فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد روشهای ایجاد بهره وری در افراد سازمان

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد روشهای ایجاد بهره وری در افراد سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد روشهای ایجاد بهره وری در افراد سازمان


تحقیق در مورد روشهای ایجاد بهره وری در افراد سازمان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه21

 

فهرست مطالب

 

 

 

مقدمه

 تعاریف و مقاصد کارمندیابی

منابع و روش های تامین نیرو

       منابع داخلی

       منابع خارجی

جایگزینهای کارمندیابی  

پرسشنامه                                  

منابع 

 

مقدمه:

انسان به عنوان رکن اساسی توسعه, در چارچوب فعالیتهای گروهی و سازمانی خود ایفاگر نقش مهم و پر اهمیتی است, امروزه رشد و توسعه سازمانها در گرو بکارگماری صحیح منابع انسانی است.

با توجه وضعیت نیروی انسانی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران و ضرورت توجه به آن در راستای افزایش توان نیروی کار در زمینه ایفای بهینه وظایف محوله نگاهی تازه به منابع و روشهای جذب داخل و خارج مرکز ضرورتی انکار ناپذیر است. البته لازم است نقطه نظرات سازمانی را نسبت به آن منابع مورد توجه قرار داد, این نقطه نظرها ممکن است شامل خط مشی ها و یا مطلوب ترین منبع برای استخدام  باشند.

بعضی از سازمانها سعی می کنند که منابع جدیدی را  در خارج از سازمان کشف کنند و دیگران کمتر توجهی به منبع نیروی کار داخل و یا خارج مبذول داشته و شغل و شخصیت متقاضی را مورد مداقه قرار داده و بعضی دیگر هر دو جنبه را با همبستگی خاصی دنبال میکنند.

در این بررسی هدف باز شماری روشهای جذب منابع انسانی بوده و انتظار میرود مدیران محترم پس از مطالعه آن بتوانند در جذب منابع انسانی مورد نیاز خود مشارکت نمایند.

 

تعاریف و مقاصد کارمندیابی

_تعاریف :

_ کارمندیابی عبارتست از پویشی بر استخدام افراد مورد نظر و آماده سازی آنها در جهت به کار گماشتن آنها در مشاغل سازمانی است.

_ کارمندیابی به طور کلی به معنی جستجو و یافتن شمار و بسنده ای از نامزدهای شغلی بالقوه با شایستگی چشمگیر است تا سازمان بتواند از میان آنان برازنده ترین افراد را برای  پاسخگوئی به نیازهای شغلی خود برگزیند.

_کارمندیابی را عملیات کاوش و پژوهش در منابع انسانی و کشف افراد شایسته و بااستعداد و ترغیب و تشویق و دعوت آنها به قبول شغل در سازمان می نامند.

کارمند یابی صحیح از اساسی ترین مراحل در پیشبرد هدفهای هر سازمان است, زیرا هیچ برنامه ای نمی تواند به طور موفق به مرحله اجرا درآید  مگر آنکه افرادی که مسئول اجرای آن برنامه هستند حائز تخصص و مهارت لازم و نیز دارای انگیزه کافی جهت ایفای وظایف مربوطه باشند و با یکدیگر بخوبی همکاری کنند. کارمندیابی مرحله مقدماتی استخدام است که در جهت شناسائی منابع انسانی و جذب افراد به سازمان برای استخ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد روشهای ایجاد بهره وری در افراد سازمان

دانلود مقاله بررسی دیدگاههای افراد مختلف در جامعه نسبت به نقش مددکاران اجتماعی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله بررسی دیدگاههای افراد مختلف در جامعه نسبت به نقش مددکاران اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی دیدگاههای افراد مختلف در جامعه نسبت به نقش مددکاران اجتماعی در رابطه با حمایت و جلوگیری از انحراف کودکان بی سرپرست
مقدمه
میان خلق جهان همچو شانه باید بود که خویش را همه وقف گره گشایی کرد
اگر نشان طلبی دوستان مخلص را ببین که یاد تو در روز بی¬نوایی کرد
موافق¬اند به هم نوع خویش حیوانات ندانم از چه بشر از بشر جدایی کرد
صغیر اصفهانی
طبیعی است که یکی از ویژگیهای تحول جامعه انسانی بعد از انقلاب صنعتی تکثر و پیچیدگی سازمانها و نهادها است. با صنعتی شدن جامعه حوزه¬های صنعتی و شهرهای صنعتی پدید می آیند و شیوه تازه¬ای در تقسیم کار شکل می گیرد که با شیوه گذشته بسیار متفاوت است از این جهت دورکیم می گوید جامعه صنعتی بر مبنای تقسیم کار ارگانیک شکل گرفته است در حالی که جامعه کشاورزی بر مبنای کار مکانیک.
برای اینکه بهتر به نقش مددکاری به عنوان یکی از شیوه های انطباق و سازگاری انسان با محیط پی ببریم لازم است نخست تفاوتهای اساسی این دو جامعه را بشناسیم زیرا نقش اساسی مددکاری حل مشکلات انسانها در رابطه با جامعه پیچیده صنعتی یا جامعه به اصطلاح ارگانیک است. جامعه کشاورزی بطور کلی جامعه¬ای است که بر محور خانواده شکل گرفته و سازمانها در چنین جامعه¬ای بسیار ساده و محدودند. محور زندگی خانواده گسترده است و روابط افراد در زمینه کار تولید در آموزش، پرورش و فرهنگ پذیری در آن شکل می گیرد و در نتیجه جامعه بافت بسیار ساده¬ای دارد و افراد از ابتدا تا زمانی که زنده هستند در این بستر گسترده خانواده زندگی می کنند و خانواده و خویشاوندی به صورت شبکه وسیع تمام این امکانات را برای کار فراهم می کند.
به تدریج که صنعت توسعه پیدا می کند تحول عظیمی در بافت و ساخت جامعه پیدا می شود به نحوی که خانواده گسترده بتدریج تجزیه می شود و به خانواده های هسته¬ای تبدیل می شود همراه با آن مقداری از وظایف و کارکردهای آن به سازمانهایی دیگر واگذار می شود. مانند مدرسه، کارخانه، بیمارستان و ... به تدریج جامعه جای اجتماع را می گیرد. یعنی روابط عقلانی در کنار روابط عاطفی رشد می کند و در آئین و مقررات به جای آداب و رسوم این روابط را تنظیم می کند.
شرایط ایجاب می کند که انسان برای زندگی در چنین جامعه پیچیده¬ای آماده شود و طبیعی است که آماده شدن به این آسانی¬ها به این آسانی¬ها میسر نمی شود و درنتیجه عدم انطباق و ناسازگاری با شیوه زندگی نوین پدید می آید و حرکت از زندگی در اجتماع به زندگی در جامعه تبدیل می شود. تفاوت بین اجتماع و جامعه بر اساس بیشتر در این است که روابط اجتماع محلی چهره به چهره و بر اساس عواطف و تعلق گروهی شکل گرفته است و در حالی که جامعه روابط دیگری را طلب می کند و دیگر چهره به چهره نیست. انسان در جامعه پیچیده جدید در رابطه با نهادها مشکل دارد برای اینکه این نهادهای تازه را نمی شناسد و قوانین حاکم بر این نهادها را نمی داند از این جهت احتیاج شدیدی به کمک دارد تا بتواند در این دنیای ناشناخته و پیچیده راه خود را بیابد و با افراد غریبه رابطه برقرار کند. بیگانه گریزی که خصلت اصلی جوامع روستایی و محلی است باید جای خود را به آشنایی دائمی با افراد غریبه بدهد، یعنی فرد بتواند به راحتی با افراد غیرخودی هم به همان آسانی ارتباط برقرار کند که با خودی، زیرا مشکلات او در دست افرادی است که دیگر مثل گذشته با او آشنا نیستند شما هر روز با گروه جدیدی برخورد می کنید که همه چهره¬ها برایتان ناشناخته است و در نتیجه باید منش و خوی تازه¬ای در انسان پرورش پیدا کند که بتواند به راحتی با افراد غیر خودی هم ارتباط برقرار بکند و شاید یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که در مرحله گذر است همان درآمیختگی گروههای قومی- فرهنگی، زبانی و حتی مذهبی گوناگون در شهرها است.
یعنی شهرها دیگر آن یک دستی روستا را ندارد و زندگی در آن به نگرش تازه-ای نیاز دارد که بتوانددر شهرها با این نوع تنوع و تکثر گویشها، خلقیات و فرهنگها و ... زندگی بکند و این مستلزم پیداشدن روحیه مساعد است. مستلزم شکل گرفتن آن چیزی است که به آن یکدلی می گوییم. افراد در جامعه جدید باید نقشهای بسیار زیادی را به عهده بگیرند که اکثر آنها با هم ممکن است در تضاد باشند. ولی مسئله ایفای نقش در جامعه بسیار مهم است و این بدان احتیاج دارد که افراد با ایفای نقش و نقشهای متفاوت آشنا شوند و مهارت پیدا کنند و این امکان ندارد مگر اینکه در آنها همدلی یا یکدلی به وجود آید. یعنی اینکه افراد بتوانند خودشان را در نقشهای متفاوت ببینند و افراد دیگر را در نقشهای متفاوت بفهمند، نقش آنها را بفهمند و با آنان همدلی داشته باشند مثلاً اگر ارباب رجوع یکدلی نداشته باشد به هیچ وجه نمی تواند خودش را در قالب کارمندی که پشت میز نشسته احساس کند و در نتیجه نمی تواند با آن ارتباط و دیالوگ واقعی برقرار کند، نمی تواند مشکلات او را بفهمد و نمی تواند محدودیتهای او را درک کند. در نتیجه جامعه درحال گذار جامعه¬ای است که به شدت دچار تعارض نقشها می شود و همچنین نقشهایی که خود فرد باید ایفا کند. به دلایل تکثرش، به دلیل پیچیدگیش، به دلیل تعارضهایی که بین آنها وجود دارد از ایفای آنها عاجز می شود.
اما درباره توسعه اگر بخواهیم توسعه را تعریف کنیم بطور کوتاه می توانیم بگوییم که توسعه فراگردی است که دو روند اصلی بر آن حاکم است یکی روند تکثر و تنوع است یعنی تنوع ساختارها و بافتها و سازمان هاست و دیگری افزایش روزافزون نهادها و سازمان هاست که هر دو اینها باعث می شود که جامعه از حالت ساده به پیچیده گرایش پیدا کند.
پس جامعه توسعه نیافته جامعه¬ای است که از نظر ساختها و نقشها و پایگاهها یا موقعیت های اجتماعی بسیار پیچیده است . از این جهت در توسعه با مسائل انسانی زیادی مواجه هستیم زیرا رشته های عاطفی و تعقل خانوادگی و خویشاوندی کم و بیش سست شده و فرد تنها می شود.
پیچیدگی دشواریهای امروز بشر و فشارهای روحی و جسمی ناشی از زندگی پرهیاهوی قرن حاضر، حرفه مددکاری را به صورت یک نیاز اجتماعی مطرح کرده است.
امروزه نقش مددکاران اجتماعی در تحولات و حمایت از بی¬سرپرستان، بخصوص در جوامع در گذار غیر قابل انکار است.
طرح مسأله
مسأله اصلی در پژوهش حاضر بررسی دیدگاههای افراد مختلف در جامعه نسبت به نقش مددکاران اجتماعی در رابطه با حمایت و جلوگیری از انحراف کودکان بی¬سرپرست است.
در سالهای اخیر برای اولین بار انسان با مسائلی مثل کهنسالی، توانبخشی، بی-سرپرستی، مشکلات و معضلات بخش عظیمی از جوانان موجه است. در گذشته در خانواده گسترده امکاناتی برای نگهداری پیران و معلولین و همچنین کودکان بی¬سرپرست فراهم بود ولی در جامعه صنعتی دیگر امکان نگهدای افراد معلول و پیر یا کودکان به اصطلاح عقب مانده وجود ندارد. اینها به تدریج زیر پوشش خدمات مددکاری، بهداشتی و خدمات گوناگونی می روند که جامعه برایشان فراهم می کند.
به هر حال به تدریج مسائل پیچیده¬ای پیدا می شود مانند تنهایی، مسئله انطباق با محیط شهر، مسائل روانی که ناشی از استرس ها و تعارضهای نقش به وجود می آید.
غالباً در جوامع پیچیده امروز اینها همه باید به کمک نظام فعالی مثل نظام مددکاری حل و فصل شود و از این جهت بدون مددکاری و خدمات آن جامعه نمی تواند این مسیر بسیار ناهموار و بسیار سخت گذار از جامعه کشاورزی با جامعه صنعتی را طی کند. از این جهت مددکاران امروز در تمام حوزه ها چه در حوزه تولید و کار و مشکلاتی که افراد در انطباق خود با شرایط تولید صنعتی و فنی پیچیده دارند چه در حوزه روابط اجتماعی نقش مهمی در حل مشکلات افراد به خصوص بی¬سرپرستان دارند.
مشکل معلولین و از کارافتادگان و سالمندان و ... یکی از زمینه هایی است که مددکاری می تواند در حل آن نقش مهمی داشته باشد. مسائل ناشی از مهاجرتهای بزرگی که به دلیل جنگ و یا سوانح طبیعی ممکن است پیش بیاید یا زاغه نشینی ناشی از موج مهاجرتهایی که از روستا به شهرها در جریان است کمک مددکاران را طلب می کند. مسئله انفجار جمعیت از معضلاتی است که مددکاری می تواند با یاددادن شیوه های جلوگیری از بارداری تا حدی در کنترل آن مؤثر باشد.
خلاصه وقتی نگاه می کنیم می بینیم که مددکاری در اجرای هدف اساسی خود که همان انطباق انسان عصر کشاورزی با پیچیدگی های جامعه در حال توسعه و صنعتی است. در تمام حوزه های عمل و رفتار انسان نقش مهمی در تسهیل و انطباق و سازگاری مجدد به عهده دارد. اگر به تاریخ پیدایش مددکاری نگاه کنیم نشان می دهدکه مددکاری از سال 1920 در امریکا شکل گرفته است. علت آن نیازی بوده که زندگی شهری صنعتی مطرح کرده است. در ایران هم باز می بینیم شکل گیری سازمانهای خدمات اجتماعی و مددکاری همراه است با روند صنعتی شدن جامعه، شکل گیری شهرهای بزرگ و مسائل پیچیده¬ای که در شهر بزرگ مانند کجرویها، مشکل جوانان و رشد جمعیت، کمبود مسکن و هزاران مشکل دیگر است که خود ناشی از پیچیده شدن جامعه از یکسو و انفجار نیازها از سوی دیگر است.
به علاوه در گذشته چون آگاهی کم بود شناخت از نارساییها و کمبود و تنگناهای زندگی هم به همان میزان کم بود در نتیجه توقع و نارضایتی هم زیاد نبود مثلاً افراد مریض می شدند ولی نیازی هم احتمالاً به مراجعه پزشک نمی کردند و این را به عنوان تقدیر و سرنوشت زندگی خود می پذیرفتند. ولی امروز در روستاهای خیلی عقب مانده هم مردم نیاز به درمان به هنگام بیماری را احساس می کنند. در نتیجه و خود به خود اینها مسائل تازه¬ای را مطرح می کند که باید جامعه برایش راه حلهایی پیدا بکند. طبیعی است که در برابر موج انفجار نیازها و مشکلاتی که جامعه امروز با آن مواجه است دولتها هم نمی توانند مثل گذشته نسبت به این مشکلات و معضلات بی¬تفاوت باشند در نتیجه یک سری تعهدات و مسئولیتهای تازه برایشان ایجاد می شود. که همان به اصطلاح تأمین رفاه اجتماعی برای جامعه است که یک بعد مهم آن همین خدمات مددکاری و مددکاری اجتماعی است.
از این جهت وقتی عمیقاً به مسئله نگاه کنیم می بینیم که بین فرآیند توسعه و رشد مددکاری نوعی همبستگی نزدیکی وجود دارد. این بدان معنی است که اگر دولت نتواند در روند توسعه و گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن امکانات کافی مددکاری اجتماعی را فراهم بکند، جامعه پس از مشکلات لاینحل خواهد شد و در نتیجه جامعه نابسامان و رنجوری خواهد بود. از آنجا که مشکلات روز به روز زیادتر می شود و امکان حل مشکلات به همان اندازه رشد پیدا نمی کند اگر در جهت تقویت نظام مددکاری اجتماعی کاری انجام نگیرد خود به خود مسائل و مشکلات به روی هم انباشته می شود و نهایتاً به گره کوری تبدیل می شود از این جهت بدون شک یکی از ضرورتهای بازسازی و ایجاد توسعه، تقویت نهادهای گوناگون است برای کمک به مردم در جهت حل مشکلاتشان که خدمات مددکاری می تواند یکی از آنها باشد. خدمات مددکاری می تواند اطلاعات کافی در اختیار افراد بگذارد و می تواند با روشهای نهایی که با 70 سال تجربه بدست آورده در حل مشکلات مردم به ویژه گروههای مستمند و با درآمدهای پایین که هم آگاهیهایشان کمتر است و هم امکانات محدودی دارند مؤثر باشد، متأسفانه در کشور ما هنوز مددکاری به عنوان یک فعالیت مهم و یک دانش کاربردی شناخته نشده است و جایگاه و نقش آن هنوز در جامعه بسیار مبهم و ناشناخته باقی مانده است از این جهت تصور می شود لازم است در جهت معرفی این حرفه در جامعه ما تلاش بیشتری شود تا جامعه به امکانات بسیار وسیعی که این حرفه می تواند در اختیار جامعه برای حل مشکلاتش بگذارد بیشتر آشنا شود و بالطبع بهتر بتواند از این امکانات استفاده کند.
طبیعی است که این امر نیازمند به این است که رسانه ها، مجلات و روزنامه ها و خود نظام آموزشی این پدیده تازه را بیشتر به جامعه بشناساند و بکوشد که جامعه از این مسائل آگاه بوشد و در این راه کمک کند به ویژه دولتها در شکل گیری نهادهای مددکاری نقش مهمی دارند و به نظر می رسد در درجه اول مسئله برخورد فرهنگی با این قضیه است که بایدحل شود. تا زمانی که جامعه نیاز به مددکاری را احساس نکند، خود به خود نهضت مددکاری در جامعه شکل نمی گیرد زیرا ضرورتش احساس نمی شود و در نهایت این آگاهی جمعی است که می تواند به رشد مددکاری کمک کند .

 

ضرورت تحقیق
یکی از هدفهای مددکاری آن است که به عنوان مثال به مددجوی تهی دست و خانواده¬اش کمک نماید تا از یک امنیت اقتصادی از طریق مزایای بیمه¬های اجتماعی، بازنشستگی و کمکهای دولت و حمایت سازمانهای خدمات برخوردار شوند.
هدفهای مددکاری محدود به رفع گرفتاریهای اقتصادی و یا درمان بیماریها و ناراحتی های جسمانی و روانی نیستند این هدفها بیشتر شامل رشد کامل انسان و استفاده از استعدادهای خلاق است که برای تکامل انسان در وجود هر فردی به ودیعه گذاشته شده است. با اعتقاد به این اصول مددکاری اجتماعی در پی آن نیست که تکیه گاهی برای گرفتاران و رنج دیده مان فراهم سازد بلکه می کوشد تا از فرد رنج دیده گرفتار، انسانی بسازد که نیازمند تکیه گاهی نباشد. «اصل قادرسازی» در کنار این مسائل شخص مددکار نیز مهم است، به عنوان کسی که مجری و پیاده کننده اصول و هدفهای حرفه مددکاری می باشد و باید علاقه مند به حرفه مددکاری و نگرش مثبت به کارآیی آن حرفه داشته باشد. در صورتی که می تواندخدمات خود را به نحو مطلوب ارائه دهد که به علوم انسانی از جمله روان شناسی جامعه، زبان شناسی ، اقتصاد و ...» آگاه باشد و به حرفه خود نیز علاقه و اعتقاد داشته باشد و در محیط کار او نیز باید امکاناتی که در رابطه با مددکار است فراهم باشد تا بتواند با کمترین مسائل و مشکلات بیشترین خدمات را به نحو مطلوب ارائه دهد عدم آشنایی مسئولین و مددجویان موجب بروز مشکل می شود. زیرا این فرم شناسایی موجب ارجاع انواع کارهای متفرقه مددجو به مددکاری می شود و اصل اساسی این حرفه از جمله اصل قادرسازی مددجو تحت¬الشعاع قرار می گیرد. از طرفی به خاطر عدم شناخت حرفه مددکاری از طریق مسئولین شکل مددجو آن طور که باید حل نمی گردد.
یکی از وظایف مهم مددکاران در بیمارستانها همکاری با پرسنل و پرستاران آن مؤسسه است. مددکار اجتماعی برای کمک به مددجویش به صورت مورد و در ارتباط با مشکل مددجو «اعم از اقتصادی و اجتماعی» با پزشک و پرستار مربوطه ، همکاریهای لازم را انجام می دهند و در واقع او رابط بین دو گروه است. مددکار اجتماعی با در اختیار گذاشتن اطلاعاتی در مورد مسائل اجتماعی، روحی، شخصیتی، اقتصادی بیمار در دست پزشک و یا پرستار مربوطه در واقع در جهت بهبودی وضعیت او قدم بر می دارد از طرف دیگر از آنجا که نمی توانیم در هیچ مؤسسه¬ای تمام خدمات را به عهده یک نفر محول کنیم. بنابراین پرسنل و پرستاران نیز نمی توانند همه نوع خدمتی را به بیمار ارائه دهند و در واقع می توانیم بگوییم که بعضی از خدمات که لازمه بیماران است در تخصص چنین افرادی نیست. به این منظور متوجه می شویم که یک مددکار به همراه پزشک و پرستار می تواند یک تیم درمانی تشکیل دهد که در این تیم با در جریان گذاشتن یکدیگر از اوضاع و احوال بیماران و تقسیم خدمات لازم ، کارها را در جهت بهبود بیماران تسریع بخشند همان طور که یک مددکار در جهت بهبود مددجویش تلاش می کند و در این راه به عمل یک سری مسائل و مشکلات و محدودیتها می تواند رابط خوبی با پرسنل و پرستاران برای استفاده از کمکهای آنها باشد، یک پزشک و پرستار نیز می بایست برای بیماران بخصوص بیماران موردی که دچار مسائل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و حتی فکری و روحی هستند تلاش نماید و از طرفی از آنجا که حل این نوع مشکلات در تخصص این افراد نیست لزوماً این احتیاج پیش می آید که آنها را به مددکار بیمارستان ارجاع دهد که ارجاع این نوع موردها وابسته به داشتن آگاهی از فعالیتهای مددکاران در بیمارستان است. در بعضی از بیمارستانها عموماً مشاهده می شود که به علت عدم آگاهی پرسنل و نیز پرستاران از حرفه مددکاری و نیز فعالیتهای مددکاران و اقدامات آنان بعضی از بیماران بخصوص بیماران خاص که نیاز مبرم به خدمات درمانی در بیمارستان دارد بدون اخذ هیچ نوع خدماتی از بیمارستان ترخیص می شوند از آنجا که سخن از همکاری این قبیل مسئولین برای هر چه بهتر و سریع تر بهبودیافتن بیماران است، بنابراین آگاهی داشتن از حدود فعالیتها، مسئولیتها و نیز عملکردهای مسئولین همکار، از عوامل مهم بوده که می بایست به آن توجه بشود به این منظور در این تحقیق به دنبال این مسأله هستیم که متوجه شویم و دریابیم آگاهی مسئولین از مددکاران اجتماعی در بیمارستان (بطور اخص کادر پزشکی) به چه میزان و چگونه است؟
انگیزه و انتخاب موضوع
در طول درمان بیمار، در همان زمان که پزشکان از جنبه های پزشکی با بیماران کار می کنند مددکاران اجتماعی می توانند به بیماران کمک کنند که بر مشکلات محیطی و خانوادگی خود چیره شده و یا این که برای برطرف کردن مشکلات ناشی از روابط داخلی با سایرین به مشاوره با او بپردازند و اگر بیمار در سنین نوجوانی یا کودکی باشد لازم است که مددکار اجتماعی با والدین یا سایر افرادی که مددجو با آنها سر و کار دارد به مشاوره و راهنمایی بنشیند، ولی متأسفانه دیده می شود که بعضی از افراد که در بیمارستانها مثلاً پرسنل با این رشته آشنایی نداشته و همکاری لازم را به عمل نمی آورند و بیماران قبل از رجوع به مددکار بیمارستان ترخیص می شوند. بنابراین باعث می شود که مددکاری تنها یک تشریفات اداری محسوب شود نه یک نیاز واقعی.
هدف از انجام تحقیق
پیچیدگی دشواریهای امروز بشر و فشارهای روحی و جسمی ناشی از زندگی پرهیاهوی قرن حاضر حرفه مددکاری را به صورت یک نیاز اجتماعی مطرح کرده است. امروزه نقش مددکاران در تحولات اجتماعی به خصوص در جوامع در گذار غیر قابل انکار است. اگر جامعه¬ای بخواهد به استقلال و خودکفایی برسد باید تحقیقات را سرلوحه کارهای خود قرار بدهد زیرا استفاده از تحقیقات علمی است که بسیاری از مسائل روشن و زیر ذره بین قرار می گیرد.
هدف از این تحقیق نیز دستیابی به میزان آگاهی مددجویان از حرفه مددکاری و چگونگی عمل مددکاران اجتماعی در مقابله با کودکان تک والدی است و همچنین شناخت جامعه نسبت به مددکار در مرکز بیمارستانها و اینکه خدمات مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستانها تا چه اندازه است؟!
فرضیه¬های پژوهش
1- به نظر می رسد بین تأثیر مددکار در بهبود وضع جسمی و روحی کودکان بی-سرپرست و اطلاع از نحوه عملکرد مددکاران نسبت به کودکان تک والد رابطه وجود دارد.
2- به نظر می رسد بین تأثیر مددکار در بهبود وضع جسمی و روحی کودکان بی-سرپرست و استفاده از امکانات در دسترس برای حل مشکل کودکان بی-سرپرست رابطه وجود دارد.
3- به نظر می رسد بین تأثیر مددکار در بهبود وضع جسمی و روحی کودکان بی-سرپرست و احساس مسئولیت مددکار و پیگیری مسائل و مشکلات کودکان بی¬سرپرست رابطه وجود دارد.
4- به نظر می رسد بین تأثیر مددکار در بهبود وضع جسمی و روحی کودکان بی-سرپرست و علل رضامندی از حرفه مددکاری رابطه وجود دارد.
سؤالات پژوهش
آیا بین تأثیرمددکار در بهبود وضع جسمی و روحی کودکان بی¬سرپرست و اطلاع از نحوه عملکرد مددکاران نسبت به کودکان تک والد تفاوت وجوددارد؟
آیا بین تأثیر مددکار در بهبود وضع جسمی و روحی کودکان بی¬سرپرست و استفاده از امکانات در دسترس برای حل مشکل کودکان بی¬سرپرست تفاوت وجود دارد؟
آیا بین تأثیر مددکار در بهبود وضع جسمی و روحی کودکان بی¬سرپرست و احساس مسئولیت مددکار و پیگیری مسائل و مشکلات کودکان بی¬سرپرست تفاوت وجود دارد؟
آیا بین تأثیر مددکار در بهبود وضع جسمی و روحی کودکان بی¬سرپرست و علل رضامندی از حرفه مددکاری تفاوت وجود دارد؟
تعاریف واژه¬ها
- توانایی
- پذیرش
- تطبیق، سازگاری
- کمک
- مددجو
- مددکاری اجتماعی جامعه
- جامعه
- مشاور
- مشاوره
- خدمات خانوادگی
- مددکاری اجتماعی خانوادگی
- احساس
- کار میدانی
- مددکار اجتماعی مدرسه
تعاریف مفهومی
مددکار
منظور از مددکاری در این تحقیق فردی است که خدمت اجتماعی انجام می دهد
«مددکاری اجتماعی یک خدمت حرفه¬ای است که بر اساس دانش و مهارتهای ویژه بنا شده و هدف آن کمک به افراد گروهها و جامعه است تا بتوانند استقلال شخصی و اجتماعی و رضایت خاطر فردی و اجتماعی را بدست آورند و در سلامتی فیزیکی، روانی و اجتماعی مسئولیتهای فردی و اجتماعی خود را انجام دهند. »

 


مددجو
افراد نیازمندی که به مددکاری نیاز دارند یا بستری شده بودند «مددجویان این تحقیق می باشند.»
برای اطلاع از کم و کیف روش مددکاری فردی و شناخت سبک و تکنیک آن بدواً نیازمند به تعریف آنچه در برابر مددکار اجتماعی قرار می گیرد و مجموعه فعالیتها و کوششهای مددکار بر او متمرکز است یعنی «مددجو » خواهیم بود. باید فهمید که مددجو کیست؟ چه خصوصیاتی دارد چرا در موقعیت مددجویی، درمان جویی یا توان خواهی قرار گرفته است؟ چگونه با مددکار اجتماعی مصادف و مرتبط شده یا سرو کار پیدا کرده است و سرانجام چه اتفاقی افتاده است و تحت تأثیر چه عامل و عواملی احتیاج به یاری و حمایت و کمک در او پدیدار شده است؟
الف – مددجو در مددکاری فردی
عبارت است از یک فرد دارای مشکل، اعم از مشکل فردی ، روانی، خانوادگی، شغلی و یا مشکل بین فردی، که برای حل مشکل خودش به مددکار اجتماعی مراجعه کرده است.
ب – مددجو در مددکاری گروهی
عبارت است از تعدادی از افراد که بیش از 2 نفر و کمتر از 12 نفر هستند و دارای مشکل و یا علائق مشترک می باشند. که برای حل مشکلات یا به انجام رساندن انگیزه و علائق مشترک خودشان به مددکار اجتماعی مراجعه کرده و یا توسط مؤسسه محل کار مددکار اجتماعی، سازماندهی شده¬اند.
ج- مددجو درمددکاری جامعه¬ای
عبارت است از یک جامعه محدود که دارای مشکل یا مشکلات و یا انگیزه های تعریف شده¬ای در جامعه است و مسئولین آن جامعه یا رهبران محلی آن برای حل مشکل و یا به انجام رساندن انگیزه های تعریف شده جامعه، به مددکار اجتماعی مراجعه کرد و یا ارجاع داده شده¬اند. جامعه محدود مثل یک روستا، یک شهرک، یک بیمارستان، محله¬ای در شهر، یک شبانه روزی، یک زندان، و یا یک مرکز گذران اوقات فراغت و مشابه آن...
د – ابزار کار در مددکاری فردی
شامل مشاهده، مصاحبه، بازدید منزل، مشاوره، رفتار درمانی و استفاده از ظرفیت فکری مددجو می شود.
هـ - ابزار کار در مددکاری گروهی
شامل مصاحبه گروهی، پویایی گروه، فنون کار گروهی، کلاس آموزشی، گروه درمانی، روشهای توان بخشی گروهی، بازدید، پیش قدم شده در گروه، انواع ورزش، انواع هنر به ویژه تأتر و فیلم سازیف رهبری گروه، راهنمایی و مشاوره گروهی و انواع فعالیتهای فرهنی با هدف اجتماعی شدن و اجتماعی شدن مجدد می شود.
و – ابزار کار در مددکاری جامعه¬ای
شامل تحقیق، برنامه ریزی، طبقه بندی مشکلات، آگاه سازی، سازماندهی، انتخاب رهبران محلی، جلب مشارکت مردم جامعه در امور مربوط به توسعه جامعه خودشان، توسعه محلی، ترویج، نمونه سازی، توسعه منابع، ارزیابی، پیگیری، تبلیغ و تشویق، فیلم، کتاب، بازدید علمی و انتخابات می شود .
دیاگرام: روابط بین متغیرها

 


بهبود وضع جسمی و روحی کودکان تک والدی «یتیم»

 

فصل دوم
پیشینه پژوهش

قسمت اول: نقش مددکاران اجتماعی
مقدمه
کمک به اعضای نیازمند جامعه سابقه طولانی دارد و به مراحل اولیه تشکیل جوامع بشری باز می گردد. ریشه¬های خدمات اجتماعی مثل پزشکی و معلمی از آن معتقدات قدیمی سرچشمه می گیرد که بر مبنای آرزوی برخورداری نوع بشر از رفاه، سلامت روانی بیشتر قرار دارد و در کشورهای مختلف این آروز توسط افراد خیر و مؤسسات خیریه از شکل یک آرزو به واقعیت تبدیل شده سازمانهای خیریه در جهان غرب بدین امر توجه پیداکردند که کمکهای متفرق. غیر منظم و سازمان نایافته مؤسسه¬های خیریه و کمکهای فردی غیرحرفه¬ای قادر نیست باری اساسی از دوش نیازمندن بدان کمکها بردارد. همچنین متوجه شدند که این گونه کمکها نمی تواندواقعاً مفید و مثمر ثمر واقع شود و از این راه نه تنها بر تعداد نیازمندان اجتماع روز به روز افزوده می گشت، بلکه کمکهای این سازمان ها که اکثراً نیرو و بودجه خود را نیز بیهوده مطرح می کردند شاید به نیازمندانی واقعی نمی رسید. علاوه بر آن عدم همکاری بین سازمانهای خیریه، عدم کاربرد روش صحیح و همچنین درهم ریختگی و تکرار کلمات در بین سازمانهای خیریه موجب اتلاف وقت و سرمایه می شد و بسیار اتفاق می افتاد که خدمات نیز به نیازمند واقعی عرضه نمی گشتف در نتیجه دریافتند که دادن صدقه یا ندادن آن نمی تواند راه حل مشکلات نیازمندان باشد از سوی دیگر بر اثر گسترده شدن اجتماعات و افزایش تماس و رابطه مرد با یکدیگر و توسعه افقهای فعالیت افراد بشر و پیش آمدن اتفاقات در وقایع ناگوار متعدد و بالاخره تغییر شرایط زندگی در اجتماعات بشری، مسائل و مشکلات مختلف چنان پیچیده گردید که اصولاً اقدامات سازمان نیافته و صرفاً تسلی بخش نمی توانست جوابگوی دردهای گرفتاران و نیازمندان باشد. بنابراین پیشگامان حرفه مددکاری چون «سن ونسان مویل، رورند، توماس چالمرز، جین ادامز، و دیگران» بر آن شدند تا با درک وضع و موقع افراد در شرایط اجتماعی آنان زمینه لازم را برای یاری رساندن به آنان فراهم سازند.
بدین ترتیب آموزش منظم برای ترتیب اشخاص به عنوان مددکار اجتماعی نیز به صورت پدیده نوظهوری که سابقه آن از 80 سال تجاوز نمی کند، شکل گرفت «مددکاری اجتماعی یک هدف حرفه¬ای است که بر دانش و مهارتهای خاص قرار گرفته و هدف آن کمک به افراد و بهروزی و بهزیستی جسمانی، روانی و اجتماعی است.»
منشور اخلاقی مددکاران اجتماعی
مددکاران کشورهای جهان، همه دارای منشور اخلاقی¬اند «منشور اخلاقی زیر نیز با توجه به اصول مددکاری اجتماعی، اهمیت اخلاق، رفتار، کردار و اندیشه-ای که لازمه حرفه مددکاری است، به وسیله مددکاری اجتماعی ایران، تهیه و تنظیم شده است.»
مددکاری اجتماعی حرفه¬ای است که بنیان آن بر انسان دوستی نهاده شده است مددکاری اجتماعی از مددکاران راستگاری، غمخواری، اعتقاد به ارزش و شخصیت انسانی، احترام به افراد بشر به عنوان یک انسان خدمت به نوع دوستی و حقیقت جویی را انتظار دارد مددکاری اجتماعی از مددکاران خواستار است که به وسعت دانش و علوم و توسعه روزافزون آنها در جهان پی برده و به محدودیت دانش و مهارت و خدمات خود اعتراف کنند تا بدینوسیله همیشه در پژوهش و کسب دانش و مهارت لازم از طریق تجربه و تعلیم و تربیت حرفه¬ای کوشا باشند.
هدف نهایی و خواست مددکاری، عرضه داشت خدمتی شایسته، راستین و نوع دوستانه به منظور توانا ساختن و خودیاری انسانهاست.
مددکار اجتماعی هم خود را برای رفاه انسانها و اعتلاء نوع بر و کوشش خود را برای پیشرفت علمی که درباره انسانها و روابط متقابل آنها گفتگو می کند، وقف کرده¬اند.
مددکاران اجتماعی جهاد مقدسی را در راه توسعه روزافزون منابع اجتماعی به منظور گسترش بهزیستی و بهروزی بشریت، دور از هر گونه پیشداوری و تبعیضی ، هدف مساعی خویش قرار داده¬اند.
مددکاران تقبل می کنند که در حفظ و پیشرفت حرفه مددکاری اجتماعی بکوشند و پیوسته مبانی و اصولی را که این فن بر آن مبتنی است مورد آزمایش قرار دهند، در توسعه و پیشرفت آن جهد وافی مبذول دارند. در بسط مهارت و تعمیم فلسفه و تقویت حس اعتماد متقابل عمومی بکوشند و تجربیات این حرفه را به طور روزافزون گسترش دهند.
این منشور اخلاقی اصولی را برای رفتاری که یک مددکار در روابط حرفه¬ای خود با مددجویان، با همکاران سازمانی که در آن کار می کند و در مناسباتی که با متخصصان سایر حرفه¬ها باید داشته باشند، در نظر گرفته است.
من به عنوان یک مددکار تعلیم یافته حرفه¬ای، پیمان می بندم که روابط حرفه¬ای خویش را بر طبق منشور اخلاقی مددکاری تنظیم و اجرا کنم و بدینوسیله رضایت درونی و ایمان واقعی خویش را به این نکات ابراز می دارم.
من نخستین تعهد و پیمان خویش را خدمت راستین به افراد، گروهها و جامعه می دانم، خدمتی که جهد در بهبود و پیشرفت شرایط اجتماعی را نیز شامل می گردد.
من مسئولیت خدمتی را که به انجام دادنش مفتخرم با آغوش باز می پذیرم.
من مسئولیت حرفه¬ای خویش را بر علایق شخصی ترجیح می دهم و می کوشم که منافع شخصی را فدای مصالح عمومی کنم.
من تعهد می کنم در پنهان داشتن اسرار مردم از گزند نامحرمان کوشا باشم و اصل رازداری حرفه¬ای را که از اصول مهم مددکاری است با آغوش باز می پذیرم.
من به موازین علمی، یافته ها و عقاید صاحبنظران با دیده احترام می نگرم و طریق منطق را برای بیان و تعبیر آنها بر می گزینم.
من به اصول حرفه¬ای مددکاری اجتماعی اعتقاد کامل دارم و اعمال و رفتار خود را بر مبنای علم، تجربه و مهارتهای مددکاری بنیان می نهم.
من مسئولیت و وظیفه حرفه¬ای خود می دانم که عقاید و یافته های علمی و حرفه¬ای خویش را به خاطر پیشرفت برنامه های بهزیستی انسانها و گسترش خدمات اجتماعی ، در اختیار بشریت قرار دهم و حمایتم را از این طرحها اعلام می دارم.
من تعهد می کنم که در حفظ و حمایت جامعه بکوشم و در جلوگیری از اعمال ناپسند و غیراخلاقی افراد یا سازمانهایی که ناروا در فعالیتهای بهزیستی اجتماعی شرکت دارند کوشا باشم.
من آمادگی خویش را برای تقدیم خدمت لازم حرفه¬ای در هنگام رویدادهای ناگهانی و حوادث غیرمنتظره عمومی اعلام می دارم.
من بین گفتار و کردار خویش به عنوان یک فرد اجتماع، و بین گفتار و کردار حرفه¬ای خود به عنوان نماینده یک مؤسسه در جامعه، فرق قائلم و با وضوح و صراحت شایسته این دو را از یکدیگر تشخیص و تمیز می دهم.
من از این اصل که هر حرفه¬ای لازمه¬اش تعلیم و تربیت حرفه¬ایست پشتیبانی می کنم.
من عهد می بندم که به ایجاد حفظ و شرایط لازمی که در مؤسسه¬های مختلف، مددکاران را قادر می سازد تا به مفاد این منشور اخلاقی عمل کنند کمک می کنم.
من تعهد می کنم که در داوریهای حرفه¬ای، خواستها و عواطف خویشتن را معیار سنجش قرار ندهم، سعی می کنم که احساسات انسانها را درک کنم از احساسات، تعصبات و پیشداوری های شخصی دوری گزینم تا بدینوسیله به تجلی و کشف واقعیتها کمک کرده باشم.
من برای تحقق بخشیدن به هدفهای این منشور، تعهدات و پیمانهای خویش را با توجه به حق تقدم موردها، آن طور که هر موقعیت ایجاب می کند انجام می دهم، اصول مددکاری را درنظر می گیرم و برای انجام داده خدمت، راهی را بر می گزینم که با روح و مفاد این منشور اخلاقی وفق دهد .

 

آموزش مددکاری در دانشگاههای مختلف جهان
آرژانتین در سطوح لیسانس در 6 دانشکده
استرالیا در سطوح لیسانس، فوق لیسانس و دکتری در 5 دانشکده
اتریش در سطوح فوق دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس در 1 دانشکده
بلژیک لیسانس و فوق لیسانس در 16 دانشکده
برزیل لیسانس در 22 دانشکده
کانادا در سطح لیسانس، فوق لیسانس، دیپلم تخصصی و درجه دکتری در مددکاری اجتماعی در 16 دانشکده
شیلی در سطح لیسانس در 11 دانشکده
کلمبیا در سطح لیسانس در 10 دانشکده
کوستاریکا لیسانس در 1 دانشکده
دانمارک لیسانس در 5 دانشکده
دومینیکن لیسانس در 1 دانشکده
اکوادر لیسانس در 1 دانشکده
مصر لیسانس و فوق لیسانس، دکتری در 1 دانشکده
السالوادر لیسانس در 1 دانشکده
اتیوپی لیسانس و دانشنامه در امور اداری عمران جامعه در 1 دانشکده
فنلاند لیسانس، فوق لیسانس و دکتری در 3 دانشکده
فرانسه لیسانس در 44 دانشکده
جمهوری فدرال آلمان لیسانس در 16 دانشکده
غنا فوق دیپلم در 1 دانشکده
یونان لیسانس در 3 دانشکده
گواتمالا لیسانس در 1 دانشکده
هائیتی لیسانس در 1 دانشکده
هندوراس لیسانس در 1 دانشکده
هنگ کنگ لیسانس در 3 دانشکده
هند لیسانس، فوق لیسانس و دکتری در 14 دانشکده
اندونزی لیسانس و فوق لیسانس در 1 دانشکده
ایرلند فوق دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس در 2 دانشکده
اسرائیل لیسانس، فوق لیسانس و دکتری در 5 دانشکده
ایتالیا لیسانس، فوق لیسانس در 26 دانشکده
جامائیکا لیسانس در 1 دانشکده
اعتماد به نفس در حرفه مددکاری
اعتماد به نفس حس عمومی از نظارت خود بر محیط است و به خود اثربخشی یا خودکارایی باندورا نزدیک است در حالی که عزت نفس بیشتر حس عاطفی از قبول کردن خویش و احساس ارزش خود است. بنابراین اعتماد به نفس می تواند در عزت نفس شرکت داشته باشد اما این دو مترادف نیستند (اسلامی نسب، 1373).
اگر ابعاد اعتماد را مرکز محور اقدام برای اعتماد بدانیم اشکال زیر قابل تصور هستند:
الف) اعتماد به نفس خود (بخش لوامه نفس یا آغاز مطمئنه یا «خود»)
ب) اعتماد به انسان غیر از خود (همسر، والدین، دوستان، مددجویان، همکاران ، مقامات کشوری و ....) (اسلامی نسب، 1373).
ج) اعتماد به خدا در احادیث و روایات اعتماد به خدا در شکل مطالعه در صفات جلالی و جمالی یا سلبی و ثبوتی با نام توکل آمده است و مددکار اجتماعی لازم است همیشه در رابطه با مددجویان توکل به عالم اخروی داشته باشد و هدف خود را وظیفه وجدانی بداند.
اصول رعایت اخلاق در مددکاری اجتماعی
بر اساس این اصل انسانها در هر زمان و هر مکان سوای رنگ، نژاد، ملیت و حتی کیش و آئین و مرام و طرز تفکر اجتماعی و سیاسی، به صرف انسان بودن مورد قبول و احترام و پذیرش واقع می شوند و مددکار اجتماعی عاری از نظرگاههای طبقاتی، مرز جغرافیایی و هر نوع زاویه دید خصی با انسانها مواجه می شوند و می توان گفت که وجود انسان خود به خود و بطور مجرد معنی دار و موجب حرمت است.
این اصل از مددکار اجتماعی انتظار دارد که انسان بودن را یک حق مستمر و لایتغیر و زوال ناپذیر بداند و بنابراین اگر انسانی با مشکلات و دشواریهایی روبرو است، حتی اگر این مشکلات از دید عامه مردم مردود و زشت به حساب می آید ولی از آنجا که انسانی این معضلات نامطلوب و ناپسند را دارد، مقام انسانی فرد دارای مسأله حکم می کند که مددکار اجتماعی طرز تلقی انسان دوستانه را داشته باشد و نباید فردی را که مرتکب جنایت هم شده است و قانون او را به مرگ محکوم کرده است طرد نماید و همواره بر این پندار باشد که او انسانی است که اگر چه معدوم خواهد شد و حتی نابودی او را نیز سزاوار و شایسته بداند، بازهم انسانی که تا گاه مرگ لازم است مقام او و احترام به مقام او حفظ شود به این ترتیب گمان می رود که مددکار اجتماعی فردی را که خودفروشی می کند و یا به اشاعه مواد مخدر می پردازد و دست به دزدی و قتل می زند اگر چه هیچگاه عمل او را قبول نمی کند و حتی با برقراری رابطه علت و معلول در بروز مشکلات او را منزه نمی داند ولی تصورش بر این است که انسانی مبتلا به نابسامانیها، نژندیها و کج رفتاریهایی شده است که اگر چه دزد یا جانی و خاطی است، ولی انسان است و این انسان بودن جایگاه و مقام خود را دارد و او انسانی است که خواه و ناخواه با انسانهای دیگری مربوط و پیوسته می شود و نادیده گرفتن مقام انسانی او به مقام انسانی دیگران آسیب و صدمه می رساند.
این اصل مبتنی بر یافته های علمی و یا اصول نظری صاحبنظران یا مرام و ایدئولوژی خاصی استوار نشده است. بلکه ریشه در نظام آفرینش و مجموعه هستی دارد زیرا که انسان آفریده مافوق ترین نیروی قدرت و عظمت است و آن هم مخلوقی برتر و گرامی تر از سایر مخلوقات و بنابراین نمی توان در هیچ حال چنین شگفتی خلقت را به دلیل اعمالش یا مشکلاتی که دارد، نادیده گرفت و وجود واقعیت او را حذف کرد و در آن هنگام که مصداق فاعل بدترین و ننگین ترین رفتار می شود معیارها و ارزشها و مقررات و هنجارهای اجتماعی او را ناباب و منحرف و منحط ارزیابی می کند. از دیدگاه انسان دوستانه مددکار اجتماعی باز هم انسانی است دردمند، مبتلا، گرفتار و درمانده که کار مجازات او جای خود را دارد و انسان بودن او همچنان مطرح و درخور تعمق است.
برابری انسانها از حقوق اجتماعی و رابطه آن با حرفه مددکاری
اصول اخلاقی در مددکار اجتماعی را می توان پی آمد و محصول و شاید هم مکمل اصل قبل دانست چرا که اگر پذیرفته باشیم نفس انسان بودن قابل اعتنا و محترم است، ناگزیر بهره گیری وی از مواهب خدادادی، حقوق اجتماعی، فرصتهای موجود در جوامع انسانی و همه چیزهایی که یک انسان می تواند از آن برخوردار شود برای دیگر انسانها نیز فرض و حق است.
مددکاران اجتماعی از این اصل پیروی می کنند، هر انسانی در نهایت از نظر جامعه یکسانی با دیگر انسانها دارد و هیچ نوع تبعیض غیرعقلانی در مورد آنان قابل قبول نیست و در واقع هر فردی آزاد است که از لحاظ معنوی ترقی کند و از لحاظ اقتصادی پیش رود و در عین حال حق دارد که برای پیشرفت اقتصادی حراست و حفظ ارزش انسانی و احترام فردی را خواستار باشد.
مددکاران اجتماعی در جریان برنامه ریزیهای اجتماعی و همه فعالیتهای مددکاری، بهره¬مندی و بهره¬وری از حقوق اجتماعی را خاص طبقه، گروه یا جامعه خاصی نمی داند و معتقدند که بین شهر و روستایی، کارگر و کارافرما، اروپایی و آسیابی بازاری و اداری در اینباره تفاوت و تبعیض و نابرابری غیر منطقی و نامعقول است و بنابراین مددکار اجتماعی شاغل در واحدهای درمانی هنگام رسیدگی به مشکلات بیماران یک بخش، همه آنان را مساوی و برابر می داند و اگر اولویتی قائل باشد بنابر ماهیت و فوریت مشکل بیمار است یا مددکاران شاغل در واحدهای حمایتی و توانبخشی در پاسخگویی به نیازمندیها و مشکلات مددجویان خود ایناصل را در نظر خواهند داشت و با رعایت برابر ی انسانها در توزیع امکانات و توان و انرژی خود برای خدمت و متناسب با دلایل مشخص، اقدام می نمایند.
اعتقاد به برابری انسانها در بهره گیری از حقوق اجتماعی، مددکار را به همه جنش های حق طلبانه و آزادی خواهان پیوند می زند و بین آرمانهای او با نهضت هایی که رهایی انسانها را از ظلم و بی عدالتی طلب می کند، الفت و آشنایی و همپالگی را موجب می شود و همین اصل اخلاقی است که توأم با اصل پیشین به او انگیزه مشارکت در یاری رسانی به گروههای آسیب دیده از حوادث طبیعی نظیر سیل و زلزله و طوفان را می دهد و او را مسئول می سازد که در جهت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و ناهنجاریهای روانی و فقر و عقب ماندگی به تلاش برخیزد و او را وادار سازد که در قالب فعالیتهای دسته جمعی وکار تیمی همدوش سایر متخصصان و کارشناسان نقش حرفه¬ای خود را ایفاء نماید.
تردیدی نیست که اگر اصول رعایت نشوند و یا در حد ادعا و بدون عمل در پندار و رفتار و تنها در حد گفتار به کار گرفته شوند، نقش حرفه¬ای تحقق نیافته است و اگر هم ادعای مددکاری اجتماعی باشد، آن را می توان مددکاری حرفه-ای دانست .
اصول مصاحبه و مشاوره در مددکاری اجتماعی
در مشاوره و مددکاری اجتماعی به ویژه مددکاری فردی مصاحبه مهم ترین و رایج ترین روش جمع آوری اطلاعات به بهترین ابزار برای شناخت مراجع یا مددجو و مسایل و مشکلات و علاقه¬مندیهای او به شمار می آید. مددکار اجتماعی و یا مشاور باید بکوشد هنگام رویارویی با مددجو یا مراجع برای رسیدن به هدفهای مورد نظر با نهایت کاردانی، آگهی، احساس تعهد و شناخت مسئولیت همراه مهارت و دقت کافی از اصول مصاحبه استفاده کند.
الف – اصول کلی که در هنگام مصاحبه باید رعایت شود:
1- اصل دانایی
در فرآیند مشاوره و مددکاری اجتماعی از ویژگیهای روانی، عاطفی و اجتماعی مددجو، خانواده او و جامعه او است که به مشاور و یا مددکار اجتماعی «توانایی» می بخشد بی¬شک توانایی یک مشاور و یا یک مددکار اجتماعی در گرو دانایی اوست.
2- خودشناسی و دیگرشناسی
مهمترین گام در مصاحبه و برقراری یک رابطه حرفه¬ای خوب بین مددکار اجتماعی و مددجو و یا میان مشاور و مراجع است. لازمه استقرار یک رابطه حرفه¬ای خوب، خودشناسی، خودآگاهی و شناختن احساسات، افکار و انتظارات مددکار اجتماعی و یا مشاور نسبت به خود و نسبت به مددجو یا مراجع است (خودشناسی و دیگر شناسی).
3- اصل صداقت
لازمه استقرار یک رابطه خوب، رعایت اصول صداقت و درستی است: صداقت در عمل و گفتار و هماهنگی بین آنچه عمل می کنید که واقعاً هستید.
4- اصل شکیبایی
لازمه استقرار یک رابطه خوب و برخورداری از صبر و حوصله و شکیبایی فراوانی است.
5- اصل هدفمندی
هر مصاحبه هدف یا منظوری دارد و باید بر همان هدف یا منظور خاص متمرکز شود.
6- هر مصاحبه¬ای بر اساس نیاز مددجو یا مراجع آغاز می شود و بر اساس هدفها و شرایط مؤسسه و طرز کار مؤسسه محدود می شود.
7- اصل خودتصمیم گیری
در هر حال، مشکل متعلق به مددجو است و حق تصمیم گیری برای او محفوظ است و مددکار اجتماعی و یا مشاور به مددجو کمک می کند تا او خود تصمیم بگیرد.
8- اصل فردیت قایل شدن
اصل تفاوتهای فردی همیشه حاکم است و مشکل هیچ مددجویی عیناً مشابه مشکل مددجوی دیگر نیست لذا همواره برای یکایک مددجویان و مراجعان باید فردیت قایل شد.
9- مددکار اجتماعی و یا مشاور در جریان مصاحبه باید سعی کند همواره از تعادل روانی و ثبات عاطفی برخوردار باشد.
10- اصل بی طرفی
مددکار و یا مشاور در جریان مصاحبه باید سعی کند بی¬طرفی خود را حفظ نماید.
11- اصل پذیرش
مددکار و یا مشاور در جریان مصاحبه باید سعی کند مددجو یا مراجع را همان طور که هست، بپذیرد. بدیهی است که پذیرش مددجو با تأیید یا عدم تأیید افکار و احساسات او تفاوت دارد.
12- اصول مهارت احساسات
مددکار و یا مشاور در جریان مصاحبه باید سعی کند احساسات خود را مهار کند و میان مددجویان یا مراجعان تبعیض قایل نشود و عدالت را رعایت کند.
13- مددکار و یا مشاور باید سعی کند نام مددجو یامراجع را به خاطر بسپرد و در طول مصاحبه او را با نام خانوادگی و با احترام خطاب کند.
14- اصل عدم پیش داوری
مددکار و یا مشاور باید از پیش داوری و «برچسب زدن» روی مددجویان یا مراجعان خودداری کند.
15- اصل رازداری
در هر حال اصل رازداری حرفه¬ای حتی میان اعضای یک خانواده باید حفظ شود، مشروط به آن که جان مددجو یا مراجع در معرض خطر نباشد.
16- در هر حال مددکار و یا مشاور در تغییر فکر و نگرش مددجو یا مراجع نسبت به ارزشهای جدید نباید عجله کند زیرا که هر تغییری نیازمند آموزش و درمان است هر رفتار و نگرشی به تدریج شکل می گیرد و در نتیجه به تدریج هم تغییر می کند.
17- مددکار و یا مشاور باید بکوشد از مباحثه، مشاجره، یکی به دو کردن و لجبازی با مددجو یا مراجع اجتناب کند.
18- اصل حریم رابطه حرفه¬ای
در هر حال حریم رابطه حرفه¬ای بین مددکار و یا بین مشاور و مراجع بر اساس قوانین مؤسسه مربوط و هنجارهای اجتماعی و ارزشهای حاکم در جامعه باید حفظ و رعایت شود.
19- مددکار و یا مشاور باید بکوشد پیوسته «چشم سوم و گوش سوم» خود را برای دیدن و شنیدن موضوعهای «پشت پرده» به کار گیرد.
20- به طور کلی در مصاحبه نباید از مشاهده غافل شد، زیرا که هر دو روش (هم مصاحبه و هم مشاهده) اطلاعات لازم را برای شناخت مددجو یا مراجع در اختیار مددکار و یا مشاور قرار می دهد.
21- به طور معمول مصاحبه نباید بیش از یک ساعت طول بکشد. اگر در یک جلسه، درباره تمام مطالب مورد نظر بحث نشد، بهتر است ادامه مصاحبه به جلسه دیگری موکول شود در این صورت مکان و زمان (روز و ساعت) مصاحبه باید با توجه به شرایط مؤسسه و موقعیت مددجو مشخص شود.
22- در صورت لزوم، باید از منزل، مدرسه و یا محل کار مددجو یا مراجع بازدید کرد و گزارش لازم را تهیه نمود.
23- گاهی اوقات برای ایجاد رابطه بهتر، ضرورت دارد همراه مددجو یا مراجع در فعالیتهای غیر رسمی و گروهی شرکت کرد.
24- در صورتی که مددجو ی

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی دیدگاههای افراد مختلف در جامعه نسبت به نقش مددکاران اجتماعی

دانلود مقاله معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی افراد جامعه با پدیده دو جنسیتی

فصل اول (چهارچوب پژوهش)
انگیزه انتخاب موضوع
مسئله یا طرح پژوهش
اهمیت و فایده پژوهش
اهداف پژوهش
فرضیه های پژوهش
مدل نظری پژوهش
پرسش اساسی پژوهش
انگیزه انتخاب موضوع

 


انگیزه انتخاب موضوع
بدون شک در جامعه امروز ایران قدرت تغییر جنسیت در شکل روابط و انسجام خانوادگی تاثیرات بسزایی دارد.شناخت وضعیت اخلاقی فرد ، و تاثیر سابقه تغییر جنسیت در خانواده و تاثیر هرکدام از آنان منجر به کاهش یا افزایش انسجام در محیط خانوادگی می شود شایان توجه است.و درخواست و رفع نیازهای مالی ، اقتصادی ،فرهنگی والدین و دوستان توسط فرد یا رفت و آمد با والدین دوستان می تواند باعث افزایش تفاهم و روابط میان افراد دو جنسیتی شود.ولی اینگونه موارد (تغییر دادن جنسیت) می تواند در زندگی خانوادگی کارکرد مثبت و یا منفی داشته باشد که گاه این کارکرد باعث افزایش روح همکاری وانسجام خانوادگی می شود مانند پیشرفت در زندگی از جنبه های عاطفی ، عقیدتی و غیره و گاه باعث کاهش انسجام خانوادگی می شود مانند بی مهری و بی علاقگی ، خشونت و انزجار می شود.به عنوان یک مسئله می تواند مورد بحث و بررسی باشد که به صورت یک موضوع که جنبه علمی دارد قابل ارزیابی قرار گیرد.پس چه خوب است که ما به آن درجه از علم و آگاهی رسیده باشیم که روز به روز با افزایش سطح آگاهی نسبت به افراد دو جنسیتی در جهت انسجام خانوادگی گام برداریم.و هرچه بیشتر در مستحکم کردن نهاد خانواده سعی وافر نماییم.
مسئله یا طرح پژوهش
آنچه به عنوان تعریف از اختلالات هویت جنسی ارائه می شود بیانگر این مطلب است که اختلالات هویت جنسی به وضعیتی گفته می شود که فرد به طور مستمر و پایدار از جنسیت بیولوژیک (هویت جنسی) خود ناراضی است.تمایل یا اصرار بر متعلق بودن به جنس مقابل خود را دارد و این وضعیت برای فرد ایجاد ناراحتی شدید و یا اختلال درعملکرد روانی و اجتماعی می نماید (وامقی ، ص2) از نظر روانی پسرهای دارای چنین اختلالی با فعالیت های دخترانه سرگرمند تمایل به پوشیدن لباسهای دخترانه دارند یا لباس های در دسترس خود را به شکل دخترانه در می آورند.عروسک های زن اسباب بازی مورد علاقه آنها است و در بازی هایشان نقش دخترانه به عهده می گیرند ممکن است اصرار داشته باشند و ادعا کنند که آلت تناسلی شان از بین خواهد رفت و یا بهتر است که آن را نداشته باشند این گونه افراد در جمع پسرها مورد اذیت و تمسخر قرار گرفته و اغلب طرد می شوند بعضی از پسرها ممکن است از مدرسه رفتن به دلیل مسخره شدن یا تحت فشار قرار گرفتن برای پوشیدن لباس های پسرانه اجتناب کنند اینگونه تمایلات از یک سو و قرار گرفتن در جامعه ای که با این تمایلات مخالف است و با آنها برخورد می کند از سوی دیگر این افراد را دچاراختلال در عملکرد می نماید.فشار روانی دراین افراد شدت می یابد و ترجیح می دهند کمتر در جمع افراد هم جنس خود حاضر شده و انزوا طلبی را ترجیح می دهند افسردگی یک مشکل شایع در مبتلایان به این اختلال است زیرا مسائل و مشکلات جدیدی در ارتباط با خانواده و مدرسه و محیط زندگی خود دارند که این افسردگی در مواردی منجر به اقدام آنها برای خودکشی می شود به خصوص اگر فرد احساس ناامیدی در مورد تغییر جنسیت داشته باشد در یک مطالعه میزان خودکشی د رمردان دو جنسیتی3/16 درصد بوده است (همان منبع ، ص 15).علاوه بر اختلالات روانی رویکردهای جامعه نیز این افراد را دچار اختلال در عملکرد می نماید.سیری در جوامع گذشته نشان می دهد که افرادی که دارای رفتار غیر عادی بوده و به نوعی دچار آسیب شده بودند همواره پذیرای برچسب هایی مانند شیطان ، جادوگر ، بیمار ، مختل المشاعر ، مطرود و بیگانه بوده اند و جامعه نیز درهمه حال آنان را میکروب های خطرناکی به شمار می آورده که به علت پیشه کردن روش ها و کردارهای ضد اجتماعی ، بهداشت جامعه را در خطر نابودی قرار می دهند ، در بیانی دقیق تر می توان گفت که پیشداوری ها و تصورات قالبی که در فرهنگ هر جامعه درمورد پدیده هایی مانند اختلال هویت جنسی وجود دارد به تدریج تفکرات و باورهای خاص خود را درباره پدید آوردندگان آن ایجاد می کند برداشت های ایجاد شده به تدریج جایگاه خود را به عنوان مبنایی برای قضاوت جامعه در مورد این افراد و ارزیابی جایگاه و کنش های آنان به دست می آورد و بر شیوه برخورد جامعه با آنان تاثیر عمیق و تعیین کننده بر جا می گذارد در عین حال از آنجا که اغلب این تصورات بر شالوده های علمی و تجربی متکی نیست مسیر برخورد جامعه با این گروه همواره به سمت مسیرهای نادرست رهنمون می گردد و در این مسیر نیز همواره آثار منفی خود را در پی آورده و می آورد تصوراتی که هریک به شکلی خاص تصویر ذهنی جامعه را درباره این گروه واژگون می سازد در این میان می توان از انواعی از این دست تصورات نام برد که افراد دوجنسیتی راموجوداتی خطرناک تر از آنچه که هستند یا می توانند باشند جلوه می دهد . پس هراس جامعه را از آنان بیشتر نموده و مقابله با آن را شدیدتر می نماید برخی از ذهنیت های جامعه ناشی از پیشداوری هایی است حاکی از اینکه این گروه از افراد با سایر افراد جامعه متفاوت هستند مضامینی مانند اینکه آنان به اراده و خواست خود و به سبب پای بند نبودن به اصول اخلاقی و ملاحظات انسانی مرتکب رفتار غیر عادی می گردند آرزوها و علایق بشری در قلب و روح آنان تاثیر نمی کند و خلاصه اینکه همه ازیک قماش هستند.نمونه هایی از این دست تصورات در یک طیف وسیع قرار می گیرد که شامل گونه هایی از تصورات پیشینیان است که رفتارهای غیر عادی را ناشی از علل ماوراء الطبیعی در روان افراد یا انواعی دیگر از اثر گذاری این علل می دانستند تصوراتی از این قبیل که آنها در تسخیر ارواح شیطانی اند که در وجودشان رخنه کرده و راه مهار آن نیز خارج کردن این ارواح از کالبد فرد است.حتی اگر این کار به سوزاندن آن کالبدها منجر شود.بدیهی است که اینگونه تصورات در جامعه به دنبال فشارهای روانی نارضایتی هایی را برای افراد دوجنسیتی به دنبال خواهد داشت با پیشرفت علم و آگاهی بشر در مورد این افراد امروزه راه های مختلفی برای درمان و از بین بردن علائم بالینی اختلال هویت جنسی در افراد شکل گرفته که یکی از این راه ها انجام عمل جراحی تغییر جنسیت به منظور از بین بردن جنسیت کنونی فرد و وارد شدن به گروه جنسیتی مورد تمایل فرد می باشد.بدین ترتیب مشکل عمده این افراد از نظر روانی از بین خواهد رفت.متخصصان بالینی بر نیاز به ارزیابی دقیق هر فرد قبل از تصمیم برای برداشتن گام های پزشکی لازم برای تغییر جنسیت تاکید می کنند.اکثر مراکز درمانی به برخی اقدامات اولیه برای افرادی که آزمون های روان شناختی آنها بیانگر ثبات هیجانی و احتمالاً متناسب برای جراحی تشخیص داده می شوند می پردازند بعد از برگزیدن بیماران معمولاً لازم است آنها یک یا دو سال به عنوان عضوی از جنس مخالف زندگی کنند.طی این دوره تزریق هورمون برای ایجاد صفات جنسی ثانویه به کار می رود این دوره حکم آمادگی روان شناختی برای زندگی به عنوان عضوی از جنس دیگر را دارد مطالعات روی بیمارانی که به دقت انتخاب شده بودند نشان دادکه جراحی درمان کارآمدی بوده است هرچند متخصصان در سازگاری جنسی وا جتماعی آنها بهبود مشخصی را نمی دیدند ولی اکثر بیماران گزارش نمودند که از نتایج راضی هستند و بهترین نتیجه به دست آمده از رضایت ناشی از تغییر جنسیت در حد متوسط بود.
نکته قابل توجه این است که هویت جنسی قویاً تحت تاثیر عوامل روان شناختی اجتماعی و فرهنگی است و جراحی در حال حاضر فقط می تواند مشکلات موثر از عوامل روان شناختی را بر طرف نماید اما آیا این شیوه توانسته جوابگوی مشکلات اجتماعی و فرهنگی افراد در جنسیتی در مقابله جامعه باشد؟ و آیا توانسته همان گونه که در حل مشکلات روانپریشی این افراد موثر بوده است در میزان سازگاری اجتماعی این افراد تاثیر گذاشته و میزان رضایت آنها را از تغییر جنسیت افزایش دهد؟

اهمیت و فایده پژوهش
افراد دو جنسیتی هنوز برای جامعه ما شناخته شده نیستند و حضور آنها در اذهان عمومی به عنوان افراد مجرم و منحرف هنوز به قوت خود باقی است.مشکلاتی که افراد دو جنسیتی با آنها روبرو هستند برای جامعه مهم نبوده و همچنان به عنوان سدی در جهت برآورده کردن نیاز این افراد به شمار می رود یکی از راه های درمان این افراد جراحی به منظور تغییر جنسیت است به این امید که مشکلات روحی شان حل شود و بتوانند به زندگی عادی برگردند ولی با توجه به اینکه جراحی فقط مشکلات روحی این افراد را برطرف می کند و دید افراد جامعه نسبت به تغییر جنسیت افراد دو جنسیتی همچنان منفی باقی می ماند وجود تحقیق در مورد میزان رضامندی این افراد از تغییر جنسیت با روش جراحی ضروری به نظر می رسد از آنجا که دلیل عمده و بسیار مهم افراد دو جنسیتی برای تغییر جنسیت این است که از بودن در جنس خود ناراضی بوده و خواهان رهایی از این وضعیت هستند بنابراین این تحقیق با هدف بررسی میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت و قرار گرفتن در جنسیت جدید شکل گرفته است.

اهداف پژوهش
1- معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی افراد جامعه با پدیده دو جنسیتی؛
2- معرفی مشکلات آنها و معرفی روش جراحی که به عنوان موثرترین روش برای درمان مشکل این افراد مطرح شده است.
3- آگاهی در مورد میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت.

فرضیه های پژوهش
1- میزان احترام افراد جامعه به تغییر جنسیت افراد دوجنسیتی در میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است.
2- میزان ارضای میل جنسی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
3- میزان ارضای نیاز به امنیت در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
4- میزان ارضای نیاز به تعلق اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
5- میزان رضامندی از پایگاه اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛
6- میزان برخورداری از نظام حمایت اجتماعی در میزان رضامندی افراد دو جنسیتی از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؛

7- مدل نظری پژوهش

 

 

 

 

 

 

 

 


پرسش های اساسی پژوهش
1- افراد دو جنسیتی ازتغییر جنسیت خود چقدر رضایت دارند؟
2- آیا میزان احترام افراد جامعه به تغییر جنسیت افراد دو جنسیتی در میزان رضامندی آنها از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
3- آیا میزان ارضای میل جنسی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
4- آیا میزان ارضای نیاز به امنیت در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
5- آیا میزان ارضای نیاز به تعلق اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
6- آیا میزان رضامندی از پایگاه اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟
7- آیا میزان برخورداری از نظام حمایت اجتماعی در میزان رضامندی افراد از تغییر جنسیت به روش جراحی موثر است؟


فصل دوم (ادبیات پژوهش)
پیشینه مطالعاتی پژوهش
ادبیات نظری
نظریۀ های جامعه شناسی
نظریۀ برچسب
نظریۀ نیاز
نظریۀ امید و انتظار
نظریۀ حمایت اجتماعی
نظریۀ روانکاوی

 


پیشینه پژوهش
آدمی همواره در مورد سلامت جسم ، روابط اجتماعی و جایگاه خود در این عالم نگران بوده و هست.و در این زمینه سوالات بسیاری مطرح کرده و پیرامون آنها نظریاتی ابراز داشته است.برخی از این نظریات تقریباً جهانشمول به نظر می رسند.و در بسیاری از مناطق دنیا و اکثر دوره های تاریخ دیده می شوند.شاید بزرگ ترین فایده مطالعه تاریخ آگاه شدن از همین امر است که درمورد نابهنجاری ها ، باورها و بارها نظریات معینی تکرار شده اند.
طبق نظریه ای کهن که امروزه نیز به چشم می خورد رفتار غیر عادی نتیجه عملکرد نیروهای مارواءالطبیعی و جادویی مثل ارواح شرور و شیطان است.در جوامعی که این نظریه را باور داشتند معمولاً درمان ، همان جادو بوده است.نزد بسیاری از جوامع ، جادوگر قبیله یا طبیب همان کسی که گمان می بردند با نیروهای ماوراء الطبیعی در تماس باشد.واسطه ارتباط ارواح با انسانها بوده است و فرد گرفتار به کمک او می توانست دریابد که کدام ارواح باعث مشکل او شده اند و برای آرام ساختن آنها چه باید کرد.
همچنین در تاریخ رفتار غیر عادی این عقیده نیز رواج داشته است که رفتارهای عجیب و غریب بعضی از مردم ناشی از اختلال کار بدن آنها است.مثلاً نقشی که نه همه بدن فرد بلکه عضو معینی را گرفتار می کند.منشایی که برای چنین نقصی قائل می شوند بسته به ماهیت رفتار غیر عادی ، عقاید فرهنگی جامعه و دانش علمی متفاوت بوده است گاهی رفتار غیر عادی با سوراخ کردن جمجمه درمان می شده است در این روش به کمک شی تیزی مثلاً سنگ سوراخی به قطر 2 سانتی متر در جمجمه ایجاد می شد.
شواهدی به دست آمده حاکی از اینکه حتی 2 تا 3 هزار سال قبل از میلاد مسیح نیز سوراخ کردن جمجمه در کشورهای شرق مدیترانه و شمال آفریقا به کار می رفته است.مطالعه روی جمجمه به منظور ایجاد راه گریزی برای ارواح شیطانی بوده است.دانش دوره یونان باستان نیز محصول قرن ها تکامل بوده است.حدود 800 سال قبل از میلاد رفتار آشفته یا جنون آمیز تنیهی در برابر توهین به خدایان تلقی می شد آنهایی که خدایان قصد هلاکشان را داشتند.نخست دیوانه می گردیدند درمان این افراد در معابدی که به اسکلوپیوز ، خدای تندرستی ، اهدا شده بود صورت می گرفت.
هر معبد ساختاری دالان مانند داشت که بیماران روانی در آن راه می رفتند و می خوابیدند و عاقبت به مرکز آن می رسیدند عقیده بر این بود که در اثنای جریان مذبور خدای تندرستی به خواب آنهامی آمد و آنها را شفا می داد در قرون بعد این عقیده که زندگی شخص در دست خدیان است.تدریجاً حداقل در بین شهروندان تحصیل کرده از بین رفت.فلاسفه یونان نسبت به جنبه هایی از وجود فرد که تبیینی از رفتارهای عادی و غیر عادی به دست می دهد کنجکاو شدند و نابهنجاری و اختلالات شدید به عنوان پدیده های طبیعی در نظر گرفته شدند که باید برای آنها درمان منطقی فراهم شود.
درمورد تاریخچه رفتار و هویت جنسی باید گفت که رفتار جنسی همواره برای اکثر مردم موضوعی بسیار قابل توجه بوده است در طول قرن ها نظرات مردم درباره جنسیت و انحراف جنسی تغییرات قابل توجهی را از سر گذرانیده است.طبق مشاهدات موجود در تاریخ هنری سوم پادشاه فرانسه به طور علنی لباس زنانه می پوشید و آرزو داشت که زن به شمار آید و چون یکی از اهالی ارس موهایش را کوتاه می کرد و ترجیح می داد لباس مردانه بپوشد.طی قرن چهارده قبل از میلاد یونانیان امور جنسی را بخش مطبوعی از طبیعت می دانستند این وسعت نظر با دیدگاه متداول دوره بین سقوط روم و قرن 14 یعنی هنگامی که قدرتمندان کلیسا با موضوعات جنسی به عنوان گناه برخورد می کردند در تعارض است در آن دوره هزاران اروپایی برای اقرار به تماس عاشقانه با شیطان شکنجه می شدند.آنگاه آنان را زنده زنده در انزار عمومی می سوزاندند تمام روستاهای جنوب آلمان و سوئیس به این طریق نابود شدند بهایی که زنان باید برای رهایی از این سرنوش نافرجام می پرداختند این بود که از همه افکار جنسی چشم بپوشند.در اواسط قرن نوزدهم این نظر که زنها باید کاملاً اخلاقی و از لحاظ عشقی سرد و از نظر جنسی بی جاذبه باشند به اوج خود رسید.از زنان انتظار می رفت تنها به خاطر ارضای همسرانشان و به انجام رسانیدن تعهد مادر شدن به رفتار جنسی اقدام کنند.تا اینکه برخی از اشخاص شجاع ترجیح دادند با به خطر انداختن موقعیت حرفه ای خود در مورد نقش جنسیت در رفتار انسان به بحث بپردازند.یکی از این افراد فروید بود.وی موضوعات جمع آوری شده از بیماران متعدد را مورد استفاده قرار داد تا اثرات منفی واپس زنی نسبت به مسائل جنسی و تجارب عاشقانه منتشر نمود وی ردپای انحرافات جنسی در دوران بزرگسالی را در رویدادهای مهم دوران کودکی جستجو می کرد.نظرات او در مورد مسائل جنسی دوران طفولیت اکثر مردم را تکان داد هرچند امروزه بسیاری از جنبه های این نظریات هنوز بحث برانگیزند ولی فروید بیش از هر کس دیگری باعث شد در مورد نقش احساسات جنسی تفکر جدیدی صورت بگیرد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   157 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معرفی افراد دو جنسیتی به جامعه به منظور آشنایی

دانلود مقاله قسامه , تعدد افراد یا تکرار قسم

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله قسامه , تعدد افراد یا تکرار قسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

براساس دیدگاه مشهور فقها اگر ولی دم نتوانست پنجاه نفر برای سوگند فراهم آورد بلکه تعدادکمتری آورد یا فقط خود او بود، قسم تکرار می شود تا به عدد قسامه (پنجاه نفر) برسد سپس به نفع او حکم صادر می شود. اگر مدعی قسم نخورد و قسم به مدعی علیه منتقل شود، باز همین گونه است. در غنیه و خلاف و ریاض براین مطلب ادعای اجماع شده است.
شیخ مفید درمقنعه می گوید:
بینه برقتل اقامه نمی شود مگر با دو شاهد مسلمان عادل یا با قسامه. قسامه آن است که پنجاه نفر از اولیای مقتول هرکدام به اسم جلاله (الله) سوگند یاد کنند که این متهم، شخص مقتول را کشته است.اقامه قسامه تنها درصورتی درست است که مدعی علیه درموضع تهمت باشد. اگر قسامه با این وصف، وجود نداشت، اولیای مقتول پنجاه بار سوگند یادمی کنند و دیه به ایشان پرداخت خواهد شد().
شیخ طوسی در نهایه می نویسد:
هرگاه اولیای مقتول ، شاهد نداشته باشند و افرادی برای قسامه نیز نداشته باشند، باید مدعی علیه پنجاه نفر بیاورد که بر برائت او سوگند یاد کنند. اگر پنجاه نفر نداشته باشد، خود او پنجاه بار قسم را تکرار می کند و تبرئه می شود.

محقق در شرائع می نگارد:
قسامه در قتل عمد، پنجاه سوگند است. اگر ولی دم به تعداد افراد قسامه(پنجاه نفر) گروهی راداشته باشد، هرکدام یک سوگند یاد می کنند و اگر از این تعداد کمتر باشند، باید سوگند را تکرارکنند تا عدد قسامه تکمیل شود.
قسامه در قتل خطای محض و خطای شبه عمد بیست و پنج سوگند است. برخی از فقهای ماموارد قتل عمد و قتل خطا را یکسان دانسته اند. این رای از وثاقت بیشتری برخوردار است، اماتفصیل میان موارد عمد وخطا در مذهب ما روشن تر است.
اگر مدعیان ، جماعتی باشند، پنجاه سوگند در قتل عمد و بیست و پنج سوگند درقتل خطا میان آنها به طور مساوی تقسیم می شود.
اگر متهمان بیش از یک نفر باشند حکم آن مردد است و روشن تر آن است که همانند حالت انفراد علیه هریک باید پنجاه سوگند اقامه شود، زیرا هریک از این افراد به صورت منفرد مورداتهام هستند. اما اگر متهم یک نفر باشد و پنجاه نفر از خویشان خود را حاضر کند که به برائت اوشهادت دهند، هریک از ایشان باید یک بار سوگند یاد کند، ولی اگر کمتر از پنجاه نفر باشند باتکرار سوگند باید عدد تکمیل شود.
اگر ولی دم افرادی را برای قسم نداشته باشد و خود او نیز قسم یاد نکند، می تواند متهم را پنجاه بار قسم دهد و اگر متهم افرادی داشته باشد که برای او سوگند یاد کنند، خود او نیز مانند یکی ازایشان سوگند داده می شود.()
امام خمینی(ره) در تحریر الوسیله می گوید:
اگر مدعی به تعداد افراد قسامه خویشاوندانی داشته باشد، هریک از ایشان یک بار سوگند یادمی کند و اگر تعداد، کمتر از عدد قسامه باشد، قسم تکرار می شود تا عدد قسامه تکمیل شود.اگر خویشاوندان او بیش از عدد قسامه باشند، مختارندکه در قتل عمد پنجاه نفر و در قتل غیرعمد بیست و پنج نفر از میان خود تعیین کنند.
مساله 2 اگر مدعی افرادی برای قسامه نداشته باشد یا داشته باشد، ولی همه آنان یا بعضی ازآنان از ادای سوگند امتناع ورزند، خود مدعی و موافقان او سوگند داده می شوند و سوگندایشان تکرار می شود تا عدد قسامه تکمیل گردد و اگر هیچ کس جز خود او نباشد، سوگند اوتکرار می شود تا عدد به اتمام برسد.
مساله 6 اگر خود مدعی یا خویشان او سوگند یاد نکنند، می تواند سوگند را به مدعی علیه برگرداند و مدعی علیه نیز باید پنجاه نفر از خویشان خود را حاضر کند که به برائت او شهادت دهند و باید هریک بر برائت او سوگند بخورد و اگر کمتر از پنجاه نفر باشند، برای تکمیل عدد،سوگند تکرار می شود و حکم به برائت او از قصاص و دیه می شود.
اگر مدعی علیه خویشاوندی برای سوگند نداشته باشد، خود او پنجاه سوگند یاد می کند وحکم به برائت او از قصاص و دیه خواهد شد.()
آیت الله خویی درمبانی تکملة المنهاج میان قسامه مدعی و قسامه مدعی علیه تفصیل داده است و در قسامه مدعی موافق مشهور و در قسامه مدعی علیه خلاف مشهور نظر داده و گفته است:

 

مگر اجماع باشد بر این که در مورد مدعی علیه سوگند پنجاه مرد معتبر است و گرنه ظاهرا پنجاه سوگند مدعی علیه کافی است و نیازی به آوردن اشخاص دیگر نیست.()
در برابر این دو قول، دو احتمال دیگر نیز مطرح است:
احتمال اول:
تعدد پنجاه مرد برای سوگند، هم در مدعی و هم درمدعی علیه شرط است و درهیچ یک نمی توان به تکرار قسم اکتفا کرد.
احتمال دوم:
تعدد پنجاه مرد برای سوگند در جانب مدعی شرط است اما در جانب مدعی علیه به تکرار پنجاه سوگند اکتفا می شود، چه تعداد پنجاه نفر برای ادای سوگند وجود داشته باشد وچه نداشته نباشد.
پس چهار احتمال دراین بحث وجود دارد و باید دید کدام یک با ادله سازگار است. این بررسی را در چند جهت پی می گیریم:
جهت اول:
بی شک اگر از قسامه مانند تواتر، علم برای قاضی حاصل نشود، مقتضای اصل اولی، عدم حجیت قسامه در مقام فصل خصومت است مگر آن که دلیلی بر آن وجود داشته باشد، زیرا مقتضای اصل، عدم حجیت چیزی است که حجیت آن مشکوک است بلکه مقتضای اطلاق ادله (البینة علی المدعی و الیمین علی من انکر) نیز همین است. قدر متیقن ثبوت قسامه که از روایات مستفیض و اجماع به دست می آید، تنها اکتفا به قسامه پنجاه مرد است. اما اگرکسی قائل به اعتبار کمتر از این تعداد و اکتفا به آن، هرچند درصورت نبود پنجاه نفر باشد، بایدبا تکیه برادله، آن را اثبات کند و گرنه، روشن است که مقتضای قاعده، عدم حجیت قضایی آن است.
جهت دوم:
روایات بسیاری فی الجمله دلالت برآن داردکه قسامه از ادله اثبات قضایی درمواردقصاص و دیه است و حقیقت آن نزد ائمه(ع) مکتوب بوده و پیامبر درماجرای مشهور میان انصار و یهود خیبر، براساس آن حکم کرده است.
اما سخنان علمای اهل سنت دراین باره مختلف است. برخی آن را به طور مطلق قبول و برخی دیگر آن را به طور مطلق رد کرده وخلاف اصل دانسته اند و برخی نیز درخصوص اثبات دیه آن را قبول کرده اند. در روایات ائمه ما ضمن باز تاب اختلاف آرای اهل سنت، تاکید شده که حقانیت قسامه نزد ما مکتوب بوده وقسامه از جانب پیامبر اکرم(ص) تاسیس شده و خود ایشان در ماجرای انصار و یهود، طبق آن حکم فرموده است و ناچار باید آن را پذیرفت.
نیز تاکید شده که با وضع قسامه خون مسلمانان حفظ شده و مانع از آن می شود که فاسقان و فاجران، دشمنان خویش را پنهانی و بی خبربکشند. روایت حنان بن سدیر نیز شاهدی بر استنکار رای عامه از سوی ائمه(ع) است. دراین روایت از قول امام صادق(ع) آمده است:
سالنی ابن شبرمة: ما تقول فی القسامة فی الدم؟ فاجبته بماصنع النبی(ص). فقال: ارایت لو لم یصنع هکذا کیف کان القول فیه؟ قال: فقلت له: اما ما صنع النبی(ص) فقد اخبرتک به و اما مالم یصنع فلا علم لی به،()

 

ابن شبرمه از من پرسید: شما در باره قسامه برای اثبات قتل چه می گویید؟ به آنچه پیامبر انجام داد پاسخ دادم. گفت: اگر پیامبر چنان نمی کرد، شما در مورد قسامه چه می گفتید؟ گفتم: من تورا از آنچه پیامبر انجام داد آگاه کردم، اما از آنچه انجام نداد، آگاهی ندارم.
روایت سلیمان بن خالد نیز شاهد دیگری است:
قال ابو عبدالله(ع): سالنی عیسی و ابن شبرمة معه عن القتیل یوجد فی ارض القوم، فقلت: وجدالانصار رجلا فی ساقیة من سواقی خیبر، فقالت الانصار : الیهود قتلوا صاحبنا. فقال لهم رسول الله(ص): لکم بینة؟ فقالوا: لا . فقال: افتقسمون؟ فقالت الانصار: کیف نقسم علی مالم نره؟ فقال:فالیهود یقسمون.
فقالت الانصار: یقسمون علی صاحبنا؟ قال: فوداه رسول الله(ص) من عنده.فقال ابن شبرمة: ارایت لو لم یؤده النبی(ص)؟ قال: قلت: لانقول لما قد صنع رسول الله(ص) لولم یصنعه . قال: فقلت: فعلی من القسامة؟ قال: علی اهل القتیل،()
امام صادق(ع) فرمود: عیسی که ابن شبرمه همراهش بود درباره کشته ای که در زمین دیگران پیدا شده باشد، از من سؤال کرد. گفتم: انصار جنازه مردی را در یکی از قنات های خیبر یافتند وگفتند: یهودیان او را کشته اند. پیامبر به ایشان فرمود: آیا بینه دارید؟ گفتند: نه. پیامبر(ص) فرمود:آیا سوگند یاد می کنید؟ گفتند: چگونه برچیزی که ندیدیم سوگند یاد کنیم؟ پیامبر فرمود: پس باید یهودیان سوگند یاد کنند. انصار گفتند: آیا آنها علیه دوست کشته ما سوگند یاد کنند؟ پس پیامبر دیه او را از خود داد.
ابن شبرمه گفت: اگر پیامبر دیه او را نمی پرداخت چه می گفتید؟ امام فرمود: گفتم: ما درباره کاری که پیامبر انجام داد نمی گوییم: اگر آن را انجام نمی داد«چه می شد».سپس ابن شبرمه گفت:پرسیدم:قسامه برعهده کیست؟ فرمود: برعهده خویشان مقتول است.
براین اساس درمذهب ما اصل قسامه به منزله یک دلیل قضایی پذیرفته شده و در روایات مامورد تصریح قرار گرفته است و دراین، هیچ بحثی نیست، بلکه بحث ما در این جا در کیفیت قسامه و لزوم تعدد سوگند خورندگان یا عدم لزوم آن است.
روایات قسامه را از این جهت می توان به چهار قسم تقسیم کرد:
دسته نخست:
روایاتی که فقط به اصل تشریع قسامه پرداخته اند و نظری به کیفیت اقامه و عددآن ندارند، از قبیل روایت صحیح حلبی از امام صادق(ع):
سالته عن القسامة، کیف کانت؟ فقال: هی حق و هی مکتوبة عندنا و لولا ذلک، لقتل الناس بعضهم بعضا ثم لم یکن شیء و انما القسامة نجاة للناس، ()
درباره قسامه از امام صادق(ع) پرسیدم. فرمود: قسامه حق و نزد ما مکتوب است و اگر قسامه نبود، مردم یکدیگر را می کشتند.قسامه برای نجات مردم است.
همانند این روایت، روایات معتبر دیگری نیز وجود دارد که از آن میان می توان به دو روایت ازابن سنان و روایات سلیمان بن خالد و زراره و حنان بن سدیر اشاره کرد.()
دسته دوم:
روایاتی که دلالت برآن دارند که افراد قسامه باید پنجاه مرد یا پنجاه نفر باشند.براساس ظاهر این روایات، در قسامه تعدد سوگند خورندگان به تعداد پنجاه نفر شرط است. ازجمله این روایات ، صحیح بریدبن معاویه از امام صادق(ع) است:
قال:سالته عن القسامة. فقال: الحقوق کلها البینة علی المدعی و الیمین علی المدعی علیه الا فی الدم خاصة. فان رسول الله(ص) بینما هو بخیبر اذ فقدت الانصار رجلا منهم فوجدوه قتیلا،فقالت الانصار: ان فلان الیهودی قتل صاحبنا. فقال رسول الله(ص) للطالبین: اقیموا رجلین عدلین من غیر کم اقیده برمته فان لم تجدوا شاهدین فاقیموا القسامة خمسین رجلا اقیده برمته.فقالوا: یا رسول الله ! ما عندنا شاهدان من غیرنا و انا لنکره ان نقسم علی مالم نره فوداه رسول الله(ص).
وقال: انما حقن دماء المسلمین بالقسامة لکی اذا رای الفاجر الفاسق فرصة من عدوه حجزه مخافة القسامة ان یقتل به فکف عن قتله. و الا حلف المدعی علیه قسامة خمسین رجلا:(ما قتلناه و لاعلمنا له قاتلا.) و الا اغرموا الدیة اذا وجدوا قتیلا بین اظهرهم اذا لم یقسم المدعون،()
از امام صادق(ع) درباره قسامه پرسیدم، فرمود: درهمه حقوق، باید مدعی بینه بیاورد و سوگندبرعهده مدعی علیه است مگر درخون. پیامبر درخیبر بود که مردی از انصار گم شد سپس کشته اورا یافتند. انصار گفتند: فلان شخص یهودی او را به قتل رسانده است. پیامبر(ص) به آنان فرمود: دو مرد عادل از غیر خودتان برای شهادت بیاورید تا آن شخص یهودی را درعوض کشته شما قصاص کنم و اگر دو شاهد پیدا نکردید پنجاه مرد برای قسامه بیاورید تا او راقصاص کنم. انصار به پیامبر گفتند: ما شاهدی غیر از خود نداریم و دوست نداریم برای چیزی که ندیدیم قسم یاد کنیم. پس از آن، پیامبر دیه آن مرد را پرداخت .
امام صادق(ع) فرمود: خون مسلمانان با قسامه حفظ می شود، زیرا هرفاسق و فاجری نمی تواندهرگاه فرصت یافت، دشمن خود را بکشد، چون از قسامه می ترسد و می داند که اگر کسی راکشت درعوض او کشته خواهد شد.
اگر مدعی نتوانست قسامه را اقامه کند، مدعی علیه پنجاه نفر را برای قسامه می آورد که این گونه سوگند یاد کنند:
(مانکشتیم و قاتل را نمی شناسیم.) درغیر این صورت اگر کشته ای میان مردمی یافت شد و مدعیان قسم یاد نکردند و متهمان نیز بر بی گناهی خود قسم نخوردند، متهمان بایددیه را بپردازند.
صحیحه زراره وروایت ابوبصیر نیزازاین دسته هستند.() این روایات ظهور در شرطیت تعداد پنجاه مرد در قسامه هردو طرف دعوا دارند.
دسته سوم:
روایاتی که دلالت براعتبار پنجاه سوگند دارند. این دسته فقط شامل معتبره مسعدة بن زیاد از امام باقر(ع) است:
قال: کان ابی رضی الله عنه اذا لم یقم القوم المدعون البینة علی قتل قتیلهم و لم یقسموا بان المتهمین قتلوه، حلف المتهمین بالقتل خمسین یمینا بالله: ( ما قتلناه و لاعلمنا له قاتلا.) ثم یؤدی الدیة الی اولیاء القتیل. ذلک اذا قتل فی حی واحد. فاما اذا قتل فی عسکر او سوق مدینة، فدیته تدفع الی اولیائه من بیت المال،()
امام باقر(ع) فرمود: هرگاه مدعیان، بینه برقتل کشته خویش اقامه نمی کردند و سوگند نیز نمی خوردند که این متهمان او را کشته اند، پدرم متهمان به قتل را پنجاه بار به اسم جلاله به این صورت سوگند می داد که :(ما او را نکشتیم و قاتل او را نمی شناسیم)، سپس دیه را به اولیای مقتول می پرداخت. این در صورتی است که مقتول در محدوده یک قبیله پیدا شود، اما اگر کشته ای درمیان لشکر یا بازار شهری پیدا شد، دیه او از بیت المال به اولیای او پرداخت می شود.
برخی گفته اند که مقتضای اطلاق این روایت آن است که حتی اگر مدعی یک نفر باشد پنجاه سوگند او کفایت می کند، اما چنان که بعدا در تفصیل معنای حدیث خواهیم گفت، این روایت کفایت پنجاه سوگند را فقط در طرف منکر و برای نفی تهمت مطرح کرده است نه در طرف مدعی و برای اثبات قتل.
دسته چهارم:
روایاتی که درباب قسامه جراحات آمده است. دراین روایات در مورد زخم هایی که دیه آنها هزار دینار است حکم به قسامه شش نفر شده. و در مورد زخم هایی که دیه آنها کمتراز این مقدار است به همان نسبت نیز افراد قسامه آنها تعیین شده است. این روایات درکتاب ظریف که در بردارنده احکام و فتاوای امیر المؤمنین(ع) درباب دیات است آمده است. ظاهرااین کتاب بین راویان معروف بوده و ظریف بن ناصح آن را بر امام صادق(ع) و یونس بن عبدالرحمن برامام رضا(ع) خوانده اند. اگر چه درکتاب ظریف بن ناصح روایات مرفوع وجوددارد، اما می توان ادعا کرد که کتاب او معتبر است، زیرا این کتاب میان راویان شهرت داشته واسناد معتبر متعددی در آن وجود دارد که دلالت می کند این کتاب برائمه(ع) قرائت و از سوی ایشان امضا شده است.
درخصوص همین روایت که مربوط به بحث ماست، طریق معتبری وجود دارد و آن معتبره یونس بن عبدالرحمن از امام رضا(ع) است:
فیما افتی به امیر المؤمنین(ع) فی الدیات. فمما افتی به فی الجسد و جعله ست فرائض:
النفس و البصر و السمع و الکلام و نقص الصوت من الغنن و البحح و الشلل فی الیدین والرجلین. ثم جعل مع کل شیء من هذا قسامة علی نحوما بلغت الدیة.
والقسامة جعل فی النفس علی العمد خمسین رجلا و جعل فی النفس علی الخطا خمسة وعشرین رجلا و علی ما بلغت دیته من الجروح الف دینار ستة نفر و ماکان دون ذلک، فبحسابه من ستة نفر و القسامة فی النفس و السمع و البصر و العقل و الصوت من الغنن و البحح و نقص الیدین و الرجلین، فهو ستة اجزاء الرجل.
تفسیر ذلک: اذا اصیب الرجل من هذه الاجزاء الستة و قیس ذلک فان کان سدس بصره او سمعه او کلامه او غیر ذلک حلف هو وحده و ان کان ثلث بصره حلف هو و حلف معه رجل واحد وان کان نصف بصره حلف هو و حلف معه رجلان و ان کان ثلثی بصره حلف هو و حلف معه ثلاثة نفر و ان کان اربعة اخماس بصره حلف هو و حلف معه اربعة نفر و ان کان بصره کله حلف هو و حلف معه خمسة نفر و کذلک القسامة فی الجروح کلها، فان لم یکن للمصاب من یحلف معه ضوعفت علیه الایمان فان کان سدس بصره حلف مرة واحدة و ان کان الثلث حلف مرتین وان کان النصف حلف ثلاث مرات و ان کان الثلثین حلف اربع مرات و ان کان خمسة اسداس حلف خمس مرات و ان کان کله حلف ست مرات، ثم یعطی. ()
حضرت امیر(ع) جنایات وارد بر جسم را به شش قسم تقسیم کردند: نفس، بینایی،شنوایی، تکلم و نقص در صوت( مانند گرفتگی یا خشونت صدا)، از کار افتادن دست و پاها،سپس برای هریک از اینها به ترتیب تعلق دیه، قسامه ای مقرر داشت: قسامه نفس را در صورت عمد پنجاه نفر و در صورت خطا بیست و پنج نفر، و قسامه زخمهایی که دیه آنها به هزار دینارمی رسد، شش نفر قرارداد. در زخمهایی که دیه آنها کمتر از هزار دینار است، نیز به همان نسبت از شش نفر کاسته می شود.

 

تفسیر این نکته آن است که هرگاه انسانی از ناحیه یکی از این اجزاء شش گانه آسیب ببیند، اگریک ششم بینایی یا شنوایی یا قدرت گفتار یا هر عضو دیگر خود را از دست داده باشد، خودش به تنهایی باید سوگند یاد کند. اگر یک سوم بینایی اش آسیب دیده ،خود او به همراه یک نفردیگر باید سوگند یاد کند. اگر نصف بینایی اش آسیب دیده، خود او به همراه دو نفر دیگر بایدسوگند یاد کنند. اگر دو سوم بینایی اش آسیب دیده خود او به همراه سه نفر دیگر باید سوگندیاد کنند. اگر چهار پنجم بینایی اش آسیب دیده خود او به همراه چهار نفر دیگر باید سوگند یا دکنند و اگر تمام بینایی خود را از دست داده خود او به همراه پنج نفر دیگر باید سوگند یاد کنند.قسامه همه جراحات به همین ترتیب است. اگر شخص آسیب دیده کسی را نداشته باشد که با اوسوگند یاد کند، خود او باید سوگند را تکرار کند. بنابر این اگر یک ششم بینایی اش آسیب دیده باید یک بار سوگند بخورد و اگر یک سوم آن آسیب دیده باید دو بار و اگر نصف آن آسیب دیده باید سه بار و اگر دو سوم آن آسیب دیده باید چهار بار و اگر پنج ششم آن آسیب دیده باید پنج بار و اگر تمام بینایی اش آسیب دیده باید شش بار سوگند بخورد، سپس دیه به او پرداخت شود.
همانند این روایت را کلینی و صدوق و شیخ مفید با اسناد خود به کتاب ظریف از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده اند. در ذیل روایت صدوق و شیخ مفید آمده است:
و ان ابی ان یحلف لم یعط الا ما حلف علیه ووثق منه بصدق والوالی یستعین فی ذلک بالسؤال والنظر و التثبت فی القصاص و الحدود و القود().
دراین دسته از روایات تصریح شده که اگر کسی همراه مدعی نباشد خود او می تواندسوگند را تکرار کند،اما این روایات در باب دیه جروح آمده اند.
جهت سوم:
استدلال های مشهور برای اثبات کفایت تکرار قسم در صورت فقدان پنجاه نفر:
دلیل اول:
تمسک به اطلاق روایات دسته نخست، چه در برخی از آنها، این کبرای کلی آمده است:
انه فی باب الدماء قد حکم الله سبحانه علینا بغیر ما حکم به فی الاموال. فقد حکم فی الاموال البینة علی المدعی و الیمین علی المدعی علیه و حکم فی الدماء ان البینة علی المدعی علیه والیمین علی من ادعی، لئلا یبطل دم امریء مسلم،()
خداوند سبحان در باب دما و اموال، متفاوت حکم کرده است. در اموال فرموده که بینه بر مدعی و سوگند بر مدعی علیه است و در دما فرموده که بینه برمدعی علیه و سوگند برمدعی است، تاخون مسلمانی پایمال نگردد.
مقتضای این کبرای کلی آن است که درباب دما مطلقا سوگند بر مدعی است حتی اگر مدعی پنجاه نفر نداشته باشد که همراه او سوگند یاد کنند. اما با توجه به ادله دیگر می دانیم که کمتر ازپنجاه سوگند کفایت نمی کند، ازاین رو اطلاق کبرای کلی را مقید به پنجاه سوگند می کنیم.بنابراین مدعای مشهور ثابت می شود که در فرض نبودن پنجاه نفر، مدعی با تکرار سوگند می تواند ادعای خود را علیه منکر ثابت کند.
در پاسخ این دلیل می توان گفت: این روایات درمقام بیان کیفیت قسامه و موارد و شرایط آن نیستند،بلکه فقط درصدد بیان تشریع اصل قسامه و شکستن قاعده اولیه باب اموال و دیات درباب دما و دفع ارتکاز و انکار فقهای عامه نسبت به قسامه هستند. به همین جهت فقهای ما درموارد عدم لوث و تهمت، به اطلاق این روایات تمسک نکرده اند. علاوه براین، اطلاق یاد شده معارض با مضمون برخی از روایات دسته دوم است که ظهور در اشتراط تعدد پنجاه نفر درقسامه دارند.
روایات دوم که مفسر کیفیت قسامه هستند، مقید، بلکه مفسر روایات اول می باشند و دلالت دارند بر این که درباب دما، سوگندی که ادعای قتل با آن اثبات می شود، فقط سوگند پنجاه نفر است نه مطلق سوگند.
ممکن است ادعا شود که روایات دسته دوم فقط در صورتی دلالت براعتبار پنجاه نفر برای قسامه دارندکه مدعی، این تعداد افراد را داشته باشد، اما اشتراط این تعداد و عدم کفایت پنجاه سوگند حتی درصورت نبود پنجاه نفر، از این روایات استفاده نمی شود. بنابراین نمی توان آنهارا معارض با روایات دسته نخست دانست، زیرا هردو دسته مثبت حکم قسامه هستند و ممکن است یک دسته وسیع تر از دسته دیگر باشد.
این ادعا درست نیست، زیرا ظاهر هردو دسته روایات نظر به حکم و تشریع واحدی دارند،امادسته نخست به بیان اصل حکم و دسته دوم به تفصیل جزئیات و کیفیت آن پرداخته است.براین اساس هرگاه روایات دسته دوم که درمقام بیان کیفیت حکم هستند به ذکر سوگند پنجاه نفر اکتفا کرده و اشاره نکرده اند که در صورت فقدان پنجاه نفر ، پنجاه سوگند مکرر از جانب مدعی کفایت می کند، بلکه بیان داشته اند که در صورت فقدان پنجاه نفر، سوگند به مدعی علیه منتقل می شود، به ناچار ازاین شیوه بیان روایات، فهمیده می شود آن سوگندی که خداونددرباب دما حکم فرموده، تنها قسامه پنجاه نفر است.
حاصل کلام آن که این روایات همان گونه که کبرای کلی روایات دسته نخست را مقید کرده وبیان می کنند سوگندی که برای مدعی مقرر شده حتما باید پنجاه سوگند باشد، همچنین آن رامقید کرده که سوگند باید سوگند پنجاه نفر باشد یعنی، آن را مقید به تعدد حالف نیز کرده است.
دلیل دوم:

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قسامه , تعدد افراد یا تکرار قسم

پایان نامه با عنوان : بررسی وضعیت تغذیه افراد پیش دیابتی و طراحی و اجرای برنامه مداخله جهت ارتقاء آن، براساس مدل فرانظریه ای

اختصاصی از فی موو پایان نامه با عنوان : بررسی وضعیت تغذیه افراد پیش دیابتی و طراحی و اجرای برنامه مداخله جهت ارتقاء آن، براساس مدل فرانظریه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه با عنوان : بررسی وضعیت تغذیه افراد پیش دیابتی و طراحی و اجرای برنامه مداخله جهت ارتقاء آن، براساس مدل فرانظریه ای


پایان نامه با عنوان : بررسی وضعیت تغذیه افراد پیش دیابتی و طراحی و اجرای برنامه مداخله جهت ارتقاء آن، براساس مدل فرانظریه ای

سلامت مهمترین شاخص پیشرفت و ضامن بقای جامعه است ]1 [.امروزه بیماریهای غیرواگیر در بسیاری از کشورهای دنیا خودنمایی می کنند و روز به روز بر تعداد بیماران مبتلا به آنها و افراد در معرض خطر ابتلا افزوده می شود به نحوی که جزو اولویت های سازمان بهداشت جهانی قرار گرفته است تلاش ها در جهت کنترل و درمان بیماریهای غیرواگیر وقتی بیشتر شد که در سال 1978 سازمان بهداشت جهانی بر تعریف جامع سلامتی تاکید کردو آنرا حق اساسی انسان دانست و رسیدن به بالاترین سطح سلامتی را مهمترین هدف اجتماعی در سراسر جهان اعلام کرد.

بیماری دیابت یکی از بیماریهایی است که تقریبا در تمام کشورهای دنیا شایع است زیرا مطالعات نشان داده اند که این بیماری ناشی از رفاه است و در نتیجه درکشورهای ثروتمند که رفاه بیشتری دارند موارد ابتلا به این بیماری نیز بیشتر مشاهده می شود. در بسیاری از کشورهای جنوب- جنوب* که سبک و سیاق زندگی سریعا تغییر یافته است میزان شیوع بیماری در حال افزایش روزافزون است که از علل آن می توان به زندگی فاقد تحرک همراه با پرخوری و دریافت کربوهیدرات، نشاسته و چربی و .. بیش از حد نیاز افراد اشاره کرد]2 [. بیماری دیابت به عنوان یک اپیدمی در آسیا مطرح است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه با عنوان : بررسی وضعیت تغذیه افراد پیش دیابتی و طراحی و اجرای برنامه مداخله جهت ارتقاء آن، براساس مدل فرانظریه ای