فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ترجمه شده کمینه گرایی گرامر عمل

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله ترجمه شده کمینه گرایی گرامر عمل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

کاترینا پاسترا، و ایانیس آلویمونوس

 

چکیده
اثبات شده است که زبان و عمل دارای مبنای عصبی مشترک و خصوصاً دستور و نحو مشترکی هستند که بصورت یک سازمان مرتبه ای و ترکیبی است. با اینکه تحلیل ساختار زبان منجر به تشکیل صورت گرایی های گرامری مختلف و مدلهای محاسباتی تشخیصی یا زایشی گشته است، اما ساختار عمل مفاهیم و دلالت های مهمی بر روی یادگیری عمل و ایجاد آن (هم در محاسبات و هم در تحقیقات شناختی انسان) دارد. ما در این مطالعه گرامر زایشی عمل را معرفی میکنیم، که از عملیات ساختار سازی و اصول برنامه کمینه گرایی چامسکی بعنوان یک مدل مرجع استفاده میکند. در این گرامر، پایانی های عمل بصورت مرتبه ای در توالی های زمانی اعمال با پیچدگی زیاد ترکیب می گردد؛ اعمال محدود به استفاده از ابزار و اشیاء خاصی است و تحت حاکمیت اهداف معینی است. البته ما نشان میدهیم که نقش ابزار و نقش تأثیر اشیاء در یک نهاد از عمل چطور اشتقاق دستور عمل را در این گرامر تحریک میکند و بازگشت، ادغام و حرکت را کنترل میکند که منظور از حرکت، مکانیزم هایی است که نه تنها خود را در زبان انسان، بلکه در عمل انسان نیز نشان میدهند.
کلمات کلیدی: گرامر زایشی عمل، استفاده از ابزار، دستور عمل، تجزیه عمل، توالی زمانی، گرامر کمینه گرایی

 

1- مقدمه
فهرست اعمال انسان نامتناهی است، و از ساده ترین حرکات عمدی بدن مانند دراز کردن یک پا و رقص های پیچیده، تا اثرات متقابل با ابزار و اشیاء مانند گرفتن یک چاقو (و یا حتی اعمال پیچیده تری مانند آماده کردن سالاد سا تمیز کردن خانه) را شامل می شود. آشکار سازی ساختار عمل در انتظام های بسیاری یک جستجو و تحقیق به شمار می آید که شامل علوم شناختی و هوش مصنوعی است. چطور میتوان اعمال با پیچیدگی های مختلف را ایجاد یا تجزیه کرد؟ این سوال مشابه با یک مسئله قیاسی در تحلیل زبان است: چطور میتوان همه جملات گرامری یک زبان را ایجاد کرد یا آنها را تجزیه کرد؟
جستجو برای اصول ساختاری اعمال بصری و حرکتی حداقل به اوایل دهه 50 و زمان بیان پیشنهادات لاشلی (روانشناس) بر می گردد که دستور نه تنها برای زبان اعمال می گردد بلکه برای شکل های رفتاری دیگر (مانند عمل دارای هدف) نیز اعمال می گردد. از یک دیدگاه دیگر، آندره لروی گورهان (باستان شناس) می گوید که دو ماهیتی منجر به تکنولوژی می گردد و تکنولوژی هم توانایی را نشان میدهد که می تواند عمل و زبان انسان را با هم مرتبط سازد. از آن پس، مدارک آزمایشی هماهنگ در مورد روابط بیت عمل و زبان و ساختار مرتبه ای عمل بدست آمده است. برای مثال مشخص شده است که بچه های دو ساله نه تنها قادر هستند که اعمال سازمان داده شده بصورت مرتبه ای را تجزیه کنند، بلکه می توانند این اعمال را کپی کنند و دوباره انجام دهند. اثبات شده است که ساختار پیچیده عمل بصورت انتزاعی نشان داده می شود. مهمتر اینکه، مدارک زیست شناسی عصب در مورد طبیعت مدارهای عصبی در حوزه های تولید زبان در مغز انسان، پیشنهاداتی را مربوط به خصوصیات گرامر یک عمل (مانند نقش بخش ها/محرک های بدن، نوع ابزار و اشیاء ، و نقش هدف در نمایش عمل انسان) نشان میدهد.
البته تعیین یک گرامر عمل که هزاران عمل را ایجاد میکند هنوز دشوار است. فقط تلاش های اندکی برای توسعه گرامر عمل در تحقیقات محاسباتی انجام شده است و آنها راهکارهای شناختی هستند نه راهکارهای زایشی. نیاز به ایجاد یک گرامر زایشی از عمل وجود دارد که هم بیانگری و هم سادگی داشته باشد و دارای اساس زیستی باشد. بیانگری امکان استفاده از گرامر در کاربردهای فکر مصنوعی را ممکن می سازد و سادگی هم یک عامل کلیدی برای ایجاد و یادگیری عمل است.
ما در این مطالعه، از یک چارچوب تحلیلی رسمی زبان بعنوان یک مدل مرجع برای نمایش گرامر زایشی عمل استفاده میکنیم. ما خصوصاً از چارچوب گرامر زایشی برای مرتبط سازی زبان انسان با عمل انسان استفاده میکنیم. اگرچه گرامرهای مختلفی برای توصیف ساختار زبان وجود دارد، ما راهکار چامسکی و آخرین تکامل آن در برنامه کمینه گرایی را انتخاب میکنیم، چون اوج تلاش برای توصیف و توضیح دستور زبان بر حسب اصول کلی تر و عملیاتی است که رابطه منسجمی با خصوصیات فردی سیستم زبان انسان دارند، اما در عوض ممکن است همتاهایی در سیستم های زیستی دیگر داشته باشند. این دیدگاه به ما اجازه میدهد تا دنبال عوامل کلی باشیم (نه فقط در ساختارهای زبان های مختلف انسان، بلکه در بین زبان های طبیعی برای فضاهای حسی-حرکتی غیر نمادین مانند یک عمل انسانی).
ما خصوصیات و مؤلفه های این گرامر عمل را معرفی میکنیم که جنبه های بسیاری از آن با یافته های زیست عصب شناسی مرتبط است. ما می گوییم که ایده استفاده از ابزار، اشتقاق دستور عمل را تحریک میکند. و ما توضیح میدهیم که این چطور زمانی رخ میدهد که از گرامر عمل پیشنهاد شده استفاده میکنیم.
2- تحقیق در مورد ساختار عمل
ساختار عمل بصری و حرکتی توسط تعدادی از نظام ها از جمله علم عصب شناسی، روانشناسی، رباتیک و کامپیوتر بررسی شده است. در این بخش ما معرفی دقیقی از تحقیقات زیست عصب شناسی و محاسباتی مربوط به وجود و اجرای یک گرامر عمل خواهیم داشت.
(a) راهکارهای زیست عصب شناسی در مورد گرامر عمل
سالهای اخیر شاهد مدارک تجربی رو به رشدی بوده است که نشان میدهند که ناحیه بروکا (ناحیه مغز اسنسان که با تولید زبان مرتبط است) در نشان دادن ساختارهای مرتبه ای پیچیده صرفنظر از بعد نقش دارد (مانند ساختارهای موجود در مشاهده و اجرای عمل). بعبارت دیگر، ناحیه بروکا بعنوان مرکز عصبی یک گرامر عمل مشخص شده است، که ناحیه ای است که اهداف در آنجا شکل می گیرند و زنجیره های مرتبه ای حرکت برنامه ریزی می شوند. یافته ها یم ساختار شبه-نحوی مشترک را بین زبان و عمل نشان میدهند که منجر به حدس هایی شده است که این توان از عملکردهای حرکتی و پیش-حرکتی همراه با درک و اجرای عمل می آید (مانند عملکردهایی که نورون های بازتابنده را توصیف میکنند).
اثبات شده است که در سطح رفتار، دستور عمل شامل عناصر ساده تری است که بصورت سریالی یا موازی با همدیگر مرتبط هستند. محققان بر روی تحلیل اعمال مختلف زیادی مانند رسیدن و گرفتن، قدم زدن و ایجاد تعادل، حالت و حرکت کردن، متمرکز شده اند. به نظر می رسد که حرکات رسیدن بر حسب مسیر و حدود کدگذاری شده باشند، و از حرکات فرعی جداگانه تشکیل شده باشند که همه آنها بصورت سریالی با هم مرتبط هستند و از لحاظ زمانی بر روی منطبق شده اند. گرفتن و دستکاری اشیاء توسط انسان ها و میمون ها بطور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است و بصورت اعمال فرعی توصیف شده اند که بصورت اعمال پیچیده و هماهنگی انجام می شوند. از طرف دیگر، دستور موازی مستلزم فعالسازی همزمان چندین ماهیچه است که گشتاور پیچشی یا نیرویی را در یک مسیر مشخص ایجاد میکنند. داده های ثبت شده توسط برق نگار ماهیچه ای از ماهیچه های پاهای عقب قورباغه تحلیل شده اند و این مسئله تست شده است که آیا رفتار عصبی آنها همکاری را در بین گروه هایی از فعالیت های ماهیچه برای یک سری کلی از رفتارهای طبیعی نشان میدهد. تلاش های مشابهی برای یافتن همکاری بین ماهیچه در هنگام حرکت و حالت ایستادن انسان انجام شده است.
در راهکارهای دیگری، عوامل اولیه حرکت اصولاً با مقدار طرح های حرکتی یا مدول های کنترل برابر است که ممکن است مختص به یک کار باشند؛ بعنوان مثال، در راهکار ایده ها/طرح های حرکتی، برنامه های کنترل همکاری فعالسازی همزمان طرح های ادراکی و حرکتی پارامترهای حرکتی مختلف برای تعیین روابط متقابل بین دست و محیط را تنظیم میکنند. در این راهکار، طرح های ادراکی اشیائی را نشان میدهند که در یک عمل شامل هستند، درحالیکه طرح های حرکتی برنامه های واقعی حرکتی که باید اجرا شود را نشان میدهند.
ترکیب طرح ها یا عوامل اولیه حرکت (چه بصورت موازی و چه بصورت سریالی) در اعمال پیچیده بررسی شده است اما هنوز منجر به گرامری نگشته است که به ما اجازه دهد تا هزاران عمل را ایجاد کنیم و این مدارک زیستی وابسته را با هم ترکیب کنیم.
(b) گرامرهای محاسباتی عمل
در سطح محاسباتی، مطالعات زیادی در این مورد (یعنی در مورد گرامر حرکتی محاسباتی برای عمل) وجود ندارد. سیستمی که نزدیک رابطه را با گرامر برای عمل دارد در مقاله جوهلا بیش از 15 سال پیش برای حرکت چشم بیان شد. با تبدیل داده های حرکت چشم به رشته ای نمادها، آنها اتوماسیون متناهی برای معرفی داده ها را ایجاد کردند. البته بعضی از محققان به این ایده رسیده اند که عوامل اولیه حرکتی عمل در واقع اولین گام بسوی گرامر هستند. از تعدادی از داده انتقال برای مشتق گیری تعداد محدودی از عوامل اولیه حرکتی استفاده شده است که سپس از طریق یک سری قوانین تعریف شده برای تشکیل اعمال پیچده تر با هم ترکیب می شوند. عوامل اولیه در این موارد ممکن است جنبشی، دینامیک و یا جنبشی-دینامیک باشند و با استفاده از تکنولوژی های آماری مانند تحلیل مؤلفه اصولی یا مدلهای مارکو مخفی (HMM) و روشهای دیگر استخراج می شوند.
در یک راهکار شناختی برای تحلیی عمل، تجزیه توالی اعمال به عوامل اولیه شکل های مختلفی به خود گرفته است. حرکات انگشت و نیروها به همکاری های مبنایی تجزیه شده اند. حالت های دست نیز از عوامل اولیه یا توالی های پیچیده تری تشکیل شده است که می توان آنرا به یک سری از واحدهای ابتدایی تر از فعالیت تجزیه کرد. در مقاله فاد و همکارانش، عوامل اولیه توسط ابزار k استخراج شدند که نمایش بردارهای دارای بعد بالا را به فضاهای فرعی دسته بندی می کند، درحالیکه در مطالعه کاهول و همکارانش، از کمینه محلی در کل بدن برای شناسایی محدودیت های بخش استفاده شد. در مطالعه ناکازاوا و همکارانش، شباهت های بخش های حرکتی مطابق با یک فاصله برنامه نویسی دینامیک اندازه گیری شدند و با الگوریتم نزدیک ترین همسایه دسته بندی شد. در مطالعه وانگ و همکارانش، حالت ها با کمینه محلی سرعت و بیشینه محلی تغییر در مسیر تقسیم بندی شدند. این قسمت ها بصورت مرتبه ای با استفاده از HMM برای محاسبه سنجش به طبقاتی دسته بندی شدند. تکنیک های استنباط گرامر برای داده ها و تصاویر حرکتی اعمال شدند تا زبان فعالیت انسان را ایجاد کنند، و بنابراین چند راهکار قبلی را تنظیم کردند.
ایجاد یک گرامر زایشی برای عمل دارای اهمیت اصلی برای کاربردهای رباتیک و کامپیوتر است. مسلماً این گرامر نه تنها در راهکارهای محاسباتی خیلی پیشرفته برای تحلیل عمل حذف شده است، بلکه در سطح یک تحلیل رسمی نیز دشوار است. این همان همکاری مطالعه ما است: توسعه یک گرامر زایشی از عمل و خصوصاً گرامری با کاربرد محاسباتی و با مبناهای زیستی.
3- عمل چطور ساختاربندی می گردد؟
برای پاسخ دادن به این سوال، ما از یک چارچوب تحلیل رسمی استفاده میکنیم که برای زبان ایجاد شده است. این آخرین تشکیل سنت چامسکی در مورد گرامرهای زایشی با نام MP است. MP و الگوی گرامر زایشی بطور کلی جزئیات و پیچیدگی های زیادی برای بررسی تعدادی از پدیده ها در زبان دارند. راه های زیادی برای بیان تئوری و نمایش اطلاعات در درخت های تجزیه وجود دارد، که دیدگاه های تئوری قبل از ایجاد MP بررسی می گردد. ما در این مطالعه نمی خواهیم که وارد جزئیات نمایش و تئوری شویم ، یا فقط از یک راهکار خاص استفاده کنیم. هدف ما اینست که یک چارچوب مبنا را معرفی کنیم، بطوریکه مشخص شود که ما چطور از آن بعنوان یک مدل مرجع برای ایجاد یک گرامر عمل استفاده میکنیم. بنابراین ما در این بخش ابتدا این تحلیل رسمی را معرفی میکنیم و سپس استفاده و اصول عملیات نحوی توصیف شده در چارچوب برای ایجاد یک گرامر زایشی از عمل را معرفی میکنیم.
(a) روش چامسکی برای گرامرهای زایشی
گرامرهای زایشی بطور گسترده برای تحلیل ساختار زبان انسان مورد استفاده قرار گرفته اند. گرامر زایشی از یک سری عناصر و یک سری قوانین تولید (بازنویسی) تشکیل شده است که بصورت صحیح پیش بینی می کنند که کدام ترکیبات عناصر، جملات گرامری را تشکیل میدهند. نوع خاصی از گرامرهای زایشی، گرامرهای ساختار عبارتی یا گرامرهای دارای محتوای آزاد هستند، که دارای قوانین بازگشتی هستند. این گرامرها یک سری پایانی ها، یک سری غیر پایانی ها، و یک سری قوانین زایشی به شکل را تشکیل میدهند که X نماد غیرپایانی منفرد و y رشته صفر پایانی و/یا غیرپایانی (یا بیشتر) است. محتوای X در داخل یک ساختار بر روی استفاده از قوانین مطابق تأثیر نمی گذارد. در اعمال گرامر برای تحلیل یک ساختار معین، یک درخت تجزیه ایجاد می گردد، که در آن، نمادهای غیرپایانی بصورت گره هستند، و نمادهای پایانی برگ ها هستند و هر گره به سطح بعدی از درخت گسترش پیدا میکند.
این نوع گرامر اگر چه بیانگر و معنی دار است اما نمی تواند مسئول پدیده های زبانی مانند توافق و مرجع باشد. مواردی از عناصر ناپیوسته یا وابستگی های دارای مسافت بلند بین اجزای تشکیل دهنده یک جمله وجود دارد. روش چامسکی برای گرامر زایشی از طریق استفاده از تعداد فرآیند ها بر روی خروجی گرامرهای دارای محتوای آزاد به این پدیده ها می پردازد. جدیدترین تکامل روش گرامر چامسکی MP است، که چارچوبی است که گرامر انتقال به یک مکانیزم محاسباتی قدرتمند و ساده را کاهش میدهد که با اصول اقتصاد/کمینه گرایی در اشتقاق و نمایش ساختارهای دستوری اشباع می گردد؛ این کمینه گرایی بیان می کند که: (1) فرآیند های اشتقاق کمینه برای تولید ساختار دستوری بکار می رود و (2) نمایش های کمینه ساختارهای دستوری تولید می گردند.
زبانی که یک گرامر زایشی دارد از موارد زیر تشکیل شده است:
- یک سری متناهی از پایانی های T، یعنی گره برگ ها در یک درخت تجزیه، و یا نمایش های کمینه، و واحدهای لغوی واقعی در جمله؛ در MP ، اینها از طریق تعدادی از ویژگی های مورفو-سینتاکسی F توصیف می گردند (مانند جزء سخن، حالت، نوع مسند، و غیره).
- یک سری متناهی از غیرپایانی های NT، یعنی انواع عبارت، طبقات دستوری از پایانی هایی مانند عبارات اسمی، عبارات فعلی و غیره. بطوریکه و
- یک سری متناهی از قوانین تولید R، یعنی قوانین بازنویسی که بصورت بازگشتی برای پایانی ها و غیرپایانی ها اعمال می گردند و تعداد نامتناهی از ساختارهای گرامری ایجاد می کنند.
قوانین گرامر زایشی در جدول 1 بدین صورت عمل میکنند: X نمایش کمینه یک واحد زبانی است، که هیچکدام از ویژگی های آن بررسی نشده است. یک نمایش سطح متوسط است که در آن، بعضی از ویژگی های واحد بررسی شده اند، و نمایش بیشینه واحد است که در آن، همه ویژگی های واحد بررسی شده اند. Y یک تصریح کننده است وقتی که قبل از X بیاید، یعنی اینکه یک پایانی یا غیرپایانی است که معنای X را تغییر می دهد، یا بعبارت دیگر یک پایانی یا غیرپایانی است که معنای X را تکمیل میکند. پارانتزها به معنای وجود آن اختیاری است. جدول 1 نشان میدهد که این گرامرها را می توان برای اشتقاق ساختارهای پیچیده زبان مورد استفاده قرار داد، که دارای جملاتی در داخل جملات دیگر هستند، که می توان آنرا تا سطح عبارت های اسمی و فعلی تحلیل کرد که یک جمله را تشکیل میدهند.

 


جدول 1 قوانین گرامر زایشی

 

ساختار عبارات اسمی و فعلی بر حسب نمایش های بیشینه تحلیل می گردد.
در چارچوب های MP، اشتقاق یک ساختار دستوری بصورت پایین-بالا آغاز می شود و برای ویژگی ها موجود در مقادیر غیرقابل نسبت، جستجویی را برای واحد دیگری آغاز میکند که ویژگی ها-مقادیر آن را میتوان با متغیرها ترکیب کرد. این ادغام ساختارهای باینری را ایجاد میکند و بصورت بازگشتی اعمال می گردد تا اینکه همه ویژگی های آن تفسیر می گردند. برای مثال، در درخواست ساده ای مانند گرفتن چاقو، فعل گرفتن دارای یک ویژگی شیء-مکمل یا پایانی نوع طبقه بندی، مورد مفعولی و نوع معنایی شیء قابل گرفتناست؛ در ادغام جستجویی برای یک گزینه لغوی با این ویژگی ها آغاز می گردد (یعنی [+اسمی، +مفعولی، +قابل گرفتن] برای پر کردن متغیر شیء-مکمل ). ضمیر اشاره the جستجوی دیگری را برای مطابقت با ویژگی های خود آغاز میکند، که منجر به ایجاد عبارت اسمی چاقو می گردد. این عبارت اسمی می تواند جستجوی گرفتن را برای عنصر یا ساختار انجام دهد که متغیرهای ویژگی آنرا تفسیر میکند؛ بنابراین ادغام دیگری صورت می گیرد. هر سری ادغام شده دارای یک اسم است که خصوصیات عبارت ها را تعیین میکند. این خصوصیات امکان نمایش های معین را ایجاد میکنند و موارد دیگر را حذف می کنند.
یک شکل از ادغام عامل Move است که ادغام یک عنصر مورفو-سینتاکسی با خود آن است. برای اینکه ادغام داخلی رخ دهد، یک رابطه بررسی-هدف باید بین حداقل یک ویژگی از عنصر دیگر وجود داشته باشد. برای مثال، در جمله یک ادغام داخلی بین عنصر انتقال داده شده و اثر همراه آن وجود دارد.
(b) یک گرامر کمینه گرایی از عمل
در استفاده از یک گرامر زایشی برای تحلیل ساختار عمل انسان، باید سری پایانی ها، ویژگی ها، غیرپایانی ها و قوانین تولید در دامنه حسی-حرکتی تعریف گردد. بنابراین کدامیک از اینها پایانی و غیرپایانی، و کدامیک از اینها ویژگی های مورفو-سینتاکسی هستند و آنها چطور ایجاد اعمال پیچیده تر را چطور با هم ادغام میکنند؟
در ادامه ما یک گرامر کمینه گرایی از عمل را معرفی میکنیم که از عوامل اولیه عمل، عبارات عمل و سه ویژگی عمل تشکیل شده است که ادغام را ایجاد میکنند.
ما در تحلیل خود یک عمل انسان را بصورت یک همبستگی سریال یا موازی از حرکات قابل مشاهده انجام شده توسط یک یا چند عامل با یک هدف معین در نظر می گیریم. ما سه ویژگی اصلی مورفو-سینتاکسی را شناسایی میکنیم که اعمال انسان را توصیف میکنند و ویژگی هایی که ما برای تعریف پایانی ها و غیرپایانی های عمل استفاده میکنیم. این ویژگی های مورفو-سینتاکسی در واقع پارامترهایی هستند که بر روی اجرای اعمال تأثیر می گذارند و انواع عمل را از هم تشخیص میدهند؛ آنها از ویژگی های انجام حرکت فراتر می روند که آنها را تغییر میدهند. ما این پارامترها را توسط مثالی از درخت تجزیه بررسی میکنیم که در شکل نشان داده شده است.
(i) مکمل ابزار
این عامل تأثیرگذار بر روی یک حرکت است، و قسمتی از بدن، ترکیبی از قسمت های بدن، و یا توسعه یک قسمت بدن با یک شیء قابل گرفتن بعنوان یک ابزار است.
اعمال همیشه از طریق استفاده از عامل تأثیرگذار یا گسترش آن انجام می شوند. ابزار مورد استفاده بعنوان بخشی از بدن یا یک اثر تصنعی ، اجرای عمل را بر حسب پیکربندی عامل تأثیرگذار، نیروی اعمال شده و غیره تغییر می دهد. برای مثال، گرفتن چیزی با دست با گرفتن آن با انبر و ابزار دیگر، تفاوت دارد. آنچه را که ما در اینجا بیان میکنیم ادغام در یک فضای حرکتی است که در آن، هر عملی ضرورتاً/ذاتاً نیازمند یک مکمل ابزاری است. بعنوان مثال، شاخه های باینری عمل-ابزار درخت را در شکل 1 نگاه کنید.
هر شیء که قابل گرفتن باشد را می توان بعنوان یک ابزار در درک یک عمل مورد استفاده قرار داد. در بعضی از موارد، استفاده خاص از یک شیء متداول است؛ در موارد دیگر ممکن است متداول نباشد، اما در عین حال امکان پذیر باشد. ما این ویژگی ضروری در هر عمل انسانی را بررسی میکنیم، که بصورت دستوری است، و یا بعبارت دیگر بطور واضح در درک یا اجرای یک عمل بعنوان یک جزء تشکیل دهنده مستقل حاضر است.
ما باید خاطر نشان کنیم که بر اساس ایده یک مکمل ابزاری، ما نتیجه گیری میکنیم که هم قسمت های بدن و هم وسایل/اشیاء ضرورتاً نشان میدهند که قسمت های تأثیرگذار بدن ما بصورت ابزار هستند، به همان شیوه ای که اشیاء/وسایل دیگر ممکن است بعنوان ابزار برای انجام یک کار مورد استفاده قرار گیرند. این مسئله توسط آزمایشات عصب شناسی زیستی اثبات می گردد که نشان میدهد که ابزار در واقع بعنوان توسعه هایی از قسمت های بدن قابل مشاهده هستند؛ بنابراین یک رابطه پیچیده بین قسمت های بدن و اشیاء دیگر از طریق ویژگی "نقش ابزار" برای آنها وجود دارد. یافته های آزمایشات اخیر نشان داده اند که در پردازش اطلاعات بصری، انسان ها اشیاء قابل گرفتن را سریع تر از اشیاء غیر قابل گرفتن تشخیص میدهند، و از بین اشیاء قابل گرفتن هم اشیاء متداول سریع تر از اشیاء غیرمعمول تشخیص داده می شوند. مهمتر اینکه، مشخص شد که این تشخیص با وساطت فعالسازی نواحی متحرک انجام می شود. این مدارک نشان میدهد که ابزار بودن یک شیء ممکن است یک پارامتر مهم برای تشخیص در یک گرامر عمل باشد.
(ii) مکمل شیء
این می تواند هر شیء باشد که تحت تأثیر یک عمل استفاده از ابزار قرار می گیرد. این ویژگی دستوری دیگری از عمل است؛ این روابط متقابل شیء است که اثرات یک عمل متوجه آن می گردد. این میتواند هر شیء باشد. این ویژگی در واقع نیازمند یک عملیات ادغام دیگر بین ساختار عمل-ابزار و شیء متاثر است. این منجر به ساختارهای باینری مانند ساختارهای نشان داده شده در شکل 1 بین شاخه های درخت مرتبط با هم از طریق رابطه عمل-شیء می گردد. شیء که تحت تأثیر یک عمل قرار می گیرد، خود عمل را تشخیص میدهد؛ برای مثال، با متفاوت است، نه فقط به این خاطر که هدف آن ممکن است متفاوت باشد بلکه بخاطر خصوصیات شیء گرفته شده. مدرک زیستی از شباهت نوع عمل با نوع شیء نشان میدهد که مکمل های شیء در واقع پارامترهای تشخیصی برای اعمال هستند.
(iii) هدف (g)
این هدف نهایی یک توالی عمل با طول یا پیچیدگی های مختلف است. ویژگی مهم دیگر اعمال که اجرای آنها را تغییر میدهد، هدف آنهاست. این یک ویژگی ساختارشناسی است، بعبارت دیگر این یک مؤلفه دستوری مستقل متشکل از عبارت عمل نیست بلکه در عوض یک ویژگی صرفی است که پارامتری است که اجرای مؤلفه های یک عمل را بر حسب پیکربندی عامل متاثر و روابط متقابل فضایی با مکمل های ابزار و شیء است، تغییر میدهد. اجرای یک حرکت مطابق با توالی عمل تغییر داده می شود که در آن ادغام می گردد. یک قیاس برای پدیده تشابه در جملاتی که در اینجا بیان شده اند: تشابه شخص و تعداد کلمات، برای مثال تغییر کلمات خود یک جمله؛ برای یک جمله گرامری، همه کلمات باید دارای تشابه باشند. همچنین، در عمل همه اعمال فرعی باید بر حسب هدف نهایی با هم مشابه باشند. فکر کردن در مورد هر کلمه یا عبارتی که از شاخص های توافق تشکیل شده است یک اثر تصنعی مانند فکر کردن در مورد یک عمل عمدی است. این مربوط به آن چیزی است که لوریا آنرا "ملودی جنبشی" می نامد (یا بعبارت دیگر، سیالیت اعمال حرکتی که یکی پس از دیگر انجام می شوند).
با برگشتن به مثال شکل 1، در درخت تجزیه عمل، ویژگی هدف با صفر-مؤلفه مرتبط است و بر روی کل توالی عمل و عمل های فرعی آن حاکم است. در ایجاد درخت عمل پایین-بالا ویژگی هدف اعمال فرعی بصورت ناشمخص باقی میماند؛ این فقط زمانی است که همه ویژگی های دیگر بررسی گردند و هیچ عمل دیگری را نتوانیم در یک ساختار پیچیده متداول ادغام کنیم که ویژگی هدف را نیز می توان بررسی کرد (یا بعبارت دیگر به گره درخت عمل برسیم)؛ هدف عمل نهایی است.
این نقش ویژگی هدف در گرامر ما توسط یافته های آزمایشی پشتیبانی می گردد که نشان میدهند که نورون های مشخصی فقط در حین عمل متوجه هدف ارسال شوند، و بسیاری از آنها دارای خصوصیات طبقه بندی، تعمیم سازی و خاص بودن هستند. در مطالعه فوگاسی و همکارانش، در مغز میمون ها نشان داده شد که نورون های معینی فراتر از تفاوت های نوع شیء می روند وقتی که حرکات یکسانی دارای یک هدف مشترک هستند، و اینکه هدف یک توالی عمل قبلاً در اولین عمل فرعی آن نشان داده می شود. مشخص شد که گزینه دوم همان مورد موجود در مغز انسان است؛ در مطالعه کاتانئو و همکارانش، فعالسازی توالی های حرکتی در بچه ها نشان داده شد. در این آزمایشات ، فعالیت افزایش یافته ماهیچه های حاضر در باز کردن دهان یافته شد قبل از اینکه عمل گرفتن در توالی عمل "گرفتن برای خوردن" رخ دهد. این فعالسازی نشان میدهد که هدف نهایی توالی عمل از روی اولین مراحل توالی پیش بینی شد.
بعبارت دیگر، این یافته ها به جنبه های مهم نقش ایفا شده توسط هدف نهایی یک ساختار عمل اشاره میکنند:
- درک نوع حرکت یکسان با ابزار یکسان و مکمل های شیء زمانی تغییر می یابد که هدف عمل تغییر کند، برای مثال با متفاوت است.
- درک نوع حرکت یکسان با ابزار متفاوت و/یا شیء متاثیر تغییر میکند، حتی اگر هدف عمل ثابت بماند، برای مثال با متفاوت است؛ و
- هدف نهایی یک توالی عمل از اعمال فرعی توالی پیش بینی می گردد؛ برای مثال مؤلفه های فرعی فعالیت گرفتن مانند "دراز کردن دست بسوی مداد" نیازمند پیکربندی از متاثر است که به هدف نهایی بستگی دارد. در واقع نورن های گرفتن مطابق، قبل از تماس دست با شیء ارسال می گردند، درحالیکه آماده کردن حالت انگشتان نیز در حین انتقال دست رخ میدهد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ترجمه شده کمینه گرایی گرامر عمل

دانلود مقاله بررسی علل مد گرایی در دانش آموزان مرند

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله بررسی علل مد گرایی در دانش آموزان مرند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

جوانان و مدگرایی

 

مد و مدگرایی پدیده ای است که کمابیش در میان همه‏ى اقشار جامعه وجود دارد، اما دراین میان، جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به «مد» اهمیت می دهند و «مدگرا» هستند. امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند و موقعیت آنها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشکل تر شده است و چه بسا زمینه های موجود، باعث شده تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزش های جامعه‏ى خویش رو آورند. یک روز مانتوهای بلند و روز دیگر مانتوهای کوتاه، یک روز آرایش موی سر به سبک آلمانی و روز دیگر موهای بلند واصلاح نشده، زمانی شلوارهای با پاچه‏ى گشاد که روی زمین کشیده می شود، و زمانی دیگر، شلوارهای تنگ و کوتاه، مد می شوند. اگر از این همه افرادی که عادت کرده اند رفتار و نوع و سبک لباسشان را طبق آخرین مدهای رایج تنظیم کنند، بپرسید که به چه علت این کار را کرده اند، یا مثلاً این آرم و کلمه‏ى روی لباس آنها چه کارکردی دارد، به سختی بتوان پاسخ متقاعد کننده ای شنید، جز آن که: «خب، قشنگه!»، «برای این که مده!»، «همه می کنند!» و ...
این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یک تحلیل روان شناختی نشان دهنده‏ى نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است و کاملاً یک پدیده‏ى طبیعی و نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود؛ (1) اما از آن جا که هماره کالای مد شده، شیوه های رفتاری، هنجاری و ارزش های خاصی در بین جوانان و نوجوانان رونق و شیوع می یابد و مد، عاملی می شود برای انتقال هنجار و ارزشی از جامعه ای به جامعه ای دیگر، بررسی زمینه ها و پیامدهای مدگرایی، یکی از موضوعات مهم در جامعه‏ى ما محسوب می شود که این نوشتار، نگاهی است گذرا به همین موضوع.

 

تعریف مد و مدگرایی
«مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند و دارای یک دوره‏ى زمانی نسبتا ًکوتاه اند سپس فراموش می شوند. (2) بنابراین، «مدگرایی» آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یکی پیروی نماید. (3)

 


گستره‏ى مد
گستره‏ى مد به اندازه‏ى گستره‏ى زندگی انسان است و تمامی شئونات آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبک منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و ... قابل تسرّی است.

 

پوشاک و آرایش، شاخص کالای مد شونده
با وجود آن که مد و مدگرایی کل گستره‏ى زندگی اجتماعی را در بر می گیرد، پوشاک و سبک و شیوه‏ى آرایش، شاخص ترین کالای مد شونده محسوب می شود.

 

عوامل و زمینه های مدگرایی در مرند
در یک نگاه کلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست.
ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه که پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه که دوره‏ى حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان که رضا شاه با سلطه‏ى سیاسی بر کشور، نحوه و شکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاکنون، مدهای مختلف در ایران (و بخصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.

 

مدگرایی و غرب گرایی
گرچه مدگرایی و غرب گرایی دو مفهوم جدا از هم و دارای تعاریف متمایز از یکدیگرند، اما سیر تحولات تاریخی- اجتماعی در ایران به گونه ای سرنوشت این دو مفهوم را با هم گره زده است که هرگاه سخن از مدگرایی به میان می آید، مفهوم غرب گرایی نیز به ذهن، تبادر می کند، زیرا پس از رشد تکنولوژی در اروپا، سنّت ها مورد انتقاد قرار گرفت و جامعه به تدریج، اندیشه ها، طرز زندگی و نوع لباس را تغییر داد.
همین طور در ایران و کشورهایی نظیر آن، رشد صنعت در رأس شعارها قرار گرفت و خیلی زودتر از آن، نوع تفکر، طرز زندگی و آداب لباس پوشیدن، دستخوش تغییر شد.
میل به اروپایی شدن در جامعه‏ى ایرانی باعث شد که به جای بازسازی و نوسازی چارچوب اقتصادی-اجتماعی جامعه‏ى خود، به نماها و نمادها و ظواهر صنعتی شدن توجه کنند که مهم ترین نمای اروپایی شدن، پوشیدن لباس های اروپایی و ترویج مدهای غربی به شمار می رفت.
ایرانیان بر این باور شدند که باید خود و فرهنگشان را اروپایی کنند، تا بدین ترتیب از ضعف و عقب ماندگی رهایی یافته، در ردیف کشورهای پیش رفته قرار گیرند.
بنابراین «مدگرایی» و «غرب گرایی» در ایران، در یک بستر فکری و دوشادوش هم رشد کرده اند. در حال حاضر نیز بیشترین مدهایی که در جامعه و بخصوص در بین جوانان رایج می شود، برگرفتته از الگوهای غربی با همان انگیزه است.

 

مد و مدرنیسم
مد و مدگرایی را می توان از جهتی مولود مدرنیسم دانست؛ زیرا مدرنیسم، نگاه نو به عالم و آدم است؛ نگاه و شناختی که برخاسته از زیستن در «اکنون» و گسستن از «گذشته» است و صریحاً با مفهوم سنّت (tradition) در تقابل می افتد. «مدرنیته» که شکل عینیت یافته‏ى فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به حال، نوآوری، تجدّد و سلیقه و مد است. از این رو مدرنیته همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، رکود، قدمت و سنّت و پیروی از هنجارهای پایدار قرار می دهد و کشش و تمایل آن به سوی تجدّد و نوآوری در فرهنگ و ارزش های اجتماعی است. بنابراین، مدگرایی و نوآوری در تفکر و رفتار (به معنای رایج آن) به عنوان نماد و اندیشه‏ى مدرنیسم قلمداد می شود (4) و از آن جا که جوامع غربی موطن و مظهر مدرنیته و مدرنیسم بوده اند، فرایند مدرنیزاسیون (مدرن سازی) و اشاعه‏ى طرح ها و مدهای نو، در واقع با غربی سازی و غرب گرایی کاملاً هم افق و بلکه معادل خواهد بود، و این، خود می تواند از زاویه‏ى دیگر، رابطه‏ى مدگرایی و غرب گرایی را نشان دهد.

 


عوامل و زمینه های روان شناختی مدگرایی در جوانان مرند
علاوه بر زیر ساخت های تاریخی و اجتماعی، مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازه های روان شناختی نیز تبعیت می کند و با انگیزه ها و نیازهای چندی در ارتباط است.

 

1. تنوع طلبی و نوگرایی
جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است که غرایز طبیعی در شکل دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است که به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از کسانی که پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

 

2. مدگرایی و همانند سازی
همانند سازی در مکتب روان تحلیلگری به فرایندی ناهشیار اطلاق می شود که فرد، طی آن، ویژگی ها (نگرش ها و الگوهای رفتاری)ی فرد دیگری را برای خود سرمشق قرار میدهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس می کند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز به دست آورده است. (5)
منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستند؛ زیرا کودک، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد؛ اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله می گیرد، الگوهایی را که خود را با آنها شبیه کرده است، از دست الگوهای دیگر، یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری، پر شود.
به اعتقاد روانشناسان، همین خلأ و احساس ناامنی ناشی از آن باعث می شود که نوجوان در مسیر خود به راه حل هایی متوسّل شود که این راه حل ها از طریق همانند سازی با شخصیت هایی است که الگوی نوجوان قرار می گیرند. این شخصیت ها می توانند شخصیت های معروف گذشته، هنر پیشه های سینما، نوازندگان و آوازخوانان، و یا گروه های مختلفی مانند «هیپی»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهری شبیه آنها ساخته، در شیوه‏ى لباس پوشیدن و طرز رفتار با آنان همانندسازی کند. به محض این که یک هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنه ای ظاهر شود، جوانان با وی همانند سازی نموده، سعی می کنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح کنند.

 

3. رقابت و چشم و همچشمی با دیگران
انگیزه‏ى رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود. این انگیزه، در همه‏ى افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند. رقابت اگر در زمینه های مثبت جهت داده شود، باعث پیشرفت و رشد و تکامل معنوی فردی می شود؛ اما اگر جهتگیری آن به سوی امور مادّی و مدپرستی باشد و فرد، سعی کند از لحاظ ظاهری (ومثلاً در سبک و شیوه‏ى لباس پوشیدن) از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت. (6)

 

4. مدگرایی و التزام ناشی از دوستی
یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از سوی دوستان است. لذا تحقیر و تمسخر، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن، باعث می شود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   7 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی علل مد گرایی در دانش آموزان مرند

دانلود مقاله مصرف گرایی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مصرف گرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

مصرف گرایی
مصرف واژه جدیدی نیست اما "جامعه مصرفی" واژه کلیدی است که فهم آن حوزه های جدیدی را در علوم اجتماعی بر روی ما می گشاید. در این گفتار سعی خواهیم کرد تا بیشتر آن را بکاویم . نخست از مناقشه و تفاوت رویکردی بین رشته های علوم اجتماعی در باب مصرف خواهیم گفت و سپس با توجه به نظریات جامعه شناسان نسبت به جامعه مصرفی و مصرف ویژگی ها و پیامدهای ظهور جامعه مصرفی را در بررسی خواهیم کرد و در پایان به بررسی نسبت جامعه خود با جامعه مصرفی می پردازیم.
امروزه ما تحت محاصره خارق العادهِ مصرف تظاهری و فراوانی خدمات، اشیاء و کالاها مادی قرار گرفته ایم. همین ها جهش اساسی در اکولوژی نوع انسانی پدید آورده است. به قول جین بودلیلارد دیگر احاطه بشر بوسیله بشر پایان گرفته و اینک شاهد محاصره بشر بوسیله اشیاء (objects) هستیم. مبادله روزانه دیگر بین افراد نیست بلکه با کسب و دستکاری کالاها و پیام ها صورت می گیرد. یکی از پیامدهای روشن این وضه این است که مفهوم " محیط زیست" بی شک تنها از زمانی مورد نظر قرار گرفته که ما به دلیل واسطه گری اشیاء کمتر با سایر انسانها نزدیک هستیم.
مصرف مفهومی کلیدی است به این معنی که می توان با ان قفل فهم جامعه مدرن را دریافت. مصرف مفهومی آغشته از ارزش است. در جهان کنونی بینش بازار باز به عنوان یک جامعه خوب مطرح شده است که ادعا می شود که ثروت، کالاها و خدمات را به مصرف کنندکان عقلانی و آزادی که آنها را طلب می کنند تحویل می دهد. در مقابل هم می توان بخش منفی و تاریک مصرف را در واژه های تحقیر آمیز مصرف گرایی (consumerism) ، مادی گرایی، فرصت طلبی، خودپرستی، لذت گرایی و ... دید.
مصرف همچنین در مقابل مفاهیم دیگری قرار می گیرد: مصرف در مقابل تولید،مصرف در مقابل سرمایه گذاری، مصرف در مقابل شهروندی، مصرف در مقابل حفظ محیط زیست و ... از جمله مهم ترین تقابل های می باشند.
مصرف همچنین ابعاد مختلفی به خود می گیرد. مصرف کننده ئر نقش های مختلفی در جامعه مصرفی ظاهر می شود. هنگامی مصرف کننده به مثابه انتخاب گری است که به قصد حداکثر کردن فایده مندی خود عمل می کند. در عین حالیکه نیروی محرکه جامعه مصرفی است. این مصرف کننده کنشگر عقلانی محسوب می شود که بهترین قاضی انتخاب بین علائق خود است. مصرف کننده به عنوان ارتباط برقرارکننده ( از طریق نمادهای مصرف) از طریق راه های مختلف چون مصرف تظاهری یا اوقات فراغت تظاهری و ... مصرف کننده به مثابه اکتشاف کننده، مصرف کننده به مثابه جویای هویت ( و موقعیت) ، مصرف کننده به مثابه لذت گرا ( هنرمند)، مصرف کننده به مثابه مجروح جامعه مصرفی، مصرف کننده به مثابه مبازره گر و فعال ، مصرف کننده به مثابه شهروند،
اما هدف اصلی در این گفتار فهم جامعه مدرن از طریق بررسی ویژگیهای جامعه مصرفی است. در اینراه سوالات مختلفی مطرح خواهد شد. رابطه جامعه مصرفی با مدرنیته اولیه و مدرنیته متاخرچیست؟ آیا جامعه مصرفی در مدرنیته متاخر متمایز از نوع مدرنیته اولیه است. آنطور که برخی ادعا کرده اند ما مدرنیته متاخر را جامعه پساکمیابی یا جامعه پسا صنعتی می نایم. البته برای شناخت این نوع مدرنیته مفاهیم دیگری نیز بکار برده است چون جامعه باز اندیشی که هم جرج ساروس مدعی جعل آن است وهم آنتونی گیدنز. اریک بک نیز این جامعه را "جامعه در معرض خطر" ( های جدیدی و تولید شده و نه خطرهای خارجی) (risk society) می نامد.
سوال دیگری که مطرح است این است که آیا ما در جهان در حال توسعه وارد جامعه مصرفی شده ایم؟ یا اینکه خیر این جامعه در غرب و برخی دیگر کشورهای توسعه یافته ظاهر شده است؟ به دیگر سخن نسبت این جامعه با ما چیست؟ آیا کالاها و اشیاء در جهان جدید همانطور که تحل در سبک زندگی آنان ایجاد می کند سبک زندگی و ماهیت زندگی ما را نیز میسازند؟
آیا سیستم اشیاء ما را احاطه کرده اند؟ آیا انسان بازتابی این نظام اشیاء را باز تولید می کند؟ جایگاه فرد بازتابی در جامعه مصرفی کجاست؟ ما فرد بازتابی را فردی می دانیم که کنش هایش شرایط زندگی اش را می سازد. آیا ما در میان اشیاء یا بر اشیاء احاطه داریم ؟ برخی معتقدند که ما در دوره اشیاء هستیم و با ریتم اشیاء زندگی می کنیم. ما بر طبق سیکل ها و چرخش های لاینقطع آنها زندگی می کنیم. امروزه ما هستیم که ناظر تولد و بر اورده شدن و ارضاء و سپس و مرگ آنها هستیم. اما دیرو ز این اشیاء بودند که ناظر تولد و رشد و مرگ ما بودند : مانند مجسمه ها و عتیقه ها و ... فرد در چنین وضعی چطور می تواند شرایط زندگی خود را تغییر دهد؟
در آغاز بگوییم که بر سر مصرف و مصرف کننده مناقشه های بسیاری در رشته های مختلف علوم اجتماعی رقته است. اما ما رهیافت جامعه شناختی را برای بررسی جامعه مصرفی برگزیده ایم.
کنشگر در علم اقتصاد و وبیژه در نظریه نئوکلاسیک ها فردی است که به قصد حداکثر کردن سود و فایده مندی اش عمل می کند. در حالیکه در جامعه شناسی کنشگر در تعامل با سایر افراد بررسی می شود. فرض نئوکلاسیک ها این است که با کنشگر عقلانی روبرو هستند که بهترین انتخاب را انجام می دهد. لذا مصرف مطالعه رفتار عقلانی مصرف کننده است. بطور مثال مارشال نیازها را در ارتباط متقابل و عقلانی می داند. اما در دیدگاه جامعه شناسی عقلانیت مصرف کننده تنها یک متغیر است. اقتصاددان جامعه مصرفی را امر بیرونی تلقی می کند و تنها به تحلیل فرد مصرف کننده می پردازد و در این راه از روش های تجربی و ریاضی سود می گیرد.
انسان اقتصادی به دنبال حداکثر کردن رضایت مندی از کالاها و اشیا ست. انسان مصرف می کند چون نیاز دارد. این ها رویکرد اقتصادی است. جامعه شناسان این را برای تببین مصرف کافی نمی دانند. بودریلارد می گویید این توتولوژیک است که بگوییم افراد مصرف می کنند چون نیاز دارند. یا اینکه مصرف برای افزایش استاندارد زندگی صورت می گیرد. اما بهرحال اقتصاددان مصرف کننده را فردی می داند که به قصد فایده مندی از کالا و خدمات دست به مصرف می زند. در حالیکه برای روانشناس انگیزه و تحریک مهم است نه اشیاء. در مقابل جامعه شناس به پویایی های اجتماعی نیازها یعنی همان مدل همنوایی، انطباق و رقابت توجه دارد. لذا در جامعه مصرفی پویایی های اجتماعی مصرف مطرح می شوند و کمتر انگیزه های عمیق پرداخته می شود. وی کسی است به دنبال فعال کردن مدل های همنوایی، انطباق و رقابت مصرف کننده ای است که تحت تاثیر گروه همالان قرار دارد. مردم شناسان اجتماعی نیز به مساله مصرف می پردازند و جامعه شناسان را به خاطر تعمیم های حمایت نشده بوسیله مردم نگاری مورد سرزنش قرار می دهند. در مقابل جامعه شناسان مطالعات فرهنگی را به خاطر غفلت از بررسی طبقه اجتماعی و جنسیت مورد نقد قرار می دهند.
یکی از مهم ترین ویژگیهای جامعه مصرفی انباشت و فراوانی است. فراوانی همه چیز لباس ها – غذا - ... . نمایش یا عرضه کنندگی ، انباشت را فراتر از واقعیت آن چیزی می کند که وجود دارد. این یعنی تظاهر مازاد – یا به عبارت دیگر پایان کمیابی. شکل موثر انباشت اشیاء در نمایش (displays) و مجموعه ها (Collections) است که صورت و نمود می یابد. چنین نمایشی با عرضه و نمایش سنتی متفاوت است. حتی با نمایش مدرنیته اولیه هم متفاوت است. نمایش ویترینی آنتیگ یا عتیقه جات نمایش اریستو کراسی بود . اما نمایش مدرن اشیاء نمایش سلسله اشیاءیی که همدیگر را تکمیل می کنند و حق انتخاب را نشان می دهند.
بنابر این می توان گفت که جامعه مصرفی جامعه نمایش و جلوه است. نمایش کلان نماست . شاید به این لحاظ باشد که چنین جامعه ای را پسا کمیابی می نامیم. مصرف کننده در چنین این جامعه احساس می کند که هرچه می خواهد می یاید. نمایش کالا یعنی حذف کمبود و کمیابی. اما این سوال بجد مطرح است که آیا ایده یافتن همه چیز با اندیشه قدرتِ مصرف کننده مرتبط است؟ یا تولیدکننده؟
نمایش اندازه و حجم را مهم و آن را برابر قدرت و اقتدارمی کنند. نمایش در جامعه مصرفی وضعی پدید می آورد که حتی ناتوانانِ در خرید هم از لذت دیدن سیراب می شوند. آنها هم می توانند با مصرف زمان ویترین ها و نمایش اشیاء و کالاها را تماشا کنند.
 در جامعه مصرفی تاکید روی سبک و طراحی در نمایش است. اینها هستند که بر جلوه نمایش می افزایند. اصولا نمایش در سه حوزه اتفاق می افتد : نمایش کالا و اشیاء، نمایش محل خرید و مصرف و نمایش عرضه کننده کالا، خدمات یا شی. بنابر این عرضه کنندگی کالا و خدمات هم به عنوان بخش مهم نمایش در می آید. این امر با استاندار کردن نمایش فروشنده همراه است : انضباط ، خوش رویی و .... فروشگاه های مک دونالد نمونه ای بارز از استاندارد کردن فروش هستند. همچنین نمایش فروشنده بخشی از ماشین ترغیب مصرف کننده در جامعه مصرفی است.
در جامعه مصرفی نه تنها همه چیز با نمایش اشیا مرئی می شوند بلکه ما مواجه با رشد مراکز خرید و مصرف مراکز خردید بزرگ؛ مراکز تفریحی، پارکهای خرید خرده فروشی، مجموعه های تفریحی و خرید و ... هستیم. این محل ها محل مصرف و خرید و سنتز فراوانی و محاسبه هستند. مراکز خرید بزرگ معبد نیایش مصرف کننده ها در امده اند؛ محل ملاقات مصرف کننده با اشیاء. اینها نماینده مصرف مدرن هستند.
باید توجه داشت که این مرکز از انواع پیش تر خود یعنی فروشگاه های زنجیره های یا بزرگ (department store) ها متفاوتند. اگرچه فروشگاه های بزرگ در ویژگی هایی مانند ورود آزادانه، برابری ارزش پول همه افراد ، فرار افراد از محلیت، و ... با مراکز خرید بزرگ یا دراگ استور ها مشترکند اما در فروشگاه های زنجیره ای یا غرفه ای نوعی تحمیل رهیافت فایده گرایانه تری به مصرف کننده را می بیینم که با ردیف کردن اجناس و تحمیل انتخاب صورت می گیرد. اما در مراگز بزرگ خرید (shopping centerیا mall) ) مصرف کننده همه چیز را در یک جا، چه کالای فرهنگی و چه کالای اقتصادی، می یابد. مرز های فرهنگی و اقتصادی از بین می رود. افراد همه چیز را در یک سقف می یابند کالاها و به تعبیر اپیکوریان سعادت و خوشی را. در این محل ها مصرف همه چیز : فرهنگ، زمان، کالا، را شاهد هستیم. به بیان دیگر این مراکز سازمان زندگی روزمره را تشکیل داده اند.
 در جامعه مصرفی خرید به صورت یک پیشه فراغتی درامده است. به طور نمونه خرید در امریکا در ردیف اوقات فراغت دومین فروانی را دارد، یعنی سرانه 6 ساعت در هفته بعد از تلویزیون.
 در جامعه مصرفی جنبه های هر چه بیشتری از مبادله و تعامل انسانی (یا به تعبیر برخی جامعه شناسانی که بعدا ذکر می کنیم تعامل انسان و کالا ) از طریق بازار انجام می گیرد. گرایش بیشتر مردم به بازاری شدن امور است تا استفاده از خدمات دولتی.
در جامعه مصرفی جنبه های مصرفی در سازمان های سیاسی به صورت مصرف سبز، استفاده از بایکوت و تحریم های مصرفی رشد چشمگیری داشته است.
در این جامعه مواجه با رشد آشکار مصرف ورزش به عنوان نوعی صرف اوقات فراغت هستیم که همراه است با وقوع انواع حوادث ورزشی و ظهور حمایت کنندگان تجاری از فعالیت های ورزشی.
یکی از تمایزهای چشمگیر جامعه مصرفی با نوع سنتی ان رفع محدودیت از استقراض و از بین رفتن قبح بدهکاری است. در برابر احترام و پرستیژ اجتماعی همراه است با داشتن انواع مختلف کارتهای اعتباری. به طور مثال این طور بنظر می رسد که دارندگان کارت اعتباری امریکن اکسپرس احترام و منزلت بیشتری را از دارندگان ویزا کارت دریافت می کنند.
در جامعه مصرفی همه چیز از زمان و مکان دستکاری می شوند تا فراغت یا مصرف زمان ایجاد گردد.
ظهور دامنه وسیعی از جرائم مصرفی از اختلاس روی کارتهای اعتباری گرفته تا دزدی از فروشگاه ها ، نقص کپی رایت، ... رشد نظارت را از جمله نظارتهای دوربینی یا نظارت متمرکز شبکه های اعتباری و مالی را موجب شده است.
جامعه مصرفی جز جرائم بیماریهای مصرفی را نیز ایجاد کرده است: از اعتیاد به الکل تا بیماریهای اختلال دستگاه گوارشی چون انرکسیا و بولیمیا. اینجا بروشنی می توان دید که ظهور این بیماریها تا چه حد به رشد اگوهایی مربوط است که به عنوان رفتار مصرفی بروز کرده است. از یک طرف جامعه فراوانی را داریم که فرد را به مصرف بیشتر انواع کالاها ترغیب می کند و از سوی دیگر مدلهایی را ترغیب می کند که افراد برای دستیابی به آن باید به انواع رژیم های غذایی متوسل شوند و این یکی از علل بروز اختلال های گوارشی می گردد.
اما کلیدی ترین ویژگی این جامعه را باید در اجتناب ناپذیری افزایش درجه انتخاب در ساخت و عرضه کالاها بحساب آورد. در جامعه مصرفی کالایی نیست که عرضه گردد اما درجه انتخاب و حق انتخاب مصرف کننده را در نظر نگرفته باشد.
 آنچه در جامعه مصرفی بسیار ملموس است رشد غلبه آگهی است. هدف تولید آگهی در جامعه مصرفی ایجاد یک مصرف کننده کارا و نیز مصرف کننده ای است با دوام و قابل اتکاء. اگهی به مصرف کننده القا می کند مصرف کالای x کمبود وی را از بین می برد. بنابر باید مصرف کننده به انحای مختلف بداند که کمبود از کالا نیست بلکه از مصرف کننده است. هدف دیگر آگهی تمرکز بر مصرف کننده به عنوان یک موجود اجتماعی است که بوسیله مصرف همان کالا در فرایند تعامل اجتماعی قرار می گیرد. آنچه در نهایت آگهی دنبال می کند تغییر جامعه طبقاتی class society به جامعه توده ای mass society است ؛ جامعه ای که در آن “خود” self به “خودِ کالایی” commodity self تیدیل شده و فرد با کالاها همنوا و منطبق می شود.
 نمی توان از ظهور مد، بازاریابی پیشرفته به عنوان دیگر ویژگیهای جامعه مصرفی نام نبرد. مد (fashion) نشان می دهد که ثروت حداقل اینجا و حالا وجود دارد و نیز مشروعیتی برای مصرف کننده به ارمغان می آورد و پرستیژ معتبری تنها برای حال ایجاد می کند. برای طبقات رقیب آسان تر است تا از آن تقلید کنند و نسبتا انگیزش بالایی را برای بسط مصرف گرایی در بین طبقات اجتماعی فراهم می کند. همچنین مد امروزه استراتژی برای نشان دادن پرستیژ اجتماعی برای همه طبقات بجز طبقات بسیار ثروتمند است. چون آنها به انحای مختلف به دنبال متامیز کردن خود از طریق نوع دیگری از مصرف هستند. بطور خلاصه توجه به جنبه های مد کالا سبک زندگی را به عنوان یک شیوه زندگی تغییر داده است.
اما آنچه در جامعه مدرن مصرفی رخ داده است بروز حس زیبا شناختی aesthetics است. شعار قدیمی “زشتی نمی فروشد” uglyness doesnot sell جای خود را به شعار “ زیبایی اطراف پیش شرط یک زندگی سر زنده” داده است. مراکز خرید نمایش زیبایی و اقتدارهستند، مراکزی که در آن در 7 روز هفته، جهان 24 ساعت بیدار است: چه جهان مجازی و چه جهان فیزیکی در جامعه شناسی مصرف سه دسته نظریات بطور کل جامعه مصرفی را ارزیابی کرده اند. کسانی که با بودریلارد همراهند که می گوید مصرف کنندگان و اشیاء موقعیت ها را در نظام اشیاء و کالاها در جهان اجتماعی بهم مرتبط می کند. همچنین داگلاس و ایشروود این استدلال را مطرح می کنند که مصرف کنندگان، کالاها را برای ساختن یک دنیای هوشمند و ایجاد و نگهداری روابط اجتماعی استفاده می کنند. دسته سوم نظریات مربوط به کسانی چون پیر بوردیو و وبلن است که کوشش مصرف کننده به مصرف کالاها را برای نشان دادن تمایز اجتماعی ارزیابی می کنند.
بودریلارد این استدلال را مطرح می کند که مصرف بخشی از یک نظام ارتباطی است نه چیزی تنها مرتبط به افراد. در جامعه مصرفی رابطه مصرف کننده با شی تغییر کرده است و هر شی دیگر یک بهره وری خاص ندارد. بلکه مجموعه اشیاء هستند که معنی دار می شوند. ماشین ظرفشویی ، یخچال، و ... هر کدام معنی جداگانه ای دارند اما به صورت گروهی رابطه شان با مصرف کننده تغییر می کند. در مجموعه است که هر شی، شی دیگری را معنی می بخشد. در نتیجه فرد مصرف کننده با super object روبروست و همین انتخاب او را پیچیده می کند.
 برابر نظر جین بودریلارد ما باید به نظام اشیاء (ابژها) توجه کنیم . یعنی جنبه های سیستمیک و نظام یافته مصرف را مورد توجه قرار دهیم. نتیجه ای که می توان از این بجث گرفت این است که مصرف کننده نمی تواند بر شکل دادن مصرف اعمال و نظارت و کنترل کند. برابر این نظر چه نوع تصویری از مصرف بر اساس این تحلیل بیرون می آید؟
ماری دوگلاس و بارون ایش وود جامعه شناس دیگری هستند که به طرح این سوال می پردازند که ما اساسا برای چه مصرف می کنیم؟ آن معتقدند که بر خلاف مدل مصرفی اقتصادی، کالاها برای مشخص کردن مقولات فرهنگی لازمند. لذا کالاها تنها برای ارضاء نیازها نیستند. کالاها می توانند نشان دهند که یک مقوله اجتماعی به یک فرهنگ خاص مرتبط شده است. برابر این نظر تمام مواد مصرفی معنای اجتماعی خود را را با خود حمل می کنند. کالاها هم رابطه اجتماعی درست می کنند و هم آن را حفظ می کنند. کالا ها برای ارضا نیازها نیست بلکه برای مفهوم سازی و معنا سازی است. مصرف کالا برای ارضاء نیست برای فکر کردن است. مصرف فرایندی است که مفهوم سازی کارکرد اصلی اش است. طبقات مختلف اجتماعی هم با کنترل مصرف کالاهای خاص مفهوم و معنی طبقه خود را دارند.
وبلن از جمله جامعه شناسانی است که مصرف کننده برای تشخص و احترام و منزلت اجتماعی است که مصرف می کند. مصرف راه نشان دادن موقعیت اجتماعی است. این کار به دو صورت انجام می گیرد: یکی از طریق مصرف زمان تظاهری یا اوقات فراغت تظاهری conspicuous leisure ، و دیگری نیز مصرف تظاهری conspicuous . اوقات فراغت تظاهری یکی از راه های موثر نشان دادن ثروت و ادعای موقعیت اجتماعی در اجتماع است ( که روابط افراد در آن رودرروست) . اما در جامعه بزرگ مصرف تظاهری راه کسب احترام در جامعه است. لذا هر چه جامعه بزرگ تر می شود کسب پرستیژ اجتماعی با مصرف زمان و نشان دادن غیر مولد بودن کمتر می شود. در جامعه بزرگ ثروتمند خود را فعال تر نشان می دهد. بدین سبب از مصرف زمان کم می کند بر مصرف کالا می افزاید.
در همین دسته بوردیوBourdieu استدلال می کند که کالاها اشیایی هستند که چیزی را بیان می کنند و طبقات مختلف کالاهای مختلف را می خرند تا جایگاه خود را در ساخت اجتماعی نشان دهند. طبقات در رقابت اند و کالاها اسلحه این رقابت است. لذا تنشی دائمی بین استفاده از کالاهای خاص، و عمومی شدن استفاده از آن که موقعیت تمایز یافته آنان را به خطر می اندازد وجود دارد. لذا کالاها درگیر بی پایان تعریف و باز تعریف موقعیت اجتماعی اند.
پیر بوردیو رابطه طبقه اجتماعی و مصرف را بر اساس تفکیک سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی انجام می دهد. زمان و پول درگیر با سرمایه فرهنگی است و مفهوم مهم در اینجا آموزش است. افرادی که آموزش بیشتری مصرف می کنند، سرمایه فرهنگی بالایی دارند. بر اساس تمایز دو نوع سرمایه فرهنگی و اجتماعی ترکیب های مختلفی حاصل می شود . اساسا چهار امکان برای گروه های اجتماعی وجود دارد: بالا بودن هر دو سرمایه، بالا بودن سرمایه اقتصادی و پایین بودن سرمایه فرهنگی، پایین بودن سرمایه اقتصادی اما بالا بودن سرمایه فرهنگی، و پایین بودن هر دو در گروه های اجتماعی مختلف. ترکیب این دو سرمایه به انواع تفاوت ها اجازه بیان می دهد.
 اما پیامد فعالیت مصرفی ، تعامل افراد ، یا تعامل افراد و کالاها واشیاء ، و یا تعامل افراد با نظام اشیاء در جامعه مصرفی چیست؟
یکی از مهمترین پیامدهای این جامعه دموکراتیزه کردن ابعاد مختلف زندگی است. در این جامعه درجه انتخاب افراد بشدت افزایش یافته است. کالایی که تولید و عرضه می شود بدون شک درجه انتخاب بیشتری را برای مصرف کننده قائل است.
مساله دیگررشد فرد گرایی که به تبع افزایش حق مصرف کننده پدید می آید. کالاهای جامعه مصرفی چه نوع کالاهای فرهنگی و چه غیر فرهنگی بر رشد فرد گرایی افزوده اند. بطور مثال به تاثیرات تلفن همراه نگاه کنید. آیا انسان در اندیشه فرو نمی رود که انسانی که تا دیروز به هنگام وجود تلفن ثابت از مکالمه آشکار اجتناب می کرد اینک در خیابانها و محل کار بدون توجه به دیگران همه چیز را در آفتاب قرار داده است گویی که محرمی وجود ندارد؟
همانطور که در بیان ویژگی های جامعه مصرفی ذکر شد جرائم و بیماریهای مصرفی از ابعاد تاریک این جامعه بحساب می آیند. آنچه به این مساله دامن زده است سنت زدایی به معنی افول آیین های جمعی و گسترش آیین های شخصی است.
اهمیت به جنسیت از دیگر ویژگیهای جامعه مصرفی جدید است. مرئی شدن خرید و وجود فروشگاه های بزرگ فضای جدیدی برای زنان در حوزه عمومیPublic sphere ایجاد کرده است. فروشگاه های بزرگ یا محله های بزرگ خرید محملی برای فرار زنان از محل (چشم های اجتماع ) و کارهای خانگی است. به بیان دیگر در اینجاها تعویض لذت و محدودیت خرید محلی با لذت و محدودیت اجتماع غریبه ها صورت می گیرد. جاذبه فروشگاه های بزرگ نشانه آشکار رهایی زنان در شهر مدرن و ایجاد فرصتهای جدید برای زنان خریدار و زنان کارگراست. در ساخت اقتصادی جدید زنان فروشنده های ارزان تری هستند. آنها برای تکمیل پدیده نمایش نیروی کار ایده ال تری هستند.
دموکراتیزه شدن لوکس گرایی از جمله پیامدهای جامعه مصرفی است. در این وضع گروه های بیشتری به کالاهای خاص دستیابی دارند. طبقات بالا برای لوکس گرایی نیازی به فروشگاه های بزرگ ندارند. جامعه مصرفی از طریق وجود فروشگاه های بزرگ بیشتر بر محور طبقات متوسط است. افزایش این مراکز با رشد طبقات متوسط شهری رشد کرد. همه اینها بر سبک زندگی تاثیر داشته و باعث ظهور سبک های مختلف و نیز از مشروعیت انداختن جامعه ایدئولوژیکی شده است.
دو روند متناقضی که در این جامعه با آن موجهیم جایگزین شدن وسایل مورد اعتماد بیشتر ( مثلا اینترنت در مقایسه با تلویزیون) و ظهور اسامی (brand name) که تولید اعتماد می کنند. در مقابل رشد اطلاعات در این جامعه که پدیده عدم تقارن اطلاعات را تا حدی محو کرده است نوع دیگری عدم اعتماد ایجاد کرده است.

 

 بهرحال نمی توان به گسترش نوع جدید نابرابری (رشد طبقه فقیر underclass) اشاره نکرد. اگر بپذیریم که جامعه مصرفی اینک در همه جا است و جهانی شده است و تمامی حوزه های زندگی را نه تنها دموکراتیک بلکه یکپارچه کرده ، نابرابری نیز تنها پدیده ای نیست که مربوط به جهان عقب مانده باشد، بلکه مساله ای جهانی است و این وجدان جهانی است که باید به آن بپردازد.
فقر

 

فقر را می توان فقدان نیازهای ضروری زندگی دانست. کسی را می توان فقیر نامید که ابزار لازم برای ادامه زندگی را ندارد. این امر می تواند مستقیم از گرسنگی ناشی شود یا به طور غیرمستقیم به دلیل بیماری ای باشد که از سوء تغذیه ناشی می شود . در چنین وضعیتی فقر وضعیتی است از« بودن یا انجام دادن» . این مقاله در اینمحتوا به محرومیت جنسی بر حسب موقعیت زنان در ساختارهای اجتماعی – اقتصادی می نگرد.
به علاوه فقر به عنوان یک مفهوم چند بعدی شامل فقدان منابع عینی( از جمله منابع اقتصادی، تحصیل ، غذا ، پول نقد، به طور فردی یا نهادینه) و فقدان منابع غیر عینی (اختلافات موجود درروابط افراد؛ در خانواده و جامعه) از بعد جنسیت مورد بحث قرار می گیرد . مشاهده می شود که زنان ظرفیت ها و راه های گوناگونی برای کاهش فقر و تامین امنیت مادی زندگی خود دارند . برای مثال ، این امر در اولویت بندی وضعیت شناسی متفاوت منابع از دید زنان سرپرست خانوار در مقایسه با مردان سرپرست خانوار دیده می شود که اغلب به بهبود نسبی وضعیت رفاهی تمام اعضای خانواده منجر می شود . این سوال پیش می آید که آیا تلقی برخی از زنان سرپرست خانوار به عنوان « فقیرترین فقرا» شامل به کارگیری کلیشه ها و افکار عمومی منفی موجب سلب بیش تر توانمندی زنان سرپرست خانوار و افزایش فقر می شود .

 

1 – فقر عمومی با مفهومی غیر جنسیتی
فقر همچنان که بر زنان اثر می کند بر مردان و تمام اعضای خانوار (مرد و زن) تاثیر می گذارد. این نوع فقر مصادیق گوناگونی دارد، از جمله کمبود یا فقدان درآمد و منابع تولیدی کافی برای امرار معاش پایدار، گرسنگی ، سوء تغذیه ، بهداشت نادرست، دسترسی محدود یا فقدان دسترسی به تحصیل ، آموزش و دیگر خدمات پایه، افزایش مرگ و میر ناشی از بیماری، آوارگی و اسکان بد . محیط زیست غیر ایمن ، تبعیض و طرد اجتماعی. فقر همچنین همراه با فقدان مشارکت درتصمیم گیری های زندگی مدنی، اجتماعی و فرهنگی تعریف می شود. این امر در تمام کشورها اتفاق می افتد (چرا که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه فقر گروهی وجود دارد) . فقر می تواند ناشی از رکود اقتصادی باشد که منجر به از دست رفتن معاش می شود یا به دلیل بلایای طبیعی یا درگیری های مسلحانه اتفاق بیفتد. همچنین نوعی از فقر میان کارگران با دستمزد کم و کسانی که از حمایت خانواده ، موسسات اجتماعی و شبکه های تامین اجتماعی محرومند ، وجود دارد.

 

2 – فقر جنسیتی، ساختارهای اجتماعی – اقتصادی
به دلیل قرار دادن زنان به طور سیستماتیک در موقعیت های پایین اجتماعی ، اقتصادی در داخل و خارج خانواده در بسیاری از جوامع ، در تحلیل های توسعه نیاز است تا به جنسیت به عنوان یک فاکتور مجزا نگاه شود .طبق نظریه ، بانک جهانی زنان به طور نامتناسب در میان فقرا دیده می شوند ...«هر چه خانواده فقیرتر باشد ، احتمال آنکه سرپرستی آن با یک زن باشد بیشتر می شود .» شکاف میان زن و مرد در چرخه فقر در دهه گذشته افزایش یافته است و منجر به ایجاد پدیده ای شده که اغلب به عنوان « زنانه شدن فقر» یاد می شود. سختی معاش اقتصادی در خانواده های زن سرپرست مشکلی است هم ناشی از محرومیت زنان و هم فقر خانواده . به علاوه زن و مرد در یک خانواده می توانند به طور متفاوتی از ساختارهای اجتماعی ،اقتصادی تأثیر بپذیرند و این امر می تواند موقعیت زنان را در خانواده های فقیر به طور خاص وخیم کند .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    18صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مصرف گرایی

تقیق در مورد روانشناسی تربیتی نظریه سازندگی یادگیری ( ساختن گرایی

اختصاصی از فی موو تقیق در مورد روانشناسی تربیتی نظریه سازندگی یادگیری ( ساختن گرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تقیق در مورد روانشناسی تربیتی نظریه سازندگی یادگیری ( ساختن گرایی


تقیق در مورد روانشناسی تربیتی   نظریه سازندگی یادگیری ( ساختن گرایی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:18

فهرست:

روانشناسی تربیتی 

نظریه سازندگی یادگیری ( ساختن گرایی )

  

     سازندگی یا ساختن گرایی ( Constructivism) یعنی ساختن دانش و مکتب ساخت گرایی  ( structuralism) دراواخر قرن نوزدهم و اوایل      قرن بیستم میلادی به وسیله ادوارد براد فوردتیچنر شاگرد ویلهلم و ونت بنیانگذاری شد وهدف آن شناسایی ساختمان یا اجزای تشکیل دهنده ذهن و هوشیاری بود

            اعتقاد پیروان این نظریه آن است که یاد گیرندگان براساس  تجارب شخص خود دانش ( یعنی مفاهیم -  اصول- فرضیه ها - تداعی ها و غیره) رامی سازند و این کار را به طورفعال انجام می دهند. بنابراین می توان گفت که سازندگی به آن دیدگاه گفته می شود که برنقش فعال یادگیرنده درک و فهم و معنی بخشیدن به اطلاعات تاکید می کند یا اینکه می توان گفت سازندگی به آن دیدگاه گفته می شود که معتقد است یادگیری معنی دار زمانی رخ می دهد که یادگیرندگان ازاندیشه ها وتجارب خود تفسیرهای شخصی به عمل می آورند. نظریه سازندگی یا نظریه  ساختن گرایی برپایه پژوهشهای  بارتلت ، روانشناسان گشتالت - پیاژه - برونر - ویگوتسکی و نیز فلسفه پرورشی جان دیویی استوار است

   بارتلت یکی از روانشناسان اولیه است که مطالعاتی پیرامون حافظه انجام داده و یافته هایی را درارتباط با نظریه سازندگی پیدا کرده است

   درآزمایش معروف او از یادگیرندگان خواسته شد تا داستانهای کوتاهی بخوانند و بعدا آنچه را که ازان داستان به یاد می آورند بنویسند. این       کار ابتدا پس از یک تاخیر 15 دقیقه ای و سپس با فواصل چند هفته تا چند ماه انجام می شد

            بارتلت نتیجه گرفت که موقعی که ما داستانی رامی خوانیم به کمک ربط دادن آن به ساخت های شناختی موجودمان آن را درک            می کنیم . یعنی به ساختن معنایی که هم موجه وهم منطقی است می پردازیم  هرچند که ممکن است همان معنای مورد نظر              نویسنده نباشد

            فعالیت یادگیرنده یا کنش متقابل او با موضوع یادگیری ازعوامل مهم سازندگی به حساب می اید . علاوه براین دانشی که یادگیرنده از راه فعالیت مداوم و تعبیر و تفسیر تجاربی که کسب می کند به دست می آورد همواره درحال تغییر است و چون دانش جنبه شخصی دارد     می توان گفت که افراد مختلف درشرایط به ظاهر یکسان برداشت های متفاوتی کسب می کنند و دانش هیچ کس دقیقا مانند دیگری نیست ، سپس ماهیت اصلی دانش کسی را هرگزنمی توان به دیگری منتقل کرد

 


دانلود با لینک مستقیم


تقیق در مورد روانشناسی تربیتی نظریه سازندگی یادگیری ( ساختن گرایی

تحقیق در مورد دکتر سید عین الحسن احساسات ملی گرایی در نثر فارسی

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد دکتر سید عین الحسن احساسات ملی گرایی در نثر فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دکتر سید عین الحسن احساسات ملی گرایی در نثر فارسی


تحقیق در مورد دکتر سید عین الحسن  احساسات ملی گرایی در نثر فارسی

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 

تعداد صفحه:11

فهرست:

 

مقدمه و توضیحات:

واژه ناسیونالیسم یا ملی گرایی عبارت است ازتکیه برخواستا ، علائق و اراده ی جمعی ملت و تظاهر خاص آن در اشاعه ی فرهنگ و حفظ آن در اثر تهاجم بیگانگان .

نکته بارز این جنبش های ملی پیشرفت و اعتلاء کشور بوده است . ناسیونالیسم بین ایرانیان بر وجه دفاع از سرزمین مادری ، دفاع از موجودیت ایرانی خویش در مقابل تهاجم خارجیان ،حفظ سنن و آداب خود و رونق بخشیدن به به زبان مادری بوده است.

در حالی که ایرانیان شاید یکی از قوم های قدیم تاریخ باشند که سرزمینشان برای قرن های طولانی جولانگاه اشغال گران عرب و مغول و ترک بوده است و در حالی که ایرانیان تحت فشار حکمرانان بیگانه بسر برده اند ،

اما هیچ وقت قادر نبوده اند که سنن و آداب خود را پشت سر گذاشته تأ ثیرات خارجی رابر خود مسلط کنند .

آنچه که عده ای غربزدگی می نا مند،گاه بیماری ناشناخته ای می شودکه دستاورد های پیشرفت علمی غرب رامطلقاً منکوح اعلام می کند.

اما ایرانیان به پذیرش جنبه های مثبت دستاوردهای غرب هر چندگاه به خطا رفته و طریق تقلید نیز آمده اند،ولی استخوان بندی ایران هنوز تکیه تام وتمام بر فرهنگ ملی دارد؛ که میراث دار آن نیز محسوب می شود.

به عنوان نمونه ،می توان گفت جشن عید نوروز و سیزده بدر که با هز و مرتبت برگزار می شود، و همچنین برگزاری جشن مهرگان ،جشن برداشت محصول در تمام اکناف کرمان ،فارس ،اصفهان تا لرستان و کردستان از مظاهر این تمایل ملی است.

در مورد غربزدگی جلال آل احمد چنین می نویسد:«جای انکار نیست که ما امروز در حال تأ سف بسر می بریم .نزدیک است که از گذشته خود ببریم و حال آنکه با حال پیوندی نداریم .آیا می توانیم نقاش و نویسنده و مورخ و نقاد از خارج بیاوریم،یا هنرپیشه برای آنکه در تئاترها و فیلم های ما بازی کند ،یا گویندۀ رادیو برای ما فارسی درست حرف بزند و به ما بیاموزد که چگونه زبان خود را تکلم کنیم؟»

نا سیونالیسم در ادبیات جدید هم برجسته کردن تمام آنچه ملی تلقی می شود برمی گردد.از نویسندگانی که در این باره بتوانند مورد توجه قرار گیرند می توان از میرزا آقا خان کرمانی ،ملکم خان،دهخدا،محمد حجازی،جمالزاده و صادق هدایت نام برد.

ایرانیان در طول تاریخ یک جنگ بزرگ ایدئولوژیک داخلی وهر دو جنگ تأثیر بزرگی روی مردم گذاشتند.جنگ نخست جنگ اعراب و ایرانیان است که تا حدی جنگ یک مردم خاص مذهبی با یک تمدن درخشان است و جنگ دوم جنگ مشروطه خواهان با استبداد طلبان است .

قیامی است که روی اجتماع تأثیر می گذارد و مانند قیامهای اجتماعی دیگر موجب به هم ریختن نظامی می شود.با مشروطیت اجتماع نه فقط در سیاست ،در دستگاه حکومتی دگرگون می شود بلکه این دگرگونی در ادبیات هم راه می یابد.

ابتدا به بررسی تأثیرات جنگ اول یعنی جنگ با اعراب می پردازیم.قابل توجه می باشد که ایران تنها کشوری بود که بعد از حمله اعراب و قبول اسلام به عنوان مذهب ،زبان خود را حفظ کرد.با گسترش دامنه ی نفوذ عرب ها و سختگیری و بیدادگری آنهاو دولت دست نشانده ی ایشان ایستادگی مردم ایران نیز افزون تر می شد و برای نگهداری زبان وفرهنگ ملی بزرگ مردانی چون ابن مقفع و فردوسی به میدان آمدند و با اینکه برخی رسم ها به تندی دگرگون می شد،روح ایرانی در در برابر استیلای بیگانه در قفا بیدار و نغمه ها و داستان های دیرین و خاطره ی پهلوانان قدیم در افکار زنده ماند.

نویسندگان ایرانی سعی بر آن داشتند که نثری بنویسند که در اذهان مردم مسأله ملیت و ناسیونالیسم رازنده کند و تکیه بر فرهنگ گذشته ایران کندو تا آنجا که برایشان مقدور بود می کوشیدند نثری باشددوراز لغت های عربی که نمونه بارز این گونه نثر نوشته های ناصر خسرو و ابومنصور می باشد. به طور مثال ، می توانیم از نثر ابو منصور یاد کنیم که در قرن چهارم می زیسته:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دکتر سید عین الحسن احساسات ملی گرایی در نثر فارسی