فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله صویرگری برای کودکان

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله صویرگری برای کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
هر ساله تعداد زیادی کتاب کودک به چاپ می رسد که بیشتر آنها مصور هستند . طرفداران هنرهای سنتی و کلاسیک نسبت به این تصاویر غیر قرادادی که اخیراً در بسیاری از این کتابها به چشم می خورد ، عکس العمل منفی نشان می دهند . برخی از کارشناسان معتقدند که این تصاویر بیش از حد به واقعیت می پردازند و بعضی دیگر آنها را تخیلی انتزاعی و تزئینی می دانند البته همه به این توافق رسیده اند که ارزیابی هنر در این نوع کتابها باید با توجه به خواستهای متنوع و بسیار زیاد کودکان دنیای امروز باشد . احتمالاً تصاویری که به سبک هنرهای معاصر و با توجه به هنرهای سنتی ترسیم می شوند مورد قبول و تحسین کودکان امروزی قرار می گیرند ولی با این وجود و برای آنکه کودک زیبائی هنر سنتی و معاصر را درک کند نیازمند کتابهای جالبی در هر دو زمینه است. کار تصویر گری یک کتاب را چه خود نویسنده آن کتاب و چه تصویرگر به هرحال باید بر اساس اصول تصویر سازی باشد تا هم به بیان جنبه های ارزشمند داستان کمک نماید و هم موضوع آن را گسترده سازد . این مسئله را باید تقریباً در مورد همة کتابها به کار برد . کتابهای تصویری انواع متفاوتی دارند و برخی از آنها هیچگونه موضوع یا نوشته ای ندارند .
تصاویر یک کتاب نه تنها باید زیبائی بخش باشند بلکه باید یک طراحی خوب با معنا و پرمحتوا را منعکس سازند . البته وظیفه ای بیش از این بر عهده دارند هنرمند تصویر گر چه برای کتاب مصور نقاشی کند و چه برای کتابهائی که تصاویر زیادی ندارند به هر حال باید برای درک و فهم بیشتر متن و موضوع داستان کودک را یاری دهد . هنرمند باید صحنه ها و ایده های ارزشمند داستان را باز پروری کند ، هر تصویر باید معادل یکی از عقاید و ایده های بیان شده در متن باشد .
تصاویر خواننده را تشویق می کند تا قوة تخیل خویش را به کار بندد و جلوتر از متن داستان پیش رود چنین مهارتی یکی از اهداف اساسی و قابل تحسین یک هنرمند است زیرا بیدار کردن و تقویت نمودن قوة تخیل یکی از عوامل اصلی گسترش ذهن کودک و به این منظور هنرمند باید تصاویری با جزئیات کافی ارائه نماید تا در مفهوم شدن موضوع داستان و بازگو نمودن آن به عنوان راهنما عمل نمایند .

 

(در این سوی مصور کردن)
در گذشته « مصورکردن » محدوده مشخصی نداشت و تخصص در آن دارای ویژگی معینی نبود . هر کس که دستی به قلم مو داشت می توانست مصور یا تصویرگر باشد و هر هنرمندی مدعی تصویرگری هم بود . طراحان ، حکاکان ، نقاشان و مجسمه سازان و غیره ، کارشان را با مصور کردن و تصویرگری می دانستند ، زیرا که می پنداشتند اثرشان را بر اساس تصویر کردن موضوعی به وجودمی آورند . در گذشته هنر گرافیک هم مفهوم و محدوده خاصی نداشت . در غرب ، طراحی ، نقش اندازی ، حکاکی و رسامی فعالیتهائی بود که گرافیک نامیده می شد و در واقع گرافیک بخش کوچکی از هنر نقاشی بود . اما بعد ها رشد و وسعت تخصص ها در این تقسیم بندیها تغییرات فوق العاده ای را به وجود آورد و هر کدام از آن فعالیتهای جنبی کوچک گذشته ، خود مرکز و محور کوشش های خلاقه هنرمندان زیادی شدند . مثلاً هنر مصور کردن و تصویرگری برای خود شعبه تخصصی مهمی شد و در خود ،تقسیمات و تخصص های متعددی را به وجود آورد . در اکثر زبانهای غربی مصور کردن راillustration می گویند که به زبان ما می توان آن را تصویرگری و تصویرسازی و هنرمندش را تصویرگر نامید . کار تصویرگری عبارت از تجسم تصویری یک موضوع برای نمایش بهتر فضای مطلب و در نهایت درک بهتر آن است . تصویر سازی ومصورکردن تنها با ابزار طراحی و نقاشی انجام نمی گیرد ؛بلکه امروزه طراحان و تصویرگران از هر طریقی و از امکانات بیانی هر هنر تصویر دیگری برای به تصویر کشاندن موضوع ،استفاده می کنند از عکاسی ، از مجسمه سازی ، نقاشی ، خوشنویسی ، حکاکی ،سینما و … بهره جوئی می کنند زیرا در واقع بیان تصویری در تمام هنرها یکسان عمل می کند ؛ هر چند کهوسائل و شیوه های اجرائی آنها باهم متفاوت است و این تفاوت های اجرائی فقط گاهی مرزهای ظریفی را در بیان آنها ایجاد می کند . در واقع می توان گفت که این جزئیات بیانی بسان گویش های مختلف یک زبان عمل می کنند و در اساس چیزی با دیگری متفاوت نیست .
استفاده از این همه امکانات گوناگون در تصویر گری نتیجتاً سبب تعدد و گوناگونی تخصص ها و روش ها در این هنر شده است و روز به روز نیز بر این انشعابات افزوده می شود و منجر به پیدایش دیدگاه ها و شگردهای بدیع و نوظهور می گردد . بنابراین وقتی به خیل تصویرگران نگاه شود با وجود تنوع بی حد تخصص ها و شیوه ها ، اما همه آنها را می توان در حیطه تصویرگری و تصویر سازی دید .جمعی از آنها به کار تصویر سازی برای « کتاب » مشغولند و کتابها از کتب مربوط به کودکان شروع شده و به کتب همه سنین خوانندگان و همه تنوع موضوعات مورد نظر آنها چون : انواع ادبیات ، هنر ، علوم ، فنون ، و … ختم می شود که باز می توان همه این گوناگونی کتب رابه دو شیوه تصویرگری یعنی تزئین کتب و یا تصویر سازی برای متن آنها تقسیم کرد و هر یک از این دو شعبه محتاج تخصص و تجربه ای ویژه است .
شاید به ظاهر تصویرسازی برای متن از اهمیت بیشتری برخوردار باشد . اما می دانیم در هنر تصویر سازی سنتی ما ، حاشیه سازی یعنی تذهیب و تشعیر سازی ،جائی بسیار والا و ارجمند دارد و هنرمندان برجسته ای به این کار و سایر فنون دیگر مربوط به آن پرداخته و آثاری نفیس و بی بدیل به جای نهاده اند .
با کمی دقت به موضوعات متنوع تصویرگری که شاید شامل ده ها رشته و مطلب جداگانه باشد می توان تا حدودی به اهمیت و لزوم تنوع شیوه بیان آنها پی برد که مثلاً تفاوت در زمینه تصویر سازی برای متن یک کتاب پزشکی با تصویر های فنی یک کتاب مکانیک و تصاویر یک کتاب تاریخی ، یک کتاب جغرافیا ، یک کتاب سیاحتنامه، یک اثر ادبی ، یک کتاب آموزشی دوران تعلیمات مدرسه ای ، یک جزوه ورزشی . عکاسی ، مد و لباس ، یک قصه زیبا و لطیف کودکانه ، مجموعه اشعار ووو… چه اندازه باید تفاوت داشته باشد .
در زمینه مصور کردن همین مطالب گوناگون وقتی به حیطه روزنامه نگاری وارد می شویم ، باز فضا و روال کار فرق می کند و همان تفاوتی را پیدا می کند که در شیوه و سطح توقع نوشتن مطالب برای کتاب و برای مقالات نشریات معمول وجود دارد.
به همان ترتیبی که نویسنده ای مقاله یا مطلبی را با سطح و توقع خاصی برای روزنامه یا مجله تهیه می کند ، تصویرگری این مطالب هم همان شأن و لحن موضوع را به خود می گیرد ؛ وقتی ملاحظه کنیمکه حتی شیوه و روال هر نشریه نیز به جای خود در کیفیت نگارش آن مطالب تاثیر می گذارد ،‌طبیعی است که بر شیوه طراحی و تصویر سازی آن هم تاثیر بگذارد . به این معنی که مصور کردن یک نشریه هفتگی تفاوت دارد و اگر هر کدام از این نشریات مدعی راه و رسم خاصی نیز باشند ، باز این تفاوت ،‌ دگرگونی های دیگری را هم به خود می گیرد و اگر دوباره گوناگونی های موضوعی نشریات را در نظر آوریم می بینیم که مثلاً یک نشریه روزانه سیاسی ، یک نشریه هفتگی ورزشی ، یک مجله ادبی ، یک گاهنامه هنری ، ‌یک جزوه حقوقی یا اقتصادی اجتماعی ،‌یا مطلبی مخصوص جوانان ، کودکان ، دانشگاهیان ووو… آن چنان لحن ها و شخصیت های متفاوتی دارند که همانطور که نمی توان آنها را با یک قلم و شیوه نباید با یک قلم هم مصور نمود .
علاوه بر موضوعاتی که تاکنون شمرده و معرفی شد ، موضوعاتی بیشمار دیگری نیز هستند که برای خواستها و مصارف متعدد اقشار و اهداف بیشماری منتشر می شوند مانند انواع اعلان ها و پوسترها ،‌انواع پوششها و روی جلدها ، انواع جزوات و بروشورها و کاتالوگ ها ، انواع برنامه های تلویزیونی ،‌ تابلوهای راهنمائی اماکن و کسبه و ادارات تمبرها و بسته بندی ها ووو … که هر یک شیوه و لحن و اجرای خاص و مناسب خود را دارند و لاجرم باید در محدوده پهناور تصویر گری انواع هنرمندان تصویر گر با تخصص ها ، شیوه ها و قلم های ویژه و هنرمندانه ای وجود داشته باشند که البته چنین کثرت تخصص و تنوع متخصص در سایر کشورهای پیشرفته وجود دارد و امری غریب و عجیب نیست فقط متاسفانه چنین طیف گسترده ای از توانائی ها در کشور ما وجود ندارد و دلایل آن ناشی از کمبود آگاهی فنی دو طرف حرف تصویرگری که ماشر و تصویر گر است می باشد . وقتی تقاضای روشن و یا روشنگرانه ای وجود نداشته باشد طبیعتاً جواب درست و دقیقی نیز به دنبال ندارد و سطح کار کم و بیش در همان حوالی احتیاجات عمومی و قدمی باقی می ماند . اما این ماندگاری و در جا زدن ،‌عیب بزرگی است که ناشی از عدم کوشش و هوشیاری طراحان و مصوران می باشد وقتی در حیطه کار حد دید و نگرش ، ‌محدود وکوتاه باشد ، وظیفه طراحان است که با آشنائی و تسلط و اشرافی که به حرفه خود دارند ، باید چشم اندازهای گوناگون کار خود را به خوبی مطرح و معرفی کنند و باعث آموزش آنها شده و در نتیجه سبب ایجاد گستردگی بازار کار گردند و از این طریق نه تنها به سفارش دهنده کمک موثری در شناخت امکانات می شود بلکه فضای کار و حرفه نیز مطلوبتر شده و زمینه های بیشتر و مناسبتری برای بروز خلاقیت ها به وجود می آید . اما کار خوب و با ارزش را چگونه باید تشخیص داد و ارزیابی کرد .
به طور کلی ارزش هر دو کار به دو گونه سنجیده می شود :
اول ارزش توانائی تصورگر در انتقال برداشتهای حسی درست و هنرمندانه اش از موضوع است . میزان درستی برداشت تصویر گر بستگی به میزان خلوص بیان او دارد که خود متکی به عوامل گوناگونی از جمله تجربه و مهارت و از همه مهمتر دل سپردگی کامل به کار و شفافیت روح او است خلوص بیان به کار ، حالتی سهل از جهت درک و پذیرش آن به وسیله بیننده . و ممتنع از جهت ایجاز و استحکام اجرائی آن می دهد . رسیدن به خلوص ،‌تمرینی پیگیر و موشکافانه می خواهد . باید همیشه نگاهی جستجوگر داشت و دائم همه دریافت ها را محک زد و هر محکی را با محکی دیگر اندازه زد تجربه را با تجربه ای دیگر ،‌ تجربه را با حس و حس را با تجربه و حس را با واقعیت که تا بالاخره و به تدریج و آرام و آرام نگاه و فکر ، ظریف شوند و خبره گردند و خبرگی را نیز باید مرتب محک زد و آزمایش کرد و صیقل داد چرا که زود کدر می شود و می پوسد .
نداشتن تمرین کافی و عدم پیگیری در این روش ،‌درجات و حالات متفاوتی را در تصویرگران و کارایشان به وجود می آورد و ارزش های گوناگون آنها را سبب می شود و بر عکس پیگیری مدام و یکدست و کامل بودن این ممارست باعث بی همتائی تصویرگر و ماندنی شدن اثر او می گردد .
دومین ارزش هر کار ، مهارت اجرائی اثر است و قدرت اجرائی کار یک تصویرگر موضوعی است کم و بیش همه با آن آشنا هستند چرا که نتیجه ای عینی و بارز دارد . به آسانی مهارت اجرائی قابل تشخیص و تعیین است . در مهارت اجرائی نیز خلوص و شفافیت روح و شخصیت تصویر گر لازم است اما محدوده آن با وسعت مورد نیاز طراحی و خلاقیت در تصویر گر طراح تفاوت دارد . زیرا در اجرا بیشتر تمرین مدام دست و چشم نقش دارد که اصطلاحاً به آن نرمی و یا خشکی دست می گویند اما درک و دیدن درست فرمها و رنگها و جنسیت مناسب آنها و انتقال درستشان بر صفحه کار ، احتیاج به میزانی از خلوص و شفافیت دارد تا رابطه درست بین دید و دست و روح را به وجود آورد .
گروه تصویرگران اجراگر با گروه تصویرگران طراح تفاوتی حرفه ای دارند و تقسیم و جدائی این دو دسته بستگی به روحیه و شخصیت افراد این گروه ها دارد و انتخاب روش شغلی ایشان شخصی است که بعداً به صورت تخصصی در می آید مانند انتخاب انواع مشاغل توسط افراد مشابه .
تصویرگران اجراگر را درتقسیمات هنر گرافیک و تصویرگری ، «رسام» و « اجراگر» و در اصطلاح فرنگی حرفه Artist می نامند . لذا در شناسنامه آثار تصویرگری اسامی افراد متعددی چون تصویرگر یا ایلوستراتور و اجراگر یا آرتیست دیده می شود و گاه نام مدیر هنری هم به آنها اضافه می شود و مدیران هنری کسانی هستند که خط و فضای اصلی شیوه ، تکنیک و « ایده » را ارائه می کنند و مدیریت هنری شغلی است که هنوز در ایران حضور و وجود درست و دقیقی پیدا نکرده است . اما اجراگران کسانی هستند که مهارتی استادانه در ساخت و ساز کار و اثر دارند و در طراحی و ترکیب عوامل اثر دخالتی نمی کنند . طرح را از طراح یا مصور دریافت کرده و به اجراء دقیق و ماهرانه آن می پردازند . اجراکنندگان هریک سبک و شیوه خاصی در قلم زدن و ساخت و ساز دارند و همانطور که گفته شد ارزیابی کارشان بر اساس میزان مهارت و استادی آنها در اجرای تصویر است و تصویرگران طراح هم کسانی نیستند که از توان و مهارت اجرائی بی نصیب باشند . بلکه ایشان به طور طبیعی طرح و اجرا را تواماً و شخصاً انجام می دهند اما امروزه به دلیل تقسیم و تعدد تخصص ها و دقیق بودن مرز توانائی ها ، قسمت های مختلف آن را اغلب به مسئولیت های دقیق گوناگون سپرده و اجرا می شود .
خلاقیت درطراحی و مهارت در اجرا ، هر چند که اساس کار و حرفه است اما نکات دیگری را نیز باید برای انجام تصویرسازی در نظر داشت که عبارتند از :
1ـ هم سلیقگی تصویرگر و نویسنده
2ـ انتخاب بیان و چهارچوب ترکیب و تکنیکی سنجیده در ارتباط با ترکیب و تکنیک موضوع
3ـ مطالعه و بررسی تجربیات همکاران
هریک از نکات فوق بحث و بخشی مستقل به خود دارداما در واقع در مجموعه مسائلی است که یک تصویرگر باید به آن توجه کامل داشته باشد .
هم سلیقگی تصویرگر و نویسنده به مقدار زیادی راه را برای به وجود آوردن یک اثر خوب هموار می کند زیرا به دلیل همین هماهنگی اولیه ، تصویرگر با مقدار زیادی ازخواستهای نوشته نشده نویسنده آشنا است و در واقع درک فضا خود به خود از این طریق حاصل می شود . به بیننده هم به خوبی منتقل می گردد .
اهمیت اثر تنها در منعکس کردن تصویری محتوی نوشته نیست . تصویر خوب باعث ایجاد باور بیشتر ودرک بهتر مطلب می شود و سبب می گردد تا خواننده ، انرژی ، انگیزه و شوق زیادتری برای ادامه مطالعه پیدا کند و نهایتاً و به طور غیر مستقیم آموزش بصری ببیند و به طور طبیعی فرهنگ او گسترش پیدا کند . در کشور ما معمولاً به این مهم توجه نمی شود و علت آن از یک طرف کمبود طراح و تصویرگر متخصص و قابل در زمینه های بسیار متنوع حرفه است و از طرف دیگر نبودن نوعی بینش و سیاست انتشاراتی که سبب می شود کار در مسیری درست و حرفه ای انجام نگیرد و هر تصویرگری مجبور شود که کار مورد سفارش را به هر ترتیب انجام و پایان دهد .
در چنین شرایطی تصویرگران موجود باید هر سفارش را به مانند مسئله و مشکل جدیدی برای خود مطرح کنند و برای آن راه حل مناسبی پیدا کنند .
در درون نکته بالا ، نکته دوم نیز مستتر است که عبارت از انتخاب بیان و چهارچوب تکنکی سنجیده ، برای اجرای امر است و این امریست لازم و ناگزیر ، زیرا هر موضوعی لحن و بیان خاص خود را دارد و برای بازگوئی آن به زبان تصویر باید لحن و بیان مناسب آن را پیدا و استفاده کرد .
در این مورد دو موقعیت خاص وجود دارد . یا سفارش دهنده بر اساس اطلاعات و شناسائی های قبلی ،‌تصویر گری را که از جهت دید و سلیقه با موضوع مورد سفارش هماهنگی دارد . انتخاب و کار را به او واگذار می کند و یا بر عکس تصویر گر هنرمندی را بر میگزیند که علیرغم عدم هماهنگی و هم سوی شیوه بیان و تکنیک او با نوشته ، صرفاً به خاطر به وجود آوردن اثری با برداشت و دیدگاهی دیگر ، کار را به او می سپارد .
در این صورت چنانچه اثر تصویری ، در جای خود اثری هنرمندانه و با دیدگاهی تازه و بدیع باشد خود می تواند روشی شگفت و جالب و در نهایت نتیجه ای زیبا و هنرمندانه داشته باشد اما آن چه را که تصویر گر نباید مطلقاً انجام دهد ،‌دنباله روی و ترجمه تصویری لغت به لغت موضوع است و همیشه باید به یاد داشته باشد که با کارش ابعاد تازه ای به موضوع مورد سفارش اضافه کند .
دیدن و مطالعه چنین تجربیاتی خود بسیار مفید و با اهمیت است لذا هر تصویر گر باید به طور دائم در جریان کوششهای همکاران خود باشد . علاوه بر آن ،‌مجموعه کارها و تجربیات همکاران ، کم و کیف و ابعاد بیان هنری جامعه را نشان می دهد و از طریق مطالعه کار آنها می توان به خوبی نبض جامعه رادر دست داشت و فاصله خود را با آن سنجید و به رفع معایب خود پرداخت .
پی جوئی و دقت در کار همکاران باید موشکافنه و بدون حسادت انجام گیرد . حسادت بینائی و شعور فنی هنرمند را کور می کند و به توانائی های او لطمه می زند . حسادت در جوامع کم فرهنگ ،‌کثیف و مخرب است و با توجه به این نکته می توان خود و دیدگاه خود را اصلاح کرد و برای تعالی خود راه گشائی نمود . باید دانست آموختن و فراگیری ، راه ها و طرق گوناگونی دارد و یکی از این راه ها ، مطالعه و بررسی کیفی کارهای همکاران است در این روش نباید از کارهای همکاران فقط عیب جوئی کرد . جستجوی نقاط ضعف دیگران ، قرار دادن خود در یک موضع و فضای ضعیف و پائین است . نقد و بررسی یک کار ، بررسی و ارزیابی نقاط مثبت و منفی است . باید از نقاط مثبت همیشه تمجید کرد . و از این طریق می توان به نوعی وسعت نظر و تعالی روحی و ذهنی رسید و نقاط منفی را باید با ارائه راه حل رفع آن مطرح کرد . توفیق دیگران به طور مسلم سبب ایجاد فضائی بهتر و رشد همه جانبه خواهد شد و باید به یادداشت که در محیطی آلوده ،‌نمی توان آلوده نماند .
توان و توشة فنی هیچ کس ، هیچ گاه کافی نیست . ر هر مقطع زمانی و تجربی ، درک طراح از مسائل و موضوعات متفاوت است . لذا باید مرتب در اندوخته های خود جایگزینی های درست تری را انجام داد . با چنین شیوه ای ، ضمناً میتوان از یکنواختی های حرفه و بازار کار نیز نجات پیدا کرد و در ضمن پختگی سنی ، شور خلاقیت را روشنتر گرداند .
ضرورتهای آفرینشی تازه از تصویر و خیال
در جهان تصویر ، حادثه ای در دنیای کودک ما به وقوع پیوسته است ولو بی آنکه بداند ، در شکل گیری زیبایی سهیم شده است که برای فردای بشر ابعادی تکان دهنده به همراه دارد .
تصویر در جهان امروز باهجوم بی امان خود ، عالمی نامتجانس و پر هیاهو ساخته است ؛ چندان که کودک امروز در خانه ای به وسعت زمین ، تنها و بی یاور مانده است . او از طبعت بکر و خیال انگیز دیروز جدا شده و تصاویر ساخته و پرداختة انسان امروز نیز نتوانسته است، خلاء روحی و ناشناختة جهان او را پر کند . کاش از میان هر صد کتاب که هر روزه برای کودکان انتشار می یابد و در کتابخانه های شخصی و عمومی جا می گیرد ، می توانستیم تنها یک نمونة منحصر بیابیم که او را از تنهایی غریبی که به سراغش آمده است ، دور سازد. کتابخانه اش را جستجو کنیم !
او تنها دو گونه کتاب دارد ؛ نخست ، کتابهایی که دستاورد دنیای ذهنی کسانی است که به نیازهای فردی درون خود پاسخ گفته اند و تصاویری با عناصر بیگانه و مبهم را برای کودکان به ارمغان آورده اند ؛ فرآورده هایی کاملاً شخصی که به هیچ روی پاسخگوی نیاز او در این زمانه نیست .و دوم ، کتابهایی با تصاویری که شرکتهای بزرگ انتشاراتی تولیدمیکنند و عاری از هر گونه تلاش هنرمندانه است و به شیوه های حسابگرانه نیز به عرضة انبوه می رسند . مجموعة وسیعی از اینگونه کتابها با تصاویری مسموم چندان جهان ما را پر کرده اند که دیگر جایی باقی نگذاشته اند .
متاسفانه اینگونه کتابها تلاشهای ارزندة هنرمندان متفکر و خلاق امروزی کتاب کودک را در انزوا فرو برده اند . از این رو می توان ادعا کرد که کودک و هنر مند متعهد هر دو در جهان امروز تنها و غریب هستند . اما چگونه می توان این غربت و تنهایی را از میان برداشت ؟ چگونه می توان زنگار سیاسی را از دنیای تیره و تار امروز زدود ؟ برای آفرینش دنیایی مطلوب با وسعتی دلخواه و بی مرز ، باید تلاش کرد و اگر تا کنون فقط درصدد ماندگاری تصویر « زیبا » در حافظة بشر بوده ایم ، اینک نیازمند آفرینشی تازه هستیم تا کودک امروز را به استواری ، نیکی ، پاکی و معنویت راهبر گردد .
بهتر آن است که جهان امروز را با دو عنصر « تصویر » و خیال در هم آمیزیم تا از اندوه و اضطراب بی پایان قرنی که در پیش و روی داریم ، آرامشی به دور از هیاهو پدید آوریم. سهمی از این تلاش در سرزمین کوچک ما به دست توانای هنرمندان سپرده شده است تا به پشتوانة اندیشه ای سالم ، خلاق و الهی، خانه ای امن و مطمئن برای کودک امروز و فردا بر پا دارند .

 

اندیشه هایی دربارة تصویرگری کتابهای کودکان
زبان تصویر ، برای پرورش استعدادهای نهفته و خلاقیت در کودکان ، به مراتب از هر زبان دیگری ، غنی تر و موثرتر است .
زبان تصویر ، زبان عشق ، محبت و دوستی است که از لا به لای تصاویر کودک شنیده می شود .
وقتی از لزوم خلاقیت و فردیت هنرمند در تصویرگری سخن گفته می شود ، برای بسیاری این سؤال پیش می آید که پس تکلیف مخاطبان چیست ؟ شاید بچه ها از درک اثر هنری عاجز باشند ؟ واقعیت این است که اگر ارتباط تصویرگر با بچه ها ، همراه با صداقت و صمیمیت باشد ، آنها حتماً رابطه ای عمیق با اثر برقرار می کنند وتصاویر را به راحتی می پذیرند و درک می کنند . هرچه این ارتباط گسترده تر شود کودکان روحیه آسان پذیری را بیش از پیش کنار می گذارند و می آموزند که هر چیزی را ژرف تر ببینند و باآن ارتباط برقرار کنند .
ممکن است اشکال کلیشه ای قهرمانان و شخصیتهای بسیاری از داستانها و یا نقاشیهای متحرک ، برای بچه ها کشش و جذابیت بیشتری داشته باشد ؛ ولی باید گفت که تأثیر آنها در تفکر و ذهنیات کودکان بسیار آنی و زودگذر است و در واقع فقط آنها را سرگرم می کند و برایشان هیجانهای کاذب می آفریند.، حال آنکه تعهد و مسئولیت تصویرگر در قبال کودکان ، جدی تر و عمیق تر از آن است که تنها وسیله ای برای سرگرمی موقت آنان باشد . اگر تصویرگر ، آثار خود را با عشق و اشتیاق ، خلق کند ، در واقع همان تأثیری را در مخاطبان خود به جا می گذارد که خود هنگام خلق اثر داشته است . در عین حال ، نباید از یاد برد که ذهنیت و خلاقیت بایدبا تکنیک مناسب همراه باشد . اگر اثری از تکنیک قوی برخوردار باشدولی فاقد خلاقیت باشد ، در مخاطب تنها اثر آنی می گذارد . همچنین اگر تصویری از خلاقیت بهره مند باشد ولی از اجرای خوبی برخوردار نباشد ارتباط مناسب میان اثر و مخاطب ، برقرار نخواهد شد.

گسترده خیال پردازی در تصویرگری کتاب های کودکان
خیال پردازی در خلق تصویر برای کودکان ، ضمن اینکه متن را در بستر تصویر جاری می کند ، تخیل کودک را هم به پرواز در می آورد . البته بدیهی است که برای دستیابی به این هدف ، عوامل دیگری از قبیل توانمندی تکنیکی تصویرگر و شناخت کافی او از دنیای کودکان ، اهمیت دارد .
عده ای براین باورند که کودک ، باید آنچه را که می خواند، جزء به جزء در تصویر مشاهده کند . به عبارت دیگر تصویر و متن باید هم عرض یکدیگر باشند . اما چنین دیدگاهی پذیرفتنی نیست . خیال پردازی و بازی با واژه های متن به زبان تصویری ، نه تنها کودکان را وادار به جستجوگری و ذهن انان را پویا می کند ، بلکه به آنها می آموزد که آسان پذیر نباشند . به این ترتیب ، ذهن صاف و زلال آنها را از همان کودکی بارور و شکوفا می شود .

 

نگاهی به رنگ آمیزی و چهره پردازی در تصویرگری کتابهای درسی
طرح روی جلد هر کتابی بیشتر به بسته بندی شکلات ، یا یک خوراکی کودکانه شباهت دارد . به عبارت دیگر مثل پوست میوه است ؛ یا مثل نمای بیرونی ساختمان است . کودک بین دومیوه یکی با ظاهری خوشرنگ و خوش فرم ودیگری از جنس همان میوه ، اما رنگ و رو رفته و بد شکل ، بی تردید میوة اول را انتخاب می کند. طرحهای جلد کتاب های درسی هم از این امر مستثنی نیستند و متأسفانه هیچگونه ذوق و شوقی را در کودک بر نمی انگیزند .
کودکان به دلیل حس بصری نیرومندی که دارند ، بیشتر به صورت و فرم اشیاء توجه می کنند و مفاهیم آموزش هم اگر بخواهند تأثیر مطلوبی روی دانش آموز خردسال بگذارند ، باید قبل از هر چیز حس بصری او را تحریک نمایند . نزدیک به یک قرن است که طرح جلد کتاب در کشور ما به تناسب رشد تکنیکهای تصویری تکان چشمگیری نخورده است و گویا نمی خواهد هم تکانی بخورد . فرم یکنواخت ، رنگ سرد و بی نشاط ، فضای بی روح و ریتم بی تنوع جلد کتابهای درسی در تمامی دوره های تحصیلی نمی تواند پیوند عاطفی تأثیرگذاری با کودک برقرار کند .
پس از انقلاب ، چون درساختار اخلاقی جامعه دگرگونی به وجود آمد ، بالطبع الگوی حجاب نیز تغییر کرد .این دگرگونی مجموعة وسایل و رسانه های تصویری را نیز ملزم به رعایت حجاب نمود ؛ تصاویری که در کتابهای درسی وجود داشت ، دستخوش حذف و تعویض و اصلاح گردید . در این میان ، تنها تصاویری تغییر نکردند و در کتابها باقی ماندند که شکل ظاهری آنها با شئونات مذهبی مغایرتی نداشتند .
به نظر می رسد در این تغییر و تحول ، به دلیل شتابزدگی که در اصلاح کردن مسائل منکراتی تصاویر بکار رفته ، بیشتر به پوشاندن سر دختر بچه ها ، آستین پسربچه ها و یا حذف کراوات و تغییر الگوی محاسن در صورت مردان توجه شده است . این شتابزدگی از کیفیت و ارزش هنری تصاویر کاسته است .
علت پایین بودن کیفیت رنگ در تصاویر از قدیم مانده در این کتابها را بیش از هر چیز می توان در محدودیت عمر مصرف زینگ دانست . از عمر زینگ بعضی از این تصاویر ، 20 سال می گذرد که با توجه به تیراژ میلیونی این کتابها ، طبیعتاً از کیفیت رنگ آنها کم خواهد شد. جنس مقوای به کار گرفته شده برای کتابهای درسی ، بی شک در افت این کیفیت بی تأثیر نخواهد بود .
محدودیت در تنوع رنگ ، که گویا به دلیل کاستن از بار مالی ، به چهار رنگ آن هم متمایل به تیره و مشخصاً قهوه ای بسنده می شود ، از دیگر عواملی است که از نشاط ، گرمی و سر زندگی تصاویر می کاهد . این محدودیت طبعاً به فضا ، ریتم و کمپوزیسیون رنگ نیز لطمه خواهد زد .
چهره ها در تصاویر جدید کتابها بیشتر عبوس ، جدی ، بی روح و بی انعطاف می نمایند . هیچ شور و حالی هم در آنها دیده نمی شود . فیگورها عودتاً خنثی ، سرد و غیر دلچسب هستند . گویی در پس سیمای شخصیتهای انسانی کتاب غوغای زندگی نمی جوشد . در مجموع ، این چهره ها از آناتومی و حالتهای ویژه این گروه سنی که با تحرک ، با نشاط و جستجوگر و کنجکاو بودن است ، بویی نبرده اند . در یک جمعبندی به نظر می رسد که اگر موانعی همچون ضعف بنیه مالی ، محدودیت های بروکراتیک ،محدودیت نیروی انسانی ، شتابزدگی و از همه مهمتر نگرش سطحی بر کودکان و دنیای پر رمز و راز و پر رنگ و خیال آنان را قبول داشته باشیم عامل مهم دیگر به نام متن و موضوع درسی وجود دارد که با خشکی بار آموزش و نداشتن روح و فضایی زنده ، هنری و عاطفی در سرشت آن ، نطفة هر گونه زایش هنری را در عالم تصویر از بین می برد .
تصویرگران شعر کودک
محمد علی بنی اسدی
بیش از ده مجموعه شعر دارم . از آنجا که در کیهان بچه ها کار می کنم ، شعرهای زیادی تصویر کرده ام و این شعرها به صورت کتاب نیز منتشر شده اند و گاه برای هر یک از آنها تصویرهای متعددی کشیده ام .
تصویر سازی برای شعر را به تصویر سازی برای شکلهای دیگر ادبی ترجیح می دهم . همچنین متنهایی را که شعر گونه هستند و حیطة تخیل تصویرگر و خواننده را به وسعتی تازه دعوت می کنند ، به دو دلیل ارج می نهم ؛ اول اینکه ، آن را با ساخت روحی و عاطفی خودم هماهنگ می دانم ؛ دوم اینکه شعر قید و بندهای مختلفی را که قبلاًدر داستان ملزم به رعایت آن هستیم ، از پیش پایمان بر می دارد . مجموعة شعر این آزادی را به تخیل تصویرگر می دهد که بتواند باعث لحظه های اشراقی خود ، تصاویری ر بیافریند که با همة تفاوت و گوناگونی دریک ساختار کلی ، باهم مشترک باشند و یا به گونه ای بتوانند درکنار هم و در یک کتاب ارائه شوند . به همین خاطر در اینجا خواسته هایی را که بعنوان مثال داستان از تصویرگر دارد ، کمتر است ؛ زیرا در داستان ، نقاش برای وفاداری به متن التزام بیشتری دارد و تصاویر باید همه در یک خط در پی هم بیایند . درحالی که در شعر چون تصویر شعرگونه است ، نقاش می تواند در تمام صفحه قلم را به حرکت در آورد و لزومی ندارد که احتیاط زیادی کند . می تواند تصاویر را بر بالای خط افق ، یعنی در آسمان رسم کند .
برای تصویر سازی یک شعر ، ذهنم را کاملاً آزاد می گذارم و بارها و بارها طراحی می کنم . در کنار طرحهایی که می زنم ، خود بخود در می یابم که لحظة رنگ کردن آن فرارسیده است . ضمن رنگ کردن طرح ، قسمتهایی از آن را حذف می کنم و یابه کمک طرحهای جنبی دیگر ، قسمتی به ان اضافه می کنم . بطور کلی تصویر کردن یک شعر ، حال و هوای خاصی را می طلبد . من نیز مانند سایر کودکان ، وقتیکه با کتاب آشنا شدم ، حال و هوای شاعری به سرم افتاد خوشبختانه خیلی سریع پشیمان شدم و ترجیح دادم که خوانندة شعر باقی بمانم و البته تا چند سال پیش ، بررسی شعر ، مخصوصاً اشعار اقوام مختلف دنیا را به طور جدی دنبال می کردم و روی بسیاری از این مجموعه ها به صورت خصوصی کارهایی انجام داده ام ؛ حتی جرئت پیدا کردم و روی اشعار مولانا و حافظ کارهایی کردم . به طور کلی ، برای شروع هر دوره ای از نقاشیهایم ، ابتدا با شعر حرکت می کنم و معتقدم که شاعر باید با واژه ها کار کند و اثر خود را بر مبنای زبان تصویری خلق نماید . به این ترتیب ، گاه اثر به دست آمده برای خودش زندگی مستقلی دارد و بدون همراهی شعر می تواند به زندگی خود ادامه دهد . بسیار خوشحال می شوم که در ارتباط با شعری قرار بگیرم که احساسات شاعر دستمایة خوبی برای حرکت آغازین آن باشد . در این صورت ، تصویری که ارائه می شود ، در پیام رسانی موفق به شاعر مدیون خواهد شد . البته در مواردی هم که شعر ضعیف بوده است مجبور شده ام نوارهای مختلف صدایشاعران را گوش کنم و هنگامی که حال و هوای کار را به دست آوردم ، به تصویر کردن شعر بی رمقی بپردازم که شاعر می توانست خیلی بهتر از آن بسراید .
تفاوت تصویر سازی شعر و انواع دیگر ادبی در ظاهر کار نیز دیده می شود . همة شکلهای ادبی سعی می کنند خود را با شعر اثبات کنند . همان گونه که در قدیم ، همة علوم ، خود را با ریاضیات می سنجیدند . لذا شعر می تواند انتزاعی ترین شکل ادبی باشد . البته شعر انواع مختلفی دارد و به همین خاطر ، اثری که قرار است حرکت خود را با شعر آغاز کند ، از نظر تصویری از آزادی بیشتری برخوردار است .
تصاویر یک کتاب قصه باید آغاز و پایانی داشته باشند ؛ ریتمی را حفظ کنند ؛ و مکان و آدمهای مختلفی را تکرار کنند . ولی در مجموعة شعر ، این گونه نیست . البته من در برخورد با کتابهای مختلفی که تا کنون کار کرده ام ، مجموعة کاملاً یکدستی ندیده ام . معمولاً شعرهایی نیز از سر ضرورت به مجموعه ها اضافه می شود . به همین خاطر ، یکی از خواسته هایم این است که چند مجموعه شعر را به انتخاب خود نقاشی کنم ؛ آن هم از آثار شاعرانی که در مواقع مختلف زندگی هر جا کلام کم آورده ام ، توانسته اند مرا نجات دهند .
یک شب درون قایق دلتنگ خواندند آنچنان که من هنوز هیبت دریا را درخواب می بینم. تا کنون سر مجموعه شعر تصویر کرده ام . گام اول برای من ، انتخاب شعر است . اگر شعری ازنظر محتوا بیان تصویری غنی باشد وبر دلم بنشیند ، شروع به کار می کنم و تمام تلاشم بر آن می شود تا تصاویری بسازم که با شعر هماهنگ و بیانگر عواطف شاعر باشد . البته ، تمام تلاش خود را نیز در جهت بیان لحظات جدیدی از آن شعر به وسیلة تصاویر به کار می برم .
تصاویر ، جلوه های مختلفی از شعر را بیان می کنند : حتی در برخی مواقع از شعر نیز گویا تر می شوند . اصولاً شعر و تصویر برای کودکان لازم و ملزوم یکدیگرند . البته در سنین بالاتر ، تصاویر از نظر محتوا و بیان حالات مختلف شعر جلوة دیگری به خود می گیرند که قضاوت سخت تر ی را می طلبد . علت آن نیز روشن است : چون در سنین بالا ، درک انسان از جهان پیچیده تر ، و تفکر و احساسات پخته تر می گردد . ناگزیر تصاویر باید پاسخگوی کامل شعر و حس شاعرانة انسان باشند . بعنوان مثال ، اگر بخواهیم شعر :
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
وندر آن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت
حافظ را به تصویر گر بدهیم و بخواهیم تصویر سازی کنند ، بخاطر پیچیدگی موضوع شعر به تعداد تصویرگران ، تصاویر تازه خواهیم داشت ؛ اما اگر از یک تصویرگر کتاب کودک بخواهید که شعر :« یه توپ دارم قل قلیه ـ سرخ و سفید و آبیه » را تصویر کند به دلیل تخت و یک بعدی بودن موضوع شعر ، نیازی به تصاویر پیچیده و تفکر عمیق نیست و بشتر بیان تکنیکی تصویر مهم است.
تصویر سازی برای شعر ، نقاش را آزاد می گذارد تا بتواند شعر تصویری خود را بسازد و بسراید ؛ در حالی که در تصویر سازی برای قصه ، تصویرگر مکلف است در درجه اول بیان محتوایی قصه را در نظر بگیرد و تکنیک و روش کار را بر اساس موضوع داستان انتخاب کند . ویا در یک موضوع علمی ، نقاش ملزم است تا آنچه را که مورد بحث قرار گرفته است ، بی کم و کاست تصویر کند .
به عبارت دیگر ، تفاوت مهم تصویر سازی برای شعر و متون دیگر ادبی ، اعم از رمان و متون علمی و غیره این است که تصویرگر در تصویر سازی شعر ، آزادی بیشتری دارد و می تواندروحیه و احساسات خود را در تصویر بیشتر و بهتر بیان کند . تصاویر در هر زمینهای که باشند ، زمانی موفق هستند که از قدرت بیان ، خلاقیت و انتخاب تکنیک مناسب موضوع بهره مند باشند .
مهنوش مشیری
دو الی سه مجموعة شعر کار کرده ام . اشعار بسیاری را نیز برای مجلات و روزنامه ها به تصویر کشیده ام . کار تصویرگری همانند سروده یک شعر است . با این تفاوت که در سرودن شعر ، کلمات را از درون خود بیرون می کشیم؛ ولی درتصویرسازی ، کلمات را به درون خود باز می گردانیم . به این ترتیب ، این کلمات در مجموعه ای از فعل و انفعالات تبدیل به تصویر می شوند .
شعر پلی بین ما و احساسات نویسنده است . تصویر آن شعر نیز پلی میان تصویرگر و احساسات خواننده است ؛ لذا بهتر آنکه میزان موفقیت دربرقراری رابطة حسی را به عهده خوانندگان بگذاریم .
با اعتقاد به این اصل که کلمه بر صورت مقدم است، به نظر من شعر بار غنی ارتباطی خاصی دارد که از نظر کیفی ، بر تراز بار ارتباطی تصویرگری است . اصولاً “ شعر واقعی ” را نمی توان به تصویر درآورد . به همین خاطر در بسیاری از کتب قدیمی ، یک نقش ، تذهیب و گاه حتی به یک کادرساده بسنده می کردند ؛ ولی تصویرگران امروزی سعی می کنند فعالیت ذهنی مخاطبین را افزایش دهند ؛ زیرا این شیوه در ارتباط با کودکان ، تا حدودی مطلوب و مؤثر تر خواهد بود .
تصویر کردن شعر ، یک اتفاق لحظه ای است و اگر شعری را در روزهای خاص و حالتهای مختلف روحی به من بدهند ، به تعداد دفعاتی که آن را می خوانم ،می توانم برایش تصویر ارائه بدهم . کار تصویرگر ، همانند کار شاعر است و نمی توان از شاعر پرسید که چگونه شعر می گوید . از طرفی . تصویرگری ضمن اینکه یک هنر مستقل است ، در خدمت ادبیات نیز قرار دارد . هنگام کار روی یک شعر آنقدر به احساسات شاعر نزدیک می شوم که می توان گفت : این تصویر صرفاً برای آن شعر کشیده شده است . سعی دارم در کشیدن تصاویر عقیده و نظر جدیدی را کنار آن شعر به شکلی بگذارم که فرصتی برای جولان دادن اندیشة کودکان و نوجوانان و حتی بزرگترها نیز فرصتی باشد .
پیام رسانی تصویر بستگی بهکار تصویرگر دارد . برخی مواقع تصویرگر کلمه به کلمه و جمله به جمله ، حرف شاعر را تصویر می کندکه این در واقع هنر خاصی نیست . ولی در برخی کارها ، تصویرگر ضمن درک بیان احساس شاعر ، برداشتهای لطیف خود رانیز دخالت می دهد و کار را شیرین تر می کند . لذا به نظر من ، گامزدن در این حیطه ، باعث می شود که هر دو هنر موفق تر شود و حتی تصویر می تواند شعر را کاملتر کند .
تصویر کردن شعر مانند پرواز کردن روی آسمان و زمین و دشت و دریا است . در حالی که تصویرگری برای داستان ، مانند ساکن شدن در یک شهر و یک محله است . در شعر می شود به زیر دریا رفت ؛ یا روی ستارهای نشست . می شود گاهی درنقش گل ظاهر شد . گاهی در نقش خورشید و گاهی مثل یک پرنده اساطیری از عمق تاریخ پرواز کرد و به عصر اتم رفت . درحالی که قبلاً درتصاویر داستان ، نقاش باید در زمان و مکان خاصی که نویسنده آن را به وجود آورده است ، متوقف شود و تمام تلاش خود را بکند تا با این مسئله با دید خلاق بنگرد .

 

اکبر نیکان پور
کتاب آسمان ابری نیست و تا کنون حدوداً ده مجموعة شعر را برای نوجوانان تصویر کرده ام . در آسمان ابری نیست شاعر خاطرات دوران کودکی خود را بیان می کند . فضا وزمان و مکان تصویری شعرهای فوق یک نقطة مشترک زمانی دارند و مربوط به خاطرات دوران کودکی ام می شوند . حس و احساسات ، اولین نقطة شروع برای تصویر کردن یک شعر است و تصویر با احساس شاعر ارتباط نزدیکی دارد ؛ کاملاً برخلاف داستان و قصه . تصویر ،زمان ، مکان و احساس شاعر را بیان میکند .
تصویر شعر ، نسبت به انواع دیگر ادبی از جمله داستان ، رمان ، تصویر نابتری دارد .
تاکنون چهار مجموعة شعر کار کردم . تمام تصاویر دو مجموعة کوچه های آبی از آقای مصطفی رحماندوست و“ پونه ها و پروانه ها ” سرودة خانم شعبان نژاد کار من است . اشعار بسیاری نیز تصویر کرده ام که در کتب درسی و مجلات کمک آموزشی به چاپ رسیده اند .
تصویر یک شعر باید شاعرانه باشد ؛ به همین خاطر تصویرگر باید یا خود نیز شاعر باشد و یا خصوصیات شاعرانه داشته باشد . هر اثر هنری یا ادبی مقولة شعر و شاعری را در خود دارد و با آن جان می گیرد . به همین دلیل است که بیشتر به دل می نشیند و کارساز می شود . لذا اگر ویژگیهای تصویر شعری در حد ممتاز باشد . تصویر قویتر ، زیباتر و مؤثرتر خواهد بود .
کتابهایی را که برایشان تصویرسازی کرده ام ؛ همه به نوعی شعرگونه هستند ؛ چون هم شعر می خوانم و هم به خصوصیات شعرا آشنا هستم . بعد از خواندن شعر ، با تأملی کوتاه دست به کار طراحی آن می شوم و به نظر خودم ،کارم هم شعرگونه می شود که این مورد پسند شاعر نیز هست .
موفقیت یک تصویر شعری در رساندن پیام شاعر به میزان شاعر بودن تصویرگر و یا اشراف او به مقولة شعری بستگی دارد . هر تصویری که برای شعر کشیده مشود ، آثار و علائم ذهنی شاعر و یا تصویرگر را در خود دارد .لذا بن تصویر و شعر نمی توان تفاوتی قائل شد . از طرفی ، اثر ادبی معمولاً شعری با خود دارد و به همین خاطر تصاویری که برای آن اثر اجرا می شود ، مطلقاً شاعرانه است .

 

پای صحبت چند تن از تصویر گران کتاب کودک
تصویر گری محمد علی بنی اسدی ، برای کودکان و نوجوانان ، سه ویژگی مشخص دارد ؛ تعداد فراوان کتابهایی که تصویر کرده ،‌رنگهایی که در آثارش به کار برده و چهره های معصوم و کودکانه ای که لابه لای رنگ ها به چشم می خورد .
بنی اسد ، تصویر گری جدی و پرکار است . او در طول بیست سال تصویرگری ، چیزی در حدود هفتاد کتاب تصویر کرده که بش از پنجاه اثر ، به حوزه شعر و ادبیات کودکان تعلق دارد . او تصویرگری را به عنوان حرفه اصلی اش برگزیده و بر خلاف بسیاری از تصویرگران ، به ناخنک زدن در حوزه تصویرگری سرگرم نشد . هر چند مجموعه آثارش خالی از شتابزدگی نیست و کمیت فراوان آثار او ، این نکته را به ذهن می آورد که بنی اسدی ، فرصت کافی برای رسیدن به یک خط و ربط مشخص و کامل شده را نیافته ، به رعایت جزئیات در تصویر چندان اهمیت نداده و بی آن که خستگی بشناسد ، از شیوه ای ناتمام ، به شیوه تازه دیگری در به کار گیری خط و رنگ ، روی آورده است .
پیدا کردن خط زمان ، برای یافتن مراحل تکوین در آثار بنی اسدی ،‌کار ساده ای نیست؛ چرا که او برای رسیدن به تکنیک ثابت ،‌ولی ثبت نشده ای که شناسنامه اش پانزده سال پیش با کتاب «کلاغ پر» صادر شد ، هنوز تصمیم قطعی نگرفته و تلاش کافی به خرج نداده تا این شناسنامه را عکس دار کند . اگر اغلب آثارش در همان نگاه اول ،‌ مهر و امضای او را نشان می دهد ، ‌وجود تنوع فراوان درکارهایی که تصویر کرده و تکنیکهایی که گاه به شکلی ناکامل به کار گرفته ، سبب شده تا نتواند از نهایت انرژی خود ، برای بهره وری از امکانات تخیل در تصویر گری استفاده کند .
ویژگی تکنیکی آثار بنی اسدی را باید در نوع به کارگیری رنگ در کتابهای کودکان ، نوع به کارگیری خط در کتابهای نوجوانان و حفظ لحن روایی ، در آثار اخیر او دانست . بنی اسدی ، مسیری شلوغ و پرکار را طی کرده و اگر چه به ملاحت خاصی در کتابهای کودکان و طنز جالبی در کتابهای نوجوانان دست یافته است و لحن روایی تصویرهای اخیرش حادثه ای نو در تصویرگری کتابهای کودکان و نوجوانان به شمار می رود ، با این وجود ، نپرداختن به جزئیات خیال انگیز در گوشه و کنار تصویر و گرایش به تنوع در آثار او ، سبب شده تا ناگفته های زیادی در آثار او باقی بماند .
آثاری را که بنی اسدی تصویر کرده ، از نظر نوع به کار گیری خط و رنگ می توان به شش دوره متفاوت تقسیم کرد : دوره آبرنگ محض ،‌ دوره تسلط رنگ در فرم ، ‌دوره تسلط انتزاع در رنگ ، دوره کلاژ ، دوره تسلط خط (در کتاب های نوجوانان) و سرانجام دوره روایتگری در تصویر .
در این جا هر یک ار دوره ها به طور جداگانه ، ورد بررسی قرار میگیرد .
1ـ دوره نخست : کاربرد آب رنگ محض
بنی اسدی ،‌نخستین اثر تصویر گری خود را از سال 65 آغاز می کند ؛ آن هم در زمینه شعر . دو کتاب «کلاغ پر» و «گل بادام» ،‌نخستین تجربه های جدی او در زمینه تصویر گری به شمار می رود . تصویرگری این کتاب ها اگر چه با نمادهای درشت و بدون پرداختن به جزئیات صورت گرفته ، حضور عنصر شعر در رنگ های رقیق و ملایم آبرنگ ، سبب شده تا برخی از شیطنتهای خاص تکنیک آبرنگ به کار گرفته شود . این شعرگونگی و شیطنت ،‌در ابری بودن لایه های آبرنگ محض نهفته است : چنان که در شعرهای «آینه» ، «سایه» ، «جوجة کوچک من» و «مثل آهو» تصویرها به زبان محو شعرها دست یافته اند ، اما این حرکت دلنشین تنها در به کار گیری ویژگی های آبرنگ شده و از به کار گیری اندیشه در آنها کم تر رپایی به چشم می خورد . خیس بودن کاغذ و کاربرد رنگ های رقیق و آبدار باعث شده تا تصویر ها به ملایمت و شفافیتی خاص دست یابد . روشی که اگر بنی اسدی ادامه می داد و حوزه تفکر و طنز و حادثه را نیز در بر می گرفت ، به جاده ای می رسید که بعدها ابوالفضل همتی ، همتای تصویرگر در آن قدم نهاد .
اما آشنایی زدایی تصویرهای بنی اسدی ، در این دوره کمتر به مرزهای استفاده از شعر دست یافته و همه چیز تقریباً همانطور تصویر شده که در شعر از آنها سخن رفته است. تصویر شعرهای «سایه» و «جوجه کوچک من» ،‌ از موفق ترین آثار او در کاربرد این نوع تکنیک است . در یکی از این تصویرها جوجه خورده شده ای طاقباز در دل گربه ای سر به هوا دراز کشیده بیان ساده مرگ ، به زبانی کودکانه و شیطنت آمیز ، حادثه ای که متاسفانه در آثار بنی اسدی کم تر به چشم می خورد . او در این دوره از تصویر گری ، از جلوه های ویژه آبرنگ به خوبی بهره گرفته ؛ هر چند در همه تصویرها به یک نسبت موفق نبوده . تنها تفاوت کتاب «گل بادام» با تصویرهای کتاب پیشین در حضور نه چندان ضروری خط اطراف رنگ است.
دوره نخست آثار تصویری بنی اسدی ، به همین جا ختم می شود . تصویرهای این دوره بیشت درگیر زیبایی حادثه در رنگ است تا زیبایی حادثه در نوع نگاه یا تفکر ؛ آن طور که در شعر «جوجه کوچک من» به چشم می خورد . بنی اسدی ، این شیوه را که در تصویرگری شعر می توانست در نوع جالب ، دیدنی و شکل پذیر باشد ، از همان کتاب سوم کنار می گذارد و تقریباً دیگر به آن باز نمی گردد .
دوره دوم : تسلط رنگ در فرم
دوره دوم تصویرگری در آثار بنی اسدی ،‌ماندگارترین و طولانی ترین دوره تصویری اوست . دوره ای که در آن به تکنیکی خاص دست می یابد و بیش از همه دیگر تکنیکها یادآور تلاش و هویت هنری او به شمار می رود . او اگر چه ویژگی های تصویری دوره دوم و سوم را در فاصله زمانی مشترک طی می کند و گاه هر دو شیوه را دریک کتاب به کار می گیرد ، زبان تصویری او در این دوره ، ساده تر و کودکانهتر است . تصویر گری کتاب های نیلوفر ـ ستاره و سپیدار ،‌خانه ای رو به آفتاب ، در آسمان خانه ، باغ رنگارنگ ـ آواز قشنگ ،‌از قناری تا کلاغ ، نازگلی و خورشید خانم ، ‌و آرزوهای کرم کوچولو ـ در این دوره قرار می گیرد .
در مجموعه این کتابها کارناوال

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صویرگری برای کودکان

دانلود مقاله مفهوم آرم کانگ فو

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله مفهوم آرم کانگ فو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

- مشخصات عبارتند از:
هلال قرمز بالای مشت نشان دهنده فلسفه خون کانگ فو یعنی مبارزه تا آخرین قطره خون در راه آزادی انسانها می باشد.
2-مشت در میان دایره سیاه نشان دهنده قیام از دل تاریکیها و پلیدیهاو همه آنچه که انسان امروز از خود بیگانه کرده ودر بند کشیده است.
و مشت نشانه تجاوز نمی باشد ،بلکه حالت دفاعی دارد که از شکل آن نیز مشخص است .
3-هلال سفید زیر مشت نشان دهنده نژاد سفید ایرانی است.
4-کره جهان زیر مشت و نقشه ایران در وسط کره بعنوان پایگاه کانگ فو توآ در جهان مشخص شده است .
این آرم روی سینه طرف چپ قرار می گیرد که مشت حفاظت از قلب ماست که طپش آن صدای فکر مان است.
پس آرم کانگ فو نیز دفاعی بودن این هنر را نشان می دهد و بازگو کننده این نقطه است که :

 


پیکار ما فقط برای دفاع از انسانیت است .
کونگ فو توآ یک هنر رزمی ایرانیست که در خارج از ایران با مُعرفانِ خوب و بَدَش به پِرشین کونگ فو، یعنی کونگ فوی پارس، شناخته شده. وجه َتمایز این هنر از هنرهای رزمی دیگر، حرکات پُرتوانِ جسمانی، همراه با شُک های تکنیکی و رانشِ بازدَم است که چون اُجاقی وجود را شعله ور میکند و پس از فرو کش یا پایان تمرین، احساسی خوب و پاک به آدم میدهد که آدم از تلاشِ خود، خوشنود میشود. بِسان یک رقص قدرت میماند که بر پایه ی فرهنگ و آدابِ نژادِ آریایی از خاور تا باختر و از شمال تا جنوب ایران و فَراسوی مرزهای ایرانِ کنونی ریشه دارد. کونگ فو توآ شامل تکنیکها، ترکیبات، دورانها و پیچشهای بسیاریست که زیبا به نظر میرسند و یک چالش بزرگ برای کسانیست که در پی ورزشهای رزمی هستند یا پیِ خود شناسی میگردند. بهتر است که ما مشکلات و خواسته های شخصی خود را با آن مخلوط نکرده و درست آموزش دهیم کونگ فو توآ دَربَرگیرنده ی نرمشها، حرکات بدنساز، تکنیکهای دست و پا، حرکات موجی، تمرینات تنفسی، یوگا، نفوذ بر اجسام سخت، دفاع شخصی، مبارزات سُنتی آزاد و نیمه آزاد، تمرینهای انفرادی و تمرینهای گروهی است.
در تمرین ها، سرعت، اِنعطاف، و هدف گیریِ توان در یک نقطه یا همان تمرکز گیری، شایانِ توجه است تا دست یازیده به مطلوب برسیم در کونگ فو توآ روی هَنایش یا اَثرِ تمرینات توجه ویژه ای میشود میوه و اَثری که انسان از این خود شناسی بر میگیرد از آنجایی که با انجام این تمرینها و کنکاش در فلسفه ی کونگ فو توآ انسان با چرخه ی هستی یین و یانگ در میاُفتد و چالش میجوید، پس در این دَرگیری، توانِ او نیز در هر گوشه ای از زوایای هستی بروز میکند بزبان ساده کونگ فو توآ هر گونه زشتی و نیکی را در انسان بیدار میکند و یک کارگر کونگ فو یا کونگ فو کار توانِ نهفته، پتانسیلِ هر کرداری را دارد، از پلید ترین تا پاک ترینِِ کردارها، درست بر خلاف آنچه که ما تصور میکنیم که با اجرای کونگ فو توآ همه چیز روبراه است و ما انسانهایی وارسته هستیم، برعکس، تازه اول بازی و کشتی گرفتن با پدیده ها و چگونه زیستن آغاز گشته، بدون بیدار شدنِ نیروهای نیک و بد، خودشناسی، مُیسر نمیشود، چرا که قوه ی شناخت، از طریق قیاس، کشمکش و توازنِ این دو نیرو بدست میآید و هدف کونگ فو توآ معرفت یا شناخت و خود شناسی است. پس نیروهای پلید را میتوان مقیاس شناخت خوبیها قرار داد و آموخت چنانچه از یک بی ادب میتوان درس ادب آموخت و رفتار بی ادبانه را تکرار نکرد. برای خود شناسی نظری به تاریخ مشترکمان در کونگ فو توآ بیافکنیم. در تاریخچه ی چند ساله ی ترازوی کونگ فو توآ میبینیم که کفه ی پلیدیها همیشه سنگین تر بوده و اثرات پلید بسیار بجای مانده، دقیقاً همین نکته نشانگر اینست که این راه، راه دشواریست و پیمایشِ آن، کار هر کسی نیست پس برای خودشناسی و سخت کوشی، راه خوبیست و نباید بخاطر زشتیهایی که در آن رخنه کرده، راه را نفرین کرد، بلکه باید در سویه ی خودشناسی در آن گام زد و اثر نیک بر جای گذاشت. سیستم تکنیکهای کونگ فو توآ از آناتوآ تا وایمابتو در حالتِ اُفقی طراحی شده اند، با زدن این تکنیکها، نیروی آزاد شده باعث شده که کارگران کونگ فو توآ یا کونگ فو کاران، دید و افکارشان در اُفق و حالاتِ تعصبی و فناتیک شکل گرفته، بطوریکه جای دیگر را نمیبینند. به سخن یارومه ابراهیم میرزایی توجه کنیم خورشید با تعصبی خاص، میلیاردها سال است که سر جایش مانده و نور میپراکند مهر و فروغش جاریست اما آدم خورشید نیست آدم وظایف دیگری دارد. حرکت آدم تغییر و تغییر یعنی امکان خود شناسی، ولی این تغییر نشان نداشتن ایمان یا نماد ناپایداردی نیست نشان اینست که انسان همواره از رادیکالِ هستی به هستی میرود و تغییر یا پیشرفت میکند انسان لایتغیر نیست و تغییر بخشی از بافت وجود انسان است که خود نیز در تغییر است. اکثر کسانیکه با واژه ها و فلسفه ی کونگ فو توآ آشنا میشوند، شروع به تقلید از سخنانِ یارومه ابراهیم میرزایی میکنند و دیگر از دل سخن نمیگویند این اشتباه است و شخصیتی مجازیست در صورتیکه گوهر وجود آدم اصالت است و بر پایه ی این اصالت آدم باید بیآموزد ولی خودش باشد نه کسی دیگر و شخص پرست و یا بُت پرست نشود، این اشتباهیست که اکثر ما کرده ایم و باید این اشتبا باید این اشتباه را به نسلهای آینده گفت تا به گمراهی نیافتند و شخصیت مقلد و مصرفی نشوند، بلکه بر پایه ای استوار با اتکا به خوبیهای فرهنگ پارسی زندگی کنند. یک شخصیت مجازی و خیالی از خود ساختن، خطراتی چون دوگانه شدن با خویش را به بار میآورد و در پی آن افسردگی و یا به جان دیگران افتادن، تکرار واژه ها، بدون آگاهی به مفهوم آن و بازی با کلمات، موجب بروزِشخصیتهای مصنوعی و دو گانه ی متعددی در جامعه ی کونگ فو توآ گشته و از اصل مطلب، یعنی پرورش تن و روان، به دور شده ایم. ما آدم ها گناهی نداریم، فقط ناآگاهیم که چنین میکنیم، گناهکارانیم اگر آگاه باشیم و هنوز چنین کنیم.

 

در تاریخچه ی کونگ فو توآ آثار افراد نیک کردار نیز دیده میشوند، که سر احترام به ذاتِ نیکِ این افرادِ وارسته خم میکنیم.
کونگ فو توآ طریقت دانایی به انشاء یا آفرینش تن و روان در ابتدا در ارتشِ شاهنشاهی ایران، بنام کن فو کاراتو شالوده و اساس کارهای انسان آموزش و گسترش داده شد. در اوایل سالهای ۵۰ خورشیدی بصورت ورزشی مستقل در باشگاه های پهلوی، دیهیم و سپس تاج، باشگاه بانوان تاج یا دانشکده ی انشای تن و روان گسترش یافت. پس از انقلاب اسلامی و بسته شدنِ دانشکده ی انشاء تن و روان، مکان دانشکده ی انشای تن و روان یا باشگاه بانوانِ تاج، به مکان ورزشی حجاب تغییر نام یافت. کونگ فو توآ مانند همه ی هنرهای رزمیِ اصیل، هدفی وَرای نیروی بدنی دارد. در سالهای دهه ی۶۰ میلادی بروس لی، بنیانگزارِ هنر رزمی کونگ فو جیت کان دو، با بازیگری در فیلم های گوناگون و با شخصیت صمیمی و رفتار دلنشینش موجب شناسایی کونگ فو Gong Fu به جهانیان شد، موجی که وی بوجود آورد، باعث پایه گذاری صدها سبک مختلف کونگ فو در سطح گیتی شد، یارومه ابراهیم میرزایی که بنا به موج جامعه ی آن زمان در ایران، سبک کونگ فو توآ را بنیان نهادند، از بروس لی به عنوان نوری یاد میکنند که لحظه ای کوتاه بر جهان تابید و اثری نیک بجا گذاشت، هدف کونگ فو توآ نیز، اثر نیک است. بروس لی در سال ۱۹۴۰ میلادی بدنیا آمد و در سال ۱۹۷۳ میلادی در سن ۳۳ سالگی در گذشت، آرامگاه او در شهر سیاتِل، در شمال غربی آمریکا، نزدیک مرز کاناداست، یادش گرامی و روانش شاد باد.
آقای ابراهیم میرزایی در ارتش شاهنشاهی ایران، کاراته گوجوریو که سبکی اصیل در کاراته است را فرا گرفتند، بر این مبنا و پس از مسافرت مأموریتی ایشان از طرف ارتش شاهنشاهی ایران به تای ایران به تایوان و بر اساس تجربیات ایشان کونگ فو توآ تولد یافت. هنر رزمی کونگ فو توآ به کشورهای دیگر نیز برده شد وظیفه ی آنهایی که معرف کونگ فو توآ در خارج از ایران هستند این است که بار سفرشان را که بارِ درختِ زندگیشان است خوب حفظ کرده و به درستی ترویج دهند.
از زمانیکه یارومه ابراهیم میرزایی، بنیانگزار هنر رزمی کونگ فو توآ در درگیریهایی پس از انقلاب اسلامی ایران به پایشان گلوله خورد، هنر رزمی کونگ فو توآ که ورزشی نسبتاً جوان بود از پیشرفت خود باز ایستاد، در طی تمام این سالها پس از بسته شدن سالن بانوان تاج، کونگ فو کاران با خون دل خوردن ها و کشیدن رنجهای بسیار نهال کونگ فو توآ را در ایران و در دیگر کشورها حفظ کرده، پرورش و تکامل داده و به جایی رساندند که امروز به گفته ی شهروندان کشورهای خارجی، این سبک سبکی ویژه و تک است.

 

آقای ابراهیم میرزایی در سال ۱۹۹۲ میلادی نام کونگ فو توآ (و آرم های کونگ فو توآ)را، به پاسربال تغییر دادند. در گذشته ایشان نام کن فو کاراتو را به کونگ فو توآ و نام کونگ فو توآ را به کون کفو توان تغییر داده بودند
پس از تغییر نام در مراسمی مسئولیت آن را به آقای همایون خوش گوی واگذار کردند.
در آن زمان همایون خوشگوی فعالیتی گسترده در زمینه ی کونگ فو توآ در شهر هامبورگ آلمان در مجموعه های ورزشی HTBU , ETV انجمن های فرهنگی ایرانیان برون مرز, سالن ورزشی استخرCHRISTUS KIRCHE سالن ورزشی دانشگاه هامبورگ و همچنین در سالن ورزشی خوابگاه دانشجویان درBORG WEG داشت.
در سالهای دهه ی ۹۰ میلادی آقای ابراهیم میرزایی آزمایشی تکنیکی از تکنیکهای کون کفو توان (کونگ فو توآی) همایون خوشگوی بعمل آوردند، ایشان تغییراتی اندک در دورانها، ترکیبات و تکنیکهای همایون خوشگوی داده و سپس دُرستی آنها را تأیید کردند.
پس از آزمون، آقای ابراهیم میرزایی دانشنامه ای تحت عنوان فراراهبان را به همایون خوشگوی تقدیم کرده و همچنین چند تن از همراهان گروه وی از جمله: خانم ناتاشا لنگنر، آقای شهرام بِهفر، خانم آنوشکا لنگنر، آقای علیرضا شیراحمدی، خانم کلودیا گُتس مولر، آقای محمود یزدچی، خانم سمیرا شکیبا، آقای کارستن کوستنر، خانم تارا هاوِلکا، آقای سِوِن اِردوین مایر، آقای مارک شتیلر، آقای شهروز آزاد و رامین اتحاد، موفق بدریافت دانشنامه در درجه های راهدان و سیر راهبان از جانب آقای ابراهیم میرزایی شدند.
در طی سالها فعالیت همایون خوشگوی و همراهان گروهش در زمینه های دانشکده ی انشای تن و روان، میتوان از تلاش بر روی بایگانی آثار دانشکده ی انشاء تن و روان نام برد، آقای ابراهیم میرزایی تکلیف تفکیک و دسته بندی کلیه ی آرشیو دانشکده ی انشاء تن و وروان را به همایون خوشگوی سپردند تا وی هر مایگاه از هفت مایگاه را به صورت مستقل تنظیم کند، همچنین ایشان از آقای خوشگوی خواستند تا وی کتابهای تورات (عهد قدیم)، انجیل (عهد جدید) و قرآن را به دو بخش حق و باطل در تقسیم کند، هر یک از این سه کتاب به دو بخش در آمد ، بُریدن و طبقه بندی حروف و واژه های این سه کتاب چند سال به طول انجامید، در پایان کار آقای ابراهیم میرزایی بر پایه ی تقسیم بندی این سه کتاب، کتابی به نام الکتاب توحید تهیه کردند
- این کتاب نزد آقای ابراهیم میرزایی در جعبه ای شیشه ای در امانات موزه ی خلقت نگهداری میشوند
چرا؟
- آقای ابراهیم میرزایی تمایلی به ارتباط با دنیای کونگ فو توآ را ‌ندارند، برای ایشان آنچه که امروز از کونگ فو توآ باقی مانده و شکلی دیگر بخود یافته، ورزشی غریبه و دور از آنچیزیست که ایشان بنیان نهاده بود، از آنجایی که راه آقای ابراهیم میرزایی و فعالیتهای ایشان با اساس جمهوری اسلامی جور در نمیآید و منافات دارد، جمهوری اسلامی ایران ایشان را از مخالفین میداند، از اینرو سالهاست که آقای ابراهیم میرزایی بصورت ناشناس زندگی میکنند و راه سوء قصد از جانب جمهوری اسلامی ایران را بسته اند سوء قصدی نظیر آنچه که به پای ایشان در ابتدای برقراری جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ خورشیدی تیراندازی شد و سالها وقت و تحمل مشکلات صرف درمان آن شد.

 

- ورزش کونگ فو توآ که ورزشی جوان بود، با سوء قصد به جان آقای ابراهیم میرزایی در سال ۱۳۵۸ با وقفه روبرو گشت و در پی کاندیدای ایشان برای ریاست جمهوری در آن زمان، دانشکده ی انشاء تن و روان یعنی مرکز انجام این ورزش و شعبه های آن نیز بسته شدند. آقای ابراهیم میرزایی کونگ فو توآ را بصورت هفت درجه یا خط تا شالبند سبز و یازده درجه یا خط تا شالبند قهوه ای طراحی کردند این سمبل تولد ایشان بود که در ماه هفتم یا ماه مهر در روز یازدهم بدنیا آمده بودند.
- در زمانی که هنوز دانشکده ی انشاء تن و روان باز بود، ایشان شاگردانی را تا شالبند سبز یعنی تا پایان خط هفت، پرورش دادند.
- در درگیریهای زمان دانشکده و مسایل ریاست جمهوری خط یکم از یازده خط قهوه ای بنام آناتاتوآ یا آنه توآی قهوه ای به تعداد اندکی از شالبند سبزهای آن زمان داده شد. از جمله راهدانان انگشت شماری که در آن زمان این تکنیک را داشتند میتوان از آقایان غلامرضا محمودی، کامران گرامی نژاد، فرهاد زندی، بابک کاوسی، جلال ساچمه ای، احمد صراف نیا، داود سماوات و احمد رضا خسروان نام برد.
- در اواخر دهه ی ۹۰ میلادی آقای ابراهیم میرزایی تصمیم به تکمیل ورزش کونگ فو توآ گرفتند، ورزشی که در دوران نوپایی خود به آن ترمز خورده بود، ایشان خواستند به پیمانی که با خود بسته بودند و هنوز انجام نشده بود، وعده ی عمل بپوشانند، تاریخ تولدشان ۷/۱۱ یعنی ده خط باقیمانده از یازده خط شالبند سبز تا قهوه ای را تکمیل کنند. تا داستان ناتمام کونگ فو توآ را پایانی مطلوب بخشند (دایره فیزیو لوژی انرژی از هفت مایگاه). آقای میرزایی تمامی طرحها ی هندسی مربوط به تکنیکهای مراحل پس از وایمابتو و آنه توآی قهوه ای را از بایگانی قدیمی شان بیرون کشیده، بازنگری و کار دوباره را آغاز کردند.
- این همزمان با تمرینات ویژه و سختی بود که ایشان با همایون خوش گوی و تنی چند از همراهان گروهش در کوههای ایالت بایِرن یا Bavaria در جنوب آلمان آغاز کردند این تمرینات در ابتدا بصورت راهپیمایی ها، دوندگی و نرمشهاهای طاقت فرسا جهت ساختن پایه ای و اصولی ماهیچه ها همراه با تغذیه ای مناسب بودند، سپس مسیر این تمرینات با انجام تکنیکهای مداوم از آناتوآ، آتادو، سوتو، سام سامائه، مایانه، کوانه، وست مایانه، وایمابتو، رکیما و آناتاتوآ (آنه توآی شال قهوه ای) شکل گرفت، پس از دورانی آقای ابراهیم میرزایی با آموزش ده مرحله ی باقیمانده از یازده خط شالبند قهوه ای آغاز کردند و دوران جدیدی بنام هنا کونگ فو توآ، جانشین پاسربال گشت.
- دیرتر هنگامیکه چرخ تکنیکهای شالبند قهوه ای بکار افتاد، آقای میرزایی باقیمانده ی مسئولیت طراحی تکنیکها را به همایون خوش گوی سپردند و وی را در طراحی کمک کردند (طرح هندسی تکنیکها بر اساس اَشکال پایه ای که آقای میرزایی طراحی کرده بودند بر جای خود ماند)، در پایانِ این تکلیف، آقای ابراهیم میرزایی همایون خوشگوی را درجه ی فراراهبان نام دادند.

 

- علاوه بر این همایون خوش گوی از جانب آقای ابراهیم میرزایی موظف به نوشتن رساله ای در باب هفت مایگاه از جمله دایره ی فیزیولوژی انرژی (مایگاه یکم) شد، این رساله که نوشتن و تنظیم آن چند ماهی بطول انجامید، شامل دو هزار و چهارده مطلب و پرسش است.
- یازده خط شالبند قهوه ای عبارتند از: آناتاتوآ، کاتای ما، فِدان نا، دان تای، باتوبای، پوزای نو، تَران سای، پردیس ما، سومرتا، روویس تا، آمیس تای
- هنا کونگ فو هم میتواند در ادامه ی وایمابتو و آنه توآی قهوه ای کار شود و هم میتواند بصورتی جداگانه یعنی بدون اینکه کسی قبل از آن کونگ فو توآ را آموخته باشد کار شود، ولی سخت و پیچیده است.

 

- هَنا کونگ فو پس از سال ۲۰۰۲ میلادی ثبت بین المللی شد.
- در حال حاضر همایون خوشگوی و همراهان گروهش، کونگ فو توآ و هَنا کونگ فو را بصورت جداگانه و بصورت پیوسته در کشورهای مختلف در آسیا، اروپا، آمریکای شمالی، خاور میانه، شمال آفریقا و استرالیا آموزش میدهند و زنجیره ای از ارتباطات دوستانه و تبادل تجربه میان کشورها برقرارگشته.
- در دهه ی ۹۰ میلادی با توصیه و راهنمایی آقای ابراهیم میرزایی، همایون خوشگوی در موازاتِ نرمشهای هفده شماره ای و مبارزه ی سُنتی کونگ فو توآ، روشی نوین برای تمرینات مبارزه ای به نام فیتنس فایتینگ Fitness Fighting
را پایه گذاشت، از ویژگیهای این سیستم فشارِ اِفراطی بر یک نقطه (ضربه ی پا، ضربه ی دست یا نرمش) و یا یک تمرین ویژه است یعنی همان کلید پیشرفت در همه ی هنرهای رزمی.

 

- همایون خوشگوی سه دهه است که در هنرهای رزمی فعالیت دارد، وی هیچگاه برای خود واژه ی اُستاد را بکار نبرده و همواره از کسانیکه وی را اُستاد میخوانند درخواست دارد که این واژه را بکار نَبرند، او همه ی کسانیکه را که تلاش و کوشش میکنند، گرامی میدارد.
همایون خوشگوی با دُزدانی که واژه ی اُستاد را سوء استفاده کرده و خود را اُستاد میخوانند و با کسانیکه از همراهان بهره وری میکنند و فخر میفروشند، سَرِ ناسازگاری دارد.
فلسفه ی وی در زندگی و هنگام آموزش همواره بر مبنای برابری میان همگان است، در کلاسهای وی، که نویسنده سالها شاهد آن بودم برابری و احترام متقابل بویژه به بانوان و کودکان، ارجحیت داشته و همیشه دست همراهان را باز میگذارد تا رشد کنند و همزمان با نظم در کلاسها، از کنترل دیگران بیزار است و آزادی اندیشه و دِگراندیشی را جزئی لاینفک در زندگی میداند.
تکنیکهای کونگ فو توآ در انحصار کسی نیست و فروشی هم نیست.

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مفهوم آرم کانگ فو

دانلود مقاله طرح استقرار تجهیزات و ماشین آلات

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله طرح استقرار تجهیزات و ماشین آلات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


هدف کلی
هدف این فصل آشنایی با اصول و ضوابط مربوط به تربیت استقرار و آرایش عوامل تولد و گردش عملیات است.
پیشگفتار
ماشین آلات به گونه ای ترکیب و تلفیق می شوند که تولید، اقتصادی و مقرون به صرفه باشد. این عمل احتیاج به تحلیل دقیق هدف عملیات، مراحل کار، گردش عملیات و اطلاعات، تسهیلات و محل مورد استفاده و نیز برنامه های بلند مدت ( به منظور گسترش و توسعه سازمان ) دارد. به علاوه، لازم است کارگاهها و واحدهای تولیدی در فواصل زمانی معین بررسی شوند و در صورت لزوم در آنها تجدید نظر و اصلاح صورت پذیرد. در این صورت، می توان برنامه های جدید تولیدی و برنامه های توسعه فنی را اجرا کرد.
خط مشیهای مدیریت
منظور از خط مشیهای حاکم بر هدفهای جا و مکان و طرز استقرار ماشین آلات، سیاستهایی است که مشخص کننده نوع و کیفیت محصولات، وسعت و اندازه کارخانه، میزان و نحوه انعطاف پذیری مورد نظر در کارخانه، برنامه های گسترش و توسعه ( متمرکز و غیرمتمرکز)، میزان موجودی و ذخیره جنسی در انبار و انواع تسهیلات موردنظر برای کارکنان است.

 


محل و موقعیت
موقعیت کلی کارخانه و نیز موقعیت ویژه و مشخص آن در انتخاب فرآیندهای مورد استفاده و شکلهای استفاده از مکان و نحوه استقرار ماشین آلات موثر است. احتمال دارد که ترکیب عوامل تولید در یک منطقه یا ناحیه با منطقه یا ناحیه بکلی متفاوت باشد. مثلاً ، ممکن است در یک ناحیه عرضه کنندگان مواد اولیه متعددی وجود داشته باشند، حال آنکه در ناحیه دیگر بشمار عرضه کنندگان محدود باشد. محل کارخانه از نظر وسعت و اندازه، شکل، موقعیت جغرافیایی و نقشه آن ، نوع ساختمان و ترتیب کلی استقرار و مکان آن به منظور دریافت، حمل و نقل مواد و بارگیری صحیح – اعم از اینکه به وسیله کامیون انجام شود یا به وسیله راه آهن یا وسایل دیگر – و به منظور جریان صحیح تولید در داخل و خارج کارخانه، موثر است.
فرآیندهای ساخت
نوع فرآیند ساخت مورد استفاده در کارخانه یا عملیاتی که برای تولید انجام می شود، در نوع جا و مکان موردنظر در کارخانه موثر است. فرآیندها را به طریقه زیر طبقه بندی کرده اند:
فرآیندهای ترکیبی و فرآیندهای تحلیلی: فرآیندها را می توان، از نظر نوع و ماهیت، به فرآیندهای ترکیبی، تحلیلی یا تلفیقی از این دو تقسیم کرد.
« فرآیندهای ترکیبی » عبارت از فرآیندی است که در آن ترکیب عناصر مختلف (مثلاً در ساخت دارو، صابون، لوازم شیمیایی و بهداشتی، روغن نباتی ) یا مونتاژ و سوار کردن و به هم پیوندانیدن اجزاء و قطعات مختلف ( مثلاً در ساخت یخچال، اتومبیل، تلویزیون، تراکتور ) در آخرین مرحله به ساخت نهایی می انجامد.
« فرآیند تحلیلی » عبارت از فرآیندی است که از یک ماده اصلی اولیه و خام شروع می شود. این ماده اولیه و خام طی مراحل مختلف تولیدی به شکلها و فرآورده های مختلف و متنوع تبدیل می شود، مانند پلایشگاه نفت، کارخانه شیر پاستوریزه، کارخانه ذوب آهن و کارخانه مس، در فرآیند تحلیلی عملیات خالص سازی، جداسازی و مانند آن انجام می شود. در بعضی کارخانه ها، نظیر ذوب آهنی تقلیلی از عملیات ترکیبی و تحلیلی انجام می گیرد.
فرآیند مداوم و فرآیند منقطع: فرآیند مداوم فرآیندی است که عملیات به طور پیوسته و بدون انقطاع از مواد اولیه تا اتمام محصول ساخته شده در داخل « لوازم و تجهیزات به هم پیوسته » ( یا یک رشته ماشین آلات به هم پیوسته و مرتبط با هم ) با یک گردش و چرخش مشخص انجام می شود؛ مانند چایخانه ها، کارخانه های قند، سیمان، آرد، نیروگاه برق پالایشگاه نفت.
فرآیند منقطع ( متناوب یا نوبتی ) فرآیندی است که کار، طی مراحل مختلف انجام می شود؛ یعنی شامل یک رشته از « ایستگاههای کاری » جدا از هم است که هر یک وظیفه مشخصی دارد و عملیات خاصی را برای ساخت محصول انجام می دهد، نظیر کارخانه های اتومبیل سازی، تلویزیون سازی و دوچرخه سازی.
فرآیندهای تکراری و فرآیند غیرتکراری: فرآیندهای تکراری معمولاً در ساخت محصولات استاندارد و شمابه ( ساخت مداوم و تکراری ) مورد استفاده قرار می گیرد، به این معنی که عملیات برای تولید محصول عیناً تکرار می شود. فرآیندهای غیرتکراری ( ساخت منقطع یا متناوب یا سفارشی ) در تولید محصولات غیراستاندارد یا تولید در دسته های کوچک، مثلاً در مورد ساخت وسایل یا ماشینهای سفارشی که مطابق مشخصات و سفارشهای مشتریان ساخته می شوند، به چشم می خورد. در این قبیل فرآیندها، چون برای کلیه سفارشهای ساخت، توالی عملیات به طور یکسان انجام نمی شود، فرآیند غیر تکراری است.
به ساخت مداوم و تکراری « نظام پیوسته »، و به ساخت منقطع ( متناوب یا سفارشی) « نظام غیرپیوسته» گفته می شود.
می توان جدول مقایسه ای برای ساخت تکرایر و ساخت سفارشی ( نظامهای پیوسته و غیرپیوسته ) به شرح زیر تنظیم کرد و برخی جنبه های مثبت و منفی و اختلافهای هر یک را مشخص نمود.

 

نظام پیوسته نظام ناپیوسته
- حجم زیاد محصول و استاندارد بودن آنها ( تولید انبوه) - محدود بودن حجم تولیدات و وجود تنوع در محصولات
- استفاده از خطوط تولیدی (خطوط مونتاژ) - تجمع و تراکم ماشین آلات و وسایل مشابه در هر کارگاه
- استفاده از ماشین آلات تخصصی یا اختصاصی ( ماشینهایی که انعطاف پذیری ندارند و کاربرد خاصی دارند) - استفاده از ماشین آلات عمومی یا چندکاره ( ماشینهایی که دارای انعطاف پذیری هستند و قطعات مختلف تولید می کنند و در خدمت همه نوع محصولات کارخانه می باشند)
- استفاده از کارگران غیر ماهر و غیر متخصص - استفاده از کارگران ماهر و متخصص
- متعادل و متوازن بودن ظرفیت ماشین آلات با یکدیگر - عدم تعدل و توازن ظرفیت ماشین آلات با یکدیگر
- ساده بودن عملیات برنامه ریزی و نظارت تولید - مشکل بودن عملیات برنامه ریزی و نظارت بر تولید
- تأکید بر تعداد یا مقدار کالایی که باید در مدت زمان معینی ساخته شو یا کارهایی که انجام پذیر - تأکید بر تاریخ و وعده انجام سفارشها با مشخصات مورد نظر و هماهنگ ساختن انواع سفارشها براساس احتیاجات و مقتضیات هر سفارش
- انجام عمل ساخت براساس پیش بینی فروش و به ندرت براساس سفارش و پیش فروش شدن انجام عمل ساخت عموماً براساس سفارش و طبق سفارش مشتری
- وجود یک برگه عملیات یا تعیین مراحل ساخت ( برگه ای که توالی اجرای کارها و مسیر مراحل فنی عملیات و فعالیتهای مختلفی که منجر به تولید کالایی می شود تعیین می کند) - وجود برگه های تعیین مراحل ساخت زیاد به خاطر تنوع محصولات
- آسانی حمل و نقل و استفاده از تسمه نقاله یا نقاله های هوایی و ثابت برای حمل و نقل با مسیر مشخص - استفاده از ارابه های دستی یا ماشینی ( مثل لیف تراک ) برای حمل و نقل در مسیرهای نا مشخص
- الزام شدید به نظام تعمیرات پیشگیری ( تعمیراتی که برای پیشگیری از خراب شدن و حفظ قدرت تولیدی ماشین آلات اجرا می شود) - نبود الزام شدید به نظام تعمیرات پیشگیری
- ناچیز بودن موجودی مواد در مراکز مختلف تولید - زیاد بودن موجودی در انبارهای مراکز اجرای کار و کارگاهها
- مشخص و معین بودن مقدار موادمصرفی و ساده بودن نظارت بر موجودی ( یعنی نظارت بر فراهم آوردن مواد و اجناس مورد نیاز سازمان از نظر کیفیت و کمیت در زمان و مکان معین و مناسب و با صرف کمترین هزینه ) - زیاد بودن و نا مشخص بودن موجودی مواد و مشکل بودن نظارت بر موجودی
- در حرکت بودن دایمی مواد و قطعات برای اجرای عملیات تولیدی - در حرکت نبودن دایمی مواد و قطعات و انتظار در واحدها و کارگاههای مختلف برای اجرای عملیات تولیدی
- بالا بودن حجم محصولات و در نتیجه پایین بودن هزینه سرانه تولید - پایین بودن حجم محصولات و در نتیجه بالا بودن هزینه سرانه تولید
- بالا بودن سرعت تولید به علت وجود جریان دایمی در ساخت - پایین بودن سرعت در تولید به خاطر توقف مواد و قطعات در کارگاهها
- توقف عملیات تولیدی به علت خرابی یک ایستگاه یا ماشین در خط تولید - ادامه عملیات با وجود خرابی یک یا چند ماشین
- انعطاف ناپذیر بودن نظام و نبود امکان تغییر به ساده گی و ارزانی - انعطاف پذیری و نظام برای تولید محصولات متفاوت و قابلیت انطباق با سفارشهای کم
- سرمایه گذاری اولیه سنگین - سرمایه گذاری اولیه سبک
- نداشتن مصونیت در مقابل تغییرات بازار و خواست مشتریان - داشتن مصونیت در مقابل تغییرات بازار و خواست مشتریان

 


اهداف
اصولاً طرح استقرار داخلی در جهت دستیابی به اهداف زیر مطرح می شود:
1 ) تسهیل فرآیند تولید از طریق تدابیر زیر:
الف ) استفاده تجهیزات در محلی که حداکثر استفاده از آن به عمل آید.
ب ) کاهش تجمع و تراکم بیهوده مواد و نیروی انسانی از طریق تعیین صحیح ایستگاههای تولید.
ج ) دسترسی سریعتر به وسایل و خدمات تعمیرات و نگه داری
2 ) به حداقل رسانیدن زمان فرآیند عملیات از طریق تدابیر زیر:
الف ) طراحی خطوط تولیدی مناسب برای گردش سریع مواد و کالاها
ب ) وسایل مناسب برای حمل و نقل سریع مواد
3 ) استفاده بهینه از فضای موجود
4 ) استفاده بهینه از نیروی انسانی با فراهم آوردن محیط کار مناسب و ایمن (از نظر حفاظت و بهداشت صنعتی ) در عمل.
از آنجا که ارایه یک راه حل جامع و فراگیر برای طرح استقرار داخلی بسیار پرهزینه است و امکان پذیر نیست، لازم است طرحهای پیشنهادی از انعطاف پذیری کافی برخوردار باشند تا نظام تولیدی بتواند سریعاً خود را با شرایط جدید وفق دهد.
مزایای طرح اسقرار مطلوب
استفاده از مکان و طرح استقرار داخلی اگر به خوبی اجرا شود، دارای مزایای زی خواهد بود:
1 ) ایجاد سهولت و تسریع در تولید محصول ( ساخت کالا یا عرضه خدمت)،
2 ) افزایش بازدهی کار و کاهش هزینه ها،
3 ) افزایش رفاه و بهبود روحیه کارکنان در جهت بهتر شده شرایط و محیط کار و تأمین ایمنی و سلامت برای آنها،
4 ) سهولت نظارت بر کار کارکنان و نظارت بر عملیات آنان.
موازنه
منظور از اصل « موازنه » یا « توازن » در مدیریت تولید آن است که هر ایستگاه کار در خط تولید باید دارای چنان ظرفیتی باشد که بتواند تمام کار مرحله قبلی را دریافت کند و پس از اجرای عملیات لازم، آن را به مرحله بعد تحویل دهد. به این ترتیب ظرفیت هر واحد تولیدی باید با توجه و متناسب با ظرفیت سایر واحدهای تولیدی و در مجموع هماهنگ با ظرفیت کلی کارخانه، تعیین شود.
در طراحی نظام و برنامه ریزی عملیات، لازم است تقسیم کار و استقرار ماشین آلات در کارخانه از نظر مقدار و زمان اجرای کار و میزان تولید به گونه ای باشد که هماهنگی، توازن و تناسب لازم در تمام مراحل تولید در کارخانه به چشم بخورد و هر واحد کار خود را به خوبی و در زمان معین انجام دهد؛ تا در نتیجه نظارت بهتر و صحیحتر میسر شود و از نیروی انسانی و ماشین آلات حداکثر استفاده به عمل آید. توازن تولید باعث کاهش موجودی انبارها، کاهش زمان بیکاری و زیان ناشی از تأخیر تولید محصولات می شود.
وقتی کار براساس ایجاد توازن و هماهنگی بین واحدها و مراحل تولید تقسیم شود، هر مرحله به آسانی خواهد توانست کار مرحله قبل را قبول دکند؛ و در صورت تاخیر در یکی از مراحل، مرحله بعدی مراقب خواهد بود که در رفع مشکل تسریع شود. عده افراد، تعداد ماشین آلات و نحوه استقرار آنها در کارخانه نیز کمال اهمیت را دارد و لازم است به شکلی باشد که از ایجاد « تنگنا و تراکم » در حمل و نقل مواد و قطعات که به تجمع آنها و کندی پیشرفتشان و در نتیجه وقفه در مدار تولید می انجامد، جلوگیری کند. ضمناً لازم است میزان برگشت مواد و قطعات و حرکت آنها در « خلاف جهت پیشرفت کار » به حداقل تقلیل داده شود.
از آنجا که خروجی هر ایستگاه کار یا هر ماشین، ورودی ایستگاه کار یا ماشین دیگر است و این جریان تا آخر خط تولید ادامه دارد و در انتها محصول نهایی تکمیل شده از کارخانه خارج می شود، لازم است تعداد و ظرفیت هر یک از ایستگاههای کار، یا هر یک از ماشینها در ایستگاه کار، به طور دقیق و صحیح تعیین شود؛ تا در دنتیجه کار پشت ماشینها جمع نشود، یا برعکس ماشینی برای دریافت کار معطل نباشد و هر ماشین به موقع کار خود را به پایان رساند و خروجی خود را به ماشین ( یا ایستگاه کار) بعدی رد کند. این باعث می شود واحد بعدی منتظر نماند و وقت تلف شده نداشته باشد.
به عبارت دیگر، ظرفیت آنها باید طوری تعیین شود که به راحتی تمام کار ماشین یا ایستگاه کار قبلی را دریافت کند و خود نیز به اندازه ظرفیت ماشین یا ایستگاه کار بعدی کار ایجاد نماید . به ویژه در طرح استقرار ماشین آلات بر مبنای خط مستقیم یا نوع محصول ( نظیر کارخانه های رادیو، تلویزیون، اتومبیل و موارد مشابه؛ که هر محصول، خط تولید خاص خود را داراست ) لازم است هر کارگز و هر ماشین، برای مونتاژ، کار خود را به موقع و هماهنگ با کار سایرین انجام دهد. در غیر این صورت کار به کندی پیش می رود و استفاده بهینه از امکانات و منابع نخواهد شد.
بدیهی است که در خط زنجیر تولید، همیشه مقداری زمان بیکاری درواحدها وجود دارد که اجتناب ناپذیر است، لکن باید عملیات به گونه ای هماهنگ شود که مجموع وقتهای تلف شده در نظام تولید در حداقل ممکن باشد.
برای نیل به چنین هدفی، باید کلیه عملیات تولیدی لازم دقیقاً مشخص و سپس از یکدیگر تفکیک شود. این کار باید به گونه ای صورت پذیرد که زمان مورد نیاز برای اجرای هر عمل دقیقاً مشخص باشد. در برنامه ریزی و اداره پروژه، با ترسیم شبکه عملیات ، فعالیتهای لازم به طرز متوالی و پشت سرهم و در یک روال منطقی و صحیح تنظیم می شوند که اگر عمل قبلی به موقع اجرا نشود، عمل بعدی اجرا نخواهد شد و توالی آنها طوری است که اجرای هر عمل مستلزم اجرای عمل دیگر است. عملیات فرعی هم با هماهنگی و به موقع تنظیم می شوند تا به عملیات اصلی کمک کنند. این کار طوری انجام می شود که زمان وقفه و بیکاری در واحدها در حداقل باشد تا منابع به هدر نرود در وقت و هزینه و نیرو صرفه جویی شود و قیمت تمام شده محصول کاهش یابد. از این رو، عملیاتی که وقت کم می گیرند کار بیشتری محول می شود، و به عملیاتی که وقت بیشتری می گیرند کار کمتر و حتی وقت اضافی داده می شود. در مجموع، زمان عملیات به صورتی تنظیم می شود که در خطوط مونتاژ، موازنه و هماهنگی لازم به وجود می آید.
ضروری است یادآوری شود که هرچه محصول از اجزا و قطعات بیشتری تشکیل شده باشد، ساختمان آن پیچیده تر است و چنین محاسباتی مشکلتر خواهد بود؛ ولی این عملیات به کمک فنون و روشهای ریاضی و به یاری محاسبات کامپیوتری، به راحتی انجام می شود.
پیش بینی امکانات توسعه
مساله بسیار مهم در استفاده از مکان و طرز استقرار ماشین آلات، به ویژه در کشورهای در حال توسعه و رو به صنعتی شدن، پیش بینی و ایجاد امکانات برای « گسترش » آتی کارخانه است. در عمل، این نکته در برخی کارخانه ها به خوبی مشاهده می شود. به این معنی که فرض می شود یک سازمان تولیدی در وضع بسیار خوبی از نظر فروش محصولات در بازار است و در وضع فعلی از حداکثر ظرفیت کارخانه استفاده می کند. بنابراین، استعداد آن را دارد که امکانات خود را توسعه دهد و ماشین آلات و واحدهای تولیدی جدیدی نصب کند تا بتواند محصولات بیشتری تولید کند و در بازار به فروش رساند، یا در واقع بازار قابلیت جذب محصولات جدید آن را دارد؛ لکن چون از ابتدا این پیش بینی نشده است و کارخانه امکانات توسعه و انعطاف پذیری لازم را در طرح اسقرار ماشین آلات ندارد، نمی تواند از این فرصت طلایی به طور شایسته استفاده کند.
از این رو لازم است به منظور رفع احتیاجات و توسعه آتی، جای خالی برای نصب ماشین آلات و تجهیزات درنظر گرفته شود؛ همچنین در صورت امکان، ماشین آلات طوری مستقر شوند که « قابلیت انعطاف » داشته باشند و بتوان در آنها تغییات لازم را ایجاد کرد. سرویسهای خدماتی و رفاهی ( مانند: مرکز توزیع برق، کمپرسور، منابع حرارتی یا بخاری، پوشش سقف و دیوارها، زهکشی زمین، لوله کشی و تهیه آب، دستشویی، حمام و توالت ) نیز باید به صورتی طراحی شوند که نه تنها برای وضع موجود، که برای گشترش آتی نیز مناسب و قابل استفاده باشند.
شیوه های استقرار ماشین آلات و تجهیزات در کارخانه
چهار شیوه اساسی برای گروهبندی و تقسیم ماشین آلات و واحدهای تولیدی و جایگزینی و استقرار آنها در کارخانه وجود دارد. لازم است با توجه به محدودیتها، امکانات و خصوصیات عملیات، شیوه ای انتخاب شود که واجد بیشترین مزایا باشد. این چهار شیوه عبارت اند از :
الف ) استقرار بر مبنای محصول یا خط تولید یا خط مستقیم یا نوع تولید ( نوع خدمت)
ب ) استقرار بر مبنای مراحل و نوع عملیات یا طریقه تولید
پ ) استقرار تلفیق شده یا ترکیبی ( ترکیبی از موارد 1 و 2 )
ت ) استقرار محل ثابت
تولید خطی
طبق تفکیک عملیات تولید و برحسب توالی لازم برای ایجاد محصول، تمام ماشین آلات، تجهیزات و عملیاتدر یک خط مداوم – که لزوماً خط مستقیم نیست، بلکه منظور این است که جریان تولید در یک جهت است – قرار می گیرند. در این شیوه ماشین آلات و واحدها، بر مبنای مراحل متوالی برای ساخت یک محصول خاص مستقر و پیاده می شوند و جریان حرکت مواد به صورت یکنواخت و زنجیری انجام می شود. به این ترتیب، خطوط مونتاژ تشکیل میشود که مستلزم استقرار تجهیزات براساس رشته عملیات پشت سرهمی است که محصول طی آن عملیات ساخته می شود. بنابراین هر مسیر، یک نوع تولید یا خدمت را عرضه می دارد.
این طرز استقرار در کارخانه های اتومبیل سازی ( مونتاژ اتومبیل ) و تولید مواد غذایی و شیمیایی به خوبی به چشم می خورد . اصولاً هنگامی که محصول دطرح و شکل معین و ثابتی دارد ممکن است فقط تغییرات بسیار جزئی در طراحی کلی آن به وجود آید و در حجم زیاد و با سرمایه گذاریهای عظیم صنعتی تولید بشود، این روش مورد استفاده واقع می شود؛ نظیر کارخانه های خودرو سازی، رادیو سازی، تلویزیون سازی، و مانند آنها.
استقرار ماشین آلات و تجهیزات بر مبنای محصول، براساس ترتیب مسیری است که هر کالا یا خدمت باید به منظور تکمیل شدن طی کند و تمام واحدهای تولیدی مسیر تولیدی مشابه و یکسانی را در نظام تولید طی می کنند.
این نوع نحوه استقرار در جاهایی که تولید کالاها زیاد و انبوه است، متداولترین نوع استقرار است و ماشین آلات و تجهیزات به ترتیب مسیری که هر کالا ( ماده اولیه تا کالای نهایی ) باید طبق برنامه برای اجرای عملیات طی کند، تولید تلویزیون، اتومبیل، لوازم خانگی، بسته بندی موادغذایی و مانند آنها نمونه هایی از این نوع استقرار است.
درباره خدمات نیز مشخصات نظام همین گونه است و خدمات یکسانی به طور انبوه عرضه می شود. برای سازمانهای خدماتی ( عرضه کننده خدمت ) مواردی مانند ماشین شویی خودکار، شرکتهای بیمه،سلف سرویسها، صدور گذرنامه، صدور گواهینامه رانندگی و بخشهای بارگیری هواپیمایی را می توان نام برد. شکل (1) نحوه استقرار ماشین آلات و تجهیزات را در یک ماشین شویی خودکار نشان می دهد.
در واقع این طرز استقرار برای فرآیندهای تکرای مناسب است که به منظور ساخت مقدار زیادی محصولات مشابه و استاندارد شده مورد استفاده قرار می گیرند.
در این روش، هر یک از محصولات یا هر چند محصول مشابه دارای خط تولید خاص خود است و عملیات لازم برای تولید هر محصول به طور مجزا در خط تولید آن محصول انجام می شود. در این طرز استقرار – برعکس استقرار براساس مراحل عملیات – مواد و قطعات تا آخرین مرحله مونتاژ به منظور ایجاد محصول نهایی پیوسته، در حرکت است و مواد خام و اولیه یا قطعات، از یک سمت وارد می شود و به طور مداوم، پشت سر هم و بدون هیچ حالت برگشت، رو به جلو، تحت عملیات گوناگون قرار می گیرد و مراحل تکامل را به تدریج و به ترتیب طی می کند و سرانجام در انتها کالای ساخته شده ازسمت دیگر خارج می شود . شکلهای ( -4-2و4-3 )
از این رو لازم است ساخت هر یک از قسمتها وقطعات محصول در یک زمان معین ومشخص آغاز شود وبه موقع طبق برنامه در مدار تولید حاضر باشد.به بیان دیگر،کلیه عملیاتی که برای ساخت محصول باید انجام شود،باترتیب،نظم وهماهنگی خاصی اجراشودوهر یک ازاجزاءوقطعات به موقع در خط مونتاژ آماده باشد تا در کار تولید محصول نهایی وقفه ای حادث نشود.ضمناًدراین شیوه استقرار،تنظیم متعادل ومتوازن ماشینها-با رعایت اصل توازن که در صفحات قبل اشاره شد-عامل وقدم اساسی به شمار می رود(4).
آنطور که در شکل (4 ) مشاهده می شود،وقتی که جریان تولید به مقدار60واحد در ساعت تنظیم شده است.ماشینهای شمارۀ1 وشمارۀ3 با میزان تولید 60واحد در ساعت کار می کنند.ماشینهایشa2وb2 بامیزان تولید30 واحد درساعت وماشینهایa4،b4 وc4 بامیزان تولید 20 واحددر ساعت کار می کنند.ظرفیت ماشینهای ذکر شده در عین حال طبق اصل « موازنه» یا«توازن» که مورد بحث قرار گرفته است ،به نحوی که ماشینها دارای بار اضافی نیستند ودرنتیجه فشردگی وتراکم در جریان تولید دیده نمی شود.
استقرار ماشین آلات واستفاده از جا ومکان بر اساس نوع محصول یا خط مستقیم در واقع مترادف با نوع سازماندهی بر اساس هدف یا ایجاد «واحدها وبخشهای نسبتاً مستقل» است،که هر یک وظیفۀ تولید کالای معین یا تعداد کالاهای مشابه را بر عهده دارد.هر یک از این بخششها و واحدها،دارای استقلال نسبی وتقریباً خود بسنده است،زیرا هر یک داری تمام وسایل،امکانات و واحدهای کمکی وپشتیبانی مورد نیاز خط تولید ومحصول خاص خود است.
شرایط استفاده از استقرار بر مبنای محصول
با توجه به عواملی که انتخاب طرحهای استقرار را تحت تاثیر قرار می دهند، مهمترین شرایط استفادع از استقرار بر مبنای محصول یا خط تولید عبارت انداز:
1)تنوع محصولات محدود، ولی به صورت تولید انبوه است.در تولید انبوه لازم است تمام واحدهای محصول، مشخص، معین و یکسان باشد، ماننده بسته های مواد غذایی و قوطیهای کنسرو یا تلویزیونهای تولید شده در پایان خط تولید.
2 ) طرح محصول باید ثابت و از بالاترین درجه معیار برخوردار باشد. از آنجا که برای چنین تولیدی لازم است از ابزارهای بسیار تخصصی استفاده شود، تغییر در طرح کالا، موجب به تاخیر افتادن و پرهزینه شدن نحوه استقرار ماشین آلات می شود.
3 ) حجم تولید باید بسیار زیاد و تغییرات تقاضا بسیار اندک و جزئی باشد. از آنجا که در این نوع طرح استقرار لازم است که برای خرید ماشین آلات بسیار تخصصی میزان سرمایه گذاری زیاد باشد، لازم است محصول تقریباً ثابت و میزان تقاضا برای آن زیاد باشد. در غیر این صورت بالا بودن هزینه ثابت و پایین بودن تعداد محصولات موجب سرشکن شدن هزینه های ثابت بر روی تعداد محدود می شود و در نتیجه هزینه هر واحد از محصول را ازایش می دهد. معمولاً از تکنولوژی سرمایه بر برای استقرار این نوع کارخانه ها استفاده می شود. هر چند استفاده از طرح استقرار داخلی کارخانه ها بر مبنای استفاده بیشتر از نیروی انسانی ( مانند خطوط مونتاژ یا خطوط هوایی ) نیز وجود دارد و عملی می شود .
در این نوع استقرار تسریع جریان گردش مواد ایجاب می کند که در تعیین توالی ایستگاههای کار بسیار دقت شود تا تنگناها به حداقل برسد و میزان بهره وری را حداکثر کند.
ارزیابی طرح استقرار براساس محصول
نقاط قوت و محاسن: استفاده از جا و مکان و استقرار براساس محصول دارای مزایای به شرح زیر است:
1 ) نظر به اینکه استقرار ماشین آلات براساس ترتیب عملیاتی است که بر روی مواد انجام می شود، خطوط تولیدی بسیار موزون و منطقی خواهد بود.
2 ) جریان یکنواخت و یک شکل عملیات تولیدی از یک سو باعث می شود که حمل و نقل مواد بین عملیات مختلف به حداقل برسد، در نتیجه زمان و هزینه حمل و نقل داخلی از طریق کاربرد وسایل مکانیکی ( نظیر تسمه نقاله یا ریل و مانند آنها ) کاهش می یابد و جریانی که مواد از ماشینی به ماشین دیگر طی می کنند به سادگی قابل پیگیری است؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه می توان ماشینها را نزدیک به یکدیگر مستقر کرد، اصولاً هزینه کمتری برای حمل و نقل مواد مصرف می شود.
3 ) از کارگران نیمه ماهر می توان برای به کار انداختن ماشین آلات اختصاصی و کار با آنها استفاده کرد. زیرا عملیات ساده است و یک کارگر می تواند با ماشین خاص کار مشخص و تکراری انجام دهد، و در نتیجه نیاز کمتری به افراد متبحر و متخصص است. از این رو، آموزش کارگران ساده، کوتاه مدت و کم خرج است و هزینه ها و زمان آموزش در این شیوه نسبت به شیوه دیگر ( نوع عملیات) کمتر است.
4 ) عمل بازرسی و نظارت کیفی به دلیل پیوستگی عملیات به یکدیگر با صرفه بیشتری انجام می شود؛ زیرا معمولاً در یک خط مرتبط و به هم پیوسته، نقایص و عملیات نادرست به سادگی قابل رویت و تشخیص است. به علاوه، تعداد بازرسیها محدود است و هزینه آن نسبت به استقرار بر مبنای عملیات کمتر است.
5 ) فضای مورد نیاز برای تولید یک کالا در این طرز استقرار، کمتر از استقرار براساس مراحل عملیات است؛ زیرا به انبار کردن موقت در هر قسمت نیازی نیست و فضا برای انبار مواد در جریان ساخت به حداقل کاهش می یابد. ضمناً تمرکز عملیات تولیدی بیشتر است و از فضای کارخانه حداکثر استفاده می شود. همچنین فضای کمتری برای محصول در حال حرکت نیاز است. به دلیل کوتاه بودن زمان مراحل مختلف و حرکت یکنواخت مواد در مقایسه با استقرار بر مبنای عملیات، مقدار موجودی مواد و کالاهای در جریان ساخت ( نیم ساخته ) کاهش می یابد؛ در واقع مقدار ذخیره کالای نیم ساخته در خطوط تولید به علت انتقال سریع مواد کم است، زیرا ماشینها به ترتیب عملیاتی که بر روی کالا انجام می دهند، مستقر می شوند، و بنابراین محصول ماشین قبلی برای تغذیه ماشین بعدی به کار می رود. به سخن دیگر، چون محصول نیم ساخته مستقیماً از یک ماشین به ماشین بعدی تغذیه می شود، معمولاً مواد کمتری به صورت نیم ساخته در نظام تولید معطل می ماند.
6 ) چون مواد حرکت مستمری دارند و از اتلاف وقت جلوگیری می شود، دوره تولید ( زمان کل عملیات تولیدی ) تسریع می شود و به حداقل می رسد؛ زیرا عملیات به صورت پشت سر هم و متوالی انجام می شود و در نتیجه بسیاری از تأخیرها بین ماشینها حذف می گردد. به علاوه، با توجه به امکان خودکاری ( اتوماسیون ) بیشتر عملیات، از جمله حمل و نقل مواد، کل زمان تولید معمولاً کوتاه است. در واقع مجموع زمان تولید و جریان حمل و نقل مواد به علت امکان استفاده از وسایل خودکار ( طرز کار نقاله هاف بالابر و .... ) کوتاه می شود.
7 ) به سبب ثابت بودن عملیات از نظر زمان و نحوه اجرا و یکنواخت بودن جریان تولید، برنامه ریزی و نظارت بر تولید موضوعی نسبتاً ساده است. به علاوه چون فرآیندهای ساخت در یک جهت هستند، کارها روی خط تولید بهتر قابل رویت و نظارت است. در عین حال عملیات تعیین مسیر، تنظیم برنامه زمان بندی و توزیع کار ( تخصیص و واگذاری کار به کارگران ) به سهولت امکانپذیر است در نتیجه هزینه های اداری و محاسباتی نیز تقلیل می یابد.
ویژگیهای گفته شده درباره محاسن و نقاط قوت طرح جا و مکان و استقرار ماشین آلات بر مبنای محصول، مجموعاً باعث کاهش هزینه تولید برای هر واحد کالا و تحکیم محصولات ساخته شده سازمان در بازار و در کنار رقبا می گردد.
معایب و نقاط ضعف :معایب طرح جا و مکان براساس محصول عبارت اند از :
1 ) سرمایه اولیه زیادی برای فراهم آوردن تجهیزات و ماشین آلات اختصاصی ( ماشین آلات با کاربرد خاص ) لازم است. در ضمن به دلیل نیاز به تخصصهای شغلی بیشتر و متنوعتر، هزینه های مربوط به تامین کلیه تخصصهای نیروی انسانی مورد نیاز در تولید نیز، در مقایسه با طرح استقرار بر مبنای عملیات، نسبتاً بیشتر است.
ممکن است یک نوع ماشین خاص در چند محل مختلف از خط تولید نصب شود و مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه، هزینه های سرمایه گذاری افزایش یابد. سرمایه گذاری اولیه زیاد برای تولید به این شیوه، احتمالاً به دو دلیل است: اولف وجود ماشینهای مشابه در طول خط تولید که محتملاً با ظرفیت کامل مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. دوم، بهره گیری از ماشینهای اختصاصی که عموماً گرانتر از ماشینهای معمولی است.
2 ) طرز استقرار ماشین آلات و تجهیزات نسبتاً غیرقابل تعویض و انعطاف ناپذیر است و تنها نوع مشخص و به خصوصی از محصول ( طرح خاصی از محصول ) را تولید می کند. به بیان دیگر، انعطاف پذیری در این دستگاه کم است و جزئیترین تغییرات لازم در طرح محصول نیاز به زمان طولانی و خرید ماشین آلات با هزینه زیاد دارد. بنابراین وقتی طرح محصول عوض شود، روش استقرار موجو نیز خود به خود وخواه ناخواه منسوخ می گردد. در واقع، به سبب خاصیت انعطاف ناپذیری خط تولید، تغییر در طرح محصول ممکن است استفاده از خط تولید قبلی را غیرعملی سازد و تغییر جزئی در طراحی ممکن است موجب تغییرات اساسی در شیوه استقرار ماشین آلات شود.
3 ) مجموع هزینه عمومی در این شیوه زیاد است و استفاده نکردن از ظرفیت تولیدی به طور کامل بسیار گران تمام می شود که به ضرر سازمان است. بنابراین در حجم پایید تولید، به سبب عدم استفاده کامل از امکانات، قیمت تمام شده محصول افزایش می یابد.
الف ) استقرار بر مبنای محصول ب) استقرار محل ثابت

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله طرح استقرار تجهیزات و ماشین آلات

دانلودمقاله مفهوم « عزاداری سیاسی » در اندیشه امام خمینی

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله مفهوم « عزاداری سیاسی » در اندیشه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
« سیاست » در مفهوم صحیح و انسانی آن و نه آنچه در جهان سیاسی معاصر و نظام های حکومتی غرب به ظهور می رسد و پیش از آن در ادوار تاریخی مصادف با حاکمیت سیاسی بنی امیه و بنی عباس تجلی یافت از ملزومات بزرگ و اجتناب ناپذیر برای اداره امور و مدیریت کارآمد و انتظام و سازمان دهی جامعه محسوب می شود.
« سیاست » در مفهوم صحیح و انسانی آن و نه آنچه در جهان سیاسی معاصر و نظام های حکومتی غرب به ظهور می رسد و پیش از آن در ادوار تاریخی مصادف با حاکمیت سیاسی بنی امیه و بنی عباس تجلی یافت از ملزومات بزرگ و اجتناب ناپذیر برای اداره امور و مدیریت کارآمد و انتظام و سازمان دهی جامعه محسوب می شود.
نگرش اسلام به سیاست در مقایسه با نگرش نظام های سیاسی و حکومتی غرب نه تنها از مشخصه « جامعیت » برخوردار است که دارای هدف و جهت سالم می باشد و خاستگاه این نگرش والا ایدئولوژی اسلامی است که برخلاف ایدئولوژی های سایر مکاتب و مسالک که « گروهی » و « نژادی » می باشند « انسانی » است و همواره به مصالح همه انسان های روی زمین می اندیشد و تلاش های علمی و عملی خود را در مسیر تامین سعادت و رستگاری بشریت سامان دهی می کند نه برای گروه و نژاد خاص و با اهداف و مطامع سیاسی و اقتصادی پیوند خورده با حکومت های سرمایه داری خون آشام و لجام گسیخته ای که از گذشته تا امروز به بسط سیطره خود و افزودن بر مستعمرات خویش با روش جاهلیت های کهنه و مدرن تداوم می دهند و آخرین حلقه آن با تهاجم نظامی آمریکا به عراق و غارت منابع ثروت ملی مردم ازجمله « نفت » تکمیل گردید!
مشخصه « جامعیت » در « سیاست اسلامی » ما را به موضوعات متنوع و گوناگون راهنمایی می کند که همه آنها در عین آن که معنوی می باشند سیاسی هستند و در همان حال که از جنبه اعتقادی و اخلاقی و تربیتی « عبادت » محسوب می شوند از جنبه سیاسی نیز عبادت خدا به شمار می روند و البته با آثاری بسیار عظیم تر و گسترده تر زیرا بین آنچه در حیات فردی و در خلوت های خاص بندگان با پروردگارشان عبادت است با آنچه که در وسعت و گستردگی جامعه و کشور و در صحنه های اجتماعی و سیاسی عبادت می باشد تفاوتی فراوان وجود دارد و به همین دلیل آثار و نتایج این دو نوع عبادت قابل مقایسه با یکدیگر نمی باشند.
در نگرش به جامعیت سیاست در اسلام « عزاداری سیاسی » یکی از ابعاد موضوعی آن به شمار می رود همچنان که « اخلاق سیاسی » (۱ ) جنبه و جلوه ای دیگرند این جامعیت است و همچنین است « نماز سیاسی » (۲ ) و « حج سیاسی » (۳ ) عزاداری سیاسی را ائمه اطهار(ع ) بنیان نهادند و شیعیان را به انجام آن در تمام اعصار و زمان ها ترغیب کردند لکن متاسفانه این موضوع مهم و حیاتی به مرور مغفول و فراموش گردید و علت اصلی آن نگرش ظاهری برخی از افراد و گروه ها به « عزاداری » و غفلت از شناخت فلسفه اصلی آن و بسنده کردن به سطح و بازماندن از عمق است . در کنار این غفلت رنجزا تحرکات مرموز و پنهان حکومت های بنی امیه و بنی عباس و پس از آن حکومت های ضدشیعه تداوم یافته در بستر زمان از دیروز تا امروز عامل مهم دیگری در مغفول ماندن عزاداری سیاسی می باشد زیرا این حکومت ها عزاداری سیاسی را به نفع خود نمی دیدند و ارکان حاکمیت ظالمانه خویش را در اثر تحقق آن متزلزل می یافتند و به همین دلیل کوشیدند تاآن را از درون تهی سازند و از آثار سیاسی آن جلوگیری کنند و به این کار توفیق حاصل نمودند.
یکی از هنرهای بزرگ امام خمینی این بود که « عزاداری سیاسی » را که در طول قرن ها توسط نظام های حکومتی باطل ازجمله نظام ستمشاهی با دسیسه ها و ترفندهای گوناگون تحریف و دگرگون گشته بود زنده و احیا نمود.
حضرت امام خمینی عزاداری سیاسی را دیگر بار به ادبیات سیاسی شیعه بازگرداند و بیداری و تحرکی آفرید که نقش بزرگی در پیشبرد نهضت شکوهمند اسلامی ایفا نمود و موجب گشت آثار این نوع عزاداری ـ که در واقع همین یک نوع عزاداری مورد قبول و پذیرش اسلام می باشد و با انگیزه اصلی ائمه اطهار(ع ) از بنیان نهادن آن انطباق دارد ـ در صحنه ها و عرصه های فعالیت های سیاسی وارد شود و به طور ملموس به مشاهده درآید و راه های هر نوع توجیه و حمایت های بی پایه و اساس درباره عزاداری های سطحی و آمیخته با تحریف و خرافه را مسدود سازد.
برای بررسی مفهوم عزاداری سیاسی در اندیشه امام خمینی باید ابتدا به این حقیقت توجه نمائیم که « تشیع » مکتبی است که « مبارزه سیاسی » در متن آن نهفته و با تار و پود آن امتزاج یافته است و همین حقیقت خاستگاه اصلی « عزاداری سیاسی » به شمار می رود. به دیگر سخن تشیع مکتبی است انقلابی که سکون را برنمی تابد و در همه اعصار مقابله و مبارزه با ظلم و جور و حکومت های خودکامه و ضدالهی را از اهداف محوری خود قرار می دهد و طبیعی است که در مسیر تحقق همه جانبه این هدف مقدس عزاداری و سوگواری برای حضرت امام حسین (ع ) باید با هدفمندی سیاسی و برای حمایت از حق و مبارزه با باطل و یاری رسانی به جبهه حسینیان و سرکوب جبهه یزیدیان در همه اعصار و زمان ها محقق گردد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مفهوم « عزاداری سیاسی » در اندیشه امام خمینی

دانلود مقاله سیستم انتقال نیرو

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله سیستم انتقال نیرو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

انتقال نیرو
موتور اتومبیل به تنهایی قادر نیست در تمام شرایط رانندگی نیرو و سرعت لازم را برای چرخها فراهم نماید.زیرا قدرتی که بتواند جوابگوی احتیاجات خودرو باشد در زمانهای مختلف بطور وسیعی تغییر می کند. برای انتقال قدرت تولیدی موتور به چرخهای محرک دستگاهها و مکانیزمهای متعددی بکار گرفته می شوند. این مجموعه که در فاصله موتور و چرخهای محرک جای دارند خط نیرو نامیده می شوند
به خط نیرو اعمال مختلف ازجمله موارد زیر را می توان نسبت داد:
1- دوران موتور بدون حرکت اتومبیل را ممکن می سازد.
2- در شرایطی که سرعت دوران موتور زیاد است اجازه می دهد اتومبیل با سرعت کم حرکت کند.
3- در حالیکه موتور فقط در یک جهت دوران می نماید امکان حرکت وسیله نقلیه را به سمت جلو یا عقب فراهم می سازد.
اسامی دستگاههائی که در خط نیروی اتومبیل های معمولی می توان یافت عبارتند از:
1- کلاچ 2- جعبه دنده( گیربکس) 3- اوردارایو 4- گاردان 5- دیفرانسیل
در دنباله مطلب بطور مفصل ساختمان، طرز کار، عیب یابی هر یک از این اجزاء می پردازیم.( شکل 2)
کلاچ
اتصال جعبه دنده به موتور معمولاً بوسیله کلاچ صورت می گیرد. در لحظه شروع حرکت بخاطر وجود مقاومت های زیاد در برابر خودرو احتیاج به نیروی فراوانی داریم که این نیرو بوسیله موتور تأمین می گردد. برای اینکه کلیه نیروی موتور به یکباره به جعبه دنده و از آنجا به قسمت های بعدی موجود در خط نیرو منتقل نشود و در اتومبیل حرکت ناگهانی ایجاد نکند این نیرو بایستی بتدریج به خط نیرو منتقل گردد. کلاچ سبب می شود که اولاً اتومبیل به یکباره از جا کنده نشود و در ثانی شروع حرکت اتومبیل آرام و بدون ضربه باشد.
در این مورد کلاچ نقش مبدل دور را ایفا می کند. وظیفه مهمتر کلاچ این است که دستگاه محرک اتومبیل را در مقابل بار ناگهانی و زیاد از حد مجاز حفظ نماید. به عبارت دیگر کلاچ نقش کلید اطمینانی را بازی می کند. که مانع از انتقال ضربات ناگهانی و بار غیر مجاز به دستگاه محرک وسیله نقلیه می شود. علاوه بر موارد یاد شده برای وجود کلاچ در خط نیرو دلایل دیگری نیز به شرح زیر ذکر می شود.
1- چون نیروی تولیدی موتورهای احتراق در سرعت های پائین کم بوده و با زیادشدن دور موتور، افزایش می یابد بنابراین در لحظه شروع حرکت موتور بایستی بدون بار حرکت کند.
2- برای تعویض دنده بایستی خط اتصال نیرو قطع گردد و این کار توسط کلاچ انجام می شود در مبحث گیربکس در این مورد بیشتر توضیح داده خواهد شد.
3- برای روشن کردن موتور بهتر است اینرسی که حرکت دورانی دارد و بوسیله استاتر به حرکت درمی آیند به حداقل ممکن تقبل یابد و این عمل نیز بوسیله کلاچ عملی خواهد بود
انواع کلاچ:
الف: کلاچ های اهرمی:
در این دسته از کلاچها برای عمل قطع و وصل از نیروی عضلانی کمک گرفته می شود. در این نوع کلاچها برای صرف نیروی کمتر گاهی از وسایل کمکی هیدرولیکی استفاده می شود. کلاچهای اهرمی به سه دسته اصطکاکی، یکطرفه و قلاب شونده تقسیم می شوند.
کلاچ های اصطکاکی:
1-کلاچ های یک طرفه با فنرهای مارپیچی
2- کلاچ های یک صفحه ای با فنر دیاگرامی( خورشیدی)
3- کلاچ های دو صفحه ای با هر دو نوع فنر
4- کلاچ های چندصفحه ای
ب: کلاچ های خودکار :
این گروه کلاچ هایی هستند که قطع و وصل ارتباط آنها بطور خودکار انجام می شود.
1- کلاچ های وزنه ای
2- کلاچ های هیدرودینامیکی
3- کلاچ هایی الکترومغناطیسی
4- کلاچ های ترکیبی که ترکیبی از چند نوع کلاچ های ذکر شده هستند.
1- کلاچ های اصطکاکی خشک یک صفحه ای:
این نوع کلاچ امروزه در اکثر اتومبیلها مورد استفاده قرار می گیرد. کلاچ یا کاسه کلاچ شامل.
1- صفحه کلاچ 2- صفحه فشاردهنده 3- انگشتی کلاچ 4- فنرهای مارپیچی می باشد.
صفحه کلاچ که عضو متحرک کلاچ را تشکیل می دهد روی سطح صاف و صیغلی فلایویل قرار می گیرد.( چرخ طیار یا فلایویل یک نوع صافی با فیلتر مکانیکی است که قدرت متغیر و نامنظم موتور را یکنواخت می نماید.)
چون در اینجا نیرو از طریق اصطکاک منتقل می شود، لذا بایستی صفحه کلاچ را تحت تأثیر نیروی فشاری قرار دهیم. برای این منظور صفحه کلاچ بوسیله صفحه فشاردهنده و از طریق چند فنر مارپیچی به صفحه چرخ لنگر( فلایویل) فشرده می شود، برای کسب اصطکاک زیادتر دو طرف صفحه کلاچ را با لنت مخصوصی می پوشانند. مجموعه کلاچ بوسیله چندین پیچ به فلایویل محکم می شود. در حالت عادی که از پدال کلاچ استفاده نمی شود صفحه کلاچ به فلایویل فشرده شده و گشتاور حاصل از موتور را منتقل می نماید
1- فلانویل
2- پدال کلاچ
3- صفحه کلاچ
4- دیسک
5- ذغال کلاچ
6- فنر دیسک
7- پوسته کلاچ
8- سه شاخه کلاچ
9- شفت کلاچ
نیروی گردشی موتور از طریق شفت کلاچ به قسمتهای بعدی خط نیرو می رسد. این محور در قسمت جلو روی بوش یا بلبرینگ انتهای میل لنگ قرار می گیرد.
محور کلاچ( شفت ورودی گیربکس) دارای شیارهائی در قسمت طولی می باشد، که حرکت طولی صفحه کلاچ را به سمت جلو و عقب میسر می سازد. ولی از حرکت دورانی آن نسبت به محور جلوگیری می کند. هنگامیکه نیرویی به پدال کلاچ وارد می شود حرکت وارد به پدال از طریق یک سری اهرم بندی به دو شاخه کلاچ منتقل می شود. چون بلبرینگ یا ذغال کلاچ متصل به دوشاخه می باشند پس نیروی وارده به دوشاخه کلاچ به ذغال یا بلبرینگ منتقل و از آنجا نیرویی به اهرمهای آزادکننده( انگشتی) که به صفحه فشاردهنده مربوط است منتقل شده و آن را به عقب می کشد. در نتیجه فشار فنرها خنثی شده و صفحه کلاچ از زیر فشار صفحه فشاردهنده رها شده و به این ترتیب اتصال بین دو موتور و جعبه دنده قطع می گردد.
صفحه کلاچ
یک صفحه فولادی است که در وسط آن محفظه ای دایره شکل بنام( توپی صفحه کلاچ) قرار دارد که تعدادی شیار یا خار در آن تعبیه شده است.
این خارها با شفت ورودی گیربکس بنحوی در گیر شده که صفحه کلاچ می تواند روی شفت حرکت طولی داشته باشد، ولی نمی تواند روی آن حرکت دورانی کند. محل نصب لنت ها به دو صورت ساخته می شود: 1- صفحه بریده بریده و یکی به راست و دیگری به چپ متمایل گردیده، 2- صفحه مسطحی که روی آن فنر موج دار پرچ می شود. در هر دو طرف صفحه فولادی کلاچ لنت قرار گرفته است. این لنت ها توسط میخ پرچ که از سطح مالشی پائین تر قرار می گیرند به صفحه کلاچ متصل می شوند.( شکل 1-6 ، 2-6)
هر یک از لنت های کلاچ مستقیماً به صفحه فولادی پرچ می شوند. صفحه فولادی که لنت های کلاچ را حمل می نماید توسط فنرهائی به قسمت مرکزی متصل می شود. فنرها طوری سوار شده اند که وقتی گشتاوری به صفحه کلاچ وارد شود فنرها جمع می شوند و هر گونه ضربه ای را پیش از چرخیدن قسمت مرکزی مستهلک می نماید. این فنرها را فنرهای ضربه گیر یا( پیچش گیر) نامند. هدف از قراردادن آنها این است که در گیر شدن کلاچ را نرم سازد. جنس لنت کلاچ معمولاً از آسبست (Asbest) پر شده می باشد که به کمک الیاف فلزی بافته و محکم شده است. آسبست یک ماده معدنی است که نقطه ذوب آن حدود درجه سانتیگراد است. ولی در حرارت حدود درجه سانتیگراد خواص مطلوب خود را که برای ایجاد اصطکاک لازم است را از دست می دهند و بکسواد می کند.
برای اینکه سطوح لنت بیش از حد مجاز فشرده نشوند نیروی وارد بر هر سانتیمتر مربع از این لنت ها نباید پیش از 1تا 2 کیلوگرم نیرو باشد. به همین دلیل سطوح اصطکاک باید بگونه ای طرح و محاسبه شوند که انطباق کامل با این نیرو داشته باشد.
آزمایش تاب دیدگی صفحه کلاچ:
صفحه فشاردهنده:
صفحه فشاردهنده صفحه فولادی است که صفحه کلاچ را به فلایویل فشار می دهد این حلقه فولادی توسط فنرهائی که در داخل پوسته کلاچ ا دارند در مقابل صفحه کلاچ نگهداشته می شود.
بیشتر کلاچ ها در مجموعه صفحه فشاردهنده دارای فنرهای مارپیچی هستند . پوسته کلاچ جزئ از مجموعه صفحه فشاردهنده محسوب می گردد. این پوسته صفحه فشاردهنده را در محل مناسب خود روی فلایویل نگه می دارد. تمام قطعات کلاچ سوار شدند. صفحه فشاردهنده در داخل پوسته کلاچ طوری قرار می گیرند که فنرها به پوسته فشار وارد می سازند. سپس پوسته به فلایویل بسته می شود. صفحه کلاچ هم در داخل پوسته قرار داشته و بوسیله صفحه فشاردهنده و فنرهایش به فلایویل می چسبد.
مکانیزم آزادکننده صفحه فشاردهنده :
صفحه کلاچ بوسیله یک صفحه فشاردهنده و با کمک چند فنر مارپیچی به فلایول فشرده می شود.
این صفحه فشاردهنده که به دیسک کلاچ معروف است مجموعاً با فنرها در یک پوسته قرا ردارند و به کمک چند پیچ به فلایویل محکم می شوند. صفحه فشاردهنده به کمک میله های کوچک که به شاخه وصل است می توادن برعکس جهت اثر نیروی فنر به عقب کشیده شود و در این حال فشار از روی صفحه برداشته می شود و از ارتباط بین فلایویل و صفحه کلاچ که روی هزار خار قابل حرکت است قطع می گردد و در نتیجه حرکت نمی تواند از موتور به شفت گیربکس منتقل شود. شاخکهای کلاچ از طریق ذغال با بلبرینگ کلاچ به اهرمهای کلاچ متصل هستند و بلبرینگ می تواند حرکت پدال کلاچ را از طریق دو شاخه کلاچ به شاخکها منتقل نماید
کلاچ های خورشیدی( دیافراگمی):
در این نوع کلاچ ها از یک صفحه دیافراگم مانند فنری استفاده می شود که قسمت خارجی آن کمی گنبد شکل ساخته شده و برای اینکه خاصیت ارتجاعی آن زیادتر گرددد بوسیله شکافها به قطعه هائی تقسیم شده است. انی دیافراگم هم کار فنرهای مارپیچی و انگشتی ها را انجام می دهد. یعنی هم در درگیری کلاچ دخالت دارد و هم در آزادکردن آن این دیافراگم در قسمت محیط خارجی بین دو حلقه محکم بسته شده است و هنگام کلاچ کردن می تواند حول همین تکیه گاه انعطاف پیدا نماید.( شکل 1-11، 2-11)
عمل کلاچ به کمک پمپ کلاچ :
در اکثر اتومبیلها بخاطر راحتی راننده و اینکه عمل کلاچ گرفتن بدون صرف نیروی زیاد به نرمی صورت گیرد از دو پمپ هیدرولیکی استفاده می شود.( شکل 12)
دستگاه هیدرولیکی راه انداز کلاچ
شکل (12)
1- پمپ دهنده( پمپ زیرپا)
ساختمان پمپ دهنده کلاچ کاملاً شبیه پمپ اصلی ترمز می باشد با این تفاوت که اکثراً پمپ کلاچ فاقد سوپاپ اصلی پمپ است. وظایف مجرای اصلی و سوراخ توازن را در پمپ کلاچ سوپاپ مخصوص انجام می دهد. حرکت پیستون این پمپ باید از دو جهت کاملاً محدود شود. از جهتی هنگام فشاردادن پدال کلاچ این پیستون نباید باعث فشردن شاخکهای کلاچ پیش از حد لازم شود و از جهتی دیگر پس از رهاکردن پدال کلاچ باید بین میله فشاردهنده پیستون و خود پیستوو فقط حدود
( 5/0) میلیمتر فاصله موجود باشد

 

2- پمپ گیرنده(پمپ پائین)
این پمپ نیروی تولیدشده در پمپ دهنده را به دو شاخه کلاچ منتقل می کند.این پمپ کاملاً شبیه یک سیلندر ترمز چرخ( یکطرفه) می باشد. در ضمن باید یادآوری گردد که این کلاچها بوسیله عمل هیدرولیکی روغن عمل می کند و با کلاچهای هیدرولیکی یکی نیستند.
کلاچهای چندصفحه ای:
برای انتقال توان بیشترمجبوریم از صفحه کلاچ بزرگتری استفاده کنیم ولی اگر اندازه های طرح شد موتور اجازه استفاده از کلاچ های بزرگتر را ندهد از کلاچ های دو صفحه ای یا چندصفحه ای استفاده می کنیم. این نوع کلاچ های از نظر ساختمان نظیر کلاچ های یک دیسکی هستند.
با ابین تفاوت که در اینجا به بدنه محور محرک و همچنین به گلویی متحرک، دیسکهای زیادی بسته می شوند.از طرف دیگر دیسکهای بدون پوشش بوده، از فولادهای سخت کاری شده ساخته می شوند. در این صورت سطوحی که با همه اصطکاک دارند هر دو از فولاد می باشند. این کلاچ ها به کلاچ های سینوسی نیز مشهورند و بین دیسکها ورقهای فنری خیلی نازک بکار برده می شوند. این فنرها باعث می شوند تا کلاچ تدریجاً و براحتی قطع و وصل شود. فنرها در موقع برقراری ارتباط باعث می شوند تا کلاچ در سطوح تماس خود دارای فشار زیادی گردیده و سبب افزایش تدریجی گشتاور اصطکاکی گردد.
در کلاچ هایی که سطوح تماس آنها از فولاد- فولاد معمولی ساخته شده اند روغن موجود بین دیسکها باعث چسبیدن آن دو به یکدیگر می شود. هر موقع نیروی فشاری را برداریم صفحات براحتی از هم جدا نمی شوند. به همین دلیل وجود فنرها در لابلای صفحات سبب می شود که دیسکها براحتی از هم جدا شوند.
مکانیزم کار این کلاچ ها بدین ترتیب است که دندانه های داخل صفحات سینوسی با شیارهی محیطی گلویی، در گیر می شوند و دندانه های محیط خارجی صفحات مسطح و سنگ زده شده با شیارهای داخلی قسمت خارجی کلاچ، در گیر می گردند. عمل وصل بوسیله لغزش غلاف به سمت چپ، انجام می گیرد. اهرم زوایه ای موجب لغزش محوری صفحات فولادی گشته، آنها را به همدیگر می فشاردو موجب انتقال حرکت می شود.(
این نوع کلاچ ها در وسایل نقلیه سنگین و بخصوص در ترا کتورها و موتور سیکلت ها بکار رفته است. مثلاً در کوکومبیل از کلاچ دو صفحه ای ولامبر تا کلاچ چهار صفحه ای یا روغنی است
کلاچ اصطکاکی مخروطی:
کلاچ های مخروطی در مجموعه های چرخ دنده ای که درگیری ثابت دارند بکار می روند تا سرعت چرخ دنده را بالا برده و آنرا با شفت مربوط به خودش درگیر کند. این کلاچ ها را همزمان کننده یا سنکرونیزه کننده نیز می نامند. زیرا وظیفه این دستگاهها این است که قطعات متحرک را به یک سرعت برسانند. و بعبارت دیگر آنها را همزمان کنند.
سنکرونیزه کننده غالباً از برنج یا فلز نرم و قابل انعطاف مشابه دیگر ساخته می شوند.این کلاچ در بیشتر موارد دوعمل انجام می دهند و به همین جهت است که دارای دو سطح مخروطی می باشند. یکی مخروط داخلی و دیگری مخروط خارجی که در یک زمان با دو قسمت متحرک درگیر می شوند. یکی از سطوح سنکرونیزه کننده در داخل پوسته کلاچ می نشیند در حالیکه سطح دیگر روی سطح مخروطی مربوط به دنده ای که با آن در گیر می شود سوار می شود. موقعی که پوسته به طرف دنده حرکت داده می شود قطعه برنجی سنکرونیزه کننده بین پوسته و دنده فشرده می شود. اصطکاک کلاچ باعث می شود که پوسته و دنده با یک سرعت بچرخند. هر لحظه ای که لغزش متوقف می گردد. دنده های سنکرونیزه کننده در داخل دو قطعه دیگر جا می گیرد و بدین طریق به پوسته اجازه می دهد به دنده نزدیک شده از راه دندانه هائیکه برای این منظور روی دنده اصلی که درگیری ثابت دارد تعبیه شده با آن درگیر شود. نظر به اینکه پوسته با شفت می چرخد چرخ دنده هم توسط پوسته با شفت درگیر می شود. با لغزیدن چرخ دنده و پوسته روی کلاچ اصطکاکی پدید آمده و کلاچ در حال عمل کردن خواهد بود. هدف از این کار این است که سرعت یکی را تا اندازه دیگری بالا ببرند بطوریکه دندانه ها بتوانند بدون تصادم و فشاردادن به یکدیگر با هم درگیر شوند.
تنظیمات کلاچ:
کلاچ های معمولی در اثر کار کردن زیاد مقداری از لنت های آن سائیده می شود و همین طور امکان ضعیف شدن فنرهای مارپیچی آن نیز زیاد خواهد بود در نتیجه از فشردگی صفحه کلاچ کاسته خواهد شد. این موضوع با کم شدن کشش اتومبیل محسوس خواهد بود. به عبارت دیگر مقداری از نیروی اتومبیل به صورت بکسواد در کلاچ از بین خواهد رفت. برای برطرف کردن این عیب بایستی فشار وارد برلنت را ا فزایش داد( این عمل به صورت تعویض لنت و با نزدیک کردن پوسته کلاچ به فلایویل صورت می گیرد.)
بنابراین تنظیم نیروی فشاری وارد بر لنت که تنظیم دقیق ظرفیت کلاچ را به دنبال خواهد داشت به تنظیم ظرفیت کلاچ موسوم است. تنظیم دیگری که در کلاچ مورد بحث قرار می گیرد، تنظیم پدال کلاچ است.
در کلاچ برای اینکه در مقابل لغزش مطمئن شوید در حدود 3 سانتی متر بازی برای پدال کلاچ در نظر گرفته می شود. نتیجتاً بین صفحه فشاردهنده انگشتی و بلبرینگ کلاچ مقدار5/2 تا 3 میلیمتر بازی وجود خواهد داشت.
میل گاردان:
میل گاردان شفت واسطه ای است که شدت اصلی یا خروج جعبه دنده را به دیفرانسیل دراکل عقب متصل می کند
حرکت دورانی شفت خروجی گیربکس از طریق گاردان وارد دیفرانسیل می گردد. پس از عملیات داخل دیفرانسیل که بعداً توضیح داده خواهد شد به چرخهای عقب منتقل و باعث حرکت اتومبیل می گردد.
در طرح میل گاردان دو عامل باید در نظر گرفته شود اولاً موتور و گیربکس بوسیله دسته موتور و رام گیربکس به اسکلت اتومبیل متصل شده اند. ثانیاً اکسل عقب و چرخها توسط فنر به شاسی اتومبیل متصل شده اند. ثالثاً اکسل عقب و چرخها توسط فنر باز یا بسته می شوند. این عمل زاویه میل گاردان و شفت خروجی گیربکس را تغییر می دهد. همچنین فاصله بین گیربکس و دیفرانسیل نیز تغییر می کند. برای اینکه میل گاردان از عهده این تغییرات برآید میل گاردان باید مجهز به دو طرح مختلف باشد
الف- میل گاردان باید یک یا دو قفل گاردان در خط انتقال قدرت داشته باشد تا تغییرات زاویه بین گاردان و شفت خروجی گیربکس را امکان پذیر سازد
شکل 6: سیستم چهارشاخه گاردان در هر دو انتها تغییرات لازم را بوجود می آورد.
ب- باید یک اتصال کشوئی وجود داشته باشد تا اجازه بدهد طول میل گاردان تغییر کند
میل گاردان چون مانند یک شفت عمل می کند ممکن است توپر یا توخالی باشد و دارای یک پوسته محافظ یا بدون پوسته محافظ باشد که به ترتیب آن را گاردان تو و گاردان رو می نامند
در بعضی از سیستمها یک یاتاقان در وسط و یا در نزدیکی یکطرف میل گاردان برای نگهداری آن به کار رفته است
شکل 6: مقطع بلبرینگ میانی و فرم قرار گرفتن آن
در بعضی از طرح ها بخاطر طولانی بودن شاسی و زیادبودن فاصله بین گیربکس و دیفرانسیل از میل گاردانا دو یا چند تکه استفاده می شود که اغلب توسط یاتاقانها نگهداری شده و توسط قفلهای گاردان به هم متصل شده اند. اگر به شکلهای مربوط به میل گاردان توجه کنیم دیده می شود که موتور روی اسکلت ثابت شده است اما اگر چرخ عقب که نیروی محرک موتور را از طریق میل گاردان به آن می رسد با دست اندازهای جاده مواجه شود. طول مؤثر میل گارداان کم و زیاد باید بشود مثلاً اگر چرخ از بلندی جاده عبور کند سبب جمع شدن فنر گشته و بالا می رود و طول مؤثر میل گاردان کم می شود و برعکس اگر چرخ از گودی عبور کند، چرخ فنر را باز می کند وچرخ پائین می آید و طول مؤثر میل گاردان باید زیاد شود. با توجه به شکلهای قبلی دیده می شود زاویه بین دو امتداد محور گیربکس و میل گاردان نیز باید زیاد شود. برای تغییرات طولی حاصل روی میل گاردان از طرحی بنام کشوئی گاردان استفاده می شود
قفل گاردان می تواند قدرت را بین صفر تا 35درجه به نحو مطلوبی منتقل نماید. لازم به تذکر می باشد.اگر زاویه بین دو محور که با هم در گیر می شوند صفر باشد و به معنی این است که دو محور با هم در یک امتداد هستند. بنابراین اگر امتداد دو محور بین 15 الی 35 درجه باشد از قفل گاردان استفاده می کنند. قفل گاردان علاوه بر این اجازه می دهد که چرخهای عقب کمی به چپ و راست منحرف شوند مثلاً زمانی که اتومبیل می خواهد از پیچها عبور کند.
قفل گاردان عبارت است از دو بلبرینگ دو شاخه ای، که یکی بر روی میل گاردان و دیگری برروی محوری است که محور جعبه دنده با پنیون درگیر می شود.
کوپلینگ های دو شاخه ای بوسیله محور صلیبی( چهارشاخه) به دوشاخه ای دو طرف میل گاردان متصل می شوند. در ضمن برای کاهش نیروی اصطکاک متصل می شوند. در ضمن برای کاهش نیروی اصطکاک در بین چهارشاخه و دوشاخه های کوپلینگ از یاتاقان بندی غلطکی یا سوزنی اصطکاک می کنند.
بنابراین در هر طرف قفل گاردان، یک محور صلیبی و چهار عدد کاس ساچمه یا کلاهک ساچمه ای وجود دارد و برای نگهداشتن کاسه ساچمه ها در موقعیت خود از خارهای فنری که در داخل شیار کوپلینگ های دو شاخه قرار داده می شود استفاده می کنند.
قطعات
1- گریس خور
2- کاسه نمد- لاستیک گردگیر
3- کاسه ساچمه
4- صلیبی
5- گریس خور
6- خار نگهدارنده
حال اگر زاویه بین دو محور از صفر تا 15 در جه باشد چون میزان قدرت که باید منتقل شود کم می باشد در آن صورت می توان از لاستیک های سخت و فشرده بجای قفل گاردان استفاده کرد و لذا تغییرات زاویه ای توسط خم و راست شدن لاستیک انجام می شود
طریقه درآوردن و جازدن کاسه ساچمه:
برای درآوردن کاسه ساچمه پس از تمیزکردن اطراف کاسه ها چهار شاخه را در دست گرفته و بوسیله چکش کائوچویی یا پلاستیی به بدنه دو شاخه ضربه وارد می کنیم تا آهسته آهسته کاسه از جای خود خارج گردد
راه دوم اینکه چهارشاخه را میان دو فک گیره قرارداده و از دو بوکس که یکی به اندازه قطر کاسه ساچمه و دیگری بزرگتر از سوراخ پوسته دوشاخه باشد استفاده کرد و آنها را از روی کاسه ساچمه و پوسته قرار داده و فکهای گیره را می بندیم.
به این ترتیب از یک طرف به کاسه ساچمه فشار وارد کرده و از طرف دیگر کاسه ساچمه وارد بوکس بزرگتر می شود. که بعد از بیرون آوردن این کاسه ساچمه فشار را روی کاسه ساچمه ها عکس می کنیم و کاسه دیگر را خارج می کنیم.
برای جازدن کاسه ساچمه ها بهترین راه این است که بعد از تمیزکردن محل نشست کاسه روی پوسته دوشاخه، کاسه ساچمه را در محل قرار می دهیم و با دست از جائی که داخل می رود فشار آورده سپس چهارشاخه صلیبی را داخل کاسه ها کرده و با دست نگاه می داریم سپس آنها را میان دوفک گیره قرار داه و گیره را می بندیم تا کاسه ها آهسته در جای خود قرار گیرد. باید دقت شود که چهارشاخه صلیبی درست در وسط ساچمه های کاسه باشند تا از ریختن ساچمه ها جلوگیری شود. در انتها یک بوکس کوچک روی یکی از کاسه ها قرار داده و گیره را می بندیم تا محل نشست خار معلوم شود و خار این طرف را در محل خودش می گذاریم و فشار را روی کاسه دیگر وارد کرده و خار این قسمت را هم در محل خودش قرار می دهیم

 


« عیبهای احتمالی میل و چهارشاخه گاردان»
س یک: علت بریدن میل گاردان چیست؟
ج یک: 1- خرابی قفل گاردان 2- گیرکردن کشوئی گاردان 3- خوردگی بلبرینگهای چهارشاخه در اثر روغن کاری نشدن 4- تعویض دنده معکوس در دور زیاد 5- فشار آوردن به ماشین در جائی که بکسواد می کند( زمانی که چرخها روی گل یا یخ سرخورده یا یک چرخ محرک توی چاله بزرگی افتاده باشد.)
س دو: علت بریدن قفل گاردان چیست؟
ج دو: 1- خوردگی بوشها 2- خوردگی کاسه ساچمه 3- گشادشدن جای بلبرینگ
س سه: معایب لقی قفل گاردان چیست؟
ج سه: 1- ایجادصدا 2- بریدن میل گاردان 3- مخصوصاً در موقعی که گاز را کم نموده و پا را می خواهیم روی ترمز بگذاریم یا اینکه بطور ناگهانی از گاز استفاده کنیم در این حالت شوک یا ضربه هائی به میل گاردان وارد می شود
س چهار: معایب لقی کشوئی گاردان چیست؟
ج چهار: 1- ایجاد صدا 2- بریدن گاردان 3- لقی گاردان
س پنج: فرق اتومبیلهای گاردان رو و گاردان تو چیست؟
ج پنج: 1- گاردان اتومبیلهای گاردان تو داخل پوسته بوده و فاقد بلبرینگ و چهارشاخه می باشد.البته در بعضی از آنها چهارشاخه هم وجود دارد.
س شش: علامت خرابی قفل گاردان چیست؟
ج شش: 1- شنیدن صدا در حین حرکت 2- زدن تقه در حرکت اولیه و زمانی که یکباره پا را روی گاز گذاشته و حرکت می کنیم.
اکسل های عقب
اکسل های عقب د و هدف را تأمین می کند. یک حرکت وسیله نقلیه با گرداندن چرخ های عقب، و دیگری نگهداری و تحمل بار عقب روی چرخها
اکسل عقب برحسب روشی که برای اتصال چرخهای عقب بکار رفته یا برحسب اینکه پولوس وظیفه نگهداری چرخها را روی اکسل داشته باشد تقسیم بندی می شوند.
1- اکلسهای مرده 2- اکسلهای زنده
1- اکسل مرده:
اکسلی است که در آن وسیله ای برای حرکت دادن چرخها وجود نداشته باشد. اکسل مرده معمولاً در وسائل نقلیه ای بکار می رود که بار روی چرخهای عقب بسیار زیاد باشد. این اکسل ها قدرت را منتقل نمی کنند. زیرا هیچ چرخ دنده ای در خود ندارند. در این اکسل، چرخها روی یاتاقان خود آزاد می چرخند
اکسل های زنده:
اکسلی است که در آن وسیله ای( به نام دیفرانسیل) برای حرکت دادن و تقسیم سرعت و قدرت بین چرخها بکار رفته است. برای تشخیص نوع اکسل تنها باید به این نکته توجه نمود که آیا اکسل علاوه بر انتقال نیروی پیچشی یا گشتاور به چرخهای عقب عملاً بار یا نیروی دیگری نیز تحمل می کن یا نه اگر اکسل بار یا وزنی را روی یکی از دو انتهای خود تحمل کند آن سمت اکسل آزاد نخواهد بود. اگر یک سر اکسل ازتأثیر هر نوع نیرو به غیر از گشتاور محرک برکنار باشد آن سر اکسل آزاد خواهد بود
روشهای قرار گرفتن پولوس در دیفرانسیل
پولوسهای میله های توپری هستند که از یکطرف با دنده های سرپولوس در داخل دیفرانسیل مربوط بوده و از طرف دیگر آنها با چرخهای محرک درگیر هستند و نیرو را ا ز دیفرانسیل به چرخها منتقل می کنند.
انواع اکسل:
1- اکسل ساده 2- اکسل تمام آزاد 3- اکسل نیمه آزاد 4- اکسل آزاد

 

1- اکسل ساده
در بعضی از اتومبیلها پولوس ها علاوه بر اینکه می باید تحت تأثیر پیچش و دوران قدرت را از دیفرانسیل به چرخها منتقل کنند باید وزن اتومبیل و سرنشینان آن را نیز تحمل نماید چنین پلوسی علاوه بر پیچش تحت تأثیر خمش نیز قرا ر می گیرد.
لذا دیفرانسیلی را که با این پولوس بکار می رود دیفرانسیل معمولی می گویند. و اکسل آن را اکسل ساده می نامند. در این نوع اگر پولوس از نقطه ای بشکند در همان طرف اتومبیل روی زمین می افتد
2- اکسل تمام آزاد:
در مورد کامیونهای سنگین وزن، ساخت نوع فوق مستلزم بکاربردن پولوسهای بسیار قطور می باشد تا هم وزن کامیون را تحمل کند و هم بتواند اتومبیل را حرکت دهد لذا در کامیون ها سعی می شود نیروی وزن روی پوسته دیفرانسیل یا اکسل قرار گیرد و چرخ ها روی اکسل نصب شود و پولوسها صرفاً برای دوران دادن چرخها بکار گرفته شود. در این صورت بار و وزن روی پولوس نخواهد بود. چنین اکسلی را تمام آزاد می گویند. دیفرانسیلی که روی این نوع اکسل قرار می گیرد را نیز تمام آزاد می گویند. در این نوع اگر پولوس بشکند چرخ در جای خود باقی خواهد ماند. اما اتومبیل قادر به حرکت نخواهد بود و آنطرف اتومبیل که پولوس شکسته است روی زمین نمی افتد
3- اکسلهای نیمه آزاد:
اگر پولوس از یک طرف هم تحت تأثیر نیروی پیچشی و هم تحت تأثیر وزن باشد مثلاً از طرف چرخ اما از طرف دیفرانسیل فقط تحت تأثیر نیروی پیچشی باشد این پولوس نسبت به پولوس ساده امتیاز بیشتر و نسبت به پولوس تمام آزاد امتیاز کمتری دارد. دیفرانسیلی که با این نوع پولوس کار می کند نیمه آزاد و اکسل آن را نیمه آزاد می گویند.در این نوع پولوس، به صورت هزار خار با دنده سرپولوس درگیر می شود و پشت آن واشر نگهدارنده مخصوصی قرار می گیرد که پولوس بیرون نیاید، از طرف دیگر آن مخروطی است و کاسه چرخ روی آن قرار گرفته و یا مهره پشت آن را محکم می بندند
4- اکسل آزاد:
طرح دیگری بین طرح نیمه آزاد و تمام آزاد وجود دارد که به آن طرح سه چهارم آزاد می گویند. و اکسل آنها نیز همین نام را دارد. وظیفه این نوع پولوسها علاوه بر راندن چرخها تحمل فشارهای جانبی سرپیچها می باشد. فشار حاصل از وزن اتومبیل روی پوسته دیفرانسیل وارد می گردد بلبرینگ پولوس در خارج از پوسته اکسل و در داخل توپی چرخ قرار دارد و توپی چرخ توسط مهره قفلی در سر پولوس محکم و ثابت می گردد.
محاسن و مزیت اکسل سه چهارم آزاد نسبت به نوع زنده ساده یا نیمه آزاد در این است که انتهای بیرونی پولوس برشی که در اثر وزن اتومبیل بوجود می آید خلاص شده است.
احتمال شکستگی پولوس کمتر است و اگر پولوس شکسته شود احتمال افتادن اتومبیل روی زمین کمتر است. مزیت اکسل تمام آزاد بیشتر بودن عوامل حفاظتی ممکن و آسانی تعویض قطعات آن می باشد. در صورت شکستگی پولوس امکان افتادن اتومبیل به روی زمین وجود ندارد. غالباً ساختمان اکسل یکپارچه می باشد و در عقب هوزینگ دیفرانسیل جائی برای بیرون آوردن مجموعه دیفرانسیل پس از بیرون کشیدن پولوسها روی اکسل تعبیه شده است به این ترتیب سریع بودن تعمیرات و تنظیمات امکان پذیر می باشد.
درآوردن پولوس بوسیله پولوس کش:
پس از اینکه بوسیله جک اتومبیل را بالا برده و زیر آن را بوسیله خرک محفوظ کردیم و پس از بازکردن چرخ درآوردن کاسه چرخ و خارج کردن کفشکها و اتصالات ترمزدستی و بازکردن پیچ و مهره های طبق و پوسته دیفرانسیل، حال برای بیرون آوردن مجموعه پلوس توپی طبق و بلبرینگ پولوس از پوسته بهتر است از پولوس کش یا چکش ضربه ای مناسب استفاده کرد. این وسیله شامل یک فلانچ می باشد که برروی پیچهای توپی چرخ عقب بسته می شود. برروی فلانچ میله بلندی نصب شده و وزنه ای می تواند در امتداد میله متصل به فلانچ حرکت کشوئی داشته باشد. با بستن این وسیله برروی توپی چرخ و ضربه زدن وزنه به فلانچ سر دیگر میله می تواند توپی را به همراه پولوس، بلبرینگ و طبق را یکپارچه از پوسته اکسل عقب بیرون بکشید.
دیفرانسیل
اگر اتومبیل همیشه در خط مستقیم حرکت می کرد و احتیاجی به پیچیدن نبود، دیگر دیفرانسیل لزومی نداشت و انتقال نیرو مانند شکل 1 انجام می شد.
در سر پیچها و جاده های ناهموار، چرخ های سمت چپ و راست اتومبیل مسافتهای متفاوتی را طی می کنند اگر این چرخها دوران مساوی داشته باشند: یکی از چرخها( چرخی که مسافت کمتری طی می کند) در روی جاده سر می خورد تا همآهنگی لازم در دوران چرخ ها ایجاد شود. واضح است که با لغزش چرخ مقدار سائیدگی لاستیک افزایش می یابد و در سرعتهای زیادخطر انحراف اتومبیل از جاده نیز کم نخواهد بود.
برای تأمین حرکت غلطشی چرخ بدون لغزش، احتیاج به مکانیزمی است که دوران چرخ ها را متناسب با فاصله ای که طی می کنند تنظیم نماید. این مکانیزم چیزی جز دیفرانسیل نخواهد بود.
قسمتهای یک دیفرانسیل ساده به این ترتیب می باشد. دنده های هرز گرد، دنده های پولوس، پوسته دیفرانسیل( هوزینگ)، دنده کرانویل، دنده پنیون.
وظایف دیفرانسیل:
الف- تقلیل سرعت ب- تغییر جهت نیرو ج- تقسیم نیرو بین چرخها د- دستگاه تنظیم دور( دورزدن در سر پیچها)
الف- تقلیل سرعت:
برای ازدیاد کشش اتومبیل، دیفرانسیل بایستی گشتاور منتقله را زیاد نماید. تقلیل موجود در دیفرانسیل به وسیله پینیون و کرانویل صورت می گیرد. چنانچه تعداد دندانه های پینیون و کرانویل را مساوی انتخاب کنیم هیچ تغییر کویلی در این قسمت نخواهیم داشت. ولی شرایط ایجاب می کند توان منتقله به چرخها دارای سرعت کم و نیروی زیاد باشد. به هر نسبتی که بخواهیم سرعت در دیفرانسیل کم شود، بایستی تعداد دندانه کرانویل نسبت به پینیون را بزرگتر انتخاب کنیم.
برای مثال:دیفرانسیل فولکس واگن 1200 را در نظر می گیریم که تعداد دندانه های چرخ دنده های پینیون و کرانویل آن به ترتیب 8 و 35 انتخاب کنیم.
برای مثال: دیفرانسیل فولکس واگن 1200را در نظر می گیریم که تعداد دندانه های چرخ دنده های پینیون کرانویل آن به ترتیب 7 و 35 می باشد.
( تمام چرخ دنده های محرک اندکس زوج و تمام چرخ دنده های متحرک اندکس فرد دارند که نسبت تبدیل همیشه یک عدد صحیح نباشد تا از سائیدگی یکنواخت دنده های پینیون و کرانویل برخوردار باشیم) نسبت تبدیل در مثال فوق می باشد که از تقسیم 35 بر 8 بدست می آید. به کمک این نسبت می توانیم تعداد دوران چرخهای عقب را با داشتن دوران محور اصلی جعبه دنده حساب کنیم.
مثلاً اگر تعداد دور پینیون 600 دور در دقیقه باشد چرخ های عقب هر کدام دور در دقیقه دوران می نماید. وجود تغییر دور دائمی در سیستم انتقال نیرو لازم می داند که دور زیاد بوده و از حوزه مفید دوران موتور استفاده شود.
همچنین از بزرگ شدن بی تناسب حجم جعبه دنده و قطورشدن بیش از حد میل گاردان جلوگیری خواهد کرد. نسبت تبدیل در ماشین های سواری حدود تا و در ماشینهای باری و سنگین حدود می باشد.
ب- تغییر جهت نیرو:
تغییر اساسی که دیفرانسیل در خط نیرو انجام می دهد تغییر و تبدیل نیرو است که بوسیله پینیون و کرانویل(مکانیزم انتقال و تبدیل نیرو صورت می گیرد) چون خط محرک و محور خروجی گیربکس در امتداد طول اتومبیل قرار گرفته اند، و محورهای محرک چرخهای عقب( میل پولوسها) در امتداد عرضی اتومبیل واقع شده اند. لازم است از مکانیزمی استفاده شود که نیرو را تحت زاویه 90 درجه بر چرخهای محرک اتومبیل منتقل نماید که این عمل به وسیله درگیری پینیون و کرانویل صورت می گیرد.( شکل 1-4 ، 2-4) .
ج- تقسیم نیرو بین چرخها:
زمانیکه اتومبیل در خط مستقیم و در جاده های مسطح حرکت می کند. هر دو چرخ محرک دوران مساوی داشته و در این شرایط نیروئی که از پینیون به کرانویل منتقل می شود از طریق هوزینگ( جعبه تعدیل) به دنده های هرز کرد و از آنجا به دنده های سرپولوس و در نتیجه به چرخها می رسد( در این حالت برای سادگی مطلب می توان فرض کرد که دنده های هرز گرد به دنده های سر پلوس جوش خورده اند بنابراین دور چرخ ها مساوی بوده و هر کدام دورانی به اندازه دوران کرانویل خواهند داشت.
د- دستگاه تنظیم دور( دورزدن در سر پیچها):
حرکت اتومبیل در سر پیچها باعث دوران دنده های هرز گرد نسبت به محورشان می شود ودر نتیجه سرعت دورانی پولوس مساوی نخواهد بود.مثلاً هنگام گردش چرخ داخلی پیچ تحت قوه ثقل و سنگینی اتومبیل و فشاری که در اثر این عوامل به آن وارد می شو می خواهد کمتر کند ولی چرخ خارجی که آزادی بیشتری دارد شروع به حرکتی پیش از چرخ داخلی می کند موقعی که فشار به چرخ داخل وارد می شود چون ارتباط هوزینگ بوسیله هرز گرد با دنده های پولوس مربوطه شده لهذا دنده هرز گرد که سعی می کند با نیروی وارده چرخ سمت داخل را بچرخاند موفق نشد و در نتیجه شروع به چرخش به دور خود می کند بدون اینکه نیرو را به چرخ داخل پیچ منتقل نماید وبه همین نسبت سرعت چرخ داخل پیچ کمتر از چرخ خارج پیچ می شود.این عمل تا زمانی ادامه دارد که عکس العمل قوه ثقل روی چرخ داخل پیچ فشار می آورد و به مجرد اینکه اتومبیل در مسیر مستقیم قرار گرفت نیروی ثقل از چرخ داخل برداشته شد، هرزگرد متوقف می شود و دوباره پولوس تابع چرخش کرانویل خواهد شد
بطور مثال در موقع حرکت صفوف نظامیان این امر کاملاً مشهود است. زمانیکه فرمانده ستون دستور پیچیدن به چپ یا راست را صادر می نماید. نفر داخل پیچ گامهای کوچکی برداشته و به ترتیب نفرات خارج پیچ گامهای خود را بلندتر می کند. تا عمل پیچیدن با نظم کامل صورت گرفته و ضمناً صفوف نیز برهم نخورد. هنگامی که اتومبیل می خواهد در سر پیچ بپیچد نیروی وارده به یکی از محورهای پولس بیش از دیگری است در نتیجه سرعت آن چرخ هم بیشتر از چرخ دیگراست
انواع دیفرانسیل:
تمام دیفرانسیل ها از نقطه نظر مکانیزم تنظیم دور با هم مشابه می باشند. تنها اختلاف آنها که وجه تمایزشان را مشخص می نماید مربوط به مکانیزم انتقال و تبدیل نیروست.
در ماشین های سنگین نسبت تبدیل که در بحث انتقال نیروی یک مرحله ای گفته شد. جهت ایجاد نیروی کششی کافی نیست، در این صورت به مکانیزم قدرت و تبدیل نیرو مکانیزم دیگر بایستی اضافه شود تا تبدیل در دو مرحله صورت گیرد و نسبت تبدیل در حالیکه فاصله لازم بین پوسته دیفرانسیل و سطح زمین ثابت باشد، بالا می رود.
مکانیزم های مختلفی که در ازدیاد گشتاور به دیفرانسیل کمک می کنند عبارتند از:
1- مکانیزم کمکی یکپارچه با دیفرانسیل
2- مکانیزم کمکی متغیر
1-مکانیزم کمکی یکپارچه با دیفرانسیل:
تبدیل در دو مرحله صورت می گیرد. شکل شماتیک 8 طرز کار و نحوه افزایش گشتاور در این نوع دیفرانسیل را نشان می دهد.
میل گاردان ابتدا پنیون و کرانویل را می چرخاند( پنیون اولیه A ، کرانویل B) روی محور کرانویل یک چرخ دنده ساده بوسیله خار محکم شده است که توسط آن چرخ دنده بزرگ دیگری به حرکت در می آید.
( کرانویل D) در حقیقت این چرخ دنده وظایف کرانویل را در دیفرانسیل یک مرحله ای به عهده دارد، یعنی داخل این چرخ دنده هوزینگ اصلی کار گذاشته و گشتاور انتقال یافته توسط چرخ دنده های هرزگرد به میل پولوس انتقال می یابد. مکانیزم کمکی که در حقیقت از دو چرخ دنده ساده تشکیل می شود در ازدیاد گشتاور رل مهمی را بازی می کند و برای اینکه این دو چرخ دنده بطور آرام با همدیگر کار کنند مجهز به دنده های مورب می باشند.
2- مکانیزم کمکی متغیر:
در اتومبیل های سنگین احتیاج به نسبت تبدیل های زیادتری می باشد و علاوه بر اینکه در خط نیرو از جعبه دنده استفاده شده است، در دیفرانسیل نیز از دو نسبت دنده متغیر کمکی استفاده می شود که با هر وضعیت موجود در جعبه دنده مطابق شکل 10 می توانیم یکی از دو حالت کمکی دیفرانسیل را بوجود بیاوریم. با این طرح نسبت تبدیل نهائی بطور قابل ملاحظه ای فرق می کند و تا حدود زیادی احتیاجات مختلف رانندگی را تأمین می نماید. نحوه کار این دیفرانسیل به شرح زیر است. پینیون A کرانویل B را می گرداند. با گردش کرانویل B محور آن نیز شروع به چرخش می نماید. برروی این محور دو چرخ دندنه از نوع درگیر ثابت قرار گرفته است که هیچ گونه درگیری مستقیم با محور کرانویل B ندارد. بنابراین با چرخش کرانویل B مستقیماً هیچگونه دورانی به چرخ دنده های مزبور منتقل نخواهد شد. در وسط این دو دنده قطعه ای به اسم واسطه قرار گرفته است که درگیری آن با محور کرانویل B به صورت هزار خار بوده و از خارج نیز به صورت هزارخار تراشیده شده است ضمناً برروی این قطعه کشوئی سوار شده است که برای انتقال نیرو از داخل این نوع دیفرانسیل از وجود آن استفاده می شود.
در حالیکه کشوئی در وسط دو دنده Cو D قرا ر گرفته باشد دیفرانسیل در حالت خلاصی است اما چنانچه کشوئی را به طرف راست حرکت دهیم زائده های موجود برروی دنده C و قطعه واسطه بوسیله این عضو یکپارچه شده و از محوشدن دور در داخل دیفرانسیل جلوگیری خواهد شد. این عمل محور کرانویل B از طریق قطعه واسطه و کشوئی نیرو را به دنده Cمنتقل می کند که مجموعه EF بوسیله این چرخ دنده به حرکت درخواهد آمد. این مجموعه در حکم هوزینگ دیفرانسیل ساده است. یعنی مکانیزم دور و حرکت در درون آن قرار گرفته ادامه مسیر نیرو همانند دیفرانسیل ساده خواهد بود چنانچه کشوئی را به سمت چپ حرکت دهیم زائده های موجود برروی چرخ دنده D از طریق کشوئی با واسطه یکپارچه خواهد شد.دنده C آزاد می گردد یعنی در این وضعیت مسیر نیرو از طریق دور چرخ دنده D و F تکمیل خواهد شد.
دیفرانسیل های بدون لغزش:
از معایب دیفرانسیل های معمولی این است که چنانچه وسیله نقلیه روی جاده مستقیم ناهموار حرکت کند و یا مانعی زیر یکی از چرخهای( راست یا چپ) ماشین در حین طی مسیر ظاهر شود. هوزینگ دیفرانسیل در این وضعیت نیز عمل خود را انجام خواهد داد. مثلاً اگر یکی ا زچرخهای اتومبیل روی زمین لغزنده( یخبندان) و یا روغنی شده که در هر دو حالت مقاومت کمی زیر چرخ وجود دارد قرار بگیرد و چرخ دیگر روی زمین محکم و مقاوم باشد. در این حالت چرخی که روی زمین لغزان قرار گرفته سریعتر از چرخ دیگری که روی زمین سفت قرار گرفته می چرخد حال اگر موقعیت طوری مناسب باشد که مقاومت زیر یکی از چرخها به صفر رسیده و مقاومت زیر چرخ دیگری خیلی زیاد باشد و یا به عبارت دیگر چرخ تماس محکمی با زمین داشته باشد در نتیجه چرخ اولی با سرعت بیش از حد می چرخد در حالیکه چرخ دوم ثابت و بدون حرکت می ایستد. مشابه همین حالت موقعی پیش می آید که یکی از چرخ ها در برقف و یا گل فرو رفته باشد. در این هنگام معمولاً وسیله نقلیه از حرکت خواهد ایستاد. به این خاطر که مشکلاتی این چنین بخصوص در وسایل نقلیه سنگین حادث نگردد. از دیفرانسیل های بدون لغزش استفاده می نماید. البته این عمل برای وسایل نقلیه قدیمی از قفل شونده مکانیکی استفاده شد میسر می گردید که توضیح آن داده خواهد شد. ولی در دیفرانسیل های جدید از قفل شونده های خودکار یا نوع اصطکاکی استفاده می شود.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   54 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیستم انتقال نیرو