فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره تشریح قلب

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره تشریح قلب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تشریح قلب


دانلود مقاله کامل درباره تشریح قلب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16

 

قلب ما چه شکلی است و چگونه کار می کند؟

 

تشریح قلب

 

قلب اساسا یک پمپ عضلانی تو خالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگر چه قلب چندان بزرگتر از مشت دست نیست ولی در طول مدت عمر در حدود سیصد میلیون لیتر خون را پمپ می کند.

رگهای خونی بزرگی که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و بدن می برند و باز می گردانند.رگهای خونی کوچکتری که روی سطح قلب قرار دارند غذا و اکسیژن را به آن رسانده و محصولات دفعی از قبیل دی اکسیدکربن را از آن خارج می کنند.در داخل قلب چهار بخش یا محفظه جداگانه وجود دارد، سمت راست قلب که از دهلیز و راست و بطن راست تشکیل می شود .خون کم اکسیژن را دریافت می کند .در سمت چپ قلب دهلیز چپ و بطن چپ خون تازه و پر اکسیژن را دریافت می کند.قلب بین دو ریه دیافراگم (ورقه عضلانی گنبدی شکلی که سینه و شکم را از هم جدامی کند)قرار دارد. در حدود دو سوم قلب در سمت چپ بدن قرار دارد ماهیچه قدرتمند قلب به طور مداوم منقبض می شود و خون را از قلب به دیگر قسمت های بدن می راند.

این نوع خاص ماهیچه هیچگاه خسته نمی شود و فقط در قلب وجود دارد.سرعت تپش قلب در تمام طول زندگی درحدود بیش از یکبار در ثانیه است.خون از رگهای خونی که سیاهرگ نامیده می شوند به درون قلب می ریزد .ماهیچه قلبی خون را به سختی فشرده و و خون تحت فشار به درون رگهای دیگری که به سرخرگ موسومند رانده می شود.همانطور که ذکر گردید قلب از نوع خاصی ماهیچه ساخته شده است که هیچگاه خسته نمی شود .این ماهیچه 60 تا 80 بار در دقیقه فشرده و رها می شود .وقتی که ورزش می کنیم این رقم می تواند تا صد بار در دقیقه افزایش یابد.

ارتباط قلب و رگهای خونی :

خون وقتی که از قلب خارج می شود به همه جا نمی ریزدبلکه به آرامی وارد لوله هایی به نام رگهای خونی می شود.نخست خون به داخل لوله هایی به نام سرخرگها جریان می یابد. سرخرگهایی که قلب را ترک می کنند لوله های ضخیمی هستند .بزرگترین آنها ((آئورت)) نام دارد که قطر آن 2/5 سانتیمتر (یا دواینچ) است.سرخرگها بلافاصله به لوله های کوچکتر زیادی تقسیم و شاخه می شوند.

این رگهای خونی ،خون را به همه قسمتهای بدن حمل می کنند.هر چه از قلب دورتر می شوند رگهای خونی بیشتر و با اندازه های کوچکتر وجود دارد.باریکترین رگهای خونی مویرگها نام دارند که آنقدر کوچک هستند که برای دیدن آنها نیاز به میکروسکوپ هست.مویرگها به یکدیگر ملحق می شوند و رگهای بزرگتری به وجود می آورند .این رگها خون را به قلب باز می گردانند.این رگها سیاهرگ نامیده می شوند،هر چه به سمت قلب نزدیکتر می شوند تعدادشان کمتر و اندازشان بزرگتر می شود.بزرگترین سیاهرگ ها خون را به داخل تخلیه می کنند .در واقع رگها خون بدن را در یک چرخه حمل می کنند.سرخرگها خون را از قلب دور می کنند.مویرگها به قسمت های مختلف بدن خون رسانی می کنند ،سیاهرگ ها خون را به قلب باز می گردانند ،قلب و رگهای خونی را سیستم گردش خونی می نامند. که موجب گردش خون در تمام بدن می شوند در واقع قلب بهترین پمپی است که در این قلب دخالت دارد.

 

انواع دریچه های قلبی :

دریچه های داخل قلب از جریان اشتباه خون در بدن جلوگیری می کنند. این دریچه ها از قطعات بافتی زبانه مانندی ساخته شده اند .اگر خون در جهت عکس جریان یابد ،جریان معکوس با این قطعه ها برخورد می کند و آنها را وادار می سازد که بسته شده و مجرا را ببندند .دریچه های دولتی و سه لتی از جریان معکوس خون و بازگشت خون به داخل قلب جلو گیری می کنند.

دریچه های نیم هلالی :

قلب دو دریچه نیم هلالی دارد .این دریچه ها در خروجی قلب واقع شده اند تا از بازگشت خون به درون قلب پس از پمپ شدن آن به خارج جلوگیری کنند.یکی از این دریچه ها از بازگشت خون از سرخرگ ریوی( رگ بزرگی که خون را به ریه ها می برد ) جلو گیری می کند .

دریچه دیگر از بازگشت خون در آئورت (سرخرگ اصلی بدن که برای ارسال خون به بدن است) جلو گیری می کند.

عملکرد دریچه های نیم هلالی :

محفظه تحتانی قلب منقبض می شود و خون را از طریق دریچه نیم هلالی واقع در خروجی قلب بیرون می راند ،فشار بالای خون سه قطعه انعطاف پذیر واقع در دریچه را باز می کند و این امکان را فراهم می سازد که خون از قلب خارج شود و وقتی که قلب بین دو تپش استراحت می کند ،خون شروع به بازگشت به درون قلب می کند .این جریان معکوس سه محفظه را پر می کند و موجب بسته شدن آنها می شود.

دریچه های دهلیزی_بطن:

دو دریچه در قلب وجود دارد که باز گشت خون از محفظه های پایین قلب به درون محفظه های فوقانی جلو گیری می کند.دریچه های دو لتی در سمت چپ قلب قرار دارد . در سمت راست دریچه های سه لتی قرار دارند.

عملکرد دریچه های دو لتی :

وقتی که خون از محفظه فوقانب قلب به محفظه تحتانی آن جریان می یابد،از دریچه قیفی شکلی عبور می کند جریان خون در جهت درست هنگام استراحت قلب بین دو تپش به آسانی از این دریچه عبور می کند. وقتی که محفظه تحتانی منقبض می شود خون شروع به جریان در جهت عکس می کند و با برخورد با قطعه های بافتی دریچه موجب بسته شدن آن می شود.طنابهای متصل به این قطعات مانع از برگشتن کامل آنها می شود .

نقش هر یک از این حفرات قلب در سیکل قلبی:

دهلیز چپ:

خون حاوی اکسیژن زیاد و دی اکسید کربن از ریه ها و از طریق ورید های ریوی (سیاهرگ های ریوی ) به داخل دهلیز چپ و از میان دریچه دو لتی یا میترال به داخل بطن چپ هدایت می شود.

 

بطن چپ:

با انقباض بطن چپ خون از طریق دریچه آئورت و شریان آئورت به تمام بافتهای بدن می رسد .

دهلیز راست:

خونی که از بافتهای بدن که حاوی اکسیژن کم و دی اکسید کربن زیاد می باشد از طریق وریدهای اجوف تحتانی و فوقانی به دهلیز راست وارد و از میان دریچه سه لتی یا تریکو سپید به بطن هدایت می شود.

 

بطن راست:

به انقباض بطن راست خون از طریق دریچه ریوی و شریان ریوی به داخل ریه ها انتقال یافته تا در انجا تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن صورت گیرد .

صداهای قلب:

اگر با گوشی پزشکی که به آن استتوسکوپ می گویند به قلب خودمان گوش دهیم متوجه می شویم که با هر ضربان دو صدا شنیده می شود . اولین صدا که شبیه« پوم» است مربوط به آغاز انقباض عضله قلب یا سیستول می باشد که به علت بسته شدن دریچه های دو لتی  و سه لتی است . دومین صدا مربوط به بسته شدن دریچه آئورت و شریان ریویست و شبیه «ناک» می باشد و در ابتدای دیاستول یا مرحله استراحت قلب شنیده می شود اگر دریچه های قلب آسیب دیده باشند ،صداهای دیگری که اصطلاحا سوفل گفته می شود شنیده می شود.البته وجود این سوفل ها همیشه دلیل بر بیماری نیست .

چگونه قلب به طور منظم منقبض می شود:

انقباض منظم قلب به دلیل وجود بافت ویژه ای است که سیستم هدایتی قلب نامیده می شود و شامل بخش های زیر می باشد .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تشریح قلب

دانلود تحقیق کامل درمورد بیماری لوکوزگاوی

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق کامل درمورد بیماری لوکوزگاوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد بیماری لوکوزگاوی


دانلود تحقیق کامل درمورد بیماری لوکوزگاوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 63

 

تاریخچه :

نخستین توصیف از بیماری لوکوزگاوی در متون پزشکی آلمان در سال 1871 آمده است .

بیماریهای ناشی از رتروویروسها از سال های دور در دامپزشکی اهمیت داشته اند . در سال 1908 دو دامپزشک به نامهای الرمن و بانگ در دانمارک و در سال 1911 یک پزشک پاتولوژیست بنام رو در ایالات متحده امریکا نشان دادند که لوکوز و سارکوم طیور را میتوان با تلقیح پالیده عاری از سلول بافتهای توموری طیور بیمار به انواع سالم منتقل کرد .

اشاعه شدید بیمای حاکی از اتیولوژی ویروسی آن بود ، اما تا سال 1969 موفق نشدند که ویروس آنرا جدا کنند .

این بیماری تاکنون در بسیاری از کشورها از جمله دانمارک ، نروژ ، آلمان ، انگلیس و ایالات متحده گزارش شده است . در ایران نیز این بیماری وجود دارد و در سال 1965(1344) در گروه پاتولوژی دانشکده دامپزشکی تهران تشخیص داده شد .

 

1-2-اتیولوژی بیماری :

1-2-1-مقدمه :

تلاش برای تشخیص علت عفونت لوکوز گاوی برای سالها با شکست مواجه شد . در سال 1969 ، زمانیکه گزارش داده شد که گلبولهای سفید تعداد از گاوها بعد از آنکه به مدت 2 تا 3 روز مورد کشت قرار گرفتند ، اجزاء ویروسی تولید کردند ، به صورت چشمگیری مانع از سر راه آن برداشته شد . این اجزاء ویروسی مشابه اجزایی بودند که از سلولهای سایر گونه‌های مبتلا به لوسمی بدست آمده بود .

ویروس فقط از گاوهای مبتلا به لنفوسارکوم بالغین و از گاوهای مبتلا به لنفوسیتوز پایدار جدا شد ، اما از گوساله های مبتلا به اشکال گوساله‌ای یا نوجوان ، تیموسی و پوستی لوکوز جدا نشد . توانایی انتقال عامل بیماری پس از تلقیح کشت های سلولی حاوی ویروس ، به گوساله‌ها که موجب بیماری و ایجاد لنفوسیتوز پایدار در آنها شد ، مورد تأیید قرار گرفت .

مطالعات وسیع توأم سرم شناسی و همه گیری شناسی در جمعیت گاوی ، با استفاده از آزمون های سرمی صورت پذیرفت . نتایج تمامی این مطالعات اولیه ، دلیل کافی جهت معرفی معیار ویروسی و سرو اپیدمیولوژیک این بیماری را که برای بنیان نهادن رابطه علت و معلولی بین ویروس لوسمی گاو و لوسمی همه گیر گاو لازم بود ، حاصل کرد .

 

1-2-2-عامل بیماری :

عامل بیماری ازخانواده رترو ویریده بنام ویروس لوسمی گاو یا BLV می باشد . در خانواده Re , Retroviridae مخفف Reverse به معنی معکوس و tr مخفف trans criptase می باشد که به لحاظ وجود آنزیم ترانسکریپتاز معکوس در ویریون اعضای این خانواده ، چنین نامی برای این خانواده ویروس انتخاب شده است .

 

1-2-3-طبقه بندی ویروس:

خانواده رترو ویریده شامل 7 جنس می باشد :

1-آلفا رترو ویروس     Alpharetrovirus

2-بتارترو ویروس         Betaretrovirus

3-گامارترو ویروس      Gamaretrovirus

4-دلتا رترو ویروس      Deltaretrovirus

5-اپیسیلون رترو ویروس    Epsilonretrovirus

6-لنتی ویروس          Lentivirus

7-اسپوما ویروس               Spumavirus

ویروس لوکوز گاوی درتقسیم بندی جدید ، در کنار ویروس لنفوتروپیک سلول T انسانی ، ویروس لنفوتروپیک سلول T پریماتها و ویروس لنفوتروپیک سلول T سیمین، گونه متعلق به جنس دلتا رترو ویروس می باشد .

اولین تقسیم بندی رترو ویروسها بر اساس گونه حیوانات میزبان آنها و مورفولوژی ویریون پایه گذاری شده بود . 4 نوع ذره ویروسی به نامهای A ، B ، C ، D شناخته شدند و ویروسها بر طبق آنها طبقه بندی گشتند که ویروس لوکوز گاوی جزء رترو ویروسهای نوع C قرار می گرفت .

ارکان این تقسیم بندی هنوز به طریقی که در مورد ویروسهای گوناگون توضیح داده شد ، یافت می شوند ، برای مثال ، مورفوژنز رترو ویروس تیپ C مستلزم تشکیل شدن در دیواره سلولی نوکلئوکپسیدهای جدید هلالی شکل می باشد (از این رو به آن رتروویروس تیپ C گفته می شود) .

به تازگی خصوصیات ویریون RNA در تقسیم بندی این دسته از ویروسها بکار رفته است ، ویرویون RNA رترو ویروس های سرطان زای متفاوت که متعلق به یک گونه حیوانی می باشند ، تشابه زیادی راب ا یکدیگر از خود نشان می دهند . در حالیکه آنهاییکه متعلق به گونه های حیوانی متفاوت می باشند (برای مثال : مرغ، گاو ، گربه و موش) تقریباً هیچ شباهت هویتی از خود نشان نمی دهند .

قرابت پادگنی در بین رتروویروسهای مختلف بسیار پیچیده می باشند ، اپیتوپ های متفاوت گلیکو پروتئین غشائی مختص به تیپ هستند درحالیکه سایر آنها مختص به سویه می باشند . پادتن های ضد گلیکوپروتئین غشائی ، بیماریزایی ویروس را خنثی می سازند .

اپی توپ های پروتئین بخش مرکزی که مختص ژن gag هستند در بین رتروویروسهای مربوط به گونه های خاص حیوانات مشترک می باشند ، یعنی اینها مختص به گروه هستند .

تعدادی از اپی توپ ها (برای مثال ، آنها که به ترانسکریتپاز معکوس تعلق دارند) در بین ویروسهایی که چندین گونه حیوانی را مبتلا می سازند ، مشترک هستند (آنتی ژنهای بین گونه‌ای) ، اما رترو ویروسهای ماکیان با رتروویروسهای تیپ C پستانداران کاملاً فرق دارند .

رترو ویریده خانواده بزرگ از ویروسهای دارای پوشش خارجی به قطر 100-80 نانومتر است . این ویروسها ساختمانی پیچیده و آنزیم غیرعادی ترانس کریپتاز معکوس دارند . ژنوم آنها بر خلاف سایر ویروسها دیپلوئید است و از یک مولکول RNA یک رشته ای با مفهوم مثبت تشکیل شده است .

طول آن 18000-7000 نوکلئوتید است . از ژنوم این ویروسها ، ترانس کریپتاز معکوس به صورت DNA نسخه برداری می کند .

این DNA که پروویروس نامیده می شود با DNA سلول میزبان ادغام می شود . این عمل برای همانندسازی ویروس لازم است . DNA ویروس را توأم با DNA سلول حیوانات مختلف یافته اند و ممکن است در بعضی شرایط ، ویروس تولید کند . ویروسهایی که بدین نحو ایجاد می شوند ، ویروسهای آندوژن نامیده می شوند .

 

1-3-اپیدمیولوژی بیماری :

این بیماری در سطح جهان به وقوع می پیوندد ، شیوع عفونت در بین کشورها متفاوت می باشد . این ویروس در ارتباط با سلول بوده و ژنوم آن وارد ژنوم سلولهای لنفوسیت و مونوسیت میزبان می شود .

آلودگی پایدار ، شایعترین حالت بوده که با لنفوسیتوز پایدار در 30% از حیوانات دنبال می شود و کمتر از 5% حیوانات آلوده دچار لنفوسارکوم می گردند .

بیماری درمانگاهی در حیوانات بالغ بیشترین میزان شیوع را دارد . حیوان آلوده تنها منبع ویروس می باشد که به صورت افقی توسط لنفوسیتهای آلوده از راه خونریزی هنگام زایمان ، وسایل جراحی آلوده ، معاینه رکتال و حشرات خونخوار انتقال پیدا می‌کند . عفونت مادرزادی در 4% تا 8% از گوساله های تولد یافته از گاوهای آلوده رخ می دهد .

آرایش ژنتیک حیوان مشخص می کند که در صورت آلوده شدن حیوان به این ویروس، بیماری ایجاد شود یا خیر . در لنفوسیتوز پایدار حاصل از ویروس لوکوز گاوی و همچنین در لنفوم گاوی همه گیر ، جمعیت سلولهای لنفوئیدی در حال انتشار ، از لنفوسیت های B  منشأ می گیرد.

 

1-4 روشهای انتقال آلودگی:

به مانند سایر رترویروسها، انتقال ویروس لوکوز گاوی توسط گلبولهای سفید انجام گرفته است. به اثبات رسیده که مقدار بسیار کم خون (005/0 میلی متر) می تواند به میزان کافی حاوی گلبولهای سفید آلوده برای مبتلا کردن گاوهای دیگر باشد. از اینرو آشکار می شود که تعدادی از اعمال مدیریتی که در گاوداریها انجام می‌پذیرد مانند: شاخ سوزی، قطع کردن تیت های اضافه، تزریقات و فعالیت های دیگری مانند استفاده از یک دستکش رکتال برای معاینه تعدادی از گاوها می توانند به عنوان واسطة آلوده کننده گاوها قرار گیرند.

هر عاملی که سبب خونریزی از گاو لوکوز مثبت گردد، می تواند به عنوان مکانیسمی باشد که سبب آلودگی گاوهای حساس آن گله نسبت به لوکوز گاوی شود.

علاوه بر راه های آشکاری که می توانند سبب آلودگی حیوانات شوند، ممکن است تعدادی از گوساله ها با مصرف شیر یا آغوز گاو لوکوز مثبت آلوده گردند.

عملیات دادن شیر و آغوز طوری طراحی شده که به کاهش احتمال آلوده شدن به ویروس لوکور گاوی در گوساله های حساس، کمک شود.

همچنین، زمانیکه گوساله در درون رحم مادری که از لحاظ سرمی نسبت به ویروس لوکوز گاوی مثبت است، قرار دارد، می تواند به ویروس لوکوز گاوی آلوده گردد.(روشهای ایمنی وجود دارند که باید مورد استفاده قرار گیرند تا احتمال آلوده شدن جنین به ویروس لوکوز گاوی در زمان انجام عمل انتقال جنین به حداقل برسد.

در تحقیقی که در سال 1982 توسط چهار تن از دانشمندان انجام پذیرفت، تأثیر راههای مختلف تلقیح ویروس بر دوران کمون بیماری توسط شناسایی پادتن و خود ویروس لوکوز گاوی در لنفوسیت ها مورد مقایسه قرار گرفت. هیچکدام از گوساله‌های پرواری یکساله که ویروس لوکوز گاوی از راه دهانی به آنها تلقیح شده بود، دچار عفونت شدید نشدند. روشهای تلقیح داخل نایی، زیر جلدی و بین جلدی تأثیر ویژه در ایجاد عفونت توسط ویروس لوکوز گاوی داشتند که سه تا چهار هفته پس از تلقیح ویروس، مشخص گردید. در اکثر حیوانات، پادتن سرمی و ویروس در یک زمان شناسایی شدند. یکی از چهار تلیسه فحل که از طریق داخل رحمی بوسسیله ترکیبی از لنفوسیت های آلوده و مایع منی تلقیح شده بودند، دچار عفونت شد. از این جهت مشخص می شود که فاکتور ممانعت کننده ای در مایع منی تازه وجود دارد که از ایجاد عفونت لوکوز جلوگیری می کند.

 

1-4-1-انتقال بیماری توسط حشرات:

نقش حشرات در انتقال افقی ویروس لوکوز گاوی جدال بر انگیز است و در اکثر مطالعات مواد و روشهای کاملاً غیر واقعی بکار برده شده مانند تزریق ضمائم دهانی حشرات مختلف که بر روی خون آلوده به ویروس لوکوز گاوی تغذیه کرده بودند، با تولید جمعیت کنترل شده ای از حشرات که ابتدا بر روی گاو لوکوز مثبت تغذیه کرده و سپس بر روی گاو لوکوز منفی بع تغذیه خود ادامه داده بودند.

حشرات خونخوار را می توان یکی از عوامل انتقال دهنده این ویروس به شمار آورد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته شواهدی بدست آمده که نقش حشرات خونخوار در انتقال این بیماری را مشخص می سازد. شواهد تجربی در بعضی از کشورها وجود دارد که شیوع تغییر سرمی بعد از فصل حشرات تابانید افزایش یافته است.

مطالعات نشان می دهد که یک ارتباط جغرافیایی مثبت و قابل توجه بین میزان شیوع آلودگی به ویروس با تراکم جمعیت خرمگس ها وجود دارد. میزان شیوع بیماری در فصول مختلف متفاوت بوده است، بیشترین میزان عموماً در تابستان مشاهده شده و کمترین میزان در زمستان، بهار و اول تابستان بوده است.

همچنین رابطه زمانی بین میزان تغییر سرمی و نوسانات فعالیت جمعیت حشرات گزنده(خرمگسها) وجود دارد.

طی تحقیقی، تلاش موفقت آمیزی صورت پذیرفت که در آن ویروس لوکوز گاوی از یک گاو عفونی با تعداد لنفوسیت های در محدوده طبیعی، توسط تلقیح زوائد دهانی خرمگس یا مگس تابانوس آباکتور به صورت مکانیکی به گوسفند انتقال یافت. پس از چندین خونخواری طبیعی بع صورت منقطع، این مگسها توسط گاز دی اکسید کرین(CO2) بی حس شدند، سپس زوائد دهانی آنها آنها جدا گردید و در داخل یک دستگاه بافت مخلوط کن با یکدیگر ترکیب شدند. سه گروه گوسفند که هر گروه شامل 5 گوسفند بود انتخاب شد. آنگاه 5 مایع جهت تلقیح که هر کدام حاوی زوائد دهانی حاصل از 10 مگس بود و 5 مایع دیگر که حاوی زوائد دهانی حاصل از 20 مگس، تهیه شد و به صورت زیرجلدی در زیر بغل تلقیح سمت راست 10 گوسفند که از لحاظ پادتن ضد لوکوزمنفی بودند تلقیح شد. 5 گوسفند به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. نمونه های سرمی با فواصل 2 هفته برای سنجش پادتن ضد لوکوز از گوسفندها گرفته شد و به طریق AGID مورد آزمایش قرار گرفت. یکی از گوسفندها که 20 زائده دهانی به آن تلقیح شده بود، پس از 10 هفته پادتن ضد لوکوز تولید کرد. در آزمایش دیگری، به منظور تأیید حساسیت گوسفند، شش ماه پس از تلقیح زوائد دهانی این نوع مگس به یک گوسفند لوکوز منفی که به صورت تصادفی از هر کدام از گروه های تحت بررسی انتخاب شده بودند و در زیر بغل سمت چپ آنها 3 میلی لیتر از خون گاو آلوده تزریق گردید، هر 3 گوسفند پس از گذشت 4 هفته پادتن لوکوز، تولید کردند.

در تحقیق دیگری نقش احتمال ریپیفالوس اپندیکوتالاتوس آمبلیوما هبرائوم در انتقال مکانیکی و همچنین انتقال بین مرحله ای ویروس لوکوز گاوی مورد بررسی قرار گرفت. سویه های آزمایشگاهی ریپیسفالوس اپندیکولاتوس و نوچخ های کنه هبرائوم که عاری از ویروس لوکوز گاوی بودند به تعداد 400 عدد، بر روی بدن گاوهای آلوده به ویروس لوکوز گاوی و همچنین بدن یک گاو لوکوز منفی برای کنترل تغذیه کردند. در فواصل منقطع پس از خونخواری کنه ها، کنه ها هموژنیزه شده و به صورت زیرجلدی به گوسفندهای لوکوز منفی تلقیح شدند. ریپیسفالوس اپندیکولاتوس و آمبلیوماهبرائوم های بالغ، که نوچه آنها بر روی گاوها آلوده به لوکوز خونخواری کردند. همچنین، خون یک گاو آلوده از طریق داخل وریدی به یک گوسفند کنترل تزریق شد. تنها گوسفندی که از یک گاو لوکوز مثبت خون دریافت کرده بود، پس از 9 ماه از لحاظ سرمی تغییر کرده و پادتن ضد لوکوز تولید کرد. تمامی گوسفندهای نجات یافته در طول 13 ماه بررسی از لحاظ سرمی منفی باقی ماندند. از این رو بیان می شود که دوره نوچگی این نوع کنه ها، احتمالاً نقشی در انتقال بین مرحله ای ویروس لوکوز گاوی ندارد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد بیماری لوکوزگاوی

دانلود تحقیق کامل درمورد پاتوفیزیولوژی

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق کامل درمورد پاتوفیزیولوژی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد پاتوفیزیولوژی


دانلود تحقیق کامل درمورد پاتوفیزیولوژی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17

 

پاتوفیزیولوژی

از لحاظ آناتومی در معده 4 ناحیه قابل تشخیص می‌باشد. کاردیا (Cardia) در محل اتصال به مری، فوندوس (fudus) یا طاق معده، تنه معده (Body) و پیلور (Pylorus)  یا باب‌المعده که در محل اتصال معده به دوازدهه قرار دارد. حجم معده در حدود 1.5 - 1 لیتر می‌باشد که در برخی افراد تا 4 لیتر هم افزایش می‌یابد. مخاط معده دارای چینهایی طولی است که صاف شدن این چین‌ها به انبساط معده کمک می‌کند.

هنگامی که غذا بلعیده می‌شود، از راه مری داخل معده می‌شود و برای مدتی در آنجا باقی می‌ماند. غذا از زمانی که در معده است در معرض فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی هضم کننده‌های معده از جمله حرکات معده و اسید و آنزیمها قرار می‌گیرد. هنگامی که محتویات معده به صورت یک مایع نسبتا غلیظ درآمد، غذا وارددوازدهه می‌شود.

دیواره معده

مشخصات بافت شناسی لایه‌های چهارگانه دیواره معده به شرح زیر می‌باشد.

طبقه مخاطی

سلولهای پوششی مخاط معده از نوع منشوری ساده است که با فرو رفتن در عمق آستر، چاله‌های معدی را بوجود می‌آورند. ترشحات غدد گاستریک به عمق این چاله‌ها تخلیه و سپس به سطح معده می‌رسد. سلولهای پوششی مخاط موکوس خنثی ترشح می‌کند. موکوس مترشحه بوسیله سلولهای پوششی لایه ضخیمی را در سطح سلولها تشکیل داده و آنها را از اثرات اسید معده محافظت می‌کند.

آستر مخاط

بافت همبند شلی است حاوی الیاف کلاژن و رتیکولر، سلولهای لنفاوی و رشته‌های عضلانی صاف منشعب از عضلات مخاطی. غدد لوله‌ای ساده یا منشعب معدی نیز در آستر قرار دارند. عضلات مخاطی، عمقیترین لایه مخاط می‌باشند که از عضلات صاف حلقوی در داخل و عضلات صاف طولی در خارج تشکیل شده‌اند.

طبقه زیر مخاط

در معده بافت همبند فیبر و الاستیکی است شبیه لایه زیر مخاط سایر نواحی لوله گوارش که با پیشروی در زیر طبقه مخاطی باعث پیدایش چینهای طولی می‌شود.

طبقه عضلانی

در معده متفاوت از سایر قسمت های لوله گوارش بوده و از سه لایه عضلانی به صورت مورب در داخل، حلقوی در وسط و طولی در خارج تشکیل شده است. عضلات حلقوی در ناحیه پیلور ضخیم شده و اسفنکتر پیلوریک را بوجود می‌آورد. سطح خارجی معده توسط سروز یا به عبارت دیگر، لایه احشایی صفاق پوشیده شده است.

غدد معدی

غدد معدی در نایحه کاردیا و پیلور از نوع موکوسی هستند که ترشحات خود را به عمق چاله‌ها می‌ریزند. علاوه بر سلولهای موکوسی، تعدادی سلول متمایز نشده و سلولهای APUD ترشح کننده گاسترین نیز در دیواره این غدد دیده می‌شود. قسمت نزدیک به چاله را گردن غده، انتهای نزدیک به عضلات مخاطی را قاعده و حد فاصل این دو ناحیه را تنه غده می‌نامند. سلولهای مختلفی که در قسمتهای سه‌گانه غدد معدی یافت می‌شوند، عمل ترشح مواد و آنزیمهای مختلف را برای هضم مواد غذایی را انجام می‌دهند.

انواع سلولهای موجود در غده‌های معده

سلولهای موکوس گردن

سلولهایی هستند با شکل نامنظم که در حد فاصل سلولهای جداری یا مرز نشین فشرده شده‌اند و با رنگ‌آمیزی به سختی از سلولهای اصلی قابل تشخیص هستند. موکوس مترشحه از این سلولها اسیدی است و از موکوس مترشحه از سلولهای سطحی که خنثی می‌باشد، متفاوت است.

سلولهای متمایز نشده

این سلولها به عنوان سلولهای ریشه‌ای در اثر تکثیر و تمایز همه سلولهای پوششی معده شامل سلولهای موکوسی، جداری، انترو اندوکرین و اصلی را جایگزین می‌کنند. فعالیت این سلولها در ضمن آسیبهای اپیتلیال افزایش یافته و به التیام سریع زخم کمک می‌کند. در شرایط عادی سلولهای پوششی معده هر 4 - 3 روز تجدیدمی‌گردند.

سلولهای اصلی

این سلولها در تنه و قاعده غدد یافت می‌شوند. این سلولها دارای سیتوپلاسم بازوفیل بوده و دارای شبکه آندوپلاسمی خشن هستند که مشخصه سلولهای پروتئین ساز است. این سلولها، آنزیمهای پپسین (برای تجزیه پروتئینها) لیپاز ( برای تجزیه چربیها و (رنین (برای انعقاد شیر) را سنتز و ترشح می‌کنند.

سلولهای کناری یا مرز نشین

سلولهای اسیدوفیل هستند که در تمام قسمتهای غدد معدی یافت می‌شوند. این سلولها حاوی تعداد زیادی میتوکندری هستند. سطح سلولها دارای فرورفتگی عمیق و حاوی میکرویلیهای بلند هستند. سلولهای کناری مسئول ترشح اسید معده هستند. میزان ترشح اسید معده توسط اعصاب کولینرژیک، هورمون گاسترین و هیستامین تحریک می‌گردد. این سلولها فاکتور داخلی معده را ترشح می‌کنند که باعث جذب ویتامین B12 می‌شود. در صورت عدم ترشح این فاکتور، جذب ویتامین B12 مختل شده و سنتز هموگلوبین صورت نمی‌گیرد و یک نوع کم خونی بوجود می‌آید.

سلولهای انترو اندوکرین

ترشحات این سلولها از سطح قاعده‌ای به رگهای خونی منتقل می‌شود. این سلولها در فوندوس معده، سروتونین را برای تحریک عضلات جدار معده و روده و در پیلور، گاسترین را برای تحریک ترشح سلولهای کناری ترشح می‌کنند.


اعمال و وظایف معده

معده ارگانی است برای تجمع و هضم اولیه مواد غذایی خورده شده. مواد غذایی در معده 4 - 3 ساعت توقف کرده و با ترشحات معده که پس از خوردن غذا به یک لیتر می‌رسد، مخلوط شده و کیموس نامیده می‌شود. ضمن تشکیل کیموس معدی، اسفنکتر کاردیا مانع از برگشت محتویات معده به مری می‌شود. پس از آماده شدن کیموس معدی، تحت تاثیر PH اسیدی آن اسفنکتر پیلوریک باز شده و موجب تخلیه محتویات معده به دوازدهه می‌گردد. به علت اسیدی بودن محتویات معده بروز زخمهای مخاطی در دوازدهه شایع است. از دیگر وظایف معده ترشح آنزیمهای گوارشی، اسید معده و فاکتور ضد کم خونی است.

بیماریهای معده

زخم معده

به معنی آسیب سلولهای پوششی معده است که اسید معده از آن طریق به بافتهای عمقی نفوذ کرده و باعث زخم شدن معده می‌شود. یکی از علایم زخم معده، وجود خون در مدفوع است. یکی از راههای درمان زخم معده، برداشتن قسمت آسیب دیده معده است.

التهاب یا تورم معده

به التهاب معده، گاستریت هم گفته می‌شود. التهاب ممکن است در اثر مسمومیت بوجود بیاید. علایم التهاب معده، دل درد، استفراغ و اسهال و گاهی تب است.


مبارزه با سرطان   

تشخیص بیماری سرطان در منطقه معده یک تشخیص دیسکو پاتولوژی است  باید تمام مواردی که علائمی را از بیماری های مهم در قسمت فوقانی گوارششان مورد تردید است مورد آندوسکوپی قرار بگیرند با آندوسکوپ های فیبرو اپتیک این سرویس خوشبختانه در مراکز مختلف درمانی در کشور ما فراهم است متخصصین محترم گوارش به سهولت این اقدام را انجام می‌دهند. آندوسکوپی فیبرو اپتیک شرایط را برای رؤیت مستقیم ضایعات در طول قسمت فوقانی دستگاه گوارش فراهم می کند و از ضایعات احتمالی که اکثر این ضایعات از مخاط سرچشمه می‌گیرند بیوبسی به عمل می آید بیوبسی در مطالعات  دیسکو پاتولوژی بررسی می شود و به هر حال ممکن است در یک گروه محدودی از بیماران تشخیص سرطان به طریق  دیسکو پاتولوژی داده شود.

در کشور ژاپن که بروز این سرطان خیلی، خیلی ریت بالایی داشته سیستم های اسکرینینگ وسیعی را برای جامعه شان در نظر گرفتند از جمله اینکه افراد را در یک سنین خاصی آندوسکوپی می کنند یا از طریق ملاحظه و معاینه شیره معده در بخش آسیب‌شناسی از طریق سیتولوژی شیره معده آسپیریشن موادی که در داخل معده است یا نمونه برداری که با بورس های خاص انجام می دهند تومورها را در مراحل ابتدایی کشف می کنند و خوب به خصوص در ژاپن در پیشرفت های خیلی زیادی هم در مورد درمان مراحل اولیه این ضایعه وجود دارد حتی لازم نیست در آن کشور معده را کامل بردارند در بسیاری از موارد بعد از اینکه مطمئن شدند تومور فقط در مخاط است در مراحل ابتدایی و دست اندازی به بافت زیری نکرده می توانند با برداشتن بخش عمده  و بزرگی از مخاط معده کل ضایعه را بردارند که این کار را می‌توانند از طریق آندوسکوپ هم می شود انجام داد نیوکوزکتومی به آن می‌گویند و در این کار واقعاً ژاپنی ها پیشرفت کردند که خوب یک چند نفر هم از متخصصین کشور ما رفتند و این کار را یاد گرفتند اگر بشود ضایعات را در مراحل ابتدایی پیدا کرد یعنی آن شیوه اسکرینینگ را ما برای جامعه در جاهایی که پر خطر است و فراوان است این تومور بتوانیم انجام دهیم می شود آن شیوه های درمانی را هم برایش در نظر گرفت.

نمک طعام و سرطان معده

خوردن مداوم غذاهای شور ممکن است خطر ابتلا به سرطان معده را دو برابر کند.

تحقیقات درباره عادات غذایی، آشامیدنی و سیگار کشیدن که طی 11 سال روی 40 هزار نفر در ژاپن انجام شده، باعث شده است که شرکت های تولیدکننده مواد غذایی در انگلیس به شدت از مقدار نمک غذاهای خود کم کنند.

مطالعات بیشتری درباره خطر نمک در مورد افزایش فشار خون، بیماری قلبی یا سکته مغزی در جریان است. در ژاپن مصرف غذاهای شور و دودی بسیار رایج است. مصرف کم نمک هم خطرناک است.

اما افزایش سرطان مربوط به کسانی است که روزی 12 تا 15 گرم نمک می خورند.

سرطان معده چهارمین سرطان رایج در جهان است اما دومین سرطان کشنده در ژاپن است که هر سال حدود 776 هزار ژاپنی را می کشد.

در انگلیس این سرطان ششمین سرطان کشنده است و سالی ده هزار نفر را می کشد و فقط 11 تا12 درصد آنان تا مدتی از خطر آن می رهند.

پنجاه سال پیش این سرطان بزرگترین سرطان کشنده در انگلیس بود که متعادل‌تر شدن در حجم غذایی و بهبود بهداشت را عامل این کاهش می دانند.

علاوه بر مصرف تک مطالعات ما نشان می دهد که کشیدن سیگار و مصرف کم میوه و سبزی خطر سرطان معده را مخصوصا در مردان افزایش می دهد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد پاتوفیزیولوژی

دانلود مقاله کامل درباره آموزش کلینیکی حقوق

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله کامل درباره آموزش کلینیکی حقوق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره آموزش کلینیکی حقوق


دانلود مقاله کامل درباره آموزش کلینیکی حقوق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13

 

طرح درس

جلسه اول : مقدمه دوره شامل پیش آزمون، ضرورت درس، مروری کلی ، معرفی آموزش های کلینکی حقوقی است . روش ارائه درس شامل تمرین فردی، ارائه مطلب و بارش فکری می باشد. جلسه دوم مهارت های فردی شامل شنیدن فعال، ارتباط موثر، حل مساله و مصاحبه کردن است . رو ش ارائه درس شامل ارائه مطلب و بازی و فعالیت گروهی خلاق می باشد. جلسه سوم از لیست مهارت های حرفه ای به تفکر منتقدانه می پردازد و روش ارائه بحث شبیه سازی است. جلسه چهارم و پنجم مهارت های دفاعی کتبی وشفاهی را پوشش می دهد. این دو جلسه توسط وکیل پایه یک دادگستری ارائه می شود. جلسه ششم به بحث مسئو لیت اجتماعی ازجمله حقوق و عدالت و ارزش های اخلاقی می پردازد. جلسه هفتم و هشتم کلینیک حقوقی سیار و دادگاه مجازی را از طریق آموزش حقوق برای همه و شبیه سازی مطرح می کند که در آن دانشجویان با یکی از مدارس، مساجد یا فرهنگسرا ها هماهنگ می کنند تا برای گروه مورد نظر در مورد خاصی آموزش دهند. این فعالیت انتخابی است و به دانشجویانی که آن را انجام دهند امتیاز تعلق می گیرد. همینطور دانشجویان موظف هستند بر روی پرونده خاص کیفری یا حقوقی تمرین کنند و سپس در دادگاه مجازی کلاس در حضور قضات و وکلای واقعی از آن پرونده دفاع کنند

ارزیابی

حضور در کلاس شرط اساسی است که مقررات دانشگاه بر آن تاکید دارد. بنابراین دانشجویانی که بیش از چهار جلسه غیبت داشته باشند از ادامه شرکت در کلاس محروم و حذف می شوند. این حضور و غیاب در شروع کلاس انجام می شود بنابراین دانشجویان موظف هستند به موقع در کلاس حضور داشته باشند. نمره نهایی به شرح زیر به دست می آید. دادگاه مجازی و نقش آفرینی در مقام وکیل یا قاضی پرونده دارای ده نمره از بیست نمره واحد درسی است که به منزله آزمون پایان درس محسوب می شود. این نمره بر حسب مهارت های شخصی و دفاعی ، استدلال قانونی و دفاع موجه و مستدلل به دانشجویان تعلق می گیرد. ارزیابی این آزمون بر عهده هیات داوران است که متشکل از یک قاضی دادگستری احتمالا از قضات دیوانعالی کشور، یک وکیل دادگستری احتمالا از هیات مدیره کانون وکلا و اساتید مربوطه دانشجویان می باشد. ارزیابی دانشجویان در جلسات چهارم و پنج توسط استاد مربوطه که وکیل دادگستری هستند صورت می گیرد که جمعا دارای سه امتیاز از کل نمره است. ارزیابی در سایر جلسات توسط خود من است که دارای پنج امتیازاز کل نمره است. مشارکت فعال در کلاس و شرکت در بحث ها دارای دو امتیاز است .انجام کلینیک حقوقی سیار و آموزش حقوق دارای سه امتیاز ضافی است که به دانشجویانی که آن را انجام داده باشند تعلق می گیرد. از آنجا ارزیابی دادگاه مجازی با دقت نظر زیادی همراه است به دانشجویان توصیه می شود از فرصت سه امتیاز اضافی کلینیک حقوقی سیار استفاده کنند.

آموزش کلینیکی حقوق

جلسه اول - مروری کلی

ایده کلینیک های حقوقی[1] سالهاست که توسط کشورهای توسعه یافته و نیز در حال توسعه تمرین شده است و به عنوان تجربه ای مثبت از آن یاد می شود. در این ایده گرو ه های داوطلب از میان دانشجویان رشته حقوق به پاسخگویی نیازهای حقوقی گرو ه های مختلف و خصوصا آسیب پذیر اجتماعی از جمله زنان، پناهندگان ، جوانان و ... می پردازند. در کلینیک های حقوقی علاوه بر توانمند سازی حقوقی گرو های هدف ، دانشجویان حقوق نیز طی آشنایی با رویه های عملی مهارت لازم را جهت حضور قدرتمند تر در زندگی حرفه ای خود می یابند . همچنین احساس مسئولیت اجتماعی بیشتری برای مشارکت داوطلبانه در جامعه می کنند. از طریق آموزش های کلینیک های حقوقی[2] دانشجویان حقوق پیش از وارد شدن به کلینیک های حقوقی به کسب مهارت های عملی جهت ارائه خدمات حقوقی برای دستیابی بیشتر گروه های آسیب پذیر اجتماعی به عدالت و حقوق قانونی خود می پردازند. این آموزش ها زمینه های یادگیری رفتاری یا همان کسب مهارت را برای دانشجویان حقوق فراهم می کنند تا با کارآیی و کارآمدی بیشتری به ارائه خدمات حقوقی به جامعه ای بپردازند که نسبت به آن احساس مسئولیت دارند.واژه «آموزش کلینیکی ـ حقوقی» می­تواند فرآیندی آموزشی با هدف آماده کردن دانشجویان حقوق با دانش علمی، مهارت ها و ارزش های ارائه خدمات حقوقی و عدالت اجتماعی می باشد که ریشه در یک روش­شناسی تعاملی و انعکاسی در تدریس دارد.آموزش کلینیکی ـ حقوقی یک روش پویا در یادگیری است که همچنین با عنوان «یادگیری تجربی» یا «یادگیری از طریق انجام عمل» توضیح داده می­شود. آموزش کلینیکی حقوقی دارای اهداف بسیاری در چشم انداز بلندمدت است. اول اینکه کلینیک ها در پی آن هستند که فرصت آموزشی ساختارمندی را برای دانشجویان جهت مشاهده و کسب تجربه با وکالت برای موکل حقیقی یا شبیه­سازی شده فراهم آورند و آگاهی، مهارت ها و ارزش های مناسب را از این تجربه کسب نمایند. دوم اینکه هدف این کلینیک ها این است که جهت ارائه خدمات حقوقی مورد نیاز به کسانی که در غیر این صورت نمی­توانند به چنین خدماتی دسترسی پیدا کنند، فرصتی را مهیا سازند. سوم اینکه کلینیک ها سعی می­کنند فضای ارائه خدمات عمومی و فراهم آوردن عدالت اجتماعی برای همگان را جهت خلق یک حرفه مسئولیت ­پذیر حقوقی به دانشجویان القاء کنند. چهارم اینکه اساتید کلینیک ها در توسعه کسب مهارت ها در عرصه عملی و نظری وکالت نقش مهمی ایفا می­کنند که می­تواند موجب ارتباط نزدیکتر میان گروه وکلا و دانشگاه شود. پنجم به کارگیری روش های آموزش تعاملی و بازتابی دانشجویان را برای اجرا و پرداختن به قانون چنان به جنب و جوش وا می­دارد که اغلب تدریس های نظری و مطالعات کتب درسی نمی­توانند. به علاوه، ثابت شده است که روش یادگیری به طور بازتابی مؤثرین روش یادگیری بلندمدت در میان بزرگسالان است و آخر اینکه از طریق پرورش مسئولیت­پذیری حرفه­ای وکلا و تهیه بیشترین خدمات مورد نیاز حقوقی برای امید دادن و دفاع از جمعیت­های آسیب­پذیر و دور از خدمات حقوقی، کلینیک ها بر آن هستند که به تحکیم خودِ جامعه مدنی بپردازند.[3] کلینیک های حقوقی در دهه 1960 میلادی یعنی دهه فعّالین حقوقی در ایالات متحده آغاز به کار شدند و اکنون آموزش عملی به عنوان یک مؤلفه مورد درخواست در آموزش حقوقی در آمریکا به شمار می­آید. در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین از قبیل شیلی، آرژانتین و برزیل برنامه­های کلینیکی در دانشکده­های حقوق همان خاستگاهی را دارند که این برنامه­ها در دهه 60 میلادی در ایالات متحده داشته­اند. به طور کلی، آموزش کلینیکی ـ حقوقی برای جامعه دانشگاهی رشته حقوق کاملاً شناخته شده است با این حال در برخی موارد مقاومت هایی از سوی دانشکده­های سنتی حقوق که آن را به عنوان تهدیدی برای نقش دانشگاههای حقوق در تدریس تئوری های حقوقی می­دانند و وکلای حرفه­ای که به آن به عنوان خطری بالقوه برای تجارت از راه حقوق و وکالت در ازای پول می­نگرند به عمل آمده است.در آفریقا بیشتر برنامه­های موفق آموزش کلینیکی ـ حقوقی در اوایل دهه 1970 میلادی در آفریقای جنوبی آغاز شد و سپس آرام آرام به دیگر کشورهای واقع در جنوب قاره آفریقا کشیده شد. هم اکنون کلینیک های حقوقی در دانشگاه های چین، بنگلادش، فیلیپین و کامبوج اجرایی شده­اند. تلاش هایی نیز برای برپایی اینگونه کلینیک ها در بقیه کشورهای منطقه به عمل آمده است. در جوامع مختلف بحث قابل اهمیتی درباره روش ها و درون دادهای حاکم بر حقوق و موسسات حقوقی وجود دارد. از این رو بعضی کلینیک های حقوقی هدف عالی و برتر خود را آموزش شایسته وکلای تازه کار می دادند تا قادر به استفاده با ملاحظه و دقیق مهارت ها ، اصول و ارزش ها و اخلاق حرفه ای در وکالت خود یا دیگران باشند. مهارت ها ، اصول و ارزش ها و اخلاق حرفه ای که طی آموزش کلینیکی حقوق آموخته اند . بعضی کلینیک ها نقش خود را به عنوان یکی از سازمان های تغییر اجتماعی از طریق حقوق بسیار پایدارتر و عمیق تر می بینند. امری که بعضا "منفعت عمومی" یا "تغییر اجتماعی" در ایالات متحده آمریکا نامیده می شود.[4] نحوه تدریس در دانشکده های حقوق ایران بر اساس نظام فرانسه یعنی عمدتا بر اساس ارائه سخنرانی یا بحث می باشد، بعضی از اساتید هم از روش هایی مثل پرسش و پاسخ برای جذابیت بیشتر درس استفاده می کنند. ولیکن عمدتا روش تدریس کاملا سنتی و بیشتر مونولوگ خود اساتید است. از طرفی دروس برای انتقال دانش طراحی شده اند و در آنها خبری از انتقال مهارت و ارزش نیست. برای همین بیشتر دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده حقوق حتی مهارت نوشتن یک دادخواست ساده را ندارند. از طرفی دانشجویان با ارزش ها و کدهای اخلاقی وکالت آشنا نشده اند به همین دلیل هم به اولین چیزی که می اندیشند رقابت برای کسب درآمد یا پایگاه اجتماعی است. در صورتی که در آموزش کلینیکی حقوقی به دانشجویان از ارزش ها و مسئولیت اجتماعی نیز گفته می شود تا با مفهوم وکالت برای فقراء آشنا شوند که در آن شغل یک وکیل برای عدالت اجتماعی یکی از شریف ترین شغل هاست از آن رو که برای مردمی که نماینده ای ندارند ، صدا در عرصه حقوقی مهیا می کند. البته سند ملی حکومت مطلوب، حقوق بشر و دسترسی به عدالت که به امضای دولت جمهوری اسلامی ایران، دفتر عمران سازمان ملل متحد UNDP ( 2005 تا 2009 ) رسیده است، گسترش کلینیک حقوقی را یکی از سر فصل های خود قرار داده است. البته در این طرح کلینیک های حقوق بیشتر همان هات لاین ها یا مشاوره تلفنی است که کلا با ایده آموزش کلینیکی حقوقی متفاوت است. بدیهی است راه اندازی کلینیک های حقوقی در کشور که می توانند ضمن پاسخگویی به مطالبات حقوقی گروه های مختلف و فراهم کردن زمینه های دسترسی به عدالت برای گروه های آسیب پذیر اجتماعی به تقویت مهارت های دانشجویان حقوق بیانجامد، مستلزم افزایش دانش و آگاهی در خصوص کلینیک های حقوقی و آموزش های کلینیک های حقوقی می باشد. تقسیم تجربیات مثبت کشورهای منطقه و نیز استفاده از الگوهای اجرایی مورد استفاده آنان می تواند تحقق ایده کلینیک های حقوقی را در کشورمان با موفقیت بیشتری همراه کند.

در پایان باید گفت که از جمله ابزارهای اصلی تأمین حق دسترسی به عدالت می توان به وکالت حقوق بشری، خدمات حقوقی برای گروه‌های آسیب‌پذیر و آموزش‌های کلینیکی حقوقی اشاره کرد. چرا که قانون به ابزاری برای قدرتمند تر کردن صاحبان قدرت و پول مبدل می گردد اگر گروه های آسیب پذیر قانون را نشناسند و تنوانند آنرا به کار ببرند. به تعبیر دیگر حاکمیت قانون ناکارآمد است اگر قوانین عادلانه نباشند، قابل فهم نباشند و به نیازهای مردم و اجتماع پاسخ ندهند. وکالت برای فقراء شامل به زیر سوال بردن قوانینی است که حقوق فقراء و عدالت اجتماعی را انکار می کند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره آموزش کلینیکی حقوق

دانلود تحقیق کامل درمورد نقدى بر نظام انتخاباتى در ایران - حقوق

اختصاصی از فی موو دانلود تحقیق کامل درمورد نقدى بر نظام انتخاباتى در ایران - حقوق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد نقدى بر نظام انتخاباتى در ایران - حقوق


دانلود تحقیق کامل درمورد نقدى بر نظام انتخاباتى در ایران - حقوق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 193

 

نقدى بر نظام انتخاباتى در ایران

نظام انتخاباتى ایران که از طریق قوانین انتخاباتى و آیین نامه هاى اجرایى تدوین شده است، داراى اشکالات و ابهاماتى است که امکان برگزارى انتخابات آزاد و منصفانه را با پرسش هایى روبه رو مى کند. بخشى از اشکالات نظام انتخاباتى ایران که به بررسى صلاحیت نامزدهاى انتخابات یا شرایط داوطلبان نامزدى در انتخابات مجلس یا ریاست جمهورى مربوط مى شود، به علت حساسیت و اهمیت آن از سوى کارشناسان و فعالان حقوقى و سیاسى مورد توجه و نقد و بررسى قرار گرفته است، اما بررسى برخى از ابعاد دیگر نظام انتخاباتى ایران که همچنان باید مورد ارزیابى قرار گرفته و تجزیه و تحلیل شود، اهمیت دارد. در این نوشته نیز معایب و اشکالات نظام انتخاباتى ایران از دو جنبه مورد توجه قرار گرفته است.
۱- سن راى دهندگان: در اغلب کشورها سن راى دادن ۱۸سال تعیین شده است. «اتحادیه بین المجالس در بررسى تطبیقى اخیر خود در سطح جهان خاطرنشان ساخت که سن ۱۸ سال، معیار رایج براى راى دادن است که از ۱۰۹ کشور (از ۱۵۰ کشور مورد بررسى)، آن را اتخاذ کرده اند. همچنین ماده یک کنوانسیون ۱۹۸۹ سازمان ملل  متحد در مورد حقوق کودک، طفل را به معناى هر انسانى تعریف مى کند که سن او زیر ۱۸ سال است، مگر آنکه طبق قانون قابل اعمال در مورد آن طفل، سن رشد زودتر حاصل شود. ماده یک منشور آفریقایى راجع به حقوق کودک و رفاه وى (۱۹۹۰) نیز قاعده اى مشابه اتخاذ کرده است.»۱ اما در قوانین انتخاباتى ایران سن راى دادن ۱۶ سال تعیین شده است. ماده ۳۶ قانون انتخابات ریاست جمهورى یکى از شرایط انتخاب کنندگان را ورود به سن ۱۶ سالگى بیان مى کند. در حالى که در این سن نمى توان گواهینامه رانندگى گرفت یا به سربازى رفت، مگر این که فرد ۱۸سال تمام داشته باشد. دلیل آن نیز روشن است، چون سن ۱۶ سالگى به لحاظ بلوغ عقلى سن مناسبى براى انجام اینگونه کارها نیست. البته در قوانین ایران درباره سن بلوغ تضادهاى اساسى به چشم مى خورد. به عنوان مثال طبق قانون مدنى سن بلوغ براى دختران ۹ سال است و آنها در این سن مسئولیت کیفرى دارند. همچنین دختران در سن ۱۳ سالگى مى توانند ازدواج کنند، اما پسران در سن ۱۵ سالگى مى توانند ازدواج کنند. دختران از سن ۱۸ سالگى نیز مى توانند به صورت مستقل از کشور خارج شوند.
بنابراین مبناهاى متفاوت سنى براى بلوغ عقلى دختران و پسران در قوانین ایران تعجب برانگیز بوده و قابل قبول نیست.
به هرحال تعیین سن ۱۸ سالگى برپایه عرف زیستى و پذیرش مسئولیت، مبتنى بر بلوغ عقلى است و تعیین این سن به عنوان حداقل سن راى دادن موجب مى شود که انتخابات تحت تاثیر رفتارهاى احساسى و هیجانى قرار نگیرد. بر این اساس تعیین سن ۱۶ سالگى براى راى دادن در راستاى افزایش مشارکت قابل ارزیابى است.
۲- نظارت بر انتخابات: نظارت بر انتخابات مهمترین وظیفه نهادها و کمیسیون هاى نظارتى در نظام هاى انتخاباتى است. یک نظام انتخاباتى کارآمد و دموکراتیک امکان نظارت جانبدارانه در انتخابات را منتفى مى کند، همان طور که قوانین انتخاباتى زمینه دخالت و تخلفات نهاد مجرى انتخابات را منتفى مى کنند.
درباره نظارت بر انتخابات در ایران که براساس قوانین انتخاباتى ایران و تفسیر شوراى نگهبان استصوابى است، طى سال هاى گذشته و در زمان برگزارى هر انتخاباتى بحث هاى حقوقى، سیاسى و حتى فقهى زیادى از سوى مخالفان نظارت استصوابى مطرح شده است. نظارت استصوابى منجر به خروج نهاد ناظر بر انتخابات از بعد نظارتى به بعد اجرایى مى شود. در حالى که این وضعیت موجب مى شود وظیفه نظارتى نهاد ناظر به صورت مطلوب اعمال نشود و سلامت انتخابات را با پرسش روبه رو کند. در قوانین انتخاباتى ایران امکان دخالت نهاد ناظر بر انتخابات به صورت عام و در تمام مراحل و در کلیه امور مربوط به انتخابات پیش بینى شده است. (ماده هشت قانون نظارت شوراى نگهبان)
الف- همه هفت عضو هیات مرکزى نظارت توسط شوراى نگهبان انتخاب مى شوند. (ماده دو قانون نظارت شوراى نگهبان) در حالى که به علت حساسیت برگزارى انتخابات، ترکیب نهادها و کمیسیون هاى مرکزى نظارت بر انتخابات در رژیم هاى دموکراتیک متفاوت و متنوع است. هم نمایندگانى از طرف نهادهاى حکومتى و هم نمایندگانى از طرف احزاب مخالف یا نهادهاى مدنى در نهاد ناظر بر انتخابات حضور دارند.
ب- شوراى نگهبان در کلیه مراحل در صورت اثبات تخلف با ذکر دلیل نسبت به ابطال یا توقف انتخابات در سراسر کشور و یا بعضى از مناطق اتخاذ تصمیم کرده و... (ماده هفت قانون نظارت شوراى نگهبان) در حالى که اثبات تخلف در روز برگزارى انتخابات به لحاظ حقوقى دشوار است و ممکن است با توقف انتخابات که براساس گزارش هیات هاى نظارت شهر و شهرستان انجام مى شود حقوق انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان تضییع شود. همچنین ابطال یا توقف انتخابات باید به وسیله نهاد حقوقى و قضایى امکان پذیر باشد. در واقع از طریق یک دادرسى قضایى است که نهاد ناظر بر انتخابات حق طرح شکایت از تخلفات صورت گرفته در جریان انتخابات را به وسیله آن دارد. در نظام هاى انتخاباتى دموکراتیک براى رقباى انتخاباتى، احزاب و... حق طرح شکایت با ارائه دلایل محکمه پسند نیز پذیرفته شده است. معمولاً رسیدگى به این گونه شکایت ها نیز به دلیل حساسیت انتخابات در صلاحیت دیوان عالى کشور ها است. همچنین در ماده هشت و ماده ۱۰ قانون نظارت شوراى نگهبان، اختیارات گسترده دیگرى براى نهاد ناظر در سطح ملى و شهر ها و بخش ها پیش بینى شده است که اختیارات و وظایفى قضایى است تا نظارتى. ضمن اینکه مجریان براى این که گزارش علیه آنها به هیات مرکزى نظارت ارسال نشود، در مواردى ناچار هستند به تشخیص و نظر ناظران تبعیت کنند به خصوص که گزارش  ناظران انتخابات به یک نهاد قضایى بى طرف براى رسیدگى ارسال نمى شود.
ج- نهاد ناظر حتى در تعیین اعضاى هیات هاى اجرایى شهرستان، شهر و بخش ها و تعیین اعضاى صندوق هاى اخذ راى نقش مستقیم دارد. براساس مواد ۳۸ و ۳۹ قانون انتخابات ریاست جمهورى از ۱۱ عضو هیات اجرایى هشت نفر از آنها که از معتمدین هستند باید به تایید هیات نظارت رسیده باشند. فرماندار فقط نقش دعوت کننده از آنها را براى شرکت در جلسات و تشکیل هیات اجرایى به عهده دارد.
همچنین هیات اجرایى که به جز سه نفر از آنها _ یعنى فرماندار، دادستان و رئیس ثبت احوال _ هشت نفر دیگر منتخب هیات نظارت هستند، براساس ماده ۴۷ قانون انتخابات، براى هر شعبه راى گیرى پنج نفر از معتمدین محل که داراى سواد خواندن و نوشتن باشند انتخاب و به فرماندار یا بخشدار جهت صدور حکم معرفى مى کنند. بنابراین نقش فرماندار یا بخشدار _ که در هیات اجرایى فقط یک راى دارد _ امضاى معرفى نامه ها براى انجام تشریفات ادارى است.
با مطالعه قانون انتخابات ریاست جمهورى و مجلس و قانون نظارت شوراى نگهبان موارد دیگرى از پیش بینى اختیارات ویژه براى نهاد ناظر وجود دارد. این وضعیت طى سا ل هاى گذشته موجب شده که یک سازمان نظارتى بزرگ و گسترده و پرنفوذ در سراسر کشور ایجاد شود.
به خصوص که وظایف نظارت و اجرا در قوانین انتخاباتى به درستى تفکیک نشده است.
۳- حضور نمایندگان نامزدهاى انتخابات در شعبه هاى راى گیرى: به منظور اطمینان از سالم بودن روند راى گیرى در شعبه هاى اخذ راى و همچنین کاهش تخلفات ماموران و مجریان و ناظران در پاى صندوق هاى راى در نظام هاى انتخاباتى دموکراتیک تدابیر دیگرى نیز اندیشیده مى شود که از جمله آنها حضور نمایندگان نامزدهاى انتخابات یا نمایندگان احزاب در شعبه هاى راى گیرى است. به عنوان مثال «در فرانسه هر نامزد مى تواند یک یا چند نماینده معرفى کند. این افراد مى توانند به طور دائم در مکان هاى اخذ راى حضور داشته باشند. وظیفه آنها نظارت بر عملیات انتخاباتى و حصول اطمینان از صحت و درستى انجام وظیفه راى گیرى است. به هنگام شمارش آرا از آنها دعوت به عمل مى آید و سپس گزارش تنظیمى توسط ایشان امضا مى شود. به علاوه این افراد مى توانند نظرات و تفاسیر خود را به گزارش تنظیمى ضمیمه کنند.» ۲
در قانون انتخابات مجلس براى حضور نمایندگان نامزدها و یا نمایندگان احزاب در شعبه هاى راى گیرى پیش بینى خاصى نشده است. بنابراین نظارت بر کار راى گیرى فقط به عهده ناظران شوراى نگهبان که یک نهاد رسمى است، مى باشد. وزارت کشور نیز به عنوان مامور اجراى انتخابات مى تواند مامورانى را به منظور بازرسى و کنترل جریان انتخابات به مکان هاى راى گیرى اعزام کند اما براساس ماده ۱۳ قانون نظارت شوراى نگهبان گزارش وزارت کشور درباره انتخابات مجلس یا ریاست جمهورى براى بررسى نهایى و تصمیم گیرى به هیات مرکزى نظارت و سپس شوراى نگهبان ارسال مى شود.
با این حال براى انتخابات ریاست جمهورى، نمایندگان نامزدهاى ریاست جمهورى مى توانند در مکان هاى راى گیرى حضور داشته باشند. اما آنها باید در صورت مشاهده تخلف، مراتب را به صورت کتبى به ناظران شوراى نگهبان و هیات نظارت شهرستان و استان مربوطه و ستاد انتخابات کشور اعلام کنند. براساس ماده واحده قانون حضور نمایندگان و نامزدهاى ریاست جمهورى در شعبه هاى اخذ راى، حضور نمایندگان هریک از نامزدها تا پایان اخذ راى و شمارش و تنظیم صورت جلسات بلامانع است. اما آنها حق امضاى صورت جلسات صندوق هاى راى را نداشته و همچنین گزارشات آنها به عنوان گزارشات رسمى ضمیمه صورت جلسات نخواهد شد. بنابراین نمى توان انتظار داشت که گزارشات آنها درباره تخلفات انتخاباتى چندان تاثیرگذار باشد، به خصوص که گزارشات ناظران شوراى نگهبان به عنوان ناظران رسمى درباره چگونگى و درستى روند راى گیرى تعیین کننده است.

برخى از نمایندگان دومین کنگره نسوان شرق مخالف برابرى زن و مرد بودند و در سخنرانى هاى خود دلایل مخالفتشان را توضیح مى دادند. مثلاً آلجاى افشار در توضیح علت مخالفتش با برابرى زن و مرد گفت: «زن که طالب تساوى حقوق با مرد است نباید تصور کند که مجموع حقوق مرد و زن باید مطابق قواعد حساب باشد، نصف آن براى مرد نصف آن براى زن باشد... از آن جایى که زن به واسطه اختصاصات تشکیلات بدنى خود در عالم حیات وظایف خاصه را عهده دار است که عبارت باشد از تولید اولاد و تربیت نسل، لذا براى زن باید قوانین مخصوص وضع شود که حقوق او را هم از حیث اینکه زن است و هم از حیث اینکه مادر است، محفوظ بدارد.» آلجاى افشار نتیجه گیرى مى کرد، چون مرد و زن نمى توانند وظایف طبیعى شان را به جاى یکدیگر انجام دهند، در این صورت صحبت از تعادل و تساوى حقوق به طرز متداول علم حساب بى مورد [است] ... زن و مرد داراى وظایف مختلف هستند «بنابراین تعادل حقوق زن و مرد و... بى موضوع مى باشد.»علاوه بر بحث کلى برابرى حقوق زن و مرد، مصادیق این برابرى در برخى عرصه ها نیز در کنگره مطرح شد. یکى از این موارد برابرى دستمزد زن و مرد براى کار یکسان بود که نورحماده آن را مطرح کرد. چند نفر از نمایندگان از این پیشنهاد استقبال کردند و گفتند «چه جهت دارد که در صورت تساوى شغل و مقام، مردها بیش از زن ها حقوق بگیرند.» اما اکثریت مطلق نمایندگان متفق القول گفتند: «قطعاً نباید حقوق ها مساوى باشد.» حتى مهرتاج رخشان از فعالان قدیمى حقوق زنان گفت: «قبل از تساوى بین زن و مرد، باید تساوى بین زن ها بشود.» ناگفته نماند که به رغم مخالفت نمایندگان با برابرى دستمزد زن و مرد براى کار یکسان، پیشنهاد نورحماده در این خصوص به تصویب کنگره رسید! برخلاف برابرى دستمزد زن و مرد پیشنهاد فاطمه انصارى در مورد تساوى دختران و پسران در تعلیم و تربیت با استقبال و تائید همه جانبه نمایندگان مواجه شد. البته درخصوص اعزام دختران براى ادامه تحصیل به خارج برخى از نمایندگان مخالفت کردند و خواستار تاسیس مدارس عالى در کشور شدند. «حق راى زنان» که به معناى مشارکت زنان در قدرت سیاسى است، توسط نورحماده مطرح شد. نمایندگان ایرانى ترجیح دادند که در این باره سکوت کنند و به غیر از نورحماده دیگران سخنى نگفتند یا اگر صحبتى کردند در متن منتشر شده مذاکرات چاپ نشده است. جالب توجه است که بدانیم نورحماده پیشنهاددهنده حق راى زنان، موافقت چندانى با این حق نداشت! او بر این نظر بود که همه زنان «نباید حق ورود در اجتماع و طلبیدن حقوق و دخالت در امور و وظایف خارج از خانه» را داشته باشند. هنگامى زنان مى توانند از این حق برخوردار شوند که عالم و دانشمند و آگاه به امور سیاسى و داراى فضایل اخلاقى شده باشند. البته همین را هم با گذاردن شرط دیگرى محدود مى کرد. به این ترتیب که زنان جوان حتى اگر واجد این خصوصیات باشند باز هم نباید در امور سیاسى و اجتماعى مداخله کنند، آنان باید تشکیل خانواده بدهند و مشغول شوهردارى و بچه دارى شوند. هر گاه از این امور فارغ شدند به امور سیاسى بپردازند؛ حضور و مشارکت در امور اجتماعى و سیاسى شایسته زنان مسن است. پس از توضیحات نورحماده درباره حق راى زنان، نمایندگان تصویب کردند: «خانم هاى شرقى مى توانند وقتى که استعداد و کفایت پیدا کردند و اکثریت در زنان فاضله و عالمه و تربیت شده حاصل شد، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را از دولت تقاضا کنند.»
یکى از مباحث مورد توجه نمایندگان دومین کنگره نسوان شرق، بررسى انتقادى موقعیت زنان در محیط خانواده و جامعه بود. در این باره دو بحث کلى مطرح شد: اصول و روش تربیت دختران، موقعیت و حقوق زن در محیط خانواده و اجتماع.
نظر حاکم بر کنگره این بود که اصول متداول تربیتى عامل بازدارنده براى حضور زنان و دختران در جامعه است زیرا براى مشارکت زنان در امور مختلف اجتماعى تنظیم نشده است و از این رو به رغم تلاشى که زنان مى کنند، نمى توانند بخشى از بار زندگى را از دوش مردان بردارند. باید در این اصول تربیتى تجدیدنظر شود و در خانواده و مدارس «شیوه صحیح معاشرت زنان و مردان» آموزش داده شود.
درباره بازنگرى در موقعیت و شرایط دختران و زنان در خانواده و جامعه نیز نمایندگان خواستار آن شدند که به حقوق طبیعى زنان احترام گذاشته شود تا زنان بتوانند در عرصه هاى مختلف اجتماعى و اقتصادى مشارکت کنند. آنها براى اصلاح شرایط زنان و دختران در محیط خانواده، خواستار تحقق این موارد شدند: برقرارى روابط زن و مرد براساس حقیقت، محبت، انصاف و درستى، رعایت حقوق زنان در زندگى زناشویى و مشارکت واقعى آنان در اداره خانواده، رعایت مسائل اخلاقى از طرف مردان، ارتقاى منزلت زنان به گونه اى که مردان فقط به عنوان وسیله اى براى خوشگذرانى به زن نگاه نکنند و... درباره راه پیشرفت و ترقى زنان دو نظر در کنگره مطرح شد: عده اى بر تعلیم و تربیت تاکید مى کردند و مى گفتند فقط از طریق دسترسى به «سلاح علم و آگاهى» است که زنان مى توانند حقوق خود را به دست آورند. برخى مانند ایران ارانى* ضمن تایید ضرورت تعلیم و تربیت، استقلال اقتصادى زنان را پیش شرط پیشرفت و ترقى زنان مى دانستند.
یکى دیگر از مباحث مورد توجه و تاکید کنگره دوم نسوان شرق ازدواج و مسائل مرتبط با آن بود. عده اى مى گفتند براى تحکیم بنیان خانواده، باید دختران و پسران قبل از ازدواج «در حضور شخص ثالثى» با همدیگر آشنا شوند و به خصوصیات و خواست  ها و آمال یکدیگر پى ببرند. عده دیگرى با این پیشنهاد مخالف بودند و مى گفتند در این زمینه یعنى آشنایى و گفت وگوى دختر و پسر، مردان تربیت لازم و کافى ندارند. اگر این آشنایى به ازدواج نینجامد، باعث «هتک آبروى دختر» مى شود و «هزار عیب روى دختر مى گذارند.» موافقان آشنایى دختر و پسر به مخالفان جواب مى دادند اگر آشنایى دختر و پسر مشروط به تربیت مردان شود، این کار «هرگز متحقق نخواهد شد.» سرانجام کنگره به این نتیجه رسید: «زن و مرد قبل از عقد ازدواج، یکدیگر را بشناسند، ولى این شناسایى در حضور شخص ثالثى از محارم زن باشد.»
در خصوص مهریه و جهیزیه، گروهى از کاهش آن دفاع مى  کردند و مى گفتند این کار موجب افزایش ازدواج مى شود. اما عده اى کاهش مهریه و جهیزیه را مشوق مردان براى «تجدید فراش» مى دانستند و با آن مخالفت مى کردند. از آنجایى که موافقان و مخالفان به نتیجه نرسیدند، نورحماده براى خاتمه دادن به بحث گفت: در صورتى مهریه و جهیزیه کاهش یابد که «تعدد زوجات براساس قانون شرع باشد.» او معتقد بود اگر دستورات شرع اسلام درباره ازدواج اجرا شود، تقریباً ازدواج مجدد انجام نخواهد گرفت. نمایندگان نظر نورحماده را پذیرفتند و تصویب کردند «تعدد زوجات مطابق حکم شرع، یعنى تقریباً ممنوع باشد.» «مهر و کابین زن و همچنین جهیزیه کم و مناسب شود تا زناشویى بیشتر صورت گیرد.»
علاوه بر اینها کنگره ضرورت معاینه پزشکى دختر و پسر و تایید سلامتى و صحت آنان را قبل از ازدواج تصویب کرد. از دیگر مباحث کنگره مبارزه با فحشا و تاسیس «خانه هاى امید» براى بازگشت «فواحش نادم» به زندگى «طبیعى و سالم»، ممنوع شدن فحشاى پنهانى، ترویج کالاهاى داخلى و تحریم کالاهاى وارداتى، منع مسکرات و موادمخدر و... بود.
در این میان موضوع «حجاب زنان» اگرچه از مباحث مورد توجه نمایندگان بود ولى به صورت رسمى در کنگره مطرح نشد. اما در جلسه هایى که پیش از برگزارى کنگره تشکیل مى شد، این موضوع بررسى شد. در بین نمایندگان ایرانى دو نظر درباره حجاب مطرح بود: عده اى به صراحت با حجاب مخالفت مى کردند اما مى گفتند در حال حاضر شرایط آن در جامعه ما فراهم نیست. موافقان حجاب تاکید مى کردند حجاب مانع ترقى زنان نیست. وظایف طبیعى زنان خانه دارى، زایمان و تربیت اولاد است و مخالفان حجاب از این وظایف سر باز مى زنند و از این طریق ضرر بزرگى به کشور مى رسانند.
دومین کنگره نسوان شرق در ۱۱ آذر ۱۳۱۱ به کار خود پایان داد و مصوبات ۲۲ ماده اى کنگره را منتشر کرد. به منظور اجراى این مصوبات و پیگیرى آن، روز ۱۷ آذر ۱۳۱۱ هیات رئیسه و تنى چند از نمایندگان ایرانى کنگره، جلسه اى تشکیل دادند که در این جلسه با تقسیم مصوبات به چهار محور، چهار کمیسیون تشکیل دادند: یک کمیسیون براى پیگیرى مصوبات حقوقى، اجتماعى و مدنى (به ریاست مستوره افشار)، یک کمیسیون براى امور خیریه و عام المنفعه (به ریاست افخمى)، کمیسیون آموزش خانه دارى و تربیت فرزندان (به ریاست عصمت الملوک خواجه نورى) و کمیسیون بهداشت و مسائل مرتبط با برابرى زن و مرد (به ریاست صدیقه دولت آبادى).
• کنگره بین المللى زنان در استانبول

براساس تصمیم شوراى عالى اتحادیه کل زنان شرق، ترکیه محل برگزارى سومین کنگره نسوان شرق بود. تا آنجا که یافته ام این کنگره تشکیل نشد و به جاى آن دوازدهمین کنگره بین المللى زنان را برگزار کردند.
دوازدهمین کنگره بین  المللى زنان در روزهاى ۲۹ فروردین تا ۴ اردیبهشت ۱۳۱۴ / ۱۸تا ۲۴ آوریل ۱۹۳۵ در کاخ یلدیز استانبول برگزار شد. براى شرکت در این کنگره از تشکل  ها و فعالان حقوق زنان ۴۰ کشور دنیا دعوت کرده بودند که در نهایت هیات  هاى نمایندگى ۳۰ کشور در استانبول حاضر شدند. این نمایندگان از کشورهاى پنج قاره جهان بودند و نماینده ایران، فرخنده جورابچى بود. چنین کنگره اى تا آن زمان برگزار نشده بود و براى اولین بار فعالان حقوق زنان در غرب و شرق گردهم مى آمدند و از نزدیک با نظریات، هدف ها و مسائل و مشکلات و همچنین دستاورد هاى یکدیگر آشنا مى شدند. با توجه به اوضاع بحرانى اروپا و خطر روزافزون آغاز جنگ جهانى شعار دوازدهمین کنگره بین المللى زنان «آزادى تمام براى زن ها و تامین صلح براى انسانیت» بود.
ریاست کنگره با کودبى آشبى و نواب رئیس رزا مانوس و بلامانکوف (نماینده مجلس سناى چکسلواکى) بودند. در روز اول کنگره درخواست عضویت جمعیت نسوان وطن خواه ایران، اتحادیه زنان عرب سوریه،کنفرانس زنان هند و اتحادیه زنان عرب فلسطین به اتفاق آرا به تصویب رسید. پیام هاى کاریه شایمان کات بنیانگذار اتحادیه بین المللى زنان و آکیلویه کردن رئیس جمعیت بین المللى زنان قرائت شد. آنگاه نمایندگان کشور ها درباره شرایط زندگى و حقوق فردى و اجتماعى زنان و مسائل و مشکلاتى که در برابر فعالان حقوق زنان قرار داشت توضیح دادند و ضمناً بر لزوم حفظ صلح تاکید کردند. در این کنگره پس از بحث و بررسى این درخواست ها به تصویب نمایندگان رسید:
۱- حق راى زنان
۲- تساوى زن و مرد در برابر قانون و در همه شئون زندگى فردى و اجتماعى
۳- برابرى کامل دستمزد زن و مرد در برابر کار یکسان
۴- برخوردار شدن زنان شوهر دار از حق استقلال
۵- مردانى که خانواده خود را رها مى کنند باید مجازات شوند و چنین مردانى در ممالک همجوار از مجازات مصون نمانند.
۶- دولت ها تابعیت مضاعف زنان را بپذیرند.
۷- ممنوعیت تعدد ازدواج
۸- ممنوعیت استخدام شدن مردان به جاى زنان کارگر
۹- مبارزه با فحشا و ممنوعیت خرید و فروش زنان سفیدپوست
۱۰- توسعه افکار صلح دوستانه در دنیا و تلاش به منظور جلوگیرى از جنگ
۱۱- حل اختلافات موجود بین کشور ها از طریق دادگاه لاهه
۱۲- کنترل تولید و تجارت اسلحه
۱۳- ممنوعیت هرگونه کمک اقتصادى، سیاسى دولت ها به دولت متجاوز
۱۴- حمایت از جامعه ملل و...
در این کنگره برخى مسائل جنجال برانگیز مانند سقط جنین مطرح نشد اما در حاشیه کنفرانس موافقان و مخالفان این قبیل مباحث به بحث و بررسى پرداختند. براساس گزارش هایى که از دوازدهمین کنگره بین المللى زنان در دست است نمایندگان زنان شرق اگرچه در این کنگره حضور داشتند اما به نظر نمى رسد که تاثیرى در روند کنگره و مباحث و مصوبات آن گذاشته باشند. همچنین مقایسه مصوبات این کنگره با مصوبات دو کنگره نسوان شرق، بیانگر کیفیت و سطح متفاوت جنبش زنان در غرب و شرق است و احتمالاً همین تفاوت کیفى بود که موجب شد نمایندگان زنان شرق در این کنگره فعال نباشند.
• مصوبات دومین کنگره نسوان شرق
۱- خانم هاى شرقى مى توانند وقتى که استعداد و کفایت پیدا کردند و اکثریت در زنان فاضله و عالمه و تربیت شده، حاصل شد، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را از دولت تقاضا کنند.
۲- از دولت تقاضا شود که تعلیمات ابتدایى را در مملکت براى دختران و پسران اجبارى کرده [و] تحصیلات عالیه، اختیارى و آزاد براى زن و مرد مساوى باشد.
۳- حقوق و اجرت زن و مرد در مدارس و ادارات و کارخانه ها و غیره در صورت تساوى شغلى یا تساوى مقام یا تساوى معرفت مساوى باشد.
۴- از دولت تقاضا شود که در شهرهاى مختلفه کودکستان ها و باغچه هاى اطفال تاسیس کند و وسایل   بازى هایى که براى توسعه فکر کودکان مفید است از قبیل بازى هاى محاکمه و غیره براى آنها فراهم آورد و براى مدارس، سینماهاى اخلاقى مخصوص تهیه شده، از ورود محصلین و محصلات به سینماهاى عمومى جداً جلوگیرى عمل آید.
۵- وسایل تحصیلات عالیه و مقدمات آن براى دخترها تهیه شود و اختیارى و آزاد باشد.
۶- مدارس اکابر نسوان در نقاط مختلفه مملکت تاسیس شود.
۷- طلاق به حسب قانون و مقررات شرع باشد نه مطابق عرف و عادات عموم.
۸- سعى در اصلاح اخلاق زناشویى مردها و عفت و پاکدامنى آنها.
۹- اعزام محصلات به خارجه چنان که در ایران [این] تصمیم اتخاذ شده است.
۱۰- وضع مقررات قانون زواج ایران در ممالکى که واجد آن نیستند.
۱۱- رسیدگى به صحت و سلامت زن و شوهر قبل از ازدواج.
۱۲- زن و مرد قبل از عقد ازدواج یکدیگر را بشناسند، ولى این شناسایى در حضور شخص ثالثى از محارم زن باشد.
۱۳- تعدد زوجات مطابق حکم شرع یعنى تقریباً ممنوع باشد.
۱۴- مهر و کابین زن و همچنین جهیزیه، کم و مناسب شود تا زناشویى بیشتر صورت بگیرد.
۱۵- خانم ها باید آراسته به اخلاق یعنى ایمان و عمل صالح باشند.
۱۶- منع مسکرات و مخدرات و تخفیف و تقلیل در استعمال دخانیات.
۱۷- خانم هاى شرقى باید از عادات و اخلاق غربى آنهایى که خوب و پسندیده است انتخاب کرده و بقیه را که مبنى بر هوا و هوس است ترک گویند.
۱۸- خانم ها البسه خود را از منسوجات وطنى قرار دهند و در ترویج امتعه وطنى بکوشند و خود نمایشگاه هایى براى ترویج امتعه وطنى تشکیل دهند.
۱۹- خانم ها باید طرفدار صلح بوده و با حملات و تجاوزات مخالف باشند و در جنگ هاى دفاعى وقتى که ضرورت ایجاب کرد در میدان هاى جنگ خدماتى انجام دهند.
۲۰- فحشاى سرى ممنوع بوده و پلیس هاى زنانه براى کشف این گونه اعمال تهیه شده، ممانعت به عمل آید و فحشاى علنى محدود گردد.
۲۱- براى کسانى که در نتیجه لغزش و خطایى به اجبار وارد فحشا شده اند و راغب به رهایى هستند مراکز و کارخانه هاى عمومى تاسیس شود که در آنجا کار کرده و زندگى کنند.
۲۲- کمیسیون هایى از خانم ها تشکیل شود که به مسائل عمومى صحى رسیدگى کرده، در شهر گردش و تدقیق کنند و در رفع نواقص صحى به اقدامات خود یا کمک ادارات مربوطه بکوشند.

بررسی سابقه نظام قضایی و دادرسی در تمدن ایران

 

محکومیت دکتر مصدق ، نظام قضایی ایران را به چالش کشید

 

گروه اجتماعی ـــ تا کنون دو نوشتار در باره بررسی سابقه نظام دادرسی در تمدن ایران باستان تقدیم خوانندگان شد. اینک بخش سوم و پایانی این مجموعه نوشتار تقدیم می شود.
اصلاحات عصر ناصری به منظور تدوین قوانین جدید یا اصلاح نظام دادرسی کشور هر چند در سه مرحله صورت گرفت اما نتیجه این اصلاحات اثری در کیفیت اجرای عدالت بر کشور نداشت بلکه در زمان سلطنت مظفرالدین شاه در 1313 هجری قمری رسیدگی به شکایت های مردم در شرایط آشفته تری ادامه پیدا کرد.
ادامه این روند موجب انقلاب مشروطه و به تبع آن تدوین قانون اساسی و عدالت خانه شد. هر چند مشروطیت برابر اصل متمم قانون اساسی سال 1325 با آرمان خواهی و امیدهای بزرگ شروع شد اما بر اثر ضعف در برابر نیروهای شرع گرا در حیطه قضایی با روندی کند پیش رفت و در 20 سال اول پس از مشروطیت، از حد اصلاحات ناقص و محدودی در سطح قواعد دادگستری در نگذشت.
تا پیش از انقلاب مشروطه، حکام و رجال سیاسی، روسای عشایر و افراد با نفوذ به طور شخصی به حل و فصل دعاوی و شکایت های مردم می پرداختند. اما پس از مشروطیت و تدوین قانون اساسی عدالت خانه به طور رسمی تاسیس شد. در این دوره اصل 27 متمم قانون اساسی، قوه قضاییه را قوه ای مستقل اعلام کرد اما اصل 71 تفکیک صلاحیت محاکم شرع و عرف را که سنت قضایی از دوران صفوی بود همچنان به رسمیت شناخت. براساس این اصل «وزارت دادگستری» و دادگاه های عرفی مسئول رسیدگی به شکایت های همه ایرانیان شناخته شدند. همچنین براساس اصل 72 رسیدگی به جرایم سیاسی نیز در صلاحیت دادگاه های عام قرار گرفت.
از سوی دیگر اصل 80 این قانون مقرر کرده بود که قضاوت محاکم براساس قانون انقلاب و با فرمان شخص شاه منصوب شوند ضمن این که دادستان کل کشور را باید شاه با مشاوره با حاکمان شرع منصوب می کرد. اما در عمل شرط مشورت کردن با مراجع مذهبی، اغلب در طول رژیم مشروطه سلطنتی نادیده انگاشته شد و این امر تحت تاثیر روابط بین روحانیان عالی مرتبه با مقامات حکومتی قرار می گرفت.
نخستین وزیر عدلیه پس از مشروطیت، احمدخان مشیرالسلطنه بود که تنها 48 روز از این مقام مشغول فعالیت بود و پس از این زمان جای خود را به عبدالحسین میرزا فرمانفرما داد. در زمان فرمانفرما چهار محکمه، ابتدایی، جزایی، استیناف و محکمه تمیز فعالیت خود را آغاز کردند. اما برای رسیدگی به دعاوی در این محاکم قانون قابل اتکایی وجود نداشت.
در سال های بعد و با حضور مشیرالدوله پیرنیا در وزارت عدلیه برای نخستین بار اداره مدعی العموم و دیوان تمیز بر تشکیلات عدلیه افزوده شد و قانون جدیدی برای تغییر سازمان قضایی کشور به نام «قانون موقت تشکیلات عدلیه» در کمیسیون وزارت عدلیه مجلس به تصویب رسید و براساس آن داده های رسمی کشور براساس سلسله مراتب اهمیت به سه دسته، صلح، استیناف و تمیز تقسیم شدند.
قوانین «اصول محاکمات حقوقی»، «اصول محاکمات جزایی» و «اصول محاکمات تجاری» نیز در همین دوران به تصویب کمیسیون عدلیه مجلس رسید. اما با وجود این اجرای این قوانین به دلیل ادامه صلاحیت عمومی حکام شرع، کاپیتولاسیون، اعمال نفوذ اعیان و اشراف و همچنین روسای ایلات و عشایر به سادگی امکان پذیر نبود، تا آن که سرانجام محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) در سال 1290 هجری قمری به مدت شش ماه و پس از آن در سال 1292 هجری قمری به مدت 17 ماه به وزارت عدلیه رسید و با توجه به سوابق تدریس خود در مدرسه علوم سیاسی از یک سو و سابقه قضایی در مقام ریاست دیوان از سوی دیگر، موفق شد روند اجرایی شدن این قوانین را تا اندازه زیادی فعال کند.
در هر حال به رغم اقداماتی که پیش از این در زمان وزارت مشیرالدوله بر عدلیه صورت گرفته بود، دادرسی در ایران همچنان در دادگاه های صنعتی و قدیمی انجام می شد و در نبود دادگاه های متمرکز دولتی، دولتمردان محلی و افراد صاحب نفوذ بر آیین دادرسی و صدور احکام به نفع خود اعمال نفوذ می کردند.
تا پیش از روی کار آمدن رضاخان در ایران نه تنها در امر دادرسی و قضاوت بلکه در اکثر زمینه های اداری و کشوری تمرکزی وجود نداشت.

دادگستری نوین
قوانین عرفی در طول سلطنت رضاخان و پسرش با کم توجهی به ضوابط و معیارهای شرعی تدوین می شد. یعنی قوانین مصوب، حتی هنگامی که قانون اسلامی را نقض می کردند، با زور اجرا و به روم تحمیل می شد. مثال روشن این تضاد، قوانین مربوط به اجازه فروش، مشروبات الکلی، کشف حجاب و بسیاری از جنبه های قانونی جزای عمومی بود. برای مثال در این دوره براساس قانون 1310 هجری شمسی هر روحانی که عقد ازدواجی را براساس شیوه های معمول شرعی بدون ثبت در دفتر ازدواج اجرا می کرد، مشمول پیگرد کیفری می شد. همچنین در دوران محمدرضا شاه برابر قانون حمایت از خانواده مصوب سال 1246 قمری، هر فردی که بیش از یک همسر بدون کسب اجازه از همسر اول اختیار می کرد، به زندان محکوم می شد.
در هر حال به رغم آرمان های عدالت خواهی و درخواست تاسیس عدالت خانه که مهم ترین «پیام انقلاب مشروطیت» بود، نظام حقوقی و قضایی حاکم بر ایران در نخستین دهه پس از مشروطیت تفاوت چندانی با عصر استبداد نداشت.
در دوره پهلوی اول جلد نخست قانون مدنی مشتمل بر 955 ماده در مورد مالکیت، اسباب تملک، حقوق قراردادها با استفاده از کتاب هایی همچون شرح لمعه، شرایع، مکاسب برای تدارک الغای کاپیتولاسیون در سال 1307 ش تصویب شد. جلد های دوم و سوم این قانون که تابعیت، احوال شخصیه و اقامتگاه را در بر می گرفت با توجه به قوانین مدنی فرانسه، بلژیک و سوییس تنظیم شد.
آیین دادرسی مدنی، نیز که در سال 1290 شمسی با نام اصول محاکمات به اقتباس از قانون فرانسه به تصویب مجلس وقت رسیده بود، بار دیگر در سال 1318 هجری شمسی اصلاح شد.
همچنین در این دوره قانون جزای عمومی که در دوره قاجار به طور کامل تعیین حدود آن با فقها بود، با عنوان «قانون جزای عرفی» اصلاح شد. به گونه ای که به شکل یک نظام متقابل با قانون جزای شرعی عمل می کرد. این قانون جزای عرفی که به پیشنهاد نصرت الدوله فیروز به مرحله اجرا درآمد، نخستین قدم در راه شریعت زدایی از حقوق جزایی ایران در دوره مشروطیت بود اما چون پایه ای در فقه سنتی نداشت با بیم و امید و تاکید بر عرفی بودن آن مطرح می شد. به گونه ای که مخالفت مردم منجر به برگزاری تظاهراتی در مسجد جامع تهران شد.
«علی اکبر داور»، وزیر دادگستری در دوران پهلوی اول، در بهمن سال 1305 برای پایه گذاری تشکیلات جدید دادگستری اقدام کرد. به دنبال اقدامات وی عدلیه سابق 20 بهمن همان سال منحل شد و مجلس لایحه اصلاحات در نظام قضایی کشور را با دو فوریت در 27 بهمن همان سال تصویب کرد.
در این دوره کاپیتولاسیون اتباع روسی لغو شد و تشکیلات قضایی در ایران فعالیت رسمی خود را از 1306 آغاز کرد. علی اکبر داور که در سوییس تحصیل کرده رشته حقوق بود و از دانشگاه ژنو فارغ التحصیل شده بود. سازمان جدید دادگستری ایران را بر اساس همان الگوهای اروپایی طرح ریزی کرد. وی با انحلال عدلیه و ایجاد دادگستری جدید، فعالیت روحانیان صاحب مسند را از نظام قضایی ایران کوتاه کرد. تصویب قانون مدنی و قوانین دیگر به ویژه آیین دادرسی مدنی و کیفری که به معنای عرفی کردن ساختار و نظام دادرسی در ایران بود از تحولات مهم در زمان صدارت داور محسوب می شود.
همچنین تهیه و نگهداری اسناد رسمی در سازمان های دولتی برای جلوگیری از دعاوی در دادگستری امری الزامی بود. چرا که بیش از آن احکام قضایی را باید هر کس شخصا حفاظت می کرد و به همین دلیل اعتماد و اعتباری به قطعیت اسناد نبود اما در این دوره مسئولین جمع آوری و نگهداری این اسناد به فخرالسلطنه هدایت سپرده شد. سازمان مهم دیگری که در تشکیلات دادگستری جای گرفت. «پارکه» یا همان دادسرا بود که تحت نظر مدعی العموم فعالیت می کرد. در دوران وزارت داور یکی از مشکلات مهم نظام کیفری کشور که جلاد زندان های منظم و بهداشتی بود، سامان گرفت. که این امر بیش از هر چیز به منظور جلوگیری از دفاع دولت های اروپایی از اتباع خود در ایران و جلوگیری از ادامه کاپیتولاسیون بود. به همین دلیل در سال 1306 زندانی نو در تهران ساخته شده و در پی آن در تاریخ 20 اردیبهشت 1307 کاپتولاسیون اروپاییان ملغی شد.
در طول سلطنت پهلوی، دادگاه های عرفی به ریاست قضایی که وزارت دادگستری منصوب می کرد تنها مرجع قوانین جدید بودند. ضمن این که لزوم ثبت ازدواج و طلاق در دفترهای مخصوص که مجوزهای آن را دولت صادر می کرد آخرین صلاحیت سنتی روحانیان را نیز تحت تاثیر قرار داد و از این زمان به بعد تمام موارد ازدواج و طلاق در سراسر کشور توسط کسانی که دولت به آنها مجوز داده بود، ثبت می شد. در این دوره قضات دادگستری بر اساس قانون استخدام قضات به کار مشغول می شدند که از جمله مهم ترین شرایط این استخدام مدرک تحصیلی حقوق از دانشگاه تهران یا دانشگاه های خارج از کشور بود.
با وجود این و اصلاحاتی که در دوره پهلوی اول در نظام دادرسی و آیین قضایی کشور رخ داد، دولت استبدادی و اقتدارگر رضاشاه به استقلال قوه قضاییه آسیب های جدی وارد کرد و به رغم وجود قوانین رسمی برای دادخواهی حال و جان افراد در برابر اراده شخصی پادشاه مصون نبود.

اصلاح مجدد ساختار قضایی و آیین دادرسی کشور
هر چند نظام قضایی کشور و یک بار در دوره پهلوی اول به طور کامل مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفت اما در دوران پهلوی دوم و پس از حمله متخصصین و با روی کار آمدن مصدق، بار دیگر این قوانین مورد بازنگری قرار گرفت.
دکتر محمد مصدق که خود تحصیل کرده رشته حقوق و پیش از کودتای 1299 وزیر عدلیه بود، اردیبهشت 1230 نخست وزیری را پذیرفت و نسبت به اصلاح قوانین دادرسی کشور اقدام کرد. این اصلاحات در دو زمینه شامل اصلاح قوانین و اصلاح ساختار سازمان قضایی صورت گرفت.
از نظر اصلاح قضایی و تصفیه قضات نخست، علی هیات و سپس شمس الدین امیر علایی را به وزارت عدلیه منصوب کرد. مهم ترین داستان دادرسی در دولت مصدق، پیروز آمدن ایران در دادگاه لاهه در پی شکایت انگلیسی از ایران و مشارکت دکتر مصدق و دکتر سنجابی در آن است.
قبل و پس از نخست وزیری مصدق، وظایف دادگستری شامل، حل و فصل اختلافات، تعقیب مجریان، محاکمه و مجازات مجریان، نظارت بر اجرای قوانین، ثبت اسناد و مالکیت های خصوصی بود. اما پس از کودتای 28 مرداد، با رشد و گسترش نظام های استحفاظی و امنیتی به ویژه با اعدام دکتر «حسین فاطمی» و محکومیت دکتر «مصدق» ، از نظام قضایی کشور کاسته شد. عباس قلی خان گلشانیان که در سال 1335 همزمان با تجدید نظرخواهی دکتر مصدق از رای دادگاه نظامی، به وزارت دادگستری رسید دیوان کشور را که علی هیات وزیر دادگستری دکتر مصدق بر آن ریاست داشت، منحل کرد.
قانون تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور در همان سال از تصویب مجلس گذشت و تیمور بختیار به ریاست این سازمان منصوب شد. از سوی دیگر کاپیتولاسیون که اکثر قدرت های استعماری اروپایی یعنی انگلستان، فرانسه، آلمان و ترکیه به دنبال معاهده ترکمنچای بر ایران تحمیل شده بود و در زمان رضاخان لغو شد بار دیگر در دوره پهلوی دوم به نفع اتباع آمریکایی احیا شد، که تقدیم این لایحه به مجلس، منجر به ترور حسنعلی منصور و مخالفت امام (ره) و تبعید ایشان به ترکیه شد.

 

حقوق فرهنگى ، بخش ناکام حقوق بشر
 

با گذشت بیش از پنجاه سال از تصویب اعلامیه جهانى حقوق بشر که در آن «حقوق فرهنگى» به عنوان بخشى از حقوق بشرى یاد شده است، این بخش از حقوق بشر نه تنها تبیین و اجرا نشده که حتى ناشناخته باقى مانده است. به گونه اى که نخبگان نیز با گمانه زنى و تردید به آن مى نگرند. در چارچوب حقوق بین الملل نیز این رشته از حقوق بسیار کمتر از سایر بخش هاى حقوق توسعه یافته است. گرچه تاکنون سازمان ملل، یونسکو و سازمان   هاى غیردولتى بین الملل، دانشگاه ها و اشخاص گام هایى در جهت شناساندن و اجرایى شدن حقوق فرهنگى برداشته اند، اقداماتى همچون فهرست سازى براى حقوق فرهنگى، تهیه آیین  نامه بین المللى در زمینه نقض حقوق فرهنگى که بتواند از جمله موارد جنایات علیه صلح و امنیت قرار گیرد و حتى تعیین بازرس ویژه (Ombuds person) در زمینه حقوق فرهنگى. با این وجود توسعه حقوق فرهنگى در مقایسه با سایر بخش هاى حقوق بشر پیشرفت بسیار کند و نامحسوسى داشته است. نوشتار ذیل توسط جواد صفایى کارشناس ارشد روابط بین الملل و دانشجوى دوره دکتراى حقوق بین الملل دانشگاه کان فرانسه _ که در حال تدوین پایان نامه خود با عنوان حمایت بین  الملل از حقوق فرهنگى است- ارائه شده است.
•••
پس از تصویب اعلامیه جهانى حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ تلاش هایى صورت گرفت تا مفاهیم و تعهدات مورد اشاره در این اعلامیه که به صورت عام و کلى آمده بود در چارچوب ابزار حقوق بین الملل به صورت مشخص تر تبیین شود. در نتیجه دو میثاق بین الملل از درون اعلامیه جهانى حقوق بشر زاده شدند؛ میثاق بین الملل حقوق سیاسى و مدنى (ICCPR) از یکسو و میثاق بین الملل حقوق اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى (ICESCR) از سوى دیگر. در حالى که در هر یک از این دو میثاق بر وحدت حقوق بشرى تاکید شده بود لیکن در آن زمان جدا شدن این دو دسته حقوق عملاً به معناى پیروزى آن طرز فکر بود که حقوق اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى را فاقد سرشت حقوقى مى  دانستند. افرادى که منکر این سرشت حقوقى بودند بر اینکه دو میثاق جداگانه تدوین شود اصرار مى ورزیدند. آنان معتقد بودند که سرشت این دو رشته متفاوت است. بدان معنا که رعایت حقوق سیاسى و مدنى مستلزم خوددارى دولت ها از دست زدن به اقدامات خاصى است در حالى که رعایت حقوق اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى نیازمند بر عهده گرفتن نقش فعالانه از سوى دولت ها است که خود ایجاد منابع مالى و سازوکارهاى اجرایى لازم را مى طلبد و در درازمدت به بار مى نشیند.در نتیجه تسلط این تفکر حقوق سیاسى و مدنى در شکل تعهدات مشخص دولت  ها و از جمله ایجاد مکانیسم هاى جبرانى در درون نظام هاى حقوقى و قضایى ملى تبیین شد، به صورتى که جامعه بین المللى قادر شود از طریق سازمان  ها و سازوکارهاى ایجاد شده به سادگى بر اجراى تعهدات دولت  ها در چارچوب میثاق بین المللى حقوق سیاسى و مدنى نظارت کند، اما در زمینه حقوق اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى این وضوح در میان تعهدات دولت ها و نظارت بر اجرا اساساً رخت بربسته است. گفته مى شد رعایت این حقوق نیازمند برنامه ریزى دولت ها است، قابل طرح در دادگاه نبوده، فاقد سرشت حقوقى است و در نتیجه مسئولیتى براى دولت ها ایجاد نمى کند.در مقابل مخالفان این عقیده در بخش   هاى مختلف نظام ملل متحد، حقوقدانان و فعالان در زمینه حقوق بشر کوشیدند جایگاه این دسته از حقوق را در اعلامیه هاى جهانى در زمینه حقوق بشر به تثبیت رسانند و شالوده دفاع نظرى از این حقوق به عنوان بخش تجزیه ناپذیر از حقوق بشرى را پى ریزند. به عنوان مثال بند ۱ اعلامیه وین که در سال ۱۹۹۳ و در جریان کنفرانس جهانى حقوق بشر به تصویب رسید بر «تعهد کلیه دولت ها به رعایت جهانى حقوق بشر، حفظ و رعایت همه حقوق بشرى و آزادى هاى اساسى بر اساس منشور ملل متحد و دیگر ابزار بین المللى در زمینه حقوق بشر و حقوق بین الملل» تاکید دارد. براساس بند سوم همین اعلامیه «تمامى حقوق بشرى جهانى، غیرقابل تقسیم، وابسته به هم و مرتبط با هم هستند و جامعه بین المللى بایستى به حقوق بشر به گونه اى جهانى، عادلانه و برابر توجه نشان دهد.» اسناد


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد نقدى بر نظام انتخاباتى در ایران - حقوق