فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد کاستن فاصله بین دولت و شهروند

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد کاستن فاصله بین دولت و شهروند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد کاستن فاصله بین دولت و شهروند


تحقیق در مورد کاستن فاصله بین دولت و شهروند

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه55

 

بخشی از فهرست مطالب

فصل اول

 

1-1-کاستن فاصله بین دولت و شهروند

 

1-2- معماری کلان دولت الکترونیک

 

1-3- نقش شبکه در ارتقاء سطح کارآیی دولت و شهروندان

 

1-4- شبکه ملی پرسرعت

 

1-5- تاثیر شبکه بر فعالیت های تجاری

 

1-6-  تاثیر شبکه بر آموزش وسطح سلامت جامعه

 

1-7- دولت ها و شبکه پرسرعت

 

1-8- نمونه های واقعی از سیاست گذاری دولت ها

 

1-9- جهت گیری دولت ها به ایجاد دولت الکترونیک

 

1-11- ارائه سرویس های شهروندگرا

 

1-12- عوامل موفقیت دولت ها در پیاده سازی دولت الکترونیکی

 

1-13-  اولویت ها در تحقق فاز دوم دولت الکترونیکی

فصل اول

1-1-کاستن فاصله بین دولت و شهروند

دولت های پیشرفته با دشواری های حساس و جدیدی روبرو هستند. آنها می بایست سرویس های خود را با توجه به افزایش انتظارات شهروندان و مراکز تجاری در سطح کشور و بدون ایجاد هر گونه تنش در سطح جامعه ، حفظ ، و دائماً آنها را ارتقا دهند و بوروکراسی های اداری را تبدیل به سرویس های شهروند- محور و کارآمد کنند ، تا بدین وسیله با سرعت وکیفیتی که در ارائه خدمات خود عرضه    می نمایند ، بتوانند در سطح جهانی و ملی رقابت کنند.

ایجاد دولت الکترونیک ، روشی موفقیت آمیز برای کاستن آن دشواری های بوروکراتیک در کنار  بالا رفتن سطح انتظارات شهروندان بوده و می باشد و به منظور ارائه خدمات دولت الکترونیکی، وجود یک زیر ساخت اطلاعاتی در سطح ملی واجب است و نائل آمدن به اهداف دولت الکترونیک مستلزم در اختیار داشتن بستر انتقالی قابل دسترس برای تمامی شهروندان در سطح کشور است. این بستراطلاعاتی باید داده های مهم و حیاتی را با امنیت کامل و سرعت بالا در میان سازمان ها و شهروندان جا به جا کرده و بتواند به  راحتی   قابلیت های جدید را به  سرویس های موجود خود، بدون آنکه به کیفیت سرویس های موجود لطمه ای وارد شود، اضافه کند.

انگیزه ایجاد دولت الکترونیک در حقیقت ترمیم نحوه ارتباطات بین دولت با شهروندان، سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی در همه سطوح است. دولت الکترونیک خواهان نگاهی مجدد به    دشواری های موجوددر ارائه سرویس های دولتی به شهروندان است. دولت الکترونیک سعی در حل مشکلات مشترک بین سازمان های دولتی دارد. دولت الکترونیک می کوشد ارتباط خودرابا        بخش های خصوصی مستحکم تر کرده ، و آن را ارتقا بخشد.در سال های اخیر،شاهد فاصله گرفتن خدمات عمومی ارائه شده توسط دولت از سطح انتظارات شهروندان در جامعه هستیم و این فاصله بخصوص در بخش هایی که شهروند در مقام یک مشتری از دولت سرویس می گیرد(همچون بانکداری و سرویس های گمرکی) به وضوح خود را نشان می دهد.دولت ها ،دیگر قادر به حفظ و ارتقا سرویس های خود به روش سنتی جهت برآوردن نیازهای جامعه نمی باشند،مگر اینکه متوسل به ابزارهای جدیدی جهت حفظ کیفیت سرویس های خود در سطح جامعه شوند.دولت الکترونیکی یکی از آن ابزارهایی است که توانسته است در کم کردن فاصله بین شهروندان و دولت نقش بسزایی داشته باشد وشعار خود را در این راستا، برخورداری از سرویس های دولتی با ویژگی هایی چون دسترسی همگانی،عدالت اجتماعی،پاسخگویی و بهره وری در تمامی سطوح می داند.

در پاسخ به نیاز شهروندان و بطور کلی مشتریان دولت از هر صنفی که باشند،دولت های پیشرفته در سطوح استانی و کشوری خود اقدام به ایجاد دولت های محلی و مرکزی نموده اند که بتوانند به شهروندان خود بهترین سرویس را ارائه دهند.تمامی دولت های استانی در آن کشورها،حداقل،نقشه راه ارائه سرویس های هر چه بهتر و شهروند-محور خود را تدوین کرده اند.

کشورهای مختلف در ارائه راهکارها و سرویس های خود به شهروندانشان،استراتژی های مختلفی را دنبال می نمایند،ولی همه کشورهادر پیاده سازی پروژه دولت الکترونیکی خود،حداقل در دو فاز با هم مشترک هستندکه در ذیل به آنها اشاره می شود.

اولین گام در ایجاد یک دولت الکترونیک،استفاده از فناوری اینترنت و وب جهت اطلاع رسانی به شهروندان به صورت بهتر،و تبادل اطلاعات در ابتدائی ترین سطح،از طریق فرم هایی است که بر روی سایت های دولتی قرار داده می شود.این فاز بسیار ساده و ابتدائی خواهد بود اما برای فازهای بعدی به سرمایه گذاری بیشتر و بکارگیری نیروهای متخصص تری نیاز می باشد.

فاز دوم در راستای تحقق دولت الکترونیک،حرکت از سوی تبادل اطلاعات ساده و اولیه به سمت تغییر شکل تبادل اطلاعات با دولت و تحول در نحوه پردازش آنها توسط دولت است.این فاز عمدتاً بر روی حذف محدودیت های برقراری ارتباط با دولت متمرکز می شود تا دولت را به دولتی کارآمد و شهروند-گرا تبدیل می

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد کاستن فاصله بین دولت و شهروند

دانلود مقاله شهروند کیست حقوق شهروندی چیست

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله شهروند کیست حقوق شهروندی چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله شهروند کیست حقوق شهروندی چیست


دانلود مقاله شهروند کیست حقوق شهروندی چیست

 

مشخصات این فایل
عنوان: شهروند کیست حقوق شهروندی چیست
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 16

این مقاله در مورد شهروند کیست حقوق شهروندی چیست می باشد.

 

بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر ازمقاله  شهروند کیست حقوق شهروندی چیست

شهروند موثر کیست؟
1) از حوادث و مشکلات جاری جامعه آگاهی داشته باشد.
2) در مسائل، مشکلات و امور جامعه ملی و محلی مشارکت فعال داشته باشد.
3) در قبال وظایف و نقش های تفویض شده مسوولیت پذیر باشد.
4) نگران و دلمشغول رفاه و آسایش دیگران باشد.
5) رفتار و عملکرد وی مبتنی بر اصول اخلاقی باشد.
6) نسبت به قدرت افرادی که دارای موقعیت مدیریتی و نظارتی...(ادامه دارد)  

شهروند و حقوقش
فصل مربوط به «حقوق ملت» در قوانین اساسی برای یادآوری همین نکات فراموش شده به همه شهروندان اعم از حکومتگران و مردم عادی است و فصل سوم قانون اساسی ما هم از این کلیت مستثنی نیست.        
1) یکی از ویژگی های «قدرت» این است که منشأ و سرچشمه خود را فراموش...(ادامه دارد)  

مدیریتی به نام شهروند
افزایش جمعیت و شهر نشینی به عنوان پدیده ای فراگیر در یکصد سال اخیر ، هم کشورهای صنعتی و هم کشورهای در حال توسعه را در بر گرفته است . به طوری که بسیاری از جوامع ، دارای شهرهای پرجمعیت چند میلیونی هستند .      
افزایش جمعیت و شهر نشینی به عنوان پدیده ای فراگیر در یکصد سال اخیر ، هم کشورهای صنعتی ...(ادامه دارد)  

نتایج بررسی ها نشان داده است که میزان تعلق اجتماعی شهروندان ضعیف است و شهروندان نسبت به محیط زندگی خود احساس تعلق و یگانگی ندارند . ساختار زندگی شهری شرایطی را ایجاد نموده که منافع عمومی در مقابل منافع شخصی رنگ باخته است . فردی که از روستا به شهر مهاجرت می کند ، بعد از اقامت به عنوان شهر نشین محسوب می شود ، اما هنگامی که با قوانین و مقررات و مناسبات...(ادامه دارد)  

بخشی از فهرست مطالب مقاله شهروند کیست حقوق شهروندی چیست

شهروند کیست؟
 شهروند موثر کیست؟
شهروند کیست حقوق شهروندی چیست ؟    
مسئولیت شهروندی
شهروند و حقوقش
مدیریتی به نام شهروند


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شهروند کیست حقوق شهروندی چیست

ناسیونالیسم

اختصاصی از فی موو ناسیونالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ناسیونالیسم


ناسیونالیسم

مهم ترین گرایش سیاسی ای که شیرازه جامعه ما را تهدید میکند، ناسیونالیسم قومی است. این گرایش سیاسی از نظر فکری ضعیف و از لحاظ تشکیلاتی نامنسجم است. اما این ضعف ها نبایستی قشر آزادیخواه و سکولار جامعه را از پتانسیل مخرب  این تفکر غافل بدارد. ناسیونالیسم قومی  طرفدارن فعال و متفکر دارد. تعدادی هستند که، آگاهانه یا ناآگاهانه، بذر کینه قومی میکارند. زمینه ساز بوجود آمدن اردوهای متخاصم قومی هستند. سعی دارند که هویت قومی را جایگزین هویت انسانی شهروندان بکنند.

انواع ناسیونالیسم

ناسیونالیسم بردو نوع است: ناسیونالیسم "مدنی" و ناسیونالیسم قومی.

 

این فایل دارای 27 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


ناسیونالیسم

دانلود مقاله تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

هروندی (انگلیسی: Citizenship) همانطور که روشن است از مشتقات شهر (City) است . شهروندی را قالب پیشرفتهٔ «شهرنشینی» می‌دانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیت‌های خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به «شهروند» ارتقاء یافته‌اند.
شهروندی تا پیش از این در حوزهٔ اجتماعی شهری بررسی می‌شد اما پس از آن شهروندی مفاهیم خود را به ایالت و کشور گسترش داده‌است، اگرچه امروزه بسیاری به شهروندی جهانی[۱] نیز می‌اندیشند. شهروندی امروزه کاربردها و معانی مختلفی یافته‌است.
شهروند و حقوق شهروندی
یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این دیدگاه، حقوق و مسئولیت‌هایی را به شهروند یاد آور میشود که در قانون پیش بینی و تدوین شده‌است. از نظر حقوقی، جامعه نیازمند وجود مقرراتی است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی، سیاسی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. ازاین رو از دید شهری موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدف‌ها و وظایف و روش انجام آن است. همچنین نحوه اداره امور شهر و کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر است که می‌توان بعنوان مهمترین اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است.[۲]
در واقع حقوق شهروندی آمیخته‌ای است از وظایف و مسئولیت‌های شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تامین آن حقوق بر عهدهٔ مدیران شهری(شهرداری)، دولت یا به طور کلی قوای حاکم می‌باشد. به مجموعه این حقوق و مسئولیت‌ها[۳] ، «حقوق شهروندی» اطلاق میشود.
شهروندی پویا
شهروندی اشاره به زندگی روزمره، فعالیتهای فردی و کسب و کار افراد اجتماع و همچنین فعالیتهای اجتماعی ایشان دارد و بطور کلی مجموعه‌ای از رفتار و اعمال افراد است. شهروندی پویا یا شهروندی فعال [۴] در واقع از این نگرش برخاسته‌است.
شهروندی از این منظر، مجموعه گسترده‌ای از فعالیت‌های فردی و اجتماعی است. فعالیتهایی که اگرچه فردی باشند اما برآیند آنها به پیشرفت وضعیت اجتماعی کمک خواهد کرد. همچنین است مشارکتهای اقتصادی، خدمات عمومی، فعالیتهای داوطلبانه و دیگر فعالیتهای اجتماعی که در بهبود وضعیت زندگی همه شهروندان موثر خواهد افتاد. در واقع این نگاه ضمن اشاره به حقوق شهروندی مدون و قانونی در نگاه کلی‌تر به رفتارهای اجتماعی و اخلاقی می‌پردازد که اجتماع از شهروندان خود انتظار دارد. دریافت این مفاهیم شهروندی نیازمند فضایی مناسب برای گفت‌وگو و مشارکت مردم با نقطه نظرات متفاوت و نظارت عمومی است[۵].
آموزش شهروندی
آموزش شهروندی بطور غیر رسمی در خانه یا محل کار یا کارگاه‌های آموزشی و یا بطور رسمی بصورت سرفصل درسی مجزا در مدارس و حتی مدارس ابتدایی و یا بصورت رشته تحصیلی دانشگاهی در واقع به شهروندان می‌آموزد که چگونه یک شهروند فعال، آگاه و مسئولیت‌ پذیر باشند. در واقع مبنای این آموزشها پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست بلکه به آنان می‌آموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیت‌هایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ نمایند.خطای یادکرد برچسب تمام کنندهٔ </ref> بدون برچسب <ref>؛ $2در کشورهای توسعه یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده می‌شود و دولت نیز آموزش‌های لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار می‌دهد.[۶] در انگلیس از سال ۲۰۰۲ میلادی ، آموزش شهروندی و آشنایی با آن بطور رسمی در برنامه درسی مدارس از سنین ۱۱ تا ۱۶ سالگی قرار گرفت. اهداف این آموزش‌ها عموما موارد ذیل است:
• آشنایی با حقوق و مسئولیت‌های شهروندی
• بحث و بررسی درباره سرفصلها و موضوعات مهم شهروندی
• فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
• مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی [۷]
مفاهیم شهروندی
مفهوم حقوق بشر اغلب در کنار دو مفهوم «حقوق اساسی» و «حقوق شهروندی» مطرح می‌شود. این سه مفهوم، گاه مترادف جانشین یکدیگر به کار می‌روند اما در تفکیک مفهومی مرزهای ظریفی میان این مفاهیم سه گانه و دلالت موضوعی وجود دارد.
می‌توان گفت حقوق شهروندی آن بخش از حقوق اساسی است که در قانون اساسی هر کشوری شکل «ملی» به خود می‌گیرد و فقط شامل حال شهروندان همان کشور خاص می‌شود (مانند حق مشارکت سیاسی که ملهم از حقوق بشر در شکل نسبی آن است.)[۸]
بسیاری براین عقیده‌اند که قوانین موضوعه هر کشوری تاثیر مستقیم از مفهوم شهروندی و حقوق شهروندی می‌پذیرد.[۹] بعضی شهروندی را در ابعاد اجتماعی، سیاسی و مدنی تقسیم بندی می‌کنند اما به نظر می‌رسد در دسته بندی کلی می‌توان شهروندی را در مسئولیتهای فردی و اجتماعی شهروندان و همچنین مسئولیت‌های دولت در قبال شهروندان بررسی کرد. با نگاهی کلی در جوامع مختلف میتوان بخشی ازاین مفاهیم مشترک را عنوان و تکمیل کرد.
مسئولیت‌های اجتماعی
شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کار می‌گیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیته‌های محلی گوناگون نظیر انجمن‌ اولیا و مربیان و سازمان‌های غیردولتی عضویت و فعالیت می‌کنند. شرکت در نشست‌ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه‌های عمومی، هیات‌ منصفه یا هیات‌های حل اختلاف، مشارکت در پروژه‌های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه‌حل آن‌ها بسیار سودمند خواهد بود.[۱۰] صاحبنظران برین عقیده‌اند که اجتماعات محلی، و نهادهای مردم محور می‌توانند با ارائه رفتارهای جدید و نهادینه ساختن آنها در جوامع، نقش موثری در ایجاد و بازتولید مفهوم شهروندی ایفا نمایند.[۱۱]
مسئولیت‌های فردی
• رای دادن:حق رای در عین حالی که، از نظر بسیاری، از جمله مسئولیت‌های شهروندی محسوب می‌گردد اما در واقع یک امتیاز نیز می‌باشد. کسانی که رای نمی‌دهند در واقع صدایشان در دولت شنیده نمی‌شود.[۱۲][۱۳]
قبل از هر رای‌گیری، اطلاعات مربوط به موضوع یا نامزدها باید بصورت شفاف به اطلاع شهروندان برسد.
• خدمت در ارتش: در زمان جنگ، هر مردی که توانایی بدنی دارد، برای جنگ فراخوانده می‌شود. در زمان صلح نیز به صورت خدمت اجباری سربازی و یا داوطلبانه در نیروهای مسلح حاضر می‌شوند.
در بعضی ایالات یا مناطق محلی، ممکن است به افرادی فرمان داده شود تا در دستگیری مجرمین یا برای برقراری صلح و امنیت یا اجرای یک فرمان به کلانتر کمک کنند.
• احترام به قانون و حقوق دیگران: هر شهروندی می‌بایست از قوانین اجتماع، ایالت و کشوری که در آنجا زندگی می‌کند، پیروی کند.
هر شهروندی می‌بایست به حقوق دیگران احترام بگذارد.
• پرداخت مالیات: هر شهروندی موظف به پرداخت مالیات بر درآمد و دیگر عوارض قانونی بر اساس درستکاری و راستی و سرموقع می‌باشد.[۱۰].
مسئولیت‌های دولت
از جمله مسئولیت‌های دولت، خرج نمودن مالیات و عوارض دریافتی توسط بخش‌های دولتی جهت ارائه خدمات زیر، به شهروندان است :

o حفاظت از جان و مال و حقوق و امنیت شهروندان: توسط پلیس، آتش‌نشانی، امداد در حوادث و بلایای پیش بینی نشده، دادگاه و سامانه قضایی و نیروهای مسلح.
o بهداشت و سلامتی: آب و غذای سالم، بازرسی از شیر و گوشت، نگهداری از بیمارستان‌ها.
o آموزش : مدرسه‌ها و کتابخانه‌های عمومی.
o نگهداری، تعمیر و ساخت جاده‌ها، بزرگراه‌ها و خیابان‌ها.
o حفاظت و نگهبانی از منابع طبیعی، جنگل‌ها و محیط‌زیست.
o حفاظت از پس‌اندازها، با بازرسی از بانک‌ها و ضمانت حساب‌های بانکی.
o کمک و جبران خسارات : در موارد پیش بینی نشده مانند سیل و خشکسالی.[۱۰].
شهروندی در کشورهای گوناگون
شهروندی در ایران
تا قبل از این در ایران ، شهروندی تنها از منظر شهر و شهرنشینی مطرح میگردید و شهروندی رابطه متقابل یک شهرنشین با شهر و مدیران شهری و شهرداری دیده میشد و حقوق شهروندی را در گرو تصویب نقشه جامع شهر میدیدند.اما استفاده از واژه شهروند و شهروندی یا حقوق شهروندی در سال‌های اخیر در میان حقوقدانان و مجامع قانونی و حقوقی دید جامعتری یافت. در سال ۸۳ قانونی با عنوان « احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی » به تصویب مجلس رسید و به نام « بخشنامه حقوق شهروندی » در قوه قضائیه،دستورکار واحدها گردید. رئوس مهم این قانون درباره نحوه بازداشت و بازجویی و منع شکنجه و رفتار با متهمان توسط ضابطین و مجریان قضایی بود.[۱۴]
در ایران به کودکانی که یکی از والدین آن‌ها شهروند کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان باشد با مشکل شهروندی روبرو هستند. سالانه ۱۲ هزار دختر ایرانی با اتباع بیگانه ازدواج می‌کنند. به استناد آمارهای منتشرشده ۳۳ هزار فرزند حاصل از ازدواج دختران مشهد با اتباع بیگانه بدون شناسنامه هستند.[۱۵]
شهروندی در افغانستان
در قانون اساسی افغانستان از واژه تبعه استفاده شده‌است. از مهم‌ترین عوامل اخلال در روند شهروندی در افغانستان معاصر، جنگ‌سالاری، مردسالاری، و نژادپرستی و قوم‌گرایی) نام برده می‌شود. جنگ‌سالاری در ۲۵۰ سال اخیر تاریخ افغانستان مبنای جامعه بوده‌است و هر گروهی که قدرت نظامی بیشتر داشته‌است از قدرت سیاسی برخوردار می‌شده‌است. مردسالاری نیز در جامعه افغانستان ریشه دوانده‌است، چنانکه زنان که نیمی از شهروندان هستند در عمل همچنان از حضور در جامعه افغانستان بازمانده‌اند. [۱۶]
ایالات متحده آمریکا
نوشتار اصلی: منشور حقوق ایالات متحده آمریکا
حقوق شهروندی و آزادی مردم ایالات متحده آمریکا در منشور حقوق ایالات متحده آمریکا که در سال ۱۷۹۱ (میلادی) به قانون اساسی آن کشور الحاق گردید، مشخص و حراست شده‌است [۱۷]. مهم‌ترین حقوق شهروندی در ایالات متحده آمریکا بر اساس این منشور عبارتند از:
• متمم یکم: آزادی مذهب و آزادی بیان
• متمم دوم: آزادی مالکیت و حمل اسلحه
• متمم سوم: حراست از مالکیت مسکن افراد در زمان صلح و جنگ
• متمم چهارم: حق امنیت جان، مسکن و مالکیت افراد در برابر تفتیش و توقیف
• متمم پنجم تا هشتم: دادرسی، محاکمه و مجازات عادلانه
• متمم نهم: منحصر نشدن حقوق و آزادی افراد به موارد بیان شده
• متمم دهم: محفوظ داشتن اختیاراتی که به موجب قانون اساسی به دولت فدرال اعطا نگردیده و یا برای ایالت‌ها ممنوع نشده، برای ایالت‌ها یا مردم.
نگاهی به سیاست و آموزش و پرورش در تربیت شهروندان ایده آل
اصولا قدرت هر دموکراسی بر اساس آرزوها و رضایت هر شهروند استوار است. قدرتمندترین راهی که شهروندان می توانند بر دولت خود اعمال نفوذ کنند از طریق رأی دادن است. حق رأی اساسی ترین حق در یک دموکراسی و جزیی از حقوق شهروندی است. اما رأی دادن تنها یک حق نیست- بلکه وظیفه هر شهروند است که صدا و نظرات خود را به گوش دیگران برساند. رأی دادن به شهروندان اجازه می دهد بطور مستقیم یا غیر مستقیم در تصمیم هایی که بر زندگی و جامعه آنها تأثیرگذار است مشارکت کنند، و آراء آنها به تعیین سیاست ملی کمک می کنند. شهروندان باید رأی بدهند تا نقش خود را به عنوان شریکی فعال در زندگی اجتماعی خود ایفا کنند.ملاک های رای دادن در جوامع مختلف با توجه به باورها، هنجارها و میزان آگاهی های اجتمایی و سیاسی تعیین می گردند بنابراین انتخاب آگاهانه به صورت مستقیم با میزان آگاهیهای یک جامعه در خصوص حقوق شهروندی(که رای آگاهانه متضمن آنست) مرتبط است. در کشورهای توسعه یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده می‌شود و دولت نیز آموزش‌های لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار می‌دهد. در انگلیس از سال ۲۰۰۲ میلادی ، آموزش شهروندی و آشنایی با آن بطور رسمی در برنامه درسی مدارس از سنین ۱۱ تا ۱۶ سالگی قرار گرفت. اهداف این آموزش‌ها عموما موارد ذیل است:
• آشنایی با حقوق و مسئولیت‌های شهروندی
• بحث و بررسی درباره سرفصلها و موضوعات مهم شهروندی
• فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
• مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی
در واقع مبنای این آموزشها پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست بلکه به آنان می‌آموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیت‌هایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ نمایند.
انتخاب ناشی از عدم آگاهی کامل از حقوق شخصی و مهمتر از آن وظایف شهروندی در نقاط مختلف ایران به انحاء مختلف به چشم می خورد. از آ نجایی که منتخبان یا منتخب مردم در هر انتخاباتی تعیین کنندگان و زمامداران سیاست های کلی یک کشور هستند، آگاهی دادن در این خصوص به جامعه امروز ایران که داعیه حرکت به سوی مدرنیته را دارد امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.بدیهی است انتخاب بر اساس احساسات، نسبت های قومی و عشیره ای و یا هر عامل دیگری غیر از شایستگی های فردی سرانجامی جز از دست دادن فرصت ها، چشم پوشیدن آشکار از حقوق شخصی و اجتماعی و نهایتا پسرفت، نخواهد داشت
نقش معلم در آموزش شغلی و شهروندی نمونه
پرورش صحیح کودکان بدون آموزش شغلی مناسب به آنان امکان پذیر نیست. شغل ، همیشه اساس زندگی، مایه خوشبختی و سازنده فرهنگ انسان به حساب آمده است. کودک امروز عضوی از جامعه کاری فردا خواهد شد، بنابراین، اهمیت او در جامعه و ارزش او به عنوان یک شهروند، فقط به نقشی که در جامعه می تواند ایفا کند و میزان آمادگی او برای پذیرش این نقش بستگی دارد. خوشبختی و بهروزی او نیز در گرو همین نقش است.

ما به خوبی می دانیم که طبیعت به همه انسان ها قابلیت های کاری یکسانی اعطا کرده است. ولی در جامعه می بینیم که فردی بهتر از فرد دیگر کار می کند، بعضی ها کار های ساده و بعضی دیگر کارهای پیچیده تر و ارزشمندتری انجام می دهند. طبیعت در این گوناگونی و تفاوت ها نقشی ندارد، بلکه ویژگی های کاری فرد در دوران زندگی او، به ویژه در جوانی، شکل می گیرد. بنابراین، تربیت شغلی، نه تنها تعیین کننده خوبی یا بدی یک شهروند است، بلکه زمینه آماده شدن او برای یک زندگی سالم و پر بار در آینده نیز هست.
بعضی ها به خاطر برآوردن نیازهایشان کار می کنند. در طول تاریخ نیز بیش تر مردم برای این که از گرسنگی نمیرند، کار می کردند. ولی حتی از زمان های قدیم نیز مردم سعی می کردند، هنگام کار فقط به قوای بدنی تکیه نکنند، بلکه از خود خلاقیت نیز نشان دهند . در جامعه ای که اختلاف طبقاتی و استثمار انسان توسط انسانی دیگر وجود دارد، به ندرت خلاقیت در مردم بروز می کند. همه شغل ها باید با خلاقیت همراه باشند تا جامعه ای غنی از فرهنگ و ثروت ساخته شود. بنابراین معلم و خانواده وظیفه دارند، خلاقیت در کار ها را به کودکان آموزش دهند.
انسان تنها وقتی در کار خود خلاق خواهد شد که با عشق به شغل خود رسیده باشد، با انجام آن احساس شادی کند، به ضرورت و موارد استفاده آن واقف باشد و از شغل خود برای بروز شخصیت و استعدادهایش استفاده کند. چنین ارتباطی با شغل، زمانی امکان پذیر است که فرد آموخته باشد، سخت کار کند و نیز هیچ شغل دیگری برای او خوشایند جلوه نکند. فردی که با ترس از کار کردن و عرق ریختن سر کار خود حاضر می شود، هرگز از نیروی خلاقیت خود استفاده نخواهد کرد؛ زیرا تنها به این فکر می کند که هر چه زودتر از آن کار خلاصی یابد.
برای این که نتیجه مناسبی از کار کردن حاصل شود، نه تنها قابلیت انجام کار، بلکه برقراری ارتباط صمیمی با دیگران نیز ضروری است . مردم باید بتوانند ارتباط صمیمی و خوبی با یک دیگر برقرار کنند و این امر تنها در سایه پرورش خلاقیت حاصل می شود. کسی که از کار کردن فرار می کند و از حاصل فعالیت دیگران بهره می گیرد، برای جامعه فردی فاسد و هرزه به حساب می آید. تنها راه ایجاد ارتباط صحیح با دیگران، همیاری و فعالیت متقابل در جمع است.
این تصور اشتباه است که افراد باید تنها از لحاظ جسمانی و مهارت های فردی، پرورش یابند . آمادگی جسمانی ضروری است، ولی برای هماهنگی در کار ها، پرورش مناسب روحی نیز لازم است. با تولید ماشین آلات پیشرفته، برتری جسمانی اهمیت گذشته خود را از دست داده است. در جوامع پیشرفته، سعی می کنند کارهای سنگین جسمانی را حذف کنند و با خلاقیت کارها و شیوه ها، ابزار و ماشین آلات جدیدی تولید کنند تا از فشار جسمانی بر کارگرها کاسته شود.
شغل مناسب، غیر از پربار کردن زندگی اجتماعی انسان در زندگی فردی نیز نقش مهمی دارد. همه ما کسانی را که می دانند چگونه کارهای زیادی انجام دهند، در هر کاری موفقند، هیچ مانعی سد راه آنان نمی شود، به خوبی با هر موقعیتی رویه رو می شوند و زندگی شاد و موفقی دارند، تحسین می کنیم. بر عکس، برای کسانی که با بروز کوچک ترین مشکلات، خود را در بن بست می یابند ، نمی توانند از خودشان محافظت کنند و پیوسته به یک پرستار نیاز دارند، بسیار متأسف می شویم. این افراد بدون کمک دیگران زندگی نابسامان، ناخوشایند و نامنظمی خواهند داشت.
برای آموزش شغلی کودکان، باید کارهایی به آنان واگذار شود که بتوانند با روش معین آنها را با موفقیت انجام دهند. لازم نیست آن کار در زمان کوتاهی کامل شود، بلکه می توان ماه یاحتی سالی را به آن اختصاص داد. کودک باید در انتخاب لوازم کار آزاد باشد و در برابر کیفیت کاری که انجام می دهد، احساس مسئولیت کند.
به جای این که به او بگویید: " این جارو را بگیر و به این صورت اتاق را تمیز کن "، بهتر است چگونگی انجام کار را بر عهده خود او بگذارید و به او اطمینان دهید، به هر نحوی که می خواهد کار را انجام دهد. برای شروع آموزش از کارهای بدنی استفاده کنید و کم کم به کارهایی که به فکر و سازماندهی نیاز دارند، روی بیاورید. هر اندازه کاری پیچیده تر و مستقل تر باشد، از نظر آموزشی مؤثرتر است.
کودکان باید از سنین کم در کارهای خانواده شرکت داده شوند و البته نباید در این کار خیلی زیاده روی کرد. میزان کار پدر و مادر با کودکان باید کاملاً متفاوت باشد. اگر در منزل کار می کنید، کودک باید عادت کند، به هر نحوی که می تواند به شما کمک کند. کارهایی را که از عهده کودک بر می آید، به او واگذار کنید.
باید به خاطر داشت، کودکان در مدرسه تکلیف های درسی نسبتاً سنگینی دارند. البته این موضوع باید در درجه اول اهمیت قرار گیرد. باید به آن ها کمک کنید که بفهمند در مدرسه نه تنها عهده دار فعالیت های فردی هستند، بلکه فعالیت های اجتماعی را نیز به عهده دارند و موفقیت آنان در کارهای مدرسه نه فقط برای والدین، بلکه برای تمام جامعه لازم است. از طرف دیگر، نباید اجازه داد کار مدرسه ، کودکان را از زندگی و کار در مجموعه خانواده باز دارد، زیرا تأثیر بدی بر پرورش آنان خواهد گذاشت. زندگی خانوادگی همیشه باید فضایی متشکل از همیاری و فعالیت های گروهی باشد.
کودک باید یاد بگیرد کارهایی را که در ابتدا برای او خسته کننده به نظر می رسند نیز تحمل کند و این حقیقت را درک کند که اهمیت یک کار تنها به خاطر جذابیت آن نیست، بلکه به خاطر ضرورت و فایده آن نیز هست. والدین باید صبور باشند و بتوانند بدون " گله و شکایت "، کارهای ناخوشایند و نادرست کودکان را تحمل کنند. اگر ارزش اجتماعی شغلی برای او روشن باشد، حتی اگر ناخوشایند نیز جلوه کند، انجام آن می تواند باعث شادمانی و رضایت او شود .
اگر کودک ضرورت انجام کار خاصی را احساس نمی کند و نمی توان تمایل به انجام آن را در او ایجاد کرد، می توان از روش تقاضا و درخواست بهره گرفت. در خواست یا تقاضا می تواند به کودک آزادی انتخاب بدهد. باید به گونه ای عمل کرد که کودک فکر کند، درخواست را با تمایل قلبی خود و نه از روی اجبار اجابت می کند. از روش درخواست یا تقاضا زمانی باید بهره گرفت که کودک با طیب خاطر کار را انجام دهد.
کودکان باید در خانواده به گونه ای تربیت شوند که بهره کشی را تجربه نکنند والدین باید مراقب باشند تا برادر بزرگ تر از برادر کوچک تر جز در همکاری با یکدیگر، درخواست کار نکند و برای انجام کارها هیچ نابرابری رخ ندهد
.هرگز کودک را برای این که کاری را ناقص انجام داده است، سرزنش و تنبیه نکنید. به سادگی و با آرامش به او بگویید، کارش را به خوبی انجام نداده است و باید آن را درست و کامل انجام دهد. ما تشویق یا تنبیه در قبال کار را پیشنهاد نمی کنیم. کودک باید از موفقیت در انجام کار، احساس رضایت بکند. آگاهی از این که کارش را به خوبی انجام داده است، می تواند بهترین مشوق او باشد. رضایت خاطر شما از خلاقیت و ابتکار او نیز می تواند پاداشی کافی برای او باشد.
در برابر دوستان و آشنایان خود، او را به خاطر کاری که انجام داده است، تحسین نکنید و ضرورتی هم ندارد او را به خاطر کار بد یا ناقصی که انجام داده است، تنبیه کنید. بسیار مهم است که در این گونه مواقع، طوری برخورد کنید که انگار کار را به طور کامل انجام داده است
الگوی تدریس چیست؟
الگو، معمولاً به نمونه کوچکی از یک شیء یا به مجموعه ای از اشیای بیشمار گفته می شود که ویژگیهای مهم و اصلی آن شیء بزرگ یا اشیاء را داشته باشد. الگوی تدریس، چهارچوب ویژه ای است که عناصر مهم تدریس در درون آن قابل مطالعه است. انتخاب یک الگوی تدریس، بستگی به نوع آگاهی معلم از فلسفه و نگرشهای تعلیم و تربیت خواهد داشت.
تدریس یک فرآیند است و فعالیتی است که در داخل یک الگو صورت می پذیرد، الگوهای تدریس متعددی توسط صاحبنظران معرفی شده اند که به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
الگوی عمومی تدریس (general teaching model)
این الگو، توسط "رابرت گلیزر" در سال 1961 مطرح شد که در 1971 توسط "راجرز" و "رابینسون" بسط داده شد.
در این الگو، فرآیند تدریس به پنج مرحله تقسیم می شود:
1) تعیین هدفهای تدریس و هدفهای رفتاری: معلم باید هدفهای تدریس خود را به صورتی عینی و قابل اندازه گیری تعریف و مشخص کند.
2) تعیین رفتار ورودی و ارزشیابی تشخیصی: اصطلاح رفتار ورودی در اینجا منعکس کننده کلیه یادگیریهای گذشته فراگیران، تواناییهای عقلی، وضع انگیزشی و برخی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در یادگیری و میزان رشد آنان است.
3) تعیین شیوه ها و وسایل تدریس: در این مرحله معلم با آگاهی از شرایط و موقعیت آموزشی یکی از روشها مانند روش سخنرانی، آزمایشی، آموزش انفرادی و ... را انتخاب کند و وسایل تدریسی را نیز با توجه به مفاهیم و شرایط و ویژگیهای فراگیران را برگزیند.
4) سازماندهی شرایط و موقعیت آموزشی: معلم باید قادر باشد که با ابتکار و خلاقیت، حداکثر استفاده از امکانات موجود، در امر تدریس و تحقق اهداف آموزشی را ببرد.
5) ارزشیابی و سنجش عملکرد: معلم در این مرحله علاوه بر ارزشیابی های معمولی می تواند عملکرد شاگردان را در موقعیتهای متعدد، مانند انجام دادن پروژه، شرکت در فعالیتهای آموزشی و ... را ارزیابی کند و در صورت عدم موفقیت با توجه به نتایج ارزشیابی به ترمیم و اصلاح مراحل قبلی الگو اقدام کند.
تعریف روشهای تدریس
از مراحل مهم طراحی آموزشی، انتخاب روش تدریس است. معلم بعد از انتخاب محتوی و قبل از تعیین وسیله، باید خط مشی و روش مناسب تدریس خود را انتخاب کند. به مجموعه تدابیر منظمی که برای رسیدن به هدف، با توجه به شرایط و امکانات اتخاذ می شود "روش تدریس" گویند.
ناتوانی نهادهای مدنی در آموزش و پرورش،عدم تربیت شهروندان نمونه
بی گمان امروز، جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگر نیازمند نهادهای مدنی است. نهادهای مدنی نهادهایی هستند که در آنها، خواسته های مدنی و صنفی افراد به صورت قانونمند و تشکیلاتی پیگیری می شوند. نهادهایی که در بدنه قدرت و حکومت قرار ندارند. در این نهادها افراد یک جامعه صرف نظر از هر گروه و بینش خواسته های خود را در سایه تشکلی قانونمند پیگیری می کنند. اعضای آن گفت وگو، سخنرانی، تبادل افکار و... را تمرین می کنند و با این گونه روش ها آشنا می شوند. عصری که در آن زندگی می کنیم عصر سازمان های غیردولتی، عصر دموکراسی مشارکتی و جامعه مدنی است. برای شکل گیری جامعه مدنی نیازمند نهادهای مدنی هستیم. در جامعه مدنی تشکل های صنفی، حرفه یی و مردمی هستند که با قدرت، خواسته های مردم را به گوش مسوولان دولتی می رسانند و ضمناً با توجه به اختیارات و قدرتی که از نفوذ در لایه های اجتماعی و اصناف گوناگون دارند، می توانند خود قسمتی از وظایف حکومت را نیز برعهده بگیرند. جامعه مدنی به معنای امروزی آن دارای ویژگی هایی است.
وجود خانواده ها، گروه های غیررسمی، گروه ها یا انجمن های داوطلبانه که چندگانگی و خودبنیادی آنها شکل های گوناگونی از زندگی را ممکن می سازد. وجود نهادهای فرهنگی و ارتباطی که حوزه عمومی یا آشکار زندگی را در بر می گیرند. امنیت و حرمت حوزه خصوصی زندگی و قلمروی که افراد بتوانند در آن توانایی های فردی خود را تحقق بخشند و به گزینش های اخلاقی مستقل دست یابند. تعیین مرز میان حوزه های عمومی و خصوصی یا حوزه های عمومی و حکومت نیازمند ساختارهای قانونی و سلسله یی از حقوق اولیه است که بدون آنها جامعه مدنی تحقق نخواهد یافت. همان طور که ملاحظه می شود یکی از چهار ویژگی اصلی جامعه مدنی نهادهای مدنی است.
شکل گیری یک جامعه مدنی نیازمند سه گام اساسی است؛ گام اول بروز گوناگونی و تکثر در آرا و اندیشه هاست. یعنی درون یک جامعه، منافع و علایق گوناگون ظاهر شود. پس جامعه باید تکثر پیدا کند. گام دوم به رسمیت شناختن این گوناگونی و تکثر است. یعنی باید حق دگرگون بودن را برای افراد در قوانین به رسمیت شمرد. و گام سوم اینکه اجزای این تنوع و تکثر در انجمن های داوطلبانه خودشان را سازمان بدهند. همان طور که ملاحظه می شود یکی از گام های اساسی و نهایی در شکل گیری جامعه مدنی تشکیل انجمن ها و سازمان های داوطلبانه است و از آنجایی که تشکیل نهادهای مدنی نیازمند شکل گیری نهادهای مدنی و دموکراتیک (اندیشه ها، رفتارها و خصایص دموکراتیک) است، نقش آموزش و پرورش به عنوان نهادی که مسوول آموزش و پرورش افراد جامعه در بهترین سنین یادگیری است بسیار برجسته می شود. نوجوانان و جوانان بخش عمده یی از جامعه ما را تشکیل می دهند و از سوی دیگر اکثر وقت مفید این نوجوانان به عنوان دانش آموز در مدرسه ها سپری می شود. لذا یکی از مکان های مهم برای فراهم آوردن آموزش های مدنی مدارس هستند. کلاس درس شبیه آزمایشگاهی است که در آن دیدگاه های شهروندی و رفتارهای یک شهروند مدنی توسط معلمان و دانش آموزان بررسی می شود. اینجا است که نقش معلمان به عنوان مربیان شهروندان فردا بیش از هر زمان دیگری اهمیت می یابد. اکنون پرسش اینجاست که چه علت هایی سبب می شود نهادهای مدنی در آموزش و پرورش نحیف و کم توان باشند؟ دلیل های شکل نگرفتن نهادهای مدنی در آموزش و پرورش کدامند؟ شکل نگرفتن و ناتوانی نهادهای مدنی در آموزش و پرورش متاثر از دلیل های کلی عدم شکل نگرفتن و ناتوانی نهادهای مدنی در ایران است. می توان دلیل هایی را برای این مهم برشمرد.
۱- نبودن فرهنگ دموکراتیک چه در قالب ادبیات اجتماعی یا عمل اجتماعی از مشکلات عمده به شمار می رود. می توان گفت که زیست اجتماعی در قالب فعالیت نهادهای مدنی به شدت مهجور است به نحوی که این موضوع هیچ گاه به خصلت اجتماعی و هویت بخشی مردم ما بدل نشده است. اکنون نیز معلمان ما بیش از آنکه توجهی به نهادهای مدنی در تحولات مربوط به حوزه آموزش و پرورش داشته باشند چشم به دولت یا شخصیت ها و فعالان شاخص در این حوزه دارند. جامعه ایران به طور کلی و پیرو آن جامعه معلمان کشور به طور خاص با توجه به فرهنگ رفتاری خود بیشتر در پی یک قهرمان یا ناجی است تا نهادهای مدنی حول برنامه یی مشخص برای تغییر وضع موجود.
۲-ساختار قدرت؛ روشن است در کشوری که تنها در یک قرن اخیر تلاش رهیدن از بند استبداد و ساختار قدرت مطلقه را داشته است گسترش نهادهای مدنی آسان نباشد. وجود ساختار به شدت متمرکز و متصلب در آموزش و پرورش که به جای مانده از یک پیشینه استبدادی است سبب می شود نگاه معلمان به هر نهاد مدنی از زاویه تقابل با دولت و حتی حوزه ستادی آموزش و پرورش باشد و متقابلاً در دید دولت نیز ایجاد هر نهاد مدنی در این حوزه یک تهدید محسوب می شود. به سخن دیگر در نگاه معلم شأن و کارکرد هر نهاد مدنی، صنفی، آموزشی، علمی و فرهنگی در آموزش و پرورش در درجه اول مقابله با دولت است نه استقلال از آن، که در صورت لزوم می تواند از دولت نیز حمایت کند یا آن را تشکیل دهد.
۳- جنگ و آثار ناشی از آنها یکی دیگر از علت های اصلی شکل نگرفتن نهادهای مدنی در ایران به طور عام و در آموزش و پرورش به طور خاص است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شروع بلافاصله جنگ تحمیلی، اولویت اصلی همه ایرانیان حفظ تمامیت ارضی ایران بود. در طول هشت سال جنگ معلمان کمتر فرصت یافتند به مسائل آموزش و پرورش بیندیشند. باید اذعان کرد که یکی از نتیجه های نخستین ملموس وضعیت جنگی جلوگیری از تشکیل نهادهای مدنی است. نبودن امنیت شغلی از عوامل اصلی عدم رویکرد افراد به تشکیل و حضور در نهادهای مدنی است.
۴- آموزش و پرورش دولتی یکی از موانع شکل گیری نهادهای مدنی در حوزه آموزش و پرورش است. یکی از دلیل های شکل نگرفتن نهاد مدنی در ایران را اقتصاد دولتی و به شدت وابسته به نفت می دانند. اقتصاد دولتی و به شدت نفتی سبب می شود دولت خود را بی نیاز از مردم و جامعه مدنی بداند که به استقلال بیش از اندازه دولت نسبت به جامعه منجر می شود. دولت در اینجا مجبور نیست به کسی جواب پس بدهد. پس هر کاری که دلش بخواهد انجام می دهد و چه نیاز است با جامعه مدنی و نهادهای آن رابطه داشته باشد؟ به طور خاص می توان در آموزش و پرورش به وضع تامین نیازهای اقتصادی آن اشاره کرد که بیش از ۹۰ درصد هزینه های آن از دولت تامین می شود و از آنجا که هزینه های آموزش و پرورش را دولت تامین می کند پیرامون چگونگی آموزش و پرورش به فرزندان این آب و خاک خود را بی نیاز از مشورت با شهروندان می داند و اگر انجمن اولیا و مربیانی تشکیل می دهد و نماینده دبیرانی انتخاب می کند آن را زینت المجالس یا ماشین امضای سندها و چک های دریافتی و پرداختی خود می خواهد و اثری از حضور موثر این نمایندگان در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها نمی بینیم. اقتصاد خانوارهای ایرانی به شدت وابسته به دولت است معلمانی که تنها درآمد آنها حقوق دولتی است و در اغلب موارد این حقوق نیاز های حداقلی زندگی آنها را تامین نمی کند اولویت هایی در رفتار اجتماعی خود دارند که قطعاً تشکیل و حضور در نهادهای مدنی اولویت اول آنان نیست.
۵- بدبینی و ناآگاهی نسبت به جایگاه نهادهای مدنی؛ بالا بودن سطح سواد و تحصیلات معلمان این امید را پدید می آورد که آگاهی آنان نسبت به مسائل مدنی و صنفی بیش از سایر لایه های اجتماعی باشد. متاسفانه آنچه مشاهده می شود حاکی از آن است که هنوز بسیاری از همکاران مان به نقش بی جایگزین خود و نهادهای مدنی در توسعه کمی و کیفی آموزش و پرورش پی نبرده اند یا تردید دارند. رویکرد نداشتن برخی از همکاران به نهادهای مدنی ناشی از بی اطلاعی، تردید و بدبینی آنها به نهادهای مدنی است. از دلیل های بدبینی معلمان به نهادهای مدنی می توان به وجود بی صداقتی و شعارزدگی در کردار برخی از این نهادها و وجود نداشتن پیوندهای واقعی این نهادها با معلمان و خواسته های آنها اشاره کرد یا اینکه این نهادها از میان فرهنگیان و از پایین به بالا شکل نگرفته اند.
۶- مانع تراشی ها و سنگ اندازی های پی در پی مخالفان نهادهای مدنی؛ یکی دیگر از علت های شکل نگرفتن نهادهای مدنی در حوزه آموزش و پرورش تهدیدها و موانعی است که بر سر راه نهادهای مدنی است. صادر نکردن مجوز، لغو مجوز نهادهای مدنی و مشکلات دیگری که بر سر راه فعالان مدنی وجود دارد، سبب می شود از نگاه همکاران فرهنگی حضور در نهادهای مدنی هم سنگ با پرداخت هزینه های گزاف قلمداد شود و حضور در این نهادها را پرهزینه تلقی کنند و از این حضور بپرهیزند و حتی به فعالان این حوزه ها پیشنهاد کنند که دست از این حضور بردارند و به زندگی خود بپردازند.
۷- احساس ناکارایی و ناکارآمدی نهادهای مدنی؛ این احساس که نهادهای مدنی نمی توانند به صورت کارا و کارآمد به نیازها و خواسته های معلمان پاسخ گویند و به مثابه یک سازمان حرفه یی عمل کنند سبب می شود که نهادهای مدنی فعال در آموزش و پرورش نتوانند تقاضاها و خواسته های معلمان را به طور موثر نمایندگی کنند. از سویی دیگر در ساختار به شدت متمرکز آموزش و پرورش مکانیسمی وجود ندارد که نهادهای مدنی بتوانند در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها نقش فعال ایفا کنند. به نظر می رسد برای شکل گیری دولت مدرن راهی جز این نیست که بسیاری از کارهایی را که قابل واگذاری به نهادهای مدنی و بخش خصوصی است به آنها واگذار کرد. در آموزش و پرورش بسیاری از خدمات آموزشی، رفاهی، پرورشی و... را می توان به نهادهای مدنی متخصص این امور واگذار کرد تا هم هزینه های دولت کاهش یابد و هم همکاران فرهنگی به اثر گذاری و کارآمدی بیشتر نهادهای مدنی پی برده و انگیزه لازم برای فعالیت در این نهادها را بیش از گذشته بیابند.
۸- محدود بودن نهادهای مدنی در حوزه آموزش و پرورش؛ نهادهای مدنی در حوزه آموزش و پرورش محدود است نسبت به جمعیت تقریباً یک میلیون نفری کارکنان آموزش و پرورش و حدود ۱۵ میلیون دانش آموز، نهادهای مدنی در آموزش و پرورش از عمق و گستردگی چندانی برخوردار نیستند. بخش مربوط به نهادهای مدنی فعال و فراگیر در حوزه های آموزشی و پرورشی شاهد کمبود جدی است. به نظر می رسد در حوزه های گفته شده نیازمند نهادهای مدنی (علمی) با حضور معلمان حرفه یی هستیم. به علاوه بازنگری در نقش نهادهای سیاسی در آموزش و پرورش ضروری است زیرا این نهادها در ایفای نقش خود در امر سیاست از نقایص و کمبود های جدی رنج می برند. نهادهای صنفی معلمان از فعال ترین نهادهای مدنی در آموزش و پرورش هستند که با همه ناتوانی ها و کاستی ها می توانند الگوی مناسبی برای سایر نهادهای مدنی در آموزش و پرورش باشند. نهادهای مدنی فعال در زمینه های علمی، صنفی، فرهنگی و پرورشی در حوزه دانش آموزی بسیار محدود هستند. اغلب نهادهای فعال در این حوزه دولتی اند. برای رسیدن به جامعه دانایی محور و مدنی آنچه که بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد حمایت و فعال کردن تشکل های مدنی در حوزه دانش آموزی است که مسوولیت آموزش آداب زیست مدنی را به فرزندان فردای ایران بیاموزند و در آنها دانش آموزان به تمرین رفتارهای مدنی بپردازند.
۹- رشد و گسترش نامتوازن و ناموزون نهادهای مدنی در آموزش و پرورش از دلایل ناتوانی نهادهای مدنی در آموزش و پرورش است. نهادهای مدنی به صورت پراکنده و نابرابر به طور موضوعی، جنسی و در سطح جغرافیایی توزیع شده است. همان طور که اشاره شد شاهد خلاء نهادهای مدنی در حوزه دانش آموزی هستیم. حدود نیمی از همکاران فرهنگی را زنان تشکیل می دهند. این همکاران دارای مشکلات ویژه یی هستند که نهادهای مدنی می توانند پیگیر آنها باشند. در حوزه زنان خلاء نهاد های مدنی بیش از سایر حوزه ها احساس می شود. براساس یک سنت قدیمی در ایران نواحی پیرامونی همواره از دستاورد های مدنیت کمتر و دیرتر برخوردار می شوند. تمرکز نهادهای مدنی در مرکز کشور یا مراکز استان ها سبب می شود شاهد رشد نامتوازن و ناموزون نهادهای مدنی در سطح جغرافیایی باشیم.
۱۰- نهادهای مدنی در ایران به طور عام و در آموزش و پرورش به طور خاص در خود است نه بر خود. به عبارت دیگر نهادهای مدنی ناآگاه نسبت به نقش، جایگاه، مسوولیت ها و وظایفشان هستند و نمی توانند خود را به دیگران بشناسانند. بی سیمایی و درهم ریختگی نهادهای مدنی از ویژگی های بارز نهادهای مدنی در حوزه آموزش و پرورش است. نداشتن تئوری، سازماندهی و مدیریت سبب می شود این نهادها به لحاظ هویتی در هم ریخته و به هم ریخته باشند. آنچه که به نظر می رسد نهادهای مدنی فعال در آموزش و پرورش باید پیگیر آنها باشند عبارت است از؛
الف- تبیین تئوری؛ تبیین تئوری فعالیت های خویش که بر اساس آن ضمن شناساندن خود، مرز فعالیت های خود با سایرین را آشکار کنند و بخشی از درهم ریختگی مرزها را در حوزه مدنی بر طرف سازند.
ب- سازماندهی؛ نبودن سازماندهی به دلایل متعدد در اغلب نهادهای مدنی ایران آشکارا مشاهده می شود. نداشتن تئوری منسجم، کمبود امکانات سخت افزاری و وجود نداشتن منابع مالی بخشی از این دلایل است. تشکل های مدنی فعال در آموزش و پرورش از این قاعده جدا نیستند. انتخاب استراتژی و تاکتیک های مشخص براساس یک تئوری اعلان شده می تواند موجب سازماندهی بهتر شود.
ج- مدیریت؛ آنچه که در تشکل های مدنی باید به آن توجه داشت عبارت است از مدیریت مشارکتی (دموکراتیک) که از پایین به بالا شکل گرفته باشد. این امر سبب می شود نهادهای مدنی از آفت فرد گرایی و متکی بودن به افراد نجات یابند و به رهبری جمعی که یکی از ویژگی های نهادهای مدنی است، دست یابند.
۱۱- نهادهای مدنی در آموزش و پرورش انزواگراست. انزواگرایی به دلایل گوناگون هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی به چشم می خورد. نهادهای مدنی فعال در حوزه آموزش و پرورش نیازمند گفت وگو و تبادل تجربه با دیگر نهادهای مدنی در سطح ملی و بین المللی هستند. این نهادها باید حضور بیشتری در عرصه محلی، ملی، منطقه یی و بین المللی داشته باشند. گرچه در این نوشتار بنای آن نیست که به بیان دلیل های انزواگرایی نهادهای مدنی بپردازیم اما می توان این دلیل ها را به دو دسته دلیل های بیرونی و درونی تقسیم کرد. فشار نهادهای غیرمسوول بر نهادهای مدنی و ترساندن آنها از تماس نهادهای مدنی منطقه یی و بین المللی از دلیل های بیرونی انزواگرایی است. کمبود توانایی های سخت افزاری و نرم افزاری نهادهای مدنی از علت های درونی انزواگرایی نهادهای مدنی است. یکی از نمونه های نسبتاً موفق برون رفت از انزواگرایی نهادهای مدنی در آموزش و پرورش تشکیل شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور است که بیش از۴۰ نهاد صنفی معلمان آن را به رغم وجود فشارهای بسیار زیاد تشکیل داده اند که امید است این نهاد مدنی بتواند در مسیر ایجاد تعامل بیشتر بین نهاد های مدنی صنفی معلمان حرکت کند و الگوی مناسبی برای سایر تشکل ها باشد. در پایان برای شکل گیری و تقویت نهادهای مدنی در آموزش و پرورش اقدامات زیر توصیه می شود؛
۱- معلمان بر آموزش حقوق شهروندی به دانش آموزان و آگاه کردن آنان نسبت به آداب زیست اجتماعی و مدنی که موجب تقویت روحیه جمعی در نسل آینده می شود تلاش جدی بورزند تا از این طریق اندیشه ها و رفتار های جمعی ایرانیان پیرایش شود.
۲- ساختار به شدت متمرکز آموزش و پرورش اصلاح و مشارکتی شود. برای دگرگونی ساختار متمرکز آموزش و پرورش می توان؛
الف- نمایندگان معلمان در شورای عالی آموزش و پرورش را به انتخاب آنان گذاشت تا نمایندگان حاضر در آن شورا انتصابی نباشند.
ب- ساختار انتصابی و هیات امنایی بسیاری از شوراها و موسسات اقتصادی را انتخابی کرد. به طور مثال می توان با فراخوان اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان اعضای هیات مدیره آن را از میان آنان انتخاب کرد.
ج- مدیران مدارس، مدیران مناطق و... را به انتخاب معلمان، مدیران مدارس و... برگزید.
۳- احکام قضایی و اداری صادره برای فعالان مدنی به ویژه فعالان صنفی را لغو کنند تا کمترین امنیت شغلی و اجتماعی برای فعالیت مدنی فراهم شود.
۴- در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی بسیاری از امور آموزشی و پرورشی را به بخش خصوصی واگذار کنند تا بار دولت سبک شود و بتواند به وظایف اصلی خود که تامین امنیت، رفاه، بهداشت و غذا است، بپردازد. زیرا همان طور که دولت نمی تواند تاجر خوبی باشد معلم و مسوول خوبی برای آموزش و پرورش نیز نمی تواند باشد.
۵- نهادهای مدنی ویژگی های اصلی این نهادها را خوب بشناسند و به کار بندند. بر اساس تعریف نهادهای مدنی این نهادها باید دموکراتیک، عقلانی، به دور از تندروی و کند روی و از پایین به بالا شکل بگیرند. لازم است نهادهای مدنی این چارچوب را رعایت کنند تا ناتوانی های درونی جبران شود.
۶- به خواسته های زنان به ویژه معلمان زن توجه جدی شود تا زمینه مشارکت بیشتر زنان در شکل دادن نهادهای مدنی بیشتر شود.
۷- پیوند نهادهای مدنی آموزشی، پرورشی، دانش آموزی، صنفی و... با هم در سطح محلی، ملی، منطقه یی و بین المللی بیشتر شود. در این راستا پیشنهاد می شود انجمن نهادهای مدنی آموزش و پرورش تشکیل شود تا در این نهاد ضمن بررسی مشکلات نهادهای مدنی در آموزش و پرورش در سایه تعامل بیشتر نهادهای مدنی با هم این مشکلات آسان تر از گذشته حل شود.
حقوق شهروندی، آموزش و مشارکت مدنی
با افزایش مهاجرت و رشد شهر نشینی نیاز به یک مدیریت قوی شهری امری ضروری می‌نماید.
از سوی دیگر جمعیت وسیع در کلان‌شهرها سبب می‌شود که بهترین مدیران نیز به تنهایی و بدون مشارکت شهروندان قدرت اداره شهرها را به نحو مطلوب و شایسته نداشته باشند لذا در دنیا و در ابر شهرها امروزه مشارکت شهروندان در تصمیم گیری، نظارت و اجرای بهتر برنامه‌ها از مهمترین عناصر مدیریت شهری تلقی می‌شود.
در تهران نیز ضروری است که برای تضمین حقوق شهروندان و از سوی دیگر استفاده از مشارکت آنان در امور محلات و مناطق برنامه های آموزشی صحیحی جهت تبدیل شهرنشینان به شهر وندان آگاه. فعال و مشارکت جو ارائه و پیگیری شود.
اگرچه شان شهروندی و حقوق و تکالیف مربوط بدان از جمله مباحثی است که از یونان باستان فلاسفه ای چون افلاطون و ارسطو از آن سخن گفته و ویژگی های آن را برشمرده اند اما باید گفت این مفهوم در طول سالیان دراز تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است. شهروندی به معنای رایج آن در دنیای مدرن امروز از قرن هیجدهم به بعد مورد توجه فلاسفه قرار گرفت.
توماس مارشال- جامعه‌شناس انگلیسی- شهروندی مدرن در کشورهای پیشرفته صنعتی را تحقق مراحل مختلف روند دموکراتیک در این جوامع طی سه قرن اخیر دانسته است. در قرن هیجدهم حقوق مدنی اساسی‌ترین خواست شهروندی در این جوامع بود که به موجب آن شهروند ملی یعنی حقوق برابر شهروندان در برابرقانون، آزادی تشکیل اجتماعات و سایر آزادیهای فردی طرح و برای تحقق آن مبارزه شد.
قرن نوزدهم قرن مبارزه برای تحقق حقوق سیاسی گروه ها و طبقات اجتماعی یا شهر وندی سیاسی بود که درآن مبارزه برای حق رای برابر و نیز مبارزه برای تشکیل و قانونی شدن نهادهای صنفی و سیاسی مدرن جنبه برجسته یافت.
سرانجام قرن بیستم روند تحقق اندیشه های دموکراتیک در قالب تلاش برای احقاق حقوق اجتماعی برابر برای شهروندان یعنی شهروندی اجتماعی جنبه مهم و اساسی پیدا کرد . تلاش برای برخورداری از حقوق مساوی در زمینه آموزش و پرورش،بهداشت و درمان و سایر مزایای اجتماعی به اساسی ترین نیروی محرکه برای فعالیت های عدالت طلبانه تبدیل شد (علی سپهری.1376. ش4)
حال با توجه به روند تاریخی شکل گیری مفهوم حقوق شهروندی باید گفت :شهروند به کسی گفته می‌شود که ضمن آگاهی از حقوق خود واجدتوانایی انتقال، مباحثه و مشارکت باشد و وظایف خویش در قبال حقوق شهروندی را نیز بشناسد و به انجام برساند.
ویژگی های شهروند:
1- شهروندان دارای خوی همکاری و خود گردانی می‌باشند و ضمن حفظ هویت‌های خاص خود عضویتشان در دیگر هویتهای جمعی را نیز حفظ می‌کنند و برای تحقق این هدف با تشکیل انجمن‌های مختلف؛ منافع شخصی و عمومی را پیوند می‌دهند.
2- شهروندان دارای نقش‌های تفکیک شده می‌باشند و از حقوق، امتیازات و مسئولیت‌های این نقش آگاهند و آن را مطالبه می‌نمایند.
3- شهروند در امور عمومی جامعه مشارکت می&zwnj

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تأثیر آموزش پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل