دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات22
وقوع انقلاب روسیه، رفت و آمد ایرانیان به کشورهای اروپائی و آشنائی آنان به تحولات اروپا، رواج صنعت چاپ و سپس ترجمه و نشر آثار فرنگی در ایران و یا انتشار سفرنامههای ایرانیان بازگشته از اروپا، از جمله عوامل آگاهی بخش و تأثیرگذار بر روند نهضت مشروطه بودند.
برای شناخت واقعی هر پدیده میبایست نخست بستر و زیربنای آن را مورد مطالعه و شناخت قرار داد و سپس به ابعاد دیگر پرداخت. انقلاب مشروطه نیز از چنین چارچوبی خارج نیست. بنابراین برای شناخت و درک چگونگی روی دادن مشروطیت در ایران باید نخست ریشهها را شناخت.
اگر چه انقلاب مشروطه را میتوان ادامه تحولات تاریخی این سرزمین و از سنخ شورشها، نهضتها و نارضایتیهای عمومی کم و بیش دامنه دار میان ملت و دولت ایران دانست، اما با تمام مشابهتهایی که انقلاب مشروطه با سایر حوادث این سرزمین که منجر به تغییرات اجتماعی و حکومتی گردیده دارد میتوان از یک تفاوت عمده نیز نام برد و آن نقش و نفوذ عوامل خارجی و آشنایی با دنیای خارج و بویژه غرب است.
اگر به اوضاع و احوال ایران و منطقه در آن دوره نگاهی بیاندازیم، متوجه میشویم که سلاطین قاجار در مقایسه با حکام کشورهایی چون ترکیه، مصر و یا تونس اقدام چندانی برای نوسازی کشور نکردند. قلت دگرگونی قابل درک است، چرا که ایران در مقایسه با کشورهای مدیترانهای و خاورمیانه تماس کمتری با غرب داشت. اما همین که این تماسها فزونی مییابد، شاهد ایجاد تغییر و تحولاتی از یک سو در ارزشهای مسلط بر جامعه و از سوی دیگر بر محیط اجتماعی و کارکرد آن میباشیم.
در واقع جنبش مشروطه را باید آغازگر تحولات بنیادین در تاریخ معاصر ایران دانست. اندیشههای نو و نوگرایی همزمان با جنبش مشروطه و با تاثیر بی چون و چرا از غرب، به گفتمان غالب در اندیشه سیاسی ایران بدل شد.
در انقلاب مشروطه، مشروعیت سیاسی نظام حاکم از سوی مردم به چالش کشیده شد و ثبات و تعادل جامعه از میان رفت. جامعه با ثبات مانند انسان سالمی است، که وقتی دچار بیماری میشود کارکرد بدنی او دچار اختلال شده است. در این بین سوالات گوناگونی به ذهن متبادر میگردد از جمله اینکه منابع تعادل و ثبات جامعه در دوره قاجار چه بود؟ تزلزل و فروپاشی ثبات سیاسی در نهضت مشروطه در سایه رخداد کدام زمینه ها و عوامل صورت گرفت؟ ظهور نهضت مشروطه همراه با طرح کدام عناصر مشروعیت ساز جایگزین، تکوین یافت؟
نوشتار حاضر در صدد است با رویکری کارکرد گرایانه نسبتی میان تحولات خارجی و آشنایی ایرانیان با این تحولات از یک سو و ظهور نهضت مشروطه و فروپاشی عناصر مشروعیتبخش نظام سیاسی حاکم از سوی دیگر برقرار نماید.
طبق دیدگاه کارکردگرایی، می توان بیداری ایرانیان در اثر تماس با غرب (عامل ارزشی ـ محیطی خارجی ) را به عنوان شرط لازمه و تضعیف حکومت در اثر عدم توانایی در هماهنگی با تحولات را به عنوان شرط کافی انقلاب مشروطه شناسایی نمود.
اگر چه نوشتار حاضر صرفا بر اساس نظریه کارکرد گرایی استوار است و در صدد یافتن رابطه میان تحولات ارزشی ـ محیطی غرب با انقلاب مشروطه میباشد، اما این موضوع نه به معنای کامل بودن و یا مورد پذیرش بودن این نظریه است و نه به معنای پذیرفتن غرب و یا اندیشههای غربی میباشد، بلکه تنها کوششی است در جهت تطبیق انقلاب مشروطه با یکی از نظریات رایج در باب انقلابها.
در ادامه به بررسی نظریه کارکردگرایی و الگوی انقلابی این رویکرد خواهیم پرداخت، سپس منابع مشروعیت بخش که باعث ثبات و تعادل حکومت و جامعه قاجار میشد را بررسی نموده و پس از آن به عوامل و زمینههای تزلزل و فروپاشی جامعه نگاهی خواهیم انداخت و در نهایت منابع جایگزین مشروعیت بخش را مرور خواهیم نمود.
چالمرز جانسون یکی از متفکران کارکردگرا است که در کتاب « تحول انقلابی»، انقلاب را در ارتباط با نظام اجتماعی خاصی که آن را احاطه کرده است، بررسی می نماید. به عقیده وی انقلاب از پذیرش رفتار خشونت آمیز در حالتی که تمامی روشهای دیگر برای تحول شکست خورده است ناشی می شود. در واقع بروز انقلاب حاصل احساس ناتوانی و شکست یک نظام اجتماعی است. (۱)