دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مقـــدمـه
استان لرستان با مساحت 31384 کیلومتر مربع در غزب ایران واقع شده است. لرستان قسمتی از کوهستانهای زاگرس را شامل میشود. این سرزمین از مناطقی است که در نقاط مختلف آن آب و هوای گوناگونی وجود دارد.
لرستان از چند هزار سال پیش محل استقرار تمدنهایی بوده که موجب گرایش انسان به زندگی مدنی و شهرنشینی شده است. گویش اصلی آنها لری و دینشان اسلام میباشد. اوج هنر ساکنین لرستان را باید در قلب تاریخ و مفرغهای کشف شدهی استان جستجو کرد. مطالعات نشان میدهد که ساکنان لرستان در فاصلهی عصر مس تا آغاز کشف آهن در لرستان بزرگترین صنایع دست بشر را به وجود آوردهاند.
علاوه بر هنر فلزکاری و معماری و آثار باستانی که در این استان وجود دارد در مورد توجه همگان قرار گرفته است همین امر باعث جذب گردشگران بسیاری شده است.
فصل اول
بخـش اول - تاریـخ لرستــان
لرستان پیش از تاریخ
بنا به عقیده بسیاری از باستان شناسان، لرستان از چهل هزار سال پیش به وسیله اقوامی که به علت نداشتن خط هویت آنها ناشناخته مانده، مسکون بوده است. در این عهد، انسان پیش از تاریخ در شکافهایی که در جوانب پردرخت کوهها حفر میشد و یا غالبا در یکی از غارها یا پناهگاههای سنگی متعدد زندگی کرده و از طریق شکار و جمعآوری دانههای وحشی امرار معاش میکرد.
به طور کلی بازماندههای فرهنگی جوامع پیش از تاریخ لرستان، بیانگر آن است که این جوامع به تدریج مراحل تکامل فرهنگی از جمله دوره پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی و شهرنشیتی را پشت سر گذاشتهاند.
بدین ترتیب لرستان از نظر باستان شناسی یکی از مراکز مهم است، زیرا از جمله معدود سرزمینهایی است که انسان برای اولین بار به اهلی کردن حیوانات و نباتات پرداخته یا به عبارت دیگر زندگی ده نشینی و کشاورزی را که لازمه پیدایش تمدن است، آغاز کرده است.
لرستان در دوره تاریخی
در هزاره سوم پیش از میلاد، اقوام دشت بین النهرین (بابلیان ـ سومریان) وارد مرحله تاریخی شدند و بر اثر متونی که درباره تاریخ مملکت خود و همسایگانش باقی گذاشتهاند تا اندازهای به روشن شدن زوایای تاریخ مملکت خود و همسایگان ایران کمک نمودند.
در این متون اشاره به اقوامی شده است که در شرق بین النهرین یعنی سرزمین ایران ساکن بودند. این اقوام از جنوب به شمال عبارت بودند از: عیلامیان و کاسیها که در بخشهایی از لرستان سکونت داشتهاند. بنابراین این دو قوم قدیمیترین ساکنین لرستان به شمار میآیند که نام آنها در متون تاریخی ثبت گردیده است. اینک به اختصار به شرح هر یک از این دو قوم میپردازیم.
لرستان در دوره عیلامیان
نخستین قومی که بر لرستان حاکمیت داشته است، عیلامیان بودهاند. آنها از نژاد بومی ایران (آسیانیک) بوده و از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ ایشان اطلاع درستی در دست نیست. ولی آن چه مسلم است از اوایل هزاره چهارم و پیش از ورود اقوام آریایی به ایران موفق به ایجاد دولتی در بخشهایی از سرزمین ایران شدهاند. دولت عیلام شامل خوزستان، لرستان امروزی، پشتکوه و کوههای بختیاری بوده است. بابلیها این سرزمین را «الام» یا «الامتو» یعنی کوهستان و شاید کشور طلوع خورشید مینامیدند. شهرهای عمده آن عبارت بودند از : شوش، اهواز، ماداکتو (صیمره ـ دره شهر) و خایدالو که در جای خرم آباد امروزی بوده است. عیلامیها در مدت چند هزار سال هویت خود را در برابر اقوامی نیرومند چون سومریها، آکدیها، بابلیها و آشوریها همچنان حفظ کردند و عاقبت به جهت اختلافهای داخلی و جنگهای خانگی از دشمن خود آشور شکست خوردند (654 ق.م) و از صفحه روزگار به عنوان دولتی مستقل برافتادند.
لرستان در دوره کاسیها
قوم دیگری که هم زمان و به موازات عیلامیها بر بخشهایی از لرستان تسلط داشته، کاسیها هستند. در مورد ریشه نژادی این قوم که گویا در مناطق شمالی و غرب لرستان اقامت داشتهاند، اختلاف نظر وجود دارد. عدهای از محققان و باستان شناسان آنها را بومیان نخستین لرستان دانسته و تعداد زیادی آنان را شعبهای از قوم آریایی پنداشته که پیش از دیگر اقوام آریایی ماد و پارس به ایران مهاجرت کردند و پس از مدتی اقامت در کوههای قفقاز و سواحل دریای خزر سرانجام به سلسله جبال زاگرس پناه برده و در کوههای لرستان اقامت گزیده و پس از آمیزش با بومیان محل بانی تمدن تازه و درخشان شدهاند. به هر حال علی رغم اظهاراتی که درباره ریشه نژادی این قوم بیان شده آنان در زمان خود متمدنترین ملل عصر بودهاند. کاسیها چیره دستی فوقالعادهای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آوردند. آنان مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس شمرده میشدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با عیلامیها قرابت داشت سخن میگفتند. آنان سوارکارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله عیلامیها و بابلیها درافتادند. آنها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی نمایند. حکومت کاسیها بر بابل در نتیجه شکست از عیلامیها به پایان رسید. آنها پس از شکست از عیلامیها به سرزمین کوهستانی یعنی لرستان بازگشتند.
لرستان در دوران ماد، هخامنشی، سلوکی و اشکانی
کاسیها در دوران حکومتهای ماد و هخامنشی همچنان استقلال و اقتدار خویش را حفظ نموده و شاهان هخامنشی که میخواستند جهت لشکرکشی به سایر نقاط سپاهی را از قلمرو آنها عبور دهند مجبور بودند به روسای این قوم باج بپردازند. اسکندر مقدونی هم در هجوم به ایران چون این طایفه را مطیع نمیدید، با قوایی عظیم آنان را محاصره و پس از چهل روز وادار به تسلیم کرد ولی پس از مرگ اسکندر دوباره آزادی خود را بازیافتند.
به طور کلی راجع به نفوذ و فرمانروایی مادها و هخامنشیان در لرستان اطلاع زیادی در دست نیست ولی سکههایی از سلوکیهها و آثار قلعهها و قبور و تپهها و چند معبد مهرپرستی از دوره اشکانیان به جا مانده است که شاخص آنها سکههایی به دست آمده از این آثار است، از آن جمله میتوان به غار کوگو و
قبور اشکانی در دهکده چمشک و ستون سر ستونهای سنگی از دهستان تشکن واقع در بخش چنگی اشاره نمود.
لرستان در عهد ساسانیان
لرستان در دوره ساسانیان، از لحاظ تقسیمات کشوری جزو سرزمین «پهله» یا «پهلو» محسوب میشد، یعنی سرزمینی که بعدها توسط اعراب جبال خوانده شد.
سرزمین پهله خود به نواحی کوچکتری تقسیم میگردید. چنان که لرستان و منطقه غربی آن یعنی پشتکوه (ایلام) را به ترتیب «مهرگان کدک» و ماسبذان نامیده میشد. این دو نام تا قرون نخستین اسلامی همچنان به این نواحی اطلاق میشد و با تغییر در اعراب آنها مهر جانقذق و ماسبذان خوانده میشدند. از شهرهای مشهور منطقه مهرگان کدک یا لرستان عهد ساسانی شهرهای صیمره و شاپور خواست (خرم آباد) را میتوان نام برد. شهر صیمره حاکم نشین منطقه و شاپور خواست که گفته میشود توسط شاپور (اول) بنا نهاده شده بود از شهرهای آباد و پررونق دوره ساسانی محسوب میگردید.
آثار و شواهد گوناگون تاریخی حکایت از آن دارد که لرستان در زمان ساسانیان از عمران و آبادانی بسزایی برخوردار بوده است. شاهان ساسانی توجه خاصی به این ناحیه میکردند به طوری که چند پل عظیم که از شاهکارهای معماری به شمار میآیند، ساختند و بر اثر همین توجه شهرهای آن آباد گردید و زراعت و صنعتش رونق یافت.
در عهد ساسانی لرستان همیشه در دست یک نفر فرماندار بود که از خاندان معروف مهرگان (مهران) و یکی از هفت خانوادهای بود که در تاسیس سلطنت ساسانیان به اردشیر بابکان یاری رساندند. آخرین حاکم ساسانی لرستان همان هرمزان معروف است که مقر حکمرانی او در شهر صیمره قرار داشت. لرستان در سال 21 هجرت پس از فتح نهاوند به تصرف مسلمین درآمد و هرمزان نیز اسیر گشته به نزد عمر در مدینه فرستاده شد و سرانجام در آن جا در گذشت.
لرستان بعد از اسلام
همان گونه که اشاره شد، اعراب مسلمان در نیمه نخست قرن اول هجری امپراتوری ساسانی را منقرض ساخته و تمامی نواحی آن من جمله لرستان را به تصرف درآوردند. پیروزی اعراب مسلمان تاثیر ژرفی در فرهنگ مردم لرستان و دیگر نواحی نهاد زیرا مردم با پذیرش آیین اسلام بخشی از فرهنگ باستانی نیاکان خود را به فراموشی سپردند. با این حال توانستند نه تنها زبان بلکه بسیاری از جنبههای فرهنگ کهن را زنده نگهدارند.
طی دو قرن و نیم، از نیمه اول قرن یکم تا اواخر قرن سوم هجری استانهای لرستان و ایلام کنونی مستقیما زیر نظر خلفا اداره میشد و خراج آنها به حکام کوفه پرداخت میشد. از قرن سوم هجری به بعد، با روی کار آمدن حکومتهای محلی در غرب ایران من جمله دولت شیعی مذهب آل بویه لرستان تحت تابعیت حکومت مزبور قرار گرفت و از نفوذ خلفا کاسته شد. در فاصله سالهای 348 تا 406 هجری یعنی نزدیک به نیم قرن در درون قلمرو آل بویه، لرستان به تصرف دودمانی از کردان، معروف به «برزیکانی» درآمد که در تاریخ به «آل حسنویه» شهرت یافتهاند. موسس این سلسله حسنویه بن حسین برزیکانی بود که قسمت عمده کردستان، کرمانشاه و همدان را تحت کنترل داشت. بعد از وی پسرش «بدر» جانشین وی شد. او لرستان را نیز ضمیمه قلمرو خود ساخته و شهر شاپور خواست (خرم آباد) و دژ مشهور آن (قلعه فلک الافلاک) را پایتخت و مرکز حکمرانی خود قرار داد. بدر در آبادانی و عمران لرستان کوشید و به ساخت ابنیه عام المنفعه همت گماشت. طولی نکشید که او بزرگترین امیر غرب ایران گردید و مورد توجه سلاطین آل بویه و خلیفه عباسی واقع شد و از طرف خلطفه عباسی به «ناصرالدوله» ملقب گردید. سالهای پایانی زندگانی بدر در نزاع و کشمکش با پسرش «هلال» سپری شد به طوری که بارها موجبا دخالت آل بویه را فراهم آورد و شهر شاپور خواست چندین بار به تاراج رفت. این سلسله سرانجام به سال 406 هجری توسط آل بویه منقرض گردید.
پس از انقراض سلسله آل حسنویه مدت کوتاهی لرستان زیر فرمان خاندان کاکویه که شعبهای از آل بویه بودند قرار گرفت. در نیمه نخست قرن پنجم هجری ترکان سلجوقی به ایران یورش آوردند و در اندک زمانی شرق و غرب ایران را درنوردیدند و به حاکمیت غزنویان و آل بویه بر ایران خاتمه داند. لرستان در سال 435 هجری به تصرف «ابراهیم ینال» برادر طغرل سلجوقی درآمد. ابراهیم ینال شهر شاپور خواست (خرم آباد) را به محاصره درآورد و علی رغم دفاع شجاعانه مردم آن شهر، او موفق گردید شهر را اشغال نموده و کشتار و ویرانی فراوانی به بار آورد و مرتکب انواع جنایات گردد. بدین ترتیب لرستان تحت سیطره ترکان سلجوقی درآمد و جزئی از امپراتوری آنان شد.
در دوره سلجوقی دودمانی از ترکان سلجوقی مرسوم به «برسیقان» بر لرستان حاکمیت یافت.
برسیقان از حکام و عمال موثر و مشهور روزگار سلاجقه بودند. مرکز حکمرانی آنان شهر شاپورخواست و الشتره بوده است. هم اکنون یک سنگ نوشته به تاریخ513 هجری مربوط به امیر اسفهسالار کبیر، ابوسعید برسق بن برسق در شهر خرم آباد و چند سنگ قبر از این دودمان در شهر الشتر وجود دارد که یادآور حاکمیت این خاندان بر لرستان است. سلسله برسقی سرانجام پس از روی کار آمدن اتابکان لر کوچک بر افتاد و به خارج از لرستان رانده شدند.
لرستان در دوره اتابکان لر کوچک (570-1006 ق)
امپراطوری سلجوقی در نیمه دوم قرن ششم هجری از هم فرو پاشید. در نتیجه حکومتهای محلی مختلفی از گوشه و کنار این امپراتوری سربرآورد. یکی از این حکومتهای محلی اتابکان لر کوچک بود که در منطقه لرستان و ایلام (لر کوچک) تشکیل گردید. موسس این سلسله که به نام جد آن، خورشید به «خورشیدی» نیز شهرت دارد، شجاع الدین خورشید است، وی که از سرکردگان یکی از طوایف لرستان موسوم به (جنگروی) بود، ابتدا در خدمت حسام الدین شوهلی، از امرای ترک سلجوقی حاکم خوزستان و لرستان به سر میبرد و سپس از جانب او به حکومت لرستان گمارده شد. به دنبال ضعف و تجزیه امپراطوری سلجوقی شجاع الدین خورشید نیز همچون امرای بلاد دیگر فرصت را مغتنم شمرده، لرستان را در قبضه اختیار گرفته و بر خود عنوان اتابک (واژهای ترکی که از اتا به معنی پدر و بیگ یعنی بزرگ است) نهاد و بدین ترتیب سلسله اتابکان لر کوچک را بنیان نهاد و جانشینان که تعداد آنها را 24 تن ذکر کردهاند نزدیک به چهار قرن و نیم، از سال 570 تا 1006 هجری قمری بر لرستان فرمانروایی نمودند. اتابکان لر کوچک با هر دسیسهای توانستند موقعیت و اقتدار خود را تا اواسط دوره صفوی با گردن نهادن به یوغ فرمانروایان وقت ایران از جمله خوارزمشاهی، مغولان، تیموریان، ترکمانان، قراقویونلو و آق قویونلو (804-750 ه.ق) که حمله تیمور به لرستان در زمان شاه عباس (اول) صفوی با کشته شدن شاهوردیخان آخرین اتابک لر به پایان رسید.
لرستان در دوره والیان لرستان (1006-1348 ق)
بعد از انقراض سلسله اتابکان لر کوچک توسط شاه عباس (اول) اداره حکومت لرستان به «حسین خان والی» از بستگان شاهوردیخان آخرین اتابک لر سپرده شد. زمامداری والیان از 1006 تا 1348 هجری به طول انجامید و حکمرانی آنها همزمان با سلسله صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی بود. حکومت والیان تا اوایل دوره قاجار شامل پشتکوه (ایلام) و پیشکوه (لرستان) میشد ولی از اوایل دوره قاجار بنا به دلایلی که خواهد آمد تنها به پشتکوه محدود گردید.
والیان لرستان از لحاظ قدرت سیاسی و استقلال به پای اتابکان نمیرسیدند ولی برخی از آنها همچون «علی مردان خان» از اقتدار فوق العادهای برخوردار بود. خدمات این سردار دلیر و نامآور لرستانی برابر هجوم افغانها در پایان دوره صفوی و مقاومت سرسختانه او در برابر قوای عثمانی و همچنین رشادتهای فراوان وی در رکاب نادرشاه افشار جهت برقراری صلح و ثبات و دفع متجاوزان از کشور، بسیار در خور توجه و تحسین برانگیز است.
مرکز حکمرانی اتابکان لر کوچک شهر خرم آباد بود. به طور کلی اتابکان لر در آبادانی، عمران و برقراری امنیت در لرستان کوشش میکردند. از این رو لرستان در دوره مذکور یکی از آبادترین و پررونقترین ایالتهای ایران محسوب میشد. این سلسله نخستین حکومت لر تباری بود که در لرستان به وجود آمد و بسیاری از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی مردم لرستان در این دروه شکل گرفت.
لرستان در دوره قاجار و پهلوی
همان گونه که اشاره شد، تا پیش از روی کار آمدن قاجاریه تمام منطقه لرستان زیر نظر والی (حسین خان) به صورت سرزمینی نیمه مستقل اداره میشد و مرکز آن شهر خرم آباد بود. امام پس از به قدرت رسیدن قاجاریه تغییرات چشمگیری در لرستان صورت گرفت. آقا محمدخان، بانی سلسله قاجاریه، به علت کینهای که از لرهای زندیه در دل داشت نسبت به همه لرها با دیده دشمنی مینگریست و اسباب ضعف این قوم را به هر نحوی که توانست فراهم آورد چنان که از طوایف لرستان را به قزوین کوچانید. همچنین چون والیان لرستان را رقیبی خطرناک میپنداشت در تضعیف آنها کوشید. جانشین او یعنی فتحعلی شاه به تجزیه لرستان پرداخت چنان که پشتکوه را مجزا کرد و نفوذ والیان را به همان منظقه محدود ساخت. از آن پس لرستان (پیشکوه) مستقیما زیر نظر ماموران قاجار که اغلب از شاهزادگان و اطرافیان دربار بودند ادراه میشد.
لرستان تا پیش از تسلط قاجار ایالتی نسبتا آباد و یک پارچه بود ولی در سایه بیتدبیری، بیدادگری و استبداد شاهزادگان و عمال قاجار که جز به دنبال سود شخصی و چپاول مردم نبودند، به تدریج رو به ویرانی نهاد. اقتصاد منطقه به سختی آسیب دید و هرج و مرج و ناامنی همه جا را گرفته و از میزان جمعیت کاسته گردید. بسیاری مجبور به مهاجرت گردیده و یا به زندگی کوچ نشینی روی آوردند و طوایف مختلف به جان هم افتادند و این فرایند بخصوص در اواخر دوره قاجار شدت بیشتری یافت. با سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن رضا خان در سال 1299 هجری شمسی اقداماتی علیه بعضی ایالات از جمله لرستان به عمل آمد که منجر به درگیریهایی شدید بین قوای دولتی و ایلات و عشایر لرستان گردید. این درگیریها از 1300 تا 1312 به جنگ و گریز ادامه داشت .
بخش دوم - زبان و معنی و مفهوم لر
زبان مردم لرستان
زبان مردم لرستان به دو زبان لری و لکی صحبت میکنند که اولی زبان اکثر شعبات قوم لر میباشد و دومی در بین برخی از طوایف لرستان بخصوص ماطق شمالی لرستان (مناطق الشتر ـ کوهدشت ـ نورآباد) رایج است.
بر اساس مطالعات زبان شناسی، زبانهای لری و لکی جزو زبانهای هندو ـ اروپایی به شمار میآیند. زبانهای ایرانی شامل زبانهای ایرانی شرقی، و زبانهای غربی میباشد. لکی و لری جزو زبانهای غربی محسوب میشوند.
بسیاری از واژههای لری اغلب ریشههای باستانی دارند و به احتمال تعداد زیادی از این واژهها مربوط به زبانهای کاسی و عیلامی میباشد. گفته میشود زبان پارسی در زمان امپراطوری هخامنشی، اشکانی و ساسانی در لرستان گسترش یافته است. در بین زبانهای جنوب غربی ایران، زبان (گویش) لری بزرگترین رابطه را با زبان فراسی دارد که هر دوی آنها دنباله پارسی میانه، زبان پارتیان قرن هشتم بعد از میلا هستند، و همان گونه که میدانیم پارسی میانه، زبان پارتیان و ساسانیان بود که به تدریج شکل داده و به صورت زبان فارسی نزدیک است که بعضی معتقدند که این زبان در گذشته نه چندان دور از فارسی منشعب شده است .
معنی و مفهوم لر
لر در زبان فارسی به معنی مراد و طلب معنی شده است و در زبان فرانسه بمعنی فرهنگ است و در انگلیسی یعنی دانستنیها و علوم .
بخش سوم - دین و مذهب
پیش از اسلام آیینها و مذاهب مختلف در لرستان رایج بود. اولین نشانههای آلیذز روان که گفته میشود دین زرتشت از آن نشات گرفته در لرستان دیده میشود.
بعدها آیین مهرپرستی در کنار دین زرتشتی در لرستان پدید آمد. همچنین پرستش بانو آناهیتا الهه آبها نیز در لرستان شایع بود. پس از ورود اسلام، مردم لرستان نیز همچون سایر اقوام ایرانی به این دین آسمانی گرایش پیدا کردند. از قرن هشتم هجری به بعد به تدریج مردم لرستان آیین تشیع را پذیرفتند و هم اکنون لرستان یکی از مناطق مهم شیعه نشین ایران به شمار میآید .
بخش چهارم - آداب و رسوم ازدواج
مراسم ازدواج در لرستان
در خرم آباد به ویژه در روستاهای مختلف لرستان اگر نوزاد دختری متولد شد گاهی ناف او به به نام پسر بچه و یا جوانی از خانواده یا طایفه دیگر میبرند این مراسم را نافهبر گویند و از این تاریخ به بعد نوزاد دختر نامزد میشود و از طرف خانواده پسر گوسفندی به خانه او میبرند و جشن کوچکی برگزار میکنند، از این زمان به بعد تا عروسی لباس و احتیاجات دختر به عهده داماد خواهد بود.
در عروسیهای معمول وقتی دختری از یک خانواده پیشنهاد شد، به بهانهای چند نفر زن و دختر از خانواده داماد به منزل دختر میروند تا از نزدیک او را ببینند و از هر نظر بسنجند این مرحله را سرنجهگیرو میگویند. وقتی دختر انتخاب شد، در روز مقرر شیرینی از جمله، کلههای قند همراه یک قواره پارچه و یا یک قطعه طلا برای او میبرند و به نامزدی او رسمیت میدهند. پذیرایی این روز را شیرینی خرونی گفتهاند و تا روز عقد رفت و آمد داماد به خانه عروس خیلی کم اتفاق میافتد.
پس از مراسم شیرینی خورانی (تصویر 1)، دو خانواده با هم قرار و مدارهایی میگذارند و لیستی را که مقدار یا مبلغ یا مهریه و سایر احتیاجات روز عقد و عروسی در آن قید شده باشد بین دو خانواده قول و قرار میشود تا سرانجام که به توافق رسیدند هر دو مسئول، خانوادهها آن را امضاء میکنند این لیست سیاهه نام دارد که در قلم اول نام کلام الله مجید در آن قید میشود.
فصـل دوم :
هنــر و معمـــاری
بخش اول - معماری
قلعه فلک الافلاک
یکی از آثار باستانی و تاریخی استان لرستان قلعه فلک الافلاک است (تصویر2) که این قلعه بر روی تپهای در وسط شهرستان خرم آباد بنا شده و دارای برج بزرگ و کوچک است که طرز بنای این برجها هر تازهواردی را جلب مینماید.
عدهای از اهالی که سنشان از مرز صد سال گذشته اظهار میدارند که به غیر از هشت برج اصلی در قدیم دارای دوازده برج کوچک آجری و مستحکم و بوده و طوری ساخته شده بودند که هر ماه آفتاب هنگام طلوع از مشرق در یکی از این برجهای متعدد داخل میشده از این نظر به دوازده برجی نیز معروف شده است. بعضی نیز در این مورد بر این عقیدهاند که به غیر از هشت برج اصلی قلعه، دارای چهار برج بزرگ گلی دیگر از خشت خام در طرف مغرب بوده که با هشت برج اصلی و آجری آن را دوازده برجی میخواندهاند.
در بزرگ و سنگین قلعه به سوی شمال شهر قرار دارد و در مقابل یکی از برجهای قلعه قرار گرفته از این در که وارد میشوند با دالانی سنگ فرش و تاریک و ترسناک مواجه خواهید شد و از آنجا پس از دیدن دو سنگ نوشته وارد اولین حیاط قلعه خواهید شد.
این قلعه دارای چاه آب شیرین است که عدهای عقیده دارند این چاه آب در گذشته به بیرون از قلعه راه داشته است. اطراف برجهای قلعه کنگرههای بسیار زیادی وجود دارد که در قدیم به جای سنگر و دیدبانی از آن استفاده میکردهاند وقتی بر روی پشت بام قلعه بایستید تمام دره خرم آباد، کوههای اطراف و دشت کرگاه را به خوبی زیر نظر دارید.
از زیر تپهای که قلعه روی آن بنا شده نهری از آب گوارا خارج میشود که به گلستان ارم معروف است. آب آن دائمی و منبع بزرگ شهر را از این آب پر میکنند .
علاوه بر قلعه فلک الافلاک میتوان از گرداب سنگی، مناره آجری (تصویر 3)، پل شکسته (تصویر 4)، غارهای هلیان، پاسنگر، یافته، کنجی،دوشه، میرملات، اشکفت قمری نام برد.
بخش دوم - صنایع دستی
صنایع دستی لرستان بازار ندارد
صنایع دستی به عنوان قدیمیترین حرفه و صنعت ایران و کاربردیترین هنر این سرزمین از گذشتههای دور تا به امروز جایگاه رفیعی در فرهنگ و اقتصاد جامعه داشته است.
صنایع دستی لرستان به واسطه آن که تبلور عینی فرهنگ اصیل، بومی، مردمی و معنوی این منطقه است همواره معرف خصوصیات بارز و شاخص هنر و تمدن این مرز و بوم بوده است.
صنایع دستی استان با تمام توانمندیها و استعدادهای سرشار هنرمندان آن، امروز نیاز به یاری و توجه مسوولان دارد. آنچه صنایع دستی گفته میشود، حاصل هنر و ظرافت فکر و همراهی مهارت و تسلط دست بوده و در حقیقت صنایع دستی بومی هر منطقهای گفتگو با گذشته پر فراز و نشیب آن مکان است. ورشوسازی، گلیم، قالی بافی (تصویر 5)، جاجیم، گیوه بافی، قلم زنی روی ورشو، گلیم بافی، نمدمالی، گیوه بافی و ریسمان بافی و قلم زندی از عمدهترین صنایع بومی لرستان هستند. گلیم، جاجیم (تصویر 6)، گیوه بافی، منبت، مشکب و معرق چوب، صنایع دستی تکمیلی و تلفیقی، طراحی سنتی، سفال کگری، قلاب بافی، مکرومه بافی، نگارگری، عروسک محلی، ورشوسازی، خوشنویسی، تذهیب، شمع سازی، خراطی و نازک کاری چوب نیز از رایجترین رشتههای هنری این استان به شمار میروند .
مفرغهای لرستان
در حدود سالهای 1200 تا 1300 ق.م و شاید آغازی قدیمتر، گروهی از مفرغها کاران در امتداد کناره فلات ایران از آذربایجان به طرف جنوب حرکت کردند و در چمنزارهای مرتفع و درههای سبز ناحیهای که امروز لرستان نامیده میشود اقامت گزیدند و همراه ایشان طایفهای پرورنده اسب که این سرزمین را برای کار خود مناسب دیدند، به آن سو روی آوردند. هنر فلزکاران با این پیشه محلی مهم بسیار مربوط بود یا تحت تاثیر آن قرار داشت. تقریبا در همین زمان سیل جمعیتی از یک ناحیه مجاور به طرف مشرق جاری شد و اسبها و اشیای مفرغی را، که بسیار استادانه ساخته شده بود، با خود به دره رودخانه زرد، در چین برد. اشیای مفرغی مزبور وجوه اشتراک اصلی با اشیای مفرغی لرستان دارد.
نمونههای آلات مفرغی لرستان، اولین بار در سال 1929 در بازار پاریس مشاهده شد و محل کشف آنها نامعلوم بود. دو یا سه قطعه بسیار شبیه آنها هم در موزه بریتانیا یافت شد، اما از آن قطعات هم بر علم محققان چیزی نیفزود زیرا اصل و تاریخ آنها نیز مشکلی لاینحل بود. پس ازچند ماه، اطلاعات دقیق متوالی درباره کشفیات مزبور از ایران رسید. مردم لرستان اولین نمونهها را تصادف از خاک درآورده بودند و چون پی بردند که این اشیاء در بازار ارزشی دارد دیری نگذشت که از روی نظم و قاعده در مقام جست و جو برآمدند و قبرهایی را که روی آنها با لوح سنگی پوشیده بود خالی کردند. بدین طریق، آثار تمدنی که تا آن گاه به کلی ناشنانس بود آشکار شد. این تمدن علاوه بر مفرغ کاریهای خوب (منجوقهای سبز رنگ سنگین و بزرگ و النگوهای شیشهای رنگارنگ) و مهرههای سنگی پراکنده و ظروف سفالی درشتی که اغلب آنها فقط با رنگ سرخ آهنی آراسته میشد به وجود آورده بود.
اما معنی اشکال و نقوش مفرغی مخصوصا در شکلهای مرکب و در هم آمیخته هنوز معمایی بود. با وجود این، چون با نظر کلیتر و وسیعتر بنگریم، مواد اصلی آداب و مراسم دینی نخستین بار آشکار میشود و یک مرحله خاص و مهم را مشخص میسازد که بشر دنیای خود را درک کرده است.
مذهب این مردم از مذهب همان نقاشان ظروف سفالی متفرع شده بود و هنوز بر قدرت آسمانی تکیه داشت. اساس دین بر اعتقاد به خدای بزرگی که بر موجودات آسمانی و فصول و تمام امور زندگی استیلا داشت، مبتنی بود. حتی از زمان نگارگران سفالینههای قدیم، این قدرت آسمانی یکی از صورتهایی که میپذیرفت صورت بشر بود و گاهی صورت بشری با بعضی از اجزای صورتهای حیوانات آمیخته بود.
این تلفیق صورت انسان و حیوان در آثار لرستان و هنر سلسلههای باستانی چین به هم شبیه است و علاوه بر این حکم خدای بزرگ واحد و خدایان تابع او در زمینه جاری بود : یکی در آسمان و دیگر در زمین، خاصه در قوه نامیه نباتی. این معنی به شیوههای مختلف در بعضی از مفرغهای لرستان، خصوصا در اشیائی که «طلسم» خوانده میشود، به خوبی نمایش داده شده است.
مثلا یک دسته از این اشیاء، خدای آسمان را نشان میدهد در حالی که بر گربههای بزرگ، نماینده خورشید یا جانوران شاخدار، یا نماینده ماه حکومت میکند. در یک نمونه دو جلوه الوهیت در شکل واحدی به هم آمیخته است (تصویر7)، سر و صورت دومی نیمه حیوانی است و تصویر به طریقی ساخته شده که تهیگاه یکی از شانههای دیگری است و دستهای دومی که به تهیگاه تکیه داده پاهای پیکر اولی است. سرهای خروس که از سوی کلاهک شکل بالایی و از گردنهای شیران بیرون جسته مکمل صورت کلی است که گردن نقوش انسانی و حیوانی آن به گردنبندها و قلادههای مرصع آراسته است. اما صورت ترکیبی خاص این پیکر از آنجا حاصل شده که شانه و تهیگاه صورتهای انسانی به منزله کفل شیرانی است که رو به روی هم ایستادهاند و به این طریق صفات الاهی و حیوانی در شکل واحدی بر هم منطبق شده و آمیخته است. نظیر این شیوه را در مفرغهای چینی همین زمان میتوان یافت. اما در بعضی موارد «آسمان خدا»ی لرستان که از نام محلی او اثری نداریم، بسیار سادهتر از این است. یک جا این خدا به صورت مردی که دارای ریش سه شاخه است تصویر شده (و نظیر آن در چین هم به دست آمده) که گلوی بزهایی را که به تنه نخل دندان میزنند گرفته است (تصویر 8)، یا تاجی از شاخهای گاو بر سر دارد، زیرا گاو نر به طور کلی نشانه قدرت آسمانی شمرده میشد و حتی در زمانهای قدیمتر از این نیز منبع قدرت به شمار میآمد (تصویر 9)، و در شکل اخیر موهای خدا تابیده شده و پیچ و خم موجداری دارد. در میان شاخها، وسط پیشانی او برجستگی کوچکی دیده میشود که صورت کوچک شده «فالوس» است و این نشانه همان است که روی پیشانی «دیونیزوس»، خدایی که شخصیت او با این خدا شباهت دارد، نیز دیده میشود.
در شکل ترکیبی دیگر (تصویر 10) نقش بز نمایانتر است، اگر چه صورت «آسمان خدا»ی شاخدار سه بار تکرار شده و یک بار به دو گیسوی تاب داده موجی آراسته است و در اطراف آن نقش شیرانی که نخلها را میجوند دیده میشود.
در خود آذربایجان، تقریبا در همین زمان، در شکل سه پایهای از گل پخته، خدا کلاه سه گوشهای بر سر دارد (تصویر 11) و بازوان گشاده و پنجههای باز او قدرتش را نشان میدهد. سرهای گوزن از دهانه ظرف بیرون آمده و پایههای ظرف به شکل پای انسان و پوشیده از کفشی است که «کفش هیتی» خوانده میشود این ظرف که مورد استعمال مذهبی داشته از نظر فنی ناهموار و زشت است، اما در نوع خود یکتا و به منزله سندی در تاریخ مذاهب بدوی قدیم است.
گاو نر روزگار نخستین، به سبک دره سند، که روی لیوان مکشوف در سیالک دیده میشود، در مفرغهای لرستان نیز وجود دارد (تصویر 12) که از گوشت و اعضای آن گیاهها روییده است. اما اینجا آفریننده گیاهان دارای سر خدایی است که با شاخ و برجستگی فالوس تکمیل شده و دارای موهای تابیدهای است که تصور قدرت نامیه گیاهی، یعنی یکی از صفات «آسمان خدا»ی بزرگ را نیز شامل میشود.
این وجودهای انسانی یا نیمه انسانی نه همان نتراشیده و زمخت، بلکه زشت و بیانداماند و قدرت آنها در نخستین مرحله، از شدت زشتی آنهاست. حتی صورتی که با قیافه معهود خدا با ریش سه شاخه شده بیش از آنچه انتظار میرود موثر و قوی است. این قدرت تاثیر، از طرح کلی آنها و از اثر تلقینی منحنیهای پیچان، و زاویههای تیز (تصویر 9) یا پیچ و تاب شاخها که در حلقههای کتعدد گیر کرده است (تصویر 10) حاصل میشود
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 48 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید