فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله انسان و فرایند ارزشیابی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله انسان و فرایند ارزشیابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


مراکز ارزیابی، رویکردی جدید است که مدتهاست در سازمانهای کشورهای توسعه یافته به عنوان شیوه یا فعالیتهایی در جهت سنجش قابلیتها و ارزشهای مورد انتظار افراد و سازمان مورد استفاده قرار می گیرد. این روش در سازمانهای ما آن طور که باید شناخته و جانیفتاده است و بسیار اتفاق افتاده است که آن با فرایند ارزشیابی منابع انسانی اشتباه گرفته می شود. آنچه که این میان مطرح است اینکه مراکز ارزیابی مکان یا محل نیست بلکه تنها یک شیوه یا متد است که افراد را در تمام زمان مورد بررسـی قرار می دهد و می سنجد. امروز در سازمانهای ما اندازه گیری عملکرد یا (PERFORMANCE MEASUREMENT ) در نظامهای مدیریتی موضوعی عمومی و بسیار مهم تلقی می شود تا آنجا که از آن به عنوان عاملی در جهت هدایت کلیه امور مدیریتی نام برده مـی شود. شاید یکی از مولفه های مهم پیشرفته بودن جـــوامع نیز فرایند اندازه گیری یا ارزشیابی عملکرد منابع انسانی سازمانها چه در بدو گزینش و چه طی دوران فعالیت آنها در سازمان می باشد&، به همین علت است که اندازه گیری عملکرد شرکتها و نیروی انسانی آنها جزو مسئولیتهای اصلی مدیریت هر سازمان شده است اما ویژگی ها یا خصوصیات یک نظام ارزشیابی موثر بااهمیت تر و نقش و جایگاه آن در بهبود مستمر بهره وری نیروی انسانی سازمانها و شرکتها بسیار کارساز است پیش از پرداختن به این موضوع باید براین نکته تاکید شود که سازمانهای بزرگ و کوچک قرن حاضر باتوجه به نقش و ارزش نیروهای انسانی کارآمد و متخصص در محیط کسب و کار جهان امروز، به خوبی دریافته اند که بدون داشتن طرحهای منسجم و رسمی برای ارزشیابی نیروهای انسانی خود اعم از کارکنان و مدیران، هرگز به اهداف مورد نظر مانند رشد و توسعه سازمانهای خود و در نهایت رشد اقتصادی در سطح خرد و کلان، دست نخواهند یافت. چرا که یکی از ویژگی های ارزشمند اجرای طرح ارزشیابی نیروی انسانی، شفاف تر شدن نقاط قوت و ضعف عملکرد و رفتارهای نیروهای انسانی و سازمان در تمام سطوح می باشد.

 

آگاهی از میزان کارآیی کارکنان از یک سو باعث بهبود وضعیت آنها شده و از سوی دیگر باافزایش حجم تولیدات و خدمات سازمانها، تحولات بزرگی در روند حرکت آنها بوجود خواهد آمد و این به کمک اجرای درست مراکز ارزشیابی انسانی قبل و بعد از گزینش محقق می شود.

 

چنانچه طراحی مراکز و ارزشیابی منابع انسانی مناسب و به نحو مطلوب اجرا شود، وسیلـه ای بسیار کارا در جهت تحقق اهداف فردی و سازمانی و نیز ابزاری برای استفاده موثر و کارآمد از منابع انسانی که دارائیهای سازمانی نیز تلقی می شوند، خواهد بود.

 

چگونگی اجرای ارزشیابی منابع انسانی در سازمانهای ما، بررسی ساختار ارزیابی داراییهای انسانی، ارزشیابی منابع انسانی بدو استخدام، بررسی خصوصیات شخصیتی و تخصصی کارکنان و سازمان و مطالعه روشهای ارزیابی نیروی انسانی در سازمانهای ما در گذشته و حال، از موضوعات مهمی است که در این گزارش ویژه مطرح شده است.
صاحبنظرانی که تدبیر را در این بررسی یاری کردند، عبارتند از:
- آقای دکتر خدابخش داشگرزاده، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و مشاوره مدیریت.
- آقای دکتر شهرام رحیمی،مشاور صنعت.
- آقای مهندس رضا شیخی، مدیر خدمات مدیران شرکت ایران خودرو.
- آقای مهندس مهدی مهدوی عرب، دبیر برنامه توسعه مدیران اجرایی شرکت صاایران.
تعریف و تبیین ارزشیابی
ارزشیابی به معنی علمی و دقیق آن دانش جوانی است که قدمتی بیش از یک قرن در جهان ندارد، به ویژه در کشور ما که سابقه آن از ثلث قرن تجاوز نمی کند. لذا این دانش هنوز از تحقیقات و بررسیهای جامعی برخوردار نگردیده تا همه جنبه های آن روشن و آشکار و صاحب تعریف جامع، حیطه عمل و قواعد و قوانین عملی و مطابق با حوائج و مقتضیات جامعه و بالاخص در زمینه کار و اشتغال شود.
گرچه هر فرد در کار روزانه خود و در هر فعالیت و حرکتی که در جامعه و یا در تماس با افراد و اشیاء دارد مدام به ارزشیابی از رفتار و اخلاق و دانش و تبحر افراد یا کارآیی، قدرت و دوام اشیاء ابزار و ماشین آلات، کالاها و اجناس می پردازد اما این ارزشیابی ها یا برداشتها ذهنی و فردی و خصوصی به اصطلاح کیفی اند(QUALITATIVE) و واجد معیارها، مقیاسها، درجات، مقادیر و میزانهای کمی (QUANTITATIVE) نیستند تا بر مبانی آنها به تعریف و تبیین قواعد و قوانین پرداخت و به ارزشیابی علمی مبادرت کرد.
تعاریف مختلف و متنوع می تواند به گستره دانش آدمی از مفهوم و حیطه عمل یک موضوع یا مبحث بیفزایند لذا ما به برخی از تعاریفی که از ارزشیابی شده اشاره می کنیم:
در فرهنگ تعلیم و تربیت تالیـــف «کارتر، دی،گود»لغت ارزشیابی یا ارزیابی (APPRAISAL OR EVALUATION) چنین تعریف شده است: الف - فرایند تحقیق و تبیین یا قضاوت و داوری درباره ارزش و مقدار چیزی با سنجش و اندازه گیری.
ب - در روانشناسی فرایند تعیین و تبیین معنای نسبی پدیده ها به صورت برخی از استانداردها.
ج - ملاحظه شواهدی برمبنای استانداردهای ارزشی یا به صورت وضعیتی مخصوص و هدفهایی که گروه یا افراد می کوشند بدان دست یابند.
مثلاً ارزشیابی یک آزمون یا تست عبارت است از: فرایند تعیین یا تخمین آماری و ذهنی شایستگی یک آزمون براساس خصایصی نظیر، رواثی و ارزشمندی (VALIDITY) یا پایایی و اعتبار (RELIABILITY) ، آسانی اجرا، تصحیح و نمره دهی(SCORING).
تعیین لیاقت و شایستگی
افراد آدمی در هر سازمان و موسسه، کارگاه و کارخانه یکی از ارکان اصلی آن سازمان به شمار می روند. سودمندی و بازدهی، بقاء و پایداری هر سازمان به توانایی و ظرفیت و لیاقت و شایستگی کارکنان و کارشناسان آن سازمان بستگی دارد. لذا دانش و بینش، مهارت و تخصص در گزینش افراد برای ورود به دنیای کار و اشتغال و تعیین میزان شایستگی و لیاقت آنها در طول خدمت به منظور ترفیع، ارتقاء، انتصاب و تشویق را باید از عوامل مهم بقای سازمان و کارایی و پیشرفت آن، حتی در شرایط متغیر جامعه و دگرگونی های سازمانی و تکنولوژیکی دانست.
وجود افراد شایسته و کاردان در مشاغل با پیشرفت جامعه و کشور همسازی و هماهنگی دارد. اما زوایا و جوانب ذاتی و صفات و معلومات اکتسابی و مهارتهای علمی و فنی «وجود» پر از اسرار و ایهام آدمی را چه در خانه و مدرسه و چه در سازمان و اداره و یا در هر شغل و حرفه باید بااتکاء به علوم انسانی و بااستفاده از فنون شناخت آدمی گاه مجزا و منفرد و زمانی در قیاس با یکدیگر مورد بررسی و شناخت و داوری و ارزشیابی قرارداد تا صلاحیت و شایستگی و تواناییها و ناتواناییهای او برای پرداختن به تحصیل و شغل و ارتقاء و انتصاب مشخص و معین شود و از این راه بتوان در اجرای اصل «گماردن فرد مناسب در شغل مناسب» بهره گرفت.
توجه به لیاقت و شایستگی افراد در کار را شاید بتوان با قدمت تاریخ پیدایش دولتها در جهان متقارن دانست. دولتها در اجرای وظایف عمومی و به ثمر رسانیدن مقاصد و اهداف خود ناگزیر بوده اند از افرادی استفاده کنند که شایستگی و لیاقت تصدی مشاغل بزرگ و حساس کشوری و لشکری را داشته اند.
در امریکا کارکنان دولت سالها از فقدان هماهنگی در پرداخت حقوق و دستمزد و فقدان تناسب آن با وظایف و مسئولیتها شکایت داشتند. گرچه قانون طبقه بندی مشاغل در سال 1853 در آن کشور به تصویب رسیده بود ولی این قانون نمی توانست برای اوضاع و احوال نابسامان آن زمان درمانی فوری باشد.
در انگلیس، نظام خدمات کشوری در قرن نوزدهم به وجود آمده است که اصول آن برمبنای نظام رتبه بندی بود. در این کشور برای هدایت امور استخدامی و نظارت در امر استخدامهای دولتی که دستخوش امیال و اغراض مسئولان وزارتخانه ها و واحدهای دولتی شده بود سازمان مستقلی به نام «کمیسیون خدمات کشوری» به وجود آمد که زیرنظر پادشاه انگلستان انجام وظیفه می کرد.
در فرانسه نیز برای اولین بار در سال 1946 مرکز آموزش جدیدی به نام «مدرسه ملی امور اداری» تاسیس گردید که گامهای موثری برای اجرای برنامه های آموزشی جامع به منظور بهبود کیفیت و کارایی خدمات و مشاغل دولتی برداشت.
در ایران، تا سال 1301 شمسی قانون مدون و مصوبی برای اداره امور استخدامی و وضع کارکنان دولتی وجود نداشته است. در آن سال بعد از مطالعات زیاد در دستگاه دولت و بااستفاده از وجود متخصصان اداری و مالی کشورهای پیشرفته آن زمان و قوانین آنها، اولین لایحه استخدام کشوری تدوین و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم می شد.
مبداء توجه به نظام ارزشیابی و تعیین لیاقت و شایستگی برمبنانی اندازه گیری و مقیاسها را در ایران شاید بتوان از سال 1332 به بعد دانست. در آن سالها برای نخستین بار در دروسی که در موسسه علوم اداری، وابسته به دانشگاه تهران، توسط استادان ایرانی و خارجی تدریس می شد در باب درجه بندی لیاقت و شایستگی کارکنان و استفاده از نتایج ارزشیابی در انتصابات و ارتقاء، اقدام به مشاوره و راهنمایی کارکنان بعد از تعیین ارزش شد و از طریق مصاحبه مقالات و جزواتی به زبان فارسی منتشر گردید.
فرآیند ارزشیابی
هیچ گاه نمی توان یک طرح ارزشیابی را برای سازمانی تهیه و تنظیم نمود بدون اینکه در مورد اهداف این طرح تامل کافی صورت گرفته باشد. بهترین نقطه شروع برای این منظور توجه به گفتگوهای مدیران و توجه به نظرات آنان است.
ارزشیابی عملکرد می تواند به مدیران در حل مسایل شان کمک کند، اما این کمک زمانی موثر و مفید خواهد بود که نظام ارزشیابی باتوجه به هر مساله طراحی شده باشد. از طریق به کارگیری یک طرح ارزشیابی بسته نمی توان ارتباطات را بهبود بخشید. اگر هدف از ارزشیابی تعیین حقوق و مزایای کارکنان و ایجاد یک مبنای منطقی برای پرداختها باشد، با طراحی یک نظام بر ویژگیها و خصوصیات شخصیتی هرگز نمی توان عملکرد افراد را به طور عینی اندازه گیری کرد. از سوی دیگر چنانچه نظام ارزشیابی با تاکید بر تعیین حقوق و مزایا طراحی شده باشد، نمی توان از نتایج ارزشیابی برای تعیین نیازهای آموزشی کارکنان استفاده کرد.

 

به این ترتیب شناسایی و تشخیص مقدماتی مسایل و مشکلات مبتلا به سازمان نه تنها می تواند در تهیه یک طرح مناسب ارزشیابی با هدف رفع آن مسایل و مشکلات به ما کمک کند، بلکه این اطمینان را نیز به وجود می آورد که مدیرانی که از این طرح در عمل استفاده می کنند نسبت به آن تعهد بیشتری احساس نمایند چرا که طرح ارزشیابی برای پاسخگویی به نیازها و مسایل و مشکلات مطرح شده توسط آنان تدوین گردیده است.

 

جلب تعهد مدیران و کارکنان نسبت به طرح ارزشیابی از اهمیت بسزایی برخوردار است و این امر امکان پذیر نخواهد بود مگر اینکه: الف) کلیه کسانی که از طرح استفاده نموده و آن را به مرحله اجرا درمی آورند، آموزشهای لازم را دیده و از این طریق آگاهیهای لازم را در زمینه چگونگی کارکرد سیستم ارزشیابی و نیزمهارتهای لازم برای انجام ارزیابی و مصاحبه با کارکنان بدست آورند.
ب) نظام ارزشیابی به گونه ای طراحی شده باشد که بتواند اهداف موردنظر را تحقق بخشد. چنانچه مدیران مسایل ومشکلاتی را مشخص نموده باشند و طرح ارزشیابی برای کمک به رفع آن مشکلات، طراحی شده باشد، باید دائماً پیگیری و مراقبتهای لازم را به منظور حصول اطمینان از کارکرد صحیح نظام ارزشیابی و بازنگری و تجدیدنظر درآن به عمل آورد.
ج) هریک از ارزیابها نیز قبل از شروع به ارزشیابی زیردستان، توسط مافوقهایشان، موردارزیابی قرار گیرند.
به این ترتیب تعیین اهداف ارزشیابی و نیز جلب تعهد دست اندرکاران طرح نسبت به آن از مهمترین شرایط موفقیت نظام ارزشیابی عملکرد یک سازمان محسوب می شوند. بنابراین مهمترین نکته ای که هنگام طراحی نظام ارزشیابی برای سازمان باید به آن توجه شود این است کــه تمامی اجزاء و عناصر نظام به گونه ای طراحی شود که در راستای اهداف تعیین شده بوده و بتوانند آن اهداف را تحقق بخشند.

 

با تعیین اهداف و پس از جلب تعهد اعضاء سازمان است که می توان فرایند ارزشیابی را عملاً با وضع استانداردهای عملکرد شروع کرد. این استانداردها را می توان ازطریق تجزیه و تحلیل شغل (کارشکافی) و شرح شغلهای موجود در سازمان تهیه و تدوین نمود. استانداردهای تدوین شده باید آنقدر روشن و عینی باشند که قابل درک بوده و بتوان آنها را موردسنجش و اندازه گیری قرار داد. به این ترتیب می توان گفت استانداردهای عملکرد انتظارات مدیران را درمورد عملکرد کاری زیردستان نشان می دهد، پس این انتظارات باید به انـــــــدازه کافی روشن و مشخص باشد به گونه ای که مدیر به راحتی بتواند انتظاراتش را برای زیردست روشن سازد و در آینده نیز عملکرد وی را باتوجه به این استانداردهای از پیش تعیین شده موردارزشیابی قرار دهد.

 

پس از وضع استانداردهای عملکرد، مدیر می تواند این انتظارات را به زیردست منتقل نماید. باید توجه داشت که وظیفه کارکنان این نیست که حدس بزنند چه انتظاری از آنان می رود.
مرحله بعد در فرایند ارزشیابی، سنجش و اندازه گیری عملکرد است. برای اینکه بتوان عملکرد واقعی کارکنان را تعیین نمود باید اطلاعاتی را در این زمینه جمع آوری کرد. بنابراین در این مرحله باید به این نکته توجه نمود کــــه «چه چیزی» و «چگــونه» باید اندازه گیری شود. مدیران و سرپرستان برای اندازه گیری عملکرد واقعی زیردستان خود معمولاً از چهارمنبع اطلاعاتی استفاده می کنند که عبارتند از: مشاهدات شخصی، گزارشهای آماری، گزارشهای شفاهی، و گزارشهای کتبی. هریک از این منابع اطلاعاتی نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارا هستند اما ترکیبی از آنها می تواند احتمال دریــافت اطلاعات مطمئن تر و دقیق تر را افزایش دهد.
در فرایند ارزشیابی اینکه «چه چیزی» موردسنجش و اندازه گیری قرار گیرد، احتمالاً مهمتر از روش و «چگونگی» اندازه گیری است چرا که انتخاب یک شاخص غلط می تواند پیامدهای نامطلوبی را به همراه آورد و ارزشیابی را دچار انحراف نماید. از سوی دیگر آنچه را که ما در ارزشیابی ها موردسنجش و اندازه گیری قرار می دهیم تاحد زیادی تلاش و رفتارهای افراد در سازمان را تحت تاثیر خود قرار داده و فعالیتها و رفتارهای آتی کارکنان را جهت می دهد. بنابراین وقتی که به کارمندی می گوییم که او را برمبنای معیار X مورد ارزشیابی قرار خواهیم داد اما عملاً عملکرد وی را برمبنای معیار Y ارزشیابی نماییم، طبیعی است که باید انتظار داشته باشیم وی به گونه ای رفتار خواهدکرد که در معیارY عملکرد خوبی داشته باشد. چهارمین مرحله در فرایند ارزشیابی، مقایسه عملکرد واقعی با استانداردهاست. در این مرحله تلاش می شود تا هرگونه انحراف و اختلاف بین استانداردهای عملکردی و عملکـــــــرد واقعی کارکنان مشخص شود به گونه ای که براساس نتایج حاصله بتوان وارد مرحله بعد یعنی بحث و گفتگو با کارکنان شد.

 

مرحله پنجم فرایند ارزشیابی مصاحبه و گفتگوی پایان دوره ارزشیابی است. یکی از چالشی ترین کارهایی که مدیران با آن مواجهند انجام یک ارزشیابی صحیح و ارائه نتایج حاصله به کارکنان است به گونه ای که زیردستان به شیوه ای کاملاً مثبت و سازنده بپذیرند که ارزشیابی صحیح و واقع بینانه ای صورت گرفته است.

 

آخرین مرحله در فرایند ارزشیابی این است که درصورت ضرورت اقدامات اصلاحی لازم به اجرا درآید. این اقدامات را می توان به دو شکل به مرحله اجرا درآورد. یک نوع از این اقدامات اصلاحی، اقدامات فوری است که غالباً با عارضه ها مقابله نموده و مساله یا مشکل اصلی را هدف قرار نمی دهند. نوع دیگر از اقدامات اصلاحی اقداماتی اساسی است که علل و ریشه های اصلی انحراف و بروز مشکل را موردتوجه قرار داده و با آنها مقابله می نماید. به این ترتیب یکی دیگر از وظایف مدیران و سرپرستان در ارتباط با ارزشیابی کارکنان، تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از ارزشیابی، تعیین و تشخیص نقاط ضعف کارکنان و نهایتاً انجام اقدامات اصلاحی لازم جهت رفع نقاط ضعف کارکنان و بهبود عملکرد آتی آنهاست.

 

به عبارتی می توان گفت ارزشیابی عملکرد، فرایند رسمی است که از طریق آن بازخورهایی درمورد عملکرد شغلی کارکنان گرفته می شود. در این فرایند کمکهای یک کارمند به سازمان طی دوره زمانی مشخصی، موردارزیابی قرار می گیرد و ازطریق بازخور نتایج حاصل از آن، برای کارکنان این امکان فراهم می شود تا بدانند در مقایسه با استانداردهای تعیین شده توسط سازمان تاچه حد خوب عمل کرده اند. ارزشیابی عملکرد و بازخور نتایج حاصل از آن به مقدار قابل توجهی نگرشهای کارکنان نسبت به سازمان و حتی خودشان را تحت تاثیر قرار می دهد و چنانچه به شکل موثری مورداستفاده قرار گیرد، می تواند انگیزش و عملکرد کارکنان را بهبود بخشیده و برعکس اگر به شکل نامناسبی به کار گرفته شود می تواند اثرات مخربی را برجای گذارد.

 

چرا ارزشیابی؟
تدبیر: علت و چگونگی ارزشیابی منابع انسانی در سازمانها، نخستین پرسش ما از آقای داشگرزاده بود. وی ضمن تاکید بر بکارگیری واژه های ارزشیابی به جای ارزیابی و منابع انسانی به جای نیروی انسانی به پرسش مطرح شده چنین پاسخ گفتند: درباره واژه های «ارزشیابی و منابع انسانی» باید بگویم که این واژه ها، مفاهیمی وسیعتر از واژه های «ارزیابی و نیروی انسانی» هستند ومی توانند آن دو را نیز دربر گیرند. ازطرفی امروز به انسان به عنوان یک «منبع» (SOURCE) نگریسته می شود تا «نیرو» (POWER).
در سازمانها، کارکنان (اعم از مدیر و غیرمدیر) را به چهار منظور ارزشیابی می کنند.
جذب داخلی، نگهداری، پرورش و کاربرد. که استفاده از نتایج ارزشیابی در هر یک از چهار مورد فوق متفاوت و خاص خود می باشد. مثلاً در جذب داخلی هدف انتقال ارتقاء، در نگهداری تقویت روحیه وفاداری سازمانی، در پرورش نیازسنجی آموزش و در کاربرد، ابزار جبران خدمت است. ارزشیابی به جز این چهارهدف و منظور چهاردسته از عوامل انسانی را مورد سنجش قرار می دهد. صفات، فرایندها، عملکردها و نتایج کار فرد ارزشیابی شونده. در ضمن ارزشیابی کارکنان به سه صورت انجام می گیرد. از بالا به پایین (ارزشیابی کارکنان توسط مدیران)، از پایین به بالا (ارزشیابی مدیران توسط کارکنان) و همه جانبه (مشارکتی).

 

ساختار ارزشیابی منابع انسانی
تدبیر: یکی از مباحث مهم در مدیریت منابع انسانی، موضوع چگونگی ساختار فرایند ارزشیابی منابع انسانی در بدو استخدام و حین کار در سازمانها می باشد. به همین دلیل پرسش بعدی به این موضوع و اثرات کاربردی تستهای تخصصی یا شیوه های مصاحبه زمان گزینش منابع انسانی اختصاص دارد. آقای شیخی در این باره چنین پاسخ گفتند:

 

قبل از ورود به بحث پیرامون بررسی فرآیند ارزشیابی منابع انسانی لازم است به این نکته اشاره شود که این مقوله اصولاً از نظر ابعـاد کمی و کیفی، دارای دامنه ای وسیع بوده و می توان آثاری چندوجهی از نتایج آن برداشت کرد.

 

درواقع عمل ارزشیابی را می توان جایابی نوعی سنجش یا محک فرد در تطبیق با چارچوب و الگوهای ساختاریافته ای که از پیش طراحی و مورد نظر قرار گرفته است تلقی کرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انسان و فرایند ارزشیابی

دانلود مقاله بررسی سیستم ارزشیابی عملکرد کارکنان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله بررسی سیستم ارزشیابی عملکرد کارکنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی سیستم ارزشیابی عملکرد کارکنان در شرکت توزیع نیروی برق استان قزوین از دیدگاه مدیران و کارکنان-1 –بیان مساله تحقیق:
اهمیت ارزشیابی کارکنان و ارزش گذاری کار و خدمات آنان به منظور تشخیص نقاط قوت و ضعف عملکرد افراد از دیر باز برای مدیران شناخته شده است . به گونه ای که اکنون سالهاست در نظام اداری اغلب کشورها نتایج ارزشیابی به عنوان پایه و مبنای اتخاذ تصمیمات مهم اداری همانند: ارتقاء و پیشرفت افراد شایسته ، انتصاب به مقامات بالاتر ، تشویق و تقدیر از زحمات برجسته ، جایگزینی افراد بر اساس استعداد و شایستگی و تعیین نیازهای آموزشی کارکنان با توجه به نواقص و نارسائیهای عملکرد کارکنان مورد استفاده قرار می گیرد .
از اینرو ارزشیابی کارکنان در دستگاههای اداری امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و لازمه مدیریت صحیح و پویا به شمار می رود .
با توجه به مراتب یاد شده نکته مهم برای مدیریت این است که چه نوع سیستم ارزشیابی قادر است به بهترین وجه، نحوه رفتار و عملکرد کارکنان را مورد سنجش قرار دهد و افراد برجسته و ضعیف را از یکدیگر متمایز کند .
نظام ارزشیابی که خدمات برجسته را تشخیص داده و مورد تشویق قرار می دهد و خدمات ضعیف را اصلاح می کند و بهبود می بخشد بطور قابل ملاحظه ای در تقویت روحیه، ایجاد انگیزه خدمت و افزایش کارآیی کارکنان تاثیر می گذارد و به عکس نظام ارزشیابی که بر مبنای استثناء و تبعیض ، ارزشها و نظرات شخصی ، به بررسی و سنجش رفتار و عملکرد کارکنان بپردازد به تضعیف روحیه ، از بین بردن انگیزه خدمت ، کاهش کارآیی و توسعه مناسبات ناسالم اداری منجر خواهد شد .
بنابراین مدیران با انجام ارزشیابی رفتار و عملکرد ، کارکنان را بر اساس ضوابط و معیارهای مشخص محک می زنند و به ارزش گذاری خدمات آنان می پردازند . برای کاهش تأثیر ذهنیت و نظرات شخصی، معیارها و ضوابط ارزشیابی باید از عینیت کامل و قابلیت اندازه گیری و سنجش برخوردار باشد . (ضرورت واهمیت ارزشیابی،1374،ص3)

3-1-اهمیت وضرورت تحقیق:
هر سازمان بر اساس مسئولیت و وظیفه ای که بر عهده دارد باید از میزان موفقیت خودودستیابی به اهداف اطلاع و اطمینان حاصل کند . پس همه سازمانها به ارزشیابی کار خود و تعیین میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف نیازمندند . هیچ مدیریت و سازمانی بدون بررسی نتایج کار و عملکرد خود نمی تواند به آرمانها و اهداف خود دست یابد .
بطور کلی هر سازمان برای اطمینان از مرغوبیت و مطلوبیت خدمات به ارزشیابی مداوم نیروی انسانی خود نیاز دارد .
ارزشیابی کارکنان ، با فرد و ویژگیهای او سر و کار دارد . بعضی ویژگیهای انسان که نشانگر اهمیت ارزشیابی است عبارتند از :
1- انسان موجودی منحصر به فرد است .
2- رفتار انسان همیشه علت و موجبی دارد .
3- رفتار انسان جهت دار و هدفمند است .
4- رفتار بر انگیختنی است .
5- رفتار انسان مبتنی بر نیازهای اوست .
6- عوامل عقلانی و احساسی در شکل بخشیدن به رفتار انسان موثر است .
به عبارت دیگر ارزشیابی کارکنان راهی را باز می کند تا در مسیر آن ویژگیهای رفتاری فرد بهتر شناخته شود کراتیس معتقد است ارزشیابی کارکنان برای ترفیع ، تغییر شغل و یا اخراج آنان با توجه به ضوابط صحیح و از قبل تعیین شده از اهمیت خاصی برخوردار است وی اضافه می کند که ارزشیابی کارکنان در صورتی از اهمیت برخوردار است که تاثیر عوامل مختلف مثل تاثیر عوامل خارج از حیطه اختیارات بر عملکرد افراد ، شرایط مختلف محیط کار از بعد فیزیکی و روانی ، شرایط و ویژگیهای مختلف کارکنان از بعد جسمی ، روحی و تخصص و همچنین ماهیت کار را در نظر داشته باشد و استانداردهای لازم را تهیه کند ومورد استفاده کند . (ضرورت واهمیت ارزشیابی ،1374،ص4)
اگر ارزشیابی بطور اصولی انجام شود از بروز مشکلات عدیده بین مدیریت و کارمند جلوگیری خواهد شد . بدیهی است که استفاده درست از نیروی انسانی بدون تکیه بر شناخت و ارزشیابی نحوه اجرای کار واطلاع کامل از استعدادها ، علایق و آمادگی های
کارکنان به منظور قبول و اجرای وظایف و مسئولیتهای سنگین تر عملی نیست .
اصولا“ اگر سیستم مدیریت مبتنی بر استفاده از نیروی انسانی بطور موثر و موفقیت آمیز باشد باید کوشش کند تا از کیفیت انجام کار و استعداد اشخاص مطلع گردد . اما این امر وقتی میسر است که ارزشیابی کار یکی از وظایف دائمی مدیران باشد و آن را بطور صحیح به مرحله اجرا در آورند .
افراد گزینش و استخدام می شوند تا در سازمان عملکرد شغلی اثر بخش داشته باشند . بنابراین برای سازمانها ، سیستمهای تحلیلی و بررسی عملکرد ضرورت دارد.
نظام ارزشیابی کارکنان باید انتظارات مدیر را بطور روشن بیان کند و فرصت ارائه عملکرد و دریافت باز خورد آنرا برای کارکنان فراهم آورد و افراد را در جهت اهداف سازمان هدایت و حمایت کند .

4-1-اهداف تحقیق:
1-شناسائی نقاط قوت وضعف سیستم ارزشیابی عملکرد موجود براساس نظر سنجی از کارکنان و مدیران
2-شناسائی آثار یک سیستم ارزشیابی عملکرد صحیح
3-شناسائی عوامل موثردر موفق عمل کردن یک سیستم ارزشیابی عملکرد براساس بررسی ومباحث نظری و تحقیقات انجام شده دراین سیستم
4-ارائه پیشنهادات

5-1-سؤالهای تحقیق
1-نظر کارکنان در خصوص ساختار پرسشنامه ای که برای ارزشیابی عملکردبکار می رود چیست؟
2-نظر کارکنان در خصوص روندانجام ارزشیابی چیست؟
3-نظر کارکنان در خصوص کاربرد استفاده ازنتایج ارزشیابی چیست ؟
4-نظر کارکنان در خصوص مشارکت کارکنان در مراحل مختلف فرآیند ارزشیابی چیست ؟
5-آیا نظام ارزشیابی فعلی از دیدگاه کارکنان و مدیران اثر بخش است ؟

6-1-قلمرو تحقیق
1-6-1-قلمروموضوعی:بررسی سیستم ارزشیابی عملکردکارکنان از دیدگاه مدیران و کارکنان
2-6-1-قلمرو مکانی : شرکت توزیع نیروی برق استان قزوین
3-6-1-قلمرو زمانی : قلمرو زمانی عبارتست از .یکساله1381-1380

تعاریف واژه ها :
ارزشیابی : عبارتست از سنجش میزان تلاش و حدود موفقیت کارمند در اجرای وظایف شغلی و تکالیف رفتاری مورد انتظار . (طرح ارزشیابی کارکنان دولت ،1372.ص 11)
ارزشیابی کارکنان :عبارت است از مراحل رسمی به منظور سنجش و مطلع نمودن کارکنان در مورد نحوه انجام وظایف و مسئولیتهای محوله و صفات،خصوصیات وویژگیهای موردنظر و همچنین شناخت استعدادهای بالقوه کارکنان جهت رشد و شکوفایی در ابعاد مختلف .(ابطحی،سید حسین،اسفند 1373،ص 167)
عملکرد : عبارتست از به نتیجه رساندن وظایفی که سازمان بر عهده نیروی انسانی خود محول نموده است را گویند .
شایستگی : عبارت است از انطباق عملکرد و رفتار کارکنان بر وظایف شغلی و الگوی رفتاری مورد انتظار از وی . (همان منبع .ص18)
دوره ارزشیابی : دوره ارزشیابی از اول فروردین ماه هر سال تا پایان اسفند ماه همان سال می باشد . (همان منبع .ص 21)
زمان تکمیل فرم ارزشیابی : زمان تکمیل فرم ارزشیابی در فاصله زمانی بهمن ماه هر سال تا پایان اسفند ماه همان سال می باشد . (سازمان امور اداری و استخدامی کشور.1367.ص5)


ارزشیابی کنندگان :
سرپرست بلا فصل مستخدم مسئولی است که از لحاظ سطح سازمان حداقل رئیس اداره بوده ، مسئولیت ارجاع کار به مستخدم را بعهده داشته و کارهای انجام شده وی را بررسی و کنترل می کند . (سازمان امور اداری و استخدامی کشور،1367.ص5)
ارزشیابی کننده : ارزشیابی کننده سرپرست بلافصل کارمند محسوب می شود . (دفتر بازرسی ، ارزشیابی و رسیدگی به شکایات ، 1373 ، ص 12)
رئیس مستقیم سرپرست بلا فصل : مسئولی است که از لحاظ سازمانی مسئولیت کارهای سرپرست بلا فصل مستخدم را بر عهده دارد . (طرح ارزشیابی کارکنان دولت .1372.ص22)
ارزشیابی شونده : مستخدمی است که در طی دوره ارزشیابی حداقل شش ماه بخدمت اشتغال داشته باشد . ( همان منبع.ص22)

تعاریف و نظریه های ارزشیابی :
واژه های ارزیابی (Rating) ، ارزیابی لیاقت (Merit Rating) ، ارزشیابی کار (Approsial) ، ارزشیابی عملکرد (Performance Apprasial) ، ارزشیابی کارکنان (persounel Evalation) همگی در مبحث ارزیابی منابع انسانی به کار برده می شدند و تعاریف مختلف ومتنوعی از سوی صاحبان نظر بیان شده است . (دعائی ،‌1374 ، ص 200)
تعاریف زیر دقیقا از زبان صاحب نظران مطرح می شوند :
-ارزشیابی کارکنان یکی از موثرترین ابزارهای ارتقاء کارآمدی و توانمندی و بهسازی نیروی انسانی است به اطلاعاتی که از طریق ارزشیابی دقیق عملکرد نیروی انسانی بدست می آید . برنامه ریزی شغلی ، تصمیمات اداری ، تشویقات و تبلیغات از مبانی مؤثق و قابل دفاع برخوردار می شود و در نتیجه ضابطه شایستگی در وضعیت خدمتی و سرنوشت اداری کارکنان بکار گرفته شده کلا مناسبات منطقی و عادلانه در سازمانها حاکم خواهد شد . (مهدویان ، 1370 ، ص 150)
-سنجش و قضاوت در رفتارها ، شایستگی و لیاقت فردی در انتصابات شغلی (قانون استخدام کشوری ، 1368 ، ص 93)
-سنجش سیستماتیک و منظم کار افراد در رابطه با نحوه انجام وظیفه آنها در مشاغل محوله و تعیین پتانسیل موجود در آنها برای رشد و بهبود (میر سپاسی ، 1369 ، ص 89)
-ارزیابی عبارت است : سنجش نسبی عملکرد انسانی در رابطه با نحوه انجام کار و همچنین تعیین استعداد و ظرفیت های بالقوه به منظور برنامه ریزی در جهت به فعلیت درآوردن آنها . (حاجی شریف ، 1371 ، ص 93)
- فرآیند مطلع کردن افراد از چگونگی انجام کارشان را ارزشیابی عملکرد می نامند . فرآیند رسمی آگاه کردن کارکنان از تشخیص نتایج مثبت و منفی عملکردشان را ارزشیابی می نامند . (جزنی ، 1375 ، ص 68)
- سینگر ارزشیابی عملکرد را فرآیند رسمی فراهم آوردن باز خورد تشخیص مثبت یا منفی از نتایج عملکرد کارکنان می دانند (1990 , Singer)

تائید کننده (رئیس مستقیم سرپرست بلافصل) :‌ مدیری است که از لحاظ سازمانی مسئولیت کارهای سرپرست بلافصل کارمند را بر عهده دارد . (طرح ارزشیابی کارکنان دولت ، 1374 ، ص 22)‌
تائید کننده نهایی (مقام مافوق رئیس مستقیم سرپرست بلافصل) :‌ مقامی است که تائید فرمهای ارزشیابی کارکنان را که خدمتشان برجسته و یا غیر قابل قبول تشخیص داده می شود ، بر عهده دارد . (همان منبع ، ص 22)
حد نصاب ارزشیابی : بر اساس ضوابط این طرح حد نصاب مقرر در ارزشیابی سالانه عبارتست از کسب حداقل 17 امتیاز از مجموع 30 امتیاز فرم ارزشیابی (همان منبع ، ص 23)
کسب بیش از 85% کل امتیازات ارزشیابی حداکثر امتیاز جدول پیوست شماره 4
کسب بیش از 75% تا 85% کل امتیازات ارزشیابی حدوسط امتیاز جدول پیوست شماره4
کسب کمتر از 75% کل امتیازات ارزشیابی حداقل امتیاز جدول پیوست شماره 4

عوامل ارزشیابی : معیارها و خصوصیاتی هستند که برای سنجش رفتار و عملکرد کارکنان مورد استفاده قرار می گیرند . (سازمان امور اداری و استخدامی کشور ، بهمن 1367 ، ص 6)
درجات عوامل : برای هر یک از یک عوامل پنج درجه با امتیازات متفاوت تعیین شده و بمنظور ارائه معیار مشخص و یکسان در اندازه گیری عوامل ، عباراتی که بیانگر حدود درجات عوامل می باشد پیش بینی گردیده است . درجات ، امتیازات و تعاریف هر یک از درجات بشرح زیر است : همان منبع)
جدول شماره 1-1- درجات عوامل و امتیازت آن
درجات امتیازات تعاریف
عالی 3 چنانچه رفتار و عملکرد مستخدم مستمرا از حد مورد انتظار بالا تر باشد
خیلی خوب 5/2 چنانچه رفتار و عملکرد مستخدم غالبا از حد مورد انتظار بالاتر باشد
خوب 2 چنانچه رفتار و عملکرد مستخدم مستمرا در حد مورد انتظار باشد
متوسط 1 چنانچه رفتار و عملکرد مستخدم گاهگاهی پایین تر ازحد مورد انتظار باشد
ضعیف 0 چنانچه رفتار و عملکرد مستخدم مستمرا پایین تر از حد مورد انتظار بالاتر باشد
منبع : سازمان امور اداری و استخدامی کشور ، بهمن 1367 ، ص 6)
فرمهای ارزشیابی : با توجه به تنوع وظایف و مسئولیتهای کارکنان دولت و بمنظور انطباق عوامل ارزشیابی با عملکرد آنان چهار نوع فرم ارزشیابی به ترتیب زیر تدوین گردیده است . (همان منبع ، ص 7)
1- فرم ارزشیابی مدیران ویژه شاغلین مشمول طرح ارزیابی مشاغل مدیران .
2- فرم ارزشیابی سرپرستان ویژه رئوسا و سرپرستان گروه ، قسمت ، اداره و بخش .
3- فرم ارزشیابی کارشناسان ویژه مشاغلین مشمول طرح ارزیابی مشاغل تخصصی و تحقیقی ، کارشناسان و کاردانان گروههای شغلی 7 به بالا .
4- فرم ارزشیابی کارکنان ، ویژه کارکنان گروههای شغلی 2 الی 9 .(همان منبع ، ص 7)
خدمات برجسته و غیر رضایتبخش : خدمات برجسته و غیر رضایت بخش بر اساس دستور العملهای سازمان امور اداری و استخدامی کشور تعیین و ابلاغ می گردد . (همان منبع ، ص 7)
ارزشیابی شایستگی : ‌عبارتست از سنجش میزان تلاش و حدود موفقیت کارمند در اجرای وظایف شغلی و تکالیف رفتاری مورد انتظار . (همان منبع ، ص 7)
عوامل عملکردی : عبارتست از وظایف عمده یا ابعاد مهم شغل یا فعالیتها و طرحهایی که کارمند انجام آنها را در طول دوره ارزشیابی بر عهده می گیرد . (طرح ارزشیابی کارکنان دولت ، 1372 ، ص 36)
عوامل فرآیندی : عبارتست از معیارهایی که میزان و کیفیت تلاش و توان کارمند و یا به طور کلی رفتار و نحوه فعالیت وی را در نیل به اهداف شغلی نشان می دهد .
عوامل فرآیندی شامل معیارهای رفتار شغلی و رفتار اخلاقی است . (همان منبع ، ص 47)


اهمیت ارزشیابی در کشورهای مختلف جهان :
ارزشیابی در طول تاریخ زندگی انسان همواره مطرح بوده است . با این حال توجه جدی و سازمان یافته به این موضوع از پدیده های قرون اخیر است .
ارزشیابی رسمی کارکنان در ایالات متحده آمریکا به سال 1842 برمی گردد ، سالی که نماینــدگان کنگره قانونی مبنی بر بررسی عملکرد کارکنان دولت را به تصویب رساند ند در طی این سالها ، روشهای ارزشیابی ، از ارزشیابی صفات و خصلتهای فردی به ارزشیابی عملکرد بر اساس هدفها ، برنامه ها و "خود – ارزشیابی" گرایش پیدا کرده است .
در کشورهای اروپائی نظیر آلمان ، انگلستان ، فرانسه ، هلند و سوئد نیز سالهاست که مساله ارزشیابی به عنوان جز مهمی از عملیات استخدامی مورد توجه قرار گرفته است . رابطه میان کارگر و کارفرما ورابطه کارمند با مدیر و بطور کلی فرودست و فرادست تنها از طریق ارزشیابی مفهوم پیدا می کند . در این کشورها ارزشیابی ها با چنان دقت و علاقه ای انجام می شود که نتایج آن در همه امور قابل استفاده است .
در فرانسه و آلمان نیز ارزشیابی جزئی از سنت فرهنگی به شمار می رود همانطور که دانش آموزان از یکصد سال پیش دارای پرونده های راهنمایی استعدادهای شخصی و تحصیلی اند ، در سازمانهای دولتی و یا شرکتهای خصوصی نیز پرونده های کارکنان دارای نتایج روشن ارزشیابی سالانه است .
در حقیقت اوراق ارزشیابی در این کشورها به معنای کارنامه امتحانی کارکنان به شمار می رود . کارکنان رسمی آلمان غربی از مزایای ویژه ای برخوردار هستند و این مزایا از ابتدای ورود به خدمات دولتی بر اساس ارزشیابی عملکرد تعیین می شود . (ضرورت و اهمیت ارزشیابی ، 1374 ، ص 3-2)
در کشورهای هلند و سوئیس هر چند شیوه های استخدامی تا حدودی با سایر کشورهای اروپایی متفاوت است ولی به ارزشیابی کارکنان به عنوان یک امر مهم بها داده می شود . (ضرورت و اهمیت ارزشیابی ، 1374 ، ص 3)

اهمیت ارزشیابی در مدیریت :
اهمیت ارزشیابی کارکنان و ارزش گذاری به کار و خدمات آنان به منظور تشخیص نقاط قوت و ضعف عملکرد افراد از دیر باز برای مدیران شناخته شده است . به گونه ای که اکنون سالهاست در نظام اداری اغلب کشورها نتایج ارزشیابی به عنوان پایه و مبنای اتخاذ تصمیمات مهم اداری چون ارتقاء و پیشرفت افراد شایسته ، انتصاب به مقامات بالاتر ، تشویق و تقدیر از زحمات برجسته ، جایگزینی افراد بر اساس استعداد و شایستگی و تعیین نیازهای آموزشی کارکنان با توجه به نواقص و نارسائیهای عملکرد مورد استفاده قرار می گیرد .
از اینرو ارزشیابی کارکنان در دستگاههای اداری امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و لازمه مدیریت صحیح و پویا به شمار می رود . (همان منبع ، ص3)
با توجه به مراتب یاد شده نکته مهم برای مدیریت این است که چه نوع سیستم ارزشیابی قادر است بهترین نحوه رفتار و عملکرد کارکنان را مورد سنجش قرار دهد و افراد برجسته و ضعیف را از یکدیگر متمایز کند .
نظام ارزشیابی که خدمات برجسته را تشخیص داده و مورد تشویق قرار می دهد و خدمات ضعیف را اصلاح می کند و بهبود می بخشد بطور قابل ملاحظه ای در تقویت روحیه، ایجاد انگیزه خدمت و افزایش کارآیی کارکنان تاثیر می گذارد و به عکس نظام ارزشیابی که بر مبنای استثنا ء و تبعیض ، ارزشها و نظرات شخصی ، به بررسی و سنجش رفتار و عملکرد کارکنان بپردازد، به تضعیف روحیه ، از بین بردن انگیزه خدمت ، کاهش کارآیی و توسعه مناسبات ناسالم اداری منجر خواهد شد .
بنابراین مدیران با انجام ارزشیابی رفتار و عملکرد ، کارکنان را بر اساس ضوابط و معیارهای مشخص محک می زنند و به ارزش گذاری خدمات آنان می پردازند . برای کاهش تأثیر ذهنیت و نظرات شخصی معیارها و ضوابط ارزشیابی باید از عینیت کامل و قابلیت اندازه گیری و سنجش برخوردار باشد . (ضرورت و اهمیت ارزشیابی ، 1374 ، ص 3)

اهمیت ارزشیابی در برنامه ریزی و تصمیم گیری :
ارزشیابی می تواند ابزار بسیار کار سازی در برنامه ریزی باشد . ارزشیابی به خودی خود هدف نیست و نباید به صرف اینکه فی نفسه مفید است انجام شود . بلکه باید آن را به عنوان وسیله ای برای بهبود کیفی کارها بکار برد . ارزشیابی می تواند ابزاری برای بهبود کارآیی کلی باشد و برنامه های مؤثرتری را برای جامعه و سازمانها فراهم نماید . ارزشیابی بدون اهمیت و بی فایده خواهد بود اگر از اطلاعات حاصل از آن برای تصمیم گیری نتوان استفاده کرد . ارزشیابی مرتب و اصولی کیفیت کار هر یک از کارمندان و وضع کار مدیران را بررسی و رسیدگی می کند و اتخاذ تصمیم در زمینه های مختلف را پس از تجزیه و تحلیل امور میسر می گرداند . (ضرورت و اهمیت ارزشیابی ، 1374 ، ص 4)

اهمیت ارزشیابی مشاغل :
فرآیند ارزشیابی شغل به مدیران کمک می کند تا قدرت بهره وری و میزان رضایت کارکنان را بالا ببرد . اگر معیارهای مشاغل مطالعه نشوند ، بسیار متحمل است که ارزش مشاغل نیز شناخته نشود ، مثلا در مشاغلی که از ارزش بالایی برخوردارند ، کارکنان حقوق کمتری نسبت به مشاغل سطوح پائینتر دریافت کنند و بالعکس .
عدم ارزش گذاری صحیح مشاغل موجب می شود که کارکنان نسبت به شغل نارضایتی پیدا کنند ، آنها ممکن است سازمان را ترک و فعالیتهای خود را محدود کنند و یا روشها و رفتارهایی از خود بروز دهند که برای سازمان مضر است . پرداختهای مشاغل بیشتر تحت تاثیر قضاوتهای ارزش است که راجع به آن شغل می شود . به عبارت دیگر فرد پولی را که در مقابل کار خود دریافت می کند به خاطر تحصیلات ، آموزش و تجاربی است که داراست . ( ضرورت و اهمیت ارزشیابی ، 1374 ، ص 5-4)

اهمیت ارزشیابی عملکرد یاشایستگی کارکنان برای سازمان :
هر سازمان بر اساس مسئولیت و وظیفه ای که بر عهده دارد باید از میزان موفقیت خود روستایی به اهداف اطلاع و اطمینان حاصل کند . پس همه سازمانها به ارزشیابی کار خود و تعیین میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف نیازمندند . هیچ مدیریت و سازمانی بدون بررسی نتایج کار و عملکرد خود نمی تواند به آرمانها و اهداف خود دست یابد .
بطور کلی هر سازمان برای اطمینان از مرغوبیت و مطلوبیت خدمات به ارزشیابی مداوم نیروی انسانی خود نیاز دارد . (همان منبع ، ص 5)

دلایل استفاده از ارزشیابی عملکرد :
راهبری ارزشیابی عملکرد که همچنین ارزیابی عملکرد ، بازنگری عملکرد ، ارزشیابی کارکنان ، بازنگری کارکنان و درجه بندی شایستگی نامیده می شود ، یکی از مهمترین وظایف سرپرستان است . اگر افراد بازتابی درباره عملکرد خود نداشته باشند ، ضروری و بسیار مهم است که کارکنان از اثر بخشی نحوه انجام وظایف و مسئولیتهای خود اطلاعات صحیحی در اختیار داشته باشند .
اصل بنیادی برای استفاده از ارزشیابی عملکرد به حداکثر رسانیدن کارآیی کارکنان از طریق شناسایی و سرمایه گذاری بر توانائیهای آنان است . ارزشیابی عملکرد افزون بر فراهم نمودن بازخور اطلاعاتی وظایف دیگری را نیز در سازمان انجام می دهد . برخی از موارد استفاده معمول تر ارزشیابی عملکرد را می توان به شرح زیر خلاصه نمود :
- تعیین سیستم مناسب افزایش حقوق و پاداش بر مبنای معیارهای عملکرد .
- تعیین ترفیعات و نقل و انتقالات بر مبنای نشان دادن نقاط قدرت و ضعف شاغل .
- تعیین کارکنانی که بر مبنای عملکردشان باید بازخرید یا از خدمت منفصل شوند.
- تعیین نیازهای آموزشی و روشهای ارزشیابی به وسیله تشخیص نقاط ضعف .
- ترویج ارتباط اثر بخش درون سازمانی به وسیله ایجاد تبادل نظر بین سرپرستان و زیر دستان .
- رعایت قوانین و مقررات دولتی به عنوان معیار اندازه گیری برای معتبر بودن معیارهای اشتغال .
نمودار(1-2)- استفاده های مختلف از ارزشیابی عملکرد

 

 


منبع : (جزنی ، نسرین ، 1375 ، ص 195-194)
موارد استفاده از سیستم ارزشیابی عملکرد را می توان در نمودار(1-2) نشان داد هشده است .
بطوری که مشهود است راهبری مناسب ارزشیابی عملکرد دارای منافع بسیاری برای سازمانهاست . اما اکثر سرپرستان با روشهای غیر رسمی ارزشیابی عملکرد راحت تر هستند و درباره استفاده از سیستمهای رسمی آن تردید دارند . مقاومت موجود سرپرستان در به کار گیری سیستمهای ارزشیابی رسمی معمولا ناشی از فقدان آموزش مناسب ، به خصوص در زمینه های تبیین معیارهای ارزشیابی عملکرد و اداره جلسات ارزشیابی ، و همچنین استفاده از مقیاسهای درجه بندی توسعه نیافته ، یا قرار گرفتن در وضعیت انجام ارزیابیهای ذهنی درباره کارکنان است . (نسرین جزنی ، 1375 ، ص 195-194)

دوره ارزشیابی : 1
یکی از عوامل مهم در اثر بخشی ارزشیابی ، زمان انجام آن است . «در بیشتر سازمان ها ، ارزشیابی سالی یک یا دو بار انجام می شود . اما ، نتایج بررسی که از این دوره طولانی به دست می آید بسیار کم است . انجام ارزشیابی در پایان برنامه ها یا رسیدن به نقاط مهم مورد توجه مناسب است .» چنانچه ارزشیابی با هدف بهبود و اصلاح عملکرد اعضاء مورد نظر باشد ، تکرار و افزایش باز خورد به آنان ، دارای اهمیت فراوان است .
«زمان بندی ارزیابی عملکرد باید نتایجی که انتظار می رود از آن به دست آید . منطبق باشد» . (سعادت ، اسفندیار ، 1375 ، ص 227) زمان ارزشیابی اقتضایی است و به شرایط و اوضاع مختلف شرکت و افراد بستگی دارد . ماهیت کار شرکت ، نوع شغل ، سابقه کار ، سطح مهارت و تجربه کاری اعضاء از عواملی هستند که در تعیین زمان ارزشیابی دخالت دارند . عملکرد اعضاء از عوامل مهم دیگر هستند که در تعیین زمان ارزشیابی است ،افرادی که دارای عملکرد خوب هستند ، جهت دریافت پاداش عملکرد می بایست در فواصل معین مورد ارزشیابی قرار گیرند و کارکنانی که عملکرد ضعیفی دارند ، عملکرد آنان باید در فواصل کمتر مورد ارزشیابی قرار گیرد تا از طریق دریافت باز خورد ، بیشتر به نقاط ضعف خویش آگاه گردند . «اخیرا “کارشناسان و پژوهشگران امور استخدامی پیشنهاد نوعی ارزشیابی ماهانه را در پاره ای از کشورها ارائه داده اند .» (علوی ، سید امین اله ، 1378 ، ص 53)
در حقیقت ،‌ارزشیابی افراد یک فرآیند مستمر است که به دو صورت رسمی و غیر رسمی می بایست انجام شود . عملکرد و رفتار افراد باید روزانه بطور غیر رسمی مورد ارزشیابی قرار گیرد . عملکرد مطلوب افراد در هر زمان که وقوع می یابد ، مستحق دریافت پاداش در همان زمان و عملکرد ضعیف نیازمند دریافت بازخورد و تذکر در زمان وقوع است . منطقی نخواهد بود که اگر فردی دراردیبهشت ماه مرتکب خطا گردد ، در اسفند ماه به او باز خورد داده شود . زیرا ، ممکن است دراین فاصله زیاد به دلیل عدم دریافت بازخورد ، خطاها تکرار گردد و نتایج زیان بار بر جای گذارد . همچنین کارکنانی که دارای عملکرد موفق باشند ، با دریافت پاداش مناسب در زمان کسب توفیق ، انگیزه بیشتری درتکرار اعمال موفقیت آمیز خود خواهند داشت . در نتیجه ، بازده عملکرد آنان بیشتر خواهد بود .
صاحب نظران ، ارزشیابی رسمی را بطور سالانه نیز توصیه کرده اند . زیرا ارزشیابی رسمی مستلزم صرف وقت و هزینه است و انجام آن در فواصل زمانی کم ، مقرون به صرفه نبوده و منطقی به نظر نمی رسد . «بنابراین ، می توان زمان ارزشیابی را سالانه تعیین کرد ولی ملاحظات ویژه ای در مورد سابقه خدمت ، نوع عملکرد و عملیات استخدامی در نظر گرفت .» (علوی ، سید امین اله ، 1378 ، ‌ص 53)

چه کسانی ارزشیابی را انجام می دهند :‌
هنگامی که معیارها و ابزارهای ارزشیابی انتخاب شدند ، گام بعدی این است که مشخص شود چه کسی ارزشیابیها را انجام خوهد داد . برای اکثر سازمانها ، فرآیند ارزشیابی یک فعالیت مدیریتی متعلق به سرپرست مستقیم شاغل است . البته ، راه های دیگری بجز این روش وجود دارد که شامل استفاده از خود ارزشیابی ، ارزشیابی بوسیله همکاران ، ارزشیابی بوسیله کمیته و ارزشیابی بوسیله زیر دستان می باشد . (نسرین جزنی ، 1375 ، ص 208 و 207)
1-توسط سرپرستان مستقیم : اکثر سازمانها که بررسیهای عملکرد را انجام می دهند از سرپرست مستقیم به عنوان تنها ارزیابی کننده استفاده می کنند ، یا قضاوتهای سرپرستان را همراه با سایر ارزیابیها به کار می برند . چندین دلیل منطقی برای این عقیده وجود دارد . سرپرستان مستقیم از الزامات شغلی واحد خود آگاهند و قادر هستند چگونگی ارتباط هر شغل را با ساختار کلی سازمانی مشخص کنند . سرپرستان به روالی مستمر با کارکنان در تماس نزدیک هستند و در بهترین موقعیت ارزیابی نقاط قدرت و ضعف کارکنان تحت سرپرستی خود قرار دارند . نهایتا“ ، چون سرپرستان معمولا“ بر پاداشها و توبیخهای کارکنان واحد خود نظارت دارند ، احتمالا “کارکنان نیز بیشترین اعتبار را به ارزیابی آنها خواهند داد . (همان منبع ، ص 208)
طبق یک تحقیق پیمایشی 92 درصد به وسیله سرپرست مستقیم انجام می شود (دسلر 1 ، ترجمه علی پارسائیان و سید محمد اعرابی ، 1378 ، ص 202)

2-خود ارزیابی :
همانطور که از عنوان این روش استنباط می شود ، در شیوه “خود ارزیابی“ سرپرست یا مدیر واحد از همه افراد تحت نظارت خود می خواهد شخصا “ عملکرد شغلی خویش را ارزیابی کنند . میر2(1980) نتایج مطالعه ای را ارائه داده است که طی آن 92 مهندس ، عملکرد شغلی خود را با توجه به نقطه نظرهایی که درباره عملکرد مهندسان شاغل دیگر در سازمان داشتند ، رتبه بندی کرده اند . نتایج این تحقیق نشان می دهد هر یک
از مهندسان فکر می کرده اند عملکرد شان از 75 درصد مهندسان دیگر که در سازمان به
کار اشتغال داشته اند ، بهتر بوده است . به عبارت دیگر ، در این روش معمولا “ارزیابی فرد از عملکرد خود ،در سطحی بالاتر از هنگامی است که عملکرد وی به وسیله افراد دیگر ارزیابی انجام می شود.
آندرسون 1 و همکارانش 1984در مطالعه دقیقی که انجام دادند ، میزان شیوع و گستردگی سوء گیری تورمی 2 را در خود ارزیابیهای افراد در زمینه توانائیهای خویشتن ، نشان داده اند . این محققان از داوطلبان خواستند توانائیهای خود را در زمینه انجام کارهای منشیگری که واقعی بود و در زمینه انجام کارهای ساختگی یا جعلی که هر چند به نظر می آمد واقعی باشند ، اما بی معنی بودند رتبه بندی کنند . نتایج این تحقیق نشان داد ، داوطلبان شغل منشیگری ، خود را هم در انجام دادن کار واقعی منشیگری (در حالی که توانایی آنان مورد تائید نبود) و هم در انجام دادن کارهائی که در واقعیت وجود نداشت ، در سطح بالا ارزیابی کردند . استیل 3 و همکارانش (1984) در فعالیتهای پژوهشی خود به این نتیجه رسیدند که وقتی سرپرستان در مورد درستی و نادرستی رتبه بندیهای افراد از عملکرد خویش با آنان به گفتگو می نشینند و آنان را از نتیجه واقعی کارشان مطلع می سازند ، پدیده آسانگیری مثبت کمتر به وقوع می پیوندد . به عبارت دیگر . کارکنانی که از نتیجه کارشان به وسیله سرپرست واحد ، کمتر مطلع می شوند ، توانائیهای خود را – در مقایسه با کارکنانی که از نتیجه کارشان به میزان زیاد از طریـق سرپرست واحد آگاهی می یابند – در سطح بالاتری رتبه بندی می کنند . مونت 1(1984) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که مدیران – در مقایسه با وقتی که رؤسای آنان توانائیهایشان را رتبه بندی می کنند ، و نیز در مقایسه با هنگامی که همین مدیران به ارزیابی رؤسای خود می پردازند – با آسانگیری بیشتری به ارزیابی عملکرد شغلی خویش می پردازند .
تورنتون 2 (1980) گزارش داده است که علیرغم مشکلاتی که در زمینه آسانگیری وجود دارد ، وقتی افراد به ارزیابی خود می پردازند به میزان کمتری مرتکب خطای هاله ای می شوند و ظاهرا“ مردم نقاط قوت و ضعف خود را بهتر از موقعی که دیگران به ارزیابی آنان می پردازند ، تشخیص می دهند ، بنابراین بهتر خود را ارزیابی می کنند . ضمنا “ او در مقایسه نتایج مطالعات گوناگون در زمینه مقایسه بین خود ارزیابیها و ارزیابیهایی که به وسیله سرپرستان انجام گرفته است ، به این نتیجه رسید که توافق اندکی بین این دو دسته از نتایج وجود داشته است . به عبارت دیگر ، سرپرستان به همان شیوه ای افراد تحت نظارت خود را ارزیابی نمی کنند که خود را ارزیابی می کنند . معنی این نتیجه گیری آن نیست که یک نوع ارزیابی ،“درست“ و ارزیابی از نوع دیگر ، “نادرست“ است ، بلکه نشان می دهد دو گروه در ارزیابی عملکرد شغلی مشابه ، با یکدیگر توافق ندارند . تورنتون پیشنهاد می کند که ممکن است این نوع تفاوت در ارزیابی خود و ارزیابی دیگری از عملکرد شغلی ما از آن جهت مفید باشد که موجبات بحث و گفتگو در زمینه تفاوتها را به وجود می آورد و مبادله عقاید و افکار سرپرستان و افراد تحت نظارت آنان را تسهیل می کند . کمپل ولی 1 (1988) در تحقیق خود به این نتیجه رسیده اند که در مواردی ارزش خود ارزیابیها بیشتر است که از نتایج آن برای رشد و پیشرفت یا بهبود مهارتهای افراد استفاده شود و نه در جهت تصمیم گیری برای اختصاص نوعی پاداش به آنان . (ساعتچی ، محمود ، 1377 ، ص 120-119)
فرآیند ارزشیابی از خود شامل درجه بندی افراد از خودشان بر اساس خصیصه هایی است که آنها احساس می کنند در انجام عملکرد خود مهم می دانند . اعتبار ارزشیابی از خود احتمالا“ به میزان زیادی اغراق آمیز خواهد بود . از سوی دیگر ، اگر ارزشیابی ها منحصرا“ به منظور بازخور انجام گیرد ، کارکنان گرایش به انعکاس عملکرد واقعی خود به طور دقیقتری خواهند داشت .
شهرت ارزشیابی از خود به میزان زیادی به دلیل درگیری بیشتر سازمانها در برنامه های تنظیم هدف فردی بوده است . برای نمونه ، استفاده ازروش مدیریت بر مبنای هدف 2 ، تا حدود زیادی بستگی به این امر دارد که افراد قادر به تنظیم اهداف باشند و نتیجتا“ رفتار خود را تعدیل و بررسی و بازنگری کنند . هنگامی که افراد نیازهای خود را تجزیه و تحلیل می کنند ، خصوصا“ هنگام تعیین نیازهای آموزشی خود ، تواناییهای خارق العاده ای از خود نشان می دهند . افزون بر این ، هنگامی که ارزشیابی از خود در ارتبـاط با ارزشیابیهای سرپرستی به کار می رود ، ارزشیابی از خود باز خورهای عالی را به وجود می آورد . (جزنی ، نسرین ، 1375 ، ص 208).
در عین حال بندرت می توان کسی را یافت که بتواند درباره اعمال خود با بیطرفی و با صداقت کامل قضاوت کند . (سعادت ، اسفندیار ، 1375 ، ص 226)
3- ارزشیابی بوسیله همکاران :1اگر چه از همکاران بندرت به عنوان ارزیابی کنندگان استفاده می گردد ، همکاران و همتایان کاری احتمالا “معتبرترین و با ارزش ترین منبع اطلاعاتی ارزشیابی عملکرد هستند . به دلیل آشنایی همکاران با الزامات شغلی ، آنان فرصتهای زیادی برای مشاهده رفتارهای حساس و مرتبط با شغل پست های سازمانی مختلف دارند و می توانند نمونه قابل توجهی از ارزیابی کنندگان را فراهم سازند . سازمانها به دلایلی چند ارزشیابیهای همکاران را نادیده می گیرند . اولا“ بسیاری از کارکنان راضی به ارزیابی همکاران خود نیستند . ثانیا “، کارکنان خود را در رقابت برای پاداشهای محدود که توسط سازمانها داده می شود می بینید و به طور ناخودآگاه ممکن است فکر کنند منافع شان با ارزیابی همکاران در سطحی پائین تر حفظ می شود . نهایتا “، اکثر کارکنان دارای آموزش و دانش لازم بری اجرای ارزیابیهای صحیح و مناسب نیستند . (جزنی ، نسرین ، 1375 ، ص 208)
در این نوع ارزیابی ، از اعضای گروه خواسته می شود عملکرد همکاران خود را ارزیابی کنند . به اعتقاد کین 1 و لولر 2 (1978) در این موارد معمولا “ از سه روش یا فن استفاده می شود . در روش اول که کاندید کردن همتا 3 نام دارد ، از هر فرد خواسته می شود تعداد معینی از همکاران خود را که در یک بعد خاص از عملکرد شغلی در بالاترین سطح هستند ، مشخص کند . در روش دوم که درجه بندیها همتا 4نام دارد ، از هر عضو گروه خواسته می شود تا اعضای دیگر گروه – یعنی چه همکاران موفق و چه همکاران ناموفق – خود را بر اساس یک یا چند بعد از عملکرد شغلی رتبه بندی کنند . (ساعتچی ،‌محمود ،‌1377 ، ص 121)
4- ارزشیابیهای کمیته ای : در تلاش به منظور حذف خطاهای بدست آمده در درجه بندیهای عملکرد فردی ، برخی از سازمانها به کمیته های ارزشیابی رو می آورند . این روش نیاز به ارزیابی کنندگان متعددی دارد ، که معمولا“ مدیران یک سطح بالاتر شاغل مورد ارزیابی ، کسانی که با شاغل در تماس کاری بوده اند هستند . مزیت این روش در این نهفته است که ارزیابی کنندگان متعدد احتمالا“ رفتارهای گوناگونی را مشاهده کرده اند . افزون بر این ، هنگامی که چندین ارزیابی کننده درگیر هستند ، تعصبهای فردی کاهش خواهد یافت . جنبه منفی این روش این ارزشیابی های کمیته ای نیاز به زمان زیاد و برنامه ریزی برای بحث و درجه بندی افراد دارد . تناقص در درجه بندیها که باید مورد بحث قرار گیرد ، زمان اضافی را تحمیل و طلب می کند . افزون بر این ، استفاده از این روش مستلزم همکاری سرپرستان متعددی است که با رفتار شاغل باید آشنا باشند . برای اکثر سازمانها ، تقریبا “ غیر ممکن است که بیشتر از یک سرپرست فرصت بررسی رفتار شاغل را داشته باشد . (جزنی ، نسرین ، 1375 ، ‌ص 209)
در روش ارزشیابی بوسیله کمیته هر یک از اعضای گروه ارزیاب با توجه به تخصصش ، عملکرد کارمند را از زاویه خاصی بررسی می کند و در نتیجه ، کار از زاویه مختلف ارزیابی می گردد . بنابراین ، این روش ، در مقایسه با سایر شیوه های ارزیابی معمولا“ از دقت بیشتری برخوردار است . (سعادت ، اسفندیار ، 1375 ، ص 226) از مزایای این روش این است که احتمال بروز اشتباهات و اعمال اغراض و تعصبات و سوءگیری های مختلف از جمله سیاست بازی ، جنسیت ، بومی بودن و نظایر اینها کاهش می یابد . شاید به همین دلیل می باشد که معمولا“ ارزیابی های چند نفره قابل اعتماد تر ، منصفانه تر ، معتبر تر می باشد . (دسلر ، ترجمه علی پارسیان و محمد اعرابی ،‌1378 ، ‌ص 202)
ارزشیابی شایستگی کارکنان به طریقه سنتی به وسیله سرپرستان مستقیم و بیشتربه صورت محرمانه انجام می پذیرفته است ،لیکن امروزه این کار به وسیله گروههایی انجام می پذیردکه در آن کارشناسان امور پرستلی ،روان شناسان ،رؤسای مستقیم ،همکاران،مرئوسین و حتی خود کارکنان مشارکت می نمایند.(ابطحی ،سید حسین،اسفند1373،ص 186)
5- روش جامع :
آخرین روش ارزشیابی عملکرد کارکنان ، روش جامع با ارزشیابی همه جانبه است . در این ارزشیابی کارهای فرد یک دایره کامل را می پیماید ، از تماسهایی که او با دیگران دارد ، رفتن به محل پست و برداشتن نامه ها تا تماسهایی که با مقامات بالاتر و همکاران برقرار می کند ، تعداد ارزیابها می تواند سه یا چهار نفر باشد و گاهی این عدد به 25 نفر می رسد ، ولی در بیشتر سازمانها اینگونه اطلاعات از پنج تا ده نفر (در مورد هر کارگر یا کارمند) گرفته می شود .
این روش مناسب سازمانهایی است که از تیمها یا گروهای کاری استفاده می کنند ، کارکنان را در مورد تصمیم گیری مشارکت می دهند یا از برنامه های کنترل کیفیت جامع استفاده می کنند . این سازمانها با توجه به داده هایی که از همکاران ، مشتریان و زیر دستان جمع آوری می شود ، عملکرد افراد را ارزشیابی می کنند . (تدبیر ، شماره 114 ، مرداد 1380 ، ص 27)
6- ارزشیابی بوسیله زیر دستان : استفاده از ارزیابیهای زیر دستان مستقیم در سازمانها محدود است . بسیاری از کارکنان ، در ارزیابی سرپرستان خود ، گرایش به گزاف گویی به طور مثبت یا منفی را دارند . بعضی از کارکنان این ارزیابیها را فرصتی برای دادن امتیاز می بینند ، در حالی که دیگران از این ارزیابیها برای تلافی بی عدالتی های گذشته استفاده می کنند . گذشته از این ، کارکنان گرایش به درجه بندی سرپرستان خود بر مبنای قدرت و اختیار سازمانی مشاهده شده دارند تا عملکرد واقعی آنها . مزیت عمده درجه بندیهای زیر دستان عبارت از توانایی آنها در شناسایی مهارتهای ارتباطی سرپرستان ، علاقه و توجه آنها به کارکنان ، و مهارت در تهیه مطالب مورد نیاز کارکنان است . از سوی دیگر ، کارکنان معمولا “ اطلاعات کمی در ارتباط با وظایف شغلی کلی سرپرستان دارند . این عامل ، همراه با تعصبهای قبلی ذکر شده ، منافع درجه بندیهای زیر دستان را به حداقل می رساند .
7- ارزشیابی توسط کارشناسان منابع انسانی : این نوع ارزشیابی بیشتر در سازمان هایی که دارای ساختار ماتریسی می باشند ، استفاده می شود . کارکنان گزارش کار کرد خود را در کارها و برنامه های مختلفی که فعالیت داشته اند ، به امور اداری یا مدیریت منابع انسانی و یا عناوین مشابه که اداره امور پرسنلی را به عهده دارند ، ارسال می نمایند . در زمان ارزشیابی سالانه ، کارشناسان منابع انسانی بااستفاده از گزارش های فرستاده شده ، کارکنان را ارزشیابی می کنند و نتایج آ نرا باز خورد داده و اقدامات اصلاحی لازم را برای رفع نقاط ضعف از طریق برنامه های آموزشی به عمل می آورند .
8- ارزیابی 360 درجه ای : این نوع ارزشیابی ، اطلاعات وسیعی از عملکرد رفتار کارکنان ارائه می دهد و افراد به وسیله سرپرستان ، زیر دستان ، همکاران و ارباب رجوع (مشتریان)‌مورد ارزیابی قرار می گیرند . روش متعارف این نوع ارزشیابی این است که پرسش هائی تهیه و از ارزشیابی کنندگان خواسته می شود تا آنها را برای ارزشیابی عملکرد افراد تکمیل نمایند . اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها پس از جمع بندی ،‌مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به افراد بازخورد داده می شود . این روش ، معمولا“ برای آموزش افراد مورد استفاده قرار می گیرد .
شایان ذکر است که هر یک از انواع ارزشیابی فوق ممکن است با توجه به ماهیت اهداف و فعالیت شرکت ، انواع مشاغل ، به تنهائی فاقد اثر بخشی لازم باشند و اطلاعات کاملی را از افراد ارزشیابی شونده ارائه ننمایند . بنابراین ، روش های فوق می توانند مکمل یکدیگر باشند و از چند روش به طور همزمان برای ارزشیابی افراد با توجه به شرایط استفاده نمود . با این کار ، دقت و صحت اطلاعات بدست آمده که مبنای تصمیم گیری ها است به حداکثر رسیده و خطاها کاهش می یابند .

اجرای ارزشیابی :
برای اکثر سرپرستان و کارکنان به طور مشابه ، ارزشیابی عملکرد تداعی کننده یک فرآیند رسمی است که یکبار در سال انجام می گیرد . هر چند ، در حقیقت ، فرآیند ارزشیابی باید یک تجربه غیر رسمی ، مستمر و روز به روز باشد . تصور وضعیتی که شاغل خطاهایی را در ماه خرداد مرتکب می شود و او را از خطاهایش مطلع نمی کنند تا فرآیند بررسی رسمی عملکرد در تیر ماه انجام گیرد ، غیر قابل قبول است . مشابها “، هنگامی که شاغلی عملکرد خوبی را نشان می دهد تقویت رفتارمثبت او باید سریعا“ انجام گیرد . متأسفانه ، اکثر سرپرستان بازخور منفی را تقریبا “ آنی نشان می دهند اما ، درباره تأکید و تقویت عملکرد مثبت ، به نظر می رسد که تا زمان بررسی رسمی عملکرد صبر کنند . برای آنکه بررسیهای عملکرد اثر مطلوبی در اصلاح عملکرد داشته باشند ، هم بازخور مثبت و هم بازخور منفی باید به طور مستمر انجام گیرد . (جزنی ،نسرین 1375،ص210-209)
در حالی که اکثر پژوهشگران ارزشیابی عملکرد تأکید بر اهمیت بازخور روزانه دارند ، تعداد کمی از سرپرستان به این اصل عمل می کنند . در عوض ، بیشتر آنها متکی به دوره های ارزشیابی سالانه رسمی برای فراهم کردن بازخور هستند . در نتیجه ، روشی که در آن ارزیابی کنندگان آماده اند تا دوره های بررسی را انجام دهند در فرآیند ارزشیابی بسیار حساس است . (همان منبع ،ص210)
مسیر تاریخی ارزیابی :
تیلور 1 در سال 1950 ارزیابی را فرآیند تعیین میزان انطباق هدف ها و کارکردهای برنامه تعریف کرده است . تعریف ارزیابی در دهه 1960 توسعه بیشتری پیدا کرده به گونه ای که رابطه آن را با تصمیم گیری نیز دربرگرفت . از این پس فراهم آوردن اطلاعات برای تصمیم گیری در کانون توجه بیشینه ارزیابی قرار گرفت . گروهی از مؤلفان مانند استافیل بیم 2 (1971) ارزیابی را به گونه ای فردی به عنوان طرح ریزی فرآیند بدست آوردن و تهیه اطلاعات معتبر برای داوری درباره شقوق گوناگون تصمیم گیری تعریف کرده اند .مؤلفان دیگر برای هر یک از مفاهیمی که در این تعریف بکار رفته است منطق و استدلال های زیادی عنوان کرده اند . مثلا دفلیپس 1(1960) بیان می کند که ارزیابی به معنی سنجش ارزش یک برنامه ، برای تعیین میزان تاثیر و سودمندی آن است . کرونباخ4 ارزیابی را گرد آوری و کاربرد اطلاعات به منظور أخذ تصمیم درباره یک برنامه تعریف کرده است . وار (1969) برای ارزیابی و مدیریت برنامه های آموزش اصول دیگری را تحت عنوان سیپو3 پیشنهاد می کند و معتقد است هم برای یک برنامه باید به زمینه کار ، فرآیند ، درونداد و پیامد ، توجه لازم را مبذول داشت (زمینه ارزشیابی هومن حیدر علی ، تهران ، انتشارات پارسا ، 1375)
ارزشیابی وسیله ای برای تصمیم گیری است . ارزشیابی بدون اهمیت و بی فایده خواهد بود اگرنتوان از اطلاعات حاصل از آن برای تصمیم گیری استفاده کرد . ارزشیابی مرتب و اصولی کیفیت کار هر یک از کارمندان و وضع کار مدیران را بررسی و رسیدگی می کند و اتخاذ تصمیم در زمینه های مختلف را پس از تجزیه و تحلیل امور میسر می گرداند . (کراتیس ، ترجمه عباس شیروان ، 1354،ص18)
با طرح چند سؤال می توان به اهمیت ارزشیابی کارکنان برای سازمان بیشتر پی برد :
1- چگونه می توان استعدادها و توانائیهای واقعی کارکنان را شناخت و آنرا در جهت پیشبرد هدفهای موسسه و رشد و بهبود کارکنان بکار گرفت ؟
2- چگونه می توان قدرت کار و بازدهی کارکنان را باز شناخت ؟
3- آیا می توان با قضاوت شخصی افراد را به تصدی مقامهای بالاتر گماشت ؟
4- با اتخاذ کدام روش می توان به قدرت تشخیص و فهم و شعور و سایر خصوصیات کارمند پی برد ؟
5- میزان علاقه و دلبستگی مورد نظر و افکار و عقاید خاص مستخدم در مورد آن شغل را چگونه می توان فهمید ؟ (غمخوار ، بیژن ،1375،ص10)

 

 

 

 

 

 


اهداف ارزیابی عملکرد :
بدون تردید انتصابات به جا و متکی بر ضوابط معین ووجود امکانات لازم برای ارتقاء و پیشرفت شغلی ، افزایش عملکرد کارکنان را در پی خواهد داشت . اگر ترفیعات به درستی انجام گیرد ،‌ قدم مؤثری در بروز استعدادهای درونی افراد است . استفاده صحیح از نظام ترفیعات موجب می شود تا سازمان از توانائیهای کارکنان خود به بهترین نحو استفاده کند و کارکنان لایق و موفق را از کارکنان نالایق بازشناسد . از طرف دیگر وجود سیستم ترفیعات می تواند موجب تشویق عملکـردهای افراد شود . اگر کارکنان متقاعد شوند که کارآیی وعملکرد بالا ، آنان را به سمت ارتقاء سوق می دهد. نهایت ذوق و استعداد خود را بروز خواهند داد . لذا عامل موثرنظام ترفیعات می تواند منتج به کارآیی بالای سازمان و افزایش سطح تولید و تقویت روحیه کارکنان شود .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   167 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی سیستم ارزشیابی عملکرد کارکنان

دانلود مقاله ارزشیابی کیفی و یادگیری

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله ارزشیابی کیفی و یادگیری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تن مطالب بر روی دسته صندلی قبل از شروع امتحان،درس خواندن فقط در شب امتحان و ........ ظهور می کند. مقدمه:

 

مدرسه به عنوان هسته محوری نظام آموزشی مرکز فعالیتها و برنامه هایی است که برآیند آنها به کارایی و اثربخشی این نظام می انجامد.از طرفی توسعه و تکامل مدرسه مستلزم اطلاع از میزان کارآمدی و برنامه ریزی برای بهبودی فعالیتهای آن است از آنجا که ارزشیابی نقش آیینه را ایفا می کند.مسئولان و اولیاء مدرسه می توانند با استفاده از آن،تصویری از چگونگی فعالیتها بدست آورند و تصمیمات لازم را در جهت بهبودی و پیشرفت فعالیتها برای نیل به بازدهی مورد نظر اتخاذ کنند.در این زمینه تصحیح و اصلاح نگرشهای موجود و غالب در مدارس نسبت به موضوع ارزشیابی گام اول و اساسی خواهد بود تا به اتکاء آن و ارتقاء سطح علمی و عملی همکارانمان در گامهای بعدی ارزشیابی آموزشی با تمامیت خود در مدارس نهادینه و مستقر گردد.در این رویکرد تاکید بر این نکات که:ارزشیابی تنها امتحان و مربوط به دروس و رابطه معلم و دانش آموز و یا مدیر با کارکنان مدرسه نمی باشد.بلکه گستره آن شامل کلیه فعالیتها و برنامه هایی است که در مدرسه جریان دارند.و مهمتر آنکه در همه گستره ها تنها معطوف به نتایج و کمیتها نیست بلکه ارزشیابی آموزشی علاوه بر اینها به دنبال نظارت و ارتقاء کیفیتها و فرآیندهایی است که هدفها و نتایج نیز در بستر آن شکل می گیرند و همه این نکات زمانی جنبه راهبردی می یابند.که بدانیم بدون توجه به کیفیتها و فرآیندها و اصلاح و بازسازی آنها نمی توان از آموزش و پرورش پویا و کارآمد سخن گفت.
ارزشیابی از فرآیندهای کیفی در مدرسه مستلزم مهارت اولیاء مدرسه در ابعاد نظری و عملی آن است.
کمتر مدیر مدرسه ای را می شناسیم که بارها سوال زیر را در ذهن و یا بر زبان نیاورده باشد.به راستی رسالت مدرسه و مجموعه عوامل دست اندرکاران چیست؟
کمتر مدیر مدرسه ای است که رسالت مدرسه را به افزایش درصد قبولی درصد قبولی منحصر کند.اگر چه این هم یکی از وظایف مدرسه می تواند باشد و هست فعالیتهای دیگری فراتر از یاددهی- یادگیری در مدرسه در حال وقوع است بطوری که آنچه در کلاس درس می گذارد فقط جزء کوچکی از یادگیری های دانش آموز است.به راستی که در دنیای امروز که با یک فیلم آموزشی خوب 60 دقیقه ای می توان بخش عظیمی از کتاب درسی را پوشش داد و یا توسط رایانه و شبکه های جهانی به اطلاعاتی فراتر از کتابهای درسی دست پیدا کرد.جایگاه مدرسه کجاست؟رسالت مدرسه در تعلیم کتاب حکمت و تزکیه چیست؟در فرهنگی که سرشار از توصیه به تفکر و تعقل و سیردر ارض و انباشته از ارزشهای اخلاقی است،مدرسه دارای چه هویتی است؟
مدیر مدرسه دنیایی از تغییر و تحول را مشاهده می کند.برای او در معرض دیدترین تغییر و تحول تغییرات فیزیکی و رشد دانش آموزان است.نیازی به تاکید بیشتر بر تغییر و تحولهای جهان پیرامون نیست بحث تغییر و تحول برای مدیر مدرسه واقعیتی ملموس است.مدرسه سازمانی اجتماعی- حکومتی است.دنیای متفاوت با سایر محیطهای انسانی دیگر دارد.فعالیت مدرسه بدون مشارکت و گشودن درهای تبادل اطلاعات امکان پذیر نیست.آموزش و پرورش عمومی و در پی آن مدرسه،تلاش در زمینه سازی و کشف استعدادها و توانمندیهای نسل آینده کشور دارد آموزش مدرسه ای در خدمت و برای فراگیران است،در حالیکه آموزش سازمانی در پی اهداف سازمان است.کشورهای زیادی در دنیا این نظر را که نقش عمده آموزشگاهها باید انتخاب و طبقه بندی دانش آموزان باشد.تغییر داده اند و معتقد شده اند که بهترین نقش مدارس این است که به دانش آموزان یاری دهند تا از نظر تحصیلی پیشرفت کنند.مدارس به نحو فزاینده ای در پی یافتن شیوه هایی هستند که بتوانند رشد همه جانبه دانش آموزان را در خلال این همه سال که آنان در مدرسه می گذرانند فراهم کنند.(وایت و دکر 1973 به نقل از بلوم)حجم انبوهی از مطالعات درباره رابطه عاطفی دانش آموز با درس معلم و مدرسه و برعکس وجود دارد.اگر با بلوم هم نظر باشیم، بیش از 50% واریانس پیشرفت تحصیلی توسط ویژگیهای ورودی شناختی و ویژگیهای ورودی عاطفی تعیین می شود،آنگاه تاثیر و نقش مدرسه در تبیین این دو ویژگی برای پایه های بعد و طی مدارج تحصیلی مشخص تر می شود.همه اینها که فقط بخشی از تفکرات و اندیشه مدیر مدرسه و حوزه های تعلیم و تربیت است منجر به پدید آمدن اندیشه ها و روشهای گوناگونی در حوزه آموزش و پرورش شده است و این روند هنوز ادامه دارد و خواهد داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چکیده و خلاصه:

 

با توجه به اهمیت ارزشیابی،داوری در مورد کارکردهای نظام آموزشی تا حد بسیار زیادی و به دقت ابزارهای ارزشیابی تحصیلی نیز بستگی دارد باید یادآور شد که دستیابی به آموزش با کیفیت جامع از طریق اجرای مدیریت کیفیت جامع در سازمانهای آموزشی حاصل می شود.لازم است یادآوری شود که انجام ارزیابی،قسمتی از مدیریت کیفیت جامع را تشکیل دهند.یکی از مراحل مهم و فرآیند یاددهی و یادگیری ارزشیابی است.زیرا تغییر رفتار که به وسیله یادگیری اثربخش ایجاد می شود.باید به وسیله ارزشیابی کارآمد مورد سنجش .و اندازه گیری قرار گیرد.یادگیری،نوعی استنباط است.
خلاقیت گستره وسیعی از مسائل کوچک روزانه تا پیشرفتهای مهم تاریخی در علوم،ادبیات و هنر را در بر می گیرد و برخلاف نظر عمومی،هر فرد با توانایی شناختی معمولی،با مقدار تلاش می تواند از خود خلاقیت به خرج دهد.
ارزشیابی توصیفی الگویی جدید است که تلاش می کند زمینه ای فراهم سازد تا دانش آموزان در کلاس درس با شادابی و نشاط ،بهتر، بیشتر و عمیق تر مطالب درسی را یاد بگیرند.بنابراین به جای توجه افراطی به آزمونهای پایانی و نمره،روند یاددهی و یادگیری را در طول سال تحصیلی مورد توجه قرار می دهد.و در راستای این توجه،رشد عاطفی و اجتماعی و حتی جسمانی دانش آموز را نیز در نظر می گیرد.این طرح با هدف بهبود کیفیت یادگیری و یاددهی وافزایش بهداشت روانی محیط یاددهی و یادگیری،تغییرات اساسی در نظام ارزشیابی فعلی پیشنهاد کرده است،از جمله تغییر مقیاس فاصله(20-0)به مقیاس ترتیبی،تغییر ساختار سالنامه و تبدیل آن به کارنامه توصیفی،تحت عنوان گزارش پیشرفت تحصیلی ،تغییر و تنوع بخشی به ابزارها وروشهای جمع آوری اطلاعات از وضعیت تحصیلی دانش آموزان مانند پوشه کار،آزمونهای عمل کردی،فهرست وارسی،و برگ ثبت مشاهدات،تغییر در رویکرد کلی ارزشیابی از ارزشیابی پایانی به ارزشیابی تکوینی و فرایندی،تغییر در مراجع تصمیم گیرنده در ارتقای دانش آموزان.در این طرح به جای امتحانات پایانی،معلم و شورای مدرسه،مرجع صاحب صلاحیت تصمیم گیری تعیین شده است.
روشهای تفکر در علم را« مهارت های یادگیری»می نامند.مهارتهای یادگیری در واقع کارهایی هستند که دانشمندان در هنگام مطالعه و تحقیق انجام می دهند.مشاهده کردن،اندازه گیری،استنباط و آزمایش از جمله مهارتهای اندیشیدن هستند که علاوه بر دانشمندان،شما و دانش آموزان شما در حین علم آموزی به آانها می پردازید.
این طرح الگویی کیفی است که تلاش می کند بر خلاف الگوی رایج ارزشیابی،به جای کمی نگرانی از طریق توجه به معیارهای برنامه درسی و آموزشی به عمق و کیفیت یادگیری دانش آاموزان توجه کند و توصیفی از وضعیت آنها ارائه دهد و ارزشیابی را در خدمت آموزش و یادگیری قرار دهد.

 

مفهوم کیفیت :
کیفیت همان زیبایی و خوبی واژه ای است که با ذهنیت سروکار دارد.بنابراین معنی آن با توجه به ذهنیت افراد مختلف تغییر می کند.بدین سان هر فرد ممکن است در چارچوب ارزشهای مورد نظر خود کیفیت را تعریف کرده درباره آن به گونه ای خاص قضاوت کند.از این رو سطح کیفیت با انتظارات ما رابطه داشته و هزینه ویژه خود را دارد.هر چند کیفیت در حالتهای مختلف یکسان نیست اما بطور کلی درباره کیفیت می توان این پرسش را در تمام موارد مطرح کرد«آیا آنچه را که در نظر داریم به دست خواهیم آورد».بدین سیاق اهمیت انتظارات از نظامهای آموزشی را برای سنجش و ارزیابی کیفیت نمی توان انکار نمود. در اینجا با توجه گستردگی تعریفهای عرضه شده درباره کیفیت به چند موارد از انها اشاره می شود.از جمله کیفیت یک عنصر عبارت است از «مناسبت بودن آن برای استفاده»در این تعریف به درک مصرف کننده از مناسبت بودن عنصر مورد نظر تاکید شده است.در تعریف دیگری که از طرف سازمان جهانی استاندارد ارائه شده است.و بر نظر مصرف کننده نیز تاکید دارد کیفیت عبارت است از (( مجموع ویژکیها و خصوصیات یک فرآورده یا خدمت که نماینگر توانایی آن در برآوردن خواسته های بیان شده و یا اشاره شده باشد . تعریف ساده تری از کیفیت ارائه شده است .)) بر حسب این تعریف کیفیت یک پدیده ویژگی است که بوسیله افراد به آن پدیده نسبت داده می شود.همانطور که ملاحظه می شود در اغلب این تعریفها کیفیت خصوصیت پدیده مورد نظر است که با «مناسبت بودن پدیده مورد نظر برای استفاده ای ویژه»یا«تطابق ویژگیهای آن با خواسته های افراد ذیربط،ذینفع و ذیعلاقه»رابطه دارد.اما باید توجه داشت که در تعریف کیفیت محصول و بروندادهای نظام آموزشی نمی توان مانند محصول و بروندادهای نظامهای تولید کالای صنعتی و عرضه خدمات شخصی صرفا به نظر مصرف کننده اکتفا کرد زیرا در نظامهای آموزشی مصرف کننده تنها یک گروه نیست از جمله می توان یادگیرندگان،مدرسان،والدین و به طور کلی جامعه را به عنوان مصرف کننده قلمداد کرد با توجه به مطالب یاد شده کیفیت نظام آموزشی حالت ویژه ای از نظام است.این حالت نتیجه یک سلسله اقدامات مشخص است که پاسخگوی نیازهای اجتماعی معین در یک نقطه زمانی و مکانی مشخص باشد.
تعریف کیفیت براساس عوامل نظام آموزشی:چنانچه عناصر نظام آموزشی درونداد،فرایند،محصول،برونداد،پیامد را در نظر بگیریم براساس هر یک از آنها می توان کیفیت را تعریف کرد.بر این اساس کیفیت دروندادی نظام می تواند نمایانگر کیفیت نظام باشد،یا اینکه کیفیت فرایند نظام گویای کیفیت آن نظام باشد.در این جا کیفیت را بر حسب هر یک از این عوامل مد نظر قرار می دهیم.کیفیت دروندادها:عبارت است از میزان تطابق دروندادهای نظام«ویژگیهای رفتار ورودی یادگیرندگان قابلیتهای مدرسان برنامه درسی و غیره» با استانداردهای از قبل تعیین شده یا هدفها«انتظارات».کیفیت فرایند: عبارت است از میزان رضایت بخشی از فرایندهای یاددهی یادگیری و سایر فرایندها«ساختی- سازمانی و فرایند پشتیبانی»کیفیت محصول: عبارت است از اینکه تا چه اندازه بروندادهای واسطه ای نظام«نتایج امتحانات نیم سال تحصیلی،ارتقاء از یک پایه تحصیلی به پایه تحصیلی بالاتر و غیره» رضایت بخش هستند.به عبارت دیگر میزان رضایت بخشی هر یک از بروندادهای واسطه ای می توانند نمایانگر کیفیت نظام آموزشی باشد.کیفیت بروندادها: عبارت است از اینکه تا چه اندازه نتایج نظام آموزشی«دانش آموزان،نتایج پژوهشها و آثار علمی دیگر،خدمات تخصصی عرضه شده»در مقایسه با استانداردهای از قبل تعیین شده«یا هدف و انتظارات»رضایت بخش هستند.کیفیت پیامدها: عبارت است از اینکه وضعیت اشتغال به کار دانش آموختگان« از دیدگاه،خودشان،والدین،استخدام کنندگان و به طور کلی جامعه استفاده کننده از خدمات آنان»تا چه اندازه رضایت بخش است.این چنین تعریفی از کیفیت،مرتبط بودن قابلیتهای دانش آموختگان و استفاده از آنها را در مورد نظر قرار داده و بر تاثیر گذاری آنان در فعالیتهای اقتصادی،اجتماعی و زمینه های فرهنگی تاکید دارد علاوه بر تعریفهای کیفیت براساس عوامل پنجگانه نظام آموزشی اخیرا کیفیت به عنوان«ارزش افزوده» تعریف شده است.در این تعریف،کیفیت یک نظام آموزشی عبارتست است از وضعیت دانش آموختگان این نظام از نظر دانش،نگرش و توانایی های کسب شده،به طوری که بتوان سطح موجود این قابلیتها،تواناییها و نگرش مکتسب را به نظام آموزشی نسبت داد،رویکرد دیگری که در تعریف کیفیت مورد نظر قرار گرفته است.کیفیت جامع است.در این رویکرد کیفیت کلیه عناصر نظام آموزشی منظور می شود.به عبارت دیگر در آموزش با کیفیت جامع،کیفیت طراحی نظام،کیفیت دروندادها،کیفیت فرایندها،کیفیت بروندادهای واسطه ای و کیفیت پیامدها به صورت به هم تنیده مورد نظر قرار می گیرد.برای این منظور پیشنهاد شده است که از مفهوم آموزرش سنجی«پداگومتری» استفاده شود.
در اینجا باید یادآور شد که دستیابی به آموزش با کیفیت جامع از طریق اجرای مدیریت کیفیت جامع در سازمانهای آموزشی حاصل می شود.لازم است یادآور شود که انجام ارزیابی،قسمتی از مدیریت کیفیت جامع را تشکیل دهد.در این رابطه باید توجه داشت که مدیریت کیفیت جامع در نظام آموزشی فراتر از کنترل کیفیت آموزش است زیرا منظور از کنترل«فرایندی است که عملکرد جاری را اندازه گیری می کند و آن را جهت هدفهای منظور شده هدایت می نماید.»بر این اساس،کنترل کیفیت آموزشی عبارتست از فرایند اندازه گیری عملکردی جاری آموزش و هدایت آنها به منظور تحقق هدفهای آموزشی در حالی که مدیریت کیفیت جامع در نظام آموزشی صرفا به کیفیت تحقق هدفها نمی اندیشد،بلکه همانطور که اشاره شد،کیفیت را در تمام عناصر و فعالیتهای نظام منظوری دارد.

 

ارزشیابی و چرخه آن:
الگوی سنتی آموزش تا چند سال پیش مورد استفاده قرار می گرفت،در پایان چرخه آموزش و بعد از اجرای آن به ارزشیابی پرداخت.در این الگو،مدرس به تاثیر آموزش پس از انجام آن و اینکه آیا آموزش کار مفید و با ارزش از نظر شرکت کنندگان بوده یا نه،توجه داشت اگر چه این الگو ارزشیابی را در نظر می گرفت ولی دارای محدودیتهای زیادی بود.مدرس صرفا به دنبال عکس العمل شرکت کنندگان نسبت به آموزش بود.یک الگوی جدید و مفیدتر مشخص می کند.که طراح نیازهای آموزشی بلافاصله با شناسایی نیازهای آموزش طرح ارزشیابی آموزش را نیز تعیین می کند.

 

 

 


شناخت قبلی نسبت به طرح ارزشیابی به ارزشیاب اجازه می دهد تا اطلاعات اساسی و با ارزشی از شرکت کنندگان و سازمان مربوطه جمع آوری کند.در غیر اینصورت و بعد از اتمام آموزش مشکل خواهد بود،مثلا ممکن است ارزشیاب تصمیم بگیرد که نمرات قبل و بعد شرکت کنندگان را به عنوان جزئی از طرح ارزشیابی استفاده نماید.دیدگاه دیگر چرخه جدید آموزش«کمربند بی انتهای»آموزش توسعه و پرورش است این دیدگاه نشان می دهد.که چگونه رسایی به طور ضمنی با طرح و اجرا و ارزشیابی با اهداف و نتایج پیامدها مربوط است.این الگو نتایج را نیز در متن نیازهای سازمان قرار می دهد.
«رویکرد سیستمی به آموزش» گاز بریتانیا از دیدگاه جدید را برای ارزشیابی ارائه کرده است در این دیدگاه،در مرحله طراح آموزش، روشهای آموزشی مورد استفاده را مشخص می نماید و اخذ بازخورد درباره آموزش را در چند مرحله امکان پذیر می سازد تا آموزش بتواند مرتبا اصلاح یا بهتر گردد.

 

نمودار کمربند بی انتهای آموزش و گسترش

 

طراح آموزش_______ اهداف آموزش___________ نیاز سازمان

 


رسایی ارزشیابی نتایج

 

اجرای آموزش________ بازده آموزش__________ فواید آموزش

 

 

 

مقاصد کلی ارزشیابی:
ارزشیابی به درک موارد زیر کمک می کند:
* نقاط قوت و ضعف برنامه آموزش
* تاثیر آموزش بر افراد
* تاثیر آموزش بر سازمان
* چه کسی باید در برنامه آموزشی بعدی شرکت کند؟
* چه کسانی بیشترین یا کمترین استفاده ای از کار آموزش می برند؟
* هزینه در مقابل منافع آموزش چه نسبتی دارند؟
* زمینه های خاص که افراد باید برای رشد و پیشرفت خود بر آن تاکید کنند.

 

داده های کیفی:
با تلاش زیاد آموزش نیروی انسانی داده های کمی مربوط به عملکرد ممکن است به دست آوردنی یا سنجش مناسب نباشد.مثلا،آموزش مدیریت ممکن است به تغییر نگرش مدیران در مورد نقش آنها یا بهبود انگیزش توجه داشته باشد.سنجش این نوع تغییرات با سنجش قابل اندازه گیری و راحت میزان تولید تفاوت دارد.داده های کیفی شامل مواردی چون عادات،نگرشها،مهارتهای تازه کسب شده،احساسات،جو و فرهنگ کاری است این داده ها را اغلب به راحتی نمی توان به طور عینی اندازه گیری کرد مثلا،تغییر نگرش را نمی توان به دقت خوابیدن یا افت دستگاهها مورد ارزشیابی قرار داد.
مثالهای دیگر داده های کیفی عبارتند از:
* کارمندان راضی(روحیه کارمندن)
* میزان بررسی عملکرد(کنش)
* مهارتهای ارتباطی
* ادراک نقش
* نگرش درباره زمینه های ارتقاء
* تعداد و ماهیت شکایت کارمندان
* مهارت مشاوره ای مدیران
* درک دوستی و حرفه ای بودن کارمندان

 

نظارت و ارزشیابی در آموزش و پرورش:
نظام آموزش و پرورش،گستره پیچیده،متاثر از متغیرهای گوناگون فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و حتی سیاسی است این حوزه گسترده نمی تواند بدون بازرسی،نظارت و ارزشیابی ادامه حیات بدهد.گذشته از ضرورت وجودی،حتی در این سه فعالیت نیز تنوع و گستردگی مشاهده می شود.کارشناسان در سطح ملی،منطقه ای یا ملی،مدیر در سطح مدرسه و معلم در سطح کلاس،هر کدام به نوعی هر سه فعالیت را در دست دارند.به بیان دیگر جزء لاینفک شغلی آنان است تا جایی که تفکیک میان مرزهای این سه فعالیت با سایر فعالیتهای شغلی آنان،به سادگی میسر نیست نزد معلمان بازرسی کم رنگتر و دو فعالیت نظارت و ارزشیابی کاملا چشمگیرند.هر چه به سطوح ملی نزدیک می شویم بازرسی پر رنگتر و ارزشیابی به برنامه معطوف می شود.در شرایط حاضر دسته ای از فعالیتهای بازرسی،نظارت و ارزشیابی در مدارس صورت می گیرد که در جای خود بسیار مفید و ارزنده هستند.

 


ارزشیابی آخرین حلقه آموزش:
یکی از مراحل مهم فرایند یاددهی،یادگیری ارزشیابی است زیرا تغییر رفتار که به وسیله یادگیری اثربخش ایجاد می شود؛باید بوسیله ارزشیابی کارآمد مورد سنجش و اندازه گیری قرار گیرد.در فرهنگ معین لغت ارزشیابی به معنای«بررسی کردن ارزش چیزی» آمده است اگر چه بین مفهوم ارزشیابی و امتحان تفاوت وجود دارد ولی با اندکی اغماض می توان این دو را معادل یکدیگر دانست.به طوریکه در تعریف آمده است:«امتحان،عملی است که در پایان یک دوره آموزشی برای اندازه گیری آموخته های دانش آموزان و تعیین افراد موفق و ناموفق،به منظور ارتقای پایه ای یا مرحله ای،انجام می شود.»و منظور از اندازه گیری آن است که:«مشخص کند،چه مقدار از صفت،در شیء یا شخص مورد نظر وجود دارد.»
بنابراین؛امتحان یا ارزشیابی بخش جدایی ناپذیر آموزش است و در هر مرحله برای اهداف خاصی اجرا می شود.
بنابراین در این نوشتار سعی می شود با بیانی ساده به اقداماتی که باید پیرامون برگزاری امتحان به آنها توجه شود اشاره کنیم.
فرآیند امتحان:باید توجه داشت؛ امتحان فرآیندی است که از سه مرحله تشکیل شده است و در هر مرحله اقداماتی انجام می شود که توجه به آنها علاوه بر افزایش کیفیت امتحان،موجب هدفمندی آن نیز می شود.
این مراحل عبارتند از:
الف- مرحله قبل از برگزاری امتحان
ب- مرحله حین برگزاری امتحان
ج- مرحله بعد از برگزاری امتحان.
هر یک از مراحل فوق نیازمند توضیح است که در زیر به شرح آنها خواهیم پرداخت.
الف- اقدامات قبل از برگزاری امتحان:
1- حفظ آرامش روانی دانش آموزان:با توجه به اینکه لفظ امتحان اضطراب زاست و انسان،هر گاه خودرا در معرض امتحان ببیند.دچار استرس و اضطراب خواهد شد و این عمل علاوه بر تهدید سلامت روانی فرد،موجب کاهش عملکرد مثبت وی نیز می شود؛لذا قبل از برگزاری امتحان باید فضایی فراهم آوریم تا دانش آموزان،دچار نگرانی و دلهره نشوند.به این منظور توجه به نکاتی چند،مفید خواهد بود.از جمله آنکه:
دانش آموزان بدانند که امتحان ابزاری برای اندازه گیری آموخته های آنان است؛نه وسیله ای برای انتقام.
- امتحان،بمنظور شناخت نقائص و کاستی های جریان یادگیری انجام می شود تا سیستم پس از دریافت بازخورد امکان اصلاح را داشته باشد.
- برگزاری امتحان فرصتی برای شناخت دانش آموز از نقاطقوت و ضعف خود است که براساس نتایج آن با برنامه ریزی مناسب در زمان باقی مانده،نسبت به رفع یا ارتقاء آن نقاط،تلاش نماید.
2- تدوین برنامه امتحان:در تدوین برنامه امتحان،توجه به محتوای دروس از نظر سنگینی مطالب و رعایت فواصل زمانی مناسب ضروری است.
3- تشکیل جلسه توجیهی برای معلمان:معمولا قبل از امتحان جلسه ای به همین منظور برگزار می شود.سرفصل مطالبی که در این نشستها می توان به آنها اشاره کرد عبارتند از:
تبیین اهداف امتحان.تاکید بر توجه به بهداشت روانی دانش آموزان،قبل و حین برگزاری امتحان به بیان ویژگیهای در طراحی سئوالات.اعلام روزهای مراقبت همکاران و تاکید بر حضور در زمانهای تعیین یادآوری بعضی از مواد آئین نامه امتحانات و.....
4- آماده سازی وسایل و اتاق تکثیر:از جمله اقدامات سخت افزاری بسیار ضروری است که توجه به آن موجب ارتقاء سطح کیفی امتحان می شود.تمهید مقدماتی نظیر تامین تجهیزات ضروری مانند کاغذ،پوشه،خودکار،و...... و هم چنین سرویس و آماده سازی دستگاهها مانند رایانه،تایپ،تکثیر و......و تعیین و توجیه مسئول اتاق تکثیر و نیز تامین حفاظت و امنیت اتاق مزبور،حائز اهمیت است.
5- طراحی سئوالات:از جمله مهمترین اقدامات قبل از برگزاری امتحان،طراحی سئوال است طراحی سئوال دارای ویژگیهای است که توجه به سطوح مختلف حیطه های یادگیری،از اولویت اول برخوردار است علاوه بر آن در طراحی سئوالات توجه به نکات زیر ضروری است.
- استفاده از سئوالات مختلف مانند سئوالات(انشایی یا تشریحی،کوته پاسخ،چند گزینه ای،جور کردنی،صحیح یا غلط)با توجه به محتوای هر یک از دروس و هم چنین تحقق هدفهای آموزشی مورد نظر،در این خصوص پیشنهاد می شود در جلسه توجیهی دبیران،از یک استاد صاحب نظر در اصول و روشهای سنجش و اندازه گیری،بهره جست هم چنین استفاده از منابع مکتوب نیز مفید خواهد بود.
- چینش سئوالات از ساده به مشکل،این امر موجب می شود؛دانش آموز با شوق و انگیزه بیشتری به سئوالات پاسخ دهد و پاسخ به هر سئوال به عنوان تقویت مثبت برای سئوال بعدی تلقی می شود.
- تمیز و خوانا نوشتن سئوالات
- استفاده از لغات و جملات واضح و روشن.
- تعیین بارم نمره برای هر سئوال.
ب- اقدامات حین برگزاری امتحانات:
علاوه بر حفظ آرامش دانش آموزان در طول برگزاری امتحان،که مستلزم برخورد خوب و توام با خوش رویی عوامل اجرایی می باشد،تامین نور و تهویه سالن و اتاقها،عاری نگه داشتن محیط از سر و صداهای مزاحم،رعایت زمان تعیین شده برای هر امتحان و........از اقدامات ضروری در این بخش است نظارت بر حسن اجرای امتحان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است که با توجه به نکات فوق باید با لطافت و توام با ظرایفی اعمال شود.
ج- اقدامات بعد از برگزاری امتحانات:
1- تصحیح به موقع اوراق امتحانی پس از برگزاری امتحانات:دانش آموزان و اولیاء آنها بی صبرانه منتظر نتیجه می باشند.از آنجائیکه تا اعلام نتیجه.دانش آموزان در وضعیت خاص روانی به سر می برند،شایسته است تصحیح اوراق در زمان پیش بینی شده انجام پذیرد،در این خصوص مواردی از آئین نامه امتحانات بر این نکته تاکید دارد که نظر مدیران مدارس را به آن جلب می نماید.
2- نظارت بر تصحیح اوراق:از جمله حقوق مدیران نظارت بر تصحیح اوراق امتحانی است بنابراین مدیران می توانند به طور تصادفی چند درصد(حداقل 5%)از اوراق تصحیح شده را مورد بازبینی قرار دهند این امر علاوه بر آنکه ضریب دقت دبیران را در تصحیح،افزایش می دهد؛ موجب پیشگیری از تضییع حقوق دانش آموزان نیز خواهد شد.
3- اعلام به موقع نتایج:به منظور آگاهی دانش آموزان از نتیجه عملکرد خود و همچنین اولیاء وی اعلام نتایج،ضرورت دارد ولی تاکید بر به موقع بودن آن به آن جهت است که خانواده و خود فرد تا زمان اعلام نتیجه در وضعیت نسبتا نگران کننده ای بسر می برند.و اعلام به موقع،موجب آرامش خاطر آنها خواهد شد و از طرفی فرصت کافی برای جبران کاستی ها و نقائص به وجود خواهد آمد.
4- تجزیه و تحلیل نتایج امتحانات:غالبا مدارس،وظائف خود را پس از اعلام نتایج تمام شده تلقی می کنند در حالیکه مهمترین وظیفه پس از اعلام نتیجه،تجزیه و تحلیل آن است.چرا که این امر به مدیریت و سایر عوامل اجرایی مدرسه کمک خواهد کرد تا اشکالات و ضعفهای موجود در طراحی سئوال،روش تدریس معلم،برنامه ریزی درسی،شیوه های مطالعه دانش آموزان و ....... را شناساسس و پس از آن با برنامه ریزیهای ضروری و اقدامات بایسته نسبت به جبران آنها اقدام نمایند.در این خصوص استفاده از جدول دو بعدی(ماتریس)برای تعیین سطوح دشواری سئوالات و هم چنین بررسی این موضوع که چند درصد از دانش آموزان به هر یک از سئوالات پاسخ داده اند و نیز تعیین روایی و پایانی سئوالات بسیار مفید می باشد.

 

راهبردهای یادگیری چارچوبی برای آموزش و یادگیری بهتر:

 

اصطلاح راهبردهای یادگیری به انواع مختلفی از اعمال ارادی و آگاهانه اطلاق می شود که به وسیله یادگیرندگان برای دست یابی به اهداف یادگیری اتخاذ می شود.این راهبردها دامنه ای از فعالیتهای کلی از قبیل مشاهده یک فرد ماهر یا تمرین یک مهارت تا فعالیتهای ریز پردازنده از قبیل مرور ذهنی اطلاعات جدید به دانش ذخیره شده موجود را در بر می گیرند.(الیام و همکاران 1993).
روانشناسان تربیتی معتقدند که استفاده از راهبردهای یادگیری در کتابهای درسی یا در طول مطالعه به دانش آموزان کمک خواهد کرد که بهتر یاد بگیرند.واژه راهبردهای یادگیری،هم شامل راهبردهای فراشناختی است. راهبردهای شناختی فرایندهایی هستند که ما برای نظارت،کنترل و ادره کنشهای خود از آنها استفاده می کنیم.به عبارت دیگر راهبردهای شناختی فرایندهایی هستند که معین می کنند.چگونه ما توجه و سازمان دهی می کنیم،می آموزیم و اشیاء را به خاطر می سپاریم(پارک،1995).
راهبردهای شناختی گاهی با حداکثر آگاهی نسبت به آنها و گاهی به طور خودکار با حداقل و یا بدون آگاهی از آنها مورد استفاده قرار می گیرند.بیش ترین آگاهی در خصوص استفاده از آنها هنگامی حاصل می شود که آنها را برای اولین بار یاد می گیریم،تلاش می کنیم تا تصحیح یا تغییر در آنها به وجود می آوریم و یا سعی کنیم آنها را عمداً به کار گیریم.تکرار استفاده از راهبرد خاصی در موقعیت های مشابه،موجب خودکار شدن استفاده از آنها و کاهش آگاهی نسبت به این استفاده می شود.موفقیت در مدرسه ممکن است به استفاده از راهبردهای موثر بستگی داشته باشد.کودکان پر توان ممکن است به دلیل نا آگاهی از راهبردهای موثری که با کارهای تحصیلی شان تناسب دارد،از لحاظ درسی دچار شکست شوند،یا ممکن است به این علت دچار شکست شوند که بر راهبردهای نامناسب و ناکافی تکیه می کنند و یا در استفاده از راهبردها ناتوان هستند.از طرف دیگر کودکان کم توان ممکن است از لحاظ درسی موفق باشند،چون که یاد گرفته اند از راهبردهای شناختی استفاده کنند و با ترکیب آنها،نقایص یادگیری خود را به حداقل برسانند.
در سالهای اخیر با روشن شدن ناکافی بودن راهبردهای خالص شناختی،نیز مورد توجه محققان قرار گرفته است.فلاول(1979)در مدل فراشناختی معروف خویش،فرا شناخت را به دانش فرد درباره محصولات و فرایندهای شناختی خود و نیز به بازبینی فعالانه،تنظیم و هماهنگی این فرایندهای شناختی اطلاق می کند.او هم به دانش فراشناختی و هم به تجارب فراشناختی اشاره می نماید.سه نوع دانش فراشناختی از نظر فلاول(979) عبارتند از:
1- دانش فرد درباره خود
2- دانش فرد درباره تکلیف
3- دانش فرد درباره راهبرد
به عقیده وی این سه دانش فراشناختی تعامل بین آنها بر عملکرد یادگیرنده تاثیر می گذارد به نظر فلاول تجارب فراشناختی شاه هر گونه تجربه شناختی و عاطفی آگاهانه ای است که همراه و وابسته به کوششهای فکری است بیشتر در موقعیت هایی اتفاق می افتد که برانگیزاننده تفکر دقیق و آگاهانه باشد(فلاول 1979).
به طور کلی فراشناخت عبارت است از فرایندهای فعال و تاملی که به وضوح و منحصرا متوجه اعمال شناختی خود فرد بوده،شامل خود بازبینی،خود ارزیابی و خود نظم دهی تکلیف در حال انجام می باشد(کلو،1982) بنابراین بین راهبردهای شناختی و فراشناختی تمایز قائل در بین در حالی که راهبردهای شناختی برای تسهیل یادگیری و تکمیل تکلیف به کار می روند.
راهبردهای فراشناختی به منظور بازبینی این پیشرفت مورد استفاده قرار می گیرند.به عبارت دیگر وقتی به دانش آموزان بگوییم که به نحوه خواندن خودتان نظارت داشته باشید،مطالب مهم را شناسایی و رتبه بندی کنید،بدانید چه موقع بهتر یاد می گیرند، با چه فاصله ای مطالعه کردن منجر به یادگیری بهتر خواهد شد و .... همه این موارد به فراشناختی اشاره دارد(خرازی،1375). به بیان واضح تر وقتی دانش آموزی پرسشهای زیر از خودش بپرسد،در واقع به دانش فراشناختی روی آورده است:
- درباره این موضوع چه بدانیم؟
- به چقدر وقت برای یادگیری این موضوع نیاز دارم؟
- برای یاد گرفتن این موضوع چه راهبردی مناسب است؟
- آیا آنچه را که درباره این موضوع هم اینک خواندم، فهمیدم؟
بنابر آنچه تاکنون بیان شد برای بالا بردن موفقیت تحصیلی دانش آموزان باید به آموزش راهبردهای یادگیری پرداخته شود.وینستین و مه یر (1986) راهبردهای یادگیری را به پنج طبقه تقسیم بندی می کنند که به طور خلاصه به آنها اشاره می شود:
1-راهبردهای مرور ذهنی:
به وسیله این راهبردها یادگیرندگان مواد یاد گرفته شده را با خود تمرین می کنند.در ساده ترین شکل،تمرین شامل تکرار صرف شامها یا اقلام در فهرستی مرتب شده است در مورد تکالیف یادگیری پیچیده تر مانند یادگیری اندیشه های اصلی یک متن چاپ شده،مرور ذهنی ممکن است با خط کشیدن زیر اندیشه های اصلی یا نوشتن از روی بخشی از متن انجام گیرد.
2-راهبردهای بسط دهی :
در استفاده از راهبردهای بسط دهی،یادگیرنده عملا ماده ای را که قرار است یاد بگیرد با سایر مطالبی که به راحتی قابل دسترسی است ربط می دهد.مثلا در یادگیری لغات زبان بیگانه،واژه خارجی را می توان با تصویر ذهنی از کلمه ای فارسی که رابطه صوتی با کلمه خارجی دارد یا با آن تلفظ یکسانی دارد،تداعی کرد.وقتی این مورد در یادگیری متون نثر به کار می رود.بسط دهی شامل فعالیتهای تفسیر کردن خلاصه کردن،یادداشت برداشتن و تهیه سئوال و جواب می شود.
3- راهبردهای سازمان دهی:
مرتب کردن مطالب یاد گرفتنی در چارچوب سازمان یافته یا فن اساسی این راهبردها است.یادگیرنده می تواند مجموعه کلماتی را که باید به یاد آورده شود،در طبقات معنی دار مرتب کند.روابط بین واقعیتها را می تواند در جدولی سازمان دهد و نشانه های ترتیب فضایی را برای یاد آوری مطالب به کار برد.خلاصه کردن اندیشه های اصلی در قطعات نثری و سازمان دهی اندیشه ها به طریقی تازه روشی دیگر است.
4- راهبردهای نظارت بر درک:
این راهبردها که گاهی راهبردهای فراشناختی خوانده می شود با توانایی دانش آموزان در تعیین اهداف یادگیری،تخمین موفقیت در رسیدن به اهداف و انتخاب راهبردهای جانشین برای رسیدن به اهداف مربوط می شوند.اینها راهبردهای هستند که بر کارکرد نظارت دارند و حضور آنها در خواندن برای درک مطالب آشکار است.
5- راهبردهای عاطفی:
این فنون برای تمرکز و نگهداری توجه،کنترل اضطراب و کنترل دقت به وسیله یادگیرندگان می تواند به نحوی ثمر بخش به کار رود.آموزش این راهبردها میتواند با آگاه کردن دانش آموزان از عملشان و تدارک دیدن راههایی برای آنها تا استفاده از راهبردها را تمرین کنند،صورت گیرد.
تحقیقات بیراتیر و اسکادا مالیا(1985).می دهد که آموزش این راهبردها نتایج مهیجی به دنبال می آورد و بر عملکرد دانش آموزان کاملاً موثر است متاسفانه چگونگی استفاده از این راهبردها معمولا به دانش آموزان آموخته نمی شود.دانش آموزان و دانشجویان نه تنها چگونگی و موقعیت متناسب برای استفاده از این راهبردها را یاد نگرفته اند،بلکه عموما اطلاعی از این راهبردها نیز ندارند(لطف آبادی،1374).
دانش آموزان ممکن است با چهار نوع مشکل در به کارگیری فنون و راهبردها مواجه شوند اول این که آنها ممکن است در موقعیتهای باز شناسی که در آن راهبردها انتخاب می شوند.مشکل داشته باشند.دوم ممکن است دانش آموزان از اهداف تکلیف برداشت غلطی داشته باشند.و در نتیجه راهبردها را به طور اشتباه با موقعیتهای واقعی تکلیف هماهنگ کنند سوم اینکه احتمال دارد دانش آموزان راهبردهای مناسبی انتخاب کنند اما به خاطر این که آنها فاقد تبحر در اجرای آن راهبردها هستند در اجرای آنها شکست بخورند نهایت این که ممکن است هیچ کدام از این موانع وجود نداشته باشد،اما دانش آموزان برای صرف تلاش برای بکارگیری یک راهبرد فاقد انگیزش باشند(باتلرووین،1995) به نقل از موسوی نژاد،پایان نامه کارشناسی ارشد،1376.
بنابراین با توجه به موارد فوق لازم است معلمان این راهبردها را به نحو موثر آموزش دهند و به دانش آموزان کمک کنند تا درک کنند که فعالیتهای مختلف یادگیری مستلزم به کارگیری راهبردهای متفاوتی است و در آنها انگیزه لازم برای به کارگیری راهبردها یادگیری را ایجاد نمایند.

 

ارزشیابی توصیفی بستری برای پرورش خلاقیت:

 

از ویژگیهای مهم انسان،اندیشه او و از عالی ترین جلوه های اندیشه انسانی،تفکر خلاق است؛قدرتی که تا کنون با آن تصمیم گرفته و توانسته است به حل مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل شود.
دنیای امروز نیازمند زنان و مردان خلاقی است که به رشد و ارتقا در زمینه های اجتماعی،فرهنگی و اقنصادی برسند.به همین دلیل آموزش صحیح کودکان، در جهت رشد خلاقیت آنان،باید مورد توجه نظامهای آموزش و پرورش جهان قرار بگیرد.«در حال حاضر در کشورهای توسعه یافته شکوفایی و پرورش خلاقیت دانش آموزان،عالی ترین و مهم ترین هدف آموزش و پرورش آنها به شمار می رود.در این کشورها اهمیت پرورش خلاقیت به حدی است که در همه مقاطع مختلف تحصیلی دانش آموزان،از دوره پیش از دبستان تا سطح دانشگاه،واحدها و مواد درسی ویژه ای به این موضوع اختصاص داده شده است.»(سلیمانی،1381،ص 10)بدیهی است برای بروز خلاقیت،باید عناصر و عوامل گوناگون در کنار هم قرار گیرند تا این امر به شکل مطلوب صورت پذیرد.از جمله این عوامل و عناصر،ایجاد فضای مناسب و چگونگی روش یادگیری و یاددهی است.تحقیقات نشان داده است دانش آموزانی که در فضای آزاد و به دور از دسترس به یادگیری پرداخته اند،خلاق تر عمل کرده اند و برعکس دانش آموزانی که یادگیری به شکل سنتی را تجربه کرده اند،به دلیل این که در فضایی پر از اضطراب و تنش،که محصول شیوه های غلط ارزشیابی تحصیلی است،قرار داشته اند،انگیزه های خلاقیت را از دست داده اند.به همین سبب،نیاز به تغییر در روش یاددهی- یادگیری و هم چنین تغییر در چگونگی ارزشیابی از دانش آموزان،به خصوص در مقطع ابتدایی،که سالهای آغاز شکل گیری و رشد خلاقیت در کودک است،احساس شد و براساس همین نیاز،طرح ارزشیابی توصیفی پیشنهاد گردید تا با ایجاد شرایط مساعد و ارائه روشهای نو و متنوع،دانش آموزان را در جهت یادگیری پایدار و خلاق تر،راهنمایی کند.در این مقاله سعی شده است ضمن تعریف خلاقیت،به عناصر و عواملی که باعث بروز خلاقیت می شود،اشاره گردد و سپس به ارزشیابی توصیفی و فضایی که اجرای این طرح برای بروز خلاقیت ایجاد می کند،پرداخته شود.
خلاقیت چیست؟
بیشتر اوقات،مردم کلمه خلاق را مترادف کلمه پر استعداد و باهوش می دانند و تصور آنان این است که کودک با استعداد و باهوش لزوما خلاق است،یا این که کودک خلاق از هوش بالایی نیز برخوردار می باشد.هر چند کودکان باهوش،استعداد بالقوه بیشتری دارند تا در راههای خلاق به کار ببرند،اما خلاقیت همان استعداد و هوش نیست.خلاقیت فرایندی است که بر مبنای استعداد،آموزش و تفکر استوار است.«خلاقیت،گستره وسیعی از مسائل کوچک روزانه تا پیشرفت مهم تاریخی در علوم،ادبیات و هنر را در بر می گیرد و برخلاف نظر عمومی،هر فرد با توانایی های شناختی معمولی،با مقداری تلاش می تواند از خود خلاقیت به خرج دهد.کودکان در سنین مختلف،انواع متفاوتی از رفتارهای خلاق را نشان می دهند.»(حسینی،1381،ص 62)
چگونه می توانیم خلاقیت را در کودکان تشخیص دهیم؟
هر انسان طبیعی می تواند کاری خلاق در زمینه ای انجام دهد.ما اگر بخواهیم بزرگسالانی خلاق داشته باشیم،باید به کودکان خلاق توجه کنیم.به همین دلیل باید به پرورش مهارتها و انگیزه خلاقیت بپردازیم.فضاهایی که کودکان در آن خلاقیت خود را بروز می دهند و میزان خلاقیتی که از خود نشان می دهند،بستگی به آموزش آنها،تجربه و سطح پرورش فکری و جسمی آنان دارد.هر عملی که کودک انجام می دهد،می تواند خلاق باشد،به شرطی که دو اصل در آن رعایت شده باشد:
1- با آنچه که قبلا انجام داده است،متفاوت باشد.
2- صحیح،جذاب و معنی دار باشد.
برای آنکه بتوانیم ارزیابی نسبتا مناسب از خلاقیت کودک خود داشته باشیم،باید هر زمان که با کودکمان هستیم،خلاقیت را در دستور کار ذهنی خود قرار دهیم.البته قضاوت در مورد خلاقیت،کار آسانی نیست؛زیرا نمی توان تشخیص داد مطالبی که کودک بر زبان می آورد و عملی که انجام می دهد،واقعا برای او مفهوم یا تازگی داشته باشد.آزمونهایی نیز برای تشخیص خلاقیت انجام می شود.این آزمونها معمولا سئوالاتی را مطرح می کنند که دانش آموز مجبور می شود یک یا چند پاسخ فرضی به آنها بدهد.برای مثال از دانش آموز پرسیده می شود:«چند کاربرد برای یک آجر(یا یک گیره کاغذ یا چند شیء معمولی دیگر)پیشنهاد می کنید؟چگ.نه می توان این اسباب بازی را بهتر کرد؟چه نوع پایانی می توانید برای این داستان بیندیشید؟از پاسخهایی که کودکان به این نوع سئوالات می دهند،طبق ضوابطی نتیجه گیری می شود،ضوابطی مانند تعداد پاسخهایی که کودک به یک سئوال می دهد،غیر معمول بودن پاسخهای کودک در مقایسه با پاسخهایی که سایر کودکان می دهند و این که کودک تا چه حد درباره هر پاسخ توضیح می دهد.
این نکته را نیز باید دانست که آزمونهای خلاقیت تا حدودی می تواند توانایی های ذهنی مربوط به خلاقیت را اندازه گیری کند،زیرا تواناییهای مانند انگیزه،که نقشی بسیار مهم در تفکر خلاق دارد، سنجیده نمی شود.از طرف دیگر،آزمونهای خلاقیت،چون معمولا در شرایطی نظیر شرایط امتحانات در مدارس انجام می شود،به احتمال زیاد با اضطراب همراه خواهد بود.به همین دلیل شاید دانش آموزان نتوانند به راحتی به آنان پاسخ دهند و افکار منعطفی داشته باشند؛لذا علاوه بر آزمون،باید از مشاهدات دقیق و آگاهانه صورت گرفته بر روی رفتار کودک،سود جست.
برای پرورش و حفظ خلاقیت در کودکان چه کارهایی باید انجام داد؟
مهمترین مسئله بعد از تشخیص خلاقیت در کودکان،حفظ و چگونگی پرورش آن است.باید انگیزه ذاتی خلاقیت،پرورش پیدا کند.بهترین روش برای حفظ خلاقیت در کودکان این است که به آنها کمک کنیم تا استعدادها،مهارتها و علایق آنها به یکدیگر مرتبط شوند.درک و شناخت اصل انگیزه درونی خلاقیت مرحله ای بسیار مهم برای تشویق خلاقیت در کودکان است.باید زمینه ایجاد خلاقیت،یعنی لذت و رضایت خاطر را در کودکان فراهم کنیم.یادآوری شایستگیها و ایجاد استقلال برای تصمیم گیری در کودکان،باعث بروز خلاقیت می شود.کودکان از فعالیتهایی که احساس مسلط بودن به آنها دارند،بیشتر لذت می برند و اگر احساس کنند که کار متعلق به آنهاست،بیشتر برای آن وقت می گذارند.
تحقیقات نشان داده است دانش آموزانی که استقلال بیشتری در تصمیم گیری دارند و به آنان حق انتخاب داده می شود،از انگیزه درونی بیشتری برای انجام کار برخوردارند.و پیشرفت خلاقیت در آنان قابل ملاحظه است.
محیط مدرسه و خانه چگونه می تواند خلاقیت کودکان را رشد دهد یا آن را از بین ببرد؟
«بررسی اجزای خلاقیت روشن می کند که خلاقیت یک ویژگی ثابت شخصیتی نیست که بدون هیچ تغییر و تحول در وجود انسان نهفته باشد،بلکه از مواردی است که کاملا تحت تاثیر عوامل یا موانعی تقویت یا تضعیف و حتی نابود می شود.بعضی شرایط،زمینه های ظهور و گسترش خلاقیت را فراهم می آورند،در حالی که بعضی موقعیتها ریشه های خلاقیت را در وجود آدمی خشک می کند.»( حسینی،1381،ص63)
آمابلی و همکارانش (1988)در مصاحبه هایی که با 120 دانشمند در 20 رشته مختلف داشتند به این نتیجه رسیدند که عوامل محیطی در رشد خلاقیت برتری دارند.(حسینی،1361)
«شور و شوق از آسیب پذیری مصون نیست.حتی کودکانی که دارای انگیزه ای بسیار قوی اند،ممکن است در نتیجه محیط منع کننده به شدت تضعیف شوند و در نتیجه خلاقیت آنها از بین برود.چنین محیطی در کجا وجود دارد؟
آیا نظامهای متدول در مدارس سنتی سخت گیر و محیط محافظه کارانه خانه،مقصر به حساب نمی آیند؟حتی آنهایی که کاملا دارای تمایلات خوب اند.می توانند سهوا وضعیتی به وجود آورند که برای سلامت خلاقیت کودکان مضر باشد.»(آمابلی،ترجمه قاسم زاده و عظیمی،1375،ص 85)
در بسیاری از خانواده ها،والدین،کودکان خود را مجبور به یادگیری می کنند.متاسفانه این امر نه در خانواده،بلکه در محیطهای آموزشی،یعنی مدارس نیز کاملا مصداق دارد.گاه شرایط موجود در مدرسه به گونه ای است که نه تنها به پرورش خلاقیت کمک نمی کند.بلکه این موهبت الهی را سرکوب می نماید.(کریمی،1384،ص 26) مدیران و معلمان ما با این نیت خیر خواهانه که قرار است استعدادهای بالقوه دانش آموزان کشف شود،آنها را مجبور می کنند تا مطالبی را که هدف از یادگیری آن را نیز نمی دانند،یاد بگیرند.البته همیشه تنبیه و تهدید از طریق اجبار صورت نمی گیرد؛گاهی اوقات پاداشهای بی مورد نیز حکم تنبیه و اجبار را دارد.
بزرگترین مانع برای رشد خلاقیت،ارزیابی از آن است.این ارزیابی چه مثبت و چه منفی،می تواند کودک را به سمت خلاقیت کمتر هدایت کند.آزمایشها نشان داده است که حتی احساس مشاهده شدن در حین انجام کار،می تواند تاثیر بر روی خلاقیت بگذارد.
«عامل مهم دیگر برای از بین بردن خلاقیت،پاداش است اکثر مردم این تصور را دارند که پاداش باعث بهبود عملکرد می شود،باعث می شود اما همیشه این طور نیست . استفاده از مشوق های بیرونی باعث میل و انگیزه های درونی و انگیزه ها و محرکهایی که موجب خلاقیت و اعتماد به نفس می شود،از بین برود.«صاحب نظران،اعتقاد دارند که پاداش،خصوصا در مواردی که به خوبی استفاده نشود،انگیزه های درونی افراد را،به ویژه در انجام فعالیتهای بدیع و خلا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارزشیابی کیفی و یادگیری

تحقیق ارزشیابی

اختصاصی از فی موو تحقیق ارزشیابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق ارزشیابی


تحقیق ارزشیابی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:15

فهرست:

ارزشیابی

ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به عنوان یک تخصص

نگرش کنونی علمای تعلیم و تربیت به ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به عنوان مکمل موثر آموزش و فرآیند یاددهی یادگیری ، مباحث نوین و پویا در زمینه ی ارزشیابی را به همراه داشته است.در دیدگاه های نوین ارزشیابی تحصیلی ، جایگاهی برای تنش و اضطراب دانش آموز در مقابل واژه ی همیشگی “ امتحانوجود ندارد ،بلکه امتحان در قالب جدید “ ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ” با تاکید بر انواع آن و با واژگانی نو و پویا و ارائه ی سا ز و کارهای منطبق با فلسفه ی تعلیم و تربیت و در راستای تحقق اهداف آموزش و پرورش معرفی می گردد .موجی که در سالهای اخیر با تغییر آئین نامه امتحانات دوره های ابتدایی و راهنمایی تحصیلی آغاز گردید ، در همین راستا ارزیابی شده و ضمن آنکه تعداد دفعات امتحان یا آزمون پایانی را از 3 به 2 نوبت تقلیل داد ، واژه های مترقی ( ارزشیابی مستمر )‌و ( فعالیتهای خارج از کلاس ) را به میدان آموزش و پرورش عمومی وارد نموده ، فصلی جدید در ارتباط با ارزشیابی پیشرفت تحصیلی را گشود .در این مقوله بر آنم تا با تکیه بر مطالعات انجام گرفته در راستای ارزشیابی توسط صاحب نظران و اساتید گرامی ، به بحث پیرامون ارزشیابی به مفهوم واقعی آن بپردازم .امید که این تلاش در تحقق اهداف آموزش و پرورش عمومی و نیز تنویر افکار معلمان محترم در رابطه با ارزشیابی پیشرفت تحصیلی موثر واقع گردد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق ارزشیابی

دانلود پاورپوینت آماده با عنوان ارزشیابی شایستگی کارکنان - 46 اسلاید

اختصاصی از فی موو دانلود پاورپوینت آماده با عنوان ارزشیابی شایستگی کارکنان - 46 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت آماده با عنوان ارزشیابی شایستگی کارکنان - 46 اسلاید


دانلود پاورپوینت آماده با عنوان ارزشیابی شایستگی کارکنان - 46 اسلاید

ارزشیابی شایستگی کارکنان

 

قالب بندی : پاورپوینت

تعداد اسلاید : 46 اسلاید

تکه های از متن اسلاید ها :

اهداف کلی

•تعاریف ، مفاهیم واهداف ارزشیابی کارکنان .
•معیارهای مورد نظر در ارزشیابی کارکنان.
•عوامل عینی وذهنی در ارزشیابی کارکنان .
•انحرافات در ارزشیابی کارکنان .
•کسانی که باید در ارزشیابیها دخالت داشته باشند.
•روشهای ارزشیابیکارکنان .
•کاربرد ارزشیابی .
•تنگناهای ارزشیابی شایستگی کارکنان .مقدمه
•میزان موفقیت درنیل به اهداف سازمانی در
• ارتباط مستقیم با نحوه عملکرد نیروهای انسانی
•مشغول به کار در سازمانهاست .
• بنابراین ارزشیابی کارکنان وعملکرد آنها در
• مدیریت منابع انسانی از جایگاه مهمی
• برخوردار است.
 
و............

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت آماده با عنوان ارزشیابی شایستگی کارکنان - 46 اسلاید