فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت تا ازدواج با خدیجه قبل از آنکه مبادرت به شرح داستان ولادت رسول خدا(ص)بنماییم،مناسب است به پاره‏اى از بشارتهاى انبیا و پیشگوییهاى منجمان و کاهنان و غیر ایشان درباره تولد و ظهور آن حضرت اشاره شود زیرا در فصلهاى آینده مورد نیاز واقع خواهد شد.
و ما وقتى روى دلیلهاى عقلى و نقلى دانستیم که پیغمبر اسلام خاتم پیغمبران و دین اسلام کاملترین ادیان الهى است ـچنانکه در جاى خود ثابت شده و ما بدان معتقدیمـمى‏دانیم که به طور قطع در ضمن تعلیمات پیغمبران گذشته سخنانى در مورد آخرین پیامبر بوده است و نوید و بشارتهایى از آنها درباره ظهور رسول خدا(ص)رسیده است اگر چه شاید بسیارى از آنها به دست مغرضان و تحریف کنندگان تعلیمات انبیا و کتابهاى آسمانى از بین رفته و یا تحریف شده باشد.
اما از آنجا که بشارت و نوید معمولا در لفافه و به صورت رمز و اشاره القا مى‏شود،باز هم سخنان زیادى از پیمبران گذشته در این باره به ما رسیده و از نابودى و تحریف مغرضین جان سالم به در برده است.
و به گفته یکى از دانشمندان:
«مصلحت خداوندى ایجاب مى‏کرد که این بشارات مانند زیبایى‏هاى طبیعت که محفوظ مى‏ماند یا مانند صندوقچه جواهر فروشان که به دقت حفظ مى‏شود در لفافه‏اى از اشارات محفوظ بماند تا مورد استفاده نسلهاى بعد که بیشتر با عقل و دانش‏سر و کار دارند قرار گیرد» (1) .
بشارتهاى انبیاى الهى درباره آمدن رسول خدا از جمله این بشارتها آیه 14 و 15 از کتاب یهودا است که مى‏گوید:
«لکن خنوخ«ادریس»که هفتم از آدم بود درباره همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدسین خود آمد تا بر همه داورى نماید و جمیع بى دینان را ملزم سازد و بر همه کارهاى بى دینى که ایشان کردند و بر تمامى سخنان زشت که گناهکاران بى دین به خلاف او گفتند...»
که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا(ص)تطبیق مى‏کند که در داستان فتح مکه با او بودند.بخصوص با توجه به این مطلب که این آیه از کتاب یهودا مدتها پس از حضرت عیسى(ع)نوشته شده. (2)
و از آن جمله در سفر تثنیه،باب 33،آیه 2 چنین آمده:
«و گفت خدا از کوه سینا آمد و برخاست از سعیر به سوى آنها و درخشید از کوه پاران و آمد با ده هزار مقدس از راستش با یک قانون آتشین...»
که طبق تحقیق جغرافى دانان منظور از«پاران»ـیا فارانـمکه است،و ده هزار مقدس نیز چنانکه قبلا گفته شد فقط قابل تطبیق با همراهان و یاران رسول خدا(ص)است.
و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا:16،17،25،26 چنین است:
«اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید،و من از پدر خواهم خواست و او دیگرى را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود،خلاصه حقیقتى که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمى‏بیند و نمى‏شناسد،اما شماآن را مى‏شناسید زیرا که با شما مى‏ماند و در شما خواهد بودـاینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من مى‏فرستد او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد».
که بر طبق تحقیق کلمه«فارقلیط»که ترجمه عربى«پریکلیتوس»است به معناى«احمد»است و مترجمین اناجیل از روى عمد یا اشتباه آن را به«تسلى دهنده»ترجمه کرده‏اند.
و در فصل پانزدهم:26 چنین است:
«لیکن وقتى فارقلیط که من او را از جانب پدر مى‏فرستم و او روح راستى است که از جانب پدر عمل مى‏کند و نسبت به من گواهى خواهد داد».
و در فصل شانزدهم:7،12،13،14 چنین است:
«و من به شما راست مى‏گویم که رفتن من براى شما مفید است،زیرا اگر نروم فارقلیط نزد شما نخواهد آمد،اما اگر بروم او را نزد شما مى‏فرستم اکنون بسى چیزها دارم که به شما بگویم لیکن طاقت تحمل ندارید،اما چون آن خلاصه حقیقت بیاید او شما را به هر حقیقتى هدایت خواهد کرد،زیرا او از پیش خود تکلم نمى‏کند بلکه آنچه مى‏شنود خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد...»
و سخنان دیگرى که از پیغمبران گذشته به ما رسیده و در کتابها ضبط است و چون نقل تمامى آنها از وضع نگارش تاریخ خارج است از این رو تحقیق بیشتر را در این باره به عهده خواننده محترم مى‏گذاریم و به همین مقدار در اینجا اکتفا نموده و قسمتهایى از سخنان دانشمندان و کاهنان و پیشگوییهاى آنان که قبل از تولد رسول خدا(ص)کرده‏اند نقل کرده به دنبال گفتار قبل خود باز مى‏گردیم.
پیشگویى‏ها و سخنان کاهنان ابن هشام مورخ مشهور در تاریخ خود مى‏نویسد (3) :ربیعة بن نصر که یکى ازپادشاهان یمن بود خواب وحشتناکى دید و براى دانستن تعبیر آن تمامى کاهنان و منجمان را به دربار خویش احضار کرد و تعبیر خواب خود را از آنها خواستار شد .
آنها گفتند:خواب خود را بیان کن تا ما تعبیر کنیم؟
ربیعه در جواب گفت:من اگر خواب خود را بگویم و شما تعبیر کنید به تعبیر شما اطمینان ندارم ولى اگر یکى از شما تعبیر آن خواب را پیش از نقل آن بگوید تعبیر او صحیح است.
یکى از آنها گفت:چنین شخصى را که پادشاه مى‏خواهد فقط دو نفر هستند یکى سطیح و دیگرى شق که این دو کاهن مى‏توانند خواب را نقل کرده و تعبیر کنند.
ربیعه به دنبال آن دو فرستاد و آنها را احضار کرد،سطیح قبل از شق به دربار ربیعه آمد و چون پادشاه جریان خواب خود را بدو گفت،سطیح گفت:آرى در خواب گلوله آتشى را دیدى که از تاریکى بیرون آمد و در سرزمین تهامه در افتاد و هر جاندارى را در کام خود فروبرد !
ربیعه گفت:درست است اکنون بگو تعبیر آن چیست؟
سطیح اظهار داشت:سوگند به هر جاندارى که در این سرزمین زندگى مى‏کند که مردم حبشه به سرزمین شما فرود آیند و آن را بگیرند.
پادشاه با وحشت پرسید:این داستان در زمان سلطنت من صورت خواهد گرفت یاپس از آن؟
سطیح گفت:نه،پس از سلطنت تو خواهد بود.
ربیعه پرسید:آیا سلطنت آنها دوام خواهد یافت یا منقطع مى‏شود!
گفت:نه پس از هفتاد و چند سال سلطنتشان منقطع مى‏شود!
پرسید:سلطنت آنها به دست چه کسى از بین مى‏رود؟
گفت:به دست مردى به نام ارم بن ذى یزن که از مملکت عدن بیرون خواهد آمد.
پرسید:آیا سلطنت ارم بن ذى یزن دوام خواهد یافت؟
گفت:نه آن هم منقرض خواهد شد.
پرسید:به دست چه کسى؟گفت:به دست پیغمبرى پاکیزه که از جانب خدا بدو وحى مى‏شود.
پرسید:آن پیغمبر از چه قبیله‏اى خواهد بود؟
گفت:مردى است از فرزندان غالب بن فهر بن مالک بن نضر که پادشاهى این سرزمین تا پایان این جهان در میان پیروان او خواهد بود.
ربیعه پرسید:مگر این جهان پایانى دارد؟
گفت:آرى پایان این جهان آن روزى است که اولین و آخرین در آن روز گرد آیند و نیکوکاران به سعادت رسند و بدکاران بدبخت گردند.
ربیعه گفت:آیا آنچه گفتى خواهد شد؟
سطیح پاسخ داد:آرى سوگند به صبح و شام که آنچه گفتم خواهد شد.
پس از این سخنان شق نیز به دربار ربیعه آمد و او نیز سخنانى نظیر گفتار«سطیح»گفت و همین جریان موجب شد تا ربیعه در صدد کوچ کردن به سرزمین عراق برآید و به شاپورـپادشاه فارسـنامه‏اى نوشت و از وى خواست تا او و فرزندانش را در جاى مناسبى در سرزمین عراق سکونت دهد و شاپور نیز سرزمین«حیره»راـکه در نزدیکى کوفه بودهـبراى سکونت آنها در نظر گرفت و ایشان را بدانجا منتقل کرد،و نعمان بن منذرـفرمانرواى مشهور حیرهـاز فرزندان ربیعه بن نصر است .
و نیز داستان دیگرى از تبع نقل مى‏کند و خلاصه‏اش این است که مى‏گوید:تبع پادشاه دیگر یمن به مردم شهر یثرب خشم کرد و در صدد ویرانى آن شهر و قتل مردم آن برآمد و به همین منظور لشکرى گران فراهم کرد و به یثرب آمد.
مردم یثرب آماده جنگ با تبع شدند و چنانکه نزد انصار مدینه معروف است،مردم روزها با تبع و لشکریانش جنگ مى‏کردند و چون شب مى‏شد براى تبع و لشکریانش به خاطر اینکه میهمان و وارد بر ایشان بودند خرما و آذوقه مى‏فرستادند و بدین وسیله از آنها پذیرایى مى‏کردند .
مدتى بر این منوال گذشت تا روزى دو تن از احبار و دانشمندان یهود از بنى قریظه به نزد تبع رفته و بدو گفتند:فکر ویرانى این شهر را از سر دور کن و از این تصمیم‏انصراف حاصل نما،و اگر در این کار اصرار ورزى و پافشارى کنى نیروى غیبى جلوى این کار تو را خواهد گرفت و ما ترس آن را داریم که به عقوبت این عمل گرفتار شوى.
تبع پرسید:چرا؟
گفتند:براى آنکه این شهر هجرتگاه پیغمبرى است که از حرم قریش(یعنى مکه معظمه)بیرون آید،و این شهر هجرتگاه و خانه او خواهد بود.
تبع که این سخن را شنید دانست که آن دو بیهوده نمى‏گویند و از روى علم و اطلاع و خبرهایى که از کتابها دارند این سخن را مى‏گویند و به همین سبب از ویرانى شهر یثرب منصرف شد و سخن آن دو نفر در او تأثیر کرد.و در کتاب اکمال صدوق(ره)است که تبع در این باره اشعارى نیز سرود که از آن جمله است:
حتى أتانى من قریظة عالم‏
حبر لعمرک فى الیهود مسدد
قال ازدجر عن قریة محجوبة
لنبى مکة من قریش مهتد
فعفوت عنهم عفو غیر مثرب‏
و ترکتهم لعقاب یوم سرمد
و ترکتها لله أرجو عفوه‏
یوم الحساب من الحمیم الموقد
و در پاره‏اى از روایات نیز آمده است که رسول خدا(ص)فرمود:تبع را دشنام نگویید زیرا او مسلمان شد و ایمان آورد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت

دانلود مقاله افزایش سطح کویرها و کاهش کیفیت آب و خاک

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله افزایش سطح کویرها و کاهش کیفیت آب و خاک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
افزایش سطح کویرها و کاهش کیفیت آب و خاک یکی از مهمترین معضلات چند دهه ی اخیر است. افزایش جمعیت دنیا و به تبع آن افزایش احتیاج به مواد غذایی باعث رویکرد انسان به کشاورزی شده و در این راستا ، تبدیل اراضی به زمین های کشاورزی بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به آن در بسیاری از مناطق دنیا باعث بروز بحران شده است که یکی از آنها همین پیشروی کویرهاست (9) کویر به جائی گفته می شود که در اثر افزایش محلولهای نمک در سطح خاک ، قابلیت تولید خاک کاهش می یابد و در نهایت به کلی از بین می رود. به بیان دیگر محل تولید غذای انسان تخریب می شود حفظ کیفیت آب و خاک بدلایل ذکر شده یکی از اصلی ترین وظایف انسان در حال حاضر است. زیرا نه تنها نسل حاضر در معرض خطر قرار می گیرند ، بلکه نسلهای آینده نیز از خطر ایجاد شده مصون نخواهند ماند.
در کشور ایران با توجه به قرار گرفتن در موقعیت جغرافیائی خاص ( وقوع در عرض جغرافیایی30 درجه که کمربندی از مناطق بیابانی در روی زمین را شامل می شود ) اهمیت این مسأله دو چندان می شود. کشور ما دارای میانگین بارندگی سالیانه ای بسیار پائین تر از میانگین بارندگی دنیاست ( حدود 3/1 ) و همین مقدار بارندگی نیز پراکنش منظومی چه از نظر مکانی و چه در زمانهای مختلف سال ندارد. لذا باید برای استفاده ی بهینه از منابع آبی موجود حداکثر توجه ( علمی – کاربردی ) اعمال شود. منطقه ی گرمسار نیز که به عنوان محلّ مورد بررسی انتخاب شد دارای خصوصیات جغرافیایی خاصی است. از یک طرف در قسمت شمالی چسبیده به البرز مرکزی و ارتفاعات آن است و از طرفی در طرف جنوب متصل به بزرگترین کویر ایران ( کویر مرکزی ) است (17) که هرگونه استفاده ی نادرست از منابع آبی زیر زمینی این منطقه ، امکان گسترش کویر را بطرف مناطق شمالی ، بیشتر می کند.
در این منطقه در بسیاری از مناطق جنوبی دشت ، به علت کاهش عملکرد محصول در اثر کاهش کیفیت خاک ، زمین ها رها شده و با حفر چاه در دیگر مکانها ، اراضی جدیدی تحت شخم قرار گرفتند یعنی با در نظر نگرفتن توان اکولوژیکی منطقه ، باعث تشدید عمل بیابان زایی در منطقه شده است لذا با تعیین هدفهای تحت بررسی ، امکان جلوگیری از پیشرفت کویر در دیگر مناطق مورد بحث قرار خواهد گرفت تا راه حل هایی مناسب برای این مسأله تشخیص داده شوند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سرابق تحقیق :
1-1- مطالعات موردی :
در سال 1370 سمیناری تحت عنوان بررسی علل شوری آبهای تحت الارضی و راه های جلوگیری آن در منطقه ی شرق دریاچه ی ارومیه تشکیل و مقالاتی در این مورد ارائه شد. پایان نامه ای توسط اصغر طهماسبی در سال 1377 در مورد نقش سازنده های شور جهت گسترش بیابان در حوضه ی رودخانه ی اشتهارد انجام شد.
زمین شناسی منطقه ی گرمسار: گسترش وسیع سازند قم در حوزه ی ایران مرکزی و ذخائر محدود نفتی در آن ، سبب گشته که این سازنده از دیرباز مورد توجه باشد. در مورد زمین شناسی دشت گرمسار افراد چون Huber, et al (1960), Kalhor, Huber (1966) (3) مطالعاتی داشته اند.
مطالعه ای تحت عنوان بیابان زائی ناشی از ویژگیهای زمین شناسی ایران ، مطالعه ی موردی ( گنبدهای نمکی ) در حوزه ی آبخیز حبله رود انجام شد و نقش این گنبدها در کاهش کیفیت آب حبله رود مورد بررسی قرار گرفت.
نیز مطالعاتی توسط سازمان جهانی FAO با همکاری سازمان های ذیربط در مورد آمایش سرزمین حوضه ی دشت گرمسار در حال اجراست و این طرح در حال سپری کردن مطالعات مقدماتی است.
در مورد شکل و حالت جبهه های آب شور و شیرین در مناطق ساحلی و نحوه ی تغییرات آنها مطالعاتی توسط دو دانشمند به نام های گیبن و هرزبرگ انجام شد این مطالعات در واقع نشان دهنده ی پمپاژ و مسائل مربوط به آن و تأثیرش در تغییرات تعادل دو جبهه ی آب و تغییر کیفیت آبهاست. این مطالعات بصورت تفصیلی در ادامه می آید. در واقع به کمک فرمولهای ارائه شده می شود بهترین میزان پمپاژ چاه ها را بدست آورد.
1-2- تداخل آب شور و شیرین در سفره های ساحلی :
در محل خروجی آبهای زیر زمینی منتهی به اقیانوسها ، دریاها و دریاچه ها که میزان املاح آنها بالاست و دو سیال با جرم مخصوص متفاوت باعث ایجاد فصل مشترک بین آبهای شور و شیرین شده که آب شور بعلت جرم مخصوص بیشتر در پائین قرار گرفته و آب شیرین در قسمت بالا قرار می گیرد و از بالای این سطح مشترک ، آب زیر زمینی تخیله میگردد. شکل و حرکت این سطح مشترک ، بستگی به تعادل هیدرودینامیک آبهای شور و شیرین دارد. عوامل مؤثر در ضخامت و جابه جائی فصل مشترک عبارتند از : مقدار و غلظت شوری سفره ی شور ، بهربرداری از سفره ( پمپاژ ) و جزر و مد.
اگر بدلایلی مثل پمپاژ ، بارهیدرولیکی فصل مشترک کاهش یابد ( کاهش ضخامت آّب شیرین )، هجوم پیشروی آب شور به لایه ی آبدار شیرین بوجود خواهد آمد ، در نتیجه بهربرداری از آبهای زیر زمینی در نواحی ساحلی از اهمیت و حساسیت ویژه ای بر خوردار است. اگر آب شور از دریا به حوضه ی چاه ها برسد ، منابع آب زیر زمینی غیر قابل استفاده می گردند. بعلاوه ، چون لایه ی آبدار بوسیله ی نمک آلوده میشود ، شاید سالها وقت لازم باشد که بتوان با آب زیر زمینی شیرین کافی موجود ، اثرات آب شور را شستشو داد و بیرون راند.
بین دو مایع مخلوط نشدنی که در مجاور هم می باشند ، اصطلاح سطح مشترک به کار می رود. اما با توجه به اینکه آب شور و شیرین دو مایع مخلوط شدنی و قابل امتزاج در هم می باشند ، به جای سطح مشترک بین آنها ، اصطلاح Tranoataon یعنی منطقه ای که دارای ضخامت محدود بوده و از لحاظ و سایر مشخصات حد واسط منطقه زیرین ( آب شور ) و منطقه ی فوقانی ( آب شیرین ) می باشد ، به کار می رود شکل شماره ی 1 جهت جریان آب در سه منطقه را نشان می دهد :

 


1-2-1- مخروط بالا آمده آب شور و نحوه ی کنترل آن :
در بهره برداری آبهای زیر زمینی وقتی طبقات آبدار شامل یک لایه ی زیرین از آب شور و آب شیرین بخش بالائی توسط چاه پمپاژ شود ، یک بالا آمدگی محلی و موضعی در سطح مشترک به وجود می آید که به این پدیده مخروط بالا آمده ی آب شور گویند با توجه به شکل شماره ی 2 در شروع پمپاژ (t=t.) سطح مشترک افقی بوده ( بالا آمدگی آب شور وجود ندارد ) و با ادامه پمپاژ به علت کاهش بار هیدرولیکی فصل مشترک بصورت متوالی بالا آمده و سرانجام می تواند به چاه برسد:

این امر بسیار خطرناک بوده و ممکن است منجر به غیر قابل استفاده شدن چاه گردد. با قطع پمپاژ مخروط بالا آمده فروکش کرده و به حالت اولیه بر می گردد. مخروط بالا آمده پدیده ی پیچیده ای است که در سالهای اخیر تحقیقات مربوط به آن ادامه یافته تا در طرح چاه ها و بهر برداری از آب شیرین بالای آب شور معیار و رابطه ای پیدا کند.
پارامترهای مهم در این رابطه عبارتند از :
1- تعیین محل مناسب چاه
2- عمق چاه
3- فاصله ی چاه ها از هم
4- میزان پمپاژ و دبی لحظه ای چاه
5- ضخامت آب شیرین و عمق فصل مشترک
6- اختلاف وزن مخصوص آب شور و شیرین
7- تداوم پمپاژ
8- فاصله ی کف چاه از سطح مشترک در شرایط هیدرواستاتیک
یعنی با رعایت پارامترهای ذکر شده در طراحی و بهره برداری از چاه ، اختلاط آب شور و شیرین به حداقل خود می رسد. با روش تحلیلی و بر اساس فرضیات دو پوئی و رابطه ی گیبن هرزبرگ مقدار بالا آمدگی مخروط آب شور در زیر چاه از رابطه ی زیر بدست می آید :
P :: : اختلاف وزن مخصوص آب شور و شیرین
PF : وزن مخصوص آب شیرین
Q : دبی پمپاژ
K : ضریب نفوذپذیری
d : فاصله ی کف چاه از سطح مشترک در حالت هیدرواستاتیکی
تجربه استفاده از مدلهای هیدرولیکی نشان داده که :
1- از این رابطه تا زمانی که مقدار بالا آمدگی مخروط آب شور از حالت بحرانی تجاوز نکرده می توان استفاده کرد.
2- وقوع حالت بحرانی مخروط بالا آمده آب شور مستقیماً بادبی پمپاژ مناسب است.
3- اگر بالا آمدگی مخروط آب شور از مقدار بحرانی تجاوز کند موجب تسریع در رسیدن مخروط آب شور غلیظ به چاه خواهد شد.
4- اگر مقدار z/d تا 3/0 الی 5/0 باشد ، بالا آمدگی بحرانی صورت خواهد گرفت. بنابراین قبول حد بالائی z/d یعنی 5/0 = z/d یا z< d/2 میزان دی ماکزیمم مجاز بدون ورود نمک به چاه طبق رابطه ی زیر خواهد بود:
Qmax= d2k ( P/PF )
اما چون در منطقه ی Transitanzone تغییرات سالنته ی شوری تدریجی است ، بطوریکه در قسمت بالائی زون مقدار P به سمت صفر میل می کند 0) P ( در نتیجه حد محدودی برای مقدار بالا آمدگی زون (T-Z) نمی توان قائل شد. این امر باعث خواهد شد که حتی با رعایت دبی ماکزیمم مجاز لحظه ای با افزایش طول زمان پمپاژ مقدار کمی آب شور ( آب شور با شوری پائین ) به چاه وارد شود ، به عبارت دیگر چون تغییرات میزان شوری در این منطقه تدریجی است ، لذا این تغییرات در مخروط بالا آمده زون نیز تدریجی خواهد بود پس مخروط بالا آمده را می توان شامل تعداد زیادی مخروط جزئی تصور کرد که از داخل به خارج میزان بالا آمدگی آنها افزایش و از درجه ی شوری آنها کاسته می شود. در نتیجه با رعایت دقیق پارامترهای مؤثر در طرح و بهره برداری چنین چاه هائی درصد نمکی که به چاه وارد می شود ، به حداقل رسیده ، یعنی از رسیدن مخروطهای جزئی با درصد نمک بالا به چاه جلوگیری خواهد شد.
شکل شماره سه اثر پمپاژ را در تشکیل مخروط بالا آمده نشان میدهد :
شکل شماره ی چهار رابطه ی بین شوری آب چاه و میزان پمپاژ را نشان می دهد:

 

 

 

1-2-2- رابطه ی گیبن – هرزبرگ بین آبهای شور و شیرین :
تقریباً 50 سال پیش ، دو محقق که بطور جداگانه در سواحل اروپا کار می کردند ، متوجه شدند که در هر نقطه از یک لایه ی آبدار ساحلی ، چنانچه از شکل شماره ی 5 بر می آید ، عمیق مرز بین آب شور و شیرین ، در صورتیکه از سطح دریا اندازه گرفته شود 40 برابر اختلاف سطح آب شیرین و سطح آب دریا از آن نقطه خواهد بود. علت این پدیده را تعادل ایستابی ( هیدرواستاتیک ) موجود بین دو مایع با دو چگالی متفاوت داشته اند ، معادله ای که این پدیده را نشان میدهد به معادله ی گیبن – هرز برگ معروف است. (شکل 5 )

 

AP = ps.g.hs
Ps چگالی آب شور ، g شتاب ثقل زمین و hs نیز در شکل مشخص است. در نقطه ی B :
PB = pf.g.hf + pf.g.hs
Pf : چگالی آب شیرین است. اکنون اگر دو معادله ی فوق را مساوی قرار دهیم ، معادله ی گیبن – هرز برگ بدست می آید:

 


چنانچه pf = 1/025 گرم در سانتی متر مکعب باشد ، خواهیم داشت: hs = 4.hf .

 

1-2-3- طول گاوه آب نافذ دریا:
همانطوریکه از رابطه ی گیبن – هرز برگ بر می آید ، در محل تقاطع یک لایه ی آبدار با دریا ، یک گاوه آب شور حتماً وجود خواهد داشت. اگر فرض شود که جریان آب شیرین از لایه ی آبدار بطرف دریا باشد و مقدارش نیز در یک فوت ساحل دریا برابر q باشد. به کمک قانون دارسی برای یک لایه ی آبدار بسته ( سفره ی محبوس ) رابطه ی تقریبی زیر به دست می آید : K : ضریب نفوذ پذیری است.

 

که در آن pf و ps به ترتیب چگالی آبهای شیرین و شور می باشند. ابعاد b و L نیز در شکل شماره ی 6 مشخص است.

 

از معادله ی فوق چنین بر می آید که برای یک لایه ی آبدار یکنواخت با شرایط یکنواخت مایع ، در طول گاوه آب نافذ به طور معکوس با جریان آب شیرین متناسب است. معادله ی فوق را نیز می توان برای لایه های آبدار باز به کار برد ، منتهی به جای b باید ضخامت منطقه ی اشباع را قرار داد ، و در نظر داشت که جریان از جهت افقی زیاد منحرف نگردد.

 

 

 

 

 

 

 


بخش دوم: ویژگیهای آبخیز گرمسار
2-1- ویژگیهای دشت :
دشت گرمسار با وسعتی بالغ بر 50000 هکتار بر روی آبرفت رودخانه ی حبله رود مخروط افکنه ی آن در طول /10 520 تا /45 520 شرقی و عرض /00/35 تا /20 350 شمالی در فاصله ی 110 کیلومتری جنوب شرقی تهران واقع شده است متوسط ارتفاع دشت از سطح دریا 875 متر است.این دشت شامل 119 روستا و مزرعه با مساحت مفید اراضی کشاورزی بالغ بر 30000 هکتار می باشد. شعاع این مخروط افکنه حدد 15 تا 20 کیلومتر و شیب دشت بین 1/4 درصد در قسمت شمالی و 5/0 درصد در بخشهای جنوبی متغیر می باشد.

 

2-2- اقلیم دشت :
میانگین بارندگی سالیانه ی دشت بر اساس اطلاعات اداره ی کل آب استان سمنان 5 11 میلی متر و میزان تبخیر از تشتک کلاس A حدود 3200 میلی متر در سال و حداکثر دمای سالانهc 450+ و حداقل آن
c 150- است. با توجه به ارقام موجود این ناحیه دارای آب و هوای خشک و نیمه خشک تا نیمه بیابانی بوده به طوری که تابستان های گرم و زمستان های سرد و خشک دارد.
آبرفتی آن تشکیل شده است. رأس مخروط در مدخل ورودی رودخانه دارای ارتفاعی معادل 980 متر و در قسمت قاعده آن به رقم 805 متر می رسد. شعاع مخروط در حدود 5 تا 12 کیلومتر است و شیب زمین در امتداد محور اصلی مخروط از 4/1 درصد در بخش فوقانی تا 5/0 درصد در قسمت تحتانی متغیر می باشد. قبل از احداث بند انحرافی بنکوه ، رودخانه در ابتدای مخروط به پنج شاخه منشعب می شده است که در نقطه ی انشعاب به فاصله ی کمی از آن روسوبگذاری نسبتاً مهمی از مواد دانه درشت صورت می گرفته است. فعلاً بقایای پنج آبروی اصلی که منطقه ی پایاب مخروط عبور میکرده اند ، بر روی تشکیلات تخریبی بصورت پنجه دستی مشاهده می شود که در گذشته رشد متقارن مخروط را سبب شده اند. در جنوب شرقی دشت گرمسار رودخانه ی شط رود وجود دارد که دشت گرمسار و ارتفاعات حاشیه ی آن حوزه ی آبخیز آن بوده و پس از گذشتن از دامنه های شمالی ارتفاعات سیاه کوه و زهکش نمودن دشت مذکور به کویر شمال جندق می رسد. دشت گرمسار را می توان از نقطه نظر ژئومورفولوژی با توجه به عوامل توپوگرافی – خاکشناسی و رسوب شناسی به سه قسمت اصلی تقسیم نمود:
الف- قسمتهای فوقانی که از بستر سنگلاخی رودخانه و انشعابات آن را تشکیل شده و تا حدود یک کیلومتری جنوب جاده تهران – مشهد ادامه دارد ، این نواحی دارای شیب نسبتاً زیاد بوده و حاوی مقادیر زیادی قلوه سنگ و سنگریزه است.
ب – بخش میانی که غالب اراضی زراعی دشت گرمسار در بر می گیرد ، دارای شیب ملایم و حاوی مقدار کمی سنگریزه بوده و رسوبات دانه ریز دشت سیلابی شامل رس و سیلت است.
ج – بخش تحتانی که دارای اراضی با شوری زیاد تا خیلی زیاد بوده و در امتداد جنوب بر مقدار املاح آن افزوده می شود. این بخش شامل اراضی پست با تلاقی و کفه های گلی و نمکی می باشد. در این قسمت عموماً میزان املاح بر مقدار ذرات رس و سیلت خاک برتری دارد.

 

2-3- زمین شناسی دشت گرمسار :
برخی از زمین شناسان این ناحیه را بخشی از زون زمین شناسی البرز مرکزی می دانند ، در حالیکه بعضی دیگر آنرا لبه ی شمالی زون ایران مرکزی به شمار می آورند. این ناحیه در حاشیه ی جنوبی البرز مرکزی قرار دارد و از نظر خواص کوه شناسی مشابه البرز بوده اما از نظر روندهای ساختمانی ، چینه شناسی و رسوب شناسی مشابه به ایران مرکزی است. سازندهای ائوسن و الگوسن ، الیگومیوسن ، میوسن و پلئیستوسن که با نام های کرج ، قرمز زیرین ، قم ، قرمز فوقانی ، هزار دره و آبرفتهای قدیمی و عهد حاضر شناخته می شوند ، در این منطقه گسترش دارند. گسل آبیک – فیروز کوه که مرز شمالی ایران مرکزی را مشخص می نماید ، به همراه گسل گرمسار ، کلرز ، دامه و سیاه کوه از گسل های مهم ناحیه می باشند. روند چین خوردگی همان روند کلی حاکم بر البرز است ، بطوریکه ساختمان تا قدیسی و ناودیسی موجود دارای شیب ملایم رو به جنوب بوده و امتداد عمومی شرقی – غربی دارند. سازندهای ذکر شده تحت تأثیر فازهای کوه زایی آلپی قرار گرفته اند و به شدت تکتونیزه شده اند ، آخرین فاز کوه زایی که ریخت کنونی ناحیه را کم و بیش بوجود آورده است فاز پاسادنین است که در زمان پلئیو – پلئیستوسن به وقوع پیوسته است و چین خوردگی سراسری ایران زمین را در پی داشته است. پیامد این چین خوردگی یک فاز فرسایش بوده که هنوز ادامه دارد. رسوب گذاری کواترنر نیز از همان و با شرایط متفاوت نسبت به گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد. آبرفتهای جدید که قسمت عمده ی دشتها را شامل می گردد به علت هتروژن بودن و مختلف الابعاد بودن قطعات تشکیل دهنده ی آنها ، سفره های آب زیر زمینی را تشکیل می دهنده. با توجه به شیب و امتداد لایه های سازندهای موجود در شمال و جنوب گرمسار به نظر می رسد سنگ کف دشت گرمسار از سازندهای تبخیری و مارنی دوران ترسیر می باشد.
2-4- زمین شناسی بالادست حوزه :
حوزه ی آبخیز حبله رود در قسمت البرز مرکزی جنوبی قرار داردو مشخصات اصلی زون زمین ساختی و تکتونیکی البرز در آن مشاهده می شود. در شاخه ی گورسفید ، نمرود و دلیچای در این اراضی جاری می باشند. به طور خلاصه وضع زمین شناسی حوزه ی ابخیز حبله رود به شرح زیر است :
شاخه ی گورسفید از سازندهای متعلق به میوسن ، پلیستوسن ، دوگر ( ژوراسک میانی )، ژوراسک فوقانی ، پرمین ، تریاس و کربونیفر تشکیل شده است که لیتولوژی آن شامل کنگلومرا ، ماسه سنگ مارن ، آهک ، دولومیت ، سیلتستون و شیل می باشد. این واحدها از قدیم به جدید عبارتند از آهک مبارک که زیر واحد پرمین از نظر سنی قرار می گیرد و متعلق یه کربونیفر زیرین است ، سازندهای درود و روته مربوط به دوره ی پرمین می باشند که بوسیله ی آهکهای خاکستری رنگ الیکاباسن تریاس پوشیده می شود ، آهک آمونیت دار دلیچای و آهک متراکم و ریز دانه ی سازند لار که عموماً ارتفاعات را تشکیل می دهند ، شیل و ماسه سنگ لیاس، کنگلومرای هزار دره و سازند قرمز فوقانی ( U.R.F) .
شاخه ی واشی از واحدهای متعلق به پلئیستوسن ، ائوسن میانی ، ژوراسیک میانی و فوقانی منشاء می گیرد و لیتولوژی عمومی آنها شامل آهک و رسوبات آبرفتی است که طبقات آهکی آن دارای درزهای بسیار بوده و به همین علّت چشمه سارهائی در نواحی آهکی آن مشاهده می شود که مجموعاً بخشی از آب رودخانه را تأمین می نماید. حد فاصل فیروز کوه و سیمین دشت در ساحل چپ رودخانه رسوبات آبرفتی مربوط به پلئیستوسن و توف و مارنهای توف دار گچ و آهک ائوسن میانی و فوقانی وجود دارد. ماسه سنگهای قرمز فجن را نیز باید به این مجموعه افزود بطوریکه در بخشهائی از مسیر رودخانه در مجاورت توفهای سبز رنگ کرج این سازند مشاهده می شود. در همین محدوده و در ساحل راست رودخانه سازندهای ائوسن میانی و فوقانی و ژوراسیک میانی و فوقانی مه غالباً آهکی است قرار دارند. این آهکها دارای درز و شکستگیهای فراوان بوده و به همین دلیل تعداد زیادی چشمه ، دو شاخه ی نمرود و دلیچای را تغذیه می کنند. در سمت راست رودخانه در نواحی سیمین دشت کنگلومرای جوان هزار دره رخنمون وسیعی دارد. این گراند کانیون ( Grand Canion ) بزرگ همانند یک زهکش عظیم عمل می کند و مناظر زیبائی از دودکش جن که به علت تفاوت در میزان فرسایش ایجاد می شوند ، در آن دیده می شوند. در ناحیه ی مذکور ، یک گسل قوی دار تراستی ، سازنده های قم و قرمز زیرین را بالا آورده و در کنار یا روی سازند هزار دره قرار داده است. در همین ناحیه زمین لغزه های بزرگی مشاهده می شود که پلاستیسیته زیاد نمک در ایجاد آنها بی تأثیر نبوده است. از این نواحی به سمت گرمسار ، بخش تحتانی حوزه آبخیز حبله رود در نظر گرفته می شود. سازندهای قرمز فوقانی با سنگهائی نظیر مارنهای قرمز ، کنگلومرا ، ماسه سنگ قرمز ، مارن نمک توأم با گچ وجود دارند. در این نواحی سازنده قرمز فوقانی ( U.R.F) با ضخامتی حدود 700 متر گسترش وسیعی دارد که ضخامت زیاد آن احتمالاً مربوط به حاشیه ی حوزه بودن این ناحیه هنگام عقب نشینی دریای گرم قم به سمت ایران مرکزی است. در بخشهایی از این سازند ، گنبدهای نمکی با کنتاکت گسله خود نمایی می کنند. به جزء شاخه ی فرعی شاهبلاغی که شیرین است ، تمامی شاخه های شور حوزه ی آبخیز حبله رود از این ناحیه سرچشمه میگیرد.
سازندهای تحتانی حوزه بر خلاف سازندهای شمالی آن ، غالباً فاقد پوشش گیاهی مناسب می باشند. با وقوع بارندگی ، هرز آب و سیلابهای زیادی بوجود می آید که علاوه بر دارا بودن مواد معلّق فراوان ، حاوی املاح زیادی نیز می باشند.

 

2-5- نگرشی کلّی بر رودخانه ی حبله رود :
حبله رود ، پر آب ترین رودخانه ی جنوب البرز بوده که میزان آب آن در ردیف رودخانه های بزرگ کشور می باشد دبی متوسط سالیانه ی آن بر اساس آمار 46 ساله ی ایستگاه بنکوه برابر 275 میلیون متر مکعب می باشد. اردیبهشت ماه به عنوان پر آب ترین ماه سال و ماه های مرداد – شهریور و مهر کم آبترین ماه های سال می باشند. سطح حوزه ی آبخیز حبله رود معادل 3209 کیلومتر مربع در عرضی حدود 90 کیلومتر ( شرقی – غربی ) و طولی حدود 80 کیلومتر ( شمالی – جنوبی ) می باشد. ارتفاع متوسط حوزه تقریباً 2300 متر است که حداکثر آن 4075 متر حداقل آن 980 متر می باشد. شیب متوسط دره در طول مسیر 1/ 21 % است که در قسمتهای شمالی ناحیه ی آبخیز ، بطور متوسط به 5/ 6 % نیز می رسد ولی در قسمت های انتهایی ( جنوبی ) از نسبت آن کاسته شده و به متوسط 35/ 1 % می رسد.
سرشاخه های شمالی این رودخانه در مناطقی قرار دارند که میزان ریزش جوی آنها بیشتر از 500 میلی متر بوده و به علت کمی تبخیر و یکنواخت بودن درجه ی حرارت از پوشش گیاهی نسبتاً خوبی برخوردار است. قسمتهای فوقانی حوضه به قسمتهای انتهائی آن بدلیل تغییرات شرایط اقلیمی و افزایش درجه ی حرارت و دوری از دریا و کاهش ارتفاع با کمبود بارندگی و رطوبت مواجه می شویم به طوری که میزان میانگین بارش از 740 میلی متر در گدوک به 500 میل متر در فیروز کوه و 350 میلی متر در سیمین شدت و 115 میلی متر در گرمسار می رسد. همچنین میانگین دما از c180+ در گدوک به c0 45+ در گرمسار می رسد که افزایش چشمگیری است. میانگین تبخیر در نواحی شمالی حدود 247 میلی متر است در حالیکه در گرمسار به 2170 میلی متر می رسد.

 

2-6- دبی مواد محلول و جامد رود خانه :
با توجه به ارتباط خطی بین میزان نمک محلول و دبی آب رود خانه ، به آسانی می توان به میزان تخلیه ی روزانه ی نمک محلول در آب حبله رود در محل بنکوه پی برد. به طور خلاصه میزان متوسط املاحی که توسط رود خانه و شعبات فرعی آن روزانه به دشت گرمسار وارد می شود ، 500 تن و سالانه معادل 182500 تن می باشد. به عبارت دیگر 6 تن در هکتار در سال نمک وارد دشت گرمسار می شود. علاوه بر این آب حبله رود حاوی مواد جامدی است که بصورت معلق و بار کف حمل می شوند. مقدار بار کف بین 10 تا 20 % و در برخی موارد خاص بین 50 % کل رسوبات را شامل می شود. دبی مواد جامد در سالهای خشک و متوسط و پر آب که حجم آب سالیانه به ترتیب کمتر از 200 و بین 200 تا 300 و بیش از 300 میلیون متر مکعب است ، کمتر از 5/0 ، بین 5/0 تا 5/1 و بیش از 5/1 میلیون تن در سال است. متوسط دبی مواد جامد در سال 3/4 میلیون تن در سال می باشد. وزن مواد غلطان و بارکف به نسبت 30 % کل رسوبات ، معادل 16 میلیون تن و حجم آن برابر 5/9 میلیون متر مکعب در سال است جدول شماره ی دو میزان نمک را در دو ماه پر آب و کم آب در چند محل نشان می دهد.
فرسایش ویژه ی حوزه ی آبخیز 4850 تن در کیلومتر مربع و جریان ویژه 67 هزار متر مکعب در کیلومتر مربع می باشد.

 

جدول شماره 1- میزان نمک آب حبله رود در دو ماه کم و پر آب
واحد میکرو موس بر سانتیمتر
محل آزمایش شوری در بهمن ماه شوری در مرداد ماه

 

نمرود 280 520
دلیچای دشت 460 700
سیمین دشت 750 1600

2-7- سرشاخه های حبله رود :
ابهای ناشی از ذوب برف در بخشهای شمالی حوضه به همراه آب چشمه های تغذیه کننده ی رود خانه از کوه های شمال شرق و ارتفاعات گدوک در شمال فیروز کوه با شاخه ی اصلی گور سفید آغاز می شود. این شاخه اصلی و دائمی خود از چهار شاخه ی ترود ، گور سفید ، گدوک و واشی به وجود آمده است که تقریباً دارای آبهای شیرین حبله رود می باشند. شاخه های اصلی دیگر عبارتند از : الف – نمرود که بزرگترین شاخه ی حبله رود بوده و در حدود 56 % آب آنرا تأمین می نماید و حدود 578 کیلومتر مربع از رشته کوه های البرز را زهکشی می کند و خود از سه شاخه بوجود آمده است که همگی آنها از اراضی شیرین مزوزوئیک و اوائل سنوزوئیک عبور می نماید. آب نمرود از نظر کیفیت بهترین آب شاخه های حبله رود است. حجم متوسط سالیانه در ایستگاه نمرود ، 160 میلیون متر مکعب است و اکثریت نزولات جوی در حوضه آبخیز آن غالباً بصورت برف است. شاخه های نمرود عبارتند از فرح رود ، امرگ و قرقانچای. این شاخه ها در کنار روستای خمده به دره ی اصلی رودخانه ی حبله رود می پیوندند. ب- رودخانه ی دلیچای : حوضه ی آبخیز آن حدود 344 کیلومتر مربع می باشد ، ولی سهم آبدهی آن با توجه به اینکه از مساحت زیادی برخوردار است ، کم می باشد. این رودخانه از دو شاخه ی هویر و سید آباد تشکیل می شود. شاخه ی هویر از ارتفاعات شاه نشین با ارتفاعی حدود 4076 متر سرچشمه می گیرد و به سمت شرق جریان می یابد ولی پس از گذشتن از روستای دلیچای مشهود می گردد. شاخه ی سید آباد از ارتفاعات آرو به طول /24 0 52 و ارتفاعات شمال سید آباد منشاء می گیرد و پس از گذشتن از روستای کلاک در شمال روستای مشهد به شاخه ی هویر می پیوندد و در جنوب غربی ایستگاه سیمین دشت وارد حبله رود میگردد. شاخه های دلیچای دارای آّب نسبتاً شیرین هستند و تنها شاخه ای از حبله رود است که با زمینهای شور اصلاً بر خورد ندارد. حدود 90 % از آب این رود خانه در تابستان توسط کشاورزان ناحیه به مصرف می رسد. علاوه بر شاخه های اصلی و دائمی فوق الذّکر ، شاخه های فصلی شیرین نظیر شاخه ی سقز دره یا شاهبلاغی و شاخابه های شور نظیر شور آب یا شور دره و رشید سلطان که از گنبدهای نمکی حوالی شمال نیم ایستگاه عروس پران به فاصله ی 5/7 کیلومتری آن سرچشمه می گیرد و حداکثر دبی آن 35 لیتر بر ثانیه است و شاخه ی تلخ آب که آب بسیار تلخ است ، کبوتر دره که دارای دو شاخه ی فرعی شرقی و غربی است و بستر آن بر روی گنبد نمکی و سایر سازندهای شور قرار دارد و میزان آبدهی آن حدود 25 لیتر بر ثانیه در فصل بارندگی می باشد و شاخه غلام آب که بسیار شور بوده و دارای آب نسبتاً فراوان است و از کوه گرماچ سرچشمه می گیرد و پس از اضافه شدن آب چشمه های شور جنوب کوه نردبان به سمت مغرب جریان می یابد و به چند شاخه ی فرعی دیگر اتصال یافته و سرانجام از طرف شرق وارد حبله رود می گردد. کلیه ی چشمه های تأمین کننده ی آب شاخه ی غلام آب از داخل سازندهای و تخریبی و گنبدهای نمکی اواخر دوره ی ترسیر زمین شناسی می گذرند. حوضه ی آبگیر این شاخابه حدود 226 کیلومتر مربع است که به تنهایی برای شور کردن آب حبله رود و تغییر شدید کیفیت آن کافی است. شاخه ی خرس درّه که در طول تابستان خشک و بی آب است و در فصول بارانی ، آبدار می شود و آب آن بدلیل شوری زیاد ، بلافاصله پس از ورود به حبله رود ، بر روی شوری آب آن تأثیر می گذارد. علاوه بر شاخه های شور مذکور ، باید از شاخه ی پل ارزاق که در تابستان کاملاً خشک است و شاخه ی سنگ دروازه یا ساری درّه نام برد که آب شاخه ی اخیر از گنبدهای نمکی سنگ دروازه و کوه های نمکی شمال شاهزاده حسین منشاء می گیرد و آخرین شاخه ی شوری است که در بخش انتهایی حوزه یعنی در نزدیکی محلی که حبله رود وارد دشت گرمسار می گردد قرار دارد.

 

2-8- منشاء نمکهای منطقه :
توده های نمکی حوزه به صورت دیاپیرهایی به سطح زمین می رسند. سه الگوی کلی در علت تشکیل گنبدهای نمکی و لایه های نمکی وجود دارد :
الف – الگوی تبخیری محیطی با آب و هوای گرم و تبخیر زیاد و فرو نشینی نمک در دریاهای با عمق زیاد و حوزه ی باز.
ب – الگوی تبخیری محیطی با آب و هوای گرم و تبخیر زیاد و فرو نشینی در اعماق کم و حوزه ی بسته.
ج – الگوی تکتونیکی.
با توجه به شواهد صحرائی موجود در منطقه ی مورد مطالعه و اصولاً ویژگیهای لایه های منشاء نمک ( سازند قرمز تحتانی ) می تواند به دلایل ذیل نحوه ی تشکیل لایه های نمک در منطقه مورد مطالعه را طبق الگوی تبخیری با آب و هوای گرم و تبخیر زیاد فرونشینی در اعماق کم در نظرگرفت :
1- وجود رسوبات آواری دانه درشت از قبیل کنگلومرا ، ماسه سنگ و نیز آگلومرا در سازند قرمز تحتانی ، عمق کم حوزه ی رسوبی را اثبات می کند.
2- تناوب لایه های نازک تبخیری گچ و نمک با لایه های مارنی ، شیل ، ماسه سنگ ، حکایت از حوزه ای بسته و کم عمق ، تقریباً مشابه با شرایط فعلی حوض سلطان دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش سوم: فصل مواد و روشها
پس از انجام مطالعات کتابخانه ای،وتعیین پارامترهای مورد بحث،اقدام به تهیه ی آمارمورد استفاده مربوط
به هربخش گردید که ذیلاً بصورت مشروح می آید:
3-1-آما ر اطلاعات مربوط به آبهای زیر زمینی :
برای تعیین روند تغییرات حجم وکیفیت آبهای زیرزمینی لازم بود که اطلاعاتی از روندهای چاه های تحت بهره برداری جمع آوری نمائیم. برای این کار ابتدا به اداره ی آب گرمسار مراجعه کرده و بعد از نحوه ی جمع آوری اطلاعات و آمار ، نحوه ی طراحی و اجرای شبکه چاه های پیزومتری ، و درنهایت بازدید از برخی چاه های بهره برداری ( چاه های فروان ، ده پیران وکویرآباد ) ، براساس اطلاعات وآمار موجود به بررسی مسائل مربوط به آن پرداخته شد :
برای تعیین میزان افت ایجاد شده در اثر بهره برداری بی رویه ، بدلیل پیوسته بودن وکامل بودن آمار مربوط به سالهای 79-82 و نیز بدلیل تغییرات قابل توجه میزان بارندگی در طی این سالها که ارتباط بسیار نزدیکی با میزان بهره برداری از آب چاه ها دارد ، برای بررسی روند افت انتخاب شد. تعداد کل پیزومترهای مورد استفاده 32 حلقه می باشد. برای تعیین سطح مؤثر هرپیزومترازپلی گون بندی تیسن استفاده شد که در واقع هرپیزومتر به عنوان معیاری برای کل سطح مربوط به خودش در نظرگرفته می شود. برای تعیین روند تغییرات سطح و حجم سفره ی یک دشت ازهیدروگرف معرف استفاده می شود. این هیدروگراف نشان دهنده ی میزان افت سطح سفره ( DH ) و نیز میزان کاهش حجم سفره ( DV ) می باشد.
برای رسم این هیدروگرافها از نرم افزار تحت ویندوز Surfer استفاده گردید. به بدین صورت که برای دقّت بیشتر ، ابتدا برای هر سال آبی و در نهایت برای دوره ی انتخاب شده رسم گردید و سپس نموگراف ستونی افت و کسری مخزن برای هر سال رسم شد. در واقع ضمن نشان داد افت ایجاد شده تا قبل از این دوره ( تا سال 79 ) ، روند تغییرات سطح در طول این دوره و نیز ارتباطش با مسأله بارندگی و میزان آن مشخص شد ( کاهش بارندگی در سال آبی 81-80 افزایش میزان افت ).
سپس برای تعیین ارتباط افزایش بهره برداری از منابع آب زیر زمینی و پیشروی از جبهه ی آب شور ، اقدام به جمع آوری مربوط به کیفیت شمیایی آب چاه ها گردید. برای این کار ابتدا سه محور در جهت طول جغرافیائی در قسمتهای غربی ، مرکزی و جنوبی دشت انختاب و در هر محور به فواصل تقریباً مساوی چاه هایی مشخص گردید. با توجه به آمار موجود در اداره ی آب گرمسار و نیز جهت همخوانی بررسی این روند با روند تغییرات حجم سفره ی آب شیرین ، آمارهای سال 79-82 مربوط به کیفیت شمیایی آب این چاه ها انتخاب و برای تجزیه و تحلیل مورد بررسی قرار گرفت. تداخل جبهه های شور و شیرین با توجه به افزایش شوری آب چاه ها در جنوب دشت ، نتیجه ی این بررسی خواهد بود.

 

3-2- آمار و اطلاعات مربوط به زمینه شناسی حوزه ی بالا دست :
پس از مطالعه ی زمین شناسی و مورفولوژی منطقه و به خصوص علت تشکیل گنبدهای نمکی ، ابتدا اقدام به تهیه ی نقشه ی زمین شناسی و سپس نقشه ی شبکه ی آبراهه های حوزه گردید. سپس با همکاری اداره ی منابع طبیعی گرمسار از سازندهای موجود در منطقه بازدید صحرایی به عمل آمد. در این بازدید ضمن معرفی کلّی سازندها ، حد سازندهای شور و تأثیر گذار در کیفیت شمیایی آب رودخانه ی حبله رود مورد بازدید قرار گرفت و مورد مطابقت با نقشه ی زمین شناسی نیز قرار گرفت. سپس برای تعیین میزان واقعی این تغییرات شوری به اطلاعات و آمار موجود مراجعه شد. در این مورد نیز بررسی روند تغییرات کیفیت شیمیایی مد نظر بود. زیرا رابطه ی مثبت بین دبی آب رود خانه در سالهای مختلف ( نقش بارندگی ) و کیفیت آب وجود خواهد داشت. ابتدا خصوصیات کلی رود خانه ( متوسط املاح ، بار کف ، دبی مواد جامد و ..... ) تعیین و سپس برای تعیین تأثیر سازندها روی تغییر کیفیت به شرح زیر اقدام شد :
آمار مربوط به ایستگاه های هیدرومتری انتخاب و میزان EC در هر یک از ایستگاه ها تعیین گردید. سپس اقدام به تهیه ی نقشه ی موقعیت چشمه ها و شاخه های شور از روی نقشه ی شبکه ی آبراهه ای گردید. سپس بر اساس آمار موجود تهیه ی جد اول مربوط به کیفیت شمیایی آب رود خانه و نقشه های مربوط به آن اقدام شد ( از حمل اطلاعات مربوط به اداره ی منابع طبیعی گرمسار ) در نهایت از همپوشانی نقشه ی تغییرات EC و نقشه ی شاخه های شور ، تأثیر آنها در کیفیت آب رود خانه مشخص گردید.

 

3-3- اطلاعات مربوط به سیستم زهکشی دشت گرمسار :
بدین منظور با استفاده از گزارشهای شرکتهای رانداپ و آب ورزان و نیز با همکاری سازمان آبیاری و زهکشی و نیز اداره ی کشاورزی گرمسار ( بخش ترویج ) ، ابتدا موقعیت زهکشهای ایجاد شده در قبل مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای مشاهده و بازدید صحرایی از نحوه ی اجرای زهکشها ، بازدیدی از منطقه ی کویر آباد انجام شد. تأثیر عمال زهکشی بدون مطالعه در تغییر عملکرد محصولات کشاورزی کاملاً مشهود بود.
در نهایت با بررسی هر یک از اجزای تحقیق اقدام به جمع بندی و بحث و نتیجه گیری شد. در این قسمت تأثیر گذاری عوامل انتخاب شده مورد بحث قرار گرفت. سپس با توجه به نتیجه های بدست آمده ، راه حل هایی جهت بهبود شرایط پیشنهاد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بخش چهارم: بررسی علل شور شدن خاکهای دشت گرمسار
ذیلاً به شرح چگونگی بررسی عللها می پردازیم.

 

4-1- آبهای زیر زمینی
4-1-1- بیلان آبی دشت :
سفره ی آب زیر زمینی دشت گرمسار به جزء در حاشیه ی جنوبی و بخش انتهائی مخروط افکنه که گاهی بصورت آرتزین نمایان می شود در سایر قسمتها از نوع شعاعی آزاد واگرا می باشد و در محدوده ی بیلان تهیه شده ی اداره ی کل آب استان سمنان در سال 1382 دارای وسعتی برابر 375 کیلومتر مربع است. ضخامت آبرفت در شمار دشت حدود 300 متر ، در قسمتهای میانی آن حدود 100-90 متر و در قسمتهای انتهائی ( جنوبی ) آن حدود 90 متر می باشد که مواد متشکلّه ی آنها را از تخریب و فرسایش ارتفاعات مشرف به دشت که غالباً متعلق به دوره ی ترسیر زمین شناسی می باشند ، حاصل گردیده است. آورد متوسط سالیانه ی رود خانه ی حبله رود بر اساس آمار 46 ساله ی ایستگاه هیدرومتری بنکوه معادل 275 میلیون متر مکعب است. متوسط نیاز آبیاری دشت 1410 میلی متر در سال است. این مقدار با توجه به حداقل سطح کشت دشت که عددی حدود 30000 هکتار است. حجم آبی حدود 423 میلیون متر مکعب را در سال مصرف می کند. گفتنی است که بدلیل افزایش تقاضا برای تصاحب زمین و در نتیجه شخم اراضی خارج از محدوده ی کشاورزی ( طبق نهرهای تقسیم آب قدیمی ) ، سطح زیر کشت به حدود 45000 هکتار نیز رسیده است که قاعدتاً نیاز آب دشت نیز افزایش یافته است. از آنجا که آب رود خانه ی حبله رود کفایت لازم برای تأمین اب ندارد ، استفاده ار قنات و حفره چاه عمیق و نیمه عمیق مورد توجه قرار گرفت. بر اساس بیلان آب زیر زمینی ، میزان تخلیه آبخوان دشت گرمسار در سال 1382 توسط 383 حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق و 20 رشته قنات موجود به ترتیب برابر 9/179 و 5/7 میلیون متر مکعب و مجموع برداشت از این آبخوان حدود 187 میلین متر مکعب در سال بوده است. در سال 1383 جمع کل چاه های موجود دشت 439 حلقه بوده ( که حدود 15 % افزایش در تعداد چاه در عرض یکسال دیده می شود ) که مجموعاً میزان تخلیه ی این چاه ها 145930284 متر مکعب در سال ، تعداد قنوت دایر 20 رشته و تخلیه ی آنها 6/8509499 متر مکعب در سال و کل تخلیه ی چاه ها و قنوات معادل 6/154439983 متر مکعب در سال بود. (5 و 6 ) میزان استفاده از آب چاه ها بخصوص مکان هایی که از سیستم توزیع آب رود خانه ی حبله رود بهره می برند ، بستگی تام به دبی این رود خانه دارد. آورد متوسط سالیانه ی حبله رود 270 میلیون متر مکعب است که در طول سالهای متمادی دارای نوسانات شدید بوده است بطوریکه در سیکل تخلیه رود خانه ، عموماً هر 5 ، 10 و 20 سال یکبار ، یک پریود خشکسالی و کم آبی مشاهده می شود که مقدار آبدهی به ترتیب به 6/1 ، 2/1 و 1/1 متر مکعب در ثانیه می رسد. حداقل دبی متوسط سالیانه حدود 13/5 و حداکثر آن برابر 63/14 متر مکعب در ثانیه می باشد.
اعداد بالا نشان می دهند که افزایش هر ساله ی سطح زیر کشت و نیز شرایط غیر قابل پیش بینی وضعیت بارندگی که یکی از خصوصیات بارز مناطق خشک می باشد ، و نیز افزایش هزینه ی کشت ، تعداد چاه های حفر شده و نیز ساعات پمپاژ چاه ها را افزایش داده است. این افزایش بهره برداری باعث افت سطح آب زیر زمینی برابر 50 متر در شمال دشت و افزایش شوری آب چاه ها در جنوب دشت شده است. در حال حاضر عمق سطح آب در شمال حدود 90 متر ، در وسط دشت نزدیک به 50 متر و در جنوب دشت به 20 متر و حتی گاهی به صفر می رسد. جدول شماره سه نشان دهنده ی افزایش تعداد چاه ها در سالهای مختلف است همانطور که قبلاً توضیح داده شد ، در نواحی ساحلی پمپاژ چاه ها باید بادقت انجام شود. در جنوب دشت گرمسار دریاچه ی نمک کویر مرکزی وجود دارد که در واقع زهکشی طبیعی منطقه است. آبهای اطراف در آن جمع شده و تشکیل دریاچه ای را می دهد که از جنوب به شمال کاشان ، از شرق به ارتفاعات سیاه کوه ، از غرب به جنوب ورامین و از شمال منتهی به دشت گرمسار است. به دلیل شرایط خاص جغرافیائی آبهای جاری به این دریاچه دارای املاح زیادی می باشند ، افزون بر اینکه خود دریاچه روی سازندهای شور قرار گرفته است ، لذا به کمک تبخیر ، غلظت املاح آب باقیمانده در دریاچه بسیار بالاست ( 10000 < EC میکروموس بر سانتی متر ). حال چنانچه آبرفت دشت که حاوی آب شیرین می باشد ، در اثر پمپاژ بیش از حد ، شیب هیدرولیکی سفره ی آب شیرینی که در حالت نرمال بر شیب جغرافیایی و بطرف جنوب است ، کم و یا عکس شور ، آب به داخل سفره نفوذ پیدا می کند.
برای تعیین این مسأله وضعیت افت و کسری مخزن سفره ی آبی دشت گرمسار از سال 79 تا 82 را بررسی کرده و تغییرات سفره به کمک هیدروگرافهای معروف و جداول معین مورد بررسی قرار گرفت :

 

 

 

 

 

جدول شماره 2 آمار و منابع آبی زیر زمینی دشت گرمسار
سال 79 تا 84
واحد میلیون متر مکعب در سال

 

سال تعداد چاهها تخلیه تعداد قنوات تخلیه جمع تخلیه
79 338 260/114 20 300/15 560/129
80 338 260/114 20 30/11 560/125
81 345 370/121 20 60/12 970/133
82 350 123 20 80/12 80/134
83 373 680/177 20 020/9 70/168
84 383 90/179 20 50/7 40/184

 


4-1-2- بررسی میزان افت و کسری آبخانه ی دشت گرمسار از سال 79 تا 82 :
سال آبی 82-81 : در این سال آبی سطح سفره ی آب دشت گرمسار توسط 32 حلقه پیزومتر ( از دو حلقه چاه اکتشافی نیز در حال حاضر بعنوان پیزومتر استفاده می شود ) اندازه گیری که پس از کنترل ماهیانه ی کم و کیف داده ها و تهیه ی هیدروگراف هر پیزومتر با استفاده از روش درون یابی مقادیر سطح آب از سطح مبنا در اول هر ماه استخراج شده و در نهایت با موجود بودن شبکه ی تین و مساحت پلیگونهای موجود ، سطح آب متوسط ماهیانه از اول مهر 81 تا اول مهر 82 محاسبه شده و سپس میزان افت و کسری مخزن سفره ی دشت گرمسار بدست آمده است. بر اساس این نتایج سفره ی آبی دشت گرمسار در سال آبی 82-81 مقدار 508/1 متر بالا آمدگی و 094/40 میلیون متر مکعب جبران کسری مخزن داشته است که به علت این بالا آمدگی سطح آب افزایش نزولات جوّی نسبت به سالهای قبل در پی آن افزایش حجم آورد رود خانه ی حبله رود که منابع اصلی تغذیه ی دشت است ، ایجاد حوضچه های تغذیه ی مصنوعی و نیز استحصال کمتر از منابع آب زیر زمینی به دلیل کفایت آبهای سطحی شبکه آّبیاری جهت زراعت می باشد. البته نوسانات سطح آب در دشت همگن نبوده و در برخی از پیزومترها خصوصاً در نیمه ی جنوب غربی دشت افت مشاهده شده است که در این میان پیزومتر قلعه اکبر آباد ( به مشخصات 14 - D ) ، 7/1 متر بالا آمدگی ( حداکثر بالا آمدگی ) و پیزومتر کیلومتر 20 سمنان ( به مشخصات 14 – C ) ، 5/1 متر افت ( حداکثر افت ) را نشان میدهد. بالا آمدگی سطح پیزومتر اکبر آباد بعلت تأثیر پذیری از حوضچه های تغذیه ی مصنوعی بوده است. نکته ی قابل ذکر این است که در محاسبات شبکه ی تین سال آبی 82-81 نسبت به سالهای گذشته تغییر ارتفاع متوسط آب دشت دیده می شود. علت این امر اصلاح توزیع وزنی
(a = ) a = برای چند پیزومتر است ، که پس از تصحیح این ضرایب با اعماق تقریب 0001/0 مجموع ضرایب a که قبلاً 994/0 بود برابر 000/1 گردید که در نهایت برای محاسبه ی ارتفاع متوسط ماهیانه ی سفره ی آب دشت از ضرایب اصلاح شده ی جدید استفاده گردید که موجب افزایش متوسط 4 متر در رقوم ارتفاعی سطح آب سفره ی دشت گردید.
با دقّت در منحنی افت کسری مخزن ، همبستگی مثبت بین میزان بارندگی و میزان بهره برداری از چاه ها مشخص می شود. در سال 79 ، میزان بارندگی خوب ( در بالا دست حوزه ) و در نتیجه ساعات پمپاژ چاه ها ، کاهش یافته بود. در سال 81-80 با کاهش میزان بارندگی و کم شدن دبی رود خانه ی حبله رود میزان ساعات پمپاژ چاه ها ، افزایش یافته و در نتیجه افتی برابر 55/39 میلیون متر مکعب را نسبت به سال پیش داشته است در حالیکه در سال 82-81 با افزایش بارش این میزان جبران شده است.

 

4-1-3- تأثیر شیمیایی پمپاژ بیش از حدّ مجاز روی کیفیت آبهای زیر زمینی گرمسار :
همانطور که در صفحات قبل گفته شد ، واقع شدن دریا چه ی نمک حوض سلطان در جنوب دشت گرمسار ، می تواند خطری در کاهش کیفیت شیمیایی آبهای شیرین دشت گرمسار شود و نیز گفته شد که در اثر پمپاژ بیش از حد مجاز ، زبانه های آب شور دریاچه در داخل آبخانه نفوذ کرده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


جدول شماره 6- تغییرات سالیانه پیزومترهای دشت گرمسار
سال آبی ( 80 – 79 )

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله افزایش سطح کویرها و کاهش کیفیت آب و خاک

دانلودمقاله حضرت خدیجه

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله حضرت خدیجه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

خدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانواده‏اى که‏خدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‏خانوادگى و نسبت‏هاى‏خویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیله‏هاى عرب جاى داشت . این‏خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود .
خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش‏بودند . پدرش خویلدبن اسد قریشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .
اخلاق خدیجه (س) :
خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فضیلت اخلاقى و پذیرایى‏هاى شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وى حسد مى‏ورزیدند .
دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به‏حق ایشان کفو خوبى براى پیامبر (ص) بود . بى‏تردید مى‏توان گفت‏که این سجایا و فضایل اخلاقى سبب شد تا خدیجه براى همسرى پیامبراکرم (ص) شایسته شمرده شود . طبق روایات ، او براى پیامبراکرم (ص) یاورى صادق بود .
آیا خدیجه (س) قبل از پیامبر (ص) ازدواج کرده بود ؟
معروف است اولین کسى که به خواستگارى خدیجه آمد یکى ازبزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومى‏» بود . او پس ازازدواج با خدیجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسیارى براى خدیجه‏ارث گذاشت . پس از او «ابى‏هاله بن المنذر الاسدى‏» که یکى ازبزرگان قبیله خود او بود ، با وى ازدواج کرد . ثمره این پیوندفرزندى به نام «هند» بود که در کودکى در گذشت . ابى‏هاله‏نیز پس از چندى ، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جاى نهاد.
هرچند این مطلب که پیامبر اکرم (ص) سومین همسر خدیجه بود وجز عایشه با دوشیزه‏اى ازدواج نکرد ، نزد عامه و خاصه معروف است; ولى مورد تایید همگان نیست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم کوفى‏» ، «احمد بلاذرى‏» ، «علم الهدى‏» ، (سیدمرتضى) در کتاب «شافى‏» و «شیخ طوسى‏» در «تلخیص شافى‏» آشکارا مى‏گویند که خدیجه ،هنگام ازدواج با پیامبر ، «عذرا» بود . این معنا را علامه‏مجلسى نیز تایید کرده است . او مى‏نویسد : «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله ، خواهر خدیجه‏بودند .
برخى از معاصران نیز چنین ادعا کرده‏اند و براى اثبات ادعاى‏خود کتابهایى نوشته‏اند .
آشنایى با حضرت محمد (ص) :
فضایل اخلاقى خدیجه ، بسیارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وى مى‏انداخت . ولى خاطرات همسر پیشین به وى‏اجازه نمى‏داد شوهرى دیگر انتخاب کند . تا اینکه با مقامات‏معنوى حضرت محمد (ص) آشنا شد و آن دو غلامى که براى تجارت‏همراه پیامبر (ص) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى که از وى‏دیده بودند ، براى خدیجه نقل کردند . خدیجه فریفته اخلاق و کمال‏و مقامات معنوى پیامبر (ص) شد . البته او از یکى ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل ، که از علماى بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار مى‏رفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا (ص) مطالبى شنیده بود . همه این‏عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (ص) را به همسرى خودانتخاب کند

 

 

 

ازدواج خدیجه :
زفاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت‏از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت‏محمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سال‏نقل مى‏کند . هرچند بعضى از مورخان اهل‏سنت‏سعى مى‏کنند این سخن‏را رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است وآنها او را ضعیف مى‏دانند .
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .
در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم به‏آنها چنین تبریک گفت :
هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد
تزوجت‏خیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟
و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد
اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد
گوارا باد بر تو اى خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و بابهترین خلایق ازدواج کردى . چه کسى در میان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) کسى است که حضرت عیسى و موسى به آمدنش‏بشارت داده‏اند و کتب آسمانى به پیامبرى او اقرار داشتند .
رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مى‏آورد و او هدایت کننده وهدایت‏شونده است .
احترام پیغمبر خدا (ص) به خدیجه :
احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود .

 


خصال خدیجه (س) :
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مى‏رود . او اولین زنى‏بود که به اسلام گروید ; چنان که على‏بن ابى‏طالب (ع) اولین‏مردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقه‏مند به‏معنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏اخبار آسمانى بود . همین شرافت‏براى او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت .
خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مى‏گفتند . از نظر عقل و زیرکى نیزبرترى فوق العاده‏اى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره‏» و «مبارکه‏» و «سیده زنان‏» مى‏خواندند .
جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) مى‏کشید و همیشه از ورقه‏بن نوفل و دیگر علما جویاى نشانه‏هاى‏نبوت مى‏شد . اشعار فصیح و پر معناى وى در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مى‏کند .
نمونه‏اى از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم (ص) چنین است :
فلواننى امسیت فى کل نعمه و دامت لى الدنیا و تملک الاکاسره
فما سویت عندى جناح بعوضه اذا لم یکن عینى لعینک ناظره
اگر تمام نعمتهاى دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانى که چشم‏به چشم تو نیافتند .
دیگر خصوصیت‏خدیجه این است که او داراى شم اقتصادى و روح‏بازرگانى بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود .
البته سجایاى اخلاقى حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان‏آن ناتوان است . پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت‏خویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم .»
چه مى‏توان گفت در شان کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسول‏خدا (ص) بود ؟ ! در تاریخ مى‏خوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‏هاى ایشان‏محزون و آزرده مى‏شدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمى‏کرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را مى‏دید مسرور مى‏شد»
ذهبى مى‏گوید : مناقب و فضایل خدیجه بسیار است ; او از جمله‏زنان کامل ، عاقل ، والا ، پاى‏بند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشت‏بود . پیامبر اکرم (ص) کرارا او را مدح و ثنا مى‏گفت‏و بر سایر امهات مومنین ترجیح مى‏داد و از او بسیار تجلیل مى‏کرد. به حدى که عایشه مى‏گفت : بر هیچ یک از زنان پیامبر (ص) به‏اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (ص)بسیار او را یاد کرد .
درود خدا بر خدیجه :
خدیجه کبربى چنان مقام والایى داشت که خداوند عزوجل بارها براو درود و سلام فرستاد . طبق روایتى از حضرت امام محمد باقر (ص) : پیامبر اکرم (ص) هنگام باز گشت از معراج ، به جبرئیل‏فرمود : «آیا حاجتى دارى ؟»
جبرئیل عرض کرد : خواسته‏ام این است که از طرف خدا و من به‏خدیجه سلام برسانى‏»
در روایتى دیگر مى‏خوانیم : روزى خدیجه به طلب رسول خدا (ص) بیرون آمد . جبرئیل به‏صورت مردى با وى رو به رو شد و از خدیجه احوال رسول‏خدا (ص)را پرسید . خدیجه نمى‏توانست‏بگوید رسول خدا (ص) در کجا به سرمى‏برد . او مى‏ترسید این مرد از کسانى باشد که قصد کشتن پیغمبر(ص) را دارد . وقتى که خدمت آن حضرت رسید و قصه باز گفت ،حضرت محمد (ص) فرمود : «آن جبرئیل بود و امر کرد که از خداتو را سلام برسانم نقش خدیجه در پیشبرد اسلام :
وقتى حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده ، هرچه داشت در راه‏پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام (ص) انفاق کرد . او تمام اموال‏خویش را به پیامبر (ص) بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف‏رساند . تا جایى که هنگام ارتحال ، پارچه‏اى براى کفن نداشت .
ابن اسحاق جمله‏اى در شان خدیجه دارد که گویاى همکارى وصداقت او در پیشبرد اسلام است . او مى‏گوید : «خدیجه یاور صادق‏و با وفایى براى پیامبر (ص) بود و مصیبت‏ها در پى رحلت‏خدیجه‏و ابوطالب بر پیامبر (ص) سرازیر شد .»
گویا این دو ، در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم (ص)، سدى بلند و مستحکم بودند .
این جمله ، معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر (ص) ، شمشیرعلى (ع) ، و اموال خدیجه است از نهایت همکارى و صداقت‏خدیجه‏پرده بر مى‏دارد .
فرزندان خدیجه :
در تعداد فرزندان حضرت خدیجه ، میان مورخان اختلاف است . به‏گفته مشهور : ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه ، شش فرزند بود .
1- هاشم . 2- عبدالله . به این دو «طاهر» و «طیب‏»مى‏گفتند . . 3- رقیه . 4- زینب 5- ام کلثوم . 6- فاطمه .
رقیه بزرگترین دخترانش بودو زینب ، ام کلثوم و فاطمه به‏ترتیب پس از رقیه قرار داشتند . پسران خدیجه پیش از بعثت‏پیامبر (ص) ، بدرود زندگى گفتند . ولى دخترانش ، نبوت پیامبر(ص) را درک کردند .

 

گروهى از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا (ص)پس از بعثت‏به دنیا آمدند و چندروز پس از پیامبر خدا (ص) به‏مدینه هجرت کردند .
وصیت‏خدیجه :
حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد . پیغمبر (ص) به عیادت وى رفت و فرمود : اى خدیجه ، «اما علمت ان الله‏قد زوجنى معک فى الجنه‏» ; آیا مى‏دانى که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است ؟ !
آنگاه از خدیجه دل جویى و تفقد کرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالى بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود .
چون بیمارى خدیجه شدت یافت ، عرض کرد : یا رسول الله ! چندوصیت دارم : من در حق تو کوتاهى کردم ، مرا عفو کن .
پیامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصیرى ندیدم و نهایت تلاش‏خود را به کار بردى . در خانه‏ام بسیار خسته شدى و اموالت را درراه خدا مصرف کردى .
عرض کرد : یا رسول الله ! وصیت دوم من این است که مواظب این‏دختر باشید . و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد . چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد . پس مبادا کسى از زنان قریش به اوآزار برساند . مبادا کسى به صورتش سیلى بزند . مبادا کسى بر اوفریاد بکشد . مبادا کسى با او برخورد غیر ملایم و زننده‏اى داشته‏باشد .
اما وصیت‏سوم را شرم مى‏کنم برایت‏بگویم . آن را به‏فاطمه عرض مى‏کنم تا او برایت‏بازگو کند . سپس فاطمه را فراخواند و به وى فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مى‏گوید : من از قبر در هراسم ; از تو مى‏خواهم مرا درلباسى که هنگام نزول وحى به تن داشتى ، کفن کنى .»

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله حضرت خدیجه

دانلودمقاله مرگ تا رستاخیز

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله مرگ تا رستاخیز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه :
جهانى که به وسیله حواس آن را درک مى‏کنیم، دنیایى آمیخته با حرکت و تحول است. سکون و رکودى در هیچ یک از پدیده‏ها نیست و اصولاً عالَمِ طبیعت مجموعه‏اى از تحولات و تحرکات است. مطابق قانونِ اصل بقا وعدم انعدام موجودات پس از وجود، مظاهر طبیعت پیوسته و بى‏وقفه به جنبش و تکاپو ادامه مى‏دهند. ثبات و سکونى در گوشه و زوایاى صحنه وسیع جهان به چشم نمى‏خورد. هر کجا بنگرى، حرکت و جوشش است. اصولاً نهاد جهان ناآرام و متحرک و پویاست؛ تا آن جا که تمام دانشمندان الهى و مادى معتقدند حرکت دنیاى طبیعت، حرکتى کلى و همگانى است و قانون تحول بر تمام ذرات و کلیات و مواد این عالم حکومت دارد. حرکات هماهنگ و تعالى بخش است، نه ارتجاعى و منحط.
هماهنگى و همراهى در کل جهان و اجزاى آن، حقیقتى را براى ما روشن مى‏سازد که این تحول فراگیر و جهان شمول بدون مقصد و هدف کلى نخواهد بود و فقط مقاصد جزئى و مادى ندارد. اصولاً این نوع حرکت‏ها در صورتى مفهوم درست و توجیه معقول پیدا مى‏کند که جهت و هدفى مناسب با گستردگى و عظمت آن موجود باشد؛ به ویژه که قلمرو این تحرکات فقط منطقه «صورت» و «عوارض» ماده نیست، بلکه در ذات و جوهر موجودات نیز جارى است، زیرا به قول ملاصدرا جهان در عمق ذات و جوهر وجودیش به سوى مبدأ کمال در شتاب است. این سیر و حرکت است که موجودیت جهان را با تمام تکثرات و تنوعاتش تشکیل داده است.
به سخن دیگر: جهان بدان‏گونه ایجاد شده است که روبه تعالى باشد و این هدف از حوزه زمان و مکان بیرون نیست. این تحولات و سیر و حرکت‏ها از سنخ حرکت‏هاى ظاهرى - که از شهرى به نقطه دیگرى است - نمى‏باشد، بلکه از مقوله «شدن» و صیرورت است؛ مانند جوان شدن کودک و پیرى میانسال و تبدل صورت‏هاى نوعى. به دیگر سخن، از نوع گذر از مرحله قوه و استعداد به حوزه فعلیت است. هر موجودى استعداد تحول به مرتبه بالاتر را دارد. در این موارد مبدأ و مقصد، حرکت و محرک، وحدت پیدا مى‏کند، زیرا متحرک با افاضه حرکت، حرکت را از خودش آغاز مى‏کند و در خویشتن خویش به سیر ادامه مى‏دهد و به خود باز مى‏گردد، که بى‏گمان «خودنهایى» مرتبه بالاترى از «خود ابتدایى» است. یک دانشمند پس از تخصص در رشته‏هاى علمى، همان کودک بى‏سواد سابق است، ولى در این مرحله، برتر از مرحله کودکى است. مجموعه جهان نیز در حرکت دائمى و منظم خود همچون کودکى به سوى بلوغ پیش مى‏رود.
هر موجودى در گستره جهانْ مطابق توانایى‏هاى وجودى خاص خویش در مسیر معیّنى به همراه کاروان هستى در تکاپوست. نتیجه نهایى هر حرکتى در پایان آن نمایان مى‏گردد. از جانب دیگر از تمام حرکت‏ها با توجه به ویژگى‏هاى متفاوت و مراتب متنوع و کیفیت متحرک‏ها نمى‏شود نتیجه واحدى انتظار داشت؛ فى‏المثل یک هسته بادام - که داراى قابلیت خاص وجودى و توان مخصوص و مسیر مشخصى است - در طى حرکتى که انجام مى‏دهد، در مقطعى به صورت درخت معیّنى درمى‏آید. برعکس هسته زردآلو با توان خاص وجودى که دارد، به درخت دیگرى مبدل مى‏شود. از هسته خرما جز به وجود آمدن نخل نمى‏شود انتظارى داشت. پس براى هر حرکتى نتیجه متفاوتى وجود دارد. بنابراین در سیر کاروان هستى به سوى مقصد و معاد، هر موجودى یک نوع معاد دارد و شکل خاصى از آن را در منتهى‏الیه حرکت باید توقع داشته باشیم. حتى اگر دو موجود از یک نوع - مثل انسان - در دو جهت مختلف به سیر و تکاپو بپردازند، بدون تردید در سیر نهایى به نتایج متفاوت و گاه متضادى مى‏رسند؛ زیرا هر کدام حامل استعداد مخصوص و خصوصیات وجود محدودى هستند و با تفاوت راه‏هاى انتخابى، نتیجه مناسب با وضع خود را احراز مى‏کنند.
امکان ندارد دو نوع حرکت از دو موجود با توان و شایستگى متفاوت و مسیرهاى مختلف به نتیجه واحدى منتهى شود، بلکه گندم از گندم مى‏روید و جو از جو. در مسیر نهایى تکامل و رسیدن به مبدأ کمال نیز موجودات به نتایج متفاوتى دست پیدا مى‏کنند.
حرکت و متحرک‏ها را پایانى است و هر کدام از موجودات آغاز و انجامى دارند. هر آفریده و آفرینش نیز در طى حرکت به پایان مى‏رسند و توان وجودى خود را از دست داده، سپس اعاده و تجدید مى‏گردند. به عبارت دیگر: هر موجودى که در حد وجودى خود از لوازم حیات مانند شعور و علم و قدرت برخوردار است، در منتهاى سیر خود، همه شایستگى‏هاى وجودى را از دست داده و به مرگ مى‏انجامد و پس از آن مجدداً برگشت داده مى‏شود. پس هر موجودى را مرگى و پس از مرگْ تولد تازه‏اى است. هیچ موجودى در انتهاى حرکت در کام نیستى فرو نمى‏رود و از محدوده هستى حذف نمى‏شود؛ زیرا موجود پس از این‏که لباس هستى را پوشید، دیگر معدوم نمى‏شود، تا اعاده آن محال باشد، بلکه نحوه خاص وجودى خود را از دست مى‏دهد و با یک جهش وجود تازه‏اى پیدا مى‏کند.
هر مرتبه‏اى از مراتب هستى در ظرف وجودى خود کمالاتى را بالفعل داراست و در عین حال کمالات برتر و بیش‏ترى را فاقد است. به عبارت روشن‏تر: تمام موجودات به تناسب توان و نحوه وجودى که دارند، در حد خود از مراتب حیات و علم و شعور و قدرت و کمالات دیگر بهره‏مندند، لیکن طالب کمالات بیش‏تر و درجات زیادترى هستند؛ زیرا علم و حیات و شعور موجودات در حد وجودى آنهاست. آنان مى‏کوشند به درجات بالاتر صعود کنند. خلاقیت و ابتکار برخى از پرندگان و جانوران از شگفت‏ترین کارهاى آنهاست که علوم شمه‏اى از آن را کشف کرده و از شعور مرموز آنها پرده برداشته است.
هر موجودى از داشتن کمال در ابتهاج و التذاذ است و در حفظ آن کوشاست و نسبت به کمالاتى که ندارد، بى‏قرار و مشتاق است. موجودات به حسب ظرفیت وجودى، از آن چه دارند، خوشنودند و از آن چه ندارند، متنفر و فرارى‏اند. به همین جهت طالب و عاشق مراتب بالاتر و کمالات وجودى والاترند. مى‏روند تا محدودیت وجودى را کنار زده و دایره وجودى خویش را وسعت دهند. اقتضاى این عشق و شور در این است که هیچ موجودى به مراتبى خاص بسنده نکند؛ زیرا در هر مرتبه‏اى پاى عدم‏ها و فقدان‏ها و نداشتن‏ها و نبودها به میان کشیده مى‏شود. موجودات مى‏روند تا به وجود و کمال و جمال و قدرت‏مطلق برسند. کمال مطلقى که از هرگونه نقص و کمبود منزه است. إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ بدین مفهوم است. بنابراین مجموعه کاروان هستى به سوى مبدأ و معاد حرکت مى‏کند و هر موجودى مرگ و حیات و حشر و قیامتى دارد. حشر انسان‏ها به خاطر این‏که حامل استعدادهاى بیش‏ترند و از مراتب والاى وجودى مانند عقل و اراده و اختیار و آزادى برخوردارند و از انواع جبرهاى طبیعى و غریزى و ژنیتیکى و جبر محیط و تاریخ آزادند و از فیض هدایت تکوینى و تشریعى بهره کافى دارند، با سایر موجودات فرق خواهد داشت.
با ظهور رستاخیز کبرى، تحولى بنیادى و انقلابى فراگیر در تمام پدیده‏ها پدیدار مى‏گردد، تا جایى که نظامى برتر و آفرینش تازه و متکامل‏ترى تحقق پیدا مى‏کند. قیامت منحصر به انسان نیست، بلکه یک دگرگونى مطلق و همه جانبه در تمام نظامات جهان است. علوم مادى نیز از ایجاد چنین تحولى در آینده سخن گفته است.
به هر روى کمالات نسبى سرانجام به کمال مطلق باید برسند. تمام پدیده‏ها مولود قدرت مطلق و عقل خلاق خداى عالَم است. باشد که به سرچشمه اصلى یعنى کمال مطلق باز گردند. انسان هم جزئى از کل است که مطابق توان وجودى خویش به انتهاى خط مى‏رسد و مطابق اعمال و کردار خویش کیفر و پاداش مى‏بیند (وإِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْاُمُورُ.
بخش اول: جهان پس از مرگ
حوادث شب اول قبر
بازپرسى همگانى نیست
حیات قبر
حیات قبر یعنى چه؟
نقدى بر این برداشت
پاسخ فلسفى حیات قبر
حکمت تلقین مرده
بیدارى و آرامش روان
نقش اجتماعى مراسم تلقین
حوادث شب اول قبر

اولین حادثه‏اى که بعد از مرگ انجام مى‏گیرد، سؤال و فشار قبرى است که واقع مى‏گردد. قضیه سؤال و فشار قبر از دیر زمان مورد بحث و گفتگوى متکلمان و دانشمندان اسلامى قرار گرفته، و از قدیم در زبان و سخن مسلمان‏ها و پیروان مذاهب، شهرت پیدا کرده است. وقتى انسان مى‏میرد و روحش از کالبد خارج مى‏شود، در شب اول قبر، مورد سؤال و بازپرسى مرزبانان الهى (نکیر و منکر) قرار مى‏گیرد. اگر مرده منکر خدا و یا جنایتکار باشد، آن‏چنان در فشار قبر خواهد بود که مغزش متلاشى و استخوان‏هایش مى‏شکند! و اگر انسان مؤمن و نیکوکارى باشد، در بهترین وضعیت روحى واقع شده و از عذاب قبر در امان خواهد بود.
متأسفانه برخى از متکلمان به همین شهرت اکتفا کرده و زحمت تحقیق را به خود نداده‏اند و بر اثر ظاهربینى گمان کرده‏اند مقصود از قبر، همین گودى تنگ و تاریک گورستان است! آن جا که جسم بى‏جان آدمى را دفن مى‏کنند! که در بعضى روایات از آن به «لَحَد»تعبیر شده است. این برداشت از سوى منکران و برخى از روشنفکران مسلمان مورد انتقاد قرار گرفته است. آنها مى‏گویند: اگر کسى در دریا غرق و طعمه ماهیان شود و یا بدنش آتش گرفته و خاکسترش بر باد رود، دیگر قبرى نخواهد داشت، تا مورد سؤال و فشار واقع گردد؛ مضافاً بر این‏که بدن بى‏روح، چگونه مورد پرسش و عذاب قرار مى‏گیرد؟! در حالى که احساس و حیاتى ندارد، تا صداها را بشنود و فشار قبر را حس کند!
طرفداران نظریه فوق که در برابر این‏گونه اشکالات، در بن‏بست قرار مى‏گیرند، جواب داده‏اند: ذرات اصلى بدن انسان، از شکم ماهى و اعماق دریا، در گوشه‏اى از زمین گرد آمده و شب اول قبر آنان، در آن مکان تشکیل مى‏گردد. آنها براى این‏که عذاب و سؤال قبر معقول باشد، مى‏گویند: روح انسان در شب اول قبر به بدن یا باقى مانده آن، بر مى‏گردد و سپس تا قیامت بدن را ترک مى‏کند!
آنها چون حقیقت قبر را نشناخته‏اند، افسانه بافته و چون حقیقت را ندیده‏اند ره‏افسانه زده‏اند! ولى واقعیت بالاتر از این‏گونه تصورات عامیانه است. در این میان ماتریالیست‏هاى فرصت طلب و روشنفکران علم زده، این برداشت غلط را دستاویزى یافتند، تا بر مذهب بتازند و یک اشکال از آن بسازند و بگویند: عده‏اى در شب اول مرگ یک انسان، رفتند و ضبط صوتى در قبرش گذاشتند و آرد نخود در دهان مرده ریختند، تا حقیقت را کشف کنند؛ آنها پس از دو شب رفتند و قبرش را شکافتند، ولى اثرى از سؤال و جواب نیافتند، و این آزمایش ثابت کرد سؤال «نکیر و منکر» بى‏اساس است، و با فرا رسیدن مرگ، حیات انسان خاتمه پیدا مى‏کند!
اینان گمان کرده‏اند مقصود از قبر همین حفره وحشتناک یک متر در دو متر است! در حالى که از اخبار ائمه معصوم(ع) استفاده مى‏شود قبر سرآغاز حیات برزخى انسان است و پرسش مرزبانان مستقیماً از روح، در قالب جسم مثالى انجام مى‏شود، نه در کالبد مادى! علامه بزرگوار مجلسى و فیض کاشانى حوادث قبر را - از روایات - بدین‏گونه برداشت کرده‏اند: منظور از قبر، این گودال تنگ و تاریک نیست، بلکه مراد، جایگاه روح انسان در عالم برزخ است؛ زیرا روح، پس از دفن بدن و از شب اول قبر زندگى برزخى را شروع مى‏کند، و برزخ هر انسانى از کنار قبرش ظاهر مى‏گردد. از سوى دیگر تفهیم آغاز حیات برزخى براى زندگان، در صورتى معنا پیدا مى‏کند که کلمه قبر به میان آید، تا محسوس و ملموس گردد؛ از این‏رو واژه قبر به کار رفته است. به همین دلیل علامه مجلسى در بحار الانوار حوادث قبر را از حالات انسان در برزخ به شمار آورده است.
بازپرسى همگانى نیست

نکته دیگر این است که سؤال و عذاب قبر همگانى نیست و مخصوص دو گروه سرشناس است، که در روایات به صفت «مَحْضُ الایمانِ» و «مَحْضُ الْکُفْر» توصیف شده‏اند طبق احادیث مزبور، افرادى که نمونه ایمان و کفرند، مورد سؤال و عذاب واقع مى‏شوند. به گفته فیض کاشانى ایمان محض، باورى است که از انگیزه‏هاى شرک پاک باشد. بدون تردید چنین انسانى در راه گسترش و تبلیغ رسالت‏هاى مکتبى از هیچ‏گونه تلاشى دریغ نداشته و تا پیاده کردن آرمان‏هاى آسمانى، از جهاد و کوشش دست بر نخواهد داشت. کافر محض، در راه بسط هدف‏هاى کفر جهانى و ریشه‏کن ساختن مبادى ایمان، شب و روز به تلاش مذبوحانه دست مى‏زند! این دو گروه پس از بازپرسى، سرنوشت نهایى به آنان ابلاغ مى‏شود؛ اگر مؤمن خالص باشند، به نعمت ابدى نویدشان مى‏دهند و به طور موقت، از لذت‏هاى روحى و برزخى نیز برخوردار مى‏شوند، و اگر کافر محض باشند، به عذاب‏هاى ابدى مژده‏اش داده و تا روز قیامت، در بدترین وضع روحى و گاه عذاب‏هاى جسمى واقع مى‏گردند. بنابراین سؤال و فشار قبر مربوط به جسم مادى نیست، بلکه به روح در قالب جسم مثالى ارتباط دارد؛ زیرا کالبد مادى انسان، پس از قطع رابطه با روح، نه احساسى دارد و نه حیاتى، تا بتواند عذاب و نعمت را درک کند. با این تحلیل، اشکالات گذشته بر طرف مى‏گردد؛ زیرا وقتى روح در قالب برزخى و مثالى، مورد سؤال و عذاب قرار گیرد، ضرورتى ندارد از راه اعضا و جوارح سؤال یا عذاب شود. روح ما در عالم رؤیا تلاش مى‏کند، حرف مى‏زند، فریاد مى‏کشد، مى‏ترسد، فرارمى‏کند، گریه مى‏کند و مى‏خندد، بدون این‏که دست و پا و اعضا و جوارح ما فعالیت کنند؛ مضافاً بر این‏که در قبر فقط از سردمداران کفر و ایمان، بازپرسى مى‏شود. باید دید در قبر کدام یک از این دو دسته ضبط صوت گذاشته‏اند؟! هرگز! چنین عملى انجام نشده، و اگر کسى چنین آزمایشى انجام دهد، احمقانه خواهد بود! زیرا مقصود از قبر، این گودال تنگ و تاریک نیست، بلکه مقصود از آن، جایگاه روح - پس از جدایى از بدن - در عالم برزخ است. آیا اشخاصى که در دریا غرق شده و طعمه ماهیان واقع مى‏شوند و یا به وسیله بمب آتشزا خاکستر مى‏گردند، شب اول قبر ندارند؟! بى‏شک شب اول قبر دارند. ولى باید توجه داشت روح انسان سالیان متمادى با این بدن زندگى کرده و سخت به آن انس دارد و مشکل به نظر مى‏رسد، یکباره رهایش سازد - البته در صورتى که بدنى داشته باشد - از این‏رو در اولین لحظات جدایى، در اطراف قبر حضور دارد و حوادثى را که براى بدن پیش مى‏آید، دنبال مى‏کند. اگر تلقین میت مستحب است و یا بدن مرده را سه بار در مسیر قبر روى زمین مى‏گذارند و دیرتر از کنار قبر او بر مى‏گردند، براى این است که روح از بهت و حیرت نجات پیدا کند و از غربت و وحشت آن کاسته شود.
حیات قبر

یکى از مباحث جنجالى مسأله حیات قبر است؛ آیا پس از مرگ انسان و دفن بدن، روح مردگان پیش از قیامت به کالبد بر مى‏گردد؟ به عبارت دیگر براى سؤال و جواب آیا کالبد انسان‏ها در شب اول قبر زنده مى‏شود، و پس از خاتمه پرسش، دوباره بدن را ترک مى‏گوید؟! محدثان و متکلمان در این باره اختلاف دارند، و علت اختلاف به تلقى آنها از مفهوم قبر بستگى دارد.براى حل این مشکل، چند حدیث در این‏جا مى‏آوریم و آن گاه به بررسى و نقد آرا مى‏پردازیم:
1. عَنِ الصّادِقِ(ع): وَلکِنّى وَاللّهِ اَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فِى الْبَرْزَخ، قیل وَ مَا البَرزَخُ؟ فَقالَ: اَلقَبْرُ مُنْذُحینَ مَوتِهِ اِلى‏ یَوْمِ القِیمِةِ
امام صادق(ع) فرمود: به خدا سوگند! از برزخ شما شیعیان هراسانم! پرسیدند: برزخ چیست؟ فرمود: قبر، از لحظه مرگ تا فرا رسیدن قیامت برزخ است.
حیات قبر تا ظهور قیامت امتداد مى‏یابد، در حالى که جسم مى‏سوزد و یا مى‏پوسد و قبر ظاهریش هزاران بار زیر و رو مى‏شود. مقصود از قبر جایگاه روح در عالم برزخ است، چون همه عالم برزخ که جولانگاه یک روح نیست، بلکه هر روحى پایگاه و جایگاه محدود و مناسب اعمال خویش را دارد، که نامش قبر است.
2. قولُهُ «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ فَقالَ الصّادِقُ(ع): اَلبَرزَخُ القَبْرُ وَ هُوَ الثَّوابُ وَالعِقابُ بَیْنَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ
در این حدیث قبر در مقابل آخرت قرار گرفته است و مژده و نعمت، براى مقربان درگاه‏الهى در قبر مى‏باشد و بهشت برین در آخرت اعطا مى‏گردد. پیداست مقصود از قبر، عالم برزخ است، نه این حفره تنگ و تاریک گورستان. مانند این حدیث در امالى صدوق نیزهست.
حیات قبر یعنى چه؟

برخى از محدثان عالى مقام که رنج مطالعه و زحمت تحقیق را درباره معاد به خود هموار نساخته‏اند، کلمه قبر را به همین حفره خاکى تفسیر کرده‏اند! ولى دیده‏اند وقتى آدمى مى‏میرد، جسمش به جماد بى‏جان مبدل شده و سؤال و عذاب نیز از جماد، معقول و مقبول نیست. چگونه بدن بى‏روح انسان مى‏تواند مورد خطاب و عتاب فرشتگان واقع گردد؟! پس باید گفت روح در قبر به کالبد مرده برگشته و پس از گفتگو با مرزبانان برزخ، دوباره از بدن خارج مى‏شود!
ولى این مسأله نه ضرورت دارد و نه، از وحى به ما رسیده است. مضافاً بر این‏که اگر کالبد طعمه حریق گشته و به صورت خاکستر درآید و به دست امواج خروشان دریا و تندبادها سپرده شود، روانش به کدام بدن بر مى‏گردد؟! و آیا بافقدان بدن، سؤال و عذابى هست؟! پس بهتر است که مسلمانان مانند برخى از بودایى‏ها وصیت کنند که جسمشان را بسوزانند تا از حوادث شب اول قبر نجات یابند! عجیب‏تر آن است که گروهى از متکلمان براى اثبات این نظریه از قرآن دلیل آورده‏اند. ما آیه مطرح شده را آورده و مورد بررسى قرار مى‏دهیم؛
رَبَّنا اَمَتَّنا اثْنَتَیْنِ وَاَحیَیْتَنا اثْنَتَیْنِ فَاعتَرَفنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ اِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ
پروردگارا! دوبار ما را میرانیدى و دوبار زنده کردى؛ پس به گناهمان اعتراف داریم؛ آیا راهى براى رهایى (از دوزخ) هست؟
این گروه از متکلمان مى‏گویند: مرگِ نخستین، همان مرگ طبیعى است؛ ولى مرگ دوم، پس از حیات قبر صورت مى‏گیرد. روح براى سؤال و جواب بار دیگر در قبر به کالبد برمى‏گردد و پس از بازپرسى دوباره بیرون مى‏رود! و دیگر تا قیامت به بدن مادى بر نمى‏گردد؛ و آیه در مقام بیان زنده شدن مردگان در قیامت نمى‏باشد.
نقدى بر این برداشت

برداشت فوق صحیح نیست، زیرا به قرینه آیات پیشین و پسین، این آیه در صدد بازگو کردن سخنان آن دسته از کافران و منکرانى است که در آخرت در آستانه عذاب واقع شده و به عجز و لابه مى‏پردازند. به موجب آیات پیشین به آنان گفته مى‏شود: آیا دشمنى با خدا خطرناک‏تر از عداوتى که با خود داشتید، نمى‏باشد؟! مخالفت با دعوت پیامبران و راه عناد و کفر را در پیش گرفتن، در واقع با سرنوشت و سعادت خویش مبارزه کردن است! اکنون که در مرگ و حیات مکرر و فهمیدن واقعیت معاد، بدبینى و تردید آنها برطرف گردیده، با التماس و پوزش مى‏گویند:
بار الها! دوبار ما را میراندى و زنده کردى؛ اینک به گناهانمان اعتراف داریم؛ آیا راهى براى نجات از عذاب وجود دارد؟!
آنها گمان دارند اعتراف به گناه در روز قیامت مى‏تواند نجاتبخش باشد، و نخوت و لجاجتى را که در دنیا نسبت به خدا و روز جزا داشتند، جبران کند، غافل از این‏که ندامت در قیامت ثمرى ندارد! هر ملحدى پس از دوبار مردن و زنده شدن، شک و الحادش برطرف خواهد شد و زمینه‏اى براى انکار و لجاجتش باقى نخواهد ماند. در آن روز هیچ عذرى پذیرفته نیست و اشک و آه ثمرى ندارد! بدون شک مرگ اول، همان موت معمولى است، که پس از تولد صورت مى‏گیرد و انسان را به عالم برزخ منتقل مى‏سازد. مرگ دوم پس از استقرار در وضعیت برزخى تحقق پیدا مى‏کند. به دنبال هر یک از این دو، حیاتى است که مى‏تواند براى منکران زندگى بازپسین روشن کننده باشد؛ یکى حیات برزخى است و دیگرى زنده شدن در قیامت و بازگشت روح به قالب جسمانى؛ که پس از آن مرگ و حیاتى وجود ندارد؛ بنابراین، موت و حیاتى که شک و تردید را برطرف مى‏سازد و ایمان و یقین مى‏آفریند؛ زندگى برزخى و حیات اخروى است، نه حیات طبیعى دنیوى و موت پیش از ولادت. اصولاً همه عنادها، انکارها و ستیزها با مسائل مبدأ و معاد، در زندگى دنیوى است. مضافاً بر این‏که «اَماتَهُ» با «موت» در زبان عربى از نظر مفهوم باهم متفاوت است. «اماته» در مواردى به‏کار برده مى‏شود که پیش از مرگ، حیاتى در کار باشد، که با زوال و فناى آن، «اماته» محقق شود، ولى «موت» به موجود زنده‏اى که پیش از ولادت به صورت جماد بى‏جان بوده، نیز گفته مى‏شود. قرآن درباره انسان‏ها مى‏گوید: «وَ کُنتُمْ اَمْواتاً فَاَحیاکُمْ شما انسان‏ها پیش‏ازپیدایش مرده بودید، ما شما را زنده ساختیم.» آن گاه مى‏فرماید: «ثُمَّ یُمیتُکم؛ سپس‏شما را مى‏میراند.» که «اماته» پس از «احیا» به کار برده شده است. ناگفته پیداست اگر زندگى برزخى نباشد، «اماته» دوم مفهوم درستى ندارد. این تفسیر منطقى و طبیعى آیه مورد بحث است. اگر احتمالات دیگر پیش کشیده شود، تفسیرهاى گوناگون و متضادى قابل طرح است و با وجود احتمالات مختلف تفسیرى که مانند آنها باشد، نمى‏تواند ادعاى مورد نظر را ثابت کند
گاه طرفداران حیات قبر - به مفهوم عامیانه، نه عالمانه - در چگونگى آن اختلاف دارند؛ آیا حیاتى که در قبر وجود دارد، ازگونه زندگى مادى است، یا از سنخ زندگى برزخى؟ و یا یک حیات بسیار ناقص است، که نه از جنس زندگى دنیوى و نه از نوع حیات برزخى است، و یک احساس ضعیف و خیالى است؛ زیرا بعضى از متکلمان معتقدند: روح پس از جدایى از جسم، قوه خیال را - که کارش ساختن و حفظ صورت‏هاى حسى است - به همراه خود مى‏برد؛ و به همین دلیل است که مى‏تواند صورت خیالى و حسى کالبد خویش را، در قالب جسم مثالى ترسیم کرده و به مدد نیروى تخیل، شکل مادى خود را مشاهده کند و بدنش را در حال جان کندن و دفن و کفن و حتى در زیر خاک ببیند، و از عفونت و دگرگونى‏هاى رقت‏بارى که بر آن مى‏گذرد، اطلاع پیدا کند و رنج ببرد.
از سوى دیگر آیه «لا یَذُوقُونَ فیهَا الْمَوْتَ اِلّا الْمَوتَةَ الاُولى مرگ نخستین را - که در دنیا چشیده‏اند - فقط قابل لمس و چشیدن مى‏داند و صراحتاً حیات و موت را در قبر نفى مى‏کند. گذشته از این از آیاتى که در صدد بیان تعداد مرگ و حیاتند، به خوبى روشن مى‏شود حیات و مرگى در این قبر ظاهرى وجود ندارد.
کَیفَ تَکفُرُونَ بِاللّهِ وکُنتُمْ اَمواتاً فَاَحیاکُم ثُمّ یُمیتُکُم ثُمّ یُحییکُمْ ثُمّ اِلَیْهِ تُرجَعونَ؛
چگونه به خدا کفر مى‏ورزید، در حالى که شما مردگان (و اجسام بى روحى) بودید، و او زنده‏تان کرد، سپس شما را مى‏میراند؛ و بعد از آن زنده مى‏کند، و عاقبت بازگشت همه شما به‏سوى اوست.
از ترتیب و بیان این‏گونه آیات به خوبى مشهود است حیات دوباره، پس از مرگ و عالم برزخ فقط در قیامت تحقق پیدا مى‏کند و به همین دلایل محدث کبیر علامه مجلسى در ذیل آیه «رَبَّنا اَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ...» پس از بیان آراى گوناگون در مورد حیات قبر، سرانجام مى‏نویسد:
بنابراین باید گفت: «حیات قبر» یک زندگى ناقص و برزخى است که از علایم حیات، جز احساس لذت و رنج چیز دیگرى ندارد، تا آن جا که بعضى از گروه‏هاى اسلامى درباره بازگشت روح به کالبد در قبر، نظرى نداده و سکوت کرده‏اند و به حیات قبر به عنوان یک عقیده مذهبى توجه نکرده‏اند؛ علامه در شرح مقاصد مى‏گوید: اهل حق در این مسأله که خداوند متعال در قبر، یک نوع حیات به میت باز مى‏گرداند - به مقدارى که لذت و رنج را دریابد - اتفاق نظر دارند، ولى در این‏که روح به کالبد مرده در قبر برگردد، سکوت کرده‏اند
از بیان این محدّث عالى مقام چنین بر مى‏آید که حیات قبر جز یک نوع احساس درد و رنج، چیز دیگرى نیست، و آن هم در برزخ صورت مى‏گیرد؛ و بازگشت مجدد روح به کالبد در قبر، نه مقبول است و نه معقول. فقدان دلیل عقلى و نقلى باعث سکوت علماى اسلام شده است، و از ترس عوام، صراحتاً آن را نفى و ردّ نکرده‏اند و تعبیراتى که به عنوان سؤال و عذاب‏قبر در روایات آمده، مربوط به وضعیت برزخى انسان است، چون ارواح علاقه شدیدى به کالبد مادى خود دارند، و فوراً بدن را ترک نمى‏کنند، تا به زندگى برزخى توجه کنند. ازطرفى، زندگى برزخى هر انسان به مفهوم واقعى پس از دفن بدن آغاز مى‏شود؛ و بالأخره باید گفت: براى تجسم و تفهیم این حقیقت، کلمه قبر ضرورت پیدا کرده است، در حالى که با قطع ارتباط روح از بدن، حیات برزخى شروع مى‏شود؛ خواه بدن دفن شده باشد، یا قبرى براى کالبد نباشد. به فرض این‏که بدن مرده خاکستر شده و برباد رود، باز هم شب اول قبر دارد.
پاسخ فلسفى حیات قبر

یکى از فقها و فیلسوفان فقید که مدعى بود شش ماه درباره حیات قبر به مطالعه و بررسى پرداخته است، سرانجام معماى تجدید حیات بدن در قبر را، این‏گونه حل و فصل کرد: وقتى انسان مى‏میرد و روح از بدن مفارقت مى‏کند، سه چیز را به همراه خود مى‏برد: قوه عاقله، نیروى خیال و عمل؛ ائمه اطهار(ع) در هنگام تقیه به‏گونه رمزى فرموده‏اند: روح تا نصف بدن و یا تا سرزانو، در قبر بر مى‏گردد؛ مقصود این است که در شب اول قبر ارتباط ضعیفى میان روح و بدن برقرار مى‏گردد. روح انسان که همراه با قوه خیال است، گمان مى‏کند در قبر در کنار بدن مادى خوابیده است، و وقتى روان با قدرت تخیل، خود را به بدن نزدیک مى‏کند، حیات ضعیفى در کالبد مادى تولید شده و حرکت و جنبشى نامحسوس در آن ایجاد مى‏شود؛ در این هنگام «بشیر و نذیر» براى مؤمنان و «نکیر و منکر» براى ستمگران و کفار، حاضر مى‏شوند.
این دو فرشته - که تجسم عقل نظرى و عملى انسان هستند به او مژده رحمت یانوید عذاب ابدى را مى‏دهند، ولى باید دانست آدمى از راه دهان و زبان با فرشتگان صحبت نمى‏کند، تا بتوان صداى آنها را شنید و یا ضبط کرد، زیرا در واقع سه نوع نطق و بیان داریم؛ یک نوع نطق و بیان صامت و بى‏صدا، که موجودات بدون صدا با انسان حرف مى‏زنند و پیام‏مى‏رسانند؛ مثلاً جهان خلقت، به زبان علم و فلسفه مى‏گوید: من آفریننداى عاقل و توانا دارم؛ یا هر معلولى با زبان بى‏زبانى از وجود علت خود سخن‏مى‏گوید، و یا کاخ‏هاى ویران شده پادشاهان، اهرام مصر، زاغه‏نشینان، ساکنان گورستان‏ها، همه پیام دارند و با بشریت گفتار بسیار و مبادلات بى‏شمارى انجام‏مى‏دهند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   52 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مرگ تا رستاخیز

دانلود مقاله پالایش نفت

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله پالایش نفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نفت خام را پس از انکه ازدل خاک بیرون آوردند با لوله یاکشتی و غیره به پالایشگاه حمل میکنند تا درآنجا پالایش و به ترکیبات مفید و قابل استفاده تبدیل شود زیرا نفت خام را به همان صورت اولیه نمی توان استفاده کرد .
همان طوری که بیان شد نفت خام مخلوطی از هیدروکربورهای مختلف بوده که در ان مواد سبک مانند بنزین و مواد سنگین مانند قیر وجود دارد که در هم حل شده اند . برای استفاده باید این مواد از هم تفکیک گردند و به این جهت لازم است که عمل تفکیک پذیری روی نفت خام انجام گیرد .بعد از عمل تفکیک در مورد بعضی از فراورده ها ، جهت قابل استفاده شدن لازم است که عملیات ثانویه روی آنها انجام گیرد .
برای هر یک از مراحل پالایش دستگاههای خاصی لازم است ودرکل عمل پالایش شامل سه مرحله اصلی می باشد که عبارتند از :تفکیک یا عمل جداسازی ،عمل تبدیل و تصفیه .
قبل از پرداختن به هر یک از مراحل لازم است توضیحات مختصری در مورد بعضی تعاریف و قوانین داده شود .
- فاز: محیط یا قسمتی ازماده است که تمام خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن یکسان باشد.
- نقطه جوش : درجه حرارتی است که مایع در ان درجه حرارت به حالت غلیان در می آید و درهمه نقاط مولکولها می خواهندبه فاز گاز وارد شوند .
- حالت تعادل : به حالتی از سیستم گفته می شود که خواص ماکروسکوپی آن مانند :
دما، فشار ، غلظت ، حجم و ...در ان حالت ثابت باشد ، تعادل دینامیکی دارد و در اشل میکروسکوپی تحولات دردو جهت با سرعت مساوی انجام می گیرد.
- فشار بخار : در سیستم بسته روی سطح مایع در هر درجه حرارتی مقداری بخار مایع ایجاد می شود که این بخار تولید فشار می کند . وقتی که بین فاز مایع و فازگازی تعادل برقرار گردد فشار ایجاد شده را فشار بخارمایع گویند که تنها بستگی به دما دارد ودرهردمایی برای هر مایع مقداری ثابت است ودر صورت تغییرد ما مقدار ان نیز تغییر می کند و رابطه آن به صورت زیر می باشد :

در این رابطه P فشار بخار بر حسب اتمسفر t دما بر حسب درجه کلوین و آنتالپی تبخیر مولی بر حسب ژول برمول و R ثابت گازها که برابر 314/8 ژول بر درجه کلوین مول است .
در محدوده دمایی که H 8 ثابت باشد رابطه زیر که به نام ( کلازیوس – کلاپیرون ) معروف است را خواهیم داشت :

فشار جزئی : در مورد مخلوط گازها ، فشاری را که هر گاز وقتی که به تنهایی تمام ظرف را اشغال کند فشار جزیی آن گاز گویند وبا نشان می دهند مجموع فشارهای جزئی گازها مساوی فشار کل سیستم است :
و
دراین روابط فشار کل و کسرمولی سازنده i می باشد .
- محلول : به یک مخلوط یکنواخت و همگن محلول گویند که دارای یک فاز می باشد .
- محلول ایده آل : محلولی را گویند که آنتالپی انحلال آن مساوی صفر باشد :
- تعادل فازها در محلول دوتایی : وقتی که دو ماده را در هم حل می کنیم در حالت کلی دو حالت اتفاق می افتد :
1- دو ماده در هر دو فاز سنگین و سبک ( به عنوان مثال ، حالت مایع و حالت گاز ) درهم حل
می شوند .
2- دو ماده در فاز سنگین نا محلول و در فاز سبک محلول هستند ( صرفا در فاز مایع نامحلول ودر فاز گاز محلول هستند . )
دروهله اول ، ما حالتی را در نظر می گیریم که هم در فاز سبک و هم در فاز سنگین محلول هستند و اشاره ای به روابط و قوانین موجود در این شرایط می کنیم .
وقتی که مخلوط ایده آل ازدو مایع داشته باشیم ،در فاز بخار و بر اساس قانون دالتون خواهیم داشت :
و
و براساس قانون رائولت ، فشار بخار هر سازنده از روی غلظت آن در فاز مایع مساوی است با :

در این رابطه فشار بخار جسم A در فازی گازی ، فشار بخار خالص جسم A و کسر مولی در فاز مایع و کسرمولی در فاز بخار است .
از مجموع این دو رابطه خواهیم داشت :

 




در مخلوطهای دو تایی ایده آل در حالت تعادل بین مایع و بخار خواهیم داشت :
و
در این رابطه k ضریب تعادل و x1 و x2 جز مولی اجزا 1و2 در فاز مایع و Y1,Y2
جز مولی اجزا 1و2 در فاز بخار می باشد و همیشه در مورد آنها داریم :
و
نسبت فشار خالص دو جسم را ضریب فرایت گویند که معادل است با :

عوامل تغییر کننده در مخلوطهای دو تایی
عوامل تغییر کننده در مخلوطهای دو تایی عبارتند از دما T ، فشار p و ترکیب مخلوط c یا همان x برای نمایش تغییرات پارامترها بر روی صفحه وبررسی اثر آنها در روی فازها معمولا دو پارامتر درنظر گرفته می شود و بقیه پارمترها ثابت می مانند .
در مخلوطهای دو تایی که از قانون رائولت پیروی می کنند ، یعنی اینکه آنتالپی انحلال مساوی صفر است ، محلول ایده ال است و خواهیم داشت :

دراین رابطه فشار بخار جسم A در روی محلول و فشار بخار همان جسم بصورت خالص و کسر مولی ان در فاز مایع است .
تغییرات فشار بخار بر حسب ترکیب ( شکل 1و2 ) و تغییرات درجه حرارت و نقطه جوش بر حسب ترکیب ( شکل 2-2) و منحنی تعادل کسر مولی در فاز X ودر فاز بخار y ( شکل 3-2) و منحنی فشار بر حسب درجه حرارت درترکیب ثابت ( شکل 4-2) به صورت زیر می باشد :

 

 

 

 

 

انحراف از محلول ایده آل :
درمواردی که گرمای انحلال مساوی صفر نباشد ، از قانون رائولت پیروی نمی کند و نسبت به آن انحراف نشان میدهد . حال اگر گرمای انحلال منفی باشد ، گویند انحراف منفی است و منحنی ها در زیر منحنی ها در زیر منحنی های رائولت قرار می گیرد و منحنی های مربوط به تغییرات نقاط جوش و حرارت بر حسب ترکیب ( شکل 5-2) و تغییرات فشار بخار بر حسب ترکیب ( شکل 6-2) به قرار زیر باشد :
در حالتی که آنتالپی انحلال مثبت باشد ، گویند که انحراف مثبت استو منحنی های رائولت قرار می گیرد ، تغییرات مربوط به این حالت بصورت منحنی های شکل ( 7-2) و شکل( 8-2) می باشند .
در مواردی که مواد در فاز سنگین تا محلول و در فاز سبک محلول باشند ، دیاگرام حالت تعادل فازها ، متفاوت از قبلی است ولی از انجا که خارج از بحث ما می باشد ، توضیح بیشتر داده نمی شود و تنها به منحنی تعادل آن اشاره می گردد :

 


9-2 : دیاگرام تعادل ترکیب
درجه حرارت برای دو ماده در فاز
سنگین جامد ( s ) حل نمی شوند ودر فاز
سبک مایع ( L ) محلول هستند .

 

تعادل یک سیستم چند فازه بوسیله قاعده فازها مورد بررسی قرار می گیرد و این قاعده تغییرات ، یا تعداد فاکتورهای مستقل را که بدون تغییر تعداد فازها ، میتوانند تغییر کنند معلوم می سازد . این قاعده بوسیله رابطه زیر نشان داده می شود :

دراین رابطه C درجه ازادی سیستم k تعداد سازنده سیستم و n تعداد پارامترهای خارجی که در روی تعادل موثر هستند و P تعداد فازها را مشخص می کند . در حالت عمومی تعادل سیستم به سه فاکتور دما ، فشار ، ترکیب بستگی دارد .در بیشترموارد یکی از این فاکتورها ثابت نگه داشته می شود و منحنی براساس دو متغیر رسم می گردد .
جهت بررسی و نحوه استفاده از قانون فوق ، حالت تعادل بین موادی را که هم در فاز سبک و هم در فاز سنگین حل میشوند ، واز قانون رائولت پیروی می کنند در نظر می گیریم . ( شکل 2-2)
درهر نقطه از ناحیه L,G که تنها یک فاز و یک ترکیب معلوم x وجود دارد ،مقدار c بصورت زیر محاسبه می گردد .

بدین معنی که هر کدام از پارامترهای دماوترکیب را می توان مستقلا تغییر داد بدون اینکه تعداد فازها تغییر کند . در روی منحتی قسمت بالا که ترکیب فاز بخار را معلوم می کند ، یا قسمت پایین که ترکیب فاز مایع را مشخص می کند ، و نیز در ناحیه G+L مقدار c بصورت زیر محاسبه می گردد :

یعنی اینکه یک متغیر مستقل وجود دارد و پارامتر دیگر بستگی به اولی دارد و برای اینکه تغییر فاز صورت نگیرد لازم است که با تغییر پارامتر اولی ، دومی نیز تغییر کند .
در نقاط که نقاط جوش مواد خالص A,B هستند ، مقدار c مساوی است با :

یعنی اینکه هیچ یک از پارامترها نمی توانند تغییر کنند و باتغییر هر کدام از انها ، تغییر فاز اتفاق خواهد افتاد
تفکیک SEPARATION
جدا کردن اجزا و سازنده های یک مخلوط را از هم تفکیک گویند که درکل عملی فیزیکی است وبااستفاده از انتقال ماده از یک فاز به فاز دیگر انجام میشود .
با توجه به نوع مخلوط چند روش برای تفکیک وجود دارد :
1- تفکیک حرارتی : در این روش از روی اختلاف در نقطه جوش یا اختلاف در نقطه انجماد می توان با تغییر دادن درجه حرارت ، اجزا وسازنده ها را از هم جدا کرد ،وا ز یک فاز به فاز دیگر انتقال داد .مثل : عمل تقطیر و تبلور .
2- تفکیک به کمک ماده قابت : باافزودن حلال خاص یا ماده جذب کننده به مخلوط میتوان اجزا مورد نظر را از فازی به فاز دیگرانتقال داد مثل : عمل استخراج با حلال ویا جذب سطحی .
3- سایر روشهای جدا سازی : در مورد مخلوطهای ویژه روشهای خاصی را می توان بکار برد مانند جدا کردن مواد جامد معلق توسط صافیها و جدا کردن بعضی از مولکوها با استفاده از غربال مولکولی و غیره .
عمل تقطیر در تمام صنایع شیمی بخصوص در صنعت نفت ، مورد استفاده زیادی دارد و در این میان تقطیر و استخراج بیش از سایر روشها کاربرد دارد .
تقطیر مخلوط
تقطیر روشی است که جهت جدا کردن اجزا یک مخلوط از روی اختلاف نقطه جوش آنها استفاده میشود و در حالت کلی بر چند نوع می باشد :
1- روش تقطیر ساده غیر مداوم
2- روش تقطیر ساده مداوم
3- روش تقطیر جز به جز غیر مداوم
4- روش تقطیر جز به جزمداوم
5- روش تقطیر آبی
6- روش تقطیر در خلا
7- روش تقطیر به کمک بخار آب
تقطیر ساده غیر مداوم
در این روش تقطیر ، مخلوط حرارت داده میشود تا بحال جوش در آید . بخارهایی که تشکیل می شوند و غنی از جز سیک مخلوط می باشد پس از عبور از کندانسورها ( میعان کننده ها ) تبدیل به مایع شده از سیستم تقطیر خارج می گردند . به تدریج که غلظت جز سنگین مخلوط درمایع باقی ماند ، زیاد می شود .نقطه جوش آن به تدریج بالا می رود . به این ترتیب درهر لحظه از عمل تقطیر ترکیب فاز بخار حاصل و مایع باقی مانده تغییر می کند .
بیلان مواد به صورت زیر است :
بیلان کل مواد : F=L+V
وی بیلان جز مواد :
F.X1=L.X1+V.XV
که XV,X1,XF به ترتیب درصد جز سبک مخلوط در فاز ماع اولیه ، باقی مانده و بخار حاصل می باشد .
تقطیرساده مقاوم
در این روش مخلوط اولیه ( خوراک دستگاه ) بطور مداوم با مقدار ثابت در مقدار زمان در گرم کننده گرم میشود تا مقداری از آن به صورت بخار در آید و به محض ورود در ستون تقطیر جز سبک مخلوط به صورت بخار از عبور از کندانسورها به صورت مایع در می آید .
جز سنگین نیز از ته ستون تقطیر خارج می شود قابل ذکراست که همیشه جز سبک دارای مقداری جز سنگین و جز سنگین همیشه دارای مقداری جز سبک است . بیلان مواد بر ای واحدزمان به صورت زیر است ، ( شکل 1و2)

 


تقطیر جز به جز :
تقطیر جز به جز مطابق شکل ( 12-2) در ستون تقطیر سینی دارو یا پرشده انجام می گیرد . به این ترتیب که بخارات حاصل شده از پایین به طرف بالای ستون حرکت می کند و با فاز مایعی که ازمیعان بخارات قبلی که در طول ستون تولید شده اند وبه طرف پایین جریان دارند ، در تماس می باشد و به این صورت تماس کامل بین فاز گاز و مایع برقرار می شود .
درجه حرارت هر سینی از سینی پایین خود کمتر است و درستون تقطیر دما از پایین به بالا کم می گردد . بخارهایی که نقطه میعان انها مساوی درجه حرارت سینی باشد در روی آن سینی به مایع تبدیل می شود و روی آن جمع می گردد و به روی سینی پایینی می رود . در نتیجه آن عمل فاز بخار ، که غنی از جز سبک است از بالای ستون خارج می شود و فازمایع که غنی از جز سنگین است از پایین جمع آوری می گردد .
بخارهای خارج شده از قسمت بالای ستون در کندانسورها به مایع تبدیل شده به عنوان محصول جمع آوری می گردد معمولا مقداری از این مایع جمع آوری شده جهت کنترل دمای ستون تقطیر به عنوان مایع برگشتی به داخل آن برمی گردد
قسمت بالای ستون تقطیر تا سینی که خوراک روی آن می ریزد به نام منطقه تفکیک ستون می گویند و قسمت پایین ستون مربوط به خوراک را منطقه عریان کننده می نامند .
بیلان کل مواد مساوی F=D+W بیلان جز مواد :
F.X1=D.XD+W.XW

 

 

 


تقطیر آنی
همانطوری که می دانید وقتی نفت خام را حرارت می دهیم اجزای تشکیل دهنده آن به ترتیب که سبکتر هستند زودتر بخار می شوند .بر عکس وقتی بخواهیم این بخارها را سرد و دوباره تبدیل به مایع کنیم ، هر کدام که سبکتر باشند دیرتر مایع می گردد. با توجه به این خاصیت میتوانیم نفت خام را به روش دیگری که به آن تقطیر آنی گویند، تقطیر نماییم . در این روش نفت خام را چنان حرارت میدهیم که آنا همه اجزای آن تبدیل به بخار گردد و سپس آنها را سرد می کنیم تا مایع شود در اینجا بخارها به ترتیب سنگینی مایع می شوند . یعنی هر چه سنگین تر باشند زودتر مایع می گردند .و بدین گونه اجزای نفت خام را با ترتیب مایع شدن از هم جدا می کنیم .
تقطیر در خلا
با توجه به اینکه نقطه جوش مواد سنگین نفتی نسبتا بالا است ونیاز به دما وانرژی بیشتری دارد و ازطرف دیگر مقاومت این مواد در مقابل حرارت بالا کمتر می باشد و زود تجزیه می شود لذا برای جدا کردن آنها از خلا نسبی استفاده میشود در این صورت مواد در دمای پاین تر از نقطه جوش معمولی خود بجوش می آیند . درنتیجه تقطیر در خلا دو فایده دارد : اول این که به انرژی ودمای کمتری نیاز دارد .
دوم اینکه مولکولها تجزیه نمی شوند . امروز در بیشتر موارد در عمل تقطیر از خلا استفاده می شود یعنی اینکه هم تقطیر جز به جز و هم تقطیر آنی را در خلا انجام می دهند .
تقطیر به کمک بخار آب
یکی دیگر از طرق تقطیر آن است که بخار آب را در دستگاه تقطیر وارد می کنند . در این صورت بی آن که خلاء ای ایجاد گردد ، اجزای نفت خام در درجه حرارت کمتری تبخیر می شوند . این مورد معمولا در زمانی انجام می شود که در نقطه جوش آب ، فشار بخار اجرای جدا شونده بالا باشد تا به همراه بخار آب از مخلوط جدا گردند.
نوع دیگری از تقطیر وجود دارد که معمولا در مواردی که نقطه جوش اجزا مخلوط بهم نزدیک باشند از آن استفاده می شود ،تقطیر آزئوتروپی د راین روش از حلال خاصی جهت تشکیل آزئوتروپ با بعضی از اجزا به سیستم وارد می کنند .
برج های مورد استفاده در صنعت نفت
برجها یکی از وسایل اساسی و بسیارمهم در پالایش نفت می باشند که بدون وجود انها نفکیک و جداسازی فرآورده های نفتی غیر ممکن است .
در پالایشگاهها از انواع برجها استفاده میشود که از لحاظ شکل ظاهری به یکی از اشکال زیر ساخته می شوند :

 

 

 

 

 


علت تغییر قطر در برجها برای ثابت نگه داشتن سرعت بخار جاری در انها است .
مثال : چون مقدار حجمی جریان در مقاطع برج برابر نمی باشد لذا مقدار حجم گازی که صعود می کند و یا مایعی که که نزول می کند مساوی است با حاصلضرب سرعت در سطح مقطع قسمت مربوطه و فرمول کلی آن چنین است :
Q2=V2.S2 و Q1=V1.S1
چون در اثر اختلاف دما وافت فشار مقداری ازگاز به مایع تبدیل می شود ،لذا مقدار حجمی Q2 کمتر از Q1 می گردد و چون سرعت باید ثابت بماند بنابراین سطح مقطع تغییر می کند .
برای مثال اگر Q1 برابر 200 فوت مکعب در ثانیه و Q2 برابر 150 فوت مکعب در ثانیه وسرعت برابر 10 فوت در ثانیه باشند ، سطح مقطع قاعده در هر قسمت مساوی است با :

انواع برجها :
برجها به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند :
1- برجهای انباشته شده یا پر شده 2- برجهای سینس دار
برجهای انباشته یا پر شده :
در برجهای انباشته که معمولا به صورت استوانه ساخته میشود برای ایجاد حداکثر سطح تماس بین مایع و بخار و یا مایعات مختلف ، داخل برج را از مواد مختلف انباشته می کنند و با این وسیله باردهی برج را افزایش می دهند .
پر کردن برج بدو طریق صورت می گیرد ؛ الف : طریق منظم و چیده شده ، و ب ‌: طریق نا منظم و ریخته شده . برای پر کردن برج معمولا ازمواد زیر استفاده میشود :
1- استوانه های فلزی ، چینی یا سفالی ( مانند برج کاستیک در واحد گاز مایع که دارای استوانه های سفالی است . )
2- گلوله های سرامیک ، سفالی یا چینی ( مانند رآکتورها ، که در بستر کاتالیست مقداری گلوله هیا سرامیک قرار داده می شود . )
3- زین اسبی سفالی یا پلاستیکی( مانند برج جذب C02 در واحد هیدروژن ، که دارای زین اسبی پلاستیکی می باشد )
برج های سینی دار :
این برجها دارای سینی هستند که به فواصل معین در داخل برج نصب می شوند .سینی های متداول در صنعت نفت عبارتند از سینی های زیر :
1- سینی کلاهک دار
2- سینی غربالی یا سوراخ دار
3- سینی دریچه دار
4- سینی دودکشی

 

 

 

 

 

هر سینی دو لبه دارد که یکی بلند تر از دیگری است . لبه بلند در ظرفی واقع شده که مایع از سینی بالایی به آن سرازیر می شود . لبه کوتاه در جهتی است که مایع خود سینی را به سینی پایین تر هدایت می کند .
فشار برج :
فشاردر قسمت بالای برج عبارتست از فشار بخار مایع پس ریز در دمای بالایی برج و در پایین ترین قسمت برج فشار مساوی است با فشار بخار ته مانده برج در دمای پایین برج .
فشار بر روی هر سینی برج برابر است با مجموع فشار بخار مایع خود سینی در دمای آن به اضافه فشاری که ارتفاع مایع روی سینی وارد مینماید .
برج تقطیر اتمسفریک Atmospheric coloumn :
این برج بصورت استوانه است و در مجموع دارای 43 سینی می باشد ، قسمت Flash zone که نفت خام بعد از خروج از کوره در برج می ریزد در بین سینی شماره 5 و 6 قراردارد .
از سینی شماره 1 تا 5 که همان قسمت عریان کننده است از نوع سینی کلاهک دار و بقیه سینی ها از شماره 6 تا 43 که قسمت تفکیک ستون است از نوع غربالی می باشد .
در شکل ( 14-2) شمای ساده برج تقطیر اتمسفریک نشان داده شده است .

 

 

 

 

 


برج تقطیر در خلاء Vacuum column :
این برج دارای 32 سینی است که بین سینی 5 و6 قسمت Flash zone قرار دارد و مایع بعد از کوره به آن قسمت می ریزد .سینی شماره 6 از نوع دودکش و بقیه از نوع کلاهک دار هستند . از زیر سینی شماره 1 بخار با فشار بالا وارد برج میشود .
در شکل ( 2-15 ) شمای ساده برج تقطیر در خلا نشان داده شده است .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پالایش نفت