فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام


دانلود مقاله مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام

 

مشخصات این فایل
عنوان: مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 21

این مقاله درمورد مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام می خوانید :

دانشمندان اسلام و مفسران بزرگ قرآن راه‌های متفاوتی در حل تعارض علم و دین طی کرده‌اند، امّا مبانی معرفت‌شناختی آن را هنوز منقح نکرده‌اند. این نکته همواره در ذهن آنان در جولان بوده که علم (حقیقی) هیچ‌گاه با دین تعارض نخواهد داشت. ولی هیچ‌گاه دقیقاً روشن نساخته‌اند که در موارد بروز تعارض چه راهی را باید دقیقاً طی کرد. رشید رضا در تفسیر المنار این نکته را مطرح می‌کند که برخی از دشمنان اسلام گمان کرده‌اند که علوم و فنون عصری ـ از قبیل علوم طبیعی، فلکی، تاریخی ـ موضوع برخی از آیات را نقض کرده است و در پاسخ آنها می‌گوید:
اننا قد اطلعنا علی اقوالهم فی ذلک فألفینا ان بعضها جاء من سوء فهمهم او فهم بعضی المفسرین، و من جمود الفقهاء المقلدین، و بعضها من التحریف و التضلیل و قد رددنا نحن و غیرنا ما وقفنا علیه منها. (رشید رضا، بی‌تا: 9 ـ 208)
رشید رضا گرچه این قبیل موارد را ناشی از سوءفهم یا جمود فکری مقلّدین و یا تحریف می‌داند، ولی مکانیسم معرفت‌شناختی و یا مبانی فکری برای حلّ تعارض‌های مطرح شده را بیان نمی‌دارد. همچنین، نامبرده مانند بسیاری از مفسران یکی از وجوه اعجاز قرآن را در این حقیقت می‌داند که این کتاب آسمانی بسیاری از حقایق علمی را پیش از کشف آنها بیان کرده است. مثلاً آیة شریفة "و ارسلنا الریاح لواقح" به این حقیقت علمی اشاره دارد که برخی از ابرها باردارند و در آن باردار بودن ابرها به تلقیح حیوانات تشبیه شده است. این حقیقت را دانشمندان قرن‌ها بعد کشف کرده‌اند.
بسیاری از متفکران بر این نکته تأکید کرده‌اند میان علم حقیقی و دین تعارضی در کار نیست. این سخن گرچه راست است، ولی در مسئله تعارض علم و دین سودی نمی‌بخشد؛ چرا که این پرسش مطرح می‌شود که علم حقیقی چیست؟ آیا جز این است که قوانین حقیقی عالم که از خطا مصون‌اند علم حقیقی شمرده می‌شوند. سخن در مسئله مورد نظر هیچ‌گاه از علم حقیقی نیست، بلکه سخن از این است که پاره‌ای از نظریه‌های موفق در تاریخ علم ظهور کرده‌‌اند که به ظاهر با نصوص دینی ناسازگارند. این نظریه‌ها مشکلات علمی مختلفی را حل کرده‌اند و قدرت پیش‌بینی و حلّ مسئله دارند. اکنون دربارة این نظریه‌ها و ناسازگاری آنها با پاره‌ای از موارد چه باید گفت؟ آیا نصوص دینی را باید به‌ نحوی دیگر فهمید یا باید آن نظریه‌ها را نادرست دانست؟ یا نه، راه حل دیگری در کلمه است؟ بنابراین، همین علمی که بشر بدان دست یافته و توفیقاتی را که به کمک آن به‌دست آورده مورد بحث است. آیا این علم واقع‌نما نیست؟ اگر واقع‌نما است و درنتیجه علم حقیقی است، پس چگونه با نصوص دینی ناسازگار می‌افتد؟ و اگر واقع‌نما نیست چگونه توفیقاتی را نصیب بشر ساخته و توانسته مسایلی را حل کند و پیش‌بینی‌هایی را امکان‌پذیر سازد؟ خلاصه آنکه، رفتن به سراغ علم حقیقی در برابر علم فعلی مشکلی را حل نمی‌کند. مشکل اصلی به علم نوین و رایج و تعیین نسبت آن با دین مربوط می‌شود. این راه حل، درحقیقت، به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک می‌کند.


گاهی هم برخی این ادعا را مطرح کرده‌اند که تمام علوم جدید را می‌توان از آیات قرآن و روایات استخراج کرد. بنابراین، علوم جدید کاملاً با اسلام توافق دارند. طرفداران این نظر می‌کوشند هر یافتة جدید علمی را از آیات استنباط کنند. برخی از آنها گفته‌اند که در قرآن 61 آیه در علم ریاضی و 64 آیه در علم فیزیک و 5 آیه در فیزیک هسته‌ای و 63 آیه دربارة نظریه نسبیت و 20 آیه در علم زمین‌شناسی و غیره آمده است. (صادق العظم، 1997: 35) بدون تردید، ممکن است ما در پاره‌ای موارد موّیدات و سازگاری‌هایی میان برخی از آیات و یافته‌های علمی جدید بیابیم، امّا نظریه استخراج علوم جدید از قرآن و سنت با مشکلاتی روبرو می‌شد. اوّلاً، تنها سخنی که در این‌باره می‌توان گفت، این است که ما فقط در پاره‌ای موارد تناسب و یا تأییدی میان دستاوردها و نظریه‌های علمی جدید و نصوص دینی را می‌یابیم، امّا هیچ‌گاه چنین توانایی را نداریم که همة حقایق علمی را از نصوص دینی بیرون بکشیم. بر فرض هم چنین چیزی ممکن باشد، ما آدمیان غیرمعصوم چنین توانایی نداریم. ثانیاً، سخن بر سر این است که برخی نظریه‌های علمی با ظاهر نصوص متعارض‌اند در این موارد چه باید گفت؟ این موارد نه‌تنها از نصوص دینی به دست نمی‌آید بلکه با آنها ناسازگارند.
راه‌حل دیگری را هم برخی از روشنفکران عرب مطرح کرده‌اند. آنها میان بُعد زمانی دین و بُعد ازلی و یا روحی آن فرق گذشته‌اند و گفته‌اند، که هرچه در نصوص دینی دربارة طبیعت و تاریخ و غیره آمده است در ذیل بُعد زمانی دین می‌گنجد و می‌توان همة آنها را به علم سپرد، امّا بُعد ازلی یا روحی دین ربطی به علم ندارد. بُعد ازلی مجال و قلمرو حقایق ازلی و امور غیبی و ایمان و تجربة عرفانی است. طرفداران این نظر می‌گویند که روش علمی و نیز معرفت علمی از محدودة طبیعت تجاوز نمی‌کنند و از این‌رو، ممکن نیست در دین که با ایمان مربوط است نه علم، از آنها بحث شود. به عبارت دیگر، آنها قایل‌اند که معرفت دینی با معرفت علمی از لحاظ نوع اختلاف دارند و درنتیجه، هرگاه می‌خواهیم معرفت علمی را بر دین تطبیق کنیم با تعارض‌هایی روبه‌رو می‌شویم. معرفت دینی از تجربه عرفانی ناشی می‌شود و با معرفت علمی که از تجربه و مشاهده علمی به دست می‌آید متفاوت است. معرفت علمی دو نوع معرفت‌اند که از مجاری متفاوتی به‌دست می‌آیند. گفته‌اند: این دیدگاه را نخستین بار علی عبدالرزاق در کتاب "الاسلام و اصول الحکم" مطرح کرده است. (همان: 47)
تفکیک بعد زمانی دین از بُعد ازلی و روحی آن نیز راه حلّ قانع‌کننده‌ای نیست. در نصوص دینی می‌بینیم که دربارة عالم طبیعت و تاریخ نیز مطالبی آمده است. آیا این مطالب نادرست‌اند؟ اگر نادرست‌اند چگونه در سخنان خدا یا پیامبر(ص) مثلاً راه یافته‌اند؟ تفکیک مذکور به این ادعا می‌انجامد که گزاره‌هایی از دین راجع به امور مذکور را باید نادرست دانست و مسئله را صرفاً به علوم تجربی و غیره احاله داد. درحقیقت، راه‌حل مذکور وجود تعارض را می‌پذیرد و عملاً گزاره‌های مورد نظر از دین را حذف می‌کنند. از این گذشته، گوهر دین را نمی‌توان تجربه عرفانی دانست؛ دین را نمی‌توان صرفاً در حالات و تجارب عرفانی خاصی خلاصه کرد. به‌نظر می‌رسد که طرفداران این نظر نه تصویر درستی از علم و معرفت علمی دارند و نه دقیقاً به سرشت دین و معرفت دینی پی برده‌اند.
برخی دیگر در حل تعارض گفته‌اند که در مواردی از قبیل تعارض مسئله خلقت با داروینیسم و غیره، امری قطعی با نظریه‌ای ظنی تعارض دارد. آیاتی که در این‌باره مثلاً‌ آمده‌اند قطعی‌اند و جای چون و چرا کردن در آنها و یا تأویل آنها وجود ندارد امّا نظریه‌های علمی از قبیل نظریه داروین ظنی‌اند؛ قطعی و یقینی نیستند و در جایی‌ که قطعی و ظنی در تعارض باشند، قطعی و یقینی بر ظنی مقدم می‌شود. این راه‌حل را که می‌توان راه‌حل "تقدم قطعی بر ظنی" نامید هم ناتمام است. این سخن درست است که در پاره‌ای از موارد ما با آیاتی سروکار داریم که تفسیرناپذیر و قطعی‌اند و نمی‌شود آنها را به‌نحو دیگری تفسیر و تأویل کرد. اما برداشتی که از کیفیت تعارض در کار است و راه حل فوق ناتمام است. به‌نظر می‌رسد که این پاسخ براساس الگوی علم اصول در حل تعارضات میان برخی ادلّه و روایات مطرح شده است و نمی‌توان آن را به تعارض علم و دین گسترش داد. نظریه‌های علمی هرچند ظنی‌اند،‌ ولی توفیقاتی هم دارند؛ مشکلات علمی را حل می‌کنند و ما را به پیش‌بینی‌هایی قادر می‌سازند. از این‌رو نمی‌توان آنها را از این جهت که ظنی‌اند و با امر قطعی تعارض پیدا کرده‌اند، بالکل نادرست دانست و کنار نهاد. این پاسخ تصویر درستی از نظریه‌های علمی و نحوة صدق و کذب آنها ندارد.


راه دیگری را هم برخی از روشنفکران ساختی‌گرایی (constructivist) در جهان اسلام مطرح کرده‌اند و می‌توان آن‌را راه حل "تفسیرپذیری مطلق نصوص دینی" نامید. به‌نظر آنها، متون دینی همواره تفسیرپذیرند؛ به این معنا که با آمدن نظریه‌ها و معارف جدید به فهمی جدید از نصوص دست می‌یابیم. بنابراین. نصوص دینی تفسیرپذیرند و با هر نظریه به رنگ همان نظریه درمی‌آیند. آنها ادعا کرده‌اند که فهم دین، عصری است؛ به این معنا که نصوص دینی خود صامت و بی‌رنگ‌اند و در هر عصری به رنگ نظریه‌ها و معارف آن عصر درمی‌آید. بنابراین، هرجا دیدیم آیه‌ای با یک نظریه علمی تعارض دارد باید آن را براساس آن نظریه تفسیر نماییم. پیش‌تر به این نکته اشاره کردیم که برای حل این مسئله باید به سرشت نظریه‌های علمی و نحوة واقع‌نمایی آنها نیز توجه کرد. مسئله علم و دین با رابطة علم و دین سروکار دارد. از این‌رو هم باید دین را به‌نحو درستی فهمید و نظریه‌ای مقبول درباب فهم دین داشت و هم به سرشت نظریه‌های علمی دقیقاً پی برد. این راه حل از هر دو جهت خطا است؛ هم نظریه‌ای آنتی‌رئالیستی و ساختی‌گرایانه از فهم دین دارد و هم تصویری روشن از نظریه‌های علمی ندارد؛‌ گویا به‌طور ضمنی پذیرفته است که نظریه‌های علمی واقع را تعریف می‌کنند، امّا روشن نساخته که چه نوع رئالیسمی را در این باب می‌پذیرد. آنگاه این پاسخ را پیش کشیده که باید نصوص دینی را براساس این نظریه‌ها تفسیر کرد. از این گذشته، همة آیات تفسیرپذیر نیستند و در مواردی که صریح یک آیه یا روایت با نظریه علمی تعارض می‌یابد، باید آن را به‌جای تفسیر حذف کرد. مثلاً صریح آیات با نظریة تکامل از این جهت که خلقت را ردّ می‌کند متعارض‌اند. بنابراین، با پذیرفتن نظریة تکامل باید این آیات را کنار گذاشت. خلاصه آنکه، نظریة تفسیرپذیری عملاً به حذف پاره‌ای از نصوص می‌انجامد نه تفسیر آنها. به نظر طرفداران نظریه تفسیرپذیری خود نصوص دینی صامت‌اند و با نظریه‌ها و معارف مقبول هیچ‌گاه تعارض نمی‌یابند؛ بلکه تفاسیر ما از آنها با نظریه‌ها در تعارض است. درحقیقت کتاب مقدس با نظریه گالیله تعارض نداشت، خود کتاب مقدس صامت است، بلکه ارباب کلیسا برپایه دستگاه زمین مرکزی بطلمیوس کتاب مقدس را فهمیدند و آنچه واقعاً با نظریة گالیله در تعارض بود دستگاه بطلمیوسی بود نه کتاب مقدس. کتاب مقدس را می‌توان براساس نظریه هر دو نظریه تفسیر کرد. صامت بودن نصوص دینی به این معناست که هیچ نظریه‌ای از خود نصوص استفاده نمی‌شود و نمی‌توان گفت این نظریه سازگارتر با نصوص دینی است تا آن نظریه. پیدا است که تفسیرپذیری بر عدم تعیّن معنای نص تکیه می‌زند. معنای متن نسبت به هر نظریه و معرفت برون‌دینی نامتعیّن است و از این‌رو می‌تواند از هریک از نظریه‌ها تعینی خاص بگیرد.
نظریة فوق با تاریخ هم همخوان نیست. برخی نظریه‌ها همواره برای نصوص دینی مشکل‌آفرین به‌نظر می‌رسند و هرگاه به تفسیر نصوص دینی روی می‌آوریم با شکست مواجه می‌شویم و یا می‌بینیم یک نظریه با نصوص دینی از نظریه‌های دیگر سازگارتر است. ترجیح یک نظریه در محکمة نصوص دینی به این معناست که نصوص دینی صامت نیستند و با نظریه‌های خاصی فقط همخوان‌اند. سرگذشت معرفت دینی همواره با رئالیسم همراه بوده است. عالمان دینی فهم‌ها و تفاسیر خود را به این معنا می‌فهمیدند که دین واقعی مستقل از فهم‌ها و تفاسیر آنها دارد و فهم‌ها و تفاسیر آنها توصیفی از آن واقع مستقل است. بر همین قیاس، دانشمندان معرفت علمی خود را از زاویة رئالیسم می‌سنجند و معنا می‌کنند: عالم خارج مستقل از دانشمند وجود دارد که او می‌خواهد با نظریه‌هایش آن را توصیف کند.
اهل کلیسا گالیه را متهم کردند که نظریه‌اش با ظاهر کتاب مقدس همخوان نیست. گالیله هم اعتقاد داشت که نظریه خورشید مرکزی کتاب مقدس را بهتر تفسیر می‌کند تا نظریة زمین مرکزی، هرچند که این تفسیر مقبول اهل کلیسا نیست. او دلیلی هم بر سازگاری نظریه‌اش با کتاب مقدس پیش کشید:
به عقیدة من مطمئن‌ترین و نزدیک‌ترین راه اثبات اینکه نظریه کوپرنیک [نظریة خورشید مرکزی] مخالف با کتاب مقدس نیست ارائه سلسله دلایلی است که صحیح است و خلاف آن را نمی‌توان ادعا کرد؛ بدین ترتیب چون حقایق نمی‌توانند مغایر یکدیگر باشند، این نظریه و کتاب مقدس باید با یکدیگر توافق کامل داشته باشند. (کوستلر، 1361، 541)
عبارت فوق پاسخ گالیله به بلارمین (Bellarmine) کاردینال مشهور و مشاور پاپ بود و چنانکه از آن پیدا است گالیله هم رئالیستی فکر می‌کرد و قایل بود که حقایق کتاب مقدس و حقایق علمی ممکن نیست با هم ناسازگار و مغایر باشند. به‌عبارت دیگر، گالیله با دلیلی پیشینی سازگاری و عدم مغایرت کتاب مقدس را با نظریه‌های علمی اثبات می‌کرد. لازم نیست که ما به خود کتاب مقدس و معنای تحت‌اللفظی آن رجوع کنیم تا ببینیم با نظریه علمی جدید سازگار است یا نه، بلکه چون کتاب طبیعت و کتاب مقدس هر دو نگارش آفرینندة جهان هستند باید با هم سازگار باشند. معرفت دینی کتاب مقدس را نشان می‌دهد و حقایق آن را برمی‌تابد و معرفت علمی حقایق جهان خارج را نشان می‌دهد و توصیف می‌کند. از سخنان گالیله تلویحاً این نکته به‌دست می‌آید که درباب معرفت علمی و نیز معرفت دینی رئالیست است.


ریچارد رورتی (Richard Rorty) فیلسوف پراگماتیست آمریکایی سخنی شنیدنی دربارة نزاع بلارمین و گالیله دارد. به نظر او، نزاع مذکور و پیروزی گالیله در این نزاع را نباید به نحو رئالیستی فهمید. گالیله از این جهت پیروز نشد که کپرنیک منعکس‌کننده واقع بود و عالم واقع را نشان می‌داد. همچنین، پیروزی گالیله بدین خاطر نبود که روش درست فهم طبیعت را کشف کرد، بلکه به‌نظر رورتی، تنها می‌توانیم بگوییم که گالیله واژگانی آفرید که از سر اتفاق کارآیی بهتری نسبت به واژگان دینی و متافیزیکی داشت. اگر به ادبیات نزاع گالیله و بلارمین در چند قرن گذشته بنگریم این طرز تلقی در کار است که گالیله مطلق بر حق و کلیسا مطلقاً بر خطا بود. این قرائت از نزاع مذکور در عصر روشنگری پایه‌ریزی شد و نوعی سیاه و سفیداندیشی بر آن حاکم بود که گالیله بر عقل تکیه می‌زد و کلیسا بر خرافات. لذا نزاع گالیله با کلیسا به نزاع عقل با خرافات تبدیل شد. بلارمین برای ردّ گالیله و نظریه کپرنیک به کتاب مقدس متوسل می‌شد. امّا طبق این قرائت، توسل بلارمین به کتاب مقدس غیرمعقول است؛ چراکه در بحثی صرفاً علمی مطالبی دینی را وارد می‌ساخت تا موضع کلیسا را در این نزاع اثبات کند. به‌عبارت دیگر، بلارمین ارزش‌هایی غیرعلمی را بر تعلقات علمی خالص تحمیل می‌کرد و از این‌رو، در فهم ویژگی‌های ممتاز معرفت علمی در مقابل ایمان دینی ناکام ماند. رورتی، در مقابل، خاطرنشان می‌سازد که تمایز میان موضوعات علمی و غیرعلمی خود، محصول تاریخ است. درحقیقت، پیش از اینکه گالیله و طرفدارانش این تمایز را به کار ببرند، اثری از آن در تاریخ نبوده است. این تمایز ـ به تعبیر من ـ نه وحی مطلق و نه انعکاسی از واقعیت بود، بلکه با زحمت زیاد در طی نزاع گالیله با کلیسا ساخته شد. اگر این تمایز بخشی از دیدگاه گالیله است نمی‌توان آن را برای اثبات این دیدگاه به کار گرفت. ما امروزه می‌گوییم بلارمین در توسل به کتاب مقدس، علم و دین را در هم ادغام و تلفیق کرده است و در این کار بر خطا بود، امّا این سخن بدین معنا نیست که ما بر حق‌ایم و بلارمین خطا کرده است، بلکه ما وارثان گالیله هستیم. چند صد سال است که به ما گفته‌اند تمایزی دقیق میان علم و دین، علم و سیاست، علم و هنر، علم و فلسفه و غیره وجود دارد و ما هم به این تمایزات وفادار مانده‌ایم، امّا وفاداری ما بدین خاطر نیست که دلیلی بر آنها داریم آنها معقول و یا عینی‌اند. به‌عبارت دیگر، گالیله این نزاع را بُرد و ما هم در فضای همان نتایجی سیر می‌کنیم که فلسفه نوین از این پیروزی گرفت. (Rorty, 1979: 328-331)
به نظر رورتی این میراث به ما آموخته است که علم بر خرافات تفوق دارد. همچنین، این میراث به ما آموخته است که دموکراسی بر تمامیت‌خواهی تفوق دارد و ما پایة عقلانی برای اثبات این تفوق نداریم؛ در هر مورد فقط می‌توانیم به تاریخ و به آن چیزی که واقعاً راست است تمسک کنیم. معرفت ما توصیف عالم واقع نیست و واقع را نشان نمی‌دهد. بر طبق رئالیسم انتقادی هم معرفت علمی و هم معرفت دینی توصیفی است؛ ما واقعی راهی به عالم واقع و واقع دین داریم. پیروزی گالیله هم واقعاً از این جهت بود که نظریه‌‌ای راست پیش کشید. نظریه‌های موفق و حاصلخیز ما در زمینه‌های متفاوت ریشه در عقلانیت ما دارند و عینی‌‌اند. اگر نظریه گالیله و کپرنیک کارآیی بهتری داشت است حتماً واقع‌نما بوده و بهره‌ای از حقیقت داشته است.
حل تعارض علم و دین، معرفت‌شناسی منقح و پرتوانی درباب نظریه‌های علمی و معرفت‌ دینی می‌طلبد. راه‌حل‌هایی که برشمردیم یا معرفت‌شناسی پرتوانی درباب معرفت دینی نداشتند و یا علم‌شناسی دقیق و معرفت‌شناسی قابل قبولی درباب نظریه‌های علمی نداشتند و از این‌رو نمی‌توانستند این مسئله را حل کنند. مثلاً راه‌حل "تعارض قطعی با ظنی" علم‌شناسی نیرومند و معرفت‌شناسی پرتوانی درباب نظریه‌های علمی ندارد. گویا ظنی بودن نظریه‌های علمی را عملاً به معنای نادرست بودن آنها می‌گیرد و هنوز این معما باقی می‌ماند که اگر این نظریه‌ها ظنی و نادرست‌اند و از آنجا که با اموری قطعی تعارض پیدا کرده‌اند به نادرست بودن آنها پی برده‌‌ایم و پس چرا این همه توفیق یافته‌اند و در سنت علم رسوخ کرده‌اند؟ آیا سرّ بقای آنها دروغ بودنشان است یا صرفاً به این خاطر که دانشمندان آنها را پسندیده‌اند در صحنة علم رسمی باقی مانده‌‌اند؟ بقای آنها برپایه چه نوع عقلانیتی استوار شده است؟


راه‌حل‌ تفسیرپذیری هم نه معرفت‌شناسی موفقی درباب نظریه‌های علمی دارد و نه معرفت‌شناسی دینی پرتوانی دارد. تفسیرپذیری مطلق نصوص دینی برپایه معرفت‌شناسی ساختی‌گرا استوار شده است؛ نه نوعی رئالیسم متین و قابل دفاع. علم‌شناسی آنها هم بیش‌تر جای تأمل دارد. آنها وقتی از تفسیرپذیری دفاع می‌کنند چنین گمان می‌کنند که نظریه‌های علمی به‌معنای تحت‌اللفظی راست‌اند و هر عنصری از آنها تماماً حقیقی و واقع‌نما است. از این‌رو هیچ سخنی درباب نظریه‌های علمی نباید گفت و آنها را باید به معنای تحت‌اللفظی کلمه پذیرفت؛ فقط باید سراغ نصوص دینی رفت و هرچه مخالف به نظر می‌رسد براساس این نظریه‌ها تفسیر و تأویل کرد. این راه‌حل، بدون توجه به سرشت نظریه‌های علمی یکسره سراغ نصوص دینی می‌رود و مشکل تعارض را فقط در ناحیه این نصوص و با تفسیر آنها فیصله می‌دهد.
آنها هر دو قایل بودند که نظریه‌های علمی صرفاً ابزارهایی مفیدند. برخی تلاش کرده‌اند مشکل تعارض علم و دین را با توسل به ابزارانگاری حل کنند. این راه‌حل هم راه‌حلی رئالیستی نیست و نظریه‌های علمی را واقع‌نما نمی‌داند. شکست ابزارانگاری در پرتو ظهور رئالیسم علمی به‌طور طبیعی این پیامد را هم به‌دنبال داشت که با توسل به ابزارانگاری نمی‌توان مشکل تعارض مذکور را حل و باید سراغ معرفت‌شناسی و علم‌شناسی مناسبی رفت.
این نکته شایان توجه است که خود دوئم فرد مؤمنی به مسیحیت بود و با اعتقاد به ابزارانگاری مشکل تعارض را حل نمی‌کرد. برخی به خطا گمان کرده‌اند که دوئم با ابزارانگاریش می‌خواست ایمان‌اش به مسیحیت را نجات دهد. آنها گفته‌اند:
پیر دوئم، فیلسوف علم و فیزیکدان قرن نوزدهم و بیستم فرانسه، بر گالیله طعن می‌زد که چرا با کلیسا درافتاد، اگر گالیله فیزیک آسمان و زمین را ابزاری و غیرواقع‌نما می‌انگاشت تعارض از بن برکنده می‌شد... (سروش، 1374: 219)
و نیز در جای دیگر به طور صریح آمده است:
از پیر دوئم فیلسوف و فیزیکدان فرانسوی آوردیم که فرضیات علمی را، ابزارهایی برای تنظیم حوادث می‌دانست و علم خود را صریحاً پوزیتیویستیک می‌شمرد و بروز تعارض میان کلیسا و گالیله را امری اجتناب‌ناپذیر می‌یافت و بر آن بود که اگر گالیله به ابزاری بودن نظریة کپرنیک وقوف و اعتقاد داشت، آن نزاع بی‌حاصل را دامن نمی‌زد و چندان رسوایی و دشواری به‌بار نمی‌آورد. به‌عبارت دیگر، دوئم دینداری خود را با نظریة معرفت‌شناسی خاصی هماهنگ کرده بود و بدون این هماهنگی، نمی‌توانست به ظاهر کتاب دینی ملتزم بماند و آن نظریه این بود که فرضیات علمی بهره‌ای از واقع‌نمایی ندارند و شیوه‌‌هایی هستند برای سامان دادن به حوادث و به رشته کشیدن و محاسبه‌پذیری آنها. (همان: 230 ـ 229)
جالب توجه اینکه برخی در زمان خود دوئم گمان بردند که او ابزارانگاری را به خاطر نجات دادن مسیحیت طرح کرده است، ولی راه حل دوئم برای تعارض مذکور این بود که قلمرو مابعدالطبیعه از قلمرو علم جدا است و دین به قلمرو مابعدالطبیعه تعلّق دارد. این دو قلمرو کاملاً از هم جدایند و هیچ دادوستدی با همدیگر ندارند. بنابراین، هیچگاه با همدیگر تعارض هم نخواهند داشت. چراکه تعارض درصورتی رخ می‌دهد که قلمرو هر دو یکی باشد. راه حل دوئم موافق طبع کلیسای کاتولیک هم نیفتاد. زیرا این کلیسا تعالیم دینی مسیحیت را بر فلسفة آکویناس مبنی می‌کرد و تلاش می‌کرد آن‌را با علم جدید آشتی دهد، نه اینکه قلمرو مابعدالطبیعه را از قلمرو علم جدا کند. (گیلیس 1381،‌8 ـ 236)
نظر دوئم در این باب قابل مقایسه با نظر ویتگنشتاین در "رساله منطقی، فلسفی" است. ویتگنشتاین در رساله (که به ویتگنشتاین اول شهره یافته است) میان علم و مابعدالطبیعه تمایز قایل بود و اولی را معنادار و دوّمی را بی‌معنا می‌دانست. باورهای دینی هم به قلمرو مابعدالطبیعه تعلق دارند و بنابراین، معنادار نیستند هرچند که بتوانیم با تجربه عرفانی به حقیقت آنها پی ببریم، ولی نمی‌توانیم این باورها را به‌صورت زبان معناداری دربیاوریم. وجه اشتراک نظر دوئم با نظر ویتگنشتاین این بود که هردو، قلمروی علم و قلمروی مابعدالطبیعه را جدا می‌دانستند و باز، هر دو دین را به قلمروی مابعدالطبیعه متعلق می‌دانستند. ولی از این جهت اختلاف نظر دارند که ویتگنشتاین (در رساله) مابعدالطبیعه و دین را بی‌معنا می‌دانست و تنها از طریق عرفان فهم آن را امکان‌پذیر می‌دانست، ولی دوئم قایل بود که مابعدالطبیعه و علم با معنا هستند. (همان) همچنین، از سخنان ویتگنشتاین در پژوهش‌های فلسفی (که به ویتگنشتاین دوم مشهور شده است) چنین برمی‌آید که علم و دین، هریک بازی‌های زبانی مستقلی هستند و هریک از این بازی‌ها قلمروی مستقل و قواعدی خاص خود را دارند. این نظر اخیر هم باز مشابهتی با نظر دوئم دارد که قایل به تفکیک قلمروها است. درحقیقت، علم و دین دو بازی زبانی مستقل می‌شوند که قلمروی کاملاً مجزا دارند. ولی دیگر بازی زبانی دین (همانند رساله) بی‌معنا تلقی نمی‌شود.
جدایی قلمروی علم و دین، دیدگاه قابل دفاعی نیست و برخی موارد آنها با همدیگر داد و ستدی دارند. مثلاً در آیاتی که ناظر به عالم طبیعت‌اند به وضوح دین در محدودة علوم طبیعی سخن می‌گوید و ادّعایی مطرح می‌کند که در قلمروی آنها می‌گنجد. بنا به پذیرش رئالیسم درباب معرفت علمی و معرفت دینی تداخل و یا انطباق علم و دین لااقل در برخی موارد امکان‌پذیر است. هر دو می‌توانند ادعاهایی دربارة عالم واقع داشته باشند و ادعاهای آنها معنادار باشد و نیز این ادعاها بهره‌ای از حقیقت داشته باشند؛ و حتی در نصوص دینی به ادعاهایی دربارة عالم طبیعت و نحوه آفرینش جهان و انسان و غیره برمی‌خوریم، این ادعاها را باید به همان صورتی که هستند توصیفی در نظر گرفت و راجع به جهان و انسان و طبیعت دانست. خلاصه آنکه، از پیش نمی‌توان قلمروی دین را از قلمروی علم جدا دانست. اگر در نصوص دینی ادّعاهایی راجع به عالم طبیعت مثلاً ببینیم در این موارد با قلمروی علم سروکار دارد و اگر ادعاهایی دربارة عالم ماورای طبیعت مثلاً دیدیم در این موارد قلمروی دین از قلمروی علم جدا می‌شود و در همة این موارد، دین ادعاهایی معنادار را مطرح می‌کند.


دین و علم، هریک روزنه‌هایی به واقعیت‌اند و چه‌بسا در مواردی به واقعیتی واحد اشاره کنند. دین می‌تواند دربارة‌ سطوح متفاوت واقع سخن بگوید، همان‌طوری ‌که علم هم می‌تواند دربارة سطوح مختلف واقع سخن بگوید. با این تفاوت که علم تنها دربارة سطوح متفاوت واقع جهان طبیعت ـ اعم از مشاهدتی و نظری ـ سخن می‌گوید، امّا دین تنها به سطوح متفاومت جهان طبیعت نظر نمی‌افکند و دربارة واقع متافیزیکی و ماورای طبیعی نیز بر عالم حقایقی را پیش می‌کشد. از این‌رو، دین روزنه‌ای به سطوح متعدد واقع طبیعی و ماورای طبیعی است و علم تنها روزنه‌ای به سطوح واقع جهان طبیعت است. این روزنه‌ها در قلمروی خاص بر هم انطباق می‌یابند. دین تنها روزنه‌ای به عالم ماورای طبیعت نیست تا قلمروی آن با قلمروی دین متفاوت باشد بلکه دین آنجا که از عالم طبیعت سخن می‌گوید در قلمروی علوم طبیعی هم پای می‌گذارد. تفاوت علم و دین را نه در قلمرو، بلکه باید در زمینه‌های دیگری جست.
از جمله تفاوت‌های علم و دین، تفاوت در روش و نیز تفاوت در هدف است. علم هدفی خاص را دنبال می‌کند و دین، هدفی دیگر را. هدف علم شناخت قوانین طبیعت و راه یافتن به اسرار آن است، امّا هدف دین سعادت نهایی آدمی است، بنابراین، دین وقتی به طبیعت هم می‌پردازد، در چارچوبی وسیع به آن نگاه می‌کند رابطة خدا و انسان و طبیعت چارچوب وسیعی است که دین از آن سخن می‌گوید. امّا هدف علم در مقابل، شناخت اسرار جهان طبیعت برای چیره شدن بر آن است. علم با رابطة آدمی با طبیعت سروکار دارد. دانشمند می‌خواهد طبیعت و اسرار آن را بیابد؛ به نیروهای نهفته در آن راه بیابد و آنها را به مهار بکشد و رام کند. چارچوبی که علم در آن سخن می‌گوید بسیار محدودتر از چارچوبی است که دین در آن سخن می‌گوید و هریک از دو چارچوب روش‌های خاص خود را دارد.
بهتر است نکات مهمی را که تاکنون مطرح کرده‌ایم به اجمال بیان کنیم:
(1) معرفت علمی و معرفت دینی هر دو توصیفی‌اند و دیندار باید درباب هر دو واقع‌‌گرا باشد.
(2) در برخی موارد، قلمروی که این دو نع معرفت توصیف می‌کنند منطبق بر هم است.
(3) برای حل مسئله تعارض علم و دین باید معرفت‌شناسی پرتوانی در هر دو زمینه داشت. راه حل‌های موجود یا معرفت‌شناسی موفقی در زمینة معرفت دینی و یا در زمینة معرفت علمی و یا هر دو ندارند.
عجیب‌تر اینکه برخی مرحوم علامه طباطبایی را هم متهم به ابزارانگاری کرده‌اند و گفته‌‌اند وی مسئله داروینیسم را از این راه حل کرده است. سخن مرحوم علامه هم در تفسیر المیزان این است که از آیات قرآن چنین استفاده می‌شود که همة آدمیان از نسل حضرت آدم و حوا هستند. ایشان در ادامه سخن برخی از قایلان به نظریه تکامل را نقل کرده‌اند که چگونه زمین در ابتدا قطعه‌ای از خورشید بود و آنگاه از آن جدا شد و سپس تدریجاً سرد شد و باران بر آن بارید و گیاهان و حیوانات بر روی زمین یافت شدند. و در ادامه حیوانات تدریجاً تکامل پیدا کردند. به نظر ایشان، آنها این فرضیه را برای توجیه خواص و آثار این انواع جانداران مطرح کرده‌‌اند بی‌آنکه دلیلی ارائه دهند که آن را اثبات کند و رقیب‌اش را نفی کند و کاملاً ممکن است که این انواع به‌ صورت متباین خلق شده باشند و تغییر و تحول در حالات و خواص آنان رخ داده باشد، نه در ذات آنها. داروین و دیگران در هیچ تجربه‌ای ندیده‌اند که نوعی به نوع دیگر؛ مثلاً میمون به انسان متحول شود؛ بلکه آنها همواره تحول را در این آثار و خواص مشاهده کرده‌اند. (علامه طباطبایی، ج 4، 4 ـ 143)
سخن فوق هم نهایتاً به این نکته برمی‌گردد که نظریه داروین تنها در محدودة خواص و آثار انواع می‌تواند قابل قبول باشد و تحول در ذات انواع عنصری قابل حذف از این نظریه است. داروین هم دلیلی قطعی بر این تحول ندارد.
از سخنان فوق این برداشت نادرست شده است که ایشان هم برای حفظ ظاهر کتاب در پاره‌ای از آرای تفسیری، برخی از فرضیات علمی را ابزاری شمرده‌اند و از این‌رو قبول ابزارانگاری در باب نظریه‌های علمی را به ایشان نسبت داده‌اند. (سروش، 1374: 230) این برداشت هم نوعی پیش‌داوری و کج‌فهمی از سخنان علامه است. علامه طباطبایی یک رئالیست بود و سخنان او را باید در محدودة رئالیسم فهمید. معلوم نیست از کجای سخنان علامه ابزارانگاری استفاده می‌شود و آیا صرفاً اعتقاد به اینکه گوشه‌ای از یک نظریه غیرمستدل و قابل حذف است، چنین استفاده می‌شود که آن نظریه بالکل توصیفی نیست و صرفاً ابزاری مفید است،‌ یا می‌توان گوشه‌ای از آن را کنار نهاد و در عین حال آن را توصیفی دانست.
توضیحی بیشتر دربارة نظریه تکاملی داروین می‌تواند ابعاد تازه‌ای از سخن فوق را روشن کند. این نظریه یکی از جنجال‌آفرین‌ترین نظریه‌ها در صحنه علم و دین بوده است. ذهن داروین دائماً به دنبال یافتن پاسخی برای تعدادی از مجهولات بود و می‌خواست نظریه جامعی برای حل آنها بیابد. تعدادی از این مجهول‌ها عبارت‌اند از: جاندارانی که قسمت اعظم زمین را اشغال کرده از کجا و چگونه به‌وجود آمده‌‌اند؟ به چه دلیل برخی منقرض گشته و عده‌ای دیگر جانشین آنها گردیده‌اند؟ چرا جانوران و گیاهان امروزی اعقاب جانوران و گیاهانی نیستند که فسیل آنها در دست است؟ چرا میان انواع مختلف یک جنس جاندار شباهت تامی وجود دارد؟ آیا به‌راستی هریک از انواع جانداران مستقلاً خلق شده‌‌اند یا اینکه همه از انواع محدودی اشتقاق یافته‌‌اند؟ داروین برای حل این مجهولات به پرورش جانوران و گیاهان و آمیختن انواع مختلف و نژادهای گوناگون پرداخت. به نظر او کلید این معماها مغالطة طرز به‌وجود آمدن نژادهای جانوران و گیاهان به دست انسان بود.
پرورش‌دهندگان گیاهان و حیوانات از قابلیت تغییر گیاهان و جانوران با دخالت امر وراثت استفاده می‌کنند. مثلاً تخم‌هایی که از گیاهی حاصل می‌شوند یا اولادی که از جانوری نتیجه می‌گردند کمابیش با یکدیگر اختلاف دارند. در برخی از آنها پاره‌ای از صفات و ویژگی‌ها وجود دارند که در بقیه وجود ندارند. کشاورزان و پرورش‌دهندگان جانوران معمولاً به ویژگی‌های ارثی اهمیت قایل می‌شوند که به نظر آنها مفیدند و حیوانات و گیاهانی را که آن ویژگی‌ها را دارند از دیگران جدا می‌سازند و به تکثیر و ازدیاد آنها همت می‌گمارند. درنتیجه، با این روش، ویژگی‌های مورد نظر نسل به نسل انتقال می‌یابد و بیشتر می‌شود. داروین این عمل را انتخاب مصنوعی (artificial selection) نامید؛ زیرا با دست انسان صورت می‌گیرد. این پرسش در ذهن داروین مدام تکرار می‌شد که آیا منشأ انواع نزدیک و مشابه در طبیعت یکی است؟‌ آیا انواع طبیعی با همان روشی به وجود می‌آیند که نژادهای اهلی تشکیل می‌‌گردند؟
آشنا شدن با نظریه مالتوس (T.R. Malthus) نیروی خلاقیت داروین را به کار انداخت. مالتوس اقتصاددان انگلیسی در کتاب "رساله‌ای دربارة جمعیت" نوشته بود که جمعیت کرة زمین به‌صورت تصاعد هندسی افزایش می‌یابد و حال آنکه مواد غذایی مورد نیاز آدمی، نمی‌تواند به آن درجه و بیش از تصاعد عددی افزایش نمی‌یابد. بنابراین، میان رشد جمعیت و منابع غذایی تناسبی در کار نیست و عدة کثیری از آدمیان از بین می‌روند. مالتوس برای جلوگیری از افزایش جمعیت دو دسته عوامل را می‌شناسد: اوّل عوامل سلبی؛ یعنی محروم ساختن عده‌ای از زاد و ولد، و دوم عوامل تخریبی از قبیل جنگ‌ها، بیماری‌ها و غیره. داروین نظریه مالتوس را دربارة عالم جانداران نیز صادق دانست و به این نتیجه رسید که وقتی تعداد افراد جانداران زیاد می‌شود، افرادی از میان می‌روند که برای به دست آوردن غذا وضعی نامساعد داشته باشند. به عبارت دیگر، هر وقت که مقدار غذای موجود کاهش یابد، طبیعت آنها را که باید باقی بمانند انتخاب می‌کند. پس به روش انتخاب طبیعی (natural selection) جانداران تنوع می‌یابند. جانداران برای ادامة حیات خود با رقبا و عوامل ناسازگار در کوشش دایم‌‌اند. این تنازع بقا در طبیعت، عامل اصلی انتخاب جانوران واجد ویژگی‌های ممتاز برای بقا و تکثیر است. نتیجة بقا انتخاب طبیعی است. انتخاب طبیعی مانند انتخاب مصنوعی، جانداران واجد ویژگی‌های ممتاز و مفید را محفوظ نگه می‌دارد. بنابراین، نظریه مالتوس، تنازع بقا را تبیین می‌کرد و تنازع بقا، انتخاب طبیعی را و آن هم تحول و تکامل جاندارن و اموری از قبیل را تبیین می‌‌کرد.
.......
 
منابع
رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج 1، صص 9 ـ 208، ط دوم، بیروت.
سروش، عبدالکریم. قبض و بسط تئوریک شریعت، ص 219. موسسه فرهنگی صراط، چاپ چهارم (1374)
صادق العظم، نقد الفکر الدینی. بیروت، دارالطبعه (1977)
طباطبایی، محمدحسین. تفسیر المیزان، بیروت (1974)
کوستلر، آرتور، خوابگردها، ترجمة منوچهر روحانی، چاپ دوم، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، (تهران: 1361).
گیلیس، دانالد، فلسفة علم در قرن بیستم، ترجمة حسن میانداری، سمت و موسسه فرهنگی طه (1381).
مطهری، مرتضی. مجموعه آثار، ج 4، چاپ ششم، انتشارات صدرا.
Evolutionary Epistemology, Rationality, and the Sociology of Science. Ed. By Radintzky and Bartley, Open Court Publishing Company (1993(
O'Hear, Anthony, Karl Popper, Routledge, (1980(
Rorty, Richard. Philosophy and the Mirror of Nature, Princeton University Press, 1979.
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از فصلنامه ذهن، شماره 21 و 22


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام

پروژه تعیین ارتباط بین سلامت روان و شیوه‌های مدارا در دانشجویان جدید الورود دانشگاه علوم پزشکی. doc

اختصاصی از فی موو پروژه تعیین ارتباط بین سلامت روان و شیوه‌های مدارا در دانشجویان جدید الورود دانشگاه علوم پزشکی. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه تعیین ارتباط بین سلامت روان و شیوه‌های مدارا در دانشجویان جدید الورود دانشگاه علوم پزشکی. doc


پروژه تعیین ارتباط بین سلامت روان و شیوه‌های مدارا در دانشجویان جدید الورود دانشگاه علوم پزشکی. doc

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 20 صفحه

 

چکیده

سابقه و هدف:

سلامت روان از موضوعات بحث‌انگیز در روانپزشکی است. از جمله عوامل مرتبط با آن توانایی مدارای افراد با تغییرات و استرس‌ها می‌باشد. این پژوهش با هدف بررسی سلامت روان و شیوه‌های مدارا در دانشجویان جدید الورود (مهرماه 83) دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام پذیرفت.

مواد و روشها:

این پژوهش بر روی 249 نفر از دانشجویان پنج دانشکدة دندانپزشکی، پزشکی، پرستاری و مامایی، تغذیه و توانبخشی به شیوة مقطعی و با استفاده از پرسشنامه‌های سلامت عمومی 28 سؤالی (GHQ-2-8)، پرسشنامه مدارای بلینگز و موس و یک پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک انجام و با شیوه‌های آماری کای‌دو و T-Student Test تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها:

در کل 1/36%‌ از دانشجویان مورد مطالعه امتیاز بزرگتر یا مساوی نمرة برش درGHQ (نمره 23) را بدست آوردند که بین دو جنس تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P>).

افرادی که با استفاده از GHQ به عنوان مشکوک به اختلالات روان‌پزشکی تلقی می‌شوند (نمره بالاتر یا مساوی با نمرة برش)، بیش از بقیه از راهبرد مدارای جسمانی کردن و مهار هیجانی استفاده می‌نمودند (05/0P<) و افراد با امتیاز کمتر از نمرة برش در GHQ (افراد با سلامت روان بیشتر) از توانایی حل مسأله و ارزیابی شناختی بیشتری برخوردار بودند (05/0P<).

از نظر جلب حمایت اجتماعی بین دو گروه با امتیاز GHQ کمتر از نمرة برش (نمره 23) و امتیاز بالاتر یا مساوی نمره برش تفاوت معناداری بدست نیامد.

وضعیت سلامت روان افراد با متغیرهای جنس، تأهل، رشته تحصیلی، تعداد دفعات شرکت در کنکور، وضعیت رضایتمندی از رشته تحصیلی و عوامل مؤثر در انتخاب رشته تحصیلی ارتباط معنادار آماری نداشت.

 

مقدمه:

موضوع سلامت روان از موضوعات بحث‌برانگیز در روان‌پزشکی است. از جمله عوامل مرتبط با سلامت روان، توانایی مدارای افراد با تغییرات و استرس‌ها می‌باشد که به نظر می‌رسد این دو رابطه‌ای دوجانبه با یکدیگر داشته باشند. یعنی برخورداری از توانایی انطباق و مدارای بهتر، در حفظ سلامت روان افراد دخیل است و از طرفی برخورداری از سلامت روان، اتخاذ شیوه‌های انطباقی را در پی خواهد داشت.(1)

از جمله مهارتهای مدارا (Coping) می‌توان به شیوه‌های مدارای مشکل‌مدار (Problem-focused) و مدارای هیجان‌مدار (Emotion-focused) اشاره کرد که در شیوه‌های مشکل‌مدار شخص می‌تواند به مسأله یا وضعیت خاصی که پیش آمده بپردازد و به دنبال راهی باشد برای تغییر دادن وضعیت و اجتناب از آن در آینده. در شیوة هیجان‌مدار، شخص می‌تواند حواس خود را بر تسکین و تخفیف هیجانات همراه با موقعیت پرفشار متمرکز می‌کند، حتی اگر نتواند آن موقعیت پرفشار را تغییر دهد. اکثر مردم در مواجهه با استرس از هر دو نوع مدارا استفاده می‌کنند.(1)

چهار نوع اساسی فرایند مدارا وجود دارد که عبارتند از (2):

الف) مدارای روی‌آوری- شناختی (Cognitive-approach coping): تجزیه و تحلیل شناختی و ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش مسئولیت و خویشتنداری.

ب) مدارای روی‌آوری- رفتاری (Behavioral-approach coping): شامل جستجوی راهنمایی و حمایت و به کارگیری عمل معینی متناسب از قبیل مدارای مبتنی بر حل مسأله در رویارویی مستقیم با یک رویداد و پیامد آن است.

ج) مدارای اجتنابی- شناختی (Cognitive-avoidance coping): شامل پاسخهایی که هدف آن انکار یا به حداقل رساندن جدیت یک بحران یا پیامدهای آنست.

د) مدارای اجتنابی- رفتاری (Behavioral-avoidance coping): شامل مشوقهای جایگزین است که در آن شخص سعی می‌کند درگیر فعالیتهای جدید شود و آنها را به عنوان جایگزین فقدان‌های ناشی از بحران‌ها تعیین کند. افرادی که در موقعیتهای پرفشار از مدارای مشکل‌مدار استفاده می‌کنند کمتر دچار افسردگی می‌شوند.(1)

در پژوهشی در سال (3 و1992) مشخص شد که دانشجویانی که از مکانیسمهای مدارای درگیر شدن یا روی آوردن (Engagement) استفاده می‌کنند از میزان افسردگی کمتری نسبت به گروهی که از مکانیسمهای اجتنابی استفاده می‌کنند برخوردارند(3) در مطالعه‌ای دیده شد که شیوه‌های فعال‌مدارا (Active coping styles) دارای ارتباط منفی با پریشانی روانی بود.(4) در بررسی دیگری مشخص شد که نمرات کسب شده در آزمونهای مشکل‌مدار تحت تأثیر افسردگی و مدارای هیجان‌مدار تحت تأثیر میزان اضطراب واقع می‌شوند ولی شیوه‌های مدارای اجتنابی بطور قابل توجهی از میزان اضطراب و افسردگی افراد متأثر نمی‌شوند.(5)

در بررسی دیگری در انگلستان دیده شد، افراد مشکوک به ابتلا به اختلالات روانپزشکی (براساس آزمون GHQ) از مکانیسمهای مدارای رفتاری- اجتنابی و انکار بیش از سایر افراد استفاده می‌کنند.(6)

نتایج تحقیقات موس و شافر (1993) بیانگر آن است که اکثر افرادی که بیشتر بر مدارای روی‌آوری متکی‌اند، در زندگی بهتر با عوامل استرس‌زا سازگار می‌شوند و نشانگان روان‌شناختی کمتری را تجربه می‌کنند.(2)

این مطالعه با هدف بررسی سلامت روان و شیوه‌های مدارا و بررسی ارتباط بین این دو در دانشجویان جدیدالورود (مهرماه 83) دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام پذیرفت.

 

فهرست مطالب:

سابقه و هدف

مواد و روشها

یافته‌ه

نتیجه‌گیر

مقدمه

مواد و روشها

یافته‌ها

بحث

منابع

 

فهرست جداول:

جدول 1. سئوالات پرسشنامه GHQ-28

جدول 2. وضعیت مصرف سیگار، الکل، تریاک و حشیش در بین افراد مورد مطالعه (249نفر)

جدول 3. نمره کسب شده در GHQ به تفکیک رشته تحصیلی

جدول 4. رابطه بین متغیرهای جنس، وضعیت تأهل، تعداد دفعات شرکت در کنکور

رضایتمندی از رشته و عامل مؤثر در انتخاب رشته با نمرة GHQ

جدول شماره 5: رابطه بین نمره GHQ و امتیازات کسب شده در مقیاس های پرسشنامه مدارا

جدول شماره 6. وضعیت سلامت روان دانشجویان در مناطق مختلف با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی GHQ:

 

منابع ومأخذ:

1- اتکینسون – اسمیت – بم – هکسما – اتکینسون زمینه روانشناسی هیلگارد (ویرایش دوازدهم). ترجمه: رفیعی محسن، سمیعی مرسده، ارجمند محسن، تهران: انتشارات ارجمند، 1382، جلد 2 ص 145 – 143 و 136 – 133.

2- پایان نامه 307 لازاروس و فولکمن به نقل از Bramon و … اصلاح شود.

3- Mosley TH, Perin SG, Neral SM, etal. Stress, coping and well – being among third year medical students. Acad – Med 1994; 69 (9): 765 – 767.

4- Stewart SM, Beston C, Marshall I, etal. Vulnerability in medical students. Med-Educ 1995; 29 (2): 119 –127.

5- Uehara T, Sakadok, Sato T, etal. Coping measurement and the state effect of depression and anxiety in psychiatrci outpatients. Psychopathology 2002 Jan – Feb; 35 (1): 48 – 51.

6- Katrina Mofat, Alex Mc Connachie, Sue Ross, et al. First year medical student stress and coping in a problem – based learning medical Curri culum. Med-Educ 2004; 38: 482 – 491.

7- انستیتو یعقوی پالاهنگ

8-Guthrie EA, Black D, Shaw CM, etal. Embarking upon a medical: Psychological morbidity in first year medical students. Med-Educ 1995; 29:337-41.

11- محمد حسینی، الهه – بررسی سلامت روحی – روانی دانشجویان پزشکش بوشهر و شیراز با اسفتاده از پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) – پایان نامه دکترای عمومی – دانشکده پزشکی – دانشگاه علوم پزشکی بوشهر – 1381 – ص 31.

12- Lambert VA, Lambert CE, Itom. Workplace stressors, ways of coping and demographic characteristics as predictors of physical and mental health of Japanese hospital nurses. Int J Nurs stud. 2004 Jan; 41 (1): 85-97.

13- Mehmet A, Karaman T, Yigiter senol Y, et al. Anxiety, depression and stressful life events among medical students: a prospective study in Antalya, Turkey. Med – Educe 2001; 35:12-17.

14-Benitez C, Quintero J, Torres R. Prevalence of risk for mental disorders among undergraduate medical students at the Medical school of the catholic university of chile. Rev-Med-Chil 2001; 129 (2): 173 –178.

15- Ko-SM, Kua EH, Fones Cs. Stress and the undergraduates. Singapore – Med J 1999; 40 (10): 627 –630.

16- Ashton CH , Kamali F.Personality ,Life styles , alcohol and drug consumption in a sample of British medical students. Med- Educ 1995; 29(3)187-192


دانلود با لینک مستقیم


پروژه تعیین ارتباط بین سلامت روان و شیوه‌های مدارا در دانشجویان جدید الورود دانشگاه علوم پزشکی. doc

دانلود مقاله،سمینار،تحقیق و پروژه پایانی با موضوع بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی به فرمت word

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله،سمینار،تحقیق و پروژه پایانی با موضوع بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی به فرمت word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله،سمینار،تحقیق و پروژه پایانی با موضوع بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی به فرمت word


دانلود مقاله،سمینار،تحقیق و پروژه پایانی با موضوع بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی به فرمت word

به نام یکتا خالق بی همتا

دانلود مقاله،سمینار،تحقیق و پروژه پایانی با موضوع بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی به فرمت word

فرمت فایل  :  Word (قابل ویرایش و تغییر)

تعداد صفحات : 101 صفحه 

کاربرد فایل :این فایل جهت تهیه مقاله، تحقیق، سمینار ، پروپوزال، پایان نامه ،پروژه پایانی ، گزارش کارآموزی و کارورزی ،آموزش طراحی وب سایت و وبلاگ ، انجام کارهای پژوهشی و تحقیقاتی مانند تهیه مقالات،گزارش کار، طرح درس ، پروژه پایانی ، پایان نامه ، سمینار، پروپوزال و طرح پژوهشی در کلیه سطوح و مقاطع تحصیلی رشته های مختلف فنی و مهندسی که با مباحث مهندسی "بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی "سرو کار دارند بسیار کاربردی و مفید می باشند

چکیده ، مقدمه و خلاصه ای از متن مقاله و پروژه ورد فوق العاده کامل با عنوان بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی به فرمت ورد :

بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی

تهیه کننده :

mypro.sellfile.ir

فهرست مطالب

پیشگفتار............3

چکیده..........6

مقدمه.............7

فصل اول

مدیریت ارتباط با مشتری:

1-1 تاریخچه..................14

1-1-1تحول در بازاریابی در گذر زمان........14

2-1-1دلایل ظهور بازاریابی رابطه ای..............15

3-1-1دلایل مطرح شدن crm.............15

4-1-1دوره تکامل مدیریت ارتباط با مشتری................16

5-1-1خصوصیت مشتری امروز...........................17

6-1-1چرا سازمان ها توجه به پیاده سازی crm دارند......................17

7-1-1مزایای ارتباط با مشتری..........................18

8-1-1مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی......................19

9-1-1نقش کارکنان در مدیریت ارتباط با مشتری..................20

10-1-1علل شکست یا موفقیت crm........................21

11-1-1بخش بندی مشتریان........21

12-1-1ماتریس سود اوری و وفاداری مشتریان.......22

  1. 22.….………:CRM2-1مفهوم

1-2-1 مشتری.............22

2-2-1روابط...............22

3-2-1مدیریت...........22

3-1تعریف جامعی از مدیریت روابط با مشتریان.....................23

4-1اهداف CRM..................23

  1. 24.………CRM5-1اصول
  2. 24...………..CRM6-1مفروضات اساسی
  3. 25..……….CRM 1افزایش بهره وری با-7

1-7- 1ارتباطات........25

2-7-1کارایی............25

3-7-1 اثر بخشی.........25

4-7-1تصمیم گیری..........25

 یک اقدام همه جانبه....26 CRM1-8

1-8-1 شناسایی.............26

2-8-1 متمایز سازی.............26

3-8-1 تعامل........26

4-8-1 تطبیق..............26

؟........27CRM9-1چرا

استفاده کنند؟.........27CRM10-1 چرا شرکتها باید از نرم افزار

  1. 28...……….CRM 11-1 ایده های عمومی در خصوص استفاده از نرم افزار

علمی کارا وسودمند........28 CRM1-11-1نرم افزار

برای کسب وکار وشرکت های کوچک نیز ضروری است؟..........30CRM12-1چرا

  1. 31..………..:CRM13-1کاربرد مختلف

1-13-1عملیاتی.........31

2-13-1تحلیلی..........31

3-13-1همکاری.....................31

  1. 32..….CRMز مزایای استفاده ا 14-1

1-14-1خدمات مشتری.........32

2-14-1روابط مشتری................33

33……….CRM15-1کارکتر شناخت نرم افزار

1-15-1قابلیت درجه بندی....33

2-15-1کانال های ارتباطی چند گانه...33

3-15-1جریان کار.......34

4-15-1پایگاه داده..........34

15-1ملاحضات حریم خصوصی مشتری.......34 -5

16-1ویژگی سازمان مشتری مدار....35

1-16-1مدیر مشتری مدار........35

17-1ویژگی مدیران مشتری مدار.....36

1-17-1کارکنان مشتری مدار........36

....37……………:CRM18-1تقسیم بندی فناوری مورد استفاده

1-18-1عملیاتی..........37

2-18-1تحلیلی..........38

1-18-3تعاملی..........39

موجود.......40CRM19-1بررسی

40…….:CRM20-1امکانات نرم افزاری

1-20-1فروش مکانیزه.......40

2-20-1بازیابی مکانیزه.....41

3-20-1استراتژی فروش......41

4-20-1خدمات مشتریان.......41

42.………..:CRM21-1مثال هایی از اجرای

22-1بازاریابی در مایکروسافت داینامیکزسی آرام..................45

23-1نمایی از ساختار اطلاعاتی سیستم پایه مدیریت ارتباز با مشتریان.........50

 24-1نتیجه گیری و پیشنهادات.......53

فصل دوم

بازاریابی الکترونیکی

1-2بازاریابی الکترونیکی چیست؟.......56

2-2عملکرد بازاریابی الکترونیکی.......56

2یکپارچگی......56-1-2

2-2-2میانجیگری.......56

3-2-2واسطه گری........56

3-2چرخه بازاریابی الکترونیکی:.......57

1-3-2تهیه وتدارکات.......57

2-3-2ارتباط..............57

3-3-2نقل و انتقال...........57

4-3-2خدمات پس از فروش.......57

4-2عوامل موفقیت در بازاریابی الکترونیکی.......59

5-2تقسیم بندی ارتباطات فروشنده ومشتری در بازاریابی الکترونیکی:......60

1-5-2تعاملی..................61

2-5-2تبادلی...............61

3-5-2فیزیکی............61

6-2عوامل منفی در حذف ارزش دهی به مشتری در بازار الکترونیکی...................62

7-2راسبی گازیر تحقیقات بازاریابی چیست؟.........63

8-2بهر ه برداری از تحقیقات بازاریابی................64

9-2گروه های تحقیقات بازاریابی:........64

1-9-2تحقیقات درباره بازار.................64

2-9-2تحقیقات درباره مشتری ومصرف کننده.......64

3-9-2تحقیقات درباره محصول............................65

10-2مراحل کلی انجام تحقیقات بازاریابی................65

11-2چه موقع تحقیقات بازاریابی میتواند مفید وراهگشا باشد؟.........67

12-2انتخاب تیم تحقیقات بازاریابی......................67

13-2برای ایجاد رضایت مشتری چه باید کرد؟...........73

14-2مدیریت انتظارات مشتری........75

15-2بخش رضایت مشتری...............76

فصل سوم

مدیریت ارتباط با مشتری در محیط مجازی

تعریف وتمایز:.................78ECRM1-3ریشه اصلی 

78….……….CRM1-1-3 تعریف

79…………ECRM2-1-3 تعریف

.80……….……………….…….CRMوECRM3-1- 3تفاوت 80….…………..CRMوECRM4-1- 3جدول مقایسه

واثرات آن بر رضایت مشتری................80ECRM 2-3

را شناسایی می کنند...............81ECRM3-3صاحبنظران سه سطح از

1-3-خدمات اساسی........81

2-3-3خدمات متمرکز بر اثر بخشی...................81

3-3-3خدمات ارزش افزوده..........................81

4-3-3 استراتژی قفل کردن............81

5-3-3استراتژی های ایجاد وفاداری مثبت...........81

83…..:ECRM4-3 مهمترین اهداف هزینه ای در اجرای پروژه

5-3 اهداف مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی.............84

6-3 انواع مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی..........84

1-6-3 عملیاتی.........84

2-6-3 تحلیلی............84

 به صورت کاربردی نسبت به بازاریابی رسانه ای سنتی.............85ECRM7-3 مزایای استفاده

  1. 86.…………..ECRM8-3 نقش اینترنت در

87……….ECRM  9-3 تاثیر بهبود کسب وکارهای اینترنتی در پیاده سازی

88………:ECRMپیاده سازی 10-3 مراحل

1-10-3 برنامه ریزی.........88

2-10-3 محاوره با مشتری.......89

3-10-3 فرایند اطلاعاتی..........89

4-10-3 بهره برداری.............89

89……..:ECRM 11-3 منابع اقتصادی حاصل از کاربرد

  1. 91.…………ECRM12-3 چالشهای موجود در مسیر

91….………ECRM استفاده موفق از 13-3 نمونه کاربردی در

14-3 مدیریت زنجیره تامین............93

15-3 تعریف مدیریت زنجیره تامین...............94

1-15-3 زنجیره تامین......................94

2-15-3 مدیریت زنجیره تامین................95

16-3 پنج عملکرد برای مدیریت در برابر چالش های زنجیره تامین........95

1-16-3 ساختار شرکای زنجیره تامین..............96

2-16-3 پیاده سازی ارتباطات مشارکتی......................96

3-16-3 طراحی زنجیره تامین برای سود دهی استراتژیک......96

4-16-3 اطلاعات مدیریت زنجیره تامین.............97

5-16-3 کاهش هزینه زنجیره تامین.................97

17-3 طراحی کلی زنجیره تامین....................97

18-3 فراینده اصلی مدیریت زنجیره تامین...............98

1-18-3 مدیریت اطلاعات...............98

2-18-3 مدیریت لجستیک............99

3-18-3 مدیریت روابط...........99

19-3 فازهای اصلی مدیریت زنجیره تامین......100

1-19-3 طراحی مفهومی....................100

2-19-3 طراحی جزئیات وتست..............100

3-19-3 پیاده سازی..............100

نتیجه گیری.......................104

105……………conclusions

منابع...................106

 چکیده:

 طبق نظر بسیاری از اقتصاددانان، متخصصان و آینده نگرها در سالهای اخیر انقلابی مشابه انقلاب صنعتی به وقوع پیوسته که جهان را وارد ” عصر اطلاعات“ ساخته و بسیاری از جنبه‌های اقتصادی،‌ اجتماعی و فرهنگی حیات بشر را دستخوش تحولی عمیق نموده است. یکی از ابعاد این تحول، تغییرات عمیقی است که در فناوری اطلاعات به وجود آمده است(مومنی، 1381). چشم‌انداز جهان با بهره گیری فناوری اطلاعات بسیار متفاوت اززندگی امروز ماست. فرزندانی که درقرن آینده متولد خواهند شد شهروندان جامعه اطلاعاتی نامیده می شوند؛ جامعه ای که درآن زندگی اقتصادی و اجتماعی افراد جامعه شدیدا تحت تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات است و در محیط کار، منزل و هنگام تفریح با زندگی مردم عجین شده است.کیفیت زندگی انسانها تحت تاثیر زیرساختهای ارتباطی با ظرفیت بالا و پر سرعت در تمام جهان برای انتقال نوشته ها، صدا، اسناد، تصاویر، طرحها و ... دائما ارتقا می یابد و اطلاعات افراد را در تمام ابعاد تحت تاثیر خود قرار می دهد (‌ساموئلسون و واریان، 2002). اصطلاحاتی همچون تجارت الکترونیکی، دولت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، جامعه الکترونیکی و ... به گوش عموم مردم آشنا هستند و چنین به نظر    می رسد که فناوری اطلاعات یکی از ابزارهایی است که با جذب و به‌کارگیری صحیح، دقیق و سریع آن می توان در عرصه پر رقابت امروز پیروز شد. در عصر فناوری اطلاعات، سازمانها به سازمانهای الکترونیک تبدیل شده اند وکارکنان خارج از فضاهای فیزیکی به فعالیت مشغولند. علاوه بر این تغییرات فناوری و نیروی بی حد و مرز اینترنت باعث شده است که مشتریان بیش از گذشته به سازمان نزدیک شوند. به گفته یکی از مدیران مایکروسافت" هر زمان احساس شکست کردید از مشتریان خود سئوال کنید و از همکاری و مساعدت آنها در پیشبرد اهداف سازمان کمک بگیرید." با این اوصاف محیط جدید فرصتی تازه برای عملی کردن مهارتهای مدیریتی است. اما سئوال این است که کلید موفقیت چیست؟

 چکیده:

نقش مدیریت امور مشتریان به عنوان یکی از ابزار استراتژیک و توسعه سازمان هایی تولیدی انکار ناپذیر است هرچند که مقوله جدیدی نیست واز زمانی که عرضه و تقاضا وجود داشته هرگاه در خور تقاضا پیشی گرفته است. ایجاد و ارتباط با ورود تکنولوژی های جدید ارتباط الکترونیکی مقوله مدیریت امور مشتریان را به سازمان ها و بنگاههای اقتصادی داده اند. مزیت رقابتی در کسب و کار امروز نه صرفاً فروش کالا و خدمات به مشتریان بلکه شناسایی مشتریان سودآور ارائه خدمات رضایت بخش به آنان و ایجاد یک ارتباط طولانی مدت سودمند با آنان می باشد. که البته به مبنای سود و اعتماد دو طرفه بنا شده است که به منظور کسب موفقیت در چنین وضعیتی سازمان می بایست به طور مستمر به دنبال ارائه خدمات و محصولات منحصر به فرد اختصاصی شده و دارای توجیه اقتصادی از طریق هرکانال ارتباطی ممکن باشد. به منظور دستیابی به این شرایط شرکت ها مدیریت روابط مشتریان را به یکی از استراتژی های مهم و تعیین کننده کسب و کار تبدیل کرده اند که مجموعه امکانات ابزارها و تفکرات فروش بازاریابی و خدمات را در واحدهای مختلف کسب و کار و نقاط اتصال مشتری به شرکت به صورت یکپارچه و در راستای یک استراتژی مشخص هدایت می نماید.
مقدمه:

دنیای امروز دنیای تحولات سریع و گسترده در تمام ابعاد است . تردیدی نیست که همه کشورهای جهان در رقابتی تنگاتنگ در پی بهره گیری از مزایای اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و .... به ویژه دریافت سهم بیشتری از درآمد و سود و در نتیجه بهبود کیفیت از طریق استفاده از فناوری اطلاعات می باشند .تمرکز شدید روی کیفیت خدمات باعث ارزشمند شدن محصول از نظر مشتری و موجب وفاداری آنها می شود
با توجه به اهمیت نقش مشتری مداری در امر بازاریابی ، مهمترین ضعف ممکن می تواند عدم برقراری ارتباط موثر و استمرار این ارتباط با مشتریان باشد . با این وجود فناوری های نوین اطلاعاتی امکان پیاده سازی ecrm در کلیه مراحل فعالیتهای فروش ، بازاریابی ، خدمت دهی و غیره را فراهم می نماید که این امر در نتیجه حداکثر سازی سود آوری در ارتباط را از طریق درک بهتر نیاز مشتریان به دنبال دارد. برقراری ارتباط نزدیک تر و عمیق تر با مشتریان و ایجاد انعطاف لازم برای تغییر رفتار شرکتها نسبت به علایق و نیازمندیهای فردی هر مشتری می تواند امر طراحی و پیاده سازیecrm  و در نتیجه سود آوری را تسهیل نماید

فصل یک

مدیریت ارتباط با مشتری

2-1 تاریخچه CRM:

مدیریت ارتباط با مشتری/ بررسی سیر تحول بازاریابی تا به امروز

در بیست سال اخیر بازاریابی رابطه‌ای (RM) یکی از مفاهیم بحث برانگیز میان فعالان تجاری و دانشگاهی بوده است. در دهه پایانی قرن بیستم، استراتژی‌های رابطه‌ای مورد توجه زیادی قرار گرفت؛ به گونه‌ای که..............

ادامه .....................

قالب بندی : Word (قابل ویرایش و تغییر)

تعداد صفحات : 101 صفحه 

شما می توانید فایل کامل این پروژه و مقاله ورد با موضوع بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی را پس از تکمیل خرید و پرداخت در سایت بانک و ارجاع مجدد به این سایت در اختیار داشته باشید همچنین لینک دانلود این فایل در ادامه پس از خرید به ایمیل شما ارسال می گردد . این فروشگاه همواره و به مناسبت های مختلف ملی و مذهبی اقدام به انتشار کد تخفیف جهت رضایت بیشتر مشتریان می نماید که مشخصات آن در پایان هر خرید در محل درج کد تخفیف و نیز در بالای سایت نمایش داده می شود 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله،سمینار،تحقیق و پروژه پایانی با موضوع بررسی رابطه مدیریت ارتباط مشتری و بازاریابی الکترونیکی به فرمت word

دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء


دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :9

 

بخشی از متن مقاله

در بسیاری از موارد شاهد طرح این بحث بوده ایم که چرا هنرهای سنتی در جامعه ی ما و بخش عمده ای از آن تنها از منظر یک اثر هنرمندانه مورد تامل قرار می گیرد و نقش کاربردی آن کمتر مورد توجه بوده است. و چرا اشیایی که امروزه در زندگی روزمره با ان سرو کار داریم متاثر از هنرهای سنتی ما نیست و در هر صورت یک تفاوت ماهوی بین نوع اشیایی که امروزه در زندگی با آنها سروکار داریم و چیزهایی که در زندگی سنتی با آنها مواجه بوده ایم احساس می شود حل این موضوع را شاید بتوان در این نکته دانست که ما نسبت بین کاربرد اشیاء را با جنبه های هنرمندانه آن بتوانیم درست تشخیص بدهیم. عده ی معتقدند که این دو جنبه در عوض یکدیگرند، یعنی اینکه یکی از آنها می تواند باشد و دیگری می تواند نباشد. به دیگر سخن یک شیء ممکن است تنها جنبه هنرمندانه داشته و کاربردی نباشد و یا اینکه کاربردی بوده و هنرمندهنه نباشد. زمانی هم این دو در کنار یکدیگر قرار می گیرند بدون اینکه ربطی به لحاظ ماهوی با هم داشته باشند در واقع اینها را در همسایگی و همجواری و در عرض یکدیگر می بینیم. در شکلی دیگر، اینها در طول یکدیگرند یعنی یکی در پی دیگری آشکار می شود و در حقیقت شی که به صورت روز مره با آن سروکار داریم ارتقاء مرتبه پیدا کرده و طبعاً جلوه هنرمندانه پیدا می کند.

به نظر می رسد اگر گاهی اوقات حل این معضل و معما، دشوار می شود، به خاطر نومع نگاهی است که ما داریم یعنی وقتی اینها را در عرض هم می بینیم برای ما این تزیینات، مستقل از شیء جلوه گر می شوند و می گوییم که اینها تزیینات شیء را محمل قرار داده اند، تا بتوانند آشکار شوند. اما وقتی آنها را در طول هم قرار می دهیم و یک رابطه ای طولی برقرار می کنیم، در این صورت در ادامه ی هم و یا ارتقاء کیفیت است که آن صورت هنرمندانه آشکار می شود، مثل غنچه و گل ببینید وقتی غنچه می شکفد گل میشود، این طور نیست که چیزی به نام گل و چیزی به نام غنچه وجود داشته باشد، چرا که اینها به نسبت در طول هم قرار می گیرند. مثلاً فرش یک جنبه کاربردی دارد و برای اینکه بتواند فواید کارکردی خودش را ظاهر کند احتیاج ندارد که آن نقوش و ترکیبات رنگی در فرش وجود داشته باشد، بلکه کافی است.حمام گنجعلی خان به نظر می رسد باید به یک نیاز وسیع تری پاسخ بدهد، و آن اینکه هم حجم و هم روح ما در آن شست و شو شود. برای همین حمام رفتن مهم بوده همچنان که غذا خوردن و هرچیز دیگری امر مهمی بوده است. اما امروزه هیچ چیز امر مهمی نیست حمام رفتن اصلاً امر مهمی نیست. غذا خوردن اصلاً امر مهمی نیست چرا هیچ چیز مهم نیست! چون انسان موجود مهمی نیست.

عایق بوده و پرزدار و نرم باشد ورطوبت و حرارت را منتقل نکند و ... هیچ کدام از اینها موکول به این نمی شود که می بایست فرش حتماً منقوش و الوان باشد، زیرا اینها نقشی در جنبه های کاربردی فرش ندارد. شاید به همین دلیل اتس که سنت بین جنبه های هنرمندانه فرش، جنیه های کارکردی خودش را نیز ارائه می دهد. این نوع نگاه که دو موضوع را در عرض هم ببینده به فکری بر میگردد که در دوره معاصر شیوع پیدا کرده و امروز ما هم به آن مبتلا شده ایم. در تفکر امروزی چیزی که معتبر است جهانی است که در آن به سر می بریم یعنی جهان ماده و آن بخشی از وجود انسان که معتبر است پخش حیات دنیوی انسانی است و چون حیثیت دنیوی انسان معتبر شناخته شده هر آن چیزی که با آن مرتبط باشد نیز اعتبار خواهد یافت.

اگر در حیات سنتی ما فرش و لیوان و پنجره و پرده و .... همه یکجور دیگر بودند به خاطر این بود که تعریف انسان، حیات انسان و تعریف جهان و سایر تعاریف تفاوت می کرده است تشنگی را فقط آب مرتفع می کرده و یک عطش دیگر معنوی بوده که باید یک چیزی سیرابش می کرده است سکنی گزیدن در یک خانه یعنی، سکینه پیدا کردن به آرامش رسیدن یعنی در وطن مستقر بودن آن هم برای کسی که اهل این عالم نیست و در هجران در این عالم به سر می برد. اگر ما بخواهیم برای چنین کسی سکینه و راه آرامش وامنیتی ایجاد کنیم باید کارهای دیگری انجام داد و برای اینکه این کارها صورت گیرد آب خوردنش، لباس، پوشیدن معاشرت کردنش و ... معانی دیگری پیدا می کند.

پس حقیقتاً نقش روی فرش پاسخگوی نیازی بوده است.

این نقش، زینتی است الصاق شده به خانه اما اگر در کیفیت حیات سنتی مان زندگی می کردیم این دیگر یک امر الصاق شده نبود بلکه امری حقیقی بود و یک نیاز واقعی را پاسخ می داد.

شما این موضوع را فقط در هنرهای سنتی به شکلی که امروزه تعریف شده یعنی مثلاً در سفال و منسوجات و چیزهایی که امروزه در کارگاههای هنرهای سنتی وجود دارد نمی بینید. بلکه در همه شئون زندگی این چیزها دیده می شود. مگر درمعماری ما این طورنیست مگر در رفتار ما این طور نبوده و یا در هر چیز دیگر.

امروزه در معماری مثلاً برای استحمام کردن می گوییم، استحمام کردن چیست؟ بدن ما کثیف شده و زیر دوش بدن را می شوییم و پاکیزه می شویم چون جسم مان را قرار است پاک کردن جسم هم، حقش همین حمام هایی است که در خانه ها وجود دارد بنابراین برای مرتفع کردن این نیازها احتیاجی به ساختن حمام گنجعلی خان نبوده است حمام گنجعلی خان اگر قراربود پاسخگوی این نیاز باشد که صرفاً جسم مادران شست وشو شود، دیگر نیازی نبود که درست شود حمام گنجعلیخان به نظرمی رسد باید به یک نیاز وسیع تری پاسخ بدهد، و آن اینکه هم جسم و هم روح ما در آن شست وشو شود. برای همین حمام رفتن مهم بوده همچنان که غذا خوردن و هرچیز دیگری امر مهمی بوده است اما امروزه هیچ چیز امر مهمی نیست. حمام رفتن اصلاً امر مهمی نیست، غذا خوردن اصلاً امر مهمی نیست چرا هیچ  چیز مهم نیست! چون انسان موجودمهمی نیست.

در حیات سنتی ما، انسان موجود بسیار مهمی بود آب خوردنش مهم بود برای اسب یک جایی درست می کردند که آب بخورد و برای  او تزیین لازم نبود چون آب خوردن او صرفاً آب خوردن بود. ولی در مورد انسان چون موجود شریف و مهمی است آب خوردنش هم امر مهمی است.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء

دانلود پاورپوینت ارتباط موثر در روابط عمومی الکترونیک - 27 اسلاید

اختصاصی از فی موو دانلود پاورپوینت ارتباط موثر در روابط عمومی الکترونیک - 27 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت ارتباط موثر در روابط عمومی الکترونیک - 27 اسلاید


دانلود پاورپوینت ارتباط موثر در روابط عمومی الکترونیک - 27 اسلاید

 

 

 

اما مهمترین و اولین عامل قضاوت برای مخاطب اثر اولیه سایت است که باعث میشود کاربر سایت را با دقت و در عین رضایت بررسی کند که در صورت عدم رضایت سایت را میبندد.
رنگ، گرافیک و تصاویر بکار رفته باید تداعیکننده فضای فیزیکی باشد. با دیدن عنوان سایت کاربر باید متوجه شود وارد چه سایتی شده است.

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت ارتباط موثر در روابط عمومی الکترونیک - 27 اسلاید