فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله بررسی نقش ورزش در سلامت روح و جسم از نگاه دین مبین اسلام

اختصاصی از فی موو مقاله بررسی نقش ورزش در سلامت روح و جسم از نگاه دین مبین اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله بررسی نقش ورزش در سلامت روح و جسم از نگاه دین مبین اسلام


تحقیق درباره بررسی نقش ورزش در سلامت روح و جسم از نگاه دین اسلام

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 23 صفحه

 

 

 

 

 

 

تاثیر ورزش در کاهش افسردگی وحفظ سلامت روان

 این حقیقت برای عموم مردم روشن است که ورزش کردن برای مقابله با بیماریهای جسمی یک روش بسیار مناسب و سودمند است. اما تحقیقات جدید نشان می دهد که تمرینات بدنی باعث افزایش توانائی های مغز نیز شده و به انسان در معالجه بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب نیز یاری میرساند . در مقاله ای اشاره شده بود که تمرینات بدنی مداوم و روزمره تاثیر بسیاری در معالجه افسردگی افراد دارد.در حقیقت به پزشکان روانشناس توصیه شده که ورزش را در برنامه معالجات بیماران خود گنجانده و برای آن ارزش ویژه ای قائل شوند. در یکی از جالب ترین تحقیقات کلینیکی مشخص شده است که ورزش نه تنها در معالجه افسردگی بسیار موثر است بلکه نقش بسزائی در جلوگیری از بازگشت این بیماری دارد و با توقف انجام حرکات ورزشی خطر بروز علائم اضطراب و افسردگی افزایش چشمگیری خواهد داشت. به گفته یکی از روانشناسان مهم نیست که افراد افسرده به چه میزان ورزش میکنند بلکه مهم اینست که به طور مرتب روزانه وقتی را برای این امر اختصاص دهند. البته به بیمارانی که از افسردگی شدید رنج میبرند توصیه نمیشود که استفاده از داروهای خود را متوقف کرده و تنها ورزش کنند اما تاثیر ورزش بر آنها بسیار زیاد خواهد بود و اگر این بیماران هر روز تمرینات بدنی انجام دهند شانس بهبودی برای آنان قابل ملاحظه است.

 

 

ورزش چگونه در معالجه افسردگی و اضطراب موثر است؟
به عقیده محققین ورزش باعث شادی و نشاط و بالا بردن اعتماد به نفس میگردد زیرا افراد افسرده یا اعتماد به نفس ندارند و یا میزان آن در آنان بسیار پایین است. ورزش احساس رضایت باطنی شخص را بالا برده و فرد حس میکند که به موفقیت هایی دست یافته است. نکته با اهمیتی که باید در نظر گرفت اینست که به دلیل اینکه افراد افسرده باید انرژی کافی

برای مقابله با علائم افسردگی داشته باشند بنابراین در انجام فعالیت های ورزشی نباید زیاده روی کرده و حد اعتدال را رعایت کنند. برای موفقیت در این زمینه بیماران باید قدمهای آهسته

ادامه...


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بررسی نقش ورزش در سلامت روح و جسم از نگاه دین مبین اسلام

تحقیق در مورد علل دین گریزی انسانها

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد علل دین گریزی انسانها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد علل دین گریزی انسانها


تحقیق در مورد علل دین گریزی انسانها

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

علل دین گریزی جوانان

          دین گریزی ترکیب نادرستی است. این ترکیب ، ساخته و پرداخته ی ذهن کسانی است که فرا فکن هستند و دوست دارند همیشه تقصیرها را بر گردن دیگران بیاندازند. این عنوان برای این طرّاحی شده است که به پدیده ی کم رنگ شدن عقاید دینی و مذهبی در جوانان نگریسته شود. کسانی که با تعلیم وتربیت اسلامی آشنایی مختصری داشته باشند ، می دانند که دین ، امری فطری است و با فطرت و طبیعت انسان سازگار است و بلکه انسان فطرتاً خداجو و دین گرا است. انسان موجودی است ستایشگر. تحقیقات باستان شناسی نیز این مطلب را به اثبات رسانده است که انسان ها از زمان های بسیار دور خداپرست و یکتاپرست بوده اند و انحراف از خداپرستی و یکتاپرستی بعدها به وجود آمده است. در هر عصر و دوره ای از تاریخ ، شرایطی به وجود آمده است که مردم ، در این زمینه ، دچار انحرافاتی شده اند. وقتی دین ، امری فطری باشد ، چگونه ممکن است که انسان از امری که مطابق با فطرت او است ، گریز داشته باشد؟! البتّه گاهی گریز از دین دیده می شود ، امّا اگر نیک بررسی شود ، معلوم می شود که آن چه مورد گریز واقع شده ، عوامل غیر الهی بوده است.

         در اینجا قصد نداریم وارد مباحث علم کلام جدید شویم و نظریّات ماتریالیست ها  را در این مورد بررسی کنیم. امّا آن چه به ذهن می رسد این است که چرا سازندگان این عنوان ، جوانان را مورد حمله ی خود قرار داده اند؟! شاید شگرد خوبی باشد که گروهی را متّهم کنیم و به سادگی تقصیر را به گردن آن ها بیاندازیم. واقعیّت این است که مشکلات اجتماعی و فرهنگی یک جامعه محصول عوامل بسیاری است که با متهم کردن یک قشر و گروه نمی توان نتیجه گیری مطلوب از آن به عمل آورد. بهتر است به جای این تعبیر بگوییم "علل کم

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علل دین گریزی انسانها

تحقیق در مورد آشنایی با دین زردشت

اختصاصی از فی موو تحقیق در مورد آشنایی با دین زردشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آشنایی با دین زردشت


تحقیق در مورد آشنایی با دین زردشت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه16

 

فهرست مطالب

 

2- تعالیم زردشت

3- اوستا

4- داستان خلقت و دو گانه پرستی

5- خدایان

6- آخر الزمان

8- وضع کنونی

زردشت که با ظهور او جهان پایان می یابد.

7- بقای روح

آشنایی با دین زردشت

هنگامی که چند قرن بر ورود آریاییان به ایران گذشت این قوم اندک اندک به شهر نشینی روی آوردند و این مساءله در جهان بینی ایشان تاءثیر گذاشت .
در آن روزگار انسان اصلاح گری بر خاست و آریاییان را که خواستار ترک خرافات قدیم بودند، به آیین تازه ای دعوت کرد و آیین مغان را برانداخت . این پیامبر مصلح که خود را فرستاده خدای خوبی و روشنایی معرفی می کرد، زردشت نام داشت . وی مدعی بود آیین خود را از آهورمزدا دریافت کرده تا جهان را از تیرگیها پاک کند و آن را به سوی نیکی و روشنایی رهنمون شود.
زردشتیان به نامهایی چون گبر و مجوسی و پارسی خوانده می شوند. کلمه ((گبر)) در زبان سریانی به معنای کافر از از جانب دیگران به آنان اطلاق گردیده و واژه ((المجوس )) در دستور زبان عربی ، اسم جنس ‍ جمعی و مفرد آن مجوسی است . ((المجوس )) در قرآن کریم (حج :17) در کنار پیروان ادیان دیگر یافت می شود. اکثر علمای اسلام زردشتیان را اهل کتاب دانسته اند. احادیثی نیز در این باب موجود است . آیین زردشت حدود یک قرن قبل از میلاد تحول یافت و آن صورت تحول یافته را آیین مزدیسنی می نامند. مزدیسنا در لغت به معنای ستایش مزداست .

 

1- سرگذشت زردشت

دانشمندان در مورد وجود تاریخی پیامبر ایران باستان شک دارند، اما بیشتر آنان وجود وی را نفی نمی کنند. زردشت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آشنایی با دین زردشت

دانلودمقاله ارتباط هنر و دین

اختصاصی از فی موو دانلودمقاله ارتباط هنر و دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

تعریف هنر
«شکل اصیل و متعال هنر پدیده ای است که به شدت تعریف گریز است و نمی توان آن را در چارچوب عبارات، محصور نمود و این تعریف گریزی، ریشه در ذات هنر اصیل دارد و تعاریفی که از پدیده هنر و رشته های آن ارائه می شود کمک تقریب به ذهن است.»1
فیلیپس شاله فیلسوف فرانسوی: «هنر کوششی است که برای ایجاد زیبایی یا ایجاد عالم ایده آل می شود.»
لئون تولستوی: «هنر سرایت دادن و اشاعه عاطفه است، هنرمند راستین کسی است که عاطفه را نشان می دهد و هم عواطف مخاطبان را برمی انگیزد.»2
به صورت کلی هنر عبارتست از خلق زیبایی و یا «هنر بیان غیرمستقیم حقایق زندگی است که بر عنصر تخیل استوار است.»3
می توان گفت: تعریف هنر مبتنی بر سه عنصر است: تخیل، زیبایی و آفرینش. این عناصر دست به دست هم می دهند و آفریده را به پدیده ای دل انگیز و زیبا تبدیل می کنند. قوه تخیل منشأ هنر است. یک اثر هنری چون آبی از این چشمه می جوشد. عنصر دیگر خلاقیت است. اثر هنری اثری است که کپی از دیگری نباشد. طبق این معیار هنرمند واقعی تنها خدایی است که آفریننده پدیده های جهان می باشد. آسمان و زمین، ستارگان و افلاک، انسان و حیوان، نبات و جماد همه پدیده هایی نو که تنها او اولین بار آنها را آفریده است، انسان را نیز به گونه ای خلق نموده که می تواند مثل خالقش به هنرنمایی بپردازد و این خصوصیت انسان از روح الهی اش سرچشمه می گیرد. اما هر اثر هنری که از آدمی صادر می شود کپی از خلقت الهی است پس به دیده اغماض آدمی را هنرمند می نامیم.
عنصر دیگر، زیبایی است. آیا زیبایی چیزی است که گوش و چشم ما را ارضا می کند یا چیزی لذت بخش است؟ و یا آنکه مطابق حقیقت باشد یا طبق تعریف ارسطو آنچه از تعادل و هماهنگی اجزا و دقیق بودن برخوردار باشد زیباست؟ پس عناصر تشکیل دهنده زیبایی دقت، هماهنگی، توازن، ترابط یا پیوستگی اجزای یک پدیده است. بنابراین هرچه ناهماهنگ و نامتعادل و بی اندازه و خارج از حد باشد زشت است.4
و نیز زیبایی امری نسبی است. عشق زیبایی می آفریند. همچنین «جمال و زیبایی، جاذبه، عشق، طلب و حرکت توأمند. آنجا که زیبایی وجود پیدا می کند یک نیروی جاذبه ای هم هست. آنجا که زیبایی وجود دارد عشق، طلب، حرکت و جنبش هم وجود دارد. به عقیده فلاسفه الهی تمام حرکتهایی که در این عالم هست، حتی حرکت جوهریه که تمام قافله این عالم طبیعت را به صورت یک وجود واحد به جنبش درآورده است مولود عشقند.»5
بزرگ ترین مظاهر زیبایی در مخلوقات خداوند خودنمایی می کند و قرآن نیز مکرراً انسان را به مشاهده و تأمل در این زیبایی و توازن و تناسب فراخوانده است. «الذّی خَلَق فسّوی والذی قدّر فَهَدی.»6 «و خَلَقَ کلّ شیء فقدّره تقدیراً.»7 «انّا زینا السماء الدنیا بزینهٍ الکواکب.»8
این زیباسازی تنها در امور محسوس و دیدنیها و شنیدنیها نیست. حتی در امور کاملاً معنوی مانند ایمان نیز خداوند به این گفته عمل فرموده است: «ولکنّ اللهَ حبَّبَ الیکم الایمان و زینهً فی قُلوبِکم.»9 پس هنروری کاری است خداگونه و هنر اگر در این مسیر باشد خدایی خواهد داشت.(صبغه الله)
نسبت دین و هنر
«نسبت دین و هنر مانند نسبت دین و زندگی است. زیرا هنر قسمتی از آن است. همان طور که دین برای زندگی ارزش قایل است برای هنر نیز ارزش قائل است... هنر جزیی از زندگی است. در زندگی انسان از نظر قرآن کارها به شایسته ها و ناشایسته ها تقسیم می شود(عمل صالح و عمل ناصالح) پس هنر هم می تواند صالح و غیرصالح باشد.»10
ائمه اطهار معیارهای خوبی اثرهنری را به ما آموخته و آن را نقد نموده اند. هنری مورد تأیید آنان بوده که موجب تعالی و رشد روح بشر باشد. هنری که او را از تمایل به هوی و هوس به سوی آسمان معنویات و کمالات ببرد. برای مثال در تاریخ موارد متعددی نقل شده که پیامبر و امامان - علیهم السلام- به قدردانی از شاعران و اشعار آنان پرداخته و به آنان هدایایی داده اند که این خود نشانی از قضاوت آنان در مورد شعر و حکم به خوبی و شایستگی شعر است، یا مثلاً در مواردی ائمه - علیهم السلام- به شاعری پیشنهاد می کردند بیتی را از شعر خود تغییر دهد یا موضوعات هدف داری را در شعر خود مطرح سازد و مقدمه قصیده را که براساس سنت مرسوم آن زمان شاعران با تغزل و تشبیب آغاز می شود در شعر خود نخواند.
هنر و تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت برای ساختن انسان است. هرمکتبی که دارای هدفهای مشخصی است باید سیستمی هم برای تعلیم و تربیت انسان ارائه دهد؛ برنامه ای که هم برای فرد و هم برای جامعه کارآمد باشد و ما معتقدیم که اسلام کامل ترین این مکاتب است و برنامه های پیشنهادی آن کامل ترین برنامه هاست که به تمام جنبه های زندگی انسان پرداخته و مطابق فطرت، تمایلات و نیازهای بشر است.
تعلیم و تربیت دستورالعملی است که انسان فرشی را به عرش نزدیک کند او را از بند مادیات برهاند و الهی کند. هدف تعلیم و تربیت این است که هدف از خلقت انسان را که همان لِیعبُدون است تحقق بخشد. کار هنر نیز در همین راستاست. هنر و تعلیم و تربیت با هم همسو هستند. به عبارتی می توان گفت: هنر یکی از ابزار تعلیم و تربیت است. هردو در یک مسیر حرکت می کنند و در نهایت باید به سعادت انسان منتهی شوند.
«هوالذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه.»
یزکیهم یعنی تزکیه و پاکیزه گرداندن. این همان پرورش و تربیت است. یعلمهم یعنی تعلیم و علم آموزی تربیت در نظر انبیا مهم تر است از تعلیم و به همین جهت اول در آیه ذکر شده است، تربیت پرورش استعدادهای نهفته انسان است. تعلیم بستر تربیت را هموار می کند. با تعاریفی که از هنر ارائه دادیم روشن می شود که هنر هم می تواند ابزاری در مسأله تعلیم باشد و هم تربیت. با توجه به اینکه مولا علی- علیه السلام- فرمودند: «انّ الله جمیلٌ و یحِبُّ الجمال.» و با توجه به اینکه روح بشر مشتق از روح الهی است. «و نفختُ فیهِ مِن رُوحی.» پس انسان کشش و میل فراوان به سمت زیبایی دارد و هرچه زیبا باشد در انسان نفوذ بیشتری دارد، زیرا با فطرت او سازگاری دارد. بنابراین هنر که قابل انفکاک از زیبایی نیست می تواند تأثیر بسیار زیادی در روح انسان بگذارد. تعلیم و تربیتی که از کانال هنر سرازیر زمین روح آدمی شود حتماً در آن نفوذ خواهد کرد و درخت جانش را حتماً به ثمر خواهد نشاند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ارتباط هنر و دین

دانلود مقاله ولایت فقیه : دین

اختصاصی از فی موو دانلود مقاله ولایت فقیه : دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
مقدمه
بحث خود را با نام خدا وسپس با توضیح این مطلب که" منکر ولایت‌فقیه، منکر ضروری فقه است " آغاز می‌نمایم:
اگر کسی ولایت فقیه را مردود بداند، مرحوم آیه‌الله العظمی بروجردی(قده) او را منکر ضروری فقه اسلام و نه تنها فقه تشیع، می‌داند مرحوم صاحب جواهر نیز در این زمینه می‌فرماید:((استوانه‌های مذهب به ولایت فقیه حکم کرده‌اند و کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند طعم فقه را نچشیده است و رمز کلمات ائمه معصومین(ع) را نفهمیده است.))
در بین معاصرین تنها مرحوم آیه العظمی خوانساری(ره) می‌باشند که ولایت مطلقه فقیه را مورد تردید قرار داده و بهره مندی از اجرای الهی را به قیام و ظهور حضرت حجه‌بن‌الحسن(روحی و ارواح العامین له الفدا) موکول کرده‌اند. ایشان در حقیقت فایده دین را به زمان حضور معصوم(ع) محدود نموده و برخلاف ضرورت، ادامه احکام را در زمان غیبت امام‌عصر(عج) لغو و منتفی دانسته‌اند و دلیل این مسأله را محرومیت، از برکات وجودی آن بزرگوار ذکر نموده‌اند!
البته صحیح است که نمی‌توان به ناقص بودن دین معتقد شد و حجت را از بندگان خدا سلب کرد؟ چگونه آن مرحوم وافرادی نظیر ایشان در گذشته وجود ولی‌فقیه را برای ایتام و قاصرین لازم دانسته‌اند، لیکن برای ملت اسلام وایتام ال محمد (ص) و جامعه مسلمین لازم ندانسته‌اند؟! و با نبود ولی‌فقیه، به یغما رفتن عزت وشرف مسلمانان و منافع مادی و معنوی آنها را توسط گرگهای جهانخوار و جهانخواران گرگ نظاره‌گر باشند!!
آیا خالی بودن جامعه اسلامی از سرپرستی که امور مسلمین را اداره کرده و حجت بین خداوند متعال و امام‌معصوم باشد، نقص دین نیست؟ به ویژه دینی می‌گوید: اگر جز دو نفر کسی وجود نداشته باشد، لازم است یکی امام و دیگری مأموم باشد. حال چگونه می‌توان معتقد شد که چنین دینی در زمان غیبت امام معصوم(ع) مردم را بدون ولی و سرپرست گذارد؟
امام صادق(ع) که در مقبوله عمر‌بن‌حنظله اجاز داوری را درحقوق مالی و عرضی به مردم می‌دهد، و شما هم آن را قبول دارید، اجرای آن را در صورت عدم تسلیم محکوم اجازه نمی‌دهد، با اینکه انگیزه‌های نفسانی غالباً محکوم را از تن دادن به حکم باز می‌دارد.آیه‌الله‌خراسانی که در تحقیق و تتبع کم‌نظیر بوده وباید از ایشان به عنوان استاد مراجع و فقهائی که بعد از مشروطیت آمده‌اند نام برد در مورد ولایت فقیه نظرشان شبیه به نظر مرحوم شیخ انصاری (ره) است، یعنی اگر چه در مورد ولایت فقیه درجایی همان تردیدی را که شیخ ابراز نموده ایشان نیز آن را آورده‌اند، ولی هرگز با بیان قاطع و واضح اساس ولایت را رد نکرده‌اند، بلکه شیخ(ره) را در مورد. ولایت‌فقیه و آنچه که از امور سیاسی، اجتماعی و نظامی مربوط به جنبه امامت است و مشروعیت آن ثابت شده و مرجع در آنها ولی‌فقیه می‌باشد، پذیرفته‌اند.
بنابراین اگر چه فقیه از نظر صفات و ملکات قابل مقایسه با امام معصوم(ع) نیست، اما اعتبار آن برای ولایت ضروری نیست، زیرا ارزش این امرِاعتباری براساس نتایج و آثاری است که بر آن ........ می‌شود، نه چیز دیگر: چرا که تفاوت بین امامت تکوینی و اعتباری به مانند پیوند نسبی و سببی است که اولی قطع شدنی نیست، ولی پیوند دومی قطع شدنی است، بلکه می‌توان گفت که امام معصوم(ع) نیز دارای ولایت حقیقی واعتباری است که فقهاء در جهت دوم نائب او هستند.
شیخ انصاری مناصب سه‌گانه فقیه را به شرح زیر نام می‌برد: 1ـ منصب فتوا2ـ منصب مرجعیت در مرافعات و مخاصمات3- منصب ولایت یعنی تصرف اموال و النفس. درباره منصب سوم چنین فرموده است: ولایت‌فقیه به دوگونه متصور است: اول: ولی‌فقیه در تصرف مستقل باشد، قطع نظر از اینکه تصرف غیر، منوط به اذن او باشد. دوم: غیر ولی‌فقیه در تصرف مستقل نباشد و تصور وی منوط به اذن فقیه باشد. صورت اول استقلال فقیه در تصرف اموال و انفس را به حکم قاعده اولیه از تمامی افراد نموده و به عدم ثبوت آن تصریح کرده است ودر روایاتی که گمان شده بر ولایت فقیه دلالت دارد، کلاً به عدم دلالت آنها تصریح کرده می‌فرمایند:((اگر روایات شریفه از روی انصاف مورد توجه قرار گیرد، مشخص می‌گردد که سیاق و صدور ذیل آنها در مقام بیان وظیفه فقهاء از نظر احکام شرعیه می‌باشد، نه چیز دیگر. پس اگر فقیه زکات و خمس را از مکلف مطالبه نماید دلیل شرعی بر وجوب دادن آن فقیه وجود ندارد.))
ضمنا در آخر بحث چنین آمده است:((اقامه دلیل بر وجوب اطاعت از فقیه به آن گونه که اطاعات از امام معصوم واجب است، از کندن خارهای بسیار سخت درخت خاردار با دست لخت، دشوارتر و رنج آورتر است))
این تعبیر کنایه‌ای است از اشکال یا عدم امکان بر اقامه دلیل بر ولایت فقیه به شکل اول.
گروههای مخالف ولایت فقیه
برای توجه بیشتر به این نکته، در اینجا مخالفین ولایت فقیه را باختصار به3 گروه زیر تقسیم می‌کنیم:
الف- دشمنان اسلام
که طبعاً نه تنها ولایت فقیه مورپسند و رضایت آنها نیست، بلکه همان طوری که تا کنون شاهد عداوت وکینه‌توزی آنها از طریق درگیری نظامی، محاصره اقتصادی، توطئه‌های سیاسی وجنگ فرهنگی و تبلیغاتی و.... بوده‌ایم، آنها با تمام وجود با آن مخالفند. لذا با تشبث به حربه‌هائی چون ((جدائی دین ازسیاست)) و ((ناقص بودن قوانین اسلام))و یا ((عدم قدرت ولایت فقیه برای حل معضلات پیچیده جهان))و...... می‌خواهند به هر وسیله از مطرح بودن نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگوی مناسب برای مسلمانان . مستضعفان جهان جلوگیری نمایند.

ب- منحرفین
که با تاثیر‌پذیری از افکار غربی و شرقی و با انگیزه‌های مختلف در رابطه با ولایت فقیه القاء شبهه می‌کنند. یعنی با علم به واقعیت مبانی اسلام ناب محمدی(ص) و نظام ولایت فقیه، بدنبال منافع و اهداف شخصی و یا گروهی خویش بوده و به مخالفت می‌پردازند. به عبارت دیگر، این دسته نیز با مسئله ولایت‌فقیه، کینه‌توزی برخورد می‌نمایند نکته قابل توجه در ارتباط با این دسته، این است که جناحهای گوناگون و بعضاً مخالف یکدیگر، در اصل مخالفت با ((ولایت‌فقیه))به اشتراک نظر می‌رسند. از منافقین ضد خلق که حاضرند برای دست‌یابی به اهداف جاه طلبانه خود بهر جنایت و ذلتی تن در دهند، تا ملی گرایانی که اسلام را نه تنها قابل پیاده‌شدن نمی‌دانند، بلکه پیاده شدن آن را مفید هم نمی‌دانند. از لیبرالهای روشنفکر مآب که ولایت فقیه مطرح شده از سوی حضرت ‌امام‌خمینی قدس‌الشریف را بدعتی خطرناک می‌دانند. تا متحجرین بی‌شعور و مقدس نمائی که دخالت در سیاست را دون شان فقیه می‌دانند. از روحانی نمایان وابسته به قدرتهای جهانی که نشخوارکننده سخنان دشمنان اسلام و اربابان خود هستند، تا سرمایه‌داران زالو صفت و مرفهین بی‌درد که حاکمیت فقاهت اسلامی را مانع سودجوئیها، عیاشی‌ها و خوشگذرانیهای خود می‌دانند. از حجتیه‌ایهائی که هر گونه تشکیل حکومت قبل از حضرت مهدی(عج) را غیر مشروع می‌دانند تا ولایتی‌های بی‌ولایتی که به تعبیر امام‌خمینی(ره) عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند. همه و همه با بهانه‌های مختلف و طرح شکایات متفاوت با اصل مکتبی((ولایت‌فقیه)) پرداخته‌اند.
ج_ ناآگاهان
که بدلیل ناآشنائی و عدم آگاهی نسبت به مسئله اظهار نظر می‌کنند و نه آنکه بخواهند مغرضانه و با کینه‌توزی القای شبهه نمایند. یعنی این دسته واقعاً بدنبال حقایق هستند و با برخورداری از صداقت از طریق علمی به طرح چند مسئله می‌پردازند که البته پاسخ ما به اشکالات، در حقیقت متوجه همین گروه است.
نکته دیگری که باید توجه داشت، این است که غالباً حتی همان گروهی که صادقانه در ارتباط با ولایت فقیه اشکال مطرح کنند،نسبت به اصل مسئله ولایت‌فقیه واینکه ولایت امرواختیارحکومت باید به دست فقیه عادل وباتقوی باشد، دارای اشکال نیست بلکه معمولاً اشکال رامتوجه حدوداختیارات ولی‌فقیه می‌دانند.
عمده‌ترین اشکالی هم که درزمینه اختیارات مطلق ولایت‌فقیه مطرح‌می‌گردد، همان اشکالی است که می‌گوید وقتی که فقیه ازولایت مطلقه برخورداراست نتیجه ولایت‌فقیه همان استبداد ودیکتاتوری فقیه خواهدبود -درطی تحقیق قبل به این اشکال به طورمفصل جواب داده‌شد- (البته این اشکال باعبارت‌های گوناگون مطرح‌می‌گردد مثلاً گاهی گفته می‌شود که ولایت‌فقیه باحق حاکمیت ملت منافات دارد، گاهی گفته می‌شود ولایت‌فقیه حق تعیین سرنوشت سیاسی واجتماعی راازمردم سلب می‌کند. وگاهی نیزبا صراحت مطرح‌می‌گردد که ولایت‌فقیه موجب دیکتاتوری وفاشیسم است)
در ادامه به بررسی اشکالات عمده واردشده ازسوی مخالفین به مسئله ولایت‌فقیه می‌پردازیم.
اشکال اول: جدیدبودن نظریه ولایت‌فقیه
یکی ازاشکالاتی که ازسوی عده‌ای ازمخالفین ولایت‌فقیه مطرح‌می‌گردد این است که گفته‌می‌شود اصل ولایت‌فقیه به عنوان تنها شیوه حکومت‌اسلامی درعصرغیبت امام‌زمان(عج) یک نظریه جدیدی است که ازسوی حضرت امام‌خمینی قدس‌سره‌الشریف بیان شده‌است وبرهمین اساس توسط مجلس خبرگان شکل قانونی ورسمی یافته‌است. و چنانچه این نظریه اززمانهای گذشته بین فقهای زیادی مطرح بوده وجزو اصول اساسی ایدئولوژی اسلامی محسوب می‌گشته‌است پس چراتاکنون درطول تاریخ شیعه به عمل نیامده‌است؟ درپاسخ به این اشکال باید به نکات زیر توجه نمود:
اولاً، بیان اینکه نظریه ولایت‌فقیه صرفاً ازجانب حضرت‌امام(ره) مطرح‌شده‌است، نشانگر بی‌اطلاعی کامل مطرح‌کنندگان این اشکال نسبت به نظریات علماء وفقهای گذشته می‌باشد، زیرا نه‌تنها فقهای‌شیعه درتالیفات خود به طرح مسئله ولایت‌فقیه پرداخته‌اند، بلکه برروی این اصل تاکیدنیزنموده‌اند.
به عبارت دیگر گرچه درزمینه محدوده اختیارات فقیه عادل نظرات متفاوتی بین فقها مطرح است امادرزمینه ثبوت ولایت برای فقیه عادل وبخصوص مسئله قضاوت فقیه ازارکان اساسی حکومت است همگی اتفاق‌نظر دارند. لذا هرگز نباید تصورکرد که اصل "ولایت‌فقیه" تنها ازسوی حضرت امام(ره) مطرح‌شده‌است. کمااینکه حتی نباید پنداشت که صرفاً فقهای معدودی همچون مرحوم محقق نراقی ویامرحوم شیخ انصاری و یامرحوم محقق نائینی و یا مرحوم آیه‌الله‌العظمی بروجردی پیرامون آن به بحث پرداخته‌اند. بلکه درطول تاریخ شیعه مسئله ولایت مطلقه‌فقیه بدلیل آنکه این اصل ازهمان زمان پیامبراکرم(ص) پایه‌گذاری شده‌است ودرزمان ائمه اطهار(ع) استمراریافته‌است، هیچگاه درنظرگاه فقها به فراموشی سپرده‌نشده‌است.
ثانیا"، نباید فراموش کرد که تنها ائمه اطهارعلیهم‌السلام تحت فشارهای شدید ظلم وستم واختناق طواغیت ومستکبرین درطول تاریخ قرارنداشته‌اند، بلکه فقهای عظام شیعه نیزهمواره باشدیدترین فشارها وسخت‌ترین شرایط طاقت‌فرسا مواجه‌بوده‌اند. لذا برای آنان بیان نقطه‌نظرات صریح درخصوص اصل ولایت‌فقیه وبحث ازگستردگی اختیارات فقها، هرگز امکان‌پذیر نبوده‌است.
وبرفرض هم عده‌ای ازفقهای بزرگوار باصراحت کامل ازاصل ولایت‌فقیه سخن‌می‌گفته‌اند، حکام جور مانع رسیدن این نظرات به دیگران می‌شده‌اند، وازنشرنظرات آنان جلوگیری می‌کرده‌اند ولذا اگرهم بعضی ازفقها اختیارات ولی‌فقیه را محدودمی‌دانسته‌اند. باید برای بررسی بهترنظرات آنان به شرایط ویژه‌ای که آن بزرگواران درآن به سرمی‌برده‌اند مراجعه نمود.
ثالثاً: مسلماً درصورتی که فشارها وتضیقات مانع اظهارنظرفقها درخصوص اصل ولایت‌فقیه شده‌باشد، این مسئله بطریق اولی باعث خواهدشد که درطول تاریخ شیعه برای فقها هیچ‌گونه زمینه‌ای جهت اجراء وتحقق اصل اساسی وعقیدتی "ولایت‌فقیه" باقی‌نماند.
به راستی درجائی که حضرت‌امام‌جعفرصادق(ع) درپاسخ معترض به عدم قیام، ازنبودن تنها 17 یارواقعی و فداکار سخن بگوید، ودرصورت وجود این تعداد یار وفادار قیام آن حضرت برای برپائی حکومت اسلامی صورت‌می‌گرفت، مسلماً برای فقهای بزرگوار شیعه وشاگردان مکتب اهل‌بیت(ع) وضعیت وشرایط بهتر ومطلوب‌تری وجودنداشته‌است. علاوه برظلم ستمگران وفشاروخشونت طواغیت، عامل مهم دیگری که درراه ایجاد حکومت مبتنی برولایت‌فقیه مانع ایجادکرده‌است همان توطئه خیانت‌آمیز دشمنان اسلام جهت تثبیت اصل، جدائی دین ازسیاست، بوده‌است ودرحالیکه به معضلات اجتماعی وسیاسی ونظامی وفرهنگی است وفقه تئوری واقعی وکامل اداره انسان واجتماع ازگهواره تاگور است. عده‌ای تحت تاثیر القائات استعمارگران هرگونه دخالت فقیه درسیاست را دون شان فقیه می‌دانسته‌آند. بنابراین هرگز عدم تشکیل حکومتی مبتنی برولایت فقها را نباید به دلیل عدم وجود چنین اعتقادی بین فقها دانست. بلکه اساساً زمینه اجرای اصل ولایت‌فقیه وجودنداشته‌است. که بحمدالله بادرایت وهوشیاری وقاطعیت وصلابت شخصیت بی‌نظیر تاریخ بعد ازائمه‌اطهار(ع) حضرت‌امام‌خمینی(ره)، این زمینه ایجادشده واصل ولایت‌فقیه تحقق‌یافت.
نظراهل سنت راجع به "ولایت‌فقیه" : برای تکمیل پاسخ اشکال اول وبرای آنکه مشخص‌گردد که "ولایت‌فقیه" نه تنها ازمسلمات فقه‌شیعه است بلکه اساساً ازضروریات انکارناپذیر فقه‌اسلام است، دراینجا مناسب است که اشاره مختصری نیزبه نظرات بعضی ازبزرگان وفقهای اهل سنت داشته‌باشیم:
- امام ابویعلی‌الفراء در "الاحکام‌السطانیه" می‌گوید: امام ورهبرمسلمانان باید درعلم ودین بهترین افرادباشد.
- امام‌الحرمین درکتاب "غیاث‌الامم" می‌گوید: اگرصاحب‌امر مجتهد بود وظیفه همگان است که دراجتهاد ازاوتبعیت کنند.
- عضدالدین وشریف جرجانی می‌گوید: یکی ازشرایط امامت ورهبری برمردم اجتهاد دراصول وفروع‌دین است.
- ماوردی فقیه بزرگ اهل سنت می‌گوید: علمی که به اجتهاد درپیشامدها واحکام منجرشود ازشرایط امام است.
- شیخ محمود ابوزهره درصفات حاکم می‌گوید: یکی ازصفات حاکم دین اینست که مجتهد باشد.
- استاد محقق مرحوم محمدمبارک می‌گوید: رئیس کشور وامام مسلمین وامیرایشان باوجود اصل‌شوراء، ازنظرتصویب قانون وتطبیق احکام، درزمینه‌های سیاسی درروابط اجتماعی، بالاترین مرجع درکشور محسوب‌می‌باشد. بنابراین، اصل براین است که رئیس کشوراسلامی ازدرجه بالای اجتهاد درفقه‌اسلام ودرک اصول آن ودرستی تطبیق آن برخوردارباشد واوهم برای جلوگیری ازاستبداد وروشن‌شدن آرای مختلف، ازآنان نظرخواهی کند.
- کمال‌بن‌ابی‌شریف وکمال‌ابن‌ابی‌هماد می‌گویند، بسیاری ازعلما شرط اجتهاد رابرای حاکم اسلام لازم‌می‌دانند ومعتقدند که باید حاکم دراصول وفروع دین یعنی درعلم عقاید وعلم فقه مجتهد باشد. (امام‌غزالی هم همین مطلب رامی‌گویند): - درمبحث شروط امامت درکتاب "الفقه‌علی‌المذاهب‌الاربعه" گفته‌شده‌است که مذاهب چهارگانه دراینکه امام باید عادل عالم مجتهد و . . . باشد اتفاق‌نظر دارند.
اشکال دوم: وجود فقهای متعدد واجدشرایط
یکی دیگرازاشکالات مخالفین این است که می‌گویند باتوجه به‌اینکه "ولایت‌فقیه" ونصب فقها ازسوی ائمه‌اطهار اختصاص به فردخاصی ندارد، بلکه هرفقیه واجد شرایطی می‌تواند این منصب را احرازنماید، حال جامعه اسلامی درمواقعی که فقهای متعدد واجد شرایط دریک زمان وجود دارند، دارای چه تکلیفی است؟ آیا باید ازچند رهبر اطاعت‌نماید؟ آیا می‌تواند تصورکرد که مسلمانان ناگزیر باشند درحکومت‌السلامی مثلاً دوحکم متضاد راازسوی دوفقیه عادلی که هردوهم مورداحترام‌ هستند رعایت نمایند؟ آیا درجامعه‌اسلامی نباید وحدت رهبری که اساسی‌ترین پایه هراجتماعی است برقرارگردد؟
درپاسخ به این اشکال باید گفت:
فعلیت ولایت برای "فقیه‌عادل" تنها درصورت پذیرش اکثریت مردم (یابه‌صورت‌مستقیم ویاتوسط اکثریت خبرگان منتخب مردم) حاصل‌خواهدشد. یعنی صرفا‌ً با پذیرش مردم امکان تحقق عینی ولایت برای هرفقیه‌عادل واجدشرایطی که درمعرض رهبری حکومت‌اسلامی قرارمی‌گیرد، بوجودخواهدآمد. لذادرصورتی که فقیه واجد شرایط موردپذیرش اکثریت مردم واقع‌نگردد ولوآنکه براساس نظریه بسیاری ازفقها صاحب صلاحیت ولایت برمردم است، اما مسلماً هیچگاه ولایت اوتحقق خارجی نخواهدیافت. وچون چنین است هیچگاه درحکومت‌السلامی وجود فقهای متعدد واجدشرایط موجب اشکال نخواهدبود، زیرابهرحال یکی ازفقهای واجدشرایط درنظرمردم ویاخبرگان منتخب آنان دریک زمینه ویا درزمینه‌های گوناگون بالاترتشخیص داده‌خواهدشد ولذا ازمقبولیت بیشتری برخوردارخواهدگردید.
دراینجا تنها همین فردمنتخب درعمل دارای ولایت برمردم است ودیگرفقها نیزبه دلیل حرمت اخلال درنظام حکومت‌اسلامی باید ازولایت وحکومت این فقیه منتخب تبعیت کنند. تجربه دهه اول برقراری حکومت‌اسلامی مبتنی برولایت‌فقیه درایران (باوجود فقهای متعدد درهمین دوران) بهترین دلیل برای پاسخ به اشکال وجود فقهای متعدد واجدشرایط است.
بحثی پیرامون شورای رهبری
حال که دانستیم درصورت وجود فقهای متعدد واجد شرایط درزمان واحد تنها یکی ازآنان مسئولیت رهبری مردم را برعهده‌خواهدداشت ودیگران ملزم به تبعیت از وی می‌باشند ممکن است برای عده‌ای این سئوال مطرح‌گردد که مگر شورای فقهای عادل نمی‌تواند حکومت ولایت راعهده‌دارگردد؟ به همین جهت لازم است که بحث کوتاهی پیرامون شورای رهبری مطرح‌گردد. می‌دانیم که خبرگان اول درقانون اساسی جمهوری‌اسلامی‌ایران، مسئله شورای رهبری درنظام جمهوری‌اسلامی را پیش‌بینی وطراحی کرده‌بودند. اما ازجمله موارد که توسط شورای منتخب حضرت امام(ره) که مسئولیت بازنگری درقانون اساسی جمهوری‌اسلامی رابرعهده‌داشت، اصلاح‌گردید. همین مسئله حذف شورای رهبری ازقانون اساسی بود. دراین رابطه باید به نکات زیرتوجه‌داشت:
اولاً: شورا درنظام اسلامی به عنوان بازوی متفکرمدیریت عمل خواهدکرد وهرگزنباید اصل مدیریت رادریک جامعه به شورا واگذارنمود. همانطوری که ضعف چنین سیستمی درکشورهای مختلف تجربه‌شده‌است. لذا خداوند سبحان بعد ازدستوربه پیامبر درارتباط با مشورت بامردم می‌فرماید: "فاذا عزمت فتوکل علی‌الله" بنابراین هرچند لازم‌است که مقام رهبری درمسائل مختلف بادیگرفقها وکارشناسان مشورت نماید اما هرگز این مشورت نباید مانع سرعت تصمیم‌گیری وحل معضلات مردم گردد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   35 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ولایت فقیه : دین