تاریخ تطـبیقی ادیـان
از أنجاییکه مهمترین منشا اختلاف میان پیروان ادیان ،همانا عدم آگاهی از مواضع اصولی و درک صحیح از جهان بینی آنهاست. لذا بمنظور آگاه تر کردن وحدتیان و همچنین میهمانان سایت،از این پس سلسه مقالاتی تحت عنوان "تاریخ تطبیقی ادیان" که توسط یکی ازاعضاء اندشمند انجمن رهروان وحدت نوین جهانی به رشته تحریر آمده است را، تقدیم علاقمندان به مطالعۀ تطبیقی ادیان مینماید. امید است که یاران ومیهمانان ، مارا ازنظریات خود مطلع نمایند.
علم تاریخی تطبیقی ادیان از چه سخن می گوید ؟
همه ادیان ، هم از دیدگاه تاریخی و هم از دیدگاه جغرافیائی در حال تکامل و بوده و هستند . ادیان در طول زمان از نقطه ای به نقطه دیگر حرکت کرده اند و درسرزمین های جدید شکل و حتی محتوی آنها عوض شده است .در این جابجائی که در طول دهها ، صدها و هزاران سال اتفاق افتاده است ، ادیان با یکدیگر برخورد کرده و ازهم تاثیر گرفته اند ، خدایان یک دین از یک سرزمین به سرزمین دیگر رفته اند و تغییر نام داده اند و در شخصیت و نحوه ظهور و صفاتشان تغییر حاصل شده است .
یک مثال از این تغییرات یک خدا ، " اهورا" در دین زرتشت است که همان خدای " آسورا " خدای هندو می باشد . از آسورا در "ریگ ودا " ( یکی از ریگ ها ( کتاب ها ) چهارگانه اصلی دین هندو ) یاد شده است . این قرابت و شباهت ، خدائی از دین زرتشت و خدائی از دین هندو ، از آنجا ناشی می شود که اقوام آریائی و هندی روزگاری با هم می زیسته اند . " اقوام هندو اروپائی " قبل از جدائی در محلی در شمال شرقی آسیا ، جائی حدو شمال افغانستان تا شرق روسیه با هم می زیستند و خدایان اولیه آنها درچار چوب دین " ودا" شکل گرفته اند . پس از حرکت اقوام آریائی که خود زیر مجموعه ای از نژاد هندو اروپائی بوده اند ، به سمت جنوب و غرب یعنی فلات ایران ، ادیان آنها هم از هم منشعب شده اند . برخی در فلات مرکزی ایران فرو نشسته اند که همان ایرانیان اند و گروه دیگر باز به سمت جنوب پیش رفته ا ند و در سرزمین امروزی هند و اطراف آن ساکن شده اند. جالب اینجاست که شرایط آب هوای فلات ایران که نیمه خشک و کم آب بوده است در تعالیم زرشت تاثیر گذاشته ودر این دین کشاورزان و کشاورزی نکو داشته شده اند .از سوی دیگر در دین پسر عموهای هندی ایرانیان که در هوای پر رطوبت و حاصل آور می زیسته ا ند ، از کشاورزی و نکو داشت آن خبری نیست . در مثال دیگر می بینیم که " سنت قربانی کردن " و خون ریختن حیوانات برای خشنودی خدایان از ادیان بابلی وسومری و فنیقی و دیگر اقوام کهن سامی به دین عبرانیان ( که بعداً یهودیان نام گرفته اند ) ، وارد شده است . " یهوه " خدای قوم یهود از پاشیدن خون حیوانات قربانی وبوی کباب آنها بر وی آتش خرسند میشود ، همانگوئه که خدای بابلی " مردوخ " ازین کار خرسند می شود.
"تاریخ تطبیقی ادیان" این موضوعات موازی را در ادیان گوناگون در طول تاریخ و عرض زمین پی میگیرد و کشف می کند. " تاریخ تطبیقی ادیان " در پی رد و یا اثبات هیچ دینی نیست و بدون گرایش و علاقه به دینی خاص همه ادیان رابه یک چشم می نگرد. دکتر جواد مشکور عضو فرهنگستان دمشق که خود نیز مسلمان است می گوید : " همه ادیان تاریخی دارند. اکثر آنها کامل و نهائی نیستند و پیوسته در رشد و نمو اند. هر رشدحقیقی تازه ای بر روی کهن قرار می گیرد و هر دینی درخود صورت باز مانده ای از دین کهن دارد ( خلاصه ادیان سال 1362 چاپ تهران ) انشعاب نشانه ای از پویائی ادیان : بهترین نشانه تکامل وزنده بودن ادیان " انشعاب " است که در اثر برداشت های متفاوت در نسل های متاخر یک دین جدید بوجود می آید. همه ادیان بدون استثناء انشعاب کرده اند. با یک دید کل نگر به همه ادیان میتوان با اطمینان گفت خاصیت تکامل در ادیان بشری جبلی و ذاتی است ، زیرا تکامل در افراد " بشر " جبلی و ذاتی است .کشش و کوشش برای رسیدن به " بهینگی " در ذات انسان است پس در ذات ادیان او نیز هست ." تاریخ تطبیقی ادیان " به چه کار سودمند است ؟ این علم یک ابزار است برای شناخت و میزان اصالت عناصر و مراسم در هر دین . مثال : اگر در تورات دستورات زیادی برای فتح سرزمین ها و کشتار مرد وزن و کودک و حتی حیوانات آمده است ، نه دستورات خداوند بلکه خواسته های سیاسی کاهنان یهودی پس از رهائی از اسارت بابلی ها بوده است. امروزه این موضوع به پژوهشگران مسلم گشته که اگر هم برفرض موسی آنچنان که در تورات آمده و توصیف شده است ، وجود داشته ، 1000 سال پس از مرگ وی اسفار پنجگانه تورات نوشته شده است . یعنی چیزی در حدود 600-400 سال قبل از میلاد مسیح . در " سفر پیداش " از اسفار پنجگانه تورات که بنا برعقیده یهودیان ، مطالب آن عیناً به موسی وحی شده است ، دستوراتی درباره نحوه قربانی های مختلف در زمان کاشت و برداشت محصول داده شده است که دستوراتی به یک " قوم کشاورز " است . در حالیکه در زمان زندگی موسی ( آنطور که داستان قوم یهود بیان می دارد ) یهودیان فقط گروهی سرگردان در صحرا بوده اند و حتی یک دانه هم نکاشته بوده اند بنا برین این دستورات هرگز به به خود موسی وحی نشده اند . در جای دیگر تورات مرگ خود موسی گزارش شده است ! یعنی با فعل ماضی به موسی خبر درگذشت خود او وحی شده است !.
البته باید بیاد داشت که علم تاریخ ادیان اگر چه این فراز را کشف می کند ، ولی هرگز قضاوت درباره خوبی و بدی آن نمی نماید . قضاوت خوبی و بدی بیرون از حیطه و چارچوب این علم است .در نوشتارهای بعدی دقیق تر به تورات خواهیم پرداخت .همبستگی علم تاریخ ادیان تطبیقی با سایر علوم چیست ؟ این علم از بسیاری دیگر از علوم بشری ، برای کشف آنچه بر دینی واقع شده است ، سود می گیرد . مهمترین این علوم ، علم باستانشناسی و شعبات مختلف آنست . خواندن الواح کشف شده تمدن های باستانی افقی گسترده از آنچه بر ادیان این قومها گذشته است در فرا روی ما می گستراند. شاهکار باستانشناسان خواند الواحی است که به زبا نهای باستانی نوشته شده اند و اکنون " زبان مرده " به حساب می آیند. در لابه لای این نوشته ها همواره " دین " و " اعتقاد به موجودات فرا انسانی " دریافته و ثبت میشوند.
افرون بر باستان شناشی Archeology علوم دیگری نیز بسیار به توسعه تاریخ ادیان کمک نموده ا ند منجمله :انسان شناسی Anthropology - جامعه شناسی باستان Ancient Sociology - قوم شناسی Ethnology - زبان شناسی Linguistics بالاخره حتی زمین شناسی Geology و شعبات آن مانند فسیل شناسی Paleontology به خد مت علم تاریخ ادیان آمده ا ند .علم اخیر ( زمین شناسی و فسیل شناسی ) توانسته است دیدگاههای تازه و شگفت انگیزی درباره داستان " توفان نوح " که تقریباً بین تمام اقوام سامی منطقه بین النهرین مشترک است ، پیش روی پژوهشگران باز کند . دراین باره در نوشتارهای بعدی بیشتر خواهیم گفت . در نوشتار بعدی مختصری هم به تاریخچه علم تاریخ تطبیقی ادیان و مراکز پژوهشی جهان در حال حاضر خواهیم پرداخت .
3-تاثیرات دین رزدتشت بر تورات
برای آنکه این تاثیرا ت را بررسی کنیم ، لازمست به وضعیت تاریخی یهودیان قبل و بعد از اسارت در بابل نگاهی بسیار گذرا بیافکنیم:
بنابر روایات یهودی بعد از مرگ موسی قوم بنی اسرایئل رهبری یوشع به فلسطین آمد و در جنگ با فلسطینیان پیروز شد و شهر " اریحا " پایتخت آنان را تسخیر نمود و درآنجا مستقر گردیده و به تدریج شهرهای فلسطینیان یکی پس از دیگری به تصرف در آورد .
کشاورزی رونق بسیار یافت و جمعیت رو به افزونی گذاشت . اندک اندک قوم بنی اسرائیل از یهوه فاصله گرفتند و یکی از خدایان قدیمی و محلی بنام " بعل " را پرستش کردند که از خدایان بابلی بوده و حامی کشاوزان و گله های آنان .
ولی در همین زمان هم گروهی بودند که هنوز اعتقاد خود را به " یهوه " از دست نداده بودند . بزرگان این گروه اقلیت در طول صدها سال به تبلیغ دین اصلی موسی می پرداختند و به آنا ن " انبیائ بنی اسراییل " گفته میشود .
بر اساس اعتقاد یهود ، مجموعه کتبی که از آنان به جای مانده بخشی از کتب مقدس یهودیان بشمار می رود که به آنها " نبییم " (Nabiim ) می گویند .
از آن جمله است کتاب " اشعیای نبی " قرن 8 ق ، کتاب "عاموس نبی" قرن 8 ق م، کتاب " ارمیا ی نبی" قرن 7 ق م و از همه مهمتر کتاب " دانیال نبی" قرن 6 ق م است که از نظر تاریخ ادیان بسیار در خور توجه است که بعدا درباره آن بیشتر خواهیم گفت .
البته باز باید خاطر نشان کرد که محقین.کتب مقدس یهود طی بررسی هائی نتیجه گرفته اند که حتی این کتابها هم بسیار دیر تر از زمان زندگی نبی ها نوشته شده اند.
جایگیر شدن یهودیان در سرزمین فلسطین و ازدیاد نفوس و ارتقاء حجم روابط اجتماعی و بازرگانی ایجاب می کرد که این جامعه اندک اندک زیر پوشش عملی قانون در آید .
در پی این نیاز ، مردم برای اداره امور افرادی از بزرگان را بعنوان " قاضی " برگزیدند که ناظر بر اجرای قوانین باشد و نیز در صورت نیاز قوانین جدیدی از اصول اولیه دین یهود استخراج نماید . در واقع نوعی " اجتهاد" در دین یهود بوجود آمد . این دوره از زندگی قوم یهود " دوره قضات" ، یا " داوران " نامیده شده است .
این قضات تا حدود قرن 6 ق م امور را اداره می کردند. بعد از " دوره قضات " بلاخره اسرائیلیان یک پادشاه انتخاب کرده اولین دولت رسمی اسرائیل را تشکیل دادند.
شروع این پادشاهی با انتخاب " شائول بن قیس " و بعد از آن " داوود" و سپس به پادشاهی "سلیمان نبی" می رسد .
باید توجه داشت که پادشاهان ، هم شاه بوده اند و هم پیغمبر ( نبی ) بنابرین می توان ظهور " پادشاهان پیامبر " و یا " پیامبران پادشاه " را در تاریخ ادیان بین النهرین به یهودیان نسبت دارد . در این نوع حکومت پادشاه شخصی است که رسماً "نبی" یعنی پیشوای دینی قوم است و حکومت مطلقه را نیز دارد.
اوج سلطنت پیامبران یهود "سلیمان بنی" است.
او پادشاهی قدرتمند بود و در زمان او یهودیان به اوج رفاه و قدرت رسیدند. سلیمان بنی در شهر اورشلیم و یا بیت المقدس معبدی بسیار با شکوه و مجلل ساخت که در تاریخ از آن بنام " معبد سلیمان " یاد میشود و تا چند نسل بعد از او مرکز عبادی سیاسی پادشاهان یهود بود.
نمای دروازه ایشتار در معبد سلیمان - بازسازی در موزه برلین
3-1 واقعه تسخیر بیت المقدس ( اورشلیم ) و اسارت قوم یهود
در سال 586 ق م بخت النصر پاشاه بابل به سرزمین یهودیان حمله آورد و معبد سلیمان را غارت و خراب کرد و گروه بسیار از بزرگان قوم را به شهر بابل ( پایتخت کشور بابل ) برد .
هنوز هم دیواری از معبد سلیمان در شهر بیت المقدس وجود دارد که به " دیوارندبه " معروف است و یهودیان به آنجا زیارت کرده و درپای آن دیوار ، بیاد پادشاهای پرشکوه یهود ، گریه وزاری می کنند.
3-2- آزادی یهودیان به دست کوروش ، پادشاه هخامنشی
اسارت قوم یهود در بابل یک نقطه عطف تاریخی در زندگانی قوم یهود محسوب می شود .
این اسارت 47 سال طول کشید نهایتاً قوم یهود بدست کوروش ، شاهنشاه ایران آزاد گردید .
آن گروه از یهود که مایل بوند در بابل ماندند و تشکیل مهاجر نشین یهودی دارد و گروهی به بیت المقدس باز گشتند.
3-3- دستور کورش برای بازسازی معبد سلیمان و بازنویسی کتاب مقدس
کوروش دستورداد معبد سلیمان را دوباره بازسازی کنند تا یهودیان بتوانند آداب و مناسک مذهبی خود را درآنجا به جا آوردند . در سال 520 ق م معبد دوباره برپاشد و قوم یهود دوباره صاحب یک مرکزیت دینی شد .
کوروش شاهنشاه ایران همواره دین و مذهب را در تمام کشورهای زیر سلطه خود آزاد اعلام مینمود و از این رو میتوان او را از پایه گزاران قانون حقوق بشر دانست .
کوروش همچنین یک کاهن یهودی بنام " عزرا" را مامور جمع آوری و بازنویسی کتاب مقدس نمود. در خود کتب مقدس یهود نیز از این پادشاه ایرانی نیکی یاد و ستایش شده است . 3-4- حضور بزرگان یهودی در هخامنشیان نفوذ آهسته دین زردتشت در دین یهود
آزادی از اسارت بابل بدست ایرانیان باعث ارتباط دو قوم ایرانی و یهود گرد ید. بسیاری از شاهزادگان و انبیاء یهود به دربار ایران اتصال یافتند و در این ارتباط اندک اندک با عقاید زردتشتی آشنا گردیدند. چون بسیاری از عناصر دین زردتشت در دین یهود وجود نداشت و جای این عناصر در دین یهود خالی بود ، این شاهزدگان و انبیاء عناصر اعتقادی زرتشتی را وارد دین خود کردند و باعث تکامل آن شدند که فراز بعدی به دو عنصر اصلی اعتقادی اشاره می کنیم:
3-5- اعتقاد به رستاخیز واهریمن قبل و بعد از اسارت یهود
اگر کتب مقدس را بر حسب زمان مرتب کنیم ، اولین بارکه نامی از رستاخیز در کتب مقدس می آید در کتاب دانیال نبی است .
قبلا گفتیم که دانیال از انبیاء بنی اسرائیل بود که مدتی دربار هخامنشیان در شهر شوش بسر برد. هم اکنون در شوش استان خوزستان مقبره ای وجود دارد که به این نبی اسراییل نسبت داره می شود.
قبل از اسارت ، قوم یهود به زندگی پس از مرگ اعتقادی نداشت و بر آن بود که روح مردگان پس از مرگ دردره بنام " شئول " وجودی بیرنگ و نامعلوم دارند.
از متون تورات هم بر می آید که عقاب و پاداش برای مومنین در همین جهان است که پاداش ها نیز همه مادی و به همین دنیا تعلق دارند . مانند ازدیاد گله وکشاورزی پر بار و به عنوان پاداش و از دست دادن آنها بعنوان عذاب .
پس از آشنایی با زرتشتیان ،" قیامت" یا " رستاخیز" وارد دین یهود شد. این عقیده بیان میداشت که در روز قیامت مردگان برمی خیزند و یک بیک مورد حساب واقع می شوند و گنهکاران به جهنم و پاکان به بهشت می روند.
در این جا بخوبی مشهود است که یک قدم تکاملی در دین یهود در تعامل با دین ایرانیان برداشته شده است . بد نیست در اینجا گریز کوتاهی به موضوع حساب و کتاب آخرت در دین زرتشت داشته باشیم .
مینوک خرد آیه 110 –
" در روز حساب کارهای نیک و بد توسط سروش ( فرشته ) "ورشن " در ترازوی عدل سنجیده می شود و دراین سنجش کمترین کم و کاستی وجود ندارد و .... ترازو بااندازه موئی بالا و پائین نمی رود."
عنصر اعتقادی دیگری که جای آن در دین یهود خالی بود و در تعامل با ایرانیان تکمیل شد اعتقاد به "شیطان" است .
شیطان که همان " اهریمن " زرتشت است قبل از اسارت در دین یهود وجود نداشته است . حتی موجودی که در بهشت آدم و حوا را اغوا میکند ،شیطان نیست بلکه مار است. موجودی بنام شیطان برای توجیه بدی ها و گناهان در این دنیا لازم بود و برای آنکه گمراهی انسان ها را از درگاه الهی شرح دهند ، نیاز به وجود او داشتند . این شخصیت توانست باز اعتقاد یهودیان را یک قدم فراتر برده و اعتلا ببخشد.
در نوشتار بعدی باز از عناصر اعتقادی که از ادیان دیگر و از تمدنها همسایه وارد دین یهود شده اند خواهیم نوشت تا شواهدی بازهم بیشتر بر این واقعیت بیابیم که آنچه ما " دین یهود" می نامیم ، محصول یک فرایند چند هزار ساله است با صد ها فراز و نشیب اجتماعی ، سیاسی ، نظامی وحتی پدیده های طبیعی که هریک از آنها دین یهود را تغییر داده اند .
دربارة دین رسمی قبل از زرتشت اطلاعات بسیار زیادی وجود ندارد، و بین مورخان اختلافاتی دیده می شود. به همین جهت جان بی ناس مورخ مشهور می گوید: شرح و بیان داستان پیدایش مذهب زرتشت کار آسانی نیست ... مآخذ موجود چندان روشن و موثق نیستند.[1]
ولی آنچه از منابع موجود بدست می آید ایرانیان باستان یکتاپرست بوده و دارای دینی الهی بوده اند، هرچند که شاید تحریف شده باشند. و سرنوشت ادیان دیگر را پیدا کرده باشند.
ولی آنچه از کتب مقدس مانند تورات، انجیل و قرآن استفاده می شود مردم ایران قبل از پیدایش زرتشت دارای دین مجوس بوده اند. هرجا از دیانت کهن ایران نامی به میان آمده است، به لفظ مجوس اکتفا شده است.
در قاموس قرآن آمده است که لفظ مجوس فقط یک بار در قرآن[2] بکار رفته و مراد از آن ایرانیان قدیم می باشد که دین آنان را در کنار یکی از چهار دین مشهور دوران باستان قرار می دهد. گفته می شود که مذهب مجوس در اصل مذهب شرک نبوده و در ردیف ادیان توحیدی قرار داشته است.[3]
یک محقق ایرانی می گوید: در هیچ یک از کتب آسمانی (تورات، انجیل، و قرآن) از کتاب اوستا صریحاً نام برده نشده و هرگاه از مذهب باستانی ایرانیان سخن به میان آمده تنها به نام «مجوس» بسنده کرده اند و این قوم را نمایندة مذهب ایران باستان دانسته اند.[4]
قدیمی ترین مدرکی که نامی از مجوس در آن برده شده کتاب ارمیای نبی است.[5] در منابع مسیحی هم در انجیل متی از چند نفر از مجوسیان یاد شده است.[6]
بدین ترتیب مجوس در منابع دینی از جمله قرآن و روایات جزو اهل کتاب شمرده شده و در آن روایات تصریح شده که دین مجوس یک دین الهی بوده است. در بعضی از روایات به اسم کتاب مجوس نیز تصریح شده است، آنجا که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ از مجوس سؤال کردند فرمود: آنان پیغمبری داشتند که او را کشتند و کتابش را سوزاندند و اسم آن کتاب جاماسب بود و در روایات دیگر اسم مجوس جاماسب و اسم پیغمبرشان اماست آمده است.[7]
اما چیزی که هست بسیاری از روی اشتباه زرتشت را پیغمبر مجوس دانسته اند و برای پیغمبر بودن زرتشت از نظر اسلام، آیات و روایاتی که نمونه ای از آنها در بالا آورده شد، دلیل آورده اند، در صورتی که اگر کمی دقت بکنیم خواهیم دید که مجوس غیر از زرتشت است.
هرچند مسلمانان هم موقعی که ایران را فتح کردند، برای اینکه خون مردم ریخته نشود روی تسامح اسلامی مفهوم لفظ اهل کتاب را تعمیم دادند و با تمام ایرانیان معامله اهل کتاب نمودند. و حتی بعدها بت پرستان اروپا و هند و تبت نیز توانستند به عنوان مجوس در قلمرو اسلامی بسر برند.[8]
ولی تطبیق زرتشت با مجوس اشتباه است. و می توان گفت دین قدیم طوائف آریا همان آئین مجوس بوده است. بعدها مانند ادیان دیگر الهی تحریف شده و تعالیم آن با خرافات و موهومات زیادی آمیخته گردیده است. و زرتشت را اگر به عنوان یک حقیقت تاریخی بپذیریم در دوران بعد پیدا شده و در آئین مجوس اصلاحاتی بعمل آورده است. به این معنی زرتشت خود مؤسس دین نبوده، بلکه از نو همان تعالیم مجوس را مطرح ساخته است.
بعدها مجوسها به چهار فرقه تقسیم شدند:
فرقه اول کیو مرثیه، فرقه دوم زروانیه، فرقه سوم مسخیه و فرقه چهارم زرتشتیه که به نام زردشت معروف گردیده است.
بنابراین زرتشتیان فرقه کوچکی از مجوس هستند و این که اکنون مجوسیان را زرتشتی می نامند، به اعتبار نامگذاری کل به اسم جزء است.[9]
آنچه که امروز به صورت آئین زرتشت مطرح است همان آیینی نیست که زرتشت پس از اصلاح دین مجوس آنرا مطرح کرد، بلکه به شهادت بسیاری از مورخان، کیش زرتشت در عهد ساسانیان تحریف و تعالیم او با خرافات آمیخته شد. استاد مطهری در این رابطه می فرمایند: به هر حال در این جهت شکی نیست که دین زرتشت در دوره های بعد خصوصاً دورة ساسانی، چه از نظر اصول عقاید و چه از نظر احکام و مقررات به پستی گراییده است.[10]
آنچه که امروزه به عنون عقاید و اصول اخلاقی در آیین زرتشت مشاهده می شود، عبارتند:
1. احترام به آتش به عنوان یکی از مظاهر خدای روشنایی، و افروخته نگه داشتن آن، و انجام مراسمی خاص در اطراف آن در معابدی به نام آتشکده، مشخصترین ویژگی این آیین است.[11]
2. کتاب آسمانی زرتشتیان اوستا نام دارد که به معنای اساس و بنیان و متن است. این کتاب، به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به ایران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوی و سانسکریت همریشه است.
اوستا 5 بخش دارد:
1ـ یَشنا (جشن و پرستش) این قسمت معروفترین قسمت اوستاست.
2ـ ویشپِرَد (همة سروران) مشتمل بر نیایش.
3. وِندیداد (قانون ضد دیو) دربارة حال و حرام و نجس و پاک.
4. یَشتها (نیایش سرود و تسبیح).
5. خرده اوستا (اوستای کوچک) دربارة اعیاد و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنها.[12]
3. در این که زیربنای تعالیم زرتشت چیست «ثنویت» یا (چند خدایی) یا احیاناً «توحید» و یگانه پرستی؟ در این باره نیز میان محققان و صاحبنظران اختلاف وجود دارد.
پرداختن به همة این اختلافها از عهدة این مقاله خارج است، امّا آنچه مسلّم است، این است که هر یک از بخشهای اوستا منشأ این اختلاف گردیده است که در اوستا عقیده بر تعدد خدایان مبنی بر طبیعت پرستی و سپس ثنویت و دوگانه پرستی و بالاخره وحدت و یکتا پرستی همه جا جلوه گر است.[13]
در آیین زرتشت از خدا به عنوان آهورا مزدا نام برده شده که برای خودش 6 دستیار دارد.
4. در این آیین انتظار سه منجی از نسل زرتشت مطرح است. این منجیان یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد.
1ـ هوشیدَر، 1000 سال پس از زرتشت ظهور خواهد کرد.
2ـ هوشیدَرماه، 2000 سال پس از زرتشت.
3. سوشیانت، 3000 سال پس از زرتشت که با ظهور او جهان پایان می یابد.[14]
5. اصول اخلاقی زرتشت به سه اصل عملی استوار است؛ گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک، که این اصول در بسیاری از آیینها با عبارتهای مختلفی یافت می شود.
در اسلام خلقت هیچ چیزی به شیطان نسبت داده نمی شود و اساساً شیطان قوه خلاقه ندارد. از نظر اسلام همة اشیاء با دست قدرت خداوند به وجود آمده است. در صورتی که اهریمن در اوستا به صفت آفریننده متصف شده و می تواند علاوه بر دیوها و پریان نامرئی جانداران محسوس و مرئی از قبیل: وزغ، مورچه، مار، عنکبوت، حشرات و گرگ را خلق کند و بیماری و آفت از قبیل: سیل، زلزله، طوفان و باد خطرناک پدید آورد.[15]
مرگ و سرما و زمستان در دین زرتشت مخلوق اهریمن است.
اما در دین اسلام خالق مرگ خداست و سرما و زمستان نیز حادثه سودمند و مفیدی می باشد.
آنچه حاصل شده این است که آئین زرتشت یکی از فِرَق چهارگانه مجوس است، مردم ایران قبل از این آئین بر دین مجوس بوده اند و آئین زرتشت بخاطر خرافاتی که در آن راه یافته با فطرت بشری ناسازگار است، در عین حال امروزه پیروان اندکی دارد.
مجوس در قرآن جزء اهل کتاب شمرده شده است، آیا مجوس همان آئین زرتشت است؟
در قرآن مجید تنها یک بار لفظ مجوس در آیه هفده از سوره مبارکه حج ذکر شده است. در این سوره میخوانیم:
« آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئان و نصاری و مجوس و آنان که شرک ورزیدند خداوند روز قیامت میان آنان حکم میکند.[1]»
در این آیه مردم به سه فرقه تقسیم شدهاند:
1. مؤمنان (مسلمانان). 2. اهل کتاب (یهود، نصاری، صابئان و مجوسیان). 3. مشرکان.
بنابراین مجوس از مشرکان جدا شده و در ردیف یهود و نصاری و صابئان که اهل کتاب بودهاند قرار گرفته است.
و در بعضی از روایات به اسم کتاب مجوس نیز تصریح شده است آنجا که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره مجوس سؤال کردند، فرمودند: آنان پیغمبری داشتند که او را کشتند و کتابش را سوزاندند و اسم کتاب «جاماسب» بود و در روایت دیگر اسم مجوس «جاماسب» و اسم پیغمبرشان «اماست» آمده است.[2]
همچنین روایاتی که دربارة نکاح و تزویج اهل کتاب وارد شده، زنان مجوسیه نیز در ردیف زنان یهودی و مسیحی قرار گرفته است.[3]
بنابر آنچه گذشت جای شک و تردید نیست که مجوس از نظر اسلام به طور مسلم اهل کتابند. ولی چیزی که هست بسیاری از روی اشتباه زردشت را پیغمبر مجوس دانستهاند و برای پیغمبر بودن زردشت از نظر اسلام، آیات و روایاتی که نمونهای از آنها آورده شد، دلیل آوردهاند.
از جملة نویسندهها و مورخین که کوشیدهاند آیین زرتشت را با مجوس تطبیق بدهند. مسعودی صاحب مروج الذهب و دینوری صاحب اخبار الطوال و از نویسندههای غربی رابینس مؤلف تاریخ باستان و جان بیناس مؤلف تاریخ جامع ادیان، میباشند.[4] در صورتی که اگر کمی دقت کنیم خواهیم دید که مجوس غیر از زردشت است. البته ناگفته پیدا است در تطبیق زردشت با مجوس موبدان بیش از همه کوشش داشتند تا بدین وسیله آئین زردشت از نظر اسلام به رسمیت شناخته شود.[5]
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 42 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلودمقاله تاریخ تطبیقی ادیان (زرتشت و مجوس)