فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات65
هر نقش یا طرح یا تصویری به هر صورت، از یک سلسله عناصر اولیه تشکیل یافته است.منظور از این عناصر اولیه موادی مثل کاغذ،رنگ ، فیلم و غیره نیست.عناصر اولیه بصری در اساس کلیه پدیده های مریی است وتعداد انها محدود ومعین است:
نقطه،خط،شکل،جهت،سایه-روشن یارنگمایه،رنگ،بافت،بعد،مقیاس و حرکت.
این عناصر ماده خام تمام اخبار بصری هستند وبه شکلهای مختلف با یکدیگر ترکیب وتلفیق می شوند. انتخاب این عناصر وطرز تاکید بر برخی از آنها در یک اثر بصری بستگی به ساخت ونوع کاردارد.
بیشتر دانش ما درباره کنش وواکنش و تاثیر ادراک انسانی د رمعانی بصری نتیجه تحقیقات وآزمایشاهایی است که روان شناسی گشتالت بر این مبناست که برای شناخت هر دستگاه یا شی یا و اقعه ای ابتدا باید اجزای تشکیل دهنده آن را تشخیص داد واین اجزا را میتوان جدا از یکدیگر و به صورت منفرد بررسی کرد.مشاهده می شود که با تغییر یکی از آن اجزا کل دستگاه نیز دچار تغییر ودگرگوین می شود.یک پدیده بصری نمونه بسیار خوبی از آن نوع دستگاه است.زیرا با پیدایش هر اثر خوب بصری یک کل متعادل ومتوازن به وجود می آید که نتیجه ترکیب بسیار بغرنج وپچیده اجزای مختلف است.یک اثر بصری را می توان از زوایای مختلف تحلیل کرد ولی بهترین شیوه برای تحلیل وفهم اثر تجزیه آن به عناصر تشکیل دهنده اولیه آن است.
این عمل فهم ما را از یک بصری بسیارعمیق تر می کند و نیز برای تجسم اولیه یک تصویر و تعبیر وتفسیر آن از طرف بیننده سودمند است.
استفاده از عناصر اولیه بصری برای فهم وبررسی مقولات مربوط به آن شیوه بسیار مناسبی است و می توان به وسیله آن میزان قابلیت و موفق بودن یک اثر را از لحاظ گویایی به خوبی سنجید. برای مثال عنصربعد سوم را درنظر می گیریم در معماری ومجسمه سازی این عنصر بر دیگر عناصر از لحاظ اهمیت غلبه دارد. طی دوران رنسانس علم وهنر پرسپکتیو به وجود آمد و منظور از آن نشان دادن بعد سوم در اثر بصری دو بعدی مانند نقاشی و رسامی بود.حتی با اثر نظر فریب پرسکپتیو بعد را در این شکلهای بصری فقط می توان تلویحا ونه تصریا نشان داد.فن عکاسی و فیلمبرداری امکان نشان دادن بعد سوم را چه د رحالت حرکت و چه د رحالت سکون یا چنان ظرافت و کمال به ما عرضه داشت که تاکنون بی سابقه بوده است. زیرا عدسی دوربین مانند چشم انسان می بیند وهمه جزئیات موجود در محیط را ثبت می کند.
اما در تجسم اولیه آثار بصری و در آغاز کار به جزییات پرداخته نمی شود و به طور عمده طراح این مرحله از عنصر ساده و نیرومندی مانند خط استفاده می کند.
در اینجا باید گفت که نوع انتخاب ومیزان تاکید ونحوه استفاده از عناصر بصری برای رسیدن به تاثیر مورد نظر هنر وتخصص طراح و صنعتگر وهنرمند است. اوست که تجسم می کند وپدید می آورد. هنر او انتخاب وچگونگی پیاده کردن آن عناصر است. و شماره امکانات مختلف بی حد و نهایت است. ساده ترین عنصر بصری ممکن است به نحوی بسیار بغرنج مورد استفاده قرارگیرد مثلا نقطه با اندازه های مختلف و کنار هم وسیله نشان دادن تصاویر چاپی است که در آن سایه –روشن وجود دارد واصطلاحا به هاف تون halftone معروف است که به خصوص برای چاپ تصاویر عکاسی بسیار لازم است. با این تفاصیل فهم عمیق ترساختمان عنصری شکلهای بصری به پدید آورنده آثار بصری امکانات و آزادی عمل بیشتری برای ترکیب بندیهای مختلف می دهد و کسی که می خواهد از طریق بصری ارتباط برقرار کند برایش وجود امکانات مختلف بسیار مهم است.
برای آنکه به فهم وتحلیلی از کل بیان بصری برسیم بهتر است اول یک یک عناصر بصری را جداگانه بررسی کنیم تا به کیفیات آنها بهتر پی ببریم.
نقطه
نقطه ساده ترین وتجزیه ناپذیرترین عناصر در ارتباط جمعی است. طبیعی ترین و معمول ترین شکلی که می توان برای نقطه قابل شد گردبودن است. نقطه چهار گوش یا مثلثی شکل به ندرت در طبیعت پیدا می شود.اگر مایعی به صورت قطره چکیده شود شکلی تقریبا گرد به خود می گیرد و به این ترتیب به نقطه تبدیل می شودهر چند ممکن است نقطه ای بی نقص وکامل از نظر شکل نباشد. هر گاه بخواهیم با رنگ یا چیزی مشابه آن د رجایی علامت بگذاریم معمولا آن را به صورت نقطه در نظر می گیریم. نقطه هر کجا که باشد خواه به صورت طبیعی و یا مصنوع دست انسان چشم را شدیدا به خود جلب کند.
دونقطه وسیله بسیار مفیدی برای اندازه گیری در محیط و یا تهیه نقشه ای بصری از یک چیز است. استفاده از نقطه همراه با خط کش وسایر وسایل اندازه گیری یکی از اولین وسایل علامتگذاری است که هرکس میتواند آن را به آسانی یاد بگیرد. هر چه اندازه گیری پیچیده تر باشد تعداد نقاط بیشتری به کار گرفته می شود.
چند نقطه خاصیت اتصالی دارد به عبارت دیگر قارد است چشم را راهنمایی کند.اگر تعداد نقاط بسیار زیاد باشد با یکدیگر ترکیب و همراه می شوند ومی توانند تصور رنگما و رنگهای مختلف را در ذهن پدید آروند این امر همانطور که اشاره شد اساس فن تکثیر چاپی تصاویر سایه-روشن دار سیاه ورنگی است.سورا (seurat) نقاش امپرسیونیست فرانسوی در نقاشیهای خود که تکنیک پوینتیلیست (pointillist) نقطه چینی انجام داده بود این پدیده یعنی ادغام و ترکیب نقطه ها در دستگاه بینایی انسان را آزمود. نقاشیهای او از لحاظ تنوع رنگ بسیار غنی به نظر می رسند ولی در حقیقت او از چهار رنگ خالص استفاده کرده است زرد،قرمز،آبی و سیاه که آنها را به صورت نقا ط ریزی روی تابلو به کار برده و در چشم بیننده نقاط رنگی با یکدیگر مخلوط می شوند و به نظر میرسد روی تابلو انواع رنگهابه کار رفته است. تمام نقاشان امپرسیونیست نحوه عمل مخلوط شدن متمایز شدن و سازمان یافتن رنگها را که در مورد چشم صورت می گیرد آزمایش کرده اند. این جریان بی شباهت به نظریه های مک لوهان (mc luhan) درباره شرکت فعال بیننده در نحوه دیدن و تاثیر آن در معنا یافتن یک تصویر نیست.ولی هیچکس این موضوع را به وضوح آنچه سورا انجام داده بررسی نکرده است.کارهای او چنان است که گویا می خواهد جریان چاپ عکسهای رنگی و سایه –روشن دار آینده خود را پیش بنی کند.
عناصر اولیه در ارتباط جمعی