فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی موو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری و ناسازگاری

اختصاصی از فی موو مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری و ناسازگاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری و ناسازگاری


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری و ناسازگاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:55

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

سازگاری یا ناسازگاری امری ساده و به آسانی قابل وصول نیست، چون سازگاری امری است که با ملاک عینی ثابت نداردکه بتوان آن را دقیقاً اندازه گرفت، یک رفتار معین می‏تواند در یک فرهنگ سازگار، همان رفتار در فرهنگ دیگر ناسازگار باشد. رفتار انسان به شدت تابع زمینه‏های فرهنگی است. اساس تعریف ناسازگاری را رفتار شکل می‏دهد. ناسازگار یا کژخو به افرادی گفته می‏شود که معمولاً از هوش عادی و یا حتی هوش بالایی برخوردارند ولی دارای رفتار غیر عادی بوده یا به اصطلاح دچار اختلالات سازگاری هستند.عطاری و همکاران؛(1382).

سازگار شدن با محیط مهم‏ترین منظور و غایت همه­ی فعالیت‏های ارگانیزم است. در همه­ی دوران زندگی خود در هر روز و ساعت سرگرم آنیم که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را سازگارکنیم. زندگی کردن درحقیقت چیزی جز عمل سازگاری نیست. به نظر مک دالند[1] وقتی می‏گوییم فردی سازگار است که پاسخ‏هایی که او را به تعامل با محیطش قادر می‏کنند، آموخته باشد. در نتیجه به نحو قابل قبول مانند اعضای جامعه­ی خود رفتار کند تا احتیاجاتش ارضا شود. زارع پور و ندپور؛(1383).

23-2- تعاریف در حیطه سازگاری اجتماعی

از نظری لغوی فعل سازگار شدن به معنی متناسب بودن، مربوط بودن و انطباق یا وفق دادن         می باشد.درلغت نامه دهخدا سازگاری موافقت درکار- حسن سلوک معنی شده است میرویسی؛         (1385)

سازگاری یک فرآیند پویای روان‏شناسی است که از مراحل به هم پیوسته‏ای تشکیل شده است، افراد برای ایجاد سازگاری باید مراحلی را پشت سر بگذارند. فرایند سازگاری از نیاز یا سائق شروع می‏شود و با ارضای آن تمام می‏شود، به عنوان مثال در صورتی که یک نوجوان احساس طرد شدن کند، به احساس تعلق نیاز پیدا می‏کند که از طریق پذیرفته شدن توسط والدین، معلمان یا گروه همسالان میسر می‏شود. بنابراین می‏توان مراحل سازگاری را خروج از حالت تعادل و رسیدن به حالت تعادل مجدد دانست. بیلدر و رابرت[2]؛(1990)، به نقل از کدیور؛(1371). روان‏شناسان سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار داده‏اند و ویژگی‏هایی از شخصیت را بهنجار تلقی کرده‏اند که به فرد کمک می‏کنند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار نماید، یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی برای خود به دست آورد. اتکینسون و هیلگارد[3]؛(1989)به نقل از براهنی و همکاران؛(1382). در این میان، سازگاری اجتماعی انعکاسی از تعامل فرد با دیگران، رضایت از نقش‏های خود و نحوه­ی عملکرد در نقشهاست که به احتمال زیاد تحت تأثیر شخصیت قبلی، فرهنگ و انتظارات خانواده قرار دارد.

از آنجا که سازگاری اجتماعی مفهوم عام و گسترده‏ای می‏باشد، تعریفی که مورد اتفاق نظر اکثریت متخصصان باشد وجود ندارد، اما از عمده‏ترین تعاریف سازگاری اجتماعی می‏توان به تعاریف زیر اشاره کرد:

خدایاری فرد؛(1385) معتقدند که سازگاری، تمایل ارگانیزم برای تغییر فعالیت‏های خود در راستای با محیط است که در واقع پاسخی به تغییرات محیط پیرامون می‏باشد. این ویژگی تعامل و سازگاری فرد با دیگر افراد و ساختارهای ارزشی در واقع مهارت اجتماعی است که تعامل پیوندها و مناسبات او با دیگران و جنبه‏های ارزشی جامعه‏ای که در آن زندگی می‏کند را تأمین می‏کند. با توجه به این تعریف باید تمایزی بین سازگاری فیزیولوژیک و سازگاری اجتماعی قائل شد. زیرا اگر ارضای نیازهای فیزیولوژیک زندگی برای موجود غیر ممکن شود بقای موجود زنده به خطر می‏افتد. ولی سازگاری اجتماعی برعکس نیازهای فیزیولوژیک در صورت برآورده نشدن آسیبی به بقای موجود زنده از نظر زیستی نمی‏رساند اما رفتارهای او را غیرانطباقی می‏کند. دبوراه، ترنر و رومانو[4]؛(1993) سازگاری اجتماعی را جریانی می‏دانند که توسط آن روابط میان افراد، گروه‏ها و عناصر فرهنگی در وضع رضایت بخشی برقرار باشد. به عبارت دیگر روابط میان افراد و گروه‏ها طوری برقرار شده باشد که رضایت متقابل آنهارا فراهم سازد. تیلور، لتیا و شلی[5] سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت­های اجتماعی می‏دانند، از نظر آنها مهارت­های اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه‏های اجتماعی خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. این مهارت­ها باید دارای بهره‏ای دوجانبه باشد. به عبارتی دیگر در عین حال که برای شخص مفید است برای دیگران نیز سودمند باشد. خدایاری فرد؛(1385).

از نظراشناینبرگ[6]؛(1992) درجریان سازگاری اجتماعی موضوع ارتباط فرد با افراد دیگر مطرح می‏شود. دراین جریان، برخورد انگیزه‏ها و خواسته‏های فرد با ضروریات سازندگی گروهی نمایان می‏شود. سازگاری اجتماعی به عنوان یک شاخص روان‏شناختی در برگیرنده­ی قالب‏های اجتماعی، مهارت­های اجتماعی، علایق اجتماعی، روابط خانوادگی، روابط مدرسه‏ای و روابط اجتماعی تعریف می‏شود. فرقدانی؛(1383).

سازگاری فرایند پیوسته‏ای است که در آن تجربیات یادگیری شخص، باعث ایجاد نیازهای روانی می‏گردد و نیز امکان کسب توانایی‏ها و مهارت­هایی را فراهم می‏سازد که از طریق آن می‏توان به ارضای آن نیازها پرداخت. نیکتاش؛(1379).

 سازگاری اجتماعی به وضعیتی گفته می‏شود که افراد با گروه‏ها، رفتار خود را به تدریج و از روی عمد و غیرعمد تعدیل می‏کنند تا خود را با فرهنگ موجود مانند رعایت عادت‏ها، صرف وتقلید سازگار نمایند.


1 Mc Dalland

2 Bilder & Robbert

[3] Atkinson & Hilgard

1 Deboruh, Turner & Romano

2 Taylor, Lettia & Shelley

3Steinberg

 


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری و ناسازگاری

پایان نامه ی رابطه ناسازگاری زناشویی با استرس شغلی دبیران متاهل. doc

اختصاصی از فی موو پایان نامه ی رابطه ناسازگاری زناشویی با استرس شغلی دبیران متاهل. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی رابطه ناسازگاری زناشویی با استرس شغلی دبیران متاهل. doc


پایان نامه ی رابطه ناسازگاری زناشویی با استرس شغلی دبیران متاهل. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 66 صفحه

 

پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشته مشاوره

 

مقدمه:

موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه ناسازگاری زناشویی با استرس شغلی می باشد که در این مقدمه به طور کلی به هر کدام پرداخته می شود . همه ما هر  روز در زندگی با فشارهای مختلفی روبرو میشویم و غالبا ممکن است آنها را بدون اشکالات زیادی بر طرف کنیم اما در بعضی موارد ممکنست فشارها نیروی زیادی بر تدابیر ما وارد کند و اگر این فشارها زیاد شود ممکن است اعمال سازمان یافته ما را از کار بیندازند (بیگی فرد،1378). 

بی تردید ریشه موفقیت ها و ناکامی ها فردی و اجتماعی هر کس از کانون خانواده نشات می گیرد. در واقع یکی از عوامل موثر در خود باوری و اتکا به نفس که در رفتارهای مختلف فرد انعکاس می یابد خانواده است.

سلامت خانواده موضوعی ارزشی است که معیارهای آن در هر جامعه می تواند متفاوت باشد. در ایران نیز بهترین ملاک مورد قبول مطالعه کنونی معیار رستگاری نهایی است نه انواع موفقیت موضعی. بنابراین خانواده ای را می توان سالم اطلاق کرد که اولا محیط سالمی برای سعادت طن و شوهر ایجاد شده باشد و ثانیا شرایط امن و مناسبی برای تربیت و پرورش کودکان و سایر اعضای خانواده مهیا گردیده باشد (بستان، 1383)

در محیط خانواده همیشه عواملی وجود دارند که می تواند به صورت های مثبت و منفی به بهداشت روانی آن تاثیر بگذارند. شناسائی حقوق متقابل به یکدیگر امکان ایجاد صمیمیت و محبت را افزایش می دهد. ابراز عشق و دوستی باعث حفظ شخصیت زن و مرد به عنوان همسر از یک و نقش پدر و مادر از سوی دیگر احساس امنیت و آسایش را در درون سایر اعضای خانواده افزایش می دهد.

یکی از عوامل مهمی که سلامت خانواده را به طور عام مورد تهدید قرار می دهد موضوع عدم شناخت و آگاهی به اصول زندگی است.به عبارت دیگر بلد نبودن چگونگی همزیستی و کسب دانائیهای لازم در مواردی که تصمیم گیری ها را ایجاب می کند می تواندفرایند زندگی مشترک را با آرامش بیشتری توام سازد

در بسیاری از موارد اختلافها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به یکدیگر و عدم آگاهی آن ها نسبت به اهداف زندگی مبتنی نبودن اطلاعاتشان بر حقایق روشن، بی انصافی کردن در قضاوت امور ( از سوی یکی یا هر دو طرف ) پیش داوری ها، بی صداقتی ها و عدم احساس مسئولیت و بی توجهی به اصول اخلاقی پیش می آیند ( به پژوه، 1373)

سازگاری زناشوئی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها تاثیر می گذارد که در واقع سنگ زیر بنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل می کند و سپس توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی می شود.

وجود ناسازگاری زناشویی در روابط زن و مرد علاوه بر ایجاد مشکل در مورد زندگی، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی و افول ارزشهای فرهنگی در بین زوجین می شود (سوئن 1996، نیولن  2000، به نقل از محمدی، 1385)

استرس عبارت است از واکنش های جسمی – ذهنی – عاطفی که در نتیجه تغییرات و نیازهای زندگی فرد تجربه می شود. تغییرات می تواند بزرگ یا کوچک باشد و پاسخ افراد به این تغییرات متفاوت است. بر خلاف تصور بسیاری از افراد، استرس تنها مربوط به محیط های کاری نیست. گذر از هر مرحله زندگی که کار هم جزئی از آن محسوب می شود استرس و فشارهای خاص خود را به همراه دارد. استرس از بدو تولد و حتی پیش از تولد همراه انسان است و در دوره های مختلف زندگی به شکلهای گوناگون بروز می کند، در دوران نوزادی و کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسانی و کهولت.

به همین دلیل روان شناسان معتقدند که مقدار کمی استرس از ضروریات زندگی بشر است و برای حفظ و بقای نسل انسان می تواند نیروی محرکه و عامل انگیزاننده ی افراد باشد. و از طرفی بر اساس مطالعات متعدد و بررسی های به عمل آمده ثابت شده که استرس سلامت جسمی و روحی روانی انسان را به مخاطره می اندازد و به عنوان عامل بسیاری از بیماریها نقشه تعیین کننده ای دارد.

در این دنیای پیچیده امروزی استرس خطری است که کنش های جسمانی روان شناختی و خانوادگی و اجتماعی فرد را به طور جدی تهدید می کند. مطالعات نشان داده اند که نوع شغل و شرایط دشوار برخی مشاغل از منابع اساسی استرسی است که اثرات منفی جدی بر کار آمدی جسمانی و روانی فرد می گذارد و روابط اجتماعی و خانوادگی او را به شدت مختل می کند.

طی بیست سال گذشته، مطالب زیادی درباره میزان استرسی که افراد در مشاغل گوناگون تجربه می کنند نوشته شده است. طی بررسی های بسیار در میان حرفه ها، تدریس همواره یکی از مشاغل (( پر استرس )) شناخته شده است(کوپر،1996،ترجمه قره چه داغی،1386).

تحقیق بر روی استرس به تنهائی مفهوم خاصی ندارد بلکه عوامل تاثیر گذار بر استرس مساله مهمی است.

به طور کلی در فرهنگهای گوناگون تعریف های متفاوتی از استرس آورده اند. از جمله می توان به تعاریف لازاروس، اضطراب، خشم، افسردگی ناشی از جنبه های شغل معلمی تعریف کرده اند ( کریس کی ریاکو ،ترجمه احمدزاده،1384).

 

بیان مساله:

امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعا در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می گیرد. این اصطلاح یا بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون (( رضایت زناشوئی )) ((شادکامی زناشوئی )) ((موفقیت زناشوئی ))((ثبات زناشوئی )) مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان می دهند. سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چند گانه ازدواج را روشن می کند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می آید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقه ها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگوهای مداوده ای است. بنابراین سازگاری زناشوئی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است.

در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شده است. سازگاری زناشوئی شیوه ای است که افراد متاهل به طور فردی یا با یکدیگر جهت متاهل ماندن سازگار می شوند ، به

طوری که سازگاری زناشوئی یکی از مهم ترین فاکتورها در تعیین ثبات و دوام زندگی زناشوئی است ( گال، 2002 به نقل از کلی1، 2006)

سازگاری زناشوئی به صورت یک فرایند تعریف می شوند که به وسیله موارد زیر تعیین می شوند:

 1) تفاوتهای پر درد سر دو تائی

2) تنش های بین فردی و اضطراب شخصی،keliy

3) رضایت دو تائی، Qal

4) همبستگی دو تائی

5) توافق کلی دو تائی روی شیوه های مهم عملکرد (اسپانیر1،1976،ترجمه مرادی،1375).

اسیپانیر و کل یک مقیاس برای اندازه گیری سازگاری دو تائی پیشنهاد کردند که می تواند برای زوجهایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی می کنند مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیر مقیاسهایی که چهار مولفه تائید شده اصلی را اندازه می گیرد، چهار مولفه شامل:

1)رضایت دو تائی 2) توافق دوتائی 3)همبستگی دوتائی 4) بیان محبت آمیز

زندگی اجتماعی بدون سازگاری غیر ممکن است سازگاری در یک معنای ساده یعنی برقراری رابطه رضایت بخش بین خود و محیطی که در ان زندگی می کنیم.سازگاری نشانه آگاهی و توانائی فرد است وجه سنتی آن اغلب به صورت سازش مطرح می شود. در سازش، هدف برقراری ارتباط موثر نیست بلکه کنار آمدن تسلیم شدن است. تسلط بر زندگی شخصی، داشتن حمایت اجنماعی، دارا بودن هدف، عشق ورزیدن و علاقه به کسی، گروهی یا امری همراه با تعامل با آن در محیط زندگی عواملی هستند که سازگاری به وجود می آورند و می توانند میزان آن را افزایش دهند.

تعاون با افراد خانواده و افراد جامعه باعث ایجاد امنیت و احترام متقابل همراه با سازندگی فعالانه می شود. بحث سازگاری و ناسازگاری زناشوئی در چهار چوب مباحث شخصیتی قرار دارد، زیرا زمینه هایی مانند یادگیری، ادراک، تفکر، عواطف، هوش و مواردی از این قبیل را شامل می شود و این زمینه ها روی هم شخصیت فرد را تشکیل می دهند. روانشناسان در تعریف شخصیت اتفاق نظر ندارند. ولی می توان گفت شخصیت عبارت است از خصوصیات و شیوه رفتاری و کیفیت سازگاری فرد که جنبه دائمی دارد و فرد را از دیگران متمایز می سازد و سبب ارتباط بین او و دیگران می شود. نگرش های فرد نسبت به دیگران، عادت اندیشیدن و شیوه های بیان آنها، رغبت ها و آرزوها و آمال، طرح ها و برنامه های او در زندگی و به طور کلی نگرش وی نسبت به زندگی سازگاری کلی فرد را تشکیل می د هد (( نوابی نژاد، 1370 ص 22))

قبل از هر چیز باید مفهوم واژه استرس بر ایمان روشن شود. از این واژه افراد گوناگونی به شیوه های متفاوتی به کار می برده اند. اما به طور کلی اکثر افراد با توجه به استرس شغلی ناشی از کار آن را نگرانی حاصل از کاری تحت فشار بیان کرده اند.

(یا کی ریاکو و ساتکلیف، 1978، ترجمه احمدزاده،1384 ،ص20 ) این گونه بیان داشته اند که استرس معلم را می توان به عنوان هیجانهای منفی ناخوشایند مانند خشم، نا امیدی، نگرانی، افسردگی، عصبیت در نتیجه بعضی از جنبه های کاری او دانست.

بیرو نیومن فشار روانی ناشی از شغل یا استرس شغلی را این گونه بیان می کند که (( شرایط ناشی از تاثیر و تاثر افراد با مسائل آنان )) تغییرات درونی که انان را به انحراف از کنش معمولی خود ناچار می سازد. علامت مشخصه این استرس شغلی است.

استرس در سطحی گسترده و پیچیده در تمامی فعالیتهای ما مشاهده شده و به عنوان محفلی است که می تواند در حد شدید خود حتی به نابودی سازمان و جامعه بینجامد. در اهمیت استرس همین بس که فشار روانی بر روی افراد، کارکنان و مدیران سازمان تاثیرات نامطلوب جسمی و روانی داشته و این مساله باعث می شود تا نقش مدیران و کارکنان در سازمانها و محیط اجتماعی به حداقل کاهش پیدا نموده و اثر بخشی و کارائی آن را کاهش دهد.

رابرت الیوت، یکی از متخصصان بر جسته شغلی در سازمانهای امروزی فشار روانی ناشی از اشتغال یا در فرسودگی یا کار سوز شدن، از کلمات رایج و مسایل مورد توجه روزگار ماست با وجود اینکه اشتغال، صرف نظر از تامین مالی در ارضای تمایلاتی مانند، اعتماد به نفس ، نقش تعیین کننده دارد، اما واقعیت این است که هر رده بیشترین صدمه روانی را در محیط کار تجربه می کند .

معروفترین محققی که روی استرس کار کرده است سیلیه می باشد که زندگی خود را وقف تحقیقاتی نموده است. از نظر ایشان (( استرس پاسخ مقبولی بدن به تمام تقاضاهایی است که از وی می شود یا سازگاری با توقعات بسیار نابجا که عوامل استرس زا نامیده می شوند )). در این تعریف به وضوح تمامی محرکهای خارجی، مثل گرما، سرما، فعالیت های بدنی و نیز تمامی محرکهای تغییرات داخلی، مثل کاهش قند خون، افزایش درجه حرارت بدن، حمله میکروبی و هیجانات شدید را عامل استرس زا برای بدن می نامند. سیلیه1 به استرسی که واکنش مثبت به همراه دارد، نام (یوسترس2 (eustres ) یا استرس خوب داده است. این نوع استرس عاملی است که موجب رشد انسان در جنبه های عاطفی و روانی می شود. استرس بد یا (یسترس ) موجب انگیزش پاسخهای منفی و اختلال در فعالیتهای قیزیولوژیک و روان شناختی فرد شده، در نهایت موجب بیماری یا نا توانی وی می شود .

رندال آل راس معتقدات، در استرس شغلی قبل از هر چیز به شناسه هایی برای شناخت آن نیاز داریم. این شناسه ها عبارتند از:

نشانه های روانی، نشانه های جسمانی، نشانه های رفتاری

این نشانه ها اغلب همراه با نارضایتی شغلی بروز می کند. یعنی نارضایتی شغلی را می توان یکی از شایع ترین پیامد های استرس شغلی به حساب آورد. نارضایتی شغلی نیز آثار و عوارضی دارد که عموما از نظر اقتصادی، اجتماعی زیان آورند و برای فرد و سازمان و جامعه هزینه هایی دراند. از آنجا که نارضایتی شغلی، جدا از علت آن، به خودی خود موجب شدت گرفتن استرس شغلی می شوند دور معیوبی به کار می افتد

از عمده نشانه های رفتاری نارضایتی شغلی عبارت اند از غیبت از کار، رها کردن شغل، افزایش حادثه ناشی از کار و فقدان بهره وری، ناگفته روشن است که این آثار و هزینه های مرتبط با آن در درجه اول متوجه سازمان است.

از دیگر پیامد های استرس شغلی منجر به نارضایتی شغلی، رها کردن حرفه و تخصص است. در شغل های تخصصی و تجربی مانند شغل های آموزشی، مشاوره ای و خدمات انسانی، این پیامد خسارات سنگینی بر جامعه وارد می کنند. حالت دیگر این است که کارکنان ناراضی در انتظار رسیدن بازنشستگی روز شماری می کنند. در این حالت سازمان یا نیروی انسانی بی بهره و بی مصرف دست به گریبان است (بهنودی1384ص41).

 

فهرست مطالب:

مقدمه

بیان مساله

ضروریت و اهمیت پژوهش

اهداف تحقیق

 1معرفی متغیرها

2تعریف متغیر ها

فصل دوم پیشینه تحقیق             

ناسازگاری

نظریه های مربوط به سازگاری و ناسازگاری زناشویی

تئوری های انتخاب همسر

نظریه سازه های شخصی

تئوری نیازهای مکمل

درمان زناشویی شناختی –رفتاری

مدلهای استرس شغلی معلمان

مدل استرس معلمان از دیدگاه کایر یاکو1

عمده ترین علل اساسی استرس شغلی

انواع استرس زاها

تاثیرات استرس شغلی شدید

عوامل حمایتی کاهش استرس

کنترل فشار بر معلمان

افزایش روحیه کارکنان

شخصیت تیپ ( آ)

تحقیقات انجام شده

سندرم سازگاری عمومی 1

عوامل فشار زای زندگی خانوادگی

عوامل فشار زای مورد انتظار زندگی

افزایش سازگاری

مسلط بودن به زندگی

کنترل زمان

حمایت اجتماعی

انعطاف اجتماعی

امیدواری

وابستگی به محیط

سرگرمی

عشق و علاقه

جنسیت

فرایند عاطفی

فرایندهای رفتاری و تعاملات کلامی

فرایند مثبت

فرایند های منفی

روابط جنسی

 

منابع و مأخذ:

[1] Ayles,c(2004)biographical deterrminats of marital guality.www.one plusone.orj.uk.

Bech.h.r.etal.a behavioural approach  to  the management  of stress :a prac tical guid to techniques . chichestar . new York . Brisbane. And Toronto . wiley .1982.

[2] Blood,r(1969).mariage.newyork:the free press.

[3]Cooper.c.l. the stree check. Englewood cliffs. Wj. Prextice – Hall.1981

Croyle, k.l.waltz, j.)2002(emotional awreness and couples. Relation ship satisfaction .  jornal of marital and family therapy,28,435-444

Cognitive therapy an research events.26,759-773.*

[4] DAviDSON. m.j.& LVExo.A.stevess and the policeman ln:cooper.c. l & MAVSHALL JED.WHITE COLLER AND PROFESSIONAL STRESS.LONDOX. WILEY.2980. pp.131 – 166

[5] Dauglass , j. v frazier, m. douglass,r.(1995) the maeital problems guest ionnare (mpq)a short screening instrument for marital therapy. Journal of family relations,44(3),238.

Flora, j segrin . c(2002)affect and behavioral in volvement in spousal com. Plaints and compliments . jornal of family psycholojy ,24.641-657.

Feeny.j.a.(2002).attchment, marital intracthon and relation ship satisfachtion :adiary study .personal relationship. 939-55.

 [6] Fincham. f.d(1995)preinteraction Expectations mavital satisfaction and accessibility. A new lookat sentiment override journal of family psychology. vol. g. no 1. p. 3 – 14

[7] Fincham.f.d&bradbuury ,t.n (1990).assessing attributions in marriage. The relationship attribution measure.gournal of personality an social psycholog,62,453-4g8.

[8]Johbson , s. m. Greenberg , l. s. (1985 b ). Emotionally focused study. journal of mavital and family therapy: an outcome therapy , 11.3133- 317

Halford w.k. keefer .e. osgarby.s.m.(2002)how has the week been for you two . relationship satisfaction and hindsigh memory biases in couples reports of reation ship event cognitive therapy an research 26,759-773.

 

[9]Hawtonk (1994). sexual function in a community sample of middle – aged – woman with partnevs 1. pp. 77.78

[10] Gootman.g.m.(1993).the roles of conflict engagement ,escalation or avoidance in marital interaction:a longitudinal view of five types of couples.journal of consulting and clinical psychology,6j,6-j5.

[11] Glenn,n.d.(1990)quantitative research on marital guality in the 1980:acritical review.gournal of marriage and the family ,52, 818-831.

[12] Kalimo. r. stressp in work: coxceptual analy sis and study on prison personnal.scandinaviam journal work.environment and heacth , 6: suppl. 3. 198.. raijakalino: 1

[13] Kirchler, e(1989). Everyday life experiences at hom. gornal of family psychology ,2 (3),311-336.

[14] Mc micHAel. A. j. persona lity. behavioural. and.situational modifievs of work stressors. in: cooper. c. l.& payne R. ed. stress at work. chichester. new York.brisbane. and tovon to whiley. 1978. pp.127-147.mc Michael

[15] Muench. D. landrum.E. (1994). family dynamic and attitude gward mavviage – the journal of 128 (4) 425 – 437.

[16] Nelson U Nancy ( june. 1991 ) mavital satis Facition and vogynous sevole southerm ILLIonisaf cavboxdole.

[17] Rice. j. K. (2002).CONTEMPOVARY trends in family patterns and forms. inj. worell ( Ed.) / Encyclopedia of women the gender ( pp.422-423).san Diego.CA: Academic press.

[18] Rollins.B.C.Cannon. k.(1974 marital satis faction over the family LIFE CYCLE. A.R VALUATION –Journal of mavviage and the family.36:271 -288


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی رابطه ناسازگاری زناشویی با استرس شغلی دبیران متاهل. doc

پایان نامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان

اختصاصی از فی موو پایان نامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان


پایان نامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در  73 صفحه می باشد.

 

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی رشته : روانشناسی کودکان استثنائی

 

فهرست مطالب
چکیده ۱
فصل اول : مقدمه
سازگاری اجتماعی نوجوانان ۳
اهمیت پژوهش ۶
ضرورت پژوهش ۶
محدوده پژوهش ۷
تعاریف مفاهیم ۷
متغیرهای پژوهش ۷
فرضیه های پژوهش ۷
فصل دوم : پیشینه پژوهش
سازگاری اجتماعی ۹
نقش مادری و اهمیت روابط متقابل مادر – کودک ۱۲
اشتغال زن ۱۲
اشتغال زن در خارج از خانه ۱۵
عوامل موثر در سازگاری اجتماعی ۲۳
انگیزه های اشتغال زنان ۲۵
تاثیر اشتغال سطح تحصیلات مادر و وضعیت اقتصادی خانواده بر روی فرزندان ۲۶
تاریخچه اشتغال زن در ایران ۳۶
مسائل اشتغال و کارآفرینی زنان در ایران ۳۸
تبعیض های جنسیتی در نوع آموزش ۴۰
وضعیت حقوقی و قوانین ۴۰
فصل سوم : روش تحقیق
روشهای جمع آوری داده ها ۴۳
روش تحقیق ، ابزار اندازه گیری ۴۳
توصیف مقیاسهای سازگاری اجتماعی پرسشنامه روانی کالیفرنیا (CPI) 48
خصوصیات ابزار روان سنجی ۴۸
جامعه آماری پژوهش ۴۹
نمونه آماری پژوهش ۴۹
روش نمونه گیری ۴۹
روش تجزیه و تحلیل داده ها ۴۹
توصیف نتایج ۵۰
جداول ۱ ۵۰
جدول ۲ ۵۱
جدول ۳ ۵۲
جدول ۴ ۵۳
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
تحلیل نتایج ۵۶
فرضیه اول ۵۶
جدول ۴-۱ ۵۷
فرضیه دوم ۵۷
جدول ۴-۲ ۵۸
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و بیان نتیجه ۶۰
محدودیتها ۶۱
پیشنهادات ۶۲
منابع و ماخذ ۶۳

 



چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان شهریار انجام گردید.
جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار بوده که باروش نمونه گیری در دسترس ۷۶ نفر انتخاب شده اند در دو گروه ۴۴ نفری که مادران غیر شاغل(خانه دار) و۳۲ نفر مادران شاغل داشتند به پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیزنیا(cpi) پاسخ دادند.
این پژوهش دو فرضیه داشت که ،پس از تحلیل داده ها نتایج زیر را نشان داده است.
فرضیه اول مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین اشتغال مادران وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار ۰۵/۰ رد گردیده و ۲۷۷/۰= t بدست آمده حاکی از عدم وجود رابطه می باشد.
فرضیه دوم مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین چه کسانی وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار ۰۵/۰ ونتایج تحلیل ANOVA رد گردیده وحاکی از عدم وجود رابطه می باشد یعنی،اشتغال مادران،تأثیر در سازگاری اجتماعی فرزندان پسر ندارد.
سازگاری اجتماعی نوجوانان
روسو در قرن ۱۷ مقالات متعددی در زمینه مسائل کودکان ارائه داد وعنوان کرد که کودکان زمینه ذاتی تشخیص درست از نادرست را دارا هستند،ولی تحت تأثیر قیود اجتماعی قرار گرفته اند. وی معتقد بود که کودک به طور ذاتی کارشگر فعالی است که تونائیهای بی شماری دارد واگر بزرگسالان زیاد دخالت نکنندتوانائیهایش شکوفا خواهد شد.(دبس، ۱۳۵۳).
نظرات افرادی مانند فروید،دیوئی وتغییرات اجتماعی حاصل شده در قرن حاضر تربیت کودک را دوباره مطرح کرد.
بطور خلاصه برخی از دانشمندان معتقدند کودک، موجودی گیرنده ودارای مغز انفعالی است که صرفاً به عوامل محیطی مانند تشویق وتنبیه پاسخ داده ورفتارش را بدینسال پایه گذاری می کند برخی دیگر تصور می کنند که رشد ونمو کودک در اثر یادگیری فعالانه او با محیط است وبه واسطه ابتکار وفعالیت وکسب تجارت شکل می گیرد امروزه ما شاهد آن هستیم که مهمترین اهمیت را برای کودکان قائل هستند دانشمندان گوناگون مطالعات گسترده ای در مورد نحوه رشد وپرورش کودکان دنبال می کنند اغلب متخصصین دوران کودکی وبه ویژه از تولد تا ۶-۵ سالگی را دوران پی ریزی شخصیت واساس مهمی برای رفتارهای آتی فرد می توانند آنان معتقدند شخصیت پدر ومادر وکیفیت آنان، بیش از هر عامل دیگری در تربیت وتکوین شخصیت طفل اثر گذار می باشد. والدین اولین کسانی هستند که در آئینه وضمیر حساس کودک نقش می بندند البته افراد دیگری به غیر از پدر ومادر در شکل گیری عادات ورفتارهای کودک مؤثر هستند ولی کیفیت این تأثیر گذاری نسبت به والدین به خصوص ما در دوران اولیه زندگی ضعیف می باشد.
مطالعات نشان داده است که اختلاف خانوادگی واشتباهات تربیتی ونیز بی اطلاعی والدین از تأثیر رفتار خود، عوامل مؤثری هستند که در سرنوشت آتی کودک سازگاریها وناسازگاریها، خوشبختی یا بد بختی او مؤثر هستند(قاسمی ۱۳۵۷) همه ما می دانیم که در میان همه پستانداران، نوزاد آدمی ناتوان ترین آنهاست وبه طولانی ترین دوره رشد نیاز دارد تا بتواند به کلیه فعالیتها ومهارتهای ویژه خود تسلط یابد فرزند آدمی، سالها وابسته است وتا دست یافتن به مرحله استقلال باید دوره طولانی یادگیری واکنش متقابل را از سربگذارند(اتکینسون، ۱۳۶۸).
اما پژوهشهایی که برروی نفرادان صورت گرفته،به طور فزاینده ای حاکی از آن است که چنین تأثیری جنبه متقابل دارد. یعنی رفتار نوزاد نیز پاسخهای والدین را شکل می دهد. برای مثال نوزادی که با قرار گرفتن در آغوش مادر آرام می گیرد احصاص بسندگی ووابستگی را در مادر ازدیاد می بخشد.
ماسن وهمکاران(۱۹۹۰) معتقدند بر طبق نظر بالبی نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر وفرزند، به وجود آمدن نوعی وابستگی عاطفی است این ارتباط عاطفی سبب می شود که کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد به خصوص هنگامی که احساس ترس وناامنی می کند، این وابستگی به مادر، نتایج طولانی خواهد داشت این نتایج عبارت است از :
فراهم آمدن سرمایه از امنیت عاطفی برای کودک وپی ریزی شالوده رابطه بعدی کودک با والدین اش ونیز نفوذی که آنها بعداً می توانند در اوداشته باشند.
- هر چند کودک انسان ظاهراً تمایلی فطری برای دلبستگی به دیگران دارد، اینکه کودک به کدام یک از والدین وابسته شود و نیز شدت و کیفیت وابستگی او تا حد زیادی بستگی به رابطه فردی والدین با کودک دارد. مطالعات نشان داده است در اغلب خانواده ها تاثیر مادران در خلق و خوی کودکان بیشتر از پدران است. البته دلیل این امر شاید ناشی از آن باشد که قسمت اعظم مسئولیت پرورش فرزند به مادر محول می شود این تاثیر مادری در صورتی که به حد افراد نباشد هیچ گونه اثر سویی برشخصیت کودکان به جا نمی گذارد (راجرز، . ۱۳۵۷).
- کارکرد زنان در خارج از خانه همانند دیگر پدیده های اجتماعی اززمان به زمان دیگر متحول می شود و این تحول و تغییرات ناشی از آن می تواند مورد مطالعه قرار گیرد (جار اللهی ۱۳۷۳).
- از دیدگاه روان شناسی، اشتغال زن، اولین اثرش تغییر در نحوة اجتماعی و تعاون با انسان هاست که می تواند روی خود پنداری آنها و همچنین موفقیت ایشان در امور مربوط به خانه فرزندان تاثیر بگذارد. از طرفی تثیرات مثبت آن در رابطه با پیشرفت و توسعه اجتماعی است مثل کنترل موالید، جلوگیری از فرهنگ مصرف گرایی و رشد فرهنگی و اجتماعی، از طرفی، تاثیرات منفی به علت قبول بر مسئولیت بیشتر ، عدم تخصیص وقت کافی برای کودکان، ارتباطات کوتاه جنبی با همسر و فرزندان و پرخاشگری نسبت به کودکان می تواند از علل و عوامل شروع بحث های خانوادگی و در نتیجه ایجاد ناسازگاری بین زوجین و دیگر اعضای خانواده شود ( موئل، مترجم رضوی ۱۳۶۷).
مینوچین (۱۹۷۴) عنوان می کند، خانواده خود یک کل ساختاری است یک واحد کل که عناصر درون آن بهم وابسته اند . تعاملات درون سیستم خانواده متقابل هستند و این تعاملات برای همسازی و انطباق با یکدیگر هستند .
پیش از آنکه روان شناسی و روان کاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباط های اجتماعی شناخته شود اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی به علت های نامعلوم نسبت داده می شود و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست که انواع بزه کاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد که آن نیز اگر علل بیولوژیک نداشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن ، از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر نیز از دید مکاتب مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان مثال، مکتب کارکردگرایی ساختی، معتقد است که اجزاء تشکیل دهنده یک نظام اجتماعی مرتبط به هم و وابسته به یکدیگر و عملکرد هر یک از اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشکل از افرادی است که در رابطه با هم هستند . این سازمان کارکردهایی دارد که به بقا اجتماع کمک می کند.
پارسونز که یکی از طرفرادان این مکتب است، اعتقاد دارد جوامع انسانی به سمت و سویی حرکت می کنند. صاحبنظران بر این باورند از بین اعضاء خانواده آن کس که در تربیت کودک نقش اساسی و مهمی بر عهده دارد،‌ مادر می باشد. علت این امر شاید این باشد که همان ابتدا طفل، بیشترین کنش و واکنش عاطفی خود را با مادر برقرار می کند.
در واقع، هسته اصلی احساس امنیت، اعتماد، یا عدم اعتماد در کودک از رابطه = و مادرش سر چشمه می گیرد، در صورتی که این روابط ناسالم و نادرست باشد، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می افکند.
انسان در بسیاری از امور زندگی اجتماعی، با سایر افراد جامعه در رابطه است ، او باید برای رسیدن به هدف های مشترک تشریک مساعی کند . در چنین شرایطی و در رابطه با سایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید، نوعی سازگاری رضایت بخش دست یابد. به همین دلیل است که مشکلات و موانع آدمی، از حیات اجتماعی او مایه می گیرد.
مسئله اساسی که در این جامعه وجود دارد این است که آیا اشتغال مادر بر روی سازگاری فرزندان چه اثری دارد؟

اهمیت پژوهش
پژوهش حاضر ، دارای اهمیت فراوان است، بدان جهت که در جامعه کنونی اشتغال مادران و در نزد خانواده ها جایگاه مهمی دارد و در برخی از موارد تبلیغات فرهنگی جامعه هم سو با اشتغال آنان است و از طرفی در راستای اهمیت وجود یک مادر در خانه می باشد به نفش تربیتی مادران اشاره کنید . این مسئله افراد خانواده را دچار دوگانگی کرده و اگر آموزش و برنامه های مثبت برای افراد خانواده صورت نگیرد،‌ احتمال پدید آمدن عواقب سوء برای آنان بسیار خواهد بود.
لذا پژوهش درباره تاثیر اشتغال مادران بسیار حائز اهمیت است.

ضرورت پژوهش:
در خانواده، مهم ترین قشر آسیب پذیر نوجوانان هستند . چرا که در سن رشد قرار دارند و از لحاظ نیاز های روحی، جسمی، عاطفی به حمایت و رسیدگی مضاعف از طرف پدر و مادر ، محتاجند . اشغال مادران به سبب آنکه باعث دور شدن ساعاتی از روز یا شب را از مادر می شود . در رفتار و کنش های نوجوانان تاثیر بسزایی دارد. فرزندان دختر و پسر هر کدام یک سری احتیاجاتی مخصوص به خود دارند که اگر از طرف مادر تامین نگردد،‌باعث بروز رفتارهای سوء خواهد شد . و شاید اشتغال مادر به نوعی آزادی بی حساب برای نوجوانان بوجود آورد و همچنین کمتر پژوهشی در این زمینه انجام شده . از این جهت پژوهش در اینباره، ‌ضرورت بسیار داشته و این تاثیرات را بررسی می کند تا راهکارهایی برای مقابله با رفتار های نامناسب نوجوانان ارائه دهد .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان

پایان نامه بررسی ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار

اختصاصی از فی موو پایان نامه بررسی ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار


پایان نامه بررسی ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 65 صفحه می باشد.

 


فهرست
چکیده
مقدمه
فصل اول ـ موضوع تحقیق
بیان مسئله
ضرورت و اهمیت تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیه‌های تحقیق
متغیر تحقیق
- تعریف نظری متغیر
- تعریف عملیاتی متغیر
فصل دوم ـ چارچوب نظری تحقیق
- سازگاری
- اهمیت مادر در روابط متقابل مادر و کودک
- ناسازگاری
- عوامل موثر در پیدایش ناسازگاری
- طبقه‌بندی کودکان و نوجوانان ناسازگار
- ناسازگاری از دیدگاه مکاتب
- ناسازگاری در اثر نوروزها
- اختلالات خواب
- اختلالات گوارشی
ناسازگاری در اثر سایکوپاتهای زودرس
ناسازگاریهای کودکان و نوجوانان در اثر سایکوزها
- تفاوتهای مربوط به جنسیت در اختلالات رفتاری
- اختلالات رفتاری کودکان بر حسب سن آنها
پیشینه تحقیق
فصل سوم ـ روش تحقیق
جامعه پژوهشی
نمونه و روش نمونه‌گیری
ابزار پژوهش
روش اجرا
روش تحلیل داده‌ها
فصل چهارم ـ نتایج تحقیق
فصل پنجم ـ بحث و نتیجه‌گیری
کودکان دارای مادران شاغل و خانه‌دار
ناسازگاری در کودکان دختر و پسر
محدودیت‌ها
پیشنهادات
منابع
پیوستها

 


سازگاری
انسان وقتی از نظر رشد اجتماعی رشد یافته محسوب می‌شود که در زمینه مهارتهای اجتماعی به رشد و شکوفایی رسیده باشد یعنی به سطحی از مهارت در روابط اجتماعی دست یافته باشد که بتواند با مردم راحت زندگی کند و سازگاری داشته باشد، شاید بتوان گفت که مهمترین جنبه رشد وجود هر شخص، رشد اجتماعی اوست. معیار اندازه‌گیری رشد اجتماعی هر کس میزان سازگاری [۱] او با دیگران است یعنی با دوستان ، معلمان ، افراد خانواده ، بستگان ، همسایگان و حتی افرادیکه برای نخستین بار با آنها برخورد می‌کند. رشد اجتماعی نه تنها در میزان موفقیت کنونی و سازگاری با اطرافیانی که هم با انسان سرو کار دارند، بلکه در موقعیاتهای شغلی و پیشرفتهای آینده نیز مؤثر است.
رشد اجتماعی هم مانند رشد جسمی و ذهنی یک کمیت پیوسته است و بتدریج به کمال می‌رسد. یک نوجوان در هر سال به میزان قابل توجهی از هر نظر رشد می‌کند. اما این به آن معنا نیست که همه جنبه‌های رشد او دقیقاً هماهنگ پیش روند. بسیارند افرادی که رشد جسمی آنها چشمگیر است اما رشد ذهنیشان کند است. یا بالعکس ، یا کسانی که از نظر جسمی و ذهنی سرآمد هستند اما هرگز به بلوغ اجتماعی نمی‌رسند.
رفتار اجتماعی مناسب و درست بطور طبیعی حاصل نمی‌شود بلکه مثل هر مهارت دیگری باید آموخته شود و مرتباً تکرار و تمرین گردد و بوسیله افراد با تجربه تصحیح شود. موفقیت در این زمینه بیشتر ازهمه به کوشش و خواست انسان بستگی دارد. عواملی که بطور قطع در آن تأثیر دارند عبارتند از : پدر و مادر و خانواده و دوستان او و ….
سازگاری اجتماعی به عنوان مهمترین نشانه سلامت روان از مباحث مهمی است که توجه جامعه‌شناسان ، روان‌شناسان و روان‌کاوان و بویژه مربیان را در دهه‌های اخیر جلب کرده است. پیش از آنکه روان‌شناسی و روان‌کاوری ، دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباطهای اجتماعی شناخته شود، اغلب ناسازگاریها و رفتارهای غیراجتماعی و ضداجتماعی به علتهای نامعلوم نسبت داده می‌شد و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفاً از راه مجازاتهای غیرعادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می‌داشتند. تردیدی نیست که انواع بزهکاریها و جرایم اجتماعی ریشه در نابسامانیهای روانی دارد که آن نیز اگر علل بیولوژیک نداشته باشد معلول محیط ناسالم اجتماعی است.
مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه‌های اخیر نیز از دید دو مکتب کارکرد گرای‌ساختی و کنش متقابل گرای نمادی برکنار نبوده است.
مکتب گارکردگرای ساختی [۲] معتقد است که اجزاء متشکل یک نظام اجتماعی مرتبط با هم و وابسته به یکدیگرند و عملکرد هر یک از اجزاء دوام و بقای جامعه را موجب می‌شود. در این دیدگاه خانواده سازمانی است اجتماعی و متشکل از افرادی که در رابطه با یکدیگرند. این سازمان کارکردهایی دارد که به بقای نظام اجتماعی کمک می‌کند ( ادیبی ، ۱۳۵۸).
بارسنز که یکی از طرفداران این مکتب است اعتقاد دارد که جوامع انسانی به سمت و سویی حرکت می‌کنند که در آن خانواده دارای ۲ کارکرد اساسی است. که یکی اجتماعی کردن کودکان بدانسان که بتوانند به عضویت جامعه‌ای که در آن به دنیا آمده‌اند، درآیند. و دیگری تثبیت شخصیت افرادی که بتوانند به صورت افراد بزرگسال در جامعه ایفای نقش کنند( میشل ، ۱۳۵۴).
نظریه کنش متقابل گرای‌نمادی [۳] نیز خانواده را با توجه به نقش و اهمیت آن در جریان اجتماعی‌ شدن مورد مطالعه قرار داده است. اگر اجتماعی شدن را با جریانی که طی آن انسان با الگوهای فرهنگی جامعه یا گروه خود می‌آموزد و آنها را بعنوان جزئی از نظام رفتاری خویش قرار می‌دهد تقویت کنیم، در این صورت فرد برای آنکه بتواند با افراد دیگر جامعه رابطه ارگانیک برقرار کند، لازم است تا نقشهای اجتماعی گوناگون را فراگیرد، این فراگیری از طریق کنش متقابل با دیگران صورت می‌گیرد.
در اجتماعی شدن کودک چند عامل مؤثرند که اولین و مهمترین آن خانواده می‌باشد.
صاحبنظران بر این باورند که از بین اعضای خانواده در تربیت و ایجاد ساختار شخصیت طفل، مادر از نقش حساس و ظریفتری برخوردار است، علت این امر شاید این باشد که از همان ابتدای تولد طفل بیشترین کنش و واکنشهای عاطفی خود را با مادر برقرار می‌کند. در واقع هسته اصلی احساس امنیت و اعتماد و عدم امنیت و بی‌اعتمادی در کودک از رابطه اولیه وی و مادرش سرچشمه می‌گیرد. در صورتی که این رابطه ناسالم و نادرست باشد احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می‌افکند. بی‌توجهی طولانی، بدرفتاری و محرومیت از محبت در ابتدای زندگی منجر به ناسازگاریهای موقت و گاهاً طولانی در کودک می‌شود. (ماسن ، مترجم یاسائی و همکاران ، ۱۳۶۷) سازگاری مسئله‌ای است که مخصوص انسان نمی‌باشد. هر موجود زنده‌ای به فراخور حال خود و به اقتضای طبیعت و مرحله تکاملی که بدان دست یافته است ، ناچار است به طریقی که متضمن حفظ حیات و بقای اوست ، خود را با محیط پیرامونش ساگار کند. به دلیل اینکه در فرایند سازگاری وجوه اشتراک زیادی بین انسان و حیوان وجود دارد، بخش عمده‌ای از دانش‌ها درباره فرایند سازگاری در انسان به تحقیقاتی که درباره حیوانات به عمل آمده است ، مبتنی می‌باشد.
هر چه از نردبان تکامل بالاتر می‌رویم قابلیت انعطاف و یادگیری در موجودات زنده بارزتر می‌شود. حیوانات پست عمدتاً به اتکال غرایز و مکانیزمهای رفتاری ذاتی با محیط خود سازگاری پیدا می‌کنند. ولی در انسان انعطاف‌پذیری، قدرت تفکر و یادگیری ، واکنش‌های غریزی او را کاملاً تحت‌الشعاع قرار داده است. انسان باید به استثنای وانشهای بازتابی اولیه همه چیز را بیاموزد. بویژه اعمال و رفتاری که وی را در سازگاری با محیط اجتماعی به کار خواهد آمد ( والی‌پور ، ۱۳۶۷) انسان در بسیاری از شئون زندگی اجتماعی خود با سایر افراد جامعه در رابطه و فعل و انفعال مداوم قرار دارد. او باید برای ادامه حیات و تأمین حوائج خود به زندگی گروهی تن دردهد و با دیگران برای رسیدن به هدفهای مشترک تشریک مساعی کند. در چنین شرایط و در رابطه با سایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت‌بخش دست یابد و به همین دلیل است که مشکلات و موانع سازگاری آدمی از حیات اجتماعی او مایه می‌گیرد. بدینسان مفهوم سازگاری از نظر آدمی یعنی سازگری اجتماعی ، حتی برای ارضاء نیازهای زیستی، انسان خود را با وضع اجتماعی و شرایطی که ساخته ، دست انسان است روبه‌رو می‌بیند. مقررات، توقعات ، معتقدات ، ارزشها ، رقابتها ، همکاریها ، کارشکنی‌ها ، موانع و عوامل و واقعیاتی از این نوع که او را در راه تأمین خواسته‌هایش هیچگاه تنها نخواهد گذاشت.
گرچه بدرستی بین سازگاری و ناسازگاری حد و مرز مشخص و معینی نمی‌توان یافت و حالات بینابین این دو حالت بسیار زیاد است . فرایند سازگاری و ناسازگاری را باید خط پیوسته طولانی و مدرج تجسم نمود که هر نقطه‌ آن در جدایی از سازگاری را بیان می‌کندو در این خط مفروض از ناسازگاری مطلق شروع نمود. و درجات میانه‌ای از آن و سپس در پایان خط به سازگاری کامل با محیط می‌رسیم که مقصود و غایت زندگی همه افراد بشر است. با توسعه شهرنشینی و ازدیاد جمعیت و پیچیدگی شرایط زندگی، مسئله ناسازگاری ابعاد وسیع‌تری به خود گرفته است ( والی ‌پور ، ۱۳۶۳) .
مان [۴] ( ساعتچی ، ۱۳۶۴) سازگاری را تطبیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط می‌گوید آن دسته از پاسخهای موجود زنده که باعث سازگاری مؤثر و هماهنگ او با موقعیتی که با آن قرار گرفته است ، می‌شود . ( ساعتچی ، ۱۳۵۶)
شعاری نژاد ،( ۱۳۶۴) می‌گوید : سازگاری عبارت است از :
۱- عمل برقراری یک رابطه روان‌شناختی رضایت‌بخش میان خود و محیط،
۲- عمل پذیرش رفتار و کردار مناسب و موافق محیط و تغییرات محیطی ،
۳- سازگاری موجود زنده با تحریکات درونی و بیرونی .
راجرز سازگاری را اینگونه تعریف می‌کند : منظور از سازگاری انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط با نحوی است که حداکثر خویشتن سازی را همراه با رفاه اجتماعی ضمن رعایت حقوق خارجی امکان‌پذیر می‌سازد. به این ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن با جماعت نیست، سازگاری به معنی شناخت این حقیقت است که هر فرد باید هدفهای خود را با توجه به چارچوبهای اجتماعی و فرهنگی تعقیب نماید (سروری ، ۱۳۵۷).
روان‌شناسان بطور سنتی سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار داده‌اند و ویژگیهایی از شخصیت را بهنجار کرده‌اند که به فرد کمک می‌کند که خود ار با جهان پیرامون خویش سازگار نماید. روان‌شناسان بسیاری معتقدند که اگر اصلاح سازگاری در معنی همنوایی با اعمال و اندیشه‌های دیگران تلقی شود ، در اینصورت چنان باری از تلویحات منفی را خواهد دشات که دیگران نمی‌توانند توصیفی از شخصیت سالم به دست دهند. آنان بیشتر به ویژگیهای مثبتی مانند فردیت ، آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تأکید دارند.
در تعریف شخصیت بهنجار نیز اتفاق نظر وجود دارد اما اکثر روان‌شناسان ویژگیهای زیر را نمودار بهزیستی عاطفی می‌دانند:
کارآمدی و ادراک ، خودشناسی ، توانایی در کنترل اختیاری رفتار، عزت نفس ، پذیرش ، توانایی در برقراری روابط محبت‌آمیز و باروری ( اتکینسون و دیگران ، مترجم براهنی و همکاران ، جلد اول ، ۱۳۶۸).
سازگاری اهرمی نسبی است . انسانها به درجات مختلف در سازگاری دست می‌یابند. اگر می‌توانستیم بر پایه ضوابط معتبر علمی درجه سازگاری افراد جامعه را اندازه‌گیری و سپس در یک منحنی توزیع پیاده کنیم به احتمال قوی منحنی طبیعی بدست می‌آوریم. به این ترتیب که در یک طرف منحنی اقلیت کوچکی خیلی ناسازگار و در طرف دیگر منحنی اقلیت خیلی سازگار وجود خواهد داشت و در میان آن دو گروه اکثریت کم و بیش سازگار، بنابراین می‌توان گفت که حد و مرز مشخصی به طور مطلق ناسازگاری را از سازگاری جدا نمی‌کند (والی‌پور ، ۱۳۶۳).
لااقل دو مفهوم را می‌توان با عبارت ناسازگاری مرتبط ساخت. یک معنا اساساً یک مفهوم اجتماعی است. فردی سازگار نیست که نتواند بطور مناسبی در محیط معلومی تعامل کند. در معنای دیگر یک فرد را هنگامی ناسازگار تعریف می‌کنند که نتواند ارضای احتیاج کند حتی اگر رفتار او برای جامعه‌اش مناسب باشد ( مکدانلد[۵] ، مترجم سروری ، ۱۳۵۵).
اهمیت مادر در روابط متقابل مادر و کودک
نخستین تماسهای جسمی و روحی کودک با فردی است که در دوران شیرخوارگی مراقبت از او را بعهده می‌گیرد و این فرد معمولاً مادر است، روشی که مادران در پاسخگویی به نیازهای نوزادان اتخاذ می‌کنند متفاوت است، و ممکن است صبورانه و گرم ، تند و خشن و عاری از حساسیت و بی‌تفاوتی باشد. از دیدگاه علم تربیت، برخوردهای اولیه مادر و کودک به هر کیفیتی که باشد نقطه‌ای است که تولد روانی کودک از آنجا آغاز می‌شود ( کارامل [۶] ، ۱۹۸۴). اگر مادر، فردی خونسرد و بی‌قید و بند یا بی‌ترحم باشد ممکن است کودک را به واکنشهای شدید وادارد و او را موجودی خودخواه و سنگدل و غیرقابل اعتماد به شمار آورد.
شواهد ثابت کرده است که ارتباط میان مادر و فرزند نه تنها از زمان تولد بلکه حتی پیش از آن نیز اثر مهمی در رشد روانی کودک دارد. شخصیت مادر و نگرش او نسبت به کودک نیز اهمیت خاصی دارد. بعضی از روان‌شناسان معتقدند که میان مادرانی که از پستان خود به فرزندانشان شیر می‌دهند مهر مادر و فرزندی بیشتر وجود دارد تا مادرانی که چنین نمی‌کنند. برخی دیگر معتقدند که نگرش گرم و سرد مادر نسبت به کودک موجب سازگاری و ناسازگاری کودک در آینده می‌شود. بررسیها نشان می‌دهد که مادرانی که برای مدت طولانی با گرمی و محبت به پسرانشان از پستان خود شیر داده‌اند بیش از همه فرزندان سازگار داشته‌اند اما دختران در همین شرایط سازگار نسبی داشته‌اند و پسران و دخترانی که از پستان مادر سرد و کم محبت شیر خورده‌اند اغلب دارای مشکلات رفتاری بوده‌اند( پارسا ، ۱۳۷۱). به اعتقاد بالبی [۷] کنش متقابل بین مادر و فرزند نوعی بستگی عاطفی بوجود می‌آورد که این ارتباط عاطفی باعث می‌شود که طفل به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد. این تعاملهای بین مادر و کودک سرمایه‌ای از امنیت عاطفی را برای کودک فراهم می‌کند که بنیان روابط آینده او با دیگران و با والدیناشان را پایه‌ریزی می‌کند ( مشفقیان ، ۱۳۵۹).
بالبی نیز معتقد است که نبودن کنشهای متقابل مادر و کودک در اثر جدائیهای طولانی مخصوصاً در سه سال اول زندگی اثر خاص روی شخصیت طفل می‌گذارد. اینگونه اطفال از نظر عاطفی گوشه‌گیر و درخودفرورفته هستند و نمی‌توانند پیوندهای دوستی با بچه‌های دیگر یا با افراد بالغ بوجود آورند در نتیجه از لذت دوستی واقعی محروم می‌باشند، تصور می‌رود که این امر بیش از هر چیز دیگر علت سخت‌جوشی اینگونه کودکان باشد. (مشفقیان ۱۳۵۹) ” به اعتقاد اریکسون اولین کنشهای متقابل مادر و کودک رشد اعتماد یا بی‌اعتمادی کودک را در جهان بنیان می‌نهد، تجارب مثبت و ارضاءکننده کودک با مادرش او را به اعتماد به مادر و سپس از طریق تعمیم به اعماد به دیگران منتهی می‌سازد.
در گذشته روان‌شناسان تصور می‌کردند که وابستگی طفل به مادرش از آن روست که مادر به عنوان منبع تغذیه یکی از اساسی‌ترین نیازهای کودک را تامین می‌کند. اما این نظریه پاسخگوی برخی از واقعیات نبود، برای مثال جوجه‌ها و اردکها اگر چه از بدو تولد خودشان غذای خود را تأمین می‌کنند اما به دنبال مار خود راه می‌روند و وقت زیادی را کنار او صرف می‌کنند. آرامشی را که آنها از بودن در کنار مادرشان حس می‌کنند نمی‌توانند صرفاً از نقش مادر در تغذیه آنها سرچشمه بگیرد. آزمایشات مارگارت هارلون نشان داد که بچه میمون اگر چه از مادر سیمی تغذیه می‌کرد اما در هنگام ترس و احساس ناامنی به سوی مارد پارچه‌ای پناه می‌برد و این نشا‌دهنده آن است که دروابستگی کودک به مادر چیزی بیش از نیاز به غذا درکار است (یاسائی ، ۱۳۶۷).
تعامل میان مادر و کودک بر رشد زبان و پاسخگویی کودک نیز تأثیر دارد . در تحقیقی که بر روی کودکان پرورشگاهی قبل از آغاز سخن گفتن بیش از کودکان عادی گریه می‌کنند ولی از بوجود آوردن صداهایی که سایر کودکان درمی‌آورند ، عاجز و ناتوانند. این ناتوانی انها حتی در مقایسه با کودکان متعلق به فقیرترین خانواده‌ها نیز مشهود است.
محققان مهمترین علت این پس‌ماندگی را عدم رابطه نزدیک بین مادر و کودک دانسته‌اند به همان اندازه که ارتباط صحیح بین مادر و کودک اثر سازنده در رشد و سخنگویی کودک دارد. رابطه غلط و رفتار نادرست مادر نیز اثرات نامطلوبی بر فرزند دارد. مادری که کودک خود را لوس می‌کند و در هنگام صحبت کردن با او کلمات و جملات را مانند او کودکانه و با لحنی غلط به کار می‌برد، نه تنها باعث می‌شود که فرزندش در رشد تکلم عقب بماند بلگه امکان پیدایش نارسائی‌های زبانی از جمله لکنت زبان را در کودک فراهم می‌کند ( روحانی ، ۱۳۴۳). فقر اقتصادی مهمترین عامل در برقراری روابط غلط میان والدین و کودک است. فشارهای زندگی روزانه در خانواده‌های فقیر روابط مادر و کودک را تحت تاثیر قرار می‌دهد. فقر و شلوغی خانه موجب می‌شود که هیچ کودکی کانون توجه قرار نگیرد. عده کودکان بیش از آن است که پدر و مادر وقت رسیدگی به همه آنها را داشته باشد. حتی می‌توان ادعا کرد که شکست در مدرسه هم در روابط مادر و فرزندی نهفته است ( هارلوک [۸] ، ۱۹۸۳) .
تحقیقات نشان می‌دهد که ترس کودکان از رفتن به مدرسه نیز بیشتر از کنش و واکنشهای مادر ـ کودک ناشی می‌شود. برای بسیاری از کودکان ورود به مدرسه همراه با جدایی از مادر در محیط گرم خانواده ، ناراحت کننده و اضطراب‌آور است. این امر در بین دختران شیوع بیشتری دارد. واکنش مادران در قبال چنین رفتاری حائز اهمیت است مادرانی که کودکانشان حکایت افراطی داشتند و مدرسه رفتن را مترادف افزایش خطرات می‌دانستند، ترس کودک از مدرسه رفتن را تشدید می‌کردند. علت این امر که دختران در مقایسه با پسران بیشتر واکنشهای ترس از مدرسه را نشان می‌دهند، شاید این باشد که در دختران تمایلات اتکایی بیشتر توسط مادران ایجاد شده باشد ( عظیمی ، ۱۳۶۳).
ناسازگاری
کودکان ناسازگار[۹] به افرادی اطلاق می‌شود که معمولاً از هوش عادی یا حتی از ضریب هوشی بالاتر برخوردارند ولی دارای رفتار غیرعادی و نابهنجار و یا به اصطلاح مبتلا به اختلالات رفتاری می‌باشند. بعضی از این کودکان را کودکان دشوار می‌گویند که بنظر می‌رسد اصطلاح مناسبی باشد زیرا :
۱- تماس، برخورد و معاشرت با این قبیل افراد و تحمل رفتارشان برای اطرافیان دشوار است.
۲- پیروی از مقررات و احترام به قوانین متداول اجتماعی برای خود این افراد دشوار است.
۳- تربیت و آموزش و پرورش آنان برای والدین آموزگاران ، مربیان مسئله دشواری را با مقایسه با دیگران ایجاد می‌کند.
۴- از لحاظ روان‌شناسی و روانپزشکی تشخیص ماهیت و علت این ناسازگاریها دشوار است و بالنتیجه درمان این کودکان دشواریهای زیادی را پیش ‌می‌آورد.
پس کودکان دشوار افرادی از اجتماع هستند که دچار اختلالات رفتاری هستند و رفتارشان برای خود و اطرافیان مشکلات زیادی ایجاد می‌کند. این افراد کسانی هستند که مشکل تربیتی برای پدر و مادر و اولیاء مدرسه و مسئلهی برای پلیس و دستگاههای قضایی ایجاد می‌کنند. دشواری این کودکان از شیطنت‌های ساده شروع شده و به انواع بزهکاریها منتهی می‌گردد ( میلانی فر ، ۱۳۷۲).
عوامل موثر در پیدایش ناسازگاری در کودکان:
۱- عوامل پزشکی : اختلالات روانی ممکن است بعلت احساس محرومیت و وازدگی متاثر از عوامل جسمی مانند نقس یکی از حواس پنجگانه باشد. مثلاً اختلالات بینایی و شنوایی تا موقعی که پی بوجود آنها نبرده‌اند ممکن است م.جب مسائل ناراحت‌کننده‌ای شود بخصوص که اولیا نسبت به اشتباهات ناشی از نقص سخت‌گیر باشند، کم‌هوشی و اختلالات مغزی موجب می‌شود که کودک نتواند آنچه که پدر و مادری ازوی انتظار دارند یاد بگیرد. ناتواناییهای جسمی بعلت محدود کردن دامنه فعالیت کودک در رسیدن به هدف باعث سوق دادن او بطرف ناسازگاری می‌شود. مثلاً پسری که نمی‌تواند مانند سایرین در بازیها شرکت کند و یا دختر بزرگی که قادر به جلب توجه مردان و یا احیاناً رقابت با سایر دختران نیست به علت شکست و ناکامیهای پی‌درپی خواهی‌نخواهی ناسازگاری پیشه می‌کند.
۲- عوامل تربیتی و اختلالات عاطفی هیجانی : این دسته شامل شایع‌ترین علل اختلالات کودکان است با توجه به نظریات روانکاوان ، مکتب اصالت رفتار و سایر فرضیه‌ها در رشد و تکامل شخصیت، چگونگی روابط اولیه کودک با اعضای خانواده و بخصوص مادر از اساسی‌ترین عوامل رشد شخصیت شناخته شده است. هرگاه دراین روابط عاطفی اختلال حاصل شود باعث بهم خوردن امنیت عاطفی کودک می‌شود که آثار آن در رفتار کودکان منعکس می‌گردد. وقایع ترسناک و دردناک حوادث ناگوار خانوادگی اکثراً موجب اختلالات عاطفی و هیجانی کودک می‌شوند . کودکان در میزان آسیب‌پذیری نسبت به حوادث ناگوار متفاوت هستند و این تفاوت بعلت اختلاف در سرشت، خلق و خوی ، رشد عاطفی و میزان پختگی آنها می‌باشد. عوامل مختلف ممکن است در میزان احساسات امنیت طفل تاثیر کند. برخورداری پدر و مادر با کودک، وضع بهداشت روانی و جسمی پدر و مادر شرایط اقتصادی و اجتماعی خانواده همه اهمیت اساسی دارند. مثلاً اگر مادری بعلت یک زایمان دچار افسردگی زایمان شود کودک نیز ممکن است به نوبه خود دچار افسردگی شده و از خوردن غذا خودداری کند و خواب ناراحت داشته باشد. مادری که تعداد زیادی فرزند دارد و در عین حال کار هم می‌کند ممکن است نتواند برای ایمنی کامل کودک عواطف لازم را نشان بدهد. خانه درهم و مشوش بخصوص برای کودک زیان‌آور است. اگر خانه بعلت درگیری و جدال، خشونت ، کنش و مشاجره بین پدر و مادر و یا طلاق و غیاب آنان ناامن باشد قطعی است که کودک حق دارد فکر کند دنیای خارج ناامن و پرخطر است در کشور ما ازدواج‌های پی‌درپی و پیش‌رس ، کمی یا فقدان تجربه و آمادگی برای قبول مسئولیت زندگی، تعدد فرزندان ، فقر و نادانی والدین ، فقدان وسایل بهداشتی و مضیقه‌های مالی ، از علل عمده بشمار می‌روند.
متاسفانه وضع کودکان ما در ایران مخصوصاً در بحبوحه بلوغ طوری است که بقول بعضی از نویسندگان باید آنها را کودکان از یاد رفته نام نهاد. غالب پدران و مادران وظیفه خود را نسبت به اطفال خویش فقط محدود به تأمین وسایل اولیه زندگی آنها مانند خوراک و پوشاک می‌دانند و کمتر پدری یافت می‌شود که با روحیه فرزند خود آشنایی داشته باشد. نوع فیلم یا کتاب خوشایند طفل خود را بداند ، که کودکش اوقات بیکاریش را چگونه می‌گذراند . در راه مدرسه چه کار می‌کند و چه نگرانیها و سرگرمیهایی دارد. برت [۱۰] ، میلانی فر ، (۱۳۷۲) در مطالعه و تحقیقات خود در دویست جوان بزهکار و مقایسه آن با چهار صد جوان سالم و درستکار که در یک خیابان زندگی می‌کردند و به یک مدرسه می‌رفتند متوجه شد که انضباط ناقص در خانواده ، نااستواری عمومی عاطفی ، سابقه تبهکاری و جنایت در خانواده و بالاخره کودنی و نارسایی رشد هوشی کودکان با بزهکاری ارتباط بیشتری دارند و تقریباً همیشه چندین عامل در مستور نمودن کودک به ارتکاب تبهکاری مؤثرند اگر چه اغلب اثر یک عامل شدیدتر و نمایان‌تر است.
بالبی تحقیقات و مطالعات خود را در زندانیان و بزهکاران جوان انجام داده و عقیده دارد که مجرم واقعی در طول پنج سال اول زندگیش مورد پذیرش مهر و محبت والدین قرار نگرفته ، مدتی طولانی از آنها جدا بوده و یا در دامن نامادری پرورش یافته است. از این‌رو بالبی به این مادران اصطلاح، مادران بی‌عاطفه، که افراد مجرم و بزهکار می‌پرورانند ، داده است. قطع ارتباط مادر بسیار مهم است بخصوص اگر بصورتی درآید که عواطف شخصی دیگری جانشین آن نشود ( میلانی‌فر ، ۱۳۷۲).
فقدان مادر را در مرحله اول کودکی و فقدان پدر را در مرحله دوم کودکی مهمتر باید شمرد. زیرا همبستگی و احتیاج کودک در دوره اول به مادر و وجود پدر بعنوان مظهر قدرت که نمونه و الگو قرار می‌گیرد در دوره دوم کودکی مهم می‌باشد.
۳- عوامل ارثی : مسلماً همانطوری که گفته شد ارث در میزان آسیب‌پذیری کودک تأثیر دارد و در این زمینه احتیاج بمطالعات بیشتری داریم. کودک پاره‌ای از خصایص والدین را بارث می‌برد و مسلماً استعداد این را خواهد داشت که روزی مانند والدین خود به اختلالات رفتاری مبتلا شود. از نظر روانشناسی افراد مجرم حتی تا ۵۰% موارد خصایص اجداد خود را دارا می‌گردند.
مسلم است که ما رفتار و اعمال بزهکارانه را به ارث نمی‌بریم و آنچه به ارث می‌بریم ساختمان بدنی، مزاج و گرایش به انجام عمل در راهی خاص و آمادگی شخصی برای رفتار بزهکارانه است. این آمادگی سرشتی در اثر برخورد با عوامل محیطی نامناسب بارز و ظاهر می‌گردند و از اینجاست که اثرات متقابل و مکمل عواملی مانند نیروهای بیولوژیکی و اجتماعی در ناسازگاری معلوم می‌گردد.
۴- عوامل محیطی و اجتماعی : علت روز‌افزون ناسازگاریهای کودکان و نوجوانان را در سالهای اخیر کاهش انحطاط ارزشهای اخلاقی ، تغییرات سریع اجتماعی و پیچیدگیهای بسیار شدید زندگی که برای کودک قابل فهم نیست می‌دانند.
صرف نظر از محیط خانواده ، مدرسه و اجتماع یکی از عوامل اجتماعی که ذکرش بنظر لازم می‌رسد اثر عوامل ارتباط جمعی است. سینما ، تلویزیون ، رادیو ، تئاتر و مطبوعات هر کدام سهم بسزایی در ناسازگاری و رفتارهای غیراجتماعی و حتی ارتکاب جرم دارند. همانطور که از طرق ارتباط جمعی می‌توان به بهبود وضع اخلاقی و اجتماعی و بالا بردن سطح فکر و دید مردم کمک قابل توجهی نمود همانطور هم می‌توان در خراب کردن وضع اخلاقی توده مردم و کودکان قدم برداشت (میلانی‌فر ، ۱۳۷۲).


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی ناسازگاری کودکان پیش‌دبستانی دارای مادر شاغل و خانه‌دار