دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
اگر باور داشته باشیم که موسیقی زبان فطرت انسان است، آنگاه برایمان آسان خواهد بود تا تاثیر موسیقی را بر روح و روان، عواطف و به طور کلی زندگی بشر درک کنیم. موسیقی، انسان را در رویاها و آرزوها و احساساتش فرو می برد. هیچکس نمی تواند برای آغاز "موسیقی درمانی" زمان مشخصی را تعیین کند. شاید مبالغه نکرده باشیم اگر بگوییم که تاریخچه موسیقی درمانی به قدمت حرف های ارسطو و افلاطون است. اگرچه به قولی از نظر علمی "نت نویسی" حدود 50 سال است که ما با این دستاورد جدید آشناییم. با این حال استفاده بشر از موسیقی با توجه به ابزار قابل دسترس او، کاری آسان بوده است. ریتم و ملودی که از ارکان اساسی موسیقی اند، در سرشت انسان وجود داشته است. همانطور که در فیلم هایی که به نمایش زندگی قبایل اولیه می پردازند، با مراسم و آیین هایی روبرو هستیم که در آنها موسیقی عامل مهمی برای فرونشاندن ترس ، اضطراب ، غم و یا افزایش شادی است
طرح مسئله :
در مغز انسان مرکزى براى دریافت موسیقى وجود دارد که درست در پشت پیشانى قرار دارد، و این همان نقطهاى است که وظیفه یادگیرى و ابراز احساسات انسان را نیز بر عهده دارد. به همین دلیل بین موسیقى ، یادگیرى ، کنترل و ابراز احساسات رابطه مستقیمى وجود دارد. دانشمندان در یافتهاند که افراد در موارد مختلف واکنشهاى متفاوتى به یک موسیقى مشابه نشان میدهند، زیرا شرایط احساسى گوناگون انسانها در زمانهاى متفاوت باشد. اما آیا تنها شرایط احساسى ماست که باعث شفابخشى یا بیمارى زایى موسیقى در وجود ما میشود؟ یا این مسأله به ذات موسیقى و نوع آن نیز بر میگردد؟ اولین مطلبى که باید بدانیم این است که اصلا چه اتفاقى میافتد که یک موسیقى بر ذهنو روح و روان ما تاثیر می گذارد؟
بیان مسئله
ناراحتی های روحی بیماری بسیار شایع عصرماست ناراحتی های روحی یک بیماری اختصاصی نیستند بلکه در تمام سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. اختلالات خلق و خوی یا اختلالات عاطفی نامیده می شود، بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری های جسمانی می کند. بسیاری از هنرمندان، موسیقیدانان، نویسندگان و حتی دانشمندان نوسانات زیادی را در خلق خود تجربه میکردهاند و همین نوسانات عاملی برای خلاقیت آنها در کارهایشان بوده است. بدون تردید، تحریک شنوایی ناشی از موسیقی، میتواند روی حالات جسمانی و احساسی ما تأثیر بگذارد. موسیقی، از توانایی انگیزه بخشی برخوردار است. موسیقی، سوای تأثیرات فیزیولوژیکی، روی روحیه نیز اثر میگذارد که از جمله میتوان به هراس و افسردگی اشاره کرد موسیقی، روی احساس و اندیشه انسان تأثیراتی بر جای میگذارد که از عهده زبان و کلام ساخته نیست. موسیقی میتواند سیستم تدافعی احساس را درهم فرو ریخته و ابراز احساسات را میسر سازد. به همین دلیل، روانشناسان و روانپزشکان برای تخلیه بسیاری از هیجانات پنهان هم چون خشم، از موسیقی استفاده میکنند. اگر بپذیریم که احساسات در زندگی انسان از اهمیت فوق العاده ای بر خوردار است می بایست انتظار داشت که پیوند تنگاتنگی بین هنر و افسردگی وجود داشته باشد .
هدف موسیقی
همانطور که میبینیم شنونده بر موسیقی برتری دارد چون هدف اصلی و اولیه موسیقی این است که بر حالت رفتاری و طرز برخورد شخص اثر بگذارد. اگر شخص به موسیقی غنایی گوش کند، درحالیکه این موسیقی او را ناراحت میکند، این نوع موسیقی نمیتواند به او کمک کند که فکر کند چون بسیار سخت است که ذهن بتواند بر آن غلبه کند.
وقتی شخص به موسیقی زمینه گوش میدهد مهم است که موسیقیای که برایش آشناست و آن را دوست دارد باشد و همچنین به او آرامش دهد و این اصلاً خوب نیست که شخص به موسیقیای گوش کند که فرض میکند باعث آرامش میشود و نیز برایش آشنا نیست.
امروزه استرس و اضطراب، خطری برای سلامتی است. استرس در زندگی روزمره فراوان است و بنابراین ما هر کاری که برای سلامتی خود انجام دهیم مفید است. روشی مهم برای کم کردن استرس در زندگی روزمره، گوش دادن به موسیقی است. سالها پیش قطعه موسیقیهایی منحصراً به هدف تمدد اعصاب و کاهش استرس خلق شد. مطالعات نشان داده که موسیقیهای Relaxation یا تمدد اعصاب تنشها را کم میکند اما گوش دادن به موسیقی انتخابی اثر بهتر و سودمندتری دارد.
مطالعه ای روی ۲۰۵ نفر صورت گرفت تا اثرات موسیقی مینور و ماژور را نشان دهد. موسیقی مینور (گام کوچک) به فرد احساس مالیخولیایی، غم و اندوه و ناامیدی و موسیقی ماژور(گامی بزرگ) بیشتر اوقات احساس خوشحالی، سرزندگی، شادابی، لذت و هوشیاری را به فرد میدهد.
موسیقی وسیلهای مفید است و انکار آن دور از حقیقت میباشد. موسیقی و سایر هنرها باعث ارزش بخشیدن به زندگی میشود و بدون آن تنوعی نیست و حتی در فرهنگ نیز خلل ایجاد میشود. موسیقی برای انسان قدرتی است بزرگتر از آنچه تصور میشود. با مطالعه بیشتر انسان میآموزد که چگونه قدرت آن را مهار نماید و از آن استفاده بهتری کند
فرضیه :
آیا موسیقی بر روح و روان انسان تاثیر دارد یا خیر
که در این فرضیه
متغیر مسقل :افراد مورد نظر
متغیر وابسته :تاثیر موسیقی
متغیر کنترل : روح و روان
که جامعه آن شامل 205 دانش آموز است که نمونه ای 100 نفری از دانش آموزان به صورت تصادفی انتخاب شده است .
طبق تاثیر موسیقی بر روح و روان نشان داده شده که همبستگی بین موسیقی و اثر آن بر روح و روان وجود دارد.
تاثیر موسیقی بر روح و روان :
حواس وسیله ارتباط آدمی با عالم خارج است. تحریکات محیط توسط گیرندههای حسی به صورت پیامهای الکترمغناطیسی به مرکز عصبی انتقال مییابد. پیام عصبی وقتی از گیرندههای حسی مانند چشم ، گوش و پوست به مرکز عصبی یعنی کورتکس مغز منتقل میشود، فرایند احساس شکل میگیرد.اصوات موسیقی از طریق گوش به مغز میرسد و حواس و عواطف را تحریک میکند و با ایجاد انرژی موجب انگیزه و فعالیت میشوند. نغمههای موسیقی بر حسب ترکیب فواصل و ریتم دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلولهای عصبی ، احساس و انگیزهای را تقویت و یا منتقل میسازد.
بطور کلی موسیقی از طریق تحریک تخیل و تداعی و تهیج عواطف در روحیه شنونده اثر میگذارد. وقتی یک قطعه موسیقی را تجزیه و تحلیل میکنیم، به اجزا و ارکانی میرسیم که هر کدام به نوعی در تاثیرگذاری نقش دارند. ریتم و ملودی دو رکن اساسی موسیقی میباشند. ریتم در موسیقی به صورت ضرب آهنگهای منظمی احساس میشود. با موسیقی میتوان ریتمهای متنوعی را بوجود آورد و انرژیهای مختلفی را در شنونده تحریک کرد.
از فعالیتهای ریتمیک در تحریک بسیاری از قوای حسی و حرکتی و کاهش و افزایش انرژی اشخاص استفاده میشود. کار اصلی ریتم ، تحریک و تهییج احساسات است که انرژی روانی را تولید میکند و انرژی این تحریک با کمک ملودی به جریان میافتد. ملودی در ایجاد نوع احساس و ریتم در شدت و سرعت و یا سستی و رخوت آن نقش موثری دارد. ریتم و ملودی از هم جدا نیستند. ریتم ضربان و نظم هر آهنگ و ملودی محتوا و خود آهنگ است که از ترکیب اصوات بوجود میآید.
هر ملودی بر حسب ترکیب اصوات و فواصل موجود در آن احساسات خاصی را به شنونده منتقل میسازد. برخی از ملودیها ، غمگین و حزین ، برخی ملایم و آرام بخش ، تعدادی هیجانی و بیقرار و بعضی شاد و فرحبخش هستند که این احساسات بستگی به فواصل فیزیکی و ترکیب اصوات دارد.بطور کلی اگر فواصلی که در آهنگ به کار میرود، بزرگ باشد و ترکیب اصوات با پرش توام گردد، انبساط و نشاط بیشتری را القاء میکند و اگر فواصل بزرگ توام با ریتم تند باشد شدت نشاط بیشتر میگردد. به حدی که به قسمت نا آرامی و بیتابی سوق مییابد. اگر فواصل آهنگ کوتاه و فشرده و ریتم کند باشد، احساسات کند و گرفتهتر خواهد بود. این مسئله به طول موج اصوات و تاثیر آن بر واسطههای شیمیایی مغز بستگی دارد. چنانچه ریتم با حال شنونده هماهنگ باشد، انرژی روانی و احساسی بهتر تحریک میشود و ملودی بهتر به جریان میافتد.
اثرات انواع تمهای موسیقی بر روح و روان :
تمهای شیدایی
واژه شیدا در روانشناسی معرف سرخوشی و شور و نشاط بیش از حد است. سرخوشی ، هیجان بخشی احساس مدهوشی از خصوصیات تمهای شیدایی است. جنبه مدهوشی و جذبه آن آرامبخش افراد بیقرار و شیداست. بعضی از چهار مضرابها و ضربیهای موسیقی ایرانی استعداد القاء چنین حالتی را به خوبی دارا هستند. افراد مستعد با شنیدن چنین تمهایی احساس سرخوشی و وجد مییابند. شیدا صفتان اغلب با سیر در این تمها احساس نشاط ، تخیل و حالت جذبه پیدا میکنند. از تمهای شیدایی میتوان برای تحریک خلقهای خموده استفاده کرد.
تمهای حزین
لحن تمهای حزین غم انگیز است و شکوه و شکایت دارد و در شنونده احشاش ناکامی را تداعی میکند. این تمها بر انتقال دهندههای عصبی افراد مستعد تاثیر میکند و باعث کاهش ترشح واسطههای شیمیایی در مغز شده که در نتیجه انباشته شدن این عناصر حیاتی ، حزن و اندوه احساس میگردد. ارتعاشات این تم اغلب تداعی کننده خاطراتی از ناملایمات گذشته است. ملودیهایی که فواصل فشرده و نزدیک به هم و ریتم کند دارند، حزن را بهتر منتقل میسازند. تمهای حزین درحالت ملایم درد را تسکین میبخشند و در ایام سوگ و فراق تحمل تالمات را آسانتر میسازند.
احساس ناکامی را تعدیل و غربت و تنهایی را از دل بیرون میکنند و انرژی و هیجان خود را تخلیه میسازند. استفاده بیش از حد از این تم، باعث رکود و کاهش انرژی شده و روحیه را خسته و حزین میسازد. بسیاری از نغمات حزین موسیقی مشرق زمین، حاصل همدردی با وقایع دشوار و گرفتاریهای اجتماعی مردم بوده و این قطعات تا حدودی تالمات مردم را تسکین داده است.
فهرست مطالب:
مقدمه : 1
طرح مسئله : 2
بیان مسئله. 2
هدف موسیقی.. 3
تاثیر موسیقی بر روح و روان : 4
اثرات انواع تمهای موسیقی بر روح و روان : 5
موسیقی درمانی.. 7
نقش موسیقی در زندگی.. 9
موسیقیهای غیرمفید در روح و روان. 11
تاثیر موسیقی بر مغز : 12
نتیجه گیری: 14
منابع و مآخذ: 15
شامل 15 صفحه فایل word قابل ویرایش