لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه39
گفتگو با دکتر رحمتی درباره ورزش و ارتباط فرهنگی
اشاره : دکتر محمد مهدی رحمتی ، دارای دکترای جامعهشناسی از دانشگاه تهران و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان است. مینههای مورد علاقهی وی آسیبشناسی اجتماعی، نظریههای جامعهشناسی و جامعهشناسی ورزش میباشد.
وی پژوهشهای متعددی را در موضوعات مختلف جامعهشناسی انجام داده و مقالات مختلفی از ایشان در مجلات علمی و پژوهشی به چاپ رسیده است. دو کتاب از وی با عنوان جامعهشناسی خشونت ورزشی، و هویت اجتماعی و مصرف کالاهای فرهنگی زیر چاپ است. در ادامه نظر خوانندگان را به گفت و گو با دکتر رحمتی جلب میکنیم. هدف از این مصاحبه شناساندن یکی از حوزههای جدید جامعهشناسی، یعنی جامعه شناسی ورزش است.
- به نظر شما حوزهی تخصصی جامعهشناسی ورزش در ایران در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد؟
جامعه شناسی ورزش در ایران هنوز به صورت یک حوزهی تخصصی مطرح نشده است، چون به طور کلی در سایر نقاط دنیا نیز گرایش تخصصی جدیدی به شمار میآید. با اینحال، در مقایسه، این گرایش و حوزهی تخصصی هنوز در جامعهشناسی ایران جا نیفتاده است. در حد اشاره گاهی در مناسبتهای گوناگون مطرح میشود، مثلا در دههی 1370 نشریهی تخصصی وزارت ارشاد با نام فرهنگ عمومی دو شماره را به فاصله چند سال از هم به فوتبال اختصاص داد؛ یکی در سال 76_75 و دیگری در سال 80_79 . به تناسب رویدادهایی که در عرصهی ورزش رخ میدهند، اساتید دانشگاه اظهارنظرهایی میکنند ، ولی اینها را نمیتوانیم نظرات تخصصی در جامعهشناسی ورزش تلقی کنیم. بیشتر میشود گفت تحلیلهای خیلی گذرا و موقتی و گاه ژورنالیستی هستند.
زمانی میتوان سخن از حوزههای تخصصی ورزش در ایران کرد که در دانشگاه تدریس شوند، فعالیت پژوهشی در مورد موضوعات مربوط به آن انجام شود و یا اینکه سازمان تربیت بدنی و حتی باشگاههای ورزشی ما از وجود جامعه شناس و روان شناس _ که میشود گفت دو رشتهی به هم مرتبط هستند_ استفاده کنند و ما استفاده از آنها را در عمل مشاهده کنیم. مثلاً تا به حال نشنیدهام که در دانشکدههای تربیت بدنی، بجز دانشگاه گیلان، آن هم در دانشکدهی تربیتبدنی درس جامعهشناسی ورزش تدریس شود. این در حالی است که برخی دانشجویان حتی در دورههای کارشناسی ارشد و دکترا نیز تمایل دارند موضوعی را انتخاب کنند که به بحث جامعهشناسی ورزش مربوط باشد. ولی تا زمانی که سطوح رسمی به این حوزه توجه نکنند، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در بخشهای دیگر به این مقوله توجه کنند. این مشکلی است که نظام آموزش عالی ما دارد. چون نظام آموزش عالی ما نظامی متمرکز است و تصمیمات از جانب وزارتخانه اتخاذ میشود، حالا به سازو کار اتخاذ تصمیم و درستی و نادرستی آن کاری ندارم که بحث جداگانهای است. توجه به این حوزه بیشتر تابع سلیقهها و علاقهمندی افراد خاص است. مثلاً ریاست محترم کمیتهی ملی المپیک آقای دکتر قرهخانلو که شخصیتی آکادمیک هستند علاقهی زیادی به فعال کردن دپارتمان جامعهشناسی ورزش دارند، ولی واقعیت این است که خیلی از کارگزاران ورزش انتظار دارند که این کار زود جواب بدهد، در حالی که از نظر آموزشی و پژوهشی حمایتی از این کار نمیشود.
اصولا در کار علمی در ایران، به خصوص در حوزهی ورزش که با نتیجهگرایی خیلی عجین است، همه انتظار دارند که به سرعت نتیجه کار را ببینند. پژوهش هم طوری نیست که نتیجهی آن خیلی سریع مشخص شود. کار فرهنگی در ایران معمولاً به چند شعار و چند پرچم، پارچه و تراکت تبلیغاتی خلاصه شده است. متاسفانه هنوز هم به این نتیجه نرسیدهاند که سالهاست این کار را میکنند و فایده ندارد و لازم است شیوههای دیگر را امتحان کنند. کماکان تماشاگران ما در ورزشگاهها از نظر اخلاقی و فرهنگی فاقد الگوهای رفتاری هستند. این همه معاونت فرهنگی در سطح سازمانها، فدراسیونها و حتی باشگاهها داریم، ولی ندیدهایم نیم خط
تحقیق در مورد ورزش و ارتباط فرهنگی