فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله درباره ایران و جهانی‌شدن - طرحی برای آغاز یک مطالعه استراتژیک

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله درباره ایران و جهانی‌شدن - طرحی برای آغاز یک مطالعه استراتژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درباره ایران و جهانی‌شدن - طرحی برای آغاز یک مطالعه استراتژیک


دانلود مقاله درباره ایران و جهانی‌شدن - طرحی برای آغاز یک مطالعه استراتژیک

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :14

 

بخشی از متن مقاله

ایران و جهانی‌شدن

طرحی برای آغاز یک مطالعه استراتژیک

بحث‌ درباره ماهیت جهانی‌شدن، بهتر است که به دور از کلی‌گویی و با پی‌گیری اصول کاربردی و  استراتژیک، به‌ویژه با تبیین‌ها و ارائه راهکارهای تفصیلی، مورد مطالعه و گفت‌وگو قرار گیرد. حال‌که دنیای معاصر در راهی کاملا متفاوت با گذشته گام نهاده است، بهترین واکنش آن است که با این جریان نه از سر غفلت، بلکه با آگاهی کامل برخورد شود.

جهانی‌شدن، علیرغم همه تلاشهایی که برای تقدیس یا تکفیر آن صورت می‌پذیرد، می‌تواند جنبه‌های پنهانی زیانباری داشته باشد که نه‌تنها برای مردم عادی بلکه حتی برای نخبگان جامعه نیز به‌درستی شناخته شده‌نیست. اکنون ایران و جامعه انقلابی آن، در خط مقدم مواجهه با جهانی‌شدن قرار گرفته‌اند و علیرغم همه رشادتها و اصالتهای ملی، از این ناحیه مخاطرات جدی و دردسرسازی قابل پیش‌بینی است. درواقع ایران، به خاطر سابقه و ریشه‌های فرهنگی قدرتمند و نیز به لحاظ جبهه‌گیری ایدئولوژیک انقلاب اسلامی در مقابل نظام سلطه غرب، مهمترین دژ مقاومت در برابر این فرایند جهانی‌شدن ــ و به تعبیری جهانی‌سازی ــ محسوب می‌شود؛ بنابراین لازم و ضروری است که با تدوین برنامه‌ای ملی؛ رسالت، اهداف، استراتژی، چشم‌انداز، روشهای عملیاتی، تاکتیکها و سازماندهی خود را در مقابل پدیده جهانی‌شدن مشخص نموده و با دستیابی به نوعی گفتمان مشترک نه‌تنها از مهلکه‌های آن به دور مانیم بلکه از فرصتهای قابل پیش‌بینی آن حداکثر استفاده را ببریم. مقاله زیر کوششی ساختاری در تبیین این موضوع حیاتی است که تقدیم شما می‌گردد.

 

ضرورت تحقیق

ایران مدتها است که یکی از اهداف اصلی جهانی‌شدن در نظر گرفته می‌شود. اهمیت نفوذ کامل در ایران، صرف‌نظر از موقعیت جغرافیایی و اقتصادی آن، از دو جهت دیگر نیز قابل توجه است: ازیک‌سو ایران ضمن برخورداری از تاریخ و تمدن غنی با پیشینه چند‌هزارساله یکی از ارکان اصلی فرهنگ و اندیشه شرقی و نیز پایگاه اصلی تشیع و یا به‌عبارتی کانون عقلانیت اسلامی به شمار می‌رود؛ ازدیگرسو، انقلاب اسلامی ایران یکی از قدرتمندترین رقبای روند جهانی‌شدن و منشا اصلی مقاومت اسلامی در برابر آن می‌باشد. بنابراین فتح ایران در نگاه طراحان جهانی‌سازی، درواقع فتح همزمان شرق و جهان اسلام قلمداد می‌گردد. گرچه درحال‌حاضر تاثیرپذیری کشورمان از امواج جهانی‌شدن را نمی‌توان انکار کرد اما بااین‌وجود مقاومت مردم ایران در برابر این امواج نیز که در پرتوی پیروزی انقلاب اسلامی تقویت گردید، ستودنی است. اما به قول معروف، خطر پشت در خانه است و تهدیدی جدی ناشی از عزم جهانی‌شدن برای درهم‌شکستن مقاومت مردم ایران، کاملا احساس می‌شود.[i] جهت برخورد و رویارویی صحیح و منطقی با جهانی‌شدن، سردادن شعار و سپردن امور به دست مدیران بی‌‌بهره از علم و دانش روز کارایی نخواهد داشت. بلکه باید عرصه به دست محققان توانا و مستقل سپرده شود تا مسیر و سازوکار حضور فعالانه در صحنه مقاومت در برابر پروژه جهانی‌سازی را به‌درستی برای مردم ایران تبیین کنند.

در این رابطه، ذکر این نکته خالی از فایده نخواهد بود که غرق‌شدن در مطالعات انتزاعی، ما را از مواجهه عملیاتی با جهانی‌شدن باز می‌دارد؛ لذا پیشنهاد می‌شود ضمن دست‌یابی به یک جمعبندی استوار و معتدل از مباحث تئوریک، از توقف در مطالعات کم خاصیت، اجتناب گردد.

پیشینه تحقیق

شاید عجیب به‌نظر برسد که با مروری بر آثار علمی منتشره در کشور، حدود نوددرصد از آثار مزبور را ترجمه و ده‌درصد را تالیف تشکیل می‌دهد. موضع انفعال از سوی کشورهایی مانند ایران، تا آنجا پیش می‌رود که «جهانی‌شدن» را تنها خود غربی‌ها برای ما تحلیل می‌کنند و درک جهانی‌شدن فقط با عینک غربی برای متفکران کشور میسور است. گذشته از این معضل فکری که البته درباره سایر موضوعات نیز قابل ملاحظه است، از ده‌درصد تالیفی که از سوی پژوهشگران ایرانی منتشر شده، اکثر آنها مطالعات نظری و مرور و تبیین دیدگاههای غربی درباره جهانی‌شدن است؛ چنانکه نگارنده با صرف ساعتها وقت برای جستجوی منابع، به هیچ اثر درخوری با رویکرد استراتژیک درباره رابطه ایران و جهانی‌شدن مواجه نشد. لذا به نظر می‌رسد، با لحاظ بی‌پیشینگی تحقیق مورد نظر، آغاز مطالعات در این موضوع از اولویت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد.

 

اهداف تحقیق

1ــ شناخت ماهیت، مولفه‌ها، مبانی نظری، پیشینه تاریخی و اجتماعی و فرایند تحقق جهانی‌شدن

2ــ بررسی و مطالعه نسبت میان اسلام و جهانی‌شدن

3ــ مشخص‌کردن چالشهای فکری و ساختاری موجود و آتی فراروی کشور در مسیر فرایند تحقق جهانی‌شدن (آسیب‌شناسی)

4ــ شناخت ظرفیتها و تواناییهای بالقوه و بالفعل کشورمان جهت مواجهه پیشتازانه با جهانی‌شدن (به‌دست‌گیری ابتکار عمل)

5 ــ شناسایی راهها و اقتضائات ایجاد بستر مناسب، جهت شکل‌گیری «جبهه خودجوش» مقابله با جهانی‌شدن

6 ــ معرفی لوازم و راههای برقراری رابطه و مفاهمه میان ایران و جهانی‌شدن

 

سیاست‌های تحقیق

1ــ تلاش برای شکل‌گیری توافق‌نظر نسبی درباره ماهیت و مولفه‌های جهانی‌شدن در میان نخبگان

2ــ حرکت به سمت ایجاد ادبیات و راهکارهای مشترک (نسبی و حداکثری) در مواجهه علمی نخبگان با جهانی‌شدن

3ــ سعی در اتخاذ مواضع علمیِ مبتنی بر روش‌شناسی هر رشته (مستقل از مواضع جناحهای سیاسی یا یک نوع تفکر خاص در کشور)

4ــ اتکا به پژوهشهای متقن و ممتاز علمی در مباحث بنیادین و تمرکز بر پژوهشهای راهبردی

5 ــ اهتمام به استفاده از تجارب و دستاوردهای سایر کشورهای مخالف روند جهانی‌شدن در مواجهه با آن

6 ــ توجه به کلان‌نگری و ایجاد جریان و جبهه فراگیر

7ــ عنایت به سازواربینی و پیوسته‌نگری اجزاء مختلف تحقیق (به‌ویژه میان مبانی، راهبردها، راهکارها و برنامه)

 

چشم‌انداز تحقیق

1ــ شفاف‌سازی مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران در موضوع جهانی‌شدن

2ــ تصمیم‌سازی (ایجاد زمینه قانون‌گذاری) برای شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر مراجع درخصوص مواجهه کشور با جهانی‌شدن

3ــ ترسیم ساختار کلان برنامه ملی و درازمدت در بخش فرهنگی با انگیزه امکان تهیه یک برنامه واقع‌بینانه و کارآمد

مخاطبان تحقیق: کارشناسان عالی، اعضاء مراجع تصمیم‌گیری و مسئولان نظام (با فرض متخصص‌بودن آنان)

نوع تحقیق: بنیادی و راهبردی

زمینه تحقیق: میان‌رشته‌ای

روش تحقیق: کتابخانه‌ای و پیماشی

رویکرد تحقیق: توصیف، تحلیل و نقد در بخش بنیادی و همچنین نظریه‌پردازی در بخش راهبردی

شیوه نگارش متن حاصل تحقیق: دائرةالمعارفی (فشرده، تخصصی، پراستناد)

شیوه اجرای تحقیق: گروهی (به لحاظ میان‌رشته‌ای‌بودن اعضاء گروه؛ دارای کارشناسانی در فلسفه، الهیات، تاریخ ــ ایران و غرب ــ ، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی، روابط بین‌الملل و مدیریت استراتژیک)

 

پرسشهای اصلی

1ــ پرسش درباره ماهیت و پشت‌پرده جهانی‌شدن

2ــ میزان و توانایی نفوذ و سرعت جهانی‌شدن

3ــ موضع جمهوری اسلامی ایران درباره جهانی‌شدن

4ــ جهانی‌شدن و چالشهای موجود و فراروی کشور

5 ــ ظرفیتهای بالقوه و بالفعل برای مواجهه با جهانی‌شدن

6 ــ استراتژیهای قدرتمند برای مواجهه فعالانه با جهانی‌شدن

7ــ مختصات برنامه ملی جهانی‌شدن

 

فرضیه‌ها

1ــ جهانی‌شدن مولود مدرنیسم است و در حال حاضر به‌عنوان یک پروژه از سوی غرب دنبال می‌شود.

2ــ جمهوری اسلامی ایران براساس اندیشه اسلام، اهداف و آرمانهای انقلاب و قانون اساسی با روند تحمیلی جهانی‌شدن مخالف است و آن را برای خود از جهت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یک تهدید بزرگ می‌داند.

3ــ جهانی‌شدن، سه چالش اساسی برای ایران ایجاد خواهد کرد: تضعیف فرهنگ و هویت ملی، کاهش استقلال و اقتدار ملی و نابودی اقتصاد ملی.

4ــ جمهوری اسلامی ایران برخلاف بسیاری از کشورها در پرتوی داراییهای فرهنگی و ثروتهای ملی خود، از قدرت بالقوه مواجهه فعالانه با جهانی‌شدن برخوردار است.

5 ــ رسیدن به سطح و درجه رقابت با کشورهای توسعه‌یافته به‌ویژه در حوزه اقتصادی و نیز تقویت فرهنگ بومی، مهمترین و کارآمدترین استراتژی رفع تهدیدات با جهانی‌شدن می‌باشد و در این بین تولید علم و نظریه‌پردازی از اولویت خاص برخوردار است.

6 ــ یک برنامه‌ ملی می‌تواند ضمن مشارکت‌دادن تمامی اقشار مردم در مواجهه منطقی با جهانی‌شدن، کشور را تدریجا در برابر مخاطرات جهانی‌شدن ایمن و مصون سازد.

 

ساختار تحقیق

مقدمه: (ضرورت، اهداف و روش تحقیق)

فصل اول: مبانی نظری

ـــ چیستی جهانی‌شدن (پروسه یا پروژه‌بودن جهانی‌شدن)

ـــ پیشینه تاریخی (در غرب، جهان اسلام و ایران)

ـــ ارکان و بنیادهای جهانی‌شدن

ـــ مدرنیسم و جهانی‌شدن؛ اومانیسم، سکولاریسم، سیانتیسم، دموکراسی، لیبرالیسم و نظام سرمایه‌داری، پلورالیسم

فصل دوم: نسبت میان اسلام و جهانی‌شدن

ـــ اسلام حداقلی و جهانی‌شدن

ـــ اسلام حداکثری و جهانی‌شدن

ـــ رابطه آرمان جهانی‌گرایی اسلامی و جهانی‌شدن

ـــ الگوی جامعه‌ جهانی مطلوب از نگاه اسلام (از نگاه قرآن و روایات)

فصل سوم: برآورد کمی و کیفی از قدرت نفوذ، تاثیر و سرعت جهانی‌شدن

ـــ رهبری جهانی‌شدن

ـــ کارنامه جهانی‌شدن در نیم‌قرن اخیر

ـــ چالشهای موجود و فراروی جهانی‌شدن

ـــ مروری بر استراتژیهای اروپا و امریکا درباره جهانی‌شدن در ربع قرن آینده

فصل چهارم: تهدیدها و چالشهای موجود و فراروی کشور (همراه با گمانه‌زنی‌ درباره ربع قرن آینده ایران در صورت ادامه روند فعلی)

فصل پنجم: استطاعتها و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل کشور در مواجهه با جهانی‌شدن

فصل ششم: راهکارهای مواجهه کشور با جهانی‌شدن (اعم از ایجابی و سلبی)

فصل هفتم: ترسیم ساختار برنامه ملی؛ رسالت، اهداف، سیاستهای کلی، چشم‌انداز، سیاستهای راهبردی، سرفصلهای برنامه، روشهای عملیاتی، سازمان عملیات، تاکتیکها، نیروی انسانی، منابع پشتوانه طرح (مادی و معنوی)، سیستم کنترل و نظارت، سیستم بازخوردسنجی.

 

نگاهی تفصیلی به پرسشها و فرضیه‌های تحقیق

الف‌ـ ماهیت جهانی‌شدن:

1ــ جهانی‌شدن یک وضعیت یا پدیده نوظهور نیست، بلکه روندی است که به مدت طولانی جریان داشته است. درواقع از زمانی‌که نظام سرمایه‌داری به‌عنوان یک شکل قابل دوامِ جامعه‌ انسانی، پا به جهان گذارد؛ به قول پل سوئیزی: «سرمایه‌داری در بطنی‌ترین کنه و ذات خود، چه از لحاظ درونی و چه از جهت بیرونی، یک نظام گسترش‌یابنده است. هنگامی‌که این نظام ریشه دوانید، هم رشد می‌کند و هم به اطراف خود گسترش می‌یابد.»[ii]

باید توجه داشت، سرمایه‌داری از نخستین روزهای پیدایش آن تاکنون، تنها با گسترش خویش در فضای غیرسرمایه‌داریِ پیرامون خود، زندگی کرده است و تنها از همین طریق می‌تواند زندگی کند و لذا جهانی‌شدن از خصوصیات ذاتی روند انباشت سرمایه‌ محسوب می‌شود. بر این اساس، اگر بپذیریم که جهانی‌شدن تا مقطعی از تاریخ یک پروسه قلمداد می‌شود، لااقل از سده اخیر به بعد، باید به آن با چشم پروژه نگاه کرد؛ چراکه جهانی‌شدن در این مقطع یک برنامه طراحی‌شده برای پیشبرد اهداف کشورهای غربی محسوب می‌شود و اراده‌ای در حال مدیریت آن در جهان می‌باشد؛[iii] هرچند این پروژه فرایند تکاملی خود را تدریجا طی کرده است.

2ــ سرمایه‌داری گرچه خود محصول و زاییده مدرنیسم است، ولی امروز به قوه محرکه آن تبدیل شده است. مدرنیسم را نباید براساس مفهوم لغوی آن، یعنی تجددگرایی، درک نمود؛ چراکه مدرنیسم مفهومی است با بار معنایی خاص که در یک بستر تاریخی ویژه تدریجا شکل‌یافته و فربه گردیده است.[iv] اومانیسم، سکولاریسم، سیانتیسم، دموکراسی نو، لیبرالیسم، کاپیتالیسم و پلورالیسم از ارکان اصلی مدرنیسم قلمداد می‌شوند، به‌طوری‌که مدرنیسم بدون لحاظ هریک از ارکان مزبور نمی‌تواند به ماهیت اصلی خود نزدیک شود[v] (تنیدگی و ترابط ارکان و لزوم سازواربینی آن‌ها). همچنین ساده‌انگاری است اگر ظهور پست‌مدرنیسم را چیزی جز روند تکاملی مدرنیسم تفسیر کرد.[vi] براین اساس برای تحقق جهانی‌شدن، که عمدتا با اهداف اقتصادی پیشروی می‌کند، باید ابتدا یک بستر اندیشه‌ای، فرهنگی و سیاسی ایجاد گردد. باید توجه داشت که تنها در چنین بستری امکان تعقیب اهداف اقتصادیِ نظام سرمایه‌داری متصور خواهد بود.[vii] هرچند این امر، نقشِ مادرگونه مدرنیسم برای جهانی‌شدن را انکار نمی‌کند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره ایران و جهانی‌شدن - طرحی برای آغاز یک مطالعه استراتژیک

دانلودمقاله امریکا در سودای یک امپراتوری جهانی ( جهانی‌شدن و اشغال عراق )

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله امریکا در سودای یک امپراتوری جهانی ( جهانی‌شدن و اشغال عراق ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
علی‌رغم‌ آنکه‌ «جهانی‌ شدن»، به‌ موضوعی‌ همه‌ جایی‌ تبدیل‌ شده‌ و نقل‌ کلیه‌ محافل‌ و حتی‌ گفتگوهای‌ مردم‌ کوچه‌ بازار گردیده‌ است‌ همچنان‌ موضوعی‌ مبهم‌ می‌باشد. نه‌ تنها بر سر معنا و مفهوم، بلکه‌ بر سر لفظ‌ مناسب، برای‌ امری‌ که‌ چنین‌ شهرت‌ یافته، مناقشه‌ وجود دارد. از اینرو منطقاً‌ معقول‌ به‌ نظر نمی‌رسد که‌ وارد بحثی‌ در این‌خصوص‌ گردیم‌ که‌ پیش‌ فرض‌ آن‌ داشتن‌ تصویری‌ روشن‌ و مشخص‌ از موضوع‌ مورد بحث، یعنی‌ «جهانی‌ شدن» است.
به‌نظر می‌رسد که‌ لازمة‌ ورود در این‌ بحث، تعیین‌ نرخ‌ در میانه‌ دعوا باشد، چرا که‌ به‌ معنای‌ نادیده‌ گرفتن‌ مناقشات‌ پردامنه‌ موجود بر سر جهانی‌ شدن‌ و حل‌ شده‌ انگاشتن‌ آن‌ است. با این‌حال‌ علی‌رغم‌ همة‌ دشواری‌ها و اشکالات‌ منطقی‌ وارد بر بحث‌ و بدون‌ اینکه‌ بنا باشد این‌ مناقشات‌ را پایان‌ یافته، تلقی‌ کنیم‌ می‌توان‌ بر پایه‌ هم‌آوایی‌ با اهل‌ نظر، سخن‌ را در این‌خصوص‌ پیش‌ ببریم.
«جهانی‌ شدن» هر ابهامی‌ که‌ داشته‌ باشد، در این‌ تردیدی‌ نیست‌ که‌ ما در جریان‌ تجاوز اخیر آمریکا به‌ عراق‌ با تحولاتی‌ روبه‌رو بوده‌ایم‌ که‌ با هر معیاری‌ می‌تواند یکی‌ از بارزترین‌ مصادیق‌ و نمونه‌های‌ «جهانی‌ شدن» تلقی‌ گردد.
برای‌ اولین‌ بار در تاریخ‌ بشریت‌ بود که‌ کل‌ مردم‌ جهان، همزمان‌ در سراسر کره‌ خاک‌ در مقابل‌ حادثه‌ای‌ واکنش‌ نشان‌ دادند. گرچه‌ همگرایی‌ واکنش‌ها مدخلیتی‌ در ماهیت‌ جهانی‌ یک‌ اقدام‌ ندارد، اما در تحول‌ اخیر، نه‌تنها با واکنشی‌ همزمان‌ در سطح‌ جهان، بلکه‌ با واکنشی‌ هماهنگ‌ در میان‌ مردم‌ جهان‌ در برابر این‌ تجاوز روبرو شدیم. این‌ بدان‌ معناست‌ که‌ در جریان‌ مخالفت‌های‌ جهانی‌ با تجاوز آمریکا به‌ لحاظ‌ مواجهه‌ با پدیده‌ای‌ جهانی‌ در سطح، حرکت‌ نکرده‌ایم‌ بلکه‌ شاهد عمق‌ فرهنگی، یعنی‌ وحدت‌ دید و رویه‌ (حداقل‌ در کلی‌ترین‌ وجه‌ آن) در مقابل‌ پدیده‌ مورد بحث‌ نیز بوده‌ایم. از آنجاکه‌ جهانی‌ شدن‌ در معنای‌ دقیق‌ آن، مستلزم‌ پیدایی‌ یک‌ فرهنگ‌ جهانی‌ یا حداقلی‌ از اجماع‌ و توافق‌ جهانی‌ بر اصول‌ و مبانی‌ ارزشی‌ و نظری‌ است، تحولی‌ که‌ ما در جریان‌ مخالفت‌های‌ جهانی‌ با تجاوز آمریکا مشاهده‌ کردیم‌ بایستی‌ ماهوی‌ترین‌ تحول‌ در زمینه‌ حرکت‌ به‌ سمت‌ جهانی‌ شدن‌ تلقی‌ گردد. این‌ مخالفت‌ها نشان‌ می‌دهد که‌ یکی‌ از مبانی‌ و اصول‌ جهانی، بی‌تردید، «عدالت» است. به‌ این‌ معنا که‌ نمی‌توان‌ در چهارچوب‌ شرایط‌ موجود تاریخی، تصوری‌ از یک‌ نظام‌ جهانی‌ داشت‌ که‌ پایه‌های‌ آن‌ بر عدالت‌ استوار نشده‌ باشد.
در کنار این‌ تحول‌ مهم‌ و اساسی، وضعیت‌ نوینی‌ که‌ در حوزه‌ رسانه‌ای‌ در جریان‌ تجاوز اخیر آمریکا به‌ عراق‌ به‌وجود آمد، نیز در بحث‌ «جهانی‌ شدن»، شایسته‌ دقت‌ است. حضور جهانی‌ رسانه‌های‌ غیرغربی‌ که‌ پیش‌ از این‌ در جریان‌ تجاوز آمریکا به‌ افغانستان‌ ظاهر شده‌ بود، بیش‌ از پیش‌ بر پیچیدگی‌ روند جهانی‌شدن‌ در حوزه‌ رسانه‌ها افزوده‌ است. این‌ تحول‌ که‌ با ناخشنودی‌ شدید آمریکائی‌ها و عکس‌العمل‌ خصمانه‌ آنها روبرو گردید نشان‌ می‌دهد که‌ «جهانی‌شدن» با هر تعریفی، به‌معنای‌ تسلط‌ بلامنازع‌ غربی‌ها بر روند و ساختارهای‌ جهانی‌ نمی‌تواند باشد. مهمتر اینکه، تحول‌ مذکور نشان‌ می‌دهد که‌ از لحاظ‌ فرهنگی، جهانی‌ شدن‌ به‌هیچ‌روی‌ فرایندی‌ یکدست‌ و همگون‌ را پیش‌ رو ندارد بلکه‌ با منازعه‌های‌ جدلی‌ به‌ویژه‌ از سوی‌ جهان‌ اسلام‌ و رسانه‌های‌ آن‌ روبرو خواهد شد.
تحول‌ اخیر، آشکارا وضعیتی‌ به‌ مراتب‌ متفاوت‌ از دیدگاه‌های‌ کسانی‌ را بازگو می‌کند که‌ جهانی‌ شدن‌ را همگونی‌ فرهنگی‌ ندانسته، بلکه‌ از خاص‌ شدن‌ تمام‌ و یا ظهور فرهنگ‌های‌ ترکیبی‌ سخن‌ می‌گویند. برعکس‌ این‌ دیدگاه‌ها که‌ تلاشی‌ برای‌ رودررویی‌ با پیچیدگیهای‌ جهانی‌شدن‌ آن‌ مطرح‌ گردیده، ظهور منازعه‌ها و یا رقابت‌های‌ اخیر در سطح‌ رسانه‌ای، مبین‌ آن‌ است‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ دقیقاً‌ با میل‌ به‌ همگونی‌ و تلاش‌ برای‌ کنترل‌ این‌ فرایند روبروست. اما آنچه‌ جدید است‌ اینکه‌ در بازی‌ «کنترل‌ بر فرهنگ‌ جهانی»، نیروهای‌ جدید از جایی‌ که‌ به‌هیچ‌رو انتظار آن‌ نمی‌رفت‌ در صحنة‌ جهانی‌ ظاهر شده‌اند.
در کل، تحولات‌ مذکور، حکایت‌ از روند روبه‌رشد فرایندی‌ است‌ که‌ به‌ غلط‌ از منظری‌ غرب‌محورانه، توسط‌ کسانی‌ نظیر آنتونی‌ گیدنز «جهانی‌ شدن‌ معکوس» خوانده‌ شده‌ است. درواقع‌ اگر این‌ تحولات‌ را در تداوم‌ مخالفت‌هایی‌ بدانیم‌ که‌ به‌صورت‌ پراکنده‌ طی‌ سالهای‌ اخیر علیه‌ جهانی‌سازی‌ غرب‌محورانه‌ انجام‌ گرفته‌ است؛ آشکارا با جهشی‌ کیفی‌ در این‌ زمینه‌ مواجه‌ می‌شویم. از این‌رو به‌نظر می‌رسد از این‌ پس‌ بایستی‌ بر روی‌ این‌ تحولات‌ که‌ مبین‌ جهانی‌سازی‌ معکوس‌ یا جهانی‌ شدن‌ از پایین‌ به‌ بالاست‌ (در مقابل‌ جهانی‌ شدن‌ موجود که‌ جهانی‌سازی‌ از بالا به‌ پایین‌ و توسط‌ قدرت‌ها و نیروهای‌ مسلط‌ کنونی‌ بر جهان‌ است)، به‌شکلی‌ کیفی‌تر نگاه‌ کنیم. اگر بپذیریم‌ که‌ تغییر شرایط‌ تاریخی‌ انسان‌ و یا ظهور ساختارهای‌ اجتماعی‌ جدید (ازجمله‌ ورود به‌ دنیایی‌ جهانی‌شده‌ و شکل‌گیری‌ ساختار اجتماعی‌ متناسب‌ با آن) صرفا تحت‌ تاثیر نیروها و عوامل‌ مادی‌ یعنی‌ فن‌ و اقتصاد نیست، یک‌چنین‌ تغییر دیدی‌ برای‌ درک‌ تحولات‌ مربوط‌ به‌ جهانی‌ شدن‌ ضروری‌ خواهد بود. شواهد تاریخی، که‌ استدلال‌ عقلی‌ - تجربی‌ نیز مؤ‌ید آن‌ است‌ نشان‌ می‌دهد که‌ انتقال‌ بشریت‌ از هر دوره‌ تاریخی‌ به‌ دوره‌ای‌ تازه‌ بیش‌ از هر چیزی‌ تحت‌ تاثیر نیروهای‌ فرهنگی‌ و عوامل‌ اجتماعی؛ نظیر ظهور ادیان‌ یا مصلحان‌ و جنبش‌های‌ اجتماعی‌ بوده‌ است، چراکه‌ تغییرات‌ فرهنگی‌ - اجتماعی‌ نه‌تنها پیش‌نیاز هر تغییر کیفی‌ است‌ بلکه‌ اساساً‌ و ماهیتاً‌ تغییرات‌ ساختاری‌ در شرایط‌ تاریخی‌ چیزی‌ جز تغییرات‌ اجتماعی‌ - فرهنگی‌ نیست. از اینجاست‌ که‌ برخلاف‌ آنچه‌ آینده‌گرایان‌ و اکثر نظریه‌پردازان‌ جهانی‌ شدن‌ غربی‌ (ایدئولوگهای‌ عصر مابعد تجدد غربی) مطرح‌ کرده‌اند؛ مخالفت‌های‌ موجود و روندهای‌ معکوس‌ را نبایستی‌ صرفا واکنشی‌ انفعالی‌ در برابر جهانی‌ شدن‌ تجدد تلقی‌ کرد. حتی‌ اگر ما این‌ روندها را صرفاً‌ واکنشی‌ در قبال‌ بسط‌ تجدد قلمداد کنیم‌ قوت‌یابی‌ رو به‌ ازدیاد این‌ روند که‌ در تحولات‌ اخیر کاملاً‌ بارز گردید وزن‌ و تاثیرش‌ را در تحولات‌ تاریخی‌ آتی‌ به‌مراتب‌ بیش‌ از آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ این‌ نظریه‌پردازان‌ قلمداد کرده‌اند.
اما در این‌ بحث، صرفاً‌ نبایستی‌ توجه، معطوف‌ به‌ پیآمدها و نتایج‌ تجاوز آمریکا به‌ عراق‌ بر آنچه‌ بعد عینی‌ فرآیند «جهانی‌ شدن» تلقی‌ می‌شود محدود گردد. شاید مهم‌تر از این‌ مساله‌ بررسی‌ آثار این‌ تجاوز بر مباحث‌ مربوط‌ به‌ «جهانی‌ شدن» یا به‌طور مختصر بر رویکردها و نظریات‌ جهانی‌ شدن‌ باشد. از این‌ حیث، اولین‌ درس‌ یا دریافتی‌ که‌ تجاوز اخیر برای‌ نظریه‌پردازان‌ جهانی‌ شدن‌ دارد آن‌ است‌ که‌ هیچ‌ چیز در مورد آینده‌ این‌ فرآیند، روشن‌ نیست. این‌ تحول‌ درواقع، تاییدی‌ بر دیدگاه‌ نظریه‌پردازانی‌ است‌ که‌ بر ماهیت‌ نامتعین‌ و آینده‌ مبهم‌ «جهانی‌شدن» دست‌ می‌گذارند. این‌ گروه‌ برخلاف‌ کسانی‌ که‌ برپایه‌ تاکید بر نقش‌ عوامل‌ فنی‌ یا جریان‌های‌ اقتصادی، روند جهانی‌شدن‌ و بعضاً‌ پایان‌ آن‌را سرنوشت‌ محتوم‌ تاریخی‌ بشریت‌ تلقی‌ می‌کنند، می‌گویند جهانی‌شدن‌ در بهترین‌ حالت، ماهیتی‌ پیشآمدی‌ و تاریخی‌ دارد و هیچگونه‌ جبر و ضرورتی‌ از هیچ‌ جهت‌ بر آن‌ حاکم‌ نیست. از این‌ منظر حتی‌ اگر بپذیریم‌ که‌ تمامی‌ رخدادهای‌ کنونی‌ جهان، ما را به‌ سمت‌ ایده‌آل‌ترین‌ شکل‌ جهانی‌ شدن‌ سوق‌ می‌دهد، جهانی‌ شدن‌ نهایتاً‌ احتمالی‌ میان‌ احتمالهای‌ بیشمار است‌ که‌ پیشاروی‌ تاریخ‌ قرار دارد. استدلال‌ آنها نیز بر این‌ پایه‌ قرار دارد که‌ جهانی‌ شدن‌ و تمامی‌ رخدادهای‌ منتهی‌ به‌ آن‌ درنهایت، رخدادی‌ انسانی‌ و تاریخی‌ است‌ و بنا به‌ ماهیت‌ خود، محکوم‌ هیچ‌ جبری‌ از جمله‌ جبر فنی‌ یا اقتصادی‌ نیست. به‌ همین‌ دلیل، این‌ گروه، احتمال‌ قطع‌ و یا حتی‌ معکوس‌ شدن‌ رویدادهای‌ مؤ‌ید «جهانی‌ شدن»، را پیش‌بینی‌ می‌کردند. برای‌ این‌ دسته‌ از نظریه‌پردازان‌ برخلاف‌ گروهی‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ را به‌عنوان‌ واقعیت‌ چاره‌ناپذیر تاریخ‌ کنونی‌ و آتی‌ بشر قلمداد می‌کنند تجاوز آمریکا به‌ عراق، که‌ برخلاف‌ تمامی‌ سازوکارهای‌ جهانی‌ شدن‌ غالب‌ یا غربی، (یا بخشی‌ از آنها) نظیر حذف‌ سازمان‌ ملل‌ و یا مخالفت‌های‌ جهانی‌ با این‌ اقدام، انجام‌ گرفت‌ به‌هیچ‌رو عجیب‌ نمی‌نماید. از دید این‌ گروه، حتی‌ احتمال‌ برگشت‌ انسان‌ به‌ تاریخ‌ اولیه‌ خود و محصور شدن‌ در شرایط‌ محلی‌ و جغرافیایی، احتمالی‌ است‌ که‌ نباید آنرا به‌ اعتبار وجود روند مسلط‌ فعلی‌ از نظر دور داشت، چراکه‌ این‌ احتمال‌ با درنظر گرفتن‌ وجود بازیگران‌ جهانی‌ نظیر آمریکا و صهیونیسم‌ که‌ هم‌ قابلیت‌های‌ مادی‌ و هم‌ انگیزه‌ و اراده‌ لازم‌ برای‌ نابودی‌ کل‌ بشریت‌ و زیرساخت‌های‌ تمدنی‌ آن‌را دارند اگر بیشتر از احتمال‌ «جهانی‌ شدن» (به‌اعتبار وجود روندهای‌ فنی‌ و اقتصادی) نباشد کمتر از آن‌ نیست.
بنابراین‌ در تجاوز به‌ عراق‌ که‌ آمریکا تا حد درهم‌ ریختن‌ تمامی‌ سازوکارهای‌ موجود جهانی‌ و حتی‌ رابطه‌ با متحدین‌ اروپایی‌ که‌ از لحاظ‌ سیاسی‌ نیروی‌ عمده‌ای‌ در پیش‌برد فرآیند جهانی‌ شدن‌ غربی‌ تلقی‌ می‌شدند پیش‌ رفت، صرفاً‌ رویای‌ جهانی‌شدن‌ بعضی‌ را درهم‌ نریخته‌ بلکه‌ مبانی‌ نظری‌ آن‌را نیز آشفته‌ کرده‌ است. این‌ تجاوز که‌ چهره‌ متفاوتی‌ به‌ جهان‌ داده‌ است‌ علی‌رغم‌ زشتی‌هایش‌ این‌ زیبایی‌ را دارد که‌ برخلاف‌ نظریه‌پردازی‌های‌ جزمی‌ بعضی، (طرفداران‌ آن‌ در ایران‌ نیز کم‌ نیستند) بار دیگر چهره‌ انسانی را به‌ تاریخ‌ بشر بازگردانده‌ است، چراکه‌ به‌روشنی‌ و با قوت‌ تمام‌ نشان‌ می‌دهد که‌ تاریخ‌ همچنان‌ باز است‌ و می‌تواند به‌ گونه‌های‌ متفاوت‌ رقم‌ بخورد. واقعاً‌ چه‌ کسی‌ یا گروهی‌ پیش‌ از این‌ تصور می‌کرد که‌ آمریکا بدین‌ سادگی، تمامی‌ بنیان‌های‌ ایدئولوژیک، سیاسی‌ و حتی‌ فرهنگی‌ موجود جهان‌ را که‌ نیرو و هزینه‌ زیادی‌ صرف‌ پی‌ریزی‌ آن‌ گردیده‌ بود درهم‌ بریزد و بار دیگر دنیا را به‌جای‌ پیشبرد به‌ سمت‌ دهکده‌ موعود مک‌لوهان‌ که‌ جهان‌ وطن‌های‌ انسان‌گرای‌ «دیوید هلد» اداره‌ آن‌را بدست‌ دارند، ما را چند صد سال‌ به‌ عقب‌ یعنی‌ زمان‌ لشگرکشی‌های‌ اولیه‌ استعمار برگرداند که‌ در آن‌ ژنرال‌های‌ غربی‌ بر فتوحات‌ شرقی‌ استعمارگران‌ حکم‌ می‌رانند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله امریکا در سودای یک امپراتوری جهانی ( جهانی‌شدن و اشغال عراق )