فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

بلوغ اجتماعی از آن جهت که قالب و سازنده‌ی شخصیت انسان برای پذیرفته شدن و مقبول بودن است و مرحله‌ای می‌باشد که با توجه به آن شخصیت و اعتبار فرد ارزش‌گذاری می‌شود دارای اهمیت فراوانی است.
بلوغ اجتماعی و تأثیر عوامل مؤثر بر آن در نوجوانی، با توجه به اهمیت نوجوانی از نظر استقلال‌یابی، هویت‌یابی و خطرپذیری به این علت که می‌تواند چشم‌اندازی را ترسیم کند تا با ارزش بخشیدن و آگاهی دادن نسبت به این عوامل بتوان از خطرات و موانع عدم بلوغ اجتماعی کاست؛ مهم و دارای تأمل و تفکر است.
در این پژوهش سعی شده است برخی از این عوامل تأثیرگذار مورد بررسی قرار بگیرد.
این پژوهش در پنج فصل تنظیم گردیده است که مباحث زیر را مورد بررسی قرار داده است:
فصل اول: کلیات پژوهش، فصل دوم: شرح برخی از مفاهیم مرتبط با بلوغ اجتماعی و نوجوانی، فصل سوم: روش پژوهش، فصل چهارم، جداول و داده‌های آماری و فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری.
مقولات و مباحث مربوط به بلوغ اجتماعی و نوجوانی در این پژوهش را مسلماً نمی‌توان محدود به این مختصر دانست، آنچه در این پژوهش آمده تنها قطره ای است از اقیانوس گرچه هنوز در باب بلوغ اجتماعی و نوجوانی بسیار جای سخن است، با این امید که بی‌فایده نباشد.

بیان مسئله
نوجوانی دورانی حساس، پرتنش و سرشار از فراز و نشیب است؛ گذرگاهی از کودکی به سوی بزرگسالی، مملو از ترس و امید، خوشحالی و غم و پر از تعارض و تناقض می‌باشد. دوره‌ای است که فرد به الگوپذیری از فرهنگ و جامعه می‌پردازد.
پایه‌ها و ریشه‌های بلوغ اجتماعی در نوجوانی کاشته می‌شود و همراه با رشد انسان تکامل می‌یابد. بلوغ اجتماعی مرحله‌ای است که فرد احساس هویت می‌کند و خود را دارای اعتبار و شخصیت می‌داند، می‌تواند با دیگران تعامل سازگار برقرار کند، به استقلال و خودکفایی برسد، وارد داد و ستدهای مالی و دارای شغل شود، هنجارها و ارزش‌های جامعه در او درونی شده باشد و نقش‌های متناسب با این هنجارها و ارزش‌ها را بپذیرد.
در صورتی که تمام عوامل تأثیرگذار بلوغ اجتماعی نظیر: خانواده، اجتماع، آموزش و پرورش فرهنگ، گروه همسالان و... در نوجوانی به طور متعارف و بی‌هیچ خلل و مشکلی برای فرد مهیّا باشد، می‌توان انتظار داشت متقارن با پایان دوره نوجوانی به طور نسبی فرد دارای بلوغ اجتماعی شده باشد.
فرد بالغ سهم خود را در روش و منش زندگی باور و در رفتارهای خود احساس مسئولیت دارد، مفهوم زندگی اجتماعی و نقش اجتماعی را درمی‌یابد و از خودمحوری و «من‌فردی» گذر کرده و «من جمعی» در او شکل می‌گیرد.
فردی که بلوغ یافته باشد از نظر روانشناختی متعادل و سازگار بوده و برای پذیرش و قبول مسئولیت‌ها در جوانی و نیز داشتن شغل آماده خواهد بود.
شخصی که از نظر اجتماعی به بلوغ رسیده باشد توانایی بهتری در حل مسائل خود دارد و انتظار موفقیت‌ در کارهایش بیشتر خواهد بود.
عدم طی شدن موفق بلوغ اجتماعی فرد را دچار احساس سردرگمی، بی‌هویتی، ناسازگاری، نارضایتی از خود، افسردگی و عدم اعتماد به نفس می‌کند.
خانواده عنصری مهم و حیاتی در نوجوانی و بلوغ اجتماعی می‌باشد و می‌تواند پایگاه محکمی برای نوجوان باشد. گروه همسالان نیز به علت همانندسازی‌های نوجوان و اینکه بیشتر وقت وی با همسالان در مدرسه گذرانده می‌شود مهم جلوه می‌کند.
با توجه به اهمیت ویژه‌ای که نوجوانی برای خودکفایی، استقلال و پذیرش مسئولیت در جوانی دارد و با درنظر گرفتن این مطلب که بیشتر مشکلات و معضلات جوانان که به شکل مانع در راه موفقیت آنها ظهور می‌کند ریشه در نوجوانی و بلوغ اجتماعی آنان دارد این موضوع به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شود.
محقق درنظر دارد در حوزه روانشناسی اجتماعی و با استفاده از نظریه یادگیری اجتماعی «بندورا» تأثیر عوامل محیطی بلوغ اجتماعی را در نوجوانان مورد تحقیق و پژوهش قرار دهد.

«اهداف تحقیق»
الف) هدف کلی: بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان دختر منطقه 2 به منظور تقویت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در نوجوانی.

 

ب) اهداف جزیی:
1 ـ بررسی و شناخت عوامل اجتماعی مرتبط با بلوغ اجتماعی.
2 ـ بررسی و شناخت عوامل فرهنگی مرتبط با بلوغ اجتماعی.
3 ـ بررسی و شناخت عوامل روانشناختی مرتبط با بلوغ اجتماعی.

ضرورت و اهمیت تحقیق
با توجه به اینکه ایران کشوری دارای بافت اجتماعی جوان است و اکثریت هرم سنی را جوانان و نوجوانان تشکیل داده‌اند و با عنایت به این مطلب که مشکلات جوانی اغلب ریشه در خوب طی نشدن مسیر نوجوانی دارد اهمیت بلوغ اجتماعی مطرح می‌شود زیرا شکل‌گیری هویت و انسجام شخصیت فرد که از موضوعات اساسی و مهم بلوغ اجتماعی است در نوجوانی آغاز می‌شود.
انتظار می‌رود یک فرد بالغ بعد از اتمام نوجوانی از نظر اجتماعی تا حدودی به استقلال و خودکفایی رسیده باشد که بتواند امور مربوط به خود را سرپرستی و اداره نماید.
بلوغ اجتماعی یک روند و فرآیند است که اگرچه در طول حیات آدمی وجود دارد و با رشد انسان تکامل می‌یابد دارای فراز و فرودهایی است که در نوجوانی اهمیت بسیاری دارد.
نوجوان در این دوران به دنبال تجربه کردن و فراگیری محیط اطرافش است و کمک والدین را خیلی پذیرا نیست می‌خواهد بیاموزد، تجربه کند و احساس کند که می‌تواند، از آنجا که خانواده اولین نهادی است که فردالگوپذیری را در آن آغاز می‌کند رکن مهمی در بلوغ اجتماعی محسوب می‌شود. خانواده در بلوغ اجتماعی و در دوران حساس نوجوانی می‌تواند با درایت، آگاهی صبر و آرامش کوره‌راه‌های این مسیر پرتعارض را هدایت کند و از این طریق عزت‌نفس، تحمل، شهامت رویارویی با مسائل و اعتماد به نفس را در آنها تقویت کند.
عوامل دیگری نظیر گروه همسالان، رسانه‌ها، آموزش و پرورش و....در بلوغ اجتماعی حائز اهمیت است و با توجه کردن به آنها از طریق فرهنگ‌سازی و اشاعه آن می‌توان درگذار از نوجوانی به جوانی و بلوغ اجتماعی مؤثر بود.

فرضیات یا سوالات اساسی:
ـ به نظر می‌رسد بین تحصیلات فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین تحصیلات پدر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین تحصیلات مادر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین شغل پدر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین درآمد خانواده و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین رشته تحصیلی فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین سن فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین گروه همسالان و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین سلامت جسمی فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین نوع مدرسه و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین تعداد افراد خانواده و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین عضویت در گروه‌های اجتماعی و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین ساعات تماشای تلویزیون و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین مطالعه و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین رفتن به سینما و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین استفاده از اینترنت و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین آداب و رسوم و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می رسد بین نوجوانی و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.

 


تعاریف
سن: منظور از سن عمر و سال‌هایی است که از زمان تولد فرد می‌گذرد و با معرف‌هایی نظیر روز، ماه، سال و مانند آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق سال است و از سه طبقه ذیل خارج نمی‌باشد:
1) کمتر از 16 سال 2) از 16 تا 17 سال 3) بیشتر از 17 سال
خانواده: گروهی از افراد است که با پیوندهای خونی، ازدواج و یا فرزندخواندگی با یکدیگر مربوط بوده، یک واحد اقتصادی را تشکیل دهند و بنیادی‌ترین نهاد اجتماعی است و با معرف‌هایی نظیر تعداد اعضای خانواده، نقش اعضای خانواده و نظایر آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق تعداد اعضای خانواده است که از سه طبقه ذیل خارج نمی‌باشد:
1) کمتر از 4 نفر 2) از 4 تا 6 نفر 3) بیشتر از 6 نفر
تحصیلات: منظور آموزش و یادگیری به صورت آکادمیک و مرحله به مرحله می‌باشد و با معرف‌هایی نظیر نوع مدرک، سطح مدرک و نظایر آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق سطح مدرک است و از سه طبقه ذیل خارج نمی‌باشد:
1) کمتر از دیپلم 2) از دیپلم تا لیسانس 3) از لیسانس به بالا
درآمدخانواده: منظور مجموع دارایی‌های مالی خانواده در ماه است که با معرف‌هایی نظیر مقدار درآمد، نوع درآمد، زمان درآمد و نظایر آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق مقدار درآمد می‌باشد که از سه طبقه ذیل خارج نیست:
1) کمتر از 150 هزارتومان 2) از 150 تا 250 هزارتومان
3) بیشتر از 250 هزار تومان
شغل: منظور عمل و کاری است که در ازای انجام آن مزد دریافت می‌شود و با معرف‌هایی نظیر، نوع شغل، ساعت انجام شغل و نظایر آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق نوع شغل است که از سه طبقه ذیل خارج نمی‌باشد.
1) آزاد 2) دولتی 3) سایر

 


فصل دوم:
شرح برخی مفاهیم مرتبط با بلوغ اجتماعی و نوجوانی
مقدمه:
بلوغ اجتماعی مهمترین جنبة رشد آدمی است تا آنجا که برخی از صاحبنظران سیاسی آن را مقدم بر بلوغ سیاسی دانسته اند. انسان رشد یافتة اجتماعی آماده است تا با دنیای اطراف خود و با جامعة انسانی رفتاری متعادل برقرار سازد و بر آموخته های خود بیافزاید، از نظر ذهنی به تجزیه و تحلیل می پردازد و به دنبال کشف حقایق پنهان در مسائل مختلف است.
نوجوانی معبری است که در صورت هدایت صحیح و حمایت آگاهانه
می تواند شرایط بهنجار بلوع اجتماعی را فراهم کند زیرا در نوجوانی است که هویت، استقلال و مسئولیت پذیری رنگ می گیرند و به صورت سؤالات و دغدغه های اساسی ذهنی هوشیار نوجوان را به غلیان می آورند و در صورت یافتن پاسخ مناسب شخصیتش شکل می یابد و می تواند از هویت، استقلال و شخصیتش دفاع کند.
نوجوانان در هیاهوی «من کیستم؟» به دنبال اعتبار بخشیدن به خود می باشند، از والدین فاصله می گیرند، دوستانشان به اندازه خانواده مهم می شوند، به خطر کردن و هیجانات جدید رغبت نشان می دهند، به رویا پردازی دست
می زند، به تجربه کردن آنچه از آن منع می شوند علاقه مندند و همة این مسائل موضوع نوجوانی و بلوغ اجتماعی را در درجة بالایی از اهمیّت قرار می دهند.
فرآیند اجتماعی شدن از آ ن جهت که انتقال دهندة ارزشها و هنجارهای مورد قبول فرهنگ و جامعه به افراد است در جریان بلوغ اجتماعی نقش مهمی دارد. و خانواده نیز به عنوان اولین نهاد اجتماعی در نوجوانی جریان اجتماعی شدن، فرهنگ پذیری و جامعه پذیری جا یگاه مهم و با ارزشی محسوب
می شود ؛ که برخورد مناسب، دقیق و هوشمندانة خانواده را می توان دلیل مهمی برای بهنجاری یا نابهنجاری نوجوانان و حتی جوانان دانست.
با توجه به اهمیت دوران نوجوانی و بلوغ اجتماعی در این فصل سعی شده به شرح برخی از مفاهیم مرتبط با نوجوانی و بلوغ اجتماعی بپردازیم.
1- اجتماعی شدن ( Socialization )
اجتماعی شدن فرآیندی است که فرد از طریق آن قالبها، ارزشها و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را می آموزد. اجتماعی شدن به انسان راه های زندگی کردن در جامعه را می آ موزد، به او شخصیت می دهد و ظرفیت های او را در جهت انجام وظایف فردی به عنوان عضو جامعه توسعه می بخشد. (1)
«ساموئل کینگ» اجتماعی شدن را کیفیتی می داند که بر اثر آن انسان مبدل به عضو فعال جامعه ای می شود که در آن به دنیا آمده است. (2)
در بارة اجتماعی شدن انسان «چارلز هارتون کولی» جامعه شناس امریکایی می گوید که طبیعت انسانی فرد فقط بر اثر ارتباط و تماس دائمی با سایرین بوجود می آید او به «خود اجتماعی» توجه دارد که بر اثر تصور انسان از قضاوت سایرین نسبت به او پدید می آید که خود اجتماعی نتیجه ا حساس خودی و صمیمیت افراد در جامعه است.(3)
به نظر «مید» فرد وقتی اجتماعی شده است که معنا و نحوه به کارگیری هر یک از ارزشها، هنجارها و مدل های فرهنگی شدن او در سطح عمیق تر و کاملتر صورت گرفته و در نتیجه چنین فرآیندی (درونی سازی ارزشها و هنجارهای اجتماعی) احتمال همنوایی او با محیط اجتماعی- فرهنگی که فرد در آ ن زندگی می کند بیشتر خواهد شد.(4)
از طریق یادگیری و درونی کردن فرهنگ انسان موفق می شود برای خویش شخصیت کسب نماید. در حقیقت از طریق تکامل اجتماعی موجود در فرآیند اجتماعی شدن است که شخص می تواند یک موجود انسانی معتبر باشد در نتیجه این فرآیند فرد احساس هویت می کند. یک فرهنگ ممکن است در شرایط واحدی امکان انتخاب عمل را به افراد بدهد که این امر نیز به نوبه خود
می تواند به راه های گوناگون بر فرآیند اجتماعی شدن مؤثر واقع شود.(5)
باید اشاره کنیم که اجتماعی شدن حالت کاملاً نسبی دارد زیرا تابعی از شرایط فرهنگی است و عوامل متعددی در آن دخالت دارد، مثلاً در یک جامعة کم تحرک و ساده، اجتماعی شدن منحصراً توسط خانواده صورت می گیرد و ارزشها و سنن محدودی به فرد منتقل می شود و عوامل تعیین کنندة موقعیت اجتماعی یا فرد، جنس، سن، قدرت بدنی، توارث و نسبت های خانوادگی است.
در اجتماعات پر تحرک و پیشرفته جریان اجتماعی کردن کاملاً پیچیده است و در چارچوب نهادهای اجتماعی و توسط سازمانهای گوناگون صورت می گیرد و خانواده نقش انحصاری ندارد.(6)
فعالیت روانی کودک بیشتر تحت تأثیر روابط اجتماعی اوست کودکی که از ابتدا در پی محبت کردن وجلب محبت دیگران و نزدیک شدن به بزرگسالان است نشان می دهد که اجتماعی شدن به طور ذاتی در او وجود دارد این اجتماعی شدن همزمان با ارتباط فرد با اعضای خانواده، قوم، قبیله، ملت و سایر انسانها در طول عمر او باقی می ماند، تغییر می یابد، رنگ می با زد و رنگ می گیرد و بعضی مواقع محدود می شود و در موارد دیگر گسترش
می یابد. (7)
ما نمی توانیم وابستگی روانی خودمان را به اجتماعی شدن انکار کنیم هیچ انسانی نمی تواند بدون فرآیند اجتماعی شدن زندگی کند.(8)
درجة اجتماعی شدن در فعالیت افراد خود را نشان می دهد حتی می توان از حالات ظاهری فرد مثل طرز نگاه کردن به دیگران، طرز صحبت کردن و... هم به این مسئله پی برد و تا حدودی می توان از رفتارهای فرد از میزان رشد اجتماعی او آگاه شد. (9)
همزمان با تولد نوزاد فرآیند اجتماعی شدن آغاز می شود و همزمان با رشد کودک ارزشها، هنجارها، نوع معاشرت، آداب و رسوم، فرهنگ و ..... را
می آموزد و در جنبه های مختلف زندگی خود اجرا می کند.
از نظر «پارسنز» اجتماعی شدن کودک که توسط خانواده انجام می شود در حقیقت تداوم و استحکام نظام اجتماعی جامعه را که حیاتش وابسته به آن است تضمین می کند. پارسنز خانوادة هسته ای را مؤسسه ای می داند که وظیفه انتقال هنجارها و ارزشها به کودک را به عهده داشته و این ارزشها از طریق نقشهایی که والدین در خانواده و جامعه ایفا می کنند به کودک القا می شود. وی می گوید: «بر حسب تصور برخی از روانشناسان چنانچه فرض کنیم که اساس شخصیت انسانی به طور زیست شناختی، مستقل از درگیری آن با نظام اجتماعی معین می شود دیگر احتیاجی به سازمان و نهاد خانواده برای تولید مثل نمی باشد اما وجود خانواده از آن نظر ضروری است که شخصیت انسانی از آن طریق زاده نمی شود بلکه از طریق فرآیند اجتماعی شدن ساخته می شود خانواده ها منابع مهمی هستند که شخصیت انسانی را از این طریق تولید
می کنند.» (10)
جنبه های اجتماعی شدن شامل موارد متعددی می شود بعضی از موارد آن شامل:
- استقلال و مراقبت شخصی (شامل رفتارهای Self-care ، مراقبت از خود، حل مشکل، قاطعیت ورزی و......)
- قوانین حاکم بر خانه (جلوگیری از آسیب رساندن به خود و دیگران و اشیاء هم از نظر جسمی، روانی و اجتماعی)، مسئولیت پذیری، ا یفای نقشهای خاص و......)
- رفتارهای مبادی آداب (پیشگیری از رفتارهای تجاوز به حقوق دیگران، احترام به اتوریته ها، پذیرش آداب اجتماعی و استفاده از کلمات و جملات مؤدبانه رایج در فرهنگ و جامعه).
- رفتارهای اجتماعی مناسب (کنترل خشم نسبت به دیگران و اشیاء، مردود دانستن هرگونه خودخواهی و عدم موفقیت، مردم آمیزی، دوست یابی، قرار گرفتن در گروه های هم سن و سال و پیوستن به انجمن ها و گروه های مختلف، جامعه پذیری و ......). (11)
در اجتماعی شدن نوجوان متناسب با جنسیت نوجوان و نوع روشهای تربیتی والدین تفاوتهایی وجود دارد.
«پیاژه» دریافت که دختران و پسران نوجوان تحمل یکسانی در پذیرش قوانین ندارند. دختران تحمل بیشتری در برابر نگرشهایشان در مورد قوانین دارند و رضایت بیشتری در مواردی که استثناء وجود دارد، دارند و با ابداعات و نوآوری ها راحت تر سازگار می شوند در حالیکه پسران بیشتر مجذوب شرح منطقی و جزئیات قوانین می شوند. زنان بیشتر از مردان احتمال دارد که در توقعات و انتظارات شغلی شان محدود شوند و بیشتر به مشاوره تمایل دارند که بدین ترتیب اصولاً نقشهای جنسی آینده آنها به طور سنتی رشد
می کند. (12)
در مورد سبک تربیتی نیز والدین، نوجوانان پسر خود را بیشتر تحت کنترل انتقاد و تنبیه قرار می دهند، پسران بیشتر تنبیه بدنی می شوند ولی دختران بیشتر تنبیه کلامی می شوند، البته سوگیریها و ارزشهای والدین در اتخاذ سبکهای تربیتی مؤثر است. پدران رفتارهای ابزاری از قبیل استقلال در پذیرش مسئولیت های شخصی و همنوایی با استانداردهای خارجی، قاطعیت ورزی و حل مشکل، کنترل ابزار عواطف و مراقبت از خود، کفایت شخصی، ابتکار و رقابت مخصوصاً در پسرانشان تأکید دارند ولی مادران بیشتر بر رفتارهای مقبول جامعه، روابط بین فردی و فداکاری به خصوص در دخترانشان تأکید می کنند. از طرفی طبق تحقیقات، هر والدین بر فرزند هم جنس خود تأثیر گذاری بیشتر و در تربیت آن نقش مهمتری دارد.(13)
2- مفهوم و نشانه های رشد و بلوغ اجتماعی (Social development)
رشد آدمی دارای جنبه های متفاوتی چون رشد جسمی یا بدنی، رشد ذهنی که شامل: رشدعاطفی، اخلاقی، شناختی و اجتماعی است می باشد. تشخیص رشد اجتماعی به مراتب از رشد ذهنی هم دشوارتر است.(14)
کودکان همزمان با رشدعاطفی از نظر اجتماعی نیز رشد می کنند، وقتی کودکان بزرگ می شوند به سمت عدم وابستگی حرکت می کنند آنان عقایدشان را در مورد خود یا دیگران در بازی ها و برقراری ارتباطات به آزمایش
می گذارند. به نظر می رسد که حرکت به سوی عدم وابستگی در فرآیند بلوغ و بزرگ شدن نهادینه می شود بلوغ اجتماعی به یادگیری محدودیت ها بستگی دارد گام های کودک به سوی استقلال اغلب با خطرات و تجارب جدید به مبارزه طلبیده می شود.(15)
شاید بتوان گفت رشد اجتماعی مهمترین جنبه رشد هر شخص است آدمی هر چقدر که بیشتر می آموزد و بیشتر تجربه می اندوزد بیشتر به این واقعیت پی می برد که از راه مبادله عواطف و احترام با دیگران است که رضایتش بدست می آید و روز به روز بیشتر تعیین می کند که احساس مفید بودن و خوشبختی به اندازه رشد اجتماعی او بستگی دارد. برای بیشتر مردم رشداجتماعی کم کم در طول زندگی طبیعی و در برخوردهای باتجربه ها حاصل می گردد و همان کیفیتی است که در اصطلاح «کمال یا پختگی» نامیده می شود. (16)
از نظر اجتماعی به کسی رشدیافته می گویند که کاملاً به شکوفایی رسیده باشد یعنی به سطحی از مهارت ها در روابط اجتماعی دست یافته باشد که بتواند به راحتی با مردم سازگاری داشته باشد و با آنها زندگی کند. (17)
در رشد اجتماعی فرد رشد و نمو لازم برای برقراری روابط اجتماعی را بدست آورده و یاد می گیرد که با معیارهای گروه، خلقیات و سنتها همنوایی کند و بتواند با جامعه اش ارتباط و تعاون داشته باشد. (18)
نتیجه رشد اجتماعی نیز افزایش ظرفیت و قابلیتهای افراد برای تعامل مؤثر بین فردی در سطح جامعه با وسعت و سرعت بیشتر می باشد.
همچنین از نظر ذهنی نیز با هرگونه تعاملی بر دانش و اندوخته های افراد افزوده می شود.(19)
« وایتزمن » نشانه های یک انسان رشدیافتة اجتماعی را چنین بیان می کند:
1- استقلال: یعنی توانایی انجام کارها بدون کمک گرفتن از دیگران.
2- پذیرش مسئولیت: سرباز نزدن از انجام کارها، مبارزه با مشکلات و درگیر شدن با آنها.
3- روابط و سازگاری با دیگران: احساس وحدت اجتماعی و برقراری روابط با دیگران و همکاری با آنها.
4- آینده نگری: داشتن ذهنی توانا در پیش بینی و برنامه ریزی امور زندگی.
5- میانه روی: متعادل نگه داشتن لذت ها، کامیابی ها و حتی کارها و عدم افراط و تفریط در کارها.
6- امیدواری و خوش بینی: داشتن روحیه ای قوی در موضع گیری مسائل اساسی زندگی و حرکت به سوی نیک ورزی بشری.
7- شوخی و بذله گویی: داشتن روحیه با نشاط در موقعیت های نامطلوب زندگی، درک خنده دیگران و جدی نگرفتن آنها.(20)
موفقیت در رشد اجتماعی بیشتر از هر چیزی به کوشش و خواست هر فرد بستگی دارد اما عواملی وجود دارد که حتماً در آن تأثیر دارد: پدر و مادر، خانواده ، معلمان، دوستان، قهرمانان که به جهتی مورد ستایش هستند،
می تواند الگوی زندگی هر کسی را تشکیل دهد، همین طور کتابها، مجلات و
فیلم هایی که می بیند از جمله عواملی است که بر رشد اجتماعی افراد تأثیر
می گذارد.(21)
* انتظار می رود همزمان با طی شدن مراحل رشد جنسی و جسمی، انسان از نظر اجتماعی نیز رشد یافته شود، و این مرحله ای است که در ابتدا با شناختن مفهوم خوب و بد شروع می شود و به استقلال و خودکفایی، آینده نگری، شخصیت، هویت و ..... ختم می گردد.

 

1-3- مفهوم نوجوانی (youth)
نوجوانی یک دورة انتقالی از وابستگی کودکی به استقلال و مسئولیت پذیری جوانی و بزرگسالی است. در این دوره نوجوان با دو مسأله اساسی درگیر است: بازنگری و بازسازی ارتباط با والدین و بزرگسالان و جامعه و بازشناسی و بازسازی خود به عنوان یک فرد مستقل. رفتار فرد در این دوره گاه کودکانه و گاه همانند بزرگسال است در طول این دوره معمولاً تعارضی بین این دو نقش در فرد مشاهده می شود. معیار اصلی قضاوت مردم در بارة بلوغ بیشتر همان تحولات جسمی و جنسی فرد است.
عمده ترین تغییر در این دوره رشد ظرفیت جدید، یعنی رشد جنسی و امکان تولید مثل زیستی است. با این همه دورة نوجوانی را نمی توان تنها با تحولات جسمی و جنسی تعریف کرد.(22)
«میلر نیوتون»، در کتاب نوجوانی، نوجوانی را این گونه تعریف می کند: «نوجوانی دوره فرآیندهای رشدی انتقال از کودکی به بزرگسالی است این فرآیند جنبه های گوناگونی دارد: اول رشد و نمو سازمان عصبی مغز که نمود آن در تحول فرآیندهای شناختی، عاطفی و رفتارها مشاهده می شود، دوم رشد فیزیکی که شامل رشد اندازه های بدنی و تغییر در نیم رخ جسمی است، سوم رشد نظام جنسی یا تولید مثل شامل جسمی و رفتاری، چهارم رشد احساس «خود» به عنوان یک بزرگسال یا یک انسان مستقل و خود راهبر، پنجم کسب موقعیت بزرگسالی در گروه اجتماعی یا فرهنگ، ششم رشد کنترل رفتاری خود در تعامل با جامعه». (23)
نوجوانان در برخورد با والدین و جامعه برخوردی ناپایدار و غیرقابل پیش بینی دارند.
با وجود اینکه نوجوانان نقش عمده ای در خانواده و جامعه ایفا می کنند، این دوران بسیار کمتر از سایر مراحل زندگی مورد مطالعه قرار گرفته است.(24)
نوجوانی رهایی از وابستگی های کودکانه به والدین و بزرگسالان و دست یابی به استقلال و خودکفایی در عرصه های گوناگون زندگی است. این استقلال شامل تأمین اقتصادی و کسب دانش و مهارتهای کافی برای پاسخگویی به الزامات بزرگسال بودن در جامعه است. رشد فرد در این دوره باعث می شود که بتواند وارد دادوستدهای اجتماعی با بزرگسالان بشود و امکان رابطة صمیمانه جنسی با جنس مخالف را نیز بدست آورد. این دوره با توانایی شیوه های رضایت بخش عمل در برخورد با گروه های مختلف ( از خانواده تا کل جامعه) همراه است. (25)
رشد دورة نوجوانی تا حدی مستقیماً نتیجة بلوغ جسمی و جنسی و تا حدی دیگر ناشی از انتظارات و رفتار خانواده، جامعه و فرهنگ است اگر چه بلوغ جسمی و جنسی محرک فرآیند انتقال به بزرگسالی است، اما ساختار اجتماعی و فرهنگی است که واسطة این انتقال است. بلوغ اساساً در مغز رخ می دهد و مغز به عنوان عضو جهت دهندة رشد و رفتار انسان است. مغز به غیر از هدایت رشد و نمو بدن و نظام باز تولید، فرماندهی رفتار کودک برای جدایی از وابستگی و حرکت به سوی استقلال را بر عهده دارد اما بدون تردید عملکرد مغز متأثر از عواملی مانند جریانهای هورمونی، سازمان روانی فرد و
زمینه های اجتماعی- فرهنگی است.
مفهوم نوجوانی تا اوایل قرن بیستم با مفهوم علمی جدید امری ناشناخته بود. اولین نوشتة تحقیقاتی در مورد رشد نوجوانی در سال 1904 توسط «استانلی هال» منتشر شد، او که شدیداً تحت تأثیر نظریات «داروین» قرار داشت با استفاده از همان الگو نظریه ای در مورد رشد روانی در بلوغ ا رائه کرد.(26)
به نظر «هال»: «نوجوانی تولدی تازه است زیرا صفات عالیتر و کاملتر انسان در آن متولد می شود. کیفیتهای جسمی و روحی که در این دوره ظاهر
می شود بسیار تاره تر است. کودک از گذشته دوری می آید و به آن باز
می گردد؛ نوجوان ویژگی نوشدن دارد و آخرین دستاوردهای نژاد او در وی برجسته می شود رشد فرد کمتر جنبه تدریجی دارد، بلکه بیشتر حالت افت و خیز دارد و حاکی از برخی طوفانها و فشارهای دوران کهن است که در آن لنگرگاه های قدیمی درهم می شکست و جایگاههایی در سطح بالاتر فراهم
می شد. (27)
«ارنست جونر» که پیرو نظریات فروید بود نوجوانی را نوعی بازپیدایی مجدد دوران بلوغ اولیه قلمداد کرد.(28)
اهمیت دوران نوجوانی از سویی به علت رشد همه جانبه قوای جسمانی است که در مدت کمی به رسیدگی جنسی منتهی می شود و از سوی دیگر به علت بسط و گسترش استعدادهای روانی است که به شخصیتی کامل و اجتماعی می رسد. در این سال ها همان طور که «ماندونس» روانشناس فرانسوی آن را به خوبی نشان داده است همه چیز در تغییر و دگرگونی است. رشد جسم که قبل از مرحلة سوم کودکی به طرز محسوسی به کندی گرائیده بود در اوایل این دوران به سرعت افزایش می یابد. هوش نظری در نیمه دوم این دوران به مرحله کمال خود می رسد و به نوجوان امکان درک قوانین منطقی و ارزشهای هنری، اخلاقی، دینی و اجتماعی را می دهد. (29)
از دیدگاه جامعه شناختی بعد از رشد جسمی، نوعی کندی رشد اجتماعی در دوران نوجوانی وجود دارد از این دیدگاه شخص باید پیش بینی کند همچنان که جامعه پیچیده تر می شود این کندی و عقب ماندگی بیشتر می شود و نوجوان از نظر ساختمانی تا مرحله بزرگسالی اقتدار می یابد و بویژه موقعیت نوجوان از نظر جامعه شناختی توسط چهار نیرو تعیین می شود: «کاریابی حرفه ای، پذیرش موقعیت و وضعیت خود، تشکیلات با نفوذ و اکتساب فرهنگی». (30)

 

2-3- مراحل نوجوانی
در خصوص طول دورة نوجوانی اتفاق نظر کاملی بین روانشناسان وجود ندارد. آنان طول این دوره را از چهار تا سیزده سال دانسته اند؛ اما در آثار جدیدتر روانشناسی معمولاً سنین 11 الی 13 تا 18 الی 20 سالگی را دوره نوجوانی به حساب آورده اند. واقعیت این است که آغاز و پایان و طول این دوره در دختران و پسران، جوامع مختلف و بین طبقات گوناگون اجتماعی نیز همانند یکدیگر نیست. اکنون در اکثر جوامع و بویژه در میان افراد شهرنشین، دورة تحصیلی نوجوانان طولانی تر شده است، دستیابی به استقلال ا قتصادی دیرتر حاصل می شود و جدایی از والدین و تشکیل زندگی مستقل با تأخیر قابل توجهی همراه است. رسیدن به استقلال در 18 تا 20 سالگی و در موارد نسبتاً زیادی در 20 تا 25 سالگی امکان پذیر می شود. (31)
دورة نوجوانی از 12 سالگی که متوسط سن بروز بلوغ جنسی و جسمی دختران و پسران است تا 20 سالگی سن متوسط دستیابی به استقلال و خودکفایی و شکل گیری هویت «خود» است در نظر گرفته می شود این دوره به سه مرحله تقسیم می شود:
1- مرحلة اول شروع یا مرحلة فاصله گرفتن نوجوان از وضعیت پیشین (12-14 سالگی): بروز رشد جسمی و اولین نشانه های بلوغ نوعی تمایل طبیعی برای فاصله گرفتن کودک از بزرگسالان، بخصوص والدین را به همراه
می آورد این تمایل می تواند در بستن در حمام یا اتاق خواب توسط کودک یا در محرمانه جلوه دادن تغییرات بدن مشاهده شود. این رفتارهای محرمانه و اختصاصی، نقش روانی- اجتماعی مهمی در پایان دادن به وابستگی های کودکانه قبلی به والدین و سایر بزرگسالان ایفا می کند، بدون این فاصلة روانی و اجتماعی کودک قادر نخواهد شد تا گامهای آزمایشی اولیه را برای استقلال و رسیدن به بزرگسالی بردارد. کودکان محروم از عواطف گرم و دوستانه خانوادگی، کودکان خانواده های آشفته، کودکان خانواده های مستبد و کودکان مبتلا به محرومیتهای فرهنگی و اجتماعی ممکن است این فاصله گیری طبیعی را تا اندازه ای گسترش دهند که مقدمه ناسازگاری ها و دشواری های شدید بعدی آنان شود، اما در کودکان عادی این فاصله تا آنجا گسترش می یابد که به کشف هویت و جنسیت و سایر جوانب رشد «خود» در آنان منتهی شود.(32)
2- مرحلة دوم: مرحلة جدایی برای تدارک استقلال (15-17 سالگی): این مرحله که هسته اصلی نوجوانی و مشکلات آن است با رشد بدنی و جنسی همراه است و سطح عالیتری از ادراک «خود» را تجلی می دهد. این دوره معمولاً یک جدایی روحی، فکری، ارزشی و رفتاری بین نوجوان با والدین و بزرگسالان است و زمینه های ذهنی استقلال را برای او فراهم می آورد. در همین مرحله انسجام جنبه های مختلف بدنی و جنسی و تصور از خویش به صورت هدایت واحد شکل می گیرد و پاسخگویی به سؤال اساسی «من کیستم؟» بتدریج در ذهن نوجوان تحقق می یابد. نوجوانان متعلق به خانواده های از هم پاشیده و محیط های اجتماعی- فرهنگی ناسالم به دلیل فقدان شرایط مناسب برای
شکل گیری هویت و شخصیت مطلوب دچار نابهنجاری ها و انحرافها می شوند و در خطر ورود به بزهکاریهای نوجوانی و یا سایر اختلالهای گوناگون شخصیتی قرار می گیرند. در این مرحله علاوه بر مسأله رشد شخصیتی و اخلاقی یک نیاز اساسی دیگر، یعنی کسب دانش و مهارتهای لازم برای اشتغال یا برای ادامه تحصیل به عنوان یک نیاز مهم در تعلیم و تربیت نوجوانان مطرح می شود. رشد هماهنگ نوجوانان در تمام زمینه ها و شکل گیری هویت منسجم و مستقل، ضرورتی انکارناپذیر در تعلیم و تربیت این مرحله است.(33)
3- مرحلة سوم مرحله نهایی یا مرحلة ورود مجدد در مناسبات اجتماعی به صورت بزرگسال (18 تا 20): هرگاه رشد نوجوان در مراحل پیشین به گونه ای نسبتاً بهنجار صورت گرفته باشد در این مرحلة آخر نوجوانی بتدریج به صورت یک فرد مستقل و خودکفا در مناسبات خانوادگی، آموزشی، شغلی، اجتماعی و فرهنگی ایفای نقش می کند و در چنین صورتی می توان امیداوار بود که مراحل رشد و پرورش او به درستی انجام شده و او آماده است تا زندگی جوانی و بزرگسالی را با موفقیت آغاز کند و ثمرات رشد و پرورش بیست ساله را در تداوم زندگی خویش آشکار نماید. در این مرحله بیشتر دختران در جا معه ما ازدواج می کنند و بیشتر پسران با گذشت دوران خدمت سربازی نقش اجتماعی خود را به عهده می گیرند؛ برخی نیز به کار و تولید و خدمات گوناگون روی می آورند یا تحصیلات خود را در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ادامه می دهند.
برای افرادی که روی هم رفته از رشد طبیعی برخوردار بوده اند این آخرین مرحله نوجوانی و سالهای جوانی، که حدوداً ده سال طول خواهد کشید، سالهای بسیار خجسته و پرشور و شوق خواهد بود؛ اما نوجوانانی که ورود مجدد آنان به مناسبات اجتماعی به دلیل عدم انسجام هویت و کم توانائیهای خود آنان یا به سبب محدودیتها و نارسائیهای بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی با شکست مواجه می شود، گرفتار ابهام و اغتشاش روحی و سرگردانی دوره جوانی خواهند شد.(34)
لیویز (Lewis) در مطالعه ای که در مورد نوجوانی و رشد اجتماعی نوجوان انجام داد نوجوانی را به سه دوره تقسیم کرد و برای نوجوان در هرکدام از این دوره ها ویژگی های خاصی را مطرح نمود. او دریافت که خود سازماندهی و رشد اجتماعی در هرکدام از این دوره ها کاملاً با یکدیگر متفاوت می باشد. او چنین بیان کرد که دورة اول نوجوانی که از 13 تا 15 سالگی
می باشد مصادف است با آشفتگی نقشها، پسرفت طبیعی و یک وابستگی شدید دوجانبه، طغیان مجدد اختگی، پدیدار شدن مجدد عقدة ادیپ و ضعف نسبی ایگو. مرحلة میانی نوجوانی که از 15 تا 18 سالگی می باشد همراه با خود شیفتگی فزاینده، نوساناتی در عاشق شدن و همچنین در غم و ماتم و پدیداری وضوح نسبی در نقش های تعیین شده برای نوجوان می باشد.
مرحلة نهایی نوجوانی شامل پدیدار شدن، همخوانی ایگو، تعارضات ساختار یافتگی شخصیت، ایجاد انتخاب های جنسی نوجوانی، از بین رفتن خود بزرگ پنداری برای دستیابی به اهداف محدود و در نهایت نیاز به یافتن جایگاه خود در جهان می گردد، این دوره از 18 تا 20 سالگی می باشد.(35)
نوجوان در دورة دوم زندگی قادر است به تنهایی زندگی خود را اداره کند، قدرت بدنی او افزایش می یابد و مفهوم و درک وی نیز فزونی می یابد و تحولات شناختی گسترده ای در او رخ می دهد. در این مرحله کودکان موجودات اجتماعی می شوند و بلوغ شروع می شود. در زمان بلوغ کودک دستخوش تولد دوباره ای می شود. همچنین «روسو» معتقد است که نوجوانی معادل با شروع زندگی اجتماعی واقعی است و نقش محیط در رشد اجتماعی نوجوان سازنده است.(36)
شرکت در گروه اجتماعی اساس حرمت خود و ا عتماد به نفس اغلب نوجوانان را تشکیل می دهد؛ افزون بر این روابط دوستانه با گروه همگنان نقش کلیدی مهم دیگری نیز در جنبه ای از تحول اجتماعی در طی نوجوانی ایفا
می کند که آن هم جستجوی هویت شخصی است.(37)
* در واقع نوجوانی و بلوغ اجتماعی در تبادل با یکدیگر می باشد و برهم تأثیر متقابل دارند.

 


3-3- خصایص و ویژگی های نوجوانی
1- خصایص جسمانی یا حرکتی: آهنگ رشد جسمی در نوجوانی سریعتر می شود، علائم جسمی و روانی جنسی ظاهر می شود، رشد قد به نهایت خود می رسد و وزن افزایش می یابد و رشد حرکتی تا حدی کند می شود.(38)
2- خصایص عاطفی: نوجوانی دوره حساسیت است. سرگردانی عاطفی، دگرگونی و تغییرپذیری و تناقض هیجانات، تنوع خویی و تفکرات رویایی و خیال پردازی، پدیداری عواطف انتزاعی مثل فداکاری و دفاع از ستمدیدگان، حالات ناامیدی، اندوه و ناراحتی های روانی، تکوین عواطف شخصی، مستقل ساختن خود از والدین، دوستی با همسالان و همجنسان، توجه زیاد به جلب مقبولیت همسالان و بالاخره بوالهوس و دم دمی مزاج بودن از خصایص عاطفی نوجوانی است. (39)
3- خصوصیات ذهنی یا عقلی نوجوان: رشد ذهنی و قدرت یادگیری در دورة نوجوانی پیشرفتی شگرف دارد و «موریس دویس» این دوره را گسترش سریع افق فکری نام نهاده است. مهمترین نشانه های رشد ذهنی عبارتند از: قدرت استقلال، خیال بافی و رشد تفکر صوری یا انتزاعی. (40)
رشد تفکر انتزاعی علاوه بر واقعیت ها، فرضیه و امکان ها را نیز شامل
می شود. توانایی های تازه نوجوان در مفهوم سازی و استدلال انتزاعی در بارة احتمالات فرضی حائز اهمیت زیادی ا ست؛ زیرا بدون داشتن تفکر انتزاعی در سطح بالایی توانایی تفکر در بارة مسایلی که با اشیاء واقعی جهان ارتباط ندارند یادگیری موضوع هایی چون ریاضی و کاربرد استعاره در شعر غیرممکن است. تغییرات شناختی در کمک به نوجوان برای کنار آمدن با تقاضاهای پیچیده شغلی و تربیتی نقش مهمی دارد و بسیاری از جنبه های رشد نوجوانی نظیر تغییر در ماهیت روابط بین والدین و فرزندان، بروز خصوصیت شخصیتی، برنامه ریزی آیندة تحصیلی و هدف های شغلی، توجه به مسائل سیاسی، اجتماعی و ارزشهای فرهنگی و حتی ایجاد حس هویت شخصی، همگی به شدت تحت تأثیر پیشرفتهایی شناختی قرار دارند. از طرف دیگر آگاهی نوجوان از تفاوت بین وضع موجود و وضع ممکن به سرکش شدن او کمک
می کند و با تصور دنیایی بهتر از آنچه هست و خلق آرمان شهرهای خیالی درمی یابد که غالباً آنچه موجود است چیزی کم دارد بنابراین نسبت به ارزشهای پیشین و موجود زبان به اعتراض می گشاید و با اندیشه ها و تخیلات بلند پروازانه به استقبال ماجراجویی ها می رود. انتقاد سرسختانه نوجوانان از نظام های سیاسی، اجتماعی، مذهبی و اشتغال ذهنی آنان به ساختن نظام های جانشین که اغلب هم از مرحله حرف تجاوز نمی کند تا حدودی طبیعی و متناسب با رشد شناختی آنها است. با توجه به ویژگی های دوران نوجوانی والدین در برخورد با آنها باید بسیار سنجیده عمل کنند.(41)

 

4-3- خصایص اجتماعی دورة نوجوانی
خصایص اجتماعی دورة نوجوانی عبارتند از:
1- گرایش به انس و الفت با دیگران.
2- کاسته شدن تسلط خانواده بر نوجوان و تلاش نوجوان برای تثبیت و موقعیت خود و جلب ا عتراف اطرافیان و پذیرش این واقعیت.
3- بینش اجتماعی در مرحلة نوجوانی که موجب درک روابط موجود بین خود و دیگران می شود و منجر به دریافت بصیرتی خاص در آثار و اعمال متقابل رابطه نوجوان و مردم می گردد.
4- سرکشی و تمرد علیه فشار موجود در خانواده که ناشی از احساس فردیت و استقلال طلبی او است.
5- احساس تمسخر نسبت به محیط واقعی زندگی که ناشی از آرمان گرایی نوجوانان می باشد.
6- رقابت با دوستان و همسالان در صحنه های زندگی که ناشی از احساس اثبات موقعیت اجتماعی و خودنمایی نوجوان است.
7- پایبندی نوجوان به عقاید و افکار خود در مقابل معیارهای والدین و فرهنگ و محیط زندگی.
8- آمادگی برای ایفای نقش زن و مرد.
9- تقلید و تبعیت از نمونه ها و سرمشق های زندگی به جای تبعیت از قواعد و مقررات اخلاقی، مثل تقلید از فوتبالیستها.
10- کاهش وابستگی نوجوان و رشد روحیه استقلال طلبی در نوجوان و ایجاد زندگی مستقل. (42)
* ویژگی های نوجوانی در صورت آنکه در جهت درست قرار گیرند می توانند شرایطی مؤثر و مفید در راه بلوغ اجتماعی باشند زیرا استقلال طلبی، هویت خواهی و آمادگی های لازم برای ایفای شغل در وی شکل می گیرد و نوجوان را در مسیر جوانی همراه با موفقیت های بیشتر قرار می دهد.

 

5-3- روابط نوجوان و خانواده
خانواده مهمترین پایگاه در رشد عواطف نوجوانان به حساب می آید. وضعیت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، میزان تحصیلات والدین، آداب و رسوم، تعداد اعضای خانواده، آرزوها و ایده آلهای والدین از جمله عوامل مؤثر در رشد عواطف نوجوان محسوب می شود. (43)
یکی از وظایف اصلی خانواده در دوره نوجوانی رشد و پیشرفت در جهت خودمختاری و استقلال مربوط می شود. خودمختاری جنبه های متعددی دارد که به آنها عنوان خودگردانی(Self sufficiency) داده شده است.
این جنبه ها از یک سو خود- رهبری، توانایی رسیدگی به کارهای خود بدون کمک والدین و پذیرش مسئولیت های اضافی و روز افزون را شامل
می شود.
جوانان در این دوره این باور را در خود شکل می دهند که دوستان
می توانند به همان اندازه نزدیک با شند که افراد خانواده هستند. با شکل گیری این باور در راه استقلال عاطفی از خانواده گامهایی برمی دارند و کم کم به استقلال نسبی در این مورد می رسند گاهی امکان دارد که جوان مجبور به کشمکش و مبارزه برای استقلال خود شود اینجاست که مسألة طغیان و شورش نسبت به اقتدار والدین مطرح می شود.
اما در زمینه استقلال در باورها و نگرش ها قضیه فرق می کند. اغلب تحقیقات انجام شده در این زمینه حاکی از آنند که جوانان تا پایان دورة دبیرستان نگرش ها و باورهایی شبیه افراد خانوادة خود دارند. علت این شباهت روشن است. والدین در خانواده همواره مهمترین سرمشق و الگوهای فرزندان خود هستند و بیشتر رفتارهای کودکان تقلیدی از رفتار والدین است بویژه آنکه والدین با نشان دادن الگوهای رفتاری مشابه رفتار خود بوسیلة کودکان آنها را مورد تشویق و تقویت قرار می دهند اما استقلال نگرشی و اعتقادی خودمختاری در باورها پس از ورود جوان به دوره های تحصیلات عالی دانشگاهی رخ می دهد. (44)
آنچه در این مورد حائز اهمیت است آگاه بودن والدین نسبت به
کوشش های این دوره برای کسب استقلال در جوانان است. این آگاهی
می تواند از این جهت مفید و سازنده باشد که والدین به آنان امکان گذر بدون گرفتاری و ناراحتی از این مرحله را بدهند زیرا فشارهای والدین در این مرحله به علت حساسیت این دوره سبب گرفتاری های متقابل برای والدین و فرزندان بالغ آنها می شود همچنین برخی ناسازگاریها و رفتارهای ضد اجتماعی و بزهکاری نوجوانان و عدم پذیرش منابع قدرت از جانب آنها حاصل همین فشارهای خانوادگی بر جوانان و عدم درک حساسیت موقعیت آنهاست. (45)
در حقیقت نوجوانی ممکن است از برخی از جهات برای والدین دورانی دشوارتر باشد تا برای نوجوانان آنها. به طور کلی والدینی که دارای برخی علائق قوی بیرون از خانواده هستند و آنها که درک مثبتی از عزت نفس دارند نسبت به دیگران با تغییرات نوجوانی بهتر مواجه می شوند. (46)
* از آنجا که خانواده اولین محیطی است که هر فرد الگوپذیری را در آن آغاز می کند رکن مهمی در بلوغ اجتماعی محسوب می شود. خانواده در دوران حساس نوجوانی می توند با درایت و آگاهی کوره راه های این مسیر پرتعارض را هدایت کند و با صبر و آرامش به نوجوان عزت نفس، صبر و تحمل، شهامت رویارویی با مسائل، استقلال و..... که در شخص بلوغ یافتة اجتماعی دیده
می شود هدیه کند.

 

6-3- طبقه اقتصادی- اجتماعی خانواده و رشد اجتماعی
یکی از مهمترین و پیچیده ترین بخش شبکه ارتباط اجتماعی ارتباطات بین والدین و فرزندان می باشد که این ارتباط خود زمینه ای برای ایجاد و بسط یک شبکه ارتباطی بزرگتر در رابطه با جامعه و نحوه سازگاری فرزندان با جامعه می گردد. (47)
در چارچوب هر طبقه یا قشر اجتماعی، هر ملاکی که تعریف شوند و صرف نظر از نگرشی که نسبت به تبیین علمی یا کارکردی آنها داشته باشیم خرده فرهنگی خاص ، سبک زندگی، نوع خاصی از امکانات و برخورداری های مادی و معنوی، گونه خاصی از اعتقادات مذهبی، آداب معاشرت، جهان بینی فلسفی و مذهبی، نوعی اخلاق عملی ویژه و.... وجود خواهد داشت. (48)
اختلاف نوع خانواده، نگرش و رفتار والدین در تربیت و اجتماعی کردن فرزندان و نیز چگونگی سلوک اعضای خانواده با یکدیگر و به ویژه نوع سازمانی که کنشهای اعضای خانواده به خود می گیرد خواه مستقیماً معلول موقعیت طبقاتی آنها باشد یا بیشتر به صورت متغیرهای همبسته با شرایط
خانواده در نظام قشربندی اجتماعی فرض شوند حقیقتی است که تاکنون به صور مختلف مورد توجه محققین مسائل خانواده بوده است.
در جوامع صنعتی کنونی خصوصیات ویژه شغلی افراد اساس مرتبة اجتماعی را تشکیل می دهد شغل افراد از این جهت که نمایانگر سایر تفاوتهای اجتماعی آنان از قبیل سطح درآمد و شیوه زندگی می باشد حائز اهمیت فراوانی است در غالب تحقیقات اجتماعی شغل را مبنایی برای سنجش تمایزات و تفاوتهایی اجتماعی قرار می دهند. (49)
«نیوسانز» (New sons) در تحقیقاتی که اخیراً با روش نمونه گیری از 700 کودک دوساله که تمامی آنها از طبقات مختلف انتخاب شده بودند انجام داد به این نتیجه رسید که یکی از تفاوتهای اساسی این کودکان زائیده شیوه اعمال کنترل مادران آنها می باشد؛ به عنوان مثال مادرانی که به طبقة مت

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان

دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کاهش حوادث شغلی در شرکت برق

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کاهش حوادث شغلی در شرکت برق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی عوامل مؤثر بر کاهش حوادث شغلی
در شرکت برق منطقه‌ای‌خوزستان
و شرکت های وابسته
این پژوهش در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته برنامه‌ریزی و اجرا گردید. نیروی انسانی شاغل در شرکت فوق حدود 6000 نفر بود که از این تعداد حدود 2000 نفر دارای تحصیلات دیپلم، فوق‌دیپلم و لیسانس و بالاتر بودند که بعنوان جمعیت هدف انتخاب گردیدند. در ادامه با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای تعداد 200 نفر بعنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار سنجش پژوهش که پرسشنامه سنجش عوامل حادثه‌زا بود پس از اصلاحات لازم تکثیر، توزیع و جمع‌آوری و به نرم‌افزارSpss تغذیه گردید. تجزیه و تحلیل‌های آماری که در سطح معنی‌داری
05/0 = α انجام گردید شامل نتایج ذیل بود:
1- مهمترین عاملی که در رتبه اول اهمیت و تأثیرگذار بر وقوع حوادث شغلی تعیین گردید، فرآیندهای مدیریتی و سازمانی بود که از طریق اثبات فرضیه اصلی اول پژوهش بدست آمد.
2- عاملی که در سطح دوم اهمیت و تأثیرگذار بر وقوع حوادث شغلی قرار گرفت، عوامل روانی/ رفتاری بودند که از طریق بررسی و آزمون فرضیه اصلی دوم و محاسبه ضریب تغییرات عوامل فوق‌الذکر حاصل گردید.
3- مجموعه عوامل فنی/ تکنولوژیکی و عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی نیز به ترتیب در اولویت‌های سوم و چهارم اهمیت و تأثیرگذاری در وقوع حوادث شغلی قرار گرفتند.
همچنین در این پژوهش بررسی‌هایی نیز درخصوص روابط احتمالی بین متغیرهای جمعیت شناختی با عوامل مؤثر بر وقوع حوادث شغلی، از طریق طراحی فرضیه‌های فرعی انجام گردید. در انتها نیز پیشنهادات چندی به‌منظور مواجه هر چه مؤثرتر با حوادث شغلی در آینده ارائه گردید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مقـدمـه:
خطر و حادثه از همان ابتدای خلقت بشر و به اشکال و انحاء مختلف با زندگی او همراه و قرین بوده است.آنچه که جلب توجه می نماید نوع، فراوانی و شدت خطرات و حوادث به وقوع پیوسته درطول چرخه تکامل اجتماعات بشری میباشد.به این شکل که در اجتماعات اوّلیه بشری، بواسطه سادگی ابزارو اداوات بکاررفته ونیزروابط وتعاملات اجتماعی درفعالیتهای روزمره،حوادث و سوانح بوقوع پیوسته وپیامدهای آن نیز،از شکل ساده ای تبعیت می نمودند.به مرورزمان وباتکامل تدریجی مناسبات اقتصادی وپیشرفت درفن‌آوری‌های تولیددرحوزه ابزارسازی و تولیدکالاها وخدمات وپیچیدگی ‌های خاص در این حوزه ها، حوادث بوقوع پیوسته و بالقوه، از حیث نوع و شدت و هم از حیث دامنه و گستره درگیر نمودن ابعاد مختلف زندگی جوامع بشری تغییر نموده و ماهیتی بغرنج ترپیدا نموده اند. به عبارت بهترمی توان شاهد یک رابطه مستقیم بین شدت رشدو توسعه فن آوری های نوین با رشدو گسترش سوانح وحوادث در جوامع بشری بود.به گونه‌ای که بواسطه رشد صنعت و فن‌آوری‌ها مدرن درچند دهه گذشته ازقرون اخیر،مخاطرات زیادی نیزدرصنایع به وجود آمد که باعث ایجاد وقایع تأسف باری درجوامع انسانی گردیده است.مشاهدات و تحقیقات نشان میدهد که پیچیدگی صنعت وعملیات صنعتی باعث وقوع حوادث شغلی فاجعه انگیزمیشود.بعنوان مثال فاجعه بوپال

 

هندوستان در سال 1985 که موجب انتشار گاز برفراز شهر بوپال شد و در ظرف چند ساعت بیش از2000 نفررا به کام مرگ فرستاد و موجب مصدومیت 200 هزار نفردیگر گردید و یا حادثه انفجار در راکتور نیروگاه اتمی چرنوبیل در اتحاد جماهیر شوروی سابق که علاوه بر تلفات انسانی، باعث انتشار مواد رادیواکتیو و خطرناک در اتمسفر زمین گردید، نمونه هایی از ماهیت پیچیده و بغرنج حوادث در عصر صنعتی و فرا صنعتی می باشند.در کشورهای جهان سوم و کشورهای در حال توسعه که اغلب صنایع وارداتی هستند و ظرفیت طراحی، برنامه ریزی و رعایت قوانین و مقررات ایمنی محدود می باشد، شناسائی علل حوادث و پیشگیری از آنها اهمیت بیشتری پیدا می کند.
ابتدا لازم به ذکر است به دلیل آنکه کشورهای مذکور در جهت صنعتی شدن گام بر میدارند، لذا از بعضی جهات بویژه از نظر مواجه شدن با فن آوری و کار با ماشین آلات سنگین و خطرناک از قبیل دستگاههای مولد انرژی الکتریکی با توان بالا، خطوط انتقال برق فشار قوی و امثالهم تقریباً با همان شرایط مواجه هستند که کشورهای صنعتی در گذشته با آن مواجه بوده‌اند، با این تفاوت مهم و قابل تأمل که انسان های این سوی دنیا، فرهنگ و مبانی رفتاری غیر از مردمان کشورهای صنعتی دارند به همین جهت الگوها، توصیه ها و راهکارهای احیاناً موفق در جوامع صنعتی، الزاماً پاسخگوی مسائل بهداشت و ایمنی واحدهای صنعتی در کشورهای در حال رشد نخواهد بود امّا به هر صورت می‌توان از تجربیات و آموخته های بشری در حوزه مورد بحث و البته با احتیاط و لحاظ نمودن مقتضیات و شرایط حاکم بر جوامع هر منطقه، بهره‌برداری نمود. (الهی و شکرکن 1382)
به منظور محقق شدن این مهم، مدیریت سازمان ها و بویژه مدیریت منابع انسانی در کنار مدیریت های تولید و عملیات باید توجه ویژه ای به نظام نگهداری منابع انسانی به مثابه یکی از خرده نظام های مدیریت منابع انسانی داشته باشد.
ازعملکردهای مورد انتظار در این خرده نظام، طراحی فرآیندهای مورد نیاز به منظور مدیریت بهداشت و ایمنی کارکنان در سازمان می باشد، به نحوی که در فرآیندهای فوق از طریق مطالعه، شناسائی، برنامه ریزی و کنترل عوامل مؤثر بر وقوع حوادث شغلی، در نهایت نیروی انسانی، شرایط روحی ، جسمی و رضایت شغلی بیشتری را در محیط کار تجربه نماید.
بنابراین باتوجه به مطالب فوق، مدیریت ایمنی و حوادث صنعتی می تواند به پیشرفت و رشد بهره وری کارکنان کمک نموده و از اتلاف منابع مادی و انسانی جلوگیری نماید. به همین منظور پژوهش حاضر در پی بررسی و شناسائی علل و عوامل مؤثر در بروز حوادث شغلی در گستره صنعت تولید و توزیع انرژی الکتریکی در میان واحدهای تولید شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن است.

 

تعریف مسأله:
علیرغم وجود مقالات و تحقیقات متنوع در کشور درباب موضوع ایمنی و حوادث شغلی که به پاره ای از آنها در بخش پیشینه تحقیق اشاره شده است. اهمیت موضوع بدان حد است که هر تحقیق تازه می تواند حاوی نکاتی ویژه از لحاظ تاکید مجدد بر لزوم توجه خاص به موضوع ایمنی و حوادث صنعتی باشد.
از سوی دیگر از شباهتهای موجود بین صنایع مختلف کشور و همچنین موضوعات مشترک عنوان شده در مورد علل بروز حوادث، هر سازمان باتوجه به قدمت، ساختار، فرآیند تولید، تکنولوژی و فرهنگ سازمانی، می تواند دارای جنبه هایی ویژه و مخصوص به خود باشد. سازمان مورد مطالعه در این تحقیق نیز باتوجه به قدمت و ساختار آن یکی از قدیمی ترین سازمان های صنعتی کشور بوده که از شالوده ای محکم در تمامی جنبه های ساختاری بهره می برد و اگر علل بروز حوادث را به دو دسته علل فنی/ مادی و علل انسانی تقسیم کنیم شاید، احتمال وجود برخی عوامل فنی/ مادی (به طور مثال، عدم پیش‌بینی وسایل اطفاء حریق یا عدم وجود تجهیزات حفاظتی) در بروز حوادث شغلی در این سازمان اندک باشد و لازم باشد توجه خود را معطوف به علل انسانی وزیر مجموعه‌های آن نماییم (تاریخچه سازمان مورد مطالعه، در فصل سوم شرح داده شده است) .
شایان ذکر است که آخرین بررسی‌های انجام شده باتوجه به مدل‌های بررسی علت و معلول حوادث، مؤید این نکته است که حداقل 95 درصد حوادث به علت خطای انسانی و ضعف مدیریت، کارکنان و طراحان رخ می دهد .
بنابراین تحقیق سعی شده تا حوادث شغلی در شرکت سهامی برق منطقه‌ای خوزستان و شرکتهای وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و علل آن بررسی گردد.

 

طرح مسئله:
در جریان پژوهش حاضر سعی خواهد شد تا از طریق مطالعه و بررسی جمعیت هدف شاغل در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته به سؤالات اصلی ذیل پاسخ مناسب داده شود:
1- آیا بین عوامل مدیریتی، روانی/ رفتاری، فنی/ مادی و عوامل جسمانی/
فیزیولوژیکی با حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتباط معنی‌داری وجود دارد؟
2- آیا بین عوامل مدیریتی ، روانی/ رفتاری ، فنی/ مادی و عوامل جسمانی/
فیزیولوژیکی مؤثر در بروز حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای
خوزستان و شرکت‌های وابسته آن از حیث میزان دخالت در حوادث اختلاف معنی‌داری وجود دارد؟
همچنین در این پژوهش یافتن پاسخ سؤالات فرعی ذیل نیز دنبال خواهد شد :
1- آیا بین عوامل مدیریتی مؤثر در بروز حوادث شغلی با سطح تحصیلات، سن و سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتباط معنی‌داری وجود دارد؟
2- آیا بین عوامل روانی/ رفتاری مؤثر در بروز حوادث شغلی با سطح تحصیلات، سن و سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتباط معنی‌داری وجود دارد؟
3- آیا بین عوامل فنی/ مادی مؤثر در بروز حوادث شغلی با سطح تحصیلات، سن و سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتبط معنی‌داری وجود دارد؟
4- آیا بین عوامل جسمانی/ فیزیولوژیکی مؤثر در بروز حوادث شغلی با سطح تحصیلات، سن و سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتبط معنی‌داری وجود دارد؟
همانگونه که ازمحتوای سؤالات اصلی وفرعی پژوهش استنباط می گردد، دراین
پژوهش متغیرهای مؤثر در وقوع حوادث شغلی در چهار گروه عوامل مدیریتی ،
روانی / رفتاری ، فنی / مادی و عوامل جسمانی / فیزیولوژیکی طبقه بندی
گردیده اند که به منظور بررسی و شناسائی هرگونه رابطه احتمالی بین این
عوامل با شدت حوادث بوقوع پیوسته برای شاغلین جمعیت مورد پژوهش، متغیرهای مذکور بعنوان متغیرهای تأثیرگذار بر وقوع حادثه در نظرگرفته شده است. همچنین در مرحله دیگری از بررسی و مطالعه ای که انجام خواهدشد، متغیرهای جامعه شناختی شاغلین شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته که شامل متغیرهای سن، سابقه خدمت و سطح تحصیلات می‌باشند، به‌عنوان متغیر مستقل و عوامل چهارگانه فوق الذکر به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و وجود روابط احتمالی میان متغیرهای بیان شده بررسی خواهد شد.

 

بیان فرضیات :
الف) فرضیات اصلی
1- عوامل مدیریتی در بروز حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن تأثیر معنی‌داری دارند.
2- عوامل روانی/ رفتاری در بروز حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن تأثیر معنی‌داری دارند.
3- عوامل فنی/ تکنولوژیکی در بروز حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن تأثیر معنی‌داری دارند.

 

4- عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی در بروز حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن تأثیر معنی‌داری دارند.

 

ب ) فرضیات فرعی
1- بین سطح تحصیلات شاغلین با عوامل مدیریتی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
2- بین سطح تحصیلات شاغلین با عوامل روانی/ رفتاری مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
3- بین سطح تحصیلات شاغلین با عوامل فنی/ تکنولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
4- بین سطح تحصیلات شاغلین با عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.

 


5- بین سن شاغلین با عوامل مدیریتی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
6- بین سن شاغلین با عوامل روانی/ رفتاری مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
7- بین سن شاغلین با عوامل فنی/ تکنولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
8- بین سن شاغلین با عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
9- بین سابقه خدمت شاغلین شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته با عوامل مدیریتی مؤثر در وقوع حوادث شغلی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
10- بین سابقه خدمت شاغلین شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته با عوامل روانی/ رفتاری مؤثر در وقوع حوادث شغلی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.

 

 

 

 

 

11- بین سابقه خدمت شاغلین شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته با عوامل فنی/ تکنولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
12- بین سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته با عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
13- بین شاغلین فنی و غیرفنی در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
14- بین شاغلین متأهل و مجرد در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
15- بین شاغلین در مقاطع سنی مختلف (کمتر از 30 و 34-30 و 39-35 و 44-40 و 49-45 و 50 به بالا) در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
16- بین شاغلین در مقاطع مختلف تجربه کاری (5-1 و 10-6 و 15-11 و 20-16 و 25-21 و 26 به بالا) در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
17- بین شاغلین در مقاطع تحصیلی مختلف در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
اهداف پژوهش:
در پژوهش حاضر انتظار می رود پس از پایان بررسی ها اهداف اصلی و فرعی ذیل محقق گردد:
1- اهداف اصلی
الف) مشخص شدن چگونگی و میزان تأثیر عوامل مؤثر بر بروز حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته.
ب ) مشخص شدن مهمترین عوامل مؤثر بر بروز حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته.
ج ) امکان برنامه ریزی جهت تقلیل حوادث و درصورت امکان، فراهم شدن تمهیداتی جهت پیش بینی نسبی وقوع حوادث شغلی.
2- اهداف فرعی
الف) فراهم نمودن اطلاعات توصیفی درخصوص مشخصات جمعیت شناختی شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته و حوادث شغلی بوقوع پیوسته
ب ) فراهم شدن بستری مناسب به منظور ادامه فعالیت های پژوهشی در حوزه مورد بررسی
ضرورت و اهمیت پژوهش:
هر ساله مؤسسات و سازمان های پژوهشی متعددی در سرتاسر جهان، نسبت به برنامه ریزی و اجرای فعالیت های پژوهشی درخصوص مطالعات مرتبط با حوادث شغلی اقدام می نمایند. از جمله این سازمان ها، سازمان بین الملل کار (ILO) می باشد که در آماری که ارائه نموده، گزارش شده که هر ساله در سراسر دنیا 120 میلیون سانحه شغلی در محیط های کار رخ می دهد که از این میزان 210 هزار مورد، اتفاقات مهم و فاجعه آمیز می باشند. (الهی و شکرکن 1382 به نقل از استلمن ،1998)، علی رغم اینکه حوادث شغلی ضربه های مهلکی به اقتصاد ملت ها، شرکت‌ها و افراد وارد می نمایند، اما متأسفانه همچنان مورد اغماض واقع شده اند. آسیب ها و حوادث شغلی در اغلب کشورهای جهان موجب مرگ زودرس (قبل از 65 سالگی) می شوند (همان منبع به نقل از اسمیت و بارس ، 1999) از سوی دیگر به سبب ماهیت ویژه صنعت تولید برق که عوامل خطرآفرین و حادثه سازی را در اکثریت قریب به اتفاق فرآیندهای تولید به همراه خود دارد و همچنین به علت توسعه شتابان این صنعت، همگام با توسعه کشور، لزوم توجه و نگاهی پیشگیرانه را به موضوع حوادث شغلی در صنعت برق گوشزد می نماید. همچنین باتوجه به آمارهای ارائه شده در جدول شماره 1-1 که میزان حوادث شغلی را در خلال سالهای گذشته و در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته نشان می دهد، حوادث مذکور بطور متوسط با نرخ رشدی معادل 76/22 درصد درحال وقوع می‌باشند که از این نظر نیز توجه بیش از پیش را در آماده سازی سازمان و ارائه برنامه های اثربخش در این راستا می طلبد . لذا بطورکلی و باتوجه به مطالب فوق و تأمل در آثار زیانباری که حوادث شغلی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فردی ممکن است دامنگیر صنایع کشور و بخصوص صنعت عظیم برق بنماید و عدم انجام پژوهش های مشابه در سالیان اخیر در حوزه فوق‌الذکر، اهمیت، ضرورت و لزوم طراحی و اجرای مطالعاتی از این دست احساس می‌گردد.
جدول شماره 1-1- روند و نرخ رشد حوادث شغلی در شرکت برق
منطقه ای خوزستان و شرکت های وابسته

 

سال وقوع حادثه تعداد حادثه درصد نرخ رشد
1368 12 5/11 -
1369 9 6/8 25/0-
1370 10 6/9 10/0
1371 11 5/10 10/0
1372 8 7/7 27/0
1373 8 7/7 0
1374 12 5/11 50/0
1375 11 5/10 10/0
1376 8 7/7 27/0
1377 15 4/14 87/0
جمع 104 100 76/22= X
تعریف قلمرو مکانی- زمانی تحقیق:
محدودة مکانی این تحقیق شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته که در محدود دو استان خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد و محدودة زمانی آن مربوط به سال های 1379- 1384 می باشد.
تعاریف واژه ها و اصطلاحات:
الف) تعریف عملیاتی:
عوامل مدیریتی بروز حوادث- این عوامل اساساً در ارتباط با وظایف و کارکردهایی از دانش مدیریت، در حوزه های برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی کنترل و نظارت به ویژه در امر مدیریت تولید، عملیات و منابع انسانی، قابل بررسی و مطالعه می باشند.
عوامل روانی/ رفتاری بروز حوادث- فرآیندهای شناختی و روانی شاغلین را توصیف می نمایند به عبارت دیگر ظرفیت های روانی، عملکردهای ذهنی و رفتارهای قابل مشاهده شاغلین از این طریق تبیین می گردد.
عوامل فنی/ تکنولوژیکی بروز حوادث- ماهیت فیزیکی و قابل لمس دارند که در حوزه فن آوری های تولید- ماشین آلات و تجهیزات فیزیکی روش ها و استانداردهای کاری مورد مطالعه و بررسی قرارمی گیرند.
عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی بروز حوادث- عدم تناسب جسمانی با کار محوله و گزینش ناصحیح افراد (روانی و جسمانی) و وجود نواقص جسمانی در ارتباط با ظرفیت ها و توانایی های حرکتی، حواس پنجگانه و سایر خصوصیات زیست شناختی و بیولوژیکی شاغل مورد بررسی قرار می گیرند به طوری که فرآیندهای کاری و تعاملی که شاغل از طریق بکارگیری ابزارآلات، ماشین‌آلات و تجهیزات در فرآیند تولید دارد، تعیین می‌گردد.
شدت حوادث– این شاخص بعنوان معیاری جهت سنجش میزان زمان تلف شده به علت بروز حوادث شغلی در محیط های کاری و صنعتی شناخته می شود. هر چه میزان این شاخص بیشتر باشد نشاندهنده آنست که زمان بیشتری بر اثر وقوع حوادث شغلی تلف شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالعات و بررسی‏های انجام شده موید این واقعیت است که علی‏رغم تلاش‏های انجام شده در میان محققین و متخصصین گستره صنعت که منجر به تدوین و توسعه راهکارهای مؤثری در مواجه با موضوع ایمنی و مقابله با حوادث شغلی شده است، ولی تاکنون الگوی جامعی که در بر گیرنده تمامی یا حداکثر ابعاد و متغیرهای مؤثر در وقوع حوادث مذکور باشد، تدوین نگردیده است. در این بخش از پژوهش با توجه به محدودیت های موجود چه از بعد زمانی و چه از بعد منابع قابل دسترس، خلاصه‏ای از نظریات و روش‏های مقابل با این مسئله، بیان خواهد شد. لازم به ذکر است که در این قسمت مطالبی که بدون درج منبع ارائه شده است، از کتاب پیشگیری حوادث ناشی از کارو فصل های اول و دوم و سوم، ترجمه آقای عبدالحسین محمد، کاری از انتشارات سازمان بین‌المللی کار، نقل شده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  164  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کاهش حوادث شغلی در شرکت برق

پایان نامه در مورد ابعاد مشارکت و توسعه روابط انسانی مؤثر

اختصاصی از فی موو پایان نامه در مورد ابعاد مشارکت و توسعه روابط انسانی مؤثر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه در مورد ابعاد مشارکت و توسعه روابط انسانی مؤثر


پایان نامه در مورد ابعاد مشارکت و توسعه روابط انسانی مؤثر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه2

 

فهرست مطالب ندارد 

ابعاد مشارکت و توسعه روابط انسانی مؤثر

در عصر صنعتی امروز، تغییر و تحول در ساختار ، برنامه ها ، اهداف و روش ها در نهادهای اجتماعی و ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بنابراین مشکلات سازمانی در زمینه کارکردهای مدیریتی (هدف گذاری ، برنامه ریزی ، تصمیم گیری ، نظارت

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه در مورد ابعاد مشارکت و توسعه روابط انسانی مؤثر

تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ


تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:59

فهرست مطالب

اثر رنگ در فرش

تأثیر سن در انتخاب رنگ

محل زندگی

 

 

 

 

 

موضوع :

 

عوامل مؤثر در انتخاب رنگ


رنگ کردن درخشندگی هنر است که بوسیله لبخند، فقر را پنهان کرده و دورنمای لم یزرعی را خوشایند جلوه می‌دهد و علاوه بر آن ضمن به اوج رسانیدن علاقه، طلسم زیبائی را دو چندان می‌نمایاند.

پرفسور جان اوپای

نقاش انگلیسی


«اثر رنگ در فرش»

رنگ از عواملی است که بنا به قراین تاریخی همیشه توجه بشر را جلب کرده است.

رنگها بوسیلة امواجی ایجاد می‌شوند که اختلاف طول امواج و تعداد نوسانها باعث تعدد آنها می‌گردد. رنگ بر جسم و روح انسان تأثیری مسلم دارد. تأثیر جسمانی و روانی رنگها را از اکتشافات قرن اخیر می‌دانند ولی در قرون وسطی پزشکان از رنگ قرمز برای درمان بیماریهای پوستی استفاده می‌کردند. در طب قدیم خود ما، اطاق بیماران سرخکی را با پارچه‌های قرمز رنگ، رنگین می‌ساختند. در یونان باستان از رشته‌های بنفش رنگ که با رنگهای دیگری مانند سیاه، سفید و آبی مخلوط شده بود در کار پزشکی بهره‌برداری می‌شد. پزشکان زمانة ما نیز در درمان بیماری روانی از تأثیر رنگها غافل نیستند. دربارة رنگ و ترکیب و هماهنگی آنها کتابهای بسیاری فراهم آمده است. با دستگاه‌های اندازه‌گیری، ثابت کرده‌اند که تعداد ضربان نبض و دفعات تنفس شخصی که در اتاق قرمز رنگی قرار می‌گیرد، بیشتر از حد معمول می‌شود. درمان کودکان بی‌حس و کم خون به وسیلة رنگ قرمز نتیجه غیرقابل انکاری دارد زیرا با تأثیر رنگ قرمز تعداد گلبولهای قرمز فزونی می‌گیرد دور شد بدن به سرعت بیشتری می‌رسد و در نتیجه وزن کودک بیشتر می‌گردد. میل به فعالیت و احساس شادی و نشاط بعد از احساس رنگ قرمز انکار ناپذیر است.

هر فردی در مقابل رنگها احساس مشخص و مبتنی بر تجربه‌های آگاهانه و ناخودآگاهانه دارد و همین تجربه ها باعث می‌شود که بعضی افراد یک یا دو رنگ را بر سایر رنگها ترجیح بدهند و یا اینکه یک رنگ را نپسندند. در عین حال بعضی از رنگها را همگانی می‌دانند.

مثلاً قرمز برای عشق و رنگ بنفش برای اندوه و رنگ سبز برای امید همگانی تصور شده است.

  • عوامل مؤثر در انتخاب رنگ :

در انتخاب رنگ بین افراد تفاوت قابل ملاحظه‌ای وجود دارد. یکی رنگ ابی را بر رنگهیا دیگر ترجیح می‌‌دهد و دو دیگر رنگ سبز را رنگ دوست داشتنی می‌شناسد.

به درستی نمی‌توان گفت چرا افراد در رنگهای مطلوب و محبوب مخصوص خویشتن دارند. شاید زمینه‌های ذهنی، تجربه‌ها، تداعی‌ها و حوادث دیگری که در زندگی بزرگسالان بوجود آمده است! افرادی را به رنگ مشخصی علاقمند ساخته باشد. و شاید نیازهای بدنی باعث جلب توجه باشد و نیز می‌دانیم بعضی از رنگها مورد پذیرش معدودی قرار نمی‌گیرند و حتی از آن رنگها ابزار نفرت هم می‌‌کنند. هنوز هیچ مجموعه‌ای دربارة رنگهای موردپسند مردم تمامی کشورها به دست نیامده است و نیز از واکنش افراد جماعات گوناگون در برابر رنگ اطلاع کافی در دست نیست.

- تأثیر سن در انتخاب رنگ  :

سن اشخاص در انتخاب رنگ تأثیری قابل ملاحظه دارد مثلاً رنگهای انتخابی خردسالان با بزرگسالان تفاوت دارد. رنگهای زنده و خالص مورد توجه کودکان قرار می‌گیرد. در صورتی که بزرگسالان رنگهای پخته و ترکیب شده را ترجیح می‌دهند.

- محل زندگی  :

محل زندگی نیز در انتخاب رنگ مؤثر است. در مناطقی که هوا آفتابی است نوع انتخاب رنگ اشخاص با مناطق ابری تفاوت دارد همچنین در مناطقی که آفتاب درخشان دارند رنگهای مورد توجه معمولاً قوی، غنی و غالباً براق است، ولی در مناطقی که زیاد آفتابی نیست رنگهای تیره و ملایم انتخاب می‌شوند.

فصول سالانه عاملی است که اشخاص را در برابر سئوال محقق وا دار به جوابهائی متناسب با فصل سازد. در زمستان رنگهای تیره و در تابستان رنگهای روشن بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. یکی از مشکلاتی که در رنگ آمیزی ساختمانها وجود دارد مسئلة تأثیر محیط در رنگ ساختمان است و اگر به عکس‌هایی که در تابستان و در زمستان از یک ساختمان گرفته باشیم با دقت ملاحظه کنیم ساختمان ما دو جلوة متفاوت را نشان می‌دهد لذا باید سعی کرد رنگی برای ساختمان و اثاثیه‌ها و پرده‌ها انتخاب بشود که در تمام فصول و نیز در صبح و ظهر و شب هماهنگ با رنگ نور محیط باشد.

- تفاوت انتخاب رنگ در شهر و روستا  :

رنگهای سرد و پاستل مورد توجه شهروندان است در حالیکه روستانشینان از رنگهای گرم مانند قرمز و رنگهای اشباع شده و نقوش الوان انتخاب می‌کنند. گویا تماس روستانشینان با طبیعت باعث می‌شود که رنگ سبز کمتر طرف توجه قرار بگیرد، در حالی که شهروندان به انتخاب رنگ سبز علاقة بیشتری دارند.


- فرهنگ :

فرهنگ جامعه در عقیدة انتخاب رنگ بی‌اثر نیست. برای تشخیص سلیقة اشخاص به تحقیقات روانی و اجتماعی دست می‌برند، در این تحقیقات مصاحبه و تکثیر پرسشنامه از وسایل تحقیق به شمار می‌آید، بعد از هر تحقیق می‌توان سلیقة جمعی یا گروهی را دریافت.

- وضع بدن و سلامت روح :

سلامت بدن و سلامت روح و نیز خصایص اخلاقی دیگر که بطور کلی می‌توان گفت شخصیت آدمی را تشکیل می‌دهند و حتی حالت روانی زمان تحقیق در انتخاب رنگی که وسیله افراد صورت می‌گیرد، مؤثر است.

- انتخاب رنگ توسط زنان و مردان :

با پرسشنامه‌های متعدد تاکنون نتوانسته‌اند بین سلیقة زنان و مردان در انتخاب رنگ نظر قاطعی پیدا کنند ولی می‌توان گفت در اجتماع، بعضی از رنگها را زنانه و بعضی دیگر را مردانه می‌شناسند و برای نوزادان دختر لباسها را به رنگ صورتی و برای نوزادان پسر، آبی انتخاب می‌کنند.

  • تئوری رنگ :

دربارة تئوری رنگ کتابهای زیادی در سالهای گذشته به فارسی ترجمه شده است. در اینجا به صورت خیلی خلاصه مطالبی یادآوری می‌شود. شناسایی رنگها و آگاهی از رموز روانی آنها ما را در استفادة صحیح و از آنها راهنمائی می‌کند.

سه رنگ اصلای وجود دارد که عبارتند از رنگهای قرمز، زردو آبی.

و رنگهای فرعی رنگهایی هستند که از ترکیب دو رنگ اصلی به دست می‌آیند و عبارتند از :

          

 

 

 

 

 

 

 

 

 

- رنگهای گرم و رنگهای سرد :

رنگهای گرم عبارتند از رنگ قرمز، نارنجی، زرد. رنگ قرمز از دیگر رنگها گرمتر به نظر می‌رسد و تماشای رنگهای گرم میزان ضربان قلب را تشدید و تنفس را تند می‌کند و در نقاشی برای نمایش فضای پرهیجان بکار می‌رود و در معماری در راهروها می‌توان بکار برد که باعث تحرک بشود و افراد زودتر از راهروها حرکت کنند. این رنگها بر اثر تشابهی که با آتش و خورشید دارند گرما را به احساس می‌آورند. قرمز و نارنجی وقتی مجاور هم قرار بگیرند بالاترین درجة گرما را نشان می‌دهند.


رنگهای سرد عبارتند از  : آبی ـ نیلی ـ بنفش ـ سبز

برخلاف رنگهای گرم این رنگها باعث آرامش و انسان را از هیجان باز می‌دارد. نشانة طبیعی رنگهای سرد آب دریا و آسمان آبی است. سبز و آبی در کنار هم سردترین رنگها را جلوه می‌دهند.

- تضاد رنگ :

مقایسه دو رنگ و اختلافشان را در نظر می‌گیریم. میان رنگها هفت نوع مختلف تضاد وجود دارد که عبارتند از  :

1- تضاد

وقتی بوجود می‌آید که دو رنگ مختلف پهلوی هم قرار بگیرند.

2- تضاد تیرگی و روشنی (سفیدی و سیاهی)

وقتی تشکیل می‌شود که رنگها با درجات مختلف روشنی و تیرگی پهلوی هم قرار بگیرند. تمام رنگها را می‌توان با رنگ سفید و سیاه روشن و یا تاریک کرد، قویترین تضاد، تضاد رنگ سیاه و سفید است.

3- تضاد سرد و گرم

وقتی بوجود می‌آید که رنگ گرم در کنار رنگ سرد قرار بگیرد. قویترین تضاد بین گرم و سرد، با رنگ قرمز نارنجی در کنار آبی سبز است.

4- تضاد مکمل

دو رنگ را مکمل می‌نامیم که اگر آن دو را با هم ترکیب کنیم رنگ خاکستری بوجود بیاید. مانند ترکیب زرد در مقابل بنفش، آبی در مقابل نارنجی و قرمز در مقابل سبز.

5- تضاد هم پایه (متقارن)

هر رنگی بعد از رؤیت به رنگ مکملش نیاز پیدا می‌کند و این عمل خود بخود در چشم انجام می‌شود و حتی ممکن است رنگ مکمل حاضر نباشد و چشم خود بخود آن را بوجود آورد.

6- تضاد اشباع

تضاد اشباع میزان صافی رنگها را مشخص می‌نماید و دربارة شدت و قدرت هر یک و دقت و تیرگی آنها بحث می‌کند و در مقابل هم قرار دادن رنگ شفاف  و رنگ تار، تضاد اشباع را حاصل می‌کند.

7- تضاد توسعه و امتداد سطوح

این تضاد مستلزم تناسب دو یا چند سطح از رنگهای مختلف است. این تضاد به صورت کم و زیاد و یا کوچکی و بزرگی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

- تأثیر رنگها (کارکتر رنگها) :

با آزمایشات علمی گوناگون ثابت شده است که اشخاص در اتاقی که با رنگ قرمز مایل به نارنجی رنگ آمیزی شده در مقایسه با اتاقی که با رنگ آبی مایل به سبز رنگ‌آمیزی دارد و احساس مختلف از گرما دارند. تفاوت سرما و گرما در این دو فضا در حدود 3 تا 4 درجه احساس می‌شود. این احساس در حیوانات هم وجود دارد و در فضاهای آبی بیشتر احساس آرامش به آنها دست می‌دهد حتی تا سر حد بی‌حالی و بالعکس رنگ قرمز آنها را به هیجان و ناراحتی وا می‌دارد. کمی رنگ قرمز و نارنجی در مقابل صفحة آبی یا سبز  بیشتر به چشم می‌خورد از این تأثیر و خصائص رنگها برای بیشتر جلوه دادن شبئی و با مشخص کردن قسمتی از فضا از دیگر قسمتها استفاده می‌کنند.

دربارة رنگ کتابهای زیادی نوشته شده است و در سالهای اخیر هم فیزیکدانان، روانشناسان، شبمیست‌ها و هنرمندان در خیلی از حوزه‌های هنری و صنعتی بطور مداوم در جستجوی کشف جنبه‌های دیگری از طرز عمل و تأثیر رنگها در انسان هستند. ولی بنظر می‌آید معمای رنگ بتدریج پیچیده‌تر شود. لازم است با خواص و طرز استفاده رنگها آشنا شد.

چند فضای مشابه با پارچه‌های مشابه با رنگ آمیزی مختلط را می‌توان بصورت کاملاً متفاوتی جلوه داد. رنگها می‌توانند یک فضا را بزرگتر و با کوچکتر نشان بدهند. رنگها تأثیر بسزایی دربرداشت ما از فضاهای داخلی دارند. نه تنها از لحاظ زیبایی و با علاقة ما به رنگ خاصی بلکه رنگها دارای خواصی هستند که در روحیه و احساس و حرکات ما با اینکه از تأثیر رنگها در کودکان و بزرگسالان بعد از تحقیقات روانی می‌توان اظهار نظر کرد در بعضی از کتابها مطالبی مرقوم شده است که نکاتی از آنها در زیر می‌آید :

آبی : رنگ آبی که در آسمان و دریا دیده می‌شود، رنگ آرامش است. می‌گویند این رنگ ضربان قلب و تنفس را آرام می‌سازد و استراحت عمومی در پی احساس این رنگ دست می‌دهد، در نتیجه انسان به رضایت خاطر می‌رسد، قدر مسلم این است که رنگ ‌آبی آسمانی رنگی است که در محیط زیست وجود دارد و پی در پی انسانها را متأثر می‌سازد.

زرد : نزدیک‌ترین رنگها به نور خورشید است. این رنگ نورانی و تابنده می‌نماید. قدرت رنگ زرد کم است لذا تأثیری سبک و نافذ دارد. رنگ زرد رنگهای دیگر و نور را در خود منعکس می‌سازد، این رنگ نوعی هیجان ملایمتر از رنگ قرمز دارد و رنگی است فرح بخش.

رنگ زرد را نشانة اشتیاق و علاقه و هوش و تیز بینی می‌شناسد و رنگ زرد را هر آینه خیلی کم رنگ به کار ببرند نموداری از حسادت است. زرد باعث تحریک قوای فکری است، در فضاهایی که مربوط به بحث و تبادل نظر است از رنگ زرد استفاده می‌کنند. در انسان رنگ زرد احساس سبکی و راضی بودن را بوجود می‌آورد.

قرمز : رنگ آتش و نمایانگر حرارت و گرمی است این رنگ نمایانگر هیجانات و احساسات انسانی است. در تابستان رنگ قرمز درجه حرارت هوا را بیشتر می‌نماید. رنگ قرمز را رنگ خون، رنگ زندگی، با عشق علاقه، شوق و اشتیاق می‌شناسند. همچنین این رنگ را بیانگر پیروزی، موفقیت، نفوذ و غلبه بر مشکلات می‌دانند.

کودکان سالم و با نشاط به رنگ قرمز علاقه فراوانی نشان می‌دهند.

سبز : رنگ سبز رنگ طبیعت است. این رنگ نشانه‌ای از قدرت اراده، اطمینان، اعتما بنفس، امید، ترقی، صفا، جوانی و پایداری است. سبز بیانگر احساسات قدرت فکر و طرز تفکر بهتر است. با دیدن رنگ سبز احساس آرامش دست می‌دهد.

سفید و مشکی : رنگ سفید چنانچه حد فاصل دو رنگ را بپوشاند باعث تجزیة رنگها می‌گردد و هر رنگ را بطور مجزا به چشم می‌آورد. رنگ مشکی متناسب با محیط‌هایی است که در آنها مسائل جدی به بحث می‌آید. همة رنگها در جوار رنگ مشکی و روی  آن، جلوة بهتری دارند. از رنگهای سیاه و سفید در منسوجاتی که به مصرف کفپوش می‌رسد کمتر استفاده می‌شود زیرا این هر دو رنگ، گرد و غبار و خاک را زودتر نشان می‌دهند.

همة رنگها براساس تابش نور تغییر می‌کند و هر گونه رنگ روشن در پرتو نور شدید سفید می‌نماید. رنگهای تیره در نور کم رو به سیاهی می‌روند، همچنین تمامی رنگها در پهلوی یکدیگر و روی یکدیگر تغییر می‌کنند. بعنوان مثال برای خنثی کردن تأثیر رنگ قرمز مبل‌ها، می‌توان کفپوش خاکستری انتخاب کرد و اگر مبل‌ها خاکستری رنگ باشد با کفپوش رنگی آنها را بهتر جلوه می‌دهند.

واکنش روانی انسان در برابر رنگها

اصل هماهنگی رنگ نه فقط برای کسانی که در زمینه‌های نساجی و سرامیک کار می‌کنند بلکه برای معماران، طراحان و به طور کلی اکثر صنعتگران، مورد توجه می‌باشد.

در مورد ترکیب رنگها بسیار شنیده‌ایم. همه جا می‌توان دایره‌های رنگ، نمودارهای رنگ، وسائل مختلف با صفحه و ارقام گوناگون را دید. همچنین منابع نامحدودی در مورد احساسات فردی و نظریه‌ی هنرمندان در این‌ باره وجود دارد.


نمادگرایی در برابر بیان شخص

استفاده‌ی بشر اولیه ازر رنگ هیچ ارتباطی با زیبایی شناسی نداشت. شیوه‌ی برخورد امروزی با رنگ به عنوان عنصر زیبایی به زمان رنسانس و پس از آن بر می‌گردد. البته درست است که برای بشر اولیه رنگ و طرح زیبایی وجود داشت اما بیان هنری وی بیش از میل شدید به رازهای جهان و قدرت‌های ماوراللطبیعه ناشی می‌شد تا از یک ضرورت احساسی یا زیبایی شناختی.

رنگهای مورد استفاده‌ی انسان به مدت 4000 سال، تا زمان رنسانس، شامل رنگهای ساده‌ی زیر می‌شد : ارغوانی، زرد، قرمز، سبز، آبی، طلایی، سیاه و سفید. شکی نیست که این رنگها بخشی از دانش و فلسفه‌ی بشر بودند و از رازها، خدایان، شیاطین و جاودانگی سخن می‌گفتند. در نتیجه زنده و درخشان بودند. رنگ قرمز مظهر نوع بشر، عنصر آتش به رنگ زرد بود، رنگ آبی عنصر هوا و یا خدای را نمایندگی می‌کرد. رنگها می‌بایست مطلق باشند زیرا مفاهیم زنده و مطلقی از زندگی بر زمین یا زندگی پس از مرگ را بیان می‌کردند.


نگاهی به نظریات مطرح درباره‌ی واکنش زیبایی شناختی

لئوناردو داوینچی (Leonardo Davinchi )

داوینچی درباره‌ی رنگ، زیبایی‌ و هارمونی نظرات خاصی دارد. او می‌گوید : (بین سطوح با سفیدی یکسان و فاصله‌ی یکسان با چشم. آن سطحی سفیدتر به نظر خواهد رسید که با تیره‌ترین رنگ احاطه شده باشد و برعکس سایه‌ای تیره‌تر به نظر خواهد رسید که با روشن‌ترین رنگ احاطه شده باشد).

(بین رنگهای با درجه‌ی خلوص یکسان، رنگی خالص‌تر به نظر می‌رسد که در کنار رنگ متضادش قرار گرفته باشد، مثلاً رنگی در مقابل قرمز یا سیاه در زمینه‌ای سفید آبی در کنار زرد و سبز نزدکی قرمز، چرا که هر رنگ زمانی که در کنار رنگ متضادش قرار می‌گیرد مشخص‌تر دیده می‌شود تا زمانی که در کنار رنگی مشابه خود قرار گیرد.)

(اگر می‌خواهید تیرگی شدید را نشان دهید باید آنرا در مقابل روشنایی شدید قرار دهید و برعکس. قانون دیگر اینکه اگر چه نمی‌توان زیبایی طبیعی رنگها را افزایش داد، اما می‌توان مشاهده کرد که وقتی رنگها در کنار هم قرار می‌گیرند زیبایی بیشتری به رنگ می‌بخشند، همچنین می‌توان با ترتیب عاقلانه‌ی رنگها مثل کنار هم چیدن آبی و زرد کم رنگ و یا نظایر این ترتیبات، هارمونی و زیبایی ایجاد کرد.)

یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Noifgang coethe)

 گوته، شاعر بزرگ آلمانی، سالهای زیادی از عمر خود را صرف مطالعه‌ی رنگ نمود و به تئوری‌های علمی نیوتون انتقاد شدیدی کرد، هر چند در این مورد گوته در اشتباه بود. آنچه گوته به می‌کند و بنابراین نوعی خصوصیت فعال به خود می‌گیرد، اگر چه هنوز در سمت منفعل قرار دارد می‌توان گفت بیشتر دافعه دارد تا جاذبه).

گرچه گوته رنگ سبز مایل به زرد را نمی‌پسندید اما علاقه‌ی زیادی به خود رنگ سبز داشت : (اگر ما زرد و آبی را که اساسی‌ترین رنگهاست در نظر بگیریم و با یکدیگر مخلوط کنیم نتیجه رنگی خواهد شد که ما آنرا سبز می‌نامیم و چشم از دیدن ان لذت فراوانی می‌برد. اگر دقیقاً سبز رنگی بین زرد و آبی باشد، بیننده نه می‌خواهد و نه می‌تواند رنگی ورای آن تصور کند پس برای محیط‌های زندگی دائمی عموماً رنگ سبز را انتخاب می‌کنند).

برای ایجاد هارمونی، گوته رنگهای مکمل را می‌پسندد با عطف به دایره‌ی رنگی، وی نوشت که زرد طالب بنفش است. آبی نارنجی را طلب می‌کند یا قرمز خواهان سبز است و برعکس. او از هنرمندان انتظار داشت درباره نظم و هارمونی رنگی اطلاعات جامعی داشته باشند. (تاکنون هنرمندان نسبت به تمام تئوریهای مربوط به رنگ و هر آنچه به این تئوری‌ها تعلق دارد احساسی حاکی از هراس و نفی و تنفر داشته‌اند. البته نباید آنها را سرزنش کرد،چرا که آنچه تاکنون بنام تئوری معروف بوده، کاملاً بی‌اساس و نامطمئن بوده است.) گوته برای بهبود این اوضاع نهایت تلاشش را کرد.

آلبرت. اچ. مانسل (Albert. H. Munsell)

آلبرت. اچ. مانسل معروفترین رنگ شناس آمریکایی است. کره‌ی رنگ او، ساخته شده در آغاز قرن حاضر، هنوز هم در تایید دانشمندان آمریکایی است و امروزه بیشتر از هر سیستم رنگی دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از کتابهای او به نام (دستگاه رنگ) هنوز هم تجدید چاپ می‌شود.

هنر رنگ عرضه داشت، روح، اشتیاق و بصیرت فوق‌العادة یک نابغه بود. وی دایره‌ها و مثلث‌های رنگ مختلفی ابداع کرد.

گوته درباره‌ی عوامل عاطفی و زیبایی شناختی (Aesthetic)در رنگ عقاید محکمی داشت. وی معتقد بود که همه‌ی رنگها از روشنایی و تاریکی سرچشمه می‌گیرند و زرد و آبی دو رنگ اولیه‌ی اصلی می‌باشند. بعضی رنگها مثبت هستند مثل زرد، زرد مایل به قرمز ] نارنجی[ و قمرز مایل به زرد. در مورد زرد می‌گوید : (در بالاترین درجه‌ی خلوص خود مظهر روشنایی است و طبیعتی متین، شاداب و تقریباً هیجان انگیز دارد)

اما زردد براحتی ممکن است آلوده شود و نتایج نامطلوبی داشته باشد. (بدین ترتیب رنگ گوگرد که مایل به سبز است چیزی ناخوشایند در خود دارد با تغییری اندک تأثیر زیبایی رنگ آتش و طلا تبدیل به چیزی می‌شود که سزاوار صفت متعفن است، و رنگ افتخار و لذت به رنگ فضاحث و بیزاری تغییر ماهیت می‌دهد.) در مورد قرمز می‌نویسد : (اثر این رنگ همچون ماهیتش، خاص است. این رنگ حالتی از سنگینی و وقار و در عین حال زیبایی و جذابیت در خود دارد.) به نظر وی در رنگ نارنجی اثر فراوانی وجود دارد. (رنگ زرد مایل به قرمز اثری از گرمی و نشاط بر انسان می‌گذارد، زیرا رنگ آتش است و همچنین رنگ غروب آفتاب تعجبی ندارد که مردم شتابزده، تنومند و تهذیب نیافته به این رنگ علاقه‌ی خاصی نشان می‌دهند.)

به عقیده‌ی گوته آبی، آبی مایل به قرمز ] بنفش[ و قرمز مایل به آبی ] ارغوانی[ رنگهای منفی هستند : (رنگ ابی اثر خاص و تقریباً غیر قابل توصیفی برچشم دارد. رنگ قوی است اما در جهت منفی قرار دارد و در بالاترین درجه‌‌ی خلوص خود، یک نفی تحریک کننده است. پس ظاهرش نوعی تناقض بین هیجان و آسایش است.) در مورد بنفش می‌نویسد : (آبی به سوی قرمز میل این ترتیب ارجحیت رنگها تقریباً برای تمام نوع بشر از هر جنس و ملیت و مذهبی یکسان است. (تی. آر. کارث) دریافت که سرخپوستان آمریکا به ترتیب رنگهای قرمز، آبی، سبز، نارنجی و زرد را می‌پسندند. در مورد مردم فیلیپین این ترتیب به صورت زیر است قرمز، سبز، آبی، بنفش، نارنجی، زرد سیاهپوستان : آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی و زرد را می‌پسندند.

با‌ آزمایشی که اس. تی. کانس انجام داد، معلوم شد که حتی دیوانگان نیز نظیر همین ترتیبات را می‌پسندند.

برای جمع‌بندی کلی (اچ.بی. آی‌ سنک) نتایج تحقیقاتی را که شامل نظرات بیست و یک هزار و ششصد نفر بود را جدول‌بندی کرد. آبی مقام نخست را داشت. سپس قرمز و بعد از آن به ترتیب سبز، بنفش، نارنجی و زرد قرار گرفتند.

تحقیقات فراوانی در مورد تلفیق رنگها انجام شده است (ایم. ایمادا) در کار با کودکان دریافت که انتخاب رنگها حتی در بین کودکانی که هنوز قوه‌ی تمیزشان توسعه نیافته، تصادفی نیست. وقتی به نوجوانان برای نقاشی، مداد رنگهای سیاه داده می‌شد بیشتر موضوعات بیجانی چون : وسائط نقلیه، ساختمان و غیره می‌کشیدند. اما وقتی به آنها مدادهای رنگی داده می‌شد انسان، حیوان یا گیاه کشیدند. قرمز با زرد و قرمز با‌ آبی تلفیقهای محبوب بودند. در تحقیق مشابه‌ای (آن وان نایس) دریافت که زرد همراه با قرمز و بنفش یا آبی محبوبیت دارند. تلفیق آبی و سبز نیز مورد توجه بود. بطور طبیعی کنتراستها بیشتر مورد توجه بودند تا رنگهای شبیه و ظریف.

با انداختن نورهای رنگی بر روی یک صفحه و تحقیق از بزرگسالان (ویلیام. ئی. والتون) و (بولا. ام. موریسون) دریافتند که تلفیقات رنگی از نظر درجه‌ی محبوبیت به ترتیب مانسل در زمان خود دارای سلیقه‌ی محافظ کارانه‌ی ویکتوریان‌ها بود. نقل قولهای جالب زیر عقاید وی را منعکس می‌کند : (احساس راحتی نتیجه‌ی تعادل است، حال آنکه عدم تعادل تصحیح فوری را طلب می‌کند.) این موضوع باید کنترل می‌شد. (استفاده از قوی‌ترین رنگها فقط چشم را خسته می‌کند، البته رنگهای خیلی ضعیف نیز همین احساس را ایجاد می‌کند.) در مکتب فرانسوی (فوویسم) اغلب هنرمندان در مقابل این محافظه کاری موضع می‌گرفتند. (مبتدیان باید از رنگهای قوی بپرهیزند، حال آنکه رنگهای آرام نشانه‌ی سلیقه‌ی خوب است.)

(هر چند پوسترها و واگن‌های سیرک به طور گذرا توجه را جلب می‌کند. اما خیلی زود تبدیل به مناظر آنچنان دردآوری می‌شوند که شخص رو از آنها بر می‌گرداند. و سرانجام اگر ما تصمیم داریم فرزندانمان را خوب بار بیاوریم، آیا منطقی است که آنها را به ذائقه‌ی بربرها تشویق کنیم؟)

اصول هارمونی مانسل امروزه در بسیاری از مدارس تدریس می‌شود. این اصول خشک و آکادمیک هستند و آزادی بیان رنگ را محدود می‌کنند.

ارجحیت رنگها

طی سالها، آزمایشهای فراوانی برای تعیین ارجحیت رنگها صورت گرفته است. مثلاً نوزادان که بدون شک بیشتر تحت تأثیر جذابیت بصری قرار می‌گیرند تا لذتنهای احساسی به رنگهای درخشان مثل زرد، سفید، صورتی و قرمز بیشتر خیره می‌شوند. باز بزرگ شدن کودکان علاقه به رنگ زرد به تدریج کم می‌شود و قرمز و آبی جای آنرا می‌گیرد. پس از بلوغ به رنگهایی با طول موج کوتاهتر (آبی و سبز) بیشتر از رنگهایی با طول موج بلند (قرمز، نارنجی، زرد) می‌شود. در این حالت ترتیب علاقه به رنگها به صورت زیر است : آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی، زرد. این ترتیب برای تمام ملل و تمام زمانها صدق می‌کند.

نیاز دارد بوسیله‌ی همکاران بازاریاب خود به خوبی توجیه می‌شود و در تنظیم کردن پرسشها، اجازه‌ی همکاری پیدا کنند. چرا که ارائه‌ی پرسشنامه‌‌های بدون بررسی رنگهای جدید اتصال شکست دارند.

اصولاً دیده می‌شود انتخاب رنگ در مراحل نهایی تصمیم‌گیری فرایند طراحی قرار گرفته است، در حالی که اگر خصوصیات و ویژگیهای رنگ در ابتدای پیدایش تفکر طراحی بکار می‌آمد، رنگ ارزش حقیقی خود را می‌یافت و از سوی مدیریت و بازاریابی حمایت می‌شد، دامنه‌ی فعالیت وسیعتری را موجب می‌شد تا در نهایت امکان، خلق نمونه‌های مطمئن‌تری حاصل می‌گیرد. این امر یا باعث افزایش رنگهای نوآورانه‌تر می‌شد که ضرر و زیان هدایت‌گری آنها از پیش در نظر بوده است یا خلق طیف پایه‌ای از رنگهای ناب که از لحاظ تونالیته، همدیگر را کامل می‌کنند، در عین حالی که امکان ارائه‌ی رنگهای اتفاقی مکمل و جدید را نیز می‌داد. اگر طراح مجموعه‌ی رنگهایی را برگزید که خیلی نوآورانه و به اصلاح آوانگارد به حساب می‌آمد، می‌توان پالتی با رنگهای مطئمن‌تر و متداول‌تر را تهیه کرد و بعنوان زمینه ساز آن رنگهای مدرن را پیشنهاد کرد.

برای طراح بسیار حائز اهمیت است که طریقه‌ی نزدیک شدن و ارتباط برقرار گردن افراد با طرح را بدقت زیر نظر داشته باشد. در آن هنگام به جای ایجاد رابطه‌ی محض با رنگی خاص، پلی بزند به احساس واقعی فرد از رنگ. برای مثال، اگر رشد اقتصاد بطئی باشد، او نیز رنگها را ملایم‌تر و متوازن‌تر به کار ببرد و منعکس کننده‌ی غیر مستقیم وضع بازار باشد.

در آن صورت گزینش رنگها خود به خود با احساسات جامعه در ارتباط خواهد بود و عمر مصرف‌گرایی سریع را کوتاه می‌کند. در نتیجه چهره‌ای کلاسیک‌تر از تفکر طراح ظهور می‌کند شروع به فراگیر شدن می‌نماید. این کار به نوبه‌ی خود، ظاهر جاوادانه‌تری به محصول می‌دهد.

زیر است : آبی و قرمز، آبی و سبز، قرمز و سبز، بی‌رنگ (Clear) و آبی، کهربایی و آبی، کهربایی و سبز، قرمز و کهربایی و بیرنگ و کهربایی.

اگر محصولی قرار است جهانی شود، در نظر داشتن سابقه‌های فرهنگی هر کشور بسیار ضروری است. این قضایا به سمت حیطه‌ی شخصی‌تر در انتخاب رنگ سوق پیدا می‌کند، هیچ میزان از تئوری پردازیهای مربوط به رنگ، شخص را از انتخاب معمولی با رنگ خاص باز نمی‌دارد و شاید بتوان دلیل انتخاب رنگ سبز را به جای زرد از طرف عده‌ای‌ از خریداران لباسهای ورزشی، اینچنین دانست.

بررسیهای بازار نشان می دهد هنگامی که فقط عده‌ای در بین مجموعه‌های از رنگهای پیش‌بینی نشده، به رنگ سبز علاقه نشان می‌دهند، نسبت زیادی از خریداران این نوع البسه، سبز را انتخاب خویش قرار می‌دهند.

 بررسی بازار

یک فاکتور کلیدی در گزینش رنگ، بررسی بازار است و اگر چه این بخش در قالب موارد مطالعاتی شرکتهای مختلف جای دارد، ولی برای بررسی دقیق‌تر و تحقیق به شرکت خاصی با تخصص رنگ سپرده می‌شود. تحقیق و بررسی بازار که شامل رنگ هم می‌شود و در فروش محصول بکار می‌آید. هم مشتریان، تولید کنندگان، تیم‌های بازاریابی و فروش و هم مصرف کنندگان یا استفاده کنندگان مخاطب آن هستند، از دیدگاه واقع‌بینی، بررسی بازار و نتایج آن از سد محکمی از پیشنهادهای نوآورانه‌ی آنهاست. بازاریابی پدیده‌ای واکنش پذیر و نه واکنش زاست و با جمع‌آوری و پردازش اطلاعات حاصل از خرید مردم که بر اساس پاسخهای آنها به پالتهای رنگی موجود صورت می‌پذیرد، انجام می‌شود.

بخش تحقیق و بررسی بازار، اطلاعات از مدیریت دریافت می‌کند. هنگام طراحی پرسشنامه‌ها، افراد اندگی در مدیریت هستند که اهمیت رنگ را در این موقعیت درک می‌کنند. طراح مهندسان تحصیل کرده‌ی رشته‌ی رنگ در دانشگاه‌ها، تئوری رنگ را مطالعه کرده‌اند، تئوری رنگ ایتن تاکید بر هوشیاری و تنوع رنگ و تنوع دارد. ولی این شیوه‌ی آموزش، درک دمای رنگ و نورشناسی از طریق رنگهای سرد و گرم و مکمل، فقط زمینه‌ای را برای طراح فراهم می‌آورد که فاقد ارزش کاربردی است. اگر چه نیاز به یک ارزش جنبی  همیشه هست تا این تئوری را بر پایه‌ی مشارکت کاربرد، رنگ، زیبایی شناسی در قالب اجرایی نمایان سازد.

بدین خاطر دانشجویانی که در دانشکده‌ها و مدارس هنری مقدماتی‌ترین آموزشها‌ را دیده‌اند نسبت به وضع اسفناک کسانی که در گرایشهاسی فنی و مهندسی تحصیل کرده‌اند دارای امتیازهایی هستند. طراحانی که بدون هیچ گونه اطلاع از دانش رنگها حتی گاهی از کارآموزی در شرکت به ریاست گروه ارتقاء یافته‌اند، همیشه رنگ را یک چیز جنبی دانسته‌اند و پرداختن به آن را به بعد موکول کرده‌اند. دیگر جایگاه‌ها نیز تغییر کرده است، در حالی  که یک تکنولوژیست رنگ بیشترین اطلاعات را درباره‌ی علوم تئوری رنگ داراست، اما کمترین علاقه‌ای به بعد هنری و زیبایی شناسانه‌ی رنگ و نیز رنگمایه و پرده‌های رنگی از خود نشان نمی‌دهد.

خود را به کور رنگی زدن و همچون شیمی‌دانان با رنگ برخورد کردن کاملاً عملی است، چرا که بدین ترتیب رنگ می‌شود. مجموعه‌ای از ترکیبها و فرمولها و دیگر جزئی از محدوده‌ی فرم و عملکرد نخواهد بود.

توانایی چیدن رنگها به شکل کاملاً مناسب کاملاً غریزی است و این اعتقاد راسخ (دیل راسل) است که آموزشهای تخصص‌های رنگ نمی‌تواند کسی را بدون انگیزش درونی فطری به متخصص رنگ عالی بدل کند. با این حال آگاهی یافتن از اینکه افراد درگیر با کار رنگ در سراسر فعالیت رنگرزی، به چه میزان احساس درستی از رنگ دارند، وحشتناک است.

مردم دارند به انتخاب رنگ و ارتباط پیچیده‌ی آن عادت می‌کنند. آنها دیگر می‌دانند که بیشتر از یک پرده رنگی خاکستری 50% وجود دارد و رنگها را به حالات و شیوه‌های جدیدی با هم در می‌آمیزند. نحوه ی نزدیک شدن به رنگ کاملاً فرق کرده است و اگر چه در بعضی محصولات دوباره شاهد پیدایش پالتهای قهوه‌ای روشن و ملایم (کرم) نیستند که آخرین بار ظهور کرده بود. ] اشاره به رنگ کامپیوتر‌های نسل جدید[  

رنگهای قابل دسترسی بسیاری وجود دارد ولی خیلی بیشتر از آن، اهمیت حضور متخصص در زمینه‌ی انتخاب رنگ و شیوه‌ی رنگرزی با آنها رنگها احساس می‌شود.

با این حال مواردی است که باید برای کسانی که درک صحیحی از آن ندارند، تدابیری صورت گیرد. به کارگیری ابتکاری رنگ، منتج به سپاس عمومی از طراحی خوب می‌شود، تمرکز دانش و موفقیت در طراحی را، سبب می‌گردد، توجهات را به سوی محصولی جدید یا فرسوده کشیده، مبحث جدیدی در مصرف را باز می‌کند و در نهایت فروش خوب به بار آورده و شرکتی را معروف می‌سازد.

شانس و فرصتی نیز وجود دارد تا فروشندگان کوچک به نمایندگانی ثابت و مطمئن بدل شوند و کسب   شهرتی نمایند. هم چنین، موقعیت‌های پیش می‌آیند که رنگها جلوتر از زمان خویش به پیش می‌روند. در این حال باید فاصله‌ی زمانی ایجاد شود تا ذائقه‌ی عمومی به آن عادت کنند و آنرا کسب کنند.

تئوری رنگ

اگر چه کارآیی ویژگیهای رنگ به خوبی مشاهده می‌شود ولی حفظ ماهیت خود رنگ بسیار مهم است. یکی از مزیتهای رنگ این است که مزیتش بینهایت است.

 توانند به آن عمل کنند. البته این لزوماً منجر به استفاده‌ی بهینه از رنگ نمی‌شود بلکه به استفاده‌گر این احساس را می‌دهد که شایسته‌ی آزادی بیشتر در انتخاب رنگ بوده است.

همزمان با ظهور یک مجموعه ی رنگ کامل، رنگهای پیشتاز، عصر جدی از عناصر طبیعت نشأت می‌گیرد. شن، گرافیت، مرمر، گل سنگ و چوب شاهد این ادعا هستند. سفید نیز نمایند‌ه‌ی رنگ این عنصر جدید می‌باشد. البته همواره در صنعت فرآیندهای سفید کردن و تهیه‌ی رنگ سفید از نظر اکولوژیکی، مضر بو‌ده‌اند که خود جای تأمل بیشتری دارد.


اکولوژی

موضوعات اکولوژی و بازار جهانی اروپا به شدت به هم نزدیک شده‌اند. کشور انگلستان دائماً در حال تصویب لوایح زیادی است تا این کشور عضوی فعال در جامعة اروپا (E.‌C) در اروپای واحدی که بیشترین لوایحش، مسایل و مشکلات اکولوژیکی است، تبدیل شود. لوایحی مربوط به خواص رنگ، تحت استاندارد (دین) و ممنوعیت استفاده از رنگدانه‌های مخصوص، همچنین اسباع و بازتاب رنگ که 20% تا 50% محدود‌تر شده است. این محدودیت‌ها با جدیت به اجرا در می‌آید. قوانینی محدود کنند همدیگر به صورت الزامات رسمی و حقوقی در آمده است. ورود به بازارهای اروپای واحد، منادی تغییراتی در قوانین مربوط به محصولات شرکتهای انگلیسی شده که جایگاه رنگ را دگرگون می‌سازد. دیگر کهنه و پوشک مصرفی نوزادان، خیلی سفید نیست رنگهای ملایم، هماهنگ با رنگ پوست و لباس نوزادات عرضه می‌شوند تا هم انتخابی زیبایی شناسانه صورت گرفته باشد و هم فرایند سفید کردن با مواد مضر شیمیایی سلامت آتی نوزاد را به خطر نیاندازد.

فرایند کاربرد رنگ در حال حاضر شبیه به نوار کاست در ضبط و صوت است که به راحتی با فشار دکمه‌ای به جلو و عقب حرکت می‌کند، با اندک فشاری می‌ایستد و در انتظار حرکت باقی می‌‌ماند.


قدرت رنگ

در حالی که صنعت به تدریج در می‌یابد که رنگ دیگر باید رلی اساسی‌تر در فرایند طراحی تا تولید بازی کند، مردم نیز با احساس نیاز شدید‌تری نکته سنج و باریک بین شده‌اند، به گونه‌ای که رنگ را در قالب طراحی محصول می بینند. محیط و تبلیغات به طور خاص توجه مردم را به آن معطوف داشته است. این بیداری عمومی جوی را می‌سازد که در سراسر روند طراحی تا فروش احساس می‌شود و در شیوه‌ی انتخاب خریدار تأثیر می‌گذارد.

محیط نه تنها باعث جلب توجه افراد به رنگ شده بلکه دست اندر‌کاران امر تولید را نیز تحت نأثیر قرار داده است. در این رهگذر شرکتهای سازنده‌ی رنگ فقط به تبلیغ رنگ نمی‌پردازند، بلکه نحوه‌ی کاربرد و اعمال آنرا نیز آموزش می‌دهند.

با ارائه‌ی ترکیبات رنگی از سوی بعضی شرکتهای بزرگ و اجازه‌ی ترکیب و انتخاب رنگ مورد نظر از طرف شخص، گزینش فردی‌تر رنگ امکان پذیر شده است و این نه فقط برای متخصصان طراحی که با بخشهای خاصی از بازار سر و کار دارند بلکه برای هر کسی از هر طبقه‌ی اجتماعی امکان دارد، آزادی در انتخاب رنگ باعث اتخاذ تدابیری می‌شود که به نوبه‌ی خود به سمت نیاز به گزینش پیچیده‌تر رنگ رهنمون می‌شود.

کامپیوتر نیز به خدمت در آمده است تا در ترکیب رنگ و ایجاد تصویر واقع نمای رنگی، فرد را یاری دهد، به طور مثال خانه یا محل کارش را در دنای خیالی خویش رنگ‌آمیزی می‌کند. این اسباب، عامل ایجاد اشتیاق برای تلاش به منظور حصول ترکیب‌بندی تازه و احساس پویند تصور به واقعیت است. برنامه‌های کامپیوتری اغلب توصیه‌ها و راهنمایی‌های از طرف متخصصین رنگرزی و طراحان و یا هر متخصص دیگری به همراه خود دارد که افراد محتاط‌تر به خوبی می‌باشد. یا ممکن است که این رنگ برای محصولی که باید رنگ شود تازگی داشته، یعنی مواد رنگزای جدید و یا روش رنگرزی جدید مصوب گردد که آن رنگ بخصوص بر روی آن شی به خصوص برای اولین بار امکان‌پذیر شود.

از نقطه نظر طراح، رنگهای موجود بی‌شمارند. یعنی رنگهایی موجود بیشتر از آنی می‌باشد که یک فرد بخواهد از تمام آنها در یک زمان بخصوص برای رنگ کردن یکسری محصولات تجارتی مشخص شده همزمان استفاده کند. لیکن زمانی به تعداد رنگها پی‌ برده می‌شد که این مطلب در نظر گرفته شود که تمام رنگهایی که به چشم ظهور پیدا می‌کند را نمی‌توان در صنعت تولید کرد. برای اینکه این مطلب ساده‌تر گردد، مبحث تناسب رنگ (Appropriateness) در نظر گرفته نمی‌شود. تولید کننده‌ی مواد رنگزا نیز راجع به تهیه‌ی یک رنگ جدید صحبت می‌کند. اما با مفهومی کاملاً متفاوت منظور تولید کننده از یک رنگ جدید، تهیه یک ماده شیمیایی جدید است که می‌شود از آن به عنوان یک ماده رنگزا استفاده کرد، یا اصلاح یک ترکیب شیمیایی قدیمی که توسط آن بتوان این عمل را انجام داد و یا بعضی وقتها فقط ارزان‌تر کردن فرایند تولید می‌باشد.

یا ممکن است که این رنگ برای محصولی که باید رنگ شود تازگی داشته، یعنی مواد رنگرزی برای اولین بار امکان پذیر شود.

از نقطه نظر طراح، رنگهای موجود بی‌شمارند. یعنی رنگهایی موجود بیشتر از آنی می‌باشد که یک فرد بخواهد از تمام آنها در یک زمان بخصوص برای رنگ کردن یکسری محصولات تجارتی مشخص شده همزمان استفاده کند. لیکن زمانی به تعداد رنگها پی برده می‌شود که این مطلب در نظر گرفته شود که تمام رنگهایی که به چشم ظهور پیدا می‌کند را نمی‌توان در صنعت تولید کرد. برای اینکه این مطلب ساده‌تر گردد، مبحث تناسب رنگ (Appropriateness) در نظر گرفته نمی‌شود. تولید کننده‌ی مواد رنگزا نیز راجع به تهیه‌ی یک رنگ جدید صحبت می‌کند. اما با مفهومی کاملاً متفاوت منظور تولید کننده از یک رنگ جدید، تهیه یک ماده شیمیایی جدید است که می‌شود از آن به عنوان یک ماده رنگزا استفاده کرد، یا اصلاح یک ترکیب شیمیایی قدیمی که توسط آن بتوان این عمل را انجام داد و یا بعضی وقتها فقط ارزان‌تر کردن فرایند تولید می‌باشد.

در هر دو مورد، این ماده است که در فرم شیمیایی یا فیزیکی یا هر دو جدید می‌باشد.

در نهایت مهمترین جنبه از نظر این بحث، مفهوم رنگ جدید از دید متخصصین رنگرزی می‌باشد. متخصص رنگرزی بقای خود را مدیون نیاز به افراد فنی تعلیم دیده و ماهری است که بتواند توسط استفاده‌ی صحیح از مناسب‌ترین ماد‌ة رنگزا و بهترین روش رنگ کردن برای کالای انتخاب شده، آرزو و میل طراح را امکان پذیر سازد. می‌توان چنین اظهار کرد که متخصصیت رنگرزی از رنگ به عنوان یک کالای مهندسی استفاده می‌کنند.

البته دقیقاً صحیح نیست که به رنگ که به وضوح یک پدیده‌ی غیر مادی است، عنوان یک کالای مخصوص داد : چه رسد که آنرا یک کالای مهندسی نیز تلقی کرد. منظور واقعی، استفاده از ؟؟؟ ماند. مسائل اکولوژیکی و جنجال در ایت موردر افزونی بخشیده است. در حالی که همگان موافق یک ارتباط صمیمی‌تر و مقدس‌تر با اکولوی هستند بحث حول و حوش موضوعات بازیافتی در برابر نوآوری‌های تکنولوژیکی، کاربرد رنگ، توان شیمیای و استفاده‌ی بی‌رحمانه از انرژی، تمامی ندارد. آیا باید به سوی بازیافت بشتابیم؟ به خاطراتمان در گذشته نقب بزنیم و روزهایی را به یاد آوریم که کاغذهای قهوه‌ای رنگ تخم‌مرغ را دور نمی‌ریختیم و انبار می‌کردیم، شانه‌های تخم‌مرغ را خمیر کرده، مجدداً مورد استفاده قرار می‌دادیم. به هر حال هیچ دلیلی برای استفاده نکردن از رنگهای مطمئن وجود ندارد.

هنر مدرن و تأثیرات آن در فرش

در واقع در توصیف کلی هنر مدرن باید گفت که علیرغم اینکه هنر مدرن هنری خشن و پر هیاهو پنداشته می‌شود. اما واقعیت این است

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد عوامل مؤثر در انتخاب رنگ

تحقیق شناخت عوامل مؤثر بر هویت جمعی

اختصاصی از فی موو تحقیق شناخت عوامل مؤثر بر هویت جمعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق شناخت عوامل مؤثر بر هویت جمعی


تحقیق شناخت  عوامل مؤثر بر هویت جمعی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:5

فهرست:

اهداف جزئی و رفتاری :

در پایان این درس از دانش آموز انتظار میرود :

  • ویژگیهایی که مبنای شناخت فرد از خود قرار می گیرد ، نام ببرد .
  • برای هر یک از این ویژگیها ، یک مثال بزنید .
  • نقش این ویژگیها را در روند هویت یابی افراد با یکدیگر مقایسه کند .
  • رابطه مد و هویت یابی را تحلیل کند .
  • علت هویت یابی بر مبنای مصرف را در محیط های شهری بیان کند .
  • تشابه ویژگیهایی که فرد خود را با آن تعریف می کند ، بفهمد .
  • این ویژگیها را از جهت میزان فعالیتهای فرد در تولید آنها ، با یکدیگر مقایسه کند .
  • تأثیر خلاقیت و کار آفرینی را در جوامع توسعه یافته تحلیل کند .
  • نقش رسانه های جمعی را در مصرف گرایی ارزیابی کند .

به اهمیت ویژگیهای اکتسابی در توسعه و پیشرفت جوامع پی ببرد .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق شناخت عوامل مؤثر بر هویت جمعی