فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على


تحقیق در مورد شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 62
فهرست و توضیحات:

بخشهاى زندگانى على (ع)

1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام( ص)

در آغوش پیامبر

على (ع) در غار حرأ

2- از بعثت تا هجرت پیامبر

نخستین کسى که اسلام آورد

دلائل پیشگامى على (ع) در اسلام

ب - دانشمندان و محدثان نقل مى‏کنند:

حامى و جانشین پیامبر (ص)

فداکارى بزرگ

3- از هجرت تا وفات پیامبر (ص)

على (ع) برادر پیامبر (ص)

در جبهه‏ هاى جنگ‏

الف - در جنگ بدر

شجاعت بى نظیر در جبهه احد

ج- در جنگ احزاب (خندق)

در گذشت پیامبر و مسئله رهبرى

خطرهاى داخلى و خارجى

امام و حل مشکلات علمى و سیاسى خلفا

جنگ با رومیان

5 - از خلافت تا شهادت

چگونگى بیعت با امیرمومنان (ع)

موقعیت درخشان على (ع )

نبرد در سه جبهه

نبرد با قاسطین

نبرد با مارقین

 

حضرت على (ع) در سیزده رجب سال 30 عام الفیل در کعبه به دنیا آمد مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت. در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجرى در شهر کوفه به درجه شهادت رسید. قبر مطهرش در نجف اشرف قرار دارد

بخشهاى زندگانى على (ع)

با توجه به اینکه امیرمومنان ده سال پیش از بعثت پیامبر (ص) دیده به جهان گشود و در حوادث تاریخ اسلام هموارده در کنار پیامبر اسلام (ص) قرار داشت و پس از درگذشت آن حضرت نیز سى سال زندگى نمود، مى‏توان مجموع عمر 63 ساله او را به پنج بخش زیر تقسیم نمود:

1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام،

2- از بعثت تا هجرت پیامبر به مدینه،

3- از هجرت تا درگذشت پیامبر اسلام،

4- از رحلت پیامبر اسلام تا آغاز خلافت آن حضرت،

5- دوران خلافت آن بزرگوار

1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام( ص)

چنانکه اشاره کردیم، اگر مجموع عمر على (ع) را به پنج بخش تقسیم کنیم، نخستین بخش آن را زندگى امام پیش از بعثت پیامبر تشکیل مى‏دهد. مقدار عمر امام در این بخش از ده سال تجاوز نمى‏کند زیرا زمانى که على (ع) دیده به جهان گشود، بیش از سى سال از عمر پیامبر نگذشته بود و پیامبر در چهل سالگى به رسالت مبعوث گردید، بنابراین على (ع) در موقع بعثت پیامبر بیش از ده سال نداشت.

در آغوش پیامبر

على(ع) در این دوره که دوره حساس شکل‏گیرى شخصیت و دوره پذیرش تربیتى و روحى او بود، در خانه حضرت محمد (ص) و تحت تربیت او به سربرد. مورخان اسلامى در این زمینه مى‏نویسند:

یک سال، قحطى بزرگى در مکه رخ داد. در آن زمان ابوطالب عموى پیامبر داراى عائله زیاد و هزینه سنگینى بود. حضرت محمد (ص )به عموى دیگر خود «عباس» که از ثروتمندترین افراد بنى هاشم بود، پیشنهاد کرد که هر کدام از ما یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببریم تا فشار مالى ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد، و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضو(ع) را با او در میان گذاشتند. ابوطالب با این پیشنهاد موافقت کرد. در نتیجه عباس، «جعفر» و حضرت محمد ص «على» را به خانه خود برد. على (ع) همچنان در خانه آن حضرت بود تا آنکه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود و على (ع) او را تصدیق کرد و از او پیروى نمود.(1) پیامبر اسلام (ص) پس از گرفتن على (ع) فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را براى من برگزید.(2)

از آنجا که حضرت محمد (ص) در سنین کودکى - پس از درگذشت عبدالمطلب - در حانه عمویش ابوطالب و تحت کفالت او بزرگ شده بود، مى‏خواست با تربیت یکى از فرزندان او، زحمات وى و همسرش فاطمه بنت اسد را جبران کند و از میان فرزندان او نظر به على (ع) داشت

على (ع) در دوران خلافت خود، در خطبه «قاصعه» به این دوره تربیتى خود اشاره نموده و مى‏فرماید:

«شما (یاران پیامبر) از خویشاوندى نزدیک من با رسول خدا و موقعیت خاصى که با آن حضرت داشتم آگاهید و مى‏دانید موقعى که من خردسال بودم، پیامبر مرا در آغوش مى‏گرفت و به سینه خود مى‏فشرد و مرا در بستر خود مى‏خوابانید به طورى که من بدن او را لمس مى‏کردم، بوى خوش آن را مى‏شنیدم و او غذا در دهان من مى‏گذارد

من همچون بچه‏اى که به دنبال مادرش مى‏رود، همه جا همراه او مى‏رفتم، هر روز یکى از فضائل اخلاقى خود را به من تعلیم مى‏کرد و دستور مى‏داد که از آن پیروى کنم.»(3)

على (ع) در غار حرأ

حضرت محمد (ص) پیش از آنکه به رسالت مبعوث شود، سالى یک ماه در غار حرأ به عبادت مى‏پرداخت (4)و در این مدت اگر تهیدستى نزد وى مى‏رفت به او طعام مى‏داد و وقتى که ماه به پایان مى‏رسید و مى‏خواست به خانه برگردد، ابتدأا به مسجدالحرام مى‏رفت و هفت بار یا هر قدر که خدا مى‏خواست خانه خدا را طواف مى‏کرد و سپس به منزل خود باز مى‏گشت. (5)

قرائن نشان مى‏دهد که حضرت محمد (ص) با عنایت شدیدى که نسبت به على (ع) داشت او را در آن یک ماه همراه خود به حرأ مى‏برد

وقتى که فرشته وحى براى نخستین بار در همان غار بر حضرت محمد (ص) نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، على (ع) در کنار آن حضرت بود و آن روز از همان ماهى بود که حضرت محمد (ص) براى عبادت به کوه حرأ مى‏رفت

على (ع) در خطبه «قاصعه» در این باره مى‏فرماید:

«پیامبر هر سال در کوه حرأ به عبادت مى‏پرداخت و جز من کسى او را نمى‏دید...هنگامى که وحى بر آن حضرت نازل شد، صداى ناله شیطان را شنیدم، به رسول خدا عرض کردم: این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است و علت ناله‏اش این است که او از اینکه در روى زمین اطاعت شود، ناامید گشته است. آنچه را من مى‏شنوم تو نیز مى‏شنوى و آنچه را مى‏بینم تو نیز مى‏بینى جز اینکه تو پیامبر نیستى، بلکه وزیر (من) و بر خیر و نیکى هستى.» (6)

این گفتار گر چه مى‏تواند مربوط به عبادت پیامبر در حرأ در دوران پس از رسالت باشد، ولى قرائن گذشته و اینکه عبادت پیامبر در حرأ غالبا قبل از رسالت بوده است، نشان مى‏دهد که این گفتار مربوط به دوران قبل از رسالت پیامبر اسلام (ص) باشد. در هر حال پاکى روح على (ع) و تربیتهاى پیگیر پیامبر سبب شد که او در همان دوران کودکى با قلب حساس، دیده نافذ و گوش شنوا، چیزهایى را ببیند و اصواتى را بشنود که براى مردم عادى دیدن و شنیدن آنها ممکن نیست.

ابن ابى الحدید معتزلى در شرح نهج البلاغه مى‏نویسد:

«در کتب صحاح روایت شده است که وقتى جبرئیل براى نخستین بار بر پیامبر نازل گردید و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، على (ع) در کنار پیامبر اسلام بود.»(7)

از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «على (ع) پیش از رسالت پیامبر اسلام ص همراه آن حضرت نور نبوت را مى‏دید و صداى فرشته را مى‏شنید. پیامبر اسلام (ص) به او مى‏فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم، تو شایستگى مقام نبوت را داشتى ولى تو وصى و وارث من، سرور اوصیأ و پیشواى پرهیزگاران هستى.»(8)

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على

تحقیق درباره شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على

اختصاصی از فی موو تحقیق درباره شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على


تحقیق درباره شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:62

فهرست و توضیحات:

شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على

از بعثت تا هجرت پیامبر به مدینه

از هجرت تا درگذشت پیامبر اسلام

از رحلت پیامبر اسلام تا آغاز خلافت آن حضرت،

دوران خلافت آن بزرگوار

از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام( ص

در آغوش پیامبر

على (ع) در غار حرأ

على(ع) در این دوره که دوره حساس شکل‏گیرى شخصیت و دوره پذیرش تربیتى و روحى او بود، در خانه حضرت محمد (ص) و تحت تربیت او به سربرد. مورخان اسلامى در این زمینه مى‏نویسند:

یک سال، قحطى بزرگى در مکه رخ داد. در آن زمان ابوطالب عموى پیامبر داراى عائله زیاد و هزینه سنگینى بود. حضرت محمد (ص )به عموى دیگر خود «عباس» که از ثروتمندترین افراد بنى هاشم بود، پیشنهاد کرد که هر کدام از ما یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببریم تا فشار مالى ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد، و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضو(ع) را با او در میان گذاشتند. ابوطالب با این پیشنهاد موافقت کرد. در نتیجه عباس، «جعفر» و حضرت محمد ص «على» را به خانه خود برد. على (ع) همچنان در خانه آن حضرت بود تا آنکه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود و على (ع) او را تصدیق کرد و از او پیروى نمود.(1) پیامبر اسلام (ص) پس از گرفتن على (ع) فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را براى من برگزی

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على

دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت تا ازدواج با خدیجه قبل از آنکه مبادرت به شرح داستان ولادت رسول خدا(ص)بنماییم،مناسب است به پاره‏اى از بشارتهاى انبیا و پیشگوییهاى منجمان و کاهنان و غیر ایشان درباره تولد و ظهور آن حضرت اشاره شود زیرا در فصلهاى آینده مورد نیاز واقع خواهد شد.
و ما وقتى روى دلیلهاى عقلى و نقلى دانستیم که پیغمبر اسلام خاتم پیغمبران و دین اسلام کاملترین ادیان الهى است ـچنانکه در جاى خود ثابت شده و ما بدان معتقدیمـمى‏دانیم که به طور قطع در ضمن تعلیمات پیغمبران گذشته سخنانى در مورد آخرین پیامبر بوده است و نوید و بشارتهایى از آنها درباره ظهور رسول خدا(ص)رسیده است اگر چه شاید بسیارى از آنها به دست مغرضان و تحریف کنندگان تعلیمات انبیا و کتابهاى آسمانى از بین رفته و یا تحریف شده باشد.
اما از آنجا که بشارت و نوید معمولا در لفافه و به صورت رمز و اشاره القا مى‏شود،باز هم سخنان زیادى از پیمبران گذشته در این باره به ما رسیده و از نابودى و تحریف مغرضین جان سالم به در برده است.
و به گفته یکى از دانشمندان:
«مصلحت خداوندى ایجاب مى‏کرد که این بشارات مانند زیبایى‏هاى طبیعت که محفوظ مى‏ماند یا مانند صندوقچه جواهر فروشان که به دقت حفظ مى‏شود در لفافه‏اى از اشارات محفوظ بماند تا مورد استفاده نسلهاى بعد که بیشتر با عقل و دانش‏سر و کار دارند قرار گیرد» (1) .
بشارتهاى انبیاى الهى درباره آمدن رسول خدا از جمله این بشارتها آیه 14 و 15 از کتاب یهودا است که مى‏گوید:
«لکن خنوخ«ادریس»که هفتم از آدم بود درباره همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدسین خود آمد تا بر همه داورى نماید و جمیع بى دینان را ملزم سازد و بر همه کارهاى بى دینى که ایشان کردند و بر تمامى سخنان زشت که گناهکاران بى دین به خلاف او گفتند...»
که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا(ص)تطبیق مى‏کند که در داستان فتح مکه با او بودند.بخصوص با توجه به این مطلب که این آیه از کتاب یهودا مدتها پس از حضرت عیسى(ع)نوشته شده. (2)
و از آن جمله در سفر تثنیه،باب 33،آیه 2 چنین آمده:
«و گفت خدا از کوه سینا آمد و برخاست از سعیر به سوى آنها و درخشید از کوه پاران و آمد با ده هزار مقدس از راستش با یک قانون آتشین...»
که طبق تحقیق جغرافى دانان منظور از«پاران»ـیا فارانـمکه است،و ده هزار مقدس نیز چنانکه قبلا گفته شد فقط قابل تطبیق با همراهان و یاران رسول خدا(ص)است.
و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا:16،17،25،26 چنین است:
«اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید،و من از پدر خواهم خواست و او دیگرى را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود،خلاصه حقیقتى که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمى‏بیند و نمى‏شناسد،اما شماآن را مى‏شناسید زیرا که با شما مى‏ماند و در شما خواهد بودـاینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من مى‏فرستد او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد».
که بر طبق تحقیق کلمه«فارقلیط»که ترجمه عربى«پریکلیتوس»است به معناى«احمد»است و مترجمین اناجیل از روى عمد یا اشتباه آن را به«تسلى دهنده»ترجمه کرده‏اند.
و در فصل پانزدهم:26 چنین است:
«لیکن وقتى فارقلیط که من او را از جانب پدر مى‏فرستم و او روح راستى است که از جانب پدر عمل مى‏کند و نسبت به من گواهى خواهد داد».
و در فصل شانزدهم:7،12،13،14 چنین است:
«و من به شما راست مى‏گویم که رفتن من براى شما مفید است،زیرا اگر نروم فارقلیط نزد شما نخواهد آمد،اما اگر بروم او را نزد شما مى‏فرستم اکنون بسى چیزها دارم که به شما بگویم لیکن طاقت تحمل ندارید،اما چون آن خلاصه حقیقت بیاید او شما را به هر حقیقتى هدایت خواهد کرد،زیرا او از پیش خود تکلم نمى‏کند بلکه آنچه مى‏شنود خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد...»
و سخنان دیگرى که از پیغمبران گذشته به ما رسیده و در کتابها ضبط است و چون نقل تمامى آنها از وضع نگارش تاریخ خارج است از این رو تحقیق بیشتر را در این باره به عهده خواننده محترم مى‏گذاریم و به همین مقدار در اینجا اکتفا نموده و قسمتهایى از سخنان دانشمندان و کاهنان و پیشگوییهاى آنان که قبل از تولد رسول خدا(ص)کرده‏اند نقل کرده به دنبال گفتار قبل خود باز مى‏گردیم.
پیشگویى‏ها و سخنان کاهنان ابن هشام مورخ مشهور در تاریخ خود مى‏نویسد (3) :ربیعة بن نصر که یکى ازپادشاهان یمن بود خواب وحشتناکى دید و براى دانستن تعبیر آن تمامى کاهنان و منجمان را به دربار خویش احضار کرد و تعبیر خواب خود را از آنها خواستار شد .
آنها گفتند:خواب خود را بیان کن تا ما تعبیر کنیم؟
ربیعه در جواب گفت:من اگر خواب خود را بگویم و شما تعبیر کنید به تعبیر شما اطمینان ندارم ولى اگر یکى از شما تعبیر آن خواب را پیش از نقل آن بگوید تعبیر او صحیح است.
یکى از آنها گفت:چنین شخصى را که پادشاه مى‏خواهد فقط دو نفر هستند یکى سطیح و دیگرى شق که این دو کاهن مى‏توانند خواب را نقل کرده و تعبیر کنند.
ربیعه به دنبال آن دو فرستاد و آنها را احضار کرد،سطیح قبل از شق به دربار ربیعه آمد و چون پادشاه جریان خواب خود را بدو گفت،سطیح گفت:آرى در خواب گلوله آتشى را دیدى که از تاریکى بیرون آمد و در سرزمین تهامه در افتاد و هر جاندارى را در کام خود فروبرد !
ربیعه گفت:درست است اکنون بگو تعبیر آن چیست؟
سطیح اظهار داشت:سوگند به هر جاندارى که در این سرزمین زندگى مى‏کند که مردم حبشه به سرزمین شما فرود آیند و آن را بگیرند.
پادشاه با وحشت پرسید:این داستان در زمان سلطنت من صورت خواهد گرفت یاپس از آن؟
سطیح گفت:نه،پس از سلطنت تو خواهد بود.
ربیعه پرسید:آیا سلطنت آنها دوام خواهد یافت یا منقطع مى‏شود!
گفت:نه پس از هفتاد و چند سال سلطنتشان منقطع مى‏شود!
پرسید:سلطنت آنها به دست چه کسى از بین مى‏رود؟
گفت:به دست مردى به نام ارم بن ذى یزن که از مملکت عدن بیرون خواهد آمد.
پرسید:آیا سلطنت ارم بن ذى یزن دوام خواهد یافت؟
گفت:نه آن هم منقرض خواهد شد.
پرسید:به دست چه کسى؟گفت:به دست پیغمبرى پاکیزه که از جانب خدا بدو وحى مى‏شود.
پرسید:آن پیغمبر از چه قبیله‏اى خواهد بود؟
گفت:مردى است از فرزندان غالب بن فهر بن مالک بن نضر که پادشاهى این سرزمین تا پایان این جهان در میان پیروان او خواهد بود.
ربیعه پرسید:مگر این جهان پایانى دارد؟
گفت:آرى پایان این جهان آن روزى است که اولین و آخرین در آن روز گرد آیند و نیکوکاران به سعادت رسند و بدکاران بدبخت گردند.
ربیعه گفت:آیا آنچه گفتى خواهد شد؟
سطیح پاسخ داد:آرى سوگند به صبح و شام که آنچه گفتم خواهد شد.
پس از این سخنان شق نیز به دربار ربیعه آمد و او نیز سخنانى نظیر گفتار«سطیح»گفت و همین جریان موجب شد تا ربیعه در صدد کوچ کردن به سرزمین عراق برآید و به شاپورـپادشاه فارسـنامه‏اى نوشت و از وى خواست تا او و فرزندانش را در جاى مناسبى در سرزمین عراق سکونت دهد و شاپور نیز سرزمین«حیره»راـکه در نزدیکى کوفه بودهـبراى سکونت آنها در نظر گرفت و ایشان را بدانجا منتقل کرد،و نعمان بن منذرـفرمانرواى مشهور حیرهـاز فرزندان ربیعه بن نصر است .
و نیز داستان دیگرى از تبع نقل مى‏کند و خلاصه‏اش این است که مى‏گوید:تبع پادشاه دیگر یمن به مردم شهر یثرب خشم کرد و در صدد ویرانى آن شهر و قتل مردم آن برآمد و به همین منظور لشکرى گران فراهم کرد و به یثرب آمد.
مردم یثرب آماده جنگ با تبع شدند و چنانکه نزد انصار مدینه معروف است،مردم روزها با تبع و لشکریانش جنگ مى‏کردند و چون شب مى‏شد براى تبع و لشکریانش به خاطر اینکه میهمان و وارد بر ایشان بودند خرما و آذوقه مى‏فرستادند و بدین وسیله از آنها پذیرایى مى‏کردند .
مدتى بر این منوال گذشت تا روزى دو تن از احبار و دانشمندان یهود از بنى قریظه به نزد تبع رفته و بدو گفتند:فکر ویرانى این شهر را از سر دور کن و از این تصمیم‏انصراف حاصل نما،و اگر در این کار اصرار ورزى و پافشارى کنى نیروى غیبى جلوى این کار تو را خواهد گرفت و ما ترس آن را داریم که به عقوبت این عمل گرفتار شوى.
تبع پرسید:چرا؟
گفتند:براى آنکه این شهر هجرتگاه پیغمبرى است که از حرم قریش(یعنى مکه معظمه)بیرون آید،و این شهر هجرتگاه و خانه او خواهد بود.
تبع که این سخن را شنید دانست که آن دو بیهوده نمى‏گویند و از روى علم و اطلاع و خبرهایى که از کتابها دارند این سخن را مى‏گویند و به همین سبب از ویرانى شهر یثرب منصرف شد و سخن آن دو نفر در او تأثیر کرد.و در کتاب اکمال صدوق(ره)است که تبع در این باره اشعارى نیز سرود که از آن جمله است:
حتى أتانى من قریظة عالم‏
حبر لعمرک فى الیهود مسدد
قال ازدجر عن قریة محجوبة
لنبى مکة من قریش مهتد
فعفوت عنهم عفو غیر مثرب‏
و ترکتهم لعقاب یوم سرمد
و ترکتها لله أرجو عفوه‏
یوم الحساب من الحمیم الموقد
و در پاره‏اى از روایات نیز آمده است که رسول خدا(ص)فرمود:تبع را دشنام نگویید زیرا او مسلمان شد و ایمان آورد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت