فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سلطان سلیم اول و جنگ چالدران

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله سلطان سلیم اول و جنگ چالدران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

سلطان سلیم و قیام برادران
سلیم که با کمک مؤثر ینی چریان به سلطنت رسیده بود، هنگام جلوس به تخت پادشاهی به هر یک از آنان انعام داد و پسرش سلیمان را حاکم استانبول کرد. سلیم که در سنگدلی و بی‌رحمی کم‌همتا و از خونریزان بنام تاریخ است از همان آغاز پادشاهی به کشتار شاهزادگان مبادرت ورزید. او نخست دستور داد 5 نفر از برادرزاده‌های خود، پسران شهنشاه، عالمشاه و محمود را در بورسا خفه کنند. هنگامی که مأموران بچه‌های برادرانش را خفه می‌کردند او از اتاق مجاور کشته شدن برادرزاده‌های خود را تماشا می‌کرد و صدای استغاثه محمد را که 7 سال داشت می‌شنید.
سلیم نگران برادرش شاهزاده احمد بود. احمد که با شاه اسماعیل رابطه نزدیک داشت پس از تاجگذاری سلیم به ملاطیه نزدیک ایران رفت تا ارتباط او با شاه اسماعیل آسانتر انجام گیرد. هنگامی که احمد در ملاطیه بود والی آن ناحیه در نامه خود به مصطفی پاشا وزیر اعظم نوشت که احمد «مرتبا با شاه اسماعیل در تماس است و چنانچه ]بین دو برادر[ آشتی صورت نگیرد به شاه اسماعیل پناهنده خواهد شد.»
سلیم برای از میان برداشتن شاهزاده احمد به نیرنگ متوسل شد. او نخست مصطفی پاشا وزیر اعظم را که طرفدار احمد بود کشت و سپس از طرف برخی از بزرگان دربار عثمانی نامه جعلی به احمد نوشت. او در آن نامه جعلی از قول آن بزرگان به احمد اطمینان داد آنان در کنار او با سلیم خواهند جنگید. احمد فریب نامه را خورد و با نیروهای خود از آماسیه به سوی قونیه و سپس بورسا حرکت کرد. سلیم نیروی بزرگی برای سرکوبی او اعزام داشت و خود نیز از بورسا به سوی او شتافت. احمد در جنگ با سلیم ابتدا پیروز گردید ولی سپس شکست یافت. او دستگیر شد و به دستور سلیم در شوال 918 هـ. (دسامبر 1512 م) خفه گردید. شاهزاده مراد پسر احمد به شاه اسماعیل و شاهزاده قاسم فرزند دیگرش به سلطان مصر پناه بردند.
سلیم قورقود را نیز که پس از مدتی متواری بودن در غاری پنهان گردیده بود به دست آورد و هنگامی که او را به بورسا می‌آوردند به دستور سلیم در 5 محرم 919 هـ. (13 مارس 1513 م.) خفه کردند.

 

انگیزه‌های جنگ چالدران
سلطان سلیم پادشاهی مغرور و جاه طلب بود. او رویه مسالمت‌آمیز پدر را در تحمل دشمنان تأیید نمی‌کرد. او مانند نیای خود سلطان محمد فاتح جنگ طلب و متعصب مذهبی بود و می‌خواست با برپا کردن جنگها، حدود متصرفات عثمانی را گسترش بیشتری دهد و پرچم اسلام رادر نقاط دوردست به اهتزار درآورد.
تا زمان سلطان سلیم، پادشاهان عثمانی توجه اسای خود را مصروف توسعه متصرفات خود در کشورهای اروپایی و جنگ با پادشاهان مسیحی آن قاره می‌کردند و با همسایگان شرقی خود کمتر رو به رو می‌شدند. تنها سلطان محمد فاتح ضمن داشتن توجه به غرب، پس از تصرف کنستانتینوپل پایتخت امپراتوری بیزانس- استانبول فعلی که عربان آن را قسطنطنیه نامیدند- به شرق روی آورد و ترابوزان و قرامان را تصرف کرد و با حسن بیک آق قویونلو (اوزون حسن به جنگ پرداخت. سلطان سلیم از همان آغاز پادشاهی به جهاتی که در زیر توضیح داده می‌شود تصمیم گرفت به شرق مسلمان روی آورد و اروپای مسیحی را به حال خود بگذارد.
1- سلطان سلیم مانند اکثر پادشاهان عثمانی سنی متعصب بود. تندرویهای مذهبی شاه اسماعیل، کشتار سنیان، لعن مقدسان مذهبی آنان، خراب کردن آرامگاه ابوحنیفه خشم او را برانگیخته و در او احساس کینه توزانه برای انتقامجویی از شاه اسماعیل به وجود آورده بود.
ارسال پوست پر از کاه شده سر شیبک خان سنی برای سلطان سنی عثمانی، ضربه سنگینی به رابطه‌های دو کشور ایران و عثمانی وارد کرد. شاه اسماعیل با ارسال پوست سر شیبک خان، سلطان عثمانی را تحقیر کرد و تلویحا او را به مبارزه طلبید. بدیهی است این اقدام، دربار عثمانی، به ویژه عالمان مذهب سنی را که در بزرگان کشوری و لشکری نفوذ داشتند برآشفته می‌کرد و مخالفان سیاست صلح دوستی با یزید را تحریک می‌نمود که به دو فرزندش سلیم که مغرور و جنگ‌طلب بود و هیچ تحقیری را تحمل نمی‌کرد گرد آیند و پدر را ناگزیر به کناره‌گیری کنند. در صفحه‌های گذشته از قول نویسنده عالم آرای صفوی گفته شد که سلطان بایزید به تحریک فرزندش سلیم، ایلچی شاه اسماعیل که پوست سر شیبک خان را آورده بود به قتل رساند.
2- شاه اسماعیل مانند نیاکان خود پیوسته کسانی را به نام خلیفه به اناتولی اعزام می‌داشت تا در تبلیغ طریقت صفوی و افزایش تعداد مریدان خاندان صفوی و کوچاندن آنان به ایران فعالیت کنند. آنان با توجه به سیاست مدارای سلطان بایزید دوم و با کوششهای خود موفق شدند گروههای زیادی از ترکان عثمانی را مرید و هواخواه شاه اسماعیل کنند و بدین ترتیب، بر میزان نفوذ و دخالت شاه اسماعیل در امور داخلی عثمانی بیفزایند. مریدان شاه اسماعیل در عثمانی گاهی اوقات به منظور طرفداری از شاه اسماعیل شورش می‌کردند و مانند شورش شاهقلی بابا مردم بسیاری را می‌کشتند؛ شهرها و روستاهای عثمانی را غارت می‌کردند؛ با نیروهای سلطان به جنگ می‌پرداختند و فرماندهان آنها را می‌کشتند.
سلطان سلیم هنگامی که والی ترابوزان بود فعالیت ترکان شیعه عثمانی را که علویان نامیده می‌شدند- و امروز نیز به همین نام نامیده می‌شوند – زیرنظر داشت و از تبلیغهای خلیفه‌های شاه اسماعیل در میان آنان آگاه بود. در آغاز پادشاهی سلطان سلیم به موجب یکی از سندهای توپقاپی، «زیاده از 10000 تن دور ملحدی به نام صوفی عیسی خلیفه اوغلی گرد آمده‌اند... چندین ده را تالان کرده‌اند؛ بسیاری را بکشتند و اسبها و اموالشان را یغما کردند. در اینجا علف بر زمین نمانده است... بیست هزار صوفی در آماسیه گرد آمده‌اند و بسیاری از مسلمانان را کشتند و شاهزاده مراد (پسر شاهزاده احمد پسر بایزید دوم) را با خود به گولدوگون بردند و در آنجا فساد اعظم کردند. اساتید و پادشاها را فراری دادند و خود وارد شهر شدند. نوشیروان قاضی چوروم را کشتند... مردم شهر گریختند، عده‌ای به کوهها و عده‌ای به قلعه پناهنده شدند... وضع این دیار دیگر گونه شد و مسلمانان در مخاطره و تهلکه ماندند.
نکته شایان توجه در سند بالا آن است که مقامهای دولتی عثمانی بر پایه موج کینه‌ای که در فضای مذهبی کشور عثمانی برخاسته بود، خلیفه‌های شاه اسماعیل در ان کشور را «ملحد» می‌دانستند و روشن است که رفتار مسلمان قرن 10 هجری در برابر کافر چگونه بی‌رحمانه بوده است.
شاه اسماعیل توسط خلیفه‌ها و مریدانش و با اعتقاد عمیقی که آنان نسبت به او داشتند در امور داخلی کشور عثمانی دخالت می‌کرد و با اخلال در نظم و امنیت کشور، نگرانی سلطان عثمانی را از تحریکهای خود شدت می‌بخشید. سلطان سلیم که هیچ گونه دخالتی را در امور کشور خود برنمی‌تافت برای آنکه به گونه قاطع و دایمی از اعزام خلیفه‌ها و تحریک علویان عثمانی به شورش علیه سلطان جلوگیری کند چاره را در آن دانست که با شاه اسماعیل به نبرد برخیزد و با سرکوبی او از تحریکهایش جلوگیری کند.
3- هنگامی که سلطان سلیم به تخت پادشاهی نشست سفیران کشورهای بیگانه مانند روسیه، و نیز، مجارستان و مصر برای تبریک جلوس همراه با هدیه‌هایی به دربار او آمدند. ولی شاه اسماعیل که با احمد برادر سلیم و مدعی تاج و تخت که رسما نیز به این مقام برگزیده شده رابطه‌های نزدیک برقرار کرده بود، سفیری به دربار عثمانی اعزام نداشت. این امر به مفهوم آن بود که شاه اسماعیل، سلطان سلیم را پادشاه قانونی آن کشور نمی‌داند و او را به رسمیت نمی‌شناسد. بدین ترتیب، شاه اسماعیل از نظر سلطان سلیم، دشمن مذهب او، دشمن کشور او که در آن آشوبها برپا می‌کرد، و دشمن شخص او تلقی می‌گردید.
4- سلطان سلیم پس از آنکه با توسل به نیرنگ بر شاهزاده احمد دست یافت و او را کشت با مخالفت مراد فرزند احمد رو به رو گردید. مراد در جنگی که رخ داد چون تاب ایستادگی در برابر نیروهای عموی خود را نداشت و آگاه بود که نورعلی خلیفه سردار قزلباش که شرح آن خواهد آمد در حوالی توقات به سر می‌برد با 10000 سپاهی خود به سوی او رفت و پس از همراهی با سردار قزلباش در آتش زدن شهر توقات رهسپار ایران گردید. شاه اسماعیل از مراد به گرمی استقبال کرد و دورمیش خان شاملو سردار برجسته قزلباش و خواهرزاده خود را مهماندار او کرد و کلیه نیازمندیهای او و همراهانش را از خیمه و خرگاه و اسب و شتر و لباسهای فاخر و ظرفهای طلا و نقره تأمین کرد و در اختیار او گذاشت. شاه به خاطر او مهمانیها برپا کرد و او را در شکارها شرکت داد و سپس او را به حکومت بخشی از ولایت فارس گماشت.
شاه اسماعیل با پذیرایی محبت‌آمیز از مراد و با واگذار کردن حکومت بخشی از ولایت فارس به او، میزان علاقه و اعتماد خود را به او آشکار داشت و نشان داد که مصمم است او را در پناه خود از هر گونه گزندی محفوظ نگه دارد. گر چه مراد هنگام عزیمت به محل حکمرانی در کاشان بیمار گردید و در اصفهان درگذشت ولی پناهندگی دادن به او که بر ضد سلطان سلیم به نبرد برخاسته بود، اقدامی خصمانه علیه سلطان سلیم که پافشاری در کشتن کلیه برادرزادگان خود داشت تلقی می‌گردید و سلطان عثمانی از این جهت نیز، شاه اسماعیل را دشمن شخص خود گمان می‌کرد.
5- شاه اسماعیل با توجه به آشفتگیهای عثمانی در آغاز پادشاهی سلطان سلیم و گرفتاریهای او در دفع برادرانش، چون «خبر انقلاب در ولایت روم» را شنید به نورعلی خلیفه روملو حاکم ارزنجان دستور داد به داخل خاک عثمانی تجاوز کند و مریدان دودمان صفوی را جمع‌آوری و به ایران کوچ دهد. او نیز دستور شاه را اجرا کرد و در قره حصار شرقی قریب «سه چهار هزار سوار با خانه کوچ (زنان و فرزندان)» به وی ملحق شدند. فایق بیک حاکم ملاطیه برای بیرون راندن او از خاک عثمانی به مقابله با او شتافت ولی در جنگی که در توقات روی داد شکست یافت و کشته شد. نورعلی خلیفه در شهر تاقوت که متعلق به عثمانی بود خطبه به نام شاه اسماعیل خواند و بدین ترتیب انضمام آن ناحیه را به ایران اعلام داشت. او سپس به سوی ارزنجان حرکت کرد و در محل قازچایری، مراد پسر احمد با 10000 سپاهی خود به او ملحق گردید. سردار قزلباش از او به گرمی استقبال کرد و با او به توقات بازگشت. این بار مردم شهر درهای قلعه را بستند و با او به نبرد پرداختند. نورعلی خلیفه با غلبه بر نگهبانان قطعه آن را گشود و پس از غارت شهر، آن را آتش زد و به ویرانه‌ای بدل ساخت.
در توقات، مراد از نورعلی خلیفه جدا گردید و رهسپار ایران شد و سردار قزلباش عازم محل حکومت خود در ارزنجان گردید. سلطان سلیم سپاهیانی به فرماندهی سنان پاشا برای سرکوبی او فرستاد ولی او در آن جنگ نیز پیروز شد و سنان پاشا و گروه زیادی از پادشاهان عثمانی را کشت و «با اموال بی‌اندازه و فتوحات تازه» به ارزنجان بازگشت.
نیاز به توضیح ندارد، تجاوز به خاک عثمانی، کوچاندن خودسرانه مردم آن به خاک ایران، تصرف توقات و خطبه به نام شاه اسماعیل در شهر عثمانی خواندن و سپس غارت کردن و آتش زدن آن شهر، با نیروهای عثمانی جنگیدن و فرماندهان و سپاهیان آنها را کشتن چه تأثیری در طبع مغرور و کینه‌توز سلطان سلیم به جای گذاشته و تا چه حد او را به جنگ با شاه اسماعیل و انتقامجویی تحریک کرده است. تجاوزهای نورعلی خلیفه آشکار می‌دارد که شاه اسماعیل در جنگ با عثمانی پیشگام بوده و جنگ چالدران دنباله قهری و اجتناب‌ناپذیری آن بوده است. پرسشی که ذهن را قویا به خود مشغول می‌دارد طرز عمل شاه اسماعیل است. اگر او مصمم به جنگ با عثمانی و تروجی مذهب شیعه در آن کشور بود. ضمن آنکه فرصت شاهزاده احمد را از دست داد و مراد را نیز به جای آنکه کمک کند و بر ناحیه‌ای از خاک عثمانی مستولی سازد از حدود مرزهای عثمانی نیز دور کرد و به حکومت بخشی از ایالت فارس فرستاد، چرا خود با استفاده از بهم ریختگی اوضاع عثمانی و آگاهی از وجود «انقلاب در ولایت روم» با سپاهیان کافی به اناتولی شرقی حمله نکرد و سلطان مصر را که با او متحد شده بود تشویق به حمله به خاک عثمانی ننمود و اگر تصمیم به جنگ با عثمانی نداشت چرا به عملیات ایذایی پرداخت و سردار خود را مأمور اجرای آن نمود و با این اقدام خود دشمنی و کینه سلطان عثمانی را برانگیخت.
6- در گذشته گفته شد شاه اسماعیل پس از فتح دیار بکر، حکومت آن ولایت را به خان محمد استاجلو سپرد. خان محمد که جنگاوری شجاع بود حمله‌های مکرر علاءالدوله ذورالقدر را برای تصرف دیاربکر دفع کرد و پسران او را نیز کشت. غرور پیروزیها، خان استاجلو را که جویای نام بلند آواز بود برانگیخت که سلطان سلیم را در آغاز پادشاهی خود به مبارزه فرا خواند. او ابتدا نامه‌ای برای سلطان سلیم فرستاد و «او را تهدید نموده راغب به جنگ گردانید» سپس بار دیگر «مکتوبی تهدیدآمیز با یک قبضه شمشیر و یک دست رخت زنانه مثل معجر و غیره جهت او فرستاد... از این حرکت نالایق قیصر روم برآشفته در باب خصومت و لشکرکشی بیشتر از پیشتر ساعی گشت.
حسن روملو پس از ذکر پیروزیهای درخشان سردار استاجلو در تمام نبردها می‌نویسد «از واسطه این شجاعت، عجب و غرور و عظمت و جبروت و بادبروت او از حد اعتدال در گذشته به سلطان سلیم مکاتبت پرتهدید و بیم ارسال داشت و او را بر مقاتله و مجادله ترغیب و تحریک می‌کرد بلکه چیزی چند مثل معجر و غیره که موجب فتنه و فساد بود به وی می‌فرستاد.
بدون تردید، خان استاجلو با اجازه و موافقت شاه اسماعیل به انجام چنین کاری مبادرت ورزیده بود. زیرا علاوه بر آنکه هیچ یک از سردارانش تا پیش از جنگ چالدران از هیبت خشم شاه اسماعیل جرأت اقدام خودسرانه، آن هم با سلطان عثمانی را نداشت، اصولا همه او را به حد ستایش دوست داشتند و بدون جلب رضای او هیچ اقدامی نمی‌کردند.
اقدام خان محمد استاجلو، سرداری که در میدانهای جنگ رشادتها ابراز داشت ولی در میدان سیاست، ناآگاه و بی‌تجربه بود، و صحیحتر، اقدام شاه اسماعیل در موافقت با چنان عملی، همان گونه که مؤلف جهانگشای خاقان گفت «حرکت نالایق» و طبق نظر حسن روملو «موجب فتنه و فساد» بود و سلطان عثمانی را برای ابراز «خصومت و لشکرکشی» به ایران بیش از پیش مصمم ساخت.
7- پیش از پیدایی شاه اسماعیل، دو قدرت بزرگ زمان در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، دولتهای عثمانی و ممالیک مصر بودند. دودمان ایوبیان که بنیانگذار آن صلاح‌الدین ایوبی از تبار کردان است گروهی از بردگان را وارد سپاهیان خود کرد. این بردگان، دودمان ایوبیان را در 648 هـ. (1250 م) برانداختند و به نام ممالیک بر قلمرو آنان حکومت کردند. ممالیک نیز به دو دودمان، ممالیک بحری و ممالیک برجی تقسیم می‌گردند. ممالیک برجی از 748 هـ (1347 م) قدرت را به دست گرفتند. آنان چون از جنگجویان چرکس بودند به فرمانروایان چرکسی مصر نیز شناخته شدند. حدود متصرفات ممالیک برجی در اسیا شامل حجاز، یمن، شام، بخشی از دیار بکر و ولایت جزیره و در آفریقا از مصر تا حدود تونس بود.
در 659 هـ. (1163 م)، هنگام فرمانروایی ممالیک بحری و پس از سرنگونی خلافت عباسیان به دست هلاکوخان مغول، یکی از افراد آن خاندان به نام احمد به بیبرس اول (658 تا 676 هـ. – 1260 تا 1277 م.) پناه برد و او که پادشاهی قدرتمند و جاه طلب بود و مغولان را در 658 هـ در عین جالوت شکست داده بود احمد را پناه داد. بیبرس برای آنکه قدرت مذهبی را پشتیبان قدرت سیاسی خود کند سازمان به ظاهر مستقل خلافت دینی را در قاهره تشکیل داد و احمد را با لقب المستنصربالله به نام خلیفه مسلمانان بر مسند آن نشاند، ولی از دخالت او در امور کشور جلوگیری کرد. او امید داشت همان‌گونه که مسلمانان از خلیفه‌های عباسی اطاعت می‌کردند از خلیفه دست نشانده او نیز پیروی کنند و قاهره در امور دینی جانشین بغداد گردد.
بدین ترتیب، ممالیک برجی نه تنها بر قلمرو وسیعی حکومت می‌کردند بلکه با در دست داشتن مکه و مدینه در حجاز و در اختیار داشتن خلیفه عباسی در قاهره از قدرت مذهبی نیز برخوردار و قدرت نیرومند زمان خود بودند.
در زمان سلطان سلیم، مملوک مصر به قول مورخ ترک، سلطان «قانصوغوری مکنی به ابوالنصر و ملقب به سیف‌الدین... از دوستداران و متعهدان و میثاقین شاه اسماعیل بود» او در 850 هـ. (1446 م.) به دنیا آمد و در 905 هـ. (1499م.) طبق رسم چرکسان مصری به پادشاهی انتخاب گردید.
قانصوغوری که به درستی دریافته بود شاه اسماعیل جوان و قدرت دوست می‌تواند نیرویی برای حفظ موازنه قدرت در منطقه و عامل مؤثری در جلوگیری از تمایلات جاه‌طلبی سلاطین عثمانی باشد، پس از مأیوس شدن از بایزید دوم که شرح آن گذشت، به شاه اسماعیل روی آورد و کوشید با او که دشمن مذهبی او بود بر علیه بایزید دوم که همکیش او بود متحد گردد. قانصوغوری مصلحت قدرت خود را در آن می‌دانست با یکی از دو قدرت بزرگ زمان خود، عثمانی و یا ایران متحد گردد تا در هنگام لزوم، به کمک آن بتواند قلمرو خود را از هر گونه تجاوزی حفظ کند. وقتی که اتحاد با بایزید دوم عملی نگردید، او سیاست دوستی و متحد شدن با شاه اسماعیل را در پیش گرفت و نشان داد که الزامات حفظ قدرت را بر الزامات مذهب و همکیشی برتری می‌دهد.
دوستی و اتحاد سلطان مصر با شاه اسماعیل با اعزام سفیران و مبادله نامه‌ها پی‌ریزی گردید. در گذشته دیدیم حاجی رستم بیک کرد در پاسخ نامه بایزید دوم، اعلام داشت که شاه اسماعیل با «چراکسه مصر» متحد شده است. سلطان مصر نیز پس از فتح مرو سفیری با هدیه‌ها به نزد شاه اسماعیل فرستاد و پیروزی او را بر شیبک‌خان تبریگ گفت.
پس از آنکه سلطان سلیم پدر پیر خود را برکنار کرد و قدرت را به دست گرفت، قانصوغوری به شاه اسماعیل نزدیک شد. یکی از مورخان ترک می‌نویسد سلطان مصر یکی از ندیمان خود به نام عجمی جناقچی را به نزد شاه اسماعیل فرستاد تا موجب برقراری اتحاد بین دو کشور علیه عثمانی شود. او به شاه اسماعیل پیام داد پس از میان برداشتن سلطان سلیم «ممالک روم از آن تو و مرا با آن کاری نیست.» شاه اسماعیل نیز که با سلطان سلیم روش خصمانه در پیش گرفته بود سفیری با هدیه‌های گرانبها و یک یوزپلنگ زنده به مصر گسیل داشت و علاقه‌مندی خود را به اتحاد با سلطان مصر علیه سلطان سلیم ابراز داشت.
سلطان سلیم به جاسوسی و کسب خبر از کشورهای همسایه، به ویژه ایران و مصر اهمیت بسیار می‌داد. او توسط جاسوسی که به ایران اعزام می‌داشت از کلیه تصمیمهای دربار صفوی به موقع آگاه می‌شد. «امرای عثمانی امر تجسس را طوری منظم ساخته بودند که هر روز جاسوس از ایران آمده خبر صحیح می‌آورد و غالب ]آنان[ جاسوسهای شاه اسماعیل بودند که عثمانیان اینها را به زور زر فریب داده با خودشان مع ساخته بودند... ]عثمانیان[ در عوض اطلاعات صحیح، اخبار کاذب جعل کرده شایع می‌کردند که جاسوسها همان اخبار را به دربار صفوی ایصال نمایند. گذشته از جاسوسهای عثمانیان، حکمداران شروان، و گیلانات و مازندران و نیز انبوهی از اکابر سنیان ایران که غالب آنها ظاهرا قبول مذهب شیعه نموده بودند به دست آورده اطلاع کامل حاصل می‌کردند.»
سلطان سلیم با شبکه وسیع جاسوسی که سازمان داده بود و با کمک «انبوهی از اکابر سنیان» ایران که با شاه اسماعیل به خاطر وادار کردن آنان به تغییر مذهب و دشنام دادن به مقدسات مذهبیشان دشمنی می‌ورزیدند از کلیه رابطه‌های ایران و مصر آگاه می‌شد. او که پادشاهی باهوش و دوراندیش بود به اهمیت اتحاد دو قدرت بزرگ علیه خود و خطری که قدرت او را تهدید می‌کرد پی برد و بر آن شد ضمن اعزام سفیر و ارسال نامه‌های دوستانه و مؤدبانه برای سلطان مصر، از اتحاد او با شاه اسماعیل جلوگیری کند و آن گاه کلیه نیروهای خود را برای از میان برداشتن شاه اسماعیل بسیج نماید. خطر اتحاد سلطان مصر و شاه اسماعیل، از انگیزه‌های مهمی بود که سلطان سلیم را به جنگ با شاه اسماعیل مصمم ساخت.
8- عامل مؤثری که موجب سیاست خصمانه سلطان سلیم علیه شاه اسماعیل گردید قدرت روزافزون دولت نوبنیاد صفوی بود. شاه اسماعیل در 920 هـ. که جنگ چالدران آغاز گردید بخش بزرگ ماوراءالنهر و افغانستان کنونی، سراسر ایران و عراق امروز و دیاربکر و بخشی از خاک ترکیه امروز تا حدود ارزنجان را در تصرف داشت. مرز قلمرو شاه اسماعیل با عثمانی در آن سال، «در غرب از حوالی «سوشهری» امروزه شروع می‌شد و تا سواحل دریای سیاه ادامه داشت. ارزروم، ارزنجان و کماخ در داخل مرز ایران» قرار داشت. هر دو قدرت نیرومند با داشتن مذهب جداگانه متخاصم و همچنین تمایلات توسعه‌طلبی خصم یکدیگر بودند و افزایش قدرت و توسعه قلمرو خود را در گرو ناتوانی و جدا شدن بخشی از خاک دیگری می‌دانستند. سلطان سلیم مانند نیاکانش خواهان آن بود زیر سرپوش گسترش مذهب اسلام، بخشی از کشورهای اروپایی را به تصرف درآورد. وجود قدرت نیرومند و ستیزه‌گری چون شاه اسماعیل در شرق عثمانی مانع آن بود که سلطان سلیم بتواند با فراغ خاطر به غرب حمله کند و با زمامداران اروپا به نبرد بپردازد. او مصلحت قدرت خود را در سرکوبی قدرت شاه اسماعیل می‌دانست و با توجه به انگیزه‌هایی که در بالا شرح داده شد تصمیم گرفت که جنگ با شاه اسماعیل را مقدم بر کلیه لشکرکشیهای خود کند و همة قدرت نظامی خود را برای از میان بردن و یا لااقل ناتوان کردن شاه صفوی به کار برد.

 

اقدامات سلطان سلیم پیش از جنگ چالدران
1- سلطان سلیم همان گونه که در حمله به کشورهای اروپایی، نگران شرق عثمانی و هجوم شاه اسماعیل بود، در لشکرکشی به ایران نیز از هجوم کشورهای اروپایی به ویژه مجارستان بیمناک بود. او که فرماندهی با تدبیر و دوراندیش بود از جنگ در دو جبهه، آن هم با مسافت دور از یکدیگر، پرهیز می‌کرد. سلطان سلیم فرستادگان بغدان (ملداوی در شرق رومانی)، افلاق (والاشی که شهر مهم آن بخارست پایتخت رومانی است)، ونیز و مسکو و مجارستان را پذیرفت و با کلیه آنان پیمان صلح منعقد کرد. او بدین ترتیب خاطر خود را از جانب مغرب آسوده ساخت و تمام توجه خود را به تمرکز نیروها برای سرکوبی شاه اسماعیل منعطف نمود.
2- سلطان سلیم در مذهب سنی تعصب داشت و از نفوذ مذهب در میان ترکان عثمانی آگاه بود. او می‌دانست که اکثریت عظیم ترکان اناتولی شیعه هستند و بسیاری از آنان هواخواه شاه اسماعیل می‌باشند. سلطان سلیم برای مبارزه با شاه اسماعیل لازم دانست پایگاه عمده قدرت او را در اناتولی ضعیف کند و در فضای مذهبی آن، جوی به وجود آورد که شیعیان نه تنها نتوانند آزادانه به تبلیغ مذهب خود بپردازند بلکه از بیم کشته شدن و آزار دیدن- همان گونه که شاه اسماعیل درباره سنیان ایران کرد- مذهب خود را ترک کنند و یا ناگزیر به تقیه گردند.
سلطان سلیم برای رسیدن به مقصود از عالمان مذهب سنی خواست رساله‌هایی در باب انحراف مذهب شیعه از دین اسلام و تکفیر شیعیان بنویسند. از جمله کسانی که در این باب رساله نوشت «شمس‌الدین احمد معروف به ابن کمال یا کمال پاشازاده دانشمند معروف عثمانی است» سلطان سلیم برای آنکه بتواند همان کینه‌ای که شاه اسماعیل در شیعیان ایرانی درباره سنیان به وجود آورد، در سنیان اناتولی درباره شیعیان ایجاد کند و احساسات آنان را علیه شیعیان برانگیزاند عالمان مذهب سنی را فراخواند و در نتیجه بحثهای آنان، مفتی استانبول فتوا داد که قتل هر فرد شیعه ثواب کشتن هفتاد مسیحی (کافر حربی) را دارد. در صفحه‌های پیش گفته شد که شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل با تشکیل فرقه تندرو حیدریه این عقیده را در میان پیروان خود رواج داد که قتل یک سنی برابر با ثواب کشتن پنج کافر حربی است. و اکنون مفتی استانبول واکنش سخت‌تر نشان داد و پنج نفر را به هفتاد نفر رساند.
عاملی که به تحریک سنیان و صدور فتوای بالا کمک کرد کتابی بود که «شیخ فضل الله نامی از حیدریه در قوزان در میان قبایل یورک... به اسم حیدر ثانی شایع ساخت و نسخه‌ای از آن به توسط مفتشین ... به دست سلطان سلیم ملقب به یاووز رسید» وجود کتاب بالا که در مدح شیخ حیدر و بر ضد مذهب سنی بود، سلطان سلیم را در رسیدن به مقصود، یاری کرد.
3- هر کنشی، واکنشی را به دنبال می‌آورد. کشتن سنیان مقیم ایران و تحریکهای خلیفه‌های شاه اسماعیل برای شوراندن شیعیان اناتولی موجب گردید بزرگترین کشتار مذهبی که تا آن زمان در جهان روی داده بود و یکی از بزرگترین قتل عامهای تاریخ بشر انجام گیرد.
سلطان سلیم از هنگام حکومت خود بر ولایت ترابوزان در کنار دریای سیاه که نزدیک مرز ایران بود از قدرت شیعیان در اناتولی و تحریکهای خلیفه‌های شاه اسماعیل در میان آنان اطلاع داشت. او با به یاد داشتن شورشهای آنان، به ویژه شورش شاهقلی بابا به طرفداری از شاه اسماعیل برای آنکه هنگام لشکرکشی به ایران از پشت جبهه خود آسوده خاطر باشد مرتکب جنایت هولناکی گردید. او مأموران ویژه‌ای انتخاب کرد و به آنان و والیان ولایتها دستور داد درباره تعداد شیعیان طرفدار شاه اسماعیل تحقیق کنند. طبق دستور سلطان سلیم مأموران و والیان، به ویژه والیان اناتولی شرقی، قرامان و تکه که اکثریت عظیم ساکنان آن شیعه بودند موظف گردیدند به گونه پنهانی شیعیان حیدری را که تعصب افراطی ضد سنی داشتند از 7 سالگی تا 70 سالگی شناسایی و نام آنان را در دفتر مخصوص ثبت کنند. آن گاه «بنا به فتوای علما زیاده از 40000 نفس که بر آن عقیده بودند قتل عام کرده زنان و دختران و پسران نابالغ آنها را قسمت بر لشکر نمودند».
سلطان سلیم به ارتکاب این جنایت بزرگ که واکنشی سفاکانه و بی‌رحمانه در برابر تندرویهای مذهبی شاه اسماعیل و تحریکهای او در میان شیعیان اناتولی بود اکتفا نکرد و برای آنکه کاملا از هر گونه خطری هنگام حمله به ایران در امان باشد دستور داد پیشانی بازماندگان شیعه آن ولایتها را داغ کنند تا از دیگران متمایز شوند. او گروه زیادی از آنان را به ناحیه‌های غربی آسیای صغیر، به ویژه متصرفات اروپایی عثمانی کوچ داد. سلطان سلیم پس از قتل عام بیش از 40000 نفر و ارتکاب چنین کشتار هولناک از طرف عالمان مذهب سنی لقب «عادل» گرفت. ولی فریدبیک مورخ ترک می‌نویسد سلطان سلیم با کشتار شیعیان اناتولی «این لکه تاریخی را برای خود به یادگار گذاشت».
4- سلطان سلیم با وجود دقت و مراقبتی که شخصا برای گردآوری سپاه و تجهیزات آن می‌کرد و می‌کوشید سپاهیان بیشتری با توپخانه نیرومند به سوی ایران حرکت دهد، و با آنکه می‌دانست شاه ایران دارای توپ و تفنگ نیست، برای جلوگیری از اقدام احتمالی شاه اسماعیل در گردآوری سپاه کثیر و ناگزیر کردن او به پراکنده نمودن سپاهیانش، به تحریک دشمنان او پرداخت.
کردان در ناحیه کوهستانی غرب ایران موقعیت جغرافیایی حساس داشتند. آنان که اکثر سنی بودند با شاه اسماعیل به سبب خشونتهای مذهبی او در کشتار سنیان دشمنی می‌ورزیدند. بازرگان ناشناخته ونیزی که بیش از هشت سال در ناحیه‌های بین دمشق، حلب، تبریز و کرانه‌های دریای خزر به سر برده است در یادداشتهای خود هنگام توقف در بدلیس می‌نویسد «تمام کردان نسبت به دیگر ایرانیان، مسلمانان کامل عیارترند، زیرا ایرانیان به کیش صفویان گرویده‌اند، اما کردها این آیین را نپذیرفته‌اند و اگر چه قبای سرخ (منظور کلاه سرخ قزلباش است) می‌پوشند در دل نفرتی شدید از ایشان دارند» شاه اسماعیل نیز همچنان که پیشتر گفته شد در 912 هـ. با صارم کرد حاکم ولایت مکری به جنگ پرداخت و توفییقی نیافت. در آن جنگ عبدی بیک شاملو و ساروعلی مهردار، دو سردار برجسته قزلباش کشته شدند. شاه اسماعیل برای سرکوبی صارم نیروهایی اعزام داشت ولی هیچ گاه پیروزی به دست نیاورد. صارم به سلطان سلیم روی آورد و اطاعت از او را پذیرفت و سلطان سلیم نیز فرصت را مغتنم شمرد و با حمایت از صارم، او را از تعرض قزلباش مصون داشت.

 

لشکرکشی به سوی ایران
سلطان سلیم همچنان که پیشتر گفته شد به اعزام جاسوسان و کسب خبر از کشورهای همسایه اهمیت بسیار می‌داد. او از نیرومندی قدرت دولت صفوی و گسترده بودن دامنه قلمرو آن، از دلاوریهای شخص شاه اسماعیل و شجاعتهای قزلباش در نبرد با مخالفان، از ایمان عمیق آنان نسبت به شاه اسماعیل و شوق جانسپاری در راه او و اینکه شاه صفوی در همة جنگها با سپاهیان کمتر، با حریفان با لشکریان بیشتر به جنگ پرداخته است آگاهیهای لازم داشت. او که سلطانی قدرت دوست و جاه طلب و مشتاق به دست آوردن پیروزیهای بزرگ چون نیای خود سلطان محمد فاتح بود، در اولین جنگ مهم و سرنوشت‌ساز با دشمن زورمند در خارج از کشور عثمانی همه گونه تدبیرهای لازم برای جمع‌آوری بیشترین تعداد سپاهیان، تأمین آذوقه و تجهیز آنان به توپ و تفنگ را به عمل آورد.

 

نامه اول سلطان سلیم به شاه اسماعیل
سلطان سلیم پس از 22 روز توقف در استانبول از بغاز بسفر گذشت و داخل منطقه اناتولی گردید. او پس از عبور از اسکوتاری (اسکودار) وارد ازنکمید (ازمید) گردید و در 27 صفر نامه‌ای به فارسی و به انشاء تاج‌زاده جعفر چلبی قاضی عسکر عثمانی برای شاه اسماعیل فرستاد. او نامه به شاه صفوی را توسط یکی از جاسوسان شاه اسماعیل به نام قلیچ که دستگیر شده بود ارسال داشت. سلطان سلیم به ادبیات فارسی و شاهنامه علاقه داشت. او در آن نامه خود را با شاهان باستان ایران، فریدون، کیخسرو و دارا و شاه اسماعیل را با ضحاک و افراسیاب مقایسه کرد و نوشت.
«... اما بعد این خطاب مستطاب از جناب خلافت مآب ما ه قاتل الکفره و المشرکین... فریدون‌فر، سکندر در، کیخسرو عدل و داد، دارای عالی‌نژاد سلطان سلیم... به سوی تو که فرمانده عجم... ضحاک روزگار، داراب گیرودار، افراسیاب عهد امیر اسماعیل نام داری سمت صدور یافت.»
او تأکید کرد
«هر که از مطاوعت احکام الهی رخ تابد... بر کافه مسلمین عموما و سلاطین عدل آیین خصوصا واجب است... در دفع مکاید و رفع مفاسدان به حسب الاستطاعه و الامکان بکوشند»
سلطان سلیم پیروزیهای شاه اسماعیل را به علت نفاق شاهزادگان آق قویونلو دانست و نوشت:
«تفرقه جماعت بایندریه به حکم بیت:
چو بیشه تهی گردد از نره شیر شغال اندر آید به بانک دلیر
از طریق تعدی، امارت بلاد شرقی را متصدی گشتی و از کنج مذلت فرمانبری به صفه با حشمت فرمانفرمایی قدم نهادی، ابواب ظلم و بیداد را بر روی مسلمانان باز کرده زندقه و الحاد را با یکدیگر ازدواج و امتزاج دادی و اشاعت فتنه و فساد را شعار و دثار خود ساخته... اباحت فروج محرمه و اراقت دماء مکرمه و تخریب مساجد و منابر و احراق مراقد و مقابر و اهانت علما و سادات و القاء مصاحف کریمه در قاذورات و سب شیخین کریمین رضی الله عنهما همه به حدود تواتر پیوست.»
او ادامه داد:
«ائمه دین و علمای مهتدین... کفرو ارتداد ترا با اتباع و اشیاعت که موجبش قتل است و سبی علی رؤس الاشهاد متفق الکلام و الاقلا با سر هم فتوا داده‌اند».
او روشن ساخت که
«در شهر صفر ختم بالخیر و الظفر از دریا عبور فرمودیم بدان نیت که اگر تأیید باری عزوجل یاری کند به سرپنجه قوت کامکاری دست و بازوی ستمکاریت برکنیم... و از آن آتشی که در خانمانها زده‌ای دود از دودمانت برآریم.»
او در پایان نامه به شاه اسماعیل نوید داد اگر
«در همه حال خدای متعال را حاضر و ناظر دانی، از کارهای بد و کردارهای ناصواب و سیرتهای زشت (اظهار) پشیمانی نمایی... و آن قلاع و بقاع که زمینش در زمان پیشین سم ستور لشکر منصور ما را روی مالیده... از مضافات ممالک عثمانی محسوب داشته بندگان سده عظمت پناه ما را بسپاری سعادت تراست و از نواب کامکاری غیر از نیکویی و دلجویی و عاطفت و خوشخویی دیگر چیزی نبینی...»

 

نامه دوم سلطان سلیم به شاه اسماعیل
سلیم نامه دوم را هم به زبان فارسی و با انشاء مولانا مرشد عجم بعد از 15 ربیع‌الثانی 920 هـ. توسط یکی از جاسوسان شاه اسماعیل که دستگیر شده بود ارسال داشت. سلطان سلیم در آن نامه نیز خود را شخصیت والا معرفی کرد و شاه اسماعیل را تحقیر نمود. او خود را «سلیمان مکان، اسکندرنشان، مظفرفر، فریدون ظفر، قاتل الکفره الفجره» و شاه اسماعیل را «ملک ملک عجم، مالک خطه ظلم و ستم، سرور شرور و سردار اشرار، داراب زمان، ضحاک روزگار، عدیل قابیل، امیر اسماعیل» خواند و مدعی شد که او «ملت حنیفه محمدیه... را تابع رای ضلالت آرای خود ساخته و اساس دین متین را برانداخته، لوای ظلم را به قواعد تعدی برافروخته... شیعه شنیعه خود را به تحلیل فروج محرمه و اباحت دماء محترمه تحریص نموده... به استماع کلمات مزخرفات واکل محرمات نموده، مسجد خراب کرده و بتخانه ساخته... فرقان مبین را ساطیر اولین» خوانده است. او بار دیگر شاه اسماعیل را تهدید کرد «به موجب فتوای عقل و نقل علمای اعلام ملت و اجماع اهل سنت و جماعت» تصمیم گرفته است «خار و خسی که در جویبار شریعت غرا رسته... از بن برآورده در خاک مذلت اندازیم.» سلطان سلیم در پایان نامه مانند نامه اول به تعیین شرایط صلح پرداخت و تأکید کرد «اگر از روی نیاز به قبله اقبال... ما رو آوری... در مذهب و ملت تبعیت سنیه حنیفه محمدیه علیه الصلوه و آله الطاهرین و اصحابه المهتدین رضوان الله علیهم اجمعین... کردی و آن بلاد را با سرها مضافات و متعلقات ممالک محروسه عثمانیه شمرودی هر آینه عنایت پادشاهی و عاطفت شاهنشاهی ما شامل حال تو گردد.»
سلطان سلیم در این نامه نیز نشان داد که به هیچ وجه خواهان صلح و سازش با شاه اسماعیل نیست. او در این نامه نیز شاه اسماعیل را تحقیر و توهین کرد و برای دوری از مبادرت به جنگ پیشنهادهایی کرد که پذیرش هیچ کدام از آنها از طرف شاه اسماعیل مقدور نبود. شاه اسماعیل نه می‌توانست از مذهب شیعه روی بگرداند و به مذهب تسنن روی آورد و نه می‌توانست نقاطی را که سلطان سلیم مدعی بود به او تسلیم کند. نامه دوم سلطان سلیم نیز نشان داد که او مصصم به جنگ با شاه اسماعیل است و علاقه واقعی او این است که شاه اسماعیل را از تخت شاهی به زیر آورد؛ مذهب شیعه را از ایران براندازد و بخش بزرگی از آن را جزء متصرفات عثمانی کند.
سلطان سلیم به پیشروی خود به سوی ایران ادامه داد. او با انبوه سپاهیان خود در 20 جمادی الاول 920 هـ. (13 ژوئیه 1514م.) از رودخانه چای سویی که مرز ایران و عثمانی بود عبور کرد و وارد خاک ایران شد. از آن زمان، سپاه عثمانی با شهرها و روستاهای ویران شده که هیچ آذوقه‌ای در آن یافت نمی‌شد روبه‌رو گردید. طبق نظر مورخان ترک، به دستور شاه اسماعیل، خان محمد استاجلو با کمک حاکمان ولایتها از مرز ایران که ساحل شرقی رود فرات بود تا تبریز تمام شهرها و روستاها را ویران کرده، کلیه کشتزارها و قناتها را از بین برده و پلها را خراب نموده بودند. به علاوه آنان کلیه ساکنان آن ناحیه را به جاهای دورتری کوچانده بودند به گونه‌ای که در مسیر سپاه عثمانی هیچ انسانی و هیچ نشانه‌ای از آبادی وجود نداشت.
روز 28 جمادی الاول 920هـ. ایلچی قانصوغوری به اردوی سلطان سلیم رسید و او که مصلحت را در حفظ رابطه‌های دوستانه با سلطان مصر و شام می‌دانست به افتخار ایلچی و همراهان ضیافتی برپا کرد و روز 30 جمادی‌الاول ایلچی را همراه پاسخ محبت‌آمیز اجازه بازگشت داد.
سلطان سلیم که در امور لشکرکشی دقیق و دوراندیش بود در مورد تأمین آذوقه سپاهیان پیش‌بینیهای لازم را بعمل آورده بود. به دستور او، آذوقه سپاه از نقاط شمالی امپراتوری عثمانی با کشتی به ترابوزان حمل می‌گردید و از آنجا به وسیله 60000 شتر به اردو رسانده می‌شد. «علاوه بر اینها قاطرخانه و شترخانه سلطانی و قطاهای مخصوص وزرا و امرا و اعیان هم در رکاب بود می‌توان گفت قریب 80000 رأس حیوان از برای حمل و نقل در اردو (ی سلطان سلیم) بود» باید توجه داشت تأمین آذوقه سپاه عظیمی که سلطان سلیم از اردنه، شهری در بخش اروپایی و آن سوی بغازبسفر به سوی ایران حرکت داد و قریب 2000 کیلومتر طول آن تا دشت چالدران است از بزرگترین دشواریهای چنان لشکرکشی بود.
سپاهیان عثمانی از نزدیکی کماخ در داخل خاک ایران گذشتند و چون قلعه آن بسیار مستحکم و قزلباشان آماده دفاع بودند، سلطان سلیم از تصرف آن چشم پوشید و پیشروی را ادامه داد. نورعلی خلیفه حاکم ارزنجان به دستور شاه اسماعیل کلیه آن ناحیه را ویران کرد و با نیروی خود به داخل ایران عقب نشست. سپاهیان کثیر سلطان عثمانی هر قدر در ایران جلو می‌رفتند اثری از آبادی و از قزلباش نمی‌دیدند. آنان همه جا را ویرانه و سوخته شده می‌یافتند. کسانی که با جنگ با ایران مخالف بودند از این فرصت استفاده کردند و پیشروی بیشتر در داخل خاک ایران را که اثری از سپاه شاه اسماعیل نیز دیده نمی‌شد بیهوده دانستند. هنگامی که اردو به نزدیکی ارزنجان رسید برخی از فرماندهان سپاه در صدد برآمدند از سلطان عثمانی تقاضای بازگشت کنند. آنان به همدم پاشا والی قرامان که در مبارزه سلیم با برادرش احمد جانب سلیم را داشت و او را مرتبا در جریان خبرهای دربار عثمانی قرار می‌داد متوسل شدند. همدم پاشا که مورد علاقه سلطان سلیم بود تقاضای فرماندهان را به آگاهی سلیم رساند ولی او که مصصمم به جنگ با شاه اسماعیل بود بی‌درنگ دستور قتل همدم پاشا را صادر کرد و او در اواخر جمادی‌الاول 920 هـ. کشته شد. سلیم به جای او زینل بیک را به حکمرانی قرامان گماشت و با این واکنش سریع به کلیه سپاهیان نشان داد که تصمیم قاطع به ادامه پیشروی دارد.
سلطان سلیم در یاسی چمن نزدیک ارزنجان 18 روز توقف کرد. در آنجا جاسوسان خبرهای مأیوس‌کننده آوردند. آنان به اطلاع او رساندند که شاه اسماعیل قصد رویارویی با سپاهیان کثیر عثمانی را ندارد. نقشه او این است که تمام مسیر حرکت سپاهیان عثمانی را ویران کند و آنان را هر چه بیشتر به داخل خاک ایران بکشاند. هنگامی که زمستان فرا رسید و سپاهیان عثمانی دچار سرما و کمبود آذوقه گردیدند آن گاه به آنها شبیخون زند. سلطان عثمانی که به اهمیت خطر انتشار خبر بالا در میان سپاهیان و تضعیف روحیه آنان واقف بود جاسوسان را زندانی کرد. در همان زمان، محمدبیک پسر فرحشادبیک آق قویونلو نیز قاصدی به نام احمدجان به نزد سلطان سلیم فرستاد و او نیز آنچه را جاسوسان گفته بودند تأیید کرد.

 

نامه سوم سلطان سلیم به شاه اسماعیل
سلطان سلیم که پس از آن همه کوششها برای بسیج سپاهیان و حرکت دادن آنان با این تدبیر شاه اسماعیل روبه‌رو شده بود نامه‌ای به زبان ترکی برای او ارسال داشت. در گذشته گفته شد هر گاه سلاطین عثمانی قصد اهانت و تحقیر داشتند نامه را به زبان ترکی می‌نوشتند. سلطان سلیم که دو نامه تهدیدآمیز قبلی خود را بی‌اثر دید نامه سوم را در اواخر جمادی‌الاول 920 هـ. از ارزنجان به ترکی نوشت ولی شعرهای آن به فارسی بود.
سلطان سلیم آن نامه را با «اسماعیل بهادر» آغاز و بار دیگر تکرار کرد، چون شاه اسماعیل برای نابودی شریعت اسلام قیام نموده، طبق فتوای عالمان مذهبی از میان برداشتن او «به کافه مسلمین عموما و به سلاطین اولی الامر و به خواقین ذوی‌القدر خصوصا از جمله واجبات است.» به همین جهت او برای «احیای دین محمدی... با لشکر بی‌شمار دشمن شکار» به سوی ایران حرکت کرده اس. «اگر مردی به میدان بیا... چند ماه قبل از این تو نیز (از این لشکرکشی) متنبه شده (تا) در تدارک (سپاه) اقدام نمایی و در آینده بهانه نیاوری و نگویی که غافل بودم و ایام مساعد نشد که تمام اهالی حوزه حکومت خود را جمع نمایم.» او سپس به توهین به شاه اسماعیل و تحقیر او پرداخت و اعلام داشت مدتی است دشتها و کوههای آذربایجان زیر سم اسبان سپاهیان عثمانی قرار دارد ولی از او اثری دیده نشده است و به او گفت «چنان مستورالحالی که وجود و عدمت علی‌السو است... بر آنان که سلامت را پرده‌نشینی اختیار می‌کنند و از بیم مرگ جرأت شمشیر بستن و بر اسب نشستن ندارند، نام مردی نهادن خطاست» سلطان سلیم ادامه داد اگر او «به این شدت، انزوا در زاویه خمول گزیده و بدین درجه اختفا کرده» بدان سبب است که از کثرت تعداد سپاهیان عثمانی دچار بیم و هراس شده است. برای انکه ترس او را از میان بردارد «40000 لشکر نامدار از اردوی ظفر شعار جدا کرده فرمودیم که فیمابین سیواس و قیصریه در اردوی جداگانه بمانند. اگر در طینت توفی الجمله شمه‌ای از غیرت و حمیت باشد البته به میدان جنگ ما آمده با لشکر من مقابله خواهی کرد.»
سلطان سلیم برای آنکه شاه اسماعیل را بیشتر تحقیر کند همراه نامه بالا «یک رشته تسبیح و یک خرقه و یک کشکول» برای او فرستاد و بدین وسیله به او گوشزد کرد بهتر است شمشیر را که باید در دست جنگاوران و دلیران باشد کنار بگذارد و به جای آن وسیله‌های درویشی بالا را به کار برد و مانند نیاکان خود به صوفیگری بپردازد.

 

نامه شاه اسماعیل به سلطان سلیم
در گذشته گفته شد شاه اسماعیل پس از تصرف مجدد هرات در 919 هـ.، حکومت آن ولایت را به زینل خان شاملو داد و به اصفهان بازگشت. او در زمستان آن سال و نوروز را (24 محرم 920 هـ. 21 مارس 1514 م.) در اصفهان گذراند. در آن شهر خبر هجوم سلطان سلیم به ایران به او رسید. شاه اسماعیل ایلچی سلطان سلیم را به حضور پذیرفت و پاسخ آن را همراه شاه قولی آقای بوی نوکر برای سلطان سلیم ارسال داشت. او نامه را با احساس دوستانه آغاز کرد و نوشت «سلامی که به محبت مشحون و پیامی که به مودت مقرون باشد به حضرت جنت خضرت اسلام پناه... سلطان سلیم شاه ایده الله بالدوله الابدیه...» می‌رساند او سپس به نامه‌های سلطان سلیم اشاره کرد و اظهار داشت «مضامین آن (نامه‌ها) چون مشعر بر عداوت و مبنی از جرأت و جلادت بود از آن حظ بسیار نمود. لکن مبدأ و منشأ آن ندانستیم که چیست. در زمان والد جنت مکانش انارالله برهانه که نهضت همایون ما به سبب گستاخی علاءالدوله ذوالقدر به مرز و بوم روم واقع شد از جانبین بجز دوستی و یکجهتی چیزی دیگر نشد و آن حضرت نیز در آن وقت که والی ترابوزان بودند اظهار یکجهتی می‌کردیم. حالا باعث کدورت معلوم نگشته». شاه اسماعیل که نمی‌خواست خود را از هجوم سلطان سلیم به ایران نگران و بیمناک نشان دهد درباره علت عدم مقابله با سپاه عثمانی نوشت:
«غرض ما از تغافل آن صوب دو چیز بود: یکی آنکه اکثر سکنه آن دیار مریدان اجداد عالی تبار ماند... دوم آنکه محبت ما به آن خاندان غرا عنوان قدیم است و نمی‌خواستیم که شورشی چون عهد تیمور به آن سرزمین طاری شود و هنوز نمی‌خواهیم و به این قدرها نمی‌رنجیم و چرا برنجیم. خصومت سلاطین رسم قدیم است... اما کلمات نامناسب وجهی ندارد و همانا آن اقوال از افکار الحاد فکار منشیان برشی و محرران تریاکی که از قلت نشئه از سر دماغ خشکی نوشته فرستادند... بنابراین حقه مذهبی مملو از کیفیت خاصه مختوم به مهر همایون مصحوب دارنده... شاه قولی آقای بوی نوکر... ارسال رفت تا اگر لازم باشد به کار داشته»
او در پایان نامه اضافه کرد
«ما در وقت تحریر این نامه به شکار حدود صفاهان بودیم. در حال به تدارک مقابله مشغول گشته از سر دوستی جواب فرستادیم به هر نوع که می‌خواهند عمل کنند.
بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد
... و چون کار به جنگ انجامید تأخیر و تراضی را جایز ندانند. اما از راه عاقبت‌اندیشی درآیند والسلام.»
با مطالعه نامه بالا، پیش از هر نکته‌ای، بی‌رحمی شاه اسماعیل در کشتار هزاران کودک، زن و مرد طبس به یاد می‌آید. چنانکه دیدیم، سلطان حسین با یقرای تیموری فرمانروای خراسان و ماوراءالنهر در نامه تهنیت خود برای پیروزیهای شاه اسماعیل چون لقبهای مناسب به کا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سلطان سلیم اول و جنگ چالدران

آموزش و مطالب کلی راجع به میکرو کنترلر

اختصاصی از فی موو آموزش و مطالب کلی راجع به میکرو کنترلر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

• آشنایی با دستگاه اسیلوسکوپ
• معرفی پورت موازی
• میکروپروسسور به عنوان قلب یک کامپیوتر
• مختصری بر تاریخچه ی ریزپردازنده ها
• چرا میکروکنترلر؟
• بررسی انواع حافظه ها
• آشنایی با پورت سریال
• مفهوم فرکانس ساعت پردازنده
• همه چیز در باره بایوس کامپیوترتان
در این قسمت قصد داریم یک دوره کوتاه و ساده از کار با اساسی ترین وسایل تولید و اندازه گیری سیگنال های الکتریکی ارایه کنیم. سعی کردیم که توضیحات به زبانی ساده بیان شود .
یک راهنمای قدم به قدم استفاده از اسکوپ نیز در انتهای مطالب قرار دادیم تا مورد استفاده سریع شما قرار گیر
1- اسیلوسکوپ (oscilloscope)
اصولا کلمه oscilloscope به معنی نوسان نما یا نوسان سنج است و این وسیله برای نمایش دوبعدی سیگنال های متغیر با زمان است. که محور افقی نمایش زمان و محور عمودی محور اختلاف ولتاژ بین دو نقطه از مدار است. پس اسیلوسکوپ فقط توانایی نمایش ولتاژ رو داره و وسیله ای صرفا برای اندازه گیری است و یک اسکوپ ایده آل نباید هیچ تاثیری بر روی سیگنال ورودی داشته باشه و فقط اون رو نمایش بده.
2- تنظیمات پایه
اگرچه کلیدهای کنترلی اسکوپ های مختلف کمی با هم فرق می کنه ولی در مجموع در اسکوپ های آنالوگ یک سری کلید های اساسی وجود داره که اگرچه در ظاهر تفاوت هایی وجود داره ولی در نهایت وظیفه ی اونا در مدل های مختلف یکیه و در شکل زیر یکی از ساده ترین مدل ها رو می بینید. این شکل به چهار قسمت مختلف تقسیم شده که سه قسمت مهم اون نامگذاری شده که در زیر توضیح اون ها رو می بینید.

a. انتخاب و ضعیت عمودی (کلید Vertical MODE در مرز مشترک قسمت 2 و 3)
بسته به این که بخواهیم از کدوم یک از ورودی های اسکوپ استفاده کنیم می تونیم کلید MODE رو تنظیم کنیم که به ترتیب از بالا به پایین اسکوپ، روی صفحه نمایش، کانال یک، کانال دو، دو موج را
همزمان و در وضعیت ADD، جمع ریاضی دو موج را نشان خواهد داد.
توجه1: بعضی از اسکوپ ها بجای کلید DUAL دو کلید دیگر به نام های ALT و CHOP دارند که هر دوی اون ها هم دو موج رو همزمان نمایش می دن اما تفاوت ALT و CHOP در اینه که ALT یک دوره تناوب از یک موج رو به طور کامل و بسیار سریع نمایش میده و بعد موج کانال دیگه رو. اما این تغییر انقدر سریع انجام میشه که ما اون رو حس نمی کنیم. اما وضعیت CHOP به صورت انتخابی بریده هایی از یک موج و بریده هایی ازیک موج دیگه رو هم زمان نشون میده که ممکنه شکل موج در فرکانس های پایین با نقطه هایی خالی نشون داده بشه.
توجه2:(MODE X-Y) در بعضی از اسکوپ ها دکمه ی تغییر وضعیت به X-Y در کنار همین دکمه های Vertical mode قرار داره و در بعضی در قسمت تریگر و برخی در قسمت های دیگه مثلا کلید MODE (نه Vertical MODE مثل چیزی که در بالا توضیح داده شد). اما چیزی که مهمه اینه که این وضعیت برای حذف بین دو کانال استفاده میشه و درواقع اونچه بر روی اسکوپ نشون داده میشه، مشخصه ی انتقالی بین دو نقطه است که محور عمودی معرف تغییرات کانال A و محور افقی نمایش تغییرات کانال B است.
b.کنترل زمان
همون طور که در شکل قسمت 1 می بینید صفحه نمایش (CRT) اسکوپ با واحدهایی مدرج شده که در مورد زمان برای پیدا کردن فرکانس موج استفاده می شه به این شکل که فرض کنیم یک موج به ورودی اسکوپ وارد شده(منبع اش می تونه مثلا یک سیگنال ژنراتور یا یک ترانس باشه که توضیح داده خواهد شد) و ما می خواهیم فرکانس اش رو پیدا کنیم. اول باید سوییچ Sweep time/Div رو به صورتی تنظیم کنیم که یک موج ثابت با حداقل یک دوره ی تناوب بر روی صفحه مشخص بشه، بعد از اون عددی رو که سوییچ روی اونه در واحد اون قسمت ضرب کنیم و به این ترتیب دوره ی تناوب یا پریود موج به دست می یاد که با معکوس کردن اون می تونیم فرکانس اش رو به دست بیاریم. مثلا فرض کنیم در مورد موج بالا اگه سوییچ time/div(بخونید تایم دیویژن) روی عدد 5 در قسمت ms باشه، نشون می ده که هر واحد افقی ما 5 میلی ثانیه رو نشون می ده و از اون جایی که موج ما در یک دوره ی تناوب در امتداد 4 خونه قرار گرفته، پس 4 تا 5 میلی ثانیه که 20 میلی ثانیه(یا 0.02 ثانیه) است دوره ی تناوب این موجه و در نتیجه فرکانس اون 0.02/1 یا پنجاه هرتزه که مثلا می تونه خروجی یه ترانس از برق شهری باشه.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  56  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


آموزش و مطالب کلی راجع به میکرو کنترلر

خرد کردن علوفه

اختصاصی از فی موو خرد کردن علوفه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه :
خرد کردن علوفه روشی است که در کنار روش بسته بندی کردن علوفه خشک و کاه ، به طور وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد . از خرد کنهای علوفه ( ماشینهای برداشت علوفه سیلو کردنی ) به طور عمده برای خرد کردن علوفه در مزرعه و پرتاب کردن مواد به داخل تریلی یا کامیون جهت حمل به محل نگهداری می شود . در بعضی از نقاط ، ذرت محصول عمده سیلو کردنی است ، در حالی که در نقاط دیگر ، ذرت خوشه ای بیشتر استفاده می شود
ماشینهای خردکن علوفه مزرعه ای ، امکان جابه جایی حجم زیادی از علوفه را به وجود می آورند و به این ترتیب جایگزین روشهای دشوار دستی می شوند . اکثر خرد کنهای علوفه برای برداشت انواع مختلف محصولات مناسبند . از دماغه های بردارنده برای جمع آوری محصولات نواری شده استفاده می شود . دماغه های محصول ردیفی برای قطع مستقیم و برداشت کل گیاه ذرت و ذدت خوشه ای مورد استفاده قرار می گیرد .
دو نوع مهم و معمول خردکنهای علوفه مزرعه ای عبارتند از : خردکنهای علوفه مزرعه ای عبارتند از : خردکنهای علوفه چکشی یا عمودی و خردکنهای علوفه تیغه – برش یا برش – دقیق
خرد کنهای چکشی ( خردکنهای عمودی ) :
حدودا تا قبل از سال 1950 ، کلیه خردکنهای علوفه مزرعه ای از نوع تیغه – برشی یا برش – دقیق بودند که در آنها زا دستگاه برش (دستگاه خرد کن ) نوع چاقوی چرخی و یا چاقوی استوانه ای استفاده می شد . از آن زمان تاکنون از خردکنهای چکشی ( شکل 1-2 ) ‌برای خرد کردن علوفه در مزرعه استفاده شده است .

این نوع خردکنها از ماشینهای خرد کن نوع تیغه – برشی ارزانتر بوده و برای خرد کردن انواع مختلفی از محصولات به کاربرده می شوند .
خردکنهای چکشی علوفه سرپا را رد یک محل قطع می کنند .از این خردکنها همچنین میتوان برای برداشت محصولات نوار شده و ساقه های باقی مانده ذرت استفاده نمود . قسمت اصلی یک خرد کن چکشی ، گودنده یا روتور آن است . گودنده یک محور عرضی است که چاقو ها یا تیغه های چکشی (چکشها ) به آن متصل شده اند .( شکل 2-2 ) .

با چرخش گودنده ، چاقو های چکشی ساقه محصول را از طریق ضربه زدن قطع می کنند . به محل محصول در اطراف محیط خارجی چکشها ، در زیر محفظه فلزی ، محصول قطع و تا حدودی کوبیده و خرد می شود .
چاقوهای چکشی معمولا در حالت لولایی و قابل انعطاف ، بر روی محور گردنده سوار شده اند ، اما در موقع کار ، نیروی گریز از مرکز باعث می شود تا آنها دروضعیت مستقیم و شعاعی قرار گیرند .
اگر جسمی خارجی به چکشها بر خورد کند ، عمل لولایی باعث می شود تا بدون آسیب رسیدن به ماشین و یا با آسیب دیدگی ناچیز ماشین ، چکشها در اطراف جسم خارجی منصرف شوده و یا نوسان گشتند .


خرد کنهای علوفه تیغه – برشی ( خردکنهای علوفه برشی – دقیق )
خرد کنهای تیغه – برشی ممکن است از نوع کششی تراکتور گرد ، سوار تراکتور گرد و خودرو باشند . انواع کششی ، معمولی ترین نوع خرد کنهای مورد استفاده در مزارع هستند

 این مقاله همراه با عکس است

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  44  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


خرد کردن علوفه

گیاه کاسنی

اختصاصی از فی موو گیاه کاسنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

گیاه کاسنی از جمله گیاهان مفیدی است که تاریخ استفاده آن به دورانهای قبل از میلاد مسیح می رسد و مصرف آن بین ملل مختلف متداول بوده است ، بطوری که اطباء آن دوران از جمله جالینوس ، پلین ، دیوسکورید و عده ای دیگر برای کلیه قسمتهای این گیاه بعنوان درمان و بهبودی بیماریها اهمیـت زیادی قائل بوده اند و هنوز هم به دلیل اعتقادی که بیشتر مردم به این گیاه دارند آن را برای مداوای بیماریهای مختلف مصرف می کنند که در این باره نیز به ویژه در کتابهای قدیمی و سنتی ایران از جمله مخزن الادویه ، قانون ابوعلی سینا و... توصیه هایی شده است . پس بر شهرت کاسنی افزوده شده است و امروزه علاوه بر جمع آوری گونه های وحشی آن ، بصورت اهلی نیز کشت می شود (۲) .

 

 

 

 


مشخصات سیستماتیک :

Class: DICOTYLEDONES
Sub . Cl: GAMOPETALIES
FAMI : COMPOSITAE / ASTERACEAE
GENUS : CICHORIUM
SP : INTYBUS (5)

Wild chicory , suceory نام انگلیسی :
Chieoree amere , chicoree , chicoree sauvage نام فرانسه :
Zichorien weg warte , wild cichorie , cichorien warzel نام آلمانی :
c. amara , Radicchio – baono , cicorea salvatica , cicoria نام ایتالیایی :
نام عربی : شِکوَریه ، سِرِش ، شاعَر گل (۱۱)
نام فارسی : کاسنی تلخ ، کاسنی ( ۴)
مترادف :
Cichorium caeruleum Gilib , C . commune Pall. (5)

 

 

 

 


مشخصات گیاهشناسی :
کاسنی گیاهی علفی خودروی یکساله ، دو یا چند ساله است ( ۴ ). دارای ساقه ای است که در حالت وحشی ، ارتفاعش به ۵/۰تا ۵/۱ متر می رسد ولی اگر پرورش یابد از دو متر نیز تجاوز می نماید .
از اختصاصات آن این است که ریشه ای قوی به قطر انگشت به درازی ۵/۰تا ۱ متر و به رنگ قهوه ای دارد ولی اگر قطع گردد ، رنگ مایل به سفید نمایان می سازد . در داخل ریشه آن ، شیرابه ای شیری رنگ جریان دارد (۵ )

 این مقاله همراه با عکس است

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


گیاه کاسنی

دانلودمقاله رشد اقتصادی در کشاورزی

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله رشد اقتصادی در کشاورزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده

 

در هر اجتماع و مجموعه ای از موجودات زنده بخصوص انسانها نیاز های غذایی و تولیدی شاخص ترین و اساسی ترین آنها هستند. زیرا سایر نیازها اگر مدتی فراهم نشوند و یا تدارک نبینند، چندان فطری به دنبال ندارد. اما حتی اگرفقط یک فقطبه جمع و گروهی مواد غذایی و تأمین کننده قوای جسمانی و روحی و روانی نرسد.تلف می شوند. بر این اساس در هر جامعه و ملتی رشد کشاورزی از اهمیت و حساسیت خاصی بر خوردار است. امروزه کشاورزی بر خلاف گذشته یک کشاورزی سنتی و کند و ساده نیست . زیرا اصولا این نوع کشاورزی قادر به تأمین میلیونها انسان در هر سال و هر کشوری نمی تواند ، موثر باشد. یعنی محصولات و عواید تولید کشاورزی سنتی و با حجم کم و محدود نمی تواند نیاز های بی شمار و بسیار جمعیت میلیاردی ساکنان زمین را مرتفع نماید. اما روش ها و متد های جدید کشاورزی که تلفیقی از کشاورزی و صنعت و مهندسی و پزشکی و دامپزشکی و آزمایشگاهی و ژنیتک و ....... است . توانسته است در سطح اندک و با هزینه کم تر در زمان کم تر و شرایط آب و هوایی به اصطلاح با موزون ان محصول صد ها بار بیشتر و مرغوب تر محصولات مورد نباز ساکنان کرهً خاکی را تأمین نماید و در بخش های مختلف کاشت و داشت و برداشت و بسته بندی و حمل و نقل و ..........زمان مانداری محصولات تا را تا سال بعد افزایش دهد. تحقیق حاضر با عنوان رشد اقتصادی در کشاورزی به تحلیل و تبین شاخص های مختلف رشد و توسعه اقتصادی پرداخته است .رشد و توسعه اقتصادی از اجزا و عناصر بسیار زیادی در بخش اقتصادی ، سیاسی ،فرهنگی، اجتماعی و حتی نظامی متأثر می شود. که هر چند به صورت خلاصه و فهرست وار در این تحقیق به آنها پرداخته شده است . و نظریه های مهم و مختلف تورم و توزیع و تولید و سرمایه و مصرف در آن نیز گزارش شده است . در بخش اول ارایه مقدمه و بیان مسئله و ذکر اهمیت و ضرورت و بیان اهداف و توضیع متغیرها و سئولات ویژه به تعاریف واژ ها و اصطلاحات پرداخته شده است .در بخش دوم به مبانی نظری و تئوریک تورم و توزیع و نظریه های رایج و مفهوم توسعه اقتصادی ، و انواع توسعه و ارتباطات مثبت و منفی انواع توسعه ها در توسعه اقتصادی اشاره شده است .در ادامه به نحوه گردش اقتصادی و نحوهً توزیع در آمد و فرار سرمایه و سرمایه انسانی و انواع در آمد و سیاست های اقتصادی و درآمد و سیاست های مالی و در آمدی اشاره شده است.که در دنباله مباحث به ارتباط اشتغال و در آمد و توزیع درامد و انواع اشتغال و ثأثیر انواع اشتغال بر درآمد ها اشاره شده است .
و سر انجام در پایا ن به برخی از تحقیقات انجام شده در زمینه رشد و تویعه اقتصادی اشاره شده است.

 

 

 

 

 

 

 


پیشگفتار
(( انٌ السٌرف یورت الفقر و ان القصد یورت الغنی ))
اسراف فقر و میانه روی بی نیازی می آفریند امام صادق (ع)

 

موجودات زنده اعم از انسان و گیاه و حیوان نیازمند آفریده شده اند. نیازمندی در موجودات مختلف متفوت است . اما در موارد و نیازهای خاصر مشترک هستند ، انسان و حیوان و گیاه هر سه دسته برای ادامه حیات به آب و غذا و نور خورشید و حرکت نیاز دارند. و اگر هر یک از این نیازها را به موجودات پنپدیم موجود زنده حیات خود را از دست می دهد . مثلا اگر نور خورشید به گیاه نرسد ، گیاه رشد نمی کند و عدم رشد گیاه باعث می شود حیوانات گیاه خوار غذا پیدا نکرده و تلف شوند. و انسانها هم که از میوه ها و آب و فرآورده های مختلف گیاهی و جانوری استفاده می کند ، در اثر این فقدان می میرد. حتی اگر نورخورشید مدتی به انسانها نرسد ، بینایی و یا اعصاب مغزی خود را دست می دهند. بهرحال اقتصاد و رشد اقتصادی شامل بخش های مهم تولید و انواع محصولات کشاورزی ، اصطلاح بذر و افزایش سطح تولید، آماه سازی زمین و بذر و غیره و آبیاری و مراقبت در زمان داشت و برداشت اصولی برای استفاده هر جه بهتر و بیشتر و حتی بسته بندی و انبار داری و فقط و نگهداری محصول از افساد و تباهی و نفوذ حشرات و حیوانات موذی و حتی تبلیغ و بازاریابی و متناسب کردن محصول با ذائقه مردم در کنار قیمت و آسان بودن بدست آوردن آن از جمله اند روشهای توسعه اقتصادی در هر نظام و گروه اجتماعی تلقی می شود.

 

توسعه اقتصادی آنچان با مسایل سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و حتی اعتقادی و فردی آمیخته و پیچیده است . که کوچکترین تغییرات در سایر شاخص ها باعث تحولات عظیم اقتصادی در ساخت های تولید ، توزیع ، درآمد و حتی مصرف و مصر کننده می گردد. مثلا اخیرا شاهد بودیم بحران مسکن در امریکا ( ساخت ابوه مسکن برای مردم و اخذ اقساط ماهانه از درآمد های آنان )دچار رکورد شد و امریکاییان از باز پرداخت اقساط بازماندند . که سبب بحران در بانک های امریکا و سلب اعتماد سایر بانک های اروپایی از معامله با آنها و بی رونقی صادرات و واردات به امریکا و در نتیجه کل جهان از این ناحیه ضربه خورد و نفت بشکه ای 145 دلار و در عرض 8 ماه به بشکه ای 30 دلار رسید. مسافرت ها کاهش یافت ، شرکت ها ی هواپیمایی ورشکست شدند . کارگران اخراج شدند ، کارنجات تولیدات خود را کاهش دادند و سر رسید ها انباشته شد و اعترضات افزایش یافت و نا رضایتها افزونی گرفت . تا آنجا که باعث استعفی رؤسای وزارت خانه ها و بانک ها و هزاران تعبیر و تفسیر در این زمینه شد . در اقتصاد روان و متعادل را به یک ماشین مناسب و آماده فرض کنیم ، هر کدام از بخش های موتور و دلکو و سیلندر و سوپاپ ها و شمع ها و بدنه و سیم کشی و میل لنگ ها و فرمان و صندلی ها و اتاق به منزله بخش های اقتصادی هستند که باعث به حرکت در آمدن وسیله نقلیه می شود ، هر چند شمع به تنهایی نمی تواند در دست فرد فاقد ارزش حرکت اتومبیل است ولی حذف آن از سیستم و کارکرد موتور باعث می شود که وسیله نقلیه قادر به حرکت نباشد . و این مثال از آن جهت آورده شده که موضوع پیچیدگی و ارتباط اعضا و اجزای خرد و بزرگ اقتصادی در گردش اقتصاد معلوم گردد.
در این تحقیق نیز پس از طرح مسئله و ذکر اهمیت و ضرورت ان و بیان متغیرها و اهداف تحقیق به طرح سوالاتی مبادرت کرده ایم که در فصل اول ذکر شده است . در فصل دوم به مبانی نظری عناصر اقتصادی به صورت تخصصی اشاره شده است که شامل :
1. عوامل موثر بر توزیع در آمد
الف - عوامل اقتصادی
ب - عوامل توزیعی
2. روابط تولید ناخالص ملی و توزیع در آمد
3. نظریه های اقتصادی ،
الف – کوزنتس
ب- کالدور
4. مفهوم رشد اقتصادی
5. تاریخچه روابطه رشد اقتصادی و تولید ناخالص با توزیع درآمد
6. اقتصاد سیاسی رشد و توزیع در آمد ( رابطه منفی – رابطه مثبت - ، سرعت گردش در آمدی و توزیع در آمد ، در آمد سرانه و توزیع در آمد ، توزیع در آمد و فرار سرمایه ، سرمایه انسانی و در آمد )
7. توزیع در آمد و سیاست های اقتصادی
8. توزیع در آمد و یارانه ها
9. سیاست های مالی و توزیع درآمد
10. رابطه بیکاری و توزیع در آمد (اشتغال و ساختار بازارکار، توزیع سطح اشتغال بر توزیع در آمد، تأثیر تغییرات توزیع بر اشتغال ، مطالعات اشتغالی ، اشتغال ناقص و بیکاری در ایران و تورم و توزیع در آمد
11. مطالعات انجام شده در زمینه توزیع و تورم
12. نرخ ارز و توزیع در آمد
13. موقعیت ارز در اقتصاد کشور
14. تعیین عوامل موثر بر توزیع در آمد جهت استفاده در مدل تحقیق
Gini= c+a1gdp+a2 cpi+a3ur+a4e*rm
فرومول بلنجر و گورو (1990) با نام Gixi در اقتصاد شهرت دارد . و از عوامل متعدد و عناصر و اجزای اقتصادی ترکیب یافته دارای عناصر و اجزای زیر است :
تولید ناخالص ملی = GDP
تورم 0 شاخص قیمت خرده فروشی ) = CPI
بیکاری = UR
نرخ برابری ارز و بازار آزاد = Exrm
شاخص توزیع در آمد = Gixi
Gixi = C+ a1GDP+a2CPI+ a3UR+a4exrm

 

 

 

اهمیت و ضرورت مسئله :
شاید بتوان با جرأت گفت ، امروزه اساسی ترین و اصلی ترین شاخص زندگی مردم جهان همان اقتصاد است و به در ستی پیامبر اکرم (ص) در این باره اشاره فرموده است :
لا معاش له ، لا معادله . هر کس مغاش ندارد ، آخرت ندارد
اگر خانواده ای در اداره خانواده دچار بحران شوند ، آیا به تربیت صحیح در خانواده صورت می گیرد ؟ آیا اگر پدری توانایی اداره فرزندان را نداشته باشد ، حوصله وتوانایی رسیدگی اخلاقی و عاطفی به فرزندان را دارد ؟
آیا اگر فاصله طبقاتی زیاد باشد . امکان وحدت ملی تحقق می یابد ؟ مگر مردم ایران جز برای همین مسایل قیام نکرده بودند ؟
آیا اگر کیفیت عرضه و تولید محصولات بالا باشد. اطمینان از مصرف چگونه تعریف می شود ؟ اگر رابطه در آمد خانواده ها با هزینه های نا برابر باشد . نتیجه آن چه می شود ؟
اگر دولت و مسئولین توان منترل بر بازار اقتصاد را نداشته باشند و سود و بهره و نرخ محصولات خود سرانه توسط افراد سودجو تعیین شود تکلیف مصرف کننده چه می شود ؟
اگر همه شاخص ها اقتصادی از جمله سزمایه گذاریها ، نرخ زمانی و سرمایه ای و حتی هزینه های تولید و توزیع و خدمات با قیمت و شاخص های ارزشی نظام اجتماعی نابرابر باشد .وضع بنگاه های تولیدی چه می شود ؟ و صد ها سوال از این قبیل روشن می کند که اهمیت وضع اقتصادی و حتی بیش از وضع سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی و ......می باشد زیرا تا این مسئله مورد توجه و عنایت واقع نشود ، اصلا سایر شاخص ها بدون توجه به مسئله اقتصادی آب در هاون کوبیدن است .

اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق ( رشد اقتصادی در کشاورزی ) شناخت و تبیین :
1. عناصر موثر اقتصادی در رشد کشاورزی
2. توزیع و توسعه کشاورزی
3. تورم و توسعه کشاورزی
4. در آمد و توسعه کشاورزی
5. اشتغال و توسعه کشاورزی
6. نظام های اجتماعی و توسعه کشاورزی
7. ارز و پول و قیمت و نرخ و توسعه و کشاورزی طراحی شده است .
متغیرها :
متغیرمستقل: توزیع ،تورم ،درامد،اشتغال،نظام های سیاسی و اجتماعی وارز
متغیروابسته: رشد اقتصادی
روش تحقیق: قصد داریم تاثیر ومیزان تاثیر گذاری عوامل فوق(توزیع و درامد واشتغال و نظام ها و ارز پول را بر رشد اقتصادی بررسی کنیم.)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


(1-3) عوامل موثر بر توزیع در آمد
الف ) عوامل اقتصادی موثر بر توزیع در آمد
• رشد تولید ناخاص داخلی
• ترکیب و ساختار بازار
• ساختار تولید
• میزان بهر ه وری
• شدن را بطه مبادله در بخش کشاورزی
• در آمد های شهری و درآمد های روستایی ( در آمد سرانه )
• تفاوت بین کارگر ماهر و غیر ماهر ( سرمایه انسانی )
• بهر ه مندی از امکانات و خدمات عمومی مانند برق و آب و مسکن
• بار تکفل اقتصادی
• میزان دسترسی به بازار
• کمیت سرمایه به ازاء هکتار
• توزیع اعتبارات
• تورم و افزایش سطح عمومی قیمت ها
• مهاجرت
• کل مالیات در یافتی از هر خانوار
• هزینه دولتی و پرداخت های انتقالی
• سهم در آمد شخصی از تولید ناخالص داخلی
• میل نهایی به مصرف و پس انداز
• نرخ رسمی ارز
• میزان اشتغال و بیکاری
ب ) عوامل موثر بر توزیع در آمد
• جنس
• سن
• رشد جمعیت
• بهداشت
• آموزش و پرورش
• تبعیض های نزادی
• عوامل حقوقی و اجتماعی
• مالکیت عوامل تولید
همان طور که مشاهده می شود عوامل زیادی بر توزیع در آمد موثرند که ما به اختصار به بعضی از آنها اشاره می کنیم .
3-2 رابطه بین تولید ناخالص ملی ( رشد اقتصادی ) و توزیع در آمد
3-2-1 دو نظریه مهم در مورد اقتصادی و توزیع در آمد
الف ) نظریه کوزنتس
سیمون کوزنتس دریکی از مقالات خود به عنوان رشد اقتصادی و نابرابری در آمد (1955) این فرضیه را مطرح نمود که در مسیر رشد اقتصادی در کشورهای نا برابری درآمد سخت افزایش یافته و پس از ثابت ماندن از سطح معینی ، به تدریج کاهش می یابد. این الگو به نام منحنی u وارون کوزنتس (ku2cn's " u-Inverted curve ) معروف شد . کوزنتس توسعه اقتصادی را به عنوان فر/ایند گذر از اقتصاد معیشتی ( یا روستایی ) به اقتصاد نوین یا شهری نگاه می کند.( بحث دو گانگی اقتصادیو تقسیم اقتصاد به دو روش سنتی و نوین ، قبل از کوزنتس توسط بوئک (1953 J.H.Boche) و لوئیس (1954 W.A.Leuis) نیز مطرح شده است . همچنین بحث چهش اقتصادی پس از کوزنتس توسط هیرشمن (1958A.R.Hirshman ) ووروستو (1961 W.W.Rostom) مورد نقد و بررسی قرار گرفت .نکته قابل در فرضیه کوزنتس بیش از آنکه از شواهد تاریخی از عمالکرد اقتصادی کشور های در حال توسعه سرچشمه بگیرد از قدرت تحلیل وی سرچشمه گیرد نا برابری و توزیع در آمد در اوایل مراحل توسعه ، رشد اقتصادی را افزایش می دهد . چرا که با توجه به بالا بودن میل نهایی به مصرف خانوار های کم در آمد ، تلاش در جهت ایجاد برابری توزیع در آمد و تعدیل فقر اقتصادی خانوار ها ،سبب افزایش مصرف ، و در نتیجه کاهش پس انداز می گردد و این امر بر انباشت سرمایه تأثیر منفی خواهد داشت ، در حالی که میل نهائی ، انباشت سرمایه را به وجود آورد و به دنبال سرمایه گذاری بیشتر ، بیکاری و فقر را محدود خواهد کرد . استدلال این بود که بلافاصله بعد از اینکه اقتصاد مراحل اولیه توسعه را طی نمود مهارت نیروی کار افزایش یافته و سطح دستمزد ها بالا می رود این امر نهایتا باعث کاهش نا برابر ها را در بر خواهد داشت . بیان کاملا توصیفی کوزنتس در مقاله مشهور وی که عمدتا در یک تمثیل عددی مبتنی است توسط آناند و کانبور (1993 S.Anand and S.M.R.Kanbur ) صورت بندی مجدد شده است . این دو اقتصاددان مالزیایی ، نشان داده اند که برای مدل کردن حدس کوزنتس پذیرفتن چه فروض لازم است . و در چه مواردی ناچار از توسعه و گسترش منحنی کوزنتس به رابطه پیچیده تری بین شاخص های نا برابری و توسعه یافتگی هستیم و فرضیه کوزنتس ، به دلیل تأثیر عمیقی که بر مبنای نظری اقتصاد توسعه و نیز سیاستگذاری کشور های در حال توسعه داشت دستمایه بسیاری از پژوهش های اقتصادی در سال ها بعد شد . شاید یکی از مشهور ترین آنها مطالعه آهلووالیا (1976) بوده است . بررسی آماری اهلووالیا بر مبنای داده های مقطعی 60 کشور ( شامل 41 کشور در حال توسعه ، 13 کشور توسعه یافته و 6 کشور سوسیالیست ) به تأثیر قوی کوز نتس انجامید . این بررسی بعد ها در مطالعات و پیش بینی های بانک جهان بار ها مورد استفاده قرار می گیرد . با وجود این آناند و کانبور (1993) مطالعه آهلووالیا را نقد کده و نشان داده اند که تخمین رابطه کوزنتس به میزان قابل توجهی به نحوه اندازه گیری توزیع در آمد و انتخاب داده حساس است . مطالعه مزبور نشان می دهد که گزینش فرم تابعی رابطه بین میزان در آمد و نحوهً توزیع ان و نیز مجموعه کشور های مورد بررسی ، می تواند رابطه بین توزیع درآمد و سطح توسعه یافتگی به شکل u وارون به شکل دیگر بیانجا مد به طوری که الگوهای رشد همه از نظر آماری معنادار باشد .
ب) نظریه کالدرر:
کالدور : تقریبا همزمان به کوزنتس به صورت بندی مدل رشد پرداخت که بعد ها به مدل کمبریج معروف شد . مدل کالدور که در دو مقاله در سالهای 1956و 1957 ارائه شده است را می توان توسعه مدل رشد هارود- دومار دانست که در آن ، رابطه بین رشد اقتصادی و توزیع تابعی در آمد ( بین سود و دستمزد) تعیین شده است .بعلاوه، ساز و کار و تعیین نرخ پس انداز در مدل توضیح داده می شود . کالدور نشان داده می دهد در صورتی که اقتصاد در اشتغال کامل بوده و در نرخ پس انداز در آمد ناشی از سود ، بزرگتر از در آمد ناشی از دستمزد باشد . رابطه مستقیمی بین سهم سود ، درآمد و نرخ سرمایه گذاری وجود دارد . به عبارت دیگر ، هر چه توزیع در آمد به نفع صاحبان سرمایه تغییر کند ، میزان بیشتری از در آمد به سرمایه گذاری اختصاص یافته و به تبع آن رشد اقتصادی ( که در آن مدل بر حسب نرخ سرمایه گذاری توضیح داده می شود ) سریعتر خواهد بود . البته در مدل کالدور رابطه علی بین توزیع و در آمد و رشد اقتصادی توضیح داده نمی شود و صرفا تناقص بین توضیع به حد در آمد و رشد سریعتر اقتصادی تبیین می گردد پیش بینی کالدور این است که برای حل فرآیند مدت رشد اقتصادی ، توزیع تابعی در آمد ، باید به تدریج به نفع سود و در آمد تغییر کند (بدتر شود ) تا جایی که انباشت سرمایه به میزان مطلوب خود برسد و در آمد تغییر چندانی نمی کند . مجمعه نظریه های ، کوزنتس و کالدور بر مبنای نظری تحلیلهای اقتصادی تا سه دهه بعد سایه افکند . در واقع ، از آنجا که تا اوایل دههً 1990 ، نظریهً جایگزینی برای تبیین رابطه بین رشد اقتصادی و توزیع در آمد ارائه نگردید ، نظریه های این دو اقتصاددان به عنوان یک قانونمندی حاکم بر روابط این دو مفهوم تلقی گرددی ، واقعیت این است که در کشور های در حال توسعه ، سطح پایین در آمد سرانه با شکاف گسترده درآمدی بین آحاد جامعه در پیش روی سیاسگذاران و اقتصاددان قرار داشت . با توجه به اینکه در تفکر غالب بر متون اقتصادی در طول سه دهه مبادله گریزناپذیر بین رشد اقتصادی و عدالت اقتصادی ( توزیع عادلانه ً در آمد ) پذیرفته شده بود . پرسش ( تا قبل از دهه 1990) این بود که کشور های در حال توسعه باید در برنامه ریزیهای اقتصادی خود اولویت را را به کدام هدف بدهند ؟ آیا برای دستیابی به رشد بالای اقتصادی ، گسترش نا برابری در آمدها را بپذیرند یا رکورد اقتصادی را برای رسیدن به توزیع برابرتر در آمد تحمل کنند.

 

 

 

3-2-2) مفهوم رشد اقتصادی
رشد اقتصادی عبارت است از افزایش نادی کل در آمد ملی یا تولید ناخالص ملی یک جامعه طی یک دوره معین این افزایش ثه رویت در صد تغییرات در آمدملی یک جامعه نسبت به سایر قبل مطرح می شود . تعریف میکل تودارو در مورد رشد اقتصادی این چنین است « فرآیند پایدار که بر اثر ظرفیت تولید اقتصادی طی زمان افزایش می یابد و سبب افزایش سطح در آمد ملی می شود »
گونار میردال در مورد تعریف رشد می گوید رشد اقتصادی بصورت افزایش در تولید ناخالص ملی است به بیان دیگر دستیابی به رشد اقتصادی پایدار به مفهوم افزایش در آمد ملی مبنی بر اشتغال کامل با افزایش ظرفیت بالقوه نیروی تولید است تعریف دیگری می گوید : رشد اقتصادی به افزایش کمی و مداوم در تولیدات در /امد سرانه کشور از طریق رتباط با افزایش در نیروی کار ، مصرف، سرمایه و هم تجارت اطلاق می گردد.
3-2-3) تاریخچه رابطه رشد اقتصادی و تولید ناخالص با توزیع در آمد
سالها که اقتصاددانان به دنبال رلابطه ای بین رشد اقتصادی و توزیع در آمد می باشند . در دههً 1950و 1960 توسعه ی اقتصادی وبا رشد در آمد ملی سرانه اندازه گیری می شد . سازمان ملل در دههً 1960 ، 5 درصد رشد در آمد ناخالص برای کشور های در حال توسعه را مطرح کرد . برای رسیدن به این رشد سیاستهای مختلفی مطرح شد – سیاستهایی که اسسا نظریه های فشار همه جانبه رشد متعادل رشد نامتعادل هر شخص و حداقل تلاش استوار بود . اقتصاددانان معتقد بودند با افزایش در آمد ناخالص ملی از طریق افزایش اشتغال، فقر و نا برابری در آمدها ، کاهش خواهد یافت . اما نتیجه بکار گیری این سیاست ها نتوانست نابرابریهایی اقتصادی را از بین ببرد از دههً 1970 اقتصاددانان تنها بر رشد تولید تأکیدی نداشتند بلکه برای توسعه یافتگی شاخص هایی مانند کاهش فقر ، بیکاری، رشد تولید ناخالص ملی ، افزایش اشتغال و توزیع برابر در آمدها را مد نظر گرفتند . اولین بار در مورد رابطهً بین رشد و در امد ، سیمون کوزنتس 1955 نظریه معروف خود را بیان داشت ولی با بررسی 200 ساله از جریان توسعه کشور های توسعه یافته در مورد توزیع در آمد می گوید : در اوایل روند که رشد و توسعه اقتصادی به نفع گروههای پر در آمد جامعه بود توزیع نابرابر می شد .پس از طی این مرحله است که خود به خود عامل تعدیل کننده در جامعه به وجود آمده و گروه های کم در آمد از در آمد های بیشتر منتفع می شوند .
لویس از طرفداران نظریه کوزنتس است وی تلاش کرده است که رشد اقتصادی را از طریق نا برابری در توزیع در آمد فرموله کند او متعقد است تنها راه شتاب دادن به رشد اقتصادی استفاده از مدلهای توزیع در آمد کشور های اروپایی و ژاپن در سالهی اولیه رشد است . در ابتدای پروسه سود در آمد ملی زیاد و سهم دستمزد و در آمد ملی ناچیز است . به این بخش منفی با استفاده از سود های کسب شده رشد خواهد کرد و امکانات اشتغال بیشتر فراهم خواهد آمد . در مدل فی – رانیس توجه به این مدل توزیع نیروی در آمد به عنوان مسئله جانبی در نظر گرفته شده است ، این مدل در ارتباط با توزیع در آمد ، مدل مناسبی نیست چرا که فقط دوگانگی شهری و روستایی را در نظر می گیرد .بر مبنای این مدل می توان اقدامات مربوط به پایین نگه داشتن دستمزدها و در آمد های پایین روستایی و شرایط مبادله بین روستا و شهر را به آسانی توجیه کرد . برای رسیدن به یک رشد سریع اقتصادی نا برابری توزیع در آمد از شرایط لازم می باشد افراد دارای در آمد بالا میل نهایی به مصرف کمتری نسبت به افراد کم در آمد و پس انداز کنند گان از گروه در آمدی بالا می باشند که امکان تشکیل سرمایه را به وجود می آورند و بر عکس افراد کم در آمد که اثر منفی بر زیان انباشت سرمایه دارند بعد از اینکه جامعه مراحل اولیه توسعه را پشت سر گذاشت مهارت نیروی کار افزایش یافته و به دستمزد ها افزوده و از میزان نا برابری کاسته می شود .
بعد از کوزنتس کراولین ، (1960) ، اوشیما (1962) ، پاکرت (1973) اهلووالیا ، چتری و دیگران (1974) گهت (1975) ، اوکالیون و دیگران (1984) بابانکساد کین (1986) ، برترلا (1988) ، موریس(1990) ، آناندو گاسبور( 1993) آلیسناو رودریک (1944) ،برترلا (1993) ، فلیدزد (1994) ، سنت پل ووریری (1996) ، جها ( 1996) ، جوونالین (1996) ، پارین(1997) به مطالعه در مورد رابطه بین رشد و در آمد پرداختند . ادبیات جدید رشد از اوایل دهه 1990 مورد توجه قرار گرفت که از الگوی رشد درون زا استفاده می شود . بارو 1991 ، ادوارلر 1993 و رومر 1994 سیاست های تجاری را به رشد بلند مدت مرتبط ساختند . عده ای از اقتصاددانان معتقدند که نابرابری توزیع در آمد یکی از شرایط لازم برای رشد اقتصادی است و استدلال آنان به این صورت است که افراد هر جامعه به دسته تقسیم می شود . افراد ثروتمند میل نهایی به مصرف پایین دارند برعکس افراد فقیر میل نهایی به مصرف بالا دارند . افراد ثروتمند مقدار بیشتری از در آمد را به پس انداز اختصاص می دهند هر چه در آمد بیشتری به سوی افراد ثروتمند جذب شود ، پس انداز زیادتر و سرمایه گذار بیشتری صورت می گیرد و در آن جامعه رشد بیشتری به دست می آید ، پس از رسیدن به حد کافی رشد در آن جامعه خود به خود توزیع نابرابر در آمد به سوی در آمد ها سوق پیدا می کنند ، زیرا کشش جانبی سرایه به نیروی کار کمتر از واحد است . در رشد اقتصادی از سرمایه به میزان زیادتری استفاده می شود بهره وری نیروی کار در تولید افزایش یافته و سپس تمزکز در آمدها در طول زمان کاهش می یابد . تحقیات اخیر نشان می دهد که یک رابطهً منفی میا ن نا برابری اولیه و رشد اقتصادی وجود دارد اطلاعات جمع آوری شده مربوط به دوران سی ساله کشور های مختلف بیان می دارد که 90 در صد نظریهً لورنتس تأیید نشده است . با توجه به رابطه میان رشد کلی و تغییر در آمد گروه تحتانی جامعه در یک دوره ده ساله با دورا ن رشد اقتصادی با یک روند رشد نابرابریها در 43 مورد و همین کاهش نابرابریها در 43 مورد و همین طور کاهش نابرابر یها در 45 مورد توأم بوده است و به یک رابطه ً قوی و سیستماتیک میان رشد اقتصادی و رشد در آمد ها دست یافته شده است . بر خلاف کوزنتس ، گونارمیردال بیان می دارد که « لغزش نابرابری اقتصادی در یک کشور بطور معکوس رشد اقتصادی آن را متأثیر می سازد» . استدلال وی این چنین بوده که در عدم وجود محرکهای نا رضایتی و اغتشاشات سیاسی، زمانی که نابرابری به سطح خاصی برسد به وجود می آید لذا اغتشاشات و تغییرات ناگهانی اجتماعی و سیاسی نظم فعالیتهای اقتصادی و تجاری را بر هم زده و باعث کاهش نرخ رشد می گردد ، پرسون و نایلینی 19949 و والنسیا و رودریک (1994) در مطالعات خود نشان دادند که نا برابری بطور منفی به رشد مرتبط است کلارک در سال نتیجه می گیرد ارتباط بین رشد و نا برابری از نظر آماری معنی دلر اما کوچک می باشد. دیدگاه دیگر بیان می دارد که دولتن بدون توجه به توزیع عادلانه در آمد نمی تواند به رشد اقتصادی دست یابد . در سال (1972) هانس سینگر سیاستهایی را عنوان نمود که شامل تعدیل و رشد بود . در سال (1974) اثر چتری و دیگران از سوی بانک چهانی به نام توزیع مجدد در آمد و رشد اقتصادی انتشار یافت . چتری می گوید : « برنامه ریزی متمرکز بر مسئله فقر به معنای از دست دادن هدف ریشه نیست بلکه توزیع مجدد منافع رشد است سیاستهای توزیع مجدد از طریق اعمال مالیات ، پرداخت یا ارائه پرداخت انتقالی توزیع در آمد صورت می گیرد . مطالعات تجربی آدامن و موریس در مورد 43 کشور در حال توسعه نشان داد که هیچ گونه دلیلی مبنی بر اینکه افراد بسیار فقیر خود به خود از رشد اقتصادی منتفع شوند ، وجود ندار بلکه طبقه متوسط کوچک و ثروتمند بهره مند می شوند .مارشال متعتقد است که دخالت در قالب توزیع ممکن است به نحو چشمگیری تولید را کاهش دهد توزیع مجدد کلی قطعا نتایج متفوتی خواهد داشت و دلیل امر دخالت تصحیح کننده مکانیزم بازار و اثبات الگوی کلی توزیع در آمد ناشی از آن است . ویژگیهای ساختاری اقتصادی نتکی به بازار و سیاستهای منفی پولی و مالی پیامد های عمیقی به دنبال خواهد داشت . که لزوما منجر به کاهش تولید نخواهد شد . با بروز رکورد اقتصادی در کشور های توسعه یافته با کاهش در آمد های صادراتی روبه رو شدند در تراز پرداخت این کشور ها کسر هایی به وجود آمد که به ناچار وام هایی را از صندوق بین المللی پول و بانکجهانی در خواست نمودند . در مقابل این دو نهاد پرداخت وام را مشروط به اجرای برنامه های تثبیت و تعدیل داشتند . دل و لاورنس معتقدند که مشکلات اقتصادی این کشور ها از مراحل برون زای قوی برخوردار است . در مقابل صندوق بین المللی پول و بانک جهانی این مشکلات را ناشی از سیاستهای داخلی کشورها دانسته است . صندوق بین المللی پول روی مسئله تصحیح کلان اقتصادی برنامه های خود را متمرکز نکردند بلکه دامنه کلی مسئله مرتبط شامل سیاستهای دستمزد و نرخ بهره یارانه های دولتی و نقش دولت در هدایت فرآیند توسعه تمرکز یافت . همواره این دغدغه ها وجود دارد که آیا برای تسریع در رشد اقتصادی باید سطحی نا برابریها در آمد را پذیرفت و یا برای بهبود در توزیع در آمد باید به کند شدن رشد اقتصادی تن داد؟ پاسخگویی به این سوال که ارتباط نظری متقابل بین رشد اقتصادی و توزیع در آمد است چه می تواند باشد ؟ همچنین این سوال می تواند یکی از مهم ترین مو ضوع های مورد بحث برای مدیران اقتصادی و به ویژه برای کشور های در حال توسعه باشد زیرا کشور های در حال توسعه همواره از سطح نا برابری در آمد سرانه و گستردگی شکافهای در آمدی در رنج بوده اند .
آناند و کانبور مطالعه آهلووالیا را نقد کردند و نشان دادند که تخمین رابطه کورنتس به میزان قابل توجهی به نحوه اندازه گیری توزیع در آمد داده ها حساس است . مطالعه نوربر نشان می دهد که گزینش فرم تابعی رابطه بین میزان درآمد و نحوه توزیع آن در مجموعه کشور های مورد بررسی ، می تواند به رابطه توزیع در آمد و نحوه توزیع آن و نیز به رابطه بین توزیع در آمد و سطح توسعه یافتگی به شکل u یا شکل دیگری بیانجامد بطوری که الگو های یاد شده همه آماری معنادار می باشد . آنها در بحث های خود از معیار های متفاوت نابرابری و به نتیجه دست یافتند .
1. شاخص های مخلتف نقاط برگشت بسیار متفاوتی را نشان می دهد
2. نتایج آماری بسیار ضعیف اند
3. تغییر در رابطه بین در آمد توسط نیروی کار کشاورزی و شهری قید های جدید و دقیق تری را روی شکل تابع تحمیل می کند .
چیزی در کتاب معروف عنوان می نماید « مبادله بین رشد و برابری گمراه کننده است و ریشه کنی فقر همواره با رشد اقتصادی تعارض ندارد »
هدفهای توزیعی کشورها بایدبر حسب بهبود در سطح درامد گروههای کم درامد در چارچوب یک برنامه رشد اقتصادی تعریف شود. عملکرد37 کشور ورشد اقتصادی و توزیع درامد بین سالهای 1965-1989درنظر گرفته شدواین موارد به دست امد:

 


1. در رشد بالای کشورها همراه نابرابری شدید وجود ندارد
2. رشد اقتصادی با سطوح مختلف نا برابری در آمد سازگار است ولی رشد اقتصادی سریع فقط در صورت تعدیل در توریع در آمد ها امکانپذیر است .
پرسون و تابلینی بیان می دارد هر چه نا برابری در جامعه بیشتر باشد تقاضا برای توزیع در آمد بیشتر است . یا توزیع در آمد ( از پر در آمد به قشر های کم در آمد ) انباشت سرمایه را به دلیل نقض مالکیت تضعیف می کند و در نتیجه نا برابری رشد را به مخاطره می افکند . آلسنیا ورودریک (1994) در مدل خود توسعه طبیعی مدل های ریشه درون زا را به وضعیتی می داند که ملاحظات توزیعی در تعادل سیاسی بر نرخ رشد اقتصادی اث می گذارد بارنو 1994 ،بردتی – 1992 – اعتقاد دارند نا برابری رشد را به خطر می اندازد آگیون و بولتون 1992-1997 معتقدند توزیع نا برابر ثروت اولیه سر منشاء نا برابری در ثروت خواهد بود . حال اگر بازار سرمایه کل باشد این نا برابری اولیه قابل تداوم نبوده و یک توزیع یکنواخت همگرا خواهد رسید .( با نظریه کورنتس سازگار است ) باز توزیع در آمد موجب می شود که طبقه متوسط نیاز کمتر به وام گرفتن برای سرمایه گذاری داشته باشد در نتیجه به دلیل کاهش سهم دیگران در تأمین مالی سرمایه گذاری انگیزه طبقه میانی برای حداکثر کردن سود افزایش می یابد . در این صورت بار توزیع علاوه بر آنکه نا برابری را کاهش می دهند فرصت و امکان بیشتری برای کسب در آمد در اختیار گروه های میانی و طبقات کم در آمد گذاشته و کارایی را نیز افزایش می دهد . این نکته را باید توضیح داد بار توزیع در عین حال انگیزه ثروتمندان را برای تلاش کاهش می دهد . افزایش کارآیی تولید در اثر یک سیاست باز توزیع مشروط به این است که ثمره حاصل از افزایش تلاش و انگیز شفمان از بار توزیع بیشتر از کاهش تلاش متضرران از سیاست مزبور باشد آن وقت اثر خالص بار توزیع بر افزایش سرمایه گذاری و تولید مثبت خواهد بود .در مراحل اولیه توسعه به دلیل انباشت کم سرمایه ، نرخ بهره بالاست و بدین روی ثروتمندان وام دهند از نرخ بالای بهره منتفع می شوند . و ثروت آنان سریعتر از گروه میانی وام گیرنده رشد می کند . در نتیجه نا برابری افزایش می یابد . در مراحل بعدی توسعه نرخ بهره به تدریج کاهش می یابد . کاهش نرخ بهره در بازار سرمایه به نفع وام گیرندگان و به ضرر وام دهندگان می باشد این ثروت طبقه متوسط به تدریج به ثروتمندان نزدیک شده و نابرابری کاهش می یابد . سنت یل و ویر – 1991- : اثر توزیع ثروت بر نرخ رشد اقتصادی را از طریق عرضه و تقاضای نیروی کار مطرح می کند . در حالت تعادل که نرخ منحنی رشد اقتصادی در تابع فرآیندی از عرضه نیروی کار در جامعه است . در این صورت اگر منحنی عرضه نیروی کار مقعر (یا محدب ) باشد . بار توزیع از غنی به فقیر نرخ رشد را افزایش یا کاهش خواهد داد . آلسینا و پروتی 1995 مطلع آنها نشان می دهند که نا برابری در آمدی در اثر تشدید تنش های اجتماعی و ناپایداری سیاسی اجتماعی را افزایش می دهد . و به دنبال آن نا اطمینانی در محیط اقتصادی – سیاسی ایجاد می شود که سرمایه گذاری را کاهش می دهد . و در نتیجه از آنجا که سرمایه گذاری نیروی محرک رشد است ، نا برابری اثر معکوس بر رشد اقتصادی می گذارد .
3-2-4 ) اقتصاد سیاسی رشد و توزیع درآمد
کانال یا مجرای دیگری که در اینجا برای ارتباط بین توزیع در آمد و رشد اقتصاد مطرح می شود ، کانال سیاسی است . به این صورت که سطح مخارج دولت یا مالیات نتیجهً فرآیندهای رأی گیری (انتخاباتی) است که در آن درآمد ، عامل اصلی تعیین کنندهً سلیقه رأی دهندگان است. به ویژه لازم به ذکر است که رأی دهندگان کم درآمد و فقیر طرفدار سطوح بالای مالیات می باشند . دلیل این پیامد آن است که آنها مالیات کمتری خواهند پرداخت یا نسبت خود را از سهم بیشتری از مخارج دولت سود خواهند برد .بنابراین درجامعه ای نابرابر،با تعداد بیشتر فقرا اکثریت رای دهندگان به طرفداری مالیات بالاتر رای خواهند داد. برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند افزایش مالیات های بالاتر از بهینه باعث افزایش حجم دولت می گردد و از انجا که دولت به مانند بخش خصوصی کارایی ندارد و در نتیجه تخصیص منابع به درستی صورت نخواهد گرفت و رشد اقتصادی کاهش خواهد یافت. یعنی در جامعه ای که نابرابری توزیع درامد وجود دارد واز طرفی برابری سیاسی و حقوقی وجود دارد. رشد اقتصادی کاهش می یابد. از جمله این پژوهشگران می توان به آسینا ورودریک (1993) ،پرستون وتابلینی (1994) اشاره کرد. البته در اینجا لازم است به این نکته توجه شود که در صورتیکه دولتمردان افرادی شایسته وکاردان باشند، مطمئنا سیاست های اتخاذی آنها در نحوهًخرج مالیات ها ومنابع کشور، فرضا سرمایه گذاری در آموزش فقیران، بهداشت آنان، تغذیه مناسب آنها می تواند کمک شایانی به بهبود سرمایه انسانی این قشر جامعه نماید و در نتیجه رشد وتوسعه را میسر گرداند، یعنی فرآند بار توزیع لزوما به کاهش رشد اقتصادی نخواهد انجامید.
3-2-5 ) رابطه منفی رشد و توزیع درآمد
بعضی استدلال کنندگان معتقد ند که نابرابری درآمد یکی از شرایط لازم برای ایجاد سریع رشد اقتصادی است. زیرا درآمد افراد ثروتمند جامعه یکی از شرایط لازم برای پس انداز گروههای پردرآمد است. هساس استدلال این عده این است که اگر جامعه را به دو گروه ثروتمند و فقیر تقسیم کنیم ، میل نهایی به پس انداز طبقات ثروتمند بیش ازطبقه فقیر است ).لذا هر چه درآمد جامعه بیشتر به سوی افراد پردرآمد برود قسمت بیشتری از درآمد آنان صرف پس انداز می شود . وبه دنبال آن با افزایش ، سرمایه گذاری ، رشد با سرعت بیشتری افزایش می یابد . در نتیجه این عده با این استدلال نسبتا ساده مدعی هستند که توزیع بسیار نابرابر درآمد شرط لازم برای برای ایجاد رشد سریع اقتصادی است البته این عده معتقدند پس از طی مراحل اولیه توسعه ( رسیدن به حد کافی رشد ) خود به خود عامل تعدیل درآمد جامعه به وجود می آید. اساس این نظریه بر این استدلال متکی است که اگر کشش جانشینی سرمایه به نیروی کمتر از رشد اقتصادی همراه با افزایش سرمایه باشد . بهره وری نیروی کار در تولید تدریجا افزایش یافته و در نهایت تمرکز در آمد ها در طول زمان کاهش می یابد . پس به رغم این عقیده رابطه مستقیمی میان نابرابری در توزیع درآمد و رشد سریع اقتصادی وجود دارد . کوزنتس بر این عقیده است که در مراحل اولیه رشد اقتصادی درآمد بد تر می شود و در مراحل بعد بهبود می یابد اگر چه اطلاعات مربوط به کشورهای غربی این نظریه را تایید می کند ولی با نگاهی به اطلاعات کشورهای در حال توسعه ( جهان سوم ) در می یابیم که این نظریه چندان قانع کننده نیست .
3-2-6 ) رابطه مثبت رشد وتوزیع درآمد
به گفته مایکل تودارو به چهار دلیل بسیاری از اقتصاددانان توسعه ، تضاد میان رشد سریع اقتصادی و توزیع برابر در آمد را غیر قابل قبول می دانند و معتقدند که برابری بیشتر در کشورهای در حال توسعه کنونی در واقع می تواند شرط رشد اقتصادی درون زا باشد ، این چهار دلیل عبارتند از :
1- بررسی های تجربی و وقایع تاریخی در کشورهای جهان سوم نشان می دهد که بر خلاف کشور های توسعه یافته امروزی در کشورهای در حال توسعه کنونی ، ثروتمندان منافع خود را در اقتصاد محلی مصرف نمی کنند . این ها به اتلاف در آمد خود از راه خرید کالا های لوکس وارداتی ، مسافرت به خارج از کشور ، ساختن خانه های گران قیمت همچون کاخ ، سرمایه گذاری در طلا و جواهرات و حساب های بانکی خارج از کشور می پردازند و چنانچه مشخص است . این پس انداز ها ومصرف نمی تواند مولد رشد اقتصادی باشد . این امور علاوه بر خروج سرمایه از کشور و پایین آوردن توان مالی کشور به تولید کنندگان داخلی نیز ضربه می زند . حتی شواهد تجربی نشان می دهند که که در آمد سرشار ثروتمندان ناشی از مکانیسم رشد تولید نا خالص نیست ، بلکه حاصل دسترنج کارگران عادی و فقیر جامعه است و یا ناشی از ثروت فروشی ، همچون کشور های عمده صادر کننده نفت (اوپک ) . بنابراین استراتژی رشد که بر مبنای نا برابری قابل توجه و در حال رشد در آمد ها قرار دارد ممکن است در واقعیت بیش از افسانه فرصت طلبانه به منظور بقای طبقات سرمایه دار و حفظ وضع موجود اقتضای ، سیاسی . طبقات ممتز کشور های جهان سوم نباشد که اغلب به زبان عظیم جمعیت این کشورهاست .
2- در آمد کم و سطح و سطح نازل زندگی فقرا چه در زمینه بهداشت ، آموزش تغذیه و ....« بهره وری اقتصادی » را کاهش داده و منجر به کاهش نرخ رشد می شود .
بنابراین هر چه بهره وری پایین تر باشد با یک میزان عوامل تولید مشخص از تولید کاسته شده و اثر تخریبی بر رشد به جای خواهد گذاشت پس با توجه به رابطه توزیع نا برابر در آمد با کاهش بهره وری اقتصادی با کاهش رشد اقتصادی ، نتیجه می شود که برای افزایش رشد اقتصادی در آمدها ، باید برابر تر شود .
3- اگر چنانچه بر اثر سیاست توزیع عادلانه در آمد ، در آمد فقرا افزایش یابد با توجه به اینکه تقاضای افراد کم درآمد اکثرا برای کالای ضروری است که در بازار داخلی و محلی است .و از طرف دیگر ثروتمندان تمایل دارند ثروتمندان تمایل دارند که بیشتر در آمد اضافی خود را صرف خرید کالاهای تجملی وارداتی کنند . به این ترتیب افزایش سطح در آمد فقرا شرایط رشد اقتصادی سریع و مشارکت توده های مردم در این رشد به وجود می آورد بنابراین برای حمایت از صنایع داخلی و رسیدن به رشد اقتصادی باید سهم گروههای با در آمد پایین از کل در آمد ها توسط سیاست های توزیع عادلانه بیشتر شود . یعنی به برابری بیشتری برسیم .
4- مورد آخر سه انگیزه نیرومند مادی برابر مشارکت در فرآیند توسعه است . توزیع عادلانه « انگیزه های قوی در استمرار توسعه و توزیع نا برابر « مانعی» جدی از این راه است . هر چه توزیع در آمد بهتر و بیشتر شود ، علاقمندی بیشتری به تحقق اهداف رشد و توسعه اقتصادی از مردم پدیدار می شود .

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   60 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رشد اقتصادی در کشاورزی