بخشی از متن اصلی :
کوچه بی نام
در ایران ما بر عکس فرنگستان که امروز دیگر مردم شهر نشینش عموما اجاره نشین هستند اغلب خانواده ها پشت اندر پشت در همان شهر و همان محله و همان کوچه و همان خانه بزرگ شده همانجا نشو و نما ی یافته اند در شهرهای فرنگستان اهل یک محله که جای خود دارد ولی حتی مردم یک کوچه و یک گذر و از آن هم بالاتر حتی سکنه طبقات مختلفه یک عمارت و همسایگان دیوار به دیوار اصلا همدیگر را نمی شناسند. در ایران بر عکس قضیه به طور کلی طور دیگر است و از آنجایی که مشت نمونه خروار است میخواهم قصه کوچکی را که خانواده خودم در آن منزل داشت به طور مختصر برایتان نقل کنم تا تصدیق فرمایید که تفاوت از زمین تا آسمان است.ما در تهران در کوچه بن بست کوتاه و باریکی منزل داشتیم که هر چند اسم معین و مشخصی نداشت ولی هر یک شش خانواری که در آن منزل داشتند به موقع و بی موقع سعی داشتند که نام رئیس و بزرگ خود را بر آن ببندند.کوچه آجرفرش نسبتا پاک و پاکیزه ای بود و تا کی (و یا به قول عوام درخت انگوری ) که از قدیم الایام در خانه ما در پای دیوار پشت کوچه نشانده بودند به دو طرف دیوار نصب بود همین که وارد این کوچه می شدید بلافاصله دست چپ خانه اول خانه استاد نوروز بود. مرد نازنینی بود و کمرچین و سرداری پوش با کلاه پوستی طاسی شکمدار. چند قدم پایین تر دست راست می رسیدیم به خانه عمو باقر ترک معروف به عمو ترکه. عمو ترکه مردی بود باند قد و لباده پوش وصامت و تسبیح به دست در یکی از دالان های بی شمار تیمچه حاجب الدوله دکان خرازی مختصری داشت.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 18
تحلیل کوچه ی بی نام