتون انتقاد شدیدی کرد، هر چند در این مورد گوته در اشتباه بود. آنچه گوته به می‌کند و بنابراین نوعی خصوصیت فعال به خود می‌گیرد، اگر چه هنوز در سمت منفعل قرار دارد می‌توان گفت بیشتر دافعه دارد تا جاذبه).

گرچه گوته رنگ سبز مایل به زرد را نمی‌پسندید اما علاقه‌ی زیادی به خود رنگ سبز داشت : (اگر ما زرد و آبی را که اساسی‌ترین رنگهاست در نظر بگیریم و با یکدیگر مخلوط کنیم نتیجه رنگی خواهد شد که ما آنرا سبز می‌نامیم و چشم از دیدن ان لذت فراوانی می‌برد. اگر دقیقاً سبز رنگی بین زرد و آبی باشد، بیننده نه می‌خواهد و نه می‌تواند رنگی ورای آن تصور کند پس برای محیط‌های زندگی دائمی عموماً رنگ سبز را انتخاب می‌کنند).

برای ایجاد هارمونی، گوته رنگهای مکمل را می‌پسندد با عطف به دایره‌ی رنگی، وی نوشت که زرد طالب بنفش است. آبی نارنجی را طلب می‌کند یا قرمز خواهان سبز است و برعکس. او از هنرمندان انتظار داشت درباره نظم و هارمونی رنگی اطلاعات جامعی داشته باشند. (تاکنون هنرمندان نسبت به تمام تئوریهای مربوط به رنگ و هر آنچه به این تئوری‌ها تعلق دارد احساسی حاکی از هراس و نفی و تنفر داشته‌اند. البته نباید آنها را سرزنش کرد،چرا که آنچه تاکنون بنام تئوری معروف بوده، کاملاً بی‌اساس و نامطمئن بوده است.) گوته برای بهبود این اوضاع نهایت تلاشش را کرد.

آلبرت. اچ. مانسل (Albert. H. Munsell)

آلبرت. اچ. مانسل معروفترین رنگ شناس آمریکایی است. کره‌ی رنگ او، ساخته شده در آغاز قرن حاضر، هنوز هم در تایید دانشمندان آمریکایی است و امروزه بیشتر از هر سیستم رنگی دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از کتابهای او به نام (دستگاه رنگ) هنوز هم تجدید چاپ می‌شود.

هنر رنگ عرضه داشت، روح، اشتیاق و بصیرت فوق‌العادة یک نابغه بود. وی دایره‌ها و مثلث‌های رنگ مختلفی ابداع کرد.

گوته درباره‌ی عوامل عاطفی و زیبایی شناختی (Aesthetic)در رنگ عقاید محکمی داشت. وی معتقد بود که همه‌ی رنگها از روشنایی و تاریکی سرچشمه می‌گیرند و زرد و آبی دو رنگ اولیه‌ی اصلی می‌باشند. بعضی رنگها مثبت هستند مثل زرد، زرد مایل به قرمز ] نارنجی[ و قمرز مایل به زرد. در مورد زرد می‌گوید : (در بالاترین درجه‌ی خلوص خود مظهر روشنایی است و طبیعتی متین، شاداب و تقریباً هیجان انگیز دارد)

اما زردد براحتی ممکن است آلوده شود و نتایج نامطلوبی داشته باشد. (بدین ترتیب رنگ گوگرد که مایل به سبز است چیزی ناخوشایند در خود دارد با تغییری اندک تأثیر زیبایی رنگ آتش و طلا تبدیل به چیزی می‌شود که سزاوار صفت متعفن است، و رنگ افتخار و لذت به رنگ فضاحث و بیزاری تغییر ماهیت می‌دهد.) در مورد قرمز می‌نویسد : (اثر این رنگ همچون ماهیتش، خاص است. این رنگ حالتی از سنگینی و وقار و در عین حال زیبایی و جذابیت در خود دارد.) به نظر وی در رنگ نارنجی اثر فراوانی وجود دارد. (رنگ زرد مایل به قرمز اثری از گرمی و نشاط بر انسان می‌گذارد، زیرا رنگ آتش است و همچنین رنگ غروب آفتاب تعجبی ندارد که مردم شتابزده، تنومند و تهذیب نیافته به این رنگ علاقه‌ی خاصی نشان می‌دهند.)

به عقیده‌ی گوته آبی، آبی مایل به قرمز ] بنفش[ و قرمز مایل به آبی ] ارغوانی[ رنگهای منفی هستند : (رنگ ابی اثر خاص و تقریباً غیر قابل توصیفی برچشم دارد. رنگ قوی است اما در جهت منفی قرار دارد و در بالاترین درجه‌‌ی خلوص خود، یک نفی تحریک کننده است. پس ظاهرش نوعی تناقض بین هیجان و آسایش است.) در مورد بنفش می‌نویسد : (آبی به سوی قرمز میل این ترتیب ارجحیت رنگها تقریباً برای تمام نوع بشر از هر جنس و ملیت و مذهبی یکسان است. (تی. آر. کارث) دریافت که سرخپوستان آمریکا به ترتیب رنگهای قرمز، آبی، سبز، نارنجی و زرد را می‌پسندند. در مورد مردم فیلیپین این ترتیب به صورت زیر است قرمز، سبز، آبی، بنفش، نارنجی، زرد سیاهپوستان : آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی و زرد را می‌پسندند.

با‌ آزمایشی که اس. تی. کانس انجام داد، معلوم شد که حتی دیوانگان نیز نظیر همین ترتیبات را می‌پسندند.

برای جمع‌بندی کلی (اچ.بی. آی‌ سنک) نتایج تحقیقاتی را که شامل نظرات بیست و یک هزار و ششصد نفر بود را جدول‌بندی کرد. آبی مقام نخست را داشت. سپس قرمز و بعد از آن به ترتیب سبز، بنفش، نارنجی و زرد قرار گرفتند.

تحقیقات فراوانی در مورد تلفیق رنگها انجام شده است (ایم. ایمادا) در کار با کودکان دریافت که انتخاب رنگها حتی در بین کودکانی که هنوز قوه‌ی تمیزشان توسعه نیافته، تصادفی نیست. وقتی به نوجوانان برای نقاشی، مداد رنگهای سیاه داده می‌شد بیشتر موضوعات بیجانی چون : وسائط نقلیه، ساختمان و غیره می‌کشیدند. اما وقتی به آنها مدادهای رنگی داده می‌شد انسان، حیوان یا گیاه کشیدند. قرمز با زرد و قرمز با‌ آبی تلفیقهای محبوب بودند. در تحقیق مشابه‌ای (آن وان نایس) دریافت که زرد همراه با قرمز و بنفش یا آبی محبوبیت دارند. تلفیق آبی و سبز نیز مورد توجه بود. بطور طبیعی کنتراستها بیشتر مورد توجه بودند تا رنگهای شبیه و ظریف.

با انداختن نورهای رنگی بر روی یک صفحه و تحقیق از بزرگسالان (ویلیام. ئی. والتون) و (بولا. ام. موریسون) دریافتند که تلفیقات رنگی از نظر درجه‌ی محبوبیت به ترتیب مانسل در زمان خود دارای سلیقه‌ی محافظ کارانه‌ی ویکتوریان‌ها بود. نقل قولهای جالب زیر عقاید وی را منعکس می‌کند : (احساس راحتی نتیجه‌ی تعادل است، حال آنکه عدم تعادل تصحیح فوری را طلب می‌کند.) این موضوع باید کنترل می‌شد. (استفاده از قوی‌ترین رنگها فقط چشم را خسته می‌کند، البته رنگهای خیلی ضعیف نیز همین احساس را ایجاد می‌کند.) در مکتب فرانسوی (فوویسم) اغلب هنرمندان در مقابل این محافظه کاری موضع می‌گرفتند. (مبتدیان باید از رنگهای قوی بپرهیزند، حال آنکه رنگهای آرام نشانه‌ی سلیقه‌ی خوب است.)

(هر چند پوسترها و واگن‌های سیرک به طور گذرا توجه را جلب می‌کند. اما خیلی زود تبدیل به مناظر آنچنان دردآوری می‌شوند که شخص رو از آنها بر می‌گرداند. و سرانجام اگر ما تصمیم داریم فرزندانمان را خوب بار بیاوریم، آیا منطقی است که آنها را به ذائقه‌ی بربرها تشویق کنیم؟)

اصول هارمونی مانسل امروزه در بسیاری از مدارس تدریس می‌شود. این اصول خشک و آکادمیک هستند و آزادی بیان رنگ را محدود می‌کنند.

ارجحیت رنگها

طی سالها، آزمایشهای فراوانی برای تعیین ارجحیت رنگها صورت گرفته است. مثلاً نوزادان که بدون شک بیشتر تحت تأثیر جذابیت بصری قرار می‌گیرند تا لذتنهای احساسی به رنگهای درخشان مثل زرد، سفید، صورتی و قرمز بیشتر خیره می‌شوند. باز بزرگ شدن کودکان علاقه به رنگ زرد به تدریج کم می‌شود و قرمز و آبی جای آنرا می‌گیرد. پس از بلوغ به رنگهایی با طول موج کوتاهتر (آبی و سبز) بیشتر از رنگهایی با طول موج بلند (قرمز، نارنجی، زرد) می‌شود. در این حالت ترتیب علاقه به رنگها به صورت زیر است : آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی، زرد. این ترتیب برای تمام ملل و تمام زمانها صدق می‌کند.

نیاز دارد بوسیله‌ی همکاران بازاریاب خود به خوبی توجیه می‌شود و در تنظیم کردن پرسشها، اجازه‌ی همکاری پیدا کنند. چرا که ارائه‌ی پرسشنامه‌‌های بدون بررسی رنگهای جدید اتصال شکست دارند.

اصولاً دیده می‌شود انتخاب رنگ در مراحل نهایی تصمیم‌گیری فرایند طراحی قرار گرفته است، در حالی که اگر خصوصیات و ویژگیهای رنگ در ابتدای پیدایش تفکر طراحی بکار می‌آمد، رنگ ارزش حقیقی خود را می‌یافت و از سوی مدیریت و بازاریابی حمایت می‌شد، دامنه‌ی فعالیت وسیعتری را موجب می‌شد تا در نهایت امکان، خلق نمونه‌های مطمئن‌تری حاصل می‌گیرد. این امر یا باعث افزایش رنگهای نوآورانه‌تر می‌شد که ضرر و زیان هدایت‌گری آنها از پیش در نظر بوده است یا خلق طیف پایه‌ای از رنگهای ناب که از لحاظ تونالیته، همدیگر را کامل می‌کنند، در عین حالی که امکان ارائه‌ی رنگهای اتفاقی مکمل و جدید را نیز می‌داد. اگر طراح مجموعه‌ی رنگهایی را برگزید که خیلی نوآورانه و به اصلاح آوانگارد به حساب می‌آمد، می‌توان پالتی با رنگهای مطئمن‌تر و متداول‌تر را تهیه کرد و بعنوان زمینه ساز آن رنگهای مدرن را پیشنهاد کرد.

برای طراح بسیار حائز اهمیت است که طریقه‌ی نزدیک شدن و ارتباط برقرار گردن افراد با طرح را بدقت زیر نظر داشته باشد. در آن هنگام به جای ایجاد رابطه‌ی محض با رنگی خاص، پلی بزند به احساس واقعی فرد از رنگ. برای مثال، اگر رشد اقتصاد بطئی باشد، او نیز رنگها را ملایم‌تر و متوازن‌تر به کار ببرد و منعکس کننده‌ی غیر مستقیم وضع بازار باشد.

در آن صورت گزینش رنگها خود به خود با احساسات جامعه در ارتباط خواهد بود و عمر مصرف‌گرایی سریع را کوتاه می‌کند. در نتیجه چهره‌ای کلاسیک‌تر از تفکر طراح ظهور می‌کند شروع به فراگیر شدن می‌نماید. این کار به نوبه‌ی خود، ظاهر جاوادانه‌تری به محصول می‌دهد.

زیر است : آبی و قرمز، آبی و سبز، قرمز و سبز، بی‌رنگ (Clear) و آبی، کهربایی و آبی، کهربایی و سبز، قرمز و کهربایی و بیرنگ و کهربایی.

اگر محصولی قرار است جهانی شود، در نظر داشتن سابقه‌های فرهنگی هر کشور بسیار ضروری است. این قضایا به سمت حیطه‌ی شخصی‌تر در انتخاب رنگ سوق پیدا می‌کند، هیچ میزان از تئوری پردازیهای مربوط به رنگ، شخص را از انتخاب معمولی با رنگ خاص باز نمی‌دارد و شاید بتوان دلیل انتخاب رنگ سبز را به جای زرد از طرف عده‌ای‌ از خریداران لباسهای ورزشی، اینچنین دانست.

بررسیهای بازار نشان می دهد هنگامی که فقط عده‌ای در بین مجموعه‌های از رنگهای پیش‌بینی نشده، به رنگ سبز علاقه نشان می‌دهند، نسبت زیادی از خریداران این نوع البسه، سبز را انتخاب خویش قرار می‌دهند.

 بررسی بازار

یک فاکتور کلیدی در گزینش رنگ، بررسی بازار است و اگر چه این بخش در قالب موارد مطالعاتی شرکتهای مختلف جای دارد، ولی برای بررسی دقیق‌تر و تحقیق به شرکت خاصی با تخصص رنگ سپرده می‌شود. تحقیق و بررسی بازار که شامل رنگ هم می‌شود و در فروش محصول بکار می‌آید. هم مشتریان، تولید کنندگان، تیم‌های بازاریابی و فروش و هم مصرف کنندگان یا استفاده کنندگان مخاطب آن هستند، از دیدگاه واقع‌بینی، بررسی بازار و نتایج آن از سد محکمی از پیشنهادهای نوآورانه‌ی آنهاست. بازاریابی پدیده‌ای واکنش پذیر و نه واکنش زاست و با جمع‌آوری و پردازش اطلاعات حاصل از خرید مردم که بر اساس پاسخهای آنها به پالتهای رنگی موجود صورت می‌پذیرد، انجام می‌شود.

بخش تحقیق و بررسی بازار، اطلاعات از مدیریت دریافت می‌کند. هنگام طراحی پرسشنامه‌ها، افراد اندگی در مدیریت هستند که اهمیت رنگ را در این موقعیت درک می‌کنند. طراح مهندسان تحصیل کرده‌ی رشته‌ی رنگ در دانشگاه‌ها، تئوری رنگ را مطالعه کرده‌اند، تئوری رنگ ایتن تاکید بر هوشیاری و تنوع رنگ و تنوع دارد. ولی این شیوه‌ی آموزش، درک دمای رنگ و نورشناسی از طریق رنگهای سرد و گرم و مکمل، فقط زمینه‌ای را برای طراح فراهم می‌آورد که فاقد ارزش کاربردی است. اگر چه نیاز به یک ارزش جنبی  همیشه هست تا این تئوری را بر پایه‌ی مشارکت کاربرد، رنگ، زیبایی شناسی در قالب اجرایی نمایان سازد.

بدین خاطر دانشجویانی که در دانشکده‌ها و مدارس هنری مقدماتی‌ترین آموزشها‌ را دیده‌اند نسبت به وضع اسفناک کسانی که در گرایشهاسی فنی و مهندسی تحصیل کرده‌اند دارای امتیازهایی هستند. طراحانی که بدون هیچ گونه اطلاع از دانش رنگها حتی گاهی از کارآموزی در شرکت به ریاست گروه ارتقاء یافته‌اند، همیشه رنگ را یک چیز جنبی دانسته‌اند و پرداختن به آن را به بعد موکول کرده‌اند. دیگر جایگاه‌ها نیز تغییر کرده است، در حالی  که یک تکنولوژیست رنگ بیشترین اطلاعات را درباره‌ی علوم تئوری رنگ داراست، اما کمترین علاقه‌ای به بعد هنری و زیبایی شناسانه‌ی رنگ و نیز رنگمایه و پرده‌های رنگی از خود نشان نمی‌دهد.

خود را به کور رنگی زدن و همچون شیمی‌دانان با رنگ برخورد کردن کاملاً عملی است، چرا که بدین ترتیب رنگ می‌شود. مجموعه‌ای از ترکیبها و فرمولها و دیگر جزئی از محدوده‌ی فرم و عملکرد نخواهد بود.

توانایی چیدن رنگها به شکل کاملاً مناسب کاملاً غریزی است و این اعتقاد راسخ (دیل راسل) است که آموزشهای تخصص‌های رنگ نمی‌تواند کسی را بدون انگیزش درونی فطری به متخصص رنگ عالی بدل کند. با این حال آگاهی یافتن از اینکه افراد درگیر با کار رنگ در سراسر فعالیت رنگرزی، به چه میزان احساس درستی از رنگ دارند، وحشتناک است.

مردم دارند به انتخاب رنگ و ارتباط پیچیده‌ی آن عادت می‌کنند. آنها دیگر می‌دانند که بیشتر از یک پرده رنگی خاکستری 50% وجود دارد و رنگها را به حالات و شیوه‌های جدیدی با هم در می‌آمیزند. نحوه ی نزدیک شدن به رنگ کاملاً فرق کرده است و اگر چه در بعضی محصولات دوباره شاهد پیدایش پالتهای قهوه‌ای روشن و ملایم (کرم) نیستند که آخرین بار ظهور کرده بود. ] اشاره به رنگ کامپیوتر‌های نسل جدید[  

رنگهای قابل دسترسی بسیاری وجود دارد ولی خیلی بیشتر از آن، اهمیت حضور متخصص در زمینه‌ی انتخاب رنگ و شیوه‌ی رنگرزی با آنها رنگها احساس می‌شود.

با این حال مواردی است که باید برای کسانی که درک صحیحی از آن ندارند، تدابیری صورت گیرد. به کارگیری ابتکاری رنگ، منتج به سپاس عمومی از طراحی خوب می‌شود، تمرکز دانش و موفقیت در طراحی را، سبب می‌گردد، توجهات را به سوی محصولی جدید یا فرسوده کشیده، مبحث جدیدی در مصرف را باز می‌کند و در نهایت فروش خوب به بار آورده و شرکتی را معروف می‌سازد.

شانس و فرصتی نیز وجود دارد تا فروشندگان کوچک به نمایندگانی ثابت و مطمئن بدل شوند و کسب   شهرتی نمایند. هم چنین، موقعیت‌های پیش می‌آیند که رنگها جلوتر از زمان خویش به پیش می‌روند. در این حال باید فاصله‌ی زمانی ایجاد شود تا ذائقه‌ی عمومی به آن عادت کنند و آنرا کسب کنند.

تئوری رنگ

اگر چه کارآیی ویژگیهای رنگ به خوبی مشاهده می‌شود ولی حفظ ماهیت خود رنگ بسیار مهم است. یکی از مزیتهای رنگ این است که مزیتش بینهایت است.

 توانند به آن عمل کنند. البته این لزوماً منجر به استفاده‌ی بهینه از رنگ نمی‌شود بلکه به استفاده‌گر این احساس را می‌دهد که شایسته‌ی آزادی بیشتر در انتخاب رنگ بوده است.

همزمان با ظهور یک مجموعه ی رنگ کامل، رنگهای پیشتاز، عصر جدی از عناصر طبیعت نشأت می‌گیرد. شن، گرافیت، مرمر، گل سنگ و چوب شاهد این ادعا هستند. سفید نیز نمایند‌ه‌ی رنگ این عنصر جدید می‌باشد. البته همواره در صنعت فرآیندهای سفید کردن و تهیه‌ی رنگ سفید از نظر اکولوژیکی، مضر بو‌ده‌اند که خود جای تأمل بیشتری دارد.


اکولوژی

موضوعات اکولوژی و بازار جهانی اروپا به شدت به هم نزدیک شده‌اند. کشور انگلستان دائماً در حال تصویب لوایح زیادی است تا این کشور عضوی فعال در جامعة اروپا (E.‌C) در اروپای واحدی که بیشترین لوایحش، مسایل و مشکلات اکولوژیکی است، تبدیل شود. لوایحی مربوط به خواص رنگ، تحت استاندارد (دین) و ممنوعیت استفاده از رنگدانه‌های مخصوص، همچنین اسباع و بازتاب رنگ که 20% تا 50% محدود‌تر شده است. این محدودیت‌ها با جدیت به اجرا در می‌آید. قوانینی محدود کنند همدیگر به صورت الزامات رسمی و حقوقی در آمده است. ورود به بازارهای اروپای واحد، منادی تغییراتی در قوانین مربوط به محصولات شرکتهای انگلیسی شده که جایگاه رنگ را دگرگون می‌سازد. دیگر کهنه و پوشک مصرفی نوزادان، خیلی سفید نیست رنگهای ملایم، هماهنگ با رنگ پوست و لباس نوزادات عرضه می‌شوند تا هم انتخابی زیبایی شناسانه صورت گرفته باشد و هم فرایند سفید کردن با مواد مضر شیمیایی سلامت آتی نوزاد را به خطر نیاندازد.

فرایند کاربرد رنگ در حال حاضر شبیه به نوار کاست در ضبط و صوت است که به راحتی با فشار دکمه‌ای به جلو و عقب حرکت می‌کند، با اندک فشاری می‌ایستد و در انتظار حرکت باقی می‌‌ماند.


قدرت رنگ

در حالی که صنعت به تدریج در می‌یابد که رنگ دیگر باید رلی اساسی‌تر در فرایند طراحی تا تولید بازی کند، مردم نیز با احساس نیاز شدید‌تری نکته سنج و باریک بین شده‌اند، به گونه‌ای که رنگ را در قالب طراحی محصول می بینند. محیط و تبلیغات به طور خاص توجه مردم را به آن معطوف داشته است. این بیداری عمومی جوی را می‌سازد که در سراسر روند طراحی تا فروش احساس می‌شود و در شیوه‌ی انتخاب خریدار تأثیر می‌گذارد.

محیط نه تنها باعث جلب توجه افراد به رنگ شده بلکه دست اندر‌کاران امر تولید را نیز تحت نأثیر قرار داده است. در این رهگذر شرکتهای سازنده‌ی رنگ فقط به تبلیغ رنگ نمی‌پردازند، بلکه نحوه‌ی کاربرد و اعمال آنرا نیز آموزش می‌دهند.

با ارائه‌ی ترکیبات رنگی از سوی بعضی شرکتهای بزرگ و اجازه‌ی ترکیب و انتخاب رنگ مورد نظر از طرف شخص، گزینش فردی‌تر رنگ امکان پذیر شده است و این نه فقط برای متخصصان طراحی که با بخشهای خاصی از بازار سر و کار دارند بلکه برای هر کسی از هر طبقه‌ی اجتماعی امکان دارد، آزادی در انتخاب رنگ باعث اتخاذ تدابیری می‌شود که به نوبه‌ی خود به سمت نیاز به گزینش پیچیده‌تر رنگ رهنمون می‌شود.

کامپیوتر نیز به خدمت در آمده است تا در ترکیب رنگ و ایجاد تصویر واقع نمای رنگی، فرد را یاری دهد، به طور مثال خانه یا محل کارش را در دنای خیالی خویش رنگ‌آمیزی می‌کند. این اسباب، عامل ایجاد اشتیاق برای تلاش به منظور حصول ترکیب‌بندی تازه و احساس پویند تصور به واقعیت است. برنامه‌های کامپیوتری اغلب توصیه‌ها و راهنمایی‌های از طرف متخصصین رنگرزی و طراحان و یا هر متخصص دیگری به همراه خود دارد که افراد محتاط‌تر به خوبی می‌باشد. یا ممکن است که این رنگ برای محصولی که باید رنگ شود تازگی داشته، یعنی مواد رنگزای جدید و یا روش رنگرزی جدید مصوب گردد که آن رنگ بخصوص بر روی آن شی به خصوص برای اولین بار امکان‌پذیر شود.

از نقطه نظر طراح، رنگهای موجود بی‌شمارند. یعنی رنگهایی موجود بیشتر از آنی می‌باشد که یک فرد بخواهد از تمام آنها در یک زمان بخصوص برای رنگ کردن یکسری محصولات تجارتی مشخص شده همزمان استفاده کند. لیکن زمانی به تعداد رنگها پی‌ برده می‌شد که این مطلب در نظر گرفته شود که تمام رنگهایی که به چشم ظهور پیدا می‌کند را نمی‌توان در صنعت تولید کرد. برای اینکه این مطلب ساده‌تر گردد، مبحث تناسب رنگ (Appropriateness) در نظر گرفته نمی‌شود. تولید کننده‌ی مواد رنگزا نیز راجع به تهیه‌ی یک رنگ جدید صحبت می‌کند. اما با مفهومی کاملاً متفاوت منظور تولید کننده از یک رنگ جدید، تهیه یک ماده شیمیایی جدید است که می‌شود از آن به عنوان یک ماده رنگزا استفاده کرد، یا اصلاح یک ترکیب شیمیایی قدیمی که توسط آن بتوان این عمل را انجام داد و یا بعضی وقتها فقط ارزان‌تر کردن فرایند تولید می‌باشد.

یا ممکن است که این رنگ برای محصولی که باید رنگ شود تازگی داشته، یعنی مواد رنگرزی برای اولین بار امکان پذیر شود.

از نقطه نظر طراح، رنگهای موجود بی‌شمارند. یعنی رنگهایی موجود بیشتر از آنی می‌باشد که یک فرد بخواهد از تمام آنها در یک زمان بخصوص برای رنگ کردن یکسری محصولات تجارتی مشخص شده همزمان استفاده کند. لیکن زمانی به تعداد رنگها پی برده می‌شود که این مطلب در نظر گرفته شود که تمام رنگهایی که به چشم ظهور پیدا می‌کند را نمی‌توان در صنعت تولید کرد. برای اینکه این مطلب ساده‌تر گردد، مبحث تناسب رنگ (Appropriateness) در نظر گرفته نمی‌شود. تولید کننده‌ی مواد رنگزا نیز راجع به تهیه‌ی یک رنگ جدید صحبت می‌کند. اما با مفهومی کاملاً متفاوت منظور تولید کننده از یک رنگ جدید، تهیه یک ماده شیمیایی جدید است که می‌شود از آن به عنوان یک ماده رنگزا استفاده کرد، یا اصلاح یک ترکیب شیمیایی قدیمی که توسط آن بتوان این عمل را انجام داد و یا بعضی وقتها فقط ارزان‌تر کردن فرایند تولید می‌باشد.

در هر دو مورد، این ماده است که در فرم شیمیایی یا فیزیکی یا هر دو جدید می‌باشد.

در نهایت مهمترین جنبه از نظر این بحث، مفهوم رنگ جدید از دید متخصصین رنگرزی می‌باشد. متخصص رنگرزی بقای خود را مدیون نیاز به افراد فنی تعلیم دیده و ماهری است که بتواند توسط استفاده‌ی صحیح از مناسب‌ترین ماد‌ة رنگزا و بهترین روش رنگ کردن برای کالای انتخاب شده، آرزو و میل طراح را امکان پذیر سازد. می‌توان چنین اظهار کرد که متخصصیت رنگرزی از رنگ به عنوان یک کالای مهندسی استفاده می‌کنند.

البته دقیقاً صحیح نیست که به رنگ که به وضوح یک پدیده‌ی غیر مادی است، عنوان یک کالای مخصوص داد : چه رسد که آنرا یک کالای مهندسی نیز تلقی کرد. منظور واقعی، استفاده از ؟؟؟ ماند. مسائل اکولوژیکی و جنجال در ایت موردر افزونی بخشیده است. در حالی که همگان موافق یک ارتباط صمیمی‌تر و مقدس‌تر با اکولوی هستند بحث حول و حوش موضوعات بازیافتی در برابر نوآوری‌های تکنولوژیکی، کاربرد رنگ، توان شیمیای و استفاده‌ی بی‌رحمانه از انرژی، تمامی ندارد. آیا باید به سوی بازیافت بشتابیم؟ به خاطراتمان در گذشته نقب بزنیم و روزهایی را به یاد آوریم که کاغذهای قهوه‌ای رنگ تخم‌مرغ را دور نمی‌ریختیم و انبار می‌کردیم، شانه‌های تخم‌مرغ را خمیر کرده، مجدداً مورد استفاده قرار می‌دادیم. به هر حال هیچ دلیلی برای استفاده نکردن از رنگهای مطمئن وجود ندارد.

هنر مدرن و تأثیرات آن در فرش

در واقع در توصیف کلی هنر مدرن باید گفت که علیرغم اینکه هنر مدرن هنری خشن و پر هیاهو پنداشته می‌شود. اما واقعیت این است

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ

مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه

اختصاصی از فی موو مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه


مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه

مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه ؛ ترجمه مقاله رشته مهندسی صنایع و پروژه و تحقیق مدیریت هم هست برای دانلود در 20 صفحه مهیا شده است.
فایل پی دی اف مقاله به زبان انگلیسی 12 صفحه است . فایل ورد ترجمه فارسی مقاله 20 صفحه می باشد.


چکیده :

انتخاب عرضه کننده موضوع مهمی در مدیریت زنجیره تامین (SCM) است و اساسا یک مساله تصمیم گیری چند معیاری است. انتخاب عرضه کننده بسیار وابسته به ارزیابی های کارشناسان است. در این فرایند، شامل انواع عدم قطعیت مختلفی می شود مانند بی دقتی، فازی بودن و ناکامل بودن بخاطر ناتوانی قضاوت ذهنی انسان. اما روش های موجود نمی توانند به دقت به این نوع عدم قطعیت ها بپردازند. در این گزارش، براساس یک نمایش کارآمد دو معقول جدید اطلاعات غیرقطعی، به نام اعداد D، یک روش D-AHP برای مساله انتخاب عرضه کننده پیشنهاد می شود، که روش فرایند سلسله مرتبه تحلیلی (AHP) کلاسیک را تعمیم می دهد. در روش پیشنهادی، رابطه اولویت فازی تعمیم یافته با اعداد Dبرای نمایش ماتریس تصمیم مقایسه های دوبدوی کارشناسان بکار رفته. مثالی برای نمایش کارایی روش پیشنهادی ارائه شده.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله انگلیسی انتخاب عرضه کننده با استفاده از متدولوژی AHP که با اعداد D تعمیم یافته همراه با ترجمه