جزوه فلسفه تعلیم و تربیت بخش نخست سند تحول بنیادین آموزش وپرورش
فرمت فایل: pdf
تعداد صفحات :157
فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت در اسناد تحول بنیادین
جزوه فلسفه تعلیم و تربیت بخش نخست سند تحول بنیادین آموزش وپرورش
فرمت فایل: pdf
تعداد صفحات :157
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 48 صفحه
مقدمه
حوزهی معرفتی فلسفه تعلیم و تربیت، فارغ از تعاریف بسیار متنوع و گوناگونی که دربارهی آن وجود دارد (نلر، 1356؛ اسمیت، 1370؛ هیر و پرتلی، 1374؛ بهشتی، 1385)، از دو منظر کلی قابل بررسی است: از منظر اول، این حوزهی معرفتی بهمثابهی قلمروی در طرح دیدگاهها و نظریات فلسفی دربارهی تعلیم و تربیت محسوب میشود که سابقهای به اندازهی تاریخ تفکرات بشری دارد. در اینخصوص، اندیشمندان و فیلسوفان بهطور مستقیم و یا غیر مستقیم دیدگاههایی دربارهی مبانی، اهداف، اصول، روشها، و نظام تعلیم و تربیت ارائه کردهاند. از منظر دوم، این حوزهی معرفتی بهمثابهی رشتهای دانشگاهی طیّ چند دههی اخیر در برخی کشورهای پیشرفتهی سه قارهی اروپا، آمریکا، و اقیانوسیه بهوجود آمده و رشد کرده است (بهشتی، 1385).
با توجه به دو منظری که در اینباره ذکر گردید، در بررسی تحولات این حوزهی معرفتی و تاریخنگاری آن نیز میتوان دو رویکرد عمده در نظر گرفت. رویکرد اول ناظر به بررسی تاریخی اندیشهها و فلسفههای مختلف تعلیم و تربیت بوده که به شیوههای گوناگونی قابل اجراست (نوردنبو[1]، 1979؛ بارو[2]، 1994؛ کمبلیس[3]، 1996). رویکرد دوم نیز ناظر به بررسی تاریخی این حوزهی معرفتی بهعنوان یک رشتهی دانشگاهی میباشد که عمری کمتر از یک قرن داشته است. در رویکرد اخیر توجه به چیستی اندیشههای مطرح شده در این حوزه بسیار محدود است و بهطور عمده سیر تحولات نهادی این رشته و محصولات آن در سطوح مختلف مدّنظر قرار میگیرد (کامینسکای[4]، 1988؛ هیگز[5]، 1998؛ آندر[6]، 2008). کامینسکای (1988) از رویکرد اول با عنوان «گزارشهای برونگرا» و از رویکرد دوم با عنوان «گزارشهای درونگرا» نام برده و به جایگاه و ضرورت هریک اشاره داشته است.
فلسفه تعلیم و تربیت در ایران بهعنوان یک رشتهی دانشگاهی، تاریخی بسیار کوتاه دارد. اگر مبدأ این تاریخ را همانند برخی کشورهای پیشرو در این زمینه، تأسیس انجمن ملَی مربوطه در این حوزهی معرفتی بدانیم، باید اذعان کنیم که کشور ما هنوز در دوران پیش- تاریخی فلسفه تعلیم و تربیت قرار دارد. پیرو تلاشهایی که چند تن از اعضای هیأت علمی دانشگاهها و تعدادی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی این رشته در دو سال اخیر داشتهاند، در سال جاری (1387) انجمن ملَی برای رشتهی فلسفه تعلیم و تربیت در ایران تأسیس شده است. با وجود این، این رشته هنوز از اهمیت، جایگاه، و مسئولیت شایستهای در نظام آموزش و پرورش ایران، خصوصاً آموزش عالی ایران، برخوردار نگردیده است. بخش بزرگی از علل این امر، فارغ از ناآشنایی و نامهربانیِ متولَیان و دستاندرکاران فرهنگی کشورمان با جایگاه دانشهای نظری و بنیادینی چون فلسفه و گرایشهای مختلف آن، میتواند ناشی از ناشناس ماندن عملکردها و کارکردهای بالفعل و تواناییها و امکانات بالقوهی این رشته در نظام آموزشی ایران باشد.
با این حال، تلاشهای بیدریغ پیشکسوتان بزرگی همچون مرحوم دکتر صَدیق (اَعلم)، مرحوم دکتر هوشیار، دکتر شکوهی، دکتر شریعتمداری، و زندهیاد دکتر کاردان در پایهگذاری، تداوم، و تعالی این رشته در ایران بر کسی پوشیده نبوده و ستایش و سپاس زحماتشان با شناخت و ادامهی حرکتشان ممکن میگردد.
از طرفی، تعداد اعضای هیأت علمی و نیز دانشآموختگان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در این رشته به حد معتنابهی رسیده است و هرساله کتابهای مختلفی در این زمینه منتشر شده و مقالات و پژوهشهای بسیاری در نشریات علمی به چاپ میرسد. همچنین، هرچند که تا کنون نقش و اهمیت این رشتهی علمی در ارتقای سطح عملکرد آموزش و پرورش و آموزش عالی ایران چندان قابل توجه قرار نگرفته است، لیکن در سالهای اخیر تلاشهایی در این خصوص در تدوین سند ملی آموزش و پرورش ایران ملاحظه میشود. نکتهی حائز اهمیت در تدوین این سند، مطالعات نظری آن است که با تکیه بر مباحث فلسفی، روانشناختی، جامعهشناختی، و ... انجام گرفته است. در این مقاله به مفاد این مطالعات نظری اشاراتی خواهد شد.
از اینرو، در ضرورت و اهمیت این پژوهش میتوان گفت که اینگونه تحقیقات اطلاعات مفیدی دربارهی پیشکسوتان، اعضای هیأت علمی، دانشآموختگان، دانشجویان، و آثار و محصولات فرهنگی مرتبط در اختیار دستاندرکاران و متصدَیان سیاستگذاری و برنامهریزی نهاد آموزش عالی و دیگر نهادهای فرهنگی آن کشورها قرار میدهد. و البته با وجود چنین اطلاعاتی در کنار دیگر مؤلفههای مورد نیاز است که اصلاحگری و بهسازی این رشته ممکن گردیده و چشمانداز مناسبی برای حرکتهای آیندهی آن در مسیر رشد و توسعه ترسیم میگردد. از طرفی، از آنجا که شناخت تاریخ میتواند راهگشای مناسبی برای وضعیت کنونی و آینده باشد، با نگاهی به سیر تحولات این رشته در کشورمان و بررسی تاریخی سرمایههای فرهنگی و انسانی موجود در این زمینه، و با جمعآوری پیشینه و وضعیت موجود، و همچنین با نگاهی به جایگاه خود در سطح جهانی، میتوان امکان برنامهریزی و آیندهنگری برای رسیدن به وضعیت مطلوب را برای خود فراهم آوریم.
بررسی تاریخ تعلیم و تربیت یا تاریخنگاری تعلیم و تربیت[7] یکی از فعالیتهای پژوهشی عمدهای است که در حوزهی علوم تربیتی به عناوین مختلفی صورت میگیرد. بررسی تاریخ تحولات رشتهی دانشگاهی فلسفه تعلیم و تربیت کشورهای مختلف را نیز بایستی جزو این دسته فعالیتهای پژوهشی محسوب کرد. اینگونه تحقیقات در سطح جهانی از سابقهی قابل توجهی برخوردار است (کامینسکای، 1986؛ کامینسکای، 1988؛ کامینسکای، 1993؛ کمبلیس، 1996؛ هیگز، 1998؛ آندر، 2008).
بهطورکلی، متخصصین تاریخنگاری در رشتهی فلسفه تعلیم و تربیت، تاریخ فلسفه آموزش و پرورش کشورها را جدا از تحولات و جنبشهای روشنفکری، سیاسی و اجتماعی ندانسته و بنابراین، این تاریخ را در چنین زمینههایی مینگارند (کامینسکای، 1993؛ هیگز، 1998؛ آندر، 2008). بهعنوان نمونه، آندر (2008) در بررسی تاریخ این رشته در کشور ترکیه، دو بازهی زمانیِ قبل و بعد از جنگ جهانی دوم را در نظر داشته است. این امر تحت تأثیر وقایع و جریانات روشنفکری و روابط بینالملل آن کشور بوده است. در نمونهای دیگر، هیگز (1998) در مرور فلسفه تعلیم و تربیت در کشور آفریقای جنوبی، سعی میکند تا با توصیف گفتمان فلسفی معاصر جهان (خصوصاً رویکرد پسامدرن) چشمانداز نوینی برای برخورد با چالشهای موجود فرهنگ و آموزش و پرورش در کشور آفریقای جنوبی بیابد. در این خصوص، نویسنده با بررسی تاریخی تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور (مانند دوران آپارتاید) نگاهی به میراث گذشته و جایگاه این رشته در کشور مذکور داشته است.
از سوی دیگر، توجه به سهم افراد، انجمنها، اتحادیهها، و نشریات حرفهای در گسترش و تحول این رشته بسیار اهمیت دارد. به عبارت دیگر، پژوهشگر بایستی در تاریخنگاری این رشته به تأثیر دورههای اجتماعی و تاریخی مختلف و نقش افراد و سازمانهای حرفهای توجه بیشتری نشان داده و با روشی تاریخی به بررسی تحولات این رشته در کشور مذکور بپردازد. بهعنوان نمونه، کامینسکای (1988) در بررسی تاریخ فلسفه آموزش و پرورش استرالازیا[8] از گزارشهای برونگرا در برابر گزارشهای درونگرا یاد کرده و بر اهمیت نوع اول تأکید میکند. او در پژوهش خود، ابتدا به چگونگی پدید آمدن این رشتهی دانشگاهی و افراد مؤثر در پیدایش آن اشاره داشته، سپس به بیان تحولات این رشته در جوامع مذکور با توجه به شرایط سیاسی- اجتماعی آن پرداخته، و آنگاه در ادامه به نقش انجمنها و نشریات و آثار منتشره در این حوزه در توسعهی این رشته اشاره کرده است.