فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری


دانلود تحقیق پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری

 

مشخصات این فایل
عنوان: پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 23

این مقاله درمورد پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری می خوانید :

ناسازگاری تکثرگرایی با وحی  ‏
اعـتقاد به این که پیامبران الهی, از راه (وحی) با ریشه و مبدا هـسـتـی, پـیـوند می خورند و مجموعه حکمها, قانونها و ‏دستورهای خـداوند را از راه وحی دریافت می کنند, اصلی است خدشه ناپذیر و ثـابـت شـده در اسـلام. در قـرآن ‏مجید, کلمه (وحی) بارها به کار رفـتـه است. چگونگی به کاربردن آن در آیات گوناگون و نیز موارد کـاربـرد, بـه ‏روشـنی بیانگر آن است که از دید قرآن (وحی) تنها بـرای انـسان نیست, بلکه در همه پدیدگان و آفریدگان دست ‏کم, در پـدیـدگـان زنـده, بـه کـار مـی رود. الـبته به همان نسبت که آفـریـدگـان, بـر حـسـب تـکـامـل و بهره مندی ‏از حیات و هدایت, گـوناگونند, وحی نیز, درجه های گوناگون پیدا می کند. عالی ترین درجـه و شـکل وحی, همان ‏وحی اصطلاحی است که به پیامبران الهی می شـود. آنچه امروز به عنوان (کتابهای آسمانی) قانونها و آیینهای ‏خـداونـد وجـود دارد, نـتیجه وحی است و از سوی خداوند به وسیله جـبرئیل وحی شده است. در حقیقت, پیامبران ‏الهی در درجه ای از کـمـال هستند که از جانب خداوند برای دریافت این گونه آگاهی از جـهـان غـیب, برگزیده ‏شده اند و آنها شایستگی کافی برای دریافت وحی را دارند.  ‏
بـنـابراین, در اسلام و بلکه در تمام ادیان الهی و آسمانی مساله وحـی, پـذیـرفـتـه شـده اسـت. در ایـن صـورت, اگـر ‏آن گـونه که پـلـورالـیستها می گویند: برای سعادت انسان و رفتن او به بهشت, هـمـیـن مقدار بسنده باشد که هر ‏فردی خود را از توجه به خود بر کـنـد و به حق متوجه سازد و به اصطلاح (تجربه دینی) و دریافت هر فـردی را از ‏حقیقت مجهول, گوهر دین بدانیم و همه این دریافتهای نـاهمگون و گاه ناسازگار را هم صحیح و حق به شمار آوریم ‏و برای بـه حقیقت پیوستن دینداری و سعادت کافی بدانیم, دیگر جایی برای پذیرش وجود وحی و فرشته ای به نام ‏جبرئیل و در نتیجه مجموعه ای بـه نام (کلام خدا) باقی نمی ماند و پای بندی به هیچ یک از آنها ضـرورت و بـلـکه ‏لزومی ندارد! به دیگر سخن, پلورالیزم دینی, با مفهوم وحی, ناسازگار است.  ‏
مـدعـیـان روشـنـفکری و باورمندان به لیبرالیسم و رواج دهندگان انـدیـشـه پلورالیستی به شیوه غربی, در سالهای ‏پسین, بسیار تلاش ورزیـده انـد کـه مـسـالـه وحـی را به گونه ای توجیه و تفسیر و روشـنـگـری کنند که با اندیشه ‏های پلورالیستی و برداشت آنان از دیـن باوری هماهنگ و سازگار باشد. از شرح و تفسیرهایی که آنان, بـیـش تـر, از ‏وحـی ارأه می دهند, این گونه استفاده می شود که (وحـی) چیزی جز دریافت تجربه دینی نیست و تجربه دینی هم, ‏محدود بـه انسانهای ویژه نیست, همه انسانها چنین دریافتی را از حقیقت دارنـد.. در مـورد پـیـامـبران(ع) هم چیزی ‏بیش از همین نبوده اسـت. بـر ایـن اسـاس اصلا وحی به معنای مصطلح در نزد مسلمانان, مـسـیـحـیان, یهودیان و... ‏آورنده وحی به نام جبرئیل نمی تواند وجود داشته باشد:  ‏
‏(هـر یـک از انـبیا خطی که یافته است با امت خود در میان نهاده است و این بهره ها متفاوت بوده است.)  ‏
بـرابر این سخن, آنچه پیامبران الهی به مردم ابلاغ کرده اند, در حقیقت, مکاشفه شخصی و دریافت و برداشت آنان از ‏حقیقت بوده است; از ایـن روی, هر یک از آنان, برابر ذوق و سلیقه و زمان و مکانی کـه مـی زیـسته است, به گونه ‏ای تجربه و برداشت کرده و همان را هم به امت خویش ابلاغ کرده است.  ‏
البته, همان گونه که شهید مطهری به روشنی بیان کرده, حقیقت وحی چـندان شناخته شده نیست: (وهیچ کس نمی ‏تواند ادعا کند که من می تـوانـم حـقـیـقت این کار را تشریح بکنم.) ولی این مقدار نیز روشـن و یـقـیـنـی اسـت کـه ‏آنچه به عنوان (دین) و معارف دینی, پـیامبران الهی برای انسانها آورده اند, همان حقایقی است که بی هـیـچ جابه ‏جایی و دگرگونی فرشته وحی بر آنان عرضه داشته است و آنـان هـم مـامـور بوده اند, همان سخن وحی را, بی کم ‏وکاست, به مـردم برسانند. چنین باوری در همه ادیان الهی پذیرفته شده است. اگر کسی نگرش پلورالیستی و تکثرگرا ‏را در عرصه دین درست بداند, نـاگـزیـر بـاید وحی را (اگر آن را قبول داشته باشد) در محدوده تـجـربـه دینی و ‏دست بالا, گونه ای مکاشفه تفسیر کند و آن را به گـونـه هـمـسـان در یک یک انسانها, ساری و جاری بداند و به ‏طور طبیعی, چنین تجربه هایی بیانگر حق محض هم نمی توانند باشند.  ‏
‏ ‏
پیامدهای پلورالیزم دینی  ‏
پلورالیزم به معنای تکثرگرایی و چندین و چندتا دانستن ادیان بر حـق, چـنانکه متکلم آمریکایی, جان هیگ و ‏هواداران اندیشه وی در کـشـورهـای اسـلامی می گویند, افزون بر این که سبب به شک و گمان افـتـادن در دیـن ‏مـی شـود و به این جا می انجامد که هیچ دین و اعـتـقـاد جـزمـی و یـقـیـنـی وجـود نداشته باشد; زیرا در تفکر ‏پـلورالیستی به هیچ روی برابر بودن معرفت دینی, با واقع, امکان نـدارد و هیچ معرفت دینی, حتی ارکان و اصول ‏اعتقادی ادیان, نمی تـوانـنـد قطعی و یقینی باشند و با وحی نیز, سازگاری دارد و... پـیـامدهای دیگری هم دارد که ‏پای بندی به آنها به هیچ روی ممکن نیست و نه تنها یک فرد مسلمان, که هیچ فرد دین باوری نمی تواند بـدانها ‏گردن نهد و پای بند باشد. اکنون در این جا, پاره ای از ایـن پـیامدها را به گونه ای کوتاه و گذرا, از نظر می ‏گذرانیم: 1. اعتقاد به پلورالیزم دینی, ممکن نبودن دین و عقاید حق را در پـی دارد; زیرا پای بندی به حق بودن هر ‏دینی, ناگزیر باطل بودن ادیــان دیـگـر را در پـی دارد و فـرض آن اسـت کـه از دیـدگـاه پـلـورالـیزم, همه ادیان بر ‏حق هستند! در مثل, مسیحیت را حق می دانـد و مسیحیت, هر دینی غیرخود را مردود می شمارد, پس لازمه بر حـق ‏دانـسـتـن دیـن مسیحیت آن است که دینها و آیینهای دیگر همه بـاطـل بـاشند. بویژه اگر پلورالیزم دینی را آن گونه ‏که هیگ می گـویـد, به ادیان غیرالهی و مکتبهای مادی مانند: کمونیست گسترش دهـیـم و بـگـوییم همه ادیان و ‏عقاید و مکتبهای اعتقادی موجود, الـهی و غیرالهی, همه, بر حق هستند. این مساله نمود بیش تری می یابد.  ‏
‏2. هـر دیـنـی اصـول و ارکـان اعـتقادی روشنی دارد که به حقیقت پـیوستن قوام آن دین به همان اصول و ارکان ‏بستگی دارد. در اسلام اعـتـقـاد بـه نبوت خاصه و رسالت حضرت محمد(ص) رکن اساسی است و اسـلام بدون آن ‏معنی ندارد. در حالی که لازمه پذیرش پلورالیزم آن اسـت کـه در اساس اعتقاد به اصولی, همانند: نبوت خاصه و یا ‏اصل امـامـت, کـه قوام تشیع به آن است, ضرورتی ندارد. همین که فردی خـدا را قـبول داشت و کلی نبوت را ‏پذیرفت, کافی است. البته این در صـورتـی است که تکثرگرایی را در محدوده ادیان الهی بدانیم و گـرنـه اگـر دامنه ‏آن را به همه ادیان و مکتبهای موجود در جهان گـسـترش دهیم که دیگر روشن است و به طور کلی اعتقاد به توحید ‏و مـعاد و نبوت عامه هم موردی ندارد و فردی می تواند بدون اعتقاد به اینها و با اعتقاد به یکی از مذهبهای بدوی و ‏مشرک, اهل بهشت شود!  ‏

‏3. پای بندی به پلورالیزم دینی, در نهایت به جدا دانستن دین از حـوزه عـمـل مـی انجامد و به طور طبیعی سر از ‏مرجئه گری و نوعی قـلـندری و صوفی گری در می آورد که برابر آموزه های روشن اسلام, امری باطل و مردود ‏است.  ‏
‏4. هـر دیـنی یک سلسله نیایشها و عبادتهای ویژه به خود دارد که در هـیـات و شکل خاصی انجام می گیرند. لازمه ‏پذیرش پلورالیزم آن اسـت کـه هـیـات ویـژه ای بـرای عبادتها و نیایشها باور نداشته بـاشـیم. فرد پلورالیست, باید خدا ‏را پرستش کند, ولی ناگزیر به نـگـهـداشـت شـکل خاصی نیست و هرگونه که خدا را پرستش و کارهای عـبـادی ‏خـود را انجام دهد, کافی است در مثل, اگر نماز بگزارد, یـاروزه بگیرد, یا بسان مسیحیان کارهای عبادی خود را ‏انجام دهد و یا بسان راجه ها و جوکهای هندی نیایش کند, کافی است.  ‏
چـنـین انگاری در مورد پرستش خداوند باطل است و به هیچ روی هدف واقـعی از پرستش خداوند را بر نمی آورد و ‏به طور طبیعی هر دینی عـبـادت خداوند را جز در هیات و شکلی که خود آن دین برای عبادت معین کرده است, ‏درست نمی داند.  ‏
‏5. هـر دینی احکام آیینهای ویژه خود را در زوایای گوناگون فردی و اجـتـمـاعـی دارد کـه عـمل به آنها پای بندی ‏به آنها را برای پیروان خویش لازم می شمارد.  ‏
در مـثل در پاره ای از آیینها و مسلکها و دینهای تحریف شده, از نـوشیدن شراب بازداشته نشده یا از خوردن گوشت ‏خوک جلوگیری نشده اسـت. در حـالـی که در اسلام نوشیدن شراب و خوردن گوشت خوک حرام اسـت. حـال ‏اگر بر اساس پلورالیزم, همه این دینها, با گوناگونی آیـیـنـها و حکمها و قانونها, بر حق باشند و پیروی از هر یک از ‏آنـهـا مـوجـب رسـتگاری باشد, لازم می آید که در احکام و آیینها نـاسـازگـاری به وجود آید و فرد پلورالیست, هر ‏کدام را عمل کند کـافـی باشد. از نظر وی, نوشیدن شراب و خوردن گوشت خوک هم حرام و ممنوع و سبب تباهی ‏باشد و هم نباشد!  ‏
‏6. بـاور بـه پـلـورالیزم دینی, باور به توحید و شرک است و این تـناقض است. زیرا اگر دین اسلام و مسیحیت را در ‏کنار هم و در یک ردیـف, آن گـونـه کـه لازمه باور به پلورالیزم است, صحیح بدانیم مـعـنـای آن, ایـن مـی شود ‏که هم تثلیث را, که در مسیحیت تحریف شـده, رواج یـافـتـه صـحیح بدانیم و هم توحید را که رکن و اساس اسلام ‏است.  ‏
بـه دیـگر سخن, پیامد باور به پلورالیزم آن است که هم معتقد به تـوحـیـد باشیم و هم نباشیم و به همان میزان که ‏توحید را مهم و صـحـیـح مـی دانیم, شرک و تثلیث مسیحیت تحریف شده را هم صحیح و درست بدانیم!
‏‏7. اعـتـقاد به پلورالیزم دینی, سکولاریزم و جدایی دین از سیاست را در پـی دارد و دسـت کـم از دیدگاه اسلام, که ‏دین کامل و جامع اسـت و بـرای هـمـه شـوون زنـدگی و زوایای انسان برنامه دارد و دخـالـت در سـیـاسـت و اداره ‏جامعه, بخشی از آموزه های آن است, چنین چیزی پذیرفته نیست.  ‏
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری

مقدمه
معنای پلورالیزم
گونه های پلورالیزم
پیشینه پلورالیزم
دیدگاهها و قرإتهای گونه گون از پلورالیسم دینی ‏
رویارویی حق و باطل در فرهنگ قرآن  
دین حق یا ادیان حق  ‏
دین یکی, شرایع گوناگون  
اسلام به منزله قانون اساسی  
ناسازگاری تکثرگرایی با وحی  
پیامدهای پلورالیزم دینی  


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری